ازدواج و هم زن on Instagram - mulpix.com

کاش خدا فَرَج کنـه راهِ غم رو کج کنـه این مُجردا رو هم دیگه مُزدوج کنـه ‌ ای خدا کاری ، نذار کـه از زندگی ناامـید بشن/ زیر بارِ مـهریـه، شکسته و خسته و ریش سفید بشن/ اگه زن بِشون نمـیدی، لااقل بفرسشون #شـهید بشن ‌ (دریـافت مولودی طنز #سید_رضا_نریمانی از کانال @Ahaadis) ‌ پیـامبر اکرم ... 👇😍
کاش خدا فَرَج کنـه
راهِ غم رو کج کنـه
این مُجردا رو هم
دیگه مُزدوج کنـه 😄❤
‌
ای خدا کاری ، نذار کـه از زندگی ناامـید بشن/
زیر بارِ مـهریـه، شکسته و خسته و ریش سفید بشن/
اگه زن بِشون نمـیدی، لااقل بفرسشون #شـهید بشن 😂✋
‌
(دریـافت مولودی طنز #سید_رضا_نریمانی از کانال @Ahaadis😊)
‌
❤ پیـامبر اکرم (ص):
‌
🍃 ازدواج کنید، كه #ازدواج كردن روزى شما را بيشتر مى كند.
‌
◀ #قرب_الاسناد / ص۲۰🍃
‌
‌
‌
🌹ان شاء الله کـه ازدواج، قسمت همـه ی آرزومندان بشـه😉
همچنین یـه نکته ی مـهم وجود داره و اون اینـه کـه ما غالبا، با دو دو که تا چهار تای خودمون همـه چیز رو محاسبه مـی کنیم و بعد مـیگیم کـه با این وضع مگه مـیشـه زندگی کرد و شکم زن و بچه رو سیر کرد؟... اما از یک چیز مـهم غافلیم و اون اینکه بعض از ما مسلمون ها، توی زندگی مون، حُسن ظنّ بـه خدا نداریم و اصولا " #خدا" کمرنگ شده. یعنی بـه جای اینکه با اطمـینان طبق گفته ی خدا و برگزیدگانش زندگی کنیم و به خدا امـید داشته باشیم، همـیشـه ناامـیدانـه و رؤیـایی بـه آینده نگاه مـی کنیم کـه همـین کار باعث شده وضعیت روحی و روانی ما هم خراب و ضعیف بشـه... 😶 ‌التماس دعا 😍
‌
#دل_را_به_خدا_بسپار
#خدا_رو_یـادمون_نره
#یـاعلی❤
👉 @Ahaadis | احادیث 💞
دریـافت عکسها از کانال تلگرام احادیث (لینک درون بیو)
Telegram.me/Ahaadis

. آرایشگر شانـه‌تیغش را درون دست داشت و‌موهای زن را ریز ریز کوتاه مـی‌کرد. دسته موهای بلندی کـه از ابتدا یکجا قیچی کرده بود هنوز مقابل آینـه خودنمایی مـی‌کرد. جوانی کـه پیشترش گفته بود تازه عروس هست و درون دقیقه سه بار با همسرش تلفنی صحبت مـی‌کرد آن هم پر از جانم عمرم، با تعجب تماشا‌گر صحنـه بود. دست آخر طاقتش ... .
آرایشگر شانـه‌تیغش را درون دست داشت و‌موهای زن را ریز ریز کوتاه مـی‌کرد. دسته موهای بلندی کـه از ابتدا یکجا قیچی کرده بود هنوز مقابل آینـه خودنمایی مـی‌کرد. جوانی کـه پیشترش گفته بود تازه عروس هست و درون دقیقه سه بار با همسرش تلفنی صحبت مـی‌کرد آن هم پر از جانم عمرم، با تعجب تماشا‌گر صحنـه بود. دست آخر طاقتش طاق شد و پرسید:
_ شوهرت کاری نداره داری با موهات اینطوری مـی‌کنی.
از درون آینـه زیرچشمـی نگاهی بـه زن جوان کرد و در جواب گفت:
_ مگه موی سر اونو کوتاه مـی‌کنم. موی خودمـه. سر خودمـه. اختیـارش رو دارم.
زن جوان متعجب‌تر نگاه کرد. زنی کـه مویش کوتاه مـی‌شد همچنان ادامـه داد:
_ ازدواج کردم. عقل و ‌اختیـارم رو‌که نباختم. عقلم مـی‌گه الان منطقیـه موهام کوتاه بشـه. وقت ندارم. دوره دکتری فرصت رسیدگی بـه گیس افشون نمـی‌ده. موهام همـه از بین مـی‌ره. بعد با اختیـارم بـه منطق عقلم لبیک مـی‌گم.
زن جوان نگاهی باز متعحب‌تر کرد و‌گفت
_ الان همـه دوست پسرا واسه دوست اشون تعیین تکلیف مـی‌کنن. شوهر واسه زن نکنـه!
زنی کـه دانشجوی دکتری بود و‌ موهایش کوتاه مـی‌شد گفت:
_ اونا اسمشون سرشونـه، دوستن، هم رو به منظور دوستی و ملحقاتش مـی‌خوان. زن و شوهر بعد این همـه سال زندگی هم رو به منظور شراکت عمرشون مـی‌خوان. مردی کـه منو واسه یـه وجب موی کوتاه‌تر و بلندتر بخواد بهتر نخواد. من زن زندگیشم. همدم خوشی و‌ناخوشیش.قرار نیست واسه خوش آیندش عذاب بکشم که، اصلا بـه موی سرم چه کار داره. اینا شخصیـه. مال خود آدمـه.موی سرم رو کـه نتونم کوتاه کنم بعد اختیـار چیو دارم دیگه، مگه من بـه اون مـی‌گم چی بپوش چی نـه. خب اون سلیقه خودشو داره. من بهش احترام مـی‌ذارم، اون هم بـه انتخاب من درباره ظاهرم.
زن جوان چهرش طوری بود کـه انگار برایش مساله نسبیت یـا نظریـه بیگ بنگ توضیح مـی‌دهند.
موهای زن کوتاه شده بود. دستیموهاش برد و گفت
_ آخیش. راحت شدم....
_؟؟؟؟
.
شما نظرتون چیـه؟

‍ ... دلزدگی زناشوئی چیست؟ دلزدگی زناشویی بـه علت مجموعه ای از توقعات غیرواقع گرایـانـه و فراز و نشیب های زندگی بروز مـی کند. دلزدگی از عشق، یک روند تدریجی است. درون واقع، صمـیمـیت و عشق بـه تدریج رنگ مـی بازند و به همراه آن، احساس خستگی عمومـی عارض مـی شود. درون شدیدترین نوع آن، دلزدگی برابر هست با فروپاشی رابطه. ... ‍ ...
دلزدگی زناشوئی چیست؟
دلزدگی زناشویی بـه علت مجموعه ای از توقعات غیرواقع گرایـانـه و فراز و نشیب های زندگی بروز مـی کند.
دلزدگی از عشق، یک روند تدریجی است. درون واقع، صمـیمـیت و عشق بـه تدریج رنگ مـی بازند و به همراه آن، احساس خستگی عمومـی عارض مـی شود. درون شدیدترین نوع آن، دلزدگی برابر هست با فروپاشی رابطه.
📌 علایم دلزدگی زناشویی
دلزدگی زناشویی دارای نشانـه های زیر است:
۱- نشانـه های جسمـی:
نوعی احساس دلزدگی والت ، سردردهای مزمن، بی اشتهایی یـا پرخوری،...
۲- نشانـه های عاطفی:
دلزده ها قبل از هر چیز احساس آزردگی مـی کنند. آنـها حس مـی کنند درون زندگی مشترک اذیت مـی شوند. تمایلی بـه حل مشکل نشان نمـی دهند و امـیدی هم ندارند مشکلاتشان حل شود. حس مـی کنندی را ندارند کـه از آنـها حمایت عاطفی کند.
۳- نشانـه های روانی:
دلزده ها خودشان را باور ندارند، حس مـی کنند شکست خورده اند و خودشان را دوست ندارند. آنـها دیگر نـه همسرشان را قبول دارند و نـه مـی توانند او را دوست داشته باشند.
📌 چرا دلزدگی زناشویی پیش مـی آید ؟
۱- توقعات غیرمنطقی و غیرواقع بینانـه
گاهی توقعات ما آنقدر بالا و غیر واقع بینانـه هست که ازدواج با هر فرد دیگری هم نمـی تواند آن توقع ها را برآورده کند. مثلا زنی کـه توقع دارد شوهرش کـه از صفر زندگی را با او شروع کرده حتما یکساله هم خانـه و هم ماشین بخرد، معلوم هست با دیدن واقعیت دلزده مـی شود.
۲- گذشتن از فاز هیجانی اول ازدواج
وقتی زن و شوهر از فاز هیجانی و عاطفی اول بعد از ازدواج بیرون مـی آیند، هر حادثه کوچکی را بهانـه مـی کنند که تا به همسرشان یک برچسب منفی بزنند. درون این مواقع سکوت مردها نشانـه بی احساسی شان تلقی مـی شود و یک بار محبت ن زن ها، نشانـه ی نامـهربانی شان!
۳- نگفتن احساسات بـه یکدیگر
اگر همسران، نیـازهای خود را مطرح نکنند یـا درون رابطه با همدیگر پی بـه نیـازهای یکدیگر نبرند و به راه حل مثبتی به منظور برآورده نیـازهایشان نرسند، خطر دلزدگی دوچندان مـی شود.
⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
ما رو درون تلگرام همراهی کنید لینک تلگرام درون قسمت پروفایل پیج ⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️

... دلزدگی زناشوئی چیست؟ دلزدگی زناشویی بـه علت مجموعه ای از توقعات غیرواقع گرایـانـه و فراز و نشیب های زندگی بروز مـی کند. دلزدگی از عشق، یک روند تدریجی است. درون واقع، صمـیمـیت و عشق بـه تدریج رنگ مـی بازند و به همراه آن، احساس خستگی عمومـی عارض مـی شود. درون شدیدترین نوع آن، دلزدگی برابر هست با فروپاشی رابطه ... ...
دلزدگی زناشوئی چیست؟
دلزدگی زناشویی بـه علت مجموعه ای از توقعات غیرواقع گرایـانـه و فراز و نشیب های زندگی بروز مـی کند.
دلزدگی از عشق، یک روند تدریجی است. درون واقع، صمـیمـیت و عشق بـه تدریج رنگ مـی بازند و به همراه آن، احساس خستگی عمومـی عارض مـی شود. درون شدیدترین نوع آن، دلزدگی برابر هست با فروپاشی رابطه
📌 علایم دلزدگی زناشویی
دلزدگی زناشویی دارای نشانـه های زیر است:
۱- نشانـه های جسمـی:
نوعی احساس دلزدگی والت ، سردردهای مزمن، بی اشتهایی یـا پرخوری
۲- نشانـه های عاطفی:
دلزده ها قبل از هر چیز احساس آزردگی مـی کنند. آنـها حس مـی کنند درون زندگی مشترک اذیت مـی شوند. تمایلی بـه حل مشکل نشان نمـی دهند و امـیدی هم ندارند مشکلاتشان حل شود. حس مـی کنندی را ندارند کـه از آنـها حمایت عاطفی کند.
۳- نشانـه های روانی:
دلزده ها خودشان را باور ندارند، حس مـی کنند شکست خورده اند و خودشان را دوست ندارند. آنـها دیگر نـه همسرشان را قبول دارند و نـه مـی توانند او را دوست داشته باشند.
📌 چرا دلزدگی زناشویی پیش مـی آید ؟
۱- توقعات غیرمنطقی و غیرواقع بینانـه
گاهی توقعات ما آنقدر بالا و غیر واقع بینانـه هست که ازدواج با هر فرد دیگری هم نمـی تواند آن توقع ها را برآورده کند. مثلا زنی کـه توقع دارد شوهرش کـه از صفر زندگی را با او شروع کرده حتما یکساله هم خانـه و هم ماشین بخرد، معلوم هست با دیدن واقعیت دلزده مـی شود.
۲- گذشتن از فاز هیجانی اول ازدواج
وقتی زن و شوهر از فاز هیجانی و عاطفی اول بعد از ازدواج بیرون مـی آیند، هر حادثه کوچکی را بهانـه مـی کنند که تا به همسرشان یک برچسب منفی بزنند. درون این مواقع سکوت مردها نشانـه بی احساسی شان تلقی مـی شود و یک بار محبت ن زن ها، نشانـه ی نامـهربانی شان!
۳- نگفتن احساسات بـه یکدیگر
اگر همسران، نیـازهای خود را مطرح نکنند یـا درون رابطه با همدیگر پی بـه نیـازهای یکدیگر نبرند و به راه حل مثبتی به منظور برآورده نیـازهایشان نرسند، خطر دلزدگی دوچندان مـی شود.
⬇⬇⬇⬇⬇⬇⬇⬇⬇⬇⬇⬇⬇⬇⬇⬇⬇⬇
ما رو درون تلگرام همراهی کنید لینک تلگرام درون قسمت پروفایل پیج ⬆⬆⬆⬆⬆⬆⬆⬆⬆⬆⬆⬆⬆⬆⬆⬆⬆⬆

مردي ازدواج مجدد ميكنـه و وقتي زن متوجه ميشـه بـه روي خودش نمياره و خودش رو بـه بي اطلاعي ميزنـه. شرايط زندگي روز بـه روز بهتر ميشـه و ١٦ سال بـه خوبي و خوشي زندگي ميكنند. مرد ميميره و بعد از مراسم خانواده مرد تو خونـه جمع ميشن و ميخوان موضوع ازدواج مجدد مرحوم رو بـه خانم بگن. زن هم خيلي عادي و بيخيال بهشون نگاه ... مردي ازدواج مجدد👰👴 ميكنـه و وقتي زن متوجه ميشـه بـه روي خودش نمياره و خودش رو بـه بي اطلاعي ميزنـه.
شرايط زندگي روز بـه روز بهتر ميشـه و ١٦ سال بـه خوبي و خوشي زندگي ميكنند. مرد ميميره و بعد از مراسم خانواده مرد تو خونـه جمع ميشن و ميخوان موضوع ازدواج مجدد مرحوم رو بـه خانم بگن. زن هم خيلي عادي و بيخيال بهشون نگاه ميكنـه. بالاخره پدرشوهرش مياد ميگه م ميخوام موضوع مـهمي رو باهات درميون بگذارم فقط ازت خواهش ميكنم منطقي باش و شرايط رو از اين كه هست سخت تر نكن. زن ميپرسه ميخواي درمورد ازدواج دوم شوهرم صحبت كني؟ همـه با تعجب ميگن مگه تو ميدونستي؟ ميگه از همون ابتدا فهميدم ولي بـه روي خودم نياوردم چون اگه اون روز دعوا راه مينداختم ..... شبهامون رو تقسيم ميكرد خرجي خونـه رو تقسيم ميكرد که تا ازم ناراحت ميشد ميرفت پيش اون يكي من هم خودم رو بـه بي اطلاعي زدم و درنتيجه: هرشب كنارم بود از اين ميترسيد كه متوجه بشم خرجي خونـه بيشتر شد و مرتب برام هديه ميخريد هميشـه دنبال راضي كردنم بود و ميترسيد پيش من لو بره اصلاً بهترين سالهاي همونـهايي بود كه اون ازدواج مجدد كرده بود و من مثل ملكه زندگي ميكردم و شوهرم مثل مرگ ازم ميترسيد. از اين بهتر چي بخوام؟
ميگن شيطون كتاباشو جمع كرده رفته پيشش براي يك دوره آموزش فشرده ....😂😂

‌ از دیروز مرتب عکس‌های عروس جدید خاندان سلطنتی انگلستان رو مـی بینم و نقل سادگیش و کنایـه زدن بـه زنـها کـه ببینید و یـاد بگیرید..... البته کمتری اشاره مـی‌کند کـه این عروسی ساده ۴۵ مـیلیون پوند هزینـه دربر داشته ست. انگار همـیشـه تیغ اشاره‌ی جوامع ما روی زن‌هاست. زن‌هایی کـه حتی به منظور شخصی‌ترین موضوع ... ‌
از دیروز مرتب عکس‌های عروس جدید خاندان سلطنتی انگلستان رو مـی بینم و نقل سادگیش و کنایـه زدن بـه زنـها کـه ببینید و یـاد بگیرید.....
البته کمتری اشاره مـی‌کند کـه این عروسی ساده ۴۵ مـیلیون پوند هزینـه دربر داشته ست.
انگار همـیشـه تیغ اشاره‌ی جوامع ما روی زن‌هاست. زن‌هایی کـه حتی به منظور شخصی‌ترین موضوع ممکنشان کـه نوع آرایش ست هم حتما مسخره بشوند...
البته درون جامعه‌ای کـه قبل از ازدواج از گواهی بکارت گرفته مـی‌شود؛ اما سوال نمـی‌شود کـه پسر که تا بحال با چند نفر خوابیده ست این موضوع چیز عجیبی نیست.......!!!
بد نیست کـه بدانیم پرنس انگلستان با زنی مطلقه از نژاد و ملیتی دیگر کـه فرزنده طلاق بوده و سه سال از او بزرگترست ازدواج کرده‌ست.
ولی درون جوامع جهان دهمـی ما چنین زنی حتی حق زندگی همراه با احترام را هم ندارد و هر آدم بی ارزشی بـه خود اجازه مـی‌دهد بـه او پیشنـهادهای رنگارنگ بدهد از صاحبخانـه که تا رییس که تا حتی مصلح محل!
چه برسد کـه یک پرنس جوان با موقعیتی بی‌مثال با او ازدواج کند.
انگار زن درون جامعه‌های ما کالایی‌ست کـه بعد از باز شدن بعد گرفته نمـی‌شود‌! با چنین نگاه شرم آوری بـه زن بهتر نیست دیگری بـه خود اجازه ندهد راجع بـه آرایش و لباس زنان و مدلشان نظر بدهد؟
بهتر نیست قبل از آنکه بـه زن بودن زن خرده بگیریم ببینیم خودمان چه اندازه مردیم؟!
بیـایید کـه زن را نـه با ظاهرش کـه با شخصیتش بسنجیم.....
شاید درون جامعه ای بهتر زندگی کردیم.
📝 @dr.ramtinrezayat

سیمون دوبووار درون کتاب جنس دوم مـی گوید : «ازدواج سرنوشتی هست که جامعه سنتی بـه زن عرضه مـی‌کند. زن مجرد خواه محروم‌مانده از پیوند، خواه طغیـان‌کرده بر آن، و یـا حتی بی‌اعتنا بـه این نـهاد، بر اساس ازدواج تعریف مـی‌شود… ازدواج بـه دو دلیل بـه زن تحمـیل شده است: . ۱- زن حتما کودکانی بـه جامعه بدهد. . ۲- زن وظیفه ... سیمون دوبووار درون کتاب جنس دوم مـی گوید : «ازدواج سرنوشتی هست که جامعه سنتی بـه زن عرضه مـی‌کند. زن مجرد خواه محروم‌مانده از پیوند، خواه طغیـان‌کرده بر آن، و یـا حتی بی‌اعتنا بـه این نـهاد، بر اساس ازدواج تعریف مـی‌شود…
ازدواج بـه دو دلیل بـه زن تحمـیل شده است: .
۱- زن حتما کودکانی بـه جامعه بدهد. .
۲- زن وظیفه دارد نیـازهای مرد را برآورد و مراقبت از خانـه او را بـه عهده گیرد.
 برای هر دو طرف ازدواج درون آن واحد، هم لازم هست و هم سود، اما درون موقعیت‌های این دو طرف، موازنـه وجود ندارد. به منظور ان جوان، ازدواج یگانـه وسیله‌ای هست که بتوانند جزو اجتماع شوند و اگر «روی دست بمانند» از نظر اجتماع تحقیر شده‌اند.
… جوان مطلقاً منفعل است؛ پسرها ازدواج مـی‌کنند، زن مـی‌گیرند. پسرها درون ازدواج، انبساط و تأکید وجود خود را مـی‌جویند نـه حق وجودداشتن را. ازدواج به منظور آنـها نوعی شیوه زندگی هست نـه سرنوشت.»
جنس دوم جلد 2
سالروز درگذشت سیمون دوبوار

بچه کـه بود همـیشـه با جمله اونا پسرن تو نمـیتونی باهاشون بازی کنی، پنجره با حسرت بازی پسرا رونگاه مـی‌کرد بزرگ تر کـه شد با جمله کـه شیطنت نمـیکنـه همـیشـه حسرت راه رفتن روی جدول خیـابونا بـه دلش موند بعدها فهمـید حتی خندیدن، زیبا بودن وخیلی چیزهای دیگه به منظور ا جرمـه حتی اولین بار کـه پریود ... بچه کـه بود همـیشـه با جمله اونا پسرن تو نمـیتونی باهاشون بازی کنی، پنجره با حسرت بازی پسرا رونگاه مـی‌کرد
بزرگ تر کـه شد با جمله کـه شیطنت نمـیکنـه همـیشـه حسرت راه رفتن روی جدول خیـابونا بـه دلش موند
بعدها فهمـید حتی خندیدن، زیبا بودن وخیلی چیزهای دیگه به منظور ا جرمـه
حتی اولین بار کـه پریود شده بود باترس ساعت ها توی دستشویی گریـه کرده بود و فکر مـیکرد خدا به منظور اینکه زیر چشمـی بـه پسر همسایـه نگاه کرده داره مجازاتش مـیکنـه
بزرگ تر کـه شد فهمـید مـیشـه یـه سری کارها رو یواشکی انجام داد
وقتی کلاس قرآن تموم مـیشد چادر سیـاهشو مـیذاشت تو کیفش
همـین کـه سر کوچه خونـه شون مـی‌رسید چادرشو سر مـی‌کرد و با پشت دست برق لبشو پاک مـی‌کرد
دیگه فهمـیده بود چه جوری حتما محبوب دل همـه بود
باید چیکار کرد کـه هم اقاجون ازت راضی باشـه و هم بتونی بـه چشمکای پسر همسایـه لبخند ملیح تحویل بدی.
حتی دقیقا یـادشـه وقتی اقاجونش نامـه های عاشقانـه فرهادو توی کشوی لباس زیراش پیدا کرده بود چه کتک مفصلی از داداشاش خورده بود
اما از وقتی با فرهاد ازدواج کرده بود همـه چی فرق کرده بود براش.
وقتی پریود مـیشد فرهاد براش جیگر درست مـی‌کردو شکمشو ماساژ مـیداد.
تازه داشت معنای زن بودنو مـی‌فهمـید,
یـاد گرفته بود کـه مـیتونـه با ناز و عشوه صحبت کنـه و دلبری کنـه
دامنای کوتاه مـیپوشید و جوری با ادا راه مـی‌رفت کـه دل فرهاد واسش ضعف بره.
وقتی بهش خبر جونش حالش بده
با همون لاک قرمز و رژ صورتی، با همون مانتوی رنگی و کفش پاشنـه بلند رفت سراغ خونـه قدیمـی شون
به سختی از زیر نگاه غضبناک داداشا رد شد و به اتاق خودش رسید کـه حالا شده بود مونس جون
پیرزنی رو مـیدید کـه نگاهش بی هیچ امـیدی بـه دیوارای اتاق بود
جون بالاخره اعتراف کرد,گفت از همون وقتا از نامـه های عاشقانـه فرهاد خبر داشته,مـیومده یواشکی نامـه ها رو مـیخونده و چقد براش غریب بوده کـه یـه مرد اینطور یـه زنو ستایش کنـه,وقتی بدون چادر از کلاس برمـیگشته همـیشـه پشت سرش مـیومده کـه مبادا یکی از داداشاش ببیننش
گفت هیچ وقت جرأت نداشته ازش حمایت کنـه ولی همـیشـه ته دلش تحسینش مـیکرده
گفت فقط خواستم بیـای اینجا که تا بهت بگم اگه خدا روزی بهت داد مثل خودت بارش بیـار.. بزار زندگی کنـه، بزار بفهمـه زن بودن خیلی مقدسه
با گریـه حرف جونو قطع کرد و گفت کاش همون موقع ازم حمایت مـیکردی،کاش همون موقع برام مادری مـیکردی،همون موقع کـه من زیر دست و پای پسرات مشت و لگد مـیخوردم جلوشونو مـی‌گرفتی کـه حالا من حسرت مادر شدن بـه دلم نمونـه
با دلی شکسته خونـه رو ترک کرد.
فرهاد مضطرب بـه ماشین تکیـه داده بود و منتظرش بود
#روز_زن_مبارک

... چطور از عادی ‌شدن روابط مـیان خود و همسرمان جلوگیری کنیم؟ ■ زمانی درون هفته را به منظور خودتان درون نظر بگیرید شما احتیـاج دارید کـه زمانی به منظور خودتان باشید، یعنی تنـها بـه خودتان و خودتان فکر کنید. این زمان مـی تواند هفتگی باشد. حتما با هم توافق کنید و یک وقت فراغت مشترک تعریف کنید کـه در آن فقط بـه خواسته های ... ...
چطور از عادی ‌شدن روابط مـیان خود و همسرمان جلوگیری کنیم؟
■ زمانی درون هفته را به منظور خودتان درون نظر بگیرید
شما احتیـاج دارید کـه زمانی به منظور خودتان باشید، یعنی تنـها بـه خودتان و خودتان فکر کنید. این زمان مـی تواند هفتگی باشد. حتما با هم توافق کنید و یک وقت فراغت مشترک تعریف کنید کـه در آن فقط بـه خواسته های همدیگر اهمـیت دهید و نـه چیز دیگر.
■ با هم و بدون بچه ها بیرون بروید
بسیـاری از زن و شوهرهای بچه دار فکر مـی کنند کـه باید زندگیشان را وقف فرزند یـا فرزندانشان کنند و دیگر حق ندارند کـه دونفری تفریح کنند، درون صورتی کـه اتفاقاً بـه خاطر بچه ها هم کـه شده حتما روابط مثبت همسران حفظ شود. پیشنـهاد مـی شود کـه حتماً زمانی را درون نظر بگیرید و بدون حضور بچه ها با هم بیرون بروید، قدم بزنید و حرف بزنید. این کار مـیتواند بسیـاری از خاطرات خوش را دوباره زنده و شما را مثل روزهای اول ازدواج عاشق هم کند.
■ همـیشـه حرف های تازه ای داشته باشید
برای اینکه با هم حرف بزنید، همـیشـه حتما حرف تازه و نویی داشته باشید. بـه همـین خاطر حتی اگر شده درون حد یک لطیفه یـا خبر جدید حرف تازه داشته باشید کـه برای همسرتان تعریف کنید.
■ طوری زندگی کنید کـه انگار تازه ازدواج کرده اید
لباس های جذاب بپوشید، بـه خودتان برسید و برای رابطه اهمـیت قائل باشید. مثل این رفتار کنید کـه انگار تازه عقد کرده اید و همسرتان همـیشـه برایتان یک فرد شگفت انگیز کشف نشده است.
⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
ما رو درون تلگرام همراهی کنید لینک تلگرام درون قسمت پروفایل پیج ⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️

عرو بی خیـال فازش خوبه فقط دوستش داشتم همـین اما بعد والا اون دوتا و پسر ک قبلا براتون تعریف کردم مدتیـه علاف منم واسطه شدم ک برسن ب هم کلی بالا و پایینی شد ته اش تصمـیم گرفتم یک مطلبی رو بگم اونم به منظور خانمـها بیشتر ببینید شماها ک ب پسرها زیـاد نزدیک مـیشید بفهمـید یـا نفهمـید دارید نیـازهاشون ... 😂😂
عرو بی خیـال فازش خوبه فقط
دوستش داشتم همـین
اما بعد
والا اون دوتا و پسر ک قبلا براتون تعریف کردم مدتیـه علاف منم
واسطه شدم ک برسن ب هم
کلی بالا و پایینی شد
ته اش تصمـیم گرفتم یک مطلبی رو بگم
اونم به منظور خانمـها بیشتر
ببینید شماها ک ب پسرها زیـاد نزدیک مـیشید بفهمـید یـا نفهمـید دارید نیـازهاشون رو هم مرتفع مـیکنید
بعد منتظرید بیـاد بره زیر بار تعهد بهتون؟ خخ
دع خوب تو ک داری کلا ش مـیکنی بی هیچ تعهدی !
راه حل چیـه حالا
شاید سخت بیـاد ب نظرتون !
اما من راه حلی ک ب نظرم مـیاد اینـه
تا حالا هر چی ( ببخشید لفظ رو هاااا فقط چون جا بیوفته مـیگم ) سواری دادی مفت و مجانی بسه !
کلا دیگه تحویلش نگیر ! حتی تلفن و هم تعطیل ! والا ! نیـاز مرتفع نکنننننننن !!!
بگو اگر مـی خوایم رسمـی وارد شو
اگر نیومد سراغت کلا بدون سرکار شدید بودی
قصد ازدواج نبوده
سواری مفت مـیخواسته ...
.
.
.
شما نظرت چیـه ؟؟؟
.
.
.
#روابط__و_پسر #دوست_ #دوست_پسر #پسر # #زن #مرد #همسر #شوهر #خانم #همسرانـه #ازدواج #عاشقانـه #عشق #عقد #عروسی اینا دیگه خخخ😆😊
.
.
.

. اين زن و شوهرها چه كار مي كنند؟ ابراز عشق چيز بسيار نادري است؛ معمولا، دعواست و عشق ورزي جزو استثنائات است. آنـها بـه هر طريق سعي دارند بر ديگري سلطه پيدا كنند و حتي از طريق عشق هم سعي دارند ديگري را زير سلطه ي خود درآورند. اگر شوهر از زن چيزي درخواست كند، زن قبول نمي كند، اكراه دارد. بسيار #خسيس و ناخن ... .
اين زن و شوهرها چه كار مي كنند؟
ابراز عشق چيز بسيار نادري است؛
معمولا، دعواست و عشق ورزي جزو استثنائات است. آنـها بـه هر طريق سعي دارند بر ديگري سلطه پيدا كنند و حتي از طريق عشق هم سعي دارند ديگري را زير سلطه ي خود درآورند. اگر شوهر از زن چيزي درخواست كند، زن قبول نمي كند، اكراه دارد. بسيار #خسيس و ناخن خشک است؛ آن خواسته را عملي مي كند، اما از روي بي ميلي؛ دلش مي خواهد تو دورش بگردي و برايش دم تکان بدهي. درون مورد شوهر هم همين بساط است. وقتي #زن بـه چيزي احتياج داشته و از او تقاضايي دارد، #شوهر مي گويد كه خسته هست و سر كار از بس كار كرده، پدرش درآمده و حسابي از رمق افتاده و مي خواهد يک دقيقه دراز بکشد اينـها راههايي براي آزار رساندن طرف است_ براي اينکه جانش را بـه لبش برساني و او را گرسنـه تر از پيش نگه داري که تا بيشتر بـه تو وابسته شود. طبعاٌ زنان از اين نظر بسيار با سياست ترند، چون درون حال حاضر هم قدرت را بـه دست دارند. مرد احتياجي ندارد هزار دوز و كلک بزند که تا قدرت پيدا كند. خواه ناخواه قدرت درون دست اوست. اين اوست كه پول درون مي آورد اين قدرت اوست . او از نظر عضلاني قوي تر است. او درون طي سالهاي متمادي چنان زن را شستشوي مغزي داده كه زن فکر مي کند کـه مرد "قوی" و زن "ضعیف" است. مرد هميشـه سعي داشته هست زني پيدا كند كه از هر لحاظ از او پايين تر باشد. مرد هیچ خوش ندارد با زني ازدواج كند كه تحصيلاتش از او بالاتر است، وگرنـه قدرت درون معرض خطر قرار مي گيرد. مرد هيچ دوست ندارد با كسي ازدواج كند كه قدش از او بلندتر است، چون زن بلندقدتر، برتر و بالاتر بـه نظر خواهد آمد. مرد اصلاٌ دلش نمي خواهد با زني ازدواج كند كه زيادي روشنفکر و باهوش باشد، چون آن وقت جر و بحث مي كند و جر و بحث مي تواند قدرت را نابود كند. مرد هيچ ميل ندارد با زني ازدواج كند كه خيلي مشـهور است، چون آن موقع او درون درجه بعدي اهميت قرار مي گيرد. درون طول قرنـهاي متمادي مرد دوستدار زني بوده هست كه از او جوان تر است. چرا زن نبايد بزرگتر از شوهرش باشد؟ اشکال آن چيست؟ آري، زن بزرگتر با تجربه تر هست و اين قدرت را نابود مي كند.
#اﺷﻮ
@osho1990

1 ــ نکاح صداق: درون این نوع مـهریـه معین اما مدت زمان زندگی مشترک نا معین هست . 2 ــ نکاح استبضاع :نکاح استبضاع یعنی  مردی به منظور اصلاح نسل خویش ،همسرش را درون اختیـار بیگانگان ، مثلا بزرگ قبیله قرار دهد  3ــ نکاح رهط یـا جمعی :در این نوع ، یک گروه مشخص چند نفری از مردان با یک زن ارتباط داشتند و اگر آن زن صاحب فرزندی ... 1 ــ نکاح صداق: درون این نوع مـهریـه معین اما مدت زمان زندگی مشترک نا معین هست . 2 ــ نکاح استبضاع :نکاح استبضاع یعنی  مردی به منظور اصلاح نسل خویش ،همسرش را درون اختیـار بیگانگان ، مثلا بزرگ قبیله قرار دهد
 3ــ نکاح رهط یـا جمعی :در این نوع ، یک گروه مشخص چند نفری از مردان با یک زن ارتباط داشتند و اگر آن زن صاحب فرزندی مـی شد ،  همـه آن مردها را جمع مـی کرد و مـی گفت کـه این فرزند شبیـه فلان  هست ، بعد فرزند اوست و آن مرد را بـه عنوان پدر آن بچه محسوب مـی د  4 ــ ازدواج پرچمداران(صواحب الرّایـات) زنانی درون آن زمان درون مکه زندگی مـی د  کـه بر سردر خانـه هایشان « پرچم » نصب مـی د و این کار انـها  این مفهوم را داشت کـه هر مردی مـی تواند با این ها ازدواج کند و ارتباط برقرار کند 5 ــ نکاح  شغار:نکاح شغار بـه این صورت بود کـه یک مردی بـه مرددیگری مـی گفت کـه مثلا من م را بـه تو مـی دهم و مـهریـه اش این باشد کـه توهم ت را بـه من بدهی و هیچ صحبت دیگری درون مـیان نبود . این هم نوعی از ازدواج زمان جاهلیت عرب بود کـه مـهریـه  برداشته مـی شد و فرد هم حتما عین همان کار را به منظور شخص مقابلش انجام مـی داد
 6 ــ نکاح  مقت :این نوع ازدواج یعنی درون تملک گرفتن همسر پدر. بـه این صورت بود کـه اگر مردی از دنیـا مـی رفت کـه چند همسر داشت ، پسر این پدر بـه مادر خودش کاری نداشت ،ولی بقیـه همسران پدرش را بـه ارث مـی برد و یـا مالکیت آنـها را بـه دست مـی آورد کـه یـا خودش مـی توانست با آنـها ازدواج کند و یـا آنـها را بـه ازدواج مردان دیگر درون مـی آورد 7ـــ نکاح بدل : در این نوع ازدواج ، متاسفانـه ، مرد متاهلی بـه مردمتاهل دیگری پیشنـهاد مـی داد کـه زن هایشان را با همدیگر عوض کنند.
8-نکاح متعه یـا موقت کـه مـهریـه معلوم و زمان را نیز مشخص مـید9-نکاح اماء کـه اگری کنیزی مـیخرید بی انکه مـهری به منظور آن بپردازد، همسرش مـیشد و مـیتوانست او را بـه دیگری بفروشد این ازدواج درون اسلام نیز مجاز بوده.10-نکاح مخادنـه یـا دوستانـه:اگر مردی زنی را بـه دوستی مـیگرفت یـا زنی مردی را بـه دوستی بر مـیگزید.دراينجا خالي ازلطف نيست كه اشاره اي هم بـه جایگاه زن درون عصر جاهلیت كنيم : زنان عرب نـه تنـها از حقوق اوليه انسانى بهره‏اى نداشتند، بلكه از هر حيوانى پست‏تر و زبون‏تر بـه شمار مى‏رفتند. با زنان و ان، مانند چهارپايان رفتار مى‏كردند و آنان را بـه صورت كالا درون معرض خريد و فروش قرار مى‏دادند. زنده بـه گور كردن ان درون ميان پاره‏اى از اعراب بـه ويژه طايفه اسد و تميم رواج داشت.در نتیجه از تعداد زنان کاسته و مجبور بودند چند مرد با یک زن ازدواج کنند.
ادامـه درون اولین کامنت

دلنوشته همسر یک آتشنشان:شوهرم یـه آتش نشان بود یـادمـه روز اولی کـه دیدمش تو ایستگاه آتش نشانی نشسته بود و داشت با همکارش حرف مـیزد داشتم از اونجا رد مـیشدم ک پاشنـه کفشم شکست وخوردم زمـین که تا دید افتادم زمـین سریع دوید و بلندم کرد بعدم پاشنمو درست کرد و تشکر کردم و رفتم راستشو بخوای همون موقع بود کـه عاشقش شدم ... دلنوشته همسر یک آتشنشان:شوهرم یـه آتش نشان بود یـادمـه روز اولی کـه دیدمش تو ایستگاه آتش نشانی نشسته بود و داشت با همکارش حرف مـیزد داشتم از اونجا رد مـیشدم ک پاشنـه کفشم شکست وخوردم زمـین که تا دید افتادم زمـین سریع دوید و بلندم کرد بعدم پاشنمو درست کرد و تشکر کردم و رفتم راستشو بخوای همون موقع بود کـه عاشقش شدم از اون بـه بعد هر روز کـه از اونجا ردمـیشدم بهش سلام مـیکردم گاهی وقتام کـه شیرینی درست مـیکردم براش مـیبردم اونم کلی از دستپخت بدمزه من تعریف مـیکرد و خوشش مـیومد مـیدونی؟راستشو بخوای انگار دیدنش عادتم شده بود یـه روز اگه نمـیدیدمش مـیریختم بـه هم بعد از یـه مدت با هم صمـیمـی شده بودیم یـه بار ازش پرسیدم چرا ازدواج نمـیکنـه یـه لبخند تلخی زد و بندای کفششو محکم کرد و گفت بابام آتشنشان بودروزی کـه مرد م از عالم و آدم شاکی بود و همـه رو مقصر سوختن بابام مـیدونست مـیترسم زن منم مثل م شـه و عذاب بکشـه فهمـیدم ک بـه خاطر شغلشـه ولی بـه نظرم احمقانـه بود بـه خاطر ترس یـه ترس بـه این کوچیکی!خندیدم و چیزی نگفتم روزی کـه اومد خواستگار زل زد توچشمام و گفت ببین خانم ریزه حتما بهم یـه قولی بدی قول بدی هراتفاقی کـه تو زندگیمون افتاد صبورباشی قول بدی نذاری چیزی کـه همـیشـه ازش فرار مـیکردم و مـیترسیدم اتفاق بیوفته قول بدی اگه یـه روز رفتم وبرنگشتم از اینکه زن یـه آتش نشانی شاکی نشی و به خدا گلایـه نکنی قول بدی اگه یـه روز مجبور شدم برم جایی کـه مطمئن بودم برگشتی درون کار نیست نـه نیـاری و مانعم نشی قول بدی خانوم بمونی هی روزگار چه زود گذشت امشب سالگرد ازدواجمونـه فکر کنم چهارمـین سالگرد امشب قراره حمـید زودتر بیـادخونـه و کیک بپزه من و زهرا هم مـیز رو تزئیین کنیم زهرا مـه یک سال و نیمشـه تازه بابا گفتن رو یـاد گرفته وقتی حمـید رو صدا مـیکنـه انگار دنیـا رو بهش مـیدی حسودیم مـیشـه بهش دو روزه از حمـید خبری نیست همـه فامـیلا ریختن تو خونمون و لباس مشکی پوشیدن و گلایل مـیارن نمـیدونم معنی این کاراشون چیـه ولی خب مـهمون حبیب خداست لباسای قشنگ زهرا رو کردم تنش خودمم یـه لباس سفید گل دار پوشیدم همون کـه حمـید دوست داره این مزاحما نمـیرن خونشون نمـیفهمن مـیخوام با شوهرم وم تنـهاباشم توهم زدن مـیگن حمـیدم تو عملیـات شـهیدشده مـیگن اونروز ظهر تو ساختمون پلاسکو بوده رفیق احمقش مـیگه سوختن حمـید رو با چشم خودش دیده زهرا باباشو صدا مـیکنـه نا آرومـه رفتم پلاسکو اجتماع جمعیت نذاشت برم جلو تو رو خدا بـه حمـید بگید بیـاد بگید من قولمو شسکتم بگیدمن قوی نیستم بگید من اونقدر صبور نیستم کـه بتونم  بدون اون زندگی کنم بگیدبچمون باباشو مـیخواد بگید قول دادی امشب برامون کیک بپزی

. بـه هر طرف کـه نگاه کنیم زنی را خواهیم یـافت کـه انتخاب کرده است. ازدواج نکند و یـا انتخاب مـیکند ازدواج کند اما شرایطش پیش نیآمده است. بـه هر شـهر و روستایی کـه سر بزنیم زنانی را ملاقات خواهیم کرد کـه "تنـها" درون مسیر زندگی‌شان جلو مـیروند و گاهی آنقدر قدرتمند جلو مـیروند کـه تحسین نشان تقریبا غیر ممکن بـه ... .
به هر طرف کـه نگاه کنیم زنی را خواهیم یـافت کـه انتخاب کرده است.
ازدواج نکند و یـا انتخاب مـیکند ازدواج کند اما شرایطش پیش نیآمده است.
به هر شـهر و روستایی کـه سر بزنیم زنانی را ملاقات خواهیم کرد کـه "تنـها" درون مسیر زندگی‌شان جلو مـیروند و گاهی آنقدر قدرتمند جلو مـیروند کـه تحسین نشان تقریبا غیر ممکن بـه نظر مـیرسد.
انتخابِ اينكه مجرد بمانيم يا ازدواج كنيم نـه نشان دهنده ي نقص و ناکامل بودن است، نـه نشان دهنده ي موفقيت!
نـه درون تجرد برتری‌ای وجود دارد نـه درون ازدواج. .
براي خيلي از افراد رابطه اي ميان تنـها بودن و «احساس نقص داشتن»، وجود دارد.
در بسياري از فرهنگ ها مجرد ماندن نمادِ نقص داشتنِ "زن" است. .
اين نوع نگاه ريشـه درون معناي "ازدواج" دارد. .
زماني كه ما بـه ازدواج بـه چشم يك دست آورد و يا يك موفقيت نگاه كنيم قطعا با زنـهايي كه نميخواهند ازدواج كنند، يا از ازدواجشان بيرون امده اند و يا رابطه دارند اما بـه ازدواج اعتقادي ندارند بـه چشم افرادی داراي "نقص" نگاه خواهيم كرد، چون شبيه بـه ديگران بـه دست نياورده اند و در اين بخش از زندگي شان موفق نبوده اند. .
این بارِ نقص داشتن و چیزی را کم داشتن بـه نگاه جامعه‌ای برمـیگردد کـه نمـیتواند استقلالِ زن و نبودن مرد درون کنار یک زن را بـه رسمـیت بشمارد. .
زندگی را بر زنی کـه در اطرافتان زندگی مـیکند و ازدواج نکرده هست و مردی را به منظور ادامـه‌ی مسیر زندگی‌اش انتخاب نکرده است، سخت نکنید.
.
اگر تان از ازدواجش بیرون آمده هست و دوباره بـه خانـه‌ی پدری‌اش برگشته هست با او شبیـه بـه یک مجرم رفتار نکنید. استقلال زنـهای تنـهای اطرافتان را بـه رسمـیت بشمارید و با کنترل ، چک و نگران بودن، بـه آنـها احساس نقص داشتن و ناکامل بودن ندهید.
.
بدانیم کـه زن، انسانی کامل زاده شده هست درست مانند مرد! و بدانیم کـه افسانـه‌های قدیمـی درون مورد خوشبخت شدنِ یک زن، فقط افسانـه است.
.
در دنیـای واقعی، کافی‌ست کمـی چشم‌هایمان را باز کنیم و به اطرافمان نگاه کنیم.
وقتی با دقت نگاه کنیم زنان قدرتمند و تحسین برانگیزی را خواهیم یـافت کـه سالهاست این معادلات را بر هم زده اند و با نگاهی خسته اما مصمم بـه تبعیض‌ها، لبخند مـیزنند. .
.
.
متن :پونـه_مقیمـی
تنـهابودن_نقص_نيست

- زنان يك جامعه را محدود كنيد! آن ها رو تو سرى خور و تحقير كنيد. كارى كنيد بزرگترين آرزويشان ازدواج و بزرگترين هنرشان آشپزى باشد! بلايى بر سر آن ها بياوريد که تا از اجتماع بترسند، تخم تفكرى درون ذهن پدرانشان بكاريد که تا ايمان بياورند انشان را بايد درون قفس پرورش دهند! كتاب علم و قلم و چكش را از دستشان ... -
زنان يك جامعه را محدود كنيد!
آن ها رو تو سرى خور و تحقير كنيد. كارى كنيد بزرگترين آرزويشان ازدواج و بزرگترين هنرشان آشپزى باشد!
بلايى بر سر آن ها بياوريد که تا از اجتماع بترسند،
تخم تفكرى درون ذهن پدرانشان بكاريد که تا ايمان بياورند انشان را بايد درون قفس پرورش دهند!
كتاب علم و قلم و چكش را از دستشان بگيريد،
و بـه جاى آن ملاقه و سوزن و انجيل بـه دستشان بدهيد،
با جوانانشان كارى كنيد كه از جنس مخالف دور باشند،
ولى تمام تفكرشان پيش آن ها!
و هر كسى كه براى آزادى زنان تلاش كرد را بنده شيطان و دشمن خدا بناميد كه او دشمن ما و ما خداى روى زمين هستيم!
من تضمين ميدهم چنين جامعه اى هزار سال هم بگذرد
پيشرفت نخواهد كرد...
-
#ويسنتون_چرچيل
-
تصویر: "زن جوان درحال مطالعه" / اثر: #گوستاو_کوربه / رنگ روغن روی بوم / 1868 م / گالری ملی هنر واشنگتن دی سی

علیرضا هستم 22 سالمـه . دوسال پیش داییم ازدواج کرد . ی زن دایی دارم خوشگل ،ماه ،خیلیـا تو فامـیل تو کفشن اما ب هیچمـهل نمـیزاره. داییم سر کار مـیره بیشتر اوقات تو خونـه تنـهاست. ی روز ک با دوستام رفته بودیم خوری یـهو بهش اس دادم ( ی روز مـیگیرمت انقدر مـیبوسمت ک هردو جهنمـی بشیم . بعد تو جهنم پیدات مـیکنم اونجاهم ... علیرضا هستم 22 سالمـه . دوسال پیش داییم ازدواج کرد . ی زن دایی دارم خوشگل ،ماه ،خیلیـا تو فامـیل تو کفشن اما ب هیچمـهل نمـیزاره. داییم سر کار مـیره بیشتر اوقات تو خونـه تنـهاست.
ی روز ک با دوستام رفته بودیم خوری یـهو بهش اس دادم ( ی روز مـیگیرمت انقدر مـیبوسمت ک هردو جهنمـی بشیم . بعد تو جهنم پیدات مـیکنم اونجاهم انقدر مـیبوسمت وای چ بهشتی بشـه اون جهنم) ک دیدم بعد از چند دقیقه جواب داد ( اگه فکر مـیکنیی ب فکرت نیست اشتباهه یکی هست ک همـیشـه ب یـادته)
هیچی دیگ منم افتادم تو کارش . بعد از کلی اس و کلی بگو بخند ی روز ک داییم رفته بود سر کار رفتم خونشون ک کلی باهم دردو دل کردیمو بعدش من رفتم . که تا ی روز داییم رفت تهران واسه کارش. ب من زنگ زد رفتم پیشش. هیچی دیگ بعد از کلی بگو بخند خلاصه کم کم همدیگرو بغل کردیمو بوس ودیگ خیلی خوش گذشت که تا این ک گفت بریم رو تخت.
رفتیم اونجا کم کم ش کردم . شرو کردم خوردن هاش هیچی دیگ کم کم اومدم پایین که تا رسیدم ب شکم بعد کوس. دیدم موها زده انگار که تا الان دست نخورده بود گفتم این دایی ما چیکار مـیکرد که تا الان بعد ،هیچی دیگ بهم گفت اون کیرش کوچیکه نمـیتونـه منو خوب ارضا کنـه. منم بعد از کلی خوردنش کم کم شرو کردم ک باهاش کنم.
خیلی تنگ بود . گفت فقط اروم دردم مـیاد منم اروم اروم کردم تو که تا ته و بردم تو ک ی نفس عمـیقی کشید شرو کردم تقه زدن.
یکم کردم بعد گفتم برگرد گفت ن خیلی تنگه نمـیتونم . بعدش اون ب گوشش خیلی حساس بود منم ک مـیدونستم شرو کردم ب خوردن گوشش ک یـهو شل شد .
هیچی دیگ و ک گذاشتم رو کونش ی اهی کشید و منم اروم اروم کردم تو . هیچی دیگ مون ک تموم شد با هم رفتیم حموم همدیگرو شستیم اومدیم بیرون ی اب مـیوه شیرینیـه توپ خوردیم و من رفتم خونم.
از اون موقع هم خیلی مواظبشم ک هرز نپره .

#معرفی_کتاب ی بـه نام فاجعه نانسی فارمر ناهیده هاشمـی رمان "ی بـه نام فاجعه" برنده مدال افتخاری نيوبری شده است. حوادث داستان مربوط بـه سال ۱۹۸۱ مـیلادی هست و سرگذشت حیرت انگیز ی کـه نامو نام دارد و در روستای شونا درون موزامبیک زندگی مـی کند. نامو درون زبان محلی موزامبیک فاجعه معنا مـی دهد. ... #معرفی_کتاب 📚 ی بـه نام فاجعه 👤 نانسی فارمر 📝 ناهیده هاشمـی 📚 رمان "ی بـه نام فاجعه" برنده مدال افتخاری نيوبری شده است.
حوادث داستان مربوط بـه سال ۱۹۸۱ مـیلادی هست و سرگذشت حیرت انگیز ی کـه نامو نام دارد و در روستای شونا درون موزامبیک زندگی مـی کند. نامو درون زبان محلی موزامبیک فاجعه معنا مـی دهد.
نامو يتيمي ناخواسته و محروم از محبت هست كه بـه جاي مواجهه با يك ازدواج تحميلي ، مصمم بـه فرار از روستايش مي شود . او بـه تنـهايي و براي اولين بار درون عمرش درون قايق ، روي رودخانـه بـه طرف زيمباوه پارو مي زند . درسفر طولاني و ترسناكش ، خطر هر لحظه از سوي دنياي حيوانات و هيمن طور ترس از ارواح مرده هم بي خطر و هم مخرب اطرافش را احاطه كرده اند و او درون اين ميان نيازمند تسلي و آرامش هست .
📖 درون این رمان، مراتب گذر نامو از دوران کودکی درون یک روستای سنتی آفریقایی که تا تبدیل شدن وی بـه زن جوان مستقلی درون دنیـای کنونی بـه تصویر کشیده مـی‌شود. " ی بـه نام فاجعه " داستانی پرماجرا ، جذاب و گيرا و در عين حال روايتی عميقاً تاثر برانگيز و دلنشين از شجاعتي بی پايان درون برابر موقعيتی مخوف و هولناك هست .
@daricheh93

. درون پیش‌تولید «محرمانـه خانوادگی» با همسرم آشنا شدم. درون روزهای تولید برنامـه رفتم خواستگاری و در روزهای تدوین بله‌برون گرفتیم و عقد و عروسی. یک سالِ تمام درون زندگیِ شخصی و کاری مشغول ازدواج بودم! خوش گذشت؟ بله، هم زنِ خوبی گرفتم، هم اولین تجربه تصویری‌مان را با گروهی خوب درباره ازدواج و انتخاب همسر ... .
در پیش‌تولید «محرمانـه خانوادگی» با همسرم آشنا شدم. درون روزهای تولید برنامـه رفتم خواستگاری و در روزهای تدوین بله‌برون گرفتیم و عقد و عروسی. یک سالِ تمام درون زندگیِ شخصی و کاری مشغول ازدواج بودم! خوش گذشت؟ بله، هم زنِ خوبی گرفتم، هم اولین تجربه تصویری‌مان را با گروهی خوب درباره ازدواج و انتخاب همسر ساختیم؛ با طرح خوب خانم مرشدزاده، تصویرسازی‌های خلاقانـه محمدرضا دوست‌محمدی، متن‌های درجه یک احسان عمادی، مشاوره‌های حامد شکیبانیـا و اجرا و همراهی خانم‌ها و آقایـان جلیلی، اشعری، صالحی‌زاده، الوندی، بی‌نیـاز، واحدی، جناب و رحیمـی و مدیریت هنری حسین فروتن عزیز.
مرد شماره یردبیر برنامـه هم محمد جباری هست که به منظور من همـیشـه «آقای جباری» است؛ رئیس خوش‌اخلاق، صبور و حرفه‌ای کـه همـیشـه از او کار یـاد گرفته‌ام و از «همشـهری جوان» که تا «دانستنیـها» و «محرمانـه خانوادگی» درجه یک بوده هست و دوست‌داشتنی. خدا سایـه او را همـیشـه بالای سر هلیـا خانم و آقا پارسا نگه دارد. «محرمانـه خانوادگی» از امشب شروع مـی‌شود و از چند هفته دیگر روی آنتن شبکه سه هم مـی‌رویم. اگر دوست داشتید تماشا کنید.

سلام #لطفابازنشربدهيد #تكريم_مادرمـهربان سخن از یک نامِ غریب است. نامـی کـه در بین اسامـی ان ایرانی هر روز کمتر مـی شود؛ نام یک مادر؛ مادر مـهربان همـه ما. همـیشـه برایم این "غربت" عجیب بوده! زیرا اسباب شـهرت و محبوبیت تماما درون او و تاريخچه ي زندگي اش جمع است؛ اما کوتاهی ما و شاید عوامل تاریخی دیگری ... سلام
#لطفابازنشربدهيد #تكريم_مادرمـهربان
سخن از یک نامِ غریب است. نامـی کـه در بین اسامـی ان ایرانی هر روز کمتر مـی شود؛ نام یک مادر؛ مادر مـهربان همـه ما.
همـیشـه برایم این "غربت" عجیب بوده! زیرا اسباب شـهرت و محبوبیت تماما درون او و تاريخچه ي زندگي اش جمع است؛ اما کوتاهی ما و شاید عوامل تاریخی دیگری باعث شده ما او را درون حد شأنش تجلیل نکنیم و در بین مسلمـین آن طور کـه شایسته ی حق اوست تکریم نشود.
کسی کـه نزد خدا و پیـامبر اعظم از اهمـیت و مرتبت خاص و والایی برخوردار بود.خانم بزرگواری کـه رسول خدا، به منظور وفات او، بـه جای روز عزا، "سال حزن و غم" اعلام کرد؛ عام الحزن!
او قبل از ازدواج خانمـی ثروتمند، با شکوه و فخامت و جلال بود و بسیـار زیبا و گرامـی؛ او را اهل مکه ملکه ی عرب نامـیده بودند و به جهت نجابت و عظمتش مورد احترام همگان بود. او اولین همسر پیـامبر خداست؛ او اولین زن مسلمان است؛ او اولین نمازگزار درون اسلام است؛ او درون تصدیق و تایید نبوت رسول خدا، درون حمایت و فداکاری به منظور اسلام لحظه ای کوتاهی نکرد. او وفادارترین یـاور، آرامبخش ترین حامـی به منظور رسول خدا بود؛ او سخاوتمندترین پشتیبان و عاشق ترین معشوق به منظور همسرش محمد مصطفی ص بود. او مادر فرزندان رسول خدا است؛ مادر فاطمـه اطهر
او درون ایمانش بـه خدا و رسول ثابت قدم و پاکباز بود. رسول خدا فقط او و سه زن الهی را درون زمره ی زنان برگزیده عالمـین معرفی کرد و در بین تمام زنان خلقت خدیجه کبری و ش فاطمـه زهرا و آسیـه و مریم را "انسان کامل" نامـید. او درون تمام مکارم اخلاق بی همتا بود. لذا بارها بعد از وفات خدیجه -حتی بـه همسران خود- مـی فرموند: خدیجه و أینَ مثلُ خدیجه؟
#تكريم_مادرمـهربان ؛ هشتگ اصلي است
#مرا_به_نام_مادرم_صدا_بزن هم براي خانم ها ...
#أم_المومنين #خديجه #أم_المؤمنين_خديجة #مادرمـهربان #خديجة_كبري #ملكة_البطحاء #أم_فاطمة_الزهراء #مادراهلبيت #زوجة_رسول_الله
#خديجة_وأين_مثل_خديجة #خديجة_وأين_مثل_خديجة

#ezportrait . امروز صبح یکم مرخصی گرفتم که تا برم کارای بانکیو انجام بدم کـه وقتی هم براش نمونده، وسط کار زنگ زدن کـه باید زود بیـای کار داریم، منم مجبور شدم کارمو ول کنم برم از بانک بـه محل خدمت، اونجا دیدم کار بسیـار مسخره ای کـه به منم مربوط نمـیشـه رو دارن مـیندازن گردن من، منم ناچارا قبول کردم و خودمو انداختم ... #ezportrait
.
امروز صبح یکم مرخصی گرفتم که تا برم کارای بانکیو انجام بدم کـه وقتی هم براش نمونده، وسط کار زنگ زدن کـه باید زود بیـای کار داریم، منم مجبور شدم کارمو ول کنم برم از بانک بـه محل خدمت، اونجا دیدم کار بسیـار مسخره ای کـه به منم مربوط نمـیشـه رو دارن مـیندازن گردن من، منم ناچارا قبول کردم و خودمو انداختم که تا ساعت 4 تو هچل، ساعت 5 حتما مـیرفتم جایی کـه دعوت بودم، و حدودا یـه مسیر 12 کیلومتری رو یک ساعتو بیست دقیقه تو ترافیک رانندگی کردم، دیر رسیدم، موقع برگشت هم 1 ساعت تو ترافیک که تا خونـه عمرمو هدر کردم. بـه معتادای وسط اتوبان همت نگاه مـیکردم کـه مثل زامبی کـه از نور مـیترسن دور هم نشستن و تو خودشون فرو رفتن و ماشینای کـه دیگه راحت از کنار همچین صحنـه ای رد مـیشن، بـه مرد 40 ساله ای کـه پراید 30 مـیلیونی صفر خریده بود و روکش صندلیش رو هنوز برنداشته بود و ذوق داشت کـه آشغالترین ماشین دنیـا رو تونسته باهمـه سرمایـه ش بخره! بهایی کـه پولمو تو روز روشن خوردن و جواب اعتماد منو با از بین بردن اعتبارم دادن، بـه پیـام دوستم فکر مـیکردم کـه گفت گشت پلیس منو گرفته و گشته چون روسریم افتاده بود عقب و همزمان یـاد دزدا و قاچاقچیـایی افتادم کـه راحت تو شـهر جون مردمو غارت مـیکنن و پدر دوستمو بخاطر موبایلش راهی بیمارستان ! بـه همکارم فکر کردم کـه ازدواج کرده و خوشاله تونسته یـه خونـه 80 متری تو نارمکو با دو سوم درامد ماهیـانش و کل بعد اندازش رهن و اجاره کنـه و به زن و شوهر جوون و خوش قیـافه ای فکر کردم کـه برای خ تخت تخواب کهنـه و دست دومـی کـه مـیخواستم بندازشم سرکوچه، اومدن خونـه و مـیخواستن براش صدوپنجاه هزارتومن پول بدن! بـه مغازه داری فکر کردم کـه جنسشو ده روز پیش بهم نفروخت و نگه داشت که تا امروز 500 هزارتومن بالای قیمت بـه مردم بفروشـه، بـه وام پونزده مـیلیونی فکر کردم کـه شیش ماه طول مـیکشـه نوبتت بشـه همزمان یـاد وام 10 مـیلیـاردی بنده خدایی افتادم کـه یـه هفته واسه شرکت سوری خودش گرفت. بـه موجوداتی کـه کنارمون زندگی مـیکنن و وقتی مـیفهن چیزی گرون مـیشـه، مـیرن انبارش مـیکنن! بـه خودم فکر کردم، کـه نصف عمرم تو خیـابونای کیپ این شـهر بـه حرص خوردن و فکر و چرت زدن پشت فرمون گذشت! بـه رفتن و موندن، بـه جنگیدن بی وقفه، بـه خدایی کهصدای ناله و خنده و خمـیازه ما گم شده!
توراه داشتم بـه همـه چی فکر مـیکردم و گاهی تو ترافیک خبرای مـهم روز رو مـیخوندم : دلار تو صرافی ها نیست، تلگرام مـیشـه، نمـیشـه!
.
.
پ. ن :کپشن رو ترجیحا نخونید!

. روز زن را بـه همـه‌ی انی کـه در انتخاب همسر آزادند ، بـه همۀ انی کـه تنـهائی را بـه ازدواج های نامناسب ترجیح داده روی پای خود مـی ایستند و پاالم زندگی مـی کنند، بـه همۀ زنان فعالی کـه دوش بـه دوش همسر راه مـی روند ، درون بدی و خوبی زندگی درون کنار و شریک او هستند، بـه همۀ زنانی کـه نـه بر همسر مـی تازند و نـه اجازه مـی ... .
روز زن را بـه همـه‌ی انی کـه در انتخاب همسر آزادند ، بـه همۀ انی کـه تنـهائی را بـه ازدواج های نامناسب ترجیح داده روی پای خود مـی ایستند و پاالم زندگی مـی کنند،
به همۀ زنان فعالی کـه دوش بـه دوش همسر راه مـی روند ، درون بدی و خوبی زندگی درون کنار و شریک او هستند، بـه همۀ زنانی کـه نـه بر همسر مـی تازند و نـه اجازه مـی دهند او بر آن ها بتازد ،به همۀ زنانی کـه آزادی داشتن و یـا نداشتن فرزند دارند ، بـه همۀ زنانی کـه پاک زندگی مـی کنند ، به منظور تن و جسم و جان خویش احترام قائلند و نمـی گذارند بازیچۀ دست فریبکاران گردند،
به همۀ مادرانی کـه قبل از هرچیز دل بـه فرزندان خود دارند ،
به همۀ زنانی کـه در صورت فقدان همسر به منظور فرزندان خود هم پدر و هم مادر هستند ، و بالأخره بـه همۀ زنانی کـه آزادی تصمـیم گیری به منظور زندگی خود دارند ، تبریک مـی گویم و برای زنانی کـه از این حقوق طبیعی محرومند آرزوی آزادی دارم.🍃🌸🍃.
.
.
البته کـه به همـه‌ی فاطمـه‌‌ها و زهراها هم مبارک باشـه 😍💚😍💚.
.
فاطیما @miss.fatim.mhi_pv دیروز گفتی دلت برا #شـهر_امـید تنگ شده منم دلم تنگ شد ❤❤ رفتم عکسای تولدت تو شـهرامـید رو نگاه کردم و یکیشو گذاشتم 😍😍😍
واقعآ یـادش بخیر 💖💗 تولدت روز دحوالارض بود کـه من روزه بودم و با کیک تولدت افطار کردم 😇😇 چقدر خوش گذشت 😍😍😍.
پ.ن: یـه زمانی ِ خوبی بودم عینکم رو مـیزدم البته بعضی جاها 🤓🤓 الان دیگه خیلی وقته خوبی نیستم اصن نمـیدونم عینکم کجاس 🤦‍♀🤦‍♀.
.
عرو یـادم نیست کدومتون انداختید فقط مـیدونم شیرین ❤ و مـهدیس ❤ ننداختن چون تو عنشستن کـه محو کردم 🙈🙈🙈 @elhamnorouzi
@minabaghshaei 💖💗.
.

#حجاب هم مانند همـه #دستورات_الهی به منظور #مسلمان رعایتش لازم است،حجاب #مرد مشخص و حجاب #زن هم معلوم، #اما_سوال اینجاست چرا این همـه #سختگیری روی حجاب هست اما مثلا درباره #غیبت یـا #دروغ کـه تقریبا فعلا از بی حجابی بیشتر دامنگیر شده نیست،البته شخصا #هیچ_آماری ندارم،و احتمالا مثل #وزیر_اقتصاد شاید ... #حجاب هم مانند همـه #دستورات_الهی به منظور #مسلمان رعایتش لازم است،حجاب #مرد مشخص و حجاب #زن هم معلوم، #اما_سوال اینجاست چرا این همـه #سختگیری روی حجاب هست اما مثلا درباره #غیبت یـا #دروغ کـه تقریبا فعلا از بی حجابی بیشتر دامنگیر شده نیست،البته شخصا #هیچ_آماری ندارم،و احتمالا مثل #وزیر_اقتصاد شاید دوماه دیگر پوزش بخواهم،اما بعد #کمـی_فکر #تفاوت فاحشی بین امر بـه حجاب ونـهی از غیبت یـا دروغ یـا دزدی دیدم،مثلا غیبت مسئله ای هست که حد اکثر بـه نمامـی کشیده مـیشود بین دو یـا سه نفر ودر بدترین حالت چند خانواده درگیری ایجاد مـیکند،و مثل آن دروغ،بیشتر این چیز ها هم مشکلات فرديست،اما آیـا مـی توان از فشار_نا_متعارف بد حجابی و #بدحجاب بر #سمپاتيک و #پاراسمپاتيک اجتماع غفلت کرد، #جوان و نوجوانی کـه توان #ازدواج و #رابطه_معقول و مشروع را ندارديا مزدوجي کـه دلش رنگارنگ هست ویـا همـه،تحت تاثیر انحناهاي #دهان_آب_بینداز قرار ميگيرند،آنگاه هست که درون اقدامـی تامل برانگیز درون #مترو_پاریس اختصاصا خانوم ها را از آقایـان جدا مـیکنند،ویـا درون #نیویورک #پلیس امر بـه معروف #بيکيني ها را نـهی از منکر مـیکنند، #عجیب_است!پس #احمق_نباش بی حجابی با همـه چیز فرق دارد و اجتماع بشر را نابود خواهد کرد.و بر مزارش شمع هم روشن نميکناد،نادانی کـه #دین را #افیون بشر خواند الان خود وتفکرش درون #چاه_ویل و زباله دان افکار بشريست و این اسلام زیباست کـه مـیگوید از هوس ها پیروی نکنید وافيون همچنان انچيزيست کـه نفس سرکش را پروار مـیکند.نـه آنچه کـه تورا هفده ساعت گرسنـه نگاه مـیدارد،وداعما مـیگوید نـه!تو انسانی وانسان باش
#انسانم_آرزوست

... خانـه پزشك رماني از آن بيتي هست كه با ترجمـه‌ خوب و روان شيرين ملك‌فاضلي درون نشر چشمـه منتشر شده است. آن بيتي از داستان‌نويسان مشـهور آمريكايي هست كه با مطرح شدن رئالیسم عریـان کـه به رئالیسم چرک و رئالیسم کثیف و رئالیسم یقه‌چرک‌ها هم ترجمـه شده، نامش درون کنار توبیـاس وولف و ریموند کارور و دیگران بر سر زبان‌ها ... ...
خانـه پزشك رماني از آن بيتي هست كه با ترجمـه‌ خوب و روان شيرين ملك‌فاضلي درون نشر چشمـه منتشر شده است. آن بيتي از داستان‌نويسان مشـهور آمريكايي هست كه با مطرح شدن رئالیسم عریـان کـه به رئالیسم چرک و رئالیسم کثیف و رئالیسم یقه‌چرک‌ها هم ترجمـه شده، نامش درون کنار توبیـاس وولف و ریموند کارور و دیگران بر سر زبان‌ها افتاد. آن بيتي استاد مسلم خلق شخصيت‌هايي هست كه درگير انطباق خود با ارزش‌هاي نسل بعد از خودشان هستند. قهرمان‌هاي او اغلب آدم‌هايي منفعل و سردی هستند كه نمي‌توانند از مشكلات‌شان خلاص شوند.
در نسل من، ازدواج و مادر‌شدن اوج روياهاي ان بود. اگر بي‌رويا بودم چه مي‌شد؟ يا،‌ ببخشيد دكتر فرويد، رويا داشتم- روياهاي واقعي،‌ پيچيده و گاهي ترسناك- روياهايي واقعي نـه روياهاي خيالي احمقانـه‌اي كه درون آن من و شوهرم، دست درون دست هم، رو بـه افق قدم مي‌زنيم و در سكانس بعد از ميان رنگ‌هاي خيره‌كننده مي‌گذريم و از آن طرف رنگ‌ها، خندان بيرون مي‌آييم و هر كدام دست كودكي را درون دست داريم: پسري براي تو، ‌ي براي من و ترانـه ادامـه مي‌يابد. دوربين براني‌ات را بردار و عكسي براي كارت تبريك كريسمس بگير و براي تاكيد امضايش كن دكتر و بانو، همراه اسم بچه‌ها. ازدواج خوبي كردم – و بايد قبول كنم اگر زن يك پزشك هستم،‌ بعد اوضاعم كمي بهتر از بقيه است. بـه آسمان رنگارنگ كه فكر مي‌كنم،‌ ياد يكي از اولين كتاب‌هاي دوران بچگي نينا مي‌افتم...
The Doctor's House by Ann Beattie
photo by Ric Kallaher
http://www.ric-kallaher.com
#AnnBeattie
@rickallaher
@shirin_malekfazeli
@cheshmehpublication
@cheshmeh.markazi

_ اگر بانوان را از علم، #هنر، #ورزش، داشتن شغل و علاقه هایشان محروم کنیم، ظلم بـه زن است. از طرفی اگر زن مجبور شود که تا پا بـه پای مرد کار کند که تا خرج زندگی را تامـین کند #ظلم بـه زن است. . امروز درون دفاع از زن #کمپین راه مـیفتد کـه او حتما گیسوانش را به منظور چشم نوازی مردان #رها کند، بعید نیست درون آینده کمپینی درون دفاع ... _
اگر بانوان را از علم، #هنر، #ورزش، داشتن شغل و علاقه هایشان محروم کنیم، ظلم بـه زن است.
از طرفی اگر زن مجبور شود که تا پا بـه پای مرد کار کند که تا خرج زندگی را تامـین کند #ظلم بـه زن است.
.
امروز درون دفاع از زن #کمپین راه مـیفتد کـه او حتما گیسوانش را به منظور چشم نوازی مردان #رها کند،
بعید نیست درون آینده کمپینی درون دفاع از #زن راه بیفتد کـه او حتما مثل مرد کار کند که تا به مردان کمک کنند.
.
خانم نانسی لی دموس محقق و نویسنده آمریکایی مسیحی، درباره #آمریکا مـی نویسد:
نیم قرن پیش، تعداد معدودی از زنان با #شعار رها ساختن زنان از یوغ مردان،
مفاهیمـی چون #عفاف، خویشتن داری و نجابت را از واژه نامـه ما حذف د و
#انتخاب، #طلاق و #خیـانت را جایگزین آن د.
یکی از مخرب ترین اه این گروه، سبک شمردن #ازدواج و #مادری همچنین بیرون آوردن بانوان بـه سوی #بازار کار بود.
پیـامد هایی کـه این اندیشـه بـه ارمغان آورد:
مـیلیون ها #نوزاد پیش از طلوع آفتاب بـه #مـهد_کودک سپرده شده و غروب بـه خانـه بر مـی گردند.
اعضای #خانواده کمتر کنار هم غذا مـی خورند.
بیشتر #عاطفه زنان متاهل بیرون از خانـه صرف مردان محیط کار مـی شود.
وقتی فرزندان بزرگ مـی شوند رابطه سردی با #مادر دارند.
بخشی از کتاب دروغ هایی کـه زنان باور مـی کنند @nancydemoss
عکس.نوشت: #طلبه سی ساله با هشت فرزند و همسرشون از فعالان اجتماعی
#زندگی_طلبگی_با_طعم_عسل
#چهارشنبه_های_سفید
#ان_خیـابان_انقلاب

دوره فوق العاده عشق، ازدواج و مودت جلسه آخرش مصادف شد با روز زن خدا را شکر کـه همـه دوستان نتایج بسیـار عالی از این دوره گرفتند انشاالله بعد از عید نوروز باز هم این دوره را درون شـهرهای مختلف کشور برگزار خواهیم کرد #علامـه #خردپژوه #علامـه_خردپژوه #استاد_علامـه_خردپژوه #گروه_تحقیقاتی_علامـه #روانشناسی ... دوره فوق العاده عشق، ازدواج و مودت
جلسه آخرش مصادف شد با روز زن
خدا را شکر کـه همـه دوستان نتایج بسیـار عالی از این دوره گرفتند
انشاالله بعد از عید نوروز باز هم این دوره را درون شـهرهای مختلف کشور برگزار خواهیم کرد
#علامـه #خردپژوه #علامـه_خردپژوه #استاد_علامـه_خردپژوه #گروه_تحقیقاتی_علامـه #روانشناسی #موفقیت #عشق #ازدواج #مودت
#دوره_عشق_ازدواج_مودت #روابط #ارتباط_مؤثر #مشاوره_زناشویی #مشاوره_شغلی #مشاوره #زناشویی #زناشویی_عاشقانـه #زناشویی_موفق

#havana #cuba #shotonnote8 صبح روز اول درون هاوانا، درون اتاق اجاره‌ای کمـی دورتر از مرکز شـهر، با صدای صحبت سه زن بیدار شدم کـه از صدای فنجون‌ها و پیش‌دستی‌ها مشخص بود سر مـیز صبحانـه هستند. بِتسی، زن کوبایی کـه صاحب کاسا یـا همون خونـه و مـهمون‌خونـه بود و اسپانیـایی حرف مـیزد. ماریـا زن کلمبیـایی کـه چهل‌و ... #havana #cuba #shotonnote8
صبح روز اول درون هاوانا، درون اتاق اجاره‌ای کمـی دورتر از مرکز شـهر، با صدای صحبت سه زن بیدار شدم کـه از صدای فنجون‌ها و پیش‌دستی‌ها مشخص بود سر مـیز صبحانـه هستند. بِتسی، زن کوبایی کـه صاحب کاسا یـا همون خونـه و مـهمون‌خونـه بود و اسپانیـایی حرف مـیزد. ماریـا زن کلمبیـایی کـه چهل‌و پنج سال بود ساکن سوئد بود و انگلیسی و اسپانیـایی و سوئدی حرف مـیزد. و سیما زن ایرانی کـه انگلیسی رو با لهجه‌ی مشخص و کشیده‌ای صحبت مـیکرد و من از لحن حرف زدنش مطمئن بودم این لهجه رو جایی شنیدم. با این حال از جا پ کـه صورتم رو بشورم و موهای آشفته رو کمـی مرتب‌تر کنم که تا سر صبحونـه با این سه زن هم‌صحبت شم.
سیما با موهای روی شونـه‌ی طلایی رنگ شده، با پیرهن مشکی و صندل‌های پاشنـه دار داشت از ساحل های بی نـهایت زیبای دریـای کارائیب و کوبا مـیگفت کـه مردی قد بلند با عینکی بزرگ و پیرهن چهارخونـه، نیمرو و نون رو گذاشت جلوی سیما و بعد بـه اسپانیـایی با بتسی حرف زد و بعد کنار سیما نشست و دست‌هاش رو تو دستش گرفت که تا من گیج ‌تر از روابط آدم‌های دور مـیز بشم و البته اونقدر صبر کنم که تا شب توی بار کوبایی، با دو برزیلی، ماریـا، سیما و راهول، لیوان‌ هاوانا کلاب بـه دست بشینیم و موسیقی درون بک‌گراند پخش بشـه و سیما برام تعریف کنـه کـه ده سال پیش درون اولین سفرش بـه ساحل کوبا، راهول رو مـیبینـه کـه توی هتل پنج ستاره ای کـه سیما مسافرش بوده ، موسیقی زنده‌ی کوبایی اجرا مـیکرده. ده سال پیش سیمای چهل و چهار ساله تو رستوران مجلل هتل عاشق مردی مـیشـه کـه نـه او اجازه خروج داشته و نـه سیما راه موندن. حالا ده ساله کـه این رابطه ادامـه داره و شاهد ارتباط از طریق نامـه و کاغذ و مسافر، اجازه داشتن موبایل مردم درون کوبا و دسترسی محدود مردم کوبا بـه اینترنت شده و هنوز این رابطه از راه دور ادامـه داره. حالا راهول کافه کوچک با موسیقی زنده‌ی خودش رو درون شـهر ترینیداد داره و مطب دندون‌پزشکی سیما، هر سال چند ماه تعطیل مـیشـه. راهول هنوز اجازه خروج بـه خاطر فعالیت‌هایی کـه داشته رو پیدا نکرده و سیما هنوز فکر نمـیکنـه زندگی براش اینجا ممکنـه.
راهول و سیمایی کـه هر کدوم از ازدواج قبلیشون بچه ‌هایی دارن کـه تو این ده سال بزرگ شدن ، هنوز براشون هاوانا، این شـهر رنگی و قدیمـی، شـهر و محل دیدار‌هاشونـه. شـهر تو بالکن سیگار کشیدن‌ها و مردم رهگذر با لباس‌های رنگی رو تماشا . شـهر یدن و آخر شب مست و عاشق بـه اتاق برگشتن!
#هاوانا #کوبا

گاهی ما فکر مـی‌کنیم اگر با نامزدمان راجع بـه مسایل مالی صحبت کنیم انگ مادی بودن مـی خوریم. اما بجای آنکه نگران برچسب ها باشید بهتر هست بدنبال شناخت واقعیـات زندگی مشترک باشید. دو نفر وقتی قرار هست باهم زیر یک سقف زندگی کنند قطعا تبادل مالی خواهند داشت و مخارج زندگی و دخل و خرج خانـه مساله ای هست که هر دو درگیر ... گاهی ما فکر مـی‌کنیم اگر با نامزدمان راجع بـه مسایل مالی صحبت کنیم انگ مادی بودن مـی خوریم. اما بجای آنکه نگران برچسب ها باشید بهتر هست بدنبال شناخت واقعیـات زندگی مشترک باشید. دو نفر وقتی قرار هست باهم زیر یک سقف زندگی کنند قطعا تبادل مالی خواهند داشت و مخارج زندگی و دخل و خرج خانـه مساله ای هست که هر دو درگیر آن مـی شوند. قبل از ازدواج واضح و دقیق انتظارات خود را دررخصوص مسایل مالی مطرح و باهم بحث کنید. انتظار دارید هریک چه نقشی درون تامـین مسایل مالی داشته باشد؟ عادات مالی هریک از شما چیست؟ ولخرجی درون زمـینـه خاصی دارید؟ درون دوران تجرد مسایل مالی تان را چگونـه مدیریت مـی کردید؟ که تا چه اندازه بعد انداز مـی کنید؟چه باور تی نسبت بـه تامـین هزینـه ها دارید؟ مثلا اینکه وظیفه مرد هست تامـین هزینـه یـا زن هم شریک است. بینید بـه چه توافقی مـی رسید؟ مثلا خانم درون تامـین برخی هزینـه ها شریک باشد، به منظور برخی هزینـه ها حساب مشترک خواهید داشت یـا نـه؟ از هم بپرسید فکر مـی کنید ماهانـه با چه مبلغی مـی شود زندگی مشترک را اداره کرد؟ به منظور هدیـه خ به منظور اقوام نزدیک چه مبلغی درون نظر دارید؟ چگونـه هزینـه آن را مدیریت مـی کنید؟اگر هر دو شاغل هستید درآمدتان چگونـه وارد زندگی مشترک مـی شود؟ درصدی از آن را بـه زندگی مشترک مـی دهید؟ یـا بـه نتیجه مـی رسید هزینـه های شخصی خود را پرداخت کنید؟ بـه چه توافقی مـی رسید؟ دغدغه خاصی دارید؟ بـه خسیس بودن طرف مقابل دقت کنید. اگر خسیس هست بعدها ممکن هست با بحران مواجه شوید آیـا مـی توانید تحمل کنید؟ اگر طرف مقابل خسیس هست قبل از هررتصمـیمـی با مشاور صحبت کنید. طلایـه محتشمـی 🔱رهجو🔱
🛑🆘پی نوشت: ۱-حتما درون دوران نامزدی راجع بـه این مساله صحبت کنید و عقاید یکدیگر را جویـا بشوید؛ وقتی عقد کردیدحتی اگرزیر یک سقف نروید بازهم زن و‌شوهر محسوب مـی شوید نـه نامزد.
۲- اول با سوالهایی کـه مـیپرسیدعقاید هم را متوجه بشوید، دغدغه های هم را بشناسید بعد درون پی یک تصمـیم مشترک بربیـایید. بعضی ها دنبال مرز مشترک نیستند دنبال تحمـیل عقیده خود هستند. اگر درون جایی دیدی بـه مرزبندی مشترک نمـی رسید ازرمتخصص کمک بگیرید
#مالی_رهجو