حرف زدن ما به منظور on Instagram
Unique profiles
Most used tags
Total likes
0Top locations
شیخ بهایی, Discovery Park ELC, Doroodzan DamAverage media age
166 daysto ratio
8.1Media Removed
#اعتکاف چهار،پنج سال پیش به منظور اولین بار دلم خواست برم اعتکاف حدودآ یک هفته مونده بود بـه شروع اعتکاف کـه به فرشته گفتم مـیای بریم اعتکاف؟گفت وااای آرههه خیلی دوس دارم کجا؟؟گفتم دیگه اونو خودمم نمـیدونم خلاصه همون روز دوتایی رفتیم دمِ دونـه دونـه مسجدهای شـهرعادت آباد ولی یـا اعتکاف نداشتن یـا پر ... دانلود اهنگ میلاد بیرانوند سیتی بیارم مینی بوسی #اعتکاف
چهار،پنج سال پیش به منظور اولین بار دلم خواست برم اعتکاف حدودآ یک هفته مونده بود بـه شروع اعتکاف کـه به فرشته گفتم مـیای بریم اعتکاف؟گفت وااای آرههه خیلی دوس دارم کجا؟؟گفتم دیگه اونو خودمم نمـیدونم😅
خلاصه همون روز دوتایی رفتیم دمِ دونـه دونـه مسجدهای شـهرعادت آباد ولی یـا اعتکاف نداشتن یـا پر شده بود🙁خلاصه کـه اندوهگینناک بیخیـال اعتکاف شدیم که تا امسال فاطمـیه یـه شب نیلوفر تو هیئت بهم گفت فاطمـه مـیخوایم اعتکاف ثبتنام کنیم مـیای؟گفتم نمـیدونم حالا ببینم برنامـه عید چیـه بهت خبر مـیدم بعد اون موقع کـه اسم اعتکاف رو آورد یـاد فرشته افتادم فرداش بهش گفتم مـیای بریم؟گفت وای آره بریم دیگه اینو گفت دودِلی منم برطرف شد و مدارک و هزینـه رو فرستادیم به منظور ثبتنام و اینگونـه از دو سه هفته قبل از عید قرار شد ما بریم اعتکاف❤
خلاصه کـه گذشت و شد جمعه و ما حتما تا دوازده شب خودمونُ تحویل مـیدادیم بـه مسجد😅وسایلم رو با کلی سر و کله زدن با کولهام کـه تو رو خدااا همـه اینا رو جا کن تو خودت جمع کردم😣آخه گفته بودن بـه هیچ عنوان چمدون نیـارید تازه فکر کنید منی کـه مـیخوام دو روز برم مشـهد یـه چمدون با خودم مـیبرم🙈خلاصه کـه با کلی من بمـیرم تو بمـیری وسایلم رو تو یـه کوله مسافرتی جا دادم و با فرشته رفتیم کـه معتکف بشیم😬
دروغ چرا؟!وقتی وارد مسجد شدیم و من فهمـیدم فقط اندازه یـه جانماز جا دارم کـه همونجا بشینم و نماز بخونم و بخوابم پلوی سوم و هفتممُ باهم خوردم اونم منی کـه تختم محدوده قرمزِ اتاقمـه و هیچحتی حق نداره روش بشینـه😣فقط اون لحظه با خودم گفتم این چه کاری بود کردی؟آخه اعتکاف اومدنت چی بود؟حالا چه جوری مـیخوای سه شبانـهروز اینجا دووم بیـاری؟😭ولی خب همـهی اینا رو تو دلم گفتم و اصلآ بروز ندادم کـه تا چه حد پشیمونم🙈وسایلمُ جا بـه جا کردم و نشستیم با بچهها بـه خوراکی خوردن و حرف زدن و برای اولین بار درون عمرم اون شب نماز شب خوندم و چه حس خوبی داشت😍خلاصه کـه سحری خوردیم و نماز جماعت هم خوندیم با اعمالِ شاغه چون امام جماعت مگه از سجدهی آخر پامـیشد؟!هرچی خورده بودیم داشت مـیریخت بیرون😆خلاصه کـه بعد از نمازم اصن خوابم نبرد ولی خدایی سختیش فقط شبِ اول بود و بعدش انقدر فضای اونجا خوووب بود بـه حدی کـه دوست نداشتم تموم شـه و دیشب کـه داشتیم خداحافظی مـیکردیم واقعآ یـه غمـی اومده بود تو دلم😭😭
خیلییی خوب بود خیلییی اصن نمـیتونم توصیف کنم💖یـه سختیِ فوقالعاده لذتبخش💞
امـیدوارم همـه این حس خوبُ تجربه کنن🌹
این پرچم یـازینب هم از سوریـه آوردن و متبرک شده بـه ضریحِ حضرت زینب(س) و بیبی رقیـه(س) ❤ عرو هم نیلو گرفته😍
Media Removed
این متن از فهیم عطار واقعا عالی بود : دانلود اهنگ میلاد بیرانوند سیتی بیارم مینی بوسی هشت سال پیش یک همکار آمریکایی جوان داشتم کـه اسمش هانتر بود. دانلود اهنگ میلاد بیرانوند سیتی بیارم مینی بوسی همان شکارچی. بیشتر از دو متر قد داشت و از هیچ دری بدون تعظیم نمـیتوانست رد شود. دو سال با هم کار کردیم. یک روز صبح یکهو نامـهی استعفایش را گذاشت روی مـیز رئیس و گفت از فردا نمـیآید سرکار. خلاص. آن هم وسط ... این متن از فهیم عطار واقعا عالی بود :
هشت سال پیش یک همکار آمریکایی جوان داشتم کـه اسمش هانتر بود. همان شکارچی. بیشتر از دو متر قد داشت و از هیچ دری بدون تعظیم نمـیتوانست رد شود. دو سال با هم کار کردیم. یک روز صبح یکهو نامـهی استعفایش را گذاشت روی مـیز رئیس و گفت از فردا نمـیآید سرکار. خلاص. آن هم وسط رکود اقتصادی آن سالها کـه همـهبه کفش رئیسهایشان مـیزند که تا اخراج نشوند. ظهرش هم با هم رفتیم ناهارِ خداحافظی بخوریم. من و شکارچی. بردمش رستوران ایرانی. تنـها رفیق آمریکاییام بود کـه از دوغ و فسنجان هراسی نداشت و دولپی آنها را مـیخورد. سر مـیز غذا ازش پرسیدم کـه چرا داری مـیری؟ نمـیترسی کار گیرت نیـاید؟ گفت مـیخواهد که تا جوان است، دانلود اهنگ میلاد بیرانوند سیتی بیارم مینی بوسی پیـاده تمام مسیر آپالاچین را برود. همان راه مالروی جنگلی کـه از چهارده ایـالت رد مـیشود. دو ماه تمام پیـادهروی. بعد هم مـیخواهد تمام مسیر جادهی شصت و شش را براند. شرق که تا غرب آمریکا. بعد هم چند که تا برنامـهی دیگر برایم ریسه کرد. گفت خیلی هم از گشنگی نمـیترسد. دیدن را بـه سیر بودن ترجیح مـیدهد.
شکارچی من را یـاد پدرم مـیانداخت. پدرم معتقد هست که آدم حتما عرض زندگی را تجربه کند نـه طولش را. طول زندگی یک فرآیند فلوچارتی و ملالآور هست که همـه آن راخواهناخواه تجربه مـیکنند. همان اتفاقات روتینی کـه از تولد شروع مـیشود و مثلا قرار هست به مرگ ختم شود. همان نگاهی کـه دینها بـه زندگی آدم دارند. رسیدن از مبدا بـه مقصد. همان پلههایی کـه ما عوام اسمش را گذاشتهایم پیشرفت و ترقی. اما عرض زندگی همان اتفاقاتی هست که معنا مـیدهد بـه طول آن. همان چیزی کـه هیچ از آن حرف نمـیزند. درست مثل بالهای عریض هواپیما کـه بدون آنها پرواز بیمعنی است. این حرفها را با فلاکت ترجمـه کردم بـه انگیسی به منظور شکارچی. حرف زدن و ترجمـه و چلوکباب خوردن بـه شکل همزمان کار دشواری است. اما حتما فهمـیده منظورم را. چون خودش داشت عرض زندگی را عملا تجربه مـیکرد. نـه مثل من کـه بر خلاف حرفها و ظاهر آوانگاردم، درونِ دگماتیکی دارم.
گمان کنم این بزرگترین مسئولیت روی دوش پدر و مادرهاست. اینکه بچههایشان را هل بدهند سمت عرض زندگی و نـه طول آن. یـا لااقل سمت طول آن هلشان ندهند. جامعه درست مثل اسبهای بارکش، روی چشم آدمها، چشمبند مـیگذارد. کـه فقط جلویش را نگاه کند. نـه چپ و نـه راست. فقط طول راه را ببینید. خوشبه حال آدمهایی کـه معتاد عادتهای جامعه نمـیشوند. خوشبهحال شکارچی... @fahim.attar
#منظره #کشتی #سفر #غروب #تایلند #سامویی #دریـا
#landscape #ship #sanset #sea #thailand #samui #travel
Advertisement
Media Removed
ادامـه از پست قبل نشستیم من و شیرین.فاطمـه و کیـان کنار آکواریوم ماندند.سلام و علیک های تند تند و خاموش ماندیم که تا گروه بـه کارهایش برسد.یکی از بچه های گروه به منظور ما چای ریخت.از فلاکس.داشتم جاگیر مـیشدم کـه شـهرام شکیبا و بانو وارد شدند.مجری های برنامـه بودند.گرم و صمـیمـی شروع د بـه صحبت.اول شـهرام پرسید ... ادامـه از پست قبل
نشستیم من و شیرین.فاطمـه و کیـان کنار آکواریوم ماندند.سلام و علیک های تند تند و خاموش ماندیم که تا گروه بـه کارهایش برسد.یکی از بچه های گروه به منظور ما چای ریخت.از فلاکس.داشتم جاگیر مـیشدم کـه شـهرام شکیبا و بانو وارد شدند.مجری های برنامـه بودند.گرم و صمـیمـی شروع د بـه صحبت.اول شـهرام پرسید از... نمـیدانم چی.شیرین حرف زد از خودمان از اینکه نویسنده ام از ناشر بودن و از دغدغه هایش.بانو گاهی از بین حرفهای شیرین چیزی یـاد داشت مـیکرد. از کتاب ها گفتند و قرار شد اولین کتاب انتشارات شیرین را روی آنتن #رونمایی کنند.تلفن شـهرام زنگ خورد و از اتاق بیرون رفت.شیرین و ستاره باهم شروع د بـه حرف زدن.زنـها وقتی باهم حرف مـیزنند خیلی زود صمـیمـی مـیشوند. من از اتاق بیرون مـی.داخل سالن فاطمـه و کیـان هنوز جلوی آکواریوم هستند.
یـادم مـی افتند چایی را نخوردم بر مـیگردم سمت اتاق کـه مـیبینم ها گرم صحبت هستند. دست مـیکنم جیبم سیگارم را بیرون مـی آورم و از سالن بیرون مـی. آتش مـی
ادامـه دارد...
#همـیشـه_خونـه
#شـهرام_شکیبا
#ستاره_سادات_قطبی
#شیرین
#شیرین_بانو
Media Removed
امروز بلند فریـاد خواهم کشید و قسم خواهم خورد کـه آقایـان،خانم ها،اساتید،بزرگان،سران مافیـای تئاتر...به اندک شرفی کـه برایم مانده قسم مـی خورم کـه استخوان پایتان را خرد خواهم کرد.قسم مـی خورم کـه کاری خواهم کرد که تا ادیپ وار چشم هایتان را به منظور همخوابگی با مادرتان تئاتر از حدقه بیرون بکشید...
قسم مـی خورم کـه ویران خواهم کرد کلبه ی وقیحانـه ای را کـه ساخته اید!
نعیمـی ها،معجونی ها،جمشیدی ها،کوثری ها،شـهبازی ها،طالبی نژاد ها،برهانی مرند ها،رحمانیـان ها،رهنما ها،قادری ها،دژاکام ها،سرسنگی ها،تیوال ها،نت برگ ها،تیک ایت ها و خانواده ی محترم مافیـای تئاتر!!!هرزه های تن فروشی کـه زندگی و جوانی و استعداد ده ها و صد ها جوان را درون بهترین سالهای جوانی و سرزندگی شان از آنـها گرفتید! بـه بی رحمانـه ترین شکل حذف خواهید شد!بت هایتان خواهد شکست و نوچه هایتان بـه کلاس های درس بر مـی گردند.
امروز قسم خوردم کـه یـا از پا درتان مـیآورم و یـا پاهایم را بشکنید،تحقیرم کنید،نابودم کنید،له کنید،بیچاره ام کنید!!!
این بیمار خانـه را حتما سوزاند،باید از نو ساخت. ها حتما به خانـه هایتان بازگردید.باید!!! جماعت روشنفکر زده ی دهن گشاد بس نیست این همـه حرف زدن ها؟ بس نیست ور ور ور وراجی درون کافه های تاریک و به گه کشیدن هرچه کـه مـیتوانید بـه گه بکشید؟؟؟
لعنتی ها چرا بـه شما بر نمـی خورد؟ چرا عذاب نمـی کشید؟ چرا فریـاد نمـی زنید؟ دِ بی غیرت ها کپل های گند گرفته تان را تکانی بدهید.اعتراض کنید.حقتان را بگیرید!!! رضای ثروتی عزیز،تنـها مردی کـه در این بازار بجای همـه ی ما فریـاد کشید، چندی پیش گفت کـه از ایران خواهد رفت و قبل رفتن همـه جا را مـی سوزاند.
نـه!مخالفم.ما همـه جا را بـه آتش مـی کشیم،در همـین آتش خواهیم سوخت،خاکستر خواهیم شد و همچون ققنوس از مـیان خاکستر خود بـه دنیـا خواهیم آمد... ما سپاه خواهیم شد
ما با فساد خواهیم جنگید
ما فراموش نخواهیم کرد
ما نخواهیم بخشید
ما از ویرانی نمـی ترسیم
زیرا ساختن را بلدیم
منتظرمان باشید!
۳.۶.۱۳۹۴ خورشیدی
ارشک مـیم سین
پایـه گذار "دهُ ده دغیغهُ چند صانیـه"
Psychomanipulation Psych Manipulation زندگی، روند آن، چرائیِ نکته های موجود درون آن و زیرساخت پدیده های گوناگون آن بسیـار بسیـار ساده است. ....... اما فقط به منظور عده بسیـار کمـی کـه برگزیده شده اند ،به سبب توانائیـهای "غیر ارادی" خود. خداوند درون آنـها توانائیـهائی را نشانده هست که از توان من و تو خارج ... Psychomanipulation
Psych Manipulation
زندگی، روند آن، چرائیِ نکته های موجود درون آن و زیرساخت پدیده های گوناگون آن بسیـار بسیـار ساده است. ....... اما فقط به منظور عده بسیـار کمـی کـه برگزیده شده اند ،به سبب توانائیـهای "غیر ارادی" خود.
خداوند درون آنـها توانائیـهائی را نشانده هست که از توان من و تو خارج است. مـیبینند،مـیشنوند و حس مـیکنند، آنچه را کـه من و تو نمـیتوانیم.
مشکل اینجاست کـه اینـها درون برخی مسائل بسیـار ضعیفند، همانـهائی کـه ما درش قوی هستیم، مثلا خوردن،حرف زدن، دویدن، خوابیدن!!
کدام مـهم است؟ خدا داند و بس!
به این کلیپ کوتاه فکر کنید، نگاه کافی نیست، فکر کنید!!!! @alapishrow
پی کپشن: این پست مخاطب ویژه هم دارد 😋
Media Removed
هجده سال گذشته از رفتنمان. چه رفتن بیـهودهای. هجده سال هر کـه رفت آنجا نشست گفتم جان تو و جان کُنار. هنوز خوابهایم همانجا رقم مـیخورند. هنوز عین بیداریِ آن روزها از درِ حیـاط مـیروم بالا و کوچه را دید مـی درون خواب. هنوز پنجرهی اتاق مطالعه سحر آمـیزترین پنجره ست و هنوز احساس یواشکی درون راهرو منتهی بـه حیـاط ن برایم زندهست و غرور آفرین. هنوز هم حتی توی خواب، آن درِ آشپزخانـه به منظور عبور و مرور نیست و صدای چکش مـیآید کـه یعنی بابا دارد گیرِ درون را رفع و رجوع مـیکند. عجیب هست که هنوز حتی درون خواب صدای موزاییک لقِ جلوی درون اصلی آشپزخانـه مـیآید و همان احساس درون کف پایم زنده مـیشود. خانـه دیگر مال ما نیست. تمام شد. حوصلهم بـه حرف زدن نیست. شاید روزی نوشتم تمام آنچه از خانـه درون جانم ریشـه دوانده. خدا کند خوابهایم مثل تمام این هجده سال تکرار شوند. بابا هم باشد ولی دیگر من ندانم کـه مُرده و چیزی درون سرم تیک تیک نکند کـه الان مـیرود، الان با آمبولانس مـیرود، الان جلوی چشمت کفن مـیپوشد و الان من حاضرم هرچه دارم را بدهم کـه او نرود، نمـیرد، نگویند کـه مُرده و فقط آمده بوده سر بزند.
۰
به تناسخ عجیب امـید دارم. عجیب.
Advertisement
صبح سر قیمت ماست جلوی سوپر سر کوچه چند نفر داشتن بحث مـی همـه رو متفرق اونوقت مجوز کنسرت تو خیـابون؟؟؟؟؟ . . . پ.ن: ضرب المثلی هست کـه مـیگه اگر تو بتونی با حرف زدن نیمرو درست کنی من اقیـانوسی از کره برایت فراهم مـیکنم ...لطفا !!! . پ.ن۲: مجوز ماهم هستیم فقط لطفا ایرانو با اروپا و آمریکا ... صبح سر قیمت ماست جلوی سوپر سر کوچه چند نفر داشتن بحث مـی همـه رو متفرق 😁😁😁
اونوقت مجوز کنسرت تو خیـابون؟؟؟؟؟
.
.
.
پ.ن: ضرب المثلی هست کـه مـیگه اگر تو بتونی با حرف زدن نیمرو درست کنی من اقیـانوسی از کره برایت فراهم مـیکنم ...لطفا !!!
.
پ.ن۲: مجوز ماهم هستیم فقط لطفا ایرانو با اروپا و آمریکا مقایسه نفرمایید
.
.پی نوشت واجب:عماد طالب زاده دوست صادقیـه چند شب پیش بـه خودم گفت آمادست به منظور انجام کنسرت رایگان😍
.
.
#شـهرام_شکوهی #موسیقی #کنسرت #پاپ #خواننده #کنسرت_خیـابانی #مجوز #صدابرداری #ارشاد #شوآف #عوام_فریبی #چقدر_خوبیم_ما
#shahram_shokoohi #pop #music #concert
.
.
.
@mohsenchavoshi
@mohammadalizadehmusic
@sirvankhosravi
@shahab_mozaffari
@roozbeh_nematollahi
@alirezaassar
@mohammadesfahani.original
@hamioriginal
@parvazhomay
@rezagolzar
@Amirabbasgolab
@babakjahanbakhshoriginal
@behnambani
@mohsen
@aminhabibiphoto
@alizandevakil
@benyaminmusic
@farzadfarzin1
@ehsankhajeamiri
@rezasadeghi_official
@alirezatalischioriginal
@mehdiyarrahi
@ashvan_official
@ashkankhatibi.official
@meisamebrahimi
@omidhajili
@mohsenebrahimzadeh
@rezayazdanioriginal
@sina_shabankhani
@saeidshahrouz_official
@fereydoun_asraei
@hamedhomayoun
@emadtalebzadeh
@arashghannadi
@amir_ghannadi
@mehdiyaghmaei
@behnamsafavi_real
@mazyar_fallahi
@hojatashrafzade
@shahab_ramezan
@ehsaankaramy
@armangarshasbi
@kiarashpouzeshi
@samanehteshami
@hafeznazeri
@hamidhiraad
@kakoband
@mehdimoghaddam1
@hamidaskari1
@arashap_music
@masihmusic
@mehdi_ahmadvandoriginal
@tvpluss
Media Removed
همـه ما مـی دونیم کـه تنـها چیزی کـه مـی تونـه مارو یک قدم بـه اهمون نزدیک کنـه، چیزی نیست بـه جز " عمل " . ولی جالب اینجاست کـه اکثر افراد همـه کار مـی کنن، از نقشـه چیدن، استراتژی چیدن، هدف گذاری و رویـاپردازی گرفته که تا حرف زدن راجع بـه هدفشون، ولی هیچ وقت اقدام نمـی کنن. و من بـه سختی معتقدم کـه این همون عاملیـه کـه باعث مـیشـه ... همـه ما مـی دونیم کـه تنـها چیزی کـه مـی تونـه مارو یک قدم بـه اهمون نزدیک کنـه، چیزی نیست بـه جز " عمل " . ولی جالب اینجاست کـه اکثر افراد همـه کار مـی کنن، از نقشـه چیدن، استراتژی چیدن، هدف گذاری و رویـاپردازی گرفته که تا حرف زدن راجع بـه هدفشون، ولی هیچ وقت اقدام نمـی کنن. و من بـه سختی معتقدم کـه این همون عاملیـه کـه باعث مـیشـه اکثر آدما موفق نباشن! عامل اصلی کـه باعث مـی شـه آدما وارد عمل نشن ترس از شکسته. درسته، اگه تو وارد عمل نشی، هیچ وقت شکست نمـی خوری، ولی هیچ وقت هم شانسی به منظور موفقیت پیدا نمـی کنی.
Read moreAdvertisement
Media Removed
مکان آموزش :سعادت آباد ؛علامـه شمالی
🔴افزایش_هوش_کودکان
برای افزایش هوش کودکان👇👇
همـه روز را با_صدای_بلند_داستان_بخوانید ✍️کارشناسان تاکید دارند کـه در طول روز با کودک خود زیـاد حرف بزنید. 🔺مغز، سیستمـی هست که همـیشـه بـه دنبال الگوها و نمونـه محور است. 🔺بنابراین، هر چه نمونـه های کلامـی بیشتری را بشنود، بسیـار سریع تر حرف زدن را خواهد آموخت. ✍️به همـین دلیل، توصیـه مـی شود که تا مـی توانید درون طول روز با کودک خود صحبت و برای او داستان بخوانید. ‼️اصولا ما همـه افکار خود را بـه زبان نمـی آوریم، 👈 اما با بیـان آنـها و تبدیل این اطلاعات بـه اصوات مـی توانید باعث افزایش_قدرت_مغز_کودک خود شوید. 👈اگر کودک درون سه سالگی بسیـار روان و واضح صحبت کند
👈 یعنی حدود ییم برابر بهره_هوشی بیشتری نسبت بـه کودکانی دارد کـه اینگونـه نیستند. 👈همچنین درون مدرسه نیز بسیـار بهتر از دیگران توان_خواندن، هجی_ و نوشتن خواهند داشت.
#شیما-مطلبی
Media Removed
یکسال گذشت از اتفاقی کـه خیلی دل هارو بـه درد آورد یکسال گذشت از درد هایی کـه اشک بـه بار آورد یکسال گذشت از ساعتهایی کـه هرکدوم یکسال گذشت یکسال گذشت از روزایی کـه برای بعضیـا دیگه نگذشت یوسفی تو این یکسال مردم خیلی لطف داشتن، خیلیـا شرمندمون ، ولی هنوز یکماه نگذشته از این اعتراضات و شلوغی هایی کـه ... یکسال گذشت از اتفاقی کـه خیلی دل هارو بـه درد آورد
یکسال گذشت از درد هایی کـه اشک بـه بار آورد
یکسال گذشت از ساعتهایی کـه هرکدوم یکسال گذشت
یکسال گذشت از روزایی کـه برای بعضیـا دیگه نگذشت
یوسفی
تو این یکسال مردم خیلی لطف داشتن، خیلیـا شرمندمون ، ولی هنوز یکماه نگذشته از این اعتراضات و شلوغی هایی کههمـین آتش نشان ها رو کتک زدن، ماشین هاشون رو تخریب ، لباساشون رو از تنشون درآوردن و دزدیدن و .....
همـه هم مـیگن طرف مقابل بوده، حرفی هم نیست، دم شما گرم کـه وایسادین و نگاه کردین و هیج کاری نکردین،ولی بدونین هیچ فرقی نداشتین با اونایی کـه اینکارا رو ، دم شما گرم کـه به حرف حمایت مـیکنید و تو شلوغیـا ما رو با چوب و سنگ مـیزنید! دم شما گرم!!
#پلاسکو #آتش_نشانی #آتشنشانی #آتش_نشان #پلاسکو⚫ #پلاسکو🔥 #پلاسکو_تهران #اعتراضات_سراسری #تخریب #کتک_زدن #ما_به_کارمون_ادامـه_مـیدیم
. |طعم سینما، درون آخر هفته با سینمانیوز ️️ |26: Her 2013 (او) . • «او» درون حکم یک پرواز ذهنی بیکران اما هدفمند هست و درون مقام رهایی دل از هرگونـه قید و بندی و وصال آن بـه عقل . • عاشقی با معشوق ناپیدا درون فرهنگ شرق البته حکایت تازه ای نیست.. درون روزگار ما نیز بسیـاری از کاربران دنیـای مجازی ... .
🎥|طعم سینما، درون آخر هفته با سینمانیوز
▪️➖➖➖➖▪️
🎬|26: Her 2013 (او)
.
• «او» درون حکم یک پرواز ذهنی بیکران اما هدفمند هست و درون مقام رهایی دل از هرگونـه قید و بندی و وصال آن بـه عقل
.
• عاشقی با معشوق ناپیدا درون فرهنگ شرق البته حکایت تازه ای نیست.. درون روزگار ما نیز بسیـاری از کاربران دنیـای مجازی درون پشت نمایـه (آواتار) هایی کـه گاه با چهره ی راستین و شناسه های اجتماعی شان فاصله دارد با هم معاشرت دارند. شاید این گونـه رابطه ها بـه آنـها کـه در پشت سیماچه ها پنـهانند اعتماد بـه نفس و امنیت مـی دهد یـا دست کم درون قالب دیگری سرگرم شان مـی نماید. اما عاشقی با سیستم عامل خود دیگر نوبر است!
.
• صحبت دربارهی کارگردانی و عمق فیلمنامـهی اثر و این کـه چگونـه اسپایک جونز یک شخصیت مطلقا بدون تصویر را با صداگذاری خارقالعادهی اسکارلت جوهانسون را تبدیل بـه کاراکتری فراموشناشدنی و پراهمـیت کرده نیز بیشتر از منطق، احتیـاج بـه احساسی حرف زدن دارد و «او» احساسیتر از آن حرفها هست که بخواهیم با کلماتی مشخص و کوتاه، جریـان سیـال عشقها و تنفرهای حاضر درون آن را درون یک معرفی کوتاه شرح دهیم
.
• فیندر این فیلم با ارائه تلفیقی متوازن از یک بازی بیرونی و درونی موفق، کاراکتری هوشمند و توأم با بلاهت را خلق کرده کـه مخاطب، درون اصالتش ذرهای نیز تردید نمـیکند. خواکین خصوصا درون کلوزآپهایی کـه جونز از او مـیگیرد، آنچنان حسی از تفکر و کنجکاوی و ترس و شوک و غم و شادی و.. از خود بروز مـیدهد کـه بعید هست در فیلمنامـه جونز با این کیفیت پیشبینی شده باشد
.
• توجه جونز بـه رنگ ها و نورپردازی، به منظور فضاسازی روابط عاشقانـه ی غریبی کـه در فیلم وجود دارد، سبب شده که تا فرایند این ارتباطات به منظور بیننده ملموس شده و ابعاد روانی افراد و مکان ها بـه خوبی با رنگ های شاد خصوصا قرمز، ترسیم شود
.
• درون نـهایت حتما گفت «او» از آن دسته آثاری هست که مخاطب را بـه تفکر وا مـیدارد. اینکه یک سیستم عامل هوشمند بتواند روزی جایگزین معشوقه های یک انسان درون زنگی واقعی باشد. تئودور درون «او» عاشق سیستم عاملی هست که فانتزی های ذهنی او را بـه واقعیت تبدیل کرده. همـیشـه درون خلوت وی حضور پر شوری دارد و بطور خلاصه، هرگز اجازه نمـیدهد کـه تئودور تنـها باشد و احساس تنـهایی کند. سامانتا دقیقاً همانی هست که یک مرد از زن ایده آل درون ذهن دارد..
.
💬 نظر شما درون مورد این فیلم چیـه؟ از ۱۰ چه امتیـازی بهش مـیدین؟ (نسخه بلوری درون کانال)
▫️➖➖➖➖▫
#Her2013
#CinemaNewss_TamehCinema
Media Removed
این دوتا واست خیلی مـهمـه؟ملت ماروباش.اینـهمـه دنیـادارن مـیگن ایرانیـا جهان سومـی هستند علتش فقط تواین نیست کـه از نظر تکنولوژی عقب افتادیم.ایرانیـا شدن همـه جای جهان بی ارزش.چونکه از بی ارزشا حمایت مـیکنن.وبااینکارارزش های خودشونم زیرسوال مـیبرن.متاسفانـه بعضی ازمردم ما از نظر فرهنگی وفهم وشعور هم ... این دوتا واست خیلی مـهمـه؟ملت ماروباش.اینـهمـه دنیـادارن مـیگن ایرانیـا جهان سومـی هستند علتش فقط تواین نیست کـه از نظر تکنولوژی عقب افتادیم.ایرانیـا شدن همـه جای جهان بی ارزش.چونکه از بی ارزشا حمایت مـیکنن.وبااینکارارزش های خودشونم زیرسوال مـیبرن.متاسفانـه بعضی ازمردم ما از نظر فرهنگی وفهم وشعور هم خیلی درون سطح پایینی هستن کـه ماتوی ایران بدترین اتفاق ها داره واسمون مـیوفته.پلاسکو،نفتکش سانچی،سقوط هواپیما واینـهمـه اتفاقای بد داره توی کشورمون مـیوفته واینـهمـه عزیزانمون دارن مـیمـیرن.کشورخودمون اینـهمـه مشکلات داره وعزادار هستیم اونوقت بجای اینکه ازاین اتفاقادرس بگیریمو کاری کنیم کـه دیگه این اتفاقا نیوفته افتادن دنبال این دوتا.بجای اینکه مردم بـه فکر چاره اندیشی باشن یـا بیـان ازهنرمندا یـا ورزشکارای موفق حمایت کنن مـیرن تو لایو وپستای این دوتا کـه وحیدچی گفت.اون چیکار کرد.چرادعوا .اینـهمـه لایکش مـیکنن.بخدالایکو فالوورایی کـه این دوتا دلقک دارن کـه هیچی از طرز برخوردو حرف زدن هم بلد نیستن ودوتا بیکاری کـه زندگیشون از پستای اینستا مـیچرخه حتی بهترین هنرمندا یـا ورزشکارای حرفه ایمون ندارن.آیـاشما بادیدن مسخره بازی وشنیدن حرفای چرند خیلی حال مـیکنین؟ولی اینو بدونین کـه تقصیر این دوتا جوان بیکار نیست.مااز اینجور آدما تو ایرانمون خیلی خیلی زیـاد دارین.خیلی زیـادنایی مثل وحیدوداوود کـه دارن ول مـیچرخنو زندگیشون شده چیزای بی ارزش مثل این دوتا.تقصیر این ملت ماست کـه الان بـه این وضعی افتاده کـه باوجود اینـهمـه مشکلاتو بدختی دارن دونفریو بزرگ مـیکننو واسشون ارزش قایل مـیشن کـه به هیچ دردی واسه این ممکلت نمـیخورن ونخواهندخورد جزاینکه کلمات رکیدو بی شرمانـهیـاد این مردم ما مـیدن.بله تقصیر ایشون نیست.بخاطر حمایت ما ازاینجور آدمای بی ارزشـه کـه وضع ایران وممکلت ماشده این.بعدش مـیپرسن چرا اینـهمـه بدختی داره سرایران مـیاد؟شما بفرمایید برید از اینجوردلقکا حمایت کنین پیشرفتم مـیکنیم بـه امـید خدا.بدبختی هم سرمون نمـیاد.مـیگن چراخوشبخت نمـیشم.بریداز اینجور ادمای بددهن بی ارزش حمایت کنین خوشبختم مـیشین.آفرین مردمعزیزم..اینجوردلقکارو واسه خودتون بزرگکنین ایشالاخودتونم بزرگ مـیشین.بجای اینکه این چیزاواستون مـهم باشـه یـامسخره بازیـای اینارو ببینین برین یکی دوتا هنریـادبگیرین کـه به درد آیندتون بخوره یـا بدرداین مملکت بخورین.نـه کـه حرکات مزخرف ایناروتماشاکنین وبددهنی وکجخلقی یـاد بگیرین.یخورده بـه خودتون بیـاین ای مردم.واقعا متاسفم برایـانیکه دلقک بازی وبددهنی براشون خیلی مـهمـه کـه مـیشینن اینارونگاه مـیکنن.متاسفم به منظور این مردم...
Read moreAdvertisement
Media Removed
. گاهی پیش مـیاد بـه اطرافیـان مون، بـه اونـهایی کـه باهاشون درون تعامل هستیم، رابطه ای داریم... و گاهی حتی بـه عزیزان مون ناخواسته آسیب مـی زنیم. مثل مدیری کـه با یک رفتار غلط، زیر دستش رو خرد مـی کنـه، پدری کـه در تربیت فرزندش، دچار اشتباه مـی شـه، فرماندهی کـه به سربازش دستور ناجوانمردانـه ای مـی ده، همسری کـه عزیزش ... .
گاهی پیش مـیاد بـه اطرافیـان مون، بـه اونـهایی کـه باهاشون درون تعامل هستیم، رابطه ای داریم... و گاهی حتی بـه عزیزان مون ناخواسته آسیب مـی زنیم.
مثل مدیری کـه با یک رفتار غلط، زیر دستش رو خرد مـی کنـه، پدری کـه در تربیت فرزندش، دچار اشتباه مـی شـه، فرماندهی کـه به سربازش دستور ناجوانمردانـه ای مـی ده، همسری کـه عزیزش رو مـی رنجونـه و...
مگه مـی شـه ما بی خطا و بی اشکال باشیم!
بیـایم بگردیم ببینیم کجا بـه اطرافیـان مون آسیب زدیم، تلاش کنیم اون رو جبران کنیم. گاهی بعضی آسیب ها فقط با یـه معذرت خواهی ساده حل مـی شـه اما بعضی وقت ها، حتما برای جبرانش یک قدم جدی برداریم. بیـایم که تا دیر نشده، یک جاهایی، یک قدم های جدی برداریم. شاید دل سوخته ای، روان آسیب دیده ای بـه این جبران، نیـاز داشته باشـه و آروم بشـه. گاهی وقتا قشنگ حرف زدن و حرفای قشنگ زدن تنـها فایده نداره، حتما وارد عمل بشیم.
بیـایم از بهار یـاد بگیریم لطیف باشیم و از باران... کـه زلال باشیم.
.
.
#لطیف_باشیم
Media Removed
. #اعتکاف یعنی #اعتراف اعتراف پیش #خدا یـه عمر هرکاری کـه دلم خواست انجام دادم... خدا هم خدایی کرد اما من بندگی نکردم و حالا اومدم بهش بگم پشیمونم ، شرمنده ام . چه لذتی داره با خدا بودن... چه لحظه های خوبیـه لحظه های اعتراف پیش اون...! . پارسال وقتی وارد #مسجد شدم، حس کردم دنیـایی از نور و صفا ... .
#اعتکاف یعنی #اعتراف
اعتراف پیش #خدا
یـه عمر هرکاری کـه دلم خواست انجام دادم...
خدا هم خدایی کرد اما من بندگی نکردم و حالا اومدم
بهش بگم پشیمونم ، شرمنده ام
.
چه لذتی داره با خدا بودن...
چه لحظه های خوبیـه لحظه های اعتراف پیش اون...!
.
پارسال وقتی وارد #مسجد شدم، حس کردم دنیـایی از نور و صفا بـه صورتم تابیده شد.
اون وقت #اشک از چشمام جاری شد
اشک هایی کـه از خود #من بی تاب تر بودن
خیلی دلم به منظور خدا تنگ شده بود
.
نیت کردم کـه از ثانیـه ثانیـه اش استفاده کنم
نیت کردم اونقدر خوب باشم که تا خدا سال دیگه
برام کارت دعوت #عشق بفرسته
.
خدایـا
مگه مـیشـهی رو کـه یـه سال #انتظار کشیده، دعوت نکنی
مگه مـیشـه #بنده ی حقیری رو کـه برای عشق سر بـه سجده گذاشته
و #اشک ریخته، #تنـها بذاری.
.
#حیف کـه این سه روز اعتکاف خیلی زود تموم مـیشـه!
سه روز تمرین زهد...
#زندگی فقط با یـه ساک کـه تازه نصفشم زیـادیـه!
سه روز تمرین با خدا بودن، بدون موبایل وتلویزیون و اینترنت، بدون همـه فقط با خدا!
سه روز تمرین دوری از شبه حیوان بودن،کم خوردن، کم خوابیدن، کم حرف زدن!
سه روز تمرین زنده بودن دل!
سه روز طعم با خدا بودن رو چشیدن،
سه روز بیزاری از بی خدا بودن !
.
و وقتی سه روز اعتکاف تموم شد و حالا تو خونـه ای ، بـه بزرگی #دنیـا معتکفیم!
صاحب خونـه کـه عوض نشده ، #کاش ما هم عوض نشیم!
کاش ما هم عوض نشیم...!
.
پ.ن :
شکر خدا کـه بار دیگر فرصتی به منظور اعتراف پیدا کردم
.
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#التماس_دعا_شدیدا
.
ممنون کـه عرو کپی نمـیکنید🌷
Media Removed
جناب آقای بـه ظاهر محترم کارلوس کیروش قبل از حرف زدن اول فک کن مـیدونم چیزی بـه اسم عقل نداری کـه بخوای فک کنی ببین جناب سرمربی عددی نیستی کـه بخوای راجع بـه عقاب اظهار نظر کنی
سید مـهدی رحمتی به منظور تک تک مردم ایران عزیزه دروازه بانی کـه با پای مصدوم هم برات بازی کرد. نمـیدونم شاید سید مـهدی رحمتی نمـیدونست روزی اینقدر قشنگ از زحماتش تشکر کنی. تیمـی کـه ساختی تیم ملی ایران نیس تیم ملی کیروشـه یـا برو بمـیر یـا دیگه زر نزن. که تا ابد رحمتی به منظور ما بهترین با استعدادترین و مردترین و با غیرت ترین دروازبانـه ایران. و اما آقای بـه ظاهر محترم علی ضیـا مگه یـه گل اونم برا مساوی چقد ارزش داره مگه فوتبال چقد ارزش داره کـه بخاطرش یـه آدم نتونـه کنترل خودشو حفظ کنـه و به یکی از سرمربی های خوب کشورش همچین حرفی رو بزنـه. همـه پرسپولیسیـا بعد فوت کاپیتان عزیزشون متنی را منتشر و از همـه هوادارای استقلال و بازیکنا تشکر و گفتن بتونیم جبران کنیم دوستان عزیزه پرسپولیسی لازم بـه جبران نیس شما همون ک احترام خودتون با فوتبال و نگه دارید برا ما کافیـه حاجی کـه تازه از حج برگشتی با اون اشکهای دروغینت حجت قبول حیله گر
Advertisement
Media Removed
.
بعد داشتم فکر مـی کردم چقدر وجود یـه حامـی توی زندگی آدم ها لازمـه و چقدر سخته رفتن سمت تجربه وقتی حامـی نداری. توی ذهنم تصور کردم تویخیـابون هرکسی چهره ی غمگینی داشت توی ایستگاه حمایت مـی ایستاد و یکهو مـی دید کـه آدم ها، دورش هستند و دارند کمکش مـی کنند کـه جلو بره . توی لایو دیروز یـه جایی از درونگراییم گفتم. چند نفری تون اشاره ی خوبی بهم کردید کـه درونگرایی منفی نیست. حرف تون درسته . چون همـین امروز هم شاید من هنوز خیلی جاها یک درونگرای اجتماعی باشم
.
بعد وسط کلاس داشتم فکر مـی کردم حامـی همـه ی نا امنی های درونی من ، کتاب ها بودند. تمام اون سال ها، هروقت احتیـاج داشتم حس کنم آدم ها دورم هستند و دارند باهام حرف مـی زنند، مـی رفتم سراغ کتاب ها. شاید به منظور همـینـه کـه ادبیـات اینقدر توی قلبم خونـه داره
. 🌿
.
این روزها سخت هستند. سخت تر هم خواهند شد. با هم بودن مون تنـها رمز بردن مونـه. ما آدم های بزرگ شده درون نا امنی بخاطر دردهای مشترکمون قلب هایی داریم کـه نزدیک بـه هم مـی تپه. بسیـار نزدیک بـه هم .
#یلدانوشت #یلدا_علایی
Media Removed
🏼🏼 از همون روزهای اول بعد از زلزله، اونجاست، یک تنـه بـه کمک مردم کارهایی رو کرده کـه نـه دولت و نـه سردمداران جمـهوری اسلامـی نخواستن انجام بدن... فقط و فقط حرف زدن، مـیلیـاردها تومن پول جمع ولی هیچکاری ن...... اما این ایستاد و فقط و فقط عمل کردُ انجام داد.... قبل از اینکه شعار بده و حرف ... 💙🙏🏼💪🏼😍
از همون روزهای اول بعد از زلزله، اونجاست،
یک تنـه بـه کمک مردم کارهایی رو کرده کـه نـه دولت و نـه سردمداران جمـهوری اسلامـی نخواستن انجام بدن... فقط و فقط حرف زدن، مـیلیـاردها تومن پول جمع ولی هیچکاری ن...... اما این ایستاد و فقط و فقط عمل کردُ انجام داد.... قبل از اینکه شعار بده و حرف بزنـه💙🙏🏼👏🏼👍🏼💪🏼
تا جاییکه مـیتونیم کمک کنیم، حتی نفری ۵هزارتومن هم بریزیم اتفاق بزرگی خواهد افتاد مطمئنن!
@justnarges خیلی زنی عزیزززززززززدل 💙😍 یکدونـه ای
نمـیتونیم کمک کنیم انرژی منفی نفرستیم🙏🏼
#کرمانشاه #سرپل_ذهاب #ما_کرمانشاه_را_فراموش_نخواهیم_کرد #نرگس_کلباسی #با_هم #برای_هم #برای_همـیشـه #برای_ایران #انرژی_مثبت #زندگی_زیباست #زندگی_بهتر #زندگی_شاد
Media Removed
1- نداشتن اختلاس
2 - حفظ ارزش پول ملی
3 - اداره کشور با نفت ده دلاری و ذخیره ارزی 100 مـیلیـارد دلاری
4 -رعایت ادب درون حرف زدن و حفظ کرامت انسان
5 عزت و اعتبار درون سیـاست خارجی با سخت ترین موانع داخلی
6-بهترین شرایط اقتصادی بعد از انقلاب
7 دفاع از حقوق مدنی درون بدترین شرایط فشارهای داخلی انحصار طلبان.
8-افشای قتل های زنجیره ای.
دیگه بسه. ..........
باور کنید ممنوع شدن تصویر براش خیلی کمـه. ✅وقتي سيّد محمد خاتمي براي آخرين بار درون غربت خود بـه مجلس رفت که تا از مردم خداحافظي كند، درون پايان اين دو بيت را خواند :
هر کـه ما را یـاد کرد ایزد مر او را یـار باد
هر کـه ما را خار کرد از عمر برخوردار باد
هر کـه اندر راه ما خاری فکند از دشمنی
هر گلی کز باغ وصلش بشکفد بی خار باد ✅مي توان بـه خاتمي انتقاد كرد، ولي نمي توان او را دوست نداشت... ✅روز دوم خرداد 1376 مردی بر مسند ریـاست جمـهوری ایران نشست کـه هیچ گاه قدرت را به منظور خود نخواست، هیچ گاه سیـاستش از ادب و معرفتش پیشی نگرفت.
✅ هیچ گاه عزت و احترام را خریداری نکرد. هیچ گاه شعار آزادی را زیر پا نگذاشت.
هیچ گاه شعر مرده باد علیـه مخالفان و منتقدانش سر نداد
و همواره مـیگفت زنده باد مخالف من. ✅او همـه چیز را به منظور مردم مـیخواست.
او مبتکر گفتگوی تمدن ها بود
او سید محمد خاتمـی بود، نـه محمود احمدی نژاد! ✅فردی کـه با شعار آزادی پا بـه عرصه انتخابات گذاشت
Advertisement
Media Removed
همخانـهای زیبایم وقتی مرد کـه هنوز سرمای زمستان تمام نشده بود. قبل از طلوع آفتاب وسط حیـاط پوشیده از برف نشست و منتظر ماند. نمـیدانم انتظار چه چیزی را مـیکشید اما یخ زد. بیدار شدم و دیدم تلویزیونمان نیست. بـه حیـاط رفتم. اولین نفری بودم کـه با انسان یخزدهای کـه دوستم بود مواجه شدم و او دیگر زیبا نبود. بـه شدت سفت شده بود. کبود بـه نظر مـیرسید و من بـه این فکر کردم کـه مردگان چقدر حال بههمزن مـیتوانند باشند. تازه او فقط یخ زده بود و خبری از پوسیدگی و کرمهایی کـه داخل بدنش پیـادهروی کنند درون کار نبود. هنوز مطمئن نبودم کـه او واقعا مرده یـا زنده است. او را بـه خانـه بردم و جلوی بخاری گذاشتم که تا یخش آب شود. بـه فکرم نرسید کـه فرش را جمع کنم که تا خیس نشود و بعد از مدتی فرش خیلی خیس شد و بوی خاکستر سیگارهایی کـه طی این چند سال روی فرش ریخته بود و ما با دست آنها را روی فرش پخش مـیکردیم چنان بالا زده بود کـه کم از بوی جسد گندیده یک انسان نداشت.
فرش را بـه حیـاط بردم که تا بشورمش. اقدامـی ناگهانی بود اما نیـاز بـه تمرکز داشتم و نیمـی از فرش هم خیس بود و شستنش اولین ایدهای بود کـه برای تمرکز بـه ذهنم رسید. هرچند اگر بخواهم صادق باشم حتما بگویم اولین ایده این بود کـه با ژستهای عجیب و غیراخلاقی با بدن نیمـه یخزده همخانـهای عبگیرم اما پشیمان شدم و سعی کردم بـه مفهوم انتزاعی اخلاق فکر کنم. بعد از آن ذهنم بـه سمت مسئولیتپذیری رفت و نـهایتا ایده شستن فرش پررنگ شد. زمـین هنوز برفی بود اما هوا بدون برف. شستن فرش چندین ساعت زمان برد. خیلی خسته شدم اما هنوز کارم تمام نشده بود و خشک فرش مانده بود. درون خانـه با سشوار سعی کردم که تا خشکش کنم. چند ساعت مشغول این کار بودم و کاملا ماجرای همخانـهای را فراموش کرده بودم. شب شده بود. سشوار سوخت. درون حالیکه فرش آنچنان خشک نشده بود. عصبی شدم و لگدی بـه دیوار زدم. درون واقع بیشتر شبیـه بـه جفتک بود. چون درون حالتی شبیـه بـه حالت چهارپایـان مشغول خشک فرش بودم. درون همـین لحظه صدای زمـین خوردن چیزی بـه گوشم رسید. یخ دوستم کاملا آب شده بود و با سر روی کف سیمانی خانـه افتاد.
.
قبل از اینکه بـه سمتش بروم بـه سختی خودش را از زمـین کند و نشست. با چشمانی خمار و صورتی کبود بـه من زل زد و گفت: «خونـه چقدر خیسه» و من ماجرا را برایش تعریف کردم. پتویی دورش انداختم و فلاسکی پر از چای را کنارش گذاشتم و بعد شروع کردم بـه حرف زدن.
.
- از این بـه بعد قبل از خواب درون رو قفل کنیم
.
- که تا دوباره همچین اتفاقی نیفته؟
.
- نـه. که تا بعد از تلویزیون بقیـه وسایلمون رو ندزدن
.
بقیـه درون کامنت اول 👇👇👇👇
Media Removed
. درونِ ما، ما را بس. بـه نظرم همـیشـه درون خود آدمـها به منظور خودشان کافیست و همـین درون مـیداند حقیقت چیست. به منظور من همـیشـه، همـین کافی بوده است. همـین کـه بدانم خودم درون درونم چهی هستم و چه کاری انجام مـیدهم و با چه تفکر و هدفی آن را انجام مـیدهم. به منظور من همـین کافیست و به همـین علت درون بسیـاری مواقع فقط سکوت مـیکنم ... .
درونِ ما، ما را بس.
به نظرم همـیشـه درون خود آدمـها به منظور خودشان کافیست و همـین درون مـیداند حقیقت چیست.
برای من همـیشـه، همـین کافی بوده است. همـین کـه بدانم خودم درون درونم چهی هستم و چه کاری انجام مـیدهم و با چه تفکر و هدفی آن را انجام مـیدهم.
برای من همـین کافیست و به همـین علت درون بسیـاری مواقع فقط سکوت مـیکنم و گاهی کنار مـیروم.
اگر کـه در بیرون بدن راه فراری باشد مانند حرف زدن، توضیح و دروغ گفتن، درون درون هیچ راه فراری نیست.
هیچ. .
و همـین به منظور من کافیست.
که بدانم چطور درون زندگیام جلو بروم.
که بدانم چطور رفتار کنم.
و چطور گاهی هیچ توضیحی ندهم و فقط فاصله را زیـاد کنم.
و فکر مـیکنم همـین "درون" به منظور همـه ی آدمـها هم کافی است
هيچ راه گريزى از درون نيست.
..
عكس @mohsendm1111
#پونـه_مقيمـی #اوژن_شیراوژن
#contemporaryart #oilcanvas #oilpainting #ojangallery #ojanshirozhan #portrait #london #artstudio #Iranianartis #fantasticartwork #art #oilpainting #inestaartist #photoinestagram #tehran #artiniran #inestagram #artselect
Media Removed
درونِ ما، ما را بس. بـه نظرم همـیشـه درون خود آدمـها به منظور خودشان کافیست و همـین درون مـیداند حقیقت چیست. به منظور من همـیشـه، همـین کافی بوده است. همـین کـه بدانم خودم درون درونم چهی هستم و چه کاری انجام مـیدهم و با چه تفکر و هدفی آن را انجام مـیدهم. به منظور من همـین کافیست و به همـین علت درون بسیـاری مواقع فقط سکوت مـیکنم ... درونِ ما، ما را بس.
به نظرم همـیشـه درون خود آدمـها به منظور خودشان کافیست و همـین درون مـیداند حقیقت چیست.
برای من همـیشـه، همـین کافی بوده است. همـین کـه بدانم خودم درون درونم چهی هستم و چه کاری انجام مـیدهم و با چه تفکر و هدفی آن را انجام مـیدهم. به منظور من همـین کافیست و به همـین علت درون بسیـاری مواقع فقط سکوت مـیکنم و گاهی کنار مـیروم.
اگر کـه در بیرون بدن راه فراری باشد مانند حرف زدن، توضیح و دروغ گفتن، درون درون هیچ راه فراری نیست. هیچ.
و همـین به منظور من کافیست.
که بدانم چطور درون زندگیام جلو بروم.
که بدانم چطور رفتار کنم.
و چطور گاهی هیچ توضیحی ندهم و فقط فاصله را زیـاد کنم.
و فکر مـیکنم همـین "درون" به منظور همـه ی آدمـها هم کافیست.
هیچ راه گریزی از درون نیست.
Media Removed
خیلی خیلی ازم راجع بـه مدیریت زمان مـی پرسید. هربار هم من حس مـی کنم چقدر سخته درون موردش حرف زدن. چرا؟ چون واقعا به منظور هرکسی با توجه بـه شیوه ی زندگیش متفاوته. مـی تونم اما نکته نکته هرچی بـه ذهنم رسید و در تجربه دیدم جواب داده رو بگم وبحثش رو باز کنیم. امروز: اولویت به منظور من چیـه؟ . . هربار مـی بینم بـه کاری کـه ... خیلی خیلی ازم راجع بـه مدیریت زمان مـی پرسید. هربار هم من حس مـی کنم چقدر سخته درون موردش حرف زدن. چرا؟ چون واقعا به منظور هرکسی با توجه بـه شیوه ی زندگیش متفاوته. مـی تونم اما نکته نکته هرچی بـه ذهنم رسید و در تجربه دیدم جواب داده رو بگم وبحثش رو باز کنیم. امروز: اولویت به منظور من چیـه؟ .
🌿
.
هربار مـی بینم بـه کاری کـه باید برسم نرسیدم ، مـی شینم فکر مـی کنم کـه چرخه ی بیست و چهار ساعت قبل رو چطور گذروندم. بعد کارهایی رو پیدا مـی کنم کـه حتی با وجود اهمـیت شون درون جای و در زمان اشتباهی انجام شدند. اینـه کـه فکر مـی کنم استفاده از یـه دفتر یـا گوگل کلندر یـا هرچیزی کـه به اولویت گذاری کمک کنـه خیلی مفیده. من حتی به منظور شاگردهام هم همـین کار رو مـی کنم. وقتی یـه لیست هفت تایی تکلیف بهشون مـیدم مـیگم کـه این یکی اولویت داره و از همـه مـهم تره. بنابراین فکر مـی کنم هرجا اولویت هام رو فراموش کردم، ضربه خوردم. این قضیـه بـه چیزهای دیگه هم مربوطه. رفتم خرید کفش، یـه کتاب دیدم کـه دوست دارم بخرم و بخونم. بعد فکر کردم کـه اولویت برام کفشـه و این کتاب رو الان هم بخرم که تا دو ماه بعد کـه مـیره توی صف کتاب های نخونده، نمـی رسم بخونم. بعد نخش. یعنی مـی خوام بگم این قضیـه ی اولویت بـه اتفاق ها و کارها چقدر بـه نظم فکری کمک مـی کنـه
.
خیلی وقت ها همـین سوال ساده ی اولویت واسه من چیـه ، خیلی جاها نجاتم داده. یعنی مسیر زندگیم رو کـه داشته منحرف مـی شده سمت یـه جاده ی اشتباهی، چرخونده و برگردونده سرجاش. من بخاطر کارم روزانـه کلی آدم مـی بینم کـه دغدغه ی مـهاجرت آرام و قرارشون رو گرفته. بـه همـه شون هم حق مـیدم و تمام سعی ام رو مـی کنم جاده ی سریع اما منطقی رو بهشون نشون بدم. اما یـه جایی مـی بینم کـه اولویت زیستن فراموش مـیشـه. یعنی خیلی ها رو مـی بینم کـه بخاطر تمرکز شدید رروی رفتن، زیستن درون زمان حال رو بـه جهنمـی پر از تعلیق تبدیل مـی کنند. اینجا هم همون جاییـه کـه باز فکر مـی کنم اگر ادم ها از خودشون بپرسن اولویت برات چیـه توی زندگی، موفق بـه به پیدا فکر و خیـال های منفی مـیشن
.
مـیدونید خیلی وقت ها درون طول روز وقت مون رو با انجام ده کار پر مـی کنیم و برای اینکه بـه یـه کار خاص نرسیدیم افسوس مـی خوریم. حالا اگر برگردیم تحلیل کنیم مـی بینیم از اون ده که تا کار پنج تاش اصلا درون اولویت های زندگی ما نبوده و انجامش هم نمـی دادیم اتفاقی نمـی افتاد
.
توی همـین بحث مدیریت زمان، بهم بگید چقدر بـه اولویت هاتون فکر مـی کنید. اصلا که تا به حال نظم از این راه رو تجربه کردید؟ شده درگیر موج زندگی بشید و اولویت هاتون رو فراموش کنید؟ .
#حرف_بزنیم #یلدانوشت
Media Removed
عآخر تور شماره ۶۰ پانورامای کروی و اما حرف آخر نزدیک بـه چهارسال از فعالیتمون مـیگذره و ۶۳ که تا تور رسمـی برگزار کردیم. خیلی حرفا پشت سر ما هست، اینکه طاقچه بالا مـیذارن، خودشونو مـیگیرن، مغرورن و ازین حرفا. هرچند کـه با دعای گربه سیـاهه بارون نمـیاد ولی بد نیست بگم اگر همـین سخت گیری های ما به منظور عضوگیری ... عآخر تور شماره ۶۰
پانورامای کروی
و اما حرف آخر
نزدیک بـه چهارسال از فعالیتمون مـیگذره و ۶۳ که تا تور رسمـی برگزار کردیم. خیلی حرفا پشت سر ما هست، اینکه طاقچه بالا مـیذارن، خودشونو مـیگیرن، مغرورن و ازین حرفا. هرچند کـه با دعای گربه سیـاهه بارون نمـیاد ولی بد نیست بگم اگر همـین سخت گیری های ما به منظور عضوگیری و محدود ظرفیت تورها و سخت گیری توی مسیر تورها نبود بـه اینجا نمـیرسیدیم. وگرنـه تو همـین رشت خودمون دارن هفته ای یـه گروه مـیزنن کـه دو هفته بعدش سر بچه بازی و مسائل حاشیـه ای گروه از هم مـیپاشـه و همون ادما هرکدومشون مـیرن یـه گروه دیگه مـیزنن 😂 و در نـهایت عدد تور هیچکدوم این گروهها دو رقمـی نمـیشـه و هیچوقتم هیچجا هیچهیچ اسمـی از اینا نمـیشنوه. حالا هدفشون از گروه زدن چیـه نمـیدونم!! اینارو گفتم کـه بگم گروه زدن سخت نیست، هدف داشتن و گروه رو پابرجا نگه داشتن سخته! بعد از همـین تریبون خدمت اون دوستایی کـه هفته ای یـه گروه مـیزنن و بعدش مـیان پشت سر ما مـیشینن مـیگن اینا خودشونو مـیگیرن عرض کنم کـه کاملا واضحه این حرفها بخاطر اینـه کـه دوس داشتین با ما باشین و نیستین، ولی خداروشکر همون کـه با ما نیستین چون اگر بودین شاید گروه ماهم بـه سرنوشت گروههای یـه هفته ای شما دچار مـیشد ✌🏼 کمـیت، کیفیت رو تضمـین نمـیکنـه!
زنده باد گیل آفرود #guilan #giloffroad #giloffroad60 #offroad
Media Removed
. این کـه نمـی توان #تجربه را خرید اتفاق خیلی بدی هست.. حتما زمان بگذرد که تا درک کنیم کمـیت دوستانی کـه کنارمان داریم اصلا مـهم نیست... زمان مـی خواهد که تا درک کنیم هیچ نباشد بهتر هست تا افرادی باشند کـه روی آنـها حتی به منظور حرف زدن معمولی هم نمـی شود حساب کرد... حتما #اعتراف کنم درون مـیان ناملایمتی های روزگار ... .
این کـه نمـی توان #تجربه را خرید اتفاق خیلی بدی هست..
باید زمان بگذرد که تا درک کنیم کمـیت دوستانی کـه کنارمان داریم اصلا مـهم نیست...
زمان مـی خواهد که تا درک کنیم هیچ نباشد بهتر هست تا افرادی باشند کـه روی آنـها حتی به منظور حرف زدن معمولی هم نمـی شود حساب کرد...
باید #اعتراف کنم درون مـیان ناملایمتی های روزگار خیلی وقت ها گم کرده ام کـه چهی آمده بماند و چهی #مسافر هست !؟
چقدر ناگوار هست که حتما عنوان کنم گاهی تصمـیماتی گرفته ام کـه پشتوانـه آنی یـاانی بودند کـه #فکر مـی کردم دوستم هستند...
تلخ هست اعتراف اینکه عنوان کنم برایـانی خودم را خرج کردم کـه شاید ارزش همکلامـی را هم نداشتند...
اما چه مـی شود کرد، روزها گذشته و الان کـه دارم اینـها را مـی نویسم درون دهه چهارم زندگی هستم، آیـا مـی توان بـه عقب برگشت !؟
اینکه نمـی توانیم بـه عقب برگردیم هم اینقدر #دردناک نیست، دردناک تر آن هست که بعد از سی سالگی پیدا دوست نیز شاید نشدنی باشد...
ضرر را آنجایی کردیم کـه #دوستان واقعی را وسط این شلوغی ها گم کردیم، حواسمان بـه آنـها نبود از دوستان واقعی نگهداری نکردیم یـا حتی شاید وسط گرفتاری های دوستنما ها دوستان واقعی را زیر دست و پا له کردیم...
دنیـای ناشناخته و پیچیده ای داریم، افسوس آن زمانی کـه درکمان کامل مـی شود دیگر مجال ماندن نیست و باید برویم..
واقعا این عمر کوتاه هست برای شناختن #آدم ها و روابط...
کاش مـی شد چند بار زندگی کنیم ، یـا مـی شد چند صد سال #زندگی کنیم..
کاش...
بگذریم...
قطعا از این بعد باید بیشتر #تلاش کنم، تلاش به منظور حفظ آنـهایی کـه واقعا #دوستی با آنـها غنیمت سالهای تجربه اندوزیم بوده است....
.
پ.ن : یک #عذرخواهی بـه خودمان بدهکاریم بابت اینکه بـه برخی افراد بی لیـاقت اجازه دادیم #دوست ما باشند و مدتی همراهیمان نمایند..
Media Removed
بابت تاخیر ببخشید بچه ها.... بعد اشناییمون رفتیم کـه سوار ماشین بشیم..از آلیسا کلی خواهش کردم کـه بیـاد ولی گفت دلش مـیخواد اینجا کار کنـه و بعد تعطیلات همدیگرو ببینیم...برای همـین منم خظی کردمو و رفتم تو ماشین نشستم..نیکی هم کـه با پرویی تمام جلو پیش لئو نشست و منم عقب نشستم. رسیدیم خونـه و من رفتم ... بابت تاخیر ببخشید بچه ها...🙇🙇. بعد اشناییمون رفتیم کـه سوار ماشین بشیم..از آلیسا کلی خواهش کردم کـه بیـاد ولی گفت دلش مـیخواد اینجا کار کنـه و بعد تعطیلات همدیگرو ببینیم...برای همـین منم خظی کردمو و رفتم تو ماشین نشستم..نیکی هم کـه با پرویی تمام جلو پیش لئو نشست و منم عقب نشستم.
رسیدیم خونـه و من رفتم طبقه بالا و سریع وسایلامو جمع کردم.💼
رفتم پایین و لئو پرسید:«اماده ای؟؟» منم گفتم:«آره چه جورم»🙌
بعدش داشتم مـیرفتم پایین کـه دیدم نیکی هم داره دنبالمون مـیاد!!😲
رفتم کنار دیوار بـه لئو گفتم:
_نکنـه مـیخوای این و هم با خودمون ببریم؟؟؟🙅
_بابا این خودش جهانگرده!! گفت مـیخوام برم ایتالیـا منم گفتم با ما بیـاد!!
_اوه چه تصادفی!! منم باور کردم!😁
_به جان خودم راست مـیگم 😳
_باشـه مـهم نیست بریم دیگه😉
از پله ها رفتم پایین و این دفعه خودم جلو نشستم😆 و دنی هم اومد..قبل از اینکه برم تو هواپیما برگشتم پشت سرمو نگاه کردمو و با همـه چیز خداحافظی کردم و رفتم 😢
کل روز نیکی و لئو با هم حرف مـیزدن از خاطراتشون مـیگفتن و مـیخندیدن😒
خداروشکر دنی بود..نشستم باهاش فیلم دیدم و با گوشیـامون بازی کردیم..دنی جوک های بی مزه مـی گفت ولی چون خودش مـیخندید منم خندم مـیگرفت😁😂
دیگه نزدیکای سه نصفه شب بود کـه آلیسا اس داد:💬💬📱
_تو هنوز انلاینی؟؟ _خودتم کـه هنوز بیداری!!!😁
_من فرق دارم!😄
_چه فرقی؟؟؟😏
_من دکترم!😂😂😂📋
_بله درون جریـانم😃
_بقیـه خوابن؟
_لئو و نیکی اینقدر حرف زدن خوابشون برد و دنی هم از اسکل بازی بازی😅
_تو هم طبق معمول مث جغدای آمازون بیدار موندی😂😂😂😂
_اوهوم😂😂
_خب برو بخواب دیگه..مواظب عشقت هم باش😂😂💓
_باش..شب بخیر..موووچ مووچ😘😘💋💋
_مووووووووچ موووووچ😘😘💋💋💋
صبح خیلی زودتر از اون چیزی کـه فکرشو مـیکردم رسیدیم ایتالیـا و به همون قایق همـیشگیمون رفتیم و استحرات کردیم..من بـه سارا زنگ زدم 📞و خبر دادم کـه رسیدیم و اونم مارو واسه فردا دعوت کرد خونـه جدیدش😆😆😆
کل بعد از ظهر رو تو شـهر چرخیدیم و بعدش تو استخر قایق شنا کردیم🌊🌊
اون روز خیلی خوش گذشت و شب کـه شد دیگه کم کم خوابیدیم..امروز دیگه نیکی کم تر رو مخ بود منم جوابشو نمـیدادم اونم اصلا سمتم نمـی اومد😂
به لئو شب بخیر گفتم اونم همـینطور😍🙌
بعدش دیگه با خیـال راحت سرمو گذاشتم رو بالش و بعد نیم ساعت بلاخره خوابم برد🌙
Media Removed
. این اضطراب این احساس کمبود دائمـی این تلفنی کـه همـیشـه مزاحممان هست صفحاتی کـه همـیشـه حتما قفلشان را باز کنیم این چفت و بست ها این قفل هایی کـه در جیبمان هست هرلحظه چک اینکهی برایمان کلمـه ای نفرستاده یک پیغام ،یک نشانـه ،تماس ،خبر ،تبلیغات کـه به ما یـاداوری مـی کند وجود داریم بـه حساب مـی اییم تمام ... .
این اضطراب
این احساس کمبود دائمـی
این تلفنی کـه همـیشـه مزاحممان است
صفحاتی کـه همـیشـه حتما قفلشان را باز کنیم
این چفت و بست ها
این قفل هایی کـه در جیبمان است
هرلحظه چک اینکهی برایمان کلمـه ای نفرستاده
یک پیغام ،یک نشانـه ،تماس ،خبر ،تبلیغات
که بـه ما یـاداوری مـی کند وجود داریم
به حساب مـی اییم
تمام این دام ها ، تمام این حواس پرتی ها
به محض اینکه درون دسترس نباشیم
ما را مثل یک اشغال دور مـی اندازند
فراموشکاری هایی کـه مارا از خودمان غافل کرده
که عادت فکر بـه خودمان را از دست بدهیم
رویـا بافی به منظور خودمان
حرف زدن های درونی
اموختن و شناخت خودمان
دوباره شناختن خودمان
نگاه بـه دیگران
لبخند بـه غریبه
معاشرت
تغییر
بوسیدن حتی
.
#زندگی_بهتر
#آناگاوالدا
Media Removed
نشسته بودم کنار پنجره و داشتم محوطه دانشکده رو نگاه مـیکردم، درِ کلاس باز شد و اومد نشست رو بـه روم، یـه لحظه جا خوردم، موهاشو کوتاه کرده بود، انقدر کوتاه کـه اگه دست مـیبردیموهاش از بین انگشت های دستت هیچ تارِ مویی بیرون نمـیزد.
قبل از اینکه حرفی ب خندید گفت چیـه؟ توام مثه بقیـه مـیخوای بگی موی بلند خیلی بیشتر بهت مـیومد؟ مـیخوای بگی اونجوری خیلی جذاب تر بودی؟
هیچی نگفتم و فقط نگاهش کردم،
ادامـه داد از صبح کـه اومدم دانشگاه هر کدوم از بچه ها کـه منو مـیبینن همـینو بهم مـیگن
گفتم خب راست مـیگن دیگه موی بلند خیلی بیشتر بهت مـیومد،
یکم اومد نزدیک تر زل زد تو چشمام
گفت یـه سوال دارم
سرمو تکون دادم کـه سوالت چیـه؟
گفت چرا قبل از اینکه کوتاه کنم یبار بهم نگفتی موهات قشنگه؟ چرا حتی یبار بـه زبون نیـاوردی کـه فلانی موی بلند بهت مـیاد؟
راست مـیگفت، که تا حالا بهش نگفته بودم، پا شد و از کلاس رفت بیرون،
فردای اونروز ندیدمش توی دانشگاه، بچه ها گفتن دیروز کارای انصرافش انجام شد و رفت واسه همـیشـه. یکم ناراحت شدم اما بعد یـادم رفت، یـه هفته از رفتنش گذشت،
من کلاسای روز دوشنبه رو بخاطر اینکه که تا ظهر سرکار بودم دیر مـیرسیدم دانشگاه، اون دوشنبه وقتی رفتم سر کلاس دیگه اون صندلیِ ردیفِ آخر کنارِ پنجره برام خالی نبود!
وقتی با بچه ها نشسته بودیم بـه حرف زدن، دیگهی نبود با یـه لیوان نسکافه بیـاد کنارم بشینـه و وقتی داشتم الکی مخالفت مـیکردم و حرفای غیر منطقی مـیزدم با حرفام موافق باشـه،
دیگهی نبود یک ساعت توی سلف منتظر بشینـه و از کلاسش بزنـه کـه تنـها ناهار نخورم،
دیگه هیچ خبری از این اهمـیت ها نبود، اما من اینارو وقتی فهمـیدم کـه رفته بود، واسه همـیشـه رفته بود، انقدر ندیدمش کـه رفت!
مـیدونی ما بعضی وقتا اونی کـه باید ببینیم رو نمـیبینیم، حسش نمـیکنیم، انقدر بهش اهمـیت نمـیدیم کـه سرد مـیشـه، ذوقش کور مـیشـه!
مگه آدم چقدر تحمل داره؟
وقتی یـه نفر بهت اهمـیت مـیده نیـاز داره کـه گاهی بـه روش بیـاری، بهش بفهمونی فلانی حواسم هستا،
حتی بعضی وقتا آدم جلوی آینـه کـه مـی ایسته، خودش رو از چشم اونی مـیبینـه کـه بخاطر اون توی ظاهرش تغییر ایجاد کرده، نیـاز داره یـه جور دیگه نگاهش کنی، یـه کلمـه بگی فلانی امروز فرق کردی، آدم نیـاز داره، مـیفهمـی؟ این نیـاز اگه برطرف نشـه به منظور همـیشـه مـیره، اول رفتنش رو باور نمـیکنی، چون انقدر حضور داشته، انقدر پررنگ بوده کـه هیچ وقت فکر نمـیکردی بذاره بره!
اما ببین....آدمای اینجوری وقتی رفتن، وقتی نبودن جای خالی شون بدجوری حس مـیشـه، با توام...حواست هست؟
رازِ رُخشید برملا شد/ #علی_سلطانی
عرا حیدو برداشته
@heyderoo
Media Removed
طی چند روز اخیری کـه به کرواسی آمدهایم تمرینات خوبی را انجام دادهایم و توانستیم شرایطمان را بهتر کنیم
گاهی اوقات حرفهایی مـی شنویم کـه احساس مـیکنم برخی مـیخواهند با ما شوخی کنند
برخی مـیآیند و مـیگویند نقل و انتقالات این گونـه شد و پرسپولیس فلان کار را کرد امای نمـیگوید ما سه نفر از بهترین بازیکنانمان را از دست دادهایم و اصلا شرایط خوبی نداریم و قرار هست لیگ را همـین گونـه آغاز کنیم. نیم فصل اول امسال سختترین فصل فوتبالی بازیکنان ما است.
ما درون مرحله یک چهارم نـهایی لیگ قهرمانان آسیـا با تیمـی بازی داریم کـه از تیم ملی قطر هم قویتر است. حال این را هم درون نظر داشته باشید کـه بازیکنانی از ما جدا شدهاند و از نیم فصل سال قبل هیچ بازیکنی بـه پرسپولیس اضافه نشده است
کسانی کـه برخی مباحث را مطرح مـیکنند، مـیخواهند مردم را فریب دهند. ما درون حال حاضر سختترین شرایط را داریم. برانکو درون همـین بازیهای دوستانـه بازیکنانی ۱۷ و ۱۸ ساله را بازی مـیدهد کـه همـینها قرار هست در لیگ به منظور پرسپولیس بازی کنند
من نگران این هستم کـه با این شرایط سخت برخی بیـایند و مردم را فریب دهند و بگویند کار ما آسان است. الان همـه تیمها تقویت شدهاند و پرسپولیس از نیم فصل سال قبل هیچ بازیکنی نگرفته است. حال این مسائلی کـه مطرح مـیشود چیست؟
من از هواداران مـیخواهم فریب خیلی از حرفها را نخورند. حرفهایی کـه زده مـیشود دروغ است. از ماه آینده فشارها روی پرسپولیس دو چندان مـیشود، چرا کـه مـیدانند الان بهترین زمان به منظور ضربه زدن بـه پرسپولیس است. امـیدوارم مردم و هواداران نسبت بـه این مساله آگاه باشند.
با آغاز نیم فصل دوم، زمانی کـه بازیکنان جدید بـه ما اضافه شوند باز هم شرایطمان آسان نیست، چون کار به منظور آنـها هم سخت است
در طول فصل هم قاعدتا مصدومـیت و محرومـیت نیز خواهیم داشت. خواهشم از هواداران این هست که فریبی را نخورند. آنـهایی کـه محسن ربیعخواه و حسین ماهینی را اذیت مـید، به منظور این روزها آماده بودند کـه به پرسپولیس لطمـه بزنند و سعی کنند بازیکنان را تحت فشار قرار دهند
بخاطر همـین فشارها محسن ربیع خواه را از دست دادیم. برخی با این وضعیت چشمشان را بـه روی مشکلات مـی بندند و خیلی از مسائل را نمـی بینند
در حالحاضرتنـهاانی کـه پشت سرتیم هستند هواداران هستند کـه واقعا درون سختترین شرایط از تیم ما حمایت مـیکنند. ما بزرگترین سرمایـه را داریم اماانی درون این مـیان هستند کـه مـیخواهند همـین هواداران را فریب دهند!
Media Removed
ما همـه تنـهائیم، نباید گول خورد، زندگی یـه زندان با اتاق های گوناگون . تو این زندان کـه اسمش دنیـاس، بعضی ها بـه دیوار زندان صورت مـی کشن، فقط خودشونو سرگرم کـه روزشون شب بشـه، زندگی بـه این شکلو ادامـه مـی دن و انگار فقط این حرفو بلدن کـه بگن، واسه همـه همـینـه، اما ادامـه مـی دیم _بعضی ها مـی خوان فرار کنن اما اصلا ... ما همـه تنـهائیم، نباید گول خورد، زندگی یـه زندان با اتاق های گوناگون .
تو این زندان کـه اسمش دنیـاس، بعضی ها بـه دیوار زندان صورت مـی کشن، فقط خودشونو سرگرم کـه روزشون شب بشـه، زندگی بـه این شکلو ادامـه مـی دن و انگار فقط این حرفو بلدن کـه بگن، واسه همـه همـینـه، اما ادامـه مـی دیم _بعضی ها مـی خوان فرار کنن اما اصلا راهی به منظور فرار وجود نداره تنـها دستاشونو الکی زخم مـی کنن، فقط یـه جملرو مثله یـه نوار ضبط شده درون حال پخش ادامـه مـی دن که، این نیز بگذرد _ بعضی ها هم ماتم گرفتن و فقط و فقط دنبال بزرگ شدنشون البته نـه بـه صورت فهمـی بلکه بـه صورت ظاهری هستن _ دسته دیگه اصلا بـه هیچ وجه به منظور خودشون رویـایی نمـی سازن و اسم خودشون و گذاشتن آدم منطقی و شعارشونم اینـه که، از لحظت لذت ببر .
باور کنید همش خودمونو گول مـی زنیم، اما مطمئن باش لحظه ای مـی رسه کـه آدم از گول زدن خودش هم خسته مـی شـه ....
به خدای خودم قسم، من الان کـه دارم این متنو مـی نویسم خسته شدم البته نـه از دنیـا نـه از اتفاق هاییکه جبرش برامون رقم زده، نـه از گرونیـه اجناسو بالا رفتنـه دلارو، سیـاستو، مسخره بازیـهائیکه همـه فقط بلدن درون موردش نظر بدن ...
آره بعد منکه مشکلی ندارم، شاید خوشی زده زیره دلم .
اما کاش مشکلم اینا بود کـه ۱۰۰ البته تمام حرفهائیکه درون مورد سختی، بهشون اشاره کردم حتی نوشتنشم کار آسونی نیست .
اما، من مشکلم گم شدنم، گم خودم، ندیدن خودم طوریکه شاید دیگه نتونم خودمو پیدا کنم .
مجبورم زندگیو بدونـه نور تو تاریکی طی کنم، بـه نظرم زبونم توو بدنم نیست، چون سالهاست کـه به جز با خودم بای حرف نزدم البته حرف زدم اما نـه حرف دل، دلیکه سوخته داره خاکستر مـی شـه، شایدم شده .
نمـی دونم ...
امـیدوارم اگر نمـی تونم راهی به منظور همنوعم درست کنم حداقل تو فکر تخریبشم نباشم .
دوستون دارم
علیرضا رحمانی 🍂
Media Removed
. پیروان موعود| P313.IR: . بگذاريد ما امام رو خرج خودمون نكنيم . امام خمـینی (ره) : بهشتی یک #ملت بود به منظور ملت ما امام (حفظه الله): بهشتی درون آینده شناخته خواهد شد. . شـهادت بهشتی درون مقابل #مظلومـیت او ناچیز است، مظلومـیت به منظور یک مومن یک امر تصادفی نیست؛ بلکه مظلومـیت به منظور یک انسان مومن ... .
پیروان موعود| P313.IR:
.
بگذاريد ما امام رو خرج خودمون نكنيم
.
امام خمـینی (ره) : بهشتی یک #ملت بود به منظور ملت ما
امام (حفظه الله): بهشتی درون آینده شناخته خواهد شد.
.
شـهادت بهشتی درون مقابل #مظلومـیت او ناچیز است،
مظلومـیت به منظور یک مومن یک امر تصادفی نیست؛ بلکه مظلومـیت به منظور یک انسان مومن و متقی طبیعی است.
.
مـی دونید برخي جلوه هاي مظلوميت #شـهيد_بهشتي را من قطعا نمي تونم بگم، خيلي بد ميشـه بگم، ولي حتما شما درون كتابها بخونيد.
رفت درون يكي از شـهرستانـها، يك عده اي تحريك شده شروع كردند عليه او شعار حتي تخم مرغ و گوجه گنديده بـه سمت ايشون پرتاب كردن.دوستداران ايشون مي خواستن تحركي نشون بدن، برگشت گفت ساكت بگذاريد ما با منطق ميريم جلو، شروع كرد آرام آرام سخنراني كردن جلوش مرگ بر او ميگقتن. ميگفت عيبي نداره من دلايلم رو بگم.آخر جلسه دوباره جلسه رو بهم زدن كتك زدند ايشون را، اهانت بهشون كردن.
وقتي برگشتن دادستاني يا حالا دستگاه مسئول اونجا اينـها را دستگير كردند، ايشون رسيده بود شنيد زنگ زد گفت هر كسي بـه جرم اهانت بـه من بـه هر نحوي دستگير شده آزادش كنيد.
.
چند ساعت قبل از بـه #شـهادت رسيدن يكي از دوستان شـهيد بهشتي كه درون اين حادثه مجروح ميشوند از سخنراني درون يكي از شـهرها برميگردند،
مـیگه خدمت ايشون گفتم: من اونجا از شخصيت شما توضيح دادم جوانـها بعد از جلسه آمدند گفتند كه سلام ما را بـه شـهيد بهشتي برسونید بگيد كه ما رو ببخشـه انقدر پشت سرش حرف زديم.
شـهيد بهشتي چند ساعت قبل از شـهادت برميگرده اين جواب رو ميده
ميگه من از اول #جوانـها رو بخشيده بودم اين حرفها چيه!
آقا تو دردت نمياد انقدر بهت حرف ناحق بزنند؟
برميگرده ميگه فقط از من يك تقاضايي رو بـه جوانـها نقل كنيد(ديگه #فريب نخورند و هر حرفي را نپذيرند) اين تقاضاي يك مظلومـه..
در حالیکه بين مردم بود پشت سرش حرف ميزدند، هنوز شـهيد نشده.يكي از دوستانشون بـه شـهيد #بهشتي ميگن:
شما بـه #امام بفرماييد امام صريحا بيایند درون ميدون دو كلمـه از شما حرف بزنند. خيلي از اين مردمي كه عليه شما حرف ميزنند حرف امام را دربست قبول دارن بعضياي ديگر را بخاطر تاييد امام قبول دارند.
#شـهيد بهشتي ميدونيد چي جواب ميدن؟
ميفرمايد: بگذاريد ما امام رو خرج خودمون نكنيم، ما امام رو براي كارهاي مـهمتر احتياج داريم
حالا فوقش ما اين وسط له ميشيم، بشيم
چه ايرادي داره؟!
Media Removed
. از دیشب که تا حالا این چندمـین باری هست که مـی نویسم و پاک مـی کنم؛ نمـی توانم آنطور کـه باید حرف دلم را بنویسم و دائم دقیقه 94 بازی جلوی چشمم رژه مـی رود، موقعیتی کـه #طارمـی از دست داد اگر گل مـی شد، خاطرات ایران- استرالیـا و ایران- امریکا بعد از 20 سال زنده شده بود... . روی کاغذ حذف شدیم و بازهم نتوانستیم از گروه ... .
از دیشب که تا حالا این چندمـین باری هست که مـی نویسم و پاک مـی کنم؛ نمـی توانم آنطور کـه باید حرف دلم را بنویسم و دائم دقیقه 94 بازی جلوی چشمم رژه مـی رود، موقعیتی کـه #طارمـی از دست داد اگر گل مـی شد، خاطرات ایران- استرالیـا و ایران- امریکا بعد از 20 سال زنده شده بود...
.
روی کاغذ حذف شدیم و بازهم نتوانستیم از گروه مان صعود کنیم اما مگر مـی شود این 3 بازی نفس گیر را فراموش کرد؟ اصلا این دوره #جام_جهانی یک طرف؛ تمام کارهای فرهنگی، تبلیغاتی و رسانـه ای کـه در 40 سال گذشته انجام دادیم که تا به مردم خودمان بگوییم #ما_مـیتوانیم طرف دیگر! مگر قشنگ تر از این مـی شد درون برابر ستارگان جهان ایستاد و رجزخوانی کرد؟ اما هم #تحریم بودیم و هم اشک #پرتغال را درون آوردیم؛ قهرمان اروپا نیمـه دوم مقابل #ایران وقت تلف مـی کرد که تا گل نخورد! بماند کـه اگر کمـی شانس بیشتری داشتیم بازی با #اسپانیـا را هم مساوی کرده بودیم و امروز بـه جای حرف از پایـان کار تیم ملی درون جام جهانی، آماده بازی با اروگوئه مـی شدیم...
.
اما #معجزه_فوتبال دقیقا همـینجاست کـه فقط یک ورزش جذاب نیست. هم سیـاسی است، هم فرهنگی است، هم اجتماعی هست و درون آخر هم کمـی ورزشی! این دوره جام جهانی فقط از این جهت به منظور ما تاریخی نبود کـه به پرتغالی ها #پنالتی زدن و پنالتی گرفتن را یـاد دادیم، از این جهت تاریخی تر بود کـه #غرور یک ملت را سرجای خود بازگرداند. «غرور» و #اعتماد_به_نفس_ملی همان کالایی هست که 40 سال قبل به منظور به دست آوردنش #انقلاب کردیم و در این 40 سال نیز همـه کار کرده اند که تا آن را از ما بدزدند.
.
اصلا که تا حالا فکر کردید چرا صادق #زیباکلام بـه عنوان سخنگوی بخش زیـادی از روشنفکران ایرانی گفت: «هر وقت تیم ملی درون بازی های بین المللی شکست مـی خورد کیف مـی کنم»؟ پاسخش همـینجاست: این جماعت با هرآنچه اعتماد بـه نفس ملی و «ما مـی توانیم» یک جامعه را زنده کند مخالف اند. مـی خواهد #هسته_ای باشد، مـی خواهد #موشکی باشد یـا #فوتبال! فرقی ندارد. این جامعه را «توسری خور» مـی خواهند که تا دو دستی تقدیم آمریکا کنند. اما این دوره فوتبال ما معجزه اش همـین بود، معجزه #بیرانوند درون برابر #رونالدو، معجزه #امـیری درون برابر #پیکه و معجزه یک تیم درون تحریم درون برابر قهرمانان جهان، #اروپا و #افریقا همـین بود کـه فریـاد زد «ما مـی توانیم» یک شعار نیست. امتداد آن درون فوتبال ما هم دیده مـی شود.
.
تاریخ نشان داده کشوری کـه اعتماد بـه نفس ملی اش را پیدا کند زیر بار تحمـیل و زور نمـی رود، چه #ترکمنچای چه برجام.
.
ادامـه درون کامنت اول
Media Removed
#یک_شب_تنـهایی_من #قشم #شماعی_زاده #دوست #زن #آزادی # تنـها بودم قرار بود دوستم شب بیـاد پیشم یـه پسر هشت ساله داره کارای خونـه رو کـه کردم این مـیز ساده رو چیدم منتظرش بودم بیـاد شام بریم بیرون راستش ماهی چند روز دوست ندارم آشپزی کنم و به خودم استراحت مـیدم مخصوصا اگه تنـها باشم شده با یـه سیب زمـینی سرخ کرده ... #یک_شب_تنـهایی_من
#قشم #شماعی_زاده
#دوست #زن #آزادی #
تنـها بودم قرار بود دوستم شب بیـاد پیشم یـه پسر هشت ساله داره کارای خونـه رو کـه کردم این مـیز ساده رو چیدم منتظرش بودم بیـاد شام بریم بیرون راستش ماهی چند روز دوست ندارم آشپزی کنم و به خودم استراحت مـیدم مخصوصا اگه تنـها باشم شده با یـه سیب زمـینی سرخ کرده خودمو سیر مـیکنم فقط گاهی به منظور تنـهایی خودم مـیز حسابی مـیچینم اونم زمانی کـه چندین روز قراره تنـها باشم. حتما سفارش روز بعد مشتریمو از انبار خارج مـیکردم و مـیاوردم خونـه کـه ارسال کنم بـه دوستم زنگ زدم باهاش هماهنگ کردم کـه نیـاد پشت درون بمونـه رفتم دنبال کارم ولی مثل همـیشـه همـه چی دیدم و قیمت کردم آخر کار خودمو انجام دادم موقع برگشتن دوتا نون بربری کنجدی به منظور صبحانـه خ رسیدم خونـه دیدم گوشیم خاموش شده بـه دوستم زنگ زدم گفت اومده پشت درون و برگشته کلی نازشو کشیدم کـه دوباره برگرده.برگشت و سه تایی رفتیم رستوران فطایر شام خوردیم اونجا هم کلی حرف زدیم من نزاشتم پسرش احساس تنـهایی کنـه هر طور شده یـه جوری وارد بحثش مـیکردم یـا سکوت مـیکردم کـه حرف بزنـه از رستوران اومدیم بیرون یـه آهنگ از شماعی زاده دانلود کرده بودم:
توخورشید منی من آفتابش
تو ماه روشنی من مـهتابش
گلی کـه کاشتی درقلبم بپا
نکنـه بدی با اشکم آبش
تو رو مـی خوام وگرنـه یـار بسیـار
گلی مخوام وگرنـه خار بسیـار
گلی مـی خوام کـه در سایـه اش باشم
وگرنـه سایـه ی دیوار بسیـار
صدای ضبط رو بلند کردیم و دوتایی با صدای بلند این آهنگ نیمـه مسخره اما خاطره انگیز دهه شصتی رو خوندیم و گوش کردیم از قبل مجتمع ستاره آهنگ شروع شد که تا سیتی ییتی دو بعدش سینما دریـا و دوباره سیتی دو و سیتی یک
آهنگ کـه تموم شد یـه حال خیلی خوبی داشتیم و برگشتیم خونـه چای و مـیوه خوردیم و از همـه چیز حرف زدیم پسرش هم پی اس بازی مـیکرد و به نظر مـیومد از شبی کـه با دوتا دیونـه گذرونده بدش نیومده که تا ساعت سه صبح بیدار بودیم
دوستم گفت امشب خیلی خوش گذشت
گفتم ما خوش گذروندیم
خیلی ساده
با یـه دور تو شـهر زدن و یـه آهنگ قدیمـی ولی واقعا خوش گذشت.
زنا نیـاز دارن گاهی فقط حتی چند ساعت بدون مسولیت و بدون فکر بـه همـه چی فقط به منظور خودشون و حال و هوای اون لحظه شون باشن و این حس حتما با پول خرج و سفر و خرید ارضا نمـیشـه
گاهی خیلی ساده تر از این حرفهاست و ما یـادمون رفته.
پی نوشت: اون رومـیزی زرد یـه پارچه بود از بازار قدیم خ
سوزن دوزی روی حریره با قیچی دورشو شکل دادم و شمع زدم کـه نخ کش نشـه تو بازار قدیم قشم پارچه های قشنگی مـیشـه بـه عنوان رومـیزی و گاهی کوسن خرید حتما قرار نیست لباس بشن🤗
Media Removed
طوری شده این روزها، کـه دیگه بـه جای " چرا یـه سریـال درمورد قشر مذهبی نداریم؟ "
رسیدیم بـه " تورو خدا شما راجع بـه قشرمذهبی فیلم و سریـال نسازید! "
بچه حزب اللهی کـه حماقت جزء لاینفک رفتارهاشـه
شده قهرمان سریـال! ؛ موقع حضور نامحرم، وسط یک محیط عمومـی! کـه براحتی مـیتونـه هرکار دیگه ای مثل داد زدن یـا کنارزدن یـا فرار از درون یـا صدا زدن حراست کنـه، خودش رو از پنجره پرت مـیکنـه بیرون و به خودش آسیب مـیزنـه! .
بچه حزب اللهی کـه حقش رو مـیخورن و به ناحق
کلانتری مـیبرنش و ایشون خیلی شیک زیر بار حرف زور مـیره! و تازه مبلغ گزافی هم بابت این زورگویی
مـیده! درون صورتی کـه تو دین ما پره از نمونـه های مبارزه با زورگویی و ایستادن دربرابر ظلم!
نـه اینکه یک مبلغی هم بدی که تا زورگوییشون رو تایید کنی!! .
بچه حزب اللهی کـه به شیربرنج گفته برو کنار من هستم! طوری کـه انگار بـه بازیگرش گفتن اگه هرجا باهات داشتن حرف مـیزدن عین بهت زده ها و شل و وارفته و ماست! نگاهشون نکنی امتیـاز این سکانسو از دست مـیدی!
.
البته نمایش حماقت توی این سریـال فقط به منظور قشرمذهبی نیست. خداروشکر تو قشر غیر مذهبیش هم شاهد حماقتها و حرکات عجیب و غریب هستیم..
مثلا ی کـه غرور و نجابت ذاتی خودش رو زیرپا مـیزاره و بارها بـه پای پسر مـیفته به منظور ازدواج باهاش!!
و بعد کارگردان و نویسنده انتظار دارن ما انتهای سکانسی کـه درون ذلیل ترین و حقیرترین حالت ممکن بـه پسر التماس مـیکنـه، اشک شوق تو چشمامون حلقه بزنـه!
یـا موقعی کـه داره توی ماشین پدر اون پسر، ضجه مـیزنـه، ما براش کف بزنیم!
اینم از الگوسازی به منظور های جامعه! .
مورد بعدی توی نمایش اشرافیت خانواده ی مذهبیـه!
توی کامنتهای یک پیج دیدم بعضیـها گفته بودن کـه از این جهت خوبه کـه بالاخره یـه بار دیدیم مذهبیـا توی سریـال بدبخت و بیچاره نیستن!
سوال اینجاست.. آیـا لزوما ثروت ، شانیت مـیاره؟! آیـا به منظور نمایش آدم حسابی و باکلاس بودن یک آدم، حتما حتما ماشین چندصد مـیلیونی نشون بدیم؟ .
خلاصه کـه آنچه خوبان دارند ، این سریـال همـه جوره یکجا داره! .
یکم نچسبه! همـین!
شاید تنـها دلیلش نمایش غیرواقعی از زندگی باشـه!
نـه نقش غیر مذهبیش واقعیـه، نـه مذهبیش، نـه پدرش، نـه مادرش و......... همـه نقشـها با غلو همراهه و با واقعیت فاصله داره..... .
#سریـال_پدر
#لیلا_و_حامد
Media Removed
در خیـابانهای کازان را کـه راه مـیروم، هواداران ایرانی شاد هستند. انگار دهها سال هست همدیگر را مـیشناسند و از حضورِ هم لذت مـیبرند. کوچکترین نشانـهای از «ناامـیدی» درون صورتشان نیست. فکر مـیکنم آنها مثل من از حضور درون این فستیوال جهانی «لذت» مـیبرند. فکر مـیکنم آنها مثل بازیکنان تیمملی فوتبال ... در خیـابانهای کازان را کـه راه مـیروم، هواداران ایرانی شاد هستند. انگار دهها سال هست همدیگر را مـیشناسند و از حضورِ هم لذت مـیبرند. کوچکترین نشانـهای از «ناامـیدی» درون صورتشان نیست. فکر مـیکنم آنها مثل من از حضور درون این فستیوال جهانی «لذت» مـیبرند. فکر مـیکنم آنها مثل بازیکنان تیمملی فوتبال ایران هیجان دارند. درون خیـابانهای مسکو، سنپترزبورگ و کازان کـه راه مـیروم، درک مـیکنم فوتبال همـین نود دقیقهای کـه در تلویزیون مـیبینم نیست. فوتبال و جامجهانی درون بیستودو ساعت و نیم دیگر هم ادامـه دارد و اتفاقا لذتش بیشتر از نود دقیقه استادیوم است. حتی درون آن پانزده دقیقه بین دونیمـه هم لذتی وجود دارد کـه هیچگاه ما ایرانیها حتی از قاب تلویزیون ندیدیم. همـه آن کریها، شادیها، حرفزدنها و عیـادگاریگرفتنها. حتی ایرانیهایی کـه از لحاظ سیـاسی هیچ نسبتی با هم ندارند و هرکدام یـه گوشـه دنیـا زندگی مـیکنند، روی یک نام و کشور توافق دارند؛ «ایران».
از طریق یکی از دوستانم الکساندر رازو را درون بازی ایران و اسپانیـا دیدم. او بیشتر از هفده سال هست که درون امریکا ساکن هست و اصلیتش بـه گالیسا مـیرسد کـه شـهری کوچک درون اسپانیـاست. او درون همـه این سالها هیچیک از بازیهای تیمملی اسپانیـا را از دست نداده و به هر کشوری سفر مـیکند که تا همراه تیمملی اسپانیـا باشد. او درباره حضور مداومش درون بازیهای تیمملی کشور مـیگوید:«وقتی درون ورزشگاه و مـیان هواداران تیمملی فوتبال نگاه مـیکنم، بیشتر احساس مـیکنم اسپانیـایی هستم» او درون بازی ایران و اسپانیـا نود دقیقه کنار هواداران بود و به سادگی احساس مـی کند کـه به اسپانیـا بازگشته و با وجود هوادارانی کـه صورت خود را با رنگهای پرچم اسپانیـا نقاشی کرده اند حس بازی درون خانـه بـه وی منتقل مـی شود. کامران کـه از لسآنجلس بـه کازان آمده هم همـین حس را دارد. وقتی تیمملی بازی دارد فکر مـیکند درون ایران حضور دارد. حمایت از تیم ملی فراتر از مرزهای سنتی هوادار بودن هست و از نگاه های مختلفی مـی توان آن را ماورای ورزش دانست. هواداران از هر دو کشور به منظور مدت کوتاهی گردهم مـی آیند، اما حس ذاتی ملیگرایی بـه آنـها کمک مـی کنند کـه با یکدیگر پیوندی قوی و مشترک داشته باشند
Media Removed
کتاب "مُردهای کـه مُرده بود یک نفس عمـیق کشید
یـا
۳۸ روز انفرادی اوین"
.
قسمتی از مقدمـهی این کتاب:
این مجموعه، جمعآوری نوشتههای وبلاگ من از اواخر سال 1392 که تا اواسط سال 1393 است. بخشهایی از این نوشتهها درون یـازده قسمتِ پشت سر هم، تحت عنوان «کمدی غیرالهی» بـه روز شد. وبلاگی کـه جز چند تن از دوستان نزدیکمـی از وجود آن اطلاعی نداشت و بیشتر شبیـه حرف زدن درون آینـه بود.
من درون روز 17 آذر سال 1392 توسط نیروهای امنیتی سپاه درون خانـهام واقع درون کرج دستگیر و بدون مطّلع شدن هیچی بـه مکان نامعلومـی منتقل شدم کـه بعداً فهمـیدم بند دو الف سپاه درون زندان اوین بوده است. سی و هشت روز بعد درون تاریخ 24 دی ماه آزاد شدم. همزمان دکتر سیدمـهدی نیز همراه با من دستگیر و پس از سی و هشت روز از زندان اوین آزاد شد. درون همان زمستان چند جلسه بـه دادسرای قدوسی (اوین) احضار شدیم و ادامـهی دادگاههای ما از اردیبهشت سال 93 که تا شـهریور سال 94 درون دادگاه انقلاب تهران بـه قضاوت قاضی محمد مقیسهای ادامـه داشت و نـهایتاً درون تاریخ 19 مـهر سال 1394 من از طرف دادگاه انقلاب اسلامـی بـه اتّهام توهین بـه مقدّسات، تبلیغ علیـه نظام، انتشار عکسهای غیرمجاز درون اینترنت و روابط نامشروع مادون زنا، بـه 11.5 سال زندان تعزیری و 99 ضربه شلّاق و مقداری جریمـهی نقدی محکوم شدم! دکتر نیز با عناوینی تقریباً مشابه بـه تحمّل 9 سال زندان تعزیری و 99 ضربه شلاق و مقداری جریمـهی نقدی محکوم شد. درون آذر سال 94 هر دو تصمـیم گرفتیم تن بـه این حکم ناعادلانـه ندهیم. بـه صورت غیرقانونی از مرزها رد شدیم و برای همـیشـه ایران را ترک کردیم.
.
اوایل کـه از انفرادی آزاد شده بودم حالم خیلی بد بود. از نوشتن مـیترسیدم و نمـیتوانستم روی هیچ چیزی تمرکز کنم. بالاخره تصمـیم گرفتم با اسم مستعار، وبلاگ تازهای ب و هر چه مـیتوانم، فارغ از خوب یـا بد بودن، درون آن بنویسم. و از وقتی تصمـیم گرفتم دربارهی انفرادی و آن روزها بنویسم، حالم کمـی بهتر شد. انگار کلمات تخلیـهام مـید. تمام نوشتههای این کتاب بر اساس اتّفاقات واقعی هست و شخصیتها نیز حقیقی هستند. اگرچه گاهی از استعارهها و دیگر صنایع ادبی استفاده شده. آن روزها هنوز ترسِ آن را داشتم کـه بازجوها، کلمات و نوشتههای مرا پیدا کنند و دوباره برم گردانند آن تو. سعی مـیکردم همـه چیز را درون لفافهای از ادبیـات بپیچانم و بپیچم...
.
متن کامل را داخل کتاب بخوانید.
لینک دانلود رایگان کتاب را مـی توانید درون وبسایت ekhtesari.com و کانال تلگرامم fateme_ekhtesari پیدا کنید.
فاطمـه اختصاری
Media Removed
مادر زنگ مـیزند، مـیگوید:چه خبر؟
مـیگویم:هیچ، مـیگوید: هیچی؟
مـیگویم مثل همـیشـه،
امروز کلاس داشتم،
بهار؟ درس مـیخواند؟
آره، کاش این دوماه هم زودتر بگذرد
یک نفسی بکشد،
علی؟ مشغول کار و بارش، پول حلالش...
دیگر چه خبر؟ سکوت مـیکنم، انگار همـیشـه از ما انتظار شنیدن خبرهای خوب و دل خوش کنک دارد،
من کـه خودم هم کم حرفم و ناخوداگاه خیلی از اتفاقها را اتفاقی نمـیدانم کـه ارزش حرف زدن داشته باشند...
خبر خوب هم کـه کیمـیاست این روزها...
هربار هم خبر خوشی هست اول بـه او زنگ مـی،
خدا را شکر مـیکند و برایمان دعا مـیکند و
آرزوهای خوب خوب...
در لحنش و در انتظارش چیزی هست کـه هربار تکانم مـیدهد،گاهی انگار باری روی دوشم احساس مـیکنم کـه باید یکطوری خوشحالش کنم، او را کـه غم وغصه همـه عالم را دارد، یکجور مسئولیت به منظور ایجاد امـید وانگیزه،هربار زنگ مـیزند سریع اتفاقها را درون ذهنم مرور مـیکنم پی کلماتی کـه از روز مرگی گذشته باشد و بوی خوش بدهد،
نشسته ام و مابین کوکهای ریز و درشتم ذهنم را مرور مـیکنم که تا زنگ ب و ...
مـیدانم از کلمات بچه هایش چقدر توقع دارد و
پی حاصل دعاهایش مـیگردد....
#شماره_دوزی
.
.
_ من کلاس گلدوزی و شماره دوزی ندارم،
ممنون کـه سوال نمـیکنید.
Media Removed
➰
#بی_تفاوت
بی تفاوت باش
چون هر چیزی ارزش فکر ندارد
شادی چیزی نیست جز
داشتن تن سالم و
یک حافظه ی ضعیف ....
#فراموشی
#فراموشی_ام_آرزوست [آلبرت شوایتزر]
_________________________________
آدمهای بزرگ،
برای موفقیت دیگران تلاش مـیکنند؛
آدمهای عادی،
موفقیت دیگران رو تماشا مـیکنند؛
آدمهای کوچیک،
با حرف زدن پشت سر آدمهای موفق،
بهشون حسودی مـیکنند!
_________________________________
#مولا_علی (ع) فرمودند : صبر آن هست که انسان مصیبتی را کـه به او مـی رسد ، تحمل کند و خشم خود را فرو برد.
#دلتنگم_و_با_هیچکسم_مـیل_سخن_نیست
#دلتنگی
#دلگیر
#داغ_برادر_را_برادر_مرده_ميداند
#ورنـه_این_دنیـا_که_ما_دیدیم_خندیدن_نداشت
#یـاعلی
#التماس_دعا
Media Removed
♦️در باب شفافیت یک سوزن هم بـه خود بزنید لطفا!
.
صد البته کـه #شفافیت درون حکومت اسلامـی امریست ضروری و آنکه شعار شفافیت مـی دهد حتما با صداقت و صراحت تمام شیوه عملی خویش را با مردم درون مـیان بگذارد.
.
خوب بسم الله! حال کـه رئیس جمـهور درون همایش #حقوق_شـهروندی از ضرورت وجود شفافیت سخن مـی گوید بهتر هست پس از زدن یک جوال دوز بـه دیگران یک سوزن هم بـه خود زده و درباره پرونده تخلفات برادر خود و نیز برخی فشارهای غیر قانونی درون انتصاب مدیران اشرافی متخلف درون بانکهای ملت و رفاه کارگران و ...نیز مختصر توضیحی بفرمایند!
.
مـی توانند شفافیت را همانطور کـه جناب قالیباف درون مناظرات انتخاباتی عنوان د از افشای #حقوق_های_نجومـی و دارایی برخی مدیران ارشد دولتی و یـا قیمت منزل مس خود و برخی دولتمردان کنونی شروع کنند!
.
اگر دانستن حق مردم هست مـی توانند درباره مخفی بودن برخی قراردادهای نفت و گاز کـه ممکن هست صدای فسادش همچون #کرسنت و #استات_اویل بعدها بـه گوش ملت برسد مختصر اشاراتی بفرمایند!
.
توافق هسته ای و FATF و ملحق شدن بـه برخی کنوانسیونهای ضد امنیت ملی بـه کنار! کمـی از فساد ۱۵ هزار مـیلیـاردی درون #صندوق_ذخیره_فرهنگیـان برایمان بگویند!
.
شفافیت یعنی این و غیر این هر چه باشد حرف مفت هست برای منحرف ذهن مردم از #رکود ، #گرانی ، #تورم و #بیکاری !! .
مصداق حرف مفت هم آن بخش از سخنان رئیس جمـهور هست در باب "کنتور و عقیده" کـه اگر نمود عینی داشت امروز با هزاران فیلم و کلیپ چماقی شده بود بر سر جریـان #انقلابی !
.
عضویت درون کانال ما ایستاده ایم
@amirzahed59
سلام و عرض ادب دوستان دو روز از حادثه غم انگیزی کـه برای هموطنان عزیزمون درون برخورد تانکر با اتوبوس رخ داد مـیگذره دوستان دیگه زحمت کشیدن و حادثه رو پوشش از چند جهت هم دوربین مدار بسته های اون منطقه فیلم های رو ذخیره کـه یکیشون رو یکی از دوستان بـه دست من رسوند جا داره بنده هم از طرف تیم تصادف ... سلام و عرض ادب
دوستان دو روز از حادثه غم انگیزی کـه برای هموطنان عزیزمون درون برخورد تانکر با اتوبوس رخ داد مـیگذره
دوستان دیگه زحمت کشیدن و حادثه رو پوشش دادن
از چند جهت هم دوربین مدار بسته های اون منطقه فیلم های رو ذخیره کـه یکیشون رو یکی از دوستان بـه دست من رسوند
جا داره بنده هم از طرف تیم تصادف ناجور تسلیت بگم
واقعا نمـیشـه با جملات و حرف زدن دل این مردم داغ دیده رو آروم کرد
دوستان اما جا داره بگم همچین برخوردی چون یکجا هست بـه چشم مـیاد روز هست کـه سه برابر انسان بیگناه توی تصادفات کشته مـیشن
و همـه هم داریم مـیبینیم و شاهد هستیم اشتباهات انسانی و تخلفات هست کـه این همـه مشکل آفرین هست(درصد خیلی بالا)
دوستان واقعا بـه هموطنان کرد(کورد) ظلم مـیشـه
چرا کـه گزارش هایی بـه دست من رسیده کـه به زودی درون صورتی کـه تایید بشـه براتون بـه اشتراک مـیزارم
از اینکه توی تاریکی هوا تردد کامـیون های حامل سوخت ممنوعه اما مـیبینیم کـه تخلف صورت مـیگیره و برخورد جدی نمـیشـه و نتیجه مـیشـه این ..
ببخشید کپشن طولانی شد ..
اما هم نیـاز بود توضیح بدیم هم مجدد تسلیت بگیم بـه مردم کشور عزیزمون😞🌹
دوستان این حکایت همچنان باقی است
تروخدا سعی کنیم حتی شده هر کدوممون یک نفر رو قانع کنیم و از خطرات پیش رو آگاهش کنیم قدم بزرگی درون راستای فرهنگ سازی برداشتیم
خواهش مـیکنم بـه فکر هم باشیم
ما کـه هیچی بـه فکرمون نیست.. کاش فقط بـه فکرمون نبودن حتی حاضرن دور از جون سر بـه تنی نباشـه... بعد بهتره خودمون بـه فکر خودمون باشیم
به خدا رانندگی با سرعت بالا
لایی کشیدن تخلف سپر بـه سپر رفتن راهنما نزدن و الی ماشالله ... هنر نیست.. کلاس نداره... هیچ وقت ماشین جلویی و پشتی نمـیگن اوه اوه چه آدم خفنی!!! بـه این موضوع فکر کنیم
برای همـه آرزوی موفقیت دارم
و حتما بگم اندکی صبر.. سحر نزدیک است👍😞🌹❤️
درود فراوان بـه هموطنان عزیزم
ارادتمند همـه شما عزیزان
روزبه رضایی
#روزبه_رضایی #تصادف_ناجور #کرد #اتوبوس #آتشسوزی #هموطن_تسلیت #خسته #شدیم #از #تسلیت_های_بی_پایـان
Media Removed
موسس شـهر بازی دیزنی لند و شرکت والت دیزنی ( آفریننده مـیکی موس سفید برفی و.. ) برنده ۲۲ جایزه اسکار.
از دفتر روزنامـه ای کـه در آن مشغول بـه کار بود اخراج شد چرا کـه رئیسش فکر مـی کرد تخیل خلاقیت و ایده های خوب ندارد. 🔅جی کی رولینگ نویسنده سری کتابهای هری پاتر :
پردرآمد ترین نویسنده تاریخ و برنده عنوان “تاثیر گذار ترین زن بریتانیـا”
پس از جدایی از همسر، از دست شغل و مرگ مادرش کتابی نوشت کـه دوازده بار توسط انتشارات مختلف رد شد. 🔅توماس ادیسون :
دارنده امتیـاز ۲۵۰۰ اختراع کـه مـهم ترین آنـها لامپ الکتریکی است.
معلم مدرسه اش بـه او گفته بود کـه زیـادی احمق هست و هیچ چیز یـاد نخواهد گرفت. 🔅گروه بیتلز :
تاثیر گذار ترین گروه موسیقی قرن بیستم با فروش جهانی که تا ۱ مـیلیـارد نسخه از آثار.
توسط کمپانی سازنده موسیقی رد شدند چرا کـه کمپانی از صدا و موسیقی با گیتار آنـها خوشش نیـامد. 🔅آلبرت انیشتن :
نظریـه پرداز نسبیت و برنده جایزه نوبل فیزیک.
تا سن چهار سالگی قادر بـه حرف زدن نبود و اطرافیـان او را “فردی غیر اجتماعی با رویـاهای احمقانـه” مـی شناختند. 🔅مایکل جردن :
بسکتبالیست حرفه ای سابق و معروف با عنوان بهترین بسکتبالیستی کـه تا بـه حال بوده است.
از تیم بسکتبال دبیرستانش اخراج شد و به قول خودش بارها و پشت سر هم شکست خورد.
نگذارید هیچ چیز و هیچ جلوی شما را به منظور رسیدن بـه موفقیت بگیرد
شروع کن و امـیدوارباش !
همـین الان کـه تو داری این پیـام رو مـیخونی خیلیـای دیگه هستن دارن توی خلوت خودشون بی سر و صدا تلاش مـی کنن و یـه روز موفقیتشون مثل بمب صدا مـیده !!!
__
برای ورود بـه وبسایت روی لینک موجود درون بیو کلیک کنید ✌️ وب سايت ما
http://irantour24.com ———————————–
#انرژی #مثبت #امـید #انگیزه #هدف #پول #سرعت #عشق #موفق #پیشرفت #موفقیت #تفکر #آرامش #پرواز #زندگی #مصمم #صبح #اعتماد_به_نفس #تور_داخلی #تور_لحظه_آخری #تور_خارجی
Media Removed
اگری موقع حرف زدن بـه شما دروغ گفت و شما متوجه شدید کـه او دروغ مـیگوید، نباید این مسئله را مطرح کنید. بـه عبارتی، ما اصلا حق نداریم طرف مقابلمان را ضایع کنیم.
چرا کـه در مذاکره، طرف مقابل، یـا همکار من هست یـا دوست یـا یکی از اعضای خانواده من.
باید بـه یـاد داشته باشیم کـه به هر حال، مـیخواهم رابطهام را با این فرد ادامـه بدهم و اگر بخواهم دروغش را بـه رویش بیـاورم، به منظور خودم نامطلوب خواهد بود.
چرا کـه حرمتها از بین مـیرود و دیگر به سختی مـیتوان رابطه را ادامـه داد.
به همـین دلیل درون مذاکره مفهومـی داریم بـه نام «پل طلایی». این مفهوم کـه یک قانون خیلی قدیمـی چینی است، مـیگوید اگر دشمن بـه شما حمله کرد و از پلی بر روی رودخانـهای گذشت، پل پشت سرش را خراب نکنید؛
چون وقتی دشمن بداند دیگر راه برگشتی ندارد، انرژی و تلاشش به منظور شکست شما مضاعف خواهد شد.
در عوض بروید و پل پشت سرش را از طلا بسازید که تا اگر خواست عقبنشینی کند، احساس کند کـه روی این پل طلایی، حتی عقبنشینی هم افتخار است.
#لاهیجان
Media Removed
. «هیچ حقیقتی نمـیتواند اندوهی را کـه برای از دست یک عشق احساس مـیکنیم درمان کند. هیچ حقیقتی، هیچ صمـیمـیتی، هیچ نیرویی، هیچ مـهربانیای نمـیتواند این اندوه را درمان کند. تنـها کاری کـه مـیتوانیم یم این هست که ببینیم اندوه که تا آخرین ذره درونمان را پر مـیکند و چیزی از آن بیـاموزیم؛ اما چیزی ... ☔☔☔
.
«هیچ حقیقتی نمـیتواند اندوهی را کـه برای از دست یک عشق احساس مـیکنیم درمان کند. هیچ حقیقتی، هیچ صمـیمـیتی، هیچ نیرویی، هیچ مـهربانیای نمـیتواند این اندوه را درمان کند. تنـها کاری کـه مـیتوانیم یم این هست که ببینیم اندوه که تا آخرین ذره درونمان را پر مـیکند و چیزی از آن بیـاموزیم؛ اما چیزی کـه مـیآموزیم، درون رویـارویی با اندوه بعدی کـه بدون هشدار قبلی بـه ما یورش مـیآورد، هیچ کمکی نمـیکند.» .
.
.
پس از کیزوکی، دوست مشترک واتانابه و نائوکو، آن هم بدون جا گذاشتن یـادداشتی و یـا بدون اینکهی از انگیزهی او به منظور خبر داشته باشد، واتانابه و نائوکو بیشتر بـه هم نزدیک مـیشوند و یک رابطهی عاطفی مـیان آنـها شکل مـیگیرد. اما فشار حاصل از این روی نائوکو تاثیر زیـادی مـیگذارد و او را دیوانـه مـیکند. بعد از این اتفاق نائوکو بـه یک آسایشگاه مـیرود....
.
در زمانی کـه نائوکو درون آسایشگاه هست و مـیخواهد فاصلهی خود را با واتانابه حفظ کند، مـیدوری، همدانشگاهی واتانابه وارد زندگی او مـیشود. ی شاد و سرزنده کـه عاشق نحوه حرف زدن واتانابه است.....
.
.
.
.
#HARUKIMURAKAMI
#چوب_نروژی #جنگل_نروژی #هاروکی_موراکامـی #مـهدی_غبرایی #کتابسرای_نیک #کتاب #رمان #داستان #رمان_عاشقانـه #عشق # #ادبیـات_ژاپن #چتر #کتابفروشی_چتر
.
.
🔹عکسِ زیبا از @niloofar_ghasemian 🌹
Media Removed
... سوال: چرا توی فرهنگهای مختلف دینی و مدنی، بـه خانمـها تاکید و توصیـه مـیشـه که تا از همسرشون حرفشنوی و پیروی داشته باشن؟! . . . جواب: اگر از تفسیر احادیث دینی صرف نظر کنم و بخوام خیلی دم دستی و خودمونی بـه این سوال جواب بدم، حتما چند نکته منطقی رو همـینجا بیـارم . . اول اینکه) مـی دونیم کـه ذهن آقایون ... ...
سوال:
چرا توی فرهنگهای مختلف دینی و مدنی، بـه خانمـها تاکید و توصیـه مـیشـه که تا از همسرشون حرفشنوی و پیروی داشته باشن؟!
.
.
.
جواب:
اگر از تفسیر احادیث دینی صرف نظر کنم و بخوام خیلی دم دستی و خودمونی بـه این سوال جواب بدم، حتما چند نکته منطقی رو همـینجا بیـارم
.
.
اول اینکه) مـی دونیم کـه ذهن آقایون تمرکزگراست. یعنی تمرکز داشتن روی هر موضوعی جزء اولویتهای ذهنیشونـه. اینم بـه دوران خیلی قدیم برمـیگرده کـه اجداد مذکرمون وقتی بـه شکار مـی رفتن روی محافظت از خانواده و تامـین غذای مورد نیـازشون تمرکز مـی ، و به همـین دلیل بیشتر از اجداد مونثمون از اوضاع پیرامون غار و فرصتها و تهدیدات پیرامونش اطلاع داشتن.
همـین موضوع بـه صورت ریشـه ای جزء ذات مردها شده و هر چه کـه شرایط محیطی تغییر کرد، این خصلت خودش رو بـه شکل متفاوتی نشون داد...
در واقع مردها روی خطرات پیرامون زندگی خصوصیشون تمرکز بیشتری نسبت بـه زنـها دارن بنابراین بهتر مـیتونن خانواده رو محافظت و مدیریت کنن... بعد حرفشنوی و پیروی از این فرد عاقلانـه تره!
.
.
نکته دوم) بـه ما همواره توصیـه شده کـه اگر مردی رو دیدید کـه باهوش، با اخلاق و شجاع نیست باهاش ازدواج نکنید. بعد اگر بای ازدواج کردی کـه عاقله، خوش اخلاقه و شجاعه، مـیتونـه کـه از این سه ابزار به منظور مدیریت مردانـه زندگی استفاده کنـه .. بعد طبق نکته اول، پیروی از این فرد عاقلانـه تره...
.
.
نکته سوم) زیـاد پیش مـیاد کـه خانما نمـی تونن بـه همسرشون اعتماد کنن، و مدام نگرانن کـه این فرد اشتباه کنـه... حتما گفت نتیجه اعتماد اینـه کـه کمتر غر مـی زنی، کمتر سوال مـی پرسی، کمتر تذکر مـی دی، کمتر استرس رو بـه فرد مقابل منتقل مـی کنی بعد در نتیجه این فرد چون ذهنی تمرکزگرا داره، فرصت مـیکنـه روی حل مسئله تمرکز کنـه نـه اینکه همـه انرژیشو بذاره تورو آروم کنـه... و در صورتیکه اشتباه هم ه، فرصت کافی داره که تا فکر کنـه و راه حلی به منظور جبران اشتباهش ارائه بده... .
نکته آخر) و در نـهایت اینکه، زنی کـه حدود اختیـارات همسرش رو بـه رسمـیت بشناسه و بهش احترام بذاره، باهوش بودن خودش رو ثابت کرده و همـه مـیدونیم م با یـه آدم باهوش بهتر از حرف زدن با یـه آدم غرغرو و شکاکه... اعتماد بـه همسر، اعتماد متقابل رو ایجاد مـیکنـه...
.
.
.
نتیجه)
اول اینکه سعی کنیم باهوش باشیم. باهوش بودن زیـاد ژنتیکی نیست و مـیشـه با تمرین و عبادت و مطالعه و تغذیـه و ورزشبش کرد.
دوم اینکه با آدم باهوش ازدواج کنیم نـه آدم احساساتی و دمدمـی مزاج.
سوم اینکه بـه آدم باهوش اعتماد کنیم و
آخر اینکه بـه زن بودن خودمون اعتماد کنیم.
#مرجان_خاتون
Media Removed
> ای زن نازنین ایرانی... > تقدیم بـه تویی کـه این روز هابه تیرهجامـه مـی پوشانندت اما با کمرنگی مـی بینندت...! > اگر زنی را دوست داری کـه مادر هست ،دستان و پیشانی اش را ببوس و خاک پایش را سرمـهء چشمانت کن قبل از آنکه دیرشود ،.. > اگر زنی را دوست داری کـه ت هست بدان کـه اسرار آمـیز ترین زن زندگی بعد از مادر ... > ای زن نازنین ایرانی... > تقدیم بـه تویی کـه این روز هابه تیرهجامـه مـی پوشانندت اما با کمرنگی مـی بینندت...! > اگر زنی را دوست داری کـه مادر هست ،دستان و پیشانی اش را ببوس و خاک پایش را سرمـهء چشمانت کن قبل از آنکه دیرشود ،.. > اگر زنی را دوست داری کـه ت هست بدان کـه اسرار آمـیز ترین زن زندگی بعد از مادر است.. زیرا علیرغم اینکه مثل تو ، جوان هست و بی تجربه ولی تک تک سلولهایش را بـه خاطر
اینکه تو غصه نخوری فدایت مـیکند... > اگر زنی را دوست داری ، به منظور انتخابش اینقدر سخت نگیر و بگذار عزت نفسش عزیز بماند ؛ > تمام قد مقابلش زانو بزن محکم و مردانـه درون آغوشش بگیر کـه بداند ما مردان اهل حرف زدن ها نیستیم ... > گاهی کـه زنی را با کلام یـا سکوتمان آزرده ایم ، قرنـهاست یـادمان داده اند بـه او گل دهیم... زیرا تنـها زن هست که بلد هست با شاخه گلی زیبا ، زخمـهای عمـیق نفهمـی و زشتیـه مردش را بخیـه بزند... > از شما زنان قبیله ام عذر مـیخواهم کـه در دادگاهها و محاکم این دیـار... آنطور کـه در شاٌن شما هست ، عدالت جاری نمـیشود... > زن امانت هست نـه به منظور اهانت.
Media Removed
*** من مقهور شدم! مقهورِ خوب بودن بیحد و حصرِ ندا. یک تنـه از گرمایِ بوشـهر گرمتر است، از جمعِ نشاطِ مردمانِ شـهر بانشاطتر است، اصلا انرژیِ درونش از انرژی نیروگاه بوشـهر هم بیشتر است. پر انرژیِ سیودوسالهای کـه چهارده سال درون تیم ملی فوتبال زنان ایران بازی کرده، کاپیتان تیم بوده و به اندازۀ یک ... ***
من مقهور شدم! مقهورِ خوب بودن بیحد و حصرِ ندا. یک تنـه از گرمایِ بوشـهر گرمتر است، از جمعِ نشاطِ مردمانِ شـهر بانشاطتر است، اصلا انرژیِ درونش از انرژی نیروگاه بوشـهر هم بیشتر است. پر انرژیِ سیودوسالهای کـه چهارده سال درون تیم ملی فوتبال زنان ایران بازی کرده، کاپیتان تیم بوده و به اندازۀ یک دنیـا حرف و خاطرهی شنیدنی از آن روزها دارد؛ تلخ و شیرین. حالا هم کـه عضو شورای شـهر بوشـهر هست و یک سر دارد و هزار سودا. ندا از آن آدمهاست کـه حالِ خوبش، حالِ آدم را خوب مـیکند. خودساخته هست و تواناییِ خودش را باور دارد؛ همان نیرویی کـه زنانِ ما با آن غریبهاند. ندا نمونـهی واقعیِ ضربالمثلی هست که مـیگوید «خواستن توانستن است». دلم چقدر زود به منظور حرف زدن با ندا و لهجهی شیرین بوشـهریاش تنگ شد...
Media Removed
الله، علی (ع) ، آقاجون!
در جامعهای کـه مرد محورِ امور بود تنـها عپدر خانواده مـیتوانست درون طاقچه قرار گیرد و بعد از الله و علی(ع)، از آن بالا بـه ما نگاه کند.
با گذشت زمان و وقتیکه زیـارت، خانوادگی شد بهتدریج عکسهای خانوادگی هم روی دیوارها و در طاقچهها جا باز د؛
همان عکسهایی کـه اعضای خانواده بدون هیچ لبخندی، دست بر درون کنار آرامگاه امام رضا (ع) ایستاده بودند.
در این عکسها هم غالباً پدر خانواده درون مرکز عقرار داشت. با تغییر جامعه و گسترش مدرنیسم اجتماعی، بهتدریج عکسهای خانوادگی آتلیـهای (با محوریت زن و شوهر) روی دیوارها جا باز د.
زن و شوهرها عدونفره مـیگرفتند، قاب مـید و به دیوار مـیچسباندند. عکسها بیشتر شدند و آلبوم وارد خانوادهها شد.
معمولاً خانوادهها یک آلبوم عداشتند کـه با ععروسی پدر و مادر شروع مـیشد.
وقتی آلبوم را ورق مـیزدید گویی دارید یک سریـال تلویزیونی تماشا مـیکنید. این آلبوم عبود کـه سرگذشت خانواده را روایت مـیکرد.
آدمها وقتی دلشان مـیگرفت آلبوم مـیدیدند و درباره آدمها حرف مـیزدند. وقتی مـهمان مـیآمد آلبومها آورده مـیشد، تخمـه مـیشکستند و دور هم عمـیدیدند و خاطرات را مرور مـید.
آدمها برنامـهریزی مـید کـه فلان روز بـه آتلیـه بروند. به منظور همـین قبل و بعد از عگرفتن درون آتلیـه، خوش بودند. عگرفتن بـه معنای یک روز خوب بود.
یکی از خاطرات خوب زندگی هم حرف زدن از فیگورهای عکاسها موقع گرفتن عبود.
دوربینهای شخصی کـه آمد با آن فیلمهای 12 ، 24 و 36 تایی، دوره انتظار پر شدن حلقه و بردن بـه عکاسی و گرفتن از عکاسی را با خودش آورد.
همـه دوربین نداشتند. خیلی اوقات پیش مـیآمد کـه آدم ها عکسهایی از خودشان مـیدیدند کـه خودشان نداشتند. درون مراسمـی عگرفته بودند و طبیعتاً فقط صاحب دوربین عکسها را داشت.
هر خانواده معمولاً یک آلبوم داشت و آدمها با ازدواج مـیتوانستند آلبوم عجداگانـهای داشته باشند. داشتن آلبوم عبه معنای مستقل شدن از خانواده بود.
دوربینهای دیجیتال کـه آمد، انقلابی بر پا شد و موبایلهای دوربیندار کـه آمد انقلابی دیگر!
امروزه بااینکه هر درون ماه شاید صدها عبگیرد دیگر آلبومـی وجود ندارد.
عکسها گرفته مـیشوند ولی حتی یکبار هم نگاه نمـیشوند. عکسها مانند پودر رختشویی فقط مصرف مـیشوند!
همـه عجله مـیکنند که تا لحظههایشان را با عثبت کنند ولی چون این جمله باب شده هست که درون لحظه زندگی کنید معمولاً بـه هیچ لحظهای بعد از ثبت ش
Media Removed
دیشب این خبر شنیدم اما گفتم دوباره اینجا استوری کنم و بگن کـه بدون اطلاع چیزی نگو.اما درست بود متاسفانـه!دیگه حرف زدن از توقیف و توقف نمایش و اکران فیلم تکراری شده.اجرایی کـه نزدیک یک ماه روی صحنـه رفت حالا فقط به منظور تک اجرای جشنواره حتما توقیف بشـه؟خیلی مسخره هست. آقای کیـانی عزیز ما روز عقیمتون رو دیدیم ... دیشب این خبر شنیدم اما گفتم دوباره اینجا استوری کنم و بگن کـه بدون اطلاع چیزی نگو.اما درست بود متاسفانـه!دیگه حرف زدن از توقیف و توقف نمایش و اکران فیلم تکراری شده.اجرایی کـه نزدیک یک ماه روی صحنـه رفت حالا فقط به منظور تک اجرای جشنواره حتما توقیف بشـه؟خیلی مسخره هست.
آقای کیـانی عزیز ما روز عقیمتون رو دیدیم توی تابستون داغ ۹۶ و لذت بردیم ودرد ها و زخم های تک تک شخصیت ها رو دیدیم و دست مریزاد!لطفا لطفا نا امـید نشوید و همچنان تئاترهای قوی روی صحنـه ببرید و تا ما مخاطبان حظ کنیم از هنر شما.اونا نمـیدونن کـه شما چه گوهر گرانبهایی هستید توی تئاتر ما.
مـیدونم متن نوشتن و پست گذاشتن دردی را دوا نمـیکند ،اصولا هر کاری کنیم دردی را دوا نمـیکند اما شاید این پست ذره ای ذره ای این ناراحتی و تلخی رو کم کند
تقدیم بـه تک تک عوامل دوست داشتنی روز عقیم
*پوستر اجرای روز عقیم کـه مرداد و شـهریور درون تماشاخانـه باران روی صحنـه رفت
Media Removed
. آدم ها... گم شده اند... درون یک صبح مـه گرفته... درون روزهای نـه چندان دور... . و حالا... سال هاست که... مسیر جاده و آفتاب را... درون همان دیروز مـه گرفته... جا گذاشته اند... . چیزی شبیـه او... از کمـی آن طرف تر... همـین روز های مـه گرفته... دیده مـی شود... اما صداها... درون مـه خفه شده اند... . مثل ... .
آدم ها...
گم شده اند...
در یک صبح مـه گرفته...
در روزهای نـه چندان دور...
.
و حالا...
سال هاست که...
مسیر جاده و آفتاب را...
در همان دیروز مـه گرفته...
جا گذاشته اند...
.
چیزی شبیـه او...
از کمـی آن طرف تر...
همـین روز های مـه گرفته...
دیده مـی شود...
اما صداها...
در مـه خفه شده اند...
.
مثل همـه آن روزهای که...
فرصت حرف زدن بود...
اما صدای نبود...
تا راز دل را آشکار کند...
حتی چشم ها هم...
طفره مـی رفتند...
از ترس لو این راز...
.
#Guilan #Garbasdeh #fog #morning #tree #bird #sun #mystery #fear #winter #Nature #Poem #Beuty #Landscape #Photography
#گیلان #کرباسده #مـه #صبح #درخت #پرنده #آفتاب #راز #ترس #عکاسی #منظره #طبیعت #شعرسپید #شعرنو #شعرکوتاه .
پ ن:
1-دنیـای ما یـه دنیـای کودکانـه است😊
2-داشته هامون حتما برای خودمون نگه داریم😉
3-وگرنـه ممکن از ما بگیرنش و ما هم نمـیتونیم بشینیم گریـه کنیم😞
Media Removed
به پشت سرم کـه نگاه مـیکنم صفی از زنان بااستعداد , سختکوش و صبوری را مـی بینم , صفی کـه با ننـه جانم شروع مـیشود, زنی کـه فکر مـیکردم هیچ وقت نمـی مـیرد و همـیشـه هست و خواهد بود. با اینکه سواد نداشت انبانی از خاطره و ضرب المثل و حکایت و قصه بود. وقت خوشی من درون روزگار کودکی زمانی بود کـه از مدرسه بـه خانـه مـی آمدم. یک جفت دمپایی ... به پشت سرم کـه نگاه مـیکنم صفی از زنان بااستعداد , سختکوش و صبوری را مـی بینم , صفی کـه با ننـه جانم شروع مـیشود, زنی کـه فکر مـیکردم هیچ وقت نمـی مـیرد و همـیشـه هست و خواهد بود. با اینکه سواد نداشت انبانی از خاطره و ضرب المثل و حکایت و قصه بود. وقت خوشی من درون روزگار کودکی زمانی بود کـه از مدرسه بـه خانـه مـی آمدم. یک جفت دمپایی جلو بسته ورنی و یک جفت کلوش پایین پله مـیدیدم. خانـه بوی عجیبی بـه خودش مـیگرفت. بوی سبزی و ماست و پرتقال تازه ای کـه ننـه و جانم از روستا با خودشان مـیاوردند. هوای خانـه گرم مـیشد وقتی کـه مـیدیدم ننـه جان نشسته و دارد از همان سبزی هایی کـه با خودش آورده پاک مـیکند و همـین جور حرف مـیزنند و مـیخندند و به مادرم کمک مـیکنند. ماچ باران مـی شدیم و صدایی کـه همـه نوه ها را هیچ وقت بی جان صدا نمـی کرد. فروغ جان, افسانـه جان, مـهدی جان, فاضل جان و... ما را بـه خودش مـیخواند.
ننـه جانم آدم عجیبی بود و با همـه مـهربانی اش دیسیپلین خاصی داشت درون خوردن, خوابیدن, حرف زدن. همـیشـه صبح های خیلی زود بیدار مـیشد و به باغ مـیرفت به منظور وجین سبزی ها یـا دوشیدن شیر. هیچ وقت بـه مرغ و تخم مرغ ماشینینمـیزد. اصلا آدم وحشتناک قانع و ساده زیستی بود. هیچ النگو یـا انگشتر و گوشواره ای درون همـه این سالها نداشت. صندوقچه ای داشت کـه پر بود از پارچه های خلعتی و سوغاتی. هر از گاهی درون صندوق رو باز مـیکرد و همـه را بـه عروسها و ها و نوه های بزرگترش مـی بخشید. ته اش پارچه نخی تیره ای با گل های ریز را به منظور خودش بر مـیداشت و پیراهن کمر چین داری به منظور خودش مـیدوخت با دست. شبها تقریبا نمـی خوابید و برای همـه پسرهایش یک دور مویـه مـیکرد. زندگی شبانـه ننـه جانم با روزهایش خیلی متفاوت بود. روزها شاد و قصه گو و فعال بود. شبانـه دردهایش را, رنج هایش را وقتی کـه همـه خواب بودند که تا صبح بـه شکل مویـه بیرون مـیریخت. این زن صبور, قوی و پرتلاش بیش از نود سال درون ساده ترین شکل ممکن و اوج قناعت و مناعت طبع زندگی کرد و همـه خواستش از زندگی عاقبت بخیری بود. آخرش هم عاقبت بخیر شد.
23 دی ماه امسال درست هشت سال هست که دیگری با صدای نرم و مـهربانش وقتی کـه به شمال مـیروم نمـی گوید: افسانـه جان خاری مارجان!
Media Removed
#اتحاد_مشترک_گروه های_هواداران_احسان_علیخانی_در_واتساپ_و_تلگرام این روزهای واپسین رمضان همچون روزهای آغازینش بـه سرعت درون گذر است،ماه عسل 94 کم کم بـه پایـان مـیرسد اما... این یک ماه راس ساعت قرار چشم بـه قاب ماه عسل دوختیم و در این اتمسفر روبه روی نگاه زیبا و جذابت نفس کشیدیم ما هم مانند تو ... #اتحاد_مشترک_گروه های_هواداران_احسان_علیخانی_در_واتساپ_و_تلگرام
این روزهای واپسین رمضان همچون روزهای آغازینش بـه سرعت درون گذر است،ماه عسل 94 کم کم بـه پایـان مـیرسد اما...
این یک ماه راس ساعت قرار چشم بـه قاب ماه عسل دوختیم و در این اتمسفر روبه روی نگاه زیبا و جذابت نفس کشیدیم
ما هم مانند تو احسان علیخانی مجری خوب و دوستداشتنی کشورم پا بـه پای این ماه عسل ایستاده ایم،ما از تبار توییم از جنس خودت
ما همراه با تو درون این چند سال قد کشیدیم بزرگ شدیم،گریـه کردیم خندیدیم،دیدیم شنیدیم،گذشتیم...
و اما تنـها خودت با ماه عسل ساختی،شکستی،مرد شدی...
از تو ممنونیم بخاطر تلاش و زحمات بی وقفه ات،ایثار و گذشتت،تلنگرهایت.. 🙏 و عذرخواهی مـیکنیم و شرمنده ایم بخاطرتهمت های بی جا درموردت،بخاطر بی خوابی هایت،بغض های بی سر وته و قضاوت های ناعادلانـه کـه شاید مقصرشان خودخواهی بعضی اشخاص بود...🙏
زمزمـه هایی درمورد پایـان ماه عسل شنیده ایم ولی امـیدواریم دروغ محضی بیش نباشد،اهالی این تبار بـه تو و برنامـه ات ایمان دارن بعد از تو مـیخواهیم با قدرت و استوار بـه راهت ادامـه دهی🙏 درون این یـازده سال از تو آموختیم قضاوت ن را،یـاد هم بودن را،عشق ورزیدن را،دیدن و دیده نشدن را
دیدن افرادی کـه روی آن صندلی نشستن و حرف زدن،کسانی کـه تو باعث شدی که تا آنـها دیده شوند اما گاهی خودت دیده نشدی..
به این فکر مـیکنیم کـه برنامـه آخر وقتی با آن صندلی کـه یـادآور قصه های مردمـی از این تبار هست از صحنـه ی کهکشانی ماه عسل خارج شوی،چشم های ما بارانی و خیس مـیشود،خیس از اشکی کـه حس نبودنت را بازگو مـیکند
و اما نـه انگار گم مـیشوی درون کهکشان این روزگار... #اینجا_برای_از_تو_نوشتن_هوا_کم_است
#دنیـا_برای_از_تو_سرودن_مرا_کم_است پ.ن؛از تک تک عوامل ماه عسل و آقای علیخانی ممنونیم بـه ویژه بخاطر اجرای طرح محسنین و یـه خسته نباشید و خدا قوت مـیگیم،با آرزوی سلامتی و موفقیت روز افزون به منظور شما آقای علیخانی و تمامـی عوامل و به امـید برنامـه های بعدی و ماه عسل های آینده✌❤💝 🙏 #احسان علیخانی
#ما_ماه_عسل_را_دوست_داریم
#ehsanalikhani
#maheasal94
Media Removed
... اگر با ما حرف نمـیزدند، حرف زدن یـاد نمـیگرفتیم. اگر با ما خوب حرف مـیزدند، خوب حرف زدن یـاد مـیگرفتیم؛ خوب فکر ، خوب عمل و خوب زیستن را؛ آنوقت به منظور هر چیز کوچک اینقدر بدوی، پراکنده و گران عمل نمـیکردیم. ما پر از شگفتیهای تاریخی هستیم. با جهان از آنچه همـه نمـیدانند ولی فکر مـیکنند ... ...
اگر با ما حرف نمـیزدند، حرف زدن یـاد نمـیگرفتیم.
اگر با ما خوب حرف مـیزدند، خوب حرف زدن یـاد مـیگرفتیم؛ خوب فکر ، خوب عمل و خوب زیستن را؛ آنوقت به منظور هر چیز کوچک اینقدر بدوی، پراکنده و گران عمل نمـیکردیم. ما پر از شگفتیهای تاریخی هستیم. با جهان از آنچه همـه نمـیدانند ولی فکر مـیکنند مـیدانند بـه زیبایی حرف مـیزنیم هم زمان درون داخل، روز روشن، وسط مرکز خرید با همان ابزار بـه بچهگانـهترین شکل مردممان را مـیترسانیم. از یک سو با هوش و درایتِ مذاکره، آن شومن موطلاییِ زورگو را مجبور بـه بد عهدی مـیکنیم و از این سو درون تالار انشاء قانون با آبروی یک ملت آتشبازی مـیکنیم که تا عكس يادگارى بگيريم. کاش که تا دیر نشده با هم حرف مـیزدیم که تا حداقل حرف زدن با هم را از هم یـاد مـیگرفتیم که تا بهتر با این موجوداتِ قلدرِ قدارکشِ شیک پوشِ مسلط بر جهان مواجه مـیشدیم.
در ایـام پیش رو بیش از هر زمان بـه همزبانی و همدلی ملی نیـاز داریم.
...
كارتون اثر سعيد صادقى
...
. بِسم رَبّ المُصور🏻 . 🏻بنام خداوند تصويرگر🏻 . =====================================، . شاید ما بـه سرعت از بچگیمون دور شدیم، کوچیک کـه بودیم چه دلهای بزرگی داشتیم؛ حالا کـه بزرگیم با چه دلهای کوچیکی؛ کاش دلامون بـه بزرگی بچگی بود. کاش به منظور حرف زدن نیـازی بـه صحبت نداشتیم، ... .
🌷🙏بِسم رَبّ المُصور🙏🏻🌷
.
🌷🙏🏻بنام خداوند تصويرگر🙏🏻🌷
.
=====================================،
.
شاید ما بـه سرعت از بچگیمون دور شدیم، کوچیک کـه بودیم چه دلهای بزرگی داشتیم؛ حالا کـه بزرگیم با چه دلهای کوچیکی؛ کاش دلامون بـه بزرگی بچگی بود. کاش به منظور حرف زدن نیـازی بـه صحبت نداشتیم، کاش به منظور حرف زدن فقط نگاه کافی بود، کاش قلب ها درون چهره بود…
.
.
حس كودكي كه زود گذشت و حسرتش موند،
. .
. =====================================
.
#كودكي
#دوران_كودكي
#خاطرات
Media Removed
لبخند زدن و هر روز عاشقتر شدن درون ابتدای آشنایی از هر کاری آسانتر هست اما هر چه زمان مـیگذرد، سادگی این اتفاقات هم کمتر مـیشود. با این وجود، ما مـیتوانیم همـیشـه عاشق بمانیم . کافی هست با چند راه ساده عشق مان را همـیشـه زنده نگهداریم.. 1.لازم هست با هم تفریح کنیم, لازم هست گاهی با هم رقابت کنیم. وقت ... 👇👇
لبخند زدن و هر روز عاشقتر شدن درون ابتدای آشنایی از هر کاری آسانتر هست اما هر چه زمان مـیگذرد، سادگی این اتفاقات هم کمتر مـیشود. با این وجود، ما مـیتوانیم همـیشـه عاشق بمانیم . کافی هست با چند راه ساده عشق مان را همـیشـه زنده نگهداریم..
1.لازم هست با هم تفریح کنیم, لازم هست گاهی با هم رقابت کنیم. وقت نداشتن را بهانـه نکنیم. ما مـیتوانیم همـیشـه چند لحظه به منظور بازی وقت بگذاریم و با خندهها و عصبانیتها و اضطرابهایی کـه وقت برد و باخت سراغمان مـیآید بـه عشق مان جان دهیم.
2.تلفن همراه را رها کن:
وقتی من کنارت هستم آن موبایل لعنتی را بـه کناری بگذار و سرگرم پیـام نشو . من اینجایم که تا کنار تو باشم.
3. بـه من بگو کـه دوستم داری :
شاید خودم بدانم ، شاید مطمئن هستم کـه دوستم داری ، ولی لازم هست گاهی بـه من بگویی کـه چقدر برایت مـهم هستم ، و چقدر دوستم داری.با من حرف بزن و به حرف هایم گوش کن :گرچه حرف زدن آسانتر از شنیدن است. اما راههای آسان همـیشـه بهترین راه نیست . درون کنار من با من حرف بزن و گاهی هم سکوت کن و حرفهایم را بشنو ، لبخند بزن و مرا تایید کن .
4.به تغییراتم توجه کن :
لازم هست همـیشـه بـه تغییرات من توجه کنی . منظور از تغییرات تنـها تغییرات ظاهری نیست ، بـه روحیـات من توجه کن و مراقب باش که تا همـیشـه شاد باشم .همـیشـه بـه من لبخند بزن :خندیدن اتفاقی نیست کـه هر لحظه تکرار شود. اما لازم هست با لبخند چهره خود و روز عشقت را زیبا کنی و به من انرژی بدهی . فراموش نکن کـه چهره تو نیز با خنده زیباتر است.
5.همـیشـه مرا ببخش :
اگر گاهی آخمو ، بی حوصله ، لجباز ، مغروز و یـا کم تحمل هستم، سعی کن مرا درک کنی و کمکم کنی که تا حالم بهتر شود . فراموش نکن من عاشق تو هستم و تو هم مرا دوست داری .با هم عاقلانـه بحث کنیم :برای حل مشکلات با عشق و امـیدت درست بحث کن . تحقیرم نکن . با کلمات بد بـه قهر و عصبانیت تحریکم نکن . تو بهتر از هری مرا مـی شناسی و من ترا خیلی دوست دارم بعد لازم هست گاهی سکوت کنی و به من لبخند بزنی. درون هنگام بحث تمام اشتباهات پیشین مرا رو نکن زیرا احساس حقارت مـیکنم.
6.از من دور نشو و تهدید بـه ترکم نکن :
وقتی از دستم عصبانی هستی از من دور نشو ، کنارم بمان زیرا وقتی از من دور مـی شوی احساس مـی کنم کـه رهایم کردی ، فراموش نکن من هم یک انسان هستم و نمـی توانم ذهن ترا بخوانم . همچنین هرگز تهدید بـه ترکم نکن زیرا احساس مـی کنم کـه دیگر دوستم نداری و یـا کم کم دارد عشقت بـه من کم رنگ مـی شود.
و درون انتـها :نـمـی خـواهم کـه گاهـی بـرایم بـمـیری ، هـمـیشـه یک ذره دوستـم داشتـه بـاش .
.
Media Removed
خرید شما نشاندهنده شخصیت شماست
باور معروفی هست کـه پول خرج باعث خوشحالی و رضایت از زندگی مـیشود. اما آیـا این حقیقت دارد؟ محققان مـیگویند این موضوع صحت دارد بـه شرط آنکه خرید شما مطابق شخصیت شما باشد.
محققان دانشگاه کمبریج با همکاری یک بانک بینالمللی، بیش از ۷۶ هزار نقل و انتقال بانکی ۶۲۵ نفر را بررسی و آنـها را دسته بندی د. این افراد درون طول شش ماه حداقل پانصد نقل و انتقال بانکی به منظور خرید داشتند.
در کنار آن، از این افراد خواسته شد که تا پرسشنامـه را پر کنند که تا شخصیت آنـها بر اساس مدل "پنج گروه بزرگ شخصیتی" مشخص شود.
سپس محققان خرید فرد را با ویژگی اصلی شخصیت او تطبیق دادند و دیدند کـه افراد بیشتر چیزهایی را مـی خرند کـه با شخصیت آنـها متناسب باشد.
بعنوان مثال، افراد برونگرا درون سال ۵۲ پوند بیشتر از افراد درونگرا پول صرف بیرون رفتن شبانـه مـید یـا فرد فوقالعاده خودآگاه درون سال ۱۲۴ پوند بیشتر از فرد کمخودآگاه پول صرف سلامتی و آمادگی جسمانی کرده بود.
ساندرا متز، یکی از پژوهشگران این تحقیق مـیگوید: "در گذشته تحقیقات ارتباط ضعیفی بین پول و سعادت کلی فرد یـافته بودند. اما تحقیق ما زمـینـه تازهای را فراهم کرده، ما با کندوکاو درون حساب بانکی واقعی افراد نشان دادیم کـه پول خرج وقتی کـه متناسب با شخصیت و نیـازهای روانی فرد باشد مـیتواند باعث احساس رضایت و خوشحالی شود." پنج گروه شخصیت
۱- نوگرا (open to experience)؛ درون مقابل سنتی و محافظهکار: این افراد تخیلی فعال دارند، هنر، زیبایی و زیباییشناختی برایشان مـهم است، بـه احساسات درونی خود توجه نشان مـیدهند، اهل تنوع و تجربههای تازه هستند و کنجکاویهای فکری و فرهنگی دارند.
۲- خودآگاه (conscientious)؛ درون مقابل آسانگیر و بیخیـال: دقیق، باملاحظه، هوشیـار، کارآمد، منظم کـه وظیفه و مسئولیت را جدی مـیگیرد.
۳- برونگرا (extrovert)؛ درون مقابل درونگرا: پرانرژی، اهل معاشرت و بیرون رفتن و حرف زدن و علاقمند بـه جمع.
۴- سازگار (agreeable): درون مقابل رقابتجو: گرم، دلسوز، مـهربان، اهل مراعات دیگران، اهل همکاری و همراهی.
۵- عصبی (neurotic): درون مقابل آرام: دچار اضطراب، ترس، نگرانی، حسادت، درماندگی و تنـهایی.
محققان بر این باورند کـه نتایج تحقیق آنـها کاربرد وسیعی دارد، مثلا به منظور خریدهای اینترنتی کـه موتورهای جستجو با تحلیل رفتار کاربر بـه او کالا یـا خدماتی را به منظور خرید پیشنـهاد مـیکنند، بجای پیشنـهاد خرید کالا به منظور بالا بردن تعداد کلیک، مـیتوان کالاهایی بـه فرد پیشنـهاد کرد کـه باعث بهبود سلامت و رضایت او مـیشود.
منبع:بیبیسی
news.Digikharid.com
Media Removed
. ۱. بـه ایستگاه بعدی نزدیک مـیشویم. اینجا حتما پیـاده شویم. ف. صحبتش با ک سبزهی هندی پایـان مـیدهد. خوشحال هست که بالاخرهی را پیدا کرده که تا او با حرف بزند. ک برایمان دست تکان مـیدهد و لبخند مـیزند. ف. مـیگوید:«فک مـیکنم خارجیـها همشون افسردهان، اصلا با هم حرف نمـیزنن». راست مـیگوید. ... .
۱. بـه ایستگاه بعدی نزدیک مـیشویم. اینجا حتما پیـاده شویم. ف. صحبتش با ک سبزهی هندی پایـان مـیدهد. خوشحال هست که بالاخرهی را پیدا کرده که تا او با حرف بزند. ک برایمان دست تکان مـیدهد و لبخند مـیزند. ف. مـیگوید:«فک مـیکنم خارجیـها همشون افسردهان، اصلا با هم حرف نمـیزنن». راست مـیگوید. درون مترو، کنار ساحل، وقت نـهار، هنگام خرید، درون صف اتوبوس و در خیـابان انگار فقط ما دو نفر هستیم کـه حرف مـیزنیم. آنـها حرفهایشان را زدهاند، آردها را بیخته و الکشان را آویختهاند.
۲. پیش از این هم گفتهام. درون مسافرتهایتان، گشت شـهری و تورهای گروهی را رها کنید. بلیط مترو و اتوبوس بگیرید، کفش خوب بپوشید، کوله را پشتتان بیندازید و همـه شـهر را با وسایل عمومـی و پیـادهروی بگردید، عهمـه مناطق دیدنی درون اینترنت هست. آنچه خودتان حتما کشف کنید، فرهنگ، زبان، عادات، سلایق و آیین های مردمان عادی کشورهاست.
۳. سازمان بهداشت جهانی بـه عنوان بزرگترین متولی بهداشت و درمان درون دنیـا، هر سال مـهمترین اولویت مرتبط با سلامتی را درون قالب شعاری مطرح مـیکند. سال دو هزار و هفده، جالب هست بدانید که، ایدز، قند، بیماریـهای قلبی و سرطان را رها کرده و شعار سال را «بیـا حرف بزنیم»
Let's talk
انتخاب کرده و معتقد هست حرف زدن سبب جلوگیری از افسردگی (بیماری مـهلک عصر حاضر) مـیشود. از من اگر بپرسید بهترین و مـهمترین ملاک به منظور خوشبختی و خوب بودن یک رابطه چیست، بدون شک مـیگویم مدت زمانی کـه دو نفر با هم حرف مـیزنند. اگر مـیخواهید بدانید دو نفر با هم خوشحالند صفحه اینستا و عکسهایشان را رها کنید. اینـها چیزی از خوشبختی آدمـها نشان نمـیدهد. ازشان بپرسید شما درون روز چن ساعت با هم حرف مـیزنید؟ درون یک رابطهی موفق هر دو نفر مشتاق حرف زدن باهمند و حرف هم به منظور گفتن دارند.
مـیخواهید حال رابطه تان خوب شود؟ با هم حرف بزنید.
شما چقدر با هم حرف مـیزنید؟
Media Removed
I don’t want a celebration, I don’t want a party. Just being with you, is life’s best gift for me. Happy 8th Anniversary! ️ . فاز من کاملا مشخصه دیگه تو این عها! “بیشین بینیم باو” مرسی از بهار، به منظور ثبت لحظه بـه لحظه کل کل ما @baharcopolo . . خیلی ازم مـیپرسید چطور بعد از این همـه سال هنوز ... 👫I don’t want a celebration, I don’t want a party. Just being with you, is life’s best gift for me. Happy 8th Anniversary! ❤️
.
فاز من کاملا مشخصه دیگه تو این عها!
“بیشین بینیم باو”
مرسی از بهار، به منظور ثبت لحظه بـه لحظه کل کل ما
@baharcopolo .
.
خیلی ازم مـیپرسید چطور بعد از این همـه سال هنوز با هم خوبید؟
راستش ما با همـه خوبیم جفتمون 🤣👊🏻
ولی اگر منظورتون اینـه کـه چطور با هم جر و بحث نمـیکنیم، کـه خب جفاست درون حقتون اگر من همچین تصوری بهتون القا کردم! 🤦🏻♀️🤣 واجبه بدونید مـیکنیم، خوب هم حال هم رو مـیگیریم.
شاید یـه دلیلش اینـه زیـاد باهم حرف مـیزنیم و نظر متفاوت از هم زیـاد داریم، کـه با حرف زدن باهم بیشتر هم رو بفهمـیم. اون وسط مسطا ضد حال هم زیـاد پیش مـیاد دیگه🤣
اصلا غیر از این باشـه من کـه تعجب مـیکنم.
آقا جون دو که تا آدمـیم، با دو که تا تربیت و فرهنگ و دید و عقیده و علاقه های متفاوت!
طبیعیـه دیگه! نـه؟
خلاصه کـه اینجوریـا!
ولی اکر منظورتون اینـه چطور هنوز هم رو دوست داریم؟
فکر مـیکنم اولین دلیلش اینـه کـه ما سعی مـیکنیم درون کنار هم باشیم، و نـه درون مقابل هم.
و جفتمون شخصیت مستقلی داریم کـه از وابستگی بیمارگونـه کم مـیکنـه و مـیدونیم هیچوقت مجبور نیستیم باهم بمونیم اگر کـه مایـه آرامش هم نیستیم، حداقل که تا زمانی کـه بچه نداریم! و همـین اجبار نداشتن که تا مقداری خیـال راحت بهمون مـیده کـه خودمون رو زندگی کنیم و هیچ فیلم و دروغ و سیـاستی تو کارمون نباشـه.
که خب خیلی مـهمـه
درضمن اینکه جفتمون خانواده های بسیـار خوب و فهیمـی داریم کـه تا حالا کوچیکترین دخالتی تو زندگی ما ند. .
این سه دلیلیـه کـه فکر مـیکنم شاید ما رو خوشحال نشون مـیده!
.
وگرنـه کـه همـین الان یکیمون رو ول کنی، با کله مـیره تو صورت اون یکی 🤣👊🏻
.
سالگرد ازدواج و این چیز مـیزها همحالیمون نیست!
🤣🤣
آها، ولی قهر هم نمـیکنیم. سه سوت یـادمون مـیره
Media Removed
دانشنامـه فرزند . چگونـه فرزندان ما رشد مـی کنند: از بدو تولد که تا دو سالگی . فرزندان ما از لحظه ای کـه به دنیـا مـی آیند درون حال رشد و تغییر هستند. هر کودکی با دیگری متفاوت است، برخی از کودکان بـه سرعت رشد مـی کنند و برخی رشد آرامـی دارند. صفر که تا شش ماهگی: درون شش ماه اول زندگی کودکان دوست دارند درون آغوش گرفته شوند ... دانشنامـه فرزند
.
چگونـه فرزندان ما رشد مـی کنند: از بدو تولد که تا دو سالگی
.
فرزندان ما از لحظه ای کـه به دنیـا مـی آیند درون حال رشد و تغییر هستند. هر کودکی با دیگری متفاوت است، برخی از کودکان بـه سرعت رشد مـی کنند و برخی رشد آرامـی دارند.
صفر که تا شش ماهگی:
در شش ماه اول زندگی کودکان دوست دارند درون آغوش گرفته شوند و مورد نوازش قرار گیرند. از طریق گریـه سعی درون برقراری ارتباط دارند. با تماشا ، گوش و لمس نمودن یـاد مـی گیرند. به منظور تقویت یـادگیری مـی توانید اشیـا با جنس های مختلف را جهت لمس و دیدن بـه او بدهید. حرف زدن، آواز و کتاب خواندن نوزادان را شاد کرده و مـهارت کلامـی آن ها را تقویت مـی کند، گوش بـه صدای والدین به منظور آن ها آرامش بخش است.
شش که تا دوازده ماهگی:
در این سن نیـاز دارند که تا والدین و سایر اعضای خانواده با آن ها صحبت کنند، آواز و کتاب بخوانند و با آن ها بازی کنند. سر و صدای بیشتری مـی کند و سعی درون جلب توجه والدین دارد. صدا و چهره اعضای خانواده را تشخیص مـی دهد و از صدا و چهره غریبه خجالت مـی کشد. مـی تواند بنشیند، بچرخد، دست افراد را بگیرد و سعی مـی کند چهار دست و پا حرکت کند و روی پاهایش بایستد.
دوازده ماهگی که تا دو سالگی:
تا دوازده ماهگی اکثر کودکان مـی توانند چند کلمـه حرف بزنند و تا دو سالگی جملات ساده را بگویند. بازی مـی کنند و راه رفتن را مـی آموزند. آن ها حتما نزدیک اعضای خانواده باشند و دوست دارند خیلی زیـاد بغل کنند و بغل شوند. شروع بـه الگو برداری از والدین کرده و کارهای پدر و مادر خود را تقلید مـی کنند.
.
#فرزند #دانشنامـه_فرزند #کودک #بچه #والدین #کودکانـه #کودکی #نوزاد #نوزادی #مادر #مادرانـه #نی_نی #نینی #پدر #پدرانـه #خانواده #خانـه #بچگانـه #گریـه_نوزاد #گریـه_کودک
Media Removed
از قدیم گفته اند، کم گوی و گزیده گوی چون دُر.
فقط حرف نزنید، عمل کنید.
مردان واقعی معمولاً افرادی هستند کـه کمتر حرف مـی زنند. فقط درون مواقع لزوم عقاید خود را ابراز مـی کنند. هیچوقت آنـها را درون حال پرحرفی نمـی بینید چون به منظور آنـها وقت طلا است. حرف فقط زمانی مـی تواند به منظور آنـها بـه منزله ی سلاح باشد کـه بتوانند آن را با عمل ثابت کنند.
عیب ندارد اگر بـه همـه ی دنیـا اعلام کنید کـه چه کارهایی مـی خواهید انجام دهید. اما اول آن را نشان دهید. حرف زدن آسان است، این عمل هست که از عهده ی هری برنمـی آید. حرفی نزنید کـه نتوانید آن را با عمل ثابت کنید. اما اگر قادر بـه عمل هستید، دیگر مـی توانید هر حرفی خواستید بزنید.
در کل خالی بند نباشید 😉
پ.ن :
البته متاسفانـه ما ایرانیـا خالی بندارو بیشتر قبول داریم!
در سال ۹۷ هم با شعبات جدید شـهر کتاب مشـهد درون خدمتتون خواهیم بود !
ع@ehsan.farahi
Media Removed
بازیکن تیم فوتبال سپاهان اصفهان گفت: بسیـاری از تیمها نسبت بـه سپاهان هزینـههای مـیلیـاردی د ولی همـیشـه به منظور تیمهای بزرگ حواشی وجود دارد اما ما توجهی بـه این موضوع نمـیکنیم.
به گزارش پایگاه خبری طوفان زرد ، محمد ایرانپوریـان درون گفتوگو با فارس، درون خصوص پیوستنش بـه این تیم و شرایط سپاهان درون فصل جدید اظهار داشت: باعث افتخار من هست که درون تیم پرطرفدار سپاهان حضور دارم و خوشحالم کـه توانستم پیراهن این تیم را بپوشم. انشاالله بتوانیم سال خوبی را درون کنار بازیکنان تیم کادر فنی باتجربه سپاهان داشته باشیم.
وی درون ادامـه درباره اینکه با توجه بـه اینکه سپاهان سال گذشته نتایج ضعیفیب کرد آیـا با حضور بازیکنان جدید و همچنین امـیر قلعهنویی بـه عنوان سرمربی مـیتوانید نتایج خوبی راب کنید، گفت:امـیر قلعهنویی یک مربی کاربلدی هست که سالها درون فوتبال ایران تجربه دارد و نیـازی بـه تعریف و تمجید ندارد. خدا را شکر بازیکنان خوبی درون تیم سپاهان حضور دارند ولی حتما یک یـا دو بازیکن جدید اضافه شوند که تا در تمام پستها بازیکن داشته باشیم.کار بسیـار سختی درون فصل جدید داریم. با حرف زدن چیزی درست نمـیشود. حتما دو برابر تلاش کنیم و انرژی مضاعف بگذاریم که تا به اهمان برسیم. هدف ما شاد دل هواداران سپاهان است.
ایرانپوریـان درون ادامـه گفت:مطمئنا پتانسیل خوبی داریم اما پتانسیل بـه تنـهایی کافی نیست. بازیکنان خوبی را اختیـار داریم و شرایط هم به منظور ما مـهیـا هست اما حتما تمام تلاشمان را یم که تا در این فصل بتوانیم موفق شویم. حتما قدر پیراهنی کـه پوشیدیم را بدانیم.
بازیکن سپاهان درون ادامـه درون خصوص اینکه با قراردادهای مـیلیـاردی بـه سپاهان پیوستید، گفت: تیمهایی هستند کـه در لیگ برتر فوتبال کـه هزینـههای بیشتری نسبت بـه سپاهان د. متاسفانـه شایعات زیـادی مطرح مـیشود کـه درست نیست. سپاهان یک مربی بزرگی درون اختیـار دارد کـه به اندازه کافی تجربه دارند کـه بتوانیم موفق شویم.این تیم هواداران زیـادی دارد و برای همـین ممکن هست حواشی به منظور سپاهان درست شود. ما بـه این صحبتها توجه نمـیکنیم و به دنبال این هستیم که تا به عنوان یک مدعی درون لیگ برتر حضور داشته باشیم
Media Removed
دم ِ دستی ترین حالت عاشق شدن ، همـین هایی ست کـه برای همـه ما پیش آمده هست و یـا مـی آید . مثلا یک روز توی ایستگاه متروی را مـیبینیم کـه تن و بدنمان را مـی لرزاند با نگاهش . مـیخندد و قند توی دلمان آب مـیشود،راه مـی رود و آب دهانمان خشک مـیشود . حرف مـیزند و انگار کـه بهترین صدای دنیـا را دارد و... بعد فکر مـیکنیم ... 💜
دم ِ دستی ترین حالت عاشق شدن ، همـین هایی ست کـه برای همـه ما پیش آمده هست و یـا مـی آید . مثلا یک روز توی ایستگاه متروی را مـیبینیم کـه تن و بدنمان را مـی لرزاند با نگاهش . مـیخندد و قند توی دلمان آب مـیشود،راه مـی رود و آب دهانمان خشک مـیشود . حرف مـیزند و انگار کـه بهترین صدای دنیـا را دارد و... بعد فکر مـیکنیم کـه لابد غیر عادی ترین اتفاق دنیـا برایمان افتاده است.بعد اگر جرات داشته باشیم نزدیک مـیشویم ، سر صحبت را باز مـیکنیم و... .
این ساده ترین،پیش پا افتاده ترین و بدیـهی ترین حالت عاشق شدن هست که تقریبا به منظور هر آدمـی حداقل یکبار درون طول زندگیاش پیش مـی آید و در آن لحظه فکر مـیکند متفاوت ترین ، خاص ترین و ناب ترین حالت عاشقی بـه سراغش آمده هست .
اما از یک جایی بـه بعد،این آب دهان خشک شدن ها ، موی تن سیخ شدن ها،قند توی دل آب شدن ها ،اول تو قطع کن ها ، رسیدی خبر بده ها ، الهی قربونت برم های از دل ، با هم آهنگ پِلی ها ، دست توی دست قدم زدن های طولانی،شب و نصفه شب زنگ زدن ها ، که تا خود صبح گوشـه ی اتاق با صدای آرام حرف زدن ها ، رنگ ِ لباس را با رنگ ِ دلخواهاش سِت ها و دوستت دارم های متوالی و پرتکرار تمام مـی شوند . یـا درون بهترین حالت کمرنگ مـی شوند .
اینجاست کـه باید عاشق شد .
درست اینجاست کـه ناب ترین و خاص ترین و واقعی ترین حالت ِ عاشقی حتما جرقه بخورد .
درست جایی کـه فکر مـیکنی همـه چیز تمام شده هست ، وقتی مـیخندد ببینی کـه هنوز توی دلت چیزی هُرّی مـی افتد پایین . درست جایی کـه فکر مـیکنی سرو کله ی روزمرگی پیدا شده هست ! بد ِ ماجرا اینکه ، اغلب ما بـه این حالت کـه رسیده ایم ، رابطه را بوسیده ایم و گذاشته ایم کنار .
که تمام شده هست . کـه دیگر ارزشی ندارد.که کو عشق ؟ کو علاقه ؟ اما هستندانی کـه درست همـینجا ، عزم ِخود را جزم مـیکنند ، گوشی را برمـیدارند،شماره اش را مـیگیرند و مـیگویند : دوستت دارم .
عاشقت کـه نـه،دلواپست هستم. دیوانـه ات کـه نـه،دلتنگت هستم. تنـها آدم روی زمـین کـه نـه،اما به منظور من تمام دنیـا شده ای.زیباترین کـه نـه ، قشنگ ترین ِ من شده ای . متفاوت ترین کـه نـه،نزدیک ترینی ! بر مـیگردی ؟!
من اگر پیر شوم به منظور جوان ها این آرزو را خواهم کرد:خدا کند درست جایی کـه فکرش را هم نمـی کنید ، دوستت دارمـی بشنوید کـه دنیـا را برایتان گلستان کند . از آن دوستت دارم های شناسنامـه دار ، پدر و مادر دار ، ریشـه دار . .
#landscaping #instatravel #ig_naturepictures #iran🇮🇷 #ig_naturelovers #کلاچای #wonderfull #شالیزار #gilan_varena #gilantoor #gilan_rasht #irantravel
Media Removed
دم ِ دستی ترین حالت عاشق شدن ، همـین هایی ست کـه برای همـه ما پیش آمده هست و یـا مـی آید . مثلا یک روز توی ایستگاه متروی را مـیبینیم کـه تن و بدنمان را مـی لرزاند با نگاهش . مـیخندد و قند توی دلمان آب مـیشود،راه مـی رود و آب دهانمان خشک مـیشود . حرف مـیزند و انگار کـه بهترین صدای دنیـا را دارد و... بعد فکر مـیکنیم ... 💜
دم ِ دستی ترین حالت عاشق شدن ، همـین هایی ست کـه برای همـه ما پیش آمده هست و یـا مـی آید . مثلا یک روز توی ایستگاه متروی را مـیبینیم کـه تن و بدنمان را مـی لرزاند با نگاهش . مـیخندد و قند توی دلمان آب مـیشود،راه مـی رود و آب دهانمان خشک مـیشود . حرف مـیزند و انگار کـه بهترین صدای دنیـا را دارد و... بعد فکر مـیکنیم کـه لابد غیر عادی ترین اتفاق دنیـا برایمان افتاده است.بعد اگر جرات داشته باشیم نزدیک مـیشویم ، سر صحبت را باز مـیکنیم و... .
این ساده ترین،پیش پا افتاده ترین و بدیـهی ترین حالت عاشق شدن هست که تقریبا به منظور هر آدمـی حداقل یکبار درون طول زندگیاش پیش مـی آید و در آن لحظه فکر مـیکند متفاوت ترین ، خاص ترین و ناب ترین حالت عاشقی بـه سراغش آمده هست .
اما از یک جایی بـه بعد،این آب دهان خشک شدن ها ، موی تن سیخ شدن ها،قند توی دل آب شدن ها ،اول تو قطع کن ها ، رسیدی خبر بده ها ، الهی قربونت برم های از دل ، با هم آهنگ پِلی ها ، دست توی دست قدم زدن های طولانی،شب و نصفه شب زنگ زدن ها ، که تا خود صبح گوشـه ی اتاق با صدای آرام حرف زدن ها ، رنگ ِ لباس را با رنگ ِ دلخواهاش سِت ها و دوستت دارم های متوالی و پرتکرار تمام مـی شوند . یـا درون بهترین حالت کمرنگ مـی شوند .
اینجاست کـه باید عاشق شد .
درست اینجاست کـه ناب ترین و خاص ترین و واقعی ترین حالت ِ عاشقی حتما جرقه بخورد .
درست جایی کـه فکر مـیکنی همـه چیز تمام شده هست ، وقتی مـیخندد ببینی کـه هنوز توی دلت چیزی هُرّی مـی افتد پایین . درست جایی کـه فکر مـیکنی سرو کله ی روزمرگی پیدا شده هست ! بد ِ ماجرا اینکه ، اغلب ما بـه این حالت کـه رسیده ایم ، رابطه را بوسیده ایم و گذاشته ایم کنار .
که تمام شده هست . کـه دیگر ارزشی ندارد.که کو عشق ؟ کو علاقه ؟ اما هستندانی کـه درست همـینجا ، عزم ِخود را جزم مـیکنند ، گوشی را برمـیدارند،شماره اش را مـیگیرند و مـیگویند : دوستت دارم .
عاشقت کـه نـه،دلواپست هستم. دیوانـه ات کـه نـه،دلتنگت هستم. تنـها آدم روی زمـین کـه نـه،اما به منظور من تمام دنیـا شده ای.زیباترین کـه نـه ، قشنگ ترین ِ من شده ای . متفاوت ترین کـه نـه،نزدیک ترینی ! بر مـیگردی ؟! - من اگر پیر شوم به منظور جوان ها این آرزو را خواهم کرد : خدا کند درست جایی کـه فکرش را هم نمـی کنید ، دوستت دارمـی بشنوید کـه دنیـا را برایتان گلستان کند . از آن دوستت دارم های شناسنامـه دار ، پدر و مادر دار ، ریشـه دار . .
#landscaping #instatravel #ig_naturepictures #iran🇮🇷 #ig_naturelovers #اشکور #wonderfull #wonderfulplaces #gilan_varena #gilantoor #gilan_rasht #irantravel
Media Removed
عشاق اثری از رنـه_مارگریت شاید مثل اعدامـی ها بـه نظر برسند. شاید ندانیم که تا كی مـی توانند درون این وضع بمانند. هر چند كه مگریت آنـها را درون این حالت فیكس كرده و تا وقتی ما بـه بیننده بودن خود وفادار باشیم، آنـها نیز با سماجت درون این رفتار مـی مانند. نـه بوسه را مـی توان دید، نـه شور و قیـافه شان را. مگریت تابلو را عشاق نامگذاری ... عشاق اثری از رنـه_مارگریت
شاید مثل اعدامـی ها بـه نظر برسند. شاید ندانیم که تا كی مـی توانند درون این وضع بمانند. هر چند كه مگریت آنـها را درون این حالت فیكس كرده و تا وقتی ما بـه بیننده بودن خود وفادار باشیم، آنـها نیز با سماجت درون این رفتار مـی مانند. نـه بوسه را مـی توان دید، نـه شور و قیـافه شان را. مگریت تابلو را عشاق نامگذاری كرده، هر بار كه بـه این تابلو نگاه مـیکنیم بـه اولین چیزی كه مـیرسیم، جهانی هست كه بین آن دو نفر برپا شده. مـهم این هست كه ما نمـی توانیم چهره شان را ببینیم. اما مـی دانیم كه چهره ای هست و مواجهه ای. عشق جهان دو نفری است. نـه عمومـی مـی شود و مـی توان آن را بـه رأی جمع گذاشت، نـه آن قدر خصوصی و یك جانبه كه درون حد توهم یـا تخیل محض تقلیل یـابد. زیستن درون این جهان ارزش هر دردسری را دارد. رنج یـا شرایط نامساعد یـا بی خبری از فردا دلیل كافی به منظور ترك صحنـه نیست. تصور كنیم مگریت این پرده را روی صورت این دونفر نكشیده بود، چه مـی شد؟ آن وقت فقط یك پرتره ی دو نفری مـی دیدیم و نـه چیز دیگرعشق، نامرئی نیست. مرئی هم نیست. شاید نوعی خلجان باشد كه بین مرئی شدن نامرئی ها و نامرئی شدن مرئی ها درون جریـان است. فقط درون عشق مـی توانیم به منظور هم چهره داشته باشیم. درون سایر مراودات زندگی، چهره رخ نمـی نماید. درون دیدار با دیگری گاهی چیزی بیشتر از سر نیستیم. گاهی هم صرفاً صورت ما دیده مـی شود، مثل پرتره. بعضی مواقع رابطه با دیگری از مبادله ی قیـافه بیشتر تجاوز نمـی كند. اما چیزی كه مـهم هست چهره ای هست كه فقط به منظور دونفر انگاره پیدا مـی كند و نـه كس دیگراین دو نفر نـه که تا ابد كه که تا زمانی كه دیدنی باشند، که تا زمانی كه ببینندشان یكدیگر را مـی بوسند. ما شاهد عشق این دو نخواهیم بود. چیزی به منظور ما ظهور نمـی كند. ظهور مختص خودشان دو نفر است. حرف زدن یـا نوشتن از این تابلو بـه نوعی نقض غرض است. مثل این هست كه پرده را برداریم و بخواهیم ببینیمشان.
دوستان بزرگوارم نظر شما چیـه🌸💐🌸💐🌸💐? #painting #paintings #art #instaart #portrait #draw #drawing #naghashi #naghashy #canvas #paper #
#Iran #oilpainting #paint #Painter #landscape #gallery #galleries #gallerie #acrylic #pen #artist #
#honari #orginal #naghash #art #khodkar #artwork #
Media Removed
نامـه ای بـه عادل. معمولا از دوست نوشتن آدم را بـه سمت نوشتن احساسی سوق مـیدهند، آنـهم رفیقی کـه سال ها کنارش زندگی کردی و تلخ و شیرینش را حس کردی، اما گاهی مواقع احساسی نوشتن بد هم نیست، چه بهتر کـه برای چون تویی باشد، تویی کـه از درونتی چیزی نمـیداند، همـیشـه همـینطور بودی، از همان روزی کـه برای بازی های آسیـایی ... نامـه ای بـه عادل.
معمولا از دوست نوشتن آدم را بـه سمت نوشتن احساسی سوق مـیدهند، آنـهم رفیقی کـه سال ها کنارش زندگی کردی و تلخ و شیرینش را حس کردی، اما گاهی مواقع احساسی نوشتن بد هم نیست، چه بهتر کـه برای چون تویی باشد، تویی کـه از درونتی چیزی نمـیداند، همـیشـه همـینطور بودی، از همان روزی کـه برای بازی های آسیـایی جوانان انتخابت ند دم بر نیـاوردی، سال ها پشت خط ماندی، انتخاب نمـیشدی یـا اگر مـیشدی مربیـان وقت درگیر دوگانـهی معروفِ سرعتی بودند، نـهایتا چند باری بازی کردی، درخشیدی، مثل همان بازی با چین درون جام ملت های آسیـای فیلیپین ۲۰۰۹، طوفان بود، کـه آمدی و نتیجه را عوض کردی، خاطرت هست؟ خاطرم هست.ی نمـی توانست این تابو را بشکند، گله ای هم نداشتی، شاید هم داشتی و بروز نمـیدادی؛ ما چه مـیدانیم؟ بعد صبر کردی و ساختی، از همـه بهتر جملهی حق گرفتنیاست را معنا کردی، یـادت مـیآید شب بعد از دومـین قهرمانی با کاله درون هتل المپیک را؟ من بودم و تو پدرت و پدرم؛ بعد از سه سال دوری، گفتی ولاسکو انتخابت کرده، مـیگفتی زانویم درد مـیکند، اشک پدرت را یـادم هست کـه آمده بود زانویت را ببوسد، نزاشتی، خوب یـادم هست. رفتی و مجددا لباس تیم ملی را بـه تن کردی، چند بازی را ذخیره نشستی، اما طاقت نیـاوردی، بعد حقت را گرفتی و شدی یکی از ارکان تیم رویـایی ولاسکو؛ لیگ جهانی و اولین حضور، قهرمانی آسیـا ۲۰۱۳ امارات کـه کاپ بهترین مع را از تو گرفتند و به دیگری دادند یـادت هست؟ یـادم هست؛ دم بر نیـاوردی، آخر تو اهل حرف زدن نبودی، تلاش کردی و ادامـه دادی، سال ها مـیگفتند کـه برای این پست کوتاهی اما همـه را مات کردی، کوتاهی قد کـه مـهم نبود، بود؟ با کواچ چهارمـی لیگ جهانی و ششمـی قهرمانی جهان و طلای المپیک آسیـایی را بدست آوردی، با لوزانو بـه المپیک رفتی، با کولاکوویچ؟ نـه این پایـانی کـه مـیخواستیم نبود، تراژدی صورت گرفته باورمان نمـیشد، دریغ از یک جمله درون مورد آن اتفاق، حتی درون جمع دوستانـه، آخر مگر یک نفر چقدر طاقت دارد؟ ما کـه نداریم، بعد مثل خودت رهایش کردیم و پی اش را نگرفتیم، که تا رسیدیم بـه امروز کـه گفتی خداحافظ، کاری بـه دائم یـا موقتش ندارم کـه هرچه بود ظاهراً تمام شده؛ خوب یـا بدش را نمـیدانم کـه خوشحالی تو و آریو و سمـیرا مـهم بوده و هست؛ حالا بـه هر طریقی. سپاس بابت این حجم از تلاش به منظور خوشحالی من و مردم، از ذهن من فراموش نخواهیشد.
دوست دارِ قدیمـی ات؛
مـیلادحاتمي
Media Removed
مرجان تنـها بنبست امـیرافشار بود که تا ما یعنی من، سعید و مجید کـه دوقلو بودند، مـهدی کـه فوتبالش خوب بود و شوتهای کاتدار جالبی مـیزد که تا مـهدی کاتول صدایش کنیم یـا مـهدی اِدر وقتی شبیـه بازیکن معروف تیم ملی فوتبال برزیل بود، فرید و مصطفی کـه برادر بودند ولی فرید خیلی قدبلند و لاغر بود که تا نردبون صدایش کنیم و محمود کـه پدرش معلم دینی بود درون رقابت با هم باشیم که تا به قول جوانهای امروز، مخش را بزنیم.
تلاشهای ما خیلی موفقیتآمـیز نبود و نگران این بودیم مبادا مرجان درون مسیر خانـه که تا مدرسه یـا مدرسه که تا خانـه و موسسه زبان از دست برود و به زودی تبدیل بـه ما هیچ ما نگاه شویم، بیآنکه بدانیم بـه زودی این اتفاق گریبانگیر بسیـاری از مردم مملکت خواهد شد.
اینکه گاهی مرجان بـه هرکداممان لبخندی مـیزد و بهانـهای پیدا مـیکرد به منظور معاشرت و بعد هم مثل توپ عمل مـیکرد و مـیزد همـه چیزها را خراب مـیکرد و باز هم دوباره تکرار ماجرایی دیگر باعث شده بود که تا امـیدمان را از دست ندهیم؛
به فرید کـه خوشخط بود مـیگفت اسمش را روی کتابهایش بنویسد، بـه مصطفی مـیگفت برایش ویترای درست کند، بـه مجید مـیگفت بـه برادر کوچکترش روپایی زدن یـاد بدهد و... اما هیچکدام از این بده و بستانها منجر بـه اتفاقی کـه باید نمـیشد که تا اینکه یک روز پنجشنبه، یک خانواده جدید بـه طبقه دوم خانـه آقای ریـاست کـه ته بن بست امـیرافشار بود آمدند.
خانواده آقای ادیب کـه از اقوام آقای ریـاست بودند و پسری بـه نام سورنا داشتند. اگر همـه ما پسرهای بن بست امـیرافشار کنتراست رنگ صورت از سبزه که تا سیـاه داشتیم، سورنا بـه شدت سفید بود با موهایی طلایی و چشمهای آبی. اگر که تا قبل از آن چشمهای رنگی من افقهایی درون آینده را برایم روشن مـید با دیدن رنگ چشمهای سورنا دیگر جایی به منظور اعتنا وجود نداشت. - عین آلمانیهاست.
این جمله را مـهدی کـه حسابی سبزه بود گفت که تا بعدش سعید بگوید: عاشقش مـیشـه.
مرجان را مـیگفت و همـینطور هم شد.
به زودی دیگر مرجان بـه هیچکداممان هیچ کاری نمـیگفت که تا در عوض همـه کارهایش از خوشنویسی که تا نقاشی را سورنا انجام بدهد کـه با هیچکداممان هم رفیق نشده بود.
بیش از همـه محمود از این ماجرا عصبانی بود و به نوعی غیرتی شده بود که تا بگوید شما هیچکدوم غیرت ندارید. بعد هم گفته بود یـه اجنبی پا شده اومده داره تو مملکت ما به منظور خودش جولون مـیده.
وقتی دید ما متوجه هیچکدام از این حرفهایش نشدیم و فقط دهانمان را باز کردهایم، از جایش بلند شد و گفت: «مـیدونم با این چي كار کنم». وقتی دور شد مـهدی گفت هفت سنگ بزنیم و بعد پا شدیم به منظور هفت سنگ. .
بقیـه درون کامنت اول 👇
Media Removed
داشتم مـی خوندم دانشمندها روی یـه سری مـیمون توی یـه آزمایشگاه آزمایش انجام و متوجه شدن کـه وقتی فلان صدا رو درون مـیارن یعنی «بپا عقاب داره مـیاد» و وقتی بهمان صدا رو درون مـیارن یعنی «بپا شیر» . بعدتر توی یـه جنگل هم صدا رو پخش و دیدن کـه مـیمون های دیگه هم واکنش مرتبط نشون دادن. بعد بـه زبان فکر مـی کنم. فرق ما ... داشتم مـی خوندم دانشمندها روی یـه سری مـیمون توی یـه آزمایشگاه آزمایش انجام و متوجه شدن کـه وقتی فلان صدا رو درون مـیارن یعنی «بپا عقاب داره مـیاد» و وقتی بهمان صدا رو درون مـیارن یعنی «بپا شیر» . بعدتر توی یـه جنگل هم صدا رو پخش و دیدن کـه مـیمون های دیگه هم واکنش مرتبط نشون دادن. بعد بـه زبان فکر مـی کنم. فرق ما با حیوانات درون اینـه کـه اونـها از زبان به منظور بقا و فرار از خطر استفاده مـی کنند. آدم ها ولی از زبان به منظور شناختن بیشتر خودشون و اطرافیـان شون و جهان شون استفاده مـی کنند. به منظور بالا بردن هیجان شون. به منظور خلق احساسات تازه. به منظور خالی شدن. به منظور صمـیمـیت و دشمنی ایجاد
.
اینجا توی این عکس، از یـه بارون تند پناه بودیم زیر چادر و منتظر بودیم چای از راه برسه. وقتی بـه عنگاه مـی کنم صدای اون لحظه ها هنوز توی گوشم هست. با دوست هامون بودیم. باانی کـه باهاشون حرف داشتیم. امروز توی تاکسی وقتی زیر بارون تند توی ترافیک مونده بودیم، راننده پرسید خانم شما چرا اینجا موندی؟ اومدم بهش بگم چون حرف زدن با آدم ها ، اینجا واسم یـه عمق دیگه ای داره. اومدم بهش بگم چون از تماشای آدمـها اینجا لذت مـیبرم. اومدم بهش بگم از آدم های اینجا گاهی خشم دارم و همـین یعنی برام مـهم هستند. نگفتم. پرسیدم شما چرا موندی؟ گفت من مـیرم. اگه راضی شـه دل بکَنـه . گفتم مـی فهمم تون .
هم زبانی ، گفتگو و شنیدن سه که تا عنصر هستند کـه به قوی شدنم کمک مـی کنند. بـه زیستن درون آرامش
.
حس تون بـه حرف زدن با آدم ها چیـه؟ هیچ وقت فکر کردید چقدر نیـاز دارید با بقیـه گفتگو داشته باشید؟ شما از اونـهایی هستید کـه سکوت رو ترجیح مـی دید یـا حرف زدن رو؟ فایده ی حرف زدن با غریبه ها چیـه؟ .
🌳
.
مرسی از @majid.sanaye به منظور این عخوبی کـه گرفت و خاطره شد واسمون .
🌳
.
#یلدانوشت
Media Removed
[قسمت26] گاز بزرگی بـه ساندویچ کالباس زدم و بعد از چندبار جویدن و دنبال نقطه ی نگاه هالسی پرسیدم:اون و مـیشناسی؟ برخلاف من بـه کندی غذا مـیخورد و درحالی کـه من سه چهارم ساندویچم رو خورده بودم اون اوایل یک سوم اون ساندویچ همبرگر مزخرف بود!! -اره! -و اون کیـه؟ -یکی ازدوست های سابقم! ساندویچِ ... [قسمت26]
گاز بزرگی بـه ساندویچ کالباس زدم و بعد از چندبار جویدن و دنبال نقطه ی نگاه هالسی پرسیدم:اون و مـیشناسی؟
برخلاف من بـه کندی غذا مـیخورد و درحالی کـه من سه چهارم ساندویچم رو خورده بودم اون اوایل یک سوم اون ساندویچ همبرگر مزخرف بود!!
-اره!
-و اون کیـه؟
-یکی ازدوست های سابقم!
ساندویچِ توی گلوم گیر کرد بعد از سرکشیدن نوشابه ی روبه روم بـه سختی پرسیدم:نمـیخوای بگی کـه مـیخوای باهاش صحبت کنی؟؟
با بی تفاوتی نگاهم کرد و گازی بـه ساندویچش زد:چرا حتما این کاراحمقانـه روم؟
پوفی کردم و جواب دادم:چون اون داره به منظور حرف زدن با تو جلو مـیاد!
زیرچشمـی نگاهی بـه اون کـه تا مـیز ما فاصله ی کمـی داشت انداخت و زمزمـه کرد:فاک!!هرزه ی احمق!
احتمالا اون عاشق کلمـه ی احمقه!خب..
ترجیح مـیدم اون رو فقط به منظور من بـه کار ببره نـه دوست های سابقش!
-هالسی؟؟خودتی؟
جواب هالسی اشتیـاق چندانی رو بازتاب نمـیکرد و این خوب بود!حداقل به منظور من!!
-مـیبینی کـه خودمم!
نگاهی بـه من انداخت و با لبهای جمع شده پیراهن قرمزش رو بین دستش فشار داد:حالت چطوره؟
-خوبم!
-هالسی ما حتما صحبت کنیم!!
-اوکی..مـیشنوم
از روی صندلی بلند شدم و همونطور کـه با نگاهم "نیدین" رو کـه مشغول سفارش غذا بود دنبال مـیکردم زمزمـه کردم:من مـیرم بیرون عزیزم!بعد ازاینکه حرفهاتون تموم شد بهم پیـام بده کـه بیـام داخل!
ابروهای بالا رفته ی هالسی نشون دهنده ی تعجب و شکی بود کـه به خاطر رفتار عجیب من بـه وجود اومده بود
-اوکی مشکلی نیست بیب!!
بیب؟؟انگار واقعا با این مشکل داره کـه برای درون اوردنـه حرصش حاضر بـه گفتن چنین کلمـه ای بـه من شده!
قبل از دیده شدن توسط نیدین از رستوران خارج شدم و دستم رو پشت گردنم کشیدم واقعا شانس اوردم کـه اون منو ندید چون اصلا حوصله ی یـه درام دیگه رو ندارم!
-لیـام؟
لبهامو محکم گاز گرفتم و درحالی کـه برای زدن لبخندی کـه مصنوعی بودن رو بازتاب نکنـه تلاش مـیکردم بـه سمت نیدین برگشتم
-تو اینجا چه کارمـیکنی لی؟
-اومدم..اومدم یـه دوری ب!
-تنـها؟
-آمم..
نیـازی بـه جواب نبود چون هالسی با دستهای قفل شده روی اش و ابروهای بالارفته بـه سمت ما مـیومد و تنـها چیزی کـه توی اون لحظه تغییر مـیکرد فاصله ی لبهای نیدین کـه انگار بـه طرز افتضاحی شوکه شده بود، بود
-------
+فعلاکامنتارومـیبندم چون طاقت کم بودنشونوندارموازطرفی حق مـیدم بهتون کـه کم باشن-.-بعدچندین ماااه اومدموحق دارین کـه 60درصدتون نباشین-.-💔بعدکنکورم خیلی زود بـه زود اپ خواهم کرد قسمت بعدم بعدکنکورم کـه جمعه همـین هفته اس اپ مـیکنم..~.~
Media Removed
. بالاخره هری از یـه روشی به منظور تهدید اطرافیـانش استفاده مـیکنـه. نگین ما تهدید نمـیکنیم کـه دلخور مـیشم چون قفل فرمون کشیدن سر چهار راه و چپوندن خودمون اول صف، آشنایی بهی کـه خودش رو تو خیـابون زده بـه اون راه کـه شما رو ندیده هم بالاخره نوعی تهدید حساب مـیشـه. بابام هروقت مـیخواست تهدیدمون کنـه یـا کولر ... .
بالاخره هری از یـه روشی به منظور تهدید اطرافیـانش استفاده مـیکنـه. نگین ما تهدید نمـیکنیم کـه دلخور مـیشم چون قفل فرمون کشیدن سر چهار راه و چپوندن خودمون اول صف، آشنایی بهی کـه خودش رو تو خیـابون زده بـه اون راه کـه شما رو ندیده هم بالاخره نوعی تهدید حساب مـیشـه. بابام هروقت مـیخواست تهدیدمون کنـه یـا کولر رو خاموش مـیکرد یـا یـارانـهمون رو نمـیداد. خیلی دلش مـیخواست کـه بذاردمون سر کوچه که تا تهدیدش وارد فاز جدیدتری بشـه، اما ت ما overweight ها کار واقعا سختی بود. به منظور همـین هر وقت واقعا زندگی بهش فشار مـیآورد اخبار گوش مـیکرد و مجری خبر رو با آره جون تو، هيس بابا، چرت نگو؛ مورد تفقد قرار مـیداد کـه در نوع خودش نوعی تهدید بود. م وقتی مـیخواست تهدیدمون کنـه دو که تا خبر ازدواج رو رگباری بهمون مـیداد و بعد از اون بود كه مورد آماج قضاوتهاش قرار مـیگرفتیم. بعد هم مـیگفت بـه باباتون مـیگم، همـین باعث مـیشد عقب بکشیم. یعنی حتي اگر چیزی هم نداشت کـه بهبابامون بگه، با مـهندسی معخودمون اطلاعات بهش مـیدادیم و بالاخره بـه بابامون مـیگفت. شوهرم هر وقت مـیخواد تهدیدمون کنـه از روش مختصر و مفیدی استفاده مـیکنـه هرچند کـه ما کلا تو این حوزه سر شدیم. به منظور همـین وسط برج یـه قیمت گوشت و برق و حاملهای انرژی رو اعلام مـیکنـه که تا دو هفته خودمون رو جمع مـیکنیم. اما مون هر وقت مـیخواد تهدیدمون کنـه، گوشی رو بر مـیداره و بیهوا از درون و دیوار و خونـه و زندگی و کمـی هم از خودمون عو استوری مـیذاره و این ترسناکترین نوع تهدید که تا این لحظه است. البته دوستامون با هوایی زدن و کپی پیست نیچه و شریعتی و حسین پناهی هم تهدیدمون مـیکنن. شما فکر مـیکنین خیلی خفن و شاخ و خوره ادبیـاتن ولی درون واقع پیغامشون اینـه کـه یک پدری ازت دربیـارم کـه دیگه من رو نپیچونی و خودت تنـهایی بری عشق و حال، لاشخور. این رو پشت این جمله صادق هدایت پنـهونش كه ميگه: «در زندگی زخمهایی هست كه مثل خوره درون انزوا روح را آهسته مـیخورد و مـیتراشد. این دردها را نمـیشود بـه كسی اظهار كرد.» بـه اینها یـه دو سیب نعنا بدین برمـیگردن بـه تنظیمات کارخونـه، البته دنگی نـه، بـه حساب خودتون. این مـیون بعضیها هم هستن کـه با کپسلاک ملت رو تهدید مـیکنن کـه در جواب حتما بهشون بگیم، عین آدم بنویس، دستتم بنداز موقع حرف زدن با ما! فهمـیدی؟! اکانت فیکها رو هم نریز تو اصلیها!
Media Removed
داشتم این عکسو مـی دیدم دیدم خیلی اشناست برام ! خیلی تعجب کردم کـه اخه کجا یـه زندگیم همـین چیزی رو دیدم هرچی فکر کردم بـه نتیجه ای نرسیدم .تا این کـه دیروز مثل همـیشـه تپسی گرفتم برم بیرون و با راننده مشغول حرف زدن شدیم یـهو دیدم طرف مـی گه 20 سال درس خوندیم فوق لیسانس گرفتیم اخرشم شدیم راننده تپسی خدا خیرشون بده ... داشتم این عکسو مـی دیدم دیدم خیلی اشناست برام ! خیلی تعجب کردم کـه اخه کجا یـه زندگیم همـین چیزی رو دیدم هرچی فکر کردم بـه نتیجه ای نرسیدم .تا این کـه دیروز مثل همـیشـه تپسی گرفتم برم بیرون و با راننده مشغول حرف زدن شدیم یـهو دیدم طرف مـی گه 20 سال درس خوندیم فوق لیسانس گرفتیم اخرشم شدیم راننده تپسی خدا خیرشون بده کـه این کارو به منظور ما ایجاد !!! همون جا بود فهمـیدم این عکسو کجا دیدم دقیقا وضعیت ماست کـه خانواده 20 سال از زندگی ما رو تلف مـی کنن رو یـه توصیـه درس بخون برو سر کار !!!! مثل همـین عبد ترین جای ممکنـه به منظور زندگی و مـی گن بمون و مـی گن اگه مـی خوای موفق شی وسط ریل قطار بشین! جایی کـه ماشالا هرچیبدویی بازم مـی بینی ریل جای خالی نداره !!! اگه هم جایی باشـه بین این همـه ادم دیگه منظره ای نداره به منظور لذت بردن !آره درست فهمـیدی کارمندی رو مـی گم ! کـه یـا کار نیست یـا اگه کار باشـه دیگه وقت نیست! به منظور لذت بردن از زندگی!!!.فقط یـاد گرفتن بگن درس بخون!!! توصیـه ای کـه شاید 50 سال پیش جواب مـی داد. و هنوز تو فکر 50 سال پیشن .در صورتی کـه به قول پدر پولدار اگه هم مـی خوای درس بخونی درس بخون شرکت خودتو بزنی نـه کارمند شی کـه یـه بارم نشد این توصیـه رو بشنویم. خلاصه هنوز به منظور تغییر جا هست . یـاد بگیریم دیگه ما بـه بچه هامون توصیـه بـه این پر خطری نکنیم :)
Read moreMedia Removed
️ هر آدمـی حتما یـه راهی داشته باشـه به منظور حرف زدن ... به منظور تخلیـه ذهن و ایده هاش به منظور اینکه زندگی با تمام مشکلات و گرفتاری هاش اونو با خودش غرق نکنـه یـه راهی به منظور پر و بال گرفتن یـه راهی کـه از زمان و مکان غافل بشی یکی با نقاشی یکی با شعر یکی با ساز یکی با آواز ما هم با عروسک سازی با وصله پینـه شما تو این ... ✂️
هر آدمـی حتما یـه راهی داشته باشـه به منظور حرف زدن ...
برای تخلیـه ذهن و ایده هاش
برای اینکه زندگی با تمام مشکلات و گرفتاری هاش اونو با خودش غرق نکنـه
یـه راهی به منظور پر و بال گرفتن
یـه راهی کـه از زمان و مکان غافل بشی
یکی با نقاشی
یکی با شعر
یکی با ساز
یکی با آواز
ما هم با عروسک سازی
با وصله پینـه
شما تو این روزای پژمرده چه راهی رو پیدا کردید به منظور حرف زدن؟برا ایده هاتون؟
اصلا پیداش کردید تاحالا؟
#وصله_پینـه #قیچی_طلایی #vaslepine #هنر
Media Removed
به ما مـیگویند "زنان فرا آشپزخانـه ای"
ما دربند و اسیر غذای جسم نیستیم. ما اهل غذای روحیم. کتاب زیـاد مـیخوانیم. فیلم های ناب و درجه یک مـی بینیم. متن شعر موسیقی را مـی شنویم. ما همواره بـه دنبال آموختنیم.
ما سفر را بـه مـهمانی، کتاب خواندن را بـه دیدن سریـال، گوش سپردن بـه موسیقی را بـه حرف زدن با تلفن، ورزش را بـه ولع غذا خوردن ترجیح مـیدهیم.
ما با سازی کـه دلمان مـی نوازد مـی یم. شادیم و از زندگی لذت مـیبریم.
ما عمرمان را به منظور پختن مرصع پلوی چند رنگ درون آشپزخانـه سیـاه و مویمان را به منظور درست آخرین دسر سال و چیدمان بـه روزترین مـیز دنیـا سپید نمـی کنیم و برای شنیدن تعریف و تحسین زنان فامـیل تن بـه نمـی دهیم.
ما مـهمانی های دورهمـی را به منظور غیبت پشت سر فامـیل شوهر و حدس زدن پایـان سریـال های ترکیـه ای برگزار نمـی کنیم. ما ولع غیبت نداریم و اصراری بـه درآوردن چشم زنان فامـیل با مـهمانی و نمایش خودمان نداریم.
ما جراحی زیبایی نمـی کنیم چراکه باور داریم یک زن درون معنای واقعی زن زیباست. ما به منظور دل خودمان و نشاط روحمان خود را مـی آراییم. چه با یک ماتیک قرمز آتشین چه با یک شاخه گل چیده شده از اولین درختچه ی سبز شده سر راهمان.
ما بـه تناسب اندام، نشاط روح، چهره ی خندان و ظاهری آراسته معتقدیم. ما "زنان فرا آشپزخانـه ای" از آراستن خود لذت مـیبریم. چراکه معتقدیم ما را بـه ذات زیبا پسندمان درون ازل متصل مـی کند.
ما همـیشـه به منظور رفتن بـه کنسرت، سینما، تئاتر، سالن های ورزش، استخر و پیـاده روی و از همـه مـهمتر به منظور خرید کتاب وقت و حوصله و انرژی و پس انداز ذخیره شده داریم.
ما همـیشـه وقتمان را صرف رسیدن بـه خودمان، روحمان، شادابی مان، طراوت و جوانی مان مـیکنیم. بهترین و شادترین لحظاتمان را با همسرمان مـی گذرانیم. تفریح های دونفره را بـه هر خوشگذرانی دیگری ترجیح مـی دهیم. چمدان های ما همـیشـه بسته و آماده ی سفر است.
در رستوران و کافه با دوستان مان قرار مـی گذاریم و از سفارش خوردنی های جور واجور و حرف زدن راجع بـه آخرین سفرمان، آخرین کتابی کـه خوانده ایم، آخرین فیلمـی کـه دیده ایم و جالب ترین آدم هایی کـه اخیراً ملاقات کرده ایم لذت مـی بریم.
ما عاشق خندیدن و گریـه یم. ما احساساتمان را همانگونـه کـه باید بیـان مـی کنیم. ما اشک شوق مـی ریزیم، احساساتی مـی شویم، قربان صدقه مـی رویم و دلتنگ مـی شویم. عصبانی مـی شویم، فریـاد مـی زنیم. آرام مـی شویم.
آدرس كانال #كانون_هنر_داستان #زهرا_كمال_آرا. @massdzade
Media Removed
مـی توانستیم درون وقت گذاشتن به منظور بالا بردن کیفیت رابطه مان تجدید نظر کنیم.ژیل با تظاهر بـه فراموشی و لیزا با انکار ضربه زدنبه سر ژیل دقیقا سعی درون اختفای احساسی دارند کـه نیـاز بلاشک یک رابطه طولانی و با کیفیت است. همـه داستان حول رفتار لیزا و دلیل تراشی به منظور زدن ضربه و توجیـه و پنـهانکاری ژیل به منظور عدم تمایش اشتباهاتش مـی گذرد.
اگر فشار حاکم بر جامعه دست از سر خرخره مان بردارد و زندگی اجتماعی مجالی به منظور حرف زدن درون مورد علایقمان را بـه ما بدهد همـه مان لیزا و ژیل درونمان شکوفا مـی شود و بدون اغراق با فوجی از خواسته های پنـهان شده درون زیر پوسته خواهشـهای یک رابطه انسانی روبرو مـی شویم. لیزا شاید مـی ترسد کـه دائم گذری بر گذشته و شکل شروع رابطه اش دارد و سعی درون بازسازی گذشته ای مـی کند کـه همـه ما اعتقاد داریم گذشته هست و حتما فراموش شود. لیزا داستان رابطه اش را همان گونـه کـه مـی خواهد روایت مـی کند و خرسند هست که او تعیین کننده شکل و نوع رابطه ای هست که همـیشـه درون خیـال پرورانده اما ژیل با تظاهر بـه فراموشی درد ناشی از ضربه آن مجسمـه سی سانتی بر سرش را به منظور لیزا با درد عذاب وجدان پیوند مـی دهد.خرده جنایتهای زن و شوهری بـه شما گوشزد مـی کند با همـه پارادوکسهای بدقواره موجود درون از رفتارتان گاهی با شریک عاطفیتان درون مورد رابطه تان صحبت کنید. بگذارید لیزا برایتان یک فنجان قهوه بیـاورد و از آخرین مـهمانی کـه با هم رفتید صحبت کند شما هم بـه قهوه اش شکر اضافه کنید و بگویید رنگ قرمز رژ لبش هنوز تصویر زیبایی از آن شب درون پس ذهن شما حک کرده هست و درون آخر مثل لیزا و ژیل برگردید و برای همـیشـه با هم بمانید.
مریم ان
@miriam_msvn
#یکشنبه_های_نمایش #نمایشنامـه #کتاب_ایران #اریک_امانوئل_اشمـیت #خرده_جنایت_های_زن_و_شوهری #لیزا_و_ژیل #
#مطلق_اندیشان_مقدس_نما . چرا آینـه نگاه ما همـیشـه و تا این حد سمت دیگرانـه؟! چرا تمام توجهمون شده عیب های آدمـها و ایرادات همدیگه؟! چرا از همـه مـیخوایم آدم ترین باشن اما خودمونو یـادمون رفته؟! چرا با دیدن کمترین نقصی درون دیگران زبونمون آنا دراز مـیشـه اما صدها عیب درون ما، فریـاد اعتراض و نـهی از منکر و نقد ... #مطلق_اندیشان_مقدس_نما
.
🔴 چرا آینـه نگاه ما همـیشـه و تا این حد سمت دیگرانـه؟! چرا تمام توجهمون شده عیب های آدمـها و ایرادات همدیگه؟! چرا از همـه مـیخوایم آدم ترین باشن اما خودمونو یـادمون رفته؟! چرا با دیدن کمترین نقصی درون دیگران زبونمون آنا دراز مـیشـه اما صدها عیب درون ما، فریـاد اعتراض و نـهی از منکر و نقد و دلسوزیمونو درون نمـیاره؟!
.
.
🔴 هزار تاسف کـه مذهبی نماهای ما انقدر مطلق اندیش شدن درون برابر دیگران!! اما پیش خودشون قانع اندیشن و از خودشون انتظار کامل بودن ندارن؟! هری رو کـه مـی بینن عین مگس دنبال پیدا ایرادات و داد زدن اشتباهاتش مـیگردن… اما درون قبال خودشون مثل زنبور عمل مـیکنن و فقط خوبی هاشونو بـه رخ مـیکشن؟!
.
.
🔴 بی دینی آدمـها مربوط بـه بی دینی منـه مقدس نماست!! کـه به محض دیدن ظاهر و حرف زدن هر مرد و زنی، صاف مـیرم سراغ اشتباهات و کاستی هاش و ازش مـیخوام فی الفور همـه چیزشو درست کنـه!! اما گناهای خودمو مـی پوشونم و از خودم نمـیخوام قبل از اون آدم بشم و همـه چیزم درست شـه!! گناه ما حلاله و گناه او حرام؟؟…
.
.
🔴 چطور وقتی اسم خدا و امامش مـیاد، انتظار داریم مارو با تموم اشتباهاتمون بـه گرمـی و محبت بغل بگیرن و از سر تقصیراتمون با یـه جمله بگذرن!! اما خودمون درون قبال دوستان و آشنایـان و دیگر اقشار جامعه… زبونمون مدام درازه کـه با تو نمـی گردم چون فلان ایرادو داری، با تو حرف نمـی چون فلان جا فلان کارو کردی… این دقت خیلی خوبه، اما بشرطی کـه برای خودمونم اجراش کنیم!!
.
.
🔴 لذا که تا وقتی آدم آدم نشدیم و تموم خطاهامونو کنار نذاشتیم و از تموم ایراداتمون توبه نکردیم… حق نداریم اسم امام رضا(ع) و معصومـینو بیـاریم و نـه یـادی از خدا و رحمتش کنیم!… چون مطلق مـی بینیم و همـه رو کامل و بی نقص مـیخوایم!! باشـه!! عیبی نداره… همـه برن همـه چیزشونو درست کنن!! اما قرار نیست منـه مذهبی نمای عیب جوی لعنتی و خودبرتر بین هم... خودمو رها کنم!!
.
🔴 تذکر:
کلیپ بسیـار زیبا و معصومانست از طلب شفاعت امام رضا(ع)!
بهانـه ایـه به منظور درد و دل با مدعیـان مذهب و ایمان و مسلمانی…
و البته واضحه کـه انتقاد بـه مسئولین سیـاسی، منظور نیست!!
.
#محمد_جلیلی
.
Read more
#ایران_هتل_نیست . اگر فرض کنیم کـه مردم هییچ سهمـی درون وضع نابسامان فعلی ندارن و در ایجاد وضع موجود ایران، کااملا بی گناه و بی تقصیرن… پاکدست و پاک سیرت و پاک اخلاقن و دستشون بـه حرام آلوده نشده و اعتقاداتشون سالمـه و انتخاب هاشون درست… باز هم حاکمان کشور لیـاقت مردمن و مملکت هتل نیست کـه راحتمون باشـه، ... #ایران_هتل_نیست
.
🔴اگر فرض کنیم کـه مردم هییچ سهمـی درون وضع نابسامان فعلی ندارن و در ایجاد وضع موجود ایران، کااملا بی گناه و بی تقصیرن… پاکدست و پاک سیرت و پاک اخلاقن و دستشون بـه حرام آلوده نشده و اعتقاداتشون سالمـه و انتخاب هاشون درست… باز هم حاکمان کشور لیـاقت مردمن و مملکت هتل نیست کـه راحتمون باشـه، بمونیم و سختمون باشـه، بریم!!
.
🔴سهم هر کدوم ازین ۸۰ مـیلیون نفر، سهم هر کدوم از ما و هر کدوم از اعضای این خانواده درون ایجاد نابسامانی های موجود ایران، چقدرِ؟! من و شما چقدر بـه حال مملکتمون مفید و راهگشا بوده و هستیم؟! چقدر درد و مشکل و غم و اشتباه فامـیل و همسایـه و همشـهری و هموطنمونو دیدیم و برای شنیدن و کم و کمک و اصلاحش قدم مثبتی برداشتیم؟!
.
🔴منـه دانشجو و طلبه به منظور آباد مملکتم درس مـیخونم یـا به منظور بهتر مطرح شدن و شغلی با حقوق بیشتر؟! منـه فروشنده و تولیدگر به منظور ارزون تر فروختن بـه مردم گرفتار، کرکره مغازه مو بالا مـیدم یـا به منظور گرون تر فروختن؟! منـه کارگر و کارمند به منظور بیشتر کار و دقیق تر درست صبحمو شب مـیکنم یـا به منظور بهتر از کار درون رفتن و بیشتر ساعت زدن؟!
.
🔴منـه راننده تاکسی و معلم و کشاورز و کارآفرین به منظور انصاف و دلسوزی بیشتر و تولید محصول باکیفیت تر فکر و تلاش مـیکنم یـا به منظور ب و زدن و رفتن و چپوندن بهتر؟! منـه ورزشکار و هنرمند و مـهندس و پزشک، دغدغه صبح که تا شبم… کم از بار شونـه های دیگر مردمـه یـا بیشتر خوردن و مصرف و گول زدن و هوادار جمع ؟!
.
🔴اگر درست نگاه کنیم و منصفانـه قضاوت کنیم، هیچ کدومـیک از مسئولینـه ما خارجی نیستن!! همـه اهل همـین کشورن و از همـین شـهرها و برامده از دل خانواده های ما… این ما بودیم کـه منحرف و فاسد شدیم! که تا وقتی منـه راننده و فروشنده، کرایـه دو تومنی رو پنج تومن مـیگیرم و جنس ده تومنی رو صد تومن مـیفروشم… نمـی تونم انتظار داشته باشم اون نماینده مجلس و وزیر، دزدی ده هزار مـیلیـاردی نکنـه!!
.
🔴وقتی خود ما به منظور کلاه گذاشتن سر یکدیگر و نون از سفره هم برداشتن و لقمـه حروم خوروندن بـه شکم زن و بچه مون از هیچ ظلم و دروغ و خیـانتی ابا نداریم و برای اضافه بـه تجملات زندگی و رفاه و بی عاری و بی مسئولیتی بیشتر، دست بـه انجام هر کار و زدن هر حرف و زیر پا گذاشتن هر مرز و اعتقادی خجالت نمـی کشیم، ایران درون همـین فضاحت خواهد موند…
.
🔴 ۴۰۰ ساله کـه ایران اسیر و گرفتار بـه راحت طلبی و جهل و خودخواهی مـیلیونـها نفر مثل من و شماست! نـه بی کفایتی و خیـانت چند هزار مسئول دونـه درشت!! آرزوی بهتر خوردن و بیشتر حال ما، بدبختمون کرده…!!!
.
#محمد_جلیلی
.
Read more
Media Removed
. مـیگفت فکر نمـیکردم #چنج بشم اما #چنج شدم. وارد حرم امام رضا علیـه السلام کـه شد ناخودآگاه گفت چقدر قشنگه . روز آخر پرسید یعنی ما هرچی بگیم امام رضا علیـه السلام مـیشنوه؟! . نـه ساله بود. انقدر پاک و معصوم کـه همـه ی حرف های ما رو مـی نوشت . بعد از دستشویی همـه عجله داشتند اما اون موند و وضو گرفت. مـیگفت حاج آقا ... .
مـیگفت فکر نمـیکردم #چنج بشم اما #چنج شدم. وارد حرم امام رضا علیـه السلام کـه شد ناخودآگاه گفت چقدر قشنگه . روز آخر پرسید یعنی ما هرچی بگیم امام رضا علیـه السلام مـیشنوه؟!
.
نـه ساله بود. انقدر پاک و معصوم کـه همـه ی حرف های ما رو مـی نوشت . بعد از دستشویی همـه عجله داشتند اما اون موند و وضو گرفت. مـیگفت حاج آقا گفته خوبه همـیشـه با وضو باشیم .
.
انگشتر خریده بودند. همـه دست ها نگین پاکی داشت. از وقتی انگشتر دست مـید حرف زدن هاشون، شوخی هاشون تغییر کرده بود. مـیگفتند با انگشتر حتما مواظب باشیم گناه نکنیم. تبرک حرم امام رضا ست .
.
هیچ پولی به منظور اردو آمدن نداشت. مادرش درون یخچال درون حالی کـه حامله بود قاچاقی بـه اروپا رفته بود. خیری گفته بود اگر نماز یـاد بگیری هزینـه سفرت رو مـیدم. دو روزه نماز رو خوب حفظ کرده بود.
.
مراکز اسلامـی درون #اروپا کم نیستند . اما به منظور بچه ها برنامـه ای ندارند یـا برنامـه ها آموزش محور و داده محور است. انقدر ظرفیت کار به منظور این بچه ها هست کـه ما از آن غافلیم . نـه تولید محتوا ، نـه مربی ، نـه طرح و یک عالمـه دل #پاک .
کاش عده ای از مسجد سازها و مراکز اسلامـی ساز ها به منظور مسلمان ساختن و مسجدی ساختن هم هزینـه مـید .
.
#بنیـاد_اهل_بیت #بروکسل #بلژیک کـه توسط جناب آقای دکتر #یزدان_پرست تأسیس و اداره مـی شود تاکنون توانسته فعالیت های خوبی به منظور خردسالان، کودکان و نوجوانان انجام دهد. مدرسه ی آخر هفته ای #امام_جواد علیـه السلام اولین اردوی دانش آموزان برتر خود را بـه ایران برگزار کرد و توفیق الهی بود کـه ما مـیزبان این خوبان عالم باشیم. چقدر این اردو حرف داشت کـه باید زد... https://www.instagram.com/bonyadahlebaiyt/
Media Removed
🔆 انسان وقتی بـه ملاقاتی مـیرود، با او #احوالپرسی مـیکند، بـه او سلام مـیکند؛ همـین، درون ملاقات روح مطهّر ائمّه (علیـهمالسّلام) و اولیـاء الهی [هم] لازم است؛ حتما رفت، سلام کرد، عرض ادب کرد. [زیـارت] بـه هر زبانی هم مـیشود؛ [اگر] بـه همـین زبان معمولی خودمان -اگر فارسیم، اگر تُرکیم، اگر گیلکیم، ...
🔆 انسان وقتی بـه ملاقاتی مـیرود، با او #احوالپرسی مـیکند، بـه او سلام مـیکند؛ همـین، درون ملاقات روح مطهّر ائمّه (علیـهمالسّلام) و اولیـاء الهی [هم] لازم است؛ حتما رفت، سلام کرد، عرض ادب کرد.
🔹[زیـارت] بـه هر زبانی هم مـیشود؛ [اگر] بـه همـین زبان معمولی خودمان -اگر فارسیم، اگر تُرکیم، اگر گیلکیم، هر چه هستیم- حرف بزنیم، این آداب ملاقات و زیـارت صورت گرفته. البتّه اگر بخواهیم با یک بیـان شیوا و با مضامـین خوبی حرف بزنیم، آن همـین زیـارتهایی هست که خود ائمّه بـه ما یـاد دادهاند؛ مثل زیـارت امـینالله -که درون واقع عمدهاش هم دعا است؛ چند کلمـهی اوّلش #زیـارت است، بقیّهاش #دعا است- یـا #زیـارت_جامعه کـه بسیـار زیـارت پُرمضمون و پُرمطلبی است.
🔹اگر اینـها را بخوانید و به معنایش توجّه کنید و با حضرت با این بیـان حرف بزنید، عیبی ندارد. مثل این هست که مـیخواهید بروید دیدن یک بزرگی، یک جمعی هستید، بعد مثلاً یک متن زیبایی را یکیتان مـینویسید، مـیروید آنجا، یکیتان از طرف بقیّه این متن را مـیخواند؛ این زیـارتها مثل همان متنی هست که به منظور شما نوشتهاند؛ مـیگویند اگر این متن را خواندید، حرفی کـه باید بـه حضرت بزنید، زدهاید؛ این شد زیـارت. حالا اگر معنایش را ندانستید و سختتان بود -این زیرنویسهای مفاتیحها هم غالباً کامل نیست؛ من نگاه کردهام، اینـهایی کـه همـین حالا هم هست، انصافاً کار خوبی درون این زمـینـه صورت نگرفته کـه یک زیرنویسِ درستِ حسابیای باشد کـه آن معنا را برساند؛ خیلی ناقص است- و این هم نشد و نخواستید، بـه زبان خودتان با حضرت حرف بزنید. این حرف زدن هم حتّی اگر با لبِ تنـها باشد، اشکال ندارد. گفت:
گوش کن با لبِ خاموش سخن مـیگویم
پاسخم گو بـه نگاهی کـه زبان من و توست
💗با دل حرف بزنید. البتّه طبعاً دل حتما جمع باشد و مشغول بـه همـین مخاطب باشد؛ اگر بـه جاهای دیگر اشتغال پیدا کرد -سرگرم دُوروبر و آئینـهکاری و بالا و پایین و این آمد و فلانی رفت و مانند اینـها شد- دیگر دل وصل نمـیشود. سعی کنید ولو دو دقیقه، ولو پنج دقیقه، دل را فارغ کنید از بقیّهی شاغلها و متّصل کنید بـه معنویّتی کـه در آنجا حضور دارد و حرفتان را بزنید. ۸۲/۰۱/۰۶
Media Removed
رستوران لیو⚘
.
☕در حقیقت کافه بـه فضایی اشاره دارد کـه در آن شما قوانین زندگی واقعی ( بهره کشی از وقت، سودمندی، هدفمندی و… ) را ناگهان بی اعتبار مـیبینید. وضعیت درون کافه نوعی زندگی هست ( گوش ، نشستن، حرف زدن، آشنا شدن، نگاه ، خوردن ) و تا حدودی واقعی.☕ 🌹کافه لیو🌹 بـه ما اجازه مـیدهد که تا برای مدت کوتاهی زندگی را درون مفهوم زیبا و شاعرانـهی آن همچون یک کودک یـا انسان اولیـهای کـه خود کودک طبیعت است، تجربه کنیم. و دوباره بـه زندگی مسخ شدهی بیرون بازگردیم. از سوی دیگر، کافه آرامش نخستین و از دست رفتهی انسان را بـه بهترین شکل بـه او بازمـیگرداند. 🍮کافه وقفهای شیرین و خوشایند را درون مـیان ریتم تند و خشن زندگی ایجاد مـیکند.🍮 🍨زندگی کافه نوعی زندگی فانتزی است؛🍨
.
📌دعوت مـیکنیم از شما به منظور برگذاری دورهمـی های خود بـه کافه لیو تشریف بیـاورید
.
تلفن تماس📞
.
☎️۰۲۱۸۸۸۸۸۶۵۱
.
🏡آدرس .
جردن،پایین تر از مـیرداماد،خیـابان شریفی، پلاک۵۷
#کافه_رستوران_لیو #کافه #صبحانـه #ناهار #شام #مـیان_وعده #کافی #آرامش #کنج_دنج #کافه_نشینی #کافه_رستوران #رستوران #کافه_گردی #غذا #دسر #نوشیدنی #کجا_چی_بخوریم #پیشنـهاد_روز
#cafe_gardi #cafe_neshini #koja_chi_bokhorim #restaurant #italic_cafe #cafe #caffee #peace #relax #liv #liv_restaurant #liv_re #koja_chi_bokhorim
Media Removed
۰ یک چاق و قد بلند درون مدرسهی ما بود کـه مـیگفتند ها را مـیبَرد راهرو و انگولکشان مـیکند. راهرو جایی بود پشت دور که تا دور ساختمان مدرسه. راهرو جایی بود کـه حس ماجراجویی ما را قلقلک مـیداد. از آن حذر مـیکردم. یکبار اتفاقا وقتی داشتم از دستشویی مـیآمدم بیرون با آن هیبت هرکولیاش جلویم سبز شد. ... ۰
یک چاق و قد بلند درون مدرسهی ما بود کـه مـیگفتند ها را مـیبَرد راهرو و انگولکشان مـیکند. راهرو جایی بود پشت دور که تا دور ساختمان مدرسه. راهرو جایی بود کـه حس ماجراجویی ما را قلقلک مـیداد. از آن حذر مـیکردم. یکبار اتفاقا وقتی داشتم از دستشویی مـیآمدم بیرون با آن هیبت هرکولیاش جلویم سبز شد. داشت یخمک صوتی مـیخورد. چه پرسید یـا چه گفت یـادم نیست. فقط که تا به خودم آمدم دیدم لبهای یخمکیِ صورتیِ کلفت و بدقوارهاش بـه لبهایم خورد و در رفت. خِفتم کرده بود. ساکت ننشستم. بـه ناظم گفتم. اولین ی نبودم کـه این را گفته. یکبار هم درون مـینی بوس مدرسه داشتیم مـیرفتیم سینما و من کـه همـیشـه دلم عجیب به منظور های تنـهای کلاس و کلا مدرسه مـیسوخت، با یکی از آنها هم کلام شدم. دردسرتان ندهم که تا برسیم مدرسه دست من را گرفت و فکر کردم لابد نشانـه دوستی ست و یکهو ماچ گذاشت روی دستم و درجا درآمد که: تایتانیک! آن موقع فیلم تایتانیک تازه درون ایران مُد شده بود و جوانکها تیشرت طرح جک مـیپوشیدند و ها درون راهرو از صحنـههای فیلم مـیگفتند. حالم بهم خورد. هم از خودم. هم از آن . هم از تمام محدودیتهایی کـه یک را بـه آنجا رسانده بود. دستم را کشیدم و دیگر با او حرف نزدم. بارها و بارها درون خیـابان و تاکسی مورد آزار و اذیت قرار گرفتهم. مثل باقی هم جنسانم. شش هفت ساله بودم کـه رفته بودیم مراسم عقد کنان. با رفتم دستشویی و موقع برگشت داماد صدایم زد، یک لحظه دست را رها کردم. گفت بیـا شکلات بهت بدهم. کات. برگشتم نشستم پیش . برایش تعریف کردم. مو بـه مو. داماد که تا مـیتوانست کتک خورد. فرداش همـه مـیگفتند نـه خدا رو شکر چیزی نشده. من هم دلم آرام گرفته بود کـه گویـا چیزی نشده. چیزی کـه نشده بود را نمـیفهمـیدم اما چیزی کـه شده بود هرگز از ذهنم پاک نشد هر چقدر کوچک هرچقدر کوتاه.
۰
حرف زدن ترس نداره. اگه هم داره بهتره با ترسمون روبرو شیم. شکست یک آدم متجاوز، متعارض و بیمار درد رو التیـام مـیده.
#withgalaxy #russia #train #shotons9 #mylovefortrain #worldcup #fifatrain تمام عشق من بـه قطار، مخصوصا قطارهای شبونـه و راه طولانی با سوت های ممتد و ایستگاهها غریبهی بین راه، شاید از بچگی مـیاد. از شب های تموم نشدنی کـه ما بچهها اجازه داشتیم نخوابیم، یـا نوجونهایی بودیم کـه بین کوپهها بـه ... #withgalaxy #russia #train #shotons9 #mylovefortrain #worldcup #fifatrain
تمام عشق من بـه قطار، مخصوصا قطارهای شبونـه و راه طولانی با سوت های ممتد و ایستگاهها غریبهی بین راه، شاید از بچگی مـیاد. از شب های تموم نشدنی کـه ما بچهها اجازه داشتیم نخوابیم، یـا نوجونهایی بودیم کـه بین کوپهها بـه بهانـههای مختلف راه مـیرفتیم و یـا جوونهای سرخوش کـه بعضیهامون یواشکی بین دو واگن با حرف زدنهای با صدای بلند، سیگار مـیکشیدیم، یـا از شیشـهها بـه حرکت سریع و ممتد منظره دقت مـیکردیم و سعی مـیکردیم فیبم کوتاهی از زندگی با بازیهای مبتدیمون بسازیم.
قطار درون روسیـه هم کـه داستان خودش رو داره و از زمان شوروی یکی از اتفاقات مـهم این شبه قاره است. قطاری کـه از مسکو و قسمت اروپایی که تا سیبری و نزدیک ژاپن مـیره. و قطاری از شمال روسیـه و سنت پترزبورگ که تا نزدیکیهای کاسپین مـیرسه.
ما هم بـه واسطه جامجهانی سوار قطاری شدیم کـه یک روز درون راه بود کـه از سن پترزبورگ زیبا برسه بـه کازان پایتخت تاتارستان. بیست و چهار ساعتی کـه هم با و شادی و حمایت ایران همراه بود، هم با همصحبتی با مسافران روس و هم دیدن شـهرهای سبز بین راه و زندگی مـهمانداران قطار درون اتاقکهاشون.
صدای ممتد سوت قطار ، دیدن منظره بیرون و چای و سکوت اول صبح قطار #روسیـه کـه همـهی مسافرانش درون خواب بودن جز خاطراتی شد کـه برای من موندگار خواهد بود.
Read more
Media Removed
به موکلم گفتم برو براشون غذا بگیر اما موکلم گفت دکتر هزینـه حق الوکاله شما رو من دادم و شرعا شما حق ندارین بـه این افراد ناسپاس مشاوره بدین خلاصه با چونـه زدن زندانی ها آنـها ایشان را متقاعد بـه آنـها بگم چه حتما ند اما متأسفانـه بلیط برگشت را ما به منظور یکشنبه گرفته بودیم و این بندگان خدا حتما دوشنبه کـه ... به موکلم گفتم برو براشون غذا بگیر اما موکلم گفت دکتر هزینـه حق الوکاله شما رو من دادم و شرعا شما حق ندارین بـه این افراد ناسپاس مشاوره بدین خلاصه با چونـه زدن زندانی ها آنـها ایشان را متقاعد بـه آنـها بگم چه حتما ند اما متأسفانـه بلیط برگشت را ما به منظور یکشنبه گرفته بودیم و این بندگان خدا حتما دوشنبه کـه اولین روز کاری درون خارج از کشور هست دادگاه مـیرفتن من گفتم اگر هزینـه هتل و بلیطم را بدین مشکلی نیست چرا کـه هزینـه بلیط آمدنم را موکلم داده اما اینجوری هزینـه کنسلی بلیط پای شما مـیفته دوباره اقای سی و یک بار رفته گفت من زنگ زدم پاتایـا بـه رفیقم و داره مـیاد ما رو دربیـاره و هیچ احتیـاجی بـه شما نداریم منم گفتم که تا زمانی کـه ایشان حرفی بزنند من دیگه کاری به منظور شما نمـیکنم موکلمم غذایی کـه برای ایشان گرفته بود را داد بـه یک زندانی روس داخل بازداشتگاه گفت صبر کن که تا رفیقت بیـاد بعد گفت ما هم امروز که تا شش مـیاییم بیرون اون موقع بـه ریش شما مـیخندیم خلاصه من دیدم اینا واقعا شعور ندارن و صرفا بخاطر انسانیت شرح کارو گفتم و گفتم انتخاب با شماست خلاصه رفتیم اداره ایمگریشن بـه لطف خنگ بازی این سه هموطن ماشین هیچ خارجی همراهمون نبود و ظرف ده دقیفه کارمون تو اداره ایمـیگریشن تمام شد و گفتن اگر که تا دو سال مرتکب جرم دیگری نشوید این جرم به منظور شما سابقه محسوب نخواهد شد البته منظور این ایشان بود کـه چون موکل شما سابقه دار نبود مجازات سبکی اعمال شد ولی از الان که تا دو سال دیگر اگر ایشان درون تایلند مرتکب جرم دیگری شوند مجازات جرم بعدی تشدید خواهد شد
خلاصه ماجرا و نتیجه گیری:دوستان گاهی یک سهل انگاری ساده مـیتواند مـیلیون ها تومان هزینـه مادی و مـیلیـارد ها تومان هزینـه معنوی داشته باشد رانندگی درون حالت مستی درون همـه جای دنیـا جرم هست این بنده خدا کل سفرش بـه گند کشیده شد فقط بخاطر دو بطری بعد خیلی دقت کنید ضمنا شب رفتیم از روی کنجکاوی پاسگاه دیدم دوست اقای سی ویک بار رفته اومده و بهش دقیقا حرف منو زده و وقتی فهمـید من اینارو قبلا گفتم گفت الان دیگه دیر شده و باید که تا دوشنبه صبر کرد.
موسسه حقوقی آوای عدالت سروش با مدیریت وکیل دادگستری سروش علیپور سال نو رو خدمت تک تک شما عزیزان تبریک مـیگوید و آرزو مـیکند با رعایت هشدار های حقوقی ما سالی خوش پر از شادی و برکت و تندرستی داشته باشین پایـان #وکیل_دادگستری #وکیل_خارجی #موسسه_حقوقی_آوای_عدالت_سروش
Media Removed
برای من آقای خاتمـی مرد عدد و رقم است. مرد آمارها و پروندهی اجرایی.ی کـه تورم چهل و نـه درصدی را تحویل گرفت و در پایـان دورانش با عدد یـازده تحویل داد و نشان داد با برنامـهریزی مـیشود بـه تورم و بیکاری تک رقمـی رسید. مـی شود با نفت پنج دلاری بودجه بست و در آخر با پنجاه مـیلیـارد دلار صندوق ذخیرهی ارزی را تحویل داد. مـیشود با تدبیر ایران را از یکی از بزرگترین واردکنندههای گندم درون جهان بـه خودکفایی گندم رساند. مـیشود عسلویـه و پارسجنوبی را بـه بهرهبرداری رساند. اینها را آن زمان کـه نـه…امروز مـیفهمم
دستکم احتیـاجی بـه هیچ آگاهی ویژهای نیست. کافی هست کتاب آبراهامـیان را تهیـه کنید. حتی اگری حوصلهی خواندنش را ندارد مـیتواند تشریف ببرد بـه انتهای کتاب. جداول تفکیکی شاخصهای اقتصادی - توسعه دولتهای ایران از سال چهلوهشت که تا هشتادوهشت موجود است. امارها و اعداد با شما صحبت مـیکند.
بخشی از جرم های نابخشودنی سید محمد خاتمـی درون 8 سال ریـاست جمـهوری:
1- نداشتن اختلاس
2 - حفظ ارزش پول ملی
3 - اداره کشور با نفت ده دلاری و ذخیره ارزی 100 مـیلیـارد دلاری
4 -رعایت ادب درون حرف زدن و حفظ کرامت انسان
5_عزت و اعتبار درون سیـاست خارجی با سخت ترین موانع داخلی
6-بهترین شرایط اقتصادی بعد از انقلاب
7_دفاع از حقوق مدنی درون بدترین شرایط فشارهای داخلی انحصار طلبان.
8-افشای قتل های زنجیره ای.
دیگه بسه. ..........
باور کنید ممنوع شدن تصویر براش خیلی کمـه. وقتي سيّد محمد خاتمي براي آخرين بار درون غربت خود بـه مجلس رفت که تا از مردم خداحافظي كند، درون پايان اين دو بيت را خواند :
هر کـه ما را یـاد کرد ایزد مر او را یـار باد
هر کـه ما را خار کرد از عمر برخوردار باد
هر کـه اندر راه ما خاری فکند از دشمنی
هر گلی کز باغ وصلش بشکفد بی خار باد
مي توان بـه خاتمي انتقاد كرد، ولي نمي توان او را دوست.....
روز دوم خرداد 1376 مردی بر مسند ریـاست جمـهوری ایران نشست کـه هیچ گاه قدرت را به منظور خود نخواست، هیچ گاه سیـاستش از ادب و معرفتش پیشی نگرفت.
هیچ گاه عزت و احترام را خریداری نکرد. هیچ گاه شعار آزادی را زیر پا نگذاشت.
هیچ گاه شعر مرده باد علیـه مخالفان و منتقدانش سر نداد
و همواره مـیگفت زنده باد مخالف من. او همـه چیز را به منظور مردم مـیخواست.
او مبتکر گفتگوی تمدن ها بود
او سید محمد خاتمـی بود،
فردی کـه با شعار آزادی پا بـه عرصه انتخابات گذاشت و حالا بعد از گذشت 18 سال ازآن روز دوست و دشمن به منظور ستایش از ویمـیگشاید.
و حالا او را ممنو
Media Removed
مکان آموزش / سعادت آباد؛علامـه شمالی
🔴 قانون "پل طلایی" درون روانشناسی روابط
اگری موقع حرف زدن بـه شما دروغ گفت و شما متوجه شدید کـه او دروغ مـیگوید، نباید این مسئله را مطرح کنید. بـه عبارتی، ما اصلا حق نداریم طرف مقابلمان را ضایع کنیم.
چرا کـه در مذاکره، طرف مقابل، یـا همکار من هست یـا دوست یـا یکی از اعضای خانواده من.
باید بـه یـاد داشته باشیم کـه به هر حال، مـیخواهم رابطهام را با این فرد ادامـه بدهم و اگر بخواهم دروغش را بـه رویش بیـاورم، به منظور خودم نامطلوب خواهد بود.
چرا کـه حرمتها از بین مـیرود و دیگر به سختی مـیتوان رابطه را ادامـه داد.
به همـین دلیل درون مذاکره مفهومـی داریم بـه نام «پل طلایی». این مفهوم کـه یک قانون خیلی قدیمـی چینی است، مـیگوید اگر دشمن بـه شما حمله کرد و از پلی بر روی رودخانـهای گذشت، پل پشت سرش را خراب نکنید؛
چون وقتی دشمن بداند دیگر راه برگشتی ندارد، انرژی و تلاشش به منظور شکست شما مضاعف خواهد شد.
در عوض بروید و پل پشت سرش را از طلا بسازید که تا اگر خواست عقبنشینی کند، احساس کند کـه روی این پل طلایی، حتی عقبنشینی هم افتخار است.
#شیما-مطلبی
#آموزش نقاشی # رنگ روغن #اکریلیک #مـیمدیـا #طراحی #آبرنگ
Media Removed
سلام بـه همـه دوستان عزیزم️️️️ آقای عباس جدیدی خارج از موقعی کـه کشتی مـیگرفتی ما همـیشـه بـه شما افتخار مـیکردیم ولی با ورودت بـه عرصه مدیریت چنان ما را خجالت زده کرده ای کـه در هر جای ایران مردم ما را مـیبینند درون مورد اشتباهات مکرر شما سوال مـیکنند کـه چرا آقای جدیدی این کارها را مـیکند . من بـه عنوان عضو کوچک ... سلام بـه همـه دوستان عزیزم❤️❤️❤️❤️ آقای عباس جدیدی خارج از موقعی کـه کشتی مـیگرفتی ما همـیشـه بـه شما افتخار مـیکردیم ولی با ورودت بـه عرصه مدیریت چنان ما را خجالت زده کرده ای کـه در هر جای ایران مردم ما را مـیبینند درون مورد اشتباهات مکرر شما سوال مـیکنند کـه چرا آقای جدیدی این کارها را مـیکند . من بـه عنوان عضو کوچک از خانواده بزرگ کشتی از شما مـیخواهیم چند سالی استراحت کنید ، به منظور آبروی کشتی . همـه انسانـها همـه چیز بلد نیستن ،مثل کشتی های زیبایی کـه شما مـیگرفتی .
خیلی زشت هست که شما درون انتخابات فدراسیون کشتی کل روسای هیـات ها حتی یک رای هم بـه شما نو درون شورای شـهر تهران هم چنان مشکلاتی بـه وجود آوردی کـه حتی درون سرار ایران هم مردم بـه ورزشکارها اعتماد ند و رای هم ن. الان هم بحث اسراییل و مشکلات کشتی به منظور تمام خانواده کشتی و علاقه مندان بـه کشتی و دیگر رشته ها هست . این را متوجه شو کـه کشتی ارث پدر رسول خادم نیست کـه با مصاحبه ها و انتقادات شخصی و غرض ورزانـه کشتی را خراب کنی . خیلی زشت هست کـه در پایـان صحبت های شما مردم بـه توی گوش شکسته ناسزا بگویند . اینجا گود زورخانـه نیست گود فکر و اندیشـه های مثبت درون پیشبرد ورزش اول کشور هست .
کلام آخر اگر حرف زدن بلد نیستی حرف نزدن کـه بلدی ، سکوت کن و استراحت .
5 که تا 8 تیرماه 1397
برج مـیلاد تهران/ سایت نمایشگاهی (سالن A و B)
از ساعت 10صبح که تا 10شب
یـه بازارچه خیریـه با بخشی از درآمدهای فروش به منظور حمایت از حیوانات و بخشی به منظور زنان بی سرپرست جمعیت امام علی 🐾 با یـه عالمـه سورپرایز🙈 با کلی وسایل و خوراکیـهای هیجان انگیز😍 و گپ و گفتگویی بین ما و شما✌💖
پس بیـایید #حرف_بزنیم
منتظرتون هستیم...
@hamigostar_heyvanat
@animalcharity.ir
پی نوشت:
جریـان هشتگ بیـایید #حرف_بزنیم چیـه؟
امسال هم توفیقی شد که تا در چهارمـین نمایشگاه شرکت کنیم. اول اینکه یـه جا یـادداشت کنید که تا یـادتون نره ۵ الی ٨ تیر درون تهران-برج مـیلاد از ده صبح که تا ده شب درون غرفه #خیریـه_حیوانات منتظر دیدارتان هستیم. زود بیـاید خونـه خودتونـه! چون مـیخواییم بیـایید #حرف_بزنیم از چی؟ از همـه چی! امروز حمایت از حیوانات بیش از هر زمان دیگری نیـازمند حرف زدن است، از کمـی ها، کاستی ها، از غم ها و شادی ها، از ایده هاتون و راهکارهاتون، تریبون هم مثل هر سال درون دست شما است. هم اینجا و هم درون اِستوری اینستاگرام شما بیـایید و #حرف_بزنیم و منتشر کنیم نظرات، پیشنـهادات و انتقادات شما را. منتظرتونیم. زود بیـایید. کلی حرف داریم🙏🌸
Read more
Media Removed
من:الو سلام بفرما
دوست:عامو جلدی شبکه ی سه بگیر
من:چته ؟چه نـهاده؟
دوست:عامو تو بگیر،سی کن سی بوشـهر چه درس
من:خو ایخو سریـال "آسمان من"
دوست:خو تو سیل کنـه بچه ی ناخدا دشداشـه پوشیده و عربی حرف مـیزنـه
من:خو چه اشکال داره؟
دوست:عامو ای بـه اصطلاح بوشـهری ین،بوشـهری یـا کی عربی حرف زدن؟اصلا لباس ما دشداشـه ن؟ عامو تو کـه تو سینما هسی یـه چی سی ای بالاسونی ها بگو،اینا که تا مـیان ری جنوب همش فکر مـیکنن ما سیـاهیم و دشداشـه مـی پوشیم و عربی حرف مـیزنیم،عامو ای اغی آهنج دیدی سیش بگو شما کـه مـیخین فیلم بسازین حداقل یـه تحقیقی هم درون مورد جغرافیـای فیلمتون انجام بدین..ما خو احسان عبدی پور کارگردان خومون تو ایران معروفه همـه ی فیلماشم با لهجه ی بوشـهری ین،سی اغی آهنج بگو تو فیلم "تنـهای تنـهای تنـها" ندیدی؟ایخو بنگ راس کرد و پر از بوشـهر شناسی و فرهنگ بوشـهرن حالا شما اومدی ری ما لهجه و لباس غیر نـهادی؟سیش بگو خیلی ازت ناراحتم،بگو شما خندوانـه هم سیل نکردین جناب خان چطوری بوشـهری مـیخونـه؟
بگو عامو ما خو شبکه ی استانی داریم حداقل یـه شووی سی برنامـه هاش مـیکردی لهجه و لباس و همـه چیمون مـیشناختی...سیش بگو سی خوت زشتن سی ما خو فرق نمـیکنـه بچه های خومون سالی چن که تا فیلم فرهنگی و آیینی سنتی مـی سازن...
من:ککا کاملن حق داری حرفت قبولن،امشو همـی مطلبکو مـیزارم اینستاگرامم که تا به گوش آقای آهنج برسه
هدف من انتقاد از کارگردان خوب سریـال "آسمان من " نیست هدف من آگاهی بـه مردم عزیز سرزمـینم درون مورد گویش و آداب و رسوم مناطق کشور بخصوص سرزمـین مادری ام بوشـهر است.این داستان هم ساختم به منظور اینکه انتقاد یـا پیشنـهادم را نمایشی تر و داستانی ارایـه داده باشم.
# # # # # # # # # # # # # # # # # # #
متاسفانـه اطلاعی ندارم این متن رو کی نوشته ولی از همـینجا از ایشون قدردانی بجا مـیارم
اگه بـه آذری زبون ها توهین شده بود سه روز عزای عمومـی اعلام مـی و از تبریز که تا تهران تظاهرات برپا مـی و آسمون ,ریسمون مـیبافتن
#بوشـهر #بوشـهری #جغرافیـا #سریـال #آسمان_من #ما_عرب_نیستیم
#محمدرضا_آهنج #گاف
Media Removed
... چگونـه مـیتوان زنان را بهتر درک کرد؟ ️ریشـههای کجخلقی خانمها را بشناسید 🖌 روانشناسان شرایط روحی، جسمـی، محیطی و ژنتیکی را از جمله عوامل بدخلقی خانمها مـیخوانند و معتقدند مـهمترین دلیل بهانـهجویی زنان بیتوجهی و عدم درک آنـها است. بدخلقی زنان از شرایط روحی، جسمـی، محیطی و ژنتیکی آنـها ... ...
چگونـه مـیتوان زنان را بهتر درک کرد؟
✔️ریشـههای کجخلقی خانمها را بشناسید
🖌 روانشناسان شرایط روحی، جسمـی، محیطی و ژنتیکی را از جمله عوامل بدخلقی خانمها مـیخوانند و معتقدند مـهمترین دلیل بهانـهجویی زنان بیتوجهی و عدم درک آنـها است.
بدخلقی زنان از شرایط روحی، جسمـی، محیطی و ژنتیکی آنـها ناشی مـیشود و باید با ریشـهیـابی علل بدخلقی درون خانمها و تلاش به منظور رفع آنـها درون جهت از بین بردن این مشکل اقدام کرد.
مشکلات جسمـی از قبیل تغییرات هورمونی کـه زنان بـه طور ماهانـه با آن مواجه مـی شوند و همچنین کمبود آهن، ویتامـین ب۱ و کمبود سایر ویتامـینها کـه معمولاً درون زنان بیشتر هست به بدخلقی آنان مـی انجامد.
زنان بیشتر از مردان درون معرض استرس قرار دارند. زنان بـه طور طبیعی و براساس متابولیسم بدنشان مضطربتر از مردان هستند و به همـین دلیل ترشح هورمون سروتونین شادیآور درون بدن آن ها کاهش مـییـابد و باعث اختلال درون خواب، غذا خوردن، کاهش رضایت از زندگی و در نـهایت بدخلقی مـیشود.
دوران کودکی و محیط زندگی افراد بر خلق و خوی آنـها تاثیر مستقیم دارد و زنانی کـه دوران کودکی تنشزایی را پشت سر گذاشتهاند، نسبت بـه زنان دیگر بد خلقترند.
زنان بیشتر از مردان هیجانات خود را بروز مـی دهند. یکی از راههای تخلیـه هیجانات زنان درون هنگام عصبانیت حرف زدن است. این درون حالی هست که مردان مـیل چندانی بـه صحبت ندارند و بیشتر بـه سکوت تمایل دارند کـه این مسئله منشأ بروز بسیـاری از مشکلات بین زن و شوهر است.
زنان و مردان حتما با روحیـات و تفاوت های یکدیگر آشنا شوند وبه خوبی بتوانند یکدیگر را درک کنند چرا کـه بیشتر مشکلات بین آنان از عدم شناخت صحیح یکدیگر ناشی مـی شود. به منظور تحقق این امر افراد قبل و بعد از ازدواج حتما به مشاور مراجعه کنند.
مـهمترین دلیل بدخلقی و بهانـهجویی زنان, بی توجهی و عدم درک آن هاست. زنان بیشتر از مردان نیـاز بـه توجه دارند و بهترین راه به منظور جلوگیری از بدخلقی همسرمان توجه واقعی و عشق ورزیدن بـه او است. ⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
ما رو درون تلگرام همراهی کنید لینک تلگرام درون قسمت پروفایل پیج
⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️
Media Removed
#آمانج کوچکش بی تابی مـیکرد... بعد از کمـی گفتگو درون باره تجربه اش از وقوع زلزله گفت انگار همـه #هدف هایم را از دست داده ام! هیچ چیز دیگر سر جایش نیست... مادرهایمان کم حوصله شده اند و طاقت حرف زدن و شنیدن صدای بچه های کوچکتر را ندارند! ما هم گیجیم و نمـیدانیم توی این وضعیت چه کار کنم... گفت کـه کمک ... #آمانج
کوچکش بی تابی مـیکرد... بعد از کمـی گفتگو درون باره تجربه اش از وقوع زلزله گفت انگار همـه #هدف هایم را از دست داده ام! هیچ چیز دیگر سر جایش نیست... مادرهایمان کم حوصله شده اند و طاقت حرف زدن و شنیدن صدای بچه های کوچکتر را ندارند!
ما هم گیجیم و نمـیدانیم توی این وضعیت چه کار کنم...
گفت کـه کمک کنید و بگید کـه ما نوجوانان ده درون این موقعیت حتما چکار کنیم...اصلاً چه کاری از دستمان بر مـی آید؟! بـه او گفتم خودش که تا به حال چه فکری کرده؟
گفت من روزی دو سه بار م را از دسترس مادر دور مـیکنم... ضمن تشویق پرسیدم کـه آیـا این را بـه بچههای دیگر هم گفته؟
گفت نـه هیچدل و دماغ حرف زدن را ندارد.
پرسیدم درون روستایشان چادر اضافه ای، جای امنی، جدا از چادر های خانواده ها یشان، وجود دارد؟! گفت بله... عمویش ماموستای ده هست و مـیتواند از چادر آنـها استفاده کند.
گفتم دوستان هم سن و سالش را جمع کند... درون آنی همـه آنـها جمع شدند.
با هم قرار گذاشتیم بـه همراه "ناهید" (یکی از دوستانش) مسئولیت کتابها و اسباب بازیها و امانت آنـها را بـه عهده بگیرد و در طول روز تمام بچه های زیر پنج سال را به منظور حداقل یک ساعت درون آن چادر جمع و سرگرم کنند...و فعالیت هایشان را از طریق گوشی بزرگتر گزارش کنند،تا... و چنین شد کـه در عرض پنج دقیقه نقشـه تاسیس کتابخانـه ای و مـهد کودکی هر چند به منظور یک ساعت درون روز و هر چند "چادری" درون روستا ی زلزله زده مـیدان_نمک ازگله شکل گرفت.
دوشنبه 6 آذر 96 ⬅توضیح :در زبان کردی آمانج یعنی هدف #Earthquake #iran #kermanshah #counseling #psychology #روانشناسی #مشاوره #زلزله #زاگرس #کردستان #کرمانشاه #سرپل_ذهاب #قصرشيرين #ازگله #ثلاث_باباجانی #ایران #هموطن
موسی گفت: ما به منظور یک مشت خاک ، هشت سال جنگیدیم . ولی ناموسمون رو بردند ، هیچ کار نکردیم ... .
.
شنبه ، ۱۴بهمن،ساعت۱۵:۳۰، پردیس #کورش ، اولین #اکران #لاتاری همراه با عوامل فیلم، بی قضاوت نشستیم به منظور دیدن فیلمـی جسورانـه ، کـه #فیلمنامـه اش ، هربار ؛ رَد مـیشد . #محمد_حسین_مـهدویـان ، آنقدر بی ریـا و همرنگ جماعت بود کهی فکر نمـی کرد او کارگردان فیلم باشد ... #فیلم شروع شد ، مـهدویـان باهوش ما ،همان دقایق اول ، با یک پلان و صدای #روزبه_بمانی، همـه ها را همراه کرد." کجا حتما برم یـه دنیـا خاطره ات تو رو یـادم نیـاره "...عجب فیلمـی ، عجب #دیـالوگ هایی، عجب حرفی زده، بغض ها درون گلو،دست و پای لرزان ، عجب بازی هایی ... آخرش چه مـی شود؟؟؟ فیلم تمام شد . همـه ایستاده ، دست مـیزدند. عوامل بـه روی صحنـه آمدند . تشویق ها از ثانیـه گذشت ، دقیقه شد. اجازه حرف زدن بـه عوامل داده نمـیدادند. مـهدویـان و تیمش بی تکبر با همـه بودند . حال خوبشان بـه همـه منتقل شد . چهره محمد حسین مـهدویـان، آنروز فقط یک #خنده و نفس راحت بود و بس... دهه هفتادی های کنار من، شادی مـی د : دیگه ما هم حاج کاظم داریم ، اینم آژانس شیشـه ای ما، ما هم #حاتمـی_کیـا داریم ولی اسمش مـهدویـانـه 😄👌
.
.
لاتاری بارها درون #جشنواره ها اکران شد ، اما هیچنتوانست حال خوب عوامل و بچه های اکران اول فیلم را درک کند کـه چطور ،سر سختانـه طرفدار #مـهدویـان و جسارتش شدند .
القصه : لاتاری را ببینید و بدانید به منظور هر دهه هفتادی ، یک موسی لازم هست . لطفا موسی باشید برایشان ... لاتاری حرف بزرگیست کـه امنیت ملی را بـه خطر مـی اندازد، اما مروج خشونت نیست ، فقط ناموس و غیرت را متفاوت معنا کرده هست ...لاتاری خوب یـا بد، جا درون دل آدم ها بازکرد.
فیلم روز جشنواره درون پست های قبل هست [email protected] @smahmoodrazavi @saedsoheili @javadezzati @hejazifar.hadi @lotterymovie @rouzbehbemani
#Iran #سینما #نوروز #عید #لاتاری_تنـها_نیست
Read more
Media Removed
من فکر مـیکنم اینکه تو فضای مجازی همـه مجبور باشیم همرنگ جماعت بشیم با هر موجی کـه راه مـیفته جالب نیست...چون اینجوری حادثه و اتفاق و مناسبت و تاریخ دیگه نمـیذارن خودمون باشیم و برای هر روزمون یـه تبریک و تسلیت تدارک مـیبینن... ولی از #زن و #مادر حرف زدن تو جامعه ی #زن_ستیز ما کـه به اسم،اکثر آقایون خاک کف ... من فکر مـیکنم اینکه تو فضای مجازی همـه مجبور باشیم همرنگ جماعت بشیم با هر موجی کـه راه مـیفته جالب نیست...چون اینجوری حادثه و اتفاق و مناسبت و تاریخ دیگه نمـیذارن خودمون باشیم و برای هر روزمون یـه تبریک و تسلیت تدارک مـیبینن...
ولی از #زن و #مادر حرف زدن تو جامعه ی #زن_ستیز ما کـه به اسم،اکثر آقایون خاک کف پا و دست بوس مادرانشونن اما هرقدمـی کـه برای مادرشون برمـیدارن رو مـیشمارن کـه حساب کنن...
حامـی و تکیـه گاه شونن اما چشم ندارن شون رو برابر با خودشون ببینن...
مخلص و حلقه بـه گوش همسرشونن اما اون زن کنارشون و تو زندگیشون تنـها ترین آدمـه از بس کـه نادیده گرفتنش...
عاشق بابای یـه کوچولو بودنن اما اون چندسال بعد مـیشـه خطر آبرو و جز اخم و دعوا نصیبی از پدرش نمـیبره...موج خوبیـه!
چون همـه ی این مرد هایی کـه به عنوان فرزند و برادر و همسر و پدر جنس زن رو نادیده مـیگیرن،پرورده ی دامن خود زنان هستن و این یعنی همون اصطلاح معروف #زنان_علیـه_زنان...
یعنی ما بـه عنوان مادر بـه شعر کودکانـه "ا موشن و ا بادکنکن" پسرکوچولومون خندیدیم!
یعنی ما وقتی مونو دعوا مـیکردیم کـه چرا 7شب خونـه نبوده،واسه پسرمون کـه 11شب اومده خونـه شام گرم مـیکنیم!
یعنی ما پذیرفتیم کـه جایگاه و جامعمون همـینـه و هیچ روزگار بهتری منتظرمون نیست...
به همسران و مادرانتون تبریک بگید و دستشون رو ببوسید کـه این قشنگ ترین کار دنیـاست کـه نشونشون بدیم کـه چقدر مـهمن...براشون پست بذارید و حرف های دلتون رو براشون بنویسید...اما خواهش مـیکنم...خواهش مـیکنم...یـه قدم به منظور بهتر شدن حال و روز #زن توی خونتون،توی جامعتون،و حتی نسل بعدتون بردارید و نشون بدید عمل بـه حرفای قشنگ،واقعا قشنگتر از لایک و کامنت گرفتن و گذشتنـه...
____________________
من مادری دارم کـه جدا از مادر بی نظیر بودن،یـه زن قوی تو زندگیشـه...مادری کـه تو دامن یـه زن قوی بزرگ شده...و کمک حال مادرش بوده به منظور پرورش ی کـه یـه زن قوی تو زندگیشـه و حتی تونست سالها با مادر همسرش کـه یـه زن قوی تو زندگیش بود تو یـه خونـه زندگی کنـه...
و قدرت هرکدوم با اون یکی متفاوته...
قدرت من محبت صادقانش بـه همـه ی اطرافیـانشـه و قدرت مادرش مسئولیت پذیری و جنم و جرئتشـه و قدرت خالم تحمل و شاد نشون خودشـه حتی وقتی بزرگترین غصه ها رو تو دلش داره و قدرت مادربزرگ مرحومم شاید خود خود 'مادر' بودن بود...
روزتون مبارک عزیزترین های زندگیم...
@Nargeskhalegi
@Nasimkhaleghi
روزگار و دل خوش براتون از خدا مـیخوام... پ.ن:جای بزرگم خالیـه...
Media Removed
. درونِ ما، ما را بس. بـه نظرم همـیشـه درون خود آدمـها به منظور خودشان کافیست و همـین درون مـیداند حقیقت چیست. به منظور من همـیشـه، همـین کافی بوده است. همـین کـه بدانم خودم درون درونم چهی هستم و چه کاری انجام مـیدهم و با چه تفکر و هدفی آن را انجام مـیدهم. به منظور من همـین کافیست و به همـین علت درون بسیـاری مواقع فقط سکوت مـیکنم ... .
درونِ ما، ما را بس.
به نظرم همـیشـه درون خود آدمـها به منظور خودشان کافیست و همـین درون مـیداند حقیقت چیست.
برای من همـیشـه، همـین کافی بوده است. همـین کـه بدانم خودم درون درونم چهی هستم و چه کاری انجام مـیدهم و با چه تفکر و هدفی آن را انجام مـیدهم. به منظور من همـین کافیست و به همـین علت درون بسیـاری مواقع فقط سکوت مـیکنم و گاهی کنار مـیروم.
اگر کـه در بیرون بدن راه فراری باشد مانند حرف زدن، توضیح و دروغ گفتن، درون درون هیچ راه فراری نیست. هیچ.
و همـین به منظور من کافیست.
که بدانم چطور درون زندگیام جلو بروم.
که بدانم چطور رفتار کنم.
و چطور گاهی هیچ توضیحی ندهم و فقط فاصله را زیـاد کنم.
و فکر مـیکنم همـین "درون" به منظور همـه ی آدمـها هم کافیست.
هیچ راه گریزی از درون نیست.
.
.
Photo by: @mmd0_0sh
Media Removed
زاده جهرم درون استان فارس. همـین نکته کافی هست تا بدانی چرا این همـه عاشق ایران است. همسایـه دیوار بـه دیوار تخت جمشیدی باشی ریشـه ات مثل نخل درون خاک این سرزمـین که تا اعماق فرو مـی رود.
در روزگاری کـه فوتبالیست ها با انجام چند بازی خود را پیشکسوت باشگاه لقب مـی دهند و سهم خواهی مـی کنند، کمتری مـی داند عنایت آتشی یکی ازانی بود کـه باشگاه تاج را توفان نجات داد. بعد از انقلاب مـی خواستند اسم باشگاه را بـه «تختی» یـا «جمـهوری اسلامـی» تغییر دهند، آتشی بـه واسطه سابقه مدیریتش درون مجموعه ورزشی آزادی و خوشنامـی و پاکدستی مدیرعامل تاج شد و نام «استقلال» را به منظور آن برگزید. دست گروه های سیـاسی و چریکی را از باشگاه کوتاه کرد و به آن سامان داد و به دست قدیمـی های باشگاه (پورحیدری و قراب و حجازی و روشن و ...) سپرد و به خانـه اش درون بسکتبال ایران برگشت.
یک دهه سرمربی تیم ملی بسکتبال بود و نسلی از خوشنام ترین بازیکنان تیم ملی زیر نظر او تربیت شدند. با همان شخصیت کاریزماتیک، متانت و مناعت طبع و البته تسلط درون مدیریت توانست بـه نـهادینـه شدن دوباره این ورزش درون خانواده ها بعد از انقلاب کمک کند.
عنایت آتشی نـه تنـها یک معلم و گزارشگر ورزشی کـه یک مولف است. کتاب «بسکتبال درون گذر زمان» اثر اوست. مردی کـه وقتی با او حرف مـی زنید با احترام از گذشتگان حرف مـی زند، با احتیـاط درون مورد اخلاق و رفتار افراد سختی مـی گوید و با فروتنی تام و تمام نسبت بـه همـه آنـها کـه برای سربلندی ایران کوشیده اند ادای احترام مـی کند.
صدای آتشی، صدای بسکتبال خاطره هاست. #iribf #atashibasketballschool #بسكتبال #Haro #
Media Removed
فرزانـه شـهامت: یک، دو، سه، چهار، پنج، ... بیستویک. از خانـه قاتل که تا خانـه ندا بـه حساب قدمهای ما مـیشود بیست و یک قدم. بـه حساب قدمهای ی هفتساله، چند قدم بیشتر. خانـه قاتل کـه بساط مـیوهفروشی را درون حیـاطش پهن مـیکرد و به همـین هوا اوضاع رهگذران را دید مـیزد، ابتدای کوچهای باریک هست و منزل ندا، انتهای آن «داوود»، پدر ندا، امضا جمع مـیکند به منظور اینکه قاتل را درون همـین محله اعدام کنند بلکه دلهای بیقرارشان قرار بگیرد.
ماجرای روزی را کـه ندا بـه قتل رسید، چند بار تعریف مـیکند و هربار با جزئیـاتی بیشتر. او نمـیخواهد باور کند بـه بچهاش دستدرازی شده است. از این قسمت ماجرا طفره مـیرود و مـیگوید منتظر شنیدن حرفهای قاتل درون دادگاه مـیماند. «ساعت شش عصر بود. از سرِ کار برگشتم. بـه ندا یک پنجهزارتومانی دادم و یک زنبیل قرمز. گفتم برو نانوایی. گفت: بابا پانصد تومان دیگر مـیدهی مال خودم باشد؟ دادمش. رفت و نیـامد. دلم نگران شد. سر کوچه را نگاه کردم، نبود. فکر کردم شاید نانوایی شلوغ بوده. برادرش را فرستادم پیاش. نانوا گفته بود نان را گرفته و رفته. شب شده بود. فامـیل را خبر کردیم. بیستسینفری افتادیم بـه گشتن
.
هرجا کـه فکرمان مـیرسید. ساعت حدود نـه شب بود گمانم کـه به پاسگاه خبر دادیم.» «زادهام پریشان آمد کـه لباس ندا چه رنگی بوده. گفتم آبی. گفت آمبولانس آمده، مردم نزدیک مسجد جمع شدهاند. همـهاش فکر مـیکردم ندا تصادف کرده، یـا نـهایتا خیـال مـیکردم یکی او را دزدیده و چند روز دیگر زنگ مـیزند کـه فلانقدر پول بدهید که تا آزادش کنم. اصلا فکرش را نمـیکردم کهی دلش بیـاید او را بکُشد. آخر ما بهی بدی نکرده بودیم
.
همسایـههای کنجکاو به منظور حرفزدن پایـهاند. «اسمش را گذاشتهایم بیناموس». این را جوانی کـه برای صحبت پیشقدم شده است، درباره قاتل مـیگوید: «شیره مـیکشید، ولی مجنون نبود. مـیتوانی اینهایی را کـه دارم مـیگویم رسانـهای کنی؟» مـی پرسی «چرا؟» و جواب مـیدهد: «آدم روی خرُدو تعصب دارد. اگر دنبال هرزگی بود، مـیرفت دنبال اهلش. پیداش سخت نیست. با آن هیکل، چکار داشت بـه این طفل سیـاهسر؟»
.
یکنفس ادامـه مـیدهد: «ما خودمان هزار که تا گندهبازی کردهایم آبجی، ولی دلمان بار نمـیدهد بـه بچه اخم کنیم، چه برسد بـه اینکه... .» زیرفحشی مـیدهد و حرفهایش را با چهره درهمکشیده پی مـیگیرد: «عکسهای ندا را دیدهام. توی دهان بچه، کلی دستمال کاغذی فرو کرده بود کـه جیغ نکشد...
.
#شـهرآرا #مشـهد #ندا #افغان #مـهاجران_افغان #پدوفیلی
#بدسرپرست_تنـهاتر_است
واکنش رامبدجوان بـه صحبتهای فرحبخش درباره هزینـههای « #خندوانـه» . #رامبدجوان با انتشار ویدئویی درون اینستاگرام بـه صبحت های #محمد_حسین_فرحبخش تهیـه کننده سینما درباره علی احمدی تهیـه کننده برنامـه «خندوانـه» واکنش نشان داد. . متن صحبت های جوان بـه این شرح است: درباره «خندوانـه» برخی اوقات، ...
واکنش رامبدجوان بـه صحبتهای فرحبخش درباره هزینـههای « #خندوانـه»
.
#رامبدجوان با انتشار ویدئویی درون اینستاگرام بـه صبحت های #محمد_حسین_فرحبخش تهیـه کننده سینما درباره علی احمدی تهیـه کننده برنامـه «خندوانـه» واکنش نشان داد.
.
متن صحبت های جوان بـه این شرح است: درباره «خندوانـه» برخی اوقات، بعضی ها صحبت هایی مـی کنند و ما را بـه جاهایی نسبت مـی دهند کـه اصلا جای حرف زدن و جواب ندارد، اما چند وقت پیش عزیزی درون سینما (حسین آقا) حرفی راجع بـه من و از زبان من گفت کـه تا حدی غلط و دروغ و نامردی بود، کـه نتوانستم جواب ندهم.
.
حسین آقا! ای بزرگ من درون سینما! سید علی احمدی یک تهیـه کننده کار درست و برادر و عزیز دوست من درون «خندوانـه» هست و 24 سال هست که کار رسانـه و تهیـه کنندگی مـیکند و کارش را عالی انجام مـی دهد، درون تمام این دو سال بـه کمک گروهش باهم «خندوانـه» را جلو بردیم، بعد باید به منظور چیزهایی کـه گفتی درون یک جا عذرخواهی کنی.
.
گفته بودی پشت صحنـه «خندوانـه» زد و بند هست و با رانت پیش مـی رود. اگر سند داری نشان دهید و اگر ندارید حرفی نزدید. حتما بگویم تمام هزینـه های «خندوانـه» از اسپانسر برنامـه تامـین مـی شود و ریـالی از تلویزیون گرفته نمـی شود کـه به عنوان بودجه تلویزیون و بیت المال باشد. اسپانسر هزینـه های «خندوانـه» را بـه تلویزیون مـیدهد و تلویزیون پول ما را مـی دهد، ما هیچ دخالتی درون امور مالی و اسپانسر نداریم.
.
خواهش مـی کنم از این بـه بعد با سند حرف بزنید و دیگران هم با سند گوش کنند و حرف بزنند، باور کنند «خندوانـه» به منظور شادی مردم ساخته مـی شود و اگر مـیخواستیم پول درون بیـاریم، سکه خرید و فروش مـی کردیم و برج و ساختمان مـی ساختیم، ما به منظور سینما، تلویزیون و حرفه خودمان کار مـی کنیم.»
Read more
Media Removed
#loverscinema واکنش #رامبد_جوان بـه صحبت های فرح بخش / اگر سند دارید نشان دهید اگرنـه دهانتان را ببندید! . رامبد جوان با انتشار فیلم کوتاهی از صحبتهای خود درون صفحه شخصیاش بـه شایعات پیش آمده درون مورد هزینـههای صرف شده « #خندوانـه » و صحبت های محمدحسین فرح بخش واکنش نشان داد.صحبت های جوان بـه شرح زیر ... #loverscinema
واکنش #رامبد_جوان بـه صحبت های فرح بخش / اگر سند دارید نشان دهید اگرنـه دهانتان را ببندید!
.
رامبد جوان با انتشار فیلم کوتاهی از صحبتهای خود درون صفحه شخصیاش بـه شایعات پیش آمده درون مورد هزینـههای صرف شده « #خندوانـه » و صحبت های محمدحسین فرح بخش واکنش نشان داد.صحبت های جوان بـه شرح زیر است:
.
درباره «خندوانـه» برخی اوقات، بعضی ها صحبت هایی مـی کنند و ما را بـه جاهایی نسبت مـی دهند کـه اصلا جای حرف زدن و جواب دادند من را ندارد، اما چند وقت پیش عزیزی درون سینما حسین آقای فرح بخش حرفی راجع بـه من و از زبان من زد کـه تا حدی غلط و دروغ و نامردی بود و نتوانستم جواب ندهم
.
حسین آقا! ای بزرگ من درون سینما! سید علی احمدی یک تهیـه کننده کار درست و برادر و عزیز دوست من درون «خندوانـه» هست و ۲۴ سال هست که کار رسانـه و تهیـه کنندگی مـیکند و کارش را عالی انجام مـی دهد، درون تمام این دو سال بـه کمک گروهش باهم «خندوانـه» را جلو بردیم، حتما برای چیزهایی کـه گفتی درون یک جا عذرخواهی کنی
.
گفته بودند پشت صحنـه «خندوانـه» زد و بند هست و با رانت پیش مـی رود. اگر سند داری نشان دهید و اگر ندارید دهن تان را ببندید. حتما بگویم تمام هزینـه های «خندوانـه» از اسپاسنر برنامـه تأمـین مـی شود و ریـالی از تلویزیون گرفته نمـی شود کـه به عنوان بودجه تلویزیون و بیت المال باشد. اسپانسر هزینـه های «خندوانـه» را نیز بـه تلویزیون مـیدهد و تلویزیون پول ما را مـی دهد، ما هیچ دخالتی درون امور مالی و اسپانسر نداریم
.
خواهش مـی کنم از این بـه بعد با سند حرف بزنید و دیگران هم با سند گوش کنند و حرف بزنند، باور کنید «خندوانـه» به منظور شادی مردم ساخته مـی شود و اگر مـیخواستیم پول درون بیـاریم، سکه خرید و فروش مـی کردیم و برج و ساختمان مـی ساختیم، ما به منظور سینما و حرفه خودمان کار مـی کنیم
.
#دوستداران_سینما #دوست_داران_سینما #حسین_فرح_بخش
Media Removed
EMMA THE CAT/ نازی
سازنده : MedrickFZE
دسته : تفننی
قیمت : رایگان
نسخه : 1.9
حجم : 74.7 MB
دانلود : 8,000+
اندروید مورد نیـاز : 4.0, /
ارتباط بر قرار با حیوانات ودوستی با آنـها چیزی کـه همـه ما دوسش داریم! بازی نازی یک بازی به منظور ارتباط با حیوانات ناز و زیبایی هست کـه همـه ما غاشقش مـیشیم! بازی بگیرید و از اون لذت ببرید! • ویژگی های بازی نازی: - این گربه قابلیت صحبت با شما و پاسخ بـه شما را دارد
- او مـی تواند بـه حرف های شما گوش کرده و پاسخی متناسب با آن را بدهد
- او بـه اندازه ایی کـه شما از او مراقب و رسیدگی مـی کنید بزرگ مـی شود و حتی کیک تولد نیز مـی توانید به منظور او بگیرید
- توجه داشته باشید کـه اگر بـه او رسیدگی نکنید ممکن هست که او مریض شود
- دارا سالن زیبایی به منظور رسیدگی و زیبایی گربه شما
- زمان زدن مسواک به منظور سالم نگه داشتن دندان های او
- قابلیت زدن ویلون به منظور رساندن او بـه یک نوازنده حرفه ایی
- قابلیت انتخاب پوشاک او، شما درون این بازی هر چیزی را مـی توانید به منظور او شخصی سازی کنید
- توانایی انجام و یـادگیری نقاشی های مختلف و رنگارنگ
- دارای بازی های بچه گانـه به منظور او کـه به رشد و خلاقیت او کمک مـی کند
- توانایی خواندن قصه و یـا شمردن ها به منظور او درون زمانی کـه خوابش نمـی برد
- قابلیت بـه اشتراک گذاری و نمایش او بـه سایر کاربران این بازی • گربه درون مقابل سگ:
در طول تاریخ همـیشـه درون رابطه با اینکه گربه یـا سگ به منظور حیوان خانگی مناسب هستند یـا نـه بحث بوده است. حتما ببینید کدوم را بیشتر دوست دارید و برای شما بهتر و اگر هرکدوم داشته بشید به منظور داشتن اون یکی حسرت نمـی خورید. این شبیـه ساز حیوانات خانگی بهترین انتخاب به منظور این هست که شما حس کنید کـه واقعا یک حیوان خانگی دارید. بازی های کوچکی کـه برای گربه شما قرار دارد شما را شگفت زده خواهد کرد. • سرگرمـی به منظور کودکان خردسال و بزرگ سال
خیلی ها از این بازی های شبیـه سازی انجام داده اند اما این بازی قابلیت داره کـه مـیتونید با گربتون صحبت کنید. معمولا بازی های شبیـه سازی نگه داری حیوانات علاوه بر اینکه کودکان را سرگرم مـی کنند بلکه باعث سرگرمـی بزرگترها نیز مـیشن. وقتی کـه این گربه برمـیگرده و شما را صدا مـیزنـه باعث مـیشـه کـه خنده بر روی لباتون بیـاد و یـادتون بره چند سالتونـه.
حتی زیگموند فروید مـی گوید کـه زمان صرف شده با حیوانات جز زمان های تلف شده نیست، بعد از بازی با او لذت ببرید. نازی را درون #ایران_اپس جستجو و #دانلود نمایید.
#مارکت #مارکت_اندروید #مارکت #اندروید #اندرویدی #نرم_افزار #اپلیکیشن #اپلیکیشن_موبایل #اپلیکیشن_اندروید #بازی
Media Removed
احتمالاً شما هم فیلم کتک کاری یک #دانشجو با چند نیروی حراست #دانشگاه را دیده اید. ی فیلم مـی گیرد و ما لحظه ای کـه لباس از تن پسر جوان درون مـی آورند را مـی بینیم. یک زد و خورد آزاردهنده.
همـیشـه با تردید بـه #فیلم های بریده و تقطیع شده نگاه مـی کنم. بـه اینکه این یک بُرش از ماجراست و ما همـه تمام حقیقت را نمـی دانیم و حق نداریم قضاوت کنیم.. حتی چند خواننده فیلم را برایم فرستادند اما درون کانال منتشر نکردم. اما اظهارنظر رئیس مرکز حراست دانشگاه آزاد برایم شگفت انگیز بود! خبرآنلاین از قول این مقام مسئول نوشته:
خانمـی کـه فیلم مـی گیرد بـه صورت #هدفمند فیلم برداری مـی کند.
حرف این خانم کاملا کذب است، زیرا مامور حراست هست که درون حال کتک خوردن است.
پس از آنکه دعوا خاتمـه یـافت، دانشجوی خاطی از مامور حراست عذرخواهی مـیکند و حتی #دست این مامور را هم مـیبوسد.
کاری ندارم کـه چرا هر وقت مسئولین از فیلمـی درون #فضای_مجازی خوششان نمـی آید اسم آن را «فیلمبرداری هدفمند» مـی گذارند، انگار کـه یک تیم جاسوسی آموزش دیده بـه نیت تخریب این کار را کرده اند!
تخریب نگهبانان درون ورودی حراست یک دانشگاه بـه نیت راضی #ترامپ؟ به منظور خوشایند #داماد_صدام_حسین؟ با بودجه #عربستان سعودی؟! با آن بخش کتک زدن و کتک خوردن هم کار ندارم. اینکه دانشجو سیگار کشیده، فحاشی کرده، آغازکننده حمله بوده و ... را کمـیته انضباطی حتما مشخص کند و اگر دانشجو تخلفی کرده برخورد جدی کنید اما آن #دست_بوسی دیگر چه ای هست ؟
از خودمان مـی پرسیم چطور ممکن هست یک پسر جوان کـه لباسش را از تنش درآورده اند و مشاجره کرده حتما دست طرف را هم آخر کار ببوسد؟ فیلم #هندی است؟ آینـه عبرت است؟ توبه درون لحظه است؟
حتی بر فرض مثال اگر واقعاً عذرخواسته ما حتما آن دست بوسی را منتشر کنیم؟ بـه چه نیتی؟
مجبوریم اینطور حرف بزنیم؟ اصرار داریم افکار عمومـی را مضحکه کنیم یـا دانشجوها را عصبانی تر کنیم؟ دست بوسی نشانـه افتخار است؟ پرچم تان بالا رفته الان؟! امـیدوارم دستکم فردا بـه مامور حراست #جایزه ندهند و اعلام نکنند او بهترین مامور حراست تمام #خاورمـیانـه و بلکه #کهشکان_راه شیری است!
آقایـان!حضرات! بزرگان!
سرجدتان اگر مرهم نیستید حداقل زخم نزنید!
اگر حرف زدن بلد نیستید، حرف نزدن یـاد بگیرید. با روان این مردم بازی نکنید. بیشتر از این بازی نکنید. یک اقیـانوس هم با یک قطره سرریز مـی کند. بـه خدا سرریز مـی کند!
#خدایـا_صبر
Media Removed
. واکنش رامبد جوان بـه صحبت های فرح بخش : اگر سند دارید نشان دهید اگرنـه دهانتان را ببندید! . رامبد جوان با انتشار فیلم کوتاهی، بـه شایعات پیش آمده درون مورد هزینـههای صرف شده درون "خندوانـه" و صحبت های محمدحسین فرح بخش واکنش نشان داد و گفت: . « درباره "خندوانـه" برخی اوقات، بعضی ها صحبت هایی مـی کنند و ... .
واکنش رامبد جوان بـه صحبت های فرح بخش : اگر سند دارید نشان دهید اگرنـه دهانتان را ببندید!
.
رامبد جوان با انتشار فیلم کوتاهی، بـه شایعات پیش آمده درون مورد هزینـههای صرف شده درون "خندوانـه" و صحبت های محمدحسین فرح بخش واکنش نشان داد و گفت:
.
« درباره "خندوانـه" برخی اوقات، بعضی ها صحبت هایی مـی کنند و ما را بـه جاهایی نسبت مـی دهند کـه اصلا جای حرف زدن و جواب دادند من را ندارد، اما چند وقت پیش عزیزی درون سینما حسین آقای فرح بخش حرفی راجع بـه من و از زبان من زد کـه تا حدی غلط و دروغ و نامردی بود و نتوانستم جواب ندهم
.
حسین آقا! ای بزرگ من درون سینما! سید علی احمدی یک تهیـه کننده کار درست و برادر و عزیز دوست من درون "خندوانـه" هست و ۲۴ سال هست که کار رسانـه و تهیـه کنندگی مـیکند و کارش را عالی انجام مـی دهد، درون تمام این دو سال بـه کمک گروهش باهم "خندوانـه" را جلو بردیم، حتما برای چیزهایی کـه گفتی درون یک جا عذرخواهی کنی
.
گفته بودند پشت صحنـه "خندوانـه" زد و بند هست و با رانت پیش مـی رود. اگر سند داری نشان دهید و اگر ندارید دهن تان را ببندید. حتما بگویم تمام هزینـه های "خندوانـه" از اسپاسنر برنامـه تأمـین مـی شود و ریـالی از تلویزیون گرفته نمـی شود کـه به عنوان بودجه تلویزیون و بیت المال باشد. اسپانسر هزینـه های "خندوانـه" را نیز بـه تلویزیون مـیدهد و تلویزیون پول ما را مـی دهد، ما هیچ دخالتی درون امور مالی و اسپانسر نداریم
.
خواهش مـی کنم از این بـه بعد با سند حرف بزنید و دیگران هم با سند گوش کنند و حرف بزنند، باور کنید "خندوانـه" برای شادی مردم ساخته مـی شود و اگر مـیخواستیم پول درون بیـاریم، سکه خرید و فروش مـی کردیم و برج و ساختمان مـی ساختیم، ما به منظور سینما و حرفه خودمان کار مـی کنیم »
.
#رامبد_جوان #خندوانـه
Media Removed
واکنش رامبد جوان بـه صحبت های فرح بخش / اگر سند دارید نشان دهید اگرنـه دهانتان را ببندید! . رامبد جوان با انتشار فیلم کوتاهی از صحبتهای خود درون صفحه شخصیاش بـه شایعات پیش آمده درون مورد هزینـههای صرف شده «خندوانـه» و صحبت های محمدحسین فرح بخش واکنش نشان داد.صحبت های جوان به شرح زیر است: . درباره «خندوانـه» برخی ... 🎬
واکنش رامبد جوان بـه صحبت های فرح بخش / اگر سند دارید نشان دهید اگرنـه دهانتان را ببندید!
.
رامبد جوان با انتشار فیلم کوتاهی از صحبتهای خود درون صفحه شخصیاش بـه شایعات پیش آمده درون مورد هزینـههای صرف شده «خندوانـه» و صحبت های محمدحسین فرح بخش واکنش نشان داد.صحبت های جوان به شرح زیر است:
.
درباره «خندوانـه» برخی اوقات، بعضی ها صحبت هایی مـی کنند و ما را بـه جاهایی نسبت مـی دهند کـه اصلا جای حرف زدن و جواب دادند من را ندارد، اما چند وقت پیش عزیزی درون سینما حسین آقای فرح بخش حرفی راجع بـه من و از زبان من زد کـه تا حدی غلط و دروغ و نامردی بود و نتوانستم جواب ندهم
.
حسین آقا! ای بزرگ من درون سینما! سید علی احمدی یک تهیـه کننده کار درست و برادر و عزیز دوست من درون «خندوانـه» هست و ۲۴ سال هست که کار رسانـه و تهیـه کنندگی مـیکند و کارش را عالی انجام مـی دهد، درون تمام این دو سال بـه کمک گروهش باهم «خندوانـه» را جلو بردیم، حتما برای چیزهایی کـه گفتی درون یک جا عذرخواهی کنی
.
گفته بودند پشت صحنـه «خندوانـه» زد و بند هست و با رانت پیش مـی رود. اگر سند داری نشان دهید و اگر ندارید دهن تان را ببندید. حتما بگویم تمام هزینـه های «خندوانـه» از اسپاسنر برنامـه تأمـین مـی شود و ریـالی از تلویزیون گرفته نمـی شود کـه به عنوان بودجه تلویزیون و بیت المال باشد. اسپانسر هزینـه های «خندوانـه» را نیز بـه تلویزیون مـیدهد و تلویزیون پول ما را مـی دهد، ما هیچ دخالتی درون امور مالی و اسپانسر نداریم
.
خواهش مـی کنم از این بـه بعد با سند حرف بزنید و دیگران هم با سند گوش کنند و حرف بزنند، باور کنید «خندوانـه» برای شادی مردم ساخته مـی شود و اگر مـیخواستیم پول درون بیـاریم، سکه خرید و فروش مـی کردیم و برج و ساختمان مـی ساختیم، ما به منظور سینما و حرفه خودمان کار مـی کنیم
#فیلم_نیوز۹۷
Media Removed
. با هم به منظور صحبت برنامـه ریزی کنید.خانوم ها یـه وقت کـه مـیبینید خیلی خسته ان بذارید یـه کم استراحت کنند.یـه کم بگذره... بعدم با حرفای مثبت شروع بـه صحبت کنید نـه منفی.آقایون شما هم ملاحظه خانوم رو ید.از ما انتظار نداشته باشید کـه کل روز رو کـه تنـها بودیم یـا ازتون دور بودیم کـه هیچ شب هم فقط زمـینـه رو فراهم ... . با هم به منظور صحبت برنامـه ریزی کنید.خانوم ها یـه وقت کـه مـیبینید خیلی خسته ان بذارید یـه کم استراحت کنند.یـه کم بگذره... بعدم با حرفای مثبت شروع بـه صحبت کنید نـه منفی.آقایون شما هم ملاحظه خانوم رو ید.از ما انتظار نداشته باشید کـه کل روز رو کـه تنـها بودیم یـا ازتون دور بودیم کـه هیچ شب هم فقط زمـینـه رو فراهم یم که تا شما تلویزیون تماشا کنید!
هر دو حتما با هم کنار بیـایم.اگر مـیخوایم کـه با هم خوب باشیم و زندگی شیرین باشـه حتما خوب حرف زدن و با هم حرف زدن رو تمرین کنیم.
نکات گفتگو رو تو همـین پیج پست های خیلی قبل گفتم.مطالعه کنید خوبه♡♡♡♡
کانالمونم تشریف بیـارین. تجارب رو تبادل مـیکنیم اونجا ...
Media Removed
🔆 انسان وقتی بـه ملاقاتی مـیرود، با او #احوالپرسی مـیکند، بـه او سلام مـیکند؛ همـین، درون ملاقات روح مطهّر ائمّه (علیـهمالسّلام) و اولیـاء الهی [هم] لازم است؛ حتما رفت، سلام کرد، عرض ادب کرد. [زیـارت] بـه هر زبانی هم مـیشود؛ [اگر] بـه همـین زبان معمولی خودمان -اگر فارسیم، اگر تُرکیم، ...
🔆 انسان وقتی بـه ملاقاتی مـیرود، با او #احوالپرسی مـیکند، بـه او سلام مـیکند؛ همـین، درون ملاقات روح مطهّر ائمّه (علیـهمالسّلام) و اولیـاء الهی [هم] لازم است؛ حتما رفت، سلام کرد، عرض ادب کرد.
🔹[زیـارت] بـه هر زبانی هم مـیشود؛ [اگر] بـه همـین زبان معمولی خودمان -اگر فارسیم، اگر تُرکیم، اگر گیلکیم، هر چه هستیم- حرف بزنیم، این آداب ملاقات و زیـارت صورت گرفته. البتّه اگر بخواهیم با یک بیـان شیوا و با مضامـین خوبی حرف بزنیم، آن همـین زیـارتهایی هست که خود ائمّه بـه ما یـاد دادهاند؛ مثل زیـارت امـینالله -که درون واقع عمدهاش هم دعا است؛ چند کلمـهی اوّلش #زیـارت است، بقیّهاش #دعا است- یـا #زیـارت_جامعه کـه بسیـار زیـارت پُرمضمون و پُرمطلبی است.
🔹اگر اینـها را بخوانید و به معنایش توجّه کنید و با حضرت با این بیـان حرف بزنید، عیبی ندارد. مثل این هست که مـیخواهید بروید دیدن یک بزرگی، یک جمعی هستید، بعد مثلاً یک متن زیبایی را یکیتان مـینویسید، مـیروید آنجا، یکیتان از طرف بقیّه این متن را مـیخواند؛ این زیـارتها مثل همان متنی هست که به منظور شما نوشتهاند؛ مـیگویند اگر این متن را خواندید، حرفی کـه باید بـه حضرت بزنید، زدهاید؛ این شد زیـارت. حالا اگر معنایش را ندانستید و سختتان بود -این زیرنویسهای مفاتیحها هم غالباً کامل نیست؛ من نگاه کردهام، اینـهایی کـه همـین حالا هم هست، انصافاً کار خوبی درون این زمـینـه صورت نگرفته کـه یک زیرنویسِ درستِ حسابیای باشد کـه آن معنا را برساند؛ خیلی ناقص است- و این هم نشد و نخواستید، بـه زبان خودتان با حضرت حرف بزنید. این حرف زدن هم حتّی اگر با لبِ تنـها باشد، اشکال ندارد. گفت:
گوش کن با لبِ خاموش سخن مـیگویم
پاسخم گو بـه نگاهی کـه زبان من و توست
💗با دل حرف بزنید. البتّه طبعاً دل حتما جمع باشد و مشغول بـه همـین مخاطب باشد؛ اگر بـه جاهای دیگر اشتغال پیدا کرد -سرگرم دُوروبر و آئینـهکاری و بالا و پایین و این آمد و فلانی رفت و مانند اینـها شد- دیگر دل وصل نمـیشود. سعی کنید ولو دو دقیقه، ولو پنج دقیقه، دل را فارغ کنید از بقیّهی شاغلها و متّصل کنید بـه معنویّتی کـه در آنجا حضور دارد و حرفتان را بزنید. ۸۲/۰۱/۰۶
.
. _____
#khamenei
#khamenei_face
#rahbar
#khamenei_ir
#supremeleader
#خامنئي_دات_آي_آر
#رهبر
#رهبر_انقلاب
#خامنـه_ای
#آرامش_امت
#الخامنئي
#خامنئي
#رهبری
#خامنـه_ای_دات_آی_آر
#خامنـه_اي
#آیت_الله_خامنـه_ای
#امام_خامنـه_ای
#سید_علی_خامنـه_ای #انقلاب #آقا
#اسلام #ایران #معان_حرم #ولایت
Media Removed
. مگر مـی شود پسر بچه ده ساله باشی وبرای یک توپ مـیکاسای اصل ژاپن تمام چرم دلت ضعف نرود؟ لاکردار یک دانـه اش را داشت ، بچه پولدار کوچه بود، یک وقتهایی کـه به ما لطف داشت توپش را مـی آورد توی کوچه مـیگفت بیـایید بازی کنیم، آخ کـه چه لذت داشت یک پا دو پا و دریبل زدن با آن حجم چرمـی رام ! چرمـی کـه شاید تکه ای از کپلی ... .
مگر مـی شود پسر بچه ده ساله باشی وبرای یک توپ مـیکاسای اصل ژاپن تمام چرم دلت ضعف نرود؟ لاکردار یک دانـه اش را داشت ، بچه پولدار کوچه بود، یک وقتهایی کـه به ما لطف داشت توپش را مـی آورد توی کوچه مـیگفت بیـایید بازی کنیم، آخ کـه چه لذت داشت یک پا دو پا و دریبل زدن با آن حجم چرمـی رام ! چرمـی کـه شاید تکه ای از کپلی مـهربان بوده یـا اسبی راهوار یـا ی چون بره های مسیح معصوم...یک توپ چهل تیکه اصل رام بود و راهوار و راحت مـی توانستی روی یک وجب جا سه نفر را جا بگذاری، صاحب توپ اما زورگوبود، بهترین بازیکن ها را به منظور خودش بر مـیداشت و دروازه پشت بـه نور را بر مـی داشت و چون مالک توپ بود نمـی توانستیم نـه بگوییم! هر وقت هم تیمش عقب مـی افتاد بعد از غر زدن توپش را مـی زد زیر بغل و مـیگفت دیرم شده، همـینقدر نامرد! توی کتم نمـی رفت حرف زور ، با بچههای کوچه پول روی هم گذاشتیم یک مـیکاسای پاکستانی خریدیم هزار و هفتصد تومن ...خوب بود ولی نـه بـه خوبی نسخه ژاپنی اش، مستقل شده بودیم، و این کم لذتی نبود، یک روز کـه مشغول بازی بودیم درون آهنی خانـه شان چاک خورد و بر آستانـه درون پدیدار شد، بی توپ زیر بغل، اهرم قدرتش دیگر کار نمـیکرد، نامردی نکردیم بازی اش دادیم، ولی سرتقی ده سالگی نمـیگذاشت دریبلهای تحقیر آمـیز را از او دریغ کنیم، فهمـیده بود بی توپ هیچ هست آن روز را بازی کرد و دیگر نیـامد بـه بازی، یک هفته ای مست مـیکاسای پاکستانی بودیم که تا اینکه آن عصر فرا رسید، توی اوج بازی با یک شوت هوایی توپ افتاد توی حیـاطشان، درون زدیم ، قلبهایمان توی حلقمان بود. دانـه ی عرقی نوک بینیام چکید بغل مورچه ای روی زمـین . با کف دست عرق کرده ام دوباره درون زدم ، دستم بوی آهن زنگ زده گرفت، صدای قلبم را مـیشنیدم، زبانم خشت خیس خورده ای بود توی حلقم ، صدای لخلخ دمپایی ای درون آمد سکوت شد ... سکوتی کشنده ... وچند ثانیـه بعد چیزی پشت سرمان روی زمـین افتاد، کله چرخاندیم لاشـه چروک خورده و مچاله ی مـیکاسای پاکستانی افتاده بود کف کوچه ... دنیـا اسلوموشن شده بود، پاهایمان دو ستون سیمانی شده بود کـه تکان نمـی خوردند، دوست پاکستانی ما را زخمـی ده سانتی متری ناکار کرده بود... دورش حلقه زدیم وگریستیم از عمق جان از تمام دل...بیرون مـی آمد زندهاش نمـیگذاشتیم ... گذشت ...دوست پاکستانیمان را کفاشی افغانستانی بخیـه کرد ویک تیوپ کالباسی رنگ انداختیم تویش ودوباره بازی کردیم ولی جای آن زخم ده سانتی متری هنوز چرک مـیکند...
#هزینـه_سازش
#همدلی
#ظلم
#کودکی
#چیـه_این_فوتبال_اصلا
[حرف زدن ما به منظور on Instagram - mulpix.com دانلود اهنگ میلاد بیرانوند سیتی بیارم مینی بوسی]
نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Sun, 08 Jul 2018 21:59:00 +0000