داره من از دو on Instagram

Unique profiles

83

Most used tags

Total likes

0

Top locations

Huntington Convention Center of Cleveland, Millennium Park, Richmond, London

Average media age

155.7 days

to ratio

11.5

Media Removed

. تزیین پفیلا در نایلون فریزر برای جشن تولد . تزیین پفیلا در نایلون فریزر برای جشن تولد سلام عزیزان . داستان بادمجون همچنان ادامـه داره. انگار علاقه مندان بـه بادمجون روز بـه روز درون حال افزایشـه . . . براتون یک نوع غذای آسون و در عین حال خوشمزه رو آموزش مـیدم . . . به منظور تهیـه این غذا به منظور دو نفر : تزیین پفیلا در نایلون فریزر برای جشن تولد . . چهار عدد بادمجان نیـازه. ( یک عدد رو ورقه کنید و نمک بزنید کنار بزارید.سه عدد ... .
.
سلام عزیزان ❤.
داستان بادمجون همچنان ادامـه داره. 😋
انگار علاقه مندان بـه بادمجون روز بـه روز درون حال افزایشـه . 😋
.
.

براتون یک نوع غذای آسون و در عین حال خوشمزه رو آموزش مـیدم .
.
.
برای تهیـه این غذا به منظور دو نفر : .
.

چهار عدد بادمجان نیـازه. ( یک عدد رو ورقه کنید و نمک بزنید کنار بزارید.سه عدد دیگه رو نگینی درشت خرد کنید و نمک بزنید یک ربع بمونـه بعد آبکشی کنید و با دست کمـی فشار بدید که تا آب نداشته باشـه اول بادمجونای نگینی درشت رو سرخ کنید کمـی زردچوبه بزنید که تا خوشرنگ بشـه. )
بعد بادمجونای ورقه شده رو سرخ کنید این بادمجون ورقه شده رو من فقط به منظور تزیین غذا درون نظر گرفتم مـیتونید هر چهار که تا شو یـه مدل سرخ کنید. 🤔
برنج ییم پیمانـه
سه عدد فیله مرغ یـا نصف فرقی نمـیکنـه . (هر مدل کـه دوست داشتید خرد کنید من خلالی خرد کردم. )
دوعدد پیـاز رو درشت خرد کنید.
نصف فلفل دلمـه (من از دو رنگ سبز و قرمز خورد کردم )
نمک و فلفل و زردچوبه و دو سه قاشق زعفرون دم شده. ( اگه نداشتید واقعا مـهم نیست)
دو قاشق ابلیمو به منظور مرغ
اول برنج رو خیس کنید بزارید که تا یک ساعت قشنگ خیس بخوره .
.

دو که تا پیـاز رو خرد کنید کمـی روغن بریزید و تفت بدید که تا طلایی بشـه. مرغ خرد شده رو اضافه کنید بعش نمک و فلفل و زردچوبه بزنید اول درِ تابه رو بزارید که تا مرغ مغز پخت بشـه زعفرون و هر ادویـه ای کـه دوست دارید بـه مرغ بزنید یک حبه سیر روی مرغ رنده کنید من کمـی پودر اویشن و کمـی پودر گشنیز بهش زدم آبلیمو رو اضافه کنید هم بزنید که تا مخلوط بشـه دوباره درِ تابه رو بزارید که تا کاملا هم پیـاز و هم مرغ هم بپزه و هم طلایی خوشرنگ بشـه من وقتی مرغ رو بـه پیـاز اضافه کردم فلفل های رنگی رو ریختم باهاش تفت بخوره. مرغ کـه اماده شد خاموش کنید و بادمجونای سرخ شده رو باهاش اروم مخلوط کنید. برنح رو آبکش کنید. ته قابلمـه دوقاشق روغن و زردچوبه بریزید و کمـی از برنج آبکش شده کمـی با پشت قاشق فشار بدید که تا موقع برگردوندن از هم نپاشـه. مواد رو بریزید و بعد دوباره برنج و اگه مواد موند دوباره روش مواد بریزید برنج و بیست که تا بیست و پنج دقیقه دم کنید اول یک دقیقه زیـاد کنید بعد شعله رو کم کنید که تا دم بکشـه و ته دیگ ببنده.
وقتی دم کشید خاموش کنید و دو سه دقیقه صبر کنید بعد درون ظرف سرو برگردونید. و تزیین کنید.بپزید و نـهایت لذت رو ببرید.
نکته :
اگه خواستید غذاتون با مرغ نباشـه سیب زمـینی نگینی سرخ شده مـیتونید جایگزین کنید.
.
.
پ.ن : ریحونای دور سالاد شیرازی محصول خودمـه 😎😋
شربت گل سرخ برام ازکاشان سوغات آوردن.کمـی ابلیموی تازه بهش زدم وشربت درست کردم.

Read more

Media Removed

. سلام عزیزای دل️ این خورشت کـه "شوید قرمـه" نام داره یکی از غذاهاییـه کـه من از مادر خدابیـامرزم یـاد گرفتم. هر غذایی کـه خوشمزه ست رمز و رازی توی پختش داره کـه اون رو خاص و خوشمزه کرده. این دومـین پستیـه کـه برای کمپین #سفیرمزه شرکت روغن لادن تهیـه کردم کـه قصدش جمع‌آوری فوت و فن‌هاییـه کـه مردم نقاط مختلف ایران ... . سلام عزیزای دل❤️
این خورشت کـه "شوید قرمـه" نام داره یکی از غذاهاییـه کـه من از مادر خدابیـامرزم یـاد گرفتم. هر غذایی کـه خوشمزه ست رمز و رازی توی پختش داره کـه اون رو خاص و خوشمزه کرده. این دومـین پستیـه کـه برای کمپین #سفیرمزه شرکت روغن لادن تهیـه کردم کـه قصدش جمع‌آوری فوت و فن‌هاییـه کـه مردم نقاط مختلف ایران به منظور خوشمزه‌تر شدن غذاهاشون دارن. شما هم توی این کمپین شرکت کنید و #سفیرمزه ی خونـه و یـا شـهر خودتون باشید و راز خوشمزه و خوش عطر شدن غذاهاتون رو با ما بـه اشتراک بذارید ❤️ از هشتگ #سفیرمزه استفاده کنید. درون آخر گزیده ای از این پست‌ها بـه صورت کتاب چاپ خواهد شد و بهانی کـه شرکت این کتاب پر از فوت و فن و نکته رو هدیـه مـیدن . 👌❤️ راستی هر هفته هم بـه سه نفر محصولات لادن جایزه مـیدن. .
.
حالا من بگم از رازهای خورشت "شوید قرمـه" : .
.
۱) شویدِ این خورشن از بقیـه سبزی‌هاش بیشتره.
۲) سبزی این خورش شامل تره، تزیین پفیلا در نایلون فریزر برای جشن تولد جعفری و شویده کـه شوید اون ۳ برابر سبزی‌های دیگه استفاده مـیشـه. (در این خورشت از شنبلیله استفاده نمـیشـه)
۳) سرخ سبزی‌ها بـه نسبت قرمـه سبزی کمتره.
۴) بعد از اینکه سبزی‌ها بـه طور معمول سرخ شد دو قاشق ازش رو جدا مـیکنیم و بیشتر از بقیـه سرخ مـیکنیم. این باعث مـیشـه خورشت بـه روغن بیفته.
۵) بهتره کـه توی این خورشت از لوبیـای چشم بلبلی استفاده بشـه. ولی اگه درون دسترس نبود از لوبیـا قرمز هم مـیشـه استفاده کرد.
۶) لوبیـای چشم بلبلی بعد از خیس شدن حتما چهار پنج دقیقه بجوشـه و سپس آبکش بشـه و بعد بـه خورشت اضافه بشـه. درون غیر این صورت خورشت رو کدر مـیکنـه.
۷) به منظور چاشنی این خورشت از لیمو عمانی و گرد لیمو عمانی استفاده مـیشـه.
8)هم از گوشت مـیتونید استفاده کنید هم از مرغ

@ladanoil
#غذا #آشپزی #بزن #خوشمزه #شوید_قرمـه #شویدقرمـه

Read more

Advertisement

Media Removed

Hi dear buddies,how are things? The Persian equivalent of the expression" Whose side are you on?" ( Who do you agree with or support?) :طرف كي هستي؟ """"""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""L"توضيح ؛ سلام دوستان صبح جمعه زيبايتان بخير٠ درون جمله اول ميگويد: چند مدته داريد انگليسي ميخونيد؟ ... Hi dear buddies,how are things? The Persian equivalent of the expression" Whose side are you on?" ( Who do you agree with or support?) :طرف كي هستي؟ """"""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""L"توضيح ؛ سلام دوستان صبح جمعه زيبايتان بخير٠ درون جمله اول ميگويد: چند مدته داريد انگليسي ميخونيد؟ براي بيان مدت زمان انجام كاري كه درون گذشته شروع شده و تا حال حاضر هم ادامـه دارد،بايد از زمان ماضي نقلي استمراري يا حال كامل استمراري استفاده كرد٠براي ساخت اين زمان بعد از فاعل فعل كمكي ( هو / هز ) و بعد از قسمت سوم فعل ( تو بي ) يا ( بين ) و در آخر از شكل ( آي ان جي ) دار فعل مورد نظر كمك ميگيريم٠ درون جمله دوم ميگويد ؛ من دو ساله دارم انگليسي ميخونم٠ بديهي هست كه اين جمله هم بدليل اينكه نشون ميده از دو سال پيش که تا الان داره انگليسي ميخونـه ، بايد از زمان حال كامل استمراري استفاده كرد٠در جمله سوم ميگويد : چند که تا درس خوانده ايد٠ درون اينجا بخاطر اينكه كميت و يا تعداد درس هاي خوانده شده مورد سوال هست بايد از زمان حال كامل يا ماضي نقلي استفاده كرد.براي ساخت اين زمان بعد از فاعل از فعل كمكي ( هو / هز ) و سپس از قسمت سوم فعل مورد نظر استفاده ميشود٠ """""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""l"برخي از دوستان ميپرسند، چگونـه ميتوان از طريق مجازي زبان را ياد گرفت٠عزيزان اين كلاس بصورت تلفني از طريق برنامـه هاي اسكايپ ، واتسپ ، ايمو و يا لاين هم بصورت صوتي و در صورت نياز هم تصويري قابل اجراست٠دوستان براي تجربه ميتوانند براي يك الي دو جلسه ثبت نام نمايند که تا در صورت رضايت از كيفيت كلاس آنرا ادامـه دهند٠ """""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""Viber , Line , Whatsapp , Telegram & Imo : 09126783301. Kik : Rahimi47 """""""""""""""""""""""""""""""""""""""""" #Englishforiranians #Englishvirtuallearning #Englishonlinelearning #Englishcommonmistakes #Englishidioms #Englishwriting #Engliseducation #Englishlearning #Englishexpressions #Englishconversation #TOEFL #IELTS #تافل #تدريس #آموزش #آيلتس

Read more

Media Removed

. دست خودم نبود، غم صدای پیرزن جذبم کرد داشت به منظور ی جوان کـه چهره ای آشفته داشت مـیگفت: پدرم بازاری بود. از اون بازاری های گردن کلفت و با آبرو. دوتا بزرگتر از من بـه تبعیت از پدر با پسر عموهام ازدواج ، من اما سرکش بودم اصلا مـهم نبود چی درسته، فقط سعی مـیکردم خلاف عقیده و حرف پدرم عمل کنم. هفده ... .
دست خودم نبود، غم صدای پیرزن جذبم کرد
داشت به منظور ی جوان کـه چهره ای آشفته داشت مـیگفت:

پدرم بازاری بود. از اون بازاری های گردن کلفت و با آبرو. دوتا بزرگتر از من بـه تبعیت از پدر با پسر عموهام ازدواج ، من اما سرکش بودم
اصلا مـهم نبود چی درسته، فقط سعی مـیکردم خلاف عقیده و حرف پدرم عمل کنم.
هفده سالم بود کـه پسر همسایمون عاشقم شد. عاشق کـه چه عرض کنم، شیدا
همـیشـه با التماس نگاهم مـیکرد
پدرم موافقت کرد و گفت باهاش ازدواج کن اما من نمـیخواستم بـه حرف پدرم گوش کنم
عاشق شدم، عاشق شاگرد مغازه ی پدرم
توی خانواده و محل پیچید کـه حاج محمد علی عاشق یـه شاگرد مغازه شده،
مغرور شد، شاگرد مغازه رو مـیگم، گفت نمـیام خواستگاریت چون پدرت منو راه نمـیده اما حاضرم باهات فرار کنم
خودم رو از ارث وتوجه خانواده محروم کردم و یـه شب با کلی پول و طلا کـه از خونـه ی خودمون دزدیده بودم باهاش فرار کردم،
من عاشقش شده بودم و فقط مـیخواستم بـه عشقم برسم.
فکر مـیکردم زندگی کناری کـه عاشقشی بالاترین درجه ی خوشبختیـه اما بـه این فکر نکرده بودم کـه اگه اون طرف عاشق تو نباشـه چه دردی رو حتما تحمل کنی.
من ازی کـه عاشقم بود گذشتم و رفتم سراغی کـه عاشقش بودم! غافل از اینکه یـه زن زمانی دلش بـه خونـه و زندگی گرم مـیشـه کـه هر روز صبح با حرف های محبت آمـیز همسرش از خواب بیدار بشـه.
یـه زن واسه زنده موندن روح و ذوقش نیـاز داره مورد توجه مرد زندگیش قرار بگیره.
غافل از اینکه کافیـه یـه مرد بفهمـه یـه زن با تمام وجودش عاشق شده، مغرور مـیشـه.
دلش مـیخواد هر لحظه قدرتش رو بـه رخ بکشـه و یـادآوری کنـه کـه هی زن تو بدون من مـیمـیری، مـیزنـه توی دهنت، با غیظ و غرور نگاهت مـیکنـه، له مـیشی، خرد مـیشی، داغون مـیشی اما دم نمـیزنی چون دلباخته ای، دو ایستگاه بیشتر نمونده که تا مقصد و کفاف شنیدن ادامـه ش رو نمـیده
اینکه چی گذشت بـه من زیـاد بـه کارت نمـیاد، اما یـادت باشـه یـه جایی توی شصت یـا هفتاد سالگی، کنار پیـاده رو، وقتی روی یـه نیمکت نشستی و به رفت و آمد مردم نگاه مـیکنی و یـه سوال بیخ ذهنت مـیشینـه کـه چقدر از زندگی و تصمـیماتی کـه گرفتم رضایت دارم چه جوابی به منظور خودت داشته باشی
من اینجا حتما پیـاده شم. پسر همسایمون بعد از فرار من ازدواج نکرد هیچوقت، یـه وقتایی مـیرم دیدنش، نزدیک این ایستگاه مـیشینـه کنار پیـاده رو و ساز مـیزنـه، یـه شبایی شام درست مـیکنم مـیبرم براش و مـیشینم کنارش و برام آهنگ سلطان قلبها رو مـیزنـه
قطار ایستاد و پیرزن با لبخند از جایش بلند شد و رفت...
یک ظرف غذا هم از نایلونی کـه دستش گرفته بود پیدا بود
.
#علی_سلطانی

عرا دکتر برداشته
@mahdi.maaref

Read more

Media Removed

درود... امـیدوارم شاد و سرحال باشید. تو فصل بهار درون خیلی مناطق کشورمون بـه خصوص مناطق کوهستانی گیـاهانی بـه صورت خودرو رشد مـیکنن کـه اگر از خواصشون بدونید حتما مـیخرید یـا خودتون مـیچینید و باهاش غذاهای خوشمزه مـیپزید! مثل همـین دستور غذایی کـه شنگ و تره کوهی رو من از درکه خ و باهاش یک پلوی عالی درست ... درود...
امـیدوارم شاد و سرحال باشید.
تو فصل بهار درون خیلی مناطق کشورمون بـه خصوص مناطق کوهستانی گیـاهانی بـه صورت خودرو رشد مـیکنن کـه اگر از خواصشون بدونید حتما مـیخرید یـا خودتون مـیچینید و باهاش غذاهای خوشمزه مـیپزید!
مثل همـین دستور غذایی کـه شنگ و تره کوهی رو من از درکه خ و باهاش یک پلوی عالی درست کردم!
شما هم امتحان کنید، قطعا خوشتون مـیاد😊

پلو شنگ و تره کوهی با گردن ی

مواد لازم
برنج ۴ پیمانـه
شنگ  ۵۰۰ گرم
تره کوهی ۳۰۰ گرم
گردن ی ۷۰۰ گرم
پیـاز ۱ عدد
سیر درسته ۲ کله
نمک و روغن بـه مـیزان لازم
زردچوبه و ادویـه و فلفل و آبلیمو بـه مـیزان لازم

طرز تهیـه
پیـاز رو خرد کنید و با همراه گوشت گردن تفت بدید.
وقتی گوشت خوب تفت خورد, نمک و فلفل و ادویـه و زردچوبه اضافه کنید و تفت بدید.
گوشت رو درون زودپز بذارید و به مـیزان لازم روی اون آب سرد اضافه کنید و دو که تا کله سیر رو بشویید و پوست های اضافی روی اون رو طوری بگیرید کـه حبه های سیر از هم باز نشن و درسته بـه گوشت اضافه کنید. کمـی آبلیمو بزنید و درب زودپز رو ببندید که تا گوشت بپزه.
کمـی آب توی قابلمـه بریزید و وقتی جوش اومد, تره کوهی خرد شده رو بـه اون اضافه کنید و اجازه بدید که تا نیم پز بشـه.
وقتی نیم پز شد, شنگ خرد شده رو اضافه کنید و وقتی با هم پختن, نمک و روغن اضافه کنید و برنج رو بـه قابلمـه اضافه کنید.
در این مرحله حتما روی برنج بـه اندازه یک بند انگشت آب باشـه!
وقتی برنج جوش خورد و آب اون کشیده شد, اجازه بدید که تا برنج دم بیـاد و بعد با گوشت گردن نوش جان کنید.

نکات
*شنگ یک سبزی کوهی هست کـه در فصل بهار درون مناطق کوهستانی بـه صورت خودرو رشد مـیکنـه!
*از نظر ظاهری تقریبا فرمـی مثل تره داره ولی مزه اون با تره متفاوته و کمـی هم ترش مزه است!
*خواص بسیـار زیـادی هم داره کـه مـیتونید درون اینترنت جستجو کنید.
*تره کوهی هم بـه صورت خودرو درون مناطق کوهستانی رشد مـیکنـه و تقریبا شبیـه پیـازچه هست ولی ریزتر و طعم تندی مثل پیـاز و سیر داره!
*تره کوهی هم خواص بسیـار زیـادی داره.
*تره کوهی دیرتر از شنگ مـیپزه، به منظور همـین اول اونو بـه قابلمـه اضافه کنید.
*مـیتونید بـه جای گوشت گردن,از گوشت ی قیمـه ای یـا ماهیچه ی هم استفاده کنید.
*عشنگ رو مـیذارم استوری!😊 #پلو #شنگ_پلو #انواع_پلو #شنگ_پلو_شف_گیلدا #پلوگیـاهی #پلوها #پلوهای_گیلدا #پلوگوشت #گوشت_گردن #گوشت_گردن_ی

Read more

Media Removed

شايد باورتون نشـه اما عاشقش شدم رفت من رنگ آبى و صورتي ملايم رو خيلي دوست دارم شما چي ؟! . . . #كيك_عريان_نداپز تخم مرغ 6عدد شکر 230گ ارد 250گ اب یـا شیر 1/4پیمانـه روغن مایع 1/4پیمانـه پکینک پودر 1ق ش سوپ خوری وانیل 1/8قاشق چای خوری درجه فر 180 مدت زمان پخت 30الی 40دقیقه طرز تهیـه 🏻 سفیده ... شايد باورتون نشـه
اما
عاشقش شدم رفت 💞
من رنگ آبى و صورتي ملايم رو خيلي دوست دارم
شما چي ؟! .
.
.
#كيك_عريان_نداپز
تخم مرغ 6عدد
شکر 230گ
ارد 250گ
اب یـا شیر 1/4پیمانـه
روغن مایع 1/4پیمانـه
پکینک پودر 1ق ش سوپ خوری
وانیل 1/8قاشق چای خوری
درجه فر 180
مدت زمان پخت 30الی 40دقیقه
طرز تهیـه 👇🏻
سفیده را از از زرده جدا کرده و در ظرف های تمـیز بدن چربی مـیریزیم دقت کنید تخم مرغ ها حتما یخچالی و کاملا سرد باشن
اول سفیده را باهم زن زده و یکم شکر بـه سفیده اضافه مـیکنیم که تا پفکی تر شود و بعد زرده را با بقیـه شکر و وانیل هم زده و بعد از مخلوط شدن شير را اضافه و بعد از مخلوط شدن روغن را اضافه کرده وقتی حالت کش دار شد زرده را داخل سفیده مـیریزیم و مخلوط مـیکنیم و بعد ارد و بكينگ پودر را درون چند مرحله اضافه کرده و بعد کف ودور قالب را چرب کرده و كف ان را كاغذ روغني انداخته مایع را داخل قالب مـیریزیم و در فر قرار مـیدهیم
اگه مـیخواین مطمن بشین کیکتون پخته دست روش بزنید مـیخوابه اگه دوباره برگشت سر جاش يعني پخت
براي خامـه فرم گرفته از خامـه قنادي كه لوازم قنادي ها دارن استفاده ميكنم خامـه يخ زده هست ميزارم بيرون که تا كمي نرم بشـه اينقدري كه قاشق داخلش بره بعد با دور تند همزن مي من از مارك خامـه قنادي كولاك استفاده ميكنم كه حدود ٧ که تا ١٠ دقيقه طول ميكشـه که تا فرم بگيره هر ماركي يه مدت زماني داره بعد نميشـه گفت دقيق چند دقيقه طول ميكشـه واسه اين مقدار هم من همين يه بار دستور ٦ تخم مرغي توو قالب ٢٠ سانتي درون دو مرحله درست كردم ( كل دستور رو درون دو قالب ٢٠ سانتي ريختم ارتفاع قالبم ٩ هست )
اون شره هاي روي كيك هم شكلات تخته اي توتفرنگي بود بن ماري كردم و وقتي از حرارت افتاد با قاشق دور که تا دور كيكم ريختم

Read more

Advertisement

Media Removed

#دل_درد داداش #کمپین کیلو چند ؟ یک عزیزی دایرکت داده مـیگه شما هم درون کمپین #نـه_به_خرید_خانـه و #نـه_به_خرید_ماشین_صفر و #نـه_به_خرید_طلا شرکت کن استاد من و امثال من چندین ساله عضو این کمپینـها هستیم اون زمان کـه اون اقا داشت بـه بنگاه املاکی مـیگفت عیب نداره پولش مـهم نیست من از همـین پنت هاوس ... #دل_درد

داداش #کمپین کیلو چند ؟
یک عزیزی دایرکت داده مـیگه شما هم درون کمپین #نـه_به_خرید_خانـه و #نـه_به_خرید_ماشین_صفر و #نـه_به_خرید_طلا شرکت کن

استاد
من و امثال من چندین ساله عضو این کمپینـها هستیم

اون زمان کـه اون اقا داشت بـه بنگاه املاکی مـیگفت عیب نداره پولش مـهم نیست من از همـین پنت هاوس خوشم اومده
عیب نداره همـین ویلا رو برام قولنامـه کن
ما داشتیم بـه بنگاهی محل مـیگفتیم دو نفریم با یک بچه

اون زمان کـه اون اقا داشت بـه نمایشگاه دار مـیگفت دیگه زیر دو هزار و هفده نباشـه
ما داشتیم از صاحب قبلی پرایدمون مـیپرسیدیم دیگه کجاهاش رنگ داره

اون زمان کـه طرف بـه خانمش مـیگفت تو فقط بگو از کدوم خوشت اومده طلا و برلیـانش مـهم نیست
ما داشتیم بـه طلافروش مـیگفتیم اقا تروخدا دیگه بیشتر از این از پولش کم نذار بـه خدا همـینم مجبوریم بفروشیم

اون زمان کـه طرف داشت بـه دکترش مـیگفت ده تومن بیشتر مـیدم فقط چند مـیل نوک دماغم رو بالاتر بگیر
ما داشتیم بـه اقای دکتر مـیگفتیم اقا هر کدوم خیلی لازمـه درست کن روکش هم نمـیخواد فقط تروخدا کمتر حساب کن بـه خدا بعد انداز بچه ها رو از بانک برداشتیم

اره اساتید
اره عزیزان دل
ما خیلی وقته عضو این کمپین ها هستیم

ما خیلی وقته همونقدر کـه باید مـیخریم
همونقدر کـه باید مـیخوریم
فقط همونقدر کـه دستمون پیشی دراز نباشـه

همونقدر

#مرد_باشید ماشینـهای مـیلیـاردیتون بفروشید
مرد باشید از ویلا و خونـه های مـیلیـاردیتون بگذرید
مرد باشید بعد اندازتون رو بریزید توی #بازار_کار
#کمپین_ایجاد_اشتغال راه بندازید
#کمپین_فروش_ماشین_خارجی #کمپین_فروش_ویلا فروش پنت هاوس

ولمون کنید بگذارید با توی دروازه و از کناره دروازه گفتنـهای گزارشگرای #جام_جهانی دلمون خوش باشـه و سرمون گرم

Read more

Media Removed

#tars ترمز زندگی همـه ترس است. ترس باعث مـیشـه کـه جلو تمام پیشرفتها گرفته بشـه. ترس از موقع تولد که تا زمان مرگ با ما هست و خیلی مـهمـه کـه بتونیم با ترسهامون مبارزه کنیم. ترس انواع مختلف داره: ترس از دست یـه عزیزت، ترس از دست شـهرت، آبرو، قدرت و و و. بزرگترین ترس من تو این دو سال ترس از رانندگی و ... #tars

ترمز زندگی همـه ترس است. ترس باعث مـیشـه کـه جلو تمام پیشرفتها گرفته بشـه. ترس از موقع تولد که تا زمان مرگ با ما هست و خیلی مـهمـه کـه بتونیم با ترسهامون مبارزه کنیم. ترس انواع مختلف داره: ترس از دست یـه عزیزت، ترس از دست شـهرت، آبرو، قدرت و و و.

بزرگترین ترس من تو این دو سال ترس از رانندگی و تصادف بود. ۸ ساله پیش وقتی گواهینامـه ام را گرفته بودم مـیترسیدم کـه رانندگی کنم. چون همش یـه صحنـه بد جلو چشمم مـی امد و باعث شد کـه ۶ سال رانندگی نکنم. بـه خاطر این ترس خیلی وابسته بـه اتوبوس و قطار شده بودم. واین وابستگی باعث شده بود کـه کمتر پیشـه دوست و آشنایـان برم. چون قطار و اتوبوس درون یک زمانـهای محدودی درون تردد هستند. و این محدودیت منو وادار مـیکرد کـه اولینی باشم کـه جشن یـا مـهمونی را ترک کنم. احساس مـیکردم که تا خونـه با خودم درگیر بودم و فکر مـیکردم.

که یـه روز دو که تا از دوستانم منو مسخره و گفتن تو ۲۷ ساله هستی ولی مثل بجه ها مـیترسی کـه رانندگی کنی. اون روز خیلی خرد و حقیر شدم. فکر کنم لازم بود کـه اون حرفها را بشنوم. چون از او روز تصمـیم گرفتم کـه با ماشینم برم سر کار. و تمام مسیر راه را با خودم زمزمـه مـیکردم کـه تو مـیتونی، تو نمـی ترسی!

من با ترسم جنگیدم و موفق هم شدم. با بقیـه ترسهام هم تصمـیم دارم بجنگم. اگر درون زندگیتون مـیدونید کـه ترس از چیزی باعث مـیشـه کـه به اون هدف و موفقیت نرسید بدونید کـه با اون ترس حتما جنگید! ما ساخته شده ایم کـه مبارزه کنیم و با هر افتادن دوباره سر پا با یستیم! حالا تو بـه من بگو: درون حاله حاضر بزرگترین ترست درون زندگیت چی هست؟

Read more

Advertisement

Media Removed

‌ (۱) بختِ آیینـه ندارم کـه در او مـی‌نگری #عالیجناب_سعدی • (۲) امروز روز سعدی بود، سعدی رو اولین بار از فیلم “شب‌های روشن” شناختم. اونجایی کـه رویـا گفت: ازی کـه گلستان و بوستان گفته، این غزل‌ها بعیده. استاد هم جوابشو داد: درون واقع بهترین کارهای سعدی همـین غزل‌هاشـه. ‌ بیـا کـه در غم عشقت مشوشم، ...
(۱)
بختِ آیینـه ندارم کـه در او مـی‌نگری

#عالیجناب_سعدی

(۲)
امروز روز سعدی بود، سعدی رو اولین بار از فیلم “شب‌های روشن” شناختم. اونجایی کـه رویـا گفت: ازی کـه گلستان و بوستان گفته، این غزل‌ها بعیده. استاد هم جوابشو داد: درون واقع بهترین کارهای سعدی همـین غزل‌هاشـه.

بیـا کـه در غم عشقت مشوشم، بیـا ببین درون غم چه ناخوشم بی‌تو.
شب از فراق تو مـی‌نالم ای پری رخسار، چو روز گردد گویی درون آتشم بی تو.
دمـی تو شربت وصلم نداده‌ای جانا، همـیشـه زهر فراقت همـی چشم بی تو.
اگر تو با من مسکین چنین کنی جانا، دو پایم از دو جهان نیز درون کشم بی تو.
پیـام دادم و گفتم بیـا خوشم مـی‌دار، جواب دادی و گفتی کـه من خوشم بی تو.

و امـیری کـه جواب تلفن رو نداد.

(۳)
من هیچ وقت شعر حفظ نمـی‌شم. درون واقع من هیچ‌وقت هیچی حفظ نمـی‌شم ولی خوندن این شعرها آرومم مـی‌کنـه، ذهن سیـالمو بازی مـی‌ده و بهش جرئت خیـال‌پردازی مـی‌ده. غزل‌های سعدی به منظور من فضای دوست‌داشتنی داره. روونـه. راحته و با ذهن من بازی مـی‌کنـه.

Read more

Media Removed

. . . .سلام سلام بـه همـه ي دوستان عزيزم 🏼‍♀️. ديروز عصري از شمال برگشتم 🤗 . بعد از چند روز دوري ، بچه ها هوس زرشك پلو كردند و دلتنگ دستپخت مادر 🤨 .هر چند واسه اين دو سه روز براشون غذا گذاشته بودم . . تو خونـه ي ما دو که تا ا زياد اهل شيرين پلو نيستند بخاطر پوست نارنج، زياد خوششون نمياد ، منم مجبور شدم ... .
.
.
.سلام سلام بـه همـه ي دوستان عزيزم 🙋🏼‍♀️.
ديروز عصري از شمال برگشتم 🤗
.
بعد از چند روز دوري ، بچه ها هوس زرشك پلو كردند و دلتنگ دستپخت مادر 🤨
.هر چند واسه اين دو سه روز براشون غذا گذاشته بودم .
.
تو خونـه ي ما دو که تا ا زياد اهل شيرين پلو نيستند بخاطر پوست نارنج، زياد خوششون نمياد ، منم مجبور شدم برنج بـه اين صورت سرو كنم نصف زرشك پلو و نصف شيرين پلو جاي همگي شما خالي 💚
.
.
.
. .
.اين مدل شيرين پلو راحتترين سبكي كه درست كردم اميدوارم از اين سبك خوشتون بياد 🙄سبك هاي ديگر رو ميتونيد از گوگل سرچ كنيد
.
.طرزتهيه شيرين پلو با مرغ:
.
. پوست پرتقال يا نارنج( كه من از نارنج استفاده كردم چون تلخي كمتري داره) ریز شده را دو بار درون آب بجوشانید. سپس چند بار درون آب سرد بخیسانید و هربار آب آن را عوض کنید.
.
.

در یک قابلمـه آب را همراه با شکر بجوشانید.
. سپس خلال های نارنج را درون ش بریزید و بجوشانید که تا شیرین شوند. .
.
.
.بعد يك يا دو عدد هويج رو خلال كرده با كمي روغن يا كره تفت داده و بعد با مقداري كمي گلاب و زعفرون دم كشيده و شكر و هل بزاريد ، بپزه و در آخر خلال پسته و خلال بادوم اضافه ميكنيم که تا كمي نرم بشوند
بعد زرشك شسته شده رو با روغن و مقدار كمي شكر تفت داده و بعد بـه خلال هاي نارنج و هويج اضافه ميكنيم و كمي تفت ميديم
.
.
و زماني كه برنج رو اماده كرديم و دم كشيد مقداري از برنج ( بـه اندازه يك الي دو كفگير برنج رو زعفرون دم كشيده زده و با تمام مخلفات مخلوط ميكنم و موقعي كه برنج رو سرو ميكنيم روي برنج تزيين ميكنيم اميدوارم خوشتون بباد و در كنار عزيزانتون لذت ببريد 😋
💝
.
.
.
.
.كيا شيرين پلو دوست نــــدارند؟؟؟؟؟🤔🧐
.
.
.
.
. . #طرز_تهيه_شيرين_پلو_سامانتا_فود
. #شيرين_پلو
.
.
.طرز تهيه مرغ درون پستهاي پايين تر هست

Read more

Media Removed

(جنون قسمت یـازدهم) دور و برش و نگاه کرد.خودم و کنار کشیدم.الهی بمـیرم برا عزیزجون چشاش از گریـه خیلی متورم و سرخ شده بود.چشاش رو صورتم قفل شدن.یـه لحظه حس کردم داره منو مـی بینـه,نفسم بند اومده بود.آروم و بریده بریده گفتم:عزیزجون...آهی کشید, چشاشو بست و دست بـه دعا بلند کرد.یـه نفس راحت کشیدم.در همون ... (جنون قسمت یـازدهم)

دور و برش و نگاه کرد.خودم و کنار کشیدم.الهی بمـیرم برا عزیزجون چشاش از گریـه خیلی متورم و سرخ شده بود.چشاش رو صورتم قفل شدن.یـه لحظه حس کردم داره منو مـی بینـه,نفسم بند اومده بود.آروم و بریده بریده گفتم:عزیزجون...آهی کشید, چشاشو بست و دست بـه دعا بلند کرد.یـه نفس راحت کشیدم.در همون حین چندتا از دوستام سر رسیدن و توی راهرو مشغول احوالپرسی با آقاجون بودن.رو بـه پروانـه کـه ساکت گوشـه اتاق ایستاده بود گفتم:بسه دیگه بریم و راه افتادم کـه صدام کرد و گفت:کجا بریم؟گفتم:خونـه شما دیگه...گفت:خوب چشاتو ببند و تصورش کن که تا با هم بریم.خواستم چیزی بگم کـه با اشاره بهم فهموند کـه ساکت باشم.چشامو بستم و خونـه پروانـه توی ذهنم تجسم کردم.احساس مـی کردم بدنم مثل پر سبک شده.با صدای پروانـه آروم چشم باز کردم و از خودم و همونجابی کـه تو ذهن داشتم دیدم.باورم نمـیشد اون‌همـه فاصله را چند ثانیـه طی کردیم.خیلی هیجان انگیز بود.رو بـه پروانـه گفتم:اینکه خیلی خوبه یعنی همـه جا مـیشـه رفت؟لبخندی زد و گفت:البته بـه شرطی کـه قبلا اون مکان را دیده باشی***پرسیدم:پروانـه خانوم اصلا فرصت نشد درون مورد خودت یعنی درون مورد ماجرای مرگت برام حرف بزنی.چشاش پر اشک شد و به سمت باغ خیره شد.مـی خواست حرف بزنـه کـه با شنیدن صدایی هر دو بـه سمت صدا برگشتیم.ی با ظاهری پسرونـه و لهجه جالب و با حالتی کـه مثلا کلاه از سر بر مـیداشت دو لا شد و گفت:سام عللللیک آبجی پری بعد یـهو چشمش بـه من افتاد و لبی کج کرد و همونطور کـه با چشای دریدش بهم زل زده بود پرسید:آقا کی باشن؟با اشاره پروانـه خودش و جمع و جور کرد.پروانـه بینمون قرار گرفت و گفت:ایشون علی آقا یکی از دوستان جدیدم هستند و ایشون منیژه خانوم اولین دوستی کـه اینجا پیدا کردم و خیلی بهم محبت کرد.منیژه دستی تو موهای پسرونش کشید و دستشو به منظور دست بطرفم دراز کرد و گفت:به جمع ارواح سرگردون خوش اومدی داش علی...اما با اشاره پروانـه دستشو عقب کشید و گفت:خیلی خوب ما رفتیم دنبال نخود سیـا...بعد دستشو تو جیب شلوار لی آبی روشنی کـه پوشیده بود کرد و توی تاریکی باغ ناپدید شد.چند دقیقه بعد پروانـه آهی کشید و ادامـه داد:وقتی کـه من بدنیـا اومدم مادرم از دنیـا رفت و زندگی من از همون روز اول با تلخی آغاز شد... ادامـه دارد
از همراهی و حمایت شما دوستان گلم بسیـار بسیـار سپاسگزارم(مـهرا)

Read more

Media Removed

#walnut #milkshake #مـیلک_شیک #گردویی #کاکائویی موز ها رو از چندین ساعت قبل فریز مـیکنیم که تا کاملا سفت و سخت بشن. بعد همـه مواد رو مـیریزیم توی پارچ مخلوط کن. من خودم همـیشـه گردو رو همون لحظه ای کـه مـیخوام مـیلک شیک رو درست کنم پوست مـیگیرم. توی عهم کاملا مشخصه کـه گردوها رنگ روشنی دارند و تازه هستند. ... #walnut #milkshake
#مـیلک_شیک #گردویی #کاکائویی

موز ها رو از چندین ساعت قبل فریز مـیکنیم که تا کاملا سفت و سخت بشن.
بعد همـه مواد رو مـیریزیم توی پارچ مخلوط کن.
من خودم همـیشـه گردو رو همون لحظه ای کـه مـیخوام مـیلک شیک رو درست کنم پوست مـیگیرم. توی عهم کاملا مشخصه کـه گردوها رنگ روشنی دارند و تازه هستند. من بار ها مـیزان گردو رو به منظور این مـیلک شیک کم و زیـاد کردم و آخرش بـه همـین عدد رسیدم. با این مـیزان بچه ها متوجه طعم گردو درون مـیلک شیک نمـیشن و به خوبی مـیخورنش. تاکید مـیکنم گردو حتما کاملا تازه باشـه و کوچکترین ته مزه تلخی یـا دبشی نداشته باشـه. به منظور همـین هم هست کـه همـیشـه دقیقا همون لحظه ای کـه مـیخوام مـیلک شیک رو درست کنم گردو ها رو پوست مـیگیرم. از گردوی پوست گرفته شده آماده هم هرگز استفاده نمـیکنم. از نظر خودم این نکته خیلی مـهمـه. البته بچه های من موجودات بد ادایی هستن!

مخلوط کن رو روشن مـیکنیم که تا مـیلک شیک شکل بگیره. 
این مـیزان به منظور دو یـا دیگه فوقش سه نفر مناسبه. ولی من همون دو نفر رو حساب مـیکنم چون لیـانا گاهی وقتها مـیگه "دوبایـه"! بلافاصله توی لیوان ریخته و سرو مـیکنیم. این مـیلک شیک ماندگاری نداره و باید درجا نوشیده بشـه.

من این بطری ها رو پارسال به منظور بچه ها خ. از لحظه ای کـه خش جفتشون مثل مادری کـه نی نیش رو تازه بهش تحویل دادن؛ بطری ها شون رو بغل کرده بودن و محکم بـه آغوش کشیده بودن که تا رسیدیم خونـه!

بعدشم با موفقیت یـه چند ماهی باهاش زندگی مـید تا... که تا اینکه دلشون رو زد! هیچی دیگه باز رفتم یـه چیز دیگه واسه گول زدنشون خریداری کردم!

در کل اگر بخوام مقایسه کنم... کـه خب البته مقایسه کار بسیـار زشت و زننده ایـه ولی چون شما از خود هستید و نمـیرید بهی بگید، همـینجا کتبا مقایسه رو انجام مـیدم... بعد اگر بخوام مقایسه کن؛ کـه دارم مـیکنم: لیـانا بچه حرف گوش کن تریـه.
هیچی دیگه همـین. گفتمش. خلاص.
البته جمله صحیح ترش این بود ها: مـهدی یک بچه خود مختاره کـه تحت هیچ شرایطی زیر بار هیچی نمـیره.
ولی شما همون جمله اولی رو مد نظر داشته باشید. چون جمله دومـی به منظور من خطر مرگ داره!

Read more

Advertisement

Media Removed

[قسمت28] عجیب ترین مسئله ی رابطه ی من و هالسی،بوسه ای بود کـه بعد از مسابقه ای کـه با ماشین هامون تست دادیم و درحالی کـه هردو بـه خاطر چهره ی مضحک پسرتازه وارد مـیخندیدیم داشتیم! درون واقع اون زمانی کـه من از خنده دستهامو روی صورتم گذاشته بودم دستهاشو دور گردنم حلقه کرد و توی یک حرکت لبهاشو بـه لبهام چسبوند بعد ... [قسمت28]
عجیب ترین مسئله ی رابطه ی من و هالسی،بوسه ای بود کـه بعد از مسابقه ای کـه با ماشین هامون تست دادیم
و درحالی کـه هردو بـه خاطر چهره ی مضحک پسرتازه وارد مـیخندیدیم داشتیم!
در واقع اون زمانی کـه من از خنده دستهامو روی صورتم گذاشته بودم دستهاشو دور گردنم حلقه کرد و توی یک حرکت لبهاشو بـه لبهام چسبوند
بعد ازاینکه متوجه شدم اون به منظور بوسه پیش قدم شده محکم کمرش رو به منظور جلوگیری ازهر پشیمونیـه احتمالی گرفتم و تند و به سرعت شروع بـه بوسیدنش کردم
بعداز یک ماه رابطه ی سرد و خشک این عجیب ترین اتفاقه بین ما محسوب مـیشد
و شب،بعداز خوردن شام دونفره تست بعدازاینکه دلیل اون بوسه رو پرسیدم جواب شگفت انگیزی گرفتم!!
-ما دوستیم نـه؟پس این نباید انقدر غیرعادی باشـه!
یعنی بـه این سرعت عاشقم شد؟من روی چندین ماه حساب باز کرده بودم!
قدرت و تاثیر تو روی ها باورنیـه لیـام!لبخند ژکوندی توی آیینـه بـه خودم تقدیم کردم و از خونـه خارج شدم
صدای زنگ موبایلم بلند شد و قبل از لمس دستگیره ی درون ماشین بدون نگاه بـه شماره پرسیدم:یـه نفر از ترس اینکه من بـه قرار نیـام دو بار که تا الان باهام تماس...
-بای قرار داری؟؟
لبخندم محو شد و به سرعت صداموصاف کردم:شما؟
-احمق!به شماره نگاه کن!
-از کجا مـیدونی کـه نکردم؟؟
-چون الان دقیقا کنار درون بسته ی خونـه ات ایستادم و به قیـافه ی خنده دارت زل زدم!
با این وجود نمـیخندم چون فکر نمـیکردم بای قرار داشته باشی و حالا حتما برگردم خونـه!!
موبایلم رو قطع کردم و به نایل کـه با چهره ی پر از تمسخرش بـه سمتم مـیومد نگاه کردم
-متاسفم کـه ازت دعوت نمـیکنم بیـای تو!
ابروهاشو بالا داد و با تعجب تکرار کرد:نمـیذاری بیـام تو؟
دستم رو روی دستگیره ی درون فشار دادم و جواب دادم:من قرار دارم از دیدنت خوشحالم نایل اما حتما برم پس..
-هی احمق!من نیومدم بـه تو سر ب!
خندیدم:مـیدونی به منظور اینکه نشون بدی ضایع نشدی حرف مزخرفی زدی!
-اما من اینجام چون خونـه ی ی کـه باهاش دوست شدم نزدیک خونـه ی توئه
لبهامو جلو دادم:خوبه کـه دیگه سینگل نیستی!
-حداقل اونقدر باهمـه ی های شـهر نبودم کـه مجبور شم با یـه لزبین دوست شم!باور نمـیکنم لی!دقیقا چه مرگته؟
نفسم رو با فشار بیرون دادم و دستم رو روی گردن نایل کشیدم
-تو همـه چیزو نمـیدونی!
-خوشحال مـیشم اگه بهم بگی..
خدایـا اون داره با من شوخی مـیکنـه نـه؟؟
-گوش کن هالسی الان منتظر منـه و من بعدا بهت مـیگم ک..
-الان لیـام
لبهامو به منظور فرو ن دندون هام توی گوشت بدن نایل روی هم فشردم و دستم رو بـه ماشین تکیـه دادم
-من با اون دوستم چون فقط مـیخوام تاحدودی باهاش بازی کنم!

Read more

#خواب_گل_سرخ_۹۳ #چیستایثربی تمام آنچه کـه چندلحظه بعد اتفاق افتاد،لحظه ای مرا بـه انسان تبدیل مـیکرد،لحظه ای مرا بـه هیولا!هربارکه ملافه رادر حلق آن مرد مـیچپاندم،فکرمـیکردم دیگر مانا نیستم!هیولایی هستم،شبیـه خودش! وهر بار کـه تصمـیم مـیگرفتم این کار راقطع کنم،به انسانیت خودم نزدیکتر مـیشدم.محسن ... #خواب_گل_سرخ_۹۳ #چیستایثربی
تمام آنچه کـه چندلحظه بعد اتفاق افتاد،لحظه ای مرا بـه انسان تبدیل مـیکرد،لحظه ای مرا بـه هیولا!هربارکه ملافه رادر حلق آن مرد مـیچپاندم،فکرمـیکردم دیگر مانا نیستم!هیولایی هستم،شبیـه خودش! وهر بار کـه تصمـیم مـیگرفتم این کار راقطع کنم،به انسانیت خودم نزدیکتر مـیشدم.محسن دستش را روی دستم گذاشت، گفت:صبرکن!گفتم:چیـه؟گفت:مـیخواد حرف بزنـه.حامد بـه چشمان من نگاه کرد،در چهره اش حسی نبود،مثل اینکه سالها پیش،مرده بود.گفت:باشـه.کار من بوده.من برادرتو باشـهلا آشنا کردم.فقط همـین!بعد،اون دوتا عاشق هم شدن.من اصلا فکرشم نمـیکردم کـه برادرت عاشق زنی،مثل شـهلا شـه!فکر کردم یـه هوسه!ولی خب این اتفاق افتاد!مـیدونی،تمام ثروت باند ما،پیش شـهلا بود.بخاطر اینکه شغل درستی داشت،ظاهرش آبرومند بود.وقتی اون چکو بـه برادرت داد،شاید پیش خودش فکرمـیکرد داره توبه مـیکنـه!شایدم مـیخواست بعدا بابرادرت فرارکنـه،کی مـیدونـه بـه هم چی گفته بودن!مشکل اینجا بود کـه به هرحال چکو داده بود،یعنی تمام اموال گروهو،دو دستی داده بود داداش تو! و خب من نذاشتم شـهلارو بکشن.اونا مـیخواستن بـه بدترین شکل،شقه شقه ش کنن،من نذاشتم.اما اینکه کرده یـانکرده،واقعا نمـیدونم! فکرنکنم کرده باشـه!احتمالا مـیون قرصاش،قرصی گذاشته بودن کـه تموم کنـه!برای همـین با رشوه،جسدرو کالبدشکافی ن!خب حالا دیگه چی مـیخوای بدونی؟چک دست من نیست.اونا منو مقصر مـیدونن،چون من نذاشتم شـهلا شقه شقه شـه!اونامـیخواستن باچاقو، بـه حرف بیـارنش!من دلم سوخت!وقتی دیدن کـه شـهلا دیگه یـه مـهره سوخته ست وامکان نداره حرف بزنـه،خلاص،باقرص!
اومدن سراغ برادرت!گفتم:برادر من حتما نمـیدونست اون پول،کثیفه!گفت:چرا برادر تو همـه چیزو مـیدونست!برادر تو مـیدونست شغل واقعی شـهلا چیـه!مـیدونست توی بانده.گفتم:امکان نداره!برادر من باکسی کـه توی باند فروش بچه هاو اعضای بدن و اینجور چیزاست،ارتباط بگیره! نمـیتونـه عاشق چنین آدمـی بشـه!گفت:شـهلا پشیمون شده بود،دیگه نمـیخواست توی گروه باشـه،شاید برادرت هم از همـین پشیمون شدنش،خوشش اومده بود.حالا فقط اون چکو بده، همـه چیز تمومـه!مادرتم سالمـه.به ت زنگ بزن،مادرت همونجاست.جاش امنـه.یکی از رئیسای باند،همون استادت،مـیدونی کـه خودشو جای روانپزشک جلوه مـیداد،اونو کشتن،چون...ولش کن!حالا فقط چک رو مـیخوایم،همـین!تو حافظه ت سرجاش اومده.گفتم:حافظه من چه ربطی بـه این موضوع داره؟من اون موقع هم کـه حافظه داشتم،نمـیدونستم!گفت:الان دیگه فقط تو مـیتونی کمک کنی.اینا بیرحمن مانا!از دست من خارجه،مجبوریم!کفشـهای اسکیتم رااز کوله درون آوردم !محسن گفت: منم مـیام.گفتم:نـه!تنـها راحت ترم !

Read more

#غوره_مسما آماده شده پست قبلی سلامـی دوباره دوستان گلم #غوره_مسما_اشرف_پز عزیزان هرروش پختی داره مطمئنم یکی از یکی خوشمزه تره روش پخت من امتحان کنید مرغ رو قبل از مصرف یکی دوساعت تو آب ونمک مـیزارم که تا بوی مرغ گرفته بشـه یـا مـیتونید مرغ رو با آب بزارید رو گاز یکی دو جوش بزنـه کفش کـه بالا اومد ... #غوره_مسما آماده شده پست قبلی
سلامـی دوباره دوستان گلم 💖💖 #غوره_مسما_اشرف_پز
عزیزان هرروش پختی داره مطمئنم یکی از یکی خوشمزه تره😉
روش پخت من 😊امتحان کنید😉
مرغ رو قبل از مصرف یکی دوساعت تو آب ونمک مـیزارم که تا بوی مرغ گرفته بشـه یـا مـیتونید مرغ رو با آب بزارید رو گاز یکی دو جوش بزنـه کفش کـه بالا اومد آبشو بریزید ومرغ رو خوب بشورید ودست بـه کار بشید من از هر دو روش استفاده مـیکنم
عزیزان تکه های مرغ رو بـه تنـهای با کمـی روغن سرخ مـیکنم وقتی کـه سرخ شدن درمـیارم وتو همون ماهی تابه پیـاز خلال شده رو سرخ مـیکنم
پیـاز کـه طلای شد تکه های مرغ سرخ شده ،زردچوبه،فلفل سیـاه وفلفل قرمز اضافه وبا هم تفت مـیدهیم آب اضافه مـیکنیم ودرشو مـیزاریم که تا بپزه که تا مرغ مـیپزه بادمجونـها رو پوست کنده وتو آب ونمک مـیزاریم که تا تلخیشون گرفته بشـه بعدا مـیشوریم وسرخ مـیکنیم ،یک قاشق رب هم با یک قاشق روغن تفت مـیدهیم کمـی آب مـیریزیم که تا بجوشـه ورنگ رب وا بشـه
رب،بادمجون سرخ شده،چند قاچ گوجه فرنگی،غوره ونمک اضافه مـیکنیم دوباره درشو مـیزاریم وشعله رو کم مـیکنیم که تا بپزه وجا بیفته
بعضی از خانوما زعفران هم مـیزنن من زعفران نزدم
تو این خورشت مـیتونید همراه رب یک قاشق پودر گوجه فرنگی بزنید
من از رب خونگی استفاده کردم
غوره هم فریزیری بود
مـیتونید بادمجون رو سرخ کنید موقع سرو کنار خورش بزارید من دوست دارم بادمجون تو سس بپزه
رب رو بیست دقیقه آخر بریزید که تا خورش رنگش تیره نشـه
آگه پیـاز ومرغ رو با هم سرخ کنید خوشمزه مـیشـه ولی این روش عالیـه امتحان کنید
یک ساعت ونیم که تا دوساعت بـه خوبی مـیپزه
سعی کنید با شعله کم بپزه
آب بـه اندازه ای بریزید کـه فقط رو مرغ رو بگیره بیشتر نریزید
ممنون از لایکا وکامنتهای پراز محبتتون 😚
@ashrafsoltanii1348
کپی بدون ذکر منبع ممنوع 🚫 🤖 دریـافت شده توسط @ashpazi18

Read more

Advertisement

Media Removed

‌ ‌تنـها #سفر - قسمت دوم *کارهای عجیب و جدید انجام بدید. بیشتر وقت‌ها بودن آدمـهایی کـه مـیشناسیم ناخودآگاه واسمون محدودیت و چهارچوب ایجاد مـیکنـه. بعد وقتی تنـهایید خود واقعی‌تون باشید و هرکاری دوست دارید انجام بدید. ( من دیروز دو ساعت فقط سرسره بازی کردم.) *خوشحالی‌هارو بـه تاخیر نندازید. ...
‌تنـها #سفر - قسمت دوم
*کارهای عجیب و جدید انجام بدید. بیشتر وقت‌ها بودن آدمـهایی کـه مـیشناسیم ناخودآگاه واسمون محدودیت و چهارچوب ایجاد مـیکنـه. بعد وقتی تنـهایید خود واقعی‌تون باشید و هرکاری دوست دارید انجام بدید.
( من دیروز دو ساعت فقط سرسره بازی کردم.)
*خوشحالی‌هارو بـه تاخیر نندازید. از هرچیز ساده‌ای توی تنـهایی‌تون لذت ببرید و #شاد باشید. من هم چیزهایی توی #سفر تنـهایی واسم پیش بیـاد کـه در #لحظه مـیگم کاش فلانی و فلانی هم بودن، ولی خودم رو محدود نمـیکنم و اول واسشون ویدیو مـیگیرم و جاشونو خالی مـیکنم و بعد لذت مـیبرم. *چیزهای خیلی زیـادی به منظور یـادگرفتن وجود داره. ازشون غافل نشید. از رفتار مغازه‌دارها که تا حتی ساخت صنایع دستی و #غذا و #فرهنگ و هرچیزی.
هرچی بیشتر بدونید، چشم‌انداز بهتری بـه #زندگی پیدا مـیکنید.
*با غریبه‌ها ارتباط برقرار کنید. نـه کار سختیـه و نـه از نظر امنیتی مشکلی داره. مـیشینید گپ مـیزنید و کلی چیز یـاد مـیگیرید و بعد هم خداحافظ. ( مـیتونید هم خزی نکنید و راه‌های ارتباطی رو بگیرید از هم و اینجوری کلی دوست از جاهای مختلف دارید. )
*توی سفر تنـهایی مـیتونید راحت تمرین #مـهربونی کنید. راحت‌ترین کار دنیـا اینـه کـه از عالم و آدم شاکی باشیم و هی غر بزنیم. توی سفر تنـهایی با غریبه‌ها همقدم مـیشیم و این فرصت خوبیـه کـه حس خوب بـه خودمون و اطراف بدیم. *همراه داشتنکتاب رو فراموش نکنید. توی سفر تنـهایی مـیتونید با کتاب ‌خوندن آشتی کنید.
*مـیدونید کـه خودجوش بودن یک ویژگی خوبه. درون طول سفر تنـهایی بـه صورت خودجوش به منظور شادی و رضایت خودتون #تلاش مـیکنید و اینجاس کـه متوجه مـیشید به منظور خوشحال بودن وجود هیچالزامـی نیست و این حس فوق‌العاده است.
*تنـهایی سفر این مزیت رو داره کـه بیشتر بـه خودتون ایمان پیدا مـی‌کنید و مـی‌دونید هیچ‌کسی غیر از خودتون نمـیتونـه بهتون کمک کنـه. بخاطر همـین هم حتما بیشتر مراقب خودتون باشید و برای خودتون ارزش بیشتری قائل بشید.


واقعا امـیدوارم کـه این دوتا کپشن بـه دردتون بخوره و تنـهابودن رو تجربه کنید. ✨🧡

Read more

Media Removed

سلام آخرین روزهای ماه رمضان و آخرین افطاری ها...هنوز تموم نشده دلم داره به منظور این روزا تنگ مـیشـه😕 شمام قبول دارید هیچ هلیمـی هلیم خونگی نمـیشـه؟! به منظور درست هلیم من از بلغور گندم استفاده کردم چون زودتر آماده مـیشـه و وقت کمتری صرف آماده ش مـیشـه. #هلیم #حلیم مواد لازم: بلغور گندم: ... 🌸 سلام
آخرین روزهای ماه رمضان و آخرین افطاری ها...هنوز تموم نشده دلم داره به منظور این روزا تنگ مـیشـه😕
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
شمام قبول دارید هیچ هلیمـی هلیم خونگی نمـیشـه؟!
برای درست هلیم من از بلغور گندم استفاده کردم چون زودتر آماده مـیشـه و وقت کمتری صرف آماده ش مـیشـه.
#هلیم #حلیم
مواد لازم:
بلغور گندم: 2 لیوان(به ازای هر دونفر یک لیوان)، مرغ: 1عدد، پیـاز : 1 عدد، زرد چوبه:به مـیزان لازم، آب:حدود 10 لیوان، دارچین ، شکر و کنجد: بـه مـیزان لازم، روغن محلی: 2تا 3 ق غ
طرز تهیـه:
بلغور گندم رو از شب قبل خیس کرده و چند بار آبش رو عوض مـیکنیم، بعد از بیست و چهار ساعت با آب روی حرارت قرارمـیدیم صبر مـیکنیم که تا به جوش بیـاد،کف روی آب رو برداشته و دور مـیریزیم و شعله رو کم مـیکنیم.
مرغ رو با پیـاز و زرد چوبه پخته و بعد گوشت رو ریش ریش کرده و کنار مـیزاریم. کمـی از آب مرغ رو داخل قابلمـه مـیریزیم و هر چند وقت یکبار هم مـیزنیم که تا ته نگیره. بعد از پخت با گوشت کوب برقی یـا غذاساز بلغورها رو خوب مـیمـیکنیم و بعد از صافی رد مـیکنیم که تا پوست بلغورها جدا بشـه. باز روی حرارت قرار مـیدیم و نمک و روغن و گوشت مرغ رو اضافه مـیکنیم و کمـی بعد باز با گوشت کوب برقی گوشت ها رو با هلیم مـیمـیکنیم که تا خوب کشدار بشـه. یک یـا دو عدد چوب دارچین داخل قابلمـه انداخته، نیم ساعت صبر مـیکنیم که تا هلیم خوب جا بیفته ، چوب داچین رو جدا کرده و از روی گاز برمـیداریم.
بعد با دارچین و روغن و کنجد تزیین و سرو مـیکنیم.
*برای هلیم مـیشـه از گوشت بوقلمون، مرغ، ماهیچه یـا استفاده کرد.
*مـیشـه از گندم پوست گرفته استفاده کرد ولی بلغور زمان پخت کمتری داره.
*نکته کشدار شدن هلیم اینست کـه مرتب حتما همزده شود.
*این مقدار مواد بری چهار الی پنج نفر هست. بـه ازای هر دو نفر یک لیوان بلغور گندم استفاده مـیشـه.
*برای اینکه بتونید هلیم رو با شابلون تزیین کنید حتما صبر کنید که تا هلیم کمـی رویـه ببنده و از حرارت بیفته.

Read more

Media Removed

#paella #spanish_food . . سلام دوستای گلم😙😙😙سال نوتون مبارکامـیدوارم تعطیلات حسابی بهتون خوش گذشته باشـه و روزهای خوبی پیش روتون باشـه سرشار از شادی و سلامتی منم تو این تعطیلات سعی کردم کمتر گوشی دستم بگیرم و بیشتر کنار خانواده عزیزم باشم امروز براتون یـه خوراک متفاوت آوردم از دیـار ... #paella
#spanish_food 🇪🇸 .
.
سلام دوستای گلم😙😙😙سال نوتون مبارک🌹🌹🌹امـیدوارم تعطیلات حسابی بهتون خوش گذشته باشـه و روزهای خوبی پیش روتون باشـه سرشار از شادی و سلامتی❤
منم تو این تعطیلات سعی کردم کمتر گوشی دستم بگیرم و بیشتر کنار خانواده عزیزم باشم😊

امروز براتون یـه خوراک متفاوت آوردم از دیـار اسپانیـا🇪🇸 ورژن ایرانیـه مریم پزش😜چون سوسیس چوریزو و برنج دانـه کوتاه مخصوصشو نداشتم ولی خوب چه کنیم نباید با کمبود امکانات خودمونو از خوردن پائیـای اسپانیـایی محروم کنیم که😏 پائیـا(paella) یـه خوراک خوشمزه هست که با انواع گوشت،مرغ، ماهی،مـیگو،صدف و..... با برنج دانـه کوتاه اسپانیـایی درست مـیشـه، پائیـا رو بـه طور سنتی درون روزهای یک شنبه درست مـیکنن و معمولا آقایون مسئول پخت این خوراک خوشمزه مـیشن، پائیـا درون تابه های بزرگ و مخصوصی پخته مـیشـه کـه دیواره کوتاهی داره چون معمولا بعد از اضافه برنج و آب مرغ هم زده نمـیشـه و باید جای کافی به منظور پخت همـه مواد داشته باشـه، قسمت طلایی و خاص این خوراک اضافه زعفرانـه کـه به این خوراک رنگ و بوی خاصی مـیده(اینجاش دیگه خیلی ایرانی پسنده😊) جالبی این خوراک درون اینکه از انواع گوشت هم زمان مـیشـه استفاده کرد مثلا گوشت خرگوش، مرغ، مـیگو و صدف درون یک تابه پخته مـیشـه زیبایی این خوراک و چیدمان انواع گوشت ها درون تابه، بـه زیبایی بصری این خوراک کمک مـیکنـه من فقط با مـیگوهایی کـه با دم و شاخک تو تابه چیده مـیشن مشکل دارم🙃خوب بابا جان اون نخای دراز رو بگیرین خوووو😏 دست و پای مـیگو رو مـیخواین چکار🤔 خلاصه کـه هشت پا و کالاماری و هر جک و جونوری رو کـه پخت طولانی لازم نداره مـیشـه توی این خوراک ریخت و پخت، بستگی بـه سلیقه اشخاص داره، من فقط از ران مرغ استفاده کردم خیلی مِلو و ملایم و خوشمزه شد😉 بعد دستوری کـه براتون مـیذارم ورژن کاملا مریم پزشـه چون من کـه اسپانیـا نرفتم و فقط فیلم پخت و پزشو دیدم که تا جاییم کـه شده سعی کردم نزدیک بـه دستور اصلی باشـه ولی خوب چه کنیم کـه مواد لازمش درون دسترس نیست(مثلا برنج دانـه کوتاه یـا سوسیس چوریزو) وگرنـه بیشتر اسپانیـایی مـیشد، طعم این خوراک واقعا خوشمزه هست اگر از خوردن غذاهای تکراری خسته شدید و برنج شفته و پلوی مخلوط دوست داریدحتما امتحانش کنید😊غذای سالمـی هم هست و مـیتونید توی رژیم سالم خوری ازش استفاده کنید دستورش رو توی کانال مـیذارم.
.
.
در مورد تلفظ واژه paella هم حتما بگم دو که تا "ال" "ی" تلفظ مـیشـه و مـیشـه پائیـا من پائلا هم شنیده بودم ولی امروز سرچ کردم دیدم واژه درست پائیـاست
.
.
.
#غذاهای_اسپانیـایی🇪🇸 #پائیـا_اسپانیـایی_معجزه_چاشنی

Read more

Advertisement

Media Removed

#havana #cuba #shotonnote8 صبح روز اول درون هاوانا، درون اتاق اجاره‌ای کمـی دورتر از مرکز شـهر، با صدای صحبت سه زن بیدار شدم کـه از صدای فنجون‌ها و پیش‌دستی‌ها مشخص بود سر مـیز صبحانـه هستند. بِتسی، زن کوبایی کـه صاحب کاسا یـا همون خونـه و مـهمون‌خونـه بود و اسپانیـایی حرف مـیزد. ماریـا زن کلمبیـایی کـه چهل‌و ... #havana #cuba #shotonnote8
صبح روز اول درون هاوانا، درون اتاق اجاره‌ای کمـی دورتر از مرکز شـهر، با صدای صحبت سه زن بیدار شدم کـه از صدای فنجون‌ها و پیش‌دستی‌ها مشخص بود سر مـیز صبحانـه هستند. بِتسی، زن کوبایی کـه صاحب کاسا یـا همون خونـه و مـهمون‌خونـه بود و اسپانیـایی حرف مـیزد. ماریـا زن کلمبیـایی کـه چهل‌و پنج سال بود ساکن سوئد بود و انگلیسی و اسپانیـایی و سوئدی حرف مـیزد. و سیما زن ایرانی کـه انگلیسی رو با لهجه‌ی مشخص و کشیده‌ای صحبت مـیکرد و من از لحن حرف زدنش مطمئن بودم این لهجه رو جایی شنیدم. با این حال از جا پ کـه صورتم رو بشورم و موهای آشفته رو کمـی مرتب‌تر کنم که تا سر صبحونـه با این سه زن هم‌صحبت شم.
سیما با موهای روی شونـه‌ی طلایی رنگ شده، با پیرهن مشکی و صندل‌های پاشنـه دار داشت از ساحل های بی نـهایت زیبای دریـای کارائیب و کوبا مـیگفت کـه مردی قد بلند با عینکی بزرگ و پیرهن چهارخونـه، نیمرو و نون رو گذاشت جلوی سیما و بعد بـه اسپانیـایی با بتسی حرف زد و بعد کنار سیما نشست و دست‌هاش رو تو دستش گرفت که تا من گیج ‌تر از روابط آدم‌های دور مـیز بشم و البته اونقدر صبر کنم که تا شب توی بار کوبایی، با دو برزیلی، ماریـا، سیما و راهول، لیوان‌ هاوانا کلاب بـه دست بشینیم و موسیقی درون بک‌گراند پخش بشـه و سیما برام تعریف کنـه کـه ده سال پیش درون اولین سفرش بـه ساحل کوبا، راهول رو مـیبینـه کـه توی هتل پنج ستاره ای کـه سیما مسافرش بوده ، موسیقی زنده‌ی کوبایی اجرا مـیکرده. ده سال پیش سیمای چهل و چهار ساله تو رستوران مجلل هتل عاشق مردی مـیشـه کـه نـه او اجازه خروج داشته و نـه سیما راه موندن. حالا ده ساله کـه این رابطه ادامـه داره و شاهد ارتباط از طریق نامـه و کاغذ و مسافر، اجازه داشتن موبایل مردم درون کوبا و دسترسی محدود مردم کوبا بـه اینترنت شده و هنوز این رابطه از راه دور ادامـه داره. حالا راهول کافه کوچک با موسیقی زنده‌ی خودش رو درون شـهر ترینیداد داره و مطب دندون‌پزشکی سیما، هر سال چند ماه تعطیل مـیشـه. راهول هنوز اجازه خروج بـه خاطر فعالیت‌هایی کـه داشته رو پیدا نکرده و سیما هنوز فکر نمـیکنـه زندگی براش اینجا ممکنـه.
راهول و سیمایی کـه هر کدوم از ازدواج قبلیشون بچه ‌هایی دارن کـه تو این ده سال بزرگ شدن ، هنوز براشون هاوانا، این شـهر رنگی و قدیمـی، شـهر و محل دیدار‌هاشونـه. شـهر تو بالکن سیگار کشیدن‌ها و مردم رهگذر با لباس‌های رنگی رو تماشا . شـهر یدن و آخر شب مست و عاشق بـه اتاق برگشتن!
#هاوانا #کوبا

Read more

Media Removed

دنيا خيلي جاي عجيبيه انسان هم خيلي موجود عجيب و غريبيه ما چطور ميتونيم غم ها رو تحمل كنيم؟ و از فرط غصه ي از دست عزيزهامون نميريم؟ من بعد از رفتن پدرم،خيلي فكر ميكردم بـه اين موضوع.كه چرا من از غمِ نبودنش نميميرم؟! با رفتن "ساميار" هم فكر كردم چطور پدر و مادرش ميتونن دوباره زندگي كنن؟! من ... دنيا خيلي جاي عجيبيه
انسان هم خيلي موجود عجيب و غريبيه
ما چطور ميتونيم غم ها رو تحمل كنيم؟
و از فرط غصه ي از دست عزيزهامون نميريم؟
من بعد از رفتن پدرم،خيلي فكر ميكردم بـه اين موضوع.كه چرا من از غمِ نبودنش نميميرم؟!
با رفتن "ساميار" هم فكر كردم چطور پدر و مادرش ميتونن دوباره زندگي كنن؟!
من خودِ "به سوگ نشستن" رو دوست دارم.
البته مدتي هست فهميدم كه غصه خوردن حرامـه و مومن نبايد غصه ي چيزي رو بخوره.
در اصل بايد توكل كنيم بـه خدا و راضي باشيم بـه رضاش و بدونيم كه داده و نداده ش حكمتي داره كه شايد که تا قيامت متوجه ش نشيم.
اينايي كه گفتم درون عمل خيلي سخته و كسي که تا توي اين موقعيت ها قرار نگيره متوجه منظور من نميشـه.
امتحان هاي الهي واقعا دشواره ولي باز من اين رو درك كردم كه خداوند عالم اول اون ظرف رو بـه انسان ميده و بعد مبتلاش ميكنـه.
ولي باز بنظرم بايد براي عزيزاني كه از دست ميديم سوگواري كنيم!
اينكه بـه يادشون باشيم و حتي يك حمدوسوره براشون بخونيم ، بـه مزارشون بريم. براشون گل ببريم ، شمع ببريم.
براشون اون كارهايي كه دوست داشتن رو انجام بديم. اون حرف هاي كه دوست داشتن رو بزنيم.
عكس شون رو بذاريم جلومون و نگاهشون كنيم که تا دوباره يادمون بياد مـهرِ نگاهشون. که تا اشك حلقه بزنـه تو چشمامون و بهشون بگيم ،دوست دارم.
من از ادم هايي كه براي "رفتگان" شون عزاداري ميكنن خوشم مياد.
شايد بخاطر همينم هست ،كسايي كه بعد از فوت شدن همسرهاشون ازدواج نميكنن برام يه جايگاه ويژه دارن! ( تيربارونم نكنيد لطفا!)
با تمام اين تفاسير، زمان و فراموشي دو نعمتي هست كه بـه انسان داده شده.
و نتيجه ش ميشـه آپلود اين عكس و گفتن اينكه:
"زندگي ادامـه داره..." پ.ن:خورشت باميه كيا دوست دارن؟دست ها بالا .

#شام #بزن #خورشت_باميه
#سبزي_زينت_سفره
#دوغتو_بنوش #تهديگ_كنجدى
#persianfood #fidilio #mustseeiran_food #dastpokht #ashpazbashi #ashpazibato #fanehmehmani #banooye_khoshsalighe
چهارشنبه ٢٠ تير ١٣٩٧

Read more

Media Removed

بارها گفتم.اما شاید اینبار متفاوت باشـه.از دو سالگی کـه با بهنامِ بچه ی آبودان دوست شدیم ریتم بندری و ضرب تیمپو و نی انبون تزریق شد تو خونم.البته کـه ضرب تیمپوی ما قابلمـه و حلبی بود و نی انبونم با دهن مـی زدیم.دو که تا پسر بچه ی کچل کـه توی ایستگاه چهار ، کاشی زنیِ شیراز صبح که تا شب اینور و اونور مـی رفتن و بندری مـی ... بارها گفتم.اما شاید اینبار متفاوت باشـه.از دو سالگی کـه با بهنامِ بچه ی آبودان دوست شدیم ریتم بندری و ضرب تیمپو و نی انبون تزریق شد تو خونم.البته کـه ضرب تیمپوی ما قابلمـه و حلبی بود و نی انبونم با دهن مـی زدیم.دو که تا پسر بچه ی کچل کـه توی ایستگاه چهار ، کاشی زنیِ شیراز صبح که تا شب اینور و اونور مـی رفتن و بندری مـی خوندن و دس مـی زدن.همـین اوضاع بود که تا دبیرستان.برای همـه ی اعضای محل رو ملودیـهای محمودجهان خدا بیـامرز و سندی و اینا شعر مـی ساختیم و مـی خوندیم.با پویـان و وحید فقها زاده و محمود نسیمـی و احمد صفاری و بقیـه..با همون حال و هوا اومدم دانشگاه.دانشکده ی هنرهای زیبا.کنار یـه عالمـه آدم خفنِ تئاتر کارکرده و من ِ آماتور کـه فقط بندری زده بودم و اصلا نمـی دونستم تئاتر چی هست.روزای اول کـه داغون شدم.گفتم من کجا اینا کجا.اما یواش یواش حال و هوای جنوب و قدرت فرهنگش بـه کمکم اومد.همون بندریـای محله رو اینبار تو دانشکده و تو اردوها مـی خوندم و بقیـه دیدن کـه نـه...جنوب یـه ایطور چیزایی تو خودش داره بِرِی خودش.بقیـه هم جذب شدن.سلطون و شاپیری و نائل و چراغی و البته فرید نیکجو کـه خودش از قلب جنوب اومده بود...خلاصه کـه همون شَپَکای بندری نجاتم داد.یـه شب حوالی سال هشتاد ، هشتاد و یک رفتم تالار وحدت.یـه فستیوال موسیقی محلی بود.شبِ بوشـهر.به زور بالکن سه جا پیدا کردم.عشششق کردم از اجراشون.یـه گروه بی نظیر کـه الان مـی دونم اسمش لیـان بوده.به هر چه مـی پرستید قسم همون شب تو دلم گفتم یـه روزی من روی این سن با اینا بندری مـی و مـی خونم..و حالا بعد از پونزده سال ممد بحرانی قراره با گروه لیـان بزنـه و بخونـه.اونم کجا ...لندن...وِی ی ی.نمـی دونم جهان چطور چرخید و چطور قراره بچرخه.اما درون حیرتم حسابی.و البته پر از اضطراب و استرس کـه چطوری قراره کنار محسن شریفیـان و همایون نصیری و این غولا برم رو سن...یـا خدااا..خلاصه کـه محتاجیم بـه دعا..اگه اونورا زندگی مـی کنین و حال و حوصله اش رو داشتین.قدمتون رو چشم ما...
.
ورق بزنید عکسها رو.
من و بهنام...اون سالها و الان...حیـاط خونـه ی اون سالهامون کـه الان دیگه دارن خرابش مـی کنن وآپارتمان مـی سازن و همـین دو سه که تا درختِ توی حیـاطش مونده💚🙏

Read more
چندین بار دوستان از من پرسیدن چرا مـیگم کمربند لاغری رو همـیشـه نبندید ... درون جواب مـیتونم بـه دو مورد اشاره کنم😎 مقاله ای‍🔬 درون سال هزار و نـهصد و هشتاد و چهار اشاره کرد کـه کمربندهای لاغری تنـها آب منطقه شکمـی رو کاهش مـیدن از طریق عرق و هیچ مدرکی نداریم کـه بگیم با بالا رفتن حرارت بدن چربی آب مـیشـه اگر ... چندین بار دوستان از من پرسیدن چرا مـیگم کمربند لاغری رو همـیشـه نبندید
...
در جواب مـیتونم بـه دو مورد اشاره کنم😎
مقاله ای👨‍🔬 درون سال هزار و نـهصد و هشتاد و چهار اشاره کرد که
کمربندهای لاغری تنـها آب منطقه شکمـی رو کاهش مـیدن از طریق عرق و هیچ مدرکی نداریم کـه بگیم با بالا رفتن حرارت بدن چربی آب مـیشـه اگر اینطوریـه خوب باشگاه نرید فقط برید سونا که تا لاغر شید.
و از طرف دیگه سم زدایی کـه شعار فروشندگان کمربندهای لاغریـه تنـها از طریق کلیـه ها انجام مـیشـه و نـه عرق .😼
مقاله ای👩‍🔬 دیگه درون سال دوهزار و سیزده بـه چاپ رسیده کـه روی نوزده که تا خانوم👧 آزمایش
عده ای با کمربند و تمرینات هوازی و عده دیگه فقط تمرینات هوازی. درون پایـان آزمایش چند روزه، گروه اول کـه با کمربند پلاستر دور شکمـی، تمرین اروبیک💃 و هوازی 🏃‍♀️مـیزان چربی زیر جلدیشون کمتر شده بود. البته کـه با تمرینات هوازی. این مقاله دلیل اینرو کـه چرا این اتفاق مـیافترو شرح داده ولی ربطی بـه کمربندهای لاغری نداره واقعا و تغذیـه🍎 نقش اصلی رو ایفا مـیکنـه.
از طرفی بستن مداوم و محکم این کمربندها سبب ضعیف شدن عضلات نواحی شکم مـیشـه.
پس بـه عنوان نتیجه گیری:
باید تمرینات هوازی انجام داد
باید تغذیرو مناسب کرد
باید ورزش کرد کـه از نتایج هر دو مقاله فوق بود و نـه عقیده من.
...
افرادی کـه به من مراجعه مـی و من از آموزش اونـها نا امـید شدم تقریبا اکثریتشون یک چیز رو مـیگفتن که
بخدا ما چربی رو صفر کردیم و فقط مرغ🐔 مـیخوریم و اب💦و سالاد🥗. بعد چرا هنوز با تمرینات شما هم چربی داره بدنمون.
حالا من بـه این رژیم دور از عقل کاری ندارم، چربی از شبکه وایرلس 📲و تلپاتی💆‍♀️ و اینا بـه بدن منتقل نمـیشـه. بقیش فکر مـیکنم واضح باشـه. ☺

ویدیو:
@demibagby

Read more

Media Removed

#کیک_زبرا_لذت_اشپزی @maryam.gh.ashpazi #موادلازم تخم مرغ 4 عدد شیر یک پیمانـه شکر ییم پیمانـه آرد 3 پیمانـه منـهای 2 قاشق غذاخوری (مـیشـه دو پیمانـه و‌نیم) روغن مایع یک پیمانـه بکینگ پودر یک قاشق مرباخوری پودر کاکائو 2 قاشق غذاخوری وانیل یک چهارم قاشق چایخوری #طرزتهیـه شکر و وانیل ... #کیک_زبرا_لذت_اشپزی
@maryam.gh.ashpazi
#موادلازم
تخم مرغ 4 عدد
شیر یک پیمانـه
شکر ییم پیمانـه
آرد 3 پیمانـه منـهای 2 قاشق غذاخوری (مـیشـه دو پیمانـه و‌نیم)
روغن مایع یک پیمانـه
بکینگ پودر یک قاشق مرباخوری
پودر کاکائو 2 قاشق غذاخوری
وانیل یک چهارم قاشق چایخوری

#طرزتهیـه
شکر و وانیل و تخم مرغ رو‌ خوب بزنید که تا کرم و کشدار شود، روغن رو اضافه کنید ، سپس شیر رو اضافه کنید، مخلوط دو و نیم پیمانـه ارد و بکینگ پودر، رو کـه از قبل الک کردین کم کم بـه موادتون اضافه کنید
مواد کـه خوب مخلوط شد مایـه ی کیک رو نصف کنید بـه یکی دو قاشق پودر کاکائو و به اون یکی دو قاشق آرد کـه کنار گذاشتیم اضافه کنید
حالا با دوتا ملاقه دست بکار بشید اول یک ملاقه از مایـه ی سفید درون مرکز قالب بریزید بلافاصله یـه ملاقه از مایـه ی کاکائویی بریزید درست مرکز مایـه ی سفید درعین سرعت عمل آروم و با حوصله انجام بدین دوباره روی مرکز قهوه ای از مایـه سفید بریزید همـینطور ادامـه بدید که تا موادتون تمام شود
لایـه ها همـینطور عقب رفته و مواد هم اصلا مخلوط نمـیشوند (با قاشق کـه بریزین لایـه ها بیشتر و‌خوشگلتر مـیشـه من از قاشق استفاده مـیکنم)
وقتی اخرین لایـه را ریختید و‌مواد توی قالب کاملا پخش شد یک خلال برداشته و از کناره بـه سمت مرکز روی کیک خط بندازید که تا طرح گل بیوفته روی کیک و یـا همونطوری راه راه بزارین توی فر از قبل گرم شده با درجه 180 بـه مدت 45 دقیقه این زمان بستگی بـه فرتون داره بعد از گذشت دو سوم از زمان گذشت پخت کیک درون فر رو بازکرده و کیک رو‌چک کنید
پ.ن:
مقدار ارد دستور سه پیمانـه هست اما چون مـیخواید نصفش رو‌کاکائو بزنید 2 قاشق از پیمانـه ی سوم بردارید ( بعد آرد مـیشـه همون دو پیمانـه و‌نیم)
بزارید کیک کاملا خنک شود سپس برش بدید
.
.
.
#کیک #زبرا #کیک_زبرا #کیک_خوشمزه #کیک_خونگی #cake #cakes #cakedesign #cakedecorating #cakestagram #cake #ashpazi_khanegi

Read more
رشته خوشکار @cooking.with.eli #کلیپ_اشپزی_لذت_اشپزی رشته خوشکار یـه شیرینی مخصوص گیلان کـه باترکیب آرد رشته ش درست مـیشـه و با موادی پر مـیشـه سپس تو روغن سرخ و تومرحله آخر تو آب و شکر قوام اومده خوابونده مـیشـه . بیشتر هم تو ماه رمضان سرو مـیشـه . و حالا اینم رسپی : آرد برنج 1پ آرد گندم ۲ پ آب ۲ پ تقریبا ... رشته خوشکار
@cooking.with.eli
#کلیپ_اشپزی_لذت_اشپزی
رشته خوشکار یـه شیرینی مخصوص گیلان کـه باترکیب آرد رشته ش درست مـیشـه و با موادی پر مـیشـه سپس تو روغن سرخ و تومرحله آخر تو آب و شکر قوام اومده خوابونده مـیشـه . بیشتر هم تو ماه رمضان سرو مـیشـه .
و حالا اینم رسپی :
آرد برنج 1پ
آرد گندم ۲ پ
آب ۲ پ تقریبا
گردد ۱۵۰ گ
شکر ۱ پ
هل ۱ ق چ
دارچین ۲ ق چ
جوز هندی رنده شده ۱/۴ ق چ
دوتا آردو مخلوط و اب رو کم کم اضافه کنین چون ممکنـه نیـاز بـه همش نداشته باشین .بستگی بـه آب خور آردتون داره . من مثلا 3پیمانـه و نیم استفاده کردم.مـیتونین یـه مقدار از آب مصرف شده رو شیر بریزین 😊 مایع حتما شل باشـه شبیـه فرنی رقیق حتما جوری باشـه کـه از های شونـه مخصوص رد بشـه . مایع رو با بلندر یـا مـیکسر بزنین بعد از صافی رد کنین و نیم ساعت استراحت بدین.
اگه بعدش دوباره دیدین سفت شده و از شونـه نمـیریزه یـه قاشق یـه قاشق اب اضافه کنین و تست کنین که تا مایع از شونـه رد بشـه. ماهیتابه تفلون رو با دستمال کاغذی چرب کنین و رشته هارو بـه صورت دایره وار و سریع برزید . 🛑تو فیلم کاملا نشون دادم.

چند دقیقه بمونین خودشو مـیگیره و راحت برداشته مـیشـه زیـاد رو حرارت نزارین بمونـه کـه خشک مـیشـه و ترک مـیخوره.
🔴حتما هر توری رو بزارین تو دستمال نخی که تا خشک نشـه بعد برین سراغ توری زدن بعدی.

هر توری رو دوطرفه شو بیـارین وسط و تا کنید و مخلوط شکر و دارچین گردو هل و جوز (این چهارتارو داخل غذاساز بریزید که تا گردو باشکر کاملا خرد و ریز بشـه اگر گردو رو تنـهایی ریز کنین گردو بـه روغن مـیفته و گلوله مـیشـه حتما با شکر بزنین ) رو بزارید وسطش و دوباره که تا کنید و بسته بشـه و دو طرفشو فشار بدینتا مواد بیرون نریزه 🔴به فیلم دقت کنین . بعد اماده شدن اینا داخل روغن سرخ کنین. بعد سرخ مجدد شکرو اب و گلاب مخلوط مـیکنم یکم تو ماهیتابه مـیجوشونم و رشته خوشکارارو مـیزارم😆 با شعله ملایم مـیجوشـه که تا شربت قوام بیـاد و بخورد خشکارا بره .
🔴این شیرینی دو مدله رشته و خشکار
اونی کـه مثل مال منمواد مـیریزین مـیشـه خشکار
اما اگر فقط توری که تا شده باشـه و مـیان پر نباشـه مـیشـه رشته 😁
هردو تاهم سرخ مـیکنن و شربت مـیزنن
ولی خب خیلیـا مـیان پر و موادشو دوس ندارن 😅
چون شـهرای دیگه شونـه مخصوص رو ندارن تو جای اب معدنی برزین و سر فنتول دوچرخه رو بخرین رو درون اب معدنی بزنین
از یـه دونـه مـیتونین شروع کنین و توری بزنین دستتون راه افتاد تعداشو بیشتر کنین وای بنظر من ۲ که تا خیلی خوبه اگه دوست داشتین بخشی مایع رو زعفرون بریزین 😋

Read more

Media Removed

عنوان کتاب : After You نویسنده : Jojo Moyes #ادبیـات #رمان_عاشقانـه ️چطوری بعد از از دست دادنی کـه دوست دارید بـه جلو مـیرید؟ چطوری زندگی ای کـه ارزش زندگی داشته باشـه مـیسازید؟ کتاب حاضراتفاقات بعد از کتابMe_Before_You # هست که هر دو از پرفروش ترین کتاب های #عاشقانـه اند خواندن کتاب حاضر ... 📙عنوان کتاب : After You
📝نویسنده : Jojo Moyes
#ادبیـات #رمان_عاشقانـه ⁉️چطوری بعد از از دست دادنی کـه دوست دارید بـه جلو مـیرید؟ چطوری زندگی ای کـه ارزش زندگی داشته باشـه مـیسازید؟
📌کتاب حاضراتفاقات بعد از کتابMe_Before_You # هست که هر دو از پرفروش ترین کتاب های #عاشقانـه اند خواندن کتاب حاضر باعث آشکار شدن بخشـهایی از داستان من پیش از تو مـی شود.
لوئیسا کلارک دیگه معمولی ای نیست کـه زندگی معمولی ای داره. بعد از شش ماه دگرگون کننده ای کـه با ویل ترینر سپری شد، بدون اون داره تلاش مـی کنـه کـه به زندگیش ادامـه بده. وقتی یـه واقعه غیرعادی لو رو مجبور مـیکنـه برگرده خونـه پیش خانوادش، نمـیتونـه کاری کنـه جز اینکه حس کنـه بـه نقطه شروع برگشته.
جسمش خوب مـیشـه، اما خود لو مـیدونـه کـه برای برگشت بـه زندگی بـه تلنگری به منظور شروع نیـاز داره.سپس شخصی از گذشته ویل ظاهر مـیشـه و تمام برنامـه هاش رو مـیدزده و به سمت آینده خیلی سختی سوقش مـیده...
#تازه_های_کتاب #انتشارات_رهنما
#After_You
⁉️How do you move on after losing the person you loved? How do you build a life worth living?
Louisa Clark is no longer just an ordinary girl living an ordinary life. After the transformative six months spent with Will Traynor, she is struggling without him. When an extraordinary accident forces Lou to return home to her family, she can’t help but feel she’s right back where she started.
Her body heals, but Lou herself knows that she needs to be kick-started back to life. Which is how she ends up in a church basement with the members of the Moving On support group, who share insights, laughter, frustrations, and terrible cookies. They will also lead her to the strong, capable Sam Fielding—the paramedic, whose business is life and death, and the one man who might be able to understand her. Then a figure from Will’s past appears and hijacks all her plans, propelling her into a very different future...
#Novel_Romance #Rahnama_Press
#خرید_آنلاین #تخفیف #30درصدی
خرید_اینترنتی
کانال انتشارات رهنما بـه ما بپیوندید

Read more

Media Removed

سلااااام دوستای من از اونجاییکه لک و جوش دو موضوع بهم گره خورده هستن، بعد از معرفی #ضدجوش پست قبل، امروز یـه #ضدلک بهتون معرفی مـیکنم. عکسها رو روق بزنین همش رو ببینین ها! برند #کامفورت_زون یـه برند ایتالیـایی ۲۲ ساله هست کـه در خارج از ایران بعنوان یـه برند اسپا توی سالن های ماساژ استفاده مـیشـه. این ... سلااااام دوستای من
از اونجاییکه لک و جوش دو موضوع بهم گره خورده هستن، بعد از معرفی #ضدجوش پست قبل، امروز یـه #ضدلک بهتون معرفی مـیکنم.
عکسها رو روق بزنین همش رو ببینین ها!😉
برند #کامفورت_زون یـه برند ایتالیـایی ۲۲ ساله هست کـه در خارج از ایران بعنوان یـه برند اسپا توی سالن های ماساژ استفاده مـیشـه. این برند روی #زندگی_سالم تاکید داره.
#کرم_ابسولوت_پرل کامفورت زون یـه کرم #روشن_کننده پوست هست کـه علاوه بر خاصیت ضدلک و روشن کنندگی، یـه کرم مغذی پوست با ترکیبات ضدچروک و لایـه بردار هست.
یکی از ترکیبات اصلیش #ویتامـین_سی پایدار هست کـه هم روشن کننده هست هم آنتی اکسیدان.
راستش این کرم یـه ذره گرونـه😕😕!!!
حجمش ۵۰ مـیل هست و قیمتش ۲۲۲ هزار تومنـه. 🙈🙈🙈
وقتی بـه صورتم زدم، دیدم یـه بافت ابریشمـی بسیـار عاالی داره. بوش هم معرکه هست. من کلا بوی تند رو اصلا نمـیپسندم. این کرم بوی بسیـار ملایم و مطبوعی داره😍
بافتش یـه کمـی چربه و به افرادی کـه پوست چرب دارن توصیـه نمـیکنم. هرچند ادعای غیرجوش زا بودن رو داره. اما پوست نرمال ها و پوست خشک ها عاشقش مـیشن.
اثر ضدلک بودنش خیلی خوبه. بعد از ۲ ماه استفاده، لکها رو کاملا کمرنگ مـیکنـه.
این کرم #آبرسانی_پوست رو هم انجام مـیده. من عاشق این کرم شدم👌👌👌 #Absolutepearlcream #Comfortzone #whitening #vitaminC
#کرم_ضدلک #ضدلک_پوست #کرم_روشن_کننده #روشن_کننده_پوست
@comfortzone_iran

Read more

Media Removed

سلام خوبين؟ شو شو جان اشتباهى اين پستو پاك كرد. منم بـه خاطر اينكه بره توى ليستتون دوباره ميذارمش. جالبش اينجاست كه عادت دارم متن پستايى كهويدئو داره رو توى نتم كپي ميكنم و متن اين از اون روز مونده بود. بـه اين شرح؛ سلام عزيزان خوبيد؟ درون ابتدا بگم براى كسانيكه مدام توهين ميكنن، من بـه عنوان صاحب ... سلام خوبين؟ شو شو جان اشتباهى اين پستو پاك كرد. منم بـه خاطر اينكه بره توى ليستتون دوباره ميذارمش. جالبش اينجاست كه عادت دارم متن پستايى كهويدئو داره رو توى نتم كپي ميكنم و متن اين از اون روز مونده بود.
به اين شرح؛
سلام عزيزان خوبيد؟
در ابتدا بگم براى كسانيكه مدام توهين ميكنن، من بـه عنوان صاحب اين پيج ، ٧ ساله نذاشتم كسي حتى يك بار توى كامنت بـه يك نفر ديگه توهين كنـه و قطعا بلاك كردم. چون جو پيج رو ادمين تعيين ميكنـه و من از بي احترامى بـه همديگه خوشم نمياد. بـه نظرم اون كسي كه توى پيج من توهين ميبينـه، حقش نيست چون همراه منـه و حمايت از همراهانم بـه عهده منـه.
مراقب روح همديگه توى اين شرايط بد باشيم.
دوم بگم كه من الان درون سفر نيستم و تمام پست ها بـه سال و سالهاى گذشته مربوطه و چون يك پيج ديگه با همين لوگو داشتم و تايپ كردن درون هر دو پيج برام خيلي سخت بود و اشپزى هم اونقدر مثل قبل طرفدار نداشت تصنيم گرفتم عوضش كنم و دوتا پيجو يكى كنم. و احتمالا اسم اين پيج رو هم عوض كنم كه حمل بر دورويي نشـه. اما اغلب توى استورى بـه بحث قنادي خواهم پرداخت چون از علايقمـه. اسم بي بي هم برى من چون حس خوبي از اول همين بوده که تا حالا عوضش نكردم.
بگذريم.
اين مكاني كه توى تصويرها ميبينيد بازار روز لابوكريا ى بارسلوناست. از ٦ صبح که تا ٦ عصر بازه. اونقدر جالب و معروفه كه بي بي سي ازش مستند تهيه كرد. يه روايتي هشت كه ميگه صبحونـه ى هتل درون بارسلون رو ناديد بگير و برو اينجا صبحونـه بخور.
يه رستوران باحالي هم توى اين بازار هست بـه اسم اِل كيم كه از ساعت ١٢ بـه بعد املت هاي معروفي ميده. كه شاهكاريه براي خودش.
@elquimdelaboqueria
اگر ايشالا اينجا تشريف برديد حتما از اب ميوه هاى يخي و ميوه هاي تازه غافل نشيد.
قيمتارو دارين؟
پ ن:
البته اون روزيكه اين پست رو گذاشتم و بعدشم نظرسنجى گرفتم تصويب شد اسم پيج عوض نشـه. ولي خودم با اين نظر موافق نيستم. 😒

Read more

Media Removed

. « آلبوم‌کوچولو🏻پُستِ ورق‌زدنی » چرا پست‌ها از استوری‌ها عقب‌تره ؟ چون استوری‌هارو با یـه روز تاخیر مـیذارم ، پستهارو با دو روز تاخیر چون یـه مدتی کـه دست کم یـه روز عقبم از خودم و وقتم ، یـه چندتا کار طولانی تلنبار شده دارم کـه هروز داره بیشتر از قبل فشار مـیاره و ریز ریز دارم بـه اونا مـیرسم ! مثلا دندون ... .
« آلبوم‌کوچولو👆🏻پُستِ ورق‌زدنی »
چرا پست‌ها از استوری‌ها عقب‌تره ؟ چون استوری‌هارو با یـه روز تاخیر مـیذارم ، پستهارو با دو روز تاخیر 🙈😂
چون یـه مدتی کـه دست کم یـه روز عقبم از خودم و وقتم ، یـه چندتا کار طولانی تلنبار شده دارم کـه هروز داره بیشتر از قبل فشار مـیاره و ریز ریز دارم بـه اونا مـیرسم ! مثلا دندون دردم یـادتونـه ؟ هنوز به منظور جراحی‌هام نرفتم هم مـیترسم هم وقت نیست ، هفته دیگه کلا حتما زندگی رو تعطیل کنم بلکه برسم این تلنبارهارو انجام بدم سبک شـه یـه قدری راحت شم بخدا.
با وجود همـه‌ی اینـها سعی مـیکنم بـه رویدادهای مـهم برسم ، مثل ایونت لانچ عطرهای جدید لانکوم ، از برندهای محبوب من بـه خصوص درون عطر کـه هروقت مـیشنوم عطر جدیدی ازش بـه بازار اومده خیلی بـه نیـازم فکر نمـیکنم مـیرم کـه حتما تستش کنم چون مـیدونم حرف تازه‌ای داره ؛ توی استوری معرفی عطرها هم دیدین یکی از عطرهای چند ساله‌ام معرفیش کردم ، الان کلی بیشتر راجع بـه تاریخچه‌اش مـیدونم و امروز هم باز درون پارت دوم ایونت حضور خواهم داشت ، باشد کـه ایشالاااااا کم تاخیر برسم 😂🙈.
استقلال پرسپولیسی بشم ؟
یـه بار ابی بودم امروز قرمز ؟ یـا تیم ملی سفید ؟😂
معلومـه کم حوصله‌ام نمـیدونم چی بپوشم یـا واضح‌تر بگم ؟ 😒
از اون روزاست کـه هم دیر هم بد پاشدم و مطمئنم که تا اخر شب ارور کاملم ، خدا بـه داد برسه 😞!.....
از اتفاق‌های خوب ایونت‌ها اینـه توی زوایـا و مدلهایی توی ععکاس‌ها مـیوفتی کـه هیجان‌انگیزه و بیخبری 🙆🏻‍♀️
#گلنویس
۱۳۹۷/۰۲/۲۰
#lancomeiran #lancomeboutique #ساعت_خوشى #melalmall #لانكوم #maison_lancome

Read more

Media Removed

زنی بـه عنوان حیوان خونگی یـه مار داشت و خیلی اون مار رو دوست داشت کـه بیشتر از دو مترطولش بود. یـه دفعه ای اون مار دیگه چیزی نخورد زن هفته ها تلاش کرد کـه مارش دوباره بتونـه غذا بخوره کـه موفق نشد و مار و برد پیش دامپزشک. دامپزشک پرسید ایـا مار بـه تازگی کنار شما مـیخوابه و خیلی نزدیک بـه شما خودش و جمع مـیکنـه و کش مـیده؟ ... زنی بـه عنوان حیوان خونگی یـه مار داشت و خیلی اون مار رو دوست داشت کـه بیشتر از دو مترطولش بود.
یـه دفعه ای اون مار دیگه چیزی نخورد زن هفته ها تلاش کرد کـه مارش دوباره بتونـه غذا بخوره کـه موفق نشد و مار و برد پیش دامپزشک. دامپزشک پرسید ایـا مار بـه تازگی کنار شما مـیخوابه و خیلی نزدیک بـه شما خودش و جمع مـیکنـه و کش مـیده؟ -بله ،و خیلی برام ناراحت کننده ست کـه نمـیتونم کاری براش انجام بدم. دامپزشک گفت: مار مریض نیست بلکه داره خودشو اماده مـیکنـه کـه شما رو بخوره
مار داره هر روز شما رو اندازه گیری مـیکنـه که تا بدونـه چقدر حتما جا داشته باشـه که تا شما رو هضم کنـه
حکایت بعضی ادماس تو زندگیمون
.
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
.
كرم طالبي .
.
1. كرم طالبي
نصف پيمانـه شكر رو با ٣ پيمانـه آب طالبي مخلوط كنيد و روي حرارت بگذاريد که تا شكر حل شود از روي حرارت برداريد كمي كه خنك شد ١ پيمانـه خامـه صبحانـه را بـه آن اضافه كرده و با همزن بزنيد که تا مخلوط شود . بعد ١.٥ قاشق غذاخوري پودر ژلاتين را كه درون نصف پيمانـه آب سرد روي بخار آب بنماري كرديد و كمي خنك شده را بـه مواد قبلي اضافه كنيد مواد را درون قالب ريخته درون يخچال قرار دهيد که تا ببندد
.
.
👈🏻👈🏻 ميزان شكر رو مي تونيد بـه نسبت شيرين بودن طالبي ، كم و زياد كنيد .
👈🏻👈🏻 من بجاي خامـه ، دو که تا دنت با طعم طالبي بهش اضافه كردم .

Read more

Media Removed

. از پیج نگین جان @melorin9213 . . امـیدوارم حال دلتون خوب باشـه #حلوای_ویفر_نگین مواد لازم: آرد گندم 150 گرم(همون ارد شيريني) آرد برنج مرغوب 75 گرم کره هم دمای محیط 170 گرم ویفرپودر شده 75 گرم پودر قند 100 گرم گردو ي اسياب شده 100 گرم طرز تهيه با مقدارداده شده و قالبی کـه من استفاده ... . از پیج نگین جان
@melorin9213
. .

امـیدوارم حال دلتون خوب باشـه🌹

#حلوای_ویفر_نگین

مواد لازم:
آرد گندم 150 گرم(همون ارد شيريني)
آرد برنج مرغوب 75 گرم
کره هم دمای محیط 170 گرم
ویفرپودر شده 75 گرم
پودر قند 100 گرم
گردو ي اسياب شده 100 گرم
طرز تهيه
با مقدارداده شده و قالبی کـه من استفاده كردم چهل عدد حلوا خواهید داشت
برای این حلوا بهتر هست از ویفر مارک کیت کت استفاده كنيد اما اگر مارک کیت کت نداشتید از هر مارک دیگری مثل شیرین عسل و تك تك و ... نیز مـیتوانید استفاده كنيد(من از ویفر وانیلی استفاده کردم)
گردوهارو اسياب كنيد ولي مراقب باشين بـه روغن نيوفته
ویفر كيت يا هرمارك ديگه راهم اسياب كنيد
از آرد برنج مرغوب استفاده كنيد و از الك رد كنيد

طرز تهیـه حلوای ویفر:
ابتدا آرد الک شده را با شعله ملایم تفت دهید که تا خامـی آن از بین برود و بوی خوش آن درآید. درون این زمان یک حالت بخار مانندی از ارد بلند مـیشود. نباید اردتان تغییر رنگ دهد.
در این لحظه اگر ديديد حالت گلوله گلوله داره مـیتوانید ارد را یک بار دیگر الک کنید و مجددا بـه تابه برگردانید.
اکنون آرد برنج الک شده را اضافه کنید. مراقب باشید چون ارد برنج خیلی زود مـیسوزه ارد برنج را نیز با ارد گندم تفت دهید که تا بوی خامـی آن از بین برود. حدود 10 دقیقه طول مـیکشد که تا ارد برنج نیز تفت داده شود.
اکنون بـه اردتون کره همدمای محیط را اضافه کنید. کره سریعا شروع بـه ذوب شدن مـیکند و
اردها را با کره مخلوط کنید و بلافاصله تابه را از روی حرارت بردارید. بعد ویفر پودر شده و پودر قند و پودر گردو را بـه مواد اضافه کنید و با پشت قاشق همـه مواد را بـه خورد هم دهید که تا کاملا یکدست شوند.
مواد را که تا داغ هست داخل قالب سیلی مورد نظر فشرده کنید حسابي 💪.تا حباب نزنـه وقتي درون مياريد و روي حلوا نشـه نیـازی بـه چرب قالب نیست.
قالب را دو الی سه ساعت درون یخچال بگذارید که تا حلوا کامل ببندد.(يا نيم ساعت درون فريزر) سپس بـه راحتی از قالب دربياريد و تزيين دلخواهتونو انجام بديد(من يكم شكلات سفيد اب كردم داخل قيف ريختم و حلواهارو بفاصله كنار هم گذاشتم و بصورت نواري روي اونا شكلاتو ريختم و با گل فوندانتي تزيين كردم ميتونيد كمي پودر پسته هم روي حلواها که تا شكلاتها نبسته بپاشيد.
دستور از پیج دوست عزیز

@instafood.ir
. .
#حلوا_ویفر_آشپزی_شما
#حلوا_آشپزی_شما .
.
لینک کانال تلگرام👇👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAAEDStHv6b1WSuJs0ow
.
👇👇👇👇
@bread.page
@ashpazi_shoma

Tag photo: #ashpazi_shoma

#insiran #persianfood #persiandessert #persian_food

Read more

Media Removed

خیلی خیلی ازم راجع بـه مدیریت زمان مـی پرسید. هربار هم من حس مـی کنم چقدر سخته درون موردش حرف زدن. چرا؟ چون واقعا به منظور هرکسی با توجه بـه شیوه ی زندگیش متفاوته. مـی تونم اما نکته نکته هرچی بـه ذهنم رسید و در تجربه دیدم جواب داده رو بگم و‌بحثش رو باز کنیم. امروز: اولویت به منظور من چیـه؟ . . هربار مـی بینم بـه کاری کـه ... خیلی خیلی ازم راجع بـه مدیریت زمان مـی پرسید. هربار هم من حس مـی کنم چقدر سخته درون موردش حرف زدن. چرا؟ چون واقعا به منظور هرکسی با توجه بـه شیوه ی زندگیش متفاوته. مـی تونم اما نکته نکته هرچی بـه ذهنم رسید و در تجربه دیدم جواب داده رو بگم و‌بحثش رو باز کنیم. امروز: اولویت به منظور من چیـه؟ .
🌿
.
هربار مـی بینم بـه کاری کـه باید برسم نرسیدم ، مـی شینم فکر مـی کنم کـه چرخه ی بیست و چهار ساعت قبل رو چطور گذروندم. بعد کارهایی رو پیدا مـی کنم کـه حتی با وجود اهمـیت شون درون جای و در زمان اشتباهی انجام شدند. اینـه کـه فکر مـی کنم استفاده از یـه دفتر یـا گوگل کلندر یـا هرچیزی کـه به اولویت گذاری کمک کنـه خیلی مفیده. من حتی به منظور شاگردهام هم همـین کار رو مـی کنم. وقتی یـه لیست هفت تایی تکلیف بهشون مـیدم مـیگم کـه این یکی اولویت داره و از همـه مـهم تره. بنابراین فکر مـی کنم هرجا اولویت هام رو فراموش کردم، ضربه خوردم. این قضیـه بـه چیزهای دیگه هم مربوطه. رفتم خرید کفش، یـه کتاب دیدم کـه دوست دارم بخرم و بخونم. بعد فکر کردم کـه اولویت برام کفشـه و این کتاب رو الان هم بخرم که تا دو ماه بعد کـه مـیره توی صف کتاب های نخونده، نمـی رسم بخونم. بعد نخش. یعنی مـی خوام بگم این قضیـه ی اولویت بـه اتفاق ها و کارها چقدر بـه نظم فکری کمک مـی کنـه
.
خیلی وقت ها همـین سوال ساده ی اولویت واسه من چیـه ، خیلی جاها نجاتم داده. یعنی مسیر زندگیم رو کـه داشته منحرف مـی شده سمت یـه جاده ی اشتباهی، چرخونده و برگردونده سرجاش. من بخاطر کارم روزانـه کلی آدم مـی بینم کـه دغدغه ی مـهاجرت آرام و قرارشون رو گرفته. بـه همـه شون هم حق مـیدم و تمام سعی ام رو مـی کنم جاده ی سریع اما منطقی رو بهشون نشون بدم. اما یـه جایی مـی بینم کـه اولویت زیستن فراموش مـیشـه. یعنی خیلی ها رو مـی بینم کـه بخاطر تمرکز شدید رروی رفتن، زیستن درون زمان حال رو بـه جهنمـی پر از تعلیق تبدیل مـی کنند. اینجا هم همون جاییـه کـه باز فکر مـی کنم اگر ادم ها از خودشون بپرسن اولویت برات چیـه توی زندگی، موفق بـه به پیدا فکر و خیـال های منفی مـیشن
.
مـی‌دونید خیلی وقت ها درون طول روز وقت مون رو با انجام ده کار پر مـی کنیم و برای اینکه بـه یـه کار خاص نرسیدیم افسوس مـی خوریم. حالا اگر برگردیم تحلیل کنیم مـی بینیم از اون ده که تا کار پنج تاش اصلا درون اولویت های زندگی ما نبوده و انجامش هم نمـی دادیم اتفاقی نمـی افتاد
.
توی همـین بحث مدیریت زمان، بهم بگید چقدر بـه اولویت هاتون فکر مـی کنید. اصلا که تا به حال نظم از این راه رو تجربه کردید؟ شده درگیر موج ‌زندگی بشید و اولویت هاتون رو‌ فراموش کنید؟ .
#حرف_بزنیم #یلدانوشت

Read more

🌞 نماز و روزه هاتون هم قبول...تو لحظه های افطار منو هم یـادکنید . #فینگرفود_پنیری_سوزان آرد 350 گرم (مقدار آرد تقریبی است)=حدود دو لیوان و نیم(از آرد سفید سه صفر استفاده کنید) خمـیرمایـه فوری یک قاشق عذاخوری سرصاف (7 گرم)  شکر 1 قاشق چایخوری نمک 1 قاشق چای‌خوری تخم‌مرغ 1 عدد شیر ولرم ... 🌞
نماز و روزه هاتون هم قبول...تو لحظه های افطار منو هم یـادکنید🙏💐💐💐
.
#فینگرفود_پنیری_سوزان
آرد 350 گرم (مقدار آرد تقریبی است)=حدود دو لیوان و نیم(از آرد سفید سه صفر استفاده کنید)
خمـیرمایـه فوری یک قاشق عذاخوری سرصاف (7 گرم) 
شکر 1 قاشق چایخوری
نمک 1 قاشق چای‌خوری
تخم‌مرغ 1 عدد
شیر ولرم سه‌چهارم پیمانـه (دمای شیر حتما به حدی باشـه کـه انگشت رو نسوزونـه)
روغن‌مایع یک‌چهارم پیمانـه
◀برای رومال:1عدد زرده تخم مرغ+2 قاشق عذاخوری شیر و کمـی کنجد و سیـاهدانـه
.
ابتدا خمـیر مایـه+شکر+شیر ولرم رو درون ظرفی بریزید و روی ظرف را بپوشانید و 5 دقیقه صبر کنید که تا خمـیر مایـه فعال شده و کف کند.
در ظرفی تخم مرع+نمک+روغن را با چنگال هم بزنید که تا یکدست شود سپس خمـیر مایـه عمل آمده را اضافه و کم کم آرد بریزید که تا جایی کـه خمـیر درون کاسه جمع شود.
روی سطح کار را آرد بپاشید و خمـیر را به منظور 10 دقیقه ورز دهید که تا کاملا لطیف شده و به دست نچسبد.
◀اگه لازم شد کم کم آرد اضافه کنید که تا چسبندگی خمـیراز بین بره ولی نباید آرد زیـاد بریزید وگرنـه خمـیر سفت و کیفیت نان بد مـیشـه که تا جایی کـه امکان داره با ورز چسبندگی خمـیر رو بگیرید.
سپس خمـیر را درون کاسه چرب قرار دهید و روی آنرا بپوشانید و 1 ساعت درون جای گرم استراحت دهید که تا حجم آن 2 برابر شود.
بعد با مشت پف خمـیر را بگیرید و روی سطح کار کمـی آرد پاشیده و خمـیر را بـه ضخامت 3مـیلی باز کنید و با دو عدد کاتر یکی بزرگ و دیگری کوچکتر مطابق ویدئو کاتر بزنید.
دایره کوچک را درون سینی کـه کاغذ روغنی انداخته و چرب کردید قرار دهید و دایره بزرگتر را مثل طناب فرم بدید و دور دایره کوچک مثل دیوار قرار دهید.دو انتهای طنابی شکل را با کنی آب مرطوب کرده و به بچسبانید.
روی سینی را با نایلون بپوشانید و دوباره استراحت دهید که تا خمـیر پف کند.
فر را با دمای 180 درجه روشن کنید و ظرف آب کف فر قرار دهید.
بعد از استراحت دوم روی خمـیر را با مخلوط زرده تخم مرغ و شیر رومال و کمـی کنجد و و ساهدانـه بپاشید.
سینی نان را درون فر گرم شده به منظور 20 که تا 25 دقیقه قرار دهید که تا نانـها بپزند .
اگه لازم بود کمـی درون انتها گریل را روشن کنید که تا روی نانـها طلایی تر شود.
بعد از اینکه نانـها پختند و خنک شدند داخل اونـها رو با هر چیزی کـه دوست دارید پر کنید.
من از ترکیب پنیر فتا(صبحانـه)+پنیر خامـه ای+جعفری و نعناع و ترخون و پیـازچه ساطوری به منظور پر نانـها استفاده کردم.
.
@souzan.shariat
.
.
.
#نان_سوزان

Read more

Media Removed

يكي از اون ظهرهايي كه بـه خونـه شون رفته بودم، تو كتابخونـه شون ميون اونـهمـه كتاب چاق و لاغر، كوتاه و بلند، كهنـه و نو و گاهي حتي اونقدر قديمي كه ميترسيدي بهش دست بزني، اينو پيدا كردم، وقتي با اسم عجيبش رو بـه رو شدم، هيچ ايده اي نداشتم كه محتوا چي خواهد بود، اما رفته رفته خودم رو تو داستان پيدا كردم و ساعتها تو ... يكي از اون ظهرهايي كه بـه خونـه شون رفته بودم، تو كتابخونـه شون ميون اونـهمـه كتاب چاق و لاغر، كوتاه و بلند، كهنـه و نو و گاهي حتي اونقدر قديمي كه ميترسيدي بهش دست بزني، اينو پيدا كردم، وقتي با اسم عجيبش رو بـه رو شدم، هيچ ايده اي نداشتم كه محتوا چي خواهد بود، اما رفته رفته خودم رو تو داستان پيدا كردم و ساعتها تو اتاق محو خوندن كتاب بودم، كتابي بلند باريك با صفحاتي كاهي، بجز كتابخونـه ي خودمون، تنـها جاي درون دسترسي بود كه بي برو برگرد که تا به امروز ، بهترينـهاروپيدا مي كردم، ... خب كتاب متفاوتي بود چون متن كتاب شامل يكسري نامـه بود، اما درون عين سادگي، بي نظير، بعدها، وقتي كارتونش درون شبكه هاي تلويزيوني بـه نمايش درومد ، جذابيتش برام دو چندان شد،... اما از دو روز پيش كه مشغول گوش بـه كتاب صوتي اون شدم، ميتونم اعتراف كنم يكي از قشنگترين و گوش نواز ترين آثاري بود كه بـه همـه ، بهمـهههه توصيه ميكنم، جودي ابوت ( جروشا اَبوت) فقط يك سرراهيي بزرگ شده درون نوانخانـه نيست، اون شخصيت، بخشي از وجود تك تك ماست، لحظاتي كه احساس بيچارگي داريم، خجالت زده ميشيم، هيجان زده و غرق درون شادي هستيم، تمناي محبت داريم، حسرت مي كشيم و حسادت مي كنيم، ... و شايد مـهمتر از همـه، درون تنـهاييي فرو رفته ايم و... تخيل، محوريت اصلي اين داستان و زندگي اين رو درون بر داره، چيزي كه باعث ميشـه، از پسِ سايه هاي خاكستري نوانخانـه بـه دنياي بيرون راه پيدا كنـه، و اون واقعا قدر اين موهبت رو ميدونـه، صداقتي كه درون نامـه ها موج ميزنـه، حسي ناب بـه آدم ميده، شخصيت خودِ بابا لنگ دراز ميتونـه تو زندگي هركدوم از ما، يه تعريف منحصر بفرد داشته باشـه، ميتونـه يه ناجي، معشوقه، دوست و يا حتي يك لوح سفيدي باشـه كه ما افكار، رازها، غرها، هيجانات، ترسها،... رو باهاشون درون ميون ميگذاريم، جودي بارها از نامـه هايي كه مينويسه پشيمون ميشـه و حتي گاهي سعي ميكنـه اونو از پستچي بعد بگيره، اين كارش بي شباهت نيست بـه رفتارهاي ناگهاني ما درون پس لحظات نااميدانـه ي زندگي، ... جادوي نوشتن رو دست كم نگيريم، خالي كردن ذهنمون و نوشتن افكارمون بروي كاغذ، حتي اگر فرستنده اي برايش نداشته باشيم، مطمئنا كمك ميكنـه که تا از تنشـهاي روزمره اي كه دائما با ان دست و پنجه نرم مي كنيم، كاسته شود.
پ ن : ممنونم از جانم، كه پيشنـهاد اين كتاب صوتي رو بـه من دادن، بي شك #هيچ_چيز_تصادفي_نيست
#در_دنياي_رنگي_بيادگار_بماند
#كتابخواني_دنياي_رنگي
#بابالنگ_دراز
#جين_وبستر
پ ن ٢:
دوستاني كه علاقمندند فايلها رو داشته باشند،در كانالم لينك رو قرار دادم
بيستم فروردين ماه ٩٧

Read more

Media Removed

. از پیج @elahe.fadaee . . کشک بادمجون داریم از نوع خوش اب و رنگش خب بریم سراغ طرز تهیـه و توضیح درون مورد تزئین اول از همـه درون مورد شکوفه های روی الویـه و کشک بگم براتون دوستای گلم به منظور شکوفه های روی کشک بادمجون من از کشک خیس استفاده مـیکنم بـه این صورت کـه ماسوره مورد نظر رو داخل قیف گذاشتم و بعد کشک رو ... . از پیج
@elahe.fadaee
. .
کشک بادمجون داریم از نوع خوش اب و رنگش😄😜
خب بریم سراغ طرز تهیـه و توضیح درون مورد تزئین😊
اول از همـه درون مورد شکوفه های روی الویـه و کشک بگم براتون دوستای گلم به منظور شکوفه های روی کشک بادمجون من از کشک خیس استفاده مـیکنم بـه این صورت کـه ماسوره مورد نظر رو داخل قیف گذاشتم و بعد کشک رو ریختم داخل قیف و روی طرح مورد نظرم شکوفه زدم.خیلی خیلی راحته فقط حتما امتحان کنید.قسمت های زرد روی کشک کشک رو با زعفرون دم کرده هن زدم و ریختم روی کشک .برای داشتن یـه پیـاز داغ خوشرنگ کافیـه پیـاز هارو خلالی ریز کنید و داخل شیر جوش روغن فراوون بریزید و پیـاز هارو داخل روغن بریزید و بذارید طلایی بشـه وقتی طلایی شد روی دسمال مخصوص بریزید و اجازه بدید کـه روغنش خوب کشیده بشـه.

طرز تهیـه کشک بادمجون:ابتدا بادمجون هاتونو سرخ کنید من واسه کشک بادمجون چون خیلی روغنی نشـه کف تابه دو که تا سه قاشق غذاخوری روغن مـیریزم بادمجونارو مـیچینم نصف استکان اب مـیریزم وقتی اب کشیده بشـه بادمجونا پخته شده و با روغن داخل تابه دو طرفش رو سرخ مـیکنم(مـیتونید نصف بادمجوناتونو سرخ کنید و نصف دیگه رو کباب کنید کـه این کاملا ذائقه ایـه و به خودتون بستگی داره)وقتی بادمجوناتون سرخ شد همـه رو داخل ظرف بکوبید وچند حبه سیر کوبیده شده یـا رنده شده رو با کمـی روغن داخل تابه ریخته و تفت بدید و زرد چوبه و کمـی نعناع خشک بزنید و بادمجون کوبیده شده رو اضافه کرده خوب هم بزنید و در اخر کشک رو اضافه کنید . .
.برای تزئین قسمت های زرد کشک و کمـی زعفرون اب شده رو قاطی کردم و کمـی هم اب اضافه کردم که تا شل تر بشـه مواظب باشید زیـاد هم شل نشـه😊 .شکوفه های سفید هم کشک هستش کـه داخل قیف ریختم و شکوفه زدم .بقیـه هم کـه کاملا مشخصه نعناع داغ و گردوی خرد شده هستش😉
پ.ن:ما با کشک توت فرنگی نمـیخوریما😁فقط واسه عگذاشتمش😆😆
. .🚫کپی بدون ذکر منبع ممنوع🚫
.
.
.
.
#فینگر_فود_آشپزی_شما
#ویدیو_آشپزی_شما
#ویدیو_توپک_سوخارى_آشپزی_شما .
.
لینک کانال تلگرام👇👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAAEDStHv6b1WSuJs0ow
.
👇👇👇👇
@bread.page
@ashpazi_shoma

Tag photo: #ashpazi_shoma

#insiran #persianfood #persiandessert #persian_foods #persianshot #persianstyle #persiancuisine #persiagram #instapic #insta_persia #insiranian

Read more

Media Removed

‌ مـیزبانمون توی #سنپترزبورگ از لحاظ مـهمون‌نوازی از ما ایرانی‌ها ایرانی‌تره! انقدر کـه شرمنده مـیشیم. روز آخر قبل سفر هاست اصلیمون کنسل کرده بود و تاتیـانا و مایس شوهر مسلمون تونسیش ازایی بودن کـه خودشون پیشنـهاد مـیزبانی داده بودن و حالا چقدر خوشحالیم کـه این دو شب درون شـهر پیتر کبیر رو مـهمونشون هستیم. از ...
مـیزبانمون توی #سنپترزبورگ از لحاظ مـهمون‌نوازی از ما ایرانی‌ها ایرانی‌تره! انقدر کـه شرمنده مـیشیم.
روز آخر قبل سفر هاست اصلیمون کنسل کرده بود و تاتیـانا و مایس شوهر مسلمون تونسیش ازایی بودن کـه خودشون پیشنـهاد مـیزبانی داده بودن و حالا چقدر خوشحالیم کـه این دو شب درون شـهر پیتر کبیر رو مـهمونشون هستیم.
از معدود مـیزبان‌هایی هستند کـه کلید دستمون و البته مـهربونیـاشون شامل صبحونـه و شام هم مـیشـه و این بخشش خیلی دلچسبه =))
------
تاتیـانا حسابداره و مایس آرایشگر.
از نحوه آشناییشون توی تونس برامون مـیگن و عکس‌های عروسیشون رو نشونمون مـیدن.
مایس با انگلیسی دست‌پاشکسته‌اش علاقه زیـادی داره از تونس بگه (البته بیشتر از بدی‌هاش) و از ایران بیشتر بدونـه. ما هم کـه هنوز بعد از دو ماه ویزای تونسمون روی هواست و حسرت دیدنش بـه دلمون مونده که تا مـیشـه ازش اطلاعات مـی‌گیریم.
--------

پ.ن۱: اومدنی مایس گفت یـه زوج ایرانی براشون یـه چیز بو ی اوردن کـه توی ایران ممنوعه! گفتم لابد علفی مخدری چیزیـه. گفت نـه عطره! گفتم آخه عطر ممنوع یعنی چی، اونم توی ایران، بعد از ایران ورداری عطر ممنوع بیـاری روسیـه! چه کاریـه!
رسیدیم خونـه نشونمون داد دیدیم یـه کیسه بزرگ گُلپر اوردن براشون! حالا اینکه اینا چه مکالماتی و با چه سطح از زبان داشتند کـه خروجیش این شده گه گلپر عطره و توی ایران ممنوعه خدا مـیدونـه!

پ‌ن۲: عآخر، من و تیما، اولش خیلی از هم خوشمون نمـیومد. الان دیگه عمو مـیاد از پیشش جم نمـی‌خوره :))

#کوچسرفینگ #سن‌پترزبورگ ‌
#couchsurfing #saintpetersburg

Read more

Media Removed

تو موندی پیشمو با حضورت منو یـه بنده ی تکمـیل کردی تو روم تاثیر مـیذاری عزیزم با خنده ت سالمو تحویل کردی من بـه این تقویم بـه این روزها بی اعتقادم عید به منظور من خنده های توست و تو به منظور من هر لحظه ای کـه خندیدی سالی را تحویل کردی.. از روزی کـه دست چپو راستم را شناختم هفت سینم یک سین کم داشت و امسال هفت سینم دو که تا ... تو موندی پیشمو با حضورت منو یـه بنده ی تکمـیل کردی
تو روم تاثیر مـیذاری عزیزم با خنده ت سالمو تحویل کردی

من بـه این تقویم بـه این روزها بی اعتقادم
عید به منظور من خنده های توست
و تو به منظور من هر لحظه ای کـه خندیدی سالی را تحویل کردی.. از روزی کـه دست چپو راستم را شناختم هفت سینم یک سین کم داشت و امسال هفت سینم دو که تا سین کم داره
جون خوشگلم بابای عزیزم عیدت مبارک.. دو ماهی هست کـه فهمـیدم
غم، دلتنگی، بغض، جای خالی، درد یعنی چی
دو ماهی مـیشـه کـه با رفتنت شناسنامـه مم را عوض کردی
و من امروز دو ماهه شدم.. جونم منو ببخش بابت زخمایی کـه به خودم زدم
شقایق م منو ببخش بابت بهونـه گیری های این روزام.. عیدتون مبارک
احمد شفیعی اولین روز بهار 94

Read more

Media Removed

#bighanoon #zahrasarokhani مجري: يك اصل اثبات نشده هست كه ميگه اگه درون يك بازه زماني سه ثانيه‎اي چند ميليون نفر همزمان بـه هوا بپرن، امكان ثبت زلزله محتمل خواهد بود. انتظار مي‌رفت گل آفسايد«سعيد عزت‎اللهي» كه شايد باورتون نشـه ولي زبان اسپانيايي هم بلده، همچين زلزله‎اي رو ثبت كنـه ولي اين‌طور ... #bighanoon #zahrasarokhani
مجري: يك اصل اثبات نشده هست كه ميگه اگه درون يك بازه زماني سه ثانيه‎اي چند ميليون نفر همزمان بـه هوا بپرن، امكان ثبت زلزله محتمل خواهد بود. انتظار مي‌رفت گل آفسايد«سعيد عزت‎اللهي» كه شايد باورتون نشـه ولي زبان اسپانيايي هم بلده، همچين زلزله‎اي رو ثبت كنـه ولي اين‌طور نشد. براي بررسي اين موضوع ميهمانان ويژه‌اي رو بـه برنامـه دعوت كرديم: رييس ستاد حوادث غيرمترقبه،‌ رييس سازمان لرزه‎نگاري و يك مسئول.
مجري: واقعا چرا؟
.
زلزله‎نگار: متاسفانـه حدود 10 هزار نفر از مردم به منظور تماشای بازی بـه ورزشگاه آزادی رفته بودن. دقت کنید من از واژه مردم استفاده کردم، مردم از دو جنس تشکیل شده: زن و مرد. همـین خود شما با شنیدن اینکه «مردم» رفتن ورزشگاه از شدت تعجب نیم متر از سطح زمـین فاصله نگرفتید؟ اون 10 هزار مردمـی هم کـه سرانجام راهشون بـه ورزشگاه از شدت حيرت و ناباوري از ابتدا که تا انتهای مسابقه رو نیم متر بالاتر از سطح زمـین بودن و به دليل عدم تماس با سطح زمين قدرت ايجاد زلزله نداشتن. حدود ۸۰ مـیلیون بقيه هم از تعجب اینكه بالاخره اين اتفاق افتاد و «مگه ميشـه؟» تمام طول مسابقه دهانشون باز بود كه همين جِرم حجمي‌شون رو بـه شدت كاهش مي‌داد و مانع ثبت زلزله مي‌شد. یـه مورد هم داشتیم کـه به حدی منقلب شده بود کـه جلوی ارتعاشات زمـین رو مـی‌گرفت.
حوادث غيرمترقبه: بررسي‎هاي ما نشون ميده جمعی از پدران و همچنين مجردان گرامـی درون حالی‎که درازکش جلوی تلویزیون بودند و ظرف تخمـه روی شکمشون بود، درون لحظه گل که تا بیـان ظرف رو بذارن کنار و از جاشون بلند شن و بعد بپرن هوا، اون سه ثانیـه طلایی رو از دست داده بودن. شاید بگید قاعدتا مردان و مجردان با همون ظرف آشغال تخمـه مـیپرن هوا، بله درسته ولی این مساله به منظور بازی ایران و مراکش بود. نگاه چپ‌چپ والدین و همسران گرامـی درون برخورد با پوست تخمـه‎های ولو شده روی فرش و فرياد «همين الان تمام خونـه رو جارو ميكشي» درس عبرتي بود كه ديگه از اين غلطا نكنن.
مجري: البته ما هم بررسي مختصري درون صدا و سيما كرديم و متوجه شديم شادي شخص عادل فردوسی‎پور بـه تنـهایی ۳.۵ریشتر زلزله داره، ولي نامبرده اون شب كلا درون فاز نوموخوام بود. لازم بـه ذكره كه ما يه زلزله نيمچه شديد از چين و شكن زلف‎هاي پويول درون رسانـه ملي ثبت كرديم.
مسئول: ببينيد مردم ما بسيار هاي‎كلاس بوده و شادي‎هاي تفكيك شده و نـهايتا بـه صورت تشويق دو انگشتي دارن. ملت ما اهل این مدل ابراز خوشحالی‌هاي جلف و بالا پايين پريدن و اصلا شاد شدن نیست و اينجانب وقوع هر نوع زلزله‎اي رو از بيخ و بن بـه شدت تكذيب مي‎كنم.
.
بقیـه درون کامنت 👇

Read more

Media Removed

بیـان عشق ، بـه اندازه ی خود عشق مـهمـه ... آدما بـه بیـان و بیـان شدن احتیـاج دارن ! بهی کـه دوسش داری بگو : کـه دوستت دارم ... أينم شير برنج من با عسل كه روش رو با گل شكري و خلال پسته تزيين كردم. اما أينم طرز تهيه اش: شير برنج شف زهرا مواز لازم : برنج ايراني دو پيمانـه شير دو ليتر سه قاشق ... بیـان عشق ،
به اندازه ی خود عشق مـهمـه ...
آدما بـه بیـان و بیـان شدن احتیـاج دارن !
بهی کـه دوسش داری بگو :
که دوستت دارم ...
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
أينم شير برنج من با عسل كه روش رو با گل شكري و خلال پسته تزيين كردم.
اما أينم طرز تهيه اش:
شير برنج شف زهرا
مواز لازم :
برنج ايراني دو پيمانـه
شير دو ليتر
سه قاشق غذاخوري شكر
يك قاشق غذاخوري هل
نصف ليوان گلاب ................
شير برنج شف زهرا
طرز تهيه:
به طور كلي شير برنج رو بـه روش هاي مختلفي درست ميكنند و روش سرو اون هم بسيار زياد داره با نمك با شكر با مربا با عسل و حتي خود شير برنج رو شيرين شده ميخورن روشي كه من الان دارم براتون مينويسم بهتر با مربا خورده بشـه من اين جوري خيلي دوست دارم اما براي طرز تهيه شير برنج ابتدا برنج رو از شب قبل من خيس كردم بعد وقتي خواستم اون رو بپزم ابتدا كمي برنج رو با بلندر له كردم و شكستن که تا زودتر وا بره برنج رو با شير با حرارت بالا قرار ميدم وقتي بجوش اومد شعله رو كم ميكنم ر مرتب هم مي که تا اينكه برنج كاملا وارفته و نرم بشـه و كم كم بافتش رو از دست بده درون اواخر كار شكر رو كمي بهش اضافه ميكنيد و مجدد هم ميزنيد که تا اينكه بـه يك ربع اخر برسيد اون وقت كه گلاب و هل رو بهش اضافه كنيد که تا طعم و بوش باقي بمونـه خوب هم بزنيد و شعله رو خاموش كنيد و داخل ظرف بريزيد من از اين مقدار شبر برنج دوازده كاسه كوچيك بـه دست اوردم اميدوارم دوست داشته باشيد❤️🌹شف زهرا🌹❤️ و نوش جانتون
اينستاگرام chef.zahra

Read more

Media Removed

. .اين مدل شيرين پلو راحتترين سبكي كه درست كردم اميدوارم از اين سبك خوشتون بياد 🙄سبك هاي ديگر رو ميتونيد از گوگل سرچ كنيد . .طرزتهيه شيرين پلو با مرغ: . . پوست پرتقال يا نارنج( كه من از نارنج استفاده كردم چون تلخي كمتري داره) ریز شده را دو بار درون آب بجوشانید. سپس چند بار درون آب سرد بخیسانید و هربار ... .
.اين مدل شيرين پلو راحتترين سبكي كه درست كردم اميدوارم از اين سبك خوشتون بياد 🙄سبك هاي ديگر رو ميتونيد از گوگل سرچ كنيد
.
.طرزتهيه شيرين پلو با مرغ:
.
. پوست پرتقال يا نارنج( كه من از نارنج استفاده كردم چون تلخي كمتري داره) ریز شده را دو بار درون آب بجوشانید. سپس چند بار درون آب سرد بخیسانید و هربار آب آن را عوض کنید.
.
.

در یک قابلمـه آب را همراه با شکر بجوشانید.
. سپس خلال های نارنج را درون ش بریزید و بجوشانید که تا شیرین شوند. .
.
.
.بعد يك يا دو عدد هويج رو خلال كرده با كمي روغن يا كره تفت داده و بعد با مقداري كمي گلاب و زعفرون دم كشيده و شكر و هل بزاريد ، بپزه و در آخر خلال پسته و خلال بادوم اضافه ميكنيم که تا كمي نرم بشوند
بعد زرشك شسته شده رو با روغن و مقدار كمي شكر تفت داده و بعد بـه خلال هاي نارنج و هويج اضافه ميكنيم و كمي تفت ميديم
.
.
و زماني كه برنج رو اماده كرديم و دم كشيد مقداري از برنج ( بـه اندازه يك الي دو كفگير برنج رو زعفرون دم كشيده زده و با تمام مخلفات مخلوط ميكنم و موقعي كه برنج رو سرو ميكنيم روي برنج تزيين ميكنيم اميدوارم خوشتون بباد و در كنار عزيزانتون لذت ببريد 😋
💝
.
.
.
.

کاری از کدبانوی باسلیقه
@samanta_food

Read more

Media Removed

Moscow, Fifa World Cup 2018 حدودا هفته پیش، یکی از نماینده‌های مجلس روسیـه، خطاب بـه ای روسی گفته بود، کـه با هیچ مرد غیر روسی‌ای نخوابن. دلیلشم گفته کـه نمـیخواد نژاد روسها با ملیتهای دیگه قاطی پاتی بشـه. . مثل اینکه تو المپیک سی سال پیش کـه تو روسیـه برگزار شده بود، یـه عالمـه بچه دو رگه بـه دنیـا مـیان، ... Moscow, Fifa World Cup 2018
حدودا هفته پیش، یکی از نماینده‌های مجلس روسیـه، خطاب بـه ای روسی گفته بود، کـه با هیچ مرد غیر روسی‌ای نخوابن. دلیلشم گفته کـه نمـیخواد نژاد روسها با ملیتهای دیگه قاطی پاتی بشـه.😅
.
مثل اینکه تو المپیک سی سال پیش کـه تو روسیـه برگزار شده بود، یـه عالمـه بچه دو رگه بـه دنیـا مـیان، کـه به بچه‌های المپیک معروفن و خب حرف این نماینده این بوده کـه نمـیخواسته تجربه قبلی تکرار شـه.✋🏻
.
حالا جدا از اینکه جامعه پیشرفت کرده و وسایل کنترل جمعیت وجود داره، این حرف نژادپرستانـه، اعتراضات زیـادی رو تو روسیـه بـه پا کرده😉🤓.
.
این سوال رو تو هر سفری از من مـیپرسن کـه مردم فلان جا چطوری ان؟ من یـه جواب به منظور همـیشـه دارم و اون اینـه کـه آدم خوب و بد، مـهربون و بداخلاق، رو اعصاب و دل رحم، نژادپرست و غیره همـه جا هست، حتی تو درون همـه‌ی ما سایـه نیک و بد وجود داره، من اینجا ادمـهای زیـادی رو دیدم کـه با لبخند کمکم ، و در مقابل رفتار بد هم دیدم، و این پای ملیت آدمـها نیست، پای شخصیت و نوع فرهنگ و تربیت و حال و احوال فرد و خیلی چیزای دیگه‌ست، با یـه نگاه سطحی نمـیشـه درون مورد آدمـها عمـیق حرف زد☺️👍🏻🌿
.
#russia #moscow #shotons9
#مسکو #روسیـه #روسیـه_نامـه #جام_جهانی_نامـه
#جام_جهانی_روسیـه #جام_جهانی #جام_جهانی_۲۰۱۸ #fifaworldcuprussia #fifaworldcup2018

Read more

Media Removed

...فوتبال خوب کم کم داریم بـه جام جهانی نزدیک مـیشیم ورق بزنید امسال جام جهانی به منظور من با غیبت ایتالیـا و هلند اون هیجان سابق رو نداره ولی خوب جام جهانی همـیشـه جام جهانیـه و تماشای جنگ فوتبالی کشورها همـیشـه لذت بخش خواهد بود. حال آنکه تیم ملی ایران هم درون این دوره حضور داره و با دو کشور صاحب‌نام بازی ... ...فوتبال

خوب کم کم داریم بـه جام جهانی نزدیک مـیشیم

ورق بزنید

امسال جام جهانی به منظور من با غیبت ایتالیـا و هلند اون هیجان سابق رو نداره ولی خوب جام جهانی همـیشـه جام جهانیـه و تماشای جنگ فوتبالی کشورها همـیشـه لذت بخش خواهد بود. حال آنکه تیم ملی ایران هم درون این دوره حضور داره و با دو کشور صاحب‌نام بازی مـیکنـه، رویـارویی با کریس رونالدو، ایسکو، اینیستا و سرجیو راموس درون تاریخ فوتبال ایران تکرار ناشدنی است. خوشبختانـه امسال سطح تیم های مدعی قهرمانی خیلی بـه هم نزدیکه و اصلا از حالا نمـی شود با قاطعیت از قهرمانی تیمـی صحبت کرد. برزیل، اسپانیـا، آلمان، انگلستان و فرانسه از سطح بالاتری نسبت بـه تیم های دیگر برخوردار هستند. درون کنار این چهار تیم دو تیم آرژانتین و پرتغال هم با حضور کریس رونالدو و مسی و البته بلژیک با کلی ستاره بـه دنبال قهرمانی هستند. درون مجموع جای ایتالیـا و هلند خیلی خیلی خالیـه، اما من که تا به امروز تیم شگفتی سازی مثل رومانی و سوئد جام جهانی ۱۹۹۴ آمریکا، کرواسی درون جام جهانی ۱۹۹۸ فرانسه، ترکیـه درون جام جهانی ۲۰۰۲ کره جنوبی و ژاپن نمـی بینم، شاید مصر با محمد صلاح بتواند شگفتی ساز این دوره از بازی ها باشد

پ.ن شما طرفدار کدام تیم هستید؟

پ.ن آیـا تو این صفحه بازی های مـهم رو بررسی کنیم؟

پ.ن از خاطراتم درون جام های جهانی گذشته برایتان بنویسم؟

پ.ن بهترین جام جهانی کـه تجربه کردید کدام دوره است؟

Read more

Media Removed

. . . اول از هر مربعی سلام مربع اول: روز مادر رو تبریک مـیگم بـه همـه‌ی مادران سرزمـینم مخصوصا بـه مادرم کـه مثل اسمش طاهره ست و عمرشو گذاشت واسم خیلی دوستش دارم و تبریک مـیگم بـه همسرم کـه صبورانـه پای آدم غیر قابل تحملی مثل من وایستاده کـه مـهربونی جزو وجود این فرشته های چادریـه مربع دوم: بـه همـین مناسبت ... .
.
.
اول از هر مربعی سلام
مربع اول:
روز مادر رو تبریک مـیگم بـه همـه‌ی مادران سرزمـینم
مخصوصا بـه مادرم کـه مثل اسمش طاهره ست و عمرشو گذاشت واسم خیلی دوستش دارم و تبریک مـیگم بـه همسرم کـه صبورانـه پای آدم غیر قابل تحملی مثل من وایستاده کـه مـهربونی جزو وجود این فرشته های چادریـه

مربع دوم:
به همـین مناسبت قطعه ی «مادر سلام» رو تقدیم مـیکنم بـه شما کـه بهترینید ضمنا این قطعه مجوز شورای شعر و موسیقی صدا و سیما رو هم داره و قراره کـه پخش سراسری بشـه
مربع سوم:
تشکر مـیکنم از بهروز رحیمـی داداش گلم بـه خاطر شعر این قطعه
از جواد دریساوی عزیز بـه خاطر تنظیم و مـیو مسترش
از سید امـین و سید حجت سیـادت دو برادر دلسوز و مـهربان آبادانی بابت همـه ی زحمات و پیگیری هاشون
از همسرم بابت اونـهمـه استرس و نگرانی و اذیت های من کـه تمومـی نداره
از مـیلاد خانی عزیز و علیرضا حقیقی عزیز بـه خاطر طراحی کاور
از حسین اوتادی جان کـه همـیشـه دلسوزانـه خودش رو خرج کرده
و همـه ی رفقایی کـه مشوق و منتقد من هستن
مربع چهارم
تشکر ویژه مـی کنم از حاج عباس غلامـی عزیز کـه واقعا مدیون راهنمایی ها و پیگیری هاشون هستم هر کجا هست خدایـا بـه سلامت دارش ضمنا ایشون افتخار با اصرار بنده مدیریت برنامـه‌های خوندن حقیر رو بـه عهده گرفتن خوش بـه حال من

مربع پنجم:
تشکر ویژه و همـیشگی من از حمـید جان صابری و بودنش و هزار حسنش کـه مجال بیـانش نیست
و ما ادراک حمـید جان صابری

مربع ششم:
خیلی خوشحالم بعد از مدت ها
و شرمنده ام اگه اسم تورو از قلم انداختم
.
.
.
پ.ن:صوت قطعه ی مادر سلام درون کانال حقیر موجود هست آدرس کانال تو بیوی همـین صفحه آبی شده
ضمنا جمعه واسه ضبط قطعه مادر سلام مـهمان برنامـه ی آقای احمدزاده شبکه پنج هستم
.
.
.
#مادر_سلام
#روز_مادر
#معصوم_پانزدهم
#حمـید_صابری
#عباس_غلامـی
#جواد_دریساوی
#بهروز_رحیمـی
#سید_امـین_سیـادت
#سید_حجت_سیـادت
#حسین_اوتادی
#علیرضا_حقیقی
#مـیلاد_خانی
#مـهدی_رحیمـی_زمستان
#بازم_هوامو_داشته_باش_و

Read more

Media Removed

. #بااندیشمندان #سلیقه_شخصی گفتم درون ادامـه پست قبل این عرو منتشر کنم شاید شما هم مثل من از نگاه هوشمندانـه این مرد حرص بخورید! . مـهمترین نکته سال انتشار کتابه درون سمت چپ بالا . توضیح تکمـیلی برای: @mediamanager.ir کـه در کامنت قبل چند متفکر رو مسموم اعلام د و بر سم زدایی و بومـی سازی، ... .
#بااندیشمندان
#سلیقه_شخصی

گفتم درون ادامـه پست قبل این عرو منتشر کنم شاید شما هم مثل من از نگاه هوشمندانـه این مرد حرص بخورید!
.
مـهمترین نکته سال انتشار کتابه درون سمت چپ بالا
.
توضیح تکمـیلی برای:
@mediamanager.ir
که درون کامنت قبل چند متفکر رو مسموم اعلام د و بر سم زدایی و بومـی سازی، تاکید داشتند:
مک لوهان چرخ رو هم رسانـه مـیدونـه. تلویزیون یـا رسانـه های دیگه براش مثالهای بسیـار جزیی هستند.
وصل دو فرد نامربوط مثل مک لوهان و هابرماس درون یک جمله با سرشت و سرنوشت متفاوتشون، نشون از ناآشنایی ما با هر دو فرد داره.
ضمن اینکه "هیچ" نبوده کـه همـه ی حرفهاش درون همـه زمـینـه ها درست باشـه و این از بدیـهیـات حوزه ی دانش و یـادگیری است.
.
ضمنا اگر ما مـیگیم کـه نمـی تونیم "بفهمـیم" کـه چی درسته و چی درست نیست شاید بهتر باشـه بـه ارتقای فهم خودمون فکر کنیم.
کسی کـه در فهم و تفکیک و تحلیل نظر دیگران مشکل داره، بومـی سازی رو هم با همون فهم ناقص مـیخواد انجام بده 😉
و حاصل مـیشـه همـین وضعیتی کـه در اون گرفتاریم
هر حرف دیگران رو نفهمـید فکر کرد مـیتونـه خودش بـه جای اوناا حرف بزنـه!

Read more

Media Removed

. از اون صحنـه های دلبر تو سینی خط و خش دار خمـیر آلمانی با دستور فرنوش عسگرزاده و اون قلب وسط هم آیسینگ هست. به منظور زودتر خشک شدن رفتن تو فر هفتاد درجه. نقل دستور از خانم عسگرزاده است. با این نکته کـه من خودم همـیشـه مارمالاد خونگی مـی . مواد لازم:  پودر قند ........................ ١٠٠ گرم روغن ... .
از اون صحنـه های دلبر تو سینی خط و خش دار🙈

خمـیر آلمانی با دستور فرنوش عسگرزاده و اون قلب وسط هم آیسینگ هست. به منظور زودتر خشک شدن رفتن تو فر هفتاد درجه.
نقل دستور از خانم عسگرزاده است. با این نکته کـه من خودم همـیشـه مارمالاد خونگی مـی .

مواد لازم:
 پودر قند ........................ ١٠٠ گرم
روغن جامد .................... ٣٠٠ گرم
شربت بار یـا عسل گرم ..... ٦٠ گرم
شیر ............................. ٦٠ گرم
وانیل ............................ مقداری
تخم مرغ ....................... ١ عدد
آرد ............................... ٦٠٠ گرم
مارمالاد یـا ژله مغزی ........ بـه مفدار لازم
 دمای فر:١٥٠ درجه سانتیگراد
زمان : ٢٠ دقیقه

طرز تهیـه:
* روغن و پودر قند را مـیزنیم که تا نرم و پوك شود. (من از روغن جامد لادن معمولی استفاده كردم)
* بـه ترتیب شربت یـا عسل، تخم مرغ، شیر و وانیل را اضافه مـیكنیم و مواد را مخلوط مـیكنیم. (نباید مواد را زیـاد هم بزنیم. درون حد مخلوط شدن و یكدست شدن)
* بعد از اون آرد رو اضافه مـیكنیم و با قاشق بـه آرامـی فقط درون حد یكدست شدن كامل هم مـیزنیم نـه بیشتر.
* خمـیر كمـی حالت چسبنده داره كه با قرار گرفتن درون یخچال درست مـیشـه. * خمـیر را درون نایلون درون یخچال گذاشته که تا خنك شود و بتوان آن را قالب زد. (یکی دو ساعت)
* بعد خمـیر را روی مابین دو نایلون بـه ضخامت ٢ مـیل باز كرده و قالب بزنید. به منظور قالب زدن هم مـیتونید بـه مقدار خیلی كم ارد زیر خمـیرت بپاشی (بازم تاكید مـیكنم خیلی كم )
* درون سینی فر چیده بـه مدت ٢٠ دقیقه با حرارت ١٥٠ درجه بپزید. (البته با توجه بـه متفاوت بودن حرارت فر ها این زمان ممكن هست تغییر كند) حتما كمـی تغییر رنگ دهد.
* بعد از خنك شدن مابین شیرینی ها مارمالاد گذاشته و رویش را تزیین كنید.
*با رویـه نارگیل و كنجد بوداده خیلی خوشمزه مـیشـه. درون ضمن به منظور چسبیدن مواد بـه رویـه از عسل گرم استفاده كنید.

Read more

Media Removed

‌ خیلی وقتا کامنت یـا مسیج مـی‌گیرم کـه ای بابا خوش بـه حالت شما کـه اونوری و داری حالشو مـی بری، اینجا خیلی وضع خرابه دلار رفته بالا و غیره. با شنیدن این قبیل جمله ها خیلی ناراحت مـی شم و خجالت مـی کشم. . صبح کـه از خواب پا مـیشیم اخبار و چک مـی کنیم، اخبار ایران رو، یـه روز زلزله، یـه روز سقوط هواپیما، یـه روز دلار و ...
خیلی وقتا کامنت یـا مسیج مـی‌گیرم کـه ای بابا خوش بـه حالت شما کـه اونوری و داری حالشو مـی بری، اینجا خیلی وضع خرابه دلار رفته بالا و غیره. با شنیدن این قبیل جمله ها خیلی ناراحت مـی شم و خجالت مـی کشم.
.
صبح کـه از خواب پا مـیشیم اخبار و چک مـی کنیم، اخبار ایران رو، یـه روز زلزله، یـه روز سقوط هواپیما، یـه روز دلار و به همـین ترتیب هر روز یـه داستانی هست کـه کل روزت بهش فکر ی! و وقتی سر کاری یـه کم از حواست پیش اون قضیست!نمـی خوام بگم کاملاً درک مـی کنم ولی من هم خانواده و دوستان عزیزی دارم کـه زندگیشون تحت تاثیر همـین چیزاست! عزیزانی دارم اینجا کـه برای زندگی دلار از ایران مـیارن و هر روز زندگی اون ها سخت تر مـیشـه! این ها همـه دغدغه هایی هستش کـه من و ادمای شبیـه من از صبح باهاش سر و کله مـی زنیم.
.
وقتی با خانواده خودم حرف مـی درون ایران اونا مـی خوان مشکلاتشونو کمتر از اون چیزی کـه هست نشون بدن و من هم مشکلاتمو کمتر از اون چیزی کـه هست مـی گم و اینجوری بـه هم خیلی راستشو نمـی گیم کـه ناراحت نکنیم همو! این رو هر دو طرف مـی فهمـیم. .
از طرفی هم خارج از گودیم و دستمون از خیلی کارا کوتاست. داستان اخبار و مشکلات ایران شبیـه گوش فوتبال از رات، گزارشگر کـه صداشو مـیبره بالا شما فکر مـی کنیین یـه موقیعت خطرناکه و تیمتون داره گل مـی خوره ولی اگه اونو از تلویزیون بییند، مـی بینید کـه شاید خیلی هم موقعیت خطرناکی نبوده. به منظور من هر چیزی مـیشنوم شبیـه موقعیت خطرناکه! حتی وقتی کـه تلفنم از ایران زنگ مـی خوره تو یـه ساعت غیر معمول.
.
پ.ن: خیلی روده درازی کردم!
#روزنوشت

Read more

Media Removed

17/100 #100daysofproductivity قسمت دوم: خب بریم سراغ راهکارا البته من یـادم مـی مونـه خیلیـا سوالمو جواب ندادینا جواب نظر سنجیـا شبیـه هم بود خیلیـا گفته بودن کـه از کتابای خیلی همـه پسند شروع مثه قلعه حیوانات یـا شازده کوچولو و کیمـیاگر یـا نویسنده های معروف یـا این کـه از کتابای کم حجم شروع !یـه ... 17/100
#100daysofproductivity
قسمت دوم:
خب بریم سراغ راهکارا البته من یـادم مـی مونـه خیلیـا سوالمو جواب ندادینا 😁
جواب نظر سنجیـا شبیـه هم بود خیلیـا گفته بودن کـه از کتابای خیلی همـه پسند شروع مثه قلعه حیوانات یـا شازده کوچولو و کیمـیاگر یـا نویسنده های معروف یـا این کـه از کتابای کم حجم شروع !یـه سری گفته بودن خیلی اتفاقی یـه کتاب رسیده دستشون و خیلی خوششون اومده کـه خب خیلی خوش شانس بودن واقعا!
اینا نظرات کلی بود حالا نظر من اینـه که:
اول از همـه چی انتخاب کتاب مـهمـه
و مـهم ترین اصل اینـه کـه شما ببینید چی دوست دارین چون کتاب خوندن صد درصد سلیقه ی شخصی رو مـی طلبه.اصلا ما مجبور نیستیم از شاهکارای ادبیـات جهان خوشمون بیـاد یـا از پرفروش ترین کتاب نیویورک تایمز بعد اینا ملاک نیست اول خودتونو بشناسید بعد کتاب مناسبتونو انتخاب کنید.یـه مثال خیلی ساده ب کـه خودشناسی بـه اون صورت عمـیق روانی ام نـه مـیشـه از این شروع کرد کـه منـه نوعی اگه از آشپزی خوشم مـیاد قطعا مـیتونم سرگذشت یـه آشپز یـا یـه کتاب کـه نقش اولش آشپز باشـه پیدا کنم از کتابفروشی!بعد کم کم خودتون با خوندن کتاب حتی بیشتر خودتونو مـی شناسید وقتی شناختتون بیشتر شد راحت تر کتاب پیدا مـیکنید!
بدونید واسه کتاب خ نمـیشـه بـه نظر یکی دو نفر بسنده کرد. من خودم یـه پروسه تحقیقاتی بزرگو واسه هر کتابی کـه مـیخوام بخرم طی مـیکنم😁!
اول حتما از اسم و جلد کتاب خوشم بیـاد(این جلد کتاب مثال ظاهر بینیـه کـه به نظر من ربطی نداره ولی بـه هر حال واسه من مـهمـه دیگه مدلم اینجوریـه) بعدی متن معرفی کتابه و بعد از اون مـیرم سراغ نویسنده و مترجم!یـه سرچ ساده تو گوگل نشون مـیده خط فکریشون چیـه و به چی علاقه داره بعد از اون حتما از قلم نویسنده خوشم بیـاد درون نتیجه مـیرم دنبال متن و جمله هایی کـه از اون کتاب مـیشـه پیدا کرد!بعد سرچ مـیکنم و نظر ایرانی و غیر ایرانی رو راجع بـه کتاب مـی خونم!آخر سر کتابو انتخاب مـیکنم و مـیخرم شاید واسه همـینـه تقریبا این اواخر از هیچ کتابی کـه خوندم ناراضی نبودم شاید رضایتم کم بود ولی بدم نیومده از کتابی!
فکرشو مـیکنم مـیبینم بحث مفصله چند که تا پستای بعدیمم اختصاص مـیدم بـه همـین موضوع امـیدوارم بـه دردتون بخوره!

Read more

Media Removed

. پیروان موعود| P313.IR: . بگذاريد ما امام رو خرج خودمون نكنيم . امام خمـینی (ره) : بهشتی یک #ملت بود به منظور ملت ما امام (حفظه الله): بهشتی درون آینده شناخته خواهد شد. . شـهادت بهشتی درون مقابل #مظلومـیت او ناچیز است، مظلومـیت به منظور یک مومن یک امر تصادفی نیست؛ بلکه مظلومـیت به منظور یک انسان مومن ... .
پیروان موعود| P313.IR:
.
بگذاريد ما امام رو خرج خودمون نكنيم
.
امام خمـینی (ره) : بهشتی یک #ملت بود به منظور ملت ما
امام (حفظه الله): بهشتی درون آینده شناخته خواهد شد.
.
شـهادت بهشتی درون مقابل #مظلومـیت او ناچیز است،
مظلومـیت به منظور یک مومن یک امر تصادفی نیست؛ بلکه مظلومـیت به منظور یک انسان مومن و متقی طبیعی است.
.
مـی دونید برخي جلوه هاي مظلوميت #شـهيد_بهشتي را من قطعا نمي تونم بگم، خيلي بد ميشـه بگم، ولي حتما شما درون كتابها بخونيد.
رفت درون يكي از شـهرستانـها، يك عده اي تحريك شده شروع كردند عليه او شعار حتي تخم مرغ و گوجه گنديده بـه سمت ايشون پرتاب كردن.دوستداران ايشون مي خواستن تحركي نشون بدن، برگشت گفت ساكت بگذاريد ما با منطق ميريم جلو، شروع كرد آرام آرام سخنراني كردن جلوش مرگ بر او ميگقتن. ميگفت عيبي نداره من دلايلم رو بگم.آخر جلسه دوباره جلسه رو بهم زدن كتك زدند ايشون را، اهانت بهشون كردن.
وقتي برگشتن دادستاني يا حالا دستگاه مسئول اونجا اينـها را دستگير كردند، ايشون رسيده بود شنيد زنگ زد گفت هر كسي بـه جرم اهانت بـه من بـه هر نحوي دستگير شده آزادش كنيد.
.
چند ساعت قبل از بـه #شـهادت رسيدن يكي از دوستان شـهيد بهشتي كه درون اين حادثه مجروح ميشوند از سخنراني درون يكي از شـهرها برميگردند،
مـیگه خدمت ايشون گفتم: من اونجا از شخصيت شما توضيح دادم جوانـها بعد از جلسه آمدند گفتند كه سلام ما را بـه شـهيد بهشتي برسونید بگيد كه ما رو ببخشـه انقدر پشت سرش حرف زديم.
شـهيد بهشتي چند ساعت قبل از شـهادت برميگرده اين جواب رو ميده
ميگه من از اول #جوانـها رو بخشيده بودم اين حرفها چيه!
آقا تو دردت نمياد انقدر بهت حرف ناحق بزنند؟
برميگرده ميگه فقط از من يك تقاضايي رو بـه جوانـها نقل كنيد(ديگه #فريب نخورند و هر حرفي را نپذيرند) اين تقاضاي يك مظلومـه..
در حالیکه بين مردم بود پشت سرش حرف ميزدند، هنوز شـهيد نشده.يكي از دوستانشون بـه شـهيد #بهشتي ميگن:
شما بـه #امام بفرماييد امام صريحا بيایند درون ميدون دو كلمـه از شما حرف بزنند. خيلي از اين مردمي كه عليه شما حرف ميزنند حرف امام را دربست قبول دارن بعضياي ديگر را بخاطر تاييد امام قبول دارند.
#شـهيد بهشتي ميدونيد چي جواب ميدن؟
ميفرمايد: بگذاريد ما امام رو خرج خودمون نكنيم، ما امام رو براي كارهاي مـهمتر احتياج داريم
حالا فوقش ما اين وسط له ميشيم، بشيم
چه ايرادي داره؟!

Read more

Media Removed

اينكه من عاشق زمستونم دليل داره! يكى از دلايلش آرامش برف سپيد و سكوت خاص صبح هاييست كه همـه جا تعطيل ميشـه... يكى ديگه ش هواى سرد و خشكشـه كه باعث ميشـه تنـها فصلى باشـه كه آلرژى شديدم تو اون بازه عود نكنـه و من راحتتت تنفس كنم و تازه آخر سال بفهمم كه زندگى اون سال چه رنگى بوده! بهار و تابستون و پاييز هر سه فصل هاى ... اينكه من عاشق زمستونم دليل داره! يكى از دلايلش آرامش برف سپيد و سكوت خاص صبح هاييست كه همـه جا تعطيل ميشـه... يكى ديگه ش هواى سرد و خشكشـه كه باعث ميشـه تنـها فصلى باشـه كه آلرژى شديدم تو اون بازه عود نكنـه و من راحتتت تنفس كنم و تازه آخر سال بفهمم كه زندگى اون سال چه رنگى بوده! بهار و تابستون و پاييز هر سه فصل هاى قشنگى هستن، ولى اكثر مردم فقط قسمت برف بازى زمستون رو دوست دارن و من بر عكس، همـه ى روزاشو مى پرستم! براى كسى كه بـه خاطر نبودن آنتى هيستامين هاى نسل دو درون زمان بچگيش، روزى سه که تا آنتى هيستامين دكونژستانت مى خورده و هيچ خاطره اى از اين فصول تو ذهنش نيست، چون همش خواب آلوده مى شده، اسپرى هاى موضعى جديد كه آبريزش بينى وحشتناكش رو قطع مى كنن حكم يه معجزه رو داره! امان از وقتى كه فهميدم بـه آنتى هيستاميناى نسل جديد مقاوم شدم و بايد برگردم بـه اون خواب آورا! و امان از روزايى مثل چهار روز پيش كه بـه جز تلفست درون هر حفره ى بينيم هشت پاف فلوتيكازون و يك پاف اكسى متازولين زدم! که تا فقط بهار رو حس كنم! بى اغراق که تا اواسط دوران دانشجويى اين سه فصل رو حس نكردم... خانواده م هميشـه رعايت حالم رو كردن كه گل هاى گرده دار تو خونـه نباشـه، گرد و غبار نباشـه و خيلى چيزاى ديگه... و حتى غذاها... عاشق بادمجونم، مى خورم و تمام دهان محترمم جوش مى زنـه و بازم تحمل مى كنم، بعضى استيك ها بى نـهايت باعث خارش لثه هام ميشن، موز رو با مخاط دهان سوخته گاز مى ... پنير ليقوان! خربزه! متأسفانـه همشون هم دوست داشتنى هستن! ولى حيف! آلرژى چيز بديه كه متأسفانـه روز بـه روز شاهد بيشتر شدنش هستيم!

Read more

‎مـیمـیرم برات .... !!! ‎این متنو کـه مـی خونی، ‎آرزو کن اخمت، هیچوقت توو هم نره، واسه هرچین پیشونیت باز نشـه . ‎سعی کن با چشمات بـه شرط باز بودنش، روشن دنیـارو نگاه کنی، از این دو دیو سیـاه منظورم چشماته، دو فرشته بی گناه کـه به چیزی شک نداره و همرو دوست خودت مـی دونـه. ‎ بخدا همـه دوستت نیستن، شاید اونا باعث ... ‎مـیمـیرم برات .... !!!
‎این متنو کـه مـی خونی،
‎آرزو کن اخمت، هیچوقت توو هم نره، واسه هرچین پیشونیت باز نشـه .
‎سعی کن با چشمات بـه شرط باز بودنش، روشن دنیـارو نگاه کنی، از این دو دیو سیـاه منظورم چشماته، دو فرشته بی گناه کـه به چیزی شک نداره و همرو دوست خودت مـی دونـه.
‎ بخدا همـه دوستت نیستن، شاید اونا باعث بشن !!! ‎
باشـه بابا ... ‎هیچی نمـی گم .
‎ نزار خودت بگذری، نزار ازت بگذره
‎نمـی گم آیندت خراب مـی شـه نمـی گم خوب مـی شـه، آخه هیچکی نمـی دونـه اما ....
‎نزار مردم لگد مالت کنن، نزار فراموشت کنن .
نمـی دونم نگاه تو بهش چیـه، دنیـارو مـی گم بزرگ یـا کوچیک !!!
به نظر من کوچیکه
کوچیکتر از اونیکه فکرشو مـی کنی اما،
کسیکه بهش لگد مـی زنـه یـا فراموشش مـی کنـه، اصلا دوست نداره، ازش متنفره !!! مـی دونی چرا ؟!؟ چون دنیـا خودش درد داره، رنج داره .
‎من کـه ۲ بار رفتم و امدم بیشتر مـی فهمم، بعد از من بـه تو نصیحت، فراموش نکن کـه خوش قلبی و خنده، تو رو قشنتگت مـی کنـه اما دروغ نگم گریتم هیچوقت ... بازم نگم، باشـه .
اینو بدون
نظر دلت مـهمـه، اما نظر فکرت مـهمتره .
‎ نظر مردم زیـاد مـهم نیست، بعد واسه خودت زندگی کن، حتی اگه رنگت سیـاه یـا سفیدشـه . ‎
چه آدم های بد ذاتیکه تو رو واسه خودت نخواستن . ‎آدم هاییکه مـی گن زیبان، اما واسه زمانش زشترینن. ‎🍂امـیدوارم
فراموش نشن
‎کسائیکه ‎
مردن به منظور هم حتی، اگه نبودن، اگه بودن، اگه رفتن، اگه امدن، اگه مردن و اگه زنده شدن .
‎دوستون دارم
‎علیرضا رحمانی 🍂

Read more

Media Removed

#stepbystep #garlic #parmesan #bakedpotatoes #سیب_زمـینی_سرخ_کرده #فانتزی با #سیر و #پارمزان سعی کنید از سیب زمـینی با سایز متوسط و پوست نازک استفاده کنید. یک کارد یـا چاقو رو درون قلب سیب زمـینی وارد مـیکنیم و سیب زمـینی رو بـه هلاکت مـیرسونیم. بعد سیب زمـینی ها رو بـه مدت 8 که تا 9 دقیقه (بسته بـه سایزشون) ... #stepbystep #garlic #parmesan
#bakedpotatoes
#سیب_زمـینی_سرخ_کرده #فانتزی با #سیر و #پارمزان
سعی کنید از سیب زمـینی با سایز متوسط و پوست نازک استفاده کنید.
یک کارد یـا چاقو رو درون قلب سیب زمـینی وارد مـیکنیم و سیب زمـینی رو بـه هلاکت مـیرسونیم.

بعد سیب زمـینی ها رو بـه مدت 8 که تا 9 دقیقه (بسته بـه سایزشون) درون مایکروفر با قدرت حداکثر کبابی مـیکنیم.

حالا هر کدوم از سیب زمـینی ها رو بـه دو نیمـه تقسیم مـیکنیم.
مشاهده مـیکنید کـه سیب زمـینی کاملا کبابی شده اما اونقدر له نشده کـه از هم بپاشـه. بعد باز هم تاکید مـیکنم مدت زمان پختش بستگی بـه سایز سیب زمـینی ها داره. بعد از 8 دقیقه چک کنید شاید نیـازی بـه اون یک دقیقه آخر نباشـه. شاید هم نیـاز باشـه چند ثانیـه بیشتر بپزه. به منظور من معمولا 9 دقیقه مناسب هست.

با کارد یـا چاقو خطوط عمـیق عمود بر هم ایجاد مـیکنیم. بازم تاکید مـیکنم کـه نباید سیب زمـینی ها زیـادی پخته و له شده باشند.

حالا با هر دو دست بـه لبه های سیب زمـینی فشار آورده و مطابق تصویر برش های سیب زمـینی رو باز مـیکنیم. برش های سیب زمـینی قابل تفکیک هستند و مشاهده مـیکنید کـه حتی تقریبا از پوست هم جدا شدند.

و با دست اون مخلوط پارمزان و سیر رو روی سیب زمـینی ها مـیپاشیم.
اگر خیلی عاشق پارمزان هستید مـیزان پارمزانش رو بیشتر کنید.
و اگر خیلی عاشق سیر هستید مـیزان پودر سیرش رو بیشتر کنید.

در اینجا شما دو راه درون مقابل خودتون دارید. 
اول اینکه رژیمـی درستش کنید و همـینطوری بذاریدش توی فر.
دوم اینکه با روغن روی سیب زمـینی ها اسپری کنید. اگر هم اسپری روغن زیتون خالص درون دسترس ندارید، چاره ای نیست جز اینکه کـه با برس چربش کنید. ولی توصیـه مـیکنم روی اسپری روغن زیتون خالص سرمایـه گذاری کنید.
در هر صورت شعله بالای فر رو روشن کرده و سینی رو زیر شعله قرار مـیدیم که تا سیب زمـینی ها کاملا برشته و طلایی رنگ بشن.
توصیـه مـیکنم کنار فر بایستید. چون ممکنـه بسوزه. از کنار فر تکون نخورید. ارزشش رو داره!

Read more

Media Removed

مـیپرسین دعوا هم مـیکنین؟ اختلاف دارین؟ من مـیگم : مگه مـیشـه اختلاف نظر بین دو که تا ادم وجود نداشته باشـه؟!... دو که تا ادم کـه تو یـه خانواده و یـه خونـه و از یـه پدر و مادر بـه دنیـا مـیان ، دنیـا دنیـا باهم اختلاف نظر دارن. چه برسه بـه دو که تا ادمـی کـه از دو محیط و خانواده مختلف و تجربیـات و سبک زندگی متفاوت درون نـهایت بهم مـیرسن..! ... مـیپرسین دعوا هم مـیکنین؟ اختلاف دارین؟
من مـیگم : مگه مـیشـه اختلاف نظر بین دو که تا ادم وجود نداشته باشـه؟!...
دو که تا ادم کـه تو یـه خانواده و یـه خونـه و از یـه پدر و مادر بـه دنیـا مـیان ، دنیـا دنیـا باهم اختلاف نظر دارن. چه برسه بـه دو که تا ادمـی کـه از دو محیط و خانواده مختلف و تجربیـات و سبک زندگی متفاوت درون نـهایت بهم مـیرسن..! من مـیگم ما هیییچ وقت ادمـی رو پیدا نمـیکنیم کـه دقیقا اونی باشـه کـه تو‌ذهن ما بوده.نـهایتا بتونیمـی رو پیدا کنیم کـه ۷۰ درصد شبیـه ادم رویـایی ذهن ما باشـه بعد بهتره کـه واقع بین باشیم و به هوای اون شاهزاده و اسب سفیدش هی خیـال پردازی نکنیم.
.
.

مـیدونین، بـه نظر من اصن تو ازدواج نباید دو نفر خیلی شبیـه هم باشن. من و حسام همونقدر کـه ویژگی ها و علایق شبیـه هم داریم، همونقدرم باهم متفاوتیم و اوایل من نگران این تفاوت بودم اما یکم کـه گذشت وقتی دیدم حسام بـه چیزی کـه من علاقه ندارم عشق داره، با خودم گفتم بعد نیمـه ی گمشده همـینـه! اینکه همـه ی ما درکنار هم کامل شیم! اینکه اگه من از اشپزی متنفرم و حسام عاشق اشپزیـه، خب چه بهتر! اون این خلا وجود منو جبران مـیکنـه🤩 اگه من استقلالی ام و اون پرسپولیسی دو اتیشـه، اگه من رونالدویی ام اون عاشق مسی و سر این موضوع که تا مـیتونیم باهم کل کل مـیکنیم، خب چه بهتر! هیجان داریم واسه رابطه مون! ... اگه اون عاشق سادگیـه و من بعضی وقتا دلم مـیخواد قرتی باشم، اگه اون اجتماعی تره و من خیلی جاها کم حرفم، اگه اون رکه و من تعارفی ام... اگه من فیلم کمدی مسخره مـیبینم و اون دنبال فیلمای فلسفیـه، اگه من روزها رمان عاشقانـه مـیخونم و موزیکای دامبولی وسط گوش مـیدم و اون عرفان مـیخونـه و پینک فلوید گوش مـیده...همـه و همـه واسه اینکه کـه بتونم کنار هم یـه نفر واحد رو‌ تشکیل بدیم کـه هرجا من کم اوردم اون جلو بره و هرجا اون عقب کشید من باشم!.. 💚
ما بهم قول دادیم تفاوتهای همو بپذیریم و تلاشی به منظور عوض طرف مقابل نکنیم. اینکه بـه علایق هم احترام بذاریم و توی این اختلاف نظرها بجای دعوا کنار هم بمونیم💚
.
.
📸 : @molim3karbalaei عکاس جانم❤️

Read more

Media Removed

روزی کـه داشتی تند تند خاطره های خنده دار و گریـه دارمونو مـیچپوندی توو اون چمدونی کـه از قضا زوار درون رفته بود و زیپشم خراب خواستم بهت بگم : خاطره هارو از خونـه جمع مـیکنی مـیبَری ، باشـه ، قبول ؛ مگه مـیتونی مغز منم از توو سرم دربیـاری با خودت ببری؟! خواستم بگم امّا همـین کـه زُل زدم توو چشمات هوش از سرم پرید ؛ یـادم ... روزی کـه داشتی تند تند خاطره های خنده دار و گریـه دارمونو مـیچپوندی توو اون چمدونی کـه از قضا زوار درون رفته بود و زیپشم خراب
خواستم بهت بگم : خاطره هارو از خونـه جمع مـیکنی مـیبَری ، باشـه ، قبول ؛ مگه مـیتونی مغز منم از توو سرم دربیـاری با خودت ببری؟!
خواستم بگم امّا همـین کـه زُل زدم توو چشمات هوش از سرم پرید ؛ یـادم رفت بگم ... مثه خیلی وقتای دیگه ...
حواس نمـیذاره واسه آدم آخه اون چشمات ...
اونجا کـه دسته ی چمدونِ داغونِ زوار درون رفته ی خاطراتتو محکم گرفتی توو دستت و راه افتادی
که بری
که دور شی ازم
که جا بذاری منو
من دیدم زیپ چمدون باز بود
دیدم خاطراتمون پشتِ هم از توو چمدون مـیفتن رو زمـین و تو حواست نیست کـه داری جاشون مـیذاری و من حالا حتما جورِ اونا رو هم بکشم
خواستم بگم : دیوونـه حواست کجاست؟!
بیـا خاطراتی کـه جمع کرده بودی بردار ببر با خودت ، من از بعد همـین مخِ خودم بربیـام بسه ...
خواستم بگم امّا همـین کـه زُل زدم بـه قد و بالات و برانداز کردم کشیدیِ اندامتو از زاویـه ی پشتِ سرت
همـه تن چشم شدم و حرفم یـادم رفت ...
به جای تمامِ چیزایی کـه توو مغزم واست ردیف کرده بودم زیر لبی گفتم : فَتَبارَک الله اَحسَن الخالِقین ...
اون لحظه کـه دستت نشست رو دستگیره ی درون و درون با یـه صدای جیر جیرِ ناله مانندِ ناراحت باز شد
خواستم بگم : دو که تا چیکه روغن بزن بـه این لولا های بدبخت کـه انقدر سر و صدا بـه پا نکنن ...
خواستم بگم امّا دیدم جدی جدی فاصله داره زیـاد مـیشـه
زیر لبی گفتم : دیگه صدای درون و دیوارم از دستِ این دیوونـه بازیـای ما دراومده ...
کجا رو داری بری آخه؟!
چقدر مـیخوای دور بشی از من؟!
من کـه هرجا بری بیخِ ریشتم ...
درِ خونـه عربده کشید
خودشو کوبید بـه چارچوب
محکم ...
انقدر کـه دلِ شیشـه های پنجره لرزید ...
رفتی دیگه
درم کوبیدی پشتِ سرت
از این عادتا نداشتی کـه ...
رفتی و من نشستم کف خونـه بغل کردم خاطره های جا مونده ازت رو ...
چیدمشون سرِ جاهاشون
حرمت داره خاطره ...
حرمت داره عشق ...
حرمت داره حس ...
حرمت داره ...
حرمت نبودی تو!
بی حواس بودی یـه کم ...
فقط اینکه حواست پیِ کی بود رو نمـیدونم ...
خلاصه کـه خواستم بگم : رفتی ولی هستی ...
تو ، توو عمـیق ترین نقطه ی قلبِ منی ...
مـیگیری چی مـیگم؟!

Read more

Media Removed

| تنـها سفر این امکان رو بـه شما مـیده کـه با آدم های جدید آشنا و دوست های جدید پیدا کنید. این دو سه روزی کـه در کامرون هایلند بودم به منظور من خیلی خوب بود از جهت همراه شدن با ی کـه از آمریکای مرکزی و کشور مکزیک بود. تنـها سفر مـیکرد و ۳۲ سالش بود. Maytre آرومـی بود درون عین حال خیلی شجاع و جسور مثل همـه ی آدم ... |
تنـها سفر این امکان رو بـه شما مـیده کـه با آدم های جدید آشنا و دوست های جدید پیدا کنید. این دو سه روزی کـه در کامرون هایلند بودم به منظور من خیلی خوب بود از جهت همراه شدن با ی کـه از آمریکای مرکزی و کشور مکزیک بود. تنـها سفر مـیکرد و ۳۲ سالش بود. Maytre آرومـی بود درون عین حال خیلی شجاع و جسور مثل همـه ی آدم هایی کـه تنـها سفر مـیکنن.
روز اولی کـه رسیدم کامرون تو لابی باهم آشنا شدیم‌. از کار از زندگی و تفکر سفر صحبت شد. از تنـهایی و مشکلات و روابط کشور ها باهم و البته از تفکر ترامپ کـه مـیخواد مرز امریکا و مکزیک یـه دیوار بکشـه حرف زدیم کـه آخرش گفت ترامپ یک عقب افتاده ذهنیـه!😁 maytre نمـیدونست ایران دقیقا کجای جهانـه بنده خدا حقم داشته ندونـه چون مکزیک دقیقا اون طرف کره زمـینـه!! گفتم خلیج فارس ، دریـای کاسپین بازهم نفهمـید! اما وقتی از شعر های فردوسی و حافظ سعدی و زبان پارسی اسم اوردم تازه فهمـید ایران کجاست و چه عظمتی داره و فرقش با عراق چیـه!! قابل توجه اینکه کـه تو کوله پشتی این خانم چند جلد کتاب با موضوعات مختلف بود به منظور گذروندن اوقات بیکاری! درون نـهایت بعد کلی صحبت قرار گذاشتیم فردای اون روز بریم شـهر و اطرافش رو بگردیم اون هم فقط با پیـاده روی 😁
تو این ۲۳ روز با کلی آدم همراه شدم چه به منظور یک ساعت چه چند روز! meytre از اون دست آدمایی بود کـه مـیشد کلی چیز ازش یـاد گرفت یـا مـیشد صمـیمـی و ساده و بی آلایش باهاش برخورد کنی بدون اینکه نگران چیزی باشی.اون مـیگفت دنیـا خیلی کوچیک و هیجان انگیزه شاید یـه جای دیگه تو این کره خاکی دوباره همو دیدیم و با این خیـال درون نـهایت بعد از دو روز باهم خداحافظی کردیم و هرکدوم از ما راهی یـه طرف شد...

Read more

Media Removed

؟!! خودکار ... کاغذ ... خط خطی مـی کنم تنمو! جوهر داری؟ آره ... سفیدیت حاضره واسه سیـاه شدن؟ آره ... بنویس همـین حالا مـی نویسم ! تو یـه فاجعه ای ... یـه مریضی ... تو یـه آشغال بدرد نخوری ... یـه نشانـه ای از یـه راه اشتباه! یـه تناقض از زندگی! یـه امکان دائم مجهول! تو خود خود مرضی! امثال تو وجودشون ... ؟!!
خودکار ... کاغذ ...
خط خطی مـی کنم تنمو!
جوهر داری؟
آره ...
سفیدیت حاضره واسه سیـاه شدن؟
آره ...
بنویس
همـین حالا مـی نویسم !
تو یـه فاجعه ای ...
یـه مریضی ...
تو یـه آشغال بدرد نخوری ...
یـه نشانـه ای از یـه راه اشتباه!
یـه تناقض از زندگی!
یـه امکان دائم مجهول!
تو خود خود مرضی!
امثال تو وجودشون واسه اجتماع مضره ...
چند بار شنیدی؟
زیـاد ... عادت کردم.
خون خفگی تو رگام جریـان داره!
جوری از حس تنفر پرم کـه الان ...
شکستن یـه قاب ...
رد شدن از روی لاشـه ی بی مصرف آدما ...
کشتن یـا کشته شدن ...
تف انداختن رو یـه مشت خاطره ی چرک ...
اینجوری بگم ...
قید همـه چی رو زدن برام مثل یـه تفریح شده!
حتی مـی تونم وایسم تو روی خودمو ...
عین روشنی روز خودمو انکار کنم!
یعنی ب بـه عمق این کابوس و خونسرد از هر رگی کـه داره خون و حمل مـی کنـه ... بگذرم!
اینجا یـه جمله هایی باختن کـه بوی زندگی مـی دادن.
آره ... حلق آویزشون کردم ...
از ریشـه ی بی ریشگی ... کندمشون ...
مـیبینم ... کـه خون رو تمام درون و دیوار اتاقم نقاشی کرده!
حالا این اتاق سرد شده ... یـا شایدم یخ زده!
یـه نفر درست وسط همـین اتاق داره مـیشماره ...
یک ... دو ... سه ... چهار ... یک بیلیون و صد و هفت ...
یـه فلش بک بزن بـه 2 سال شفق زده ی گذشته ...
فکر مـی کنی خوشی؟
اصلأ بیـا جا تو با من عوض کن!
کاری مـی کنم از خوشی و سرمستی زیـاد ... عق بزنی روی تک تک لحظه و ثانیـه های عمرت!
از کی بریدی؟
از من ...
تو فکر مـی کنی کـه خیلی از من پری؟
مطمئن باش و شک نکن کـه تو جات ته ته لیست ..
هی تو ... دیگه واسه حرف زدن دیره!
پاشو یـه ت بـه خودت بده و خودتو بتکون!
ببین ... الان وقت ... وقت ترس ...
شروع تحکیم این اصل از ابتدا ...
فال از من ... سرشت از تو ...
ای اشغال ... تهش مرگه و مردن!
مگه چند بار مـی مـیریم؟
تو بگو ده بار ...یـا شایدم صد بار ...
من مـی گم بازم کمـه واسه یکی مثل من!
حالا بزن کنار باهات حرف دارم.
توی گند و خودت غرق شدی ... الاغ!
من گفتم ناجی و نجات؟
سرمو بکش بیرون از آب!
نابرده درد ... ترس مـیسر نشده ...

Read more

Media Removed

یـه اپلیکیشن خوبی راجع بـه تربیت بچه ها تو موبایلم هست کـه بسیـار آموزنده و کاربردیـه . این ا‌‌‌‌پلیکیشن رو از زمانی کـه مـهربد هنوز بـه دنيا نيومده بود من استفاده مـیکردم و حالا حالا ها ادامـه داره . تمام اتفاقات از زمان تصمـیم گیری به منظور بارداری که تا تشکیل جنین که تا غذا خوردن و راه رفتن و.... که تا الان کـه سه سالشـه همچنان ... یـه اپلیکیشن خوبی راجع بـه تربیت بچه ها تو موبایلم هست کـه بسیـار آموزنده و کاربردیـه . این ا‌‌‌‌پلیکیشن رو از زمانی کـه مـهربد هنوز بـه دنيا نيومده بود من استفاده مـیکردم و حالا حالا ها ادامـه داره . تمام اتفاقات از زمان تصمـیم گیری به منظور بارداری که تا تشکیل جنین که تا غذا خوردن و راه رفتن و.... که تا الان کـه سه سالشـه همچنان دارم مـیخونمش . کـه اینکه هر هفته کودک شما درون این سن چه شرایطی داره و باید باهاش چطور رفتار کرد .از لجبازیـهاي غیرعمدی اش کـه از دو سالگی شروع و تا حدود چهار سالگی ادامـه داره چطور برخورد کنیم . اینکه چطور ازش بخوایم بهمون تو کارا کمک کنـه و اینکار چه پوینت مثبتی درون آینده به منظور ما خواهد بود .
حالا نمـیخوام بگم کـه ما کاملا و دقیقا بـه همون روش با مـهربد برخورد مـیکنیم چون این بستگی بـه شرایط و نحوه عملکرد هر کدوم از ماها و اینکه درون اون لحظه چه احساسی داريم، داره . ولی اینکه زودتر از موعد از شرایط کودک اگاه باشی خیلی بـه ما تو تربیتش و نحوه برخوردِ ما بی تجربه ها ! با کودک کمک مـیکنـه . اينكه از هر حركتي جديدي از اين گوگوليا شگفت زده نشيم 🤕و عكس العمل نشون نديم .مخصوصا از كساني كه بـه مـهدكودك ميرن يا با افرادي بغير از خانواده اصلي ارتباط بيشتري دارند .
اين رو نوشتم براي دوستاني كه سوال داشتند از من بي تجربه 😜
.
حالا اپلیکیشنی كه من استفاده ميكنم رو براتون‌ مـینویسم کـه اگر خواستید استفاده کنید و یـه قدم جلو بیفتید 😉البته این برنامـه بـه زبان انگلیسی هست . برنامـه های دیگه ای هم دیدم کـه فارسی باشند اونم دیگه شما بـه من معرفی کنید 😎
.
Baby center .
#mehrbod #baby #irstreetstyle #babycenter #kids #momlife

Read more

Media Removed

#قبول مـیکنم (زمانی کـه غزاله بـه وکیل زنگ زد و گفت کـه ازدواج صنم و اهیل ی ازدواج فورمالیتس نـه واقعی و وکیل به منظور مطمئن شدن این قضیـه سر زده مـیره خونـه ی اهیل که تا از موضوع مطمئن شـه و اهیل به منظور اون نقش عاشقا رو بازی مـیکنـه لطفا توجه کنید خیلی مـهمـه) #اهیل:ببینم اقای وکیل برگه ها رو آوردین؟ وکیل:نـه..نـه..خب ... 😍 #قبول مـیکنم😍
(زمانی کـه غزاله بـه وکیل زنگ زد و گفت کـه ازدواج صنم و اهیل ی ازدواج فورمالیتس نـه واقعی و وکیل به منظور مطمئن شدن این قضیـه سر زده مـیره خونـه ی اهیل که تا از موضوع مطمئن شـه و اهیل به منظور اون نقش عاشقا رو بازی مـیکنـه لطفا توجه کنید خیلی مـهمـه👈🚫)
#اهیل:ببینم اقای وکیل برگه ها رو آوردین؟
وکیل:نـه..نـه..خب من...
#اهیل:نـه؟! به منظور کاره دیگه ای اومدین؟
#تنویر:اره به منظور ی کاره ضروری! جناب وکیل حتما با ما فوری صحبت مـی..
ایشون فکر مـیکنن ازدواج تو و صنم دروغه و همش تظاهره...
#صنم برمـیگرده و به اهیل ی نگاهی مـیکنـه👀..
#تنویر:اقای وکیل شک دارن!
#اهیل:چی؟؟؟
وکیل:راستش خب..
#اهیل:باورم نمـیشـه جناب وکیل!
#اهیل از جاش بلند مـیشـه..
#اهیل:جناب وکیل حرفه مردمو باور کردید؟؟مـیدونم کـه خیلیـا راجبه این ازدواج ما داستان مـی‌سازن ول مردم همـیشـه درباره ی دامایی مثله ما شایعه مـیسازن!
غزاله😐
#اهیل:اگه راستشو بخواین...
#اهیل اروم مـیره سمته صنم🚶و صندلی.دو دستشو مـیزاره دو طرفه شونده ی صنم🙌..
(من عاشقه این تیکم😍)
#اهیل:ازدواج من با صنم..قشنگ ترین اتقاقیـه کـه تو زندگیم افتاده!🙈
#جنون❤
#تنویر😼😺
#غزاله و شوهرش😐
#پیمان😳
#اهیل:قبول دارم اقای وکیل..قبول دارم کـه صنم اینجا فقط ی اشپز ساده بود..
ولی من از قبل صنمو مـیشناختم!
#صنم هم از جاش بلند مـیشـه و مـیره پشته اهیل..
#اهیل:قبلا صنم ی رستوران بزرگ داشت..من باره اول اونجا دیدمش..
#صنم یـاد اتیش گرفته رستورانش توسط اهیل مـیوفته🔥..
#اهیل:و همونجا بود کـه احساس کردم کـه این همون ه..با بقیـه فرق داره..
مثله بقیـه نیست..با گذر زمان..من صنمو بیشتر شناختم..و فهمـیدم چ ه خوب و درست کاریـه..و درواقع خیلی هم زیباست..
#جنون❤
#اهیل:معصوم و مستقل..ارزوهای ساده داره..رویـاهای ساده🙉(ای جونم😍)
#اهیل:و چی درسته و چی غلط..اون همـه رو مـیدونـه..و زیباترین خصلتش اینکه اون عاشقه همست👄..
#جنون❤
#اهیل:ی قلبه طلایی داره💛...من اصلا نمـیخواستم بهش نزدیک بشم..ولی عاشقش شدم..دیوونـه بار دوسش دارم😘..
#جنون❤
#پیمان💔
#اهیل:من خیلی جاها شنیدم کـه عشق این شکلیـه و عشق اون شکلیـه..عشق شکست نمـیخوره..همـه ی اینارو شنیدم..
ولی باورش نکردم ولی حالا باور مـیکنم
مردم درست مـیگن..هیچ نمـیتونـه عشقو شکست بده..
#جنون❤
#اهیل دستشو مـیبره پشته صنم و اونو بغل مـیکنـه👐..
#اهیل:خب اقای وکیل شما برگه هارو اماده کنید چون منو همسرم..ییعنی همسفره عزیزم مـیخوایم بریم سفر..
سفره ماهه عسل..
#جنون❤
#پیمان😳😞💔
#اهیل:دیگه سوالی ندارین اقای وکیل؟
وکیل:نـه نـه مشکلی نیست من اشتباه کردم ببخشید..😰
#نظر #کامنت😇

Read more

Media Removed

... هیچ وقت زود قضاوت نکنین، و اینکه هیچ وقت زود نا امـید نشین..لابد الان مـی گین چه ربطی داره بـه عکس؟ اما خیلی ربط داره و اینکه یـه خاطره خیلی قشنگ کـه واسه من همـیشـه مـی مونـه... هفته پیش کـه با دوستم رفتیم رشت روز اول کـه داشتیم بر مـی گشتیم خونـه از عکاسی خیلی اتفاقی تو ماشین بودم پنجره یـه کافه خیلی قشنگ تو طبقه ... ...
هیچ وقت زود قضاوت نکنین، و اینکه هیچ وقت زود نا امـید نشین..لابد الان مـی گین چه ربطی داره بـه عکس؟ اما خیلی ربط داره و اینکه یـه خاطره خیلی قشنگ کـه واسه من همـیشـه مـی مونـه... هفته پیش کـه با دوستم رفتیم رشت روز اول کـه داشتیم بر مـی گشتیم خونـه از عکاسی خیلی اتفاقی تو ماشین بودم پنجره یـه کافه خیلی قشنگ تو طبقه اول یـه ساختمون قدیمـی دیدم کـه به نظر خیلیقشنگ بود، معلوم بود کافه اش کلی داستان واسه خودش داره بـه دوستم آنیـا گفتم یـادت باشـه فردا حتما بریم...
خلاصه اینکه این یـادت باشـه فردا بریم هی مـی افتاد واسه فرداش...چون هر روز خیلی خسته مـی شدیم که تا شد روز اخر از خستگی داشتیم مـیمردیم اما گفتیم امروز دیگه حتما حتما بریم...
وقتی وارد ساختون شدیم و پله ها رو مـیرفتیم بالا کلی ذوق داشتیم منم مثل همـیشـه گفتم حتما عبگیرم، دو سه که تا عگرفته بودم کـه یـه اقایی اومد گفت خانوم اینجا عکاسی ممنوعه...منم گفتم چندتا همش کـه گفتن نمـی شـه...اصن وا رفتیم، حالمون انقدر گرفته شده بود کـه اصن نمـی خواستیم بریم بالا تو کافه مونده بودیم چی کار کنیم، گفتم ما کـه اومدیم بیـا بریم، من باهاشون حرف مـی ازشون اجازه مـی گیرم...
وقتی رفتیم تو، توی کافه اقدر قشنگ بود کـه با خودم گفتم اگه نذارن عبگیرم کـه من دق مـی کنم از غصه
با یـه حس بد نشسته بودیم کـه منو رو اوردن، ما انتخاب کردیم بعدش کـه خواستیم سفارش بدم گفتم مـی شـه من با اون اقا کـه صاحب اینجاس دوباره صحبت کنم مـی شـه بگین بیـان لطفا چون من مـی خوام از اینجا عکاسی کنم
اون اقایی کـه داشتن سفارش مـی گرفتن گفت خودم مـی پرسم ازشون، گفتم نـه اگه بشـه مـی خوام خودم حتما باهاشون صحبت کنم...
اون اقا اومد قبل از اینکه من بخوام چیزی بگم خودشون گفتن ببخشید من امروز روز خیلی بدی داشتم و برام تعریف چی شده و معذرت خواهی منم معذرت خواهی کردم گفتم ببخشید کـه اگه منم بدون اجازه مـی خواستم عکاسی کنم، منم نمـی دونستم نمـی شـه عکاسی کرد...
بیشتر از این کش نمـی دم اما اون اقا خیلی مـهربون بود و اجازه داد من از همـه جای کافه عکاسی کنم...انقدر عگرفتم کـه نگم براتون
اون کافه بـه شدت زیبا بود و معلوم بود هر ظرف و چیزی کـه توی اون کافه هست یـه داستان طولانی واسه خودش داره ، و سفارش ما خیلی خوشمزه بود واقعا و اون اقا بـه شدت مـهربون بود...
مطمئنم هر دفعه برم رشت مـیرم اون کافه
اگه اون روز منم دوستم ناامـید مـی شدیم و بالا نم رفتیم یـا اون اقا رو قضاوت مـی کردیم نـه با اون اقا اشنا مـی شدیم نا اون کافه خیلی خیل قشنگ و مـیدیدم
به شدت پیشنـهاد مـی کنم اگه رشت هستین یـا مـیخواین برین حتما بـه این کافه برین

Read more

Media Removed

من واقعا فکر نمـیکردم اینقدر بیکار باشید کـه بخواید خاطره کنکور منو بدونید، وگرنـه همون پست قبلی مـیگفتم راستش پدر من دکتری داره! نـه از این الکیـا! خلاصه بعض خودمون نباشـه آدم حسابیـه و به انگلیسی و روسی هم مسلطه! ولی ایرادش اینـه کـه نمـیدونـه مملکت غیر از دکتر مـهندس، رییس‌جمـهور هم مـیخواد! واسه همـین اصرار ... من واقعا فکر نمـیکردم اینقدر بیکار باشید کـه بخواید خاطره کنکور منو بدونید، وگرنـه همون پست قبلی مـیگفتم

راستش پدر من دکتری داره! نـه از این الکیـا! خلاصه بعض خودمون نباشـه آدم حسابیـه و به انگلیسی و روسی هم مسلطه! ولی ایرادش اینـه کـه نمـیدونـه مملکت غیر از دکتر مـهندس، رییس‌جمـهور هم مـیخواد! واسه همـین اصرار داشت برم دانشگاه دولتی

اون موقع دانشگاه آزاد دفترچه مفت مـیداد و شـهریـه نجومـی مـیگرفت! دانشگاه دولتی ولی برعبود. پدرم پول داد کـه ما بریم دفترچه بگیریم

تو راه اداره پست بودم کـه دفترچه بخرم، پول هم تو جیبم کـه یـهو یکی از بچه‌ها جلوی پای ما واستاد! خودتون رو جای من بذارید، شما بودید شمال مـیرفتید یـا دفترچه پست مـیکردید؟

اولش خواستم دفترچه بخرم، یـادم افتاد کـه سال قبل با وجود اینکه ما تو محله شـهران از سهمـیه مناطق محروم بـه واسطه روستای کن استفاده مـیکردیم رتبه هفتاد و پنج گرفتم. البته نامردا سه که تا صفر هم جلوش زده بودن کـه مشخصا توطئه بوده

خلاصه جاتون خالی عجب شمالی بود

ولی روز کنکور نـه تنـها من و برادر بزرگترم، بلکه پسر‌ها و پسردایی و پسر عموی مادرم هم خونـه ما بودن که تا همـه از اونجا بریم امتحان

مادرم همـه رو از زیر قرآن رد کرد، فقط چون تعداد زیـاد شده بود آمار از دستش درون رفت و من بـه رختخواب برگشتم

مادرم ظهر فهمـید کـه خونـه‌ام و به پدرم توضیح داد! پدرم درون حالی کـه کاناپه رو بلند کرده بود بالای سرم ایستاد و گفت اگه راست بگی نمـی! گفتم با پولش رفتم شمال، ولی زد

بر اثر ادغام مـهره سه و چهار گردن که تا کنکور آزاد تو بیمارستان بودم. بعد بابام منو برد سر جلسه و به مراقب‌ها نحوه استفاده از اسلحه رو توضیح داد. بعد از امتحان هم که تا اعلام نتایج تو انفرادی بودم کـه به لطف خدا قبول شدم و پدرم رضایت داد

خلاصه خواستم بگم اگه یـه موقع بین کنکور و شمال گیر کردید خیلی نگران نباشید، کاناپه جدیدا سبکتر هستن و وقتی تو سر مـی‌خوره فقط چهار سانت از قد آدم کم مـیشـه

عوضش شمال آب و هوایی داره کـه نگو

ترانـه مربوطه
سفر کردم کـه کنکورو نرم دیدم نمـیشـه
بابام مـیگه کـه هرچی مـی آدم نمـیشـه

پ‌ن یک
کنکوریـا خداقوت

پ‌ن دو
کاش کنکور حذف مـی‌شد بـه جاش تک مـی‌آوردن! اینـهمـه پول کلاس کنکور و تست زنی و مشاوره بخدا روا نیست تو این وضعیت اقتصادی! جمعش کنید لطفا

#دو_یو #مرتضی_درخشان #رییس_جمـهور #کنکور #خاطره #تو_حاضری_برای_عشقمون_چیکار_کنی #کنکور_دارم_مزاحم_نشو #کاناپه #عکس_قدیمـی #زمان_یـام #غمگینم #چنان_پیرزنی_که_آخرین_سربازی_که_از_جنگ_مـی_آید_پسرش_است_که_کارت_ورود_به_جلسه_ندارد #دانشجور #عکس_دانشجوری #ومن_الله_التوفیق

Read more

Media Removed

پدر و مادرم تو محل مورد اعتماد و احترام همـه بودن،چون علاوه بر اين كه از قديم مؤمن و مذهبى بودن،والدين شـهيد هم بودن و به نوعى بزرگتر محسوب ميشدن و اصولاً خيرشون بـه همـه ميرسيد يادم نيست چه سالى،ولى ده يازده سالم بود تو يه سرشب پاييزى با صداى فرياد و شيون زن همسايه از جا پريديم آسيه خانم با گريه و زجه پشت ... پدر و مادرم تو محل مورد اعتماد و احترام همـه بودن،چون علاوه بر اين كه از قديم مؤمن و مذهبى بودن،والدين شـهيد هم بودن و به نوعى بزرگتر محسوب ميشدن و اصولاً خيرشون بـه همـه ميرسيد
يادم نيست چه سالى،ولى ده يازده سالم بود تو يه سرشب پاييزى با صداى فرياد و شيون زن همسايه از جا پريديم
آسيه خانم با گريه و زجه پشت درون داد ميزد كه مادر شوهرش داره ميميره و به دادش برسيم و با گريه و التماس،كشون كشون حاجى و حاج خانم را برد خونشون
منم فضول مث قرقى همينطورى با زير شلوارى و دمپايى دنبالشون راه افتادم
.
وارد خونـه كه شديم از تعجب دهنم وا موند😨شونصدتا زنُ مردُ بچه تو خونـه بودن و همـه با چشم هاى گرد و با يه حالت خوف ناك غمبرك زده بودن
آسيه خانم صاف مارو برد تو يه اتاقى
😱😱
يا ابرفرض
ماماااان😵
پيره زنـه رو زمين خوابيده بود و دو نفر رو سينش افتاده بودن يكى هم جف پاهاش را بغل كرده بود كه صاف نگهش دارن كه يه وقت اگر مرد جنازش كجُ كوله نمونـه😧
بابام داد زد چرا اينطورى ميكنيد،داره جون ميده،برق كه نگرفتش،خشك بشـه!
از روش بلند شيد😠بريد بيرون
گفت تو هم برو،داره جون ميده،خوب نيست اينجا وايسى
ولى من سرتق تر از اين حرف ها بودم كه برم
بـه چادر رنگى چنگ زدم و مث جغد با وحشت دقيقاً بـه صورت مثل گچ ودهان نيمـه باز محتضر زل زدم كه بـه شدت باز و بسته ميشد
بابا گفت:اين زن داره جون ميده
برين قرآن بيارين
يكى اون سوره ى چيز رو بخونـه! چى بود براى محتضر ميخوندن؟
هر كى يه چى گفت
-زخرف
-ال عمران؟
-بقره؟
-دخان
-عنكبوت
من اححمق هم گفتم:صافات🧐
(روز قبلش معلم پرورشيمون گفته بود)
يه هو حاجى با يك خوشحالى و افتخارى برگشت بـه سمت منُ گفت عآفرين بابا آفرييين پسرم،بارك الله بيا بابا جان قران بگيرُ برو بالاى سر نميدونم چى خانم بشينُ بلند بخون 😱😱
يعنى من برم جلوى اوٓن!
قرآن بخونم؟اونم بلند!؟
خدايا چه غلطى كردم!😰😰
(امّا من از بچگى كم نمى آوردم مث همين الان كه تو طرح سفير عقيق دهنم سرويس شده ولى روم زياده)
نشستم بالاى سرش و با صوت حزين يه اعوذ بالله من الشیطانى خوندم كه سنگ از صدام ميتركيد
خلاصه غلط غلوطُ دستُ پا شكسته،ده بيست ايه خوندم
حالا مگه تموم ميشد؟يواشكى چند ورق زدم كه اخر سوره رو ببينم يا حسين١٨٠تا آيه بود😧
ديدم من،مرد خوندن اين همـه قرآن اونم با صوت نيستم
انگار كه سوره تموم شده باشـه عبد الباسطى،صدق الله گفتم
قرآن رو بستم و پيروزمندانـه از صحنـه درون رفتم
اما نميدونم چرا بنده ى خدا اون شب كه هيچ که تا يه سال ديگه هم نمرد
اما حاجى هر جا ميرسيد اين افتخار شكوه مند منُ با آب تاب تعريف ميكرد 😁😁

Read more

Media Removed

#دو_روایت_از_شکسپیر هر آدمـی روایتی از زندگی داره بـه نظر من باختن همون عاشق شدن و عاشق شدن همون باختنـه اما روایت اصغر نوری فرق داره ؛ امشب مـهمان دو روایت از شکسپیر بـه قلم اصغر نوری بودیم. کار بسیـار دلچسبی بود، بـه همـه پیشنـهاد مـیکنم کـه این اثر رو از دست ندن. بازی بسیـار عالی، صحنـه، نور و موسیقی عالی فقط ... #دو_روایت_از_شکسپیر
هر آدمـی روایتی از زندگی داره بـه نظر من باختن همون عاشق شدن و عاشق شدن همون باختنـه اما روایت اصغر نوری فرق داره ؛ امشب مـهمان دو روایت از شکسپیر بـه قلم اصغر نوری بودیم. کار بسیـار دلچسبی بود، بـه همـه پیشنـهاد مـیکنم کـه این اثر رو از دست ندن. بازی بسیـار عالی، صحنـه، نور و موسیقی عالی فقط یک ایراد داشت کـه مطمئنم اصغر نوری با پتانسیل بسیـار زیـادی کـه داره جبران مـی‌کنـه. بـه نظرم پرده اول بی‌نظیر بود اما پرده دوم که تا حدودی قربانی مخاطب متوسط رو بـه پایین شده بود و مـی‌شد گاهی از بیـان برخی دیـالوگ‌ها گذشت. بـه هر حال بـه اعتقاد من اصغر نوری یک سوژه خوب انتخاب کرده و به بهترین شکل بـه بیـان آن پرداخته.
اصغرها همشون بی‌نظیر هستند؛ حالا چه مـی‌خواد اصغر نوری باشـه یـا اصغر فرهادی.
پ.ن: حتما سری بـه تئاتر #دو_روایت_از_شکسپیر بزنید و لذت ببرید.
#تئاتر #اصغر_نوری #سنگلج #علیرضا_اسدی #مـهدی_اشرفی #احمد_پوری #محمد_مرکبیـان #محمد_گنابادی #روزبه_معین #زهرا_طراوتی #مـهسا_کاظم_پور #سمر_قلی_زاده

عکس‌ها از رفیق همـیشـه رفیق:
@samar_gholizadeh

Read more

Media Removed

. یکی از بهترین اتفاق‌های زندگی من درون سال قبل خرید کیندل بود. توی پست #نسیم_و_کیندل توضیح دادم کـه چه خصوصیـاتی داره و الان حرفم این نیست. کیندل باعث شد کتاب‌هایی رو کـه هیچ‌وقت حوصله نمـیکردم روی لپ تاپ بخونم ساعت‌ها درون شب بدون اینکه چراغ روشن باشـه بخونم و خیلی روی سرعت خوندن متن‌های انگلیسی من اثر ... .
یکی از بهترین اتفاق‌های زندگی من درون سال قبل خرید کیندل بود. توی پست #نسیم_و_کیندل توضیح دادم کـه چه خصوصیـاتی داره و الان حرفم این نیست. کیندل باعث شد کتاب‌هایی رو کـه هیچ‌وقت حوصله نمـیکردم روی لپ تاپ بخونم ساعت‌ها درون شب بدون اینکه چراغ روشن باشـه بخونم و خیلی روی سرعت خوندن متن‌های انگلیسی من اثر گذاشت و واقعا فهمـیدم درک مطلب و کامپریـهنشن با تمرین و ممارست بهتر و بهتر مـیشـه
.
یکی از اولین کتاب‌هایی کـه بدون وقفه روی کیندل مـیخوندم کتاب زیبای اپرا وینفری بود کـه از خاطراتش درون سال‌های قبل گفته بود. کتاب اپرا خیلی روی من تاثیر گذاشت و دید من رو بـه زندگی بـه مـیزانی کـه یـه کتاب موفق حتما عوض کنـه تغییر داد. خوبی دنیـای امروز اینترنت اینـه کـه وقتی اپرا درون کتابش بـه اسم «برنـه براون» اشاره کرد من سریع سرچ کردم و فهمـیدم یـه خانم دکتریـه درون علوم اجتماعی کـه در تد صحبت مـیکرده و کتاب‌های خوبی هم نوشته مخصوصا یکی از کتاب‌هاش کـه شماره یک پرفروش‌ترین ها هم بوده ولی از بس این کتاب‌ها بازاری هستن با بی‌مـیلی دانلود کردم و حتی از پیشنـهادات گود ریدز استفاده کردم و در کنارش کتاب‌های مشابه‌رو هم گرفتم.
.

این جریـان و وارد شدن بـه این مبحث اون هم همزمان با درگیری‌های ذهنی خودم خیلی جالب بود و واقعا گاهی اوقات با تمام وجودم بـه کائنات اعتقاد پیدا مـیکنم کـه زندگی چیزی رو پیش روت مـیذاره کـه دنبالش هستی. برنـه براون درون این کتاب از این مـیگه ضعف و نقص‌هامون قسمتی از ما هستن و باید شجاعت رو بـه رو شدن با اونـها رو داشته باشیم و با کمال گرایی مـی‌جنگه، موضوعی کـه من پارسال اینجا روی اینستگرم هم درون موردش مـی ‌نوشتم و مـیگفتم نمـیدونم چی‌کار حتما کرد. برنـه براون تو این کتابش رهایی از کمال‌گرایی رو یـاد مـیده و به نقص‌ها بـه چشم موهبت نگاه مـیکنـه و مرز بین تلاش به منظور بهتر شدن و جلوگیری از کمال‌گرایی رو بـه خوبی توضیح مـیده. مبحثی کـه من همـیشـه درگیرش هستم کـه خب اکی اگر بگم من خوبم بعد یعنی تلاش نکنم و بهتر نشم؟
.
من از این کتاب‌های این سبکی خیلی دانلود مـیکنم و مـیخونم و خیلی‌هاشون انقدر مثال داره و خسته‌کننده هست که اصلا ارزش خوندن نداره و فقط پرحرفی بوده کـه به شکل کتاب بشـه و فروش بره ولی بعد از دو بار خوندن این کتاب بـه نظرم ارزش اینو داره کـه در موردش صحبت کنیم. کتاب رو روی چنل گذاشتم، انگلیسی روانی داره و مـیشـه خوندش ولی اسمش اینـه اگر خواستین خودتون درون موردش بخونین
.
#brene_brown - The gifts of imperfection / 2010
.
بعد نوشت : کتاب بـه فارسی ترجمـه شده بـه اسم موهبت کامل نبودن

Read more

Media Removed

. . #بولت_ژورنال آکادمـیک من . بـه دو علت من بولت ژورنال درست مـیکنم. یکی اینکه بـه خاطر مشغله کاری خیلی وقتها یـادم مـیره کـه اصلا حتما سرچ کنم، یکی هم اینکه کلا درست همچین چیزی هم حس خوبی بهم مـیده و هم باعث مـیشـه تولید محتوا و عملکردم رو بـه چشمم ببینم و مرتب منظم باشم . قبلا هم توضیح دادم ولی یـه بار ... .
.
#بولت_ژورنال آکادمـیک من
.
به دو علت من بولت ژورنال درست مـیکنم. یکی اینکه بـه خاطر مشغله کاری خیلی وقتها یـادم مـیره کـه اصلا حتما سرچ کنم، یکی هم اینکه کلا درست همچین چیزی هم حس خوبی بهم مـیده و هم باعث مـیشـه تولید محتوا و عملکردم رو بـه چشمم ببینم و مرتب منظم باشم
.
قبلا هم توضیح دادم ولی یـه بار دیگه مـیگم براتون. من یـه کلاسور برداشتم، از این نرم ها کـه سبک هم هستن و راحت هرجا مـیخوام مـی برمش. دو سه که تا ماژیک رنگی خ و دو که تا خودکار مشکی کـه نوکش پهن تر از خودکار عادی باشـه و چندتا استیکر رنگی. ولی اینا قانون نیست. شما یـه تقویم کهنـه بردارین با یـه خودکار آبی همون نتیجه رو مـیده
.
ژورنالم رو بـه سه قسمت تقسیم کردم. یکی مقدمـه و تحقیق هایی کـه مـی نویسم. دوم مقاله های مـهم، سوم هم نوشته هایی کـه شاید ربط مستقیم نداشته باشـه ولی ذهن من رو درگیر کرده (عدوم)
.
یـه صفحه اولش گذاشتم کـه هدفم رونوشتم با جزییـات شخصی همون هدف، با جملاتی کـه مـیدونم بهم اعتماد بـه نفس و انگیزه مـیده، پایینش هم سی و یک روز ماه رو مـی نویسم و هر روزی کـه این درس مـیخونم یـا تحقیق مـیکنم توی مربع رو رنگ مـیکنم
.
دو که تا صفحه جدا گذاشتم،جدول کشیدم و مقاله یـا کتابی رو کـه مـیخونممـی نویسم و یـه کد(به سلیقه شخصی) جلوش مـی نویسم کـه توی متنم هم هر وقت از ایده یـا جمله ای استفاده مـیکنم کـه مـیدونم بـه اون کتاب ربط داره یـا جای کار به منظور خوندن بیشتر داره کد رو جلوش مـی نویسم یعنی حتما برگردم بـه همـین منبع
.
یـه صفحه هم بـه اسم ایده ها گذاشتم کـه ایده هایی کـه به ذهنم مـیرسه درون همون حالی کـه دارم متنی رو مـیخونم بنویسم. چون اگه بگم باشـه بعد مـیدونم یـادم مـیره .
تو قسمت مقاله ها، مقاله های مـهمـی رو کـه همش حتما بهشون برگردم پرینیت مـیگیرم و مـیذارم. من مقاله رو اکتیو لرنینگ مـیخونم کـه بعدا براتون توضیح مـیدم. یعنی روی مقاله مـی نویسم، مـیشـه مثل همون تصویر اول کـه با رنگ و دایره مشخص مـیکنم همـه چی رو
.
در راستای همون اکتیو لرنینگ روی دیوار کمدم کاغذهای سفید چسبوندم و روش موضوعات رو مـی نویسم و بهم ربط مـیدم. باورتون نمـیشـه خلاصه مقاله رو کـه روی دیوار مـیارم حتی وقتی کاری ندارم چشمم بهش مـیخوره و یدفعه یـادم مـیاد مثلا دیشب چی خوندم. حتی نکته های ویدیوهای یوتیوب رو هم کـه مـی بینم همزمان مـیارم روی کاغذهای روی دیوار و جلوش مـی نویسم فلانی هم راجع بـه این موضوع اینو گفته تو کلاسش
.
یـه دفتر ضمـیمـه هم دارم از این کوچیکا کـه دورش کش مـی افته و اون تو هم خلاصه متن، ایده هایی کـه مثلا توی مترو یدفعه یـادم مـی افته یـا حتی نت برداری های ویدیوهای یوتیوب رو مـی نویسم

Read more

Media Removed

ما بی انصافیم و فراموشکار  هر موقع هر حرفی درباره ی مشکلات اجتماعی و سیـاسی و حتی دوستانـه و خانوادگی مـیشـه من بیشتر از همـه ضعف انصاف رو درون طرفین مشکل مـی بینم .گاها یک طرف بیشتر.یکی دو روزه کـه همـه یـانیکه من احترام خاصی به منظور نظراتشون قائل هستم متفقا درون مورد حرفهای ابراهیم حاتمـی کیـا توی اختتامـیه ی جشنواره ... ما بی انصافیم و فراموشکار
 هر موقع هر حرفی درباره ی مشکلات اجتماعی و سیـاسی و حتی دوستانـه و خانوادگی مـیشـه من بیشتر از همـه ضعف انصاف رو درون طرفین مشکل مـی بینم .گاها یک طرف بیشتر.یکی دو روزه کـه همـه یـانیکه من احترام خاصی به منظور نظراتشون قائل هستم متفقا درون مورد حرفهای ابراهیم حاتمـی کیـا توی اختتامـیه ی جشنواره ی فیلم فجر موضع گیری تند و انتقادی گرفتن(که که تا حدی حق دارن) و از این راه بـه تمامـیت مسیر حرفه ای حاتمـی کیـا توپیدن.(مشکل من از اینجا شروع مـیشـه)حاتمـی کیـا روی استیج مـیلاد خیلی تند بود و بیقرار، پر توقع و پرخاشگر .اما کمـی بـه قبل برگردیم.حاتمـی کیـا جز اولینانی بود کـه به نسل ما فهموند کـه مـیشـه بـه اصول هم شک کرد اصول رو نقد کرد درون موردشون بحث کرد.چیزیکه حالا و کم کم بـه لطف فضای مجازی داره خواست اکثریت جامعه مـیشـه.یک مطالبه ی ملی.اینکه هر چیزی رو مقدس کنیم و دور از دسترس ،ظلم بـه همون چیزه و بعد بـه خودمون. اینکه عقب مـیمونیم.من فراموش نمـی کنم احساس خوبی کـه به از کرخه که تا راین داشتم.فیلمـی کـه زمان خودش توقیف شد و بعد از سالی بـه اکران درون اومد.فراموش نمـی کنم برهن یوسف رو وقتی مفهوم انتظار و امـید مورد نیـاز جامعه ی بی تاب اونروز بود.فراموش نمـی کنم کـه وقتی مرگ بر آمریکا خط قرمز نظام بود ( کـه هنوز هم هست) حاتمـی کیـا فیلم موج مرده رو ساخت حالا با هر کیفیتی، درون مورد شک بـه این شعار .قهرمان تندرو و ضد آمریکایی که  خانواده اش توسط یک ناو آمریکایی نجات پیدا مـی کنن .فیلمـی کـه طعم توقیف و اصلاحیـه ارو چشید.فراموش نمـی کنم راشـهای بریده شده ی فیلم بـه رنگ ارغوان رو بـه دست تیغ ممـیزی وقتی حاتمـی کیـا اونـها رو درون جشنواره بـه همراه آورده بودو توقیف طولانی فیلم.مگه آژانس شیشـه ای( حالا حتی کپی از بعد از ظهر سگی) نقطه ی اشتراک تمام علاقمندان و مخالفان حاتمـی کیـا، بسیجی نمونـه ای  قابل دفاع را بـه هر دو جناح نشان نداد.فیلم چمران با هر کیفیتی مگه اشاره نداشت بـه این موضوع کـه بابا الان مشکل از داخله .دو طرف درگیر تو جنگ هردو داخلین.مگه الان اصل اعتراض مردم بـه همـین جنگ و دعواهای دو جناح سیـاسی نیست کهخواست مردم گم شده.بادیگارد از مسئولین حکومتی مـیگه کـه دیگه قابل دفاع نیستن.(به وقت شام رو تو جشنواره نتونستم ببینم)  بـه شـهادت فیلمـهای حاتمـی کیـا مـیگم کـه این آدم زمانـه ی خودشو مـیشناسه و حرف مـیزنـه.حرفهایی کـه گاهی الکن مـی مونـه اما درسته.اون هروقت احساس خطری کرده کـه نظام رو تهدید مـیکنـه فیلم مـیسازه.باقی درون پست بعد
#ابراهیم حاتمـی کیـا
#اختتامـیه
#اختتامـیه_جشنواره_فیلم_فجر
#رشیدپور

Read more

Media Removed

. بازم مثل بيشتر وقتها صبح شد و من هنوز بيدارم. حالا كه بيدارم بد نيست يه پست بذارم ويكم غر ب همسرم معلم بودن و الان يكي دو ساله كه باز نشسته شدن ازهمون اوايل كه سوگند وارد كلاس اول شددر مورد پرسنل مدرسه ش ميپرسيد كه شايد از دوستانش كسي اونجا باشـه.منم تاجاييكه ميدونستم اسمـهاشون روگفتم.وقتي ... .
بازم مثل بيشتر وقتها صبح شد و من هنوز بيدارم.
حالا كه بيدارم بد نيست يه پست بذارم
ويكم غر ب😄

همسرم معلم بودن و الان يكي دو ساله كه باز نشسته شدن ازهمون اوايل كه سوگند وارد كلاس اول شددر مورد پرسنل مدرسه ش ميپرسيد كه شايد از دوستانش كسي اونجا باشـه.منم تاجاييكه ميدونستم اسمـهاشون روگفتم.وقتي اسم مديرشون روگفتم خوشحال شد واحتمال دادكه يكي ازدوستان قديميش باشـه كه بيست و پنج سال پيش باهم همكار بودن و گفت توي يه فرصت مناسب حتمابراي ديدنش مياد
راستش من ازاول سال تاحالا فقط دو سه بار اونم خيلي كوتاه،به مدرسه ي سوگندرفتم وكسي رو زياد نميشناسم.بيشتر پدرش درون جريان جلسات و غيره هست ومن فقط درگير تكاليف داخل خونـه هستم🙈
خلاصه سرتونودردنيارم جشن الفباكه شد خانوم گفتن كه الان بهترين فرصته كه هم بـه جشن بيام و براي سوگند يه هديه بيارم و هم اينكه بيام ببينم خانم مديرهمون دوست قديمي هست يا نـه.
كه از قضادرست حدس زده بودن.
حسابي همديگر رو درون آغوش كشيدن و توي اتاق دفتر نشستن و گل گفتنو گل شنيدنو ياد ايام قديم رو زنده كردن و كلي خاطره بازي ...
منم پاي حرفاشون نشستم وحسابي خوشحال شدم از خوشحاليشون
.
از طرفي
ما هم مثل همـه ي مدارس يه گروه تلگرام داشتيم با معلم سوگند و مادر بچه ها و چند تايي از پرسنل كه اگه كسي سوالي داشت مطرح ميكرد يا اگه كسي غايب بوداز تكاليف ميپرسيد و ...
.
چندوقت پيش بـه بهانـه ايي يه گروه ديگه هم توسط مادرهاتشكيل شدكه اونجاراحت تر و صميمي تر صحبت ميشد و چون پرسنلي از مدرسه توي گروه نبود،اگه كسي گلايه ايي داشت راحت مطرح ميشدو بقيه همفكري ميكردن.
آقا!!به محض اينكه جشن الفباتموم شد بـه دو ساعت نكشيدمنو از گروه ،
بي رودرواسي ريمو كردن!!😭
احتمالا بـه خيال اينكه من از فاميلهاي مدير مدرسه هستم و جاسوس خيانتكار😳پيدا كردن 😔
هرچقدرهم بـه آدمين گروه ميگم منو ادكن اگه مشكلي هست بگيد كه من بدونم براي چي منو ريمو كرديد؟جواب سربالا ميده.
هرچنداولش از اينكار،به قول معروف كارد ميزدي خونم درنميومدولي الان ميگم اونجا گروه كاربردي نبودمن اونجارو هفته ايي يه بارم چك نميكردم.اصلا چه اهميتي داره توي اون گروه بودن با نبودن😕
فقط چيزي كه ناراحتم ميكنـه پيش داوريه.
اونـها كه اصلا منو نميشناسن و هيچ شناختي از من ندارن چرا بايدانقدر راحت قضاوتم ميكردن؟
.
.

اين بودانشاي من😄
دردلي بود كه دلم خواست باهاتون داشته باشم.الان كه براتون تعريف كردم كلي دلم خنك شد
آخيششششش...😄
حالا شايد ديگه خوابم ببره😂
آخه سوگند هم يخورده كسالت داره و مدرسه نميره و نياز نيست بيدارش كنم
.
آخر هفته تون بـه شادي💚

Read more

Media Removed

نمـیدونم! تو یـه دوره ای از زندگیم هستم کـه همـه چی برام رنگ و معناش داره عوض مـیشـه. یـه جور نامحسوسی هم این اتفاق داره برام مـیفته. همـین دو سال پیش ازم مـیپرسیدن آرزوهات چیـه! حتما تو آرزوهام یـه گلشید بـه ظاهر موفقی پیدا مـیشد کـه تو کارش بسیـار بدرخشـه و از این سفر کاری بـه اون یکی بره! این سفر بعد از چند سفری کـه ... نمـیدونم!
تو یـه دوره ای از زندگیم هستم کـه همـه چی برام رنگ و معناش داره عوض مـیشـه.
یـه جور نامحسوسی هم این اتفاق داره برام مـیفته.
همـین دو سال پیش ازم مـیپرسیدن آرزوهات چیـه! حتما تو آرزوهام یـه گلشید بـه ظاهر موفقی پیدا مـیشد کـه تو کارش بسیـار بدرخشـه و از این سفر کاری بـه اون یکی بره!
این سفر بعد از چند سفری کـه تو همـین چند ماه گذشته داشتم برام نقطه عطفی بود.
هیچ شوق و هیجانی هیچ جای دلم نبود کـه هیچ، یـه غم عجیبی از یـه جای دلم مـیومد کـه نمـیفهمـیدم از کجاست!
من مدت هاست از کار خسته نمـیشم.
مـیدونستم این غم از خستگی نیست!
دوری از علی همـیشـه سخته!
ولی مـیدونستم از دوری هم نیست.
هر چی بیشتر مـیگذره و هی این چروک ها رو عمـیق تر مـیشـه، مصمم تر مـیشم که تا معنای واقعی شادی رو درک کنم. یـه خوشحالی عمـیقی کـه از ته وجودم بیـاد و بشناسمش.
خیلی از شما، مثل خود من، از این صفحه اینستاگرام، زندگی های رنگی و هوس برانگیز اینستاگرامرها رو مـیلینیم، ولی جای انگیزه گرفتن، یـاد نتونستن ها و ضعف های خودمون مـیفتیم.
خواستم بگم شادی کـه از ته دل بیـاد، با هیچکدوم از این رنگ هایی کـه مـیبینیم اتفاق نمـیفته. اون درونیـه و فقط هم از درون حس مـیشـه. زندگی ها رو ببینیم و یـاد بگیریم. ولی حسرت نخوریم. چون همـه ما کنار ضعف هامون هزار نقطه مثبت و قوت هم داریم، کـه با کار رو اون هاست کـه مـیتونیم شادی درونی رو حس کنیم.
من آرزوهای دو سال پیشم رو دارم زندگی مـیکنم، ولی غمـی کـه توم حس مـیکنم، نشون مـیده این آرزوهای ته قلبی گلشید واقعی نبوده، آرزوهای ته قلبی گلشیدی کـه تصمـیم گرفته زندگیش رو از روی بقیـه کپی کنـه بوده.
من از ناراضی بودن نمـیگم، راضیم. ولی اون حس عمـیق خوشحالی کـه دنبالش هستم رو اشتباه دنبال کردم شاید.
یـادتون باشـه، همـه ما نقطه قوت هامون رو یـادمون رفته. چون خیلی اینور و اونور رو نگاه مـیکنیم.
امروز این خانوم کارآفرین بسیـار موفق کانادایی، اومد کنارم و برام ساعتی حرف زد. شاید غم این روزهام با حرف هاش کمـی محو شد.
بچه ها ما رو ببینید، خیلی کیف داره زندگی ها رو دنبال ! منم کیف مـیکنم. ولی هی و هی یـاد خودمون بندازیم ما از درون آدم ها هیچ نمـیدونیم و نـهایت رسیدن ها، حس شادی درونیـه.
دوستتون دارم

Read more

Media Removed

. #AD آدم‌ها دو دسته‌ن، اونایی کـه ماست رو مـی‌ریزن تو کاسه مـی‌خورن، اونایی کـه ماست رو مـی‌ریزن گوشـه‌ی بشقاب و یـه جور باتلاق درست مـی‌کنن!! نیما از اوناس کـه باتلاق درست مـی‌کنـه و من از اونام کـه ماست رو تو یـه کاسه‌ی جدا با قاشقِ جدا استعمال مـی‌کنم! . اینجا داشتم بـه نیما مـی‌گفتم این ماست واسه سیستم گوارش ... .
#AD
آدم‌ها دو دسته‌ن، اونایی کـه ماست رو مـی‌ریزن تو کاسه مـی‌خورن، اونایی کـه ماست رو مـی‌ریزن گوشـه‌ی بشقاب و یـه جور باتلاق درست مـی‌کنن!!
نیما از اوناس کـه باتلاق درست مـی‌کنـه و من از اونام کـه ماست رو تو یـه کاسه‌ی جدا با قاشقِ جدا استعمال مـی‌کنم!
.
اینجا داشتم بـه نیما مـی‌گفتم این ماست واسه سیستم گوارش خوبه، کله‌م رو هول داد تو کاسه و گفت حالا واسه پوستتم خوبه!!
شاید فک کنین ماست حروم شد ولی خیر، نیم ساعت با انگشت از رو صورت من همـه رو بلعیدیم :))))
[فردا یـه مجموعه عمـی‌ذارم صحنـه‌ی این عکه حقیقتا از دستش ندین :)))))]
.
پ.ن: اینکه چرا من تحریک شدم بعد مدت‌های طولانی تبلیغی رو قبول کنم؛ دو که تا عامل باعثش بودن.
یک اینکه من درون حالت عادی هم همـیشـه محصولات کاله استفاده مـی‌کنم و خیلی وقتا شما تو عکسای سفره‌های غذای من دوغ و ماستش رو بدون تگ دیدین و برای من تبلیغات کاله اصن حس تبلیغات نداره :دی
دو اینکه این ماست ادعا داره تو دو هفته چنان تاثیری رو گوارشتون داره کـه اصن بـه به، و انقدر بـه خودش مطمئنـه کـه اگه نداشت مـی‌تونین برین بعد بدین و پولتون رو بگیرین :)))) من کمـین کردم ببینم حتما برم ۶۹۰۰ تومنم رو زنده کنم، یـا واقعا تغییری رو سیستم گوارشم احساس خواهم کرد!
#چالش_لاکتیویـا
اطلاعات و نحوه شرکت و جایزه بازی و فلان هم تو باتِ تلگرامـیِ
lactivia_challenge_bot
پاشین شکنا رو برپا کنین!

Read more

Media Removed

سلام وقت بـه خیر چون درخواست ها به منظور آموزش کامل درست کیک خامـه ای و تولد خیلی زیـاد بود مـیخوام تو چند که تا پست از صفر که تا صد خامـه کشی رو برات بگم این پست رو اختصاص دادم به منظور آموزش اول کـه پخت کیک مناسب به منظور خامـه کشی هست از کیک اسفنجی و کیک شیفون معمولا به منظور خامـه کشی استفادا مـیشـه کیک اسفنجی پایـه شیر و روغن نداره ... سلام وقت بـه خیر چون درخواست ها به منظور آموزش کامل درست کیک خامـه ای و تولد خیلی زیـاد بود مـیخوام تو چند که تا پست از صفر که تا صد خامـه کشی رو برات بگم این پست رو اختصاص دادم به منظور آموزش اول کـه پخت کیک مناسب به منظور خامـه کشی هست
از کیک اسفنجی و کیک شیفون معمولا به منظور خامـه کشی استفادا مـیشـه کیک اسفنجی پایـه شیر و روغن نداره ولی کیک شیفون روغن و شیر داره من خودم هر دو رو درست کردم اما بـه نظرم کار با کیک شیفون خیلی راحتتره اول اینکه موقع خامـه کشی کیک اسفنجی خیلی خرد مـیشـه و کمـی اذیت مـیکنـه دوم بافت شیفون پنبه ای تر و خوش طعم تره سوم موقع کار کیک شیفون استحکام بهتری داره
برای همـین من کلا از کیک شیفون استفاده مـیکنم و خیلی راضی امانی هم کـه مـیخورن خیلی راضین😁😁😁 این کیک رو روی گاز هم مـیتونید درست کنید بـه این صورت کـه قابلمـه روحی بزرگتر از قالب بزارید بیست دقیقه روی شعله متوسط روی شعله پخش کن خوب داغ بشـه داخل قالب کاغذ روغنی بندازین و چرب کنین اصلا دیواره ها رو چرب نکنید مایـه کیک رو داخلش بریزین فقط یک سوم قالب حتما پر بشـه بعد داخل قابلمـه روحی بزارین دم کنی بزارین و یک ساعت و نیم زمان بدین که تا کیک بپزه بعد این زمان چک کنید پخته با نـه
کیک شیفون خانم طوروسیـان
آرد 300 گرم یـا دو لیوان .شیر150گرم یـا دو سوم لیوان.تخم مرغ شش عدد.شکر۲۰۰گرمـی یـا یک لیوان .روغن مایع 120گرم یـا دوازده ق غ. ب پ سه ق چ.نمک یـه پنس .وانیل کمـی
ابتدا زرده و سفیده رو جدا مـیکنیم ...سفیده رو با همزن مـیزنیم وقتی پف کرد نیمـی از شکر رو مـیرزیم و اینقدر مـیزنیم که تا از کاسه نریزه بعد داخل یخچال مـیزاریم و زرده و وانیل و باقی شکر رو آنقدر مـیزنیم که تا کاملا کرم رنگ و کشدار بشـه بعد روغن و سپس شیر رو اضافه مـیکنیم و بعد مخلوط آرد و بکینگ پودر و نمک رو از قبل سه بار الک کردیم رو اضافه مـیکنیم و ده ثانیـه با همزن مـیزنیم ..بعد سفیده رو طی سه مرحله بـه صورت دورانی داخل مایـه کیک فولد مـیکنیم یعنی دورانی ترکیب کنید خیلی آروم اینکار رو و انجام بدین که تا پف سفیده نخوابه وقتی خوب مخلوط شده داخل قالب کـه از قبل کاغذ روغنی انداختیم مـیریزیم و درفر۱۷0 درجه کـه یک ربع قبل گرم شده بـه مدت یک ساعت مـیزاریم که تا آماده بشـه
نکته من کیک رو داخل قالب بیست سانتی درست کردم و با نصف دستور کیک ساده و با نصف دستور کیک شکلاتی درست کردم
برای شکلاتی کیک دو ق غ از آرد بردارین و به جاش پودر کاکائو بزنین نکته دمای فر به منظور پخت کیک شیفون خیلی مـهمـه چون اگر دمای فر زیـاد باشـه کیک گنبدی مـیشـه
نکته:بهتره کل دستور رو تو دو که تا قالب درست کنید
از گالری دوست عزیزمون
@ashpazi.saeede

Read more

Media Removed

سلام بچه ها شبتون بخیر عاین گل های مـینیـاتوری رو کـه من روی یخچالم مـیزارم رو توی استوری های من زیـاد دیدید. من هر بار کـه عاین گل ها رو گذاشتم خیلی از دوستان سوال های خیلی زیـادی داشتن و من هربار سعی کردم بـه همـه ی سوال ها جواب بدم ولی اینبار تعداد سوال هاتون خیلی زیـاد بود و جواب بـه همـه ی دایرکت ها از ... 🌸
سلام بچه ها شبتون بخیر
عاین گل های مـینیـاتوری رو کـه من روی یخچالم مـیزارم رو توی استوری های من زیـاد دیدید. من هر بار کـه عاین گل ها رو گذاشتم خیلی از دوستان سوال های خیلی زیـادی داشتن و من هربار سعی کردم بـه همـه ی سوال ها جواب بدم ولی اینبار تعداد سوال هاتون خیلی زیـاد بود و جواب بـه همـه ی دایرکت ها از توانم خارج بود و این شد کـه تصمـیم گرفتم درون یک پست جداگانـه واستون توضیح بدم.
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
من علاقه زیـادی بـه گل و گیـاه دارم و از اکثر گلهای بزرگترم قیچی مـیکنم و مدتی توی آب نگه مـیدارم که تا ریشـه بزنن . نگهداری گیـاه توی آب و دیدن ریشـه دار شدن و رشدشون حس خیلی خوبی داره. گیـاه هایی کـه توی آب نگهداری مـیکنید رو مـیشـه به منظور همـیشـه توی آب نگه داشت و اصلا توی خاک نکاشت.
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
*این شیشـه های کوچک رو من از خرازی خ. اکثرا از این شیشـه ها به منظور گیفت های تولد و عروسی استفاده مـیکنند، کـه من بـه عنوان گلدان ازشون استفاده کردم.کف شیشـه ها شن های رنگی ریختم و پشتشون رو(با چسب یک دو سه)آهن ربا چسبوندم. من همـه چسب ها رو امتحان کردم و فقط همـین نگهشون مـیداره. و بعد روبان های باریک رنگی دورشون گره زدم.
*گلهایی کـه من گذاشتم از راست اولی پتوس هست کـه خیلی بعد از ریشـه بـه سرعت رشد مـیکنـه.
وسطی، گل ناز هستش کـه توی آب ریشـه مـیده و گل هم مـیده ، توی این عگلها بسته شدن اما صبح ها کاملا باز مـیشن.
سومـین گل، برگ بیدی هستش کـه بعد از دو روز موندن توی آب ریشـه مـیده و به سرعت رشد مـیکنـه.
گل پایینی هم فیتونیـا هستش کـه یکی از زیباترین گلهاست . *در مورد نور هم اگر جایی کـه گلها رو قرار مـیدید نورگیر داشته باشـه کـه چه بهتر ولی اگر هم نداشت نور مـهتابی یـا لامپ آشپزخونـه براشون کافیـه.
مـیتونید از گلهای شلفرا ، گل سنگ و گیـاه های دیگه هم استفاده کنید و در هر جایی از منزلتون کـه دوست داشتید قرار بدید.
*اما اما نمـیدونید چه لذتی داره وقتی کـه هر بار سر یخچال مـیرید مرتب چشمتون بـه این گلهای مـینیـاتوری زیبا بیفته و هر دقیقه شاهد رشدشون باشید،ایی کـه اندکی بـه گل علاقه داشته باشن کاملا حس منو درک مـیکنن😍
*من هربار کـه گل ها ریشـه مـیدن (حدود دو که تا سه سانت) توی خاک مـیکارمشون. چون اگر ریشـه هاشون خیلی بلند بشـه ،رشدشون توی خاک خیلی کند مـیشـه چون گیـاه بـه محیط آب عادت مـیکنـه و تغییر رویـه براش سخته. وقتی توی خاک رشد باز ازشون قیچی مـیکنم و توی آب قرار مـیدم.
این بود جواب همـه ی سوال های شما عزیزای دل شبتون خوش🙋‍♀️
.
#گل_من #iranfleur #گل_مـینیـاتوری #مگنت_یخچال #

Read more

Media Removed

There is only one state of #happiness in this life. To love and be loved فاصله این دو که تا عدقیقا ده ساله. یک مکان مشخص، دو نفر کـه همون قبلی ها هستند، ولی جز دوست داشتن همدیگه، هزار ها تغییر تو فکر و رفتار و حتی شاید ظاهرشون اتفاق افتاده. بچه ها هم قدیمـی ها، هم دوست های جدید! چند که تا چیز بگم کـه هم شما ... 🍃
There is only one state of #happiness in this life. To love and be loved
فاصله این دو که تا عدقیقا ده ساله. یک مکان مشخص، دو نفر کـه همون قبلی ها هستند، ولی جز دوست داشتن همدیگه، هزار ها تغییر تو فکر و رفتار و حتی شاید ظاهرشون اتفاق افتاده.
بچه ها
هم قدیمـی ها، هم دوست های جدید!
چند که تا چیز بگم کـه هم شما هم من یـادمون نره من چقدر معمولیم!
بچه ها من انتخاب کردم پیجم باز باشـه، انتخاب کردم بعضی از قسمت های زندگیم رو با دوست های مجازیم شر کنم. انتخاب کردم آزاد زندگی کنم.
خودم نمـیدونم چه حسی درونم هست کـه همچین تصمـیم هایی مـیگیره. ولی خوبیش اینـه کـه انتخاب های خودمـه.
یـه نصفه شب هایی هم خیلی هراسون از خواب مـیپرم، پست آخر اون لحظه ام رو پاک مـیکنم و چند ساعتی درون پیجم رو مـیبندم که تا سنگینی احساس بدی کـه یـه دفه اومده سراغم رو فعلا سبک کنم و صبح بشـه و بتونم بهتر فکر کنم.
درست وقت هایی کـه یـه سوال هایی ازم مـیشـه کـه انگار تصوری بالاتر از یـه آدم خیلی معمولی، بعضی ها از من به منظور خودشون ساختند. این دقیقا همون چیزیـه کـه من رو مـیترسونـه. منم درست مثل اکثر آدم ها تو یکی دو که تا چیز بیشتر خوب نیستم و دقیقا درون مورد همون ها اینجا نمـینویسم. (مثل شغلم). چون هیچی جز معمولی و واقعی بودن بـه من حس خوب نمـیده.
من رو معمولی ترین آدم برونگرا بدونید کـه دوست داره خنده ها و اطلاعاتی کـه داره و فکر مـیکنـه بـه درد بقیـه هم ممکنـه بخوره رو باهاشون شریک شـه.
🍃
‎یـه آدم معمولی برون گرا کـه همـینجوری کـه تک تک بـه جمع فالورهاش اضافه مـیشـه قند تو دلش آب مـیشـه. و از اینکه بر اساس بالا رفتن تعداد دوست هاش حس دانایی بیشتر و عقل کلی کنـه متنفره.
جدا از اون شما همراه های غم های منم هستید.
#مرسی
یـه توضیح دیگه هم دارم.🤦🏻‍♀️
‎چون پیج بازه احساس کردم بهتره بنویسم.
در مورد ماجرای دوستی من و علیـه. پدر و من و فامـیل من کـه مثل اکثر خانواده های ایرانی دوستی و پسر اون زمان تو سن ما تو کتشون هم نمـیرفته اینجا رو مـیخونند.
‎من هیچ قصد بی احترامـی بـه هیچی ندارم، ولی حتما بگمایی کـه فکر مـیکنند و پسر هجده نوزده ساله غریزه دوست داشتن و دوست داشته شدن رو ندارند اینجا جای خوبی براشون نیست.ایی کـه برای انتخاب انسان عاقل و بالغ احترام قائل نیستند، فکرشون با من فرسنگ ها فاصله داره.
من عاشق شدم و پای عشقم واستادم.
سختی و راحتیش
و احساس نمـیکنم به منظور احترام بـه محدودیت ها ، حتما این بخش جذاب زندگیم رو کنم. ‎آرزوی من به منظور دنیـای این روزها ارزش عشق رو دونستنـه. نـه سرکوبش
ارزش انسان بودن رو دونستنـه، نـه تازوندن
❤️❤️❤️
‎مرسی کـه هستید.

Read more

Media Removed

. . .سلام روز همگي بخير 🏼‍♀️ . . مثل امروزي توي هواي گرم و سوزان اهواز١٣ / تيرماه/ ١٣٧٠ سالگرد ازدواج مون بود ناهار امروز هم بـه همين مناسبت پرپيمونـه درست كردم يكي از دوستان دو روز پيش كامنت داد و گفته بود براي سالگرد ازدواج چه نوع غذاي تدارك ميبينيد ؟؟؟ يهو خشكم زد ااااا . .سالگرد ازدواجمون ... .
.
.سلام روز همگي بخير 🙋🏼‍♀️
.
.
مثل امروزي توي هواي گرم و سوزان اهواز١٣ / تيرماه/ ١٣٧٠ سالگرد ازدواج مون بود ناهار امروز هم بـه همين مناسبت پرپيمونـه درست كردم يكي از دوستان دو روز پيش كامنت داد و گفته بود براي سالگرد ازدواج چه نوع غذاي تدارك ميبينيد ؟؟؟ يهو خشكم زد😳 ااااا .
.سالگرد ازدواجمون درون راهه .
اما امروز ديدم نـه نميشـه، تنبلي كرد دست بكار شدم و اين ميز رو تدارك ديدم .
. .
.
.
.پ ن: بعضي از دوستان قيمت كلمني رو كه استوري گذاشتم خواسته بودند سال٨٦ از آبادان خ و قيمتش حدوداً اون زمان ٩٠ تومن بود و سرجمع سه تيكه هست و آمريكايي داستانا داره اين كلمن من يه دونـه از اهواز خ ٩٨ تومن بدون اينكه دو تيكه مابقي شو بهم بدن درون صورتي كه روي بر چسبش نوشته بود دوتا هديه كلمن ديگههست خلاصه سرتون رو درد نيارم وقتي بـه فروشنده گفتم آقاي فروشنده گفتن خير بابت هر كدومشون بايد بطور مجزا پول بديد ما همون بزرگه رو تك خريديمو آورديم خونـه . .تا اينكه فرداش رفتيم آبادان براي خريد، توي يه مغازه ديدم عين همون كلمني كه من خ داره رفتم توي مغازه از فروشنده پرسيدم اين كلمن چند ؟؟ آقاي فروشنده گفت ٩٠ تومن دوتا كلمن ديگههم داره هديه ست ، باورم نشد😳 دو سه بار ازش پرسيدم واقعاً هديه ست گفت بله منو بگيد انقدر ناراحت شدم ديگه دل و دماغ خريد رو توي آبادان نداشتم رفتم توي ماشين نشستم همسرم گفت بعد چرا خريد نكردي گفتم حوصله شو نداشتم گفت اين همـه راه اومديم ماجرا رو براش تعريف كردم ، گفتم برگرد بريم اهواز رفتم كلمن رو كه هنوز استفاده نكرده بودم و روز قبل خريده بودم رو با چه دردسري بعد دادم تازه يكي از اون هديه هايرو ميخواست بده ٤٨ تومن😏خلاصه خيالم راحت شد يه نفس عميقي كشيدم . .به همسرم گفتم حالا گازشو بگير بريم آبادان ، فردا و پس فرداش هم ميخواستيم بيايم تهران ، خلاصه ظهر گرما ساعت ٢ رسيديم آبادان همـه جا تعطيل بود منم يه زرنگي كه كردم روي نايلكس مغازه شماره تلفنش بودقبلش زنگ زدم بـه فروشنده گفتم بهش من مسافر هستم فقط امروز ميتونم بيام خداخيرش بده گفت هروقت رسيديد آبادان بـه اين شماره زنگ بزن من ميايم مغازه رو باز ميكنم ، بنده خدا اومد مغازه رو بازكرد بـه غير از كلمن ، كلي ازش خريد كردم بـه همسرم گفتم روزي اين آقا بود نـه اون فروشنده 😠.....
.
.
.
.
.
.عجيب من از رنگ آبي و سفيد توي شمال خيلي خوشم مياد بحث قرمز و آبي هم نيست ولي يه جورايي هر وقت ميايم شمال از اين دو رنگ خوشم مياد .
.
.اين ظروف زيبا آبي رو هم ميتونيد از پيج 👇@khorjinak تهيه كنيد
.
. #آشپزي_در_شمال_سامانتا_فود

Read more

Media Removed

شیکاگو از نظر من بین شـهرهایی کـه دیدم،قشنگ ترین شـهر امریکاست. معماریش ترکیب معماری بوستون و نیویورکه. وسط شـهر دریـاچه بزرگ داره. بـه اندازه خوبی ساختمون های بلند داره کـه بهت حس شـهر واقعی بده، نـه بـه اندازه نیویورک کـه شـهر خفه بشـه و جز ساختمون چیزی نبینی. از فرهنگ آدم هاش خیلی نمـیدونم. مثل همـه جا خوب ... شیکاگو از نظر من بین شـهرهایی کـه دیدم،قشنگ ترین شـهر امریکاست.
معماریش ترکیب معماری بوستون و نیویورکه. وسط شـهر دریـاچه بزرگ داره. بـه اندازه خوبی ساختمون های بلند داره کـه بهت حس شـهر واقعی بده، نـه بـه اندازه نیویورک کـه شـهر خفه بشـه و جز ساختمون چیزی نبینی.
از فرهنگ آدم هاش خیلی نمـیدونم. مثل همـه جا خوب و بد داره. ولی جنوب شیکاگو از خطرناک ترین محله های امریکاست، کـه مثل نقل و نبات آدم کشیـاتفاق مـیفته.
شیکاگو رو اگه بخوام با سیـاتل مقایسه کنم، سیـاهپوست و مکزیکی زیـاد داره، سیـاتل هندی و آسیـایی. کـه در کل من، خیلی گوناگونی درون شـهر دوست دارم. جایی هم کـه ایرونی زیـاد داره همـه مـیدونیم دیگه، تو امریکا لس آنجلسه.
حالا دلیلی کـه من از شیکاگو فرار کردم هواشـه!!
شیکاگو دو فصل تابستون و زمستون داره و با بهار و پاییز قهره.
یعنی اینجوری کـه امروز برف مـیاد، دو روز بهاره، سه سوت تابستون مـیشـه و از تابستون هم دوباره مـیپری تو زمستون.
زمستون های پر باد و برف که تا زانو. هفت هشت ماهی هم طول مـیکشـه. تابستون هاش هم گرم و مرطوب.
هوای سیـاتل هم تعریفی نیست. بارونی و ابریـه.، ولی رطوبت نداره.
سیـاتل پشـه و مگس هم نداره، این درون حالیـه مـه بدنمون این چند روز تیکه پاره شد از دست پشـه های شیکاگو.
سیـاتل هم دو فصل پاییز و بهار داره فقط. هیچوقت با خیـال راحت تابستون نداری. همـیشـه یـه کت حتما داشته باشی. زمستونش هم معمولا برف نداره و هوا بـه ندرت زیر صفر درجه مـیره. ولی خب به منظور من کـه با بارون سیـاتل مشکل ندارم، سیـاتل شـهر ایده آلیـه.
ولی درون کل سیـاتل درون مقابل شیکاگو و مخصوصا نیویورک مثل دهات مـیمونـه.
من کـه عاشق دهاتمونم و فکر کنم سیـاتلی شدم رفت. 😅

Read more

Media Removed

هر تو زندگیش بـه والا ترین نعمتی کـه خدا بهش عطا کرده و به فرشته ای کـه از او مراقبت کرده و تربیتش کرده افتخار مـی کنـه و اونـهایی کـه هنوز سایـه اش رو بالای سرشون دارن خدا رو شکر مـی کنن و اونـها یی کـه کم دارند حضور فیزیکی فرشته شون رو با یـادش روزگار سپری مـی کنند ..... اما از اونجایی کـه خدای من خیلی دوستم داره و از ... هر تو زندگیش بـه والا ترین نعمتی کـه خدا بهش عطا کرده و به فرشته ای کـه از او مراقبت کرده و تربیتش کرده افتخار مـی کنـه و اونـهایی کـه هنوز سایـه اش رو بالای سرشون دارن خدا رو شکر مـی کنن و اونـها یی کـه کم دارند حضور فیزیکی فرشته شون رو با یـادش روزگار سپری مـی کنند .....
اما از اونجایی کـه خدای من خیلی دوستم داره و از هر عطایی که تا سرحد پیمانـه لبریزم کرده، بـه من دو که تا فرشته داده و از این بابت خیلی از دیگران بیشتر دارم و بهش افتخار مـی کنم ....
فرشته های من دلم براتون یـه ذره شده ....خیلی سخته کـه حضور فیزیکی شما رو داشته باشم اما از بوییدن و به بغل گرفتن شما محروم باشم ....مـی دونم کـه بزودی شما مـی بینم اما این بزودی برایم ثانیـه بـه ثانیـه چون قرن مـی گذره و من به منظور لمس دستان شما هر ثانیـه بـه قدر ماهی پیر مـیشم و این منو آزار مـی ده .... هر چند کـه همسری مـهربان کنار هم هست و فرزندی دلبر و رعنا هر روز انتظارم رو مـی کشند ، اما درد دوری از شما چون خوره بر جانم نشسته و پیوسته آزارم مـی دهد ....دلم که تا سر حد مرگ به منظور بوسیدن شما تنگ شده . از این غربت غریب فریـاد مـی دوستتان دارم فرشتگان من و تا لحظه دیدار ثانیـه شماری مـی کنم .....

Read more

Media Removed

هیچ وقت فکر نمـیکردم توی خونـهایی زندگی کنم کـه حیـاط نداشته باشـه از بچگی خونمون حیـاط داشت حوض داشت توی اوج گرما کـه افتاب مستقیم مـیخورد توی سرمون مـیرفتیم با داداشم بازی مـیکردیم بیشتر منومجبور مـی کرد باهاش فوتبال بازی کنم بعدم مـیگفت اگر از جلوی دروازه بری کنار من بـه تو دو که تا گل مـیدم وقتی گل مـیزد مـیرفت از ... هیچ وقت فکر نمـیکردم توی خونـهایی زندگی کنم کـه حیـاط نداشته باشـه از بچگی خونمون حیـاط داشت حوض داشت توی اوج گرما کـه افتاب مستقیم مـیخورد توی سرمون مـیرفتیم با داداشم بازی مـیکردیم بیشتر منومجبور مـی کرد باهاش فوتبال بازی کنم بعدم مـیگفت اگر از جلوی دروازه بری کنار من بـه تو دو که تا گل مـیدم وقتی گل مـیزد مـیرفت از توی باغچه دو که تا مـیچید مـیداد بـه من منم باهاش قهر مـیکدرم مـیگفتم دروغگو اونم مـیگفت من گفتم گل مـیدم حالام دادم خلاصه دوباره دل منو بـه دست مـیاورد باهاش بازی کنم 😜😜😜😜😜رب مـیپختیم ❤ من عادت داشتم بلند بلند درس بخونم توی حیـاط مـیخوندم حتی زمستونا ساعت پنج صبح😪😪😪😪خلاصه سرتون رو درد نیـارم بزرگتر کـه شدم هر وقت دلم مـیگرفت مـیرفتموتوی حیـاط مـینشستم خیلی خوب بود😏😏😏 ولی الان توی اینوقوطی کبریتا کـه اسمش خونـه هست مثلا نوسازه امکانات داره پنجره ی دو جداره داره دیوار و سقف فلان داره و به راحتی تو صدای خنده و دعوای همسایت رو مـیشنوی اینقدر کـه که خونـه ها بـه هم نزدیکه حتی بچه بیچاره هم اسیر اون چهار دیواری هست نمـیتونـه انرژیشو تخلیـه کنـه من این خونـه ها رو دوست ندارم هر چند با امکاناتی کـه داره😞😭😒😠😟

Read more

Media Removed

. تو دانشگاه کم کم با آثارش آشنا شدم. قبلش کمـی با روایت فتحش مـیشناختمش و فکر مـیکردم همرزم شـهید همتی، شـهید زین الدینیی بوده و تو جنگ شـهید شده اما امان از وقتی کـه با دنیـای آوینی آشنا شدم دنیـایی کـه تو کتابهاش تصویر کرده بود از نگاهش بـه هنر، بـه عاشورا، بـه غرب، بـه انقلاب، بـه روشنفکری و... مسحور شده ... .
تو دانشگاه کم کم با آثارش آشنا شدم.
قبلش کمـی با روایت فتحش مـیشناختمش و فکر مـیکردم همرزم شـهید همتی، شـهید زین الدینیی بوده و تو جنگ شـهید شده
اما امان از وقتی کـه با دنیـای آوینی آشنا شدم
دنیـایی کـه تو کتابهاش تصویر کرده بود
از نگاهش بـه هنر، بـه عاشورا، بـه غرب، بـه انقلاب، بـه روشنفکری و...
مسحور شده بودم
احساس مـیکردم این جملات مـیتونـه دنیـا رو تغییر بده
تا اینکه وارد گود کار شدم
دیدم فاصله حرف که تا عمل خییییلی کهکشانیـه
دنیـای واقعیـات مسلخ تئوریـهای تجربه نشده ست
و اونجا بود کـه فهمـیدم سیدمرتضی درون روایت فتح چه شاهکاری کرده...
و روح جملاتش رو درون فریم های فیلمـهاش دمـیده و به اونـها رنگ واقعیت داده...
سیدمرتضی از نظر من مرد تفکر و عملیـات (توامان) هست
چقدر انقلاب ما از این دست آدمـها کم داره کـه هم خوب فکر کنند، طراحی کنند و با موفقیت بـه مرحله اقدام و اجرا برسونن.
اغلب درون یکی از دو سوی نیروی فکری و عملیـاتی محبوسیم و یـا مشغول خیـالپردازیـهای غیر عملی هستیم یـا درگیر عملزدگی بدون تفکر
روحت شاد آقا سید...
#آوینی
#سید_شـهیدان_اهل_قلم_و_عمل

Read more

Media Removed

. . . هنر دوست عزیز @akram.a54 #جوجه_ترش باب اجازه از شمالی های عزیز رسپی این #غذا یـه کوچولو متفاوته چون یـه سبزی های خاصی هم داره کـه من نزدم .حالا شما بیـایید بگید چه جوری درست مـیکنین؟؟؟ مرغ رو مکعبی خرد کردم یدونـه پیـاز درشت رو ریز ریز خرد کردم کمـی نمک و زعفرون زدم. دو مشت گردو آسیـاب کردم ... . 👇 👇 👇. .
هنر دوست عزیز
@akram.a54
#جوجه_ترش
باب اجازه از شمالی های عزیز رسپی این #غذا یـه کوچولو متفاوته چون یـه سبزی های خاصی هم داره کـه من نزدم .حالا شما بیـایید بگید چه جوری درست مـیکنین؟؟؟
مرغ رو مکعبی خرد کردم یدونـه پیـاز درشت رو ریز ریز خرد کردم کمـی نمک و زعفرون زدم. دو مشت گردو آسیـاب کردم و اضافه کردم بعد یک قاشق رب انار خونگی یک ق هم رب آلوچه ترش بهش اضافه کردم و کاملا هم زدم و توی یـه ظرف دار بزارید یخچال بمونـه که تا کاملا مواد بـه خورد هم برن من از شب قبل مواد رو آماده کردم و برای ناهار درست کردم.
مـیتونین جوجه ها رو سیخ بزنین و رو منقل کباب کنین ولی من داخل تابه ریختم با چند قاشق آب درش رو گذاشتم با شعله ملایم بپزه پختش زمان کمـی مـیبره.آبش کـه کشیده شد یـه کوچولو کره یـا روغن زیتون(من کره زدم )بریزید و هم بزنید که تا کمـی سرخ بشـه فقط حتما بالا سر غذاتون وایسید چون گردو داره ته نگیره و نسوزه خیلی هم سرخ نکنید کـه خشک بشـه.فقط من قبل از اینکه آبش کاملا کشیده بشـه یـه کوچولو از سسش رو به منظور کنار غذا جدا برداشتم بعد #جوجه ها رو سرخ کردم.در نـهایت هم دو که تا دونـه گوجه کباب کردم و یـه کته زعفرونی کنارش.دیگه نگم براتون از خوشمزگیش
جای همتون سبز

برای دیدن دستورات مشابه هشتک زیر را لمس  کنید.
#مرغ_پرشین_شفز
#غذای_محلی_پرشین_شفز
___________________
Tag your photos with 👇.
#persian_chefs
___________________

Read more

Media Removed

.... . . درون دهکده ی کوهستانی برگ ها درون باد خش خش مـی کنند درون دل شب غزالی درون آن سوی حاشیـه ی رویـاها فریـاد مـی کشد. مـیناموتو نو موروتادا* ترجمـه احمدپوری ———————————————————————- گالیـا! #1035 . بله ... مرد منتظر بود، ولی سرش را بالا نیـاورد که تا نگاه کند خیره بـه زمـین جواب داد تویی ، ... ....
.
.
در دهکده ی کوهستانی
برگ ها درون باد خش خش مـی کنند
در دل شب
غزالی

در آن سوی حاشیـه ی رویـاها فریـاد مـی کشد.

مـیناموتو نو موروتادا*
ترجمـه احمدپوری ———————————————————————- گالیـا!
#1035
.
بله ...
مرد منتظر بود، ولی سرش را بالا نیـاورد که تا نگاه کند خیره بـه زمـین جواب داد
تویی ، حالت چطوره؟ چقدر زود برگشتی
از اینکه مرد نگاهش نمـی کرد احساس راحتی توام با تشویش داشت، کمـی پیشانیش را جمع کرد و گفت:
یکسال گذشته، دیگه خیلی دیر هم بود
مرد با چروک های بر پیشانی سر بالا آورد و نگاهی بـه ک کرد و با خنده جواب داد:
پس کـه اینطور
برای بزرگ شدن چقدر عجله داری،آره یکسال گذشته
دقیقا یکسال
ک جواب داد آره یکسال شده و من امروز دیگه بیست و دو سالم شده، دوتا دو کنار هم، چون بـه اعداد علاقه داری اینو گفتم
- بعد که اینطور
آومدی من تولدت رو بهت تبریک بگم یـا خبر موسم هانامـی رو آوردی امسال شکوفه های ساکورا چقدر زیبا مـی شن، دلم تنگ شده به منظور کانتو
نـه نـه من کـه همـیشـه مـی آومدم تو هم کـه همـیشـه اینجا بودی، ماه مارس هم شده و موسم هانامـی، تقریبا چیزی عوض نشده، - درست مـیآفرین الان بگو ببینم امروز چه روزیـه؟
الان مـی گم صب کن صب کن
امروز هشت هزار و سی و ششمـین روز زندگی هست و روز تولدم،
آفرین ، چقدر اعداد رو خوب بلد شدی، ولی این اعداد کمکی بهت نمـی کنن اگه واقعا درک درستی از گذران زندگی نداشته باشی درون بعضی مواردم باعث آزار آدم هستن چون هیچوقت کم نمـی شن و همواره بیشتر و بیشتر و بیشتر مـی شن و این عدد هی بزرگ و بزرگ تر ولی از یـه شماره هایی بـه بعد آدم دیگه بزرگ نمـی شـه
چی مـی شـه پس
آدم که تا یـه سنی بزرگ مـی شـه از اون بـه بعد دیگه سالخورده مـی شـه
از چه شماره ای بـه بعد اینطوری مـی شیم؟
برای هری فرق مـی کنـه بستگی بـه بزرگی شماره نداره، بستگی بـه آدم و روزهایی داره کـه از سر گذرونده
تو الان اون شماره رو رد کردی؟
چرا مـی پرسی؟
همـینطوری
من من مرد نگاهی بـه خودش و نگاهی بـه انداخت و به صندلی تکیـه داد و جواب داد
نمـی دونم شاید مطمئن نیستم
پس چرا گفتی بعد از یـه شماره مشخص این اتفاق مـی افته ؟
من حرف زیـاد مـی تو هم کـه همشون رو باور نمـی کنی، اینم یکی از اونا باورش با خودت
اوووم نشد که
مـهم نیست، سال قبل رو یـادته کـه آومده بودی اینجا بیست و یک سالت شده بود چقدر زیبا از بیست رد شدی یـادته
آره خب
چرا اینقدر سریع مـیآره تو کـه فراموشکار خوبی هستی، حداقل کمـی صبر کن بعد بگو آره آره
قشنگ معلومـه کـه مـی خوای بگی حرفت رو بزن
خب حرفت رو بزن
...👇🏻

Read more

Media Removed

. سلام سلام خوبید؟ بچه ها خیلیـاتون ازم سوال کردید تو از ۱۷ سالگی چیکار کردی ، کمک کنم واسه اینکه مستقل شید و این صبتا من مدرسم کـه تموم شد(هنرستان معماری خوندم) دانشگاه نرفتم ینی دوست نداشتم کـه برم... اولا خب من تو مطب یکی از اشناها بـه عنوان کمک دستیـار دندون پزشک کار کردم و کارِ بـه شدت سخت و خسته کننده ... .
سلام سلام خوبید؟
بچه ها خیلیـاتون ازم سوال کردید تو از ۱۷ سالگی چیکار کردی ، کمک کنم واسه اینکه مستقل شید و این صبتا
من مدرسم کـه تموم شد(هنرستان معماری خوندم) دانشگاه نرفتم ینی دوست نداشتم کـه برم...
اولا خب من تو مطب یکی از اشناها بـه عنوان کمک دستیـار دندون پزشک کار کردم و کارِ بـه شدت سخت و خسته کننده ای بود مخصوصا تو سن من
ولی حدود ۲ سال اونجا دووم آوردم.
بعضی روزا ۸ صبح که تا ۱۰ شب سرکار بودم و وقتی مـیرسیدم خونـه فقط مـیخوابیدم از خستگی
خیلی حرف مـیشنیدم ، خیلی از خوشیـام زدم سختی و بی خوابی و گشنگی که تا دلتون بخواد تو کارمون بود
پا درد از وایسدن زیـاد و... ماهی هم ۲۰۰ تومن حقوق مـیگرفتم :)))) بیمـه هم نبودم 😐😂 اگه بیمـه بودم الان چقد سابقه داشتما حیف
بعد از ۲ سال تصمـیم گرفتم برم دانشگاه کـه رفتم معماری داخلی خوندم و در حال تحصیل هم کار کردم یکی دو جا پاره وقت کـه فقط خرج دانشگاهم و در بیـارم. یـادمـه یجا حقوقم و نداد ازش شکایت کردم پام بـه دادگاهم باز شد واسه گرفتن حقم 😆🙅🏻‍♀️👨🏻‍⚖️
بعد از دو سال(فوق دیپلم) دیگه حالم از معماری بهم مـیخورد کـه چند که تا دلیل داره کـه به دلیل بدآموزی واسه دانشجویـان معماری نمـیگم🤦🏻‍♀️😂🤪
خلاصه من خرداد درسم تموم شد و در بـه در دنبال کار رفتم تو یـه کارخونـه هم شدم هم نقشـه کش ساعت کاریمم ۸ که تا ۵ بود بیمـه هم شدم :)))) البته ۹ ماهشو(حقوقمم وزارت کاری بود)مـیتونم بگم یکی از بهترین صاحب کارا رو داشتم واقعا. موقع تسویـه تمام حق و حقوقم و حساب کرد و هیچی نا حق نشد.
خب من باز خونـه نشین و بیکار شدم کـه این بین وارد بازار طلا و دستبند و عکاسی تبلیغاتی و ... شدم.
دستبند درست و یـه سری کارای دیگه رو یـاد گرفتم و گفتم یـه پیج طلا ب و کار کنم کـه الحمدالله خیلی خوب بوده که تا به امروز 🙏🏻
این وسطا خیلی اتفاقات دیگه افتاد خیلی کارای دیگه کردم ،(همـه جا یک ماه مـیرفتم دیگه نمـیرفتم!!!) که تا اینکه تصمـیم بـه ادامـه تحصیل گرفتم بعد از ۱ سال و رفتم دانشکده خبر عکاسی تبلیغاتی ثبت نام کردم.
اینجا رو یـه توضیح بدم ، من تغییر رشته دادم به منظور لیسانس ، دانشکده خبر علمـی کاربردی و بدون کنکوره ، من از کنکور و ظرفیت عکاسی دانشگاه ها خبر ندارم و اگه سوالی هست همـین جا بپرسید کـه پاسخ گو باشم🙏🏻
امـیدوارم سوالاتتون راجب چی و کجا کار من و مستقل شدن از ۱۷ سالگی برطرف شده باشـه✌🏻
پ ن:یـه چیزی و دوست نداشتم بگم ولی مـیگم ، کار عیب نیست منم جایی کـه کار کردم و جارو کشیدم ، ظرفاشون و شستم ، چایی ریختم واسشون و پشیمون نیستم چون حتما لازم بوده کـه به اینجا برسم.
🍉🦄💖😌

Read more

Media Removed

@fereshteh.yousefizadeh سلام دوستان باصفا🏻 وقت بخير و روزتون پراز مـهربوني️ . از نظر من غذا درست كردن دو مرحله داره اول اينكه چي درست كنم ؟ 🤔كه سخت ترين قسمت كاره دوم پختن غذا من قسمت دوم رو بيشتر دوست دارم 😎 وقتي مشخص شد چي بايد درست كني مسير كار مشخصه و راحت. از ديشب ميدونستم امروز ناهار ... @fereshteh.yousefizadeh
سلام دوستان باصفا✋🏻💕
وقت بخير و روزتون پراز مـهربوني🌹❤️
.
از نظر من غذا درست كردن دو مرحله داره
اول اينكه چي درست كنم ؟ 🤔كه سخت ترين قسمت كاره دوم پختن غذا 😊
من قسمت دوم رو بيشتر دوست دارم 😎
وقتي مشخص شد چي بايد درست كني مسير كار مشخصه و راحت.
از ديشب ميدونستم امروز ناهار ميخوام لازانيا درست كنم همـه چيز هم آماده كرده بودم وخيلي راحت ناهارمون آماده شد جاي دوستانم خالي.

نيم كيلو قارچ رو خرد كردم ودر تابه ايي كم كم با روغن كم با حرارت زياد تفت دادم بعد دو پياز متوسط رو خرد كردم ودر همان ظرف با اضافه كردن مقداري روغن تفت دادم وبعد ٥٠٠گرم گوشت چرخ شده رو اضافه كردم وسرخ كردم وبعد فلفل سبز دلمـه ايي خرد شده اضافه كردم ويك تفت كوچولو دادم وسه قاشق رب گوجه فرنگي زدم وتفت دادم وبعد هم زردچوبه ،فلفل سياه و قرمز وپودر زنجبيل ودارچين وكمي هم آويشن اضافه كردم وتفت دادم وبعد هم قارچهاي سرخ شده رو اضافه كردم و يك تفت كلي دادم واز حرارت برداشتم.
بريم سراغ سس سفيد
٥٠گرم كره رو درون ظرفي با حرارت كم آب كردم دو قاشق ونصفي (غذا خوري)آرد اضافه كردم وبه مدت كمي تفت دادم وفلفل سياه وكمي نمك زدم وبعد سه ليوان شير را كم كم اضافه كردم ومدام همزدم وتا بـه غلظت رسيدن سس اينكار رو ادامـه دادم ولي زياد سفت نشـه
توي يك تابه ش ريختم و ورقه هاي لازانيا رو داخل آب گذاشتم
مقداري از سس كف ظرف ريختم ولازانيا رو از آب درآوردم وكف ظرف چيدم بعد مواد گوشتي رو بـه روي ورقه هاي لازانيا اضافه كردم وكمي از سس روي مواد گوشتي ريختم وبعد پنير رنده شده پيتزا اضافه كردم ودوباره ورقه ي لازانياروي آن چيدم و همان كارهاي قبلي تگرار ميشـه که تا مرحله آخر كه گوشت وبعد سس وپنير زده شد ، يك لايه لازانيا چيده ميشـه وبعد سس سفيد وبعد پنير وبعد هم فلفلهاي رنگي روي پنير ريخته ميشـه
روي تابه رو با فويل پوشوندم ودر فر از قبل گرم شده با حرارت ٢٠٠درجه گذاشتم وبعد از ٢٠تا ٣٠ دقيقه درون فر گذاشتم وبعد روي ظرف را برداشتم وحرارت بالا رو روشن كردم رنگش كه بـه دلخواه شد از فر خارج كردم
* من از لازانيا خارجي كه پهن بود استفاده كردم ودر ظرف دوتا كنار هم ميزاشتم وبراي كنارهاي ظرف كه خالي بود لازانيا رو تكه ميكردم وآن قسمتها رو پر ميكردم ونـهايتا ٤رديف لازانيا استفاده كردم .
* لازانياهاي مورد استفاده رو يكجا درون آب نگذاشتم هر بار كه لازانيا استفاده ميشد براي لايه بعدي دوتا لازانياي ديگر درون آب قرار ميدا دم( فقط آب داغ)جوشانده نشـه .
* بعضي از لازانياهاي ايراني هم بـه همين صورت استفاده ميشـه.

Read more

Media Removed

Ali and I were fortunate that due to some circumstances we ended up moving back to Iran, got married, and lived in Iran for 4 years. During our time in Iran we worked very hard, but, we also managed to save enough to buy a beautiful 4wd car to travel around Iran. We were also very lucking to make great ... Ali and I were fortunate that due to some circumstances we ended up moving back to Iran, got married, and lived in Iran for 4 years. During our time in Iran we worked very hard, but, we also managed to save enough to buy a beautiful 4wd car to travel around Iran. We were also very lucking to make great friends like @hodelf in our journeys.
من از لندن برگشتم ایران و علی از امریکا. قرار شد که تا کارهای مـهاجرتی من به منظور امریکا درست شـه، ایران زندگی کنیم کـه دیگه بیشتر از این از هم دور نباشیم. بعد از یک سال و نیم کار من درست شد، ولی ما که تا دو سال بعدش هم ایران موندیم. جدا از کارمون کـه دیگه دل کندن ازش سخت بود، تازه فهمـیدیم چقدر کم ایران رو گشتیم و چقدر سفر تو ایران برامون جذابه. من و علی جز یک سفر بـه آفریقا، هیچ سفری رو با پول زیـاد نرفتیم و همـه جا رو با کمترین هزینـه ها نسبت بـه استاندارد خودمون گشتیم. به منظور ایران گردی پسرمون پاژی رو خریدیم و افتادیم تو جاده. شانس خوبمون با یـه سری گروه هایی آشنا شدیم کـه سفرهای آفرودی برگزار مـید و ما همراهشون بکر ترین جاهای ایران رو دیدیم. سفرها سخت بود و چالش داشت. تو راه ها گیر مـیکردیم، خسته مـیشدیم، و برای من هم کـه کمپینگ نکرده بودم، خوابیدن تو چادر و کیسه خواب کمـی سخت بود. ولی بعد از رسیدن بـه منظره های بینظیر و آتیش روشن و برگرهای زغالی حسین آقا رو خوردن، خستگی بـه کل از تنمون مـیرفت.
ایران طبیعت بینظیری داره و اینکه کشور خودت رو مـیگردی و مـیبینی یـه حس وصف ناپذیری داره.
من شاید حالا حالا ها دیگه نتونم بیـام ایران. ولی دلم به منظور بو و حس و حال شمال و جنوب و‌شرق و غرب وکویر ایران پر مـیکشـه( اشک هام رو کـه نمـیبینید😭 ) و خوشحالم کـه زمانی این شانس رو داشتم بخش کوچکی ازش رو تو جاده هاش سفر کنم.
گروه دلفان ما رو با این سبک سفر آشنا کرد. از علی خواستم باهاشون تماس بگیره و ازشون بخواد افتخار بدن و با من لایو داشته باشن، چون یـادمـه کـه تعریف مـید یـه روزی اوج آرزوشون مجله ماشین رو خ بود و حالا خودشون بـه عنوان آدم های حرفه ای تو این مجله مقاله مـینویسند. چون آرزوهاشون تو ماشین و جاده خلاصه مـیشد و تلاش د و حالا تو کشور خودشون، آرزوهاشون رو زندگی مـیکنند، و حتما داستان های جالبی دارند باهامون شر کنند.
فردا یکشنبه ساعت ده شب لایو با گروه دلفان .
پ.ن: عها به منظور سال های ۱۳۹۱ که تا ۱۳۹۳ است.

Read more

Media Removed

. چند وقته كه فهميدم ساينا ، يكى از صميمى ترين دوستانِ من كه سى ساله باهم دوستيم همين دو روزِ ديگه از ايران مـهاجرت ميكنـه ... دوست و همشـهرى و همكلاسىِ مدرسه و هنرستان و بعد باهم تهران دانشجوىِ گرافيك شديم و دوستيمون ادامـه داشت ، كلى باهم حرف زديم كلى خنديدم و كلى اشك ريختيم و هميشـه مثلِ دو که تا بوديم ... .
چند وقته كه فهميدم ساينا ، يكى از صميمى ترين دوستانِ من كه سى ساله باهم دوستيم همين دو روزِ ديگه از ايران مـهاجرت ميكنـه ...
دوست و همشـهرى و همكلاسىِ مدرسه و هنرستان و بعد باهم تهران دانشجوىِ گرافيك شديم و دوستيمون ادامـه داشت ، كلى باهم حرف زديم كلى خنديدم و كلى اشك ريختيم و هميشـه مثلِ دو که تا بوديم و هيچ زمان باهم دعوا نكرديم ...
داره ميره ...
از روزى كه فهميدم برايش خوشحالم كه احتمالِ زياد زندگىِ بهترى خواهد داشت و دلم برايش روشنـه اما امان از دلتنگى و
يواشكى اشك ريختن ...
امان و حيفِ مملكتِ ما كه همـه را داره فرارى ميده ...
يكى يكى دوستانم دارن ميرن و فقط ميتونم براشون آرزوىِ خوشحالى و خوشبختى كنم و اميد داشته باشم كه دوباره ميبينمشون ...
من ايران را دوست دارم بـه هزار دليل با همـه ىِ بدى و بدبختى هايى كه داريم و دلم نميخواد روزى برسه كه منم تصميم بـه مـهاجرت بگيرم با اينكه زمزمـه اش را ميكنم و يه كارهايى هم انجام دادم ، اما ميترسم از اون روزى كه صبرِ منم لبريز بشـه و بخوام برم ...
.
امروز كه از دوستم خداحافظى ميكردم و تو بغلِ هم گريه ميكرديم ، غمگين ترين آدم روىِ كره ىِ زمين بودم و سكوت كردم با اينكه دلم ميخواست فرياد ب و فقط سردرد گرفتم و حالا كلى حالِ عجيب و فكر و خيال دارم ...
.
📸 @faezeh.kamyar
#ستاره_نوشت

Read more

Media Removed

﷽ از اون کپشن های خیلی طولانیم کـه ادامـه اش توی کامنتهاگه وقت حوصله داشتید مثل همـیشـه بخونید از فردا رسما سال کاری و... آغاز مـیشـه دوست دارم بنویسم از اتفاقی کـه برام درون سال 96 افتاد هیچ وقت دوست نداشتم برم جایی برایی کار کنم حالا چه تو مغازه چه تو شرکت چه تو ارگانـهای دولتی (البته بود کارهایی هم ...
از اون کپشن های خیلی طولانیم کـه ادامـه اش توی کامنته😉🙈اگه وقت حوصله داشتید مثل همـیشـه بخونید🌷
از فردا رسما سال کاری و... آغاز مـیشـه دوست دارم بنویسم از اتفاقی کـه برام درون سال 96 افتاد
هیچ وقت دوست نداشتم برم جایی برایی کار کنم حالا چه تو مغازه چه تو شرکت چه تو ارگانـهای دولتی (البته بود کارهایی هم کـه بهشون علاقه داشتم اما نشد یـا قیدشونو زدم کـه برم سمتشون) خلاصه یـه جورایی برام عذاب آوره کار به منظور دیگران شاید این خصلت بد باشـه شاید خوب باشـه نمـیدونم ولی من از وقتی کـه دیپلمم رو گرفتم و خواستم کار کنم طرز فکرم اینجوری بود. البته چوبش رو هم خیلی خوردم مثلا اگه که تا این حدودا 8 سال یـه جایی از اول وایمستادم کار مـیکردم از لحاظ مالی خیلی جلوتر بودم و یـه سرمایـه ای به منظور خودم داشتم گاهی اوقات خیلی خودم رو به منظور این قضیـه سرزنش مـیکنم و ناراحت مـیشم اما طرز فکرم عوض نمـیشـه یعنی اعتقاد دارم کـه اگر مـیخواهی یـه آدم خیلی موفق بشی هم از لحاظ مالی هم کاری حتما برای خودت کارکنی نـه دیگران و این راهی هست کـه مـیشـه گفت حداقل 90 درصد افراد موفق و ثروتمند جهان انجام و راحتم نیست خیلی سخته چون(بی پولی داره، شکست داره، حرف شنیدن از این اون داره) به منظور همـین حتما خیلی صبر و مقاومت کنی
البته اینو بگم تو این سالها بـه خاطر معرفی و اصرار خانواده دوستان فامـیل چندین جا رفتم کار کردم ولی نـهایتا دو سه هفته تونستم دوام بیـارم و خیلی جاهام از اون اولش نرفتم حتی که تا همـین سال قبل هم باز پیشنـهاد کار بـه هم مـیولی قبول نکردم
نمـیدونمانی کـه از سه چهار سال پیش پیچمو دنبال مـیکنن یـادشون هست کـه من کار برچسب دیواری انجام مـیدادم و طرح هام رو تو پیچم مـیذاشتم؟ خیلی از این 5 هزار که تا فالوور هم به منظور اون زمان هست😊 ولی دوسال پیش مجبور شدم بـه خاطر بعضی مسائل کـه جریـانش مفصله اینکار ادامـه ندم و طرح هام رو از تو پیچم پاک کنم و یـه پیچ شخصی بشـه نـه کاری
اما از شب عید پارسال با خرید دستگاه برش کـه یکی از دلایل ترک کارم بود مجددا اینکارم رو شروع کردم اما با اندکی تغییرات یعنی الان برچسب های کوچیک به منظور تزئین لپ تاپ، اتومبیل و ... تولید مـیکنم
این برچسب های کـه الان درون تصویر مشاهده مـیکنید و روی هم گذاشتم شاید حجمـی نداشته باشـه ولی 500 عدد هست کـه تو این تعطیلات عید روزهای کـه خونـه تنـها بودم تولید کردم شاید تولیدشون بـه نظر ساده بیـاید اما نـه اینطور نیست (نحوه درست شو تو پیچ کارم توضیح دادم) و همـین سه ردیف کـه زیرشون طرح های مختلفه الان یک مـیلیون نیم پولشـه😁

ادامـه درون کامنت اول کامنت لایک کنید بدونم خوندید😆

Read more

Media Removed

part_6 اون هنوزم نمـیخواست پدر اون بچه باشـه! - زین،تو حتما خوب بدونی یـه بچه بدون مادر چقدر ممکنـه اذیت بشـه،اونم یـه ...زین تو وقتی مادرتو از دست دادی ده سالت بود!..حداقل تو اونو دیدی،وقتی اون نبود من رو داشتی،من همـیشـه پشتت بودم و هستم...اما بـه این فکر کن اون ی رو نداره،مادرشو از دست داده ... part_6
اون هنوزم نمـیخواست پدر اون بچه باشـه!
- زین،تو حتما خوب بدونی یـه بچه بدون مادر چقدر ممکنـه اذیت بشـه،اونم یـه ...زین تو وقتی مادرتو از دست دادی ده سالت بود!..حداقل تو اونو دیدی،وقتی اون نبود من رو داشتی،من همـیشـه پشتت بودم و هستم...اما بـه این فکر کن اون ی رو نداره،مادرشو از دست داده و حتی اونو ندیده و پدری داره کـه اونو نمـیخواد!
زین سرش هنوزم پایین بود،احساس گرما کرد،از کنار شومـینـه بلند شدو ژاکت هری رو بعد داد!
زین: بهتره برم خونـه! - بعد فردا دادگاه داریم،باید باشی،با دوستام هماهنگ شده،تو همون جلسه اول هضانت رو بـه تو مـیدن!
زین: بابا...من کـه گفتم،من ازون بچه نگه داری نمـیکنم!
- قرار نیست پیش تو باشـه،منو ماتیلدا از پسش بر مـیایم!
زین از حرف پدرش تعجب کرد،ابروهاش بالا رفتو گفت: این خوبه!..من دیگه حتما برم،خظ!
هری: بعدا بهتون زنگ مـی بابا،خظ!
هری صمـیمانـه خظی کردو پشت سر زین از خونـه خارج شد!
هری: بابا رو ناراحت کردی!
زین: بیخیـال هارولد،مثل پیرزنا نباش!
هری خندیدو زد پشت سر زینو هردو سوار ماشین شدن!
.
.
زین: باورم نمـیشـه کـه یـه که تا این پیله و سیریش باشـه!
زین با بدبختی گفتو بـه انا اشاره کرد کـه توی ماشینش نشسته بود!
هری: وات د فاک؟؟اون خونـه و خانواده نداره؟!
زین: فعلن کـه نداره!..اول تو پیـاده شو،برو درو باز کن،بعد من با دو مـیام تو خونـه!
هری خندیدو گفت: اوه مای گاد،زین مالیک مثل دزدا از دست یـه فرار مـیکنـه!
اینو گفتو با خنده از ماشین پیـاده شد،در خونـه زین رو باز کردو با سر بـه زین اشاره داد که تا از ماشین پیـاده شـه،انا از شیشـه ماشینش بـه زین زل زده بودو منتظر پیـاده شدنـه زین بود،زین اروم از ماشین پیـاده شدو با دو پرید تو خونـه و درو محکم پشت سرش بست!
.
.
با چه عملیـاتی رفتن تو خونـه😐😂
اگه چشم ن،خداروشکر داریم خوب پیش مـیریم😐مرسی😙❤
نظر و لایک لطفا!🙏

Read more

Media Removed

.. من الان دلم كيك شكلاتى مى خواد. همين الان. ندارم ولى! بايد که تا فردا صبر كنم. معلوم هم نيست ديگه فردا دلم كيك شكلاتى بخواد من فقط مى دونم كه الان دلم كيك شكلاتى مى خواد و ندارم. ندارم ديگه. ولى خب دلم مى خواد.! خب ....! يه روز م اومد گفت زود باش. پرسيدم چرا؟ گفت سورپرايزه! و كلن دكور خونـه رو ... .. من الان دلم كيك شكلاتى مى خواد.
همين الان. ندارم ولى!
بايد که تا فردا صبر كنم. معلوم هم نيست ديگه فردا دلم كيك شكلاتى بخواد من فقط مى دونم كه الان دلم كيك شكلاتى مى خواد و ندارم.
ندارم ديگه. ولى خب دلم مى خواد.! خب ....!
يه روز م اومد گفت زود باش.
پرسيدم چرا؟ گفت سورپرايزه!
و كلن دكور خونـه رو تو ده دقيقه عوض كرد و زنگ درون رو زدن.گفت چشماتو ببند.
دستمو گرفت برد دم در.گفت حالا چشماتو باز كن.باز كردم ديدم يه پيانو ياماها مشكى، همونى كه ده سال قبلش هزار بار رفته بودم ويترين ديده بودمش دم درون بود.
همونى بود كه من ده سال قبل واسه داشتنش پرپر زده بودم. خيلى جا خوردم. گفت چى مى گى؟
گفتم چى مى گم؟ مى گم حالا؟ الان؟ واقعن حالا؟. پيانو رو آوردن گذاشتن اون جایی تو خونـه كه خالى كرده بود.
من هم رفتم تو اتاقم. نمى خواستم ب تو پرش. ولى از خودم پرسيدم آخه حالا پيانو بـه چه درد من مى خوره! من كه خيلى سال از داشتنش دل كندم. ده سالى تو خونمون خاك خورد و آخرش هم م بخشيدش.
اولين عشق زندگیم رفت فرانسه، اون جا با يه مرد فرانسوى كه چند سال ازش بزرگتر بود ازدواج كرد.
منم كه نمى خواستم قبول كنم از دست دادمش شروع كردم داستان ساختن. ته داستانم هم اينطورى تموم مى شد كه يه روزى بر مى گرده ، وسط داستان هم اينجورى بود كه داره همـه ى تلاشش رو مى كنـه كه برگرده.
اين وسطا هم گاهى بـه من از فرانسه زنگ مى زد و ابراز دلتنگى مى كرد. بعد از هفت سال دیدم چاره اى ندارم جز اينكه با واقعيت مواجه شم.
شروع كردم بـه دل كندن. من هى دل كندم و هى خوابش رو ديدم كه برگشته. که تا اینکه بلاخره واقعا دل كندم!
چند سال بعدش تو فيس بوك اومد حرف بزنـه، گفتم حالا؟ واقعن الان؟من خيلى وقته كه دل كندم!
يه دوستى داشتم خیلی صبور بود.
عاشق يه ی شده بود كه فقط يك ماه باهاش دوست بود. اون يك ماه كه تموم شده بود، مونا رفته بود پى زندگيش!
بعد چند سال يه روز بهش گفتم دل بكن . خودت مى دونى كه مونا بر نمى گرده. گفت من صبر مى كنم. هر كارى هم لازم باشـه مى كنم. يك سال بعد رفت پيش يك دعا نويس.
شش ماهه بعدش با مونا ازدواج كرد. اون روزا دوست بيچاره ام خيلى خوشحال بود. بـه خودم گفتم، حتمن استثنا هم وجود داره!
دو سال بعد شنيدم جدا شدن.دیدمش خيلى عصبانى بود. پرسيدم چرا. گفت مونا اونى نبود كه من فكر مى كردم.
گفتم مونا همونى بود كه تو فكر مى كردى، ولى اونى نبود كه الان مى خواستى. مونا اونى بود كه تو اون روزا، همون چندسال قبل خواستى كه باشـه، و وقتى نبود، بايد دل مى كندى...من الان دلم کیک شکلاتی مـیخاد... الان....

Read more

Media Removed

سلام بـه دوستای همـیشـه همراهم . ببینیم غذای بدون گوشت و مرغ چقدر طرفدار داره 🤔 . از جمله غذاهای بدون گوشت و خوشمززززه کـه خودم خیلی دوسش دارم کوکوی کدو هست ( کَچِلیک کوکو ی معروف کـه که زیـاد شنیدین ) با نازخاتون جان کـه عکسهای مرحله ای طرز تهیـه گذاشتم . و خیلی هم راحته . تازه کدو جان اینقدر خوبه کـه اصلا ... سلام بـه دوستای همـیشـه همراهم .
ببینیم غذای بدون گوشت و مرغ چقدر طرفدار داره 🤔
.

از جمله غذاهای بدون گوشت و خوشمززززه کـه خودم خیلی دوسش دارم کوکوی کدو هست ( کَچِلیک کوکو ی معروف کـه که زیـاد شنیدین ) با نازخاتون جان کـه عکسهای مرحله ای طرز تهیـه گذاشتم . و خیلی هم راحته .
تازه کدو جان اینقدر خوبه کـه اصلا روغن نمـیخوره مثل بادمجون👌.
کدو ها را حلقه خرد کرده و نمک مـیزنیم و سرخ کرده بعد توی تابه مـیچینیم و چند که تا تخم مرغ را نمک و زرد چوبه زده ( اگر دوس داشتی مـیتونی کمـی شوید هم بریزی) و هم زنیم و روی کدو ها مـیریزیم و درتابه رو مـیزاریم با حرارت کم تخم مرغ سفت مـیشـه بـه همـین راحتی .
این کَچِلیک کوکو با سبزی پلو یـا شوید باقالی پلوی کـه کره داغ شده روش بریزی عالیـهههه😋😍
.
. #ناز_خاتون بـه سبک من : .
.که فوقالعاده خوشمزس و هر کی خورده عاشقش شده .
.
.. ..بادمجان کبابی  چهار عدد درشت .... آبغوره .... گلپر آسیـاب شده ... سیر دوحبه .... آب و یخ ...نمک و فلفل
. .
 پیـاز خرد شده  بـه اندازه ی یکی دو  ق غ (دلخواهه ) .... .
.

سبزی ( دلار مخصوص مازندران دو ق غ )  اگر سبزی دلار درون دسترس نبود  یک ق نعناع خشک و یک ق غ ریحون خشک یـا تازه کـه خرد شده باشـه معطرش مـیکنـه .
.

بادمجونـها رو درون فر یـا روی اجاق کبابی کنید .(مثل مـیرزاقاسمـی). .باید پوست بگیرید و روی تخته ساطوری کنید .
. (با غذاساز خیلی له مـیشـه و خوب نمـیشـه) .
بادمجان و آبغوره و گلپر و سیر و پیـاز ( دلخواه) و سبزی دلال  را کم کم مخلوط کنید .
.
.
. 👈  حتما چند بار  تست کنید  که تا به طعم دلخواهتون برسید  به منظور همـین اندازه ها دقیق نیست . .

چون مـیزان آبغوره بـه تنـهایی خیلی ترشش مـیشـه مقدار  کمـی آب و یخ خنک و خوشمزه تر مـیکنـه و مـیزان ترشی زیـاد آبغوره  رو کمتر مـیکنـه .
. .
گاهی اوقات به منظور کم ترشی آبغوره از چند ق غ شربت آلبالو استفاده مـیشـه کـه طعمش فوق العاده مـیشـه و خوشرنگتر هم مـیشـه. (البته من نداشتم ولی تابستونا مـیریزم)
.
گلپر را بـه هیچ عنوان حذف نکنید .

اگر از دلار استفاده مـی کنید نمک کمتر بریزید چون خودش نمک داره . دلال های سبز و خوشرنگم زحمت کشیدن برام درست
مـیزان غلظتش بسته بـه ذائقه ی شما داره .همـیشـه یـه مقدار بادمجون کنار بزارید اگر خیلی رقیق شد بهش دوباره اضافه کنید
@atefeh.ghanbarei

Read more

٢٧١- حدود يك هفته ست كه پاى اين كتاب ها هستيم تقريباً هر روز شصت-هفتاد که تا كتاب رو بـه اسم شما عزيزان امضاء كرديم فكر كنم که تا آخر هفته همش تموم ميشـه و كسى كه جامونده اگه که تا چهارشنبه شب تو سايت انتشارات نگاه ثبت نام كنـه بـه اين جمع اضافه ميشـه. يك سوم كتاب ها بـه دستتون رسيده بقيه هم سريع داره كارهاش انجام ... ٢٧١-
حدود يك هفته ست كه پاى اين كتاب ها هستيم
تقريباً هر روز شصت-هفتاد که تا كتاب رو بـه اسم شما عزيزان امضاء كرديم
فكر كنم که تا آخر هفته همش تموم ميشـه
و كسى كه جامونده اگه که تا چهارشنبه شب تو سايت انتشارات نگاه ثبت نام كنـه بـه اين جمع اضافه ميشـه.
يك سوم كتاب ها بـه دستتون رسيده
بقيه هم سريع داره كارهاش انجام ميشـه
فقط جان بنيامين دايركت انتشارات نگاه و تلگرامشون رو رها كنيد، بندگان خدا بـه اين پيگيرى ها عادت ندارند😁😅😻👊🏼 و ضمناً خيلى كارشون رو با دقت و منظم دارن انجام ميدن
اگه اين كتاب چند روز ديرتر داره بـه دستتون مى رسه، بـه خاطر حجم كتاب هاست كه بيشتر از پونصد جلد که تا امروز فرستادن خونـه ما.
٢٧٢-
سهراب سپهری درون پاسخ بـه انتقادهای شاعران هم نسل خود کـه به او بابت نپرداختن بـه دردهای انسانـها (که البته منظور بیشتر آنـها سیـاست بود!) درون یـادداشتهای خود جوابی کوتاه مـیدهد کـه در ذیل مـی خوانید. احمد شاملو درون جایی درباره سهراب بیـان کرده بود: «… مـی دانيد؟ زورم مـی آيد آن عرفان نا بـه هنگام را باور كنم. سر آدم های بی گناه راحوض مـی برند و من دو قدم پايين تر بايستم و توصيه كنم كه « #آب_را_گِل_نكنيد»ـ احمد شاملو
سهراب پاسخ مـی دهد:
«دنیـا پر از بدی است. و من شقایق تماشا مـی کنم. روی زمـین مـیلیونـها گرسنـه است. کاش نبود. ولی وجود گرسنگی، شقايق را شديدتر مـی كند. و تماشای من ابعاد تازه ای مـی گیرد. يادم هست درون بنارس ميان مرده ها و بيمارها و گداها از تماشای يك بنای قديمـی دچار ستايش اُرگانيك شده بودم. پایم درون فاجعه بود و سرم درون استتیک. وقتی كه پدرم مرد، نوشتم: پاسبان ها همـه شاعر بودند. حضور فاجعه، آنی دنيا را تلطيف كرده بود. فاجعه آن طرف سكه بود و گرنـه من مـی دانستم و مـی دانم كه پاسبان ها شاعر نيستند. درون تاريكی آن قدر مانده ام كه از روشنی حرف ب. چیزی درون ما نفی نمـی گردد. دنیـا درون ما ذخیره مـی شود. و نگاه ما بـه فراخور این ذخیره است. و از همـه جای آن آب مـی خورد. وقتی کـه به این کُنارِ بلند نگاه مـی کنم، حتی آگاهیِ من از سیستم هیدرولیکیِ یک هواپیما، درون نگاهم جریـان دارد. ولی نخواهيد كه اين آگاهی خودش را عريان نشان دهد. دنيا درون ما دچار استحاله [ی] مداوم است. من هزارها گرسنـه درون خاك هند ديده ام و هيچ وقت از گرسنگی حرف نزده ام. نـه، هيچ وقت. ولی هر وقت رفته ام از گلی حرف ب دهانم گس شده است. گرسنگی هندی سَبك دهانم را عوض كرده هست و من دِين ِ خود را ادا كرده ام.» برگرفته از کتاب هنوز درون سفرم – سهراب سپهری
نقل از وبلاگ على نيكويى ‏
@faridahmadi
@negahpub

Read more

Media Removed

و اما کنکور! یـه مشت پیرو پاتال الان نشستید دارید مـی‌گید آخ آخ آخ ولی این مطلب هیچ ربطی بـه شما نداره! چون کنکور الان هیچ ربطی بـه کنکور اون موقع نداره! راستش اون وقتا کنکور مثل جام جهانی بود! یعنی حتما خودت رو از وسط نصف مـی‌کردی که تا تازه برسی بـه جام جهانی! بعد صعود از مرحله گروهی یعنی قبولی درون کنکور! ... و اما کنکور!

یـه مشت پیرو پاتال الان نشستید دارید مـی‌گید آخ آخ آخ ولی این مطلب هیچ ربطی بـه شما نداره! چون کنکور الان هیچ ربطی بـه کنکور اون موقع نداره!

راستش اون وقتا کنکور مثل جام جهانی بود! یعنی حتما خودت رو از وسط نصف مـی‌کردی که تا تازه برسی بـه جام جهانی! بعد صعود از مرحله گروهی یعنی قبولی درون کنکور! بعدی تو جام جهانی قهرمان مـی‌شد کـه سراسری تهران قبول بشـه!

الان ولی فرق داره!

الان کنکور مثل جام جهانیـه! یعنی بدون باخت و گل خورده مـی‌رسی بـه جام جهانی! اونم بـه عنوان اولین تیم! بعد دیگه مث قبل نیست که! ژاپن و کلمبیـا هم از مرحله گروهی صعود مـی‌کنن! مگه اینکه مث ایران بخوای پزشکی بخونی کـه تو گروه مرگ شانس کمتری داری!

خلاصه کـه هرکی کارت ورود بـه جلسه بگیره از الان قبوله! خیلی بـه خودتون فشار نیـارید! حالا پزشکی تهران و مـهندسی شریف قبول نشدید هم نشدید! بیکار بیکاره دیگه! چه فرقی مـی‌کنـه از کجا مدرک گرفته!

ولی قدیما خیلی استرس داشت و من از چند شب مونده بـه امتحان استرس مـی‌گرفتم! یـه اخلاق عجیبی هم کـه داشتم استرس مـی‌گرفتم غذا زیـاد مـی‌خوردم!

الان یـه عده نشستن عین مونگلا نیششون رو باز مـی‌کنن مـی‌گن منم استرس مـی‌گیرم همـینجوری‌ام! شما هیچکدوم‌تون بـه جز حسین کریمـی اینجوری نیستین! شما حجم مـیان‌وعده رو ببین درون تصویر آخه!

خلاصه کـه چند سال بعد نزدیک ایـام کنکور کـه مـی‌شد اون استرس مـیاد سراغم! بعدش هر وقت اسمش مـی‌اومد، بعد هر وقت آموزشگاه مـی‌دیدم! بعد دیگه کم کم کارت دانشجویی و کتاب و جزوه سیمـی هم استرس مـی‌داد! حتی یـه بار مداد دیدم اینجوری شدم.

خواستم بگم نگران نباشید نوگلای باغ علم! برید کنکور بدید گند بزنید تو برگه‌ها و هار هار بـه زندگی بخندید! بالاخره باغ علم هم نیـاز بـه کود داره!

ترانـه مربوطه
اگه چشمات منو مـی‌خواست توی خونتون مـی‌موندم
اگه کنکور داده بودم صنعتی شریف مـی‌خوندم

پ‌ن یک
کنکوری‌ها خسته نباشید

پ‌ن دو
پدرا، مادرا، بخدا اگه مـی‌بینید ام‌اس زیـاد شده علتش استرسه! دکتر نشد هم نشد! نکنـه پشیمون بشین. آدم موفق اونـه کـه خوب زندگی کنـه و هیچ چیزی تو دنیـا ارزش اینـهمـه استرس نداره

پ‌ن سه
اگه درخواست زیـاد بود خاطره کنکورم رو مـی‌نویسم

#دو_یو #مرتضی_درخشان #رییس_جمـهور #کنکور #دانشگاه #شریف #قیف #امتحان #سختگیری #مدرسان_شریف #گاج #قلمچی #تو_حاضری_برای_عشقمون_چیکار_کنی #من_حاضرم_کنکور_ریـاضی_رتبه_اول_بشم #خرخون #خرنزن #تست #کلید_سوالات #تقلب #غمگینم #چنان_پیرزنی_که_آخرین_سربازی_که_از_جنگ_مـی_آید_پسرش_است_که_با_لیسانس_الکی_دوسال_پا_کوبیده_الانم_بهش_کار_نمـیدن #امـید_به_خدا #ومن_الله_التوفیق

Read more

Media Removed

الان تنـها تو قطار نشستم و از شـهر زیبای هوآلیِن، کـه خونـه مادر سیروس درون کوهپایـه‌هاش بود، مـیرم بـه سمت پایتخت شلوغ و مـهم‌ترین شـهر تایوان یعنی تایپه.‌‌ ‌بعد دو هفته سفر سخت و پرماجرا بـه سبک سیروس کـه شامل پیـاده‌روی‌های زیـاد و هیچ‌هایک (رایگان‌سواری) و حمل کوله‌پشتی سنگین و نداشتن جا و مکان مشخص و شب درون ... الان تنـها تو قطار نشستم و از شـهر زیبای هوآلیِن، کـه خونـه مادر سیروس درون کوهپایـه‌هاش بود، مـیرم بـه سمت پایتخت شلوغ و مـهم‌ترین شـهر تایوان یعنی تایپه.‌‌
‌بعد دو هفته سفر سخت و پرماجرا بـه سبک سیروس کـه شامل پیـاده‌روی‌های زیـاد و هیچ‌هایک (رایگان‌سواری) و حمل کوله‌پشتی سنگین و نداشتن جا و مکان مشخص و شب درون چادر و معبد و کلیسا و غیره خوابیدن و غذای خیـابانی ارزون خوردن و مـهمان مردم مـهربان تایوان بودن، من تصمـیم گرفتم مدتی بـه خودم استراحت بدم و تنـها باشم.‌‌
‌‌سبک سفر سیروس برایـانیکه هیچ پولی ندارند و مجبورند اینطور سفر کنند، واقعا امکان‌پذیره، بـه شرطی کـه سختی‌ها و مخاطراتش را بپذیرند و وقت زیـادی داشته باشند و بی‌برنامـه و هدف سفر براشون سخت نباشـه و از بیخانمانی نترسند و بهداشت رو سخت نگیرند و روحیـه پذیرش ناشناخته‌ها و ماجراها را داشته باشند.
هدف من از همراهی با سیروس بـه سبک خاص خودش، یـادگرفتن روش زندگی‌ش درون سفر و تجربه‌ایی جدید بود کـه از صمـیم قلب ازش ممنونم کـه این فرصت رو بـه من داد و اونچه کـه بلد بود و مـیدونست رو بهم یـاد داد... از داستانـهای حیرت آورش درون سفر گرفته که تا مصائب و مشکلاتی کـه باهاشون رو بـه رو شده بود و رفتارهای مختلف مردم با یک‌جهانگرد شرقی بدون پول، همـه و همـه شنیدنی و قابل تامل بودند و ازونجاییکه بسیـار اهل حرف زدنـه، از هر فرصتی استفاده کردم و به حرفهاش گوش دادم... اما من!
‌‌قطعا بـه خاطر شرایط زندگی و طرز فکرمون سبک سفر من که تا حدود زیـادی با سیروس فرق داره... من علاوه بر درون حرکت بودن و پرسه زدن، تمایل زیـادی بـه سکون و درک محیط و مطالعه اداب و فرهنگ و معاشرت با اهالی بومـی و مردم دارم. سبک زندگی مردم برام جالبه و از شناختشون لذت مـیبرم. دوست دارم درون سفر گاهی هیچ کاری نکنم و فقط باشم و ببینم و فکر کنم... اگر از جایی یـا غذایی خوشم اومد بهش برگردم و بمونم و گاهی چیزهای کوچکی بـه مردم هدیـه بدم و تبادلات کوچکی داشته باشم. همـه اینـها باعث مـیشـه انگیزه بیشتری به منظور حرکت پیدا کنم.‌
‌اما سیروس فقط مـیره و مـیره و باز هم مجبوره کـه بره... ‌‌‌چون موندن براش هزینـه داره و از پسش برنمـیاد. یـا مثلا سفر بـه شـهرهای بزرگ بـه سبک‌ سیروس بـه سختی امکان‌پذیره چون نمـیشـه هرجایی چادر بزنـه و بخوابه و مردم چون بیشتر درگیر کار و زندگی هستند کمتر غذا یـا سواری رایگان بهی مـیدن. بعد تایپه بـه سبک سفر سیروس امکانپذیر نیست ولی من بسیـار مشتاقم زندگی شـهری تایوان رو تجربه کنم و چیزهای جدیدتری یـاد بگیرم و ببینم اونجا چه خبره... از حق نگذریم کـه نیـاز بـه تنـهایی و با خودم بودن هم دارم... درون حقیقت نیـاز بـه تفکر دارم

Read more

Media Removed

. یـه جوری از امنیت شبکه و جایگزینی پیـام رسان داخلی بـه جای تلگرام صحبت مـی شـه انگار مثلا واتس اپ و تلگرام خیلی امن بوده یـا اینکه تام رسان خارجی چه پیـامـی مـی دادیم کـه الآن تام رسان داخلی نمـی تونیم بدیم. من شخصا دو بار تو عمرم دادگاه رفتم و هر دو بارش خوشبختانـه تبرئه شدم و جالبیش هم این بود کـه هر دو بارش ... .
یـه جوری از امنیت شبکه و جایگزینی پیـام رسان داخلی بـه جای تلگرام صحبت مـی شـه انگار مثلا واتس اپ و تلگرام خیلی امن بوده یـا اینکه تام رسان خارجی چه پیـامـی مـی دادیم کـه الآن تام رسان داخلی نمـی تونیم بدیم. من شخصا دو بار تو عمرم دادگاه رفتم و هر دو بارش خوشبختانـه تبرئه شدم و جالبیش هم این بود کـه هر دو بارش بـه خاطر جرائم اینترنتی و سایبری بوده و اتفاقا سیـاسی و هر دو شاکی هم کله گنده بودن، جالب تر از اون هم اینکه دو بارش بـه خاطر همـین پیج اینستاگرامم بود کـه یـه بار اومده بودند مثل یک شـهروند محترم توی صفحه ام لایک کرده بودند و اسکیرن شات گرفته بودند و دومـیش هم مطلب همـین صفحه رو توی تلگرام کم و زیـاد کرده بودند و ما رو راهی دادگاه د. توی اون دو مورد نـه پاول دوروف اومد از ما پشتیبانی کنـه و نـه مارک زاکربرگ و امنیت جفت این اپلیکیشن ها هم مانع این نشد کـه جلو قاضی بخوایم معلق بازی درون بیـاریم بگیم تلگرام و اینستاگرام امنیت داشته و ما این مطلب رونوشتیم. نشستیم توی دادگاه خیلی شیک از مطلب مون دفاع کردیم و گفتیم دروغ نگفتیم و شاکی ها دچار سوتفاهم شدند و مطلب مون بـه قصد تخریب فلان ارگان یـا فلان نـهاد نبوده بلکه مـی خواستیم این اصلاحات صورت بگیره. مساله حل شد اتفاقا با شاکی ها هم رو بوسی کردیم. اما حرف من اینـه کـه اگه کار بدی یم چه توی اینستا باشـه چه توی تلگرام چه سروش چه گپ، مـیان مـی گیرند مـی برندت دادگاه. اونجا هم نـه زاکربرگ بت کمکی مـی کنـه نـه پاول دوروف. بـه نظر من اولا جرم اینترنتی مرتکب نشین اگه خدای نکرده مرتکب شدین، اپلیکیشنش فرقی نداره، کلا کار خلاف درد سر داره. حالا اگه مثل ما هم خلاف نکرده باشین تبرئه مـی شین. ولی اعصاب خردیش قطعیـه. یعنی تبرئه هم بشین بازم یـه چند روز اعصاب خردی دارین.

Read more

Media Removed

#یـادداشت‌هایی_که_هیچ_وقت_منتشر_نشد #شماره_چهار یعنی یکی از سخت‌ترین کارهای دنیـا اینـه کـه به یکی بفهمونی بین متعهد بودن و اُمل بودن، زمـین که تا طبقه منفی هفتم اختلافه. چیز سختی نبود، بهش مـی‌گفتم ببین عزیزدلم آدما بـه دو دسته تقسیم مـی‌شن کـه من بـه هر دو دسته احترام مـی‌ذارم. دسته اولایی هستن ... #یـادداشت‌هایی_که_هیچ_وقت_منتشر_نشد

#شماره_چهار

یعنی یکی از سخت‌ترین کارهای دنیـا اینـه کـه به یکی بفهمونی بین متعهد بودن و اُمل بودن، زمـین که تا طبقه منفی هفتم اختلافه. چیز سختی نبود، بهش مـی‌گفتم ببین عزیزدلم آدما بـه دو دسته تقسیم مـی‌شن کـه من بـه هر دو دسته احترام مـی‌ذارم. دسته اولایی هستن کـه هیچ جوره، با هزارتا تغییر سایز و فرمول هم نمـی‌شـه تو یـه چهارچوب قرارشون داد و خوش بـه حال این دسته از آدم‌ها کـه تکلیفشون مشخصه. راستش منم خودم مدتی عضوشون بودم اما زیـاد دووم نیـاوردم، سریع بردیم. من از بچگی همـین مدلی بودم، خسیس نبودم اما حتی دوست نداشتم اسباب‌بازی‌ها و لباس‌های کهنم رو بهی بدم. حاضر بودم قلکم رو بشکونم و با پولاش لباس نو بخرم و بدم بـه فلان بچه اما لباسی کـه پنج ساله مـی‌پوشم هنوز تو کمدم باشـه. یـه تیله سه‌پر ساده کـه گم مـی‌کردم یک ماه حالم بد بود، بعد چطور مـی‌شد عادت کنم بـه عوض روزانـه آدمااا. اما دسته دومایی هستن کـه معلوم نیست مازوخیسم دارن یـا سادیسم فقط دلشون دوست داشتن مـی‌خواد. بهش مـی‌گفتم نمـیشـه توو دسته‌ی دوم باشی اما امروز بخوای با فلان اکیپ بری کوه فردا با اون یکی‌ها بری تئاتر، پس‌فردا هم بیـای بگی ببخشد با بچه‌ها کافه بودم متوجه صدای زنگت نشدم. مـی‌دونی بـه نظر من آدم یـای رو دوست داره یـا نداره، اگه داره کـه باید تو جهنم هم با اون بره. اصلا مگه مـی‌شـه تو رو دوستت داشته باشم بعد هوس کنم با یکی دیگه برم قهوه بخورم و سیگار دود کنم. فکرش رو ؛ خود اسپرسو مزه زهرمار مـیده تو کـه نباشی، مگه مـی‌شـه خوردش دیگه. خلاصه دوست داری بگو اُمل اما من چیزی کـه خودم بودم رو از تو خواستم. چیز زیـادی نبود. البته این وسط کم تلاش نکردم که تا خودم رو عوض کنم. مثلا اون روزی کـه در کافه باز شد و با یکی از این پسرایی کـه اگه تو محل ما بودن جرات نمـی‌ ساعت 8 شب تو کوچه آفتابی بشن دست‌تودست اومدی تو ولیعصر، نمـیدونی قیـافم چقدر خنده‌دار شده بود. انگار بـه هر کدوم از لپام یک وزنـه هفت کیلویی وصل کرده بودن. قشنگ روی زمـین کشیده مـی‌شد. خیلی دوست داشتم درکت مـی‌کردم، درست مثل اون لحظه‌هایی کـه مـی‌گفتی شـهاب یکم اجتماعی باش؛ اما لعنتی قابل درک نبود. البته، البته اجتماعی بودم کـه نیومدم جلو تف نکردم تو صورتت کـه کاش با یک آدم حسابی مـی‌دیدمت اما خیلی حرفات روم تاثیر گذاشته بود. مـیگن مردا تغییر نمـی‌کنن اما گوه مـی‌خورن، نمـی‌دونم کی جام داشت تصمـیم مـی‌گرفت، بخاطر همـینم وقتی بهت زنگ زدم و گفتی رو تخت دراز کشیدم، فقط خندیم و گفتم خواب بد دیدم، نگرانت شدم.
#شـهاب_دارابیـان #مازوخیسم #تنـهایی #داستانک #یـادداش

Read more

Media Removed

اونایی کـه من رو مـی شناسن مـی دونن کـه هیچ وقت تلویزیونی نبودم بـه اون شکل و البته ربطی هم بـه فرهیختگی نداره شاید بـه الگوی مغزیم بر مـی گرده کـه همـیشـه بیشتر شنیداری بودم نـه دیداری . و شاید بـه این دلیله کـه اصولا از برنامـه های تلویزیونی بی خبرم یکیش همـین دور همـی کـه واقعا ساعت پخشش رو نمـی دونم و روزهای پخشش رو اما ... اونایی کـه من رو مـی شناسن مـی دونن کـه هیچ وقت تلویزیونی نبودم بـه اون شکل و البته ربطی هم بـه فرهیختگی نداره شاید بـه الگوی مغزیم بر مـی گرده کـه همـیشـه بیشتر شنیداری بودم نـه دیداری . و شاید بـه این دلیله کـه اصولا از برنامـه های تلویزیونی بی خبرم یکیش همـین دور همـی کـه واقعا ساعت پخشش رو نمـی دونم و روزهای پخشش رو اما امروز بـه لطف مرخصی استعلاجی تونستم ببینم و چه خوب کـه تونستم ببینم😊 من تلویزیون نبین اما عاشق فوتبال ، از قسمت سوم برنامـه نود، ببیننده ثابتش شدم زمانی کـه شنبه ها پخش مـی شد ساعت یـازده شب و تا دو صبح طول مـی کشید و من فرداش شش صبح حتما بیدار مـی شدم برم مدرسه . یـادمـه شیرین و مـی گفتن بخواب بچه آخه چی داره این برنامـه مگه؟( البته شیرین گاهی پایـه م بود مخصوصا همون قسمت سه کـه مـهمونشون علی دایی و مـهدی مـهدوی کیـا بودن . @shirinparsa7689 یـادته کـه چقدر زیرزیرکی خندیدیم؟ مخصوصا بـه ماشین لباسشویی؟😉😉) بـه جرات مـی گم مـهم ترین دلیل من به منظور دیدن نود، عادل فردوسی پور بود. مجری، کارشناس و گزارشگر باسواد، دوست داشتنی و به شدت "خود"ش بـه دور از کلیشـه های رسانـه ...
پ ن : از مـهران مدیری هم نگم کـه همـیشـه تو ذهنم یـه جایگاه ویژه داشته و داره.ی کـه به شدت کارش رو بلده
پ ن : عادل فردوسی پور از کاریزمای مـهران مدیری گفت و این حرف رو من از خیلی های دیگه شنیدم کـه " مـهران مدیری یـه کاریزمای عجیب داره"

Read more

Media Removed

‌ حاج #جعفر_جهروتی_زاده : ‌ درون آن چند ساعتی کـه ارتباط با خط مقدم قطع شده بود #حاج_همت بـه من گفت: حالا هی نیرو از این طرف مـی‌فرستیم کـه برود و خبر بیـاورد ولی هر رفته برنگشته. یک سه راهی بـه نام #سه_راهی_مرگ بود کـه هر مـی‌رفت محال بود بتواند از آن عبور کند. حاج همت بـه مرتضی قربانی- فرمانده لشکر 25 کربلا- ...
حاج #جعفر_جهروتی_زاده :

در آن چند ساعتی کـه ارتباط با خط مقدم قطع شده بود #حاج_همت بـه من گفت: حالا هی نیرو از این طرف مـی‌فرستیم کـه برود و خبر بیـاورد ولی هر رفته برنگشته. یک سه راهی بـه نام #سه_راهی_مرگ بود کـه هر مـی‌رفت محال بود بتواند از آن عبور کند. حاج همت بـه مرتضی قربانی- فرمانده لشکر 25 کربلا- گفت: یکی دو نفر را بفرستند خبر بیـاورند که تا ببینم اوضاع چه شکلی‌ست. قربانی گفت: من هیچرا ندارم، هر را فرستادم رفت و برنگشت. حاجی سری تکان داد و راه افتاد سمت جزیره. قبل از راه افتادن جمله‌ای گفت کـه هیچوقت یـادم نمـی‌رود:
«مثل اینکه خدا ما را طلبیده»... ‌
بعد از رفتن حاجی من با یک نفر دیگر راه افتادم سمت جزیره و آمدیم داخل خط. عراقی‌ها هنوز بـه شدت بمباران مـی‌د. رفتیم جایی کـه نیرو‌ها پند کرده بودند. وضعیت خیلی ناجور بود. مجروحان زیـادی روی زمـین افتاده بودند و #یـا_زهرا مـی‌گفتند و صدای ناله‌شان بلند بود. سعی کردیم تعدادی از مجروحان را بـه هر شکلی کـه بود بفرستیم عقب. ‌
جنازه عراقی‌ها و شـهدای ما افتاده بودند داخل آب و خمپاره و توپ هم آنقدر خورده بود کـه آب گل‌آلود شده بود. بچه‌ها از شدت تشنگی و فقر امکانات، قمقمـه‌ها را از همـین آب گل‌آلود پر مـی‌د و مـی‌خوردند. حاج همت با دیدن این صحنـه خیلی ناراحت شد. قمقمـه بچه‌ها را جمع کرد و با پل شناور کمـی رفت جلو و در جایی کـه آب زلال و شفاف بود آن‌ها را پر کرد و آمد. تو خط درگیری بـه شدت ادامـه داشت. عراق دائم بمباران مـی‌کرد. ما نمـی‌توانستیم از این خط جلو‌تر برویم. حاج همت بـه من گفت: شما بمان و از وضع خط مطلع باش. بیسیم هم بـه من داد که تا با عقبه درون ارتباط باشم و خودش برگشت عقب. ‌
وقتی حاجی درون حال بازگشت بـه طرف قرارگاه بوده که تا در آنجا فکری بـه حال خط مقدم د در‌‌ همان سه راهی مرگ بـه شـهادت مـی‌رسد.
پس از رفتن حاج همت بـه سمت عقب یکی دو ساعتی طول نکشید کـه خط ساکت شد.‌‌
همان خطی کـه حدود یک ماه لحظه‌ای درگیری درون آن قطع نشده بود و این سبب تعجب همـه شد. ما منتظر ماندیم. گفتیم شاید باز هم درگیری آغاز شود.
صبح فردا هوا روشن شد اما باز هم از حمله دشمن خبری نشد.
اطلاع نداشتیم کـه چه اتفاقی افتاده است.
بی‌خبر از آن بودیم کـه در جزیره سری از بدن جدا شده و حاج همت بی‌سر بـه دیدار محبوب رفته و دستی قطع شده‌‌ همان دستی کـه برای بسیجیـان درون خط آب آورد.
جزیره با شـهادت حاجی از تب و تاب افتاد.

#شـهید_همت #شـهید_محمد_ابراهیم_همت #شـهید #محمد_ابراهیم_همت #همت #جزیره_مجنون #خیبر #اسفند

دلتنگی من با همـیشـه فرق داره ،،
ترس من از نبودنت تغییر کرده ،،،

Read more

Media Removed

سلام سفارشات شما (كيف يا چرم و ابزار كيف دوزي) قابل ارسال بسراسر كشور ميباشد. لطفا بقيه كپشن رو هم مطالعه كنيد. راحت ترين راه براي من كه از صبح که تا شب يكسره مغازه هستم اينـه كه سفارش شمارو با تيپاكس بفرستم. چون خدمات عالي اي ارائه ميده. مامور تيپاكس مياد مغازه،سفارش رو ميگيره و ميشـه بعد كرايه ... سلام
سفارشات شما (كيف يا چرم و ابزار كيف دوزي) قابل ارسال بسراسر كشور ميباشد.
لطفا بقيه كپشن رو هم مطالعه كنيد.
🌸🌸🌸🌸🌸
راحت ترين راه براي من كه از صبح که تا شب يكسره مغازه هستم اينـه كه سفارش شمارو با تيپاكس بفرستم.
چون خدمات عالي اي ارائه ميده.
مامور تيپاكس مياد مغازه،سفارش رو ميگيره و ميشـه بعد كرايه كرد.يك که تا دو روزه بدست مشتري ميرسه.بار بيمـه ميشـه و كوچكترين آسيبي نميبينـه.
درب منزل بهتون تحويل ميدن اما از سال جديد قيمت هاي تيپاكس كمي افزايش داشته(تا وزن شش كيلو حدود ٢٠-٢٥ تومن هزينـه ارسال درمياد)
دومين روش ارسال با پست هست.كه اگر خريد شما كم باشـه با پاكت سروتهش هم مياد (١٠تومن) ،اما اگر كمي خريدتون پرحجم دربياد،بايد جعبه ي مخصوص خود اداره پست كه جنس خاصي داره و زرد رنگه رو بخريد(كه خب بين ٥-١٥) تومن سابقه داشته كه من هزينـه دادم براي جعبه.و اصلا جعبه ي شخصي رو قبول نميكنن(حداقل پست گرگان كه قبول نميكنـه چون ميگه جعبه هاي ما جنسش فرق داره و مخصوص پسته ك البته درستم ميگه) خلاصه اگر سفارش كم باشـه ده تومن و اگر زياد باشـه بين ٢٠-٣٠ تومن هزينـه كرايه و جعبه درمياد و سختيشم اينـه كه من بايد اين سفارش رو خودم ببرم ارسال كنم.كه البته فداي سرتون.(بين سه که تا پنج روز زمان تحويلشـه)
سومين روش كه خودم بيشتر ازش استفاده ميكنم براي خريداي خودم،ارسال با باربريه.سفارشات رو خودم جعبه مي و خودم ميبرم ترمينال تحويل ميدم.به اكثر نقاط كشور هم ميشـه ارسال كرد.معمولا بين ١٠-١٥ تومن هزينـه ميگيرن و يك روزه هم ميرسه.
حالا تنـها ايرادي ك اين روش داره اينـه كه درب منزل تحويل نميدن و شما خودتون بايد بريد ترمينال شـهرتون و با شماره بارنامـه تحويل بگيريد يا بايد ازشون بخواين كه با پيك براتون بفرستن خونـه.
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
اين ها براي سفارشات حجم زياده،سفارشايي كه يه عالمـه چرم و وسيله خريده بشـه كه نشـه تو پاكت پست كرد.
وقتي من با باربري ميفرستم و فقط ده تومن هزينـه ارسال بگيرم از مشتري،اينوسط من از كسي كرايه ي خودم رو نميگيرم براي رفت و برگشت که تا ترمينال چون ميگم وظيفمـه و منتي هم برسر كسي نيست.
اما اينكه كسي ناراحت بشـه كه چرا درب منزل بارم رو نياوردن و چرا بايد برم ترمينال تحويل بگيرم واقعا حرف عجيبيه.غالبا هممون خريد هاي مختلف اينترنتي داشتيم و اين روند رو ميدونيم.
خلاصه كه انتخاب شيوه ي ارسال با خودتونـه.
تا بحال هم هميشـه هركس از ما خريد كرده هم بخاطر كيفيت بالا و بينظيرمون هم بخاطر قيمت عاليمون راضي بوده و مشترياي ما قدمت قديمي دارن.
طرز برخورد زشت يك مشتري،امروز،باعث شد من اين توضيحات رو بدم.
ممنون از همـه

Read more

Media Removed

#bighanoon #ahmadrezakazemi خبر جالب بود و ترسناك؛ طبق جديدترين آمارهاي اجتماعي منتشر شده «به ازاي هر چهار نفر درون كشور، يك نفر داراي اختلال رواني است». به‌نظر من اين آمارها رو نبايد اين‌قدر صريح مطرح كنن، حداقل غيرمستقيم بگن بهمون! اينجوري: «به ازاي هر چهار نفر درون كشور، سه نفر دارای سلامت رواني ... #bighanoon #ahmadrezakazemi
خبر جالب بود و ترسناك؛ طبق جديدترين آمارهاي اجتماعي منتشر شده «به ازاي هر چهار نفر درون كشور، يك نفر داراي اختلال رواني است». به‌نظر من اين آمارها رو نبايد اين‌قدر صريح مطرح كنن، حداقل غيرمستقيم بگن بهمون! اينجوري: «به ازاي هر چهار نفر درون كشور، سه نفر دارای سلامت رواني هستند». چون اونجوري ميتونـه درون بطن جامعه ايجاد حس ناامني و عدم اطمينان كنـه و به گسترش رعب و وحشت درون بين مردم دامن بزنـه. من خودم از وقتي كه اين خبر رو خوندم، دچار فوبياي شديد شدم و توي جمع‌هاي بيشتر از سه نفر نميتونم وارد شم. همين ديروز سوار تاكسي شدم نشستم جلو، دو نفر هم عقب سوار شدن. وسط راه يه شمارش ساده كردم ديدم الان ما با راننده چهار نفريم و اين يعني كه يكي اين وسط اختلال رواني داره. راننده رو كه خب که تا حدود زيادي ميشناختم چون از مسافركش‌هاي قديمي اون خط بود! اين يعني كه يدونـه از دو مسافر صندلي عقب دچار اختلال رواني بودن! خلاصه درون طول راه همش اين ترس رو داشتم كه مبادا يكيشون دولا بشـه و بند كفشش رو دربياره و سر بندازه دور گلوم و خفه‌ام كنـه. درون اين بین استرس وجودم رو فراگرفته بود كه يكيشون دستش رو آورد جلو كرايه رو بده؛ من عين يك انسان سوسك ديده درون ، جيغ مي‌زدم! با خودم گفتم آفتاب‌گير رو بدم پايين و به بهونـه پاك كردن دور لبم توي آينـه‌اش نگاه كنم و مسافراي عقب رو زير نظر بگيرمشون! خوب بـه چهره‌شون كه دقت كردم، ديدم انگار توي قيافه اون‌ها هم يه دلهره و تشويشي از جنس دلهره و تشويشي كه من داشتم، هست. توي بحر راننده هم كه رفتم ديدم اونم آروم و قرار نداره. معلوم شد كه اونا هم احتمالا اين خبر رو شنيدن و دارن دنبال اون يه نفر روان‌رنجور داخل تاكسي ميگردن! خلاصه بي‌اعتمادي و پارانوئيد درون همين يه وجب تاكسي غوغا مي‌كرد. شما ديگه خودتون درون نظر بگيريد توي جمعيت‌هاي بيشتر مثل مترو و بي‌آرتي و هواپيما و... كه متشكل از ده‌ها چهار نفره، چه خبر ميتونـه باشـه! فقط دو چيز درون طول مسير من‌رو يكم آروم مي‌كرد. اول اينكه مي‌گفتم خب بيشتر روان‌رنجورها خودشونم نميدونن مشكل دارن و منم گفتم ممكنـه اون يه‌دونـه روان‌رنجور جمع من بوده باشم و خودم ندونم! دومم اينكه يادم اومد كلا بـه اين آمار و ارقام دولتي نبايد اعتماد كرد. مثلا من ياد جمع‌هاي ديگه افتادم كه مثلا سه نفر بودن ولي سه‌تاشون اختلال رواني داشتن!

Read more

Media Removed

#chocolatealmondcake سلام رفقا‍♀️اینمنتیجه ترجمـه و تست یـه دستور جدید، معرفی مـیکنمکیک شکلاتی بادامـی هستند، کـه بدون بیکینگ پودر و با آرد خیلی کم پخته شده! ارتفاعشو دارین اگر از عشاق چاک شکلات هستید حتما امتحانش کنید کـه عاشقش مـیشیدبافتی سبک و مخملی داره، عامل پف این کیک خوشمزه ... #chocolatealmondcake
سلام رفقا🙋‍♀️😘😘😘اینم👆نتیجه ترجمـه و تست یـه دستور جدید، معرفی مـیکنم👈کیک شکلاتی بادامـی هستند، کـه بدون بیکینگ پودر و با آرد خیلی کم پخته شده! ارتفاعشو دارین😏
اگر از عشاق چاک شکلات هستید حتما امتحانش کنید کـه عاشقش مـیشید❤بافتی سبک و مخملی داره، عامل پف این کیک خوشمزه تخم مرغه کـه باید خوب هم زده بشـه، چون بیکینگ پودر نداره و آردشم خیلی کمـه، بافت بسیـار لطیفه و شبیـه بافت براونی یـا چیزکیکای پختنی داره، مراحل کارشم شبیـه #کیک_شکلاتی_کرمدار_معجزه_چاشنی هست کـه نسبت بـه اون کیک آردش خیلی کمتره و به جاش بادام پودر شده داره، من کـه خیلی دوستش داشتم امـیدوارم شمام درست کنید و لذتشو ببرید😍
.
.
#کیک_شکلاتی_بادامـی

مواد لازم:
شکلات تلخ ۱۷۵ گرم
کره ۱۷۵ گرم
پودر قند ۱۲۵ گرم
تخم مرغ ۴ عدد(زرده و سفیده جدا شود)
کرم تارتار یک چهارم قاشق چای خوری
آرد ۵۰ گرم
نمک یک پنسه(مقداری کـه بین دو انگشت جا مـی شود)
پودر بادام ۱۲۵ گرم

مواد لازم به منظور تاپینگ(رویـه کیک)
شکلات تلخ یـا شیری ۵۰ گرم
خامـه صبحانـه ۱۰۰ گرم
بادام پرک بو داده بـه مـیزان لازم
شکلات اضافه به منظور تزیین نـهایی بـه مـیزان لازم

طرز تهیـه:
کف یک قالب ۲۳ سانتی متری را با کاغذ روغنی بپوشانید، به منظور اینکه کاغذ بـه کف قالب بچسبد کف قالب را کمـی چرب کنید. مواد اولیـه را آماده کرده و فر را روی حرارت ۱۹۰ درجه سانتی گراد روشن کنید و یک ربع زمان دهید که تا گرم شود.
کره و شکلات را درون قابلمـه ای ریخته و روی حرارت بگذارید که تا ذوب شوند. زرده های تخم مرغ و دو سوم از پودر قند را درون کاسه ای بریزید و با ویسک هم بزنید که تا حالتی کرم مانند پیدا کند، مخلوط کره و شکلات را کـه از داغی افتاده بـه مخلوط زرده اضافه کنید و هم بزنید، آرد و پودر بادام را هم اضافه کنید و با لیسک مواد را فولد کنید(هم نزنید بـه آرامـی زیر و رو کنید که تا مواد بـه خورد هم بروند)
سفیده های تخم مرغ را درون کاسه ای تمـیز و خشک بریزید و با همزن برقی هم بزنید که تا پف کند سپس باقی مانده پودر قند و کرم تارتار را هم اضافه کنید و هم بزنید که تا کاملا پف کرده و ابرمانند شود و اگر کاسه را برگردانید از کاسه نریزد.
سفیده زده شده را درون دو قسمت بـه مخلوط شکلاتی اضافه کرده و فولد کنید که تا یکدست شود. مواد را درون قالب ریخته و در طبقه وسط فر بـه مدت ۴۰ دقیقه قرار دهید که تا بپزد. بعد از پخت قالب را روی پنجره فلزی بگذارید که تا به دمای محیط برسد، درون این حالت پف کیک کمتر مـی شود سپس دور که تا دور کیک را از قالب جدا کنید و کیک را بـه آرامـی برگردانید🔴 ادامـه دستور درون کامنت👇
.
.
.
#کیک_شکلاتی #عشق_شکلات #معجزه_چاشنی

Read more

Media Removed

‌ با بهترین آرزوها درون سال جدید، من و زهرا مـی‌خوایم بهتون یـه عیدی بدیم... این راز سلامتی و طول عمر شرق دور رو من از ژاپنی‌های تایوان یـاد گرفتم. ‌ دو قاشق برنج قهوه‌ای یـا سبوس‌دار رو با دو قاشق چای سبز تو یـه ماهیتابه یـا قابلمـه به منظور چند دقیقه با حرارت متوسط برشته مـیکنیم که تا خشک و بودار بشـه. بهتره ظرف رو ...
با بهترین آرزوها درون سال جدید، من و زهرا مـی‌خوایم بهتون یـه عیدی بدیم... این راز سلامتی و طول عمر شرق دور رو من از ژاپنی‌های تایوان یـاد گرفتم.

دو قاشق برنج قهوه‌ای یـا سبوس‌دار رو با دو قاشق چای سبز تو یـه ماهیتابه یـا قابلمـه به منظور چند دقیقه با حرارت متوسط برشته مـیکنیم که تا خشک و بودار بشـه. بهتره ظرف رو داغ کنیم و اول برنج رو حرارت بدیم که تا رنگش تیره تر بشـه و بوش دربیـاد بعد چای سبز رو بریزیم. ممکنـه بعضی از دونـه‌های برنج مثل پُفیلا بشکفند و باز بشن کـه چه بهتر!

بعد تو یـه قوری بزرگ پر ش مـیریزیم که تا به مدت هشت که تا ده دقیقه دم بکشـه. حتما برای شش نفر کافی باشـه.

این چای "گِنمایچا" نام داره و اصالتش بـه ژاپن برمـیگرده و توسط مردم عامـی نوشیده مـیشده. طعم گرم و مطبوعی داره و حس گرسنگی رو از بین مـیبره. بخصوص کـه عطر برنج داره و حس غذا خوردن بـه آدم مـیده.

سالها پیش کـه چای بسیـار گرون و مخصوص اشراف متمول شرق دور بود، مردم عادی و فقیر برنج و سبوسش کـه ارزون و در دسترس همـه بود رو قاطی مقدار کمـی چای مـی و با برشته عطر و طعمش بیشتر مـیشد که تا مقرون بـه صرفه بشـه. اون موقع شاید نمـیدونستن کـه خواص سلامتی برنج قهوه‌ای چقدر زیـاده ولی امروزه این چای یکی از رموز طول عمر مردمان شرق دور بحساب مـیاد و خواص متعدد سبوس برنج و چای سبز دیگه از هیچپوشیده نیست.

عمرتان طولانی و با عزت و سلامت، مـهرتان مستدام و سال نو مبارک🌹❤ #Genmaicha #Japanese_tea

Read more

Media Removed

این خوشمزه ترین شیرینی بود کـه تو این مدت پخته بودم یـه شیرینی مراکشی با طعم بهارنارنج. اسمش هست شیرینی گوله برفی چون کاملا حتما داخل پودرنارگیل بره و سفید بشـه. درون واقع شیرینـهای کوچیک اندازه فندق درست مـیکنید بعد داخل یـه شـهدی کـه از مخلوط مربا زردالو و بهارنارنج هست زده و بعد داخل پودرنارگیل غلطانده. ... این خوشمزه ترین شیرینی بود کـه تو این مدت پخته بودم یـه شیرینی مراکشی با طعم بهارنارنج.
اسمش هست شیرینی گوله برفی چون کاملا حتما داخل پودرنارگیل بره و سفید بشـه.
در واقع شیرینـهای کوچیک اندازه فندق درست مـیکنید بعد داخل یـه شـهدی کـه از مخلوط مربا زردالو و بهارنارنج هست زده و بعد داخل پودرنارگیل غلطانده.
ولی چیزی کـه تو عمـی‌بینید کمـی فرق داره یکسری از شیرینیـها را فقط بینش شـهد زدم و مثل ساندویچ رویـهم گذاشتم و فقط وسط شیرینی را داخل پودرنارگیل زدم. شیرینی اصیل مراکشی کامل با پودر نارگیل پوشیده مـیشـه.
بطور سنتی تمام مواد با دست یـا همزن دستی مخلوط مـیشـه.
مواد لازم :
تخم مرغ، سه عدد
روغن جامد، یک پیمانـه
شکر، یک پیمانـه یـا ۲۰۰ گرم
وانیل، یک ق چ
آرد، سه و یک چهارم پیمانـه یـا ۴۰۰ گرم
بیکینگ پودر، دو ق چ
نمک، یک پنسه
برای شـهد :
مربا زردالو، ییم پیمانـه حدود ۲۵۰ گرم
عرق بهار نارنج، سه ق غ
پودر نارگیل، دو و نیم پیمانـه یـا ۲۰۰ گرم
پودر نارگیل شیرین نباشـه و ممکنـه کمتر هم مصرف بشـه.
اگر مربا زردالو داخلش تیکه های مـیوه هست اول داخل بلندر پوره کنید. مربا را داخل شیر جوش ریخته روی حرارت ملایم گذاشته که تا گرم بشـه و بهارنارنج را اضافه کنید. مربا حتما کمـی شل باشـه که تا شیرینی کامل بـه مربا آغشته بشـه و بتونید داخل پودر نارگیل بزنید.
برای شیرینی ابتدا روغن و شکر و وانیل را با همزن بزنید که تا مواد کامل مخلوط و یکدست بشـه بعد تخم مرغها رو دونـه دونـه اضافه کرده و هم زده و بعد آرد و نمک و بیکینگ پودر کـه قبلا مخلوط و الک کردید را کم کم اضافه کنید که تا یـه خمـیر خوب درست بشـه اگر داخل همزن کاسه ای درست کنید وقتی کـه خمـیر کامل از کف کاسه جمع بشـه یعنی آماده هست و نیـازی بـه آرد بیشتر نیست.
از خمـیر بـه اندازه گیلاس یـا فندق بردارید و به فاصله دو سانتی روی سینی فر چیده و داخل فر از قبل گرم شده با درجه ۱۸۰ درجه سانتیگراد بمدت ده که تا دوازده دقیقه بپزید.
بگذارید دو سه دقیقه خنک بشـه داخل شـهد بزنید کامل و مثل ساندویچ دو که تا شیرینی را بهم بچسبانید و داخل پودرنارگیل بزنید یـا مثل من فقط بین دو شیرینی شـهد بزنید.
این شیرینی دورش کرانچیـه و وسطش بافت کیک مانند داره کـه به تنـهایی هم خوشمزه ست.
با این مقدار مواد حدود پنجاه که تا شیرینی درست مـیشـه.

Read more

Media Removed

خب تابستونم اومد و تیر ماهیـا مـیخوان با فضائل و ویژگی های ماه تولدشون ما رو حامله کنن اینا یـه طوری بـه ماه زاییده شدنشون افتخار مـیکنن کـه بقیـه احساس پوچی و حقارت بهشون دس مـیده حالا خوشبختانـه چون آبان فصل جفت گیری نیست معمولا آمار تیر ماهیـا کمتر از بقیـه اس !! حالا این گرمای پنجاه درجه سگ کش چه فضائلی ... خب
تابستونم اومد و تیر ماهیـا مـیخوان با فضائل و ویژگی های ماه تولدشون ما رو حامله کنن
اینا یـه طوری بـه ماه زاییده شدنشون افتخار مـیکنن کـه بقیـه احساس پوچی و حقارت بهشون دس مـیده
حالا خوشبختانـه چون آبان فصل جفت گیری نیست معمولا آمار تیر ماهیـا کمتر از بقیـه اس !!
حالا این گرمای پنجاه درجه سگ کش چه فضائلی داره هنوز بـه نتیجه خاصی نرسیدم الا بر و بچز بدنسازمون کـه آستینا رو که تا گلو بالا و هیکل ناموزونشونو بـه رخ بقیـه مـیکشن
تو این هوا فقط سه که تا موجود مـیتونن زنده بمونن
. -تمساح
-شتر
-متولد تیر
اینام چون سیّارشون اورانوسه گرما تو سلولای بنیـادیشون اثر نمـیذاره
آقا روم بـه دیوار خیلی هم حشرین مـیدونی، از قدیم گفتن اگه یـه مرد تیر ماهی از کنار دیوار رد شـه دیوار تَبله مـیکنـه ،خلاصه کـه گفتم حواستون جم باشـه ، من خودم یـه فالور تیر ماهی دارم چن وقت پیش تو دایرکت داشتیم صحبت مـیکردیم گفت :خب من حامله ام اسم بچمونو چی بزاریم؟!
ینی مـیخوام بگم که تا این حد بچه دوستن ، یجوریـه شوهر نمـیخوان ولی بچه مـیخوان ،بیشتر از اینم نمـیتونم توضیح بدم

این موجودات خیلی بـه تشویق شدن علاقه دارن ، درون هر شرایطی حتما چن که تا کارت صد آفرین تو جیبتون باشـه یـه ربع یـه بار یدونـه بهشون بدین ، تیتابی مـیشن کار بـه کارتون ندارن ولی نیـاد روزی کـه ازشون انتقاد کنید متولد سرطانن دیگه ، از دو طرف گاز انبری ....
اینا رو از خودم نمـیگم تحقیقات مـیدانی کردم
عضو آسیب پذیرشون و شکمشونـه ، درباره پستون نظری ندارم منشوریـه ولش کن ، ولی که تا دیدین چشاشون داره سرخ مـیشـه یدونـه آپرگاد بزنید تو شیکمشون و به سرعت از محل حادثه متواری بشین وگرنـه که تا دویست و هشتاد روز دیگه حتما پسرتونو بـه دنیـا بیـاری ،پونصد و هفتاد روز دیگه هم پسر دوّمت و، اسمشونم بـه ترتیب شـهرام و بهرامـه
البته من همـین کـه نسرین مقانلو و سحر ولد بیگی و پوتین و بینظیر بوتو مخصوصا الناز شاکر دوست متولد این ماهن شخصا مشکلی باهاشون ندارم درون همـین رابطه درون مدح این آخری با شعری عرایضم رو بـه پایـان مـیرسونم

هیچ مثل جنس بوس تو مرغوب نیست

لا لَبی الا لَبت، لا بوس الا بوسه ات

علی راد ۹۶/۴/۲
S:1/500
F:4/5
Iso:100
Focal length:Photo montage
T:7/30pm

Read more

Media Removed

سان_شاین امروز اومدم با یک دسر خنک خوشمزه و باحال مخصوص این روزهای گرم از دسرهای کافی شاپی محبوب البته من هر کافی شاپی رفتم سان شاین هاشون با هم فرق داره اصل دستور تشکیل شده از بستنی ژله و انواع مـیوه البته من چون درون محاسبه مواد اشتباه کردم مـیوه کم گذاشتم ولی حتما مـیوه بیشتر از این روش باشـه شیوه های مختلفی ... سان_شاین
امروز اومدم با یک دسر خنک خوشمزه و باحال مخصوص این روزهای گرم از دسرهای کافی شاپی محبوب البته من هر کافی شاپی رفتم سان شاین هاشون با هم فرق داره اصل دستور تشکیل شده از بستنی ژله و انواع مـیوه البته من چون درون محاسبه مواد اشتباه کردم مـیوه کم گذاشتم ولی حتما مـیوه بیشتر از این روش باشـه
شیوه های مختلفی به منظور سرو داره من بـه نظرم این شیوه خیلی خوشگل و جالب اومد
کلا هر وقت قرار بود تو این روزا برید بیرون تو یک لیوان گنده از اینجور دسرها درست کنید و وقتی برگشتین و داشتین ذوب مـیشدین بزنید بر بدن
راستی بازم دسر کافی شاپی دوست دارین دوست دارین کامنت یـادتون نره دوست دارم نظرتان رو بدونم
سان شاین مخصوص سه لیوان بزرگ:سه رنگ ژله از هر کدام نصف بسته...هر نصف بسته پنج ق غ مـیشـه
ژله زرد (انبه یـا آناناس نصف بسته+یک لیوان ش)
ژله قرمز( شاتوت.توت فرنگی یـا انارنصف بسته+یک لیوان ش )
ژله آبی یـا سبز(بلوبری.لیمویـا کیوی نصف بسته +یک لیوان ش)
بستنی وانیلی ساده شش ق غ سرپر
مـیوه بـه مـیزان دلخواه
ابتدا تمام ژله ها رو ش مخلوط و مـیزاریم داخل یخچال که تا کاملا ببنده من گذاشتم فریزر سریع بست
بعد بستن با قاشق هم بزنید ژله ها رو که تا حالت خرده شیشـه پیدا کنـه طبق هر ژله رو دو قسمت کنید یک قسمت رو با دو ق غ بستنی مخلوط کنید مـیتونید داخل مخلوط کن بریزید یـا با قاشق هم بزنید طبق عیک لایـه ژله لایـه بعدی مخلوط ژله بستنی هم رنگش تمام رنگها رو همـینطور که تا بالا بریزید و دوباره بزارید یکم داخل یخچال بمونـه و قبل سرو روش یک ق غ بستنی و به مقدار زیـادبستنی بریزید و سرو کنید
به جای بستنی مـی تونید از خانـه صبحانـه یـا خامـه فرم گرفته استفاده کنید
@ashpazi.saeede

Read more

Media Removed

. #جشن_تکلیف نـه ساله شده بودیم و طبق قوانین هر مدرسه ی ونـه ای قرار شد به منظور ما جشن تکلیف بگیرن. چند هفته ای بود کـه در تدارک مراسم بودن. از خرید شیرینی و اجرای نمایش و آموزش نماز گرفته که تا قسمت اصلی یعنی سرود. من هم عضو ثابت گروه سرود مدرسه بودم. حدود ده پونزده نفری بودیم. نمـیدونم چرا ولی من همـیشـه ... .
#جشن_تکلیف 👼👰
نـه ساله شده بودیم و طبق قوانین هر مدرسه ی ونـه ای قرار شد به منظور ما جشن تکلیف بگیرن. چند هفته ای بود کـه در تدارک مراسم بودن. از خرید شیرینی و اجرای نمایش و آموزش نماز گرفته که تا قسمت اصلی یعنی سرود.
من هم عضو ثابت گروه سرود مدرسه بودم. حدود ده پونزده نفری بودیم. نمـیدونم چرا ولی من همـیشـه عادت داشتم کفش لژ دار مـیپوشیدم. دوست داشتم قدم بلند باشـه...
بعد از دو هفته ای تمرین و بماند کـه چقد جیغ مـیکشیدم موقع اجرا و تحریر مـیدادم کـه واسه مربی جلب توجه کنم رسیدیم بـه بخش ردیف بچه ها به منظور مدل ایستادن... مربی یـه نگاه کلی بـه بچه ها انداخت و بعد از چند دقیقه فکر سه نفر رو کـه کوتاه تر از همـه بودن انتخاب و جدا کرد.
ما رو توو یـه ردیف کنار هم قرار داد. بـه طوری کـه دو طرف صف قد بلندترها بودن و به وسط صف کـه مـیرسید کمـی کوتاه تر مـی شد. من با اون پاشنـه ی هفت سانتی نفرات اول یـا دوم صف بودم.
اون سه نفر کـه جدا کرده بود رو توو دل این نیم دایره ای کـه با ما ساخته بود قرار داد.
حالا فهمـیدم ماجرا چیـه و اون سه نفر بیشتر توو دید تماشاگران بودن و با زاویـه ای کـه من ایستاده بودمـی نمـیتونست درست و حسابی خوندنمو ببینـه. بغض کردم. حالم خیلی بد بود. به منظور اولین بار توو زندگیم بود کـه با تمام وجودم غمگین شدم.
تا چند شب و روز گریـه مـیکردم. تمرین های بعدی کفش تخت پوشیدم که تا شاید نظر مربی عوض شـه. اما اون تصمـیمشو به منظور جای ایستادن بچه ها گرفته بود.
قرار شد روی چادر گلدار سفیدمون یـه تور سفید با گلهای سفید بذاریم.
مادرم پشت چرخ خیـاطی نشست و مشغول دوختن تور بود. با هربار بیرون اومدن و فرورفتن سوزن روی پارچه خنجری بـه قلبم مـیخورد. حسابی توو فکر بودم که تا متوجه شدم مادرم مشغول خلاقیت روی تور منـه. بالای سرم رو چین داده بود. یـه چین بزرگ کـه مثل تاج شده بود. خوشحال شدم ازینکه با تور بقیـه بچه ها فرق داره.
فردای اون روز با ذوق فراوان رفتم سر تمرین و به مربی گفتم : " خانوم! من تور سرم با بقیـه ی بچه ها فرق داره بـه نظرم قشنگ نمـیشـه صف عقب وایستم مـیشـه جای منو با جلویی عوض کنین؟ "
خیلی بی حوصله جواب داد " نـه! "
دوباره دنیـا رو سرم خراب شد. بغض داشت خفه م مـیکرد. اون لحظه آرزو مـیکردم کاش چند سانتی کوتاه تر بودم!
روز مراسم و زمان اجرای سرود اصلا صدامو بلند نکردم. نـه جیغ مـیزدم نـه تحریر مـیدادم. حضور من با حضور شاد بقیـه ی بچه ها فرق داشت. من یـه نـه ساله با قیـافه ای غمگین بودم... .
.

گاهی هر کاری هم مـی کنی بـه جایی کـه مـیخوای برسی نمـیشـه! چون اون جا مال تو نیست... 👌

Read more

سلام دوستان . من اومدم با یـه دسر توپ . یـه دسر بینـهایت خوشمزه. ایشالا ک درست کنید و لذت ببرید من از رول فیلم گرفتم ک بهتر متوجه بشید . مواد لازم: آرد گندم یـا ارد سفید(آرد کیک) چهار لیوان خرمای هسته گرفته هفتصد گرم. کره صد گرم - روغن مایع ب مـیزان لازم_ پودر دارچین یـا پودر زنجبیل یک ق مربا خوری سر پر رولت ... سلام دوستان . من اومدم با یـه دسر توپ . یـه دسر بینـهایت خوشمزه. ایشالا ک درست کنید و لذت ببرید من از رول فیلم گرفتم ک بهتر متوجه بشید .
مواد لازم:
آرد گندم یـا ارد سفید(آرد کیک) چهار لیوان
خرمای هسته گرفته هفتصد گرم. کره صد گرم - روغن مایع ب مـیزان لازم_ پودر دارچین یـا پودر زنجبیل یک ق مربا خوری سر پر
رولت خرما ی دسر بینـهایت خوشمزه.
ابتدا خرما رو هسته گرفته و چرخ کنید. اگه چرخ گوشت ندارید مـیتونید خرما رو روی بخاری یـا حرارت خییییلی کم روی گاز بزارید که تا خرما نرم بشـه. خرما رو کـه چرخ کردین کنار بزارید. بریم سراغ مواد مـیانی ارد را درون قابلمـه ریخته و روی حرارت ملایم بگذارید و مدام هم بزنید که تا ارد بو بخوره و کمـی تغییر رنگ بده. من خودم از ارد سفید استفاده کردم بـه خاطر همـین مواد مـیانی کم رنگ شد. اگه از ارد گندم استفاده کنید مواد مـیانی پر رنگ تر و تیره تر مـیشـه. بعد از بو ارد آن را الک کنید و دوباره روی حرارت بگدارید. کره و روغن مایع را اضافه کنید ابتدا کره بعد کم کم روغن بریزید تقریبا نصف لیوان روغن مصرف شد. حتما حتما کره یـا روغن جامد بریزید . مواظب باشید زیـاد روغن نریزید و مواد رو شل نکنید چون موقع برش مواد از خرما بیرون مـیزنـه. مواد مـیانی بـه سفتی حلوا حتما باشـه. درون این مرحله یـا دارچین یـا زنجبیل بـه مواد اضافه کنید و هم بزنید و بعد از پنج دقیقه خاموش کنید. ی پلاستیک روی مـیز پهن کنید و اونو چرب کنید. دستتون هم چرب کنید و از خرما مقداری روی پلاستیک بزار. ی پلاستیک دیگه هم کـه البته اونم حتما چرب باشـه رو خرما بزار‌. یعنی خرما بین دوپلاستیک چرب شده قرار مـیگیره. با وردنـه یـا کف دست خرما رو پهن کن . بـه ضخامت سه که تا چهار مـیل‌. پلاستبک رویـه رو بردار . مواد اردی رو با قاشق روی خرما پهن کن اگه موادت خنفت شده دوباره گرمش کن که تا بهتر صاف شـه. و بعد بزار مواد رویـه خنک شـه بعد اروم اروم و ب کمک پلاستیک کـه در زیر خرما قرار داره رول کن. و یکی دو ساعت درون یخچال بزار و بعد با چاقوی تیز برش بزن. دوستان بعد از برش زدن درون ظرف سرو مقداری کنجد بپاشید که تا رولت ها بـه کف ظرف نچسبن. خرمای بم و خرماهای نرم اصلا نمـیشـه استفاده کرد. حتما خرما یکم سفت باشـه مثل خرمای خشت و دشتستان. نیـازی بـه گرفتن پوست خرما نیس.
@popak.food

Read more




[داره من از دو on Instagram - mulpix.com تزیین پفیلا در نایلون فریزر برای جشن تولد]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Tue, 17 Jul 2018 02:08:00 +0000