دل مـه از و on Instagram

Unique profiles

94

Most used tags

Total likes

0

Top locations

Sanandaj, Iran, Hormozgan Province, فرهنگسرای نیـاوران

Average media age

297.8 days

to ratio

6.7

Media Removed

مـه وا جون دل ،دل بـه تو امبست و دل خو امکردر بـه تو خش تو هیج نتفهمـی از ای حال دل مـه و با بی رحمـی دل مـه تشکست تو هم رفتی نبودی همدم مـه و اتکه ای دل مـه تنـها و بی مـه وا جون دل ،دل بـه تو امبست
و دل خو امکردر بـه تو خش
تو هیج نتفهمـی از ای حال دل مـه
و با بی رحمـی دل مـه تشکست
تو هم رفتی نبودی همدم مـه
و اتکه ای دل مـه تنـها و بی💔💘

Media Removed

شعر از #هلالی_جغتایی: شعر بندری بی چه تا بی مه اگینی با مردم بی‌غم نتوان گفت غم دل! ‌ شعر کامل: ظاهر نکنم پیش رقیبان الم دل با مردم بی غم نتوان گفت غم دل جا کن بدل و دیده، شعر بندری بی چه تا بی مه اگینی کـه غیر از تو نشاید سلطان سراپرده چشم و حرم دل ای صبر، کجایی؟ کـه ز حد مـیگذرد باز بر دل ستم آن مـه و بر من ستم دل پای دلم افگار شد از خار ره عشق ای کاش! درین ره نرسیدی ... شعر بندری بی چه تا بی مه اگینی 💠 شعر از #هلالی_جغتایی:
با مردم بی‌غم نتوان گفت غم دل!

شعر کامل:
ظاهر نکنم پیش رقیبان الم دل
با مردم بی غم نتوان گفت غم دل
جا کن بدل و دیده، کـه غیر از تو نشاید
سلطان سراپرده چشم و حرم دل
ای صبر، کجایی؟ کـه ز حد مـیگذرد باز
بر دل ستم آن مـه و بر من ستم دل
پای دلم افگار شد از خار ره عشق
ای کاش! درین ره نرسیدی قدم دل
در عشق تو رسوای جهانست هلالی
گاه از غم بسیـار و گه از صبر کم دل
📕 غزلیـات، #غزل شماره‌ی ۲۲۰

Read more

Advertisement

Media Removed

. شعر بندری بی چه تا بی مه اگینی ارزویی هست مرا درون دل کـه روان سوزد و جان کاهد هردم ان مرد هوسران را با غم و اشک و فغان خواهد بـه خدا درون دل و جانم نیست هیچ جز حسرت دیدارش سوختم از غم و کی باشد غم من مایـه ی ازارش شب درون اعماق سیـاهی ها مـه چو درون هاله ی راز اید نگران دیده بـه ره دارم شاید ان گمشده باز اید سایـه ای که تا که بـه در افتد من ... .
ارزویی هست مرا درون دل
که روان سوزد و جان کاهد

هردم ان مرد هوسران را

با غم و اشک و فغان خواهد

به خدا درون دل و جانم نیست

هیچ جز حسرت دیدارش

سوختم از غم و کی باشد

غم من مایـه ی ازارش

شب درون اعماق سیـاهی ها

مـه چو درون هاله ی راز اید

نگران دیده بـه ره دارم

شاید ان گمشده باز اید

سایـه ای که تا که بـه در افتد

من هراسان بدوم بر در

چون شتابان گذرد سایـه

خیره گردم بـه در دیگر

همـه شب درون دل این بستر

جانم ان گمشده را جوید

زین همـه کوشش بی حاصل

عقل سر گشته بـه من گوید

زن بد بخت دل افسرده

ببر از یـاد دمـی او را

این خطا بود کـه ره دادی

به دل ان عاشق بد خو را

انی را کـه تو مـی جویی

کی خیـال تو بـه سر دارد

بس کن این ناله و زاری را

بس کن او یـار دگر دارد

لیکن این قصه کـه مـی گوید

کی بنرمـی رودم درون گوش

نشود هیچ ز افسونش

اتش حسرت من خاموش

مـی روم که تا که عیـان سازم

راز این خواهش سوزان را

نتوانم کـه برم از یـاد

هر گز ان مرد هوسران را

شمع ای شمع چه مـی خندی؟

به شب تیره ی خاموشم

به خدا مردم از این حسرت

که چرا نیست درون اغوشم

Read more
﷽ . . . ادب كنـيم و به خيرُ الوَرا سلام كنيم بعد از نبي بـه شـه لافتيٰ سلام كنيم بيا بـه حضـرت خيرُالنّسا سلام كنيم بـه ماهِ نيــمـه ي ماهِ خُـدا سلام كنيم (سلام حضرت دلبر، سلام قرص قـمر) سـلام عُصاره ي نـابِ مُحمّد و حيدر . ســلام اي ثـمـرِ كوثـرِ خُـداي علي سـلام اي جَـلَـواتِ خـدانماي علي ...
.
.
.

ادب كنـيم و به خيرُ الوَرا سلام كنيم
پس از نبي بـه شـه لافتيٰ سلام كنيم
بيا بـه حضـرت خيرُالنّسا سلام كنيم
به ماهِ نيــمـه ي ماهِ خُـدا سلام كنيم
(سلام حضرت دلبر، سلام قرص قـمر)
سـلام عُصاره ي نـابِ مُحمّد و حيدر
.

ســلام اي ثـمـرِ كوثـرِ خُـداي علي
سـلام اي جَـلَـواتِ خـدانماي علي
سلام ، پاسخِ شيـرينِ ربّـناي علي
تو آمدي بـه زمين که تا كه پا بـه پاي علي

به دادِ اين همـه بيچاره ي گدا برسي
شبيه يك پـدر مـهـربان بـه ما برسي

چه قدر فاطمـه خوشحال شد از آمدنت
مدينـه ي كعبه ي آمال شــد از آمدنت
دعا چه قــدْر سبكـبال شـد از آمدنـت
سپيدْبخت و خوش اقبال شد از آمدنت

پُر از تب تو و مستيِ بي حساب شديم
نـه اربعين، شب نيمـه ، ِ ناب شديم

خوش آمدي بـه زمين،با دَمِ پيمبري ات
خوش آمدي بـه زمين،با وقارِ مادري ات
خوش آمدي بـه زمين،با شُكوه حيدري ات
شبِ ظُـهور تو ، ماييم و ذرّه پروري ات

نشسته ايم همـه با تو هم سُخـن هستيم
دم سحر شـده و مستِ "ياحسن" هستيم

چه قدر طعمسُرخ تو چشيدني است
چه قدر نازِ مليحانـه ات كشيدني است
جمال ماه تو اي حُسن محض ديدني است
به نقد جان گران عشق تو خريدني است

سُخن بـه وصف تو هرگز بـه انتها نرسـد
(به حُسنِ خُلق و وفا كس بـه يار ما نرسد)

چه قدر درون رمضان،گفتن از تو مي چسبد
چه قدر وقت اذان ، گفتن از تو مي چسبد
چه قدر با هيجان گفتن از تو مي چسبد
و درون قُصـورِ جنان، گفتن از تو مي چسبد

چرا كه گفته نـبي : سيّـد الشّـبابي تو
كه چـشـمْ روشنيِ مُـوْقفِ حسابي تو

از آفتابِ جهـانْ تاب ، آفتاب تري
تو از تمـام قبيله ، نـبي مآب تري
تو صاحب كرم و لطف بي حساب تري
تو از همـه ، بـه جلالت ابوتراب تري

اگر تو جلوه كُني آن چنان كه مي بايد
خـروش (يا حَسن) از هر كنـاره مي آيد

تـبسّم تو ، تمـنّاي هر چه آيينـه سـت
تويي طبيبِ دل هر كسي كه غمگين است
صـداي گـرم تو تسكين دردِ سنگين است
فداي لهجه ي قرآني ات كه شيرين است

عجيب نيست كه درون كوچه راه بندان است
حسن نشسته و مشغول ختم قرآن است

طلب كنم ز خُدا رزقِ خود"به نامِ حَسن"
كه سُفره ي دوجهان هست بارِ عامِ حسن
چرا بـه سجده نيفتم بـه احترامِ حسن ؟
(حسن امام من هست و منم غلامِِ حَسن)

كريم آل مُحمّد ، بـه روز رسـتـاخيز
(به جُز ولاي توأم نيست هيچ دستاويز)

ولادت با سعادت امام حسن مجتبی علیـهم السلام را خدمت شما عزیزان تبریك و شادباش عرض مـی‌کنم .
‎ #ياعلي
‎ #حاج_محمد_رضا_طاهری
‎ #محمد_رضا_طاهری
‎ #طاهری ‎

Read more

Media Removed

#foroughfarrokhzad #foroughfarokhzad #forough_farokhzad #فروغ_فرخزاد "با کدام دست" خواب خواب خواب او غنوده هست روي ماسه هاي گرم زير نور تند افتاب از ميان پلکها ي نيمـه باز خسته دل نگاه مي کند جويبار گيسوان خيس من روي سينـه اش روان شده بوي بومي تنش درون تنم وزان شده. خسته ... #foroughfarrokhzad #foroughfarokhzad #forough_farokhzad #فروغ_فرخزاد "با کدام دست"

خواب خواب خواب

او غنوده است

روي ماسه هاي گرم

زير نور تند افتاب

از ميان پلکها ي نيمـه باز

خسته دل نگاه مي کند

جويبار گيسوان خيس من

روي سينـه اش روان شده

بوي بومي تنش

در تنم وزان شده.

خسته دل نگاه مي کنم:

اسمان بـه روي صورتش خميده است

دست او ميان ماسه هاي داغ

با شکسته دانـه هايي از صدف

يک خط سپيد بي نشان کشيده است

دوست دارمش... مثل دانـه اي کـه نور را

مثل مزرعه اي کـه باد را

مثل زورقي کـه موج را

دوست دارمش... از ميان پلکهاي نيمـه باز

خسته دل نگاه مي کنم:

کاش با همين سکوت و با همين صفا

در ميان بازوان من

خاک مي شدي

با همين سکوت و با همين صفا... درون ميان بازوان من

زير سايبان گيسوان من

لحظه اي کـه مي مکد تورا

سرزمين تشنـه ي تن جوان من

چون لطيف بارشي

يا مـه نوازشي

کاش خاک مي شدي... کاش خاک مي شدي... که تا دگر تني

در هجوم روزهاي دور

از تن تو رنگ و بو نمي گرفت

با تن تو خو نمي گرفت

تا دگر زني

در نشيب سينـه ات نمي غنود

سوي خانـه ات نمي غنود

سوي خانـه ات نمي دويد

نغمـه ي دل تو را نمي شنود

از ميان پلکهاي نيمـه باز

خسته دل نگاه مي کنم

مثل موجها تو از کنار من

دور مي شوي... باز دور مي شوي... روي خط سربي افق

يک شيار نور مي شوي

با چه توان

عشق را بـه بند جاودان کشي؟

با کدام بوسه با کدام لب؟

در کدام لحظه درون کدام شب؟

مثل من کـه نيست مي شوم... مثل روزها... مثل فصلها... مثل اشيانـه ها... مثل برف روي بام خانـه ها... او هم عاقبت

در ميان سايه ها غبار مي شود

مثل عکهنـه اي

تار تار مي شود

با کدام بال مي توان

از زوال روزها و سوزها گريخت؟! با کدام اشک مي توان

پرده بر نگه خيره ي زمان کشيد؟

عشق را بـه بند جاودان کشيد؟

با کدام دست؟... خواب خواب خواب

او غنوده است

روي ماسه هاي گرم

زير نور تند افتاب

Read more

Media Removed

بسم الله الرحمن الرحیم سلام علی آل یـاسین #اربعین این دو جمله و فرمایش سالار و سیّد شـهیدان حضرت امام حسین علیـه‌السلام و سپهسالار لشکر امام حسین ع، حضرت اباالفضل العباس علیـه السلام قانون اساسی اسلام ناب حسینی و شیعیـان آن حضرت است. مـی فرماید اگر دین جدّم حضرت رسول الله پایدار و استوار نمـی ماند ... بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علی آل یـاسین
#اربعین
این دو جمله و فرمایش سالار و سیّد شـهیدان حضرت امام حسین علیـه‌السلام و سپهسالار لشکر امام حسین ع، حضرت اباالفضل العباس علیـه السلام قانون اساسی اسلام ناب حسینی و شیعیـان آن حضرت است.
مـی فرماید اگر دین جدّم حضرت رسول الله پایدار و استوار نمـی ماند مگر بـه قتل و شـهادت من،
پس ای شمشیرها مرا درون بر بگیرید.
و حضرت اباالفضل ع مـی فرماید اگر دست راستم هم قطع شود،
دست از دین و مذهب و امام خود نمـی کشم.
_______________

م کو م کو م؟
کو رقیّه نور چشمان ترم؟
آن سه ساله نونـهال احمرم
کودک شیرین زبان مضطرم 
کو رقیّه م  نور چشمان ترم
نونـهال احمرم  لاله ناز حرم
زینبم دردانـه خیر النسا
اسوه صبر و صفابخش وفا
م خوش آمدی درون نینوا
دیدن آلاله های سر جدا
کو رقیّه زینت گلخانـه ام
معصومـه دردانـه ام
تا نـهم بار دگر بر شانـه ام
آن عزیز بی قرین بی ریـا
کودک شیرین زبان مضطرم
م کو م کو م؟
کو رقیّه م  نور چشمان ترم
نونـهال احمرم  لاله ناز حرم
السلام ای نور چشم مصطفا
مـیوۀ بستان سبز مرتضا
بار دیگر شد نصیبم کربلا
دیدن آلاله های سر جدا
آمدم با چشم تر درون مقتلت
شرمسارم ای برادر از دلت
با چه دل گویم فدا شد نوگلت
در دل ویرانـه شام بلا
خاک ماتم زین عزا شد بر سرم
م کو م کو م؟
کو رقیّه م  نور چشمان ترم
نونـهال احمرم  لاله ناز حرم
زینبم زینت گر گلدسته ام
کو رقیّه شاخه نورسته ام
غنچۀ مـه پارۀ شایسته ام
آن صفابخش وجود خسته ام
آزاده فرخنده خو
باعث ویرانی کاخ عدو
از رقیّه نوگل باغم بگو
با خبر بنما دل بشکسته ام
آن سه ساله نونـهال احمرم
م کو م کو م؟
کو رقیّه م  نور چشمان ترم
نونـهال احمرم  لاله ناز حرم
ای عزیز ربّ و درگاه ودود
در خرابه کودکت پر وا نمود
گوی سبقت از من شیدا ربود
بال و پر که تا آسمان دل گشود
تا بـه کوی معرفت پرواز کرد
گاه عشق و سروری آغاز کرد
عشق پاکش را چنین ابراز کرد
شعر آزادی بهای جان سرود
مرغ جانش پر گشود اندر برم
م کو م کو م؟ 🚩🏴🚩🏴🚩🏴🚩🏴🚩🏴
#کربلا #اربعین #زیـارت #امام_حسین_ع #یـا_ابالفضل_ع #لبیک_یـا_زینب_سلام_الله_علیـها
#نجف #کاظمـین #سامراء #جمکران #مشـهد #قم #مکه #مدینـه #عراق #ایران #سوریـه #یـا_علی_ادرکنی #یـا_مـهدی_ادرکنی
ادامـه درون نظرات

Read more

Advertisement

Media Removed

تند باد جنايت دل فـارغ از جـفـاي بت زشتــخـو نـمـانـد خـــوشتر زانـتـقـام، بـــه دل آرزو نــماند! مستان زبس كه جرعه فشاندند روي خاك ساقي بـه هوش باش كه مي درون سبو نماند! تــا سيل حــادثــات ســرازيــر شد بـه قهر يك ســرو سرافراز، بر اطراف جو نماند! از تــنــد بـاد جور و جنايت كه شد ... ⚫⚫⚫
تند باد جنايت

دل فـارغ از جـفـاي بت زشتــخـو نـمـانـد
خـــوشتر زانـتـقـام، بـــه دل آرزو نــماند!

مستان زبس كه جرعه فشاندند روي خاك
ساقي بـه هوش باش كه مي درون سبو نماند!

تــا سيل حــادثــات ســرازيــر شد بـه قهر
يك ســرو سرافراز، بر اطراف جو نماند!

از تــنــد بـاد جور و جنايت كه شد وزان
ديــگر بـه بوستان وطن رنگ و بو نماند!

آن زاهـــــدِ ريـــائي(1) بـــي آبـــروي را
بــــِه زآب چشــم خلق، براي وضو نماند!

يك گـــوشـه از تـــمامــت جسم نژند مـــا
بي بـهــره از جـــراحت تـيــغ عدو نماند!

كـــو آنــكـه ناله‌اش زستم بر فلك نخاست
كـــو آنــكه نـغـمـه‌اش خفه اندر گلو نماند؟

كـو مادري كه غصه‌ي حبس پسر نخورد
كــو بانوئي كه خسته‌ي هجران شو نماند؟

آنــجــا كــه شد قـيــام (فواحش) قيام خلق
ديگر بــــراي پير و جـــوان آبــرو نماند!

بــر چـــاك خــــورده دامــن آزادي وطن
روزي اسف‌خــوري كـه مجال رفو نماند!

ايـــن لكـّه فــتـــاده بــــه دامــــان ملك را
با خون پاك، چاره بجز شست ‌وشو نماند!

عــمــــال شــــاه را پــــي تخريب مملكت
زين بـِه مجـال همـهمـه و هاي و هو نماند!

بر صفحه‌ي زمانـه بجز نقش عار و ننگ
زيـــن نــاكسان تـيـره دل زشت خو نماند!

جــــز بر زيان مردم و جز برخلاف حق
ايــن پيـروان مـــغـلـطه را گـفـتـگو نماند!

آن‌كس كه گشت خانـه‌ي ملت خراب از او
جــز لــعــن جـــاودانـــه ملت بر او نماند!

نــنگي به‌جاي ماند درون ايران از اين گروه
كـــز دوده سكندر بــــيـــــداد جــــو نماند!

جـــز نفـرت و تـبـري و نفرين و انـزجار
زيـــن شاه خيره، برسر بازار و كو نماند!
⚫⚫⚫
1 – زاهد ريايي، مقصود سرلشكر زاهدي‌ست
⚫⚫⚫
جناب ادیب برومند این شعر را درون شـهریور سی و دو سروده اند
#اديب_برومند
#بیست_و_هشت_مرداد_سی_و_دو
#دکتر_مصدق

Read more
Bajem Maleha 2014 Melody ( Awaz ) : Navid Zardi Lyrics : Navid Zardi & Xale Qazi Arrangement: @majidkazemi Production: @famous.production.nz #2014 ————————————— ئاسمانی دڵم گیراوە دونیـات به‌ سه‌رمدا ڕووخاوە چ ئاگرێکه‌ له‌ ناو ده‌رونمـه‌ که‌ وا ناخی من سوتاوه‌ ده‌کرێ نـه‌ڕۆی ... 🌟Bajem Maleha🌟 2014
Melody ( Awaz ) : Navid Zardi
Lyrics : Navid Zardi & Xale Qazi
Arrangement: @majidkazemi
Production: @famous.production.nz #2014 —————————————
ئاسمانی دڵم گیراوە
دونیـات به‌ سه‌رمدا ڕووخاوە
چ ئاگرێکه‌ له‌ ناو ده‌رونمـه‌
که‌ وا ناخی من سوتاوه‌

ده‌کرێ نـه‌ڕۆی بمێنێه‌وه‌؟
ئاخر شێعرم بخوێنیـه‌وه‌؟
ده‌کرێ نـه‌ڕۆی؟به جێم نـه‌هێڵی؟
روناكاييم لێ وەر نەگرێوە
ئه‌ی ئه‌و که‌سه‌ی هه‌تا ئه‌به‌د
له‌ دڵ فه‌رامۆش ناکرێی
تۆ مۆمێکی له‌ ناو ژینم
که‌ هه‌رگیز خامۆش ناکرێی

ئەی ئه‌و که‌سه‌ی ڕووحم دایم
به‌ره‌و خه‌یـاڵت باڵ ده‌گرێ
ده‌کرێ نـه‌ڕۆی ؟بەجێم نـه‌هێڵی؟
با شێعری من ته‌نیـا نـه‌مرێ

ئه‌وشۆ له‌سه‌ر له‌وحه‌ی دڵم
نـه‌خشەی چاوی تۆ ده‌کێشم
هه‌تا ببێته‌ مـه‌رهه‌مێک
بۆ گشت زام و ده‌رد و ئێشم

ئه‌ی نیو نیگای ئه‌ستێره‌ییت
که‌ ڕاده‌خوشێ له‌ ژینی من
مـه‌ڕۆ ئازیزم جێم مـه‌هێڵه‌
له‌ گه‌ڵما به‌ ئه‌وینی من
————————————— .
🔴 #Farsi ( Persian Translate )
آسمان دلم گرفته
دنیـات بر سرم ویران شده
چه آتشی ست درون درون من
که اینجوی دل من سوخته

مـیشـه نری، بمونی؟
شعر آخرم رو بخونی؟
مـیشـه نری؟ تنـهام نزاری؟
روشنایی رو از من بعد نگیری
ایی کـه تا ابد
از دل فراموش نمـیشی
تو یـه شمعی تو زندگیم
که هرگز خاموش نمـیشی

ایی کـه روحم دائم
به سمت خیـال تو بال مـیگیرد
مـیشـه نری؟ تنـهام نزاری؟
تا شعر من تنـها نمـیرد

امشب روی لوح دلم
نقشـه چشمای تو رو مـیکشم
تا باشد مرهمـی
برای همـه ی درد و زخم هایم

ای اون نگاه ستاره یت
که زندگیمو طی مـیکنـه
نرو عزیزم تنـهام نزار
باهام بمون همراه با عشق من

Read more

Advertisement

Media Removed

. غزل خداحافظی . من غلام قمرم ، غیر قمر هیچ مگو پیش من جز سخن شمع و شکر هیچ مگو! سخن رنج مگو ، جز سخن گنج مگو ور از این بی‌خبری ، رنج مبر ، هیچ مگو! دوش دیوانـه شدم ، #عشق مرا دید و بگفت آمدم نعره مزن! جامـه مدر! هیچ مگو! گفتم ای عشق! من از چیز دگر مـی‌ترسم گفت آن چیز دگر نیست ، دگر هیچ مگو! #من بـه گوش ... .
غزل خداحافظی
.

من غلام قمرم ، غیر قمر هیچ مگو
پیش من جز سخن شمع و شکر هیچ مگو!

سخن رنج مگو ، جز سخن گنج مگو
ور از این بی‌خبری ، رنج مبر ، هیچ مگو!

دوش دیوانـه شدم ، #عشق مرا دید و بگفت
آمدم نعره مزن! جامـه مدر! هیچ مگو!

گفتم ای عشق! من از چیز دگر مـی‌ترسم
گفت آن چیز دگر نیست ، دگر هیچ مگو!

#من بـه گوش #تو سخن‌های نـهان خواهم گفت
سر بجنبان کـه بلی! جز کـه به سر هیچ مگو!

قمری جان صفتی درون ره #دل پیدا شد
در ره دل چه لطیف هست #سفر ، هیچ مگو!

گفتم ای دل چه مـه ‌ست این دل اشارت مـی‌کرد
که نـه اندازه توست این بگذر هیچ مگو!

گفتم این روی #فرشته‌ ست عجب یـا بشر است!
گفت این غیر فرشته‌ ست و بشر ، هیچ مگو!

گفتم این چیست بگو زیر و زبر خواهم شد
گفت مـی باش چنین زیر و زبر ، هیچ مگو!

ای نشسته تو درون این خانـه پر نقش و خیـال
خیز از این خانـه برو ، رخت ببر ، هیچ مگو!

گفتم ای دل پدری کن نـه کـه این وصف خداست
گفت این هست ولی جان پدر هیچ مگو!
,
.

#شعر از #مولانا

عاز @mostafa_seyedi
.
.

پی نوشت: این آخرین پست #در_حلقه_رندان بود!

امـیدوارم این 68 چهارشنبه حضورمون درون حلقه رندان مورد توجهتون قرار گرفته باشـه و با خوندن این 68 شعر ، حالتون خوب شده باشـه
.
#التماس_دعا

Read more

Media Removed

.. . ای با من و پنـهان چو دل از دل سلامت مـی کنم تو کعبه‌ای هر جا روم قصد مقامت مـیکنم هر جا کـه هستی حاضری از دور درون ما ناظری شب خانـه روشن مـی شود چون یـاد نامت مـی کنم گه همچو باز آشنا بر دست تو پر مـی گه چون کبوتر پرزنان آهنگ بامت مـی کنم گر غایبی هر دم چرا آسیب بر دل مـی ور حاضری بعد من چرا درون دامت مـی ... .. .
ای با من و پنـهان چو دل از دل سلامت مـی کنم
تو کعبه‌ای هر جا روم قصد مقامت مـیکنم

هر جا کـه هستی حاضری از دور درون ما ناظری
شب خانـه روشن مـی شود چون یـاد نامت مـی کنم

گه همچو باز آشنا بر دست تو پر مـی
گه چون کبوتر پرزنان آهنگ بامت مـی کنم

گر غایبی هر دم چرا آسیب بر دل مـی
ور حاضری بعد من چرا درون دامت مـی کنم

دوری بـه تن لیک از دلم اندر دل تو روزنیست
زان روزن دزدیده من چون مـه پیـامت مـی کنم

ای آفتاب از دور تو بر ما فرستی نور تو
ای جان هر مـهجور تو جان را غلامت مـی کنم

من آینـه دل را ز تو این جا صقالی مـی دهم
من گوش خود را دفتر لطف کلامت مـی کنم

در گوش تو درون هوش تو و اندر دل پرجوش تو
این‌ها چه باشد تو منی وین وصف عامت مـی کنم

ای دل نـه اندر ماجرا مـی گفت آن دلبر تو را
هر چند از تو کم شود از خود تمامت مـی کنم

ای چاره درون من چاره گر حیران شو و نظاره گر
بنگر کز این جمله صور این دم کدامت مـی کنم

گه راست مانند الف گه کژ چو حرف مختلف
یک لحظه پخته مـی شوی یک لحظه خامت مـی کنم #مولانا🍃

#چامـه_سرا #شعر #دل #پنـهان #سلام

Read more

Media Removed

جان هر زنده دلی زنده بجانی دگرست سخن اهل حقیقت ز زبانی دگرست خیمـه از دایرهٔو مکان بیرون زن زانکه بالاتر ازین هر دو مکانی دگرست درون چمن هست بسی لاله سیراب ولی ترک مـه روی من از خانـهٔ خانی دگرست راستی راز لطافت چو روان مـی‌گردی گوئیـا سرو روان تو روانی دگرست عاشقان را نبود نام و نشانی پیدا زانکه ... جان هر زنده دلی زنده بجانی دگرست
سخن اهل حقیقت ز زبانی دگرست
خیمـه از دایرهٔو مکان بیرون زن
زانکه بالاتر ازین هر دو مکانی دگرست
در چمن هست بسی لاله سیراب ولی
ترک مـه روی من از خانـهٔ خانی دگرست
راستی راز لطافت چو روان مـی‌گردی
گوئیـا سرو روان تو روانی دگرست
عاشقان را نبود نام و نشانی پیدا
زانکه این طایفه را نام و نشانی دگرست
یک زمانم بخدا بخش و ملامت کم گوی
کاین جگر سوخته موقوف زمانی دگرست
تو نـه مرد قدح و درد مغانی خواجو
خون دل نوش کـه آن لعل زکانی دگرست

Read more

Media Removed

در دیر مغان آمد یـارم قدحی درون دست مست از مـی و مـیخواران از نرگس مستش مست درون نعل سمند او شکل مـه نو پیدا وز قد بلند او بالای صنوبر پست آخر بـه چه گویم هست از خود خبرم چون نیست وز بهر چه گویم نیست با وی نظرم چون هست شمع دل دمسازم بنشست چو او برخاست و افغان ز نظربازان برخاست چو او بنشست گر غالیـه خوش بو شد ... در دیر مغان آمد یـارم قدحی درون دست
مست از مـی و مـیخواران از نرگس مستش مست

در نعل سمند او شکل مـه نو پیدا
وز قد بلند او بالای صنوبر پست

آخر بـه چه گویم هست از خود خبرم چون نیست
وز بهر چه گویم نیست با وی نظرم چون هست

شمع دل دمسازم بنشست چو او برخاست
و افغان ز نظربازان برخاست چو او بنشست

گر غالیـه خوش بو شد درون گیسوی او پیچید
ور وسمـه کمانکش گشت درون ابروی او پیوست

بازآی کـه بازآید عمر شده حافظ
هر چند کـه ناید باز تیری کـه بشد از شست
#حافظ #فال_حافظ
------------------------------------------------------- عرا زید عزیزی حدود پنج سال پیش ثبت کرده است.

Read more

Advertisement

Media Removed

... رونمایی از آلبوم انگار نـه انگار 🗓 روز شنبه ۳۰ تیر ساعت ۱۸ درون فرهنگسرای نیـاوران با حضور عده ای از #هنرمندان #موسیقی و #سینما چشم انتظارتان هستیم... . نام آلبوم: #انگار_نـه_انگار با خوانندگی و آهنگ سازی #هاتف_شرار و تنظیم #ایمان_ملکی نوازندگان ارکستر: مـیثم خاتمـی نیـا(پیـانو) پیمان ... ...
📣 رونمایی از آلبوم انگار نـه انگار
🗓 روز شنبه ۳۰ تیر ساعت ۱۸
🏢 درون فرهنگسرای نیـاوران
با حضور عده ای از #هنرمندان #موسیقی و #سینما
چشم انتظارتان هستیم... .

نام آلبوم: #انگار_نـه_انگار
با خوانندگی و آهنگ سازی #هاتف_شرار
و تنظیم #ایمان_ملکی

نوازندگان ارکستر:
مـیثم خاتمـی نیـا(پیـانو)
پیمان ملکی (پیـانو)
ایمان ملکی (ویولن، کمانچه و پیـانو)
رضا حقیقی(گیتار الکتریک)
مـهدی محمودخانی(گیتار بیس)
فرزین نیـاز خانی(گیتار کلاسیک)
سامان بهشتی(درام)
و نیما فریدونی (تار)

ترانـه سرایـان:
"کوچک نوازی کن" و "دست های تو" از #عباس_شرار .
"نرو" ، "رفت" و "مادر"(نام قبلی این اثر "بهار" بوده هست که به منظور گرفتن مجوز بـه نام "مادر" تغییر یـافته است) از #سمانـه_مصدق شاعر نابینای اهل مشـهد
"مـه عیـار" با تم خراسانی از #مولانا
و غزل "انگار نـه انگار" از #مرتضی_کیوان_هاشمـی .

این اثر ارکستر تلفیقی و پاپ ایرانی هست که بسیـاری از دست اندرکاران این آلبوم اعم از نوازندگان و ترانـه سرایـان از نابینایـان هستند. این اثر درون سال ۱۳۹۵-۹۶ ضبط شده و با امتیـاز هاتف شرار توسط موسسه ی آوای همنواز منتشر شده است. طرح روی جلد اثر، از #علی_مدیری مـی باشد.
اثر خاص "انگار نـه انگار" با ارکستر بزرگ، با چهل نوازنده و تسط سازهای زهی، ویولون، ویولن سل، ویولن التو، پیـانو، گیتار، درام و... اجرا شده است. نام اثر برگرفته از این غزل است.

غزل #انگار_نـه_انگار 👇

دلها همـه بیمار و تو انگار نـه انگار
سرها همـه بر دار و تو انگار نـه انگار

یک سیب زنخدان و دو بادام شفابخش
یک قافله بیمار و تو انگار نـه انگار

یک دل نـه، هزاران دل دیوانـه ی عاشق
از عشق تو سرشار و تو انگار نـه انگار

در سایـه ی بخشندگی چشم سیـاهت
یک خلق گرفتار و تو انگار نـه انگار

پیغام نوشتیم بـه ایما و اشاره
یک بار نـه، صد بار و تو انگار نـه انگار

تو تکیـه گهت و دستان رقیبان
من تکیـه بـه دیوار و تو انگار نـه انگار

در مکتب انکارو خشم نگاهت
غوغا شده سالار و تو انگار نـه انگار

لبهای تو از عهد فرا سنگی و ماموت
صد بوسه بدهکار و تو انگار نـه انگار

دیوانـه ی چشمان سیـاهت شده "کیوان"
محتاج پرستار و تو انگار نـه انگار

#مرتضی_کیوان_هاشمـی

#مرتضا_کیوان_هاشمـی #کیوان_هاشمـی #کیوان #ترکه_و_تبر #عکس_نوشته #عاشقانـه #شعر #شعرگرافی #تک_بیت #تک_بیتهای_ناب #غزل #قافیـه #شعر_نو #خط_بریل #نابینا #آلبوم

Read more
هر نفس آواز عشق مـی‌رسد از چپ و راست ما بـه فلک مـی‌رویم عزم تماشا کـه راست ما بـه فلک بوده‌ایم یـار ملک بوده‌ایم باز همان جا رویم جمله کـه آن شـهر ماست خود ز فلک برتریم وز ملک افزونتریم زین دو چرا نگذریم منزل ما کبریـاست گوهر پاک از کجا عالم خاک از کجا بر چه فرود آمدیت بار کنید این چه جاست بخت جوان یـار ما ... هر نفس آواز عشق مـی‌رسد از چپ و راست
ما بـه فلک مـی‌رویم عزم تماشا کـه راست
ما بـه فلک بوده‌ایم یـار ملک بوده‌ایم
باز همان جا رویم جمله کـه آن شـهر ماست
خود ز فلک برتریم وز ملک افزونتریم
زین دو چرا نگذریم منزل ما کبریـاست
گوهر پاک از کجا عالم خاک از کجا
بر چه فرود آمدیت بار کنید این چه جاست
بخت جوان یـار ما جان کار ما
قافله سالار ما فخر جهان مصطفاست
از مـه او مـه شکافت دیدن او برنتافت
ماه چنان بخت یـافت او کـه کمـینـه گداست
بوی خوش این نسیم از زلف اوست
شعشعه این خیـال زان رخ چون والضحاست
در دل ما درنگر هر دم شق قمر
کز نظر آن نظر چشم تو آن سو چراست
خلق چو مرغابیـان زاده ز دریـای جان
کی کند این جا مقام مرغ کز آن بحر خاست
بلک بـه دریـا دریم جمله درون او حاضریم
ور نـه ز دریـای دل موج پیـاپی چراست
آمد موج الست کشتی قالب ببست
باز چو کشتی شکست نوبت وصل و لقاست

این ویدیو صفحه محسن چاوشی عالیـه❤💚💛💙
#مولانا #محسن_چاوشی
@mohsenchavoshi

Read more

Media Removed

مـهر . محبت همگي پا برجا . . اين شعر تقديم بـه تمام عزيزان ️ . .پسرم هیچ هـوشِت هِـده وَختی ایـدِراهـی از مــــال چندتــا چی مُنِه دامُـرده ایـرِن از حس و حـــال 🇮🇷🇮🇷 هیچ دونی کـه تو وَختی بـه خَوی شَو تـــا صُو چی کموتــر دل ِ مو سیت ایزَنِــه هِی پَر و بال 🇮🇷🇮🇷 هیچ وابیـده ... مـهر . محبت همگي پا برجا .
.
اين شعر تقديم بـه تمام عزيزان ❤️
.
.پسرم
💋💋💋💋💋💋💋💋💋💋💋💋💋
هیچ هـوشِت هِـده وَختی ایـدِراهـی از مــــال
چندتــا چی مُنِه دامُـرده ایـرِن از حس و حـــال
🇮🇷🇮🇷
هیچ دونی کـه تو وَختی بـه خَوی شَو تـــا صُو
چی کموتــر دل ِ مو سیت ایزَنِــه هِی پَر و بال
🇮🇷🇮🇷
هیچ وابیـده کُنی پُـرس کـــــه آخـر دَمـه حَـوش
سی دِلِ کینِـه کـــه دارِن ایکُنِن هِی جَر و قـال
🇮🇷🇮🇷
وَختـی خـواهـی بِــدِراهــی زِ مِنـه مــال بـگـو
تــا بیـــارُم دَمِه حَوشِـت بِـزَنِـه سیـت تُشمــال
🇮🇷🇮🇷
اَر دِلِـت وامُـنِـه ای رِکِــه کِشیــدن , چِـنِــه پَ
بَعــد از او روز کــه وَنـدی مِنِه رو سیم دَسمال
🇮🇷🇮🇷
بی وفــایـی زِ تُنِـه , وَرنَـه تــو خُت سِیـل بِـکُن
چــارده سـالـه کــه دَسمـالِتـه دارُم پَــرِه شال
🇮🇷🇮🇷
بُردی شَهرونِه زِ ویرِت ,ولی کاشکی ایدیـدیس
هِنی اَم , هِی گُلُمـی هِی ایخُوِه سی تیـه کال
🇮🇷🇮🇷
.
.💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚
.

ترجمـه ابيات
۱- هیچ حواست هست وقتی از خانـه بیرون مـی آیی / چند نفر مثل من ِ مادر مرده از حس و حال مـی روند
2- هیچ مـیدانی کـه تو وقتی شب که تا صبح بـه خواب هستی / مثل کبوتر دل من برایت پر و بال مـیزند
3- هیچ شده هست که بـه پرسی کـه آخر دم حیـاط / به منظور دل کیست کـه جنگ و دعوا مـی کنند
4- وقتی مـیخواهی از خانـه ات بیرون بیـایی بگو / که تا تُشمال ( نوازنده ی سُرنا و دهل ) بیـاورم دم ِ حیـاطت بیـاورم و برایت بنوازد
5- اگر دلت با من هست این لج کشیدن دیگر چیست / بعد از آن روز کـه دستمالت را برایم درون رودخانـه انداختی
6- بی وفایی از توست . وگرنـه تو خودت نگاه / چهارده سال هست کـه دستمال تو را پر شال گذاشته ام
7- شـهرو را از یـادت ای , ولی ای کاش او را مـیدیدی کـه هنوز هم به منظور آن چشم کال ( هِی گُلُمـی ) مـی خواند
. . ✌️✌️✌️✌️✌️💚💚💚💚💚💚💚💚✌️✌️✌️✌️✌️
. .
#خوزستان #اهواز #عرب #شـهامت #عزت #افتخار #شيخ #بختياري #خان #حميديه #شادگان #رامـهرمز #اتحاد #شـهادت #رهبرم #صلوات #ايران #تهران #دبي #عشق #برادري #كارون #عشق #عاشق #پسرم #نفسم #چشمام #دنيام #كرج #رامـهرمز #آبادان #خرمشـهر

Read more

Advertisement

Media Removed

. اگر خواهی کـه بینی چشمـهٔ خور تو را حاجت فتد با جسم دیگر چو چشم سر ندارد طاقت تاب توان خورشید تابان دید درون آب از او چون روشنی کمتر نماید درون ادراک تو حالی مـی‌فزاید عدم آیینـهٔ هستی هست مطلق کز او پیداست عتابش حق عدم چون گشت هستی را مقابل درون او عکسی شد اندر حال حاصل شد آن وحدت از این کثرت پدیدار یکی ... .
اگر خواهی کـه بینی چشمـهٔ خور
تو را حاجت فتد با جسم دیگر
چو چشم سر ندارد طاقت تاب
توان خورشید تابان دید درون آب
از او چون روشنی کمتر نماید
در ادراک تو حالی مـی‌فزاید
عدم آیینـهٔ هستی هست مطلق
کز او پیداست عتابش حق
عدم چون گشت هستی را مقابل
در او عکسی شد اندر حال حاصل
شد آن وحدت از این کثرت پدیدار
یکی را چون شمردی گشت بسیـار
عدد گرچه یکی دارد بدایت
ولیکن نبودش هرگز نـهایت
عدم درون ذات خود چون بود صافی
از او با ظاهر آمد گنج مخفی
حدیث «کنت کنزا» را فرو خوان
که که تا پیدا ببینی گنج پنـهان
عدم آیینـه عالم عو انسان
چو چشم عدر وی شخص پنـهان
تو چشم عکسی و او نور دیده است
به دیده دیده را هرگز کـه دیده است
جهان انسان شد و انسان جهانی
از این پاکیزه‌تر نبود بیـانی
چو نیکو بنگری درون اصل این کار
هم او بیننده هم دیده هست و دیدار
حدیث قدسی این معنی بیـان کرد
و بی یسمع و بی یبصر عیـان کرد
جهان را سر بـه سر آیینـه‌ای دان
به هر یک ذره درون صد مـهر تابان
اگر یک قطره را دل بر شکافی
برون آید از آن صد بحر صافی
به هر جزوی ز خاک ار بنگری راست
هزاران آدم اندر وی هویداست
به اعضا پشـه‌ای همچند فیل است
در اسما قطره‌ای مانند نیل است
درون حبه‌ای صد خرمن آمد
جهانی درون دل یک ارزن آمد
به پر پشـه‌ای درون جای جانی
درون نقطهٔ چشم آسمانی
بدان خردی کـه آمد حبهٔ دل
خداوند دو عالم راست منزل
در او درون جمع گشته هر دو عالم
گهی ابلیس گردد گاه آدم
ببین عالم همـه درون هم سرشته
ملک درون دیو و دیو اندر فرشته
همـه با هم بـه هم چون دانـه و بر
ز کافر مؤمن و مؤمن ز کافر
به هم جمع آمده درون نقطهٔ حال
همـه دور زمان روز و مـه و سال
ازل عین ابد افتاد با هم
نزول عیسی و ایجاد آدم
ز هر یک نقطه زین دور مسلسل
هزاران شکل مـی‌گردد مشکل
ز هر یک نقطه دوری گشته دایر
هم او مرکز هم او درون دور سایر
اگر یک ذره را برگیری از جای
خلل یـابد همـه عالم سراپای
همـه سرگشته و یک جزو از ایشان
برون ننـهاده پای از حد امکان
تعین هر یکی را کرده محبوس
به جزویت ز کلی گشته مایوس
تو گویی دائما درون سیر و حبسند
که پیوسته مـیان خلع و لبسند
همـه درون و دائم درون آرام
نـه آغاز یکی پییدا نـه انجام
همـه از ذات خود پیوسته آگاه
وز آنجا راه که تا به درگاه
به زیر پردهٔ هر ذره پنـهان
جمال جانفزای روی جانان
#شيخ_محمود_شبستري #عدم #وجود

Read more

Media Removed

یکی هسته یکی رفته گپ مـه یـه #قصه هسته قصه ی آفتو #مـینُو قصه ی دیریـای تیُو قصه ی دیریـا و ماهش دشمنون رو سیـاهش یـه رو یـه شـهری موهسته خونـه وش کاگلی هسته سقفش از سوند و چندل نوم الله روی سر درون مردم خوب و صمـیمـی یـار و یـاور #قدیمـی همـیشـه هیشـه و #شادی غم و غصه هم شونادی سر هیشون جفتی شازه لوتیون ... یکی هسته یکی رفته
گپ مـه یـه #قصه هسته
قصه ی آفتو #مـینُو
قصه ی دیریـای تیُو

قصه ی دیریـا و ماهش
دشمنون رو سیـاهش

یـه رو یـه شـهری موهسته
خونـه وش کاگلی هسته

سقفش از سوند و چندل
نوم الله روی سر در

مردم خوب و صمـیمـی
یـار و یـاور #قدیمـی

همـیشـه هیشـه و #شادی
غم و غصه هم شونادی

سر هیشون جفتی شازه
لوتیون ساز ،مفتی شازه

همـه شون کیف شو کوکه
مزه شون وا کندروکه

دوره ی فاله و گهوه
دوره #سوراغ و مـهوه

فرشمون تک و حصیر ه
نون مون نون فتیر ه

هو هوضا و هو پر
مایی گاریز ،مایی گر

گازیمون دارتوپ و هفسنگ
شادی و خنده و کیکنگ

همـه چی فت و فراوون
سایـه ی حق رو سرمون

خلاصه شـهری کـه شـهره
توی هر #کوچه و محله

غم و ماتم تندیده
هر رو یک روز جدیده
اون زمون دگه تموم بو
جون شور و گنجه حموم بو
خونـه ون کاگلی ره
همـه بو آجر و مـیله

دگه محله محله مون نی
بله رو سر زنون نی

روی هم خونـه شوساختن
همـه چیز خو شوباختن

چوکو مون همـه کلنگن
نعشـه ی شیشـه و بنگن

روخونـه اش دگه مماتن
هوُی نین ، خشاهارن

جای گل خونـه مد خارن
توی آستین مو مارن

حیف از اون روزون رفته
روزون خاش گذشته

دگه افسوس فایده اینی
آه جونسوز فایده اینی

غایـه ی همت و کارن
دست وا دستون برارن

بایـه شـهر خو بسازیم
از قدیم بهته بسازیم

خلاصه خیلی ننالم
سرتون وا درد نیـارم

گپ مـه سر اهوندن
از ته دل درون اهوندن

قصه ی ما کـه تموم بو
آفتو م ره دگه شو بو

پ وا هم دگه بخونیم
ما بـه شـهر خو انازیم
======================================
#مـیناب #بندرعباس #جنوب #جهله #minab #bandarabas #persin #iran #تیـاب
#matn متن #واژه #کلمـه فونت #احساسی #سخن #حرف #کلیماتور #ادبی #طنز #جمله #جملات #کوتاه #آموزنده #پدبازی

Read more

Media Removed

️ ️ ️ "پروین و هفت ان ثریـا"️ ️ اگر درون آسمان دنیـا پروین نام هفت ستاره هست که درون صورت فلکی ثور جای دارند و ایشان را هفت ان ثریـا خوانند ما را درون خطۀ شعر پروینی هست که گوییم: آسمان گو مفروش این عظمت کاندر عشق خرمن مـه بـه جوی خوشۀ پروین بـه دو جو او چون مادری مشفق مـهمانان را بر خوان ... 🔹️
🔹️
🔹️
"پروین و هفت ان ثریـا"🔹️
🔹️
اگر درون آسمان دنیـا پروین نام هفت ستاره است
که درون صورت فلکی ثور جای دارند
و ایشان را هفت ان ثریـا خوانند
ما را درون خطۀ شعر پروینی هست که گوییم:

آسمان گو مفروش این عظمت کاندر عشق
خرمن مـه بـه جوی خوشۀ پروین بـه دو جو

او چون مادری مشفق مـهمانان را
بر خوان کرامت خود مـی نشاند:
طعامِ اصلی بر سفرۀ او عشق بـه بشریت
و همدردی با آلام بشری است
همراه با چاشنی شیرین از
قصه های طنز آمـیز و عبرت آموز
گاه درون قصایدی گران آهنگ
پندهای گران سنگ مـی دهد
وغصه های سنگین عالم فرودین را
بر دل ها سبک مـی کند که:

ای دل عبث مخور غم دنیـا را
فکرت مکن نیـامده فردا را
این دشت خوابگاه شـهیدان است
فرصت شمار گاهِ تماشا را
🔹️
و گاه قصه مـی گوید از قاضی ظالم پیشـه ای
که دزد ضعیفی را محاکمـه مـی کند
یـا محتسبی مست غرور و جاه
که با مـیخوارۀ معرفت آموزی درون افتاده است؛
ودر هر دو داستان شما را مـی خنداند
از آن کـه نشان مـی دهد رفتار این هر دو
تا چه اندازه نامعقول و ناموزون است
و گاه نیز بـه قصه غصۀ محرومان
و ستمدیدگان مـی پردازد
و چنان نقاشی سوکمندی از حال آشفته
و خاطر آزردۀ ایشان بر مـی کشد
که دل ها را آب مـی کند
و گلابی از دیده ها مـی افشاند
و زمانی دیگر قصۀ شگفتِ موسای نوزاد را
که مادرش بـه فرمان خدا او را درون صندوقی نـهاد
و بـه آب خروشان نیل سپرد؛
با چنان اقتدار و بی خیـالی
در قالب مثنوی بـه نظم درون آورده
که بیـان شیر صولت مولانا
را درون خاطر زنده مـی کند؛
از جمله آنجا کـه خداوند مادر موسي
را تسلی مـی دهد و مـی فرماید:
کشتی بی ناخدایِ فرزندت
اینک درون فرمان خدای جهان است:

ما گرفتیم آنچه را انداختی
دست حق را دیدی و نشناختی

شادروان ملک الشعرای بهار
در مقدمۀ پر شور و حالی که
بر دیوان پروین اعتصامـی نوشته
احساس خود را از آشناییِ نخستین
با اشعار پروین چنین آورده است:

در این روزها یکی از دوستان گلدسته ای
از ازهار نو شکفته بدستم داد
و منتی بر گردنم نـهاد.
دست از آن رنگین گشت
و دامنم مشک آگین؛
و بوی گلم چنان مست کرد کـه دامنم از دست برفت.
🔹️
برگرفته از پیشگفتار کتاب "گنجینـه آشنا"
به قلم حسین الهی قمشـه ای
#پروین_اعتصامـی #گنجینـه_آشنا #حسین_الهی_قمشـه_ای #دکتر_الهی_قمشـه_ای #قمشـه_ای #اینستاگرام
#Parvin_Etesami #A_Treasury_of_the_Familiar #Drelahighomshei #Ghomshei #Instagram #Official

Read more

Advertisement

عید آمد و خوش آمد دلدار دلکش آمد <�هر مرده‌ای ز گوری برجست و پیشش آمد دل را زبان بباید که تا جان بـه چنگش آرد <�جان پاکشان بیـاید کان یـار سرکش آمد جان غرق شـهد و شکر از منبع نباتش <�مـه درون مـیان خرمن زان ترک مـه وش آمد خاک از فروغ نفخش قبله فرشته آمد <�کب از جوار آتش همطبع آتش آمد جان و دل فرشته جفت هوای حق شد <�گردون ... عید آمد و خوش آمد دلدار دلکش آمد
<هر مرده‌ای ز گوری برجست و پیشش آمد
دل را زبان بباید که تا جان بـه چنگش آرد
<جان پاکشان بیـاید کان یـار سرکش آمد
جان غرق شـهد و شکر از منبع نباتش
<مـه درون مـیان خرمن زان ترک مـه وش آمد
خاک از فروغ نفخش قبله فرشته آمد
<کب از جوار آتش همطبع آتش آمد
جان و دل فرشته جفت هوای حق شد
<گردون فرشتگان را زان روی مفرش آمد
نر باش و صیقلی کن دل را و نقش برخوان
<بی نقش و بی‌جهات این شش سو منقش آمد

Read more

Media Removed

﷽ . . تقدیم بـه مداح مظلوم آستان اهلبیت علیـهم السلام #سیدمحمدجوادذاکرطباطبایی(ره) (( ای نسیمِ سحر آرامگهِ یـار کجاست منزلِ آن مـهِ عاشق کُشِ عیـار کجاست))* من همانم کـه شدم سخت نمک گیر از او آمدم که تا بنویسم دو سه خط سیر از او بنویسم کـه چه خوب هست رهایی سید دلم از شـهر گرفته ست کجایی سید؟ (( مَردمِ ...
.
.
تقدیم بـه مداح مظلوم آستان اهلبیت علیـهم السلام
#سیدمحمدجوادذاکرطباطبایی(ره) (( ای نسیمِ سحر آرامگهِ یـار کجاست
منزلِ آن مـهِ عاشق کُشِ عیـار کجاست))* من همانم کـه شدم سخت نمک گیر از او
آمدم که تا بنویسم دو سه خط سیر از او
بنویسم کـه چه خوب هست رهایی سید
دلم از شـهر گرفته ست کجایی سید؟ (( مَردمِ دیده ی ما جز بـه رُخَت ناظر نیست
دلِ سرگشسته ی ما غیرِ تورا ذاکر نیست))* سالها رفته ولی نامِ تو برجاست هنوز
شورِ زیبای تو درون خاطره ی ماست هنوز
رجزِ غرقِ غرورت چقَدَر زیبا بود
شورِ لبریزِ شُعورَت چقَدَر زیبا بود
خار درون چشمِ حسودان شدی و گُل کردی
زخمـها بر جگرت بود و تحمل کردی
رفتی و از تو نگفتند ، غمـی نیست برو
غربتِ ذاکریَت چیزِ کمـی نیست برو
دردم این هست شده دشمنِ مرموز رفیق
هرکه سوزانده دلت را شده امروز رفیق
دلِ من سوخته از حیله و بازی هاشان
دلِ من سوخته از خاطره سازی هاشان
این همان بازی پُرپیچ وخَمِ تقدیر است
دشمنَت سخت پشیمان شده اما دیر است
نقشِ بر روی عقیقِ تو حسین هست حسین
نامِ آن یکه رفیقِ تو حسین هست حسین
چقَدَر ساده بـه تو تهمتِ مُرتَد زده اند
و شنیدم کـه تو را درون خودِ مشـهد زده اند
کاش اینـها همـه یک شایعه باشد ای کاش
تا ز هم وحدتِ این قوم نپاشد ای کاش
کُفر این نیست کـه از فرطِ جنون داغ کنی
کُفر این نیست کـه در منقِبَت اغراق کنی
کُفر این هست که انسان خودِ شیطان باشد
این کـه نان دانی ما خونِ شـهیدان باشد
کُفر این هست همـین سبکِ عزاداری من
بشوَد مجلسِ من سنگرِ بدکاری من
کُفر این هست که از شُهرتِ خود کور شوم
بعد از آنی کـه شدم بُت ز ادب دور شوم
بعد از آن خدمتِ بسیـار بـه دشمن م
بعد از آن هر غلطی خواست دلِ من م!
پیرِ مـیخانـه غریب و تک وتنـها چه کند؟!
با ریـاکاری این دوست نماها چه کند؟
خوب گفتی کـه مَحَک پینـه ی پیشانی نیست
ریش و تسبیح و دوتا ذکر، مسلمانی نیست
خوب گفتی کـه شده ملعبه ی بی دینان
جهلِ صفینی و تکراری ظاهربینان
نکند روضه شود جای دهان هرزی ها
نکند روضه شود جای غَرَض ورزی ها
وَ قسم مـیخورم اصلاً بـه "لوالزینب"
اولینِ درس ابالفَضل  ادب بوده ادب
بی ادب باشم و هی روضه بخوانم بازیست
شُهرتِ مجلسِ ارباب بـه "طِیِب" سازیست
من جگر دارم و از رفتنِ سَر هیچ مگو
(( من غلامِ قَمَرم غیرِ قَمَر هیچ مگو))• تیغِ خون خورده ی سرخِ وسطِ مـیدانم
پای آن حرفِ خودم مانده ام و مـی مانم
هرکسی گفت کـه مداحِ حسینم تَک نیست
هری گَشته علی گو کـه علی مسلک نیست
اسمِ مداح بزرگ هست جسارت د
عده ای پشتِ همـین اسم تجارت د

Read more

Media Removed

‌ دره کمر کلاغ ‌ ‌ این روزها حال و هوای رفتن ، دیدن و سفر درون من موج مـیزند. فرقی هم ندارد چقدر دور یـا نزدیک باشد. دیروز با دوستان جان دل را زدیم بـه جاده و رفتیم بندر تورغندی. بندر تورغندی درون ۱۱۰ کیلومتری هرات و در نوار مرزی ترکمنستان و افغانستان قرار دارد. تمام مسیر درون مـیان دره ای هست که با کوه ها ...
دره کمر کلاغ


این روزها حال و هوای رفتن ، دیدن و سفر درون من موج مـیزند. فرقی هم ندارد چقدر دور یـا نزدیک باشد.
دیروز با دوستان جان دل را زدیم بـه جاده و رفتیم بندر تورغندی. بندر تورغندی درون ۱۱۰ کیلومتری هرات و در نوار مرزی ترکمنستان و افغانستان قرار دارد.
تمام مسیر درون مـیان دره ای هست که با کوه ها احاطه شده است. لازم نیست کـه بگویم افغانستان کشوری کوهستانی هست و بیشتر جاده هایش درون مـیان دره هاست.
بخصوص مسیر دره کمر کلاغ کـه زیباترین مسیر درون هرات است.
کمر کلاغ جاده هست که از لابلای کوه های شمال هرات بـه سمت تورغندی مـی‌رود.
با اینکه این مسیر مدتی مـیشود کـه ناامن شده ، با این حال نمـیشود از دیدن دره کمر کلاغ ، دشت حوض ، بلندی های بغورچر و دره هایی کـه در لابلای مـه و ابر پنـهان شده اند صرف نظر کرد.

پ ن : به منظور دیدن عها و فیلم های سفر استوری ها را دنبال کنید.

#Herat #Afghanistan #travel #mountains #fog #nature

Read more

Media Removed

هنـــوزا بــِی مـه عــــزیزی مثِ روزُونِ گذشتـــَـه مثِ ایـــامــی کـه اصـــلا تـَـنَبــودَه از مـه خستــَــه هَمـــُـو وقت وُ کـه همـیشـَـــه نِشتــَــریم شـُـونـَـه بـه شـُـونـَـه تویِ خلوت هــر دو دستــت دورِ گردُونــُوم تَبَستـــَــه هنـــوزا بــِی مـه عــــزیزی بَخــُــدا ... هنـــوزا بــِی مـه عــــزیزی
مثِ روزُونِ گذشتـــَـه
مثِ ایـــامــی کـه اصـــلا
تـَـنَبــودَه از مـه خستــَــه
هَمـــُـو وقت وُ کـه همـیشـَـــه
نِشتــَــریم شـُـونـَـه بـه شـُـونـَـه
تویِ خلوت هــر دو دستــت
دورِ گردُونــُوم تَبَستـــَــه
هنـــوزا بــِی مـه عــــزیزی
بَخــُــدا تو هَمــَــه چیـــــزی
.....
چقـــدر مَگُفتـــَـه بــِـی تو
مَکُـــو با مـه بیقـــــراری
عـــزیزُم پیشِ غـــریبُون
تو یـه سالــَم دَووُم نِتـــــاری
ولــــی مرغِ دلِ ســــادَم
پــَر ایــزَه بـه شــاخه ی دل
پَسـُوم اِدا هَمــُو عکســُوم
که پَلـــوتـَــه یـادگــــاری
هنـــوزا بــِی مـه عــــزیزی
بَخــُــدا تو هَمــَــه چیـــــزی
......
شُبُـــو بــِـی تو دور اَ چشــمُوم
تا بچـــینــِن پر و بالــِت
هَــمـُو شُــونــی کـه عــزیزَرِن
زمــُــونــی تو خیـــالِت
مـه مَگــَشت مثلِ گـــنوغــــی
وا هَوات خــُونــَـه بـه خُـــونــَـه
حتـــی بــِی مـه شـُنَــواشت
فقط بپُــرســـُوم یـه سوالــِت
هنـــوزا بــِی مـه عــــزیزی
بَخــُــدا تو هَمــَــه چیـــــزی
تا تو با ماشِ خــُـو اُمـــدی
دستِــتَـــه تو دستِ مــــردُم
بـــِی مـه اِدکـِ

Read more

Media Removed

#پست_مشترک_ولادت_امام_حسن_مجتبی_علیـه_السلام ‌‌ ‌‌اَلسَّلامُ عَلَيْکَ يا اَبا مُحَمَّد الْحَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ ‌‌ ‌‌ #حدیث ‌ #کلامکم_نور ‌ ‌ #امام_حسن جانعلیـه السّلام فرمودند: ‌‌ اعمل لدنیـاک کانک تعیش ابدا، واعمل لاخرتک کانک ... #پست_مشترک_ولادت_امام_حسن_مجتبی_علیـه_السلام
‌‌
🌷‌‌اَلسَّلامُ عَلَيْکَ يا اَبا مُحَمَّد الْحَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ🌷
‌‌
✅‌‌🌸 #حدیث

✅🌸 #کلامکم_نور


🍃❤ #امام_حسن جان❤🍃علیـه السّلام فرمودند:
‌‌
✅اعمل لدنیـاک کانک تعیش ابدا، واعمل لاخرتک کانک تموت غدا.

(الحیـاة، ج 4، ص 62)
‌‌
✅چنان به منظور دنیـایت تلاش کن کـه گویـاهمـیشـه زنده ای، و چنان به منظور آخرتت تلاش کن کـه گوئی فردامرگت فرا مـی رسد.
‌‌
‌‌‌
‌‌
‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌‌‌‌🌸🌹‌🍃🔹‌🌷🔹🍃🌹🌸
‌‌‌‌

✅❤ #یک_بیت_عشق ⤵⤵
‌‌‌

🌷❤جانم کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیـه السلام❤🌷
‌‌‌
او همان هست که هر وقت از او مـیخوانم ............
از دلِ عرشِ خدا ، فاطمـه (س) گوید : « جــانم ... »
‌ 🌷‌‌اَلسَّلامُ عَلَيْکَ يا اَبا مُحَمَّد الْحَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ🌷
‌‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌‌‌‌🌸🌹‌🍃🔹‌🌷🔹🍃🌹🌸
‌‌‌‌
‌‌‌
🍃✔ درباره ی طرح #پست_مشترک ⤵⤵ :
‌ ‌
🔹هـمـه ی بزرگواران مـیتوانند درون ایـن طـرح بزرگ
سهیم باشند فقط کافیـه به منظور برای دریـافت مطالب
و تصاویر و کلیپ ها بـه کانال ما درون پیـام رسان #بله
مراجعه بفرمـایید و پست را درون صفحه ی خود منتشر کنید

(✅لینک کانال درون قسمت بیوگرافی موجود است✅)
‌‌‌‌‌‌‌‌
🍃📱▶✅Ble.im/Behesht8
‌‌‌

با نشر فضائل و معارف اهل بیت ع درون فضای مجازی قدمـی برداریم درون جهت تعجیل فرج مولای مـهربانمان مولا صاحب الزمان عج ❤🌷 ‌‌‌
به نیت ‌‌‌تعجيل درون #فرج مولای مـهربانمان 3صلوات
‌‌‌
‌‌
🍃🌷اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌷🍃
🍃🌷اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌷🍃
🍃🌷اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌷🍃
‌‌‌‌
‌التماس دعا 🙏😊

یـا علی (ع) مدد🌷🌸
‌‌

Read more

Media Removed

. آدم ها... گم شده اند... درون یک صبح مـه گرفته... درون روزهای نـه چندان دور... . و حالا... سال هاست که... مسیر جاده و آفتاب را... درون همان دیروز مـه گرفته... جا گذاشته اند... . چیزی شبیـه او... از کمـی آن طرف تر... همـین روز های مـه گرفته... دیده مـی شود... اما صداها... درون مـه خفه شده اند... . مثل ... .
آدم ها...
گم شده اند...
در یک صبح مـه گرفته...
در روزهای نـه چندان دور...
.
و حالا...
سال هاست که...
مسیر جاده و آفتاب را...
در همان دیروز مـه گرفته...
جا گذاشته اند...
.
چیزی شبیـه او...
از کمـی آن طرف تر...
همـین روز های مـه گرفته...
دیده مـی شود...
اما صداها...
در مـه خفه شده اند...
.
مثل همـه آن روزهای که...
فرصت حرف زدن بود...
اما صدای نبود...
تا راز دل را آشکار کند...
حتی چشم ها هم...
طفره مـی رفتند...
از ترس لو این راز...
.
#Guilan #Garbasdeh #fog #morning #tree #bird #sun #mystery #fear #winter #Nature #Poem #Beuty #Landscape #Photography
#گیلان #کرباسده #مـه #صبح #درخت #پرنده #آفتاب #راز #ترس #عکاسی #منظره #طبیعت #شعرسپید #شعرنو #شعرکوتاه .
پ ن:
1-دنیـای ما یـه دنیـای کودکانـه است😊
2-داشته هامون حتما برای خودمون نگه داریم😉
3-وگرنـه ممکن از ما بگیرنش و ما هم نمـیتونیم بشینیم گریـه کنیم😞

Read more

Media Removed

حتما حتما حتمااااااا بخونید درون هر آدمـی یک خاورمـیانـه پنـهان است. پر از شر، شور، ، خدا، گناه، صلح، گُل، گلوله... هر کدام از ما را کـه بشکافند هم بوی خون مـی دهد هم عطر نفت خاورمـیانـه! پر از تعصب و طمع. پر از امـید، آرزو. پر از پنـهانکاری، درست مثل انگورهای خاورمـیانـه کـه هم کشمش روزه داران ... 💗حتما حتما حتمااااااا بخونید💗 درون هر آدمـی یک خاورمـیانـه پنـهان است.
پر از شر، شور، ، خدا، گناه، صلح، گُل، گلوله... هر کدام از ما را کـه بشکافند هم بوی خون مـی دهد هم عطر نفت خاورمـیانـه! پر از تعصب و طمع. پر از امـید، آرزو.
پر از پنـهانکاری، درست مثل انگورهای خاورمـیانـه کـه هم کشمش روزه داران مـی شوند هم باده نوشان. هر دَم و بازدم ما پر از خشم های فروخورده است.
بغض های درون گلو مانده مثل بچه های فلسطینی کـه سنگ را آنقدر توی دستشان چرخانده اند کـه تاول انداخته روی آن پوست نازک؛ نـه دل دارند کـه پرتش کُنند، نـه دل مـی کَنَند کـه از فکرش رها شوند... زیر پوست ما مثل سوریـه پر التهاب است، ناآرام، پر آشوب، مثل بمب های خوشـه ای کـه روی دیوار شعرها و شـهرهایشان خراش انداخته.
زیر پوست ما مثل بغداد بوی قهوه عربی مـی دهد، مثل صحرای عربستان پرعطش است، مثل جنگل های شمال ایران انگار خدا دارد با مـه روی صورت آدم نقاشی مـی کند درون هر "چیزی نیست خوبم!" ما، سطل سطل اشک قایم است، مثل مادرهایی کـه مـی روند بهشت زهرا و برای پسرها و هایی کـه جنگ آنـها را بلعید مویـه مـی کنند و بعد جلوی دوربین ها مـی گویند فدای سر ایرانم کـه پسرم رفت، م رفت

درون ما ی کُرد کـه از چنگ داعش گریخته درون مـیان اشک مـی خندد و مثل شـهرزاد قصه گو آنقدر قصه و غصه دارد کـه همـه پیـامبران خاورمـیانـه را خواب کُند و خودش بیدار بماند و زُل بزند بـه شب.
به اینکه کی آرامش از راه مـی رسد؟ کی سر آرام بر بالش مـی گذاریم، کی دوباره کبوترهایمان را پیدا خواهیم کرد و مـهربانی دست زیبایی را خواهد گرفت... کی آن روز از راه مـی رسد کـه کمترین سرود بوسه باشد؟ وجود ما آمـیزه ای از مستانـه های ابراهیم تالیس، ناله های ام کلثوم، ربنای شجریـان، آوای عبدالباسط و "چشم من بیـا منو یـاری " داریوش است.
از داریـه و دمبک که تا بندری و شمشیرهای عمانی و شوخ چشمان تُرک و عرب. درون هر کدام از ما خاورمـیانـه ای هست که جنگش تمام نمـی شود.
شب زیر موشک باران دلتنگی مـی خوابیم، صبح با لبخند بیدار مـی شویم کـه برویم بـه جنگ سرنوشت... با این همـه شاعر راست مـی گفت:

خاورمـیانـه را آفرید
از روی چشمان شرقی ات ،
پرآشوب
رنجور
خسته
زیبا..

Read more

Media Removed

#حضرت_مسلم_بن_عقیل_علیـه_السلام #شـهادت #غزل . اینجا رسیده‌ام کـه مرا مبتلا کنی بر حال و روز نائب خود چشم وا کنی ای دلبر غریب مبادا کـه لحظه‌ای بر وعده‌های کوفی‌شان اعتنا کنی این کوچه‌گردی عاقبتش درد سیلی هست باید بـه رنج فاطمـه‌ام مبتلا کنی سنگم اگر زنند دل از تو نمـی‌کنم که تا که ز لطف ... #حضرت_مسلم_بن_عقیل_علیـه_السلام
#شـهادت
#غزل
.
اینجا رسیده‌ام کـه مرا مبتلا کنی
بر حال و روز نائب خود چشم وا کنی

ای دلبر غریب مبادا کـه لحظه‌ای
بر وعده‌های کوفی‌شان اعتنا کنی

این کوچه‌گردی عاقبتش درد سیلی است
باید بـه رنج فاطمـه‌ام مبتلا کنی

سنگم اگر زنند دل از تو نمـی‌کنم
تا کـه ز لطف گوشـه‌ی چشمـی بـه ما کنی

عید هست ای حبیب، چه زیبا شود اگر
قربانی مِنای خودت را دعا کنی

اینجا کـه بار مرکب‌شان تیر و نیزه است
بهتر کـه فکر حنجر مـه‌پاره‌ها کنی

برگرد جان ت آقا کـه دیر نیست
با خنده‌های "حرمله و شمر" که تا کنی

تا فرصت هست زیور آلاله‌ها درآر
حاشا کـه دست خود را رها کنی

ای کاش بهر دفن تن مُثله‌مُثله‌ات
جای کفن تو فکر کمـی بوریـا کنی

خوب هست از اضافی پیراهنی کـه هست
معجر به منظور کان دست و پا کنی

آبی رسان برایشیرخواره‌ات
حالا کـه روی جانب کرب و بلا کنی

از روی نیزه هم بـه سر ما محل بده
دور از بزرگی هست که ترک وفا کنی!

#احسان_محسنی_فر
.
#شعر_شیعه

Read more

Media Removed

. . این زمان یـارب مـه محمل نشین من کجاست آرزو بخش دل اندوهگین من کجاست . جانم از غم برآمد، آه از این غم، چون کنم باعث خوشحالی جان غمـین من کجاست . ای صبا یـاری نما اشک نیـاز من ببین رنجه شو بنگر کـه یـار نازنین من کجاست . دور از آن آشوب جان و دل ، دگر صبرم نماند آفت صبر و دل و آشوب دین من کجاست . محنت ... .
.
این زمان یـارب مـه محمل نشین من کجاست
آرزو بخش دل اندوهگین من کجاست
.
جانم از غم برآمد، آه از این غم، چون کنم
باعث خوشحالی جان غمـین من کجاست
.
ای صبا یـاری نما اشک نیـاز من ببین
رنجه شو بنگر کـه یـار نازنین من کجاست
.
دور از آن آشوب جان و دل ، دگر صبرم نماند
آفت صبر و دل و آشوب دین من کجاست
.
محنت و اندوه هجران کشت چون وحشی مرا
مایـهٔ عیش دل اندوهگین من کجاست
.
.
.
با عرض پوزش از پستهای شادی کـه گذاشتم همـین غم رو عشقه .
.
.
.

Read more

Media Removed

‌‌ تور مسافرتی ⁣آژانس اکسیر گشت 🌳⁣تور ۲.۵ روزه ماسال با ۳۳% تخفیف بـه جای ۲۹۹۰۰۰ تومان فقط ۱۹۸۰۰۰ تومان پرداخت کنید. ⁣تاریخ حرکت: ۷ بـه ۹ شـهریور‌ ‌ اقامت: یک شب درون کلبه های چوبی درون دل طبیعت بـه صورت گروهی درارتفاعات 1800 متری از سطح دریـا ‌ گشت ها: جنگل پیمایی درون منطقه ییلاقی اولسبلنگاه ... ‌‌
🚌تور مسافرتی ⁣آژانس اکسیر گشت
🌳⁣تور ۲.۵ روزه ماسال
📍با ۳۳% تخفیف
🔖به جای ۲۹۹۰۰۰ تومان فقط ۱۹۸۰۰۰ تومان پرداخت کنید.
📆⁣تاریخ حرکت: ۷ بـه ۹ شـهریور‌

✔اقامت: یک شب درون کلبه های چوبی درون دل طبیعت بـه صورت گروهی درارتفاعات 1800 متری از سطح دریـا

✔گشت ها: جنگل پیمایی درون منطقه ییلاقی اولسبلنگاه ، دشت و مراتع آلاله پشت ، طبیعت مـه آلود ییلاق اولسبلنگاه ، نم نم پشت ، ییلاق تلارگاه و شمبرا، شب نشینی دور آتش و اقامت درون کلبه های چوبی ،ابشارویسادار،ساحل گیسوم

✔خدمات:  اتوبوس مجهز توریستی دار کولردار، دو وعده صبحانـه یک وعده سلف و یک وعده منو انتخابی، یک وعده ناهار منو انتخابی بـه همراه دورچین ،⁣ یک وعده نـهار جوجه کباب محلی ،کیفیت مطلوب،یک وعده عصرانـه روز آخر، به منظور صرف شام رستوران موجود است، بیمـه مسافرتی، لیدرمجرب محلی

برای دریـافت لینک خرید و رزرو تور مـیتونید زیر همـین پست درخواست لینک خرید کنید که تا براتون ارسال بشـه.
www.takhfifan.com
#تخفیفان #تخفیف #تور_مسافرتی #تور #تور_ماسال

Read more

Media Removed

. #پست_مشترک_به_مناسب_ایـام_شـهادت_امـیر_المومنین_علی_علیـه_السلام ‌ ‌ #حدیث ‌ #کلامکم_نور ‌‌ ‌‌‌‌مولا امـیرالمومنین علی (ع) فرمودند: ‌ أشَدُّ الذُّنُوبِ مَا اسْتَهَانَ بِهِ صَاحِبُهُ. ‌ سخت ترین گناهان آن هست كه صاحبش آن را كوچك بشمارد ‌ ‌ (نـهج البلاغه حكمت ... .
#پست_مشترک_به_مناسب_ایـام_شـهادت_امـیر_المومنین_علی_علیـه_السلام


◼🍃 #حدیث

◼🍃 #کلامکم_نور
‌‌
‌‌‌‌🍃❤مولا امـیرالمومنین علی (ع) فرمودند:

🍃🔹أشَدُّ الذُّنُوبِ مَا اسْتَهَانَ بِهِ صَاحِبُهُ.

🍃🔹سخت ترین گناهان آن هست كه صاحبش آن را كوچك بشمارد

‌ (🍃📚نـهج البلاغه حكمت 348📚🍃)


‌ ‌ ‌🍃⚫ایـام شـهادت جانسوز سيد الأوصياء وإمام الأتقياء مولى الموحدين وسيد الوصيين و يعسوب الدين أمير المؤمنين علي بن أبي طالب عليه السلام را بـه ساحت مقدس حضرت بقية الله الأ عظم مـهدی موعود ( عجَّل الله تعالى فرجه الشريف ) روحى و ارواح العالمين لتراب مقدمـه الفداء و شيعيان حضرتش تسلیت عرض مينمایم⚫🍃
‌‌‌‌‌‌


‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌🍃◼🔹‌🌷🔹◼🍃
‌‌‌‌‌
‌‌‌

‌ #آجرک_الله_یـا_صاحب_الزمان ◼🍃

‌بر درون این خانـه با دست تهی درون مـی
بی پر و بالم خدا را که تا کجا پر مـی
‌🍃◼
گریـه کرد و یـاعلی گفت و به کامم ریخت شیر
بوسه از روی ادب بر پای مادر مـی
🍃◼
خاک راه دوست را بر چهره سازم آبرو
سنگ آل الله را بر و سر مـی
🍃◼
گرمـی جنت بجوشد از زمـین و آسمان
من فقط زهرائیم ساغر ز کوثر مـی
🍃◼
هرکسی دارد پناهی هرکسی کوبد دری
من امـیرالمؤ منین را حلقه بر درون مـی
🍃◼
عبد فرمان اگر سلمان او فرمان دهد
دل بـه دریـا مـی سپارم پا درون آذر مـی
🍃◼
بارها درون مـی گر بر رویم درون وانشد
بار یگر بار دیگر بار دیگر مـی
🍃◼
از دل گهواره که تا تابوت ذکرم یـا علیست
دم زحیدر دم زحیدر دم زحیدر مـی
🍃◼
تا بپوشد درون صف محشر سیـاهی مرا
رنگ بر پرونده ام از خون اصغر مـی
🍃◼
خاک راه مـیثم خرما فروشم مـیثمم
دم زاهل البیت حتی روز محشر مـی
‌‌
شعر از استاد سازگار (حفظه الله )



‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌🍃◼🔹‌🌷🔹◼🍃
‌‌‌‌‌
‌‌‌

🍃◼✔ درباره ی طرح #پست_مشترک ⤵⤵ :
‌ ‌
🔹هـمـه ی بزرگواران مـیتوانند درون ایـن طـرح بزرگ
سهــیم باشـند فقــط کافیـه به منظور دریـافــت مطالـب
و تصاویر و کلیپ ها بـه کانال سروش پیج مراجــعه
بفرمـایید و پست را درون صفحه ی خود منتشر کنید
‌‌
(✅لینک کانال درون قسمت بیوگرافی موجود است✅)
‌‌‌‌‌‌‌‌
🍃📱▶✅https://sapp.ir/shaybelkhaziib
‌‌‌
‌‌
شـهدای عزیز #مع_حرم را با ذکر صلواتی یـاد کنیم
‌‌
‌‌🍃◼🌷اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

التماس دعا فرج
‌ ‌
یـا علی (ع) مدد

Read more

Media Removed

. #پست_مشترک_به_مناسب_ایـام_شـهادت_امـیر_المومنین_علی_علیـه_السلام ‌ ‌ #حدیث ‌ #کلامکم_نور ‌‌ ‌‌‌‌مولا امـیرالمومنین علی (ع) فرمودند: ‌ أشَدُّ الذُّنُوبِ مَا اسْتَهَانَ بِهِ صَاحِبُهُ. ‌ سخت ترین گناهان آن هست كه صاحبش آن را كوچك بشمارد ‌ ‌ (نـهج البلاغه حكمت ... .
#پست_مشترک_به_مناسب_ایـام_شـهادت_امـیر_المومنین_علی_علیـه_السلام


◼🍃 #حدیث

◼🍃 #کلامکم_نور
‌‌
‌‌‌‌🍃❤مولا امـیرالمومنین علی (ع) فرمودند:

🍃🔹أشَدُّ الذُّنُوبِ مَا اسْتَهَانَ بِهِ صَاحِبُهُ.

🍃🔹سخت ترین گناهان آن هست كه صاحبش آن را كوچك بشمارد

‌ (🍃📚نـهج البلاغه حكمت 348📚🍃)


‌ ‌ ‌🍃⚫ایـام شـهادت جانسوز سيد الأوصياء وإمام الأتقياء مولى الموحدين وسيد الوصيين و يعسوب الدين أمير المؤمنين علي بن أبي طالب عليه السلام را بـه ساحت مقدس حضرت بقية الله الأ عظم مـهدی موعود ( عجَّل الله تعالى فرجه الشريف ) روحى و ارواح العالمين لتراب مقدمـه الفداء و شيعيان حضرتش تسلیت عرض مينمایم⚫🍃
‌‌‌‌‌‌


‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌🍃◼🔹‌🌷🔹◼🍃
‌‌‌‌‌
‌‌‌

‌ #آجرک_الله_یـا_صاحب_الزمان ◼🍃

‌بر درون این خانـه با دست تهی درون مـی
بی پر و بالم خدا را که تا کجا پر مـی
‌🍃◼
گریـه کرد و یـاعلی گفت و به کامم ریخت شیر
بوسه از روی ادب بر پای مادر مـی
🍃◼
خاک راه دوست را بر چهره سازم آبرو
سنگ آل الله را بر و سر مـی
🍃◼
گرمـی جنت بجوشد از زمـین و آسمان
من فقط زهرائیم ساغر ز کوثر مـی
🍃◼
هرکسی دارد پناهی هرکسی کوبد دری
من امـیرالمؤ منین را حلقه بر درون مـی
🍃◼
عبد فرمان اگر سلمان او فرمان دهد
دل بـه دریـا مـی سپارم پا درون آذر مـی
🍃◼
بارها درون مـی گر بر رویم درون وانشد
بار یگر بار دیگر بار دیگر مـی
🍃◼
از دل گهواره که تا تابوت ذکرم یـا علیست
دم زحیدر دم زحیدر دم زحیدر مـی
🍃◼
تا بپوشد درون صف محشر سیـاهی مرا
رنگ بر پرونده ام از خون اصغر مـی
🍃◼
خاک راه مـیثم خرما فروشم مـیثمم
دم زاهل البیت حتی روز محشر مـی
‌‌
شعر از استاد سازگار (حفظه الله )



‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌🍃◼🔹‌🌷🔹◼🍃
‌‌‌‌‌
‌‌‌

🍃◼✔ درباره ی طرح #پست_مشترک ⤵⤵ :
‌ ‌
🔹هـمـه ی بزرگواران مـیتوانند درون ایـن طـرح بزرگ
سهــیم باشـند فقــط کافیـه به منظور دریـافــت مطالـب
و تصاویر و کلیپ ها بـه کانال سروش پیج مراجــعه
بفرمـایید و پست را درون صفحه ی خود منتشر کنید
‌‌
(✅لینک کانال درون قسمت بیوگرافی موجود است✅)
‌‌‌‌‌‌‌‌
🍃📱▶✅https://sapp.ir/shaybelkhaziib
‌‌‌
‌‌
شـهدای عزیز #مع_حرم را با ذکر صلواتی یـاد کنیم
‌‌
‌‌🍃◼🌷اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

التماس دعا فرج
‌ ‌
یـا علی (ع) مدد

Read more
. #بهاردلکش . بهار دلکش رسید و دل بـه جا نباشد از آنکه دلبر دمـی بـه فکر ما نباشد درون این بهار ای صنم بیـا و آشتی کن کـه جنگ و کین با من حزین روا نباشد صبحدم بلبل بر درخت گل بـه خنده مـی گفت نازنینان را مـه جبینان را وفا نباشد اگر کـه با این دل حزین تو عهد بستی عزیز من با رقیب من چرا نشستی؟ چرا دلم را عزیز من از کینـه ... . #بهاردلکش .

بهار دلکش رسید و دل بـه جا نباشد
از آنکه دلبر دمـی بـه فکر ما نباشد
در این بهار ای صنم بیـا و آشتی کن
که جنگ و کین با من حزین روا نباشد
صبحدم بلبل بر درخت گل بـه خنده مـی گفت
نازنینان را مـه جبینان را وفا نباشد
اگر کـه با این دل حزین تو عهد بستی
عزیز من با رقیب من چرا نشستی؟
چرا دلم را عزیز من از کینـه خستی؟
بیـا درون برم از وفا یک شب٬ ای مـه نخشب
تازه کن عهدی کـه بر شکستی
#بهار
#صدای_زمانـه
#شجریـان
#عارف_قزوینی

Read more

Media Removed

بی تو مـهتاب شبی را همگان مـیدانند همگان شعر دوچشمان تو را مـیخوانند تو کـه از کوچه ی غمگین دلم مـیگذری تو کـه از راز دلم باخبری . تو چرا رسم وفایت گم شد؟! . برق چشمان سیـاهت گم شد؟! . با تو ام ای مـه مـهتاب شبان... . با تو ای زلف پریشان جهان بی تو صد خاطره ام گریـان هست بی تو اشکم شاعر باران هست بی تو دیگر ... بی تو مـهتاب شبی را همگان مـیدانند
همگان شعر دوچشمان تو را مـیخوانند
تو کـه از کوچه ی غمگین دلم مـیگذری
تو کـه از راز دلم باخبری
.
تو چرا رسم وفایت گم شد؟!
.
برق چشمان سیـاهت گم شد؟!
.
با تو ام ای مـه مـهتاب شبان...
.
با تو ای زلف پریشان جهان
بی تو صد خاطره ام گریـان است
بی تو اشکم شاعر باران است

بی تو دیگر نفسم بند آمد
قافیـه یک دل خوش
.
سیری چند آمد؟!
.
بی تو جوی دل من خشکیده است
بی تو هر شاخه بـُـنی
ریشـه از باغ دلم برچیده است
بی تو مـهتاب نـهان هست ز ابر
ابر غم باریده است
با تو گفتم با شرم
با تو گفتم از دل
با تو از قصه ی عشقم گفتم
و تو درون اوج سکوت
با نگاهی پر تردید و خمود
.
گفتی از عشق حذر کن...
.
نفسم بند آمد
قافیـه یک دل خوش
.
سیری چند آمد؟!
.
بی مـهتاب شبی
باز ازآن کوچه گذشتم
بی تو اما
به چه حالی من از آن کوچه گذشتم...

Read more

Media Removed

❖‌‌﷽‌❖ ‌‌ ‌ ‌‌❖شـهادت جانسوز و مظلومانـه سفیر الحسین علیـه السلام حضرت مسلم بن عقیل علیـه السلام را بـه ساحت مقدس حضرت بقية الله الأ عظم مـهدی موعود ( عجَّل الله تعالى فرجه الشريف ) روحى و ارواح العالمين لتراب مقدمـه الفداء و شيعيان حضرتش تسلیت عرض مينمايیم ❖ ‌‌‌ ‌‌ ‌ ‌ــــــــــ❖❖ـــــــــــ ‌‌ ‌‌ السلام ... 🍃❖🔹‌‌﷽🔹‌❖🍃
‌‌

‌‌🍃❖شـهادت جانسوز و مظلومانـه سفیر الحسین
علیـه السلام حضرت مسلم بن عقیل علیـه السلام
را بـه ساحت مقدس حضرت بقية الله الأ عظم
مـهدی موعود ( عجَّل الله تعالى فرجه الشريف )
روحى و ارواح العالمين لتراب مقدمـه الفداء و
شيعيان حضرتش تسلیت عرض مينمايیم ❖🍃
‌‌‌
‌‌

‌ــــــــــ❖🍃🌷🍃❖ـــــــــــ
‌‌
‌‌
🍃😢السلام علیک یـا سفیر الحسین علیـه السلام
‌‌

🍃◾كوفه را با تو حسين جان سر و پيماني نيست
🍃◾هرچه گشتم بـه خدا صحبت مـهماني نيست

🍃◾به خدا نامـه نوشتم بـه حضورت نرسيد
🍃◾آن چه مانده ست مرا غيره پشيماني نيست

🍃◾كارم اين هست كه که تا صبح فقط درون ب
🍃◾غربتي سخت تر از بي سر و ساماني نيست

🍃◾جگرم تشنـه ي آب و لبِ من تشنـه ي توست
🍃◾بين كوفه بـه خدا مثل ِ من عطشاني نيست
‌ 🍃◾من از اين وجه ِ شباهت بـه خودم ميبالم
🍃◾قابل سنگ زدن هرو دنداني نيست

🍃◾من رويِ بام چرا؟ تو لبِ گودال چرا؟
🍃◾دلِ من راضي از اين شيوه يِ قرباني نيست

🍃◾موي من را دم دروازه بـه ميخي بستند
🍃◾همچو زلفم بـه خدا زلف پريشاني نيست

🍃◾زرهم رفت ولي پيرهنم دست نخورد
🍃◾روزيِ مسلمت انگار كه عرياني نيست

🍃◾كاش ميشد لبِ گودال نبيند زينب
🍃◾بر بدن پيرُهَن ِ يوسفِ كنعاني نيست

🍃◾سوخت عمامـه ام امروز ولي دور و برم
🍃◾ ِ سوخته يِ شام غريباني نيست

🍃◾هرچه شد باز زن و بچه كنارم نَبُوَد
🍃◾كه عبور از وسط شـهر بـه آساني نيست

🍃◾دستِ سنگين، دلِ بي رحم، صفات اينـهاست
🍃◾كارشان جز زدن سنگ بـه پيشاني نيست

🍃◾م را بغلش كن بـه كنيزي نرود
🍃◾چه بگويم كه درون اين شـهر مسلماني نيست


🍃🔲الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍو َعَجِّل فَرَجَهُم🍃🔲
.

.
🍃⚫يا مسلم ابن عقيل(ع)⚫🍃
.

گر بـه عشق تو مرا دارالعماره ميبرند
گوئيا جان بر تنم با يك اشاره ميبرند

زيور از گوش تمام انت باز كن
ورنـه از گوش رقيه گوشواره مـیبرند 😢😢😢
.
‌ ‌
ـــــــــــــــــــــــــ

✏پــی نــوشـتــ⤵⤵ :

🍃✔ طرح #پست_مشترک ‌
🔹هـمـه ی بزرگواران مـیتوانند درون ایـن طـرح بزرگ
سهیم باشند. به منظور دریـافت مطالب و تصاویر جهت
شرکت درون طرح بـه کانال سروش مراجعه بفرمـایید .
(لینک کانال درون قسمت بیوگرافی موجود است)
‌‌‌‌‌‌‌

🍃📱sapp.ir/shaybelkhaziib
‌‌
🍃🌸🔹ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج
‌‌‌
‌‌
🔸تعجیل درون فرج مولا حضرت صاحب الزمان
ارواحنا فداه صلواتی عنایت بفرمایید ...
‌‌‌
🍃🌷اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌷🍃

Read more

. 11 فروردین 97 . بهار دلکش رسید و دل بـه جا نباشد از آنکه دلبر دمـی بـه فکر ما نباشد درون این بهار ای صنم بیـا و آشتی کن کـه جنگ و کین با من حزین روا نباشد صبحدم بلبل بر درخت گل بـه خنده مـی گفت نازنینان را مـه جبینان را وفا نباشد اگر کـه با این دل حزین تو عهد بستی عزیز من با رقیب من چرا نشستی؟ چرا دلم را عزیز من ... .
11 فروردین 97
.
بهار دلکش رسید و دل بـه جا نباشد
از آنکه دلبر دمـی بـه فکر ما نباشد
در این بهار ای صنم بیـا و آشتی کن
که جنگ و کین با من حزین روا نباشد
صبحدم بلبل بر درخت گل بـه خنده مـی گفت
نازنینان را مـه جبینان را وفا نباشد
اگر کـه با این دل حزین تو عهد بستی
عزیز من با رقیب من چرا نشستی؟
چرا دلم را عزیز من از کینـه خستی؟
بیـا درون برم از وفا یک شب٬ ای مـه نخشب
تازه کن عهدی کـه بر شکستی
.
#عارف_قزوینی
#دریـا_دادور
#آوای_خوش_بهار 😌♡
#آبشار_طلایی
.
👋 : @melika__seyedi :))

Read more

#روزگارنازنين بهار دلکش رسید و دل بـه جا نباشد از آنکه دلبر دمـی بـه فکر ما نباشد درون این بهار ای صنم بیـا و آشتی کن کـه جنگ و کین با من حزین روا نباشد صبحدم بلبل بر درخت گل بـه خنده مـی گفت نازنینان را، مـه جبینان را، وفا نباشد اگر کـه با این دل حزین تو عهد بستی، عزیز من، با رقیب من چرا نشستی چرا دلم را، عزیز ... #روزگارنازنين
بهار دلکش رسید و دل بـه جا نباشد
از آنکه دلبر دمـی بـه فکر ما نباشد
در این بهار ای صنم بیـا و آشتی کن
که جنگ و کین با من حزین روا نباشد
صبحدم بلبل بر درخت گل بـه خنده مـی گفت
نازنینان را، مـه جبینان را، وفا نباشد
اگر کـه با این دل حزین تو عهد بستی،
عزیز من، با رقیب من چرا نشستی
چرا دلم را، عزیز من، از کینـه خستی
بیـا درون برم از وفا یک شب ای مـه نخشب
تازه کن عهدی، کـه بر شکستی
#بهاردلكش #شجريان #لطفي

Read more

Media Removed

دیدبان: درون اندود سنگین #شـهادت امام #هادی(علیـه السلام) . #آسمان را اگر امان بدهند؛ ابر و #باران بیکران بدهند؛ . بـه دل تنگ او چو گوشـه ای از غربتت را اگر نشان بدهند؛ . که تا #قیـام قیـام مـی گرید، از غمت ای #امام مـی گرید، . دهمـین #حجت و امام سلام؛ بـه دل خسته ات سلام #سلام؛ . بـه حریم #غریب #سامره ... دیدبان: درون اندود سنگین #شـهادت امام #هادی(علیـه السلام)
.
#آسمان را اگر امان بدهند؛
ابر و #باران بیکران بدهند؛
.
به دل تنگ او چو گوشـه ای از
غربتت را اگر نشان بدهند؛
.
تا #قیـام قیـام مـی گرید،
از غمت ای #امام مـی گرید،
.
دهمـین #حجت و امام سلام؛
به دل خسته ات سلام #سلام؛
.
به حریم #غریب #سامره ات؛
از دل #شیعه مستدام سلام؛
.
حرمت قلب شیعه غارت شد،
به حریم تو که تا جسارت شد،
.
دل تو #بوستان احساس است؛
به اهانت چقدر حساس است؛
.
تاول زیر پات #آقاجان؛
اثر ظلم #آل-عباس است؛
.
ظلم کرده هست بر امام دهم،
متوکّل کـه بود" أَخبَثَهُم"،
.
#متوکل آن #خلیفه ی نامرد؛
تا تو را سوی #سامرا آورد؛
.
منزلت داد درون سرای گدا،
بی حیـا شرم از #رسول نکرد،
.
کاش بودم گدای سامرا،
مـی شدم کاش هن شما؛
.
به سرای تو یورش آوردند؛
نیمـه شب، پا ات بردند؛
.
تا تو آقا بـه خانـه برگردی،
کودکانت چه غصه ها خوردند،
.
آن زمان یـاد #حیدر افتادی؛
یـاد بازوی مادر افتادی؛
.
ای مـه #فاطمـه، عزیز #خدا،
تو کجا، سفره ی کجا،
.
بی ادب که تا به تو تعارف کرد،
جامـی از آن ای آقا،
.
صورتت سرخ شد، تنت لرزید؛
گفتی ای وای ام چه کشید؛
.
باده که تا خورد آن پرست؛
سر جد مرا گرفت بـه دست؛
.
با اهانت بـه رأس پاک #حسین،
چه غروری ز ام بشکست،
.
نظری کرد بر سر ارباب؛
زینب تو کجا و بزم ؛
.
"استاد #سازگار

Read more

Media Removed

سحرگاهان کـه چون خورشید از منزل برون آیی بـه رخسار جهان افروز عالم را بیـارایی . بـه رعنایی بـه از سروی، بـه زیبایی فزون از گل تعالی الله! چه لطفست این؟ بـه زیبایی و رعنایی . مرا گویی که: جان بگذار و فرمایی که: دل خون کن بـه جان و دل مطیعم، هر چه گویی، هر چه فرمایی . مگر جانی، کـه هر جا آمدی ناگه برون رفتی؟ مگر ... سحرگاهان کـه چون خورشید از منزل برون آیی
به رخسار جهان افروز عالم را بیـارایی
.
به رعنایی بـه از سروی، بـه زیبایی فزون از گل
تعالی الله! چه لطفست این؟ بـه زیبایی و رعنایی
.
مرا گویی که: جان بگذار و فرمایی که: دل خون کن
به جان و دل مطیعم، هر چه گویی، هر چه فرمایی
.
مگر جانی، کـه هر جا آمدی ناگه برون رفتی؟
مگر عمری، کـه هر گه مـیروی دیگر نمـی آیی؟
.
چه خوش باشد کـه اول بر من افتد گوشـه چشمت!
سحر چون نرگس زیبا ز خواب ناز بگشایی
.
دل از درد جدایی مـیکشد آهی و مـی گوید
که: تنـهایی عجب دردیست! داد از دست تنـهایی!
.
هلالی آید و هر شام سوی منظرت بیند
که شاید چون مـه نو از کنار بام بنمایی
.
📝 #هلالی_جغتایی

Read more

Media Removed

🕊 درون هر آدمـی یک خاورمـیانـه پنـهان است. پر از شر، شور، ، خدا، گناه، صلح، گُل، گلوله... هر کدام از ما را کـه بشکافند هم بوی خون مـی دهد هم عطر نفت خاورمـیانـه! پر از تعصب و طمع. پر از امـید، آرزو. پر از پنـهانکاری، درست مثل انگورهای خاورمـیانـه کـه هم کشمش روزه داران مـی شوند هم باده نوشان. ... 🕊
درون هر آدمـی یک خاورمـیانـه پنـهان است.
پر از شر، شور، ، خدا، گناه، صلح، گُل، گلوله... هر کدام از ما را کـه بشکافند هم بوی خون مـی دهد هم عطر نفت خاورمـیانـه!
پر از تعصب و طمع. پر از امـید، آرزو.
پر از پنـهانکاری، درست مثل انگورهای خاورمـیانـه کـه هم کشمش روزه داران مـی شوند هم باده نوشان.
هر دَم و بازدم ما پر از خشم های فروخورده است. بغض های درون گلو مانده مثل بچه های فلسطینی کـه سنگ را آنقدر توی دستشان چرخانده اند کـه تاول انداخته روی آن پوست نازک؛ نـه دل دارند کـه پرتش کُنند، نـه دل مـی کَنَند کـه از فکرش رها شوند... زیر پوست ما مثل سوریـه پر التهاب است، ناآرام، پر آشوب، مثل بمب های خوشـه ای کـه روی دیوار شعرها و شـهرهایشان خراش انداخته.
زیر پوست ما مثل بغداد بوی قهوه عربی مـی دهد، مثل صحرای عربستان پرعطش است، مثل جنگل های شمال ایران انگار خدا دارد با مـه روی صورت آدم نقاشی مـی کند درون هر "چیزی نیست خوبم!" ما، سطل سطل اشک قایم است، مثل مادرهایی کـه مـی روند بهشت زهرا و برای پسرها و هایی کـه جنگ آنـها را بلعید مویـه مـی کنند و بعد جلوی دوربین ها مـی گویند فدای سر ایرانم کـه پسرم رفت، م رفت.
درون ما ی کُرد کـه از چنگ داعش گریخته درون مـیان اشک مـی خندد و مثل شـهرزاد قصه گو آنقدر قصه و غصه دارد کـه همـه پیـامبران خاورمـیانـه را خواب کُند و خودش بیدار بماند و زُل بزند بـه شب.
به اینکه کی آرامش از راه مـی رسد؟ کی سر آرام بر بالش مـی گذاریم، کی دوباره کبوترهایمان را پیدا خواهیم کرد و مـهربانی دست زیبایی را خواهد گرفت... کی آن روز از راه مـی رسد کـه کمترین سرود بوسه باشد؟ وجود ما آمـیزه ای از مستانـه های ابراهیم تالیس، ناله های ام کلثوم، ربنای شجریـان، آوای عبدالباسط و "چشم من بیـا منو یـاری " داریوش است.
از داریـه و دمبک که تا بندری و شمشیرهای عمانی و شوخ چشمان تُرک و عرب.
درون هر کدام از ما خاورمـیانـه ای هست که جنگش تمام نمـی شود. شب زیر موشک باران دلتنگی مـی خوابیم، صبح با لبخند بیدار مـی شویم کـه برویم بـه جنگ سرنوشت... با این همـه شاعر راست مـی گفت خاورمـیانـه را آفرید از روی چشمانت پرآشوب رنجور خسته زیبا...
.
🖋احسان محمدی

Read more
چند یـاد چمن و حسرت پرواز کنم بشکنم این قفس و بال و پری باز کنم بس بهار آمد و پروانـه و گل مست شدند من هنوز آرزوی فرصت پرواز کنم خار حسرت زندم زخمـه بـه تار دل ریش چون هوای گل و مرغان هم آواز کنم بلبلم ، لیک چو گل عهد ببندد با زاغ من دگر با چه دلیبه سخن باز کنم سرم ای ماه بـه دامان نوازش بگذار که تا در آغوش تو ... چند یـاد چمن و حسرت پرواز کنم
بشکنم این قفس و بال و پری باز کنم
بس بهار آمد و پروانـه و گل مست شدند
من هنوز آرزوی فرصت پرواز کنم
خار حسرت زندم زخمـه بـه تار دل ریش
چون هوای گل و مرغان هم آواز کنم
بلبلم ، لیک چو گل عهد ببندد با زاغ
من دگر با چه دلیبه سخن باز کنم
سرم ای ماه بـه دامان نوازش بگذار
تا درون آغوش تو سوز غزلی ساز کنم
به نوایم برسان زانشیرین کـه چو نی
شکوه های شب هجران تو آغاز کنم
با دم عیسوی ام گر بنوازی چون نای
از دل مرده بر آرم دم و اعجاز کنم
بوسه مـی خواستم از آن مـه و خوش مـی خندید
که نیـازت بدهم آخر ، اگر ناز کنم
سایـه خون شد دلم از بس کـه نشستم خاموش
خیز که تا قصه ی آن سرو سرافراز کنم

#هوشنگ_ابتهاج
#ابتهاج
#سایـه
#پرواز
#سه_تار

Read more

Media Removed

"دیدن امام زمان درون حرم عسکریین علیـها‌السلام و مکث درون نماز توسّط سیّد بحرالعلوم" عالم بزرگوار مـیرزای قمـی مـی گوید: «با جناب علاّمـه بحرالعلوم درون حرم عسکریین علیـهماسلام نماز خواندیم. وقتی قصد کرد کـه بعد از تشـهّد رکعت دوم بلند شود حالتی به منظور او بوجود آمد کـه کمـی مکث کرد، سپس بلند شد. وقتی نماز تمام ... 🌺"دیدن امام زمان درون حرم عسکریین علیـها‌السلام و مکث درون نماز توسّط سیّد بحرالعلوم" 🔸عالم بزرگوار مـیرزای قمـی مـی گوید: «با جناب علاّمـه بحرالعلوم درون حرم عسکریین علیـهماسلام نماز خواندیم.
وقتی قصد کرد کـه بعد از تشـهّد رکعت دوم بلند شود حالتی به منظور او بوجود آمد کـه کمـی مکث کرد، سپس بلند شد.
وقتی نماز تمام شد همـه ما تعجّب کردیم و علّت آن مکث را نفهمـیدیم وی از ما جرأت نمـی کرد کـه سؤال کند.
تا اینکه برگشتیم بـه منزل و سفره غذا آماده شد.
یکی از سادات کـه در آن مجلس بود بـه من اشاره کرد کـه از آن ایشان درون مورد آن مکث سؤال کنم.
من گفتم: «نـه! تو از ما نزدیکتری.»
پس علاّمـه بحرالعلوم متوجّه من شد و فرمود: «در مورد چه چیزی گفتگو مـی کنید؟»
در بین همـه جرأت من بیشتر از همـه بود، بنابراین گفتم: «اینـها مـی خواهند راز آن حالتی کـه در نماز به منظور شما بوجود آمده بود را بفهمند.»
سیّد فرمود: «بدرستی کـه حضرت مـهدی علیـه السلام به منظور سلام بـه پدر بزرگوارش وارد شد، بنابراین این حالت از مشاهده روی نورانی آن حضرت بـه من دست داد که تا اینکه از روضه بیرون رفتند.»
🍂خوشبحال همـه آنـها کـه تورا مـیبینند
🍂ما کـه محروم شدیم از رخ ماهت چه کنیم؟!
📚:نجم الثاقب 🌺یـابن الحسن!

آلوده ام، آلوده را هم راه بايد داد
راهى نشان بر بنده گمراه بايد داد

شرمنده ام، شرمنده را تكريم بايد كرد
تا مى شود شرمنده را درگاه بايد داد

عبد سراپا جرم را از درون نمى رانند
آنكه زمين خورده مدد گهگاه بايد داد

درمانده ام، درمانده را هم يار بايد شد
سلطان كه مى داند گدا را جاه بايد داد

آقا بدى هاى خودم را خوب مى دانم
بد را نجات از دشمن بدخواه بايد داد

من يوسف دل را بـه چاه سينـه افكندم
گاهى طنابى درون درون چاه بايد داد

Read more

Media Removed

. کشانده سوی حرم آنکه قلب آهو را بـه یک اشاره بر او بسته غیر این سو را . هوای مشـهد از آن رو بـه گریـه مـیچسبد کـه باد کرده پریشان قرار گیسو را . چه هشت رکعت نابی شود نماز عشق اشاره روی اشاره کـه قوس ابرو را . چه قبله ای چه خدایی خوش هست حال دل همـینکهزده دائم یـاهو را . فدای حضرت سلطان شوم کـه درگاهش اسیر ... . کشانده سوی حرم آنکه قلب آهو را
به یک اشاره بر او بسته غیر این سو را
.
هوای مشـهد از آن رو بـه گریـه مـیچسبد
که باد کرده پریشان قرار گیسو را
.
چه هشت رکعت نابی شود نماز عشق
اشاره روی اشاره کـه قوس ابرو را
.
چه قبله ای چه خدایی خوش هست حال دل
همـینکهزده دائم یـاهو را
.
فدای حضرت سلطان شوم کـه درگاهش
اسیر خود بنموده حدیث مـینو را
.
فمن یمت یرنی شرح آن سه مـیعاد است
همـینکه دیده ببیند نگار دلجو را
.
به شوق بوسه بـه پایش لحد گشاید دل
مگر کـه سجده کند آن جمال مـه رو را
.
به لطف مادر عطا کرده ضامن آهو
به طره این غزل ناب و شعر نیکو را
.
هرچه_مـیخواهد_دل_تنگت_بگو
ای_حرمت_ملجا_درماندگان💙
.
#خدا #الله #الحمدلله #يارب #عراق #کربلا #نجف #یـاحسین
#یـازینب #بین_الحرمـین #iraq #مشـهد_المقدسة #مشـهد_الرضا
#iran #مشـهد #امام_رضا #عشق #شعر
#شيعة #صلوات #ایران #هنر #تصوير #تصويري #صورة #allah #islam #quran #mashhad #karbala

Read more

Media Removed

من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو پیش من جز سخن شمع و شکر هیچ مگو سخن رنج مگو جز سخن گنج مگو ور از این بی‌خبری رنج مبر هیچ مگو دوش دیوانـه شدم عشق مرا دید و بگفت آمدم نعره مزن جامـه مدر هیچ مگو گفتم ای عشق من از چیز دگر مـی‌ترسم گفت آن چیز دگر نیست دگر هیچ مگو من بـه گوش تو سخن‌های نـهان خواهم گفت سر بجنبان کـه بلی ... من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو
پیش من جز سخن شمع و شکر هیچ مگو
سخن رنج مگو جز سخن گنج مگو
ور از این بی‌خبری رنج مبر هیچ مگو
دوش دیوانـه شدم عشق مرا دید و بگفت
آمدم نعره مزن جامـه مدر هیچ مگو
گفتم ای عشق من از چیز دگر مـی‌ترسم
گفت آن چیز دگر نیست دگر هیچ مگو
من بـه گوش تو سخن‌های نـهان خواهم گفت
سر بجنبان کـه بلی جز کـه به سر هیچ مگو
قمری جان صفتی درون ره دل پیدا شد
در ره دل چه لطیف هست سفر هیچ مگو
گفتم ای دل چه مـه‌ست این دل اشارت مـی‌کرد
که نـه اندازه توست این بگذر هیچ مگو
گفتم این روی فرشته‌ست عجب یـا بشر است
گفت این غیر فرشته‌ست و بشر هیچ مگو
گفتم این چیست بگو زیر و زبر خواهم شد
گفت مـی‌باش چنین زیر و زبر هیچ مگو
ای نشسته تو درون این خانـه پرنقش و خیـال
خیز از این خانـه برو رخت ببر هیچ مگو
گفتم ای دل پدری کن نـه کـه این وصف خداست
گفت این هست ولی جان پدر هیچ مگو
#مولاناجان
________
كيفي كه باهاش ميشـه هميشـه عاشق موند❤️

Read more

Media Removed

️ ️ ️ "شعر آشنا"️ ️ شرط رسیدن شعر بـه مقام آشنایی و محرمـیّت و راه یـافتن بـه حرمسرای همگان این هست که از بعد پردۀ مستوران حرم غیب و انِ عالم بالا فرود آمده باشد، مانند شعر حافظ کـه فرمود: ️ ساکنان حرمِ ستر و عفاف ملکوت با من راه نشین بادۀ مستانـه زدند ️ و مانند شعر نظامـی کـه محصول ... 🔹️
🔹️
🔹️
"شعر آشنا"🔹️
🔹️
شرط رسیدن شعر بـه مقام آشنایی و محرمـیّت
و راه یـافتن بـه حرمسرای همگان
این هست که از بعد پردۀ مستوران حرم غیب
و انِ عالم بالا فرود آمده باشد،
مانند شعر حافظ کـه فرمود:
🔹️
ساکنان حرمِ ستر و عفاف ملکوت
با من راه نشین بادۀ مستانـه زدند
🔹️
و مانند شعر نظامـی
که محصول ب برج کواکب و گشودنِ ستر ملائک است
چنانکه درون دیباچه خسرو و شیرین فرماید:
🔹️
در آن دوران کـه من درون بسته بودم
سخن با آسمان پیوسته بودم
گهی برج کواکب مـی ب
گهی سِتر ملاک مـی د
🔹️
و درون سطح جهانی جان مـیلتون درون آغاز بهشت گمشده
و دانته درون دیباچۀ دوزخ و برزخ و بهشت؛
در هر سه دفتر خود را درون حضور الهگان مقدس شعر و موسیقی یـافته
و از ایشان درون آفرینش آن حماسه های بزرگ
با عباراتی شکوهمند و شور آفرین مدد گرفته اند.
🔹️
مـیلتون درون دیباچه بهشت گمشده
خطاب بـه "موزه" الهۀ شعر گفته است:

ای روح روشن الهی مرا تعلیم کن:
آنچه را کـه در من تاریک و مـه آلود است
به نور معرفت خویش روشن گردان
و آنچه را کـه در من پست و فرو افتاده است
تعالی بخش
تا من بتوانم درون جان این سرود
مشیت ازلی پروردگار را بـه بیـان آورم
و کارهای خداوندی را توجیـه کنم
و درون دل مردمان شیرین گردانم.
🔹️
شاعرانی کـه به چنین پیوند های قدسی راه نیـافته
و خواسته اند بـه همّت سخندانی
و هیمنۀ فصاحت و بلاغت
و شوق شـهرت شاعری و رویـای نام آوری
به حلقۀ دلهای مردمان راه یـابند
چون حلقه بر دروازۀ مقصود باز مانده اند
و از ایشان جز صوت و صدایی و و درایی باز نمانده است
و هر چند کـه به غوغا و غلغله
و حضور مستمر درون محفل این و آن
و کتاب فلان و بهمان
پنج روزی بر کرسی شاعری بنشینند
اما چون بـه راستی معاملتی با فرشتگان آسمان و زمـین ندارند
شعرشان از دیوان ها بـه دل ها نمـی آید
بلکه بتدریج با فرو نشستن جاذبۀ نو آوری های بی مایـه
از حلقه آشنایی خارج مـی شود.
🔹️
دگری همـین حکایت د کـه من ولیکن
چو معاملت ندارد سخن آشنا نباشد
سعدی
🔹️
بوی خوش تو هر کـه ز باد صبا شنید
از یـار آشنا سخن آشنا شنید
حافظ
🔹️
برگرفته از پیشگفتار کتاب "گنجینـه آشنا"
به قلم حسین الهی قمشـه ای
تصویر: الهگان هنر و دانش
#سخن_آشنا #گنجینـه_آشنا #حسین_الهی_قمشـه_ای #دکتر_الهی_قمشـه_ای #قمشـه_ای #اینستاگرام
#Familiar_Speech #A_Treasury_of_the_Familiar #Drelahighomshei #Ghomshei #Instagram #Official

Read more

Media Removed

180.160 cm/ oil painting and acrylic #onofmybabies “FROM HERE TO NOW” Solo Exhibition. 12th of April-2nd of June 2018 (12 Nisan-2 Haziran 2018) @renartgallery #mehrnoushesmaeilpour #exhibition #mypainting #myartworks #soloexhibition #2018 #april #renartgallery #art #time ... 180.160 cm/ oil painting and acrylic #onofmybabies “FROM HERE TO NOW” Solo Exhibition.
12th of April-2nd of June 2018 (12 Nisan-2 Haziran 2018)
@renartgallery #mehrnoushesmaeilpour #exhibition #mypainting #myartworks #soloexhibition #2018 #april #renartgallery #art #time #space #lighting #drawing #horses #horsegirl #womens #womenbodies #complexlife #horselovers #animals #love #contemporaryart #life #art #freedom
من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو
پیش من جز سخن شمع و شکر هیچ مگو
سخن رنج مگو جز سخن گنج مگو
ور از این بی‌خبری رنج مبر هیچ مگو
دوش دیوانـه شدم عشق مرا دید و بگفت
آمدم نعره مزن جامـه مدر هیچ مگو
گفتم ای عشق من از چیز دگر مـی‌ترسم
گفت آن چیز دگر نیست دگر هیچ مگو
من بـه گوش تو سخن‌های نـهان خواهم گفت
سر بجنبان کـه بلی جز کـه به سر هیچ مگو
قمری جان صفتی درون ره دل پیدا شد
در ره دل چه لطیف هست سفر هیچ مگو
گفتم ای دل چه مـه‌ست این دل اشارت مـی‌کرد
که نـه اندازه توست این بگذر هیچ مگو
گفتم این روی فرشته‌ست عجب یـا بشر است
گفت این غیر فرشته‌ست و بشر هیچ مگو
گفتم این چیست بگو زیر و زبر خواهم شد
گفت مـی‌باش چنین زیر و زبر هیچ مگو
ای نشسته تو درون این خانـه پرنقش و خیـال
خیز از این خانـه برو رخت ببر هیچ مگو
گفتم ای دل پدری کن نـه کـه این وصف خداست
گفت این هست ولی جان پدر هیچ مگو
"مولوى"

Read more

Media Removed

#مولانا من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو پیش من جز سخن شمع و شکر هیچ مگو سخن رنج مگو جز سخن گنج مگو ور از این بی‌خبری رنج مبر هیچ مگو دوش دیوانـه شدم عشق مرا دید و بگفت آمدم نعره مزن جامـه مدر هیچ مگو گفتم ای عشق من از چیز دگر مـی‌ترسم گفت آن چیز دگر نیست دگر هیچ مگو من بـه گوش تو سخن‌های نـهان خواهم گفت سر بجنبان ... #مولانا
من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو
پیش من جز سخن شمع و شکر هیچ مگو
سخن رنج مگو جز سخن گنج مگو
ور از این بی‌خبری رنج مبر هیچ مگو
دوش دیوانـه شدم عشق مرا دید و بگفت
آمدم نعره مزن جامـه مدر هیچ مگو
گفتم ای عشق من از چیز دگر مـی‌ترسم
گفت آن چیز دگر نیست دگر هیچ مگو
من بـه گوش تو سخن‌های نـهان خواهم گفت
سر بجنبان کـه بلی جز کـه به سر هیچ مگو
قمری جان صفتی درون ره دل پیدا شد
در ره دل چه لطیف هست سفر هیچ مگو
گفتم ای دل چه مـه‌ست این دل اشارت مـی‌کرد
که نـه اندازه توست این بگذر هیچ مگو
گفتم این روی فرشته‌ست عجب یـا بشر است
گفت این غیر فرشته‌ست و بشر هیچ مگو
گفتم این چیست بگو زیر و زبر خواهم شد
گفت مـی‌باش چنین زیر و زبر هیچ مگو
ای نشسته تو درون این خانـه پرنقش و خیـال
خیز از این خانـه برو رخت ببر هیچ مگو
گفتم ای دل پدری کن نـه کـه این وصف خداست
گفت این هست ولی جان پدر هیچ مگو

Read more

Media Removed

گاهی چشمانم را مـی بندم و به جایی کـه دوست دارم باشم فکر مـی کنم! تازگی ها بـه کم نیز قانع شده ام، بـه هوایی #گرگ و مـیش فکر مـی کنم، سرد و مـه گرفته درون دل چمن های نمناکی کـه تکه سنگ ها قدم گاهی باریک برایم ساخته اند و نور چراغ ها آرام آرام از مـیان مـه راه را نشان مـی دهند. آنجا را دوست دارم، با تمام سردی هاش، #تنـهایی ... گاهی چشمانم را مـی بندم
و بـه جایی کـه دوست دارم باشم فکر مـی کنم!
تازگی ها بـه کم نیز قانع شده ام،
به هوایی #گرگ و مـیش فکر مـی کنم، سرد و مـه گرفته
در دل چمن های نمناکی کـه تکه سنگ ها قدم گاهی باریک برایم ساخته اند
و نور چراغ ها آرام آرام از مـیان مـه راه را نشان مـی دهند.
آنجا را دوست دارم، با تمام سردی هاش، #تنـهایی هاش
تنـهایی...
ای کاش تو هم باشی
قول مـی دهم دستم را درون جیبم بگذارم
تو هم قول بده #آبی بپوشی
و #عطر همـیشگیت را بزنی
آن وقت برایت هزار سال #داستان مـی گویم
تو هم برایم از #آسمان گرفته ی دیروز بگو
یـا از تنگ بودن کفش های جدیدت...
رفته رفته هوا خیلی سرد شده
هنوز #دستانت گرم هست؟
چه مـی گویم؟
فراموش کردم تازگی ها بـه کم نیز قانع شده ام!
#قناعت #دلنوشته # دستان_تو #پاییز #پائیز #مـه #مـه_آلود
#آسمان #عطرتو #تخیل #فانتزی

Read more

Media Removed

[باز نشر] . زانتی و اینتر ؛ افعی‌ها هم خدا دارند.... . بعد باد همـه چیز را با خود نخواهد بُرد، یـاد زانتی و تمام خاطره‌هایش، از آن تعصب که تا گریـه‌ها و شادی‌ها، خاطرات هرگز نخواهند سوخت، نخواهند مُرد، هیچ انسانی فراموش نخواهدکرد خدای نراتزوری را، آن مرد خوشتیپ و دستانش را، کـه جام‌ها لمس مـی‌کرد ... ⚫🔵
[باز نشر]
.
زانتی و اینتر ؛ افعی‌ها هم خدا دارند....
.
پس باد همـه چیز را با خود نخواهد بُرد، یـاد زانتی و تمام خاطره‌هایش، از آن تعصب که تا گریـه‌ها و شادی‌ها، خاطرات هرگز نخواهند سوخت، نخواهند مُرد، هیچ انسانی فراموش نخواهدکرد خدای نراتزوری را، آن مرد خوشتیپ و دستانش را، کـه جام‌ها لمس مـی‌کرد و بالای سر مـی‌برد، با غرور با زیبایی‌ها درون کنار آن خنده و شادی‌ها، و هیچبه فراموشی نمـی‌سپارد آن اشک‌های خداحافظی را، هرگز؛ هرگز زانتی از یـاد نخواهد رفت، چه با گذر یک روز چه گذر سال‌ها، حتی قرن‌ها، خدای اَفعی‌ها افسانـه شد و جاودانـه ، همان گریـه آمدند و رفتن‌ها.
.
زانتی و گذر زمان ؛ گذری کـه خدای بزرگ عاشق او شد....
.
یک جوان آرژانتینی بود؛ با بیست و دو سال سن کـه راهی شـهر مـیلان شد، درون ورزشگاه جوزپه مـه آتزا بـه همگان معرفی شد اما آن روز فقط حدود سه هزار درون مراسم معارفه بودند، تصور بر اینکه او زمانی دلربای آن‌ها باشد بسیـار سخت بود، زمانی کـه پیراهن آبی و راه راه مشکی را بر تن کرد خودش هم فکر بر این نمـی‌کرد نوزده سال بر لباس خود وفادار بماند، خدای‌افعی‌ها باشد، رهبر نراتزوری توصیف شود حتی بسیـاری جلو او تعظیم کنند و ایزد خطابش کنند.
حتی چیزی بالا تر از رویـای‌ او.. و آرزوهای دوران کودکی‌اش کـه بعد از بَنایی د با پدرش بر آن فکر مـی‌کرد؛ او قول داده بود بهترین باشد اما قولی برمعشوقه شدنش درون جوزپه مـه آتزا نداده بود.
.
اولش ترس داشت ، استرس درون دلش مانند آتشفشان موج مـی‌زد، بـه مادرش زنگ زد، گفت کـه مـی‌ترسد، دوست دارد بـه خانـه بازگردد اما مادرش آرزوهایش را برایش مرور کرد و زانتی ثانیـه‌به‌ثانیـه آرام تر مـی‌شد، همان‌طور کـه دقیقه بـه دقیقه درون دل هواداران نراتزوری محبوب مـی‌شد حتی محبوب تر از دقایق قبل تر.
.
او خودش را اثبات کرد، درون عبور از فصل ها و قطعا گل فوق العاده او درون فینال جام یوفا درون سال 98 مقابل لاتزیو آن هم درون دیدگاه پنجاه هزار طرفدار دو تیم درون پارک‌دوپرنس کـه با چشمان خود شلیک زیبای او را دیدند و ستایش د آن جوانی کـه در آن لحظه بیست و پنج سالگی خود را سپری مـی‌کرد.
.
ادامـه دارد...
_
#Inter_Iran

Read more

Media Removed

آن کـه گیسوی پریـــشان تو را بست بـه هم  من و دل را بـه غـم و هـجر تو پیوست بـه هم درون شگفتم کـه چسان طره موی تو و هــــجر داده اند از پی قـــتل چو منی دســت بـه هم جـمع اضـــداد محــال هست ولی درون عجـــبم  که چه هـــجر تو را با دل من بست بهم دل و هجران تو چون جام ی هست زلال کـه بدادنـــد دو دلـــــداده ســــر ... آن کـه گیسوی پریـــشان تو را بست بـه هم  من و دل را بـه غـم و هـجر تو پیوست بـه هم

در شگفتم کـه چسان طره موی تو و هــــجر داده اند از پی قـــتل چو منی دســت بـه هم

جـمع اضـــداد محــال هست ولی درون عجـــبم  که چه هـــجر تو را با دل من بست بهم

دل و هجران تو چون جام ی هست زلال کـه بدادنـــد دو دلـــــداده ســــر مست بـه هم

کامرانی هـمـه درون عــــــشرت پنـهانی نیست گاه درون هجر و دلی هست کـه بسته هست بهم

شیشـه عـمر من دل شده را هجر شکـست  یـافت هم مـی نشد آنکه زند بست بـه هـم

هــــمت خویـش بنـازم کـه زدم بــست مـدام شیشـه عمر کـه از هجر تو بشکست بـه هم

دوش که تا وقــت سـحر مرغ بیـاســود و شـهاب دیده اش از غم و هجران تو ننشست بـه هم

Read more

Media Removed

#پست_مشترک_ولادت_امام_حسن_مجتبی_علیـه_السلام ‌‌ ‌‌اَلسَّلامُ عَلَيْکَ يا اَبا مُحَمَّد الْحَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ ‌‌ ‌‌ #حدیث ‌ #کلامکم_نور ‌ ‌ #امام_حسن جانعلیـه السّلام فرمودند: ‌‌ اعمل لدنیـاک کانک تعیش ابدا، واعمل لاخرتک کانک ... #پست_مشترک_ولادت_امام_حسن_مجتبی_علیـه_السلام
‌‌
🌷‌‌اَلسَّلامُ عَلَيْکَ يا اَبا مُحَمَّد الْحَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ🌷
‌‌
✅‌‌🌸 #حدیث

✅🌸 #کلامکم_نور


🍃❤ #امام_حسن جان❤🍃علیـه السّلام فرمودند:
‌‌
✅اعمل لدنیـاک کانک تعیش ابدا، واعمل لاخرتک کانک تموت غدا.

(الحیـاة، ج 4، ص 62)
‌‌
✅چنان به منظور دنیـایت تلاش کن کـه گویـاهمـیشـه زنده ای، و چنان به منظور آخرتت تلاش کن کـه گوئی فردامرگت فرا مـی رسد.
‌‌
‌‌‌
‌‌
‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌‌‌‌🌸🌹‌🍃🔹‌🌷🔹🍃🌹🌸
‌‌‌‌

✅❤ #یک_بیت_عشق ⤵⤵
‌‌‌

🌷❤جانم کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیـه السلام❤🌷
‌‌‌
او همان هست که هر وقت از او مـیخوانم ............
از دلِ عرشِ خدا ، فاطمـه (س) گوید : « جــانم ... »
‌ 🌷‌‌اَلسَّلامُ عَلَيْکَ يا اَبا مُحَمَّد الْحَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ🌷
‌‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌‌‌‌🌸🌹‌🍃🔹‌🌷🔹🍃🌹🌸
‌‌‌‌
‌‌‌
🍃✔ درباره ی طرح #پست_مشترک ⤵⤵ :
‌ ‌
🔹هـمـه ی بزرگواران مـیتوانند درون ایـن طـرح بزرگ
سهیم باشند فقط کافیـه به منظور برای دریـافت مطالب
و تصاویر و کلیپ ها بـه کانال ما درون پیـام رسان #بله
مراجعه بفرمـایید و پست را درون صفحه ی خود منتشر کنید

(✅لینک کانال درون قسمت بیوگرافی موجود است✅)
‌‌‌‌‌‌‌‌
🍃📱▶✅Ble.im/Behesht8
‌‌‌

با نشر فضائل و معارف اهل بیت ع درون فضای مجازی قدمـی برداریم درون جهت تعجیل فرج مولای مـهربانمان مولا صاحب الزمان عج ❤🌷 ‌‌‌
به نیت ‌‌‌تعجيل درون #فرج مولای مـهربانمان 3صلوات
‌‌‌
‌‌
🍃🌷اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌷🍃
🍃🌷اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌷🍃
🍃🌷اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌷🍃
‌‌‌‌
‌التماس دعا 🙏😊

یـا علی (ع) مدد🌷🌸
‌‌

Read more

Media Removed

#سعدی ای کودک خوب‌روی! حیران درون وصف شمایلت سخندان صبر از همـه چیز و هر کـه عالم کردیم و صبوری از تو نتوان دیدی کـه وفا بـه سر نبردی ای سخت‌کمان سست‌پیمان! پایـان فراق ناپدیدار وامـید نمـی‌رسد بـه پایـان هرگز نشنیده‌ام کـه کرده‌ست سرو آن‌چه تو مـی‌کنی بـه جولان باور کـه کند کـه آدمـی را خورشید ... #سعدی
ای کودک خوب‌روی! حیران
در وصف شمایلت سخندان

صبر از همـه چیز و هر کـه عالم
کردیم و صبوری از تو نتوان

دیدی کـه وفا بـه سر نبردی
ای سخت‌کمان سست‌پیمان!

پایـان فراق ناپدیدار
وامـید نمـی‌رسد بـه پایـان

هرگز نشنیده‌ام کـه کرده‌ست
سرو آن‌چه تو مـی‌کنی بـه جولان

باور کـه کند کـه آدمـی را
خورشید برآید از گریبان

بیمار فراق بـه نگردد
تا بو نکند بـه زنخدان

وین گوی سعادت هست و دولت
تا با کـه درافکنی بـه مـیدان

ترسم کـه به عاقبت بماند
در چشم سکندر آب حیوان

دل بود و به دست دلبر افتاد
جان هست و فدای روی جانان

عاقل نکند شکایت از درد
مادام کـه هست امـید درمان

بی مار بـه سر نمـی‌رود گنج
بی خار نمـی‌دمد گلستان

گر درون نظرت بسوخت سعدی
مـه را چه غم از هلاک کتان؟

پروانـه بکشت خویشتن را
بر شمع چه لازم هست تاوان؟

آینـه‌ی جام | @ayeneyejam

Read more

Media Removed

. . . دل یـاد زمان بـچگی کرد... . دلم یـاد بیست سال پیش کرده هـوای بـستـگان خـویـش کرده همان موقع که دلها شاد بودند همـه دل زنده و آباد بودند . هم کوی و گذر لطف و صفا بود سـخـن از مـهـربانی و وفا بود قدیما زندگی رنگی دگر داشت زمونـه ریتم و آهنگی دگر داشت . یـه رنگی بود و لطف و مـهربانی سٌـرور و ... .
.
.
دل یـاد زمان بـچگی کرد...
.
دلم یـاد بیست سال پیش کرده هـوای بـستـگان خـویـش کرده
همان موقع که دلها شاد بودند همـه دل زنده و آباد بودند
.
هم کوی و گذر لطف و صفا بود سـخـن از مـهـربانی و وفا بود
قدیما زندگی رنگی دگر داشت زمونـه ریتم و آهنگی دگر داشت
.
یـه رنگی بود و لطف و مـهربانی سٌـرور و جشن بود و شـادمـانی
قدیما هیچکس نامردی نمـی کردــی ابـراز دلـســردی نمـی کرد
.
چرا بازار نـامـــردی شلوغه چرا مـهر و وفــاداری دروغه!؟
چرا مردم شدند در غم گرفتار دلـم تنگه از این آشفتـه بازار
.
بگو رحَم و مروتها کجا رفت؟ جوانمردی فتوتها کجا رفت؟
بـرادر بـا بـرادر جنگ داره پدر از بچه خود ننگ داره
.
جوان تا ظهر زیر رختخوابه پدر بیچــاره درون رنـج و عذابه
قدیما کـه همش حرف پسر بود عـصـای پیــریِ دست پدر بود
.
اکنون برخی پسرها بی بخارند تعصب مَـردی و غیــرت ندارند
 لعنت بـه این رسم زمونـه بـه این دنیـای بر عوارونـه
.
یکی مـاشیـن مـیـلیــاردی سـواره یکی دیگر موتور سیکلت هـم نداره
یکی درگیر درد بی علاجه یکی دنـبــال وام ازدواجــه
.
#یـاد_گذشته
#یـادش_بخیر
#رسم_زمونـه
#یـاد_بچگی
#لعنت_به_این_مدرنیته
#کپی_ممنوع

Read more

Media Removed

شب محنت من ز امداد فکرت درازی شبهای يلدا گرفته #انوری که تا در سر زلفش نکني جان گرامـی پيش تو حديث شب يلدا نتوان کرد مـهره مـهر چو از حقه مينا بنمود ماه من طلعت صبح از شب يلدا بنمود هست درون سالی شبی ايام را يلدا وليک نشان ندهد کـه ماهی را دو شب يلدا بود #خواجوی‌کرمانی شب يلدا هست هر تاری زمويت، وين ... شب محنت من ز امداد فکرت
درازی شبهای يلدا گرفته
#انوری

تا درون سر زلفش نکني جان گرامـی
پيش تو حديث شب يلدا نتوان کرد
مـهره مـهر چو از حقه مينا بنمود
ماه من طلعت صبح از شب يلدا بنمود
هست درون سالی شبی ايام را يلدا وليک
نشان ندهد کـه ماهی را دو شب يلدا بود
#خواجوی‌کرمانی

شب يلدا هست هر تاری زمويت، وين عجب کاری
که من روزی نمـی بينم، خود اين شبهای يلدا را
#سلمان_ساوجی

اشک خود بر خويش ميريزيم چو شمع
باشب يلدا درون آويزيم چو شمع
#اقبال_لاهوری

بر رخ تو کآفت جان من است
از شب يلدا سپه آورده ای
نداند غم خسرو مگر آن کـه مباد
بي چراغی بود اندر شب يلدا مانده
#امـیرخسرو_دهلوی

دور هست کاروان سحر زينجا
شمعی ببايد اين شب يلدا را
#پروین_اعتصامـی

همـه شب های غم آبستن روز طرب است
يوسف روز، بـه چاه شب يلدا بينند
آری کـه افتاب مجرد بـه يک شعاع
بيخ کواکب شب يلدا برافکند
#خاقانی

هنوز با همـه دردم اميد درمانست
که آخری بود آخر شبان يلدا را
باد آسايش گيتی نزند بر دل ريش
صبح صادق ندمد که تا شب يلدا نرود
برآی ای صبح مشتاقان اگر نزديک روز آمد
که بگرفت اين شب يلدا ملال از ماه و پروينم
روز رويش چو برانداخت نقاب شب زلف
گفتی از روز قيامت شب يلدا برخاست
#سعدی

آه ما رعناترست از آه ماتم ديدگان
آنچنان کز جمله شبها شب يلدا يکی است
روزی دل گشت از زلف دراز او مرا
آنچه بر بيمار از طول شب يلدا گذشت
مـی کند زلف دراز تو بـه دلهای حزين
آنچه با خسته روانان شب يلدا نکند
مردان نظر سياه بـه دنيا نمـی‌کنند
روز سفيد خود شب يلدا نمـی کنند
شد دام زير خاک ز گرد و غبار خط
زلفی کـه بود از شب يلدا بلندتر
#صائب_تبریزی

با زلف تو قصه‌ای‌ست ما را مشکل
همچون شب يلدا بـه درازی مشـهور
#عبید_زاکانی

به عزت شب قدر و شب حساب برات
به حرمت شب آبستن و شب يلدا
#عطار_نیشابوری

با طلعت راي گيتی افروزت
خورشيد برآيد از شب يلدا
بس درازستی ای شب يلدا
ليک با زلف دوست کوتاهی
#قاآنی

کرده خورشيد صبح ملک تو
روز همـه دشمنان شب يلدا
#مسعود_سعد_سلمان

زلف تو شب دراز يلدا
رخسار تو مـهر روز افزون
روی سپيدش برادر مـه گردون
موی سياهش پسر عم شب يلدا
چون از خم زلف چهره بنمايی
خورشيد برآيد از شب يلدا
دلم بـه زلف وی از هر طرف کـه روی نمود
سياهی شب يلدا ورا زمام گرفت
زلفش بـه چهره چون شب يلدا بر آفتاب
يا عپَرِّ زاغ بر اوراق ياسمين
بر من و ياران شب يلدا گذشت
بس کـه ز زلف تو سخن رفت دوش
هنرت چيست جز اين ريش کـه گويی بـه مثل
شب يلدا بود از بس کـه درازست و سياه
#عرفی_شيرازی

#یلدا تون مبارک _________مـیلاد :-* :-*

Read more

Media Removed

آن قدر با آتش دل ساختم که تا سوختم بی تو ای آرام جان یـا ساختم یـا سوختم سردمـهری بین کـه بر آتشم آبی نزد گرچه همچون برق از گرمـی سراپا سوختم سوختم اما نـه چون شمع طرب درون بین جمع لاله ام کز داغ تنـهایی بـه صحرا سوختم همچو آن شمعی کـه افروزند پیش آفتاب سوختم درون پیش مـه رویـان و بیجا سوختم سوختم از آتش دل درون مـیان ... آن قدر با آتش دل ساختم که تا سوختم
بی تو ای آرام جان یـا ساختم یـا سوختم
سردمـهری بین کـه بر آتشم آبی نزد
گرچه همچون برق از گرمـی سراپا سوختم
سوختم اما نـه چون شمع طرب درون بین جمع
لاله ام کز داغ تنـهایی بـه صحرا سوختم
همچو آن شمعی کـه افروزند پیش آفتاب
سوختم درون پیش مـه رویـان و بیجا سوختم
سوختم از آتش دل درون مـیان موج اشک
شوربختی بین کـه در آغوش دریـا سوختم
شمع و گل هم هر کدام از شعله‌ای درون آتشند
در مـیان پاکبازان من نـه تنـها سوختم
جان پاک من رهی خورشید عالمتاب بود
رفتم و از ماتم خود عالمـی را سوختم

Read more

Media Removed

قله بسیـار زیبای سبلان درون گویش محلی " #ساوالان" ارتفاع 4811 متر دوماه بود کـه فکر عکاسی از قله سبلان اونم شب بارش شـهابی ذهنمو درگیر کرده بود، خوب مشکلات زیـادی پیش رو داشتم واسه رسیدن بهش،مـهم تر از همـه چی من از کوه نوردی اصلا خوشم نمـیومد!همـیشم مـیگفتم چه کاریـه این همـه بری که تا قله بعدش برگردی پایین! مشکلات ... قله بسیـار زیبای سبلان درون گویش محلی " #ساوالان" ارتفاع 4811 متر
دوماه بود کـه فکر عکاسی از قله سبلان اونم شب بارش شـهابی ذهنمو درگیر کرده بود، خوب مشکلات زیـادی پیش رو داشتم واسه رسیدن بهش،مـهم تر از همـه چی من از کوه نوردی اصلا خوشم نمـیومد!همـیشم مـیگفتم چه کاریـه این همـه بری که تا قله بعدش برگردی پایین! مشکلات دیگه هم, داشتن همراه و وضعیت هوا بود، تصمـیم گرفتم تلاش کنم و خودمو آماده , از دوماه پیش کم کم فعالیت بدنیمو زیـاد کردم،از دوچرخه سواری شروع شد، بعد قله 3700 متری ، بعد قله 4500 متری و هر دو رو با کوله نیمـه سنگین، چون مـیدونستم کوله ای کـه باید بالای قله سبلان ببرم خیلی سنگینـه، مجبور بودم خودمو عادت بدم، همـه چی خوب پیش مـیرفت، بجز وضعیف هوا و همراهیـام کـه مشکلاتی واسشون پیش امد و نتونستن بیـان!تقریبا داشت سفرم کنسل مـیشد! سفری کـه دوماه واسش تلاش کرده بودم! با نا امـیدی کامل بـه یکی از دوستان واسه سفر گفتم و در جواب من حتی فکر نکرد ! گفت بریم!خیلی حس خوبی بود، خوشحال از اینکه همراه اوکی شده،فقط مـیموند وضعیف هوا، هوا شناسی زده بود هوا ابری و بارش کمـی برف دقیقا همون شب بارش شـهابی!و باد خیلی شدید درون حدی کـه مـیگفتن صعود خطرناکه! خیلی ناراحت بودم، درون حدی کـه سفر رو کنسل کردم،قرار شد اطراف شـهر خودم برم عکاسی!ولی هنوز دو دل بودم، آشفته و عصبی! کـه همون دوست پایـه بهم گفت مـیریم یـا ابری مـیشـه یـا نمـیشـه! منم کـه نمـیتونستم از سبلانی کـه دوماه انتظارشو کشیدم بگذرم گفتم اره مـیریم حدش من امسال عاز بارش شـهابی ندارم! حرکت کردیم،نزدیکای اردبیل کـه شدیم سایتو باز چک کردم ، هواشناسی آسمان سبلان رو کاملا صاف و بدون ابر زده بود! چشمام برق زد از خوشحالی! ولی باد رو بیشتر کرده بود! شب رسیدیم شابیل، همـه جا رو مـه گرفته بود، کوله هارو بستیم و با لندورهای اونجا که تا حسینیـه یـا همون پناهگاه رفتیم و کمپ زدیم، شب که تا صبح بـه حدی باد داشتیم کـه استرس داشتم بزنیم بـه کوه اخه شب قرار بود قله بمونیم و اون بالا بی شک باد شدید تر بود، دوتا تیمم نیمـه راه برگشته بودن!به بچه ها گفتم سلامتی هممون مـهم تر از عکسه، با وجود اینکه نزدیک 1700 کیلومتر رانندگی کردیم بیخیـالش مـیشم ،بچه ها گفتن دیگه که تا اینجا امدیم مـیریم بالا😅😅 زدیم بـه کوه و با باد شدید و سختی زیـاد خودمونو رسوندیم بـه قله! دریـاچه بالای قله اینقد زیبا بود کـه با دیدنش خستگیمون درون امد، ولی متاسفانـه همونطوری کـه هواشناسی گفته بود باد خیلی خیلی شدید بود! 70 کیلومتر درون ساعت! بـه سختی چادر زدیم
*ادامـه کامنت اول
#Meteor #savalan #ardabil #rangeetar

Read more

Media Removed

. کجاست دستان تو مجموعه شعر : ناظم حکمت مترجم : احمد پوری ناشر : نگاه فدایی وطن بار دیگر سپیده‌دمـی مـه‌آلود. دود همـه جا را گرفته از دور فریـاد کمک کمک. بشنو فریـاد فدایی وطن را بشنو و خطاب بـه وجدانت بگو کشور پاره‌پاره‌ات چشم امـید بـه تو دوخته است. درون این اثر ناظم جا به‌جا درون کنار روایت‌هایش ... .
کجاست دستان تو
مجموعه شعر : ناظم حکمت
مترجم : احمد پوری
ناشر : نگاه

فدایی وطن
بار دیگر سپیده‌دمـی مـه‌آلود.
دود همـه جا را گرفته
از دور فریـاد کمک کمک.
بشنو فریـاد فدایی وطن را
بشنو و خطاب بـه وجدانت بگو
کشور پاره‌پاره‌ات
چشم امـید بـه تو دوخته است.

در این اثر ناظم جا به‌جا درون کنار روایت‌هایش از زندگی انسان‌ها تصاویری زیبا و شاعرانـه‌ای از روابط آن‌ها بـه دست مـی‌دهد. سال‌های جنگ درون بیرون از زندان دشوارتر از درون است. پیرایـه کـه با تنگدستی زندگی را مـی‌گذراند بارها درون نامـه‌هایش از دشواری زندگی‌اش با ناظم سخن مـی‌گوید. درون یکی از نامـه‌هایی کـه برای ناظم نوشته هست وحشت از پیرشدنش را بازگو مـی‌کند و ناظم درون شعری از این نامـه یـاد مـی‌کند.اشعار ناظم درون واپسین سال‌های زندگیش سرشار هست از اندوه جدایی عنقریب و دل کندن از زندگی و زیبایی‌های آن. ناظم کـه پس از مرارت‌های زندان اکنون زندگی راحت و مناسبی مـی‌گذراند به‌دشواری تن بـه ترک آن مـی‌داد. اما وضعیت جسمـی‌اش خود او را بیش از دیگران متقاعد کرده بود کـه وقت خداحافظی نزدیک است. بیشتر مضامـین شعری او درون سه سال آخر عمر شرح پیری و تنـهایی و حسرت از یک‌سو و عشق بسیـار رمانتیک او بـه ورا از سوی دیگر است. .
#بهشت_کاغذی
#شـهر_کتاب_دارینوش
#کتاب #معرفی_کتاب #پیشنـهاد_کتاب #مطالعه #کتابخوانی #کتابفروشی #اراک
#آگاهی
#کجاست_دستان_تو
#ناظم_حکمت
#احمد_پوری
#نشر_نگاه
@negahpub .
کانال تلگرام شـهرکتاب دارینوش:
.
🆔 @Darinoushbookcity

Read more

Media Removed

ای ماه ببین چه بیم من....دور از همـه چیز و هرم من...نور رخ خویش را بتابان. ..بر خار وخس رمـیده من.. .از عمق وجود خسته خویش....با تو بـه سخن درآمدم من. ..قهر هست وجود تشنـه من...از دست زمانـه ...مـه رخ من...من تشنـه نور بی کرانم. ...جانا عطشی ست درون دل من...از غربت و بیی بنالم....وانگه کـه تویی همـه ... ای ماه ببین چه بیم من....دور از همـه چیز و هرم من...نور رخ خویش را بتابان. ..بر خار وخس رمـیده من.. .از عمق وجود خسته خویش....با تو بـه سخن درآمدم من. ..قهر هست وجود تشنـه من...از دست زمانـه ...مـه رخ من...من تشنـه نور بی کرانم. ...جانا عطشی ست درون دل من...از غربت و بیی بنالم....وانگه کـه تویی همـه من. ...ای مشک پر آب آسمانی. ....سیراب شو و ببار بر من. ..فانوس دلم بدون مـهتاب. ..زخمـی ست بـه خانـه دل من...تنـهایی و زجر عشق ناباب. ....درديست بـه جان خسته من...پر نور شوم از عمق جانت....در هر دوجهان منجی من...این شعر رو تقدیم مـیکنم بـه حضرت عشق داریوش.....🙏👌💙👌

Read more

Media Removed

. هان ای شب شوم وحشت انگیز که تا چند زنی بـه جانم آتش ؟ یـا چشم مرا ز جای بركن یـا پرده ز روی خود فروكش یـا بازگذار که تا بمـیرم كز دیدن روزگار سیرم دیری ست كه درون زمانـه ی دون از دیده همـیشـه اشكبارم عمری بـه كدورت و الم رفت که تا باقی عمر چون سپارم نـه بخت بد مراست سامان و ای شب ،‌نـه توراست هیچ پایـان چندین ... .
هان ای شب شوم وحشت انگیز

تا چند زنی بـه جانم آتش ؟

یـا چشم مرا ز جای بركن

یـا پرده ز روی خود فروكش

یـا بازگذار که تا بمـیرم

كز دیدن روزگار سیرم

دیری ست كه درون زمانـه ی دون

از دیده همـیشـه اشكبارم

عمری بـه كدورت و الم رفت

تا باقی عمر چون سپارم

نـه بخت بد مراست سامان

و ای شب ،‌نـه توراست هیچ پایـان

چندین چه كنی مرا ستیزه

بس نیست مرا غم زمانـه ؟

دل مـی بری و قرار از من

هر لحظه بـه یك ره و فسانـه

بس بس كه شدی تو فتنـه ای سخت

سرمایـه ی درد و دشمن بخت

این قصه كه مـی كنی تو با من

زین خوبتر ایچ قصه ایچ نیست

خوبست ولیك حتما از درد

نالان شد و زار زار بگریست

بشكست دلم ز بی قراری

كوتاه كن این فسانـه ،‌باری

آنجا كه ز شاخ گل فروریخت

آنجا كه بكوفت باد بر در

و آنجا كه بریخت آب مواج

تابید بر او مـه منور

ای تیره شب دراز دانی

كانجا چه نـهفته بد نـهانی ؟

بودست دلی ز درد خونین

بودست رخی ز غم مكدر

بودست بسی سر پر امـید

یـاری كه گرفته یـار درون بر

كو آنـهمـه بانگ و ناله ی زار

كو ناله ی عاشقان غمخوار ؟

در سایـه ی آن درخت ها چیست

كز دیده ی عالمـی نـهان هست ؟

عجز بشر هست این فجایع

یـا آنكه حقیقت جهان هست ؟

در سیر تو طاقتم بفرسود

زین منظره چیست عاقبت سود ؟

تو چیستی ای شب غم انگیز

در جست و جوی چه كاری آخر ؟

بس وقت گذشت و تو همانطور

استاده بـه شكل خوف آور

تاریخچه ی گذشتگانی

یـا رازگشای مردگانی؟

تو آینـه دار روزگاری

یـا درون ره عشق پرده داری ؟

یـا شدمن جان من شدستی ؟

ای شب بنـه این شگفتكاری

بگذار مرا بـه حالت خویش

با جان فسرده و دل ریش

بگذار فرو بگیرد دم خواب

كز هر طرفی همـی وزد باد

وقتی ست خوش و زمانـه خاموش

مرغ سحری كشید فریـاد

شد محو یكان یكان ستاره

تا چند كنم بـه تو نظاره ؟

بگذار بخواب اندر آیم

كز شومـی گردش زمانـه

یكدم كمتر بـه یـاد آرم
و آزاد شوم ز هر فسانـه
بگذار كه چشم ها ببندد

كمتر بـه من این جهان بخندد

Read more

Media Removed

آمد بهار و بوستان شد رشک فردوس برین / گلها شکفته درون چمن، چون روی یـار نازنین / گسترده، باد جانفزا، فرش زمرد بی شمر / افشانده، ابر پرعطا بیرون ز حد، درون ثمـین / از ارغوان و یـاسمن، طرف چمن شد پرنیـان / وز اقحوان و نسترن، سطح دمن دیبای چین / از لادن و مـیمون رسد، هر لحظه بوی جانفزا / وز سوری و نعمان وزد، هر دم شمـیم عنبرین ... آمد بهار و بوستان شد رشک فردوس برین / گلها شکفته درون چمن، چون روی یـار نازنین / گسترده، باد جانفزا، فرش زمرد بی شمر / افشانده، ابر پرعطا بیرون ز حد، درون ثمـین / از ارغوان و یـاسمن، طرف چمن شد پرنیـان / وز اقحوان و نسترن، سطح دمن دیبای چین / از لادن و مـیمون رسد، هر لحظه بوی جانفزا / وز سوری و نعمان وزد، هر دم شمـیم عنبرین / از سنبل و نرگس، جهان باشد بـه مانند جنان / وز سوسن و نسرین، زمـین چون روضه خلدبرین / از فرط لاله، بوستان گشته بـه از باغ ارم / وز فیض ژاله، گلستان رشک نگارستان چین / از قمری و کبک و هزار، آید نوای ارغنون / وز سیره و کوکو و سار، آواز چنگ راستین / از شارک و توکا رسد، هر لحظه صوتی دلربا / وز بوالملیح و فاخته، هر دم نوایی دلنشین / بر شاخ باشد زند خوان، هر شام چون رامشگران / ورشان بـه سان موبدان، هر صبح با صوت حزین / یک سو نوای بلبلان، یک سو گل و ریحان و بان / یک سو نسیم خوش وزان، یک سو روان ماء معین / شد موسم عیش و طرب، بگذشت هنگام کرب / جام مـی گلگون طلب، از گلعذاری مـه جبین / قدش چو سرو بوستان، خدش بـه رنگ ارغوان / بویش چو بوی ضیمران، جسمش چو برگ یـاسمـین / چشمش چو چشم آهوان، ابروش مانند کمان / آب بقایش درون دهان، مـهرش هویدا از جبین / رویش چو روز وصل او، گیتی فروز و دلگشا / مویش چو شام هجر من، آشفته و پرتاب و چین / با اینچنین زیبا صنم، حتما به بستان زد قدم / جان فارغ از هر رنج و غم، دل خالی از هر مـهر و کین / خاصه کنون کاندر جهان، گردیده مولودی عیـان / کز بهر ذات پا ک آن، شد امتزاج ماء و طین / از بهر تکریمش مـیان، بربسته خیل انبیـا / از بهر تعظیمش کمر، خم کرده چرخ هفتمـین / مـهدی امام منتظر، نو باوه خیرالبشر / خلق دو عالم سر بـه سر، بر خوان احسانش، نگین / مـهر از ضیـائش ذره ای، بدر از عطایش بدره ای / دریـا ز جودش قطره ای، گردون ز کشتش خوشـه چین / مرآت ذات کبریـا، مشکوه انوار هدا / منظور بعث انبیـا، مقصود خلق عالمـین / امرش قضا، حکمش قدر، حبش جنان، بغضش سقر / خاک رهش، زیبد اگر بر طره ساید حورعین / دانند قرآن سر بـه سر، بابی ز مدحش مختصر / اصحاب علم و معرفت، ارباب ایمان و یقین / سلطان دین، شاه زمن، مالک رقاب مرد و زن / دارد بـه امر ذوالمنن، روی زمـین زیر نگین / ذاتش بـه امر دادگر، شد منبع فیض بشر / خیل ملایک سر بـه سر، درون بند الطافش رهین / حبش، سفینـه نوح آمد
#امام_خمـینی
#اللهم_عجل_الولیک_الفرج #نيمـه_شعبان #ميلاد_امام_زمان_عج #خوشنويس #فرهاد_رحمتى
#penman #calligraphy
#art #illustration #drawing #draw #picture #photography #artist #sketch #sketchbook #paper #pen #pencil #artsy

Read more

Media Removed

آمد بهار و بوستان شد رشک فردوس برین گلها شکفته درون چمن، چون روی یـار نازنین گسترده، باد جانفزا، فرش زمرد بی شمر افشانده، ابر پرعطا بیرون ز حد، درون ثمـین از ارغوان و یـاسمن، طرف چمن شد پرنیـان وز اقحوان و نسترن، سطح دمن دیبای چین از لادن و مـیمون رسد، هر لحظه بوی جانفزا وز سوری و نعمان وزد، هر دم شمـیم عنبرین از ... آمد بهار و بوستان شد رشک فردوس برین
گلها شکفته درون چمن، چون روی یـار نازنین
گسترده، باد جانفزا، فرش زمرد بی شمر
افشانده، ابر پرعطا بیرون ز حد، درون ثمـین
از ارغوان و یـاسمن، طرف چمن شد پرنیـان
وز اقحوان و نسترن، سطح دمن دیبای چین
از لادن و مـیمون رسد، هر لحظه بوی جانفزا
وز سوری و نعمان وزد، هر دم شمـیم عنبرین
از سنبل و نرگس، جهان باشد بـه مانند جنان
وز سوسن و نسرین، زمـین چون روضه خلدبرین
از فرط لاله، بوستان گشته بـه از باغ ارم
وز فیض ژاله، گلستان رشک نگارستان چین
از قمری و کبک و هزار، آید نوای ارغنون
وز سیره و کوکو و سار، آواز چنگ راستین
از شارک و توکا رسد، هر لحظه صوتی دلربا
وز بوالملیح و فاخته، هر دم نوایی دلنشین
بر شاخ باشد زند خوان، هر شام چون رامشگران
ورشان بـه سان موبدان، هر صبح با صوت حزین
یک سو نوای بلبلان، یک سو گل و ریحان و بان
یک سو نسیم خوش وزان، یک سو روان ماء معین
شد موسم عیش و طرب، بگذشت هنگام کرب
جام مـی گلگون طلب، از گلعذاری مـه جبین
قدش چو سرو بوستان، خدش بـه رنگ ارغوان
بویش چو بوی ضیمران، جسمش چو برگ یـاسمـین
چشمش چو چشم آهوان، ابروش مانند کمان
آب بقایش درون دهان، مـهرش هویدا از جبین
رویش چو روز وصل او، گیتی فروز و دلگشا
مویش چو شام هجر من، آشفته و پرتاب و چین
با اینچنین زیبا صنم، حتما به بستان زد قدم
جان فارغ از هر رنج و غم، دل خالی از هر مـهر و کین
خاصه کنون کاندر جهان، گردیده مولودی عیـان
کز بهر ذات پا ک آن، شد امتزاج ماء و طین
از بهر تکریمش مـیان، بربسته خیل انبیـا
از بهر تعظیمش کمر، خم کرده چرخ هفتمـین
#مـهدی_امام_منتظر، نو باوه خیرالبشر
خلق دو عالم سر بـه سر، بر خوان احسانش، نگین
مـهر از ضیـائش ذره ای، بدر از عطایش بدره ای
دریـا ز جودش قطره ای، گردون ز کشتش خوشـه چین
مرآت ذات کبریـا، مشکوه انوار هدا
منظور بعث انبیـا، مقصود خلق عالمـین
امرش قضا، حکمش قدر، حبش جنان، بغضش سقر
خاک رهش، زیبد اگر بر طره ساید حورعین
دانند قرآن سر بـه سر، بابی ز مدحش مختصر
اصحاب علم و معرفت، ارباب ایمان و یقین
سلطان دین، شاه زمن، مالک رقاب مرد و زن
دارد بـه امر ذوالمنن، روی زمـین زیر نگین
ذاتش بـه امر دادگر، شد منبع فیض بشر
خیل ملایک سر بـه سر، درون بند الطافش رهین
حبش، سفینـه نوح آمد درون مثل، لیکن اگر
مـهرش نبودی نوح را، مـی بود با طوفان قرین
گر نـه وجود اقدسش، ظاهر شدی اندر جهان
کامل نگشتی دین حق، ز امروز که تا روز پسین
ایزد بـه نامش زد رقم، منشور ختم الاوصیـا
چونانکه جد امجدش، گردید ختم المرسلین ...
#حضرت_امام_خمـینی_ره
عکس: اردیبهشت ۱۳۹۷ #بالکن #شمعدانی_عطری

Read more

Media Removed

همـه دردم همـه داغم همـه عشقم همـه سوزم همـه درون هم گذرد هر مـه و سال و شب و روزم وصل و هجرم شده یکسان همـه از دولت عشقت چه بخندم چه بگریم چه بسازم چه بسوزم گفتنی نیست کـه گویم ز فراقت بـه چه حالم حیف و صد حیف کـه دور از تو ندانی بـه چه روزم دست و پایم طپش دل همـه از کار فکنده چشم بر جلوهٔ دیدار نیفتاده هنوزم غصهٔ‌ بی‌غمـیم ... همـه دردم همـه داغم همـه عشقم همـه سوزم
همـه درون هم گذرد هر مـه و سال و شب و روزم
وصل و هجرم شده یکسان همـه از دولت عشقت
چه بخندم چه بگریم چه بسازم چه بسوزم
گفتنی نیست کـه گویم ز فراقت بـه چه حالم
حیف و صد حیف کـه دور از تو ندانی بـه چه روزم
دست و پایم طپش دل همـه از کار فکنده
چشم بر جلوهٔ دیدار نیفتاده هنوزم
غصهٔ‌ بی‌غمـیم داغ کند ور نـه بگویم
داغ بی‌دردیم از پا فکند ور نـه بسوزم
رضیم، جملهٔ آفاق فروزان ز چراغم
همچو مـه، چشم بدریوزهٔ خورشید ندوزم

Read more

Media Removed

نور مـهمترين عامل درون ستايش و فهم ما از فضاست، اين بار نور وسيله اى براى درك فضايى كه بـه واسط آن ادراك مى شود نيست، خود نور بـه عنوان موضوع مورد طراحى و چگونگى نمايان شدن آن بهانـه اى براى نگاه ابژكتيو بـه نور شده است. استفاده از مس با خاصيت شكل پذيرى زياد و توانايى ايجاد نور از طريق رسانش امكان هم نشينى فرم ... نور مـهمترين عامل درون ستايش و فهم ما از فضاست، اين بار نور وسيله اى براى درك فضايى كه بـه واسط آن ادراك مى شود نيست، خود نور بـه عنوان موضوع مورد طراحى و چگونگى نمايان شدن آن بهانـه اى براى نگاه ابژكتيو بـه نور شده است.
استفاده از مس با خاصيت شكل پذيرى زياد و توانايى ايجاد نور از طريق رسانش امكان هم نشينى فرم و معنى را توأمان درون طراحى ابژكت روشنايى فراهم نموده.
‎ایـن چـراغ حاصـل ترکیـب مـس و شیشـه اسـت کـه درون ایـن مـیـان مـس نقشـی کاربـردی و رسـانا دارد.لایـه هــای مــس و شیشــه کــه نــور حاصــل از چراغهــای کوچــک را بــه اطــراف مــی تاباننــد درون کنـار هـم حجمـی نـرم پدیـد آورده کـه بـه نوعـی شـکل تکامـل یـافتـه ای از نقشـهـای سـنتی ایرانـی را تداعـی مـیکنـد. بـرای سـر هـم کـردن ایـن چـراغ از هیچگونـه چسـب یـا جـوش اسـتفاده نشــده و لایـه هــای شیشــه و مــس بــه وســیله ی قطعــات کوچکــی کــه لامــپ هــای ال ای دی درون درون آن هـا قـرار گرفتـه بـه هـم دوختـه و مـهـار شـده اند. مبـدل الکتریکـی و ملزومـات آن درون درون پایـه چوبـی از جنـس چـوب افـرا مخفـی شـده و جریـان ضعیـف بـرق را از راه لایـه هـای مـس بـه مولدهـای نـور ال ئـی دی مـیرسـاند. ایـن لامـپ هـا بـه همـراه مولدهـای نـور موجـود درون پایـه، کل ‎لايه هـای ابژكت را یکنواخـت روشـن مى كند.

استوديو طراحى براكت
شروين حسينى
همكاران طراحى و ساخت:
على اعتمادى
فريد انوارى

نمايشگاه گروهى روشنايى
طراحان ،معماران و هنرمندان

#lightonlightoff
#objet
#bracketds
#shervinhosseini

Read more

Media Removed

مــــــــــــرد حتما اینجوریـا باشـه... اول از همـه پســر حتما متــین باشــه!!!! ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻪ عشقش ﺑﮕﻪ :ﺭﻭﺳــــﺮﻳﺘﻮ ﺑﮑﺶ ﺟﻠﻮ ﺑﻴﻨﻢ...!! ﻳﺎ ﻣﻦ ﻣﻴﺮﺳــــﻮﻧﻤﺖ ﺧﻮﻧﻪ ﻳﺎ ﻫﻴﭻ ﮐﺲ...!! فقــط بخاطــر خوشگلیت تورو نخـــواد!! گاهی سـر بـه سـرت بـذاره!! پشت گوشی بـه جای جانم نگه بله؟تا بعــد قط بزنی زیر گــریـه! با ... مــــــــــــرد حتما اینجوریـا باشـه... اول از همـه پســر حتما متــین باشــه!!!! ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻪ عشقش ﺑﮕﻪ :ﺭﻭﺳــــﺮﻳﺘﻮ ﺑﮑﺶ ﺟﻠﻮ ﺑﻴﻨﻢ...!! ﻳﺎ ﻣﻦ ﻣﻴﺮﺳــــﻮﻧﻤﺖ ﺧﻮﻧﻪ ﻳﺎ ﻫﻴﭻ ﮐﺲ...!! فقــط بخاطــر خوشگلیت تورو نخـــواد!! گاهی سـر بـه سـرت بـذاره!! پشت گوشی بـه جای جانم نگه بله؟تا بعــد قط بزنی زیر گــریـه!

با مردونگیش غصه هاتو آب کنـه نـه کـه از غصه آبت کنـه!! ﻫﻤﻴﺸﻪ ﭘﺎﺳــــﺘﻴﻞ و پفــک ﺑﺨﺮﻩ!

وقتی دلت گرفته جوری آرومت کنـه کـه هزار نفــر نتونن!! عاشقانـه صدات کنـه، حتی وقتی واقعا خسته س!! ﻗﻴﺎﻓـــﺶ ﻣــــﺮﺩﻭﻧﻪ ﺑﺎﺷﻪ :)) ابروهاشــو برنــداره!!! پیراهن مــردونـه بپـوشـه آستیناشــو که تا آرنج بزنـه بالا!! بــــو ادکلــنش هــمـه جــا رو برداره!! وقتی مـیره که تا یـه ساعت دســتات بوی ادکلنشــو بده..!! اگه روزی دیرکرد عصبانی شدی و سرش داد زدی بزاره بـه حساب دلتنگی شدیدت!! همـیشـه حواسش بهت باشـه، حتی وقتی کنارت نیست... ﺟﺪی ﺑﺎﺷﻪ...! زیـاد اهل رفیــق بازی و این چیــزا نباشـه!! ﻓﻘـــــــﻂ ﻭﺍﺳﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺨﻨﺪﻩ!! ﺑﺎ ﻫﻤﻪ ﺟﺪی ﺑﺎﺷﻪ!! وقتی قربون صدقــه ات مـیره دلت ضعف بره...!!! بددهن نباشـه و وقتــی ازت حرف بد مـی شنوه بگه "خانوم بی ادبـــم چی گفت؟!" ﻓﻘﻂ ﻗﺮﺑﻮﻥ ﺻﺪﻗﻪ ی ﺗﻮوووووﻭﻭﻭ ﺑﺮﻩ!! ﺑﺰﺍﺭﻩ ﺑﺎﺯﻭﺷو ﮔﺎﺯ ﺑﮕﻴﺮی!! ﺑﺎﯾﺪ ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﺍﺑﻬﺖ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻪ ﮐﻪ وﻗﺘﯽ بهت زنگید بگی:ﺍﻭﻩ ﺍﻭﻩ ﺁﻗﺎﻣﻮﻥ ﺯﻧﮓ ﺯﺩ…! از ته دل حرف بزنـه و صادق باشـه!! بزاره موهاشــو تو درست کنی!! اگه جایی تشنت شد دستشو بگــیره جلو شیر آب بگه از دست من حتما بخــوری!! اگه روزی بهش گفتی مـیخوام برم بگــه کجا؟؟غلـــط مـیکنی مـیـــری،بخوای نخوای مال خودمـی!! توی جمع بیشـــتر هواتو داشته باشـه!! ﺗﻮ ﺑﺮﻑ ﺑﺒﺮﺗﺖ ﺑﺰﻭﺭ ﺑﻬﺖ بستنی ﺑﺪﻩ!! با پول باباش کاری نداشته باشـه هر چی هست از خود خودش باشـه!!مـهربون باشـه اما لوس و ننر نباشـه!

اگه باهاش قهر کردی نصف شب اس بده بگه اصن معلومـه این موقع شب بغل من چرا خالـــیـه؟؟ ﺑﮕﻪ ﻓﻘﻂ ﺗﻮ ﺑﺎﻳﺪ ﻟﺒﺎﺳــــﺎﻣﻮ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ کنی!! از همـه مـهــــمتر.... ﺑﺰﺍﺭﻩ ﻣﻮﻗﻊ PES ﺑﺎﺯی ﻛﺮﺩﻥ ﭼﺸﻤﺎﺷﻮ ﺑﮕﻴﺮی ﻛﻪ ﻧﺒﺮه!خخخخخ 😊

Read more

Media Removed

خــداحــافــظ تـــابــسـتــان خــداحــافـظ پــوســت هــای تیــره ... خـــداحــافظ استـــخرو باشـــگاه لـــاک های جیــــغ لبـــاس هــای رنــگی رنگی کفـــش هــای صنـــدل شـــب ها تاصـــب بیــدار پــای فیلم و اینتـــرنت روزایــــ تــا ب ظهـــر خــوابـ مـهـــمونی ... خــداحــافــظ تـــابــسـتــان 👋
خــداحــافـظ پــوســت هــای تیــره ...
خـــداحــافظ استـــخرو باشـــگاه 💪🏊
لـــاک های جیــــغ 💅
لبـــاس هــای رنــگی رنگی👗👒👠
کفـــش هــای صنـــدل 👡
شـــب ها تاصـــب بیــدار پــای فیلم و اینتـــرنت
روزایــــ تــا ب ظهـــر خــوابـ
مـهـــمونی و دور همـــــی
شبـــ گــردی
مســافرتـــ بی برنـــامـه
خـــداحافــظ زنـــدگی بی دلیـــل
واقـــعا تابــســـتون کوتــاهه 😔
خـــداحافــــــــظ تـــابســــتونـــــ نـــــــودو چهــــــار 【ســـه مــاه گذشـــت ...😭
بعضیـــها دلـــشون شکســـت 💔
بعـــضیـها دل شکــــوندن ..👿
خیـــلیـا عـــاشق شـــدن ..💑 خیلــــیـا تنـــها😔
خیلیـــــا از بیـــنمون رفتـــن 😭
خیلــــیـا بیـــنمون اومـــدن 😊
گـــریـه کردیـــــم😭 خندیدیمـــــ😝😜
ارزو دارمـــــــ پـــاییـــزی ک درون پیـــش داریـــد اغــــاز روزهـــایی باشـــه ک ارزوشــــو داریـــد 😊❤💟💝🌷】

Read more
دل یـاد زمان بـچگی کرد... . دلم یـاد بیست سال پیش کرده هـوای بـستـگان خـویـش کرده همان موقع که دلها شاد بودند همـه دل زنده و آباد بودند هم کوی و گذر لطف و صفا بود سـخـن از مـهـربانی و وفا بود قدیما زندگی رنگی دگر داشت زمونـه ریتم و آهنگی دگر داشت یـه رنگی بود و لطف و مـهربانی سٌـرور و جشن بود و ... دل یـاد زمان بـچگی کرد...
. دلم یـاد بیست سال پیش کرده هـوای بـستـگان خـویـش کرده

همان موقع که دلها شاد بودند همـه دل زنده و آباد بودند

هم کوی و گذر لطف و صفا بود سـخـن از مـهـربانی و وفا بود

قدیما زندگی رنگی دگر داشت زمونـه ریتم و آهنگی دگر داشت

یـه رنگی بود و لطف و مـهربانی سٌـرور و جشن بود و شـادمـانی

قدیما هیچکس نامردی نمـی کردــی ابـراز دلـســردی نمـی کرد

چرا بازار نـامـــردی شلوغه چرا مـهر و وفــاداری دروغه!؟ چرا مردم شدند در غم گرفتار دلـم تنگه از این آشفتـه بازار

بگو رحَم و مروتها کجا رفت؟ جوانمردی فتوتها کجا رفت؟

بـرادر بـا بـرادر جنگ داره پدر از بچه خود ننگ داره

جوان تا ظهر زیر رختخوابه پدر بیچــاره درون رنـج و عذابه

قدیما کـه همش حرف پسر بود عـصـای پیــریِ دست پدر بود

اکنون برخی پسرها بی بخارند تعصب مَـردی و غیــرت ندارند  لعنت بـه این رسم زمونـه بـه این دنیـای بر عوارونـه

یکی مـاشیـن مـیـلیــاردی سـواره یکی دیگر موتور سیکلت هـم نداره

یکی درگیر درد بی علاجه یکی دنـبــال وام ازدواجــه

Read more

Media Removed

. دل من مست تو شد نیست دگر فرصت تدبیر و کشیدست دلم عقل مرا سخت بـه زنجیر و نشاندست دلم یـاد تو را درون سر و دیگر نبُود قدرت ادراک بجز درک وجود مـه دلدار و همان یـار و همان سرور و سالار و سپهدار و علمدار پیمبر و همان فاتح خیبر و همان ساقی کوثر و همان حیدر صفدر... علی کیست...؟ علی دلبر و جانان و علی لایق ... .
دل من مست تو شد
نیست دگر فرصت تدبیر
و کشیدست دلم عقل مرا سخت بـه زنجیر
و نشاندست دلم یـاد تو را درون سر
و دیگر نبُود قدرت ادراک بجز
درک وجود مـه دلدار
و همان یـار و همان سرور و سالار
و سپهدار و علمدار پیمبر
و همان فاتح خیبر و همان ساقی کوثر
و همان حیدر صفدر...
علی کیست...؟
علی دلبر و جانان و علی لایق عشق است
و خوش آن دل کـه به عشق رخ دلدار بجوشد .
.و خوش آن کـه مداوم
ز مـی و باده ی دلدار بنوشد
تو علی شیر خدایی
علی ای حضرت مولا بـه خدا راهی نبُود
پیش دو چشمم بـه جز ایوان طلایت
که شود باز درون و صحن و سرایت
به دل روضه ی جنت
به خدا حب تو فاطمـه و اهل تو درون دل
شده نورم و شده حس سرورم
به خدا قلب پر از و شور است
و پر از حس سرور است
و شب روز خروشد
علی تو شیر خدایی
 لا فَتى اِلاّ عَلِىّ، لا سَيفَ اِلاّ ذُو الفَقار
.
.
.
ولادت حضرت امـیر المومنان امام علی و روز پدر خدمت همـه پدران عزیز دوست داشتنی تبریک و تهنیت عرض مـیکنم چه پدرانی کـه در قید حیـات هستن یـا بین ما نیستن سفره دلشون پر نور پر از برکت حب علی.. ان شا الله ♥🌹🙏
.
#امام_علی #علی #روزپدر

Read more

Media Removed

️🏼️🏼️🏼 #مولوى_كورد نمونـه اي از اشعار مولوي كرد: ئيمشـه و هه م ديسان ده روون پر خه مـه ن: (دوباره امشب دلم پرغم است) ئه ساسه ي ماته م جه لامان جه مـه ن: (اسباب ماتم نزد ما جمع است) نـه تاو دووري دل بي قه راره ن: (تاب دوري ندارم، دلم بي قرار است) بيـنايي ديده م ج خه فه ت که تا ره ن:( روشـنـايي ديـده ... ❤️👇🏼❤️👇🏼❤️👇🏼
#مولوى_كورد
نمونـه اي از اشعار مولوي كرد:

ئيمشـه و هه م ديسان ده روون پر خه مـه ن: (دوباره امشب دلم پرغم است)

ئه ساسه ي ماته م جه لامان جه مـه ن: (اسباب ماتم نزد ما جمع است)

نـه تاو دووري دل بي قه راره ن: (تاب دوري ندارم، دلم بي قرار است)

بيـنايي ديده م ج خه فه ت که تا ره ن:( روشـنـايي ديـده ام از اندوه تيره شده)

شريخه و گه رمـه ي هه ور دووري دوس:( رعد و برق ابر و فراق يار)

وه فه نا بـه رده ن مـه غز و ره گ و پوس: (مغز و رگ و پوستم را فنا كرده)

شـه راه ره ي گرپه ي نارمـه هجوري: (شعله آتش هجران)

كه ر ده ن وه غوبار كو گاي سه بووري: (كوه صبرم را بر باد داده است)

سید عبدالرحیم ملا سعید معدومـی تاوگوزی معروف بـه مولوی کرد و مولوی تاوگوزی و با تخلص معدومـی (زاده: ۱۱۸۶ ه‍.ش درون روستای سرشاته از توابع تاودر جوانرود – درگذشت: ۱۲۶۲ ه‍.ش درون روستای سرشاته از توابع تاودر جوانرود) شاعر و عارف نامـی کرد کـه در حلبچه، سنندج، سلیمانیـه، پاوه و مـهاباد بهب علم پرداخت. وی از پیروان طریقت نقشبندی بود. عمدهٔ شـهرت وی بـه واسطه اشعار عاشقانـه و عارفانـه است.
عكس از @farshid_saba ----------------------------------
‎بهترين عكس هاى خودتون رو بـه دايركت ،تلگرام و يا هشتك ارسال كنيد
_____________________________

#iran #sanandaj #sena #sna #kordestan #kurdistan #kurd #san #abidar #aviar
‎ #سنندج #سنـه #كردستان #كورد #كوردي #آبيدر #آوير #پاتوق_سنندجيها #پاتوق_سنندجى #ايران
‎دوستاتون رو تك كنيد

Read more

Media Removed

. #پست_مشترک_ولادت_حضرت_معصومـه (س) ‌‌‌‌ ‌ ولادت با سعادت کریمـه اهل بیت حضرت فاطمـه معصومـه سلام الله علیـها را بـه ساحت مقدس حضرت بقية الله الأ عظم مــهدی مـوعود ( عجَّل الله تعالى فرجه الشريف ) روحى و ارواح العالمين لتراب مقدمــه الفــداء و هـمـه ی مســلمانان تهنيت و تبريك عرض مينمايم ... .
#پست_مشترک_ولادت_حضرت_معصومـه (س)
‌‌‌‌

🍃🔹🌷💐ولادت با سعادت کریمـه اهل بیت حضرت فاطمـه معصومـه سلام الله علیـها را بـه ساحت مقدس حضرت بقية الله الأ عظم مــهدی مـوعود ( عجَّل الله تعالى فرجه الشريف ) روحى و ارواح العالمين لتراب مقدمــه الفــداء و هـمـه ی مســلمانان تهنيت و تبريك عرض مينمايم 💐🌸🌷❤🍃 . .

‌‌
‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌‌‌‌🌸🌹‌🍃🔹‌🌷🔹🍃🌹🌸
‌‌‌‌

✅‌‌🌸 #حدیث

✅🌸 #کلامکم_نور


🌷❤حضرت امام رضا جان عليه السلام :

مَن زارَها بِقُمَّ كَمَن زارَني ؛ .

‌‌‌
هر كس (حضرت معصومـه عليها السلام ) را درون قم
زيارت كند ، چنان هست كه مرا زيارت كرده هست .
‌‌‌
📚کامل الزيارات ، ص 536 .📚
‌‌

‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌‌‌‌🌸🌹‌🍃🔹‌🌷🔹🍃🌹🌸
‌‌‌‌
‌‌
ازشب مـیلاد تو اینگونـه حاصل مـی شود
ماه روز اول ذی القعده کامل مـی شود
🍃🌷
بارها سر درون مـیارد از شب مـیلاد تو
تا کـه جبرائیل ازخورشید غافل مـی شود
🍃🌷
گوئیـا شان نزولش مـی شود ایران ما
هرچه بر "موسی بن جعفر"سوره نازل مـی شود
🍃🌷
پای او "شاه چراغ "ودستها "عبدالعظیم"
چشم ایران چون کـه مشـهدگشت-قم=دل مـی شود
🍃🌷
خاک مشـهد نسخه ی ایرانی کرب وبلاست
حضرت معصومـه زینب را معادل مـی شود
🍃🌷
هرچه قابل تر درون این مجموعه ناقابل تر است
هرچه ناقابل درون این مجموعه قابل مـی شود
🍃🌷
هرکسی از خویش داخل گشت خارج مـی شود
هرکسی از خویش خارج گشت داخل مـی شود
🍃🌷
هرکسی درشـهر عاقل گشت عاشق هم نشد
هرکسی درصحن عاشق گشت عاقل مـی شود
🍃🌷
رتبه ها بر عدنیـا مـی دهد اینجا جواب
شاه باترفیع درون صحن تو سائل مـی شود
🍃🌷
درحریمت شعر گفتن کار خودرا مـی کند
"شاطر عباس قمـی" هم گاه "دعبل "مـی شود
🍃🌷
اشک وقتی واقعی شد درون حرم هم سرگرفت
پس بـه جای مُهر پیشانی من گل مـی شود
🍃🌷
هرکسی طرز ارادت را بـه تو توضیح داد
صاحب یک جلد توضیح المسائل مـی شود
🍃🌷
گوشـه ای از لطف پنـهان تو کـه معلوم نیست
گوشـه ای از لطف معلوم تو"فاضل"مـی شود
🍃🌷
تاچهل شـهرمجاور وسعت اکرام توست
پس من ِهمسایـه ات رانیز شامل مـی شود
🍃🌷
مشکلات سختم آسان شد ولی کاری
دل ب از تو دارد باز مشکل مـی شود
🍃🌷
مـهدی رحیمـی( زمستان )



🍃✔ درباره ی طرح #پست_مشترک ⤵⤵ :
‌ ‌
🔹هـمـه ی بزرگواران مـیتوانند درون ایـن طـرح بزرگ
سهیم باشند فقط کافیـه به منظور برای دریـافت مطالب
و تصاویر و کلیپ ها بـه کانال سروش پیج مراجعه
بفرمـایید و پست را درون صفحه ی خود منتشر کنید
‌‌
(✅لینک کانال درون قسمت بیوگرافی موجود است✅)
‌‌‌‌‌‌‌‌
🍃📱▶✅https://sapp.ir/shaybelkhaziib
‌‌‌

‌‌التماس دعای فرج

یـا علی مدد ❤🌷

Read more

Media Removed

"خلاصه ی دنیـا" رنگِ چشمات یـه رنگِ ممنوعه س، رنگِ مُچبند و شالِ شورشیـاس هر نگاهت شروعِ یـه سفره، آخه چشمات خلاصه ی دنياس. مـیرزا کوچیک هنوز نمرده و تو جنگلِ چشمِ تو کمـین کرده باز داره نقشـه مـی کشـه واسه ساختنِ یـه جهانِ بی. یـه سیـاهکل چریک تو چشماته، وقتی اخماتو مـی کشی درهم ابری مـی شـه هوای ... "خلاصه ی دنیـا"

رنگِ چشمات یـه رنگِ ممنوعه س،
رنگِ مُچبند و شالِ شورشیـاس
هر نگاهت شروعِ یـه سفره،
آخه چشمات خلاصه ی دنياس.

مـیرزا کوچیک هنوز نمرده و تو
جنگلِ چشمِ تو کمـین کرده
باز داره نقشـه مـی کشـه واسه
ساختنِ یـه جهانِ بی.

یـه سیـاهکل چریک تو چشماته،
وقتی اخماتو مـی کشی درهم
ابری مـی شـه هوای سیسنگان،
وقتی کـه گریـه مـی کنی نم نم.

رنگِ چشماتو از کی دزدیدی؟
شايد از گربه های ایرانی
ودکا خوبه با مزه ی چشمات،
اون دو زیتون سبزِ لبنانی.

تو شمالِ چشات منو گم کن!
توی اون جنگلای بکر و عميق!
تو دلِ شالیزارِ مـه زده و
پلاژِ پرتِ بی نجات غریق.

تو نگاهت یـه کارت پستال از
یـه جزیره س تو قلبِ اقیـانوس
چشما رو خیره مـی کنـه رنگش،
مثل عشق بازیـه دو که تا طاووس.

تو نگاهت یـه دشت خشخاشـه
که داره تو حریق مـی سوزه
از نگاهت مـی باره!
مـی شکنـه با یـه چشمکت روزه.

چشای جنگلیتو وا کردی
زندگی قابل تحمل شد
حافظ ام شاعری رو ول کرد و
خطیِ پایتخت – آمل شد.

رنگِ چشماتو از کی دزدیدی؟
از کدوم برگ، از کدوم سبزه؟
که با هر گوشـه ی نگاهِ تو
قلبِ من توی مـی لرزه.

تو شمالِ چشات منو گم کن!
توی اون جنگلای بکر و عميق!
تو دلِ شالیزارِ مـه زده و
پلاژِ پرتِ بی نجات غریق.

یغما گلرویی

از مجموعه ترانـه ی من رویـایی دارم / انتشارات نگاه

Read more

Media Removed

اَصبَحتُ زایراً لَکَ یـا شحنة النجف بهر نثار مرقد تو نقد جان بـه کف تو قبله دعایی و اهل نیـاز را روی امـید سوی تو باشد ز هر طرف مـی بوسم آستانـه قصر جلال تو درون دیده اشک عذر ز تقصیر ما سلف گر پرده های چشم مرصّع بـه گوهرم فرش حریم قبر تو گردد زهی شرف خوشحالم از تلاقی خدام روضه ات باشد کنم تلافی عمری کـه شد تلف ... اَصبَحتُ زایراً لَکَ یـا شحنة النجف
بهر نثار مرقد تو نقد جان بـه کف
تو قبله دعایی و اهل نیـاز را
روی امـید سوی تو باشد ز هر طرف
مـی بوسم آستانـه قصر جلال تو
در دیده اشک عذر ز تقصیر ما سلف
گر پرده های چشم مرصّع بـه گوهرم
فرش حریم قبر تو گردد زهی شرف
خوشحالم از تلاقی خدام روضه ات
باشد کنم تلافی عمری کـه شد تلف
رو کرده ام زجمله اکناف سوی تو
تا گِریم ز حادثه دهر درون کنف
دارم توقع این کـه مِثال رجای من
یـابد ز کلک فضل تو توقیع لا تَخَف
مـه بـه کَلَف ندیدهی وین عجب کـه هست
خورشیدوار ماه جمال تو بـه کلف
بر روی عارفان ز تو مفتوح گشته است
ابواب کنت کنز بـه مفتاح من عرف
خصم تو سوخت درون تب تبت چو بو لهب
نادیده از زبانـه قهرت هنوز تف
نسبت کنندگان کف جود ترا بـه بحر
از بحر جود تو نشناسند غیر کف
رفت از جهانی کـه نـه پی بر پی تو رفت
لب پر نفیر یـا اسفا دل پر از اسف
ت هست عشق و موالات را سبب
حاشا کـه جنس گوهر رخشان بود خزف
بر کشف سِرّ لَو کشف آن را کجاست دست
کز پوست پا برون ننـهادست چون کشف
گردی بـه دیده رفت و به جَیب صبا نـهفت
اهدی اِلی الاحبة اشرف التحف
عیدتون مبارک عزیزان
التماس دعا
گروه مدیریت صفحه دانشگاه تهران

Read more

Media Removed

لطفا کپشن مطالعه بشـه . . توی تاریکی شب اگر مـه هم باشـه دید آدم رو سخت مـیکنـه توی اوضاع بیریخت این زمونـه اگه چیزی رو واسه جدی گرفتن نداشته باشی و همـه چیز رو بـه شوخی بگیری، دیگه بـه درد مردم هم مـیخندی و این دل آدم رو سخت مـیکنـه خیلی جالب بود برام، وقتی دوتا عیکی با فلاش و یکی بدون فلاش از یک منظره مـه آلود ... لطفا کپشن مطالعه بشـه
.
.
توی تاریکی شب اگر مـه هم باشـه دید آدم رو سخت مـیکنـه

توی اوضاع بیریخت این زمونـه اگه چیزی رو واسه جدی گرفتن نداشته باشی و همـه چیز رو بـه شوخی بگیری، دیگه بـه درد مردم هم مـیخندی و این

دل آدم رو سخت مـیکنـه

خیلی جالب بود برام، وقتی دوتا عیکی با فلاش و یکی بدون فلاش از یک منظره مـه آلود گرفتم، یـادم افتاد کـه قبلا توی درس علوم خونده بودم، کـه مـه ذرات و قطرات ریز آب معلق درون هوا هست. اما وقتی مـه رو نگاه مـیکنی فقط کم شدن مـیدان دیدت رو متوجه مـیشی نـه ذرات تشکیل دهندش رو
بلافاصله بعد از دید‍ن این عکسها با خودم گفتم ای کاش قـــانـــونـــے بود کـه هر مسئول کشوری رو مجبور مـیکرد بـه عـــــکاسے هــــــفتگے از مشـــــــکلات مــــــردم اونم با فـــــلاش روشـــــن

شاید اینجوری درد مردم رو لمس مـیکرد
شاید بـه مشکلات مردم نمـیخندید

خودمون هم مقصریم
فقط شنیدیم کـه باید بـه رنجها و دردها خندید
نفهمـیدیم معنیش چیـه
فقط تونستیم به منظور مشکلات خودمون و دیگران جوک و لطیفه بسازیم
چرا مـیگن کرد با غیرته؟
چرا مـیگن ترکِ باغیرت؟
چرا مـیگن لرها با غیرتن؟
چرا باور داریم بلوچ ها غیرت دارن؟
این عزیزان هم بـه مشکلاتشون مـیخندن و هم از زندگیشون لذت مـیبرن
اما به منظور خودشون معیـارهایی دارن کـه اگری پاش رو از اون فراتر گذاشت حاضرن به منظور اعتقادشون جون بدن!
ما مقصریم

به قول یک نویسنده فرانسوی درون زمان جنگ جهانی دوم وقتی آلمان بـه لهستان حمله کرد من ابراز بی تفاوتی کردم و واکنشی نشان ندادم، درون حمله آلمان بـه دانمارک دخالتی نکردم، وقتی نازی ها بـه نروژ حمله د گفتمـی با ما کاری ندارد و خود را کنار کشیدم، درون تصرف هلند سکوت کردم، درون حمله بـه بلژیک گفتم ما کشوری قدرتمند هستیم وی با ما کاری نخواهد داشت اما وقتی بعد از لوکزامبورگ نوبت بـه فرانسه رسید دیگری باقی نمانده بود کـه به یـاری ما بشتابد! حتما از تاریخ آموخت کـه درد هر بشری حتما درد ما باشد
باید به منظور انسانیت و شرافت خط قرمز داشت
باید درد همنوع را درد خود دانست

از خداوند به منظور ایران عزیز و برای مردم غیور کشورم آرزوی آرامش، صلح، آبادی و شادی دارم، آمـین

#همدردی #انسانیت #همنوعدوستی #حرف_حق #برای_هم #با_هم #خط_قرمز #مـه #جوک #مـه_آلود #تاریک #تاریکی #جامعه #همنوع_دوستی

Read more

Media Removed

به نام خدا غزل_شماره_1435_دیوان_شمس بـه گرد دل همـی‌گردی چه خواهی کرد مـی دانم چه خواهی کرد دل را خون و رخ را زرد مـی دانم یکی بازی برآوردی کـه رخت دل همـه بردی چه خواهی بعد از این بازی دگر آورد مـی دانم بـه یک غمزه جگر خستی بعد آتش اندر او بستی بخواهی پخت مـی بینم بخواهی خورد مـی دانم بـه حق اشک گرم من ... 🌹به نام خدا🌹

غزل_شماره_1435_دیوان_شمس
به گرد دل همـی‌گردی چه خواهی کرد مـی دانم
چه خواهی کرد دل را خون و رخ را زرد مـی دانم

یکی بازی برآوردی کـه رخت دل همـه بردی
چه خواهی بعد از این بازی دگر آورد مـی دانم

به یک غمزه جگر خستی بعد آتش اندر او بستی
بخواهی پخت مـی بینم بخواهی خورد مـی دانم

به حق اشک گرم من بـه حق آه سرد من
که گرمم پرس چون بینی کـه گرم از سرد مـی دانم

مرا دل سوزد و تو را دامن ولی فرق است
که سوز از سوز و دود از دود و درد از درد مـی دانم

به دل گویم کـه چون مردان صبوری کن دلم گوید
نـه مردم نی زن ار از غم ز زن که تا مرد مـی دانم

دلا چون گرد برخیزی ز هر بادی نمـی‌گفتی
که از مردی برآوردن ز دریـا گرد مـی دانم

جوابم داد دل کان مـه چو جفت و طاق مـی بازد
چو ترسا جفت گویم گر ز جفت و فرد مـی دانم

چو درون شطرنج شد قایم بریزد نرد شش پنجی
بگویم مات غم باشم اگر این نرد مـی دانم
#مولانا
مـی دانم: مـی شناسم، تشخیص مـیدهم،آگاهم، مـی توانم
گرمم پرس: از عشق درونم جویـا شو
نـه مردم و نی زن ار: نـه مردم و نـه زن اگر
از غم: بر اثر غم
ز زن که تا مرد مـی دانم: زن از مرد باز شناسم
که از مردی بر آوردن: آیـا نمـی گفتی کـه از مردی و مردانگی
ز دریـا گرد: گرد از دریـا بر آورم، کارهای محال انجام دهم جفت و طاق: اشاره بـه "همـه چیز درون جهان جفت هست و تنـها خداوند فرد است". شطرنج: نماد دنیـا
نرد شش پنجی: اشاره بـه بازیـهای دنیـایی، وسوسه بر اثر ظواهر دنیوی

Read more

Media Removed

‏‎چشم تار ١٩٩ __________🖤__________ ‏...My purblind eyes from your . باران باشد و مـهتاب باشد و يار نباشد ‏‎دنيا همـه غم باشد، اگر اين گونـه بِباشد • دنيا همـه غم شد از اين حالت چشمان پر آب اى آه ز چشمى كه بكرد چشم مرا غرق بـه آب • من دور شدم زانكه بكرد اين ديده پر آب اى آه ز يارى كه بيانداخت مرا باز ... ‏‎چشم تار ١٩٩
__________🖤__________
‏...My purblind eyes from your
.
باران باشد و مـهتاب باشد و يار نباشد
‏‎دنيا همـه غم باشد، اگر اين گونـه بِباشد

دنيا همـه غم شد از اين حالت چشمان پر آب
اى آه ز چشمى كه بكرد چشم مرا غرق بـه آب

من دور شدم زانكه بكرد اين ديده پر آب
اى آه ز يارى كه بيانداخت مرا باز بتاب

يا رب من و اين مسير تنـها و حالت بارانى
ريزد همـه اشك و خون دل ز نامـهربانى

من حال غروب بارانى و مـه گرفته ام جان
اى آه ز جانى كه ز او دست بريده ام جان

اين اشك دو ديده ام همـه خون دل من
آه دوستت داشتم تو را اى همـه ى جون و دل من

دنيا همـه ماتم شد و تو هم مات شوى روزى
ياد آر دو چشمانى كه بشد از تو تار روزى

ديدند طبيبانى دو چشمم را امروز
سوختند ز حالم كه بود گيتى فروز

گفتند كه اين سوز دل هست مايه ى اين تاريه چشم
خون هست ز داغت همـه ى اين سرخيه چشم

اين ديده همـه آب و همـه تار كجايى اى يار
ديگر نتوانم كه ببينم رخ زيبايت را يكبار

مانده بـه دلم حسرت ديدار تو از اين چشم ترم
اين ديده بسوزد و اى كاش منم از ياد نرم

اى آه شده تار مرا اين ديده ى غم بار
ايكاش تو ميديدى چشمم را تنـها يكبار

هرگاه كه باران گشت و مـه آلود هوا شد
ياد آر تو يك ديده روزى بـه هوايت بـه هوا شد

رفت از چشم خرابم همـه ى نور دو ديده
زيرا كه برفت از برم آن يار و دلم غم ديده

بى نور و پر از سوز و به آب و شده خون جگر
چشمم كه خبردار شد رفت يارم با يار دگر

اين شد كه بشد چشم ترم ديگر تار
سوزد بـه ابد اين دل من از آن يار
.
__________🖤__________
شُد. تار. چِشمَم. از. يار. كه. كَرد. بيقَرار. مَرا. آن. دِلبَرِ. دِلدار. . .
... .. بريل شد خط من اينبار
كه ديگر گشته ست چشم تار
__________🖤__________

Read more

Media Removed

اشعار مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمـی صافی گلپایگانی درون آمد بار ديگر ماه يزدان  بـه فرّ و شوكت و فيض فراوان . صباح مكرمت گرديد طالع  منوّر شد جهان از طلعت آن . بهار توبه و آمرزش آمد  مـه ايمان و عيد حق پرستان . نسيم مغفرت هر سو وزان است  سحاب مرحمت باشد خروشان . مـه روزه هست و هنگام عبادت  خوشا ... اشعار مرجع عالیقدر
حضرت آیت الله العظمـی صافی گلپایگانی
در آمد بار ديگر ماه يزدان 
به فرّ و شوكت و فيض فراوان .
صباح مكرمت گرديد طالع 
منوّر شد جهان از طلعت آن .
بهار توبه و آمرزش آمد 
مـه ايمان و عيد حق پرستان .
نسيم مغفرت هر سو وزان است 
سحاب مرحمت باشد خروشان .
مـه روزه هست و هنگام عبادت 
خوشا حال نكوي روزه داران .
در آ درون مكتب «صوموا تصحوا» 
كه درون آن مي‎شود امراض درمان .
هلا بر خود بنازيد و بباليد 
كه ايزد را درون اين ماهيد مـهمان .
الا اي معصيت كار گرفتار! 
كه از كردار خود هستي پشيمان .
چرا بيگانـه‎اي از درگه دوست؟ 
چرا حال تو زار هست و پريشان؟ .
بنـه تاريكي جهل و ضلالت 
بيا درون پرتو انوار قرآن .
مپو زين بعد ره شرّ و شقاوت 
بيا اندر طريق خير و احسان .
مشو نوميد از عفو خداوند 
و گر هستي غريق بحر عصيان .
بيا درون مكتب «توبوا الي الله» 
ز قرآن آيه «لاتقنطوا» خوان .
جهان را نور رحمت كرده روشن 
منوّر شد ز اشراقش دل و جان .
مبادا كفر اين نعمت نماييد 
كه نعمت، سلب مي‎گردد ز كفران .
مبارك ماه و اوقات شريفي است 
به لهو و بيهده ضايع مگردان .
غنيمت دان دعا و عرض حاجات 
نماز و روزه و نيكي بـه اخوان .
به خود آ اي گنـه كار نگون حال! 
رها كن رشته بيداد و طغيان .
بيا با خالق خود آشنا شو 
مرو زين بيش، اندر راه شيطان .
خدايا! از كرم بر من ببخشاي 
به رويم باز كن ابواب عرفان .
ز ما بر احمد(ص) و آلش تحيّات 
فروزان که تا بود مـهر درخشان

Read more

Media Removed

... نظامـی: .: ای مدنی برقع و مکی نقاب سایـه نشین چند بود آفتاب گر مـهی از مـهر تو موئی بیـار ور گلی از باغ تو بوئی بیـار منتظران را بهآمد نفس ای ز تو فریـاد بـه فریـادرس سوی عجم ران ن درون عرب زرده روز اینک و شبدیز شب ملک برآرای و جهان تازه کن هردو جهانرا پر از آوازه کن سکه تو زن که تا امرا کم زنند خطبه ... ...
نظامـی:
.:
ای مدنی برقع و مکی نقاب
سایـه نشین چند بود آفتاب

گر مـهی از مـهر تو موئی بیـار
ور گلی از باغ تو بوئی بیـار

منتظران را بهآمد نفس
ای ز تو فریـاد بـه فریـادرس

سوی عجم ران ن درون عرب
زرده روز اینک و شبدیز شب

ملک برآرای و جهان تازه کن
هردو جهانرا پر از آوازه کن

سکه تو زن که تا امرا کم زنند
خطبه تو کن که تا خطبا دم زنند

خاک تو بوئی بـه ولایت سپرد
باد نفاق آمد و آن بوی برد

باز کش این مسند از آسودگان
غسل ده این منبر از آلودگان

خانـه غولند بپردازشان
در غله دان عدم اندازشان

کم کن اجری کـه زیـادت خورند
خاص کن اقطاع کـه غارتگرند

ما همـه جسمـیم بیـا جان تو باش
ما همـه موریم سلیمان تو باش

از طرفی رخنـه دین مـیکنند
وز دگر اطراف کمـین مـیکنند

شحنـه توئی قافله تنـها چراست
قلب تو داری علم آنجا چراست

یـا علیی درون صف مـیدان فرست
یـا عمری درون ره شیطان فرست

شب بـه سر ماه یمانی درآر
سر چو مـه از برد یمانی برآر

با دو سه درون بند کمربند باش
کم زن این کم زده چند باش

پانصد و هفتاد بس ایـام خواب
روز بلندست بـه مجلس شتاب

خیز و بفرمای سرافیل را
باد دمـیدن دو سه قندیل را

خلوتی پرده اسرار شو
ما همـه خفتیم تو بیدار شو

ز آفت این خانـه آفت پذیر
دست برآور همـه را دست گیر

هر چه رضای تو بجز راست نیست
با توی را سر وا خواست نیست

گر نظر از راه عنایت کنی
جمله مـهمات کفایت کنی

دایره بنمای بـه انگشت دست
تا بـه تو بخشیده شود هر چه هست

با تو تصرف کـه کند وقت کار
از پی آمرزش مشتی غبار

از تو یکی پرده برانداختن
وز دو جهان خرقه درانداختن

مغز نظامـی کـه خبر جوی تست
زنده دل از غالیـه بوی تست

از نفسش بوی وفائی ببخش
ملک فریدون بـه گدائی ببخش

#نظامـی
#علی_برات_نژاد
#خوشنویسی
#نستعلیق
#شعر_ناب
#Calligraphy

Read more

Media Removed

شاه شــطرنج منی با رخ مـاهت چکنم؟ با سپید دل و چشـمان سیـاهت چـکنم؟ که تا ابـد درون دلـی و گاه بـه گاهی دیــده این هـمـه زیر و بم گاه بـه گاهت چکـنم؟ سپه حسن تو از تاب غــزل بیرون هست من وامانده بـه اوصاف سپاهت چـکنم؟ عالمـی خاطر چشمان تو را مـی خـواهند من و یک عالمـه ای خاطره خواهت چکنم؟ بزم خورشیدی و دل طاقت ... شاه شــطرنج منی با رخ مـاهت چکنم؟
با سپید دل و چشـمان سیـاهت چـکنم؟
تا ابـد درون دلـی و گاه بـه گاهی دیــده
این هـمـه زیر و بم گاه بـه گاهت چکـنم؟
سپه حسن تو از تاب غــزل بیرون است
من وامانده بـه اوصاف سپاهت چـکنم؟
عالمـی خاطر چشمان تو را مـی خـواهند
من و یک عالمـه ای خاطره خواهت چکنم؟
بزم خورشیدی و دل طاقت دیدارت نیست
در شبم با طپش صبح پـگاهت چه کـنم؟
یوسفم تشنـه وصحراهمـه گرگ آلوده است
گر پناهم نـشود گـوشـه ی چاهت چکنم؟
روزها رفته و در فاصـله هایت سالی است
وای با روز و شب وهفـته وماهت چه کنم؟؟
چهره ی ماه تو که تا جلوه گر برکه ی ماست
در مـدار تو بیـایم سر راهت چه کـنم؟

Read more

Media Removed

. . . دزدی فـقط بالا رفـتن از دیـوار مـردم نیست.. . وقـتی رانـنده تـاکسی مسافـر شـهرستـانی نـاآشنا را درون شـهر دور خودش مـی چرخانـد و دو برابر کرایـه مـیگیرد ایـن دزدی اســت... . وقـتی کـارمند ممـلکت بـه جـای کـار مـیگوید سیـستم قطـعه و بـازی مـیـکند و فـیلم دانلود مـیکند ایــن دزدی اســت... . وقـتی ... .
.
.
دزدی فـقط بالا رفـتن از دیـوار مـردم نیست..
.

وقـتی رانـنده تـاکسی مسافـر شـهرستـانی نـاآشنا
را درون شـهر دور خودش مـی چرخانـد و دو برابر کرایـه مـیگیرد
ایـن دزدی اســت...
.

وقـتی کـارمند ممـلکت بـه جـای کـار
مـیگوید سیـستم قطـعه و بـازی مـیـکند و فـیلم دانلود مـیکند
ایــن دزدی اســت...
.

وقـتی بـه جای حل کـردن مشـکل مردم، مـدام وعده مـیدهید
اعـتماد آنـها را مـی دزدیـد و در ادامـه ایـمان
و دیـن و بـاورش هـم بـه خــدا کـمرنگ مـیشود
ایـن دزدی‌ اســت...
.

وقـتی پــزشکی به منظور «نــفع رسانـدن»
به همکار و رفیق رادیـولــوژیست خـود
بـیمار بـی خبر از هـمـه جـا را بـه او حـواله مـیکنـد
ایـن دزدی اســت.. .

دزدهای تـابلودار دزدهـایی
کـه دسـت و پـایـشان را خـالکوبی اژدها مـیـکنـند،
بـه مـراتب از دزدهای کـت و شـلوار پـوش
و ادکـلن  زده قـابل تـحمل تـرن
.
.
#دزدی
#وعده
#مسئولان
#دزدی_به_شیوه_نوین
#گول_زدن
#نای_دل

Read more

Media Removed

#آرشیو . بـه مناسبت تولد 77 سالگی ماریو کورسو اسطوره اینتر🖤 . سلام ماریوی عزیز حالت چطوره؟امـیدوارم خوب خوب باشی،راستش خیلی دلم برات تنگ شده اما حالا حالاها دلم نمـیخواد ببینمت،مـیدونم کـه دلیلشو مـیدونی... . یـادش بخیر اون روزا مـیگفتن خدا از نظرها غایبه ولی من قسم مـی خورم کـه پای خدارو دیدم... پای ... ⚫🔵
#آرشیو
.
به مناسبت تولد 77 سالگی ماریو کورسو اسطوره اینتر💙🖤
.
سلام ماریوی عزیز حالت چطوره؟امـیدوارم خوب خوب باشی،راستش خیلی دلم برات تنگ شده اما حالا حالاها دلم نمـیخواد ببینمت،مـیدونم کـه دلیلشو مـیدونی...
.
یـادش بخیر اون روزا مـیگفتن خدا از نظرها غایبه ولی من قسم مـی خورم کـه پای خدارو دیدم...
پای چپ خدارو...با همـین دو که تا چشمام...یـادم مـیاد هیچنبود کـه از پای چپ تو ترس نداشته باشـه،حتی دینو زوفی کـه بهترین دروازه بان اون زمان بود یـادمـه یـه بار گفت کـه تو این دنیـا از هیچ چیز بـه اندازه ضربات کاشته ی تو نمـیترسه.
.
هنوزم کـه هنوزه تو رو یکی از بهترین چپ پاهای تاریخ ایتالیـا مـیدونن...بازی های طلایی تو رو تو تیم افسانـه ای هررا خیلی خوب یـادم مـیاد و انقد از تو به منظور پسرم لورنزو تعریف مـی کردم کـه حد نداشت...اشکات رو بعد از خوندن سرگذشتم هیچوقت از یـاد نخواهم برد...اون روزی کـه لورنزو بـه خونـه ی تو اومد و از بزرگ ترین هوادارت برات صحبت کرد...از مردی کـه مرگ رو بـه زندگی درون تالار آینـه ترجیح داد...مردی با ساعتی یخ زده بر مچ...با بلیط هایی رنگ و رو رفته تو جیب و بقچه ای از خاطراتی قدیمـی تو کنج قلبش
.
بی خیـال رفیق دلم نمـیخواد تو روز تولدت اوقاتت رو تلخ کنم. این نامـه رو صرفا به منظور این نوشتم کـه بدونی دل همـه ی ما تو این دنیـا برات تنگ شده. از همـه بیشتر هلنیو[هررا] غر مـیزنـه و از نبود یـه هافبک چپ عالی مثل تو شاکیـه ولی شاید هررا تنـها مربی باشـه کـه دلش نمـیخواد تیمش هیچوقت تقویت بشـه برعنرئو روکو مربی مـیلان کـه دلش مـیخواد چند که تا یـار جدید بـه خط دفاع تیمش اضافه بشـه...هه هه هه شوخی کردم...همـه ما دوست داریم تیم INTER4EVER تو بهشت که تا سالهای سال لنگ یـه هافبک چپ فوق العاده باشـه که تا وقتی کـه تو بیـای و بازم تو مستطیل سبز با پای چپ خداییت غوغا بـه پا کنی
.
تولد 77 سالگیت رو بـه همراه جولیـانو[سارتی]که بـه تازگی پیراهن شماره 1 تیم ما رو بـه تن کرده،آرماندو[پیکی] کـه سالهای ساله اینجاست و هنوزم کاپیتانـه،جاچینتو[فاکتی] کـه شاید بیشتر از همـه از بازی با تو لذت،جوزپه[مـه آتزا] (که با اختلاف اینجا هم بهترین گلزن تاریخ باشگاهه ولی دستگاه های شمارش شما تو اون دنیـا روی عدد 284 قفل شدن) و رؤسای بزرگ تاریخمون یعنی آنجلو موراتی و جیووانی پارامتیوتی جشن مـیگیریم...به امـید تعویق درون دیدارمون💙🖤
_
#Inter_Iran

Read more

Media Removed

. چمدان بسته ام بـه سمت خودم مـیروی شـهر را خبر ی بی هوا باختی و حق داری فکر بازی تازه تر ی از نگاه تو خوب فهمـیدم ماندنت محض زنده ماندنم هست سم احساس را درون تنم مانده ای که تا که بی اثر ی از غروری کـه زیر پا بردی از من سرشکسته مـیترسم کاسه ی صبر من ترک خورده حتما از کینـه ام حذر ی پای من ... .
چمدان بسته ام بـه سمت خودم
مـیروی شـهر را خبر ی
بی هوا باختی و حق داری
فکر بازی تازه تر ی

از نگاه تو خوب فهمـیدم
ماندنت محض زنده ماندنم است
سم احساس را درون تنم
مانده ای که تا که بی اثر ی

از غروری کـه زیر پا بردی
از من سرشکسته مـیترسم
کاسه ی صبر من ترک خورده
باید از کینـه ام حذر ی

پای من را نبند دلبندم
شـهر غربت قفس نمـیخواهد
بعد من هیچنمـیخواهد
که تو او را غریب تر ی

انتخابت مگر جدایی نیست؟
اشک هایت چرا سرازیر است؟
بد شگون هست گریـه را بانو...
توشـه ی راه رهگذر ی

دست رد تو روی ی من
پای پیش تو جز ترحم نیست
دل بـه دادت نمـیرسد هرگز
عقل را کاش کارگر ی

خسته از بحث های هر شبه ای
خسته از گریـه های قبل از خواب
مـیشود بای بـه غیر از من
شب خود را بـه خنده سر ی

من... قطاری کـه سر بـه راه تو بود
چند ماهی درون ایستگاه تو بود
راه افتادنم گناه تو بود
من بمانم خودت سفر ی؟

بعد از این ترمزم بریده و در
ایستگاهی نگه نمـیدارم
با من از مـه نگو... نمـیترسم
گاه خوب هست که خطر ی

آخرش واژگونی هست اما
ماندن از ترس مرگ هم ، مرگ است
ریل یعنی دو راه مانده فقط
یـا بمـیری و یـا سفر ی

Read more

ⓜⓐⓢⓣⓐⓝⓔⓗ بیـا ای مونس جان‌های مستان ببین اندیشـه و سودای مستان بیـا ای مـیر خوبان و برافروز ز شمع روی خود سیمای مستان نمـی‌آیی سر از طاقی برون کن ببین این غلغل و غوغای مستان بیـا ای خواب مستان را ببسته گشا این بند را از پای مستان همـه شب مـی رود که تا روز ای مـه بـه اهل آسمان هیـهای مستان همـی‌گویند ما هم ... ⓜⓐⓢⓣⓐⓝⓔⓗ
بیـا ای مونس جان‌های مستان
ببین اندیشـه و سودای مستان😊
بیـا ای مـیر خوبان و برافروز
ز شمع روی خود سیمای مستان
نمـی‌آیی سر از طاقی برون کن
ببین این غلغل و غوغای مستان
بیـا ای خواب مستان را ببسته
گشا این بند را از پای مستان
همـه شب مـی رود که تا روز ای مـه
به اهل آسمان هیـهای مستان
همـی‌گویند ما هم زو خرابیم
چنین هست آسمان بعد وای مستان
فرشته و آدمـی دیوان و پریـان
ز تو زیر و زبر چون رای مستان
کلاه جمله هشیـاران ربودند
در این بازارگه چه جای مستان
مـیفکن وعده مستان بـه فردا
تویی فردا و پس فردای مستان
چو مستان گرد چشمت حلقه د
کی بنشیند دگر بالای مستان
شنیدم چرخ گردون را کـه مـی گفت
منم یک لقمـه از حلوای مستان
شنیدم از دهان عشق مـی گفت
منم معشوقه زیبای مستان
اگر گویند ماه روزه آمد
نیـابی جام جان افزای مستان
بگو کان مـی ز دریـاهای جان است
که جان را مـی دهد سقای مستان
همـه مولای عقلند این غریب است
که عقل آمد کـه من مولای مستان
چو فرمان موقع داشت رویش
کشید ابروی او طغرای مستان
همـه مستان نبشتند این غزل را
به خون دل ز خون پالای مستان😊😊
#مولانا
# #سماع
#مستانـه💜✌

Read more

Media Removed

. سال‌ها پیش بود، نوجوانی آفتاب‌سوخته بودم با شکمـی آویزان. وسط مـیدان‌فروش‌ها زانو زده و سر بـه زیر افکنده بودم. زیر دستبندها و پابندهایم خون دَلَمـه بسته بود و بوی آهن و عرق همـه تنم را پر کرده بود. پیرمردی با دماغی نوک‌تیز و چشم‌هایی ریز روی شانـه‌ام نشسته بود و آرنجش را روی سرم گذاشته و ستونِ چانـه‌اش ... .
سال‌ها پیش بود، نوجوانی آفتاب‌سوخته بودم با شکمـی آویزان. وسط مـیدان‌فروش‌ها زانو زده و سر بـه زیر افکنده بودم. زیر دستبندها و پابندهایم خون دَلَمـه بسته بود و بوی آهن و عرق همـه تنم را پر کرده بود. پیرمردی با دماغی نوک‌تیز و چشم‌هایی ریز روی شانـه‌ام نشسته بود و آرنجش را روی سرم گذاشته و ستونِ چانـه‌اش کرده بود. گاهی شلاقش را درون هوا مـی‌چرخاند و بَرده‌ای را فرا مـی‌خواند که تا برای مشتری‌ها زور‌آزمایی کند و خودی نشان دهد.‌ها زیر آفتاب مـی‌غد و همان‌طور کـه کف بر لب‌های‌شان پدیدار مـی‌شد با چشم‌هایی از حدقه درون آمده کُنده‌هایی سنگین را بالای سر مـی‌بردند که تا زورِ بازوهای ستبرشان، دلِ خریداران را ببرد. من اما زشت بودم و چاق. نـه چشم‌های رنگی داشتم نـه پوستی خوشرنگ. حتی سخن گفتن هم نمـی‌دانستم و تنـها چیزهایی کـه نصیبم مـی‌شد کپلِ استخوانی و آرنجِ تیزِ پیرمردِ‌فروش بود. من بَرده‌ای بودم کـه هیچ خریداری نداشت، که تا آن روز کـه تو آمدی...
.
آمدی و ایستادی روبه‌رویم. سرم پایین بود. پنجه‌های پاهایت را حنا گذاشته بودی و مـیان شاخ و برگ‌های حنایی‌ات پروانـه‌ای کوچک نشسته بود. خواستم سرم را بلند کنم، اما پیرمرد‌فروش آرنجش را جوری روی سرم فشار داد کـه نزدیک بود کاسه سرم را کند و آرنجش را درون مغزم فرو کند. گفتی: «از دور دیدمت، اخم کرده بودی، خندیدن هم بلدی؟» که تا خواستم پاسخت را بدهم پیرمرد خندید و گفت: «این غلام‌بچه هیچی بارش نیست ، اونقدر بـه درد نخوره کـه حاضرم بـه یـه قالب پنیر بفروشمش» تو پنیر نداشتی. یک سکه‌ رنگ و رو رفته کفِ دست پیرمرد گذاشتی و مرا خریدی. پیرمرد اِهِن و اِهِن‌کنان از روی شانـه‌ام برخاست و لگدی بـه کپلم زد و گفت: «حتی بـه درد اینکه روت بشینن هم نمـی‌خوری»؛ سر چرخاندم که تا پیدایت کنم، نبودی. مرا مـیان بازار‌فروش‌ها رها کردی و در هزار توی آنجا گم شدی. من ایستاده بودم وسط بازار، با پوستی آفتاب‌سوخته و شکمـی آویزان، با ردِّ دستبندها و پابندها روی دست‌ها و پاهایم و بوی آهنی کـه همـه تنم را پر کرده بود. همچون طفلی کـه مادرش را گم کرده هراسان بودم. چهره‌ات را ندیده بودم، بعد مدام سر مـی‌چرخاندم و روی زمـین پی پاهایی مـی‌گشتم کـه پروانـه‌ای روی‌شان بود.‌ها با بازوهای ستبر و تن‌های عرق کرده‌شان دوره‌ام کرده بودند، یکی فریـاد مـی‌کشید و دیگری سینی‌های آهنی را پاره مـی‌کرد، یکی با دست‌های خالی را مـی‌کشت و دیگری با چشم‌هایی سرخ اسب را روی دست‌هایش بلند مـی‌کرد. تماشاگران مدام هیـاهو مـی‌د و کیسه‌های سکه‌هاشان را درون هوا تاب مـی‌دادند.
.
بقیـه درون کامنت اول 👇👇👇

Read more

Media Removed

یـا امـیرالمؤمنین علیـه السلام❣ تويي آنكه سكّه سلطنت زده حق بـه نام تو يا علي كه بـه جز خداي تو مطلّع بود از مقام تو يا علي؟ شده خلقت دو جهان اگر بـه دو حرف نيّر كاف و نون تويي آنكه خلقت كاف و نون شده از كلام تو يا علي نـه همين قيام وجود را تو شدي سبب ز قيام خود بـه خدا دوام وجود هم بود از دوام تو يا علي همـه خاص ... یـا امـیرالمؤمنین علیـه السلام❣

تويي آنكه سكّه سلطنت زده حق بـه نام تو يا علي
كه بـه جز خداي تو مطلّع بود از مقام تو يا علي؟

شده خلقت دو جهان اگر بـه دو حرف نيّر كاف و نون
تويي آنكه خلقت كاف و نون شده از كلام تو يا علي

نـه همين قيام وجود را تو شدي سبب ز قيام خود
به خدا دوام وجود هم بود از دوام تو يا علي

همـه خاص و عام و شـه و گدا بخورند بي عوض و بها
همـه روز روزي خويشتن سر خوان عام تو يا علي

تو شـه زمـین تو مـه سما تو صنم تو صمد نما
توئی آنکه دین مبین بپا شده زاهتمام تو یـا علی

به دلیل وافی لافتی پی نفی کفر و ثبوت دین
به معارک ازل و ابد توئی و حسام تو یـا علی

شده خلق روح الامين از آنكه بـه هر زمان و به هر زبان
به پيمبران پي امر دين بِبرد پيام تو يا علي

تويي آن شـهي كه شود عيان بـه صف جزا زتو قدر وشان
چو زنند صف همـه انس و جان ز پي سلام تو يا علي

تو بـه خلق هادي و رهبري تو بـه حشر ساقي كوثري
چه خوش هست حال كسي كه مي بخورد زجام تو يا علي

نبد ار مقام تولدت نشدي هر آينـه قبله گه
بود احترام حريم حق همـه ز احترام تو يا علي

ره سدره روح الامين همي بنمود طي كه مگر قوي
شودش دو بال و چو صعوهگان بپرد بـه بام تو يا علي

كه گرفت داد رسول حق ز گروه مشرك سنگدل؟
نشد ار بـه تيغ دو دم علم يد انتقام تو يا علي

ز ازل زمين شده که تا ابد همـه خاك راه جهانيان
به اميد اينكه بـه روي خود نگرد خرام تو يا علي

به دوكون فخر صغير بس كه نموده حلقه بـه گوش جان
به درون كسي كه ز جان و دل بود او غلام تو يا علي 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 #ایران
#تهران
#مـیثم_کریمـی

Read more

Media Removed

. تو نـه چنانی کـه منم من نـه چنانم کـه تویی . تو نـه بر آنی کـه منم من نـه بر آنم کـه تویی من همـه درون حکم توام تو همـه درون خون منی گر مـه و خورشید شوم من کم از آنم کـه تویی با همـه ای رشک پری چون سوی من برگذری باش چنین تیز مران که تا که بدانم کـه تویی دوش گذشتی ز درم بوی نبردم ز تو من کرد خبر گوش مرا جان و روانم کـه تویی چون ... .
تو نـه چنانی کـه منم من نـه چنانم کـه تویی
.
تو نـه بر آنی کـه منم من نـه بر آنم کـه تویی

من همـه درون حکم توام تو همـه درون خون منی

گر مـه و خورشید شوم من کم از آنم کـه تویی

با همـه ای رشک پری چون سوی من برگذری

باش چنین تیز مران که تا که بدانم کـه تویی

دوش گذشتی ز درم بوی نبردم ز تو من

کرد خبر گوش مرا جان و روانم کـه تویی

چون همـه جان روید و دل همچو گیـاه خاک درت

جان و دلی را چه محل ای دل و جانم کـه تویی

ای نظرت ناظر ما ای چو خرد حاضر ما

لیک مرا زهره کجا که تا به جهانم کـه تویی

چون تو مرا گوش کشان بردی از آن جا کـه منم

بر سر آن منظره‌ها هم بنشانم کـه تویی

مستم و تو مست ز من سهو و خطا جست ز من

من نرسم لیک بدان هم تو رسانم کـه تویی

زین همـه خاموش کنم صبر و صبر نوش کنم

عذر گناهی کـه کنون گفت زبانم کـه تویی

غزل شمارهٔ ۲۴۶۱ »مولوی » دیوان شمس » غزلیـات

#دانشگاه_مجازی_تکنولوژی_فکر_برتر #موفقيت #عشق #هدف #مولوی #مولانا #من #تو

Read more
سلام دوستان سُرخدلم درون چه حالید؟ استرس اینا کـه ندارین ؟ نتیجه چی مـیشـه بـه نظر شما ؟ یـه نکته رو خواستم گفته باشم اونم اینـه کـه تیم برانکو ساختار دفاع باثبات خودش تو دوسال گذشته رو حفظ کرده بر خلاف ساختارش درون حمله ، بعد نا امـید نباشید ما تیم خلق نشدنیترین نتایجیم ، ما از دل ملت بیرون اومدیم نـه از دل حاکمـیت ... سلام دوستان سُرخدلم
در چه حالید؟
استرس اینا کـه ندارین ؟
نتیجه چی مـیشـه بـه نظر شما ؟
یـه نکته رو خواستم گفته باشم اونم اینـه کـه تیم برانکو ساختار دفاع باثبات خودش تو دوسال گذشته رو حفظ کرده بر خلاف ساختارش درون حمله ، بعد نا امـید نباشید ما تیم خلق نشدنیترین نتایجیم ، ما از دل ملت بیرون اومدیم نـه از دل حاکمـیت ، ما خدا رو داریم و نـهایت تلاشمون رو مـیکنیم نـه رسانـه ها و وزارت و ابر و باد و مـه و خورشید و فلک رو ، بعد نا امـید نیستیم چون ما پرسپولیسیم
فقط انرژی مثبت 🤜💪❤️❤️❤️❤️❤️❤️ @ivankovic_branko 
@mohsenrabikhah.official18 @seyed_jalal_hosseini4 @mohammadansari_ @hossein_mahini_13 @kamalkamyabinya @siamaknemati8 @mohsenmosalman77 @ahmadnoorollahi8 @bashar.resn13 @radosevic_official44 @shoja_khalilzadeh @shayanmosleh315 @hamid.taherkhani37 @ehsan_alvanzadeh @mensha90 @abolfazl__darvishvand12 @alirezabeyranvand.official @afshinpeiravany @vahidrezaei07 @mstile7 @ipanadic @karimbagherii6 @ghasem.abdolsamadi @sajjadi__ali @behroozyousefi_official @imankhajegan @faraz_officialll @haghighat.alireza2005 @meysamalipour57 @perspolis @hamedtehrani7 @adamhemati @aliasgharnorouza @hassan.shahsavari.official @davood6kashani
______

#fcperspolis
#fcpersepolis_champion
#fcpersepoliis
#fcpersepolis
#perspolis_champion
#perspolis_iran
#perspolis_tehran
#afc
#fifa
#پرسپولیس
#پرسپولیس_قهرمان
#پرسپولیس_تهران
#پرسپولیس_ایران
#شیشتایی_چهارتایی
#دسته_سه
#ده_دقیقه_ده_نفره
#دکتر_طاهری
#برانکو_ایوانکویچ
#هرچی_برانکو_بگه
#تیم_و_ببین_یـاعلی
#پرسپولیس
#پرسپولیس_قهرمان
#پرسپولیس_تهران
#پرسپولیس_ایران
#شیشتایی_چهارتایی
#دسته_سه
#ده_دقیقه_ده_نفره
#دکتر_طاهری
#برانکو_ایوانکویچ
#هرچی_برانکو_بگه
#تیم_و_ببین_یـاعلی
#تیم_ملی_پرسپولیس
#کانون_هواداران_باشگاه_پرسپولیس
#پرسپولیس_کبیر
#پرسپولیسی_به_رنگ_خون
#طوفان_سرخ_آسیـا
#مکتب_شاهین

Read more

Media Removed

. آسمان همچو صفحه دل من روشن از جلوه های مـهتابست امشب از خواب خوش گريزانم كه خيال تو خوشتر از خوابست خيره بر سايه های وحشی بيد مـی خزم درون سكوت بستر خويش باز دنبال نغمـه ای دلخواه مـی نـهم سر بروی دفتر خويش تن صدها ترانـه مـی د درون بلور ظريف آوايم لذتی ناشناس و رؤيا رنگ مـی دود همچو خون بـه رگ هايم آه ... .
آسمان همچو صفحه دل من
روشن از جلوه های مـهتابست
امشب از خواب خوش گريزانم
كه خيال تو خوشتر از خوابست

خيره بر سايه های وحشی بيد
مـی خزم درون سكوت بستر خويش
باز دنبال نغمـه ای دلخواه
مـی نـهم سر بروی دفتر خويش

تن صدها ترانـه مـی د
در بلور ظريف آوايم
لذتی ناشناس و رؤيا رنگ
مـی دود همچو خون بـه رگ هايم

آه ... گوئی ز دخمـه دل من
روح شبگرد مـه گذر كرده
يا نسيمـی درون اين ره متروك
دامن از عطر ياس تر كرده

بر لبم شعله های بوسه تو
مـی شكوفد چو لاله گرم نياز
در خيالم ستاره ای پر نور
مـی درخشد مـیان هاله راز

ناشناسی درون سينـه من
پنجه بر چنگ و رود مـی سايد
همره نغمـه های موزونش
گوئيا بوی عود مـی آيد

آه ... باور نمـی كنم كه مرا
با تو پيوستنی چنين باشد
نگه آندو چشم شورافكن
سوی من گرم و دلنشين باشد

بی گمان زان جهان رؤيائی
زهره بر من فكنده ديده عشق
مـی نويسم بروی دفتر خويش
«جاودان باشی، ای سپيده عشق»
.
#فروغ_فرخزاد
#فروغ
#سپیده_عشق

Read more

Media Removed

دو يار دلسوز و صادق اين انقلاب و مردم درون فاصله حدود يك سال و نيم از اين دنيا كوچ كرده اند. دو شخصيتي كه که تا حدي تريبون داشتند و انذارها و هشدارهاي اخلاقي و اصلاحي شان درون اين فضاي مـه آلود، روشنايي بخش بود...در همان آخرين ديدار آيت الله هاشمي با استاد طباطبايي بود كه آقاي هاشمي رفسنجاني آن جملات معروف درون ... دو يار دلسوز و صادق اين انقلاب و مردم درون فاصله حدود يك سال و نيم از اين دنيا كوچ كرده اند. دو شخصيتي كه که تا حدي تريبون داشتند و انذارها و هشدارهاي اخلاقي و اصلاحي شان درون اين فضاي مـه آلود، روشنايي بخش بود...در همان آخرين ديدار آيت الله هاشمي با استاد طباطبايي بود كه آقاي هاشمي رفسنجاني آن جملات معروف درون مورد آگاهي ملت ايران و هجرت راحت اش از اين دنيا را بر زبان آورد.. گويا اين دو دوست با هم رازها و رمزها و درد دل ها داشتند.. هيچگاه يادم نمي رود درون آغازين ساعات ايرانِ بعد از هاشمي و در حالي كه گريان پاي تلويزيون نشسته بودم و با صداي قرآن كريم و تصاوير آقاي هاشمي درون تلويزيون مي گريستم، آقاي طباطبايي عزيز با آن كلام عاشقانـه اش بر صفحه تلويزيون ظاهر شد و در رثاي آقاي هاشمي تجليلي عاشقانـه و اخلاقي كرد و خود نيز بغض كرد...
يادم نمي رود بعد از انتخابات سال ٨٨ و رهايي از مـهمانيِ دوستان كه خدمت استاد طباطبايي رسيدم، از علاقه شان بـه مـهندس موسوي و نامـه اي كه بعد از انتخابات خطاب بـه ايشان نوشته اند، گفتند... اما درون ايرانِ امروز ديگر نـه آيت الله هاشمي رفسنجاني هست نـه استاد سيد مـهدي طباطبايي عزيز و تاسف مي خوريم كه صداها و پژواكِ توصيه هاي اخلاقي و محبوبِ ملت خاموش مي شوند اما هنوز عزيزان ديگري هستند كه وجودشان غنيمت است.... اميدمان بـه ظهور منجي بشريت است....والله المستعان.... #استاد_سيد_مـهدي_طباطبايي #هاشمي_رفسنجاني

Read more

Media Removed

. بـه نام ایزد پاک @erfantour.shiraz عرفان تور شیراز تقدیم مـیکند دور سوم تور گلستان🏻🏻🏻 . 🏕⛰بهترین و متفاوت ترین تور شمال استان گلستان یـه تور vip فول برد ویژه جوانان و خوش سفران @erfantour.shiraz دوستان گل خودتون رو تگ کنید . حرکت 13 شـهریور ساعت 3 بعدازظهر از شیراز برگشت ... .
به نام ایزد پاک
@erfantour.shiraz
😍 عرفان تور شیراز تقدیم مـیکند 😍
دور سوم تور گلستان💪🏻💪🏻💪🏻😍😍😍
.
😍 🏕⛰بهترین و متفاوت ترین تور شمال 🔴 😍 استان گلستان 😍 🔴

یـه تور vip فول برد 💫ویژه جوانان و خوش سفران 👌
@erfantour.shiraz
💐 دوستان گل خودتون رو تگ کنید 💐
.
حرکت 13 شـهریور ساعت 3 بعدازظهر از شیراز
برگشت هم جمعه 17شـهریور شیرازیم
.
🔴دوستان تهرانی و اصفهانی مون هم مـیتونن درون این تور شرکت کنند🔴
.
مدت اقامت درون استان گلستان : 3 روز و 2 شب همراه با صبحانـه و ناهار و شام
.
مکان های بازدیدی :
@erfantour.shiraz
🔴 مجموعه آبشار کبودوال یکی از بزرگترین آبشار تمام خزه ای دنیـا
🔵دریـاچه سد کبودوال
🔴 مجموعه آبشار های شیرآباد
🔴 چشمـه گل رامـیان , عمـیق ترین چشمـه آب سرد دنیـا با 80 متر عمق 😲
🔴 مجموعه آبشار لوه ( یکی از بزرگترین و زیبا ترین آبشار های ایران 😍😍 )
🔴 حیـات وحش پارک ملی گلستان
🔴 آبشار آق سوی 😍
🔴 آبشار گلستان
🔴عبور از مسیرهای جنگلی درون کوه های های بسیـار زیبای درازنو و کردکوی ⛰
🔴 بازدید از پدیده اقیـانوس ابر و مـه درون بلندترین منطقه گلستان ⛰
🔴 ماجرا جویی و جنگل نوردی درون دل بکرترین جنگل های گلستان
🔴 شب نشینی درون کنار آتیش و مـیل چای آتیشی درون قلو با برنامـه های شاد
.
🔵 مکان هایی کـه اگر وقت کافی داشته باشیم حتما بازدید مـیکنیم 🔵
📌 درون صورت داشتن تایم بازدید از جنگل و پارک النگدره
و گنبد قابوس و بندر ترکمن و بازارچه محلی بندر ترکمن
.
خدمات :
✅ ترانسفر VIP با 25 صندلی تخت شو سیستم دار درون اختیـار 🚎🎤
✅ بیمـه فول📑
✅ مجوز 📄
✅ لیدر همراه 👨
✅ لیدر محلی 💂‍♂
✅ 8 وعده کامل غذایی شامل 3 وعده صبحانـه و ناهار (چکدرمـه جوجه طلایی بـه سبک شمالی / 2 وعده شام محلی با بهترین کیفیت 🥐🍲🍝🍳🥘
✅ مـیان وعده 🍏🍌🍉
✅ اقامت درون بهترین سوئیت ویلایی درون جنگل با ویو جنگل و کوهستان 🏠
.
هزینـه هر گردشگر : 547000 تومان
.
براي اطلاعات بيشتر با شماره هاي زير تماس بگيريد درون صورت دردسترس نبودن واتس اپ و تلگرام پيام دهيد
09177183005
09029902006
ابراهيم حسن زاده
شماره کارت جهت واریز هزینـه تور 💳
6362
1410
4782
0510
خانم زهره تقوا
.
آژانس سفر های اردیبهشت شیراز
آدرس : معالی آباد نبش کوچه 27 ساختمان آوا طبقه دوم
تلفن تماس : 36340490
اولويت با دوستاني هست کـه هزينـه را واريز ميکنند😍
.
#shiraz #fars #erfantour #عرفان_تور #شیراز #فارس
#تور #طبیعت #طبیعتگردی #بکر #ایرانگردی #آبنوردی #کوه #جنگل #رفتینگ #کمپینگ #گلستان #شاد

Read more

Media Removed

امدم مجلس ختمـه خودم همـه بودن همـه اونایی کـه نمـی دونستم عشق من توو دلشون وجود داره تو بلندگو همش اسمـه من تکرار مـیشد حسه خیلی عجیبی بود چقدر از خوبیـهام مـی گفت صدای گریـه ی خانما بلند کـه مـی گفت: آهسته چقدر دوست دارمو واقعا اون خانم، عاشقم بوده واه چه حالی بودم همش از خوبیم مـی گن و ای کاشـهاییکه ... امدم مجلس ختمـه خودم
همـه بودن
همـه اونایی کـه نمـی دونستم
عشق من توو دلشون وجود داره
تو بلندگو همش اسمـه من تکرار مـیشد
حسه خیلی عجیبی بود
چقدر از خوبیـهام مـی گفت
صدای گریـه ی خانما بلند
که مـی گفت:
آهسته
چقدر دوست دارمو واقعا اون خانم، عاشقم بوده
واه چه حالی بودم
همش از خوبیم مـی گن
و
ای کاشـهاییکه از رفتن ناهنگامم مـی گفتن
یـادگاری هائیکه از من
پس از رفتن من ساخته بودن
از صمـیمـیت دوران حیـاتم
روح من غلغلکش مـی امد
یکی مـی گفت:فلک گلچینش کرد
یکی گفت:معرفت فقط تو این مرد خلاصه مـی شد
دو نفر هم گفتن
این اواخر دیدن
که هوای دل من
یـه جور دیگه شده بود
خلاصه
تو چهرم نوردیده بودن
شانس اوردن معلوم نبودم
وگرنـه همـه فکر مـی دیونم یـا امدم نمایشـه کمدی
یک نفر هم مـی گفت:
من و اون چه صمـیمـی بودیم
عجیب بود
آخرین بار سه سال پیش با هم ارتباط داشتیم
یک نفر گلاب اورد و کتاب قرآن
که بخونن و ثوابشو برسونن بـه من
همـه بر مـی داشتن
اما نمـی دونم به منظور چی فقط لایـه کتابو باز مـی !!! اونکه صدبار پشته سرم بـه دروغ و بدگویی کرده بود
اون گوشـه دیدمش
من رفتم کنارش
با گریـه از خوبیـهام مـی گفت
اون کـه هر روز مـی دونست بـه من بدهکاره
مـی امد، اما حرفی از بدهیش نمـی زد
امد با لباس مشکی
خرما برداشتو
هیچ ذکری هم نگفت
گفت این اواخر یـه پول بهش داده بودم
که باهاش کار کنـه چون آدمـه امـینی بود!!!
اینجا بود یـه نور امد
گفتم
نور
فرصتی مـی خوام
گفت:
مـی شـه برگردی
روح من رفت کنار منبر
آروم بـه واعظ فهموند
این جمع منو مـی خوان
فرصتی گرفتم
که بر گردم
با اینکه بعضی هاشونم نقش بازی مـی اما بودن،اییکه نمـی دونستم این همـه منو دوست دارن،
روح من طاقته این همـه گریرو نداره
واعظ آهسته گفت
معذرت مـی خوام
گویـا شادروان مرحوم
زنده هستند هنوز
یـه خانم جیغ کشید و غش کرد
آره، همونکه منو همش عشقم صدا مـی زد !!!
و همونیکه بدهکار بود بـه من
مضطرب، رفت کـه رفت
یـه نفرم گفت:که تکلیف منو روشن کن
اگر مُرد خبر بدید خدمت برسیم
مجلس ختم عزیزی دیگه حتما بریم
اینجا بود کـه از خواب پ !!!
رسم همـین بوده
ما واسه همـین موضوع ها مـی ریم
با کلی ناراحتی!!!
کار ما نیست
بریم دله ناراحتو
شاد کنیم
کار ما گریـه یـا ثواب خ برایـه مرحومان بوده و هست
خلاصه تو خواب دیدم
بد از اون موضوع
واعظ امد پایین
مجلس ختم از همـه خالی شد
کجا رفتن نمـی دونم
داشتم بـه خوابم فکر مـی کردم که
نور تو بیداری، از من پرسید:
بگو؟!؟ مـی آی؟!؟
یـا با جمع اطرافیـانـه خودت مـی مونی ؟!؟
چه سوال سختی؟!؟
شوک بودم از مَردُمـه زنده کشـه مرده پرست
امـیدوارم
شاد و موفق باشید
دوستون دارم
علیرضا رحمانی🍂

Read more

Media Removed

️ ️ ️ "عاشقان زیبایی"️ ️ دلم جز مـهر مـه رویـان طریقی بر نمـی گیرد ز هر درون مـی دهم پندش ولیکن درون نمـی گیرد خدا را ای نصیحت گو حدیث از مطرب و مـی گو کـه نقشی درون خیـال ما از این خوشتر نمـی گیرد صراحی مـی کشم پنـهان و مردم دفتر انگارند عجب گر آتش اين زرق درون دفتر نمـی گیرد: سخن حافظ این هست که: من عاشق زیباییم بیش ... 🔹️
🔹️
🔹️
"عاشقان زیبایی"🔹️
🔹️
دلم جز مـهر مـه رویـان طریقی بر نمـی گیرد
ز هر درون مـی دهم پندش ولیکن درون نمـی گیرد
خدا را ای نصیحت گو حدیث از مطرب و مـی گو
که نقشی درون خیـال ما از این خوشتر نمـی گیرد
صراحی مـی کشم پنـهان و مردم دفتر انگارند
عجب گر آتش اين زرق درون دفتر نمـی گیرد:

سخن حافظ این هست که:
من عاشق زیباییم
بیش از شِلی و کیتس
و بیش از گوته و بلیک
و بدون خیـال و اندیشـه زیبایی
مرا آرامش و آسایشی نیست
چه بسیـار این دل رمـیده را پند مـی دهم
که این سودای زیباپرستی را از سر بدر کن
و خود را بـه هزار فتنـه و آشوب مـینداز
اما دلم هیچ رضایت نمـی دهد و
به گفته سعدی:

مرا شکیب نمـی باشد ای مسلمانان
ز روی خوب، لکم دینکم ولی دینی

من وقتی چون حافظان دفتر وحی الهی را مـی خوانم
آن را خط جمال لایزال مـی یـابم
و جمال چهره او درون پس این جلوه های وحی
حجّت موجه ما بر عشق و مستی و شور و مـی پرستی است
اما مردمان صورت پرست گمان برند
که من چون ایشان بـه تلاوت حرف و گفت و صوت مشغولم
در حالی کـه من همچون مولانا خواهم که:

حرف و گفت و صوت را بر هم
تا کـه بی این هر سه باشد دم

این خواری روحانی
از چشم مردمان پنـهان است
و ایشان تنـها آن تلاوت صوری را مـی شنوند
ومن درون اعجابم کـه چگونـه این دوگانگی و دو رنگی
و این زرق و سالوس کـه آتش اشتیـاق ماست
برقی نمـی زند و دفتر را نمـی سوزاند.
ای کاش این برق
که از خیمـه لیلی مـی جهد
خرمن خیـالات و دفتر بی معنی کلمات را خاکستر مـی کرد
و ایشان را از این خیـال واهی
که قرآن مـی خوانند و ثواب مـی برند، بیرون مـی آورد.

برگرفته از کتاب "در صحبت حافظ"
به قلم حسین الهی قمشـه ای
تصویر: از نقاشیـهای چهل ستون اصفهان
#عاشقان_زیبایی #در_صحبت_حافظ #حسین_الهی_قمشـه_ای #دکتر_الهی_قمشـه_ای #قمشـه_ای #اینستاگرام
#The_Lovers_of_Beauty #In_the_Realm_of_Hafez #Drelahighomshei #Ghomshei #Instagram #Official

Read more

Media Removed

. مــــَرد .. چــیزی داره بــه نـــام ِ غـــرور ! بــرای هـــمـین هــمـه فــکر مــیکـنن دلــش از ســنگــه... وگـــرنـه ... هـــزار بــار بــیشتر از زن بـه احـساسـات و نوازش نــیـاز داره... بــاور نــداری ؟؟؟ آهـــنگــی غــمگـین تـراز صــدای گـریـه ی مــردســراغ داری ؟؟! ☆شاید اشکهایش ... .
مــــَرد ..
چــیزی داره بــه نـــام ِ غـــرور !
بــرای هـــمـین هــمـه فــکر مــیکـنن دلــش از ســنگــه...
وگـــرنـه ...
هـــزار بــار بــیشتر از زن بـه احـساسـات و نوازش نــیـاز داره...
بــاور نــداری ؟؟؟
آهـــنگــی غــمگـین تـراز صــدای گـریـه ی مــردســراغ داری ؟؟!
☆شاید اشکهایش ساده نریزد ☆
♥شاید صدایش با یک طعنـه راحت نلرزد♥
★دستانش زبرتر و پهن تر از دستان توست ★
★اما...
♥با همان دستها تورا نوازش مـیکند و تو آرام مـیشوی ...
وتو چه مـیدانی از بغض گیرکرده ی یک مرد ...
و تو چه مـیدانی از چشمانی کـه دنیـای او شده
♥آنقدر او را با پولش نسنج ....
♥با ماشینش اندازه گیری نکن ....
♥باحساب بانکی اش وزن نکن
♥فقط با او "صادق" باش که تا دنیـایش را ب پایت بریزد♥
نگاه بـه بازوی ستبر و مردانـه اش نکن
←خیلی وقتها بی صدا مـیشکند →
←مرد کـه باشی ...
← دوست داری از نگاه یک زن مرد باشی →
.

Read more

Media Removed

...... مـیانِ گرگ و مـیشِ احساس هایمان چه حق بـه جانب بـه گِلِ فراموشی نشسته ایم و دل بـه زندگی نیـامده ای بسته ایم کـه از هر طرف نگاهش مـی کنی معادله ای هست چند مجهولی و مبهم چه دست ها کـه از خود کشیدیم چه حرف ها کـه در دهان ماسید و قورتش دادیم چه آغوش ها کـه از خود گرفتیم و سرد شد چه عشق ها کـه به زبانِ خسته مان نیـاوردیم و ... ...... مـیانِ گرگ و مـیشِ احساس هایمان
چه حق بـه جانب بـه گِلِ فراموشی نشسته ایم
و دل بـه زندگی نیـامده ای بسته ایم
که از هر طرف نگاهش مـی کنی معادله ای هست چند مجهولی و مبهم
چه دست ها کـه از خود کشیدیم
چه حرف ها کـه در دهان ماسید و قورتش دادیم
چه آغوش ها کـه از خود گرفتیم و سرد شد
چه عشق ها کـه به زبانِ خسته مان نیـاوردیم
و چه راه ها کـه کج کردیم و گذشتیم
کاش روزی برسد کـه خودمان را محاکمـه کنیم
ما بی رحمـی را بر خودمان تمام کرده ایم.
.
.

#آزاده_پیرای .

پ.ن: مـه یکی از اون زیبایی هائیـه کـه نمـی تونم با دیدنش دیونـه نشم.🌁☁
.

#مـه #طبیعت #رامسر #دالخانی #زیبا #جنگل #کلبه #چوب #زندگی #شعر #شاعرانـه #بی_رحم #عشق #آغوش #عشق #دلنوشته #آزاده_پیرای

Read more

Media Removed

. منم آن عاشق عشقت کـه جز این کار ندارم کـه بر آن کـه نـه عاشق بـه جز انکار ندارم دل غیر تو نجویم سوی غیر تو نپویم گل هر باغ نبویم سر هر خار ندارم بـه تو آوردم ایمان دل من گشت مسلمان بـه تو دل گفت کـه ای جان چو تو دلدار ندارم چو تویی چشم و زبانم دو نبینم دو نخوانم جز یک جان کـه تویی آن بـه اقرار ندارم چو من از شـهد ... .
منم آن عاشق عشقت کـه جز این کار ندارم
که بر آن کـه نـه عاشق بـه جز انکار ندارم
دل غیر تو نجویم سوی غیر تو نپویم
گل هر باغ نبویم سر هر خار ندارم
به تو آوردم ایمان دل من گشت مسلمان
به تو دل گفت کـه ای جان چو تو دلدار ندارم
چو تویی چشم و زبانم دو نبینم دو نخوانم
جز یک جان کـه تویی آن بـه اقرار ندارم
چو من از شـهد تو نوشم ز چه رو سرکه فروشم
جهت رزق چه کوشم نـه کـه ادرار ندارم
ز شکربوره سلطان نـه ز مـهمانی شیطان
بخورم سیر بر این خوان سر ناهار ندارم
نخورم غم نخورم غم ز ریـاضت ن دم
رخ چون زر بنگر گر زر بسیـار ندارم
نخورد خسرو دل غم مگر الا غم شیرین
به چه دل غم خورم آخر دل غمخوار ندارم
پی هر خایف و ایمن کنمـی شرح ولیکن
ز سخن گفتن باطن دل گفتار ندارم
تو کـه بی‌داغ جنونی خبری گوی کـه چونی
که من از چون و چگونـه دگر آثار ندارم
چو ز تبریز برآمد مـه شمس الحق و دینم
سر این ماه شبستان سپهدار ندارم
#مولانا

Read more

Media Removed

. قــــــربــــــونِ کــــــبوترای حرمت امام رضــــــا قــــــربــــــونِ این هــــمـه لطفـــ و کرمت امام رضــــــا... . کتیبه های حریم تو مصحف نورند کبوتران تو درون چشم اهل دل حورند... . . 📸شب ولادت حضرت از فراز مناره ایوان عباسی . #photo_by: admin @razavi_aqr_ir . . #جان_امام_رضاست ... .
قــــــربــــــونِ کــــــبوترای حرمت امام رضــــــا
قــــــربــــــونِ این هــــمـه لطفـــ و کرمت امام رضــــــا...
.
کتیبه های حریم تو مصحف نورند
کبوتران تو درون چشم اهل دل حورند...
.
.
📸شب ولادت حضرت از فراز مناره ایوان عباسی
.
#photo_by: admin @razavi_aqr_ir
.
.
#جان_امام_رضاست
#مشـهد #خادم_رئوف
#کبوتر_حرم #امام_رضا
#ولادت_امام_رضا_علیـه_السلام
#حرم_مطهر_امام_رضا_علیـه_السلام

Read more

. . صیـادخاطرات سفر بود و این نگاه صیدیست مختصر ز همـه زندگانیش. . . مرد بلال فروش کنار ساحل گفت، این مـه به منظور صیـاد خطرناک هست صیـاد اما دل کندن از خطر برایش سخت بود... او مرد بود .
.
صیـادخاطرات سفر بود و این نگاه
صیدیست مختصر ز همـه زندگانیش.
.
.
مرد بلال فروش کنار ساحل گفت، این مـه به منظور صیـاد خطرناک است
صیـاد اما دل کندن از خطر برایش سخت بود...
او مرد بود

Media Removed

ما موتور سوارا از وجود مادری هستیم کـه بهش مـیگن شیر زن..... و از وجود پدری کـه بهش مـیگن شیر دل...... سلامتی پدر و مادری کـه هروقت مارو سوار موتور مـیبینن دلشون مـیلرزه.... ولی مـیگن مواظب باش.....خدا نگهدارت...... و من با این جملشون یـه دنیـا امـیدوار مـیشم............... سلامتي همـه پدر مادرا سلــــامـــتی ... ما موتور سوارا
از وجود مادری هستیم کـه بهش مـیگن شیر زن.....
و از وجود پدری کـه بهش مـیگن شیر دل......
سلامتی پدر و مادری کـه هروقت مارو سوار موتور مـیبینن دلشون مـیلرزه....
ولی مـیگن مواظب باش.....خدا نگهدارت......
و من با این جملشون یـه دنیـا امـیدوار مـیشم...............
سلامتي همـه پدر مادرا
سلــــامـــتی هـــهـمـه موتـــور سوارا

Read more

Media Removed

. #رهی_معیری » غزلها - جلد دوم . #شب یـار من تب هست و غم سوز هم تنـها نـه شب درون آتشم ای گل کـه روز هم ای اشک همتی کـه به کشت وجود من آتش فکند آه و دل سوز هم گفتم : کـه با تو شمع طرب تابناک نیست گفتا : کـه سیمگون مـه گیتی فروز هم گفتم : کـه بعد از آنـهمـه دلها کـه سوختی مـی خورد فریب تو؟ گفتا هنوز ... .
#رهی_معیری » غزلها - جلد دوم
.

#شب یـار من تب هست و غم سوز هم

تنـها نـه شب درون آتشم ای گل کـه روز هم

ای اشک همتی کـه به کشت وجود من

آتش فکند آه و دل سوز هم

گفتم : کـه با تو شمع طرب تابناک نیست

گفتا : کـه سیمگون مـه گیتی فروز هم

گفتم : کـه بعد از آنـهمـه دلها کـه سوختی

مـی خورد فریب تو؟ گفتا هنوز هم

ای غم مگر تو یـار شوی ورنـه با رهی

دل دشمن هست و آن صنم دلفروز هم .
#Tehran #beautifuldestinations
#dslrofficial #wonderfulplaces #living_destinations #livingdestinations #تهرانگردی #MeetMeIran #EyeOnTehran #EyeLoveTehran

Read more

Media Removed

. مادرم گــوشی انــدروید نــدارد ... ولی همـیشـه درون دسـترس ماست از بازار هیچ گزینـه ای را دانلود نمـیکند ولی با زنبیل هنــوز نان داغ را به منظور صبحانـه تهیـه مـیکند...محبتش همـیشـه بروز هست تـــب کنم ،برایم مـی مـیــرد هرگز بی پاسخم نمـیگذارد درد دلم را گوش مـیدهد سایلنت نمـیکند دایــــورت نمـیکند ... تــا ... .
مادرم گــوشی انــدروید نــدارد ... ولی همـیشـه درون دسـترس ماست
از بازار هیچ گزینـه ای را دانلود نمـیکند
ولی با زنبیل هنــوز نان داغ را به منظور صبحانـه تهیـه مـیکند...محبتش همـیشـه بروز است
تـــب کنم ،برایم مـی مـیــرد هرگز
بی پاسخم نمـیگذارد درد دلم را گوش مـیدهد
سایلنت نمـیکند دایــــورت نمـیکند ... تــا ببیند سردم شده لایک نمـیــکند
پــتو را بـه رویم مـیکشد ...
مادرم گوشی اندروید ندارد
تلفن ثابت خانـه ی ما بـه هوای مادرم وصل هست هــنوز

مــن بیرون باشم دلشوره دارد
زنـــگ مـیزند ...
ساعــت آف مرا چــک نمـیکند
فقط غر مـیزند
که مــبادا چشم هایم درد بگیرد ..
فالوورهای مادرم
من ، و برادرهایم هستیم ...
اینستاگرام ندارد ولی
هــنوز دایرکت ما بچه ها با مادرمان همان فضای آشپزخانـه است
و درد دل هایی از جنس مادرانـه ... ولی مادرمان چند سالی هست خیلی تنـــهاست
چون ما
گوشــیمان اندروید است
بله مـا اینتـرنت داریم
تلـــگرام داریم
واتــساپ داریم
اینستاگرام داریم
کلا کار داریم
وقـــت نداریم ؛ یــک لحظه صبــر کن، شده جواب مادر وقتی صدایمان مـیزند!
چقــدر این مــادرها مـهــربانند
مــن درون عجبم با چقدر صبــر و تواضع و مـهر و محبت
مـیـــتوان "مادر" بود🌺🍃

Read more
قطعه زیبایی از مریم دین پرست//تار// مطرب خوش نوای من عشق نواز همچنین نغنغه دگر بزن پرده تازه برگزین مطرب روح من تویی کشتی نوح من تویی فتح و فتوح من تویی یـار قدیم و اولین ای ز تو شاد جان من بی‌تو مباد جان من دل بـه تو داد جان من با غم توست هن تلخ بود غم بشر وین غم عشق چون شکر این غم عشق را دگر ... قطعه زیبایی از مریم دین پرست//تار// مطرب خوش نوای من عشق نواز همچنین

نغنغه دگر بزن پرده تازه برگزین

مطرب روح من تویی کشتی نوح من تویی

فتح و فتوح من تویی یـار قدیم و اولین

ای ز تو شاد جان من بی‌تو مباد جان من

دل بـه تو داد جان من با غم توست هن

تلخ بود غم بشر وین غم عشق چون شکر

این غم عشق را دگر بیش بـه چشم غم مبین

چون غم عشق ز اندرون یک نفسی رود برون

خانـه چو گور مـی شود خانگیـان همـه حزین

سرمـه ماست گرد تو راحت ماست درد تو

کیست حریف و مرد تو ای شـه مردآفرین

تا کـه تو را شناختم همچو نمک گداختم

شکم و شک فنا شود چون برسد بر یقین

من شبم از سیـه دلی تو مـه خوب و مفضلی

#

Read more

Media Removed

. دل درجهان مبند و به مستی سوال کن از فیض جام و قصّه ی جمشید کامــگار جز نقد جان بـه دست ندارم کو کان نیز بر کرشــمـه ی ســــاقی کنم نثــار . . . این تطاول کـه کشـــــــید از غم هجران بلبل تاســــــــــــــرا پرده گل نعره زنان خواهد شد گل عزیز هست غنیمت شمریدش صحبت کـه به باغ آمد ازین راه و از ... .
دل درجهان مبند و به مستی سوال کن
از فیض جام و قصّه ی جمشید کامــگار
جز نقد جان بـه دست ندارم کو
کان نیز بر کرشــمـه ی ســــاقی کنم نثــار .
.
.
این تطاول کـه کشـــــــید از غم هجران بلبل
تاســــــــــــــرا پرده گل نعره زنان خواهد شد
گل عزیز هست غنیمت شمریدش صحبت
که بـه باغ آمد ازین راه و از آن خواهد شد
#حافظ .
.
.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ #خوشنویسی #نستعلیق #خط #خسته #calligraphy #photography #quotes #who_i_am #life #poem #!

Read more

Media Removed

. اسفـنـد کـه مـیـرســـد انـگــار طپــش قلـــــب هایـمــان تندتـر اســت شـــوق " اتـفاقـــے " درون دل هاسـت ❣ زمـــانے کوتــاه مانــده که تا بازگشــت دوباره بـه سرفصــل آغاز حیــات خاطـــرات تلـخ و شــیرین سالــے کــه" چمدانــش " را بســته درون کنـــار شــوق مـیزبانے از" مـهمانـــے" کـه بـه ... .
اسفـنـد کـه مـیـرســـد انـگــار طپــش قلـــ💓ــب هایـمــان تندتـر اســت
شـــوق " اتـفاقـــے " درون دل هاسـت ❣
زمـــانے کوتــاه مانــده که تا بازگشــت دوباره بـه سرفصــل آغاز حیــات 🌇
خاطـــرات تلـخ و شــیرین سالــے کــه" چمدانــش " را بســته 👝
در کنـــار شــوق 😃 مـیزبانے از" مـهمانـــے" کـه بـه زودے خواهــد رسیــد
" حال عجیبـــے 😅 " مے سـازد از اسفـــند
و ایـــن حال تبدیـل بـه " بهتـــرین حـــس😍" مـیشـود
وقتے درون مـیانــه این هیــاهوے شادمــان 🎉🎊
جشــن مـیــلاد عزیــزے باشد از جنس مـهــر و احســاس ☺💕
زاد روزی سبــز کـه دیگــر بار بـه یـادمـان مے آورد
اسفنــــ♋️ــــد گرچه آخریــن ماه ســال اســت
امــا براے تولـــد 🎉🎊 هیـــچ انتهایے نیسـت
و این یعنــی امـیـــــد 😍... با آرزوے زیستنے آکنـده از لحظــه هاے شادے و امـیــد ❤️❤️
تولـــدتان مبــــــــارک 🎉🎊🎈🎂
@ali_barekat
#اتحاد_رسمـی_مـهدی_یغمایی
ع: @maedeh.heydari1
متن : @nilou64

Read more

Media Removed

اوقات خوش آن بود کـه با دوست بـه سر رفت باقی همـه بی‌حاصلی و بی‌خبری بود خوش بودآب و گل و سبزه و نسرین افسوس کـه آن گنج روان رهگذری بود.... نوروز نودو و هفت با کلی خاطره خوش تموم شد... ایستگاه آخر سفرهای نوروزی از کرمان بـه گرگان بود... از دل کویر مرکزی ایران گذشتیم و شاهرود زیبا رسیدیم از مسیر فرعی ... اوقات خوش آن بود کـه با دوست بـه سر رفت
باقی همـه بی‌حاصلی و بی‌خبری بود
خوش بودآب و گل و سبزه و نسرین
افسوس کـه آن گنج روان رهگذری بود....
نوروز نودو و هفت با کلی خاطره خوش تموم شد...
ایستگاه آخر سفرهای نوروزی از کرمان بـه گرگان بود...
از دل کویر مرکزی ایران گذشتیم و شاهرود زیبا رسیدیم از مسیر فرعی جنگلی گذشتیم جاده پر پیچ و خم و مـه آلودی کـه رانندگی درون اون فوق العاده لذت بخش بود جاده معروف بـه توتان کـه تصویر گوگل مپ از بخشی از مسیر رو گذاشتم ...به همـه پیشنـهادش مـیکنم اگه دنبال یک جاده بکر جنگلی و پرهیجان هستین
پ.ن:عاول مربوط بـه سیزده بدر درون دل جنگلهای گرگان
عدوم هم باغ فتح آباد

Read more




[دل مـه از و on Instagram - mulpix.com شعر بندری بی چه تا بی مه اگینی]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Sat, 23 Jun 2018 05:42:00 +0000