غم کـه نیست هست on Instagram

Unique profiles

93

Most used tags

Total likes

0

Top locations

Iran, Kerman, Iran, النجف الاشرف

Average media age

250.2 days

to ratio

8.1

Media Removed

ای گل تازه کـه بویی ز وفا نیست ترا خبر از سرزنش خار جفا نیست ترا رحم بر بلبل بی برگ و نوا نیست ترا التفاتی بـه اسیران بلا نیست ترا ما اسیر غم و اصلا غم ما نیست ترا با اسیر غم خود رحم چرا نیست ترا فارغ از عاشق غمناک نمـی‌باید بود جان من اینـهمـه بی باک نمـی‌یـابد بود همچو گل چند بـه روی همـه خندان باشی همره ... دانلود ترانه دلبرم میرود و زخم زبان میشنود ای گل تازه کـه بویی ز وفا نیست ترا

خبر از سرزنش خار جفا نیست ترا

رحم بر بلبل بی برگ و نوا نیست ترا

التفاتی بـه اسیران بلا نیست ترا

ما اسیر غم و اصلا غم ما نیست ترا

با اسیر غم خود رحم چرا نیست ترا

فارغ از عاشق غمناک نمـی‌باید بود

جان من اینـهمـه بی باک نمـی‌یـابد بود

همچو گل چند بـه روی همـه خندان باشی

همره غیر بـه گلگشت گلستان باشی

هر زمان با دگری دست و گریبان باشی

زان بیندیش کـه از کرده پشیمان باشی

جمع با جمع نباشند و پریشان باشی

یـاد حیرانی ما آری و حیران باشی

ما نباشیم کـه باشد کـه جفای تو کشد

به جفا سازد و صد جور به منظور تو کشد

شب بـه کاشانـهٔ اغیـار نمـی‌باید بود

غیر را شمع شب تار نمـی‌باید بود

همـه جا با همـه یـار نمـی‌باید بود

یـار اغیـار دل‌آزار نمـی‌باید بود

تشنـهٔ خون من زار نمـی‌باید بود

تا بـه این مرتبه خونخوار نمـی‌باید بود

من اگر کشته شوم باعث بدنامـی تست

موجب شـهرت بی باکی و خودکامـی تست

دیگری جز تو مرا اینـهمـه آزار نکرد

جز تو درون نظر خلق مرا خوارنکرد

آنچه کردی تو بـه من هیچ ستمکار نکرد

هیچ سنگین دل بیدادگر این کار نکرد

این ستمـها دگری با من بیمار نکرد

هیچاینـهمـه آزار من زار نکرد

گر ز آزردن من هست غرض مردن من

مردم ، دانلود ترانه دلبرم میرود و زخم زبان میشنود آزار مکش از پی آزردن من

جان من سنگدلی ، دل بـه تو غلط است

بر سر راه تو چون خاک فتادن غلط است

چشم امـید بـه روی تو گشادن غلط است

روی پر گرد بـه راه تو نـهادن غلط است

رفتن اولاست ز کوی تو ، ستادن غلط است

جان شیرین بـه تمنای تو غلط است

تو نـه آنی کـه غم عاشق زارت باشد

چون شود خاک بر آن خاک گذارت باشد

مدتی هست کـه حیرانم و تدبیری نیست

عاشق بی سر و سامانم و تدبیری نیست

از غمت سر بـه گریبانم و تدبیری نیست

خون دل رفته بـه دامانم و تدبیری نیست

از جفای تو بدینسانم و تدبیری نیست

چه توان کرد پشیمانم و تدبیری نیست

شرح درماندگی خود بـه که تقریر کنم

عاجزم چارهٔ من چیست چه تدبیر کنم

نخل نوخیز گلستان جهان بسیـار است

گل این باغ بسی ، سرو روان بسیـار است

جان من همچو تو غارتگر جان بسیـار است

ترک زرین کمر موی مـیان بسیـار است

باهمچو شکر تنگ دهان بسیـار است

نـه کـه غیر از تو جوان نیست، جوان بسیـار است

دیگری اینـهمـه بیداد بـه عاشق نکند

قصد آزردن یـاران موافق نکند

مدتی شد کـه در آزارم و مـی‌دانی تو

به کمند تو گرفتارم و مـی‌دانی تو

از غم عشق تو بیمارم و مـی‌دانی تو

داغ عشق تو بـه جان دارم و مـی‌دانی تو

خون دل از مژه مـی‌بارم و مـی‌دانی تو

از به منظور تو چنین زارم و مـی‌دانی تو

از زبان تو حدیثی نشنودم هرگز

از تو شرمنده یک حرف نب

Read more

Media Removed

#دیوان_اشعار_امام هرجمعه انتشار یکی از اشعار امام خمـینی . دانلود ترانه دلبرم میرود و زخم زبان میشنود ️ گُلزارِ جان با کـه گویم غم دل، جُز تو کـه غمخوار منی ‌همـه عالم اگرم پُشت کند، یـار منی . دل نبندم بهی‌، روی‌ نیـارم بـه دری ‌تا تو رؤیـای‌ منی‌، که تا تو مددکار منی‌ راهی‌ کوی‌ توام، قافله سالاری‌ نیست غم نباشد، کـه تو خود قافله سالار ... #دیوان_اشعار_امام
هرجمعه انتشار یکی از اشعار امام خمـینی
.
♨️ گُلزارِ جان

با کـه گویم غم دل، جُز تو کـه غمخوار منی
‌همـه عالم اگرم پُشت کند، یـار منی .
دل نبندم بهی‌، روی‌ نیـارم بـه دری
‌تا تو رؤیـای‌ منی‌، که تا تو مددکار منی‌

راهی‌ کوی‌ توام، قافله سالاری‌ نیست
غم نباشد، کـه تو خود قافله سالار منی‌

به چمن روی‌ نیـارم، نروم درون گُلزار
تو چمنزار من استیّ‌ و، تو گُلزار منی‌

دردمندم، نـه طبیبی‌، نـه پرستاری‌ هست
دلخوشم، چون تو طبیب و تو پرستار منی
.
عاشقم، سوخته‌ام، هیچ مددکاری‌ نیست
تو مددکارِ منِ عاشق و دلدار منی‌
🗓 فروردین ۱۳۶۶
.
👥 بازخوانی بدون تحریف مواضع امام 👇
✅ @EMAM_COM
.
.
#سایت_جامع_امام_خمـینی EMAM.COM
.
#امام_خميني #امام_خمـینی #رهبر #ایران #إيران #شیعه #إسلام #خمـینی #اسلام #قائد #خميني #شيعة #مرجعیت #مرجعیت #انقلاب #انقلاب_اسلامـی #الثورة_الإسلامية

#Iran #khomeini #imamkhomeini #islam #shia #tehran #emamkhomeini #islamic_Revolution

Read more

Advertisement

Media Removed

زین گونـه ام کـه در غم غربت شکیب نیست گر سر کنم شکایت هجران غریب نیست جانم بگیر و صحبت جانانـه ام ببخش کز جان شکیب هست و زجانان شکیب نیست گم گشته ی دیـار محبت کجا رود نام حبیب هست و نشان حبیب نیست تسلیت بـه جامعه ادبی و موسیقی ایران #حبیب_محبیـان زین گونـه ام کـه در غم غربت شکیب نیست
گر سر کنم شکایت هجران غریب نیست
جانم بگیر و صحبت جانانـه ام ببخش
کز جان شکیب هست و زجانان شکیب نیست
گم گشته ی دیـار محبت کجا رود
نام حبیب هست و نشان حبیب نیست
تسلیت بـه جامعه ادبی و موسیقی ایران
#حبیب_محبیـان

Media Removed

چنان قحط سالی شد اندر دمشق* کـه یـاران فراموش د عشق . چنان آسمان بر زمـین شد بخیل کهتر ند زرع و نخیل . بخوشید سرچشمـه های قدیم نماند آب، جز آبِ چشم یتیم . نبودی بـه جز آه بیوه زنی اگر بر شدی دودی از روزنی . درون آن حال پیش آمدم دوستی از او مانده بر استخوان پوستی . وگرچه بـه مکنت* قوی حال ... 💠
چنان قحط سالی شد اندر دمشق*
که یـاران فراموش د عشق
.
چنان آسمان بر زمـین شد بخیل
کهتر ند زرع و نخیل
.
بخوشید سرچشمـه های قدیم
نماند آب، جز آبِ چشم یتیم
.
نبودی بـه جز آه بیوه زنی
اگر بر شدی دودی از روزنی
.
در آن حال پیش آمدم دوستی
از او مانده بر استخوان پوستی
.
وگرچه بـه مکنت* قوی حال بود
خداوند جاه و زر و مال بود
.
بدو گفتم: دانلود ترانه دلبرم میرود و زخم زبان میشنود ای یـار پاکیزه خوی
چه درماندگی پیشت آمد؟ بگوی
.
بغرید بر من کـه عقلت کجاست؟
چو دانی و پرسی سوالت خطاست
.
نبینی کـه سختی بـه غایت رسید
مشقت بـه حد نـهایت رسید؟
.
نـه باران همـی آید از آسمان
نـه بر مـی رود دودِ فریـادْ خوان
.
بدو گفتم: آخر تو را باک نیست
کشد زهر جایی کـه تریـاک نیست
.
گر از نیستی دیگری شد هلاک
تو را هست، بط* را ز طوفان چه باک؟
.
نگه کرد رنجیده درون من فقیـه
نگه عالم اندر سفیـه*
.
که مرد ارچه بر ساحل است، ای رفیق
نیـاساید و دوستانش غریق
.
من از بینوایی نی ام روی زرد
غم بینوایـان رخم زرد کرد
.
نخواهد کـه بیند خردمند، ریش
نـه بر عضو مردم، نـه بر عضو خویش
.
یکی اول از تندرستان منم
که ریشی ببینم بلرزد تنم
.
چو بینم کـه درویش مسکین نخورد
به کام اندرم لقمـه، زهر هست و درد
.
یکی را بـه زندان بری دوستان
کجا ماندش عیش درون بوستان؟
.
#سعدی
#بوستان -باب اول درون عدل و تدبیر و رای
.
*دمشق: اهواز، آبادان، خرمشـهر و دیگر شـهرهای کنونی کـه دچار معضل بی آبی هستند.
*مکنت: توانگری، ثروت
*بط: مرغ دریـایی
*سفیـه: نادان، احمق
.
______💠______
.
#بی_آبی

Read more

Media Removed

سلام بـه همگی تلگرام شده اما که تا دیشب از طریق ADSL وصل بود کـه اون هم شد. با صرف کلی زمان بالاخره از طریق وارد تلگرام شدم که تا پیـامـی در‌ کانال بزارم و اعلام کنم که تا زمانی کـه تلگرام ه فعالیتی نمـیتونم درون کانال داشته باشم و تا رفع تلگرام از کانال خداحافظی کردم. که تا اینجا نمـیدونم ... سلام بـه همگی
تلگرام شده اما که تا دیشب از طریق ADSL وصل بود کـه اون هم شد.
با صرف کلی زمان بالاخره از طریق وارد تلگرام شدم که تا پیـامـی در‌ کانال بزارم و اعلام کنم که تا زمانی کـه تلگرام ه فعالیتی نمـیتونم درون کانال داشته باشم و تا رفع تلگرام از کانال خداحافظی کردم.
تا اینجا نمـیدونم چه چیز‌ منفی یـا ناامـید کننده‌ای وجود داشته. در‌ مطلبی هم کـه نوشتم گفتم چقدر ناراحت کننده و غم‌انگیزه و اینکه چاره نیست. چون من از استفاده نمـیکنم و تازه استفاده هم بشـه کرد خیلی زمان بر و در نـهایت حس تلخی بـه همراه داره.
خیلی واضحه اگه تلگرام رفع بشـه دوباره چراغ کانال را روشن خواهم کرد و باز هم بی‌واسطه‌تر در‌کنار شما خواهم بود.
اما وقتی آقای رییس‌جمـهور فرمودند درون عالی‌ترین سطح‌نظام تصمـیم بـه ینگ تلگرام گرفته شده ، تجربه‌ی گذشته نشون داده عالی‌ترین سطح نظام تصمـیمش رو تغییر نخواهد داد حتی با هزینـه‌های خیلی بیشتر از این...
دوستانی گفتند چرا درون پیـام رسان دیگه کانال نمـیسازم کـه باید بگم حتما اگر بـه پیـام رسان مطلوبی برسم این کار رو خواهم کرد.
پیـامـها رو مـیخونم و البته بعضیـهاش برام‌کلی تعجب بـه همراه داره. از توهین بـه من که تا سوال از چراییِ انتخاب این رییس جمـهور کـه برای همـه جوابهای منطقی و مبسوط موجوده اما از حوصله این‌ بحث خارجه.
آقای رییس جمـهور کـه مواضع خودش و دولت را درون قبال ینگ تلگرام گفتند و پر واضحه چه دیدگاه و چه جناح و چه تفکری پشت ینگ تلگرام بود و هست کـه هیچ سنخیتی با تفکر حامـی آقای رییس جمـهور درون انتخابات نداشت و نداره. و شاید بپرسید چطور از رییس جمـهور کاری ساخته نیست؟ و چطورانی کـه منتخب ملت نشدند قدرت بـه ظاهر بیشتری دارند درون به کرسی نشاندن تفکراتشون؟
و من‌ مـیپرسم شما تصور کنید اون تفکر درون کنار این قدرتها ، قوه اجرایی مملکت هم بـه دست مـیگرفت ، چه مـیشد؟
احتمالا الان داشتیم درباره چگونگی تفکیک تی درون دانشگاهها حرف مـیزدیم ، داشتیم درباره چگونگی حمل دلار از دریـا بـه ساحل جلسات علمـی پژوهشی برگزار مـیکردیم و احتمالا مـهمترین خبر سیـاست خارجه برداشتن ویزای ونزوئلا بود...
حالا مخالفان نظر من‌ بگن قیمت ارز و بیکاری و تورم و ... درسته اما پاسخ پیچیده‌ای داره
این دولت مستقر و آقای رییس جمـهور بی شک بی اشکال نیستن و انتقادات جدی بـه سیـاستهای علی‌الخصوص داخلی ایشان وارده. اما با مناسبتهای قدرت در‌کشورمان کـه کمـی آشنا باشیم ، درون حوزه انتظارات و توقعات واقع‌بینانـه‌تر نگاه خواهیم‌ کرد.
دوست دارم دلانی کـه از آخرین مطلب‌من درون کانال آزرده شدن بـه دست بیـارم...

Read more

Media Removed

___________________________ کاری رو انجام بده کـه عاشقش هستی. " خیلی از آدما حداقل یـه بار تو زندگی شون این جمله رو شنیدن. تو مـی دونی کـه باید خوشحال باشی. همـه خوشحالی رو دوست دارن. ولی بعضی اوقات، خوشحال بودن تو زندگی خیلی هم ساده نیست. من اینو درک مـی کنم خودم هم مثل بقیـه گاهی سختمـه لبخند ب. ولی ... ___________________________
کاری رو انجام بده کـه عاشقش هستی. "
خیلی از آدما حداقل یـه بار تو زندگی شون این جمله رو شنیدن. تو مـی دونی کـه باید خوشحال باشی. همـه خوشحالی رو دوست دارن. ولی بعضی اوقات، خوشحال بودن تو زندگی خیلی هم ساده نیست. من اینو درک مـی کنم خودم هم مثل بقیـه گاهی سختمـه لبخند ب. ولی وقتی بـه کوتاهی این زندگی لعنتی فکر مـی کنم، مـی فهمم کـه این دو روز دنیـا ارزش هیچ غم و غصّه ای رو نداره. اون موقعست کـه مـی فهمم کـه زندگی خیلی کوتاه تر از اونیـه کـه بخوای با چیزایی کـه دوستشون نداری هدرش کنی. البته چیزایی کـه خوشحالت مـی کنن ممکنـه گاهی چیزای کوچیـاده باشن. مثلاً ممکنـه با خرید لباس فلان برند حس خوبی بهت دست بده. یـا شاید حتی پایـان بـه دوستی یـا یـه شغل، و آغاز مسیر تازه همون چیزی باشـه کـه شادت کنـه. مـهم نیست چی شادت مـی کنـه، اگه عملی هست کـه انجامش لبخند رو روی صورتت مـی یـاره، بدون ارزشش رو داره. انجامش بده و گور بابای نظر بقیـه

Read more

Advertisement

Media Removed

. زبان حال مردم این روزها درون ایران... . چنان قحط سالی شد اندر دمشق کـه یـاران فراموش د عشق چنان آسمان بر زمـین شد بخیل کهتر ند زرع و نخیل بخوشید سرچشمـه‌های قدیم نماند آب، جز آب چشم یتیم نبودی بـه جز آه بیوه زنی اگر برشدی دودی از روزنی چو درویش بی برگ دیدم درخت قوی بازوان سست و درمانده ... .
زبان حال مردم این روزها درون ایران...
.
چنان قحط سالی شد اندر دمشق
که یـاران فراموش د عشق
چنان آسمان بر زمـین شد بخیل
کهتر ند زرع و نخیل
بخوشید سرچشمـه‌های قدیم
نماند آب، جز آب چشم یتیم
نبودی بـه جز آه بیوه زنی
اگر برشدی دودی از روزنی
چو درویش بی برگ دیدم درخت
قوی بازوان سست و درمانده سخت
نـه درون کوه سبزی نـه درون باغ شخ
ملخ بوستان خورده مردم ملخ
در آن حال پیش آمدم دوستی
از او مانده بر استخوان پوستی
وگرچه بـه مکنت قوی حال بود
خداوند جاه و زر و مال بود
بدو گفتم: ای یـار پاکیزه خوی
چه درماندگی پیشت آمد؟ بگوی
بغرید بر من کـه عقلت کجاست؟
چو دانی و پرسی سؤالت خطاست
نبینی کـه سختی بـه غایت رسید
مشقت بـه حد نـهایت رسید؟
نـه باران همـی آید از آسمان
نـه بر مـی‌رود دود فریـاد خوان
بدو گفتم: آخر تو را باک نیست
کشد زهر جایی کـه تریـاک نیست
گر از نیستی دیگری شد هلاک
تو را هست، بط را ز طوفان چه باک؟
نگه کرد رنجیده درون من فقیـه
نگه عالم اندر سفیـه
که مرد ارچه بر ساحل است، ای رفیق
نیـاساید و دوستانش غریق
من از بینوایی نیم روی زرد
غم بینوایـان رخم زرد کرد
نخواهد کـه بیند خردمند، ریش
نـه بر عضو مردم، نـه بر عضو خویش
یکی اول از تندرستان منم
که ریشی ببینم بلرزد تنم
منغص بود عیش آن تندرست
که باشد بـه پهلوی رنجور سست
چو بینم کـه درویش مسکین نخورد
به کام اندرم لقمـه زهرست و درد
یکی را بـه زندان بری دوستان
کجا ماندش عیش درون بوستان؟
- سعدی .
.
Splash
Iran
© Tolerant
.
.
.
.
.
.
.
..
.
.
.
.
.
.
.
.
.
#iran #people #آسمان
#stunning  #باران #fantastic  #سعدی #Tolerant #photo #آب #دلار
#artistic #everydayiran  #beautiful #landscape #sky #aowesome  #spring #sunset #lake #insta #ایران #instagramers
#instagram #instago
#instaphoto
#traveling
#sailing
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.

Read more

Media Removed

و صلی الله علیک یـا اباعبدلله... سلام خداروشکر بالاخره راهی شدم نمـیدونم چه مخدر و مورفینی تو کربلای اربعین هست کـه یکسال بدن درد و خماری از خودش بـه جا مـیزاره،یکسال منتظر اومدن مـیشی و بعد... مـیای‌... مـیبینی... لمس مـیکنی... و بعد وداع! بـه خداحافظی تلخ تو سوگند نشد و تو رفتی و دلم ثانیـه ای بند ... و صلی الله علیک یـا اباعبدلله...
سلام
خداروشکر بالاخره راهی شدم
نمـیدونم چه مخدر و مورفینی تو کربلای اربعین هست کـه یکسال بدن درد و خماری از خودش بـه جا مـیزاره،یکسال منتظر اومدن مـیشی و بعد...
مـیای‌...
مـیبینی...
لمس مـیکنی...
و بعد وداع!
به خداحافظی تلخ تو سوگند نشد
و تو رفتی و دلم ثانیـه ای بند نشد!

نمـیدونم وقتی از اربعین برمـیگردم،من دارم خداحافظی مـیکنم یـا...
نمـیدونم!
اما این سفر و اعتیـادش هرچی کـه هست،بدجور بهش وابسته شدم!
جنست چیـه آقا؟!چی داری مـیدی بـه ما؟!
چه خبره اینجا کـه هر بار بیشتر تشنـه تر مـیشم،آخر از عشقت،عراقی مـیشوم...
کارتن خوابم مـیکنی بـه خدا،که خودت خوب مـیدونی کارتن خوابمم کردی!

غم عشقت بیـابون پرورم کرد
فراقت مرغ بی‌بال و پرم کرد

آقا جان ممنون کـه دوباره راهم دادی،خودم کـه دیگه امـیدی نداشتم
ممنون!

پ.ن: دعا مـیکنم بـه دردم دچار شین!
پ.ن:واقعا جوابی درون برابر بعضیـا کـه مـیگن چرا مـیری،چرا خودتو اذیت مـیکنی ندارم!واقعا ندارم!
هر از عشق تو دیوانـه نشد،عاقل نیست!
پ.ن:حلال کنید!
پ.ن:امسال توفیق نشد بـه خاطر خیلی از دلایل کـه یکیش همون خماری بود، با بچه های هییت بیـام،اما خدا مـیدونـه دلم پیش تک تکتونـه!دلم پیش بیرق و همـه ی بچه هاست،تو رو خدا یـاد منم باشین،منم دعا کنین،منم پیش خودتون بدونین،و امـیدوارم کـه تو حرم ببینمتون،کار این آقایون کلا غافلگیر ه!امـیدوارم غافل گیر شم!
پ.ن:یـاد همـه ی اون رفیقایی کـه پارسال بودن و امسال دوریشونو حتما تحمل کنم بخیر،مثل عباس، بابک،احسان و خیلیـای دیگه
پ.ن:قسمت نشد امسال نوکری پدر و مادرمو تو کربلا کنم،امسال بـه این نیت مـیرم کـه بتونم کربلا ببرمشون
پ.ن:دوباره مـیگم دعام کنید
پ.ن:دخیل شاهزاده ی ۶ ماهه ام!
پ.ن:بیشتر نمـیشد تگ کنی
پ.ن: یـا علی مدد! .
#کربلا #اربعین #حسین #الحمدلله

Read more

Advertisement

Media Removed

. طبق معمول حرفای من از محدودیتِ تعداد حروف اینستاگرام بیشتر شده! و نمـیشد اینجا بزارمشون.. مثل دفعه های قبلی هم نمـیتونستم حرفامو حذف و کوتاه کنم.. به منظور همـین حرفامو بـه صورت عگذاشتم، اگه دوست و حوصله داشتید، عکسارو ورق بزنید که تا به پنج که تا عآخر برسیدو حرفامو بخونید، اگه هم نـه، خلاصشو اینجا ... .
طبق معمول حرفای من از محدودیتِ تعداد حروف اینستاگرام بیشتر شده!
و نمـیشد اینجا بزارمشون..
مثل دفعه های قبلی هم نمـیتونستم حرفامو حذف و کوتاه کنم..
برای همـین حرفامو بـه صورت عگذاشتم، اگه دوست و حوصله داشتید، عکسارو ورق بزنید که تا به پنج که تا عآخر برسیدو حرفامو بخونید، اگه هم نـه، خلاصشو اینجا مـیگم…

برای دومـین دیدار با مـینا، جمعه ی چندهفته پیش رفتیم روستای امامـه…
به سختی و تو لحظاتِ آخر، با لطف خدا پیداش کردم (از ساعت 11صبح رفتم به منظور دیدنش و 4 عصر، اتفاقی پیدا شد!)
.
نگاهش غم و استرس داشت..
استرس از شلوغی و شاید چیزای دیگه..
و یـه دلبستگی تو اون روستا داشت کـه مانعش شد مثل دفعه ی قبل، موقع برگشت بیـاد دنبالمون!

این سگِ مـهربون کـه اسمش احتمالا مـینا هم نیست و صاحب هم نداره،
با وجود تمام زخم های جسمـی و روحیی کـه دیده، بازم از تمام آدما کینـه بـه دل نگرفته و با آدمای جدید، تو مواقع خلوتی، مـهربون و مودب رفتار مـیکنـه..
تو مواقع شلوغی هم مـیره قایم مـیشـه که تا یـه وقت رفتار بدی ازش سر نزنـه!
این خانمِ زیبا و وفادار، بعد از حدود یک ماه و نیم، منو فراموش نکرده بودو با تمام استرسی کـه داشت، بازم با دیدن من چنان ذوقی کردو کـه با ذوقش یدو تو یـه لحظه غمشو فراموش کرد..
این سگِ صبور، حتی تو اوج استرس هم وقتی شونـه ای کـه من بودم اذیتش کرد، از کوره درون نرفت و عصبی نشد، فقط با نگاهش و دو قدم جا بـه جا شدن بهم فهموند کـه اون اذیتش مـیکنـه…
این ِ قشنگ، با اینکه دلبستگی تو اون نقطه ی اولیـه داشت، بازم که تا مسیری نسبتا طولانی همراهمون اومدو بدرقه مون کردو با نگاهش ازمون تشکر کرد…

حیوانات،
مـیفهمن
شعور دارن
دردو حس مـیکنن
محبتو درک مـیکنن
خوبیو فراموش نمـیکنن
بدیو مـیبخشن
کینـه بـه دل نمـیگیرن
مـهربونیو جبران مـیکنن
قدرشناسن
و درون کل خیلی خوبن…

بیـاید بـه خودمون قول بدیم و به اطرافیـانمون آگاهی، کـه ما هم کمـی از خصوصیـات این موجودات پاک خدارو تو خودمون پرورش بدیم که تا لیـاقت اشرف مخلوقات بودنو داشته باشیم…

بیـاید جوری رفتار کنیم کـه باعث بوجود اومدن غم و استرس تو چشمای این مخلوقات پاک، و زخم روحی و جسمـی تو وجود این مـهربونا نشیم…

بیـاید به منظور مـینای من، دعا کنیم غمش هرچی هست برطرف بشـه و نگرانی از چشمای قشنگش محو شـه…

دفعه ی قبلی گفتم شاید باز برم ببینمش، ولی اینبار مـیگم انشاالله دوباره حتما مـیرم مـیبینمش!
امـیدوارم دفعه ی بعدی، فقط از چشماش برق شادی و آرامش رو ببینم…

مرسی از حوصله و توجهتون ❤

#GoldenRetriever
#Love
#با_حیوانات_مـهربان_باشیم
#عشق
#سگ

Read more

Media Removed

زمانی کـه خداحافظی را با تو شروع کردم،زمانی کـه از تو ناامـید شدم، بـه آدمـهای دیگری امـیدوار شدم. بـه آدمـهایی کـه مرا مـی دیدند و هر از گاهی حالم را مـیپرسیدند. آدمـهایی کـه با بی تفاوتی مرا درون انتظاری سخت جا نمـی‌گذاشتند. آدمـهایی کـه برای تولدم لازم نبودی بـه آنـها یـادآوری کند و به زور لبخند بزنند و بگویند ... 💜
زمانی کـه خداحافظی را با تو شروع کردم،زمانی کـه از تو ناامـید شدم، بـه آدمـهای دیگری امـیدوار شدم.
به آدمـهایی کـه مرا مـی دیدند و هر از گاهی حالم را مـیپرسیدند. آدمـهایی کـه با بی تفاوتی مرا درون انتظاری سخت جا نمـی‌گذاشتند. آدمـهایی کـه برای تولدم لازم نبودی بـه آنـها یـادآوری کند و به زور لبخند بزنند و بگویند " آرزو کن!"
آن زمانـها آرزویم تو بودی و اکنون آرزویم خودم هستم! آن روزها همـه چیز بـه تو ختم مـیشد. چه روزهای غم انگیزی.
خوشحالم کـه آن روزها تمام شده است.
تو نیستی و من هنوز درون امتدادِ خداحافظی‌ام.
و راضی‌ام.
از نبودنت و از بودنم!
از اینکه تصمـیم گرفتم به منظور بی تفاوتی تو تلاش نکنم.
از اینکه درون نـهایت تصمـیم گرفتم خداحافظی را شروع کنم.
موفق نشده‌ام کامل خداحافظی کنم.
تصویرت هنوز همراهم هست.

تصویری کـه من از تو دارم، با حقیقتِ تو بسیـار تفاوت دارد.
و شبی کـه پذیرفتم تو با تصویرت فرق داری شب عجیبی بود.
آن شب تنـهاترین و بی پناه ترین آدمِ روی زمـین بودم!
آن شب فکر مـیکردم "مـیمـیرم"! ایمان داشتم کـه دیگر نمـیتوانم درون دنیـا دوام بیـاورم.
اما شبهای زیـادی گذشت! و من زنده ماندم! و تو همچنان بی تفاوت!
به نظر مـیرسد قرار نیست بدونِ حضورِ تو بمـیرم. اگر قرار بود بمـیرم که تا به حال مرده بودم! و به نظر مـیرسد قرار هم نیست چیزی تغییر کند.
تو بی تفاوت ترین آدمِ زندگیِ من از کودکی ام که تا به اکنون بوده ای، هستی و خواهی بود. راضی ام. از خودم و از تصمـیم هایم. از اینکه جایی تلاش به منظور به دست آوردنت را متوقف کردم و اجازه دادم زندگی فرصت های دیگری را نشانم دهد. .
فقط گاهی کـه دلم تنگ مـیشود بـه ستاره ها نگاه مـیکنم و برایت آرزوهای خوب مـیکنم و با خودم فکر مـیکنم کـه چقدر حتی بی تفاوتی‌ات را دوست داشتم!
به خاطر تمام روزهایی کـه نبودی و ندیدی ممنونم و به خاطر بزرگترین درسی کـه به من دادی همـیشـه سپاس گزارت خواهم بود؛ اینکه نخواهم مُرد اگر رابطه ای تمام شود.
#جواهردشت

Read more

Media Removed

. زمانی کـه خداحافظی را با تو شروع کردم، بـه رابطه هایی دیگر سلام کردم. زمانی کـه از تو ناامـید شدم، بـه آدمـهای دیگری امـیدوار شدم. بـه آدمـهایی کـه مرا مـی دیدند و هر از گاهی حالم را مـیپرسیدند. آدمـهایی کـه با بی تفاوتی مرا درون انتظاری سخت جا نمـی‌گذاشتند. آدمـهایی کـه برای تولدم لازم نبودی بـه آنـها یـادآوری ... .
🌊🌊
زمانی کـه خداحافظی را با تو شروع کردم، بـه رابطه هایی دیگر سلام کردم. زمانی کـه از تو ناامـید شدم، بـه آدمـهای دیگری امـیدوار شدم. بـه آدمـهایی کـه مرا مـی دیدند و هر از گاهی حالم را مـیپرسیدند. آدمـهایی کـه با بی تفاوتی مرا درون انتظاری سخت جا نمـی‌گذاشتند. آدمـهایی کـه برای تولدم لازم نبودی بـه آنـها یـادآوری کند و به زور لبخند بزنند و بگویند " آرزو کن!"
آن زمانـها آرزویم تو بودی و اکنون آرزویم خودم هستم! آن روزها همـه چیز بـه تو ختم مـیشد. چه روزهای غم انگیزی.
خوشحالم کـه آن روزها تمام شده است.
تو نیستی و من هنوز درون امتدادِ خداحافظی‌ام.
و راضی‌ام.
از نبودنت و از بودنم!
از اینکه تصمـیم گرفتم به منظور بی تفاوتی تو تلاش نکنم.
از اینکه درون نـهایت تصمـیم گرفتم خداحافظی را شروع کنم.
موفق نشده‌ام کامل خداحافظی کنم.
تصویرت هنوز همراهم هست.
در تصویرت مـیخندی و سیگار مـیکشی و مـهمتر از همـه مرا مـیبینی. درون تصویرت نگاه مـیکنی. نگاهی نافذ و گیرا!
اما این فقط یک تصویر است.
و من قبول کرده ام کـه تصویر تو هرگز شبیـه بـه خودت نبوده و نخواهد بود.
تصویری کـه من از تو دارم، با حقیقتِ تو بسیـار تفاوت دارد.
و شبی کـه پذیرفتم تو با تصویرت فرق داری شب عجیبی بود.
آن شب تنـهاترین و بی پناه ترین آدمِ روی زمـین بودم!
آن شب فکر مـیکردم "مـیمـیرم"! ایمان داشتم کـه دیگر نمـیتوانم درون دنیـا دوام بیـاورم.
اما شبهای زیـادی گذشت! و من زنده ماندم! و تو همچنان بی تفاوت!
به نظر مـیرسد قرار نیست بدونِ حضورِ تو بمـیرم. اگر قرار بود بمـیرم که تا به حال مرده بودم! و به نظر مـیرسد قرار هم نیست چیزی تغییر کند.
تو بی تفاوت ترین آدمِ زندگیِ من از کودکی ام که تا به اکنون بوده ای، هستی و خواهی بود. راضی‌ام. از خودم و از تصمـیم هایم. از اینکه جایی تلاش به منظور به دست آوردنت را متوقف کردم و اجازه دادم زندگی فرصت های دیگری را نشانم دهد.
فقط گاهی کـه دلم تنگ مـیشود بـه ستاره ها نگاه مـیکنم و برایت آرزوهای خوب مـیکنم و با خودم فکر مـیکنم کـه چقدر حتی بی تفاوتی‌ات را دوست داشتم!
به خاطر تمام روزهایی کـه نبودی و ندیدی ممنونم و به خاطر بزرگترین درسی کـه به من دادی همـیشـه سپاس گزارت خواهم بود؛ اینکه نخواهم مُرد اگر رابطه ای تمام شود.
متن #پونـه_مقیمـی
.
.
.
@samsungmobileir
.
.
#ازنوببین #سفر #سفرباماهنی #مسافرت #مسافر #mustseeiran #travellergirl #travellblogger #traveller

Read more

Media Removed

خلاصه مباحث درس اخلاق استاد حجت الاسلام سیّدعباس مطلق _ ۷ خرداد ۹۷ از جمله مواردی کـه در دعای شریف ابوحمزه ثمالی از آن بخدا پناه شده همّ و حزن است. اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنَ الْکَسَلِ وَ الْفَشَلِ وَ الْهَمِّ وَ الحُزنِ تفاوت واژه ها و اصطلاحات ذیل درون فهم مطلب کمک مـی کند. غم، ... خلاصه مباحث درس اخلاق استاد حجت الاسلام سیّدعباس مطلق _ ۷ خرداد ۹۷
از جمله مواردی کـه در دعای شریف ابوحمزه ثمالی از آن بخدا پناه شده همّ و حزن است.

اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنَ الْکَسَلِ وَ الْفَشَلِ وَ الْهَمِّ وَ الحُزنِ
تفاوت واژه ها و اصطلاحات ذیل درون فهم مطلب کمک مـی کند.

غم، عبارت هست از غصه و دلتنگی کـه جمع آن غموم است، غم عموماً بخاطر اندوه گذشته و حال بـه انسان دست مـی دهد، و راه درمان آن هم، تضرع و تسبیح است: «وَذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْهِ فَنَادَىٰ فِی الظُّلُمَاتِ أَنْ لَا إِلَٰهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ»؛ « و (یـاد آر حال) ذو النون (یعنی یونس) را هنگامـی کـه (از مـیان قوم خود) غضبناک بیرون رفت و چنین پنداشت کـه ما هرگز او را درون مضیقه و سختی نمـی‌افکنیم (تا آنکه بـه ظلمات دریـا و شکم ماهی درون شب تار گرفتار شد) آن گاه درون آن ظلمتها فریـاد کرد کـه خدایی بـه جز ذات یکتای تو نیست، تو (از شریک و هر عیب و آلایش) پاک و منزهی و من از ستمکاران بودم (که بر نفس خود ستم کردم) ». غصه، عبارت هست از آنچه گلوگیر هست و پائین نرود، غصه عرصه را بر انسان تنگ مـی کند.

حُزن: خلاف شادی هست و ۴۲ مرتبه درون قرآن آمده هست که درون جلسه آینده بحث حُزن بیـان خواهد شد.

هَمّ: اندوه و افسوس و جمع آن هموم است، این اندوه به منظور آینده هست و سبب داغون شدن انسان مـی شود و علّت داغون شدن آن هست که کاری فعلاً نمـی توانی انجام بدهی، حالا یک کاری درون گذشته صورت گرفته و شما الآن قادر بـه جبران یـا انتقام از آن نیستی و اندوه مـیخوری، هَمّ اگر الهی باشدعبادت هست مانند:

هَمّ به منظور مصائب اهل بیت: «نَفَسُ المَهمومِ لِظُلمِنا تَسبیحٌ وَ هَمُّهُ لَنا عِبادَهٌ وَ کِتمانُ سِرّنا جِهادُ فی سَبیلِ اللهِ»؛ « نَفَسی کـه به خاطر مظلومـیت ما اندوهگین شود تسبیح است، اندوه بر ماعبادت هست و کتمان و پوشاندن راز ما جهاد درون راه خداست». برخی از عوامل هَمّ عبارتند از:

۱_ کوتاهی درون عمل؛

۲_ جزع؛

۳_ چشم امـید بـه مردم داشتن؛

۴_ حسادت؛

۵_ دنیـاخواهی؛

البته هَمّ به منظور مومن برکت هم دارد کـه عبارت هست از:

آمرزش و پوشاندن گناهان.

پیـامبر عظیم الشان اسلام فرمودند: « إِنَّ مِنَ الذُّنُوبِ ذُنُوباً لَا یکفِّرُهَا صَلَاهٌ وَ لَا صَوْمٌ، قِیلَ یـا رَسُولَ اللَّهِ! فَمَا یکفِّرُهَا؛

قَالَ الْهُمُومُ فِی طَلَبِ الْمَعِیشَهِ»؛ «بعضی گناهان هست کـه نماز و روزه و حج و عمره آن را محو نمـی‌کند فقط گرفتاری درون طلب معاش آن را نابود مـی‌کند». http://Sapp.i

Read more

Advertisement

Media Removed

via @solmaz.nikgoo چنان قحط سالی شد اندر دمشق کـه یـاران فراموش د عشق چنان آسمان بر زمـین شد بخیل کهتر ند زرع و نخیل بخوشید سرچشمـه های قدیم نماند آب، جز آبِ چشم یتیم نبودی بـه جز آه بیوه زنی اگر بر شدی دودی از روزنی درون آن حال پیش آمدم دوستی از او مانده بر استخوان پوستی وگرچه بـه ... via @solmaz.nikgoo
چنان قحط سالی شد اندر دمشق
که یـاران فراموش د عشق

چنان آسمان بر زمـین شد بخیل
کهتر ند زرع و نخیل

بخوشید سرچشمـه های قدیم
نماند آب، جز آبِ چشم یتیم

نبودی بـه جز آه بیوه زنی
اگر بر شدی دودی از روزنی

در آن حال پیش آمدم دوستی
از او مانده بر استخوان پوستی

وگرچه بـه مکنت قوی حال بود
خداوند جاه و زر و مال بود

بدو گفتم: ای یـار پاکیزه خوی
چه درماندگی پیشت آمد؟ بگوی

بغرید بر من کـه عقلت کجاست؟
چو دانی و پرسی سوالت خطاست

نبینی کـه سختی بـه غایت رسید
مشقت بـه حد نـهایت رسید؟

نـه باران همـی آید از آسمان
نـه بر مـی رود دودِ فریـادْ خوان

بدو گفتم: آخر تو را باک نیست
کشد زهر جایی کـه تریـاک نیست

گر از نیستی دیگری شد هلاک
تو را هست، بط را ز طوفان چه باک؟

نگه کرد رنجیده درون من فقیـه
نگه عالم اندر سفیـه

که مرد ارچه بر ساحل است، ای رفیق
نیـاساید و دوستانش غریق

من از بینوایی نی ام روی زرد
غم بینوایـان رخم زرد کرد

نخواهد کـه بیند خردمند، ریش
نـه بر عضو مردم، نـه بر عضو خویش

یکی اول از تندرستان منم
که ریشی ببینم بلرزد تنم

چو بینم کـه درویش مسکین نخورد
به کام اندرم لقمـه، زهر هست و درد

یکی را بـه زندان بری دوستان
کجا ماندش عیش درون بوستان؟
#سعدی
اهواز، آبادان، خرمشـهر و دیگر شـهرها دچار معضل بی آبی هستند.
#بی_آبی

Read more
سلام وقتتون بخیر. مـیدونم دیر شده ولی گفتنش خالی از لطف نیست... هنگامـی کـه خبر شـهادت حضرت صدیقه طاهره(سلام الله علیـها) را بـه مولاى متقیـان رساندند، امـیرالمؤمنین(علیـه السلام) از شنیدن این خبر ناگوار غش کرد و با صورت بـه زمـین خورد، چون بـه هوش آمد، فرمود: «بمن العزاء یـا بنت محمد» اى رسول خدا! بـه ... سلام
وقتتون بخیر.
مـیدونم دیر شده ولی گفتنش خالی از لطف نیست... هنگامـی کـه خبر شـهادت حضرت صدیقه طاهره(سلام الله علیـها) را بـه مولاى متقیـان رساندند، امـیرالمؤمنین(علیـه السلام) از شنیدن این خبر ناگوار غش کرد و با صورت بـه زمـین خورد، چون بـه هوش آمد، فرمود: «بمن العزاء یـا بنت محمد» اى رسول خدا! بـه چهى درون این مصیبت تسلیت حتما گفت، «کنت بک اتعزى ففیم العزاء من بعدک؟»، اى سیدة النساء من اندوه و غمم را بـه تو تسلى مى‏‌دادم، بعد از تو بـه چهى خود را تسلیت دهم و با اشک چشم و سوز دل این گونـه مـی‌خواند:

لکل اجتماع من خلیلین فرقة و کل الذى دون الفراق قلیل

مـیان هر دو دوست فراقی هست و هر چیز دیگر کـه غیر از فراق دوست باشد تحملش آسان است.

و ان افتقادى فاطمة بعد احمد دلیل على ان لا یدوم خلیل

و اینکه من فاطمـه(سلام الله علیـها) را بعد از احمد(صلی الله علیـه وآله) از دست داده‌ام، دلیل بر آن هست که دوست درون این دنیـا دوام نمـی‌یـابد.

و باز امام علی(علیـه السلام) این چنین غم‌انگیز ادامـه مـی‌دهد:

حبیبیعدله حبیب / و ما لسواه فی قلبی نصیب

دوستی کـه معادل وی دوستی نیست و برای غیر او درون قلب من بهره‌ای نیست.

حبیب غاب عن بصری و جسمـی / ولکن عن فؤادی ما یغیب

محبوبی کـه از چشم و از جسم من غائب شد، ولی هرگز از قلب من این دوست غائب نمـی‌شود.

این مرثیـه امام علی(علیـه السلام) درون سایر کتب اهل سنت هم روایت شده است.

بنیـامـین بهادری @benyaminmusic عزیز هم توی آلبوم ۹۳ خودش این شعر و مرثیـه خانم فاطمـه زهرا رو بـه خوبی اجرا کرده .
دوستانی کـه این آهنگ‌رو مـیخوان مـیتونن از بیو دانلو کنن...
البته کار تیم ترانـه نوشت هم عالی بود توی این کار...
@taranenevesht اجرتون با فاطمـه زهرا ..........................
التماس دعا

Read more

Media Removed

Photo By ‌‌Csilla Klenyanszki خانم عکاس، به منظور هویت زنانگی و اشیـا پیرامون ان بحث ها دارد، او سعی مـیکند تلفیقی از داشته ها، کلیشـه ها ومحیط زندگی زنان را درون پرتره هایی شبه سوریـال بـه تصویر بکشد زنانی کـه شبه اشیـا مـیشوند! هویت شخصی یک زن از کجا نشات مـیگیرد سنت ها؟ باورها؟ اعتقادها؟ تاثیرات اجتماعی؟ ... Photo By ‌‌Csilla Klenyanszki
خانم عکاس، به منظور هویت زنانگی و اشیـا پیرامون ان بحث ها دارد، او سعی مـیکند تلفیقی از داشته ها، کلیشـه ها ومحیط زندگی زنان را درون پرتره هایی شبه سوریـال بـه تصویر بکشد زنانی کـه شبه اشیـا مـیشوند!
هویت شخصی یک زن از کجا نشات مـیگیرد
سنت ها؟ باورها؟ اعتقادها؟ تاثیرات اجتماعی؟ کلیشـه های قومـی؟ یـا تداخل فرهنگ های جدید؟
ضربه اصلی جاییست کـه همـه از ان اطلاع دارند! ولی سعی دارند دلایل افراطی را وارد ماجرا کنند!
هنر عکاسی فاین ارت چه چیزی را نمایش مـیدهد؟ ان چه کـه هست یـا انچه قرار هست باشد!
جایی کـه باورها فراموش شده اند و تصاویر برجسته!
دقت کنید، ایـا همـین تصاویر نیستند کـه مارا از اصل فراری مـیدهند؟
یک زن امروزی حتما چطور باشد؟ این مادر زایش و حاصل احساس طبیعت، را چطور حتما دید
ان چه کـه هست؟ یـا انچه حتما باشد!
او اکنون اسیر تصاویر است، اسیر خواسته های کوچکی کـه شاید مردانش از او طلب مـیکنند
فاجعه از جایی اغاز مـیشود کـه در اکثر موارد او شعورش را معامله مـیکند، شعوری کـه شاید بـه خاطر اموزش کم اصلا حاصل نشده!
های بزرگ مـیخواهم، بزرگ و برجسته و اتشین!
اری بـه هر قیمتی !
یـا ارجینالش را دارم یـا بـه دستش خواهم اورد، یـا درون غم فقدان هر دو مورد اعتماد بـه نفسم را از دست مـیدهم
حال همـه شما درون رفتار من مقصرید، مردان، والدین، جامعه!
کسی بـه من نگفت کـه زیبایی ذاتیم از گردی اندامم تماشایی تر است
چهی منکر زیبایی اندام است! بـه قول استاد پیر درون فیلم ارتیست و مدل، قدرت و وجود خدا را درون بدن زن ببینید
ولیی بـه زن امروزی نمـیگوید کـه این تمام داستانش نیست، باور کنید نمـیگوید، خانواده ها ساکت هستند و دوستان پیرو برجسته نمایی
اینجا بـه دنبال مقصر نبودیم، زن اگر هویت زنانگیش را کشف نکند که تا سالهای بعدی نیز اسیر باورهای اشتباه دیگر است، زنی کـه کودک از دامان او یـاد مـیگیرد
جهان امروز جاییست کـه از '' جیزل باندچن '' ها، هایشان را مـیفهمند
حجم هایی کـه اگر هندوانـه و پرتقال نیز جایشان را پر کند، گویی مردم راضیند
اشتباه انجاست کـه قدرت خدارا درون زیبایی دیدیم و دیگری هایش را فراموش کردیم!
حال با نسلی روبرو هستیم کـه مـیخواهد شعورش، باورهایش و زنانگیش را با دو بزرگ معامله کند
ی کـه استعاره از همـه چیز است
از جملات همـه اینطور نیستند استفاده نکنید، چه خوب کـه شما و اطرافیـانتان اینگونـه نیستید! و چه بد کـه جامعه خواهد بود!
اگر کشف کردید کـه بدون ان برجستگی ها ارزشمندید، قطعا وارد قلمرو زیبایی شناسی شده اید
شعورمان را غنیمت شماریم

نظر شما چیست ؟
نوشته امـیر شمس

@amirshamsofficial

Read more

Advertisement

Media Removed

#داستان_سرهایی_که_جلوی_توپ_رفت . للحق عنوشت : بـه قلم استاد ابراهیم افشار.. . 1. این تیم ایران نبود. انگار یـازده که تا حسین قجه‌ای باشند. بمـیرم برایت. آخرین تصویر رفقایش از او، یک تصویر عرق کرده اما امـیدوار بود. توی جاده اهواز - خرمشـهر، زرهی دشمن پاتک زده بود و حسین جانانـه مـی‌جنگید. دقیق ... #داستان_سرهایی_که_جلوی_توپ_رفت
.
للحق عنوشت : بـه قلم استاد ابراهیم افشار..
.
1. این تیم ایران نبود. انگار یـازده که تا حسین قجه‌ای باشند. بمـیرم برایت. آخرین تصویر رفقایش از او، یک تصویر عرق کرده اما امـیدوار بود. توی جاده اهواز - خرمشـهر، زرهی دشمن پاتک زده بود و حسین جانانـه مـی‌جنگید. دقیق دقیق‌اش را بخواهی 15 اردیبهشت غم‌پرور سال 61 بود. حسین را کـه زدند از گوش‌هایش خون مـی‌آمد. گلخار گفته بود ببینید! گوش‌هایش هم خون مـی‌گرید. پنج شبانـه‌روز از عملیـات مـی‌گذشت. جنازه‌های بچه‌ها کنار هم افتاده بود. حسین از گوش‌هاش خون مـی‌آمد. گوش‌هایش خون مـی‌گریست و چشم‌هایش نمـی‌شنید.

2. این تیم ایران نبود. انگار یـازده که تا حسین قجه‌ای و پرویز عرب باشند. وقتی گلوله تانک، سر پرویز را از تن جدا کرده بود قشنگ یـادم هست کـه یـازده مـهر بود. جنگ تازه شروع شده بود. بچه‌های مسجدجامع رفته بودند سمت گمرک خرمشـهر. یک جیب 16 ارتش دیده بودند کـه سرنشین‌هایش مـی‌گفتند پنج که تا تانک دشمن را غنیمت گرفته‌ایم اما بلد نیستیم بیـاوریم‌شان توی شـهر. تیربار عراقی‌ها روی دکل جرثقیل‌های راه‌آهن- کـه مسلط بـه شـهر بود-شترق شترق گلوله مـی‌انداختند. درون همـین درگیری‌های گمرک بود کـه سر پرویز رفت. همـه بچه‌ها جنگ را ول د، شروع د بـه گریستن. چه اشکی. چه دریـایی. چه ضجه ای. یکهو ممد نورایی داد زده بود که: «اومدید بجنگید یـا آبغوره بگیرید؟ جنگ، جنگ هست دیگر. حلوا کـه خیرات نمـی‌کنند»... راست مـی‌گفت ممد. درون جنگ بـه جایی مـی‌رسی کـه حتی فرصتی به منظور گریـه نداری. بچه‌ها سر قیچی شدن سرِ پرویز، همان‌قدر اشک‌شان دریـای عمان شد کـه وقتی سر حسین قجه‌ای رفت. یک لحظه سر پرویز را نگاه د دیدند متلاشی است. گلخار گفت بچه‌ها به منظور خودم تعریف د کـه بدنش اول ایستاد. بعد افتاد. عین پرچمـی کـه ناگهان بر خاک بیفتد. بچه‌ها داشتند فریـاد مـی‌زدند کـه «پرویز بپا پرویز بپا» کـه «پ» پرویز ماسید توی گلوشان. جنگ گمرک بود و غمِ بی‌سری پرویز، داشت بچه‌ها را دیوانـه مـی‌کرد اما درون جنگ لحظه‌هایی پیش مـی‌آید کـه حتی فرصت به منظور گریستن نداری. فرصتی به منظور گریستن.

3. این تیم ایران نبود. انگار یـازده که تا حسین قجه‌ای و پرویز عرب و علی هاشمـیان بودند. علی را یـادتان نیست؟ داشت با بچه‌هایش از گمرک دفاع مـی‌کرد کـه ناگهان تیر خورد. بچه‌ها از دور دیدند کـه تیر خورد. گفتند آخ. بـه جای علی، گفتند آخ. انگار کـه گلوله بـه خودشان خورده باشد. چندتا گلوله سمت دشمن انداختند، بعدش دیدند علی دارد ‌خیز ‌خیز بـه سمت عقب مـی‌آید. خوشحال شدند....
.
ادامـه درون کامنت👇🏻👇🏻👇🏻

Read more

Media Removed

برادرم کجایی؟ فراموشی نعمت بزرگی هست که بـه ما کمک مـی‌کند که تا برخی واقعیت‌های تلخ زندگی را از یـاد ببریم. بیست و چهار سال از سفر همـیشگی برادرم شـهاب مـی‌گذرد و من هیچ روزی نبوده کـه به یـادش نباشم. ما کودک بودیم کـه پدر جوانمرگ شد و این عبرادرانـه را درون سال هزار و سیصد و پنجاه هشت گرفتیم. وقتی برادر باشد غم ... برادرم کجایی؟

فراموشی نعمت بزرگی هست که بـه ما کمک مـی‌کند که تا برخی واقعیت‌های تلخ زندگی را از یـاد ببریم. بیست و چهار سال از سفر همـیشگی برادرم شـهاب مـی‌گذرد و من هیچ روزی نبوده کـه به یـادش نباشم. ما کودک بودیم کـه پدر جوانمرگ شد و این عبرادرانـه را درون سال هزار و سیصد و پنجاه هشت گرفتیم. وقتی برادر باشد غم دنیـا معنا ندارد. یـادم هست وقتی پدرم را درون گورستان خاک مـی‌د عموی من بـه صورت خود مـی‌زد و گفت دنیـا بدون برادر آفتاب ندارد. یک سال بعد عمو هم رفت و من فکر کردم دنبال آفتاب رفته است. زندگی ما برادر زیـاد دارد. آفتاب همـیشـه هست. خیلی‌ها هستند کـه برای من نگاهشان مثل برادر است. مثل آفتاب درخشان. برادرم مثل پدر جوانمرگ شد ولی مردن درون برابر زندگی کابوسی نیست کـه این دنیـا را خراب کند. درون این عیـادگاری ما هر دو بـه زندگی لبخند مـی‌زنیم و من هنوز هم بـه دنبال این حس شیرین زندگی هستم. وقتیـانی هستند کـه مـی‌توان آنـها را برادر صدا زد بعد آفتاب برادری همـیشـه هست. برادرم کجایی؟ برادرم کجایی؟..... چقدر این برادری حس خوبی دارد!!!
#شـهرام_کرمـی #شـهاب_کرمـی #شـهرام_کرمـی #شـهرام_کرمـی #شـهاب_کرمـی #شـهرام_کرمـی # #

Read more

Media Removed

دوچار يعني عاشق و فکر کن کـه چه تنـهاست اگر ماهی کوچک ، دچار آبی دریـای بیکران باشد چه فکر نازک غمناکی ! و غم تبسم پوشیده نگاه گیـاه هست و غم اشاره محوی بـه رد وحدت اشیـاست خوشا بـه حال گیـاهان کـه عاشق نورند و دست منبسط نور روی شانـه آنـهاست نـه ، وصل ممکن نیست ، همـیشـه فاصله ای هست اگر چه منحنی آب بالش خوبی ... دوچار يعني عاشق
و فکر کن کـه چه تنـهاست
اگر ماهی کوچک ، دچار آبی دریـای بیکران باشد
چه فکر نازک غمناکی !

و غم تبسم پوشیده نگاه گیـاه است
و غم اشاره محوی بـه رد وحدت اشیـاست
خوشا بـه حال گیـاهان کـه عاشق نورند
و دست منبسط نور روی شانـه آنـهاست

نـه ، وصل ممکن نیست ،
همـیشـه فاصله ای هست
اگر چه منحنی آب بالش خوبی است
برای خواب دل آویز و ترد نیلوفر،
همـیشـه فاصله ای هست
دچار حتما بود
و گرنـه زمزمـه حیـات مـیان دو حرف
حرام خواهد شد

و عشق
سفر بـه روشنی اهتراز خلوت اشیـاست
و عشق
صدای فاصله هاست
صدای فاصله هایی که
غرق ابهامند. "سهراب سپهری . .
.
دعوت از كليه نوازندگان سازهاي كوبه اي
فراخوان اركستر كوبه اي دوچار
#دوچار #شيراز #ريتم #عليرضانصيري فرد

Read more

Advertisement

Media Removed

#۱۳۵ من... دلم از اینـهمـه غم تب دارد... بارها وبارهابر این مرثیـه گریسته ام... روزی مـی رسد کـه بابایی شرمنده نیست... به منظور آن روز اگر هزاران هزار مان تکه تکه شوند،عیبی نیست... یـادمان نرود صلح که تا خودپرستی هست،تا ظلم هست،پدیدار نخواهد شد... به منظور صلح حتما با سیـاهی جنگید ممنون از @mohsenchavoshi ... #۱۳۵
من...
دلم از اینـهمـه غم تب دارد...
بارها وبارهابر این مرثیـه گریسته ام...
روزی مـی رسد کـه بابایی شرمنده نیست...
برای آن روز اگر هزاران هزار مان تکه تکه شوند،عیبی نیست...
یـادمان نرود صلح که تا خودپرستی هست،تا ظلم هست،پدیدار نخواهد شد...
برای صلح حتما با سیـاهی جنگید
ممنون از
@mohsenchavoshi
که حنجره ی راستی روزگار ماست
اگر مراقب دل محترمش باشد کـه از صراط علوی تکان نخورد...
پرچم صلح علی اصغر حسین هست که که تا پایـان تاریخ روی نیزه بالا رفته...

Read more
* لحظاتی درون زندگی هست کـه فکر مـی‌کنی بـه آخر رسیدی و دیگر هیچ راهی بـه زندگی نداری! فکر مـی‌کنی هیچ‌مثل تو گرفتار این همـه مشکل نشده و خدا فقط به منظور تو این همـه بدبختی آفریده! اما کمـی صبور باش دوست من! مشکلات نیـامده اند کـه همـیشـه بمانند. آمده اند که تا تو را بـه مرحله بالاتری ببرند؛ بعد از رنج خود بیـاموز. اما اگر ... *
لحظاتی درون زندگی هست کـه فکر مـی‌کنی بـه آخر رسیدی و دیگر هیچ راهی بـه زندگی نداری! فکر مـی‌کنی هیچ‌مثل تو گرفتار این همـه مشکل نشده و خدا فقط به منظور تو این همـه بدبختی آفریده! اما کمـی صبور باش دوست من! مشکلات نیـامده اند کـه همـیشـه بمانند. آمده اند که تا تو را بـه مرحله بالاتری ببرند؛ بعد از رنج خود بیـاموز. اما اگر نمـی‌توانی آنچه اتفاق افتاده را تغییر دهی آن را بپذیر که تا به آرامش برسی. پذیرش تو بـه معنای شکست نیست

تو اینقدر قدرتمندی و ارزشمند کـه از کنار حوادثی کـه تحت کنترل تو نیست آرام عبور مـی‌کنی! اما من تو را مـی‌فهمم. مـی‌دانم الان چه احساس بدی داری و فکر مـی‌کنی دیگر هیچ وقت روی خوشی را نمـی‌بینی! تو فکر مـی‌کنی دیگر آینده‌ای نداری و تو فقط درون گذشته‌ای... اما عزیز من! این فصل سرد هم مـی‌گذرد و غم‌ها ماندنی نیستند. اما مـی‌خواهی حالا شادی را درون آغوش بگیری یـا منتظر آن باشی روزی از راه برسد؟! انتخاب کن... با این باور زندگی کن کـه در کنار رنج خود مـی‌توانی شادی‌ها را هم انتخاب کنی.

شما مـی‌توانید تفکر و احساس خود را انتخاب کنید. بعد روی آنچه مـی‌خواهید تمرکز کنید و دست از کنترل آنچه درون اختیـار شما نیست، بردارید. بگذارید زندگی درون جریـان باشد و شما هم با آن حرکت کنید. به منظور اینکه بـه شادی برسید حتما انتخاب کنید شاد باشید! همـین! احساس خوب، هیچ جایی نیست جز درون شما و در همـین لحظه کـه در آن هستید و باید آن را پیدا کنید. اگر آن را نمـی‌پذیرید از این لحظه و از خودتان رنج مـی‌کشید.

من نمـی‌گویم کـه مشکلات و دردها هیچ اهمـیتی ندارند و بی خیـال آنـها شوید نـه! اما مـی‌توانید تلاش کنید کمترین تاثیر را از آنـها بگیرید و در کنار همـین چالش‌ها شاد زندگی کنید و از مـیان همـه آن چیزهایی کـه مـی‌تواند شما را ناراحت نگه بدارد و روز، ماه و سال شما را خراب کند؛ شادی‌ها را انتخاب کنید. تلاش شما به منظور زندگی و شاد بودن، تلاشی ارزشمند است. بعد شرایط لازم را اطراف خود فراهم کنید. از بیماری و درد حرف نزنید و با آدمـهایی دوست شوید کـه به شما انگیزه زندگی مـی‌دهند. بـه کلاسهای آموزشی بروید و چیزهای جدیدی بیـاموزید.

مراقب خواب و خوراکتان باشید و ورزش کنید. امـیدوار بـه فردا باشید و برای روزهای آینده خود برنامـه ریزی کنید. چه چیزهایی مـی‌توانند بـه شما انگیزه دوباره بدهند؟ لیستی از آنـها تهیـه کنید و روی آنـها تمرکز کنید. به منظور زندگی خود هدفهایی انگیزشی تعیین کنید و بر علیـه حس افسردگی و رخوت خود مبارزه کنید.
کلیپ را درون کانال تلگرام مـی‌توانید دانلود کنید (لینک درون بیو)

سئوال: شما به منظور اینکه خود را شاد کنید چه کارهایی انجام‌ مـی‌دهید؟
.
.

Read more

Media Removed

ஃ همـین امروز صبح بـه یکی از رویـاهام رسیدم رویـای تنـها زندگی یـه جای دور ... • • یـادمـه پونزده ساله بودم کـه داشتم با یـه نفر راجب آرزوهام حرف مـیزدم ازم بزرگ‌تر بود بهم گفت سما یـادت باشـه آدم همـه ی چیزای خوبو درون همون لحظه نداره ، اولش ناراحت شدم راستش بهم برخورد تو دلم گفتم من همـه چی خواهم داشت توی یک لحظه ...
همـین امروز صبح بـه یکی از رویـاهام رسیدم
رویـای تنـها زندگی یـه جای دور ...


یـادمـه پونزده ساله بودم کـه داشتم با یـه نفر راجب آرزوهام حرف مـیزدم ازم بزرگ‌تر بود بهم گفت سما یـادت باشـه آدم همـه ی چیزای خوبو درون همون لحظه نداره ، اولش ناراحت شدم راستش بهم برخورد تو دلم گفتم من همـه چی خواهم داشت توی یک لحظه
اون حرفم از روی غرور پونزده سالگیم بود
گذشت و گذشت...
راستش زندگی خیلی زود بازیش رو با من شروع کرد
نمـیدونم چرا مـهلت نداد که تا یکم بزرگ تر بشم
اما زندگیـه دیگه ...
نشونم داد آدما راحت ترکت مـیکنن
راحتی بیشتر درون عوض تلاش بیشتر
بهم فهموند بعضی اشتباها جبران نمـیشن
بهم نشون داد همـیشـه حق با تو نیست
فهمـیدم آدم حتما قدر داشته هاش رو بدونـه
زندگی یـادم داد به منظور به دست آوردن چیزای خوب بعد از تلاش حتما شکرگذار باشم
زندگی یـادم داد وقتی بتونی همـین الان درون اوج غم و ناراحتی هنوز هم شکرگذار باشی هنوز هم داشته هاتو ببینی
خدا با خیـال راحت تری بهت بیشتر از اون چه کـه داری هدیـه مـیده
فهمـیدم زندگیمو با زندگیی مقایسه نکنم...!
فهمـیدم وقتی بهم اعتماد مـیشـه حتما ازش درست استفاده کنم
خانوادم اعتماد از همون پونزده سالگی استقلال کنترل شده بهم ولی هیچ وقت جواب اعتمادشون رو بد نگرفتن
برای همـین الان تونستن این اجازه رو بهم توی ۱۹ سالگیم بدن
قانون های زندگی همـینـه
چیزی درون عوض چیز دیگر ...
زندگی معنی خیلی کلمات رو بهم فهموند
اعتماد
صداقت
دورغ
عشق
باور
امـید
دورویی
حسادت
صبوری
و
مرگ...
حالا بیشتر از هر‌‌ دیگه ی ناپایداری زندگی رو مـیفهمم
از همون روزی کـه توی چندثانیـه یکی از بهترین آدم های زندگیمو از دست دادم
فقط توی‌ چند ثانیـه ...!
فهمـیدم هرچیزی کـه داری ممکنـه از دست بدی
حتا فهمـیدم چطوری با خاطرها مـیشـه زندگی کرد
با دلتنگی مـیشـه دووم آورد
و‌ دیدم دیگه اون آدم قبل نمـیشی
فهمـیدم رسیدن بـه آرزویی راحت نیست
وقتی مـیرسی حتا کار سخت تر مـیشـه
فهمـیدم آخر آخر آخرش هم
خانواده هستن کـه هر جور باشی تورو مـیپذیرن
فهمـیدم اولویتم مادرم باشـه و‌ پدرم...!
خیلی چیزای دیگه هم هنوز هست کـه نفهمـیدم
راست گفت اون آدم تو همـه چیزای خوب رو درون یک لحظه نخواهی داشت حتما چیزی رو از دست بدی که تا چیز دیگه ی رو بـه دست بیـاری
این قانون زندگیـه عوض هم نمـیشـه
من از دست دادم ...
و بـه دست آوردم....
اما با این حال زندگی خیلی مـهربونـه
چون خدا حواسش بـه زندگیـا هست
.
برام دعا کنید ، از امروز خیلی چیزا به منظور من تغییر مـیکنـه....!

Read more

Media Removed

Iran, Hamedan Photo: me شقایق گفت با خنده نـه بیمارم نـه تبدارم اگر سرخم چنان آتش حدیث دیگری دارم گلی بودم بـه صحرایی نـه با این رنگ زیبایی نبودم آن زمان هرگز نشان عشق و شیدایی یکی از روزهایی کـه زمـین تبدار و سوزان بود و صحرا درون عطش مـیسوخت تمام غنچه ها تشنـه ومن بی تاب و خشکیده تنم درون آتشی ... Iran, Hamedan
Photo: me
شقایق گفت با خنده نـه بیمارم نـه تبدارم

اگر سرخم چنان آتش حدیث دیگری دارم

گلی بودم بـه صحرایی نـه با این رنگ زیبایی

نبودم آن زمان هرگز نشان عشق و شیدایی

یکی از روزهایی کـه زمـین تبدار و سوزان بود

و صحرا درون عطش مـیسوخت

تمام غنچه ها تشنـه

ومن بی تاب و خشکیده

تنم درون آتشی مـی سوخت

ز ره آمد یکی خسته

به پایش خار بنشسته

عشق از چهره اش پیدای پیدا بود

ز آنچه زیرلب مـی گفت

شنیدم سخت شیدا بود

نمـی دانم چه بیماری بـه جان دلبرش افتاده بود اما

طبیبان گفته بودندش

اگر یک شاخه گل آرد

از آن نوعی کـه من بودم

بگیرند ریشـه اش رابسوزانند

برای دلبرش آندم شفا یـابد

چنانچه با خودش مـی گفت

بسی کوه و بیـابان را

بسی صحرای سوزان را

به دنبال گلش بوده

یکدم هم نیـاسوده

که افتاد چشم او ناگه

به روی من

بدون لحظه ای تردید شتابان شد بسوی من

به آسانی مرا با ریشـه از خاکم جدا کردو

به ره افتاد

واو مـی رفت و من درون دست او بودم

و او هر لحظه سر را رو بـه بالا ها

تشکر از خدا مـی کرد

پس از چندی

هوا چون کوره آتش زمـین مـی سوخت

و دیگر داشت درون دستش تمام ریشـه ام مـیسوخت

بههایی کـه تاول داشت گفت

اما چه حتما کرد

در صحرا کـه آبی نیست

به جانم هیچ تابی نیست

اگر گل ریشـه اش سوزد کـه وای بر من

برای دلبرم هرگز دوایی نیست

و از این گل کـه جایی نیست

خودش تشنـه بود اما

نمـی فهمـید حالش را چنان مـی رفت و

من درون دست او بودم

وحالا من تمام هست او بودم

دلم مـی سوخت اما

راه پایـان کو؟؟ نـه حتی آبی نسیمـی درون بیـابان کو؟؟ ودیگر داشت درون دستش تمام جان من مـیسوخت

که نا گه

روی زانوی خود خم شد

دگر از صبر او کم شد

دلش لبریز ماتم شد

کمـی اندیشـه کرد آنگه

مرا درون گوشـه ای از آن بیـابان کاشت

نشست و را با سنگ خارایی

زهم بشکافت ... زهم بشکافت ... صدای قلب او گویی جهان را زیر و رو مـی کرد

زمـین و آسمان را پشت و رو مـی کرد

و هر چیزی کـه هر جا بود با غم رو بـه رو مـی کرد

نمـی دانم چه مـیگویم!! بـه جای آب خونش را

به من مـی داد

و برهای اوفریـاد: "بمان ای گل"

که تو تاج سرم هستی

دوای دلبرم هستی

بمان ای گل

ومن ماندم

نشان عشق و شیدایی

و با این رنگ و زیبایی

و نام من شقایق شد

گل همـیشـه عاشق شد.

#mustseeiran_insta #mustseeiran #rangeetar #canon #instagram #hamedan #Iran #irantravel #nature #maryanaj #naturezaperfeita
#natgeography
#natgeo
#iranphotografy

Read more

Media Removed

🏴🏴🏴🏴🏴 بسم الله الرحمن الرحیم سلام علی آل یـاسین قال امام جواد، محمد تقی علیـه السلام: برترین اعمال شیعیـان ما انتظار فرج است. هر یک از ما ا معصوم قائم بـه امر خداوند و هدایت کننده بـه سوی خداست، ولی آن قائمـی کـه خداوند بـه دست او زمـین را از ظلم و کفر پاک خواهد ساخت، و آن را پر از قسط و عدل خواهد ... 🏴🏴🏴🏴🏴
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علی آل یـاسین

قال امام جواد، محمد تقی علیـه السلام:
برترین اعمال شیعیـان ما انتظار فرج است.

هر یک از ما ا معصوم قائم بـه امر خداوند
و هدایت کننده بـه سوی خداست، ولی آن قائمـی
که خداوند بـه دست او زمـین را از ظلم و کفر
پاک خواهد ساخت، و آن را پر از قسط و عدل
خواهد کرد،ی هست که ولادتش بر مردم مخفی
مـی ماند و شخص او از ایشان غایب مـی گردد،
و هر گونـه دشواری به منظور حضرت آسان خواهد گشت.
از اصحابش بـه تعداد اهل بدر، سیصدو سیزده مرد
از اطراف زمـین بـه سویش جمع خواهد شد، و این
است (معنی) فرموده خداوند عزوجل:
هر جا کـه باشید خداوند همـه شما را خواهد آورد
محققا خدا بر همـه چیز تواناست.
پس چنانچه این تعداد از اهل زمـین(با اخلاص)
برای ایشان جمع گردیدند خداوند امرش را آشکار
مـی سازد، و چون ده هزار مرد به منظور حضرت کامل
شود بـه اذن خداوند خروج خواهد کرد.
احتجاج، ج ۲/ ص ۲۹۴
____________________
از حضرت امام محمد تقی علیـه‌السلام سؤال شد:
چرا حضرت را قائم مـی خوانند؟
حضرت فرمودند: چون بعد از آن قیـام کند کـه از
یـادها رفته هست و بیش تر معتقدان بـه امامتش از
مسیر اعتقادی خود برگشته اند.
شیخ صدوق، رضوان الله علیـه کمال الدین و
تمام الن، ج ۲/ باب ۳۹
اى پسر شیر خدا یـا جواد
نور دو چشمان رضا یـا جواد
هر کـه تو را راهبر خویش جست
شک نبود هست بـه راهى درست
راه تو و جد تو راه خداست
راه سعادت ز طریق شماست
جان بـه فداى تو امام جواد
دادرس و شافع روز معاد
اى نـهمـین حجت حى خبیر
دست محبین ز عنایت بگیر
قسمت ما کن حرمت کاظمـین
حق شـهید ره قرآن حسین
هست بـه دنیـا و به عقبى شقى
هر کـه نپوئید طریق تقى
نور خدا شمع هدایت وى است
شافع فرداى قیـامت وى است
هر کـه بدین نور بپوید طریق
نیست بـه دریـاى بلا یـا غریق
کشتى آنـهاست نجات از خطر
لطف خدائیست براى بشر
وا اسفا دشمن بى دین او
داشت بـه حسد و کین او
جان بـه فداى وى و مظلومـیش
عرش غمـین گشته ز مغمومـیش
از ستم معتصم بى حیـا
کشت ورا همسر وى از جفا
زهر ستم ریخت بـه کام جواد
چاک شدى قلب امام جواد
روز عزایش همـه عالم گریست
ارض و سما همچو محرم گریست
از غم جانسوز عزاى تقى
شال عزا گشت بدوش نقى
مادر او فاطمـه اندر جنان
در غم او گشت بـه سوز و فغان
خون شده زین سوگ دل شیعیـان
تسلیت ما بـه امام زمان
آجرک الله از این واقعه
یوسف زهرا پسر فاطمـه
#یـا_اباصالح_عج_الله_ادرکنی
#شـهادت #امام_جواد_الائمـه_علیـه_السلام بر #شیعیـان و #عاشقان حضرت #تسلیت
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج

Read more

Media Removed

قهرمانی هر کشوری آرزوی تک تک بازیکنانش هست، همـه تلاش من و هم تیمـی هایم صعود و پیروزی تیم کشور عزیزمون بود اما با تمام تلاش های بی دریغ ما و دعاهای مـیلیونـها ایرانی تقدیر با ما یـار نبود. بازی درون تیم ملی کشورم به منظور من افتخار بزرگی بود و تا آخر عمرم بـه خودم مـیبالم، متاسفانـه با همـه علاقه ای کـه دارم و برخلاف ... قهرمانی هر کشوری آرزوی تک تک بازیکنانش هست، همـه تلاش من و هم تیمـی هایم صعود و پیروزی تیم کشور عزیزمون بود اما با تمام تلاش های بی دریغ ما و دعاهای مـیلیونـها ایرانی تقدیر با ما یـار نبود.
بازی درون تیم ملی کشورم به منظور من افتخار بزرگی بود و تا آخر عمرم بـه خودم مـیبالم، متاسفانـه با همـه علاقه ای کـه دارم و برخلاف مـیل باطنی و خواسته قلبیم تصمـیم گرفتم کـه از تیم ملی کشورم خداحافظی کنم
این به منظور یک جوان ۲۳ساله کـه با سختی ها و مشقت های زیـادی بـه اینجا رسیده قطعا دردناک ترین تصمـیم و اتفاق زندگیش خواهد بود
توی زندگی یـه چیزهایی هست کـه حرف اول رو مـیزنـه،با توجه بـه اینکه مادرم بیماری سختی رو پشت سر گذاشته بود و من خوشحال بودم متاسفانـه الان بخاطر نامـهربانی و قدرنشناسی عده ای و توهین هایی کـه به هیچ وجه حق من و هم تیمـی هایم نیست، بیماریش تشدید شده، این مسئله من رو بین دوراهی سختی به منظور انتخاب قرار داده، درون نتیجه من مادرم رو انتخاب مـی کنم.
بیـائید همدیگه رو قضاوت نکنیم و از روی ظاهر دیگران اونـها رو مورد ارزیـابی قرار ندیم،کسی چه مـیدونـه کـه در بعد خنده های من چه سختی های تلخی وجود داره؟؟؟!!!
من به منظور سلامتی مادر علیرضا جهانبخش عزیزم کـه بیماری سختی رو پشت سر گذاشته و بهبودی حاصل شده آرزوی سلامتی دارم، تنـها علیرضا بود کـه شاهد روزهای غم انگیز و تلخ دوران بیماری مادرم بود، ممنون رفیق
ختم کلامم درون تشکر از کیروش عزیز است،امـیدوارم روزی تیم کشورم رو درون قهرمانی جهان ببینم.
از تمامـی رسانـه ها هم بخاطر لحظه لحظه های با ما بودنشون سپاسگزارم و قدردان محبت های تک تک هموطنانم هستم
عشق فقط مادر
با ارزوی سلامتی به منظور همـه مادرها❤

Read more

Media Removed

. این لحظه های روضه را مغتنم بشمارید . لحظه های خوبی کـه یک دفعه ای یک آرزو درون دلت اوج مـی گیرد، یک دفعه ای یک احساس غم از دوری خدا درون دلت ایجاد مـی شود، آن لحظه هایی کـه دوست داری بـه خدا برسی، احساس توبه بـه تو دست مـی دهد خدا آن لحظه ها را فراموش نمـی کند و زندگی برخی ها را بر اساس آن لحظه ها طراحی مـی کند بـه کلی گناه ... .
این لحظه های روضه را مغتنم بشمارید
.
لحظه های خوبی کـه یک دفعه ای یک آرزو درون دلت اوج مـی گیرد، یک دفعه ای یک احساس غم از دوری خدا درون دلت ایجاد مـی شود، آن لحظه هایی کـه دوست داری بـه خدا برسی، احساس توبه بـه تو دست مـی دهد
خدا آن لحظه ها را فراموش نمـی کند و زندگی برخی ها را بر اساس آن لحظه ها طراحی مـی کند
به کلی گناه و زندگی خراب آن ها نگاه نمـی کند
یک کار کنید این لحظه ها بیشتر برایتان پیش بیـاید
روضه های مختلف را تجربه کنید
ببینید دل کجاها تکان مـی خورد
دل اگر لحظه ای هوس خوب بـه آن خطور کند این لحظه گاهی عمر آدم را تغییر مـی دهد!
یک آدرس مصداقی خیلی روشن بدهم
شما کـه مـی روید درون مجلس روضه مـی نشینید حتما حواستان هست کـه دارید چه مـی کنید
و دارد چه اتفاقی برایتان مـی افتد؟
چرا مـی فرماید:ی بـه اندازه بال مگس #اشک بریزد "وجبت له الجنة"؟
چون یک دفعه ای یک احساس ناب ناب خالص کـه تو دیگر درآن نیستی و خودخواهی درون آن نیست درون قلبت غلیـان مـی کند
به خاطر بچه های پیـامبر
حتی دعا هم نیست،از دعا بالاتر مـی شود
چون درون دعا باز هم خودت مطرح هستی،
دیگر خودت حدف شده ای
بعد دل خیلی مـهم است، واقعا دلت سوخت؟
این خیلی قیمتی است
عصاره حیـات آدمـی هست "إلا من اتی الله بقلب سلیم"
بروید خودتان را درون معرض یک روضه ای قرار بدهید
آنوقت ببینید دلتان مـیسوزد پای یک روضه یـا نـه؟!
آن لحظه ها یک لحظه های ثبت شدنی است
انسان شناسانـه بـه آن نگاه کن.
برخی اوقات این خواسته های دل ما را درون آن جلسات نورانی ذکر و موعظه بها مـی دهند
.
یک سه ساله ای گوشـه خرابه بلند شد
از خواب بیدار شد
گفت: جان من بابام رو مـی خوام
یک کلمـه! بابا با سر بـه خرابه آمد، گاهی یک دفعه ای بـه ادم جواب مـی دهند
دیگر #حرم_حضرت_رقیـه(سلام الله علیـها) فقط زن ندارد #فدایی هم دارد!
این جوان هایی کـه #فدایی_حرمـها هستند کـه #فدایی_حریم_اهل_بیت(ع)هستند
اینـها کجا بودند وقتی طناب اسارت بـه سه ساله بسته بودند؟!
یک صبح که تا شب از بازار شام طول کشید که تا اهل بیت را ببرند،
همـه بـه قدر کافی بیـایند تمسخر کنند،
همـه سیر نگاه کنند،
اینـها بچه های علی(ع) هستند،
علی را تحقیر کنند، امـیرالمؤمنین را بخواهند شماتت کنند!
این بچه های #مع_حرم کجا بودند؟
یک نفر آرام آمد پیش امام زین العابدین(ع) گفت: آقا من شما را دوست دارم
هیچ نبود همـه دشمن بودند
آقا بگو من کاری به منظور شما انجام دهم!
مـی گویند: آقا فرمودند: بگو این نیزه دار نیزه ها را ازبین خانم ها بیرون ببرد
اینقدر بـه حریم اهل بیت نگاه نشود
الا لعنة الله علی القوم الظالمـین
.
#روضه #شب_جمعه #استاد_پناهیـان #پناهيان #پناهیـانی
.

Read more

Media Removed

. خداوندا خداوندا اگر روزی بشر گردی زحال بندگانت با خبر گردی پشیمان مـی شدی از قصه خلقت از اینجا از آنجا بودنت ! خداوندا! اگر روزی ز عرش خود بـه زیر آیی لباس فقر بـه تن داری به منظور لقمـه ی نانی غرورت را بـه زیر پای نا مردان فرو ریزی زمـین و آسمان را کفر مـی گویی نمـی گویی؟ خداوندا اگر با مردم آمـیزی شتابان ... .
خداوندا

خداوندا
اگر روزی بشر گردی
زحال بندگانت با خبر گردی
پشیمان مـی شدی از قصه خلقت
از اینجا از آنجا بودنت !
خداوندا!
اگر روزی ز عرش خود بـه زیر آیی
لباس فقر بـه تن داری
برای لقمـه ی نانی
غرورت را بـه زیر پای نا مردان فرو ریزی
زمـین و آسمان را کفر مـی گویی نمـی گویی؟
خداوندا
اگر با مردم آمـیزی
شتابان درون پی روزی
ز پیشانی عرق ریزی
شب آزرده ودل خسته
تهی دست و زبان بسته
به سوی خانـه باز آیی
زمـین آسمان را کفر مـی گویی نمـی گویی؟
خداوندا
اگر درون ظهرگرماگیر تابستان
تن خود را بـه زیر سایـه ی دیواری بسپاری
لبت را بر کاسه ی مسی قیر اندود بگذاری
و قدری آن طرف ترکاخ های مرمرین بینی
واعصابت به منظور سکه ای این سو و آن سودر روان باشد
و شاید هر رهگذر هم از درونت با خبر باشد
زمـین و آسمان را کفر مـی گویی نمـی گویی؟
خدایـا خالقا بس کن جنایت را تو ظلمت ر!
تو خود سلطان تبعیضی
تو خود یک فتنـه انگیزی
اگر درون روز خلقت مست نمـی کردی
یکی را همچون من بدبخت
یکی را بی دلیل آقا نمـی کردی
جهانی را چنین غوغا نمـی کردی
دگر فریـاد ها درون ی تنگم نمـی گنجد
دگر آهم نمـی گیرد
دگر این سازها شادم نمـی سازد
دگر از فرط مـی نوشی مـی هم مستی نمـی بخشد
دگر درون جام چشمم باده شادی نمـی د
نـه دست گرم نجوائی بـه گوشم پنجه مـی ساید
نـه سنگ ی غم چنگ صدها ناله مـی کوبد0
اگر فریـادهایی از دل دیوانـه برخیزد
برای نا مرادی های دل باشد
خدایـا گنبد صیـاد یعنی چه ؟
فروزان اختران ثابت سیـار یعنی چه ؟
اگر عدل هست این بعد ظلم ناهنجار یعنی چه؟
به حدی درد تنـهایی دلم را رنج مـی دارد
که با آوای دل خواهم کشم فریـاد و برگویم
خدایی کـه فغان آتشینم درون دل سرد او بی اثر باشد خدا نیست ؟!
شما ای مولیـانی کـه مـی گویید خدا هست و برای او صفتهای توانا هم روا دارید!
بگویید که تا بفهمم
چرا اشک مرا هرگز نمـی بیند؟
چرا بر ناله پر خواهشم پاسخ نمـی گوید
چرا او این چنین کور و کر و لال است
و یـا شاید درون بارگاه خویشیبر لبانش مست تنـهایی
و یـا شاید دگر پر گشته هست آن طاقت و صبرش
کنون از دست داده آن صفتها را
چرا درون پرده مـی گویم
خدا هرگز نمـی باشد
من امشب ناله نی را خدا دانم
من امشب ساغر مـی را خدا دانم
خدای من دگر تریـاک و گرس و بنگ مـی باشد
خدای من خون رنگ مـی باشد
مرا گرم لاله رخساران خدا باشد
خدا هیچ است0
خدا پوچ است0
خدا جسمـی هست بی معنی
خدا یک لفظ شیرین است
خدا رویـایی رنگین است
شب هست و ماه مـید
ستاره نقره مـی پاشد
و گنجشک از لبان آلوده ی زنبق بوسه مـی گیرد
من اما سرد و خاموشم!
من اما درون سکوت خلوتت آهسته مـی گریم
اگر حق هست زدم زیر خدایی !!!
عجب بی پرده امشب من سخن گ

Read more

Media Removed

اگر چه دور و برم دوست هست، همدم هست گمان مکن کـه در این روزگار، محرم هست . شبی برابر آیینـه با خودم گفتم مـیان آن همـه عاشق بـه یـاد من هم هست...؟ . اگر چه هیچی نیست یـاد من دیگر هزار شکر بـه یـادم هنوز هم غم هست . چرا بـه خلوت من سر نمـی زنی ای دوست؟ دلی شکسته تر از این کجای عالم هست؟ . اگر هنوز همانی، ... 💠
اگر چه دور و برم دوست هست، همدم هست
گمان مکن کـه در این روزگار، محرم هست
.
شبی برابر آیینـه با خودم گفتم
مـیان آن همـه عاشق بـه یـاد من هم هست...؟
.
اگر چه هیچی نیست یـاد من دیگر
هزار شکر بـه یـادم هنوز هم غم هست
.
چرا بـه خلوت من سر نمـی زنی ای دوست؟
دلی شکسته تر از این کجای عالم هست؟
.
اگر هنوز همانی، بیـا بـه دیدارم
هنوز فرصت عاشق شدن برایم هست...
.
#مجید_ترکابادی
@majid_torkabadi
.
______💠______
#غزل #ناب #معاصر #عشق #شعر_معاصر #غزل_فارسی #فارسی #پارسی #شعر #شعر_فارسی #sher #Qazal #Farsi #Iran #Persian #poem #poetry
.

Read more

Media Removed

خیلی از ما حتی بلد نیستیم آرزو کنیم و گاهی آرزوهایمان را هم از روی دست بقیـه تقلب مـی‌کنیم نگاه مـی‌کنیم ببینیم مردم دوست دارند کجا زندگی کنند؟ مردم دوست دارند با چجور آدمـی ازدواج کنند؟ مردم عاشق کدام ماشین هستند؟ کدام مارک کیف و کفش و لباس هست کـه اگر بپوشی همـه دهانشان باز مـی‌ماند؟ خلاصه مـی‌نشینیم ... خیلی از ما حتی بلد نیستیم آرزو کنیم
و گاهی آرزوهایمان را هم از روی دست بقیـه تقلب مـی‌کنیم
نگاه مـی‌کنیم ببینیم مردم دوست دارند کجا زندگی کنند؟
مردم دوست دارند با چجور آدمـی ازدواج کنند؟ مردم عاشق کدام ماشین هستند؟
کدام مارک کیف و کفش و لباس هست کـه اگر بپوشی همـه دهانشان باز مـی‌ماند؟
خلاصه مـی‌نشینیم آرزوهای مردم را درمـیاوریم و مـیفهمـیم مردم چی دوست دارند بعد همان‌‌ چیزها را مـی‌گذاریم درون لیست آرزوهایمان
آن وقت هدفمان از خ هرچیزی فقط درآوردنِ چشم بقیـه است
هدفمان از شغلی کـه مـی‌خواهیم بدست بیـاوریم کور ِ چشم حسودان است
و هدفمان از ازدواجمان این هست هرزندگی‌مان را دید دلش بخواهد جای ما باشد!
ولی راستش ما با آرزوهایی کـه مال خودمان نیست هیچوقت رنگ خوشبختی را نخواهیم دید
شاید درون مقابل این همـه جانی کـه داریم مـی‌کَنیم موفق شویم حسرتِ دیگران را بخریم اما زندگی‌ای کـه چشم مردم دنبالش باشد بـه دهان آدم مزه نمـی‌کند که!
من فکر مـی‌کنم کاش هرکدام آرزوهای خودمان را داشتیم و پیِ دلِ خودمان مـی‌رفتیم
وقتی آرزوهای یکدیگر را مـی‌دزدیم، خوشحالیِ رسیدن بـه آرزوهایمان بارِ دلِ آنـهایی مـی‌شود کـه آن آرزو را دارند و بهش نرسیده‌اند
این یعنی شادی‌ای کـه یک وَرَش غم است

من دوست دارم دنبالِ دلِ خودم بروم
و به منظور آرزوهای خودم زندگی‌ام را خرج کنم
من دلم شادی‌ای مـی‌خواهد کـه همـه‌وَرَش شادی ست
با آرزوهایی کـه مالِ خودِ خودِ خـــودم است🙋

Read more

Media Removed

تا هستی هست، کرببلا نجات هست آینـه حیـات است، دگر غم و بیمـی نیست درون توفانـها، حسین پناه عالم حماسه راه عالم، بعد از تو تسلیمـی نیست هر آنکس، کـه با حسین است، ندهد هرگز تن بـه ذلت سپارد، بـه عشق مولا، دل بـه راه سرخ شـهادت یـارب، پر کن از این عطش ما را جامـی کـه کند تشنـه دلها را چون رود کـه رود راه دریـا را مولا دل ... تا هستی هست، کرببلا نجات است
آینـه حیـات است، دگر غم و بیمـی نیست
در توفانـها، حسین پناه عالم
حماسه راه عالم، بعد از تو تسلیمـی نیست
هر آنکس، کـه با حسین است، ندهد هرگز تن بـه ذلت
سپارد، بـه عشق مولا، دل بـه راه سرخ شـهادت
یـارب، پر کن از این عطش ما را
جامـی کـه کند تشنـه دلها را
چون رود کـه رود راه دریـا را
مولا دل بـه این قافله بستیم
هر سال، اربعین کربلا هستیم
ساقی، همـه از عشق تو مستیم
(مولا، لکَ لبیکَ ثارالله)
#قرار با ارباب
ارباب من فرق داره با همـه
وقتی راهت گم مـیکنی

Read more

Media Removed

. طی شد این عمر تو دانی بـه چه سان؟ پوچ و بس تند چنان باد دمان همـه تقصیر من هست این و خودم مـی دانم کـه نکردم فکری، کـه تأمّل ننمودم روزی، ساعتی یـا آنی کـه چه سان مـی‌گذرد عمر گران؟ کودکی رفت بـه بازی، بفراغت، بـه نشاط فارغ از نیک و بد و مرگ و حیـات همـه گفتند: کنون که تا بچه هست بگذارید بخندد شادان کـه ... .
طی شد این عمر تو دانی بـه چه سان؟

پوچ و بس تند چنان باد دمان

همـه تقصیر من هست این

و خودم مـی دانم

که نکردم فکری،

که تأمّل ننمودم روزی،

ساعتی یـا آنی

که چه سان مـی‌گذرد عمر گران؟

کودکی رفت بـه بازی، بفراغت، بـه نشاط

فارغ از نیک و بد و مرگ و حیـات

همـه گفتند: کنون که تا بچه هست بگذارید بخندد شادان

که بعد از این دگرش فرصت خندیدن نیست،

بایدش نالیدن

من نپرسیدم هیچ کـه پس از این ز چه رو نتوان خندیدن؟

نتوان فارغ و وارسته ز غم همـه شادی دیدن؟

همچو مرغی آزاد هر زمان بال گشادن؟

سر هر بام کـه شد خوابیدن؟

من نپرسیدم هیچ کـه پس از این ز چه رو بایدم نالیدن؟

هیچ نیز نگفت: زندگی چیست، چرا مـی آییم؟

بعد از چند صباح بـه چه سان حتما رفت؟

به کجا حتما رفت؟

با کدامـین توشـه بـه سفر حتما رفت؟

من نپرسیدم هیچ، هیچنیز بـه من هیچ نگفت

نوجوانی سپری گشت بـه بازی، بـه فراغت، بـه نشاط

فارغ از نیک و بد و مرگ و حیـات

بعد از آن باز نفهمـیدم من، کـه چه سان عمر گذشت؟

لیک گفتند همـه کـه جوانست هنوز،

بگذارید جوانی د،

بهره از عمر بَرَد کامروایی د

بگذارید کـه خوش باشد و مست،

بعد از این باز ورا عمری هست

یک نفر بانگ بر آورد کـه او از هم اکنون حتما فکر آینده کند

دیگری آوا داد: کـه چو فردا بشود فکر فردا د

سومـی گفت: همانگونـه کـه دیروزش رفت،

بگذرد امروزش، همچنین فردایش

با همـه این احوال

من نپرسیدم هیچ کـه چه سان دی بگذشت؟

آن همـه قدرت و نیروی عظیم بـه چه ره مصرف گشت؟

ادامـه درون پست قبل

Read more

Media Removed

There is only one state of #happiness in this life. To love and be loved فاصله این دو که تا عدقیقا ده ساله. یک مکان مشخص، دو نفر کـه همون قبلی ها هستند، ولی جز دوست داشتن همدیگه، هزار ها تغییر تو فکر و رفتار و حتی شاید ظاهرشون اتفاق افتاده. بچه ها هم قدیمـی ها، هم دوست های جدید! چند که تا چیز بگم کـه هم شما ... 🍃
There is only one state of #happiness in this life. To love and be loved
فاصله این دو که تا عدقیقا ده ساله. یک مکان مشخص، دو نفر کـه همون قبلی ها هستند، ولی جز دوست داشتن همدیگه، هزار ها تغییر تو فکر و رفتار و حتی شاید ظاهرشون اتفاق افتاده.
بچه ها
هم قدیمـی ها، هم دوست های جدید!
چند که تا چیز بگم کـه هم شما هم من یـادمون نره من چقدر معمولیم!
بچه ها من انتخاب کردم پیجم باز باشـه، انتخاب کردم بعضی از قسمت های زندگیم رو با دوست های مجازیم شر کنم. انتخاب کردم آزاد زندگی کنم.
خودم نمـیدونم چه حسی درونم هست کـه همچین تصمـیم هایی مـیگیره. ولی خوبیش اینـه کـه انتخاب های خودمـه.
یـه نصفه شب هایی هم خیلی هراسون از خواب مـیپرم، پست آخر اون لحظه ام رو پاک مـیکنم و چند ساعتی درون پیجم رو مـیبندم که تا سنگینی احساس بدی کـه یـه دفه اومده سراغم رو فعلا سبک کنم و صبح بشـه و بتونم بهتر فکر کنم.
درست وقت هایی کـه یـه سوال هایی ازم مـیشـه کـه انگار تصوری بالاتر از یـه آدم خیلی معمولی، بعضی ها از من به منظور خودشون ساختند. این دقیقا همون چیزیـه کـه من رو مـیترسونـه. منم درست مثل اکثر آدم ها تو یکی دو که تا چیز بیشتر خوب نیستم و دقیقا درون مورد همون ها اینجا نمـینویسم. (مثل شغلم). چون هیچی جز معمولی و واقعی بودن بـه من حس خوب نمـیده.
من رو معمولی ترین آدم برونگرا بدونید کـه دوست داره خنده ها و اطلاعاتی کـه داره و فکر مـیکنـه بـه درد بقیـه هم ممکنـه بخوره رو باهاشون شریک شـه.
🍃
‎یـه آدم معمولی برون گرا کـه همـینجوری کـه تک تک بـه جمع فالورهاش اضافه مـیشـه قند تو دلش آب مـیشـه. و از اینکه بر اساس بالا رفتن تعداد دوست هاش حس دانایی بیشتر و عقل کلی کنـه متنفره.
جدا از اون شما همراه های غم های منم هستید.
#مرسی
یـه توضیح دیگه هم دارم.🤦🏻‍♀️
‎چون پیج بازه احساس کردم بهتره بنویسم.
در مورد ماجرای دوستی من و علیـه. پدر و من و فامـیل من کـه مثل اکثر خانواده های ایرانی دوستی و پسر اون زمان تو سن ما تو کتشون هم نمـیرفته اینجا رو مـیخونند.
‎من هیچ قصد بی احترامـی بـه هیچی ندارم، ولی حتما بگمایی کـه فکر مـیکنند و پسر هجده نوزده ساله غریزه دوست داشتن و دوست داشته شدن رو ندارند اینجا جای خوبی براشون نیست.ایی کـه برای انتخاب انسان عاقل و بالغ احترام قائل نیستند، فکرشون با من فرسنگ ها فاصله داره.
من عاشق شدم و پای عشقم واستادم.
سختی و راحتیش
و احساس نمـیکنم به منظور احترام بـه محدودیت ها ، حتما این بخش جذاب زندگیم رو کنم. ‎آرزوی من به منظور دنیـای این روزها ارزش عشق رو دونستنـه. نـه سرکوبش
ارزش انسان بودن رو دونستنـه، نـه تازوندن
❤️❤️❤️
‎مرسی کـه هستید.

Read more

Media Removed

‏ دیدید آدم دوست نداره خیلی چیزا رو باور کنـه؟منم دوس نداشتم باور کنم کـه هم اتاقیـامو دیگه ندارم ،تا روز آخر کـه رفتم وسیله هامو جمع کنم دیدم همـه ی تختا خالیـه،با بغض داشتم وسیله هامو جمع مـیکردم،دیدم غزال اومد و یـهو با هم زدیم زیر گریـه.تهران خونـه دوم منـه،و شماها بخشی از خونواده ای هستید کـه من انتخابشون ... ‏🍃
دیدید آدم دوست نداره خیلی چیزا رو باور کنـه؟منم دوس نداشتم باور کنم کـه هم اتاقیـامو دیگه ندارم ،تا روز آخر کـه رفتم وسیله هامو جمع کنم دیدم همـه ی تختا خالیـه،با بغض داشتم وسیله هامو جمع مـیکردم،دیدم غزال اومد و یـهو با هم زدیم زیر گریـه.تهران خونـه دوم منـه،و شماها بخشی از خونواده ای هستید کـه من انتخابشون کردم،همـه ی روزایی کـه تا ساعت دوازده شب مـیزدیم و مـییدیم،ناهار و شام های اعیونی کـه بوی از زندگی دانشجویی نبرده بودن،یـاحتی شبایی کـه مـیدیدم یـهو گشنمونـه و نون پنیر با طعم خنده های سایلنت از ته دلی کـه مبادا سحر بیدار شـه دعوامون کنـه،شبایی کـه یکیمون ناراحت یـا دلتنگ بود و گریـه مـیکرد،ما پا بـه پاش گریـه مـیکردیم،توی غم شادی روزای درد و مریضی و بیمارستان و حال بد،از م به منظور هم تر بودیم،و هر روز واسه حضور همدیگه کـه واقعااا دلگرمـی بود خداروشکر مـیکردیم و من اینارو مـینویسم چون کـه به جونم گفتم از اون ترشی لیته ها کـه دوست دارید واستون درست کنـه من بیـارم کـه تو دو روز تمومش کنیم🤦🏻‍♀️من نمـیخوام باور کنم این دفعه کـه مـیام اونجا سوت و کوره وی نیست کـه اگه دو روز نبودم و پیش مـهربان موندم بـه جونم کلی غر بزنـه و شاکی بشـه کـه چرا نیستی!
یـه وقتایی هست کـه تصور مـیکنی زندگیت رو سامان دادی یـهو اتفاقی مـیافته کـه بهت ثابت کنـه زندگی خارج ازمحدوده کنترل آدماست؛
#تهران_طهران

Read more

Media Removed

هرگز حديث حاضر غایب شنیده‌ای من درون مـیان جمع و دلم جای دیگر هست دیروز سوم ابان 96 مادرم مراسم سومـین سالگرد نوه اش ريحانـه را درون خانـه برگزار کرد . دهها زن شریف و مـهربان حاضر با مادرم همدلی د . چرا کـه آنان ریحان را خودشان مـیدانند و خاموش و بی صدا عدالت ذبح شده درون دادگاهها را فریـاد مـیزنند . امروز ... هرگز حديث حاضر غایب شنیده‌ای
من درون مـیان جمع و دلم جای دیگر است

دیروز سوم ابان 96 مادرم مراسم سومـین سالگرد نوه اش ريحانـه را درون خانـه برگزار کرد . دهها زن شریف و مـهربان حاضر با مادرم همدلی د . چرا کـه آنان ریحان را خودشان مـیدانند و خاموش و بی صدا عدالت ذبح شده درون دادگاهها را فریـاد مـیزنند . امروز نیز خانواده ام بـه همراه تنی چند از دوستان و اقوام درون بهشت زهرا یـاد ریحان را گرامـی داشتند . حضور چشمگیر و گسترده ماموران امنیتی همچون سالهای گذشته نشان داد کـه خواست آنان فراموش عزیزانمان هست . روشی کـه از دهه های گذشته بـه شکل سیستماتیک بکار اند . اما آنان نمـیدانند همچنانکه نتوانستند آتش قلب بازماندگان اعدامـهای گسترده پیشین را خاموش کنند اکنون نیز قادر نخواهند بود گرد فراموشی بر یـاد جوانانمان بپاشند . امروز من همان حاضر غایب بودم بر سر مزار . اما ریحان حاضر بود درون جان و تنم . مادرم با تمام وجودش درون غیـابم از ریحان دفاع کرده و گفته هست که :
ریحانـه قربانی تاریک‌اندیشی شد ولی به منظور مردم روشن گشت کـه در این کشور هر چیزی بـه طور دلخواه مقدس مـی‌شود. درون کشور ما جنگ مقدس شد، تاراج مقدس شد و آقایـان نیز مقدس شدند.
او گفت کـه امروز مردم مـیبینند کـه قضاوتگرانی کـه حکم ریحان را امضا د خود کانون فسادند . فسادهایی چون غارتگری و دزدی از کیسه مردم بینوایی کـه سرنوشتشان درون دادگاهها رقم مـیخورد که تا جاسوسی به منظور بیگانـه و فساد اخلاقی .
آنان کـه به پدر ریحانـه افترا زدند نتوانستند مردم را فریب دهند و امروز رسوای خاص و عامند .
بعضی از مامورین نیز بـه شکل نجوا از خانواده ام حلالیت طلبیده و گفته اند کـه مـیدانند ریحانـه بی گناه بوده هست .
پیـام من بـه این مامورین این هست که اگر ندای وجدانتان را شنیده و مـیدانید کـه باید حلالتان کنیم دست از آزار بازماندگان ریحان بردارید . دست از آزار و پراکندنانی کـه با خانواده ام همدلی مـیکنند و به مزار م کـه ظالمانـه اعدام شد مـیروند بردارید . دور نیست ان زمان کـه باید از همـه خانواده هایی کـه آزارشان داده اید ، عزیزانشان را کشته اید ، هست و نیستشان را بالا کشیده و آواره شان کرده اید حلالیت بطلبید .
در غیر اینصورت این هم نقشـه پلید دیگری هست که بـه شکل سیستماتیک اجرا مـیکنید . تنـها راهتان اين هست كه افشا كنيد كه چه نامردمى ها و چه ستمـهايى كرده ايد، با جزئیـات.
ریحان از مـیان ما رفت اما چشمـهای درخشان و بیگناهش نوری شد کـه ظلمت بیعدالتی را شکست داد . خشم آمـیخته بـه غم ناشی از ذبح عدالت ، آتشی ست زیر خاکستر صبوری ما مردم . دور نيست روزی کـه این اتش زبانـه بکشد .
ادامـه 👇

Read more

Media Removed

اهنگ جدید بهرام ..ساز...... تو دریـایی و من قطره تو یـه کوهی و من صخره اصلا تو خوبی من بد من اونم کـه دنیـا رو نمـی فهمـه تو این دنیـایی کـه یکی پادشاهه و اون یکی من واسه دلم زنده م اونم خوشحاله از کاری کـه کرده منم و یـه آسمون صاف شده سقف واسه خونـه هام منم و یـه قلم و ورق و دستای پشت پرده منم اون پسرک خام پسر ... اهنگ جدید بهرام ..ساز...... تو دریـایی و من قطره
تو یـه کوهی و من صخره
اصلا تو خوبی من بد
من اونم کـه دنیـا رو نمـی فهمـه
تو این دنیـایی کـه یکی پادشاهه و اون یکی
من واسه دلم زنده م
اونم خوشحاله از کاری کـه کرده
منم و یـه آسمون صاف شده سقف واسه خونـه هام
منم و یـه قلم و ورق و دستای پشت پرده
منم اون پسرک خام
پسر ناخلف بابام
واسم هم مـهم نیست امروز جمعه ست یـا سه شنبه
گور بابای غم
من مـی رسم بـه چیزی کـه لایقم
شاید توی زندگیم هم له شدم
ولی تموم مـیشـه با خنده
منم و صدای من
این صدامـه کـه مـی مونـه جای من
من کـه رفتنی ام و بعد رفتنم معلوم مـی شـه کی حقّه
منم و زمـین صاف
راه مـیرم اون مـی چرخه آروم زیر پام
زندگی سخته ولی ببین کـه خوشحالم من
با این رخ بی نقاب
با این زبون سرخ و سر سبز مـی گم باز کـه یـه یـاغی ام
ولی ببین کـه خوشحالم من

فکرشم نمـی کردم کـه یـه روزی روزگاری بعداً
زل ب تو چش مشکلاتمو بهشون بگم کـه خوشبختم
آخ کـه توی احمق خوشحالی از روزای سختم
وقتی خوشیمو مـی بینی گر مـی گیری و من تو قدم بعدم
منم و این تن بی گناه
مـی نویسم زیر نور ماه
پشیمونم نشدم هیچوقت از کارایی کـه کردم
منم و این کله خراب
منم و این لیوان
منم و این حرفایی کـه بیرون مـی زنـه اَ قلبم
فقط با یـه لبخند مـیشـه خیلی مشکلاتو حل کرد
اگه آدمایی مثل تو نباشن کـه نمک بپاشن روی زخمم
بگو کدوم ور درون خونـه ست
فرقش چیـه نمـی دونم
وقتی قصه بـه ته برسه من همون کلاغ بی خونـه م

منم و زمـین صاف
راه مـیرم اون مـی چرخه آروم زیر پام
زندگی سخته ولی ببین کـه خوشحالم من
با این رخ بی نقاب
با این زبون سرخ و سر سبز مـی گم باز کـه یـه یـاغی ام
ولی ببین کـه خوشحالم من

همـه با هم غریبن
فقط چشارو بستن و چ
آدما از کنار هم رد شدن ولی حتی همدیگه رو ندیدن
به هم مـی گن عزیزم
ولی شاید فقط از رو غریزه ست
اونا فقط مـی خوان رو هم بخوابن که تا اینکه بفهمن ماده و نری هست
منم بین دروغ و کلک
منم مثل چرخ و فلک
مثل رفیقای شبیـه آدمم دور خودم چرخیدم
منم تو این بوم پر رنگ
منم تو این صلح مثل جنگ
تو این زندگی مثل مرگ
به دنبال حقیقت
بعد از این شـهر پر دود
بعد از این گنبد کبود
شاید یـه جفت بال بهم بدن و یـه جایی واسه پ
داداشا و ای من
یعنی همـین آدمای بد
زندگیمو کشتن
ولی من

منم و زمـین صاف
راه مـیرم اون مـی چرخه آروم زیر پام
زندگی سخته ولی ببین کـه خوشحالم من
با این رخ بی نقاب
با این زبون سرخ و سر سبز مـی گم باز کـه یـه یـاغی ام
ولی ببین کـه خوشحالم من

Read more
#time #hans_zimmer #inception عکاس: @hassan_photography_ درون پس تمام خواب های ما بیداریست چه خواب های بد و چه خواب های خوب و دوست داشتنیمان کـه بیداری را دیگر نمـیخواهیم... بر آن خواب های غم آلود گریستم و آن خواب های غفلت کـه گذراندم و از تمام خواب فصل های دوست داشتنیمان، از آن خواب های زمستانی ... #time #hans_zimmer🎶
#inception
عکاس: @hassan_photography_

در بعد تمام خواب های ما بیداریست
چه خواب های بد و چه خواب های خوب و دوست داشتنیمان کـه بیداری را دیگر نمـیخواهیم...
بر آن خواب های غم آلود گریستم و آن خواب های غفلت کـه گذراندم و از تمام خواب فصل های دوست داشتنیمان، از آن خواب های زمستانی کـه بیدار شدنمان با خودمان نبود
از آن چرت زدن های تابستانی، که تا به حیـاط بازی ختم شدند و چه ساده پاییز کابوس بـه خواب هایمان هدیـه کرد... و اما دیگر از بهار نمـیگویم کـه فصل خواب هست و ما تمام تلاشمان را مـیکنیم کـه نخوابیم...
آخرش بیدار مـیشویم، بعد هر خوابی بیدار مـی شویم و تنـها لحظاتی بـه آن چه گذشته فکر مـی کنیم...
فقط چند لحظه
اکثر اوقات چیزی یـادمان نمـی ماند
گاهی اوقات تمام بیداریمان که تا خواب بعدی درگیرش مـی مانیم، و انقد درگیر مـی مانیم کـه مانند سیگار کشیدن یک خواب دیدن هم عادتمان مـیشود.
آن بیداری بعد از خواب چیست؟
آن چیست کـه از آن درس مـی گیریم، تمنای وجودمان مـیشود و ناله سر مـی دهیم...
آن چیست کـه دمادم صحر گنجشکها از آن غزل خوانند...
تمام ما از یک خوابِ انتظار آمدیم
همان خواب مادریمان
و که تا کنون یـادت آمده کـه بعد بیداری آن انتظار عجیب چه دیدی؟؟؟!!!
*یک شب هایی هم مـیشود کـه من نمـی خوابم، درون بیداریم رویـا مـیبافم، از هرآنچه هست و مـیخواستم باشد، اما وقتی مـی خوابم واقعیت معنا مـی گیرد، گویی کـه خواب واقعی تر از من است...
قدمـهایم را بر مـیدارم و به خیـابان ها مـی اندازمشان
خیلی عجیب تر از آن چیزی کـه ممکن است، درون شـهر من شب زنده تر است، طهران همـیشـه نقش بازی مـی کند، تنـها ادا درون مـیاورد، مثل آدمـهایش درون تاریکی...
*شبی درون چادرم درون جنگل خوابیده بودم، جالب بود کـه نمـی ترسیدم، از این کـه صدایی نیست، از هیچ چیز، هیچ ‌وقت خوابی کـه در آن چادر قدیمـی کـه هدیـه دایی بزرگم بود را فراموش نخواهم کرد...
اما خواب و خواب، چیزی کـه واقعاً لذت بخش است، ولی خواب ما دغدغه هایمان را از بین نمـی برد...
خلاصه آن کـه من درون ماندن درون برخی از خواب دچار شدم...

Read more

Media Removed

رفته ای درون سفر و آمدنت دیر شده! مشکلی هست مگر باعث تأخیر شده؟ سالها مـی گذرد غایبی از دیده ی ما نکند چشم تو از دیدن ما سیر شده؟! حالمان حال خوشی نیست بیـا کن مددی زندگی بی تو دگر سخت و نفس گیر شده دور دیدند تو را بر سر امت آقا... دشمن دین بـه خودش آمده و شیر شده! جرم و تقصیر ز ما بوده و هست آقا جان کـه ...

رفته ای درون سفر و آمدنت دیر شده!
مشکلی هست مگر باعث تأخیر شده؟

سالها مـی گذرد غایبی از دیده ی ما
نکند چشم تو از دیدن ما سیر شده؟!

حالمان حال خوشی نیست بیـا کن مددی
زندگی بی تو دگر سخت و نفس گیر شده

دور دیدند تو را بر سر امت آقا...
دشمن دین بـه خودش آمده و شیر شده!

جرم و تقصیر ز ما بوده و هست آقا جان
که دعای فرجت فاقد تأثیر شده!

ما اگر بد شده ایم،خاطر زهرا برگرد
مادرت قامت خم از غم تو پیر شده!

آه برگرد بـه آن رأس جدا بر سر نی
به همان جسم کـه بازیچه ی شمشیر شده!

تشنـه ی ذکر انالمـهدی تو هست حسین...
طالب خون خدا،آمدنت دیر شده!!

#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#یـا_صاحب_الزمان_(عج)
#دلم_هوای_تو_کرده_بگو_چه_چاره_کنم
#دلتنگی
#الهی_العفو

Read more
چه کیفی کردم و چه عشقی مـی‌کنـه آدم با رفیق‌هاش. مـهرنوش قشنگ و خوبم با سرماخوردگی و خستگی، این فیلم رو ضبط کرده و اول کلی گل گفته کـه قند تو دل ما آب کنـه و بعد هم گفت حیف فاصله‌ها... و بعد گفت مـی‌خواد یـه تیکه از صداش جای خودش پیش ما بمونـه. من هم کلی ذوق کردم و دلم خواست شادی‌م رو وسط غم تحریم با شما قسمت کنم. جدای ... چه کیفی کردم و چه عشقی مـی‌کنـه آدم با رفیق‌هاش. مـهرنوش قشنگ و خوبم با سرماخوردگی و خستگی، این فیلم رو ضبط کرده و اول کلی گل گفته کـه قند تو دل ما آب کنـه و بعد هم گفت حیف فاصله‌ها... و بعد گفت مـی‌خواد یـه تیکه از صداش جای خودش پیش ما بمونـه.
من هم کلی ذوق کردم و دلم خواست شادی‌م رو وسط غم تحریم با شما قسمت کنم.
جدای بخش اول حرف‌ها کـه شخصی بود، قسمت دوم رو کـه بخشی از کار جدید و هنوز منتشرنشده مـهرنوشـه، تقدیم شما.
حالا دارم فکر مـی‌کنم اگه فیلم‌های رفقا کـه فرستادند و پیـام‌ها و آوازهای ناب‌شون رو یکی یکی اینجا منتشر کنم، خیلی کار خزی نیست؟! خب آدم ذوق رفقاش رو داره، بـه خصوص وقتی دورند، چاره چیست؟
۱- هست
۲- نیست
۳- هر کاری عشقته
۴- باقی موارد

@mehrnooshmusic
#مـهرنوش

Read more

Media Removed

پایین پلک چشم تو دائم پر از نم هست چشمت قشنگ، سوی نگاهت ولی کم هست از بس کـه اشک ریخته ای درون عزای یـاس از بس کـه کوچه پیش نگاهت مجسم هست رد شراره بر رخ تو نقش بسته است؟ یـا ردپای ضربه سیلی محکم است؟ سنّت زیـاد نیست ولی پیر گشته ای این ارث مادری هست که قد شما خم هست آقا فدات شم چقدر غصه مـیخوری تصویر لحظه لحظه ... پایین پلک چشم تو دائم پر از نم است
چشمت قشنگ، سوی نگاهت ولی کم است
از بس کـه اشک ریخته ای درون عزای یـاس
از بس کـه کوچه پیش نگاهت مجسم است
رد شراره بر رخ تو نقش بسته است؟
یـا ردپای ضربه سیلی محکم است؟
سنّت زیـاد نیست ولی پیر گشته ای
این ارث مادری هست که قد شما خم است
آقا فدات شم چقدر غصه مـیخوری
تصویر لحظه لحظه عمرت چه پر غم است
این گریـه ها کـه مـیکنی از بهر مادرت
پایـه گذار اشک عـزای محـرّم است
در روضه های حضرت ارباب، یـاحسن
سرمشق یـا حسین حسین دمادم است
هـرکه سائل کـرم مجتبـی نشد
شایسته ی بکاء بـه شـه کـرب و بلا نشد
نــوكـــر نـوشـــت:
#امـام‌_حـسـن
تا لطف حسن هست، گدايی عشق است
دورو ور شاه، بی نوایـــی عشق است
خـــــاک حرمش بـه کيميـــا مـی ارزد
اصلا همـه چيز، مجتبائـــى عشق است
صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين
سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... دوشنبتون امام حسنی (ع)
#بیـاد_شـهید_مع_حرم_محمد_رحمانی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#اللهم_الرزقنا_حـرم
#امام_حسنی_ام #مدینـه #بقیع
#یـارقیـه #یـا_حسین #لبیک_یـا_حسین
#امام_حسین #بین_الحرمـین
#شکر_خدا_که_در_پناه_حسینیم
#همـه_نوکر_حسینیم
#شـهادت_مادرم_افسانـه_نیست
#اسلام #شیعه #محرم #اربعین #صور #سوریـه
#روضه #فاطمـیه #کربلا #نجف
#بیچاره_اون_که_حرم_رو_ندیده
#بیچاره_تر_اون_که_دید_کربلاتو
#عطش

Read more

Media Removed

حاشا نکن دل را.. عاشق تر از مانیست تنـها بگو این عشق پای تو هست یـا نیست افتاده ام درون دام تو با این دل خسته چشمـی کـه اهو مـی کشد... راه مرا بسته غم دیوانـه واری دارد این عشق چه شیرین انتظاری دارد این عشق ببین هر جا دل درد اشنای خسته ای هست اگر کهنـه.. اگر نو یـادگاری دارد این عشق اگرچه زندگی هرگز بـه کام عاشقان ... حاشا نکن دل را.. عاشق تر از مانیست
تنـها بگو این عشق پای تو هست یـا نیست
افتاده ام درون دام تو با این دل خسته
چشمـی کـه اهو مـی کشد... راه مرا بسته
غم دیوانـه واری دارد این عشق
چه شیرین انتظاری دارد این عشق
ببین هر جا دل درد اشنای خسته ای هست
اگر کهنـه.. اگر نو یـادگاری دارد این عشق
اگرچه زندگی هرگز بـه کام عاشقان نیست
برای زندگی عاشق تر از ما درون جهان نیست
دل را از عشق شعله ور کن
مارا از دل بی خبر کن
چون شب عاشقان روشن باش
ماه من که تا ابد با من باش
چه شیرین انتظاری دارد این عشق

Read more

Media Removed

. . . . نیست درون این گوشـه فراموشتر از من وز گوشـه نشینان توخاموشتر از من هر بـه خیـالیست هم آغوش وی نیست ای گل بـه خیـال تو هم آغوشتر از من مـی نوشد از آن لعل شفقگون همـه آفاق اما کـه در این مـیکده غم نوشتر از من افتاده جهانی همـه مدهوش تو لیکن افتاده تر از من نـه و مدهوشتر از من بی ماه رخ تو شب ... .
.
.
.
نیست درون این گوشـه فراموشتر از من

وز گوشـه نشینان توخاموشتر از من

هر بـه خیـالیست هم آغوش وی نیست

ای گل بـه خیـال تو هم آغوشتر از من

مـی نوشد از آن لعل شفقگون همـه آفاق

اما کـه در این مـیکده غم نوشتر از من

افتاده جهانی همـه مدهوش تو لیکن

افتاده تر از من نـه و مدهوشتر از من

بی ماه رخ تو شب من هست سیـه پوش

اما شب من هم نـه سیـه پوشتر از من

گفتی تو نـه گوشی کـه سخن گویمت از عشق

ای نادره گفتار کجا گوشتر از من

بیژن تر از آنم کـه بچاهم کنی ای ترک

خونم بفشان کیست سیـاوشتر از من

با لعل تو گفتم کـه علاجمنوش است

بشکفت کـه یـارب چه لبی نوشتر از من

آخر چه گلابی هست به از اشک من ای گل

دیگی نـه درون این بادیـه پرجوشتر از من
.
.
.
.
#دیباچه #بهار #شـهریـار

Read more

Media Removed

زندگی بالا و پایین داره ای دوست گهی شادی گهی غم داره ای دوست تو بین اکنون کجای روزگاری بـه وقته سر خوشی یـا کـه عذابی اگر وقته خوشی بخت با تو یـار هست وگرنـه آتشی روی اجاق هست درون آتش ایوای دل بسوزد تمامـه شادیـها ،ای وای بسوزد ولی باز اینـها کـه تا ابد نیست اگر دوره آواز شد کـه عجب نیست!! اگر این روزگار ... زندگی بالا و پایین داره ای دوست
گهی شادی گهی غم داره ای دوست

تو بین اکنون کجای روزگاری
به وقته سر خوشی یـا کـه عذابی

اگر وقته خوشی بخت با تو یـار است
وگرنـه آتشی روی اجاق است

درون آتش ایوای دل بسوزد
تمامـه شادیـها ،ای وای بسوزد

ولی باز اینـها کـه تا ابد نیست
اگر دوره آواز شد کـه عجب نیست!! اگر این روزگار درون شادی بگذشت
نگر که تا کی یـه روی سکه برگشت

ولی این را بدان ای دوست دانا
که پروردگاره ما نیز هست اینجا

اگر خواهد درون یک اندک زمانی
به توفانی نـهاد یک دل بـه زاری

وگر خواهد درون یک لحظه آنی
شوی چون کوهی از نور الهی

بنازم شوکته باری تعالی
که شب که تا روز تسبیح حتما او را

Read more

Media Removed

سلام دوستان ، لطفا کپشنمو بخونین ، ممنون مـیشم . راستش از وقتیکه پیجمو بـه فعالیت های وگنیسمـی اختصاص دادم با پیـام های غم انگیزی از طرف بعضی از دوستان مواجه شدم ، درون دایرکت و تلگرامو و حتی تیکه انداختن های جلو رو و پشت سر کم کم منو بـه این فکر انداخت کـه یک پیج به منظور فعالیت محیط زیستی و سلامتی یـا همون وگنیسم داشته ... سلام دوستان ، لطفا کپشنمو بخونین ، ممنون مـیشم .
راستش از وقتیکه پیجمو بـه فعالیت های وگنیسمـی اختصاص دادم با پیـام های غم انگیزی از طرف بعضی از دوستان مواجه شدم ، درون دایرکت و تلگرامو و حتی تیکه انداختن های جلو رو و پشت سر کم کم منو بـه این فکر انداخت کـه یک پیج به منظور فعالیت محیط زیستی و سلامتی یـا همون وگنیسم داشته باشم و یک پیج شخصی با مضامـین فردی و اتفاقات شخصی . یـه نکته بگم اینکه منظورم از پیـام های غم انگیز بحث هایی بر پایـه ی مطالعه و گفتگوهای سازنده نیست بـه اشتباه برداشت نشـه لطفا ، منظورم بی ادبی و مسخره و تیکه انداختن هست. درون نـهایت گفتم شاید خیلی ها بـه صرف احترام بـه من اون پیج من رو دارند و انفالو نمـی کنن ولی پست های من حالا بـه هر دلیل ازارشون مـیده و عمـیقا احساس بدی پیدا کردم بـه این موضوع و گفتم اقا چه کاریـه ، نمـیخوایم همو اذیت کنیم کـه در این دو روزه ی عمر ...پیج هارو جدا کردم کـه در کمال ادب واحترام بتونیم از این دنیـای مجازی لذت ببریم و یـاد بگیریم و نگیریم . ممنون کـه خوندین منو . کوچیک شما کمند .👵👵👵👵👵@kamand_vegan

Read more

Media Removed

بیشتر انرژی #انسان ، صرف مقابله با #حوادث ، اتفاقات ، #بیماری ها ، #شکست ها ، فقدان ها ، جدایی ها و مسئله هایی کـه او را دچار #ناکامـی درون #زندگی مـیکند ، مـیشود . چرا ؟ چون انسان تمایل دارد همـه آنچه درون جهان مـیگذرد مطابق مـیل و خواسته او باشد. بنابراین درون برابر ناکامـی ها مقاومت مـیکند و مـیگوید چرا من ؟ چرا حتما ... بیشتر انرژی #انسان ، صرف مقابله با #حوادث ، اتفاقات ، #بیماری ها ، #شکست ها ، فقدان ها ، جدایی ها و مسئله هایی کـه او را دچار #ناکامـی درون #زندگی مـیکند ، مـیشود .
چرا ؟
چون انسان تمایل دارد همـه آنچه درون جهان مـیگذرد مطابق مـیل و خواسته او باشد.
بنابراین درون برابر ناکامـی ها مقاومت مـیکند و مـیگوید چرا من ؟ چرا حتما برای من رخ دهد ؟ و در این مـیان ده ها پاسخ #جزمـی و بی پایـه از دیگران مـیشنود یـا خودش مـیسازد.
در این فرایند ، فرد از پذیرش آنچه رخ داده سرباز مـیزند و مقاومت های روانی بـه شیوه های گوناگون بروز مـیدهد . مثلا تغییر درون رفتار ، عادات خوب کـه همگی درون خدمت از دست رفتن #آرامش فرد مـیشود.
وقتی از #تسلیم سخن مـیگوییم بـه معنای نشستن ، دست روی دست گذاشتن و چشم بستن روی اتفاقات نیست .
تسلیم ، پذیرش این موضوع اساسی هست که ما بر همـه چیز این جهان تسلط نداریم و در پسِ هر رخدادی ، چیزی فراتر از درک ما وجود دارد .
تسلیم ، همچنین بـه معنای پذیرش محدودیت ادراکات بشری نیز هست.
در واقع ما بعد از ناکامـی ها و رویدادهای خارج از کنترل و نامطلوب زندگی ، تسلیم آنچه رخ داده مـیشویم و انرژی مان را صرف قهر و آشتی با #خداوند نمـیکنیم.
به آنچه رخ داده بعنوان یک حادثه خارج از کنترل تن مـیدهیم ، گردن کشی و لوس بازی درون نمـی آوریم و پس از این مرحله ، از خود مـیپرسیم ، بعد از این چه مـیتوانم م .
بازی #فوتبال را درون ذهن تجسم کنید ، هرگز بازی کنی کـه روی او خطا شده درون مـیان زمـین زانوی غم بغل نمـیگیرد کـه چرا تکل روی من رفتند ؟ خدایـا ممکن بود گل ب ! چرا حتما بین این همـه بازیکن به منظور من رخ بده ؟!
بازیکن بلافاصله برمـیخیزد ، توپ را مـیکارد و با فرمان داور ضربه آزاد مـیزند.
در واقع آن خطا و آسیب ، یک فرصت به منظور حرکت درون مسیری تازه است.
فرایند تسلیم و ادامـه درون این مثال مشـهود هست .
ما محدودیت هایی داریم و جهان نیز بنا نیست بـه خواست و دلخواه صد درون صد ما جریـان داشته باشد.
همـین دو مورد را بپذیرید ، نخستین گام های تسلیم را برداشته ایم و آماده مـیشویم که تا #معنایی به منظور #زندگی و ماجراهایش پیدا کنیم .

#امـیرفریدون_نصرتی ✍🏻 *
*
*
*
#معنای_زندگی
#یک_روز_خاص
#۲۸
#خرداد
#۹۷
#life #lifecoach

Read more

• اینجا نـه شـهر من هست و نـه شـهر تو؛ شـهرِ اندوه ماست. جایی شبیـه مرز باریک خواب و بیداری. شبیـه غم. شبیـه نگاه زنی، کـه قلبش درون دستانش مـی‌تپید. شبیـه چشمان غمگین پیرمردی کـه هر روز با مرگ قدم مـی‌زند و نمـی‌داند اخرین مقصدش کجاست. شبیـه لحظه هراس‌انگیز رفتن یـا ماندن. شبیـه روسپی‌خانـه زوار دررفته‌ای کـه از آنِ ...
اینجا نـه شـهر من هست و نـه شـهر تو؛ شـهرِ اندوه ماست. جایی شبیـه مرز باریک خواب و بیداری. شبیـه غم. شبیـه نگاه زنی، کـه قلبش درون دستانش مـی‌تپید. شبیـه چشمان غمگین پیرمردی کـه هر روز با مرگ قدم مـی‌زند و نمـی‌داند اخرین مقصدش کجاست. شبیـه لحظه هراس‌انگیز رفتن یـا ماندن. شبیـه روسپی‌خانـه زوار دررفته‌ای کـه از آنِ همـه هست و در عین حال از آنِ هیچ‌نیست.
اینجا شبیـه ماست؛ شـهر انتظارهای به‌سر نیـامده، شـهر دل‌دل ‌ها، شـهر دیوانگی و جنون.
اینجا شـهر ماست؛ جایی کـه همـیشـه غم درون آن پهلو مـی‌گیرد.
.
برای دل‌تنگت @shirin_nezafati .
انزلی | بهار ۱۳۹۷

Read more

Media Removed

* صبح‌تان روشن * . . . . . . . .....نیست رنگی کـه بگوید با من  اندکی صبر سحر نزدیک هست  هر دم این بانگ بر آرم از دل  وای این شب چقدر تاریک هست خنده ای کو کـه به دل انگیزم  قطره ای کو کـه به دریـا ریزم  صخره ای کو کـه بدان آویزم مثل اینست کـه شب نمناک هست  دیگران را هم غم هست بـه دل  غم من لیک غمـی غمناک هست ... * صبح‌تان روشن * .
.
.
.
.
.
.
.....نیست رنگی کـه بگوید با من
 اندکی صبر سحر نزدیک است
 هر دم این بانگ بر آرم از دل
 وای این شب چقدر تاریک است
خنده ای کو کـه به دل انگیزم
 قطره ای کو کـه به دریـا ریزم
 صخره ای کو کـه بدان آویزم
مثل اینست کـه شب نمناک است
 دیگران را هم غم هست بـه دل
 غم من لیک غمـی غمناک هست .......
.
.
.
.
.
.
#سهراب_سپهری #شعرمعاصرفارسی #موسسه_انتشارات_نگاه‌ #صبح_بخیر #عکس_ازآرشیواختصاصی @jazzygogo ☀️☘🙏💧🌊🌧 #یکشنبه۱۰تیر۱۳۹۷ #negahpub .
.
.

Read more

Media Removed

.تکنیک #آب_مركب .  در جهان هریک از ما، پریزاد کمـیابی هست. یک نفر هست کـه دوست داری بخندونیش، دوست داری نگاهش کنی، دوست داری دقایق طولانی بـه صداش گوش کنی، دوست داری دستشو بگیری بین دستهات، دوست داری بی هوا تو شلوغ ترین چهارراه شـهر ببوسیش، دوست داری شبها بـه موسیقی آروم نفسهاش گوش کنی وقتی خوابش، ... .تکنیک #آب_مركب
.
 در جهان هریک از ما، پریزاد کمـیابی هست. یک نفر هست کـه دوست داری بخندونیش، دوست داری نگاهش کنی، دوست داری دقایق طولانی بـه صداش گوش کنی، دوست داری دستشو بگیری بین دستهات، دوست داری بی هوا تو شلوغ ترین چهارراه شـهر ببوسیش، دوست داری شبها بـه موسیقی آروم نفسهاش گوش کنی وقتی خوابش، دوست داری امنیتش باشی، دوست داری آرامشش باشی، دوست داری قبل از خواب و بعد از تنانگی با هم توی تاریکی یـه عالمـه حرف بزنین، دوست داری دوتایی غذا بپزین و کل کل کنین و بخندین، دوست داری باهاش نصفه شب بری ساحل نوشـهر و بنوشی و صفا کنی که تا وقتی خورشید از راه برسه، دوست داری باهاش فیلم ببینی، دوست داری برات شعر بخونـه، دوست داری دوتایی برید توچال آدم برفی درست کنین، دوست داری باهاش بری کوه، دوست داری درباره همـه چیز باهاش حرف بزنی، دوست داری حرصش بدی بعد با یـه بوسه از دلش دربیـاری، خلاصه کـه دوست داری جهانت معطر باشـه بـه عطر دلربای بودنش. شاید غم غروب پاییز یعنی توی سرمای سکوت تنـهاییت بـه این فکر کنی کـه اون یـه نفر چقدر هست، و چقدر سهم تو نیست. همـینـه قاعده دنیـا. بعضی ها رو مـیشـه دوست داشت، اما نمـیشـه داشت.......
.
حمـیدسلیمـی
@hamid.salimi.59

Read more

Media Removed

. . . این‌روزها صندوق اتومبیل من چنین حال و روزی داره . . . . غمـی غمناک نیست رنگی کـه بگوید با من اندکی صبر، سحر نزدیک هست . هر دم این بانگ برآرم از دل: وای، این شب چقدر تاریک است! . خنده‌ای کو کـه به دل انگیزم؟ قطره‌ای کو کـه به دریـا ریزم؟ صخره‌ای کو کـه بدان آویزم؟ . مثل این هست که شب ... .
.
.
این‌روزها
صندوق اتومبیل من
چنین حال و روزی داره
.
.
.
.

غمـی غمناک
نیست رنگی کـه بگوید با من
اندکی صبر، سحر نزدیک است
.
هر دم این بانگ برآرم از دل:
وای، این شب چقدر تاریک است!
.
خنده‌ای کو کـه به دل انگیزم؟
قطره‌ای کو کـه به دریـا ریزم؟
صخره‌ای کو کـه بدان آویزم؟
.
مثل این هست که شب نمناک است
دیگران را هم غم هست بـه دل،
غم من، لیک، غمـی غمناک است
.
.
.
.
«سهراب»
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
خاطرنشان مـی‌شود؛
تمامـی محصولات «بوی‌خوش‌کاج»،
با استفاده از چوب‌های خشک و بی‌جان ساخته شده است.
و هرگونـه بی‌مـهری با طبیعت، بـه ویژه گیـاهان و درختان بـه دور از منش و سیـاق آن است.
.
.
.
.
#چوب #کاج #نارون #افرا #تزئینات #هدیـه #کادو #جهیزیـه #لوازم_منزل #لو#شیک #خاص #سلطنتی #چشم_روشنی #هدیـه_تولد #پاتختی #دکوراتیو #ظروف_چوبی #آجیلخوری #شمعدان #نوستالژی

Read more

Media Removed

. #ارزش_آه . پیـامبر اکرم(ص)مـی فرمایند: "ان لربکم فی ایـام دهرکم نفحات الا فتعرضوا لها" درون روزگاران پیش رو درون زندگی یک لحظه هایی هست کـه یک نسیم رحمتی از جانب خدا مـی رسد خودتان را درون معرض این نسیم های الهی بگذارید این فرصت ها را دریـابید آیت الله بهاءالدینی مـی فرماید: این نسیم ها #مبدا_مـیل را ... .
#ارزش_آه
.
پیـامبر اکرم(ص)مـی فرمایند:
"ان لربکم فی ایـام دهرکم نفحات الا فتعرضوا لها"
در روزگاران پیش رو درون زندگی یک لحظه هایی هست کـه یک نسیم رحمتی از جانب خدا مـی رسد
خودتان را درون معرض این نسیم های الهی بگذارید
این فرصت ها را دریـابید
آیت الله بهاءالدینی مـی فرماید:
این نسیم ها #مبدا_مـیل را عوض مـی کند
این نسیم های رحمت الهی چیست؟
ایشان توضیح مـی دهند
هم آنانکه یک دفعه #جهت_دل آدم را تغییر مـی دهند
وقتی این نسیم وزیدن بگیرد بعضیـها درون معرض این نسیم ها اند
و صفای روحانی مـی یـابند
#صفا ی روحانی کـه آمد،
#محبت زیـاد مـیشود
و انسان را بـه #اوج مـی رساند.
یک لحظه هایی هست کـه یک دفعه خدا محبتش را بـه ما زیـاد مـی کند،
یک  دفعه ای آدم هوس مـی کنـه بره حرم،
دلش به منظور خدا تنگ مـی شـه،
یک اتفاق قشنگ به منظور دل آدم مـی افته.
این آن نسیم هاست
خودتان را درون معرض شان بگذارید
یک نکته ای راجع بـه این #جلسات_موعظه بگوییم؛
دیدید درون این جلسات یک لحظه یک اتفاق قشنگ درون گوشـه دل آدم مـی افتد،
آدم یک آرزوی خوب درون دلش پدید مـی آید
برخی این ها را هم بها نمـی دهند
مـی گویند یک ذره #داغ شدی کـه چی؟!
در حالیکه پیش پیـامبر اکرم(ص) مـی نشستند مـی گفتند ما حالمان خوب هست از این جا بیرون مـی ریم حالمان بد مـی شود
چه کنیم همـیشـه حالمان خوب باشد؟
رسول خدا(ص) مـی فرمود: اگر مـی توانستید همـیشـه حال جلسه را حفظ کنید
مانند عیسی بن مریم روی آب راه مـی رفتید؛
یعنی حضرت طبیعی مـی دانند
کسی درون #مجلس_موعظه
یک احساس خوبی بیـابد
بعدش این حس را نداشته باشد.
البته حتما تلاش کرد این حال خوب را حفظ کرد ولی طبیعتا نمـیشود
آن لحظه های خوبی کـه یک دفعه یک #آرزو درون دلت اوج مـی گیرد،
یک دفعه یک احساس غم از دوری خدا درون دلت مـی آید،
احساس توبه مـیکنی
آن لحظه ها جزء این نسیم های رحمت اند
خدا آن لحظه ها را فراموش نمـی کند
و زندگی برخی ها را بر اساس آن لحظه ها طراحی مـی کند
به کلی گناه و زندگی خراب آن ها نگاه نمـی کند
مـیفرماید: بنده من یک لحظه یک حرف قشنگ بـه من زد،
با #آه_جگرسوزی بـه من گفت:
خدایـا من تو رو مـی خوام
مـیرم زندگیش را طوری طراحی مـی کنم کـه به سمت من بیـاد.
این لحظه ها را مغتنم بشمارید
نگیدی ما را آدم حساب نمـی کند
یـا من یک چیز خوبی خواستم چه اتفاقی درون زندگیم رخ مـیده؟!
خدا آن لحظه ها را ثبت مـی کند
و بـه ملائکه نشان مـی دهد ویـادش نمـی رود،
خدا بخیل نیست
در نسل و دودمان تو اثرش را مـی گذارد!
یک کاری کن این لحظه ها بیشتر برات پیش بیـاد
پای #رحل_قرآن برو،
#دعا و #روضه های مختلف را تجربه کن
ببین دل کجاها تکان مـیخوره
گاهی یک لحظه خوب
زندگی را کاملا عوض مـیکند
.
#استاد_پناهيان
.

Read more

Media Removed

مژده ای دل کـه مسیحا نفسی مـی‌آید کـه ز انفاس خوشش بویی مـی‌آید از غم هجر مکن ناله و فریـاد کـه دوش زده‌ام فالی و فریـادرسی مـی‌آید زآتش وادی ایمن نـه منم خرم و بس موسی آنجا بـه امـید قبسی مـی‌آید هیچ نیست کـه درکوی تواش کاری نیست هرآنجا بـه طریق هوسی مـی‌آید ندانست کـه منزلگه معشوق کجاست این ... مژده ای دل کـه مسیحا نفسی مـی‌آید

که ز انفاس خوشش بویی مـی‌آید

از غم هجر مکن ناله و فریـاد کـه دوش

زده‌ام فالی و فریـادرسی مـی‌آید

زآتش وادی ایمن نـه منم خرم و بس

موسی آنجا بـه امـید قبسی مـی‌آید

هیچ نیست کـه درکوی تواش کاری نیست

هرآنجا بـه طریق هوسی مـی‌آید

ندانست کـه منزلگه معشوق کجاست

این قدر هست کـه بانگ ی مـی آید

دوست را گر سر پرسیدن بیمار غم است

گو بران خوش کـه هنوزش نفسی مـی‌آید

Read more

Media Removed

من بـه آمار زمـین مشکوکم تو چطور؟ اگر این سطح پر از آدمـهاست بعد چرا این همـه دلها تنـهاست؟ بیخودی مـی گویند هیچ تنـها نیست چهی تنـها نیست؟ همـه از هم دورند همـه درون جمع ولی تنـهایند من کـه در تردیدم تو چطور؟ نکند هیچکسی اینجا نیست من بـه آمار زمـین مشکوکم چهی گفته کـه این سطح پر از آدمـهاست؟ من کـه مـی گویم ... من بـه آمار زمـین مشکوکم تو چطور؟
اگر این سطح پر از آدمـهاست
پس چرا این همـه دلها تنـهاست؟
بیخودی مـی گویند هیچ تنـها نیست
چهی تنـها نیست؟ همـه از هم دورند
همـه درون جمع ولی تنـهایند
من کـه در تردیدم تو چطور؟
نکند هیچکسی اینجا نیست

من بـه آمار زمـین مشکوکم
چهی گفته کـه این سطح پر از آدمـهاست؟
من کـه مـی گویم نیست
گر کـه هست دلش از کثرت غم فرسوده ست
یـا کـه رنجور و غریب
خسته ومانده ودر مانده براه
پای درون بند و اسیر
سرنگون مانده بـه چاه
خسته وچشم بـه راه
تا کـه یک آدم از آنجا برسد
همـه آن جا هستند
هیچآن جا نیست
وای از تنـهایی

گفت:من تنـهایم
هیچاینجا نیست
گفت:اگر اشک بـه دادم نرسد مـی شکنم
اگر از یـاد تو یـادی نکنم مـی شکنم
برکلبه ی محصور وجود
من درون این خلوت خاموش سکوت
اگر از یـاد تو یـادی نکنم مـی شکنم
اگر از هجر تو آهی نکشم
اندر این تنـهایی
به خدا مـی شکنم بـه خدا مـی شکنم

من بـه آمار زمـین شک دارم
چهی گفته کـه این سطح پر از آدمـهاست؟
" سهراب سپهري "

Read more

Media Removed

این عمال برف زیبای دیروز یکشنبه هست. برف زیبایی کـه برای اومدنش هممون دست بـه دعا شده بودیم . وقتی از قاب پنجره بـه منظره ی مـه آلود و برفی کـه شدت سفیدیش چشمم رو مـی زد نگاه مـیکردم درون عین شکر گزاری، یـاد زلزله زده های چادر نشین کرمانشاه بودم. یـاد کارتن خوابها بودم. یـاد پرنده های کوچولو بودم. دلم براشون ... این عمال برف زیبای دیروز یکشنبه هست. برف زیبایی کـه برای اومدنش هممون دست بـه دعا شده بودیم .
وقتی از قاب پنجره بـه منظره ی مـه آلود و برفی کـه شدت سفیدیش چشمم رو مـی زد نگاه مـیکردم درون عین شکر گزاری، یـاد زلزله زده های چادر نشین کرمانشاه بودم. یـاد کارتن خوابها بودم. یـاد پرنده های کوچولو بودم.
دلم براشون گرفته بود. نیت کردم حداقل کاری رو کـه مـیتونم براشون انجام بدم و برای اینکه درون حد نیت باقی نمونـه امروز کمـی هم عمل کردم.
اما اون لحظه بیشتر از هرچیزی یـه حس غم درونی سراغم اومد با تداعی این شعر #گروس عبدالملکیـان #توی ذهنم که:
#احساس مـی کنم
کسی کـه نیست
کسی کـه هست را
از پا درون مـی آورد #
گاهی آدم واقعا احساس مـیکنـه داره از پا درمـیاد ...
اون لحظه شاید دلش بخواد بره زیر سکوت و سپیدی رازپوش برف دراز بکشـه . و دیگه هیچی نخواد. هیچی نبینـه. هیچی نشنوه. هیچی.
فقط همونجا کـه از پا دراومده بخوابه که تا برف مـهربون و پوشاننده درآغوش بگیردش و تمام...

Read more

Media Removed

. اگر کـه شانـه من مـیزبان گریـه توست بگو‌ بـه غم کـه دماوند باش! باری نیست . بـه شوق پنجره اي گشته ايم و آرى هست بـه آن رسید کـه کاری کنیم و کاری نیست ____________ #مـهدی_فرجی از مجموعه غزل #حوت #انتشارات_فصل_پنجم . . قابل تهیـه درون نمایشگاه بین المللی کتاب تهران مصلی، شبستان، راهرو ۱۷ غرفه فصل ... .
اگر کـه شانـه من مـیزبان گریـه توست
بگو‌ بـه غم کـه دماوند باش! باری نیست
.
به شوق پنجره اي گشته ايم و آرى هست
به آن رسید کـه کاری کنیم و کاری نیست
____________
#مـهدی_فرجی
از مجموعه غزل #حوت
#انتشارات_فصل_پنجم
.
.
قابل تهیـه درون نمایشگاه بین المللی کتاب تهران
مصلی، شبستان، راهرو ۱۷ غرفه فصل پنجم

Read more
عجب جایی خواننده : گوگوش آهنگساز : حسن شماعی زاده ترانـه سرا : مـیلاد افشین عجب جایی بـه داد ِمن رسیدی تـا مـن دنیـا رو زیبـاتـر ببینـم که تا من اونقد بخوام زنده بمونم باهـات رویـامُ تـا آخـر ببینـم عجب جایی بـه داد ِمن رسیدی تـا مـن دنیـا رو تنـهـایی نگـردم تو تنـها آدمـی هستی کـه هیچوقت باهاش ... عجب جایی

خواننده : گوگوش
آهنگساز : حسن شماعی زاده
ترانـه سرا : مـیلاد افشین

عجب جایی بـه داد ِمن رسیدی
تـا مـن دنیـا رو زیبـاتـر ببینـم
تا من اونقد بخوام زنده بمونم
باهـات رویـامُ تـا آخـر ببینـم

عجب جایی بـه داد ِمن رسیدی
تـا مـن دنیـا رو تنـهـایی نگـردم
تو تنـها آدمـی هستی کـه هیچوقت
باهاش احساس ِتنـهایی نکردم

تـا از پیشـِت مـیـرم دلتنگ مـیشم
مُــرورت مـیکـنن هُــرم ِنفسهـام
به هیشکی جُز تو احساسی ندارم
به جز تو از خدا چیزی نمـیخوام

تـا وقتی کـه تو رو دارم کنـارم
چه فرقی‌مـیکنـه کی هستُ کی نیست
بگو داریم توو بیداری مـیبینیم
که بین ِدستامون هیچ مانعی نیست

پُـر از خوشحـالی ِبی وقفـه مـیشم
تـا دستـام تـوی دستـای تـو مـیـره
شاید این لحظه باور ی نیست
که از خوشحالی من گریـه‌م مـیگیره

ببین که تا پُـر شدم از نا امـیـدی
غمُ از توو دلم بیرون کشیدی
دارم دنیـا رو زیبـاتـر مـیبینم
عجب جایی بـه داد ِمن رسیدی

#عجب_جایی
#گوگوش
#حسن_شماعی_زاده
#مـیلاد_افشین

@googoosh
دانلود آهنگ درون کانال تلگرام ما(لینک کانال درون بیو)

Read more

Media Removed

* اینکه همـه احساسات داریم و ممکن هست دچار احساسات بدی شویم طبیعی است؛ اما اینکه من نباید دچار هیچ احساس بدی شوم یـا اینکه چون من دچار احساسات بدی شده‌ام بعد هر رفتاری مـی‌تواند از من سر بزند دیگر طبیعی نیست! مـهم این هست چه رفتاری بـه دنبال احساسات خود داشته و چه برداشتی از احساسات خود داریم. اگر ما تنـها ... *
اینکه همـه احساسات داریم و ممکن هست دچار احساسات بدی شویم طبیعی است؛ اما اینکه من نباید دچار هیچ احساس بدی شوم یـا اینکه چون من دچار احساسات بدی شده‌ام بعد هر رفتاری مـی‌تواند از من سر بزند دیگر طبیعی نیست! مـهم این هست چه رفتاری بـه دنبال احساسات خود داشته و چه برداشتی از احساسات خود داریم. اگر ما تنـها بر اساس احساسات خود استدلال کنیم ممکن هست پس از یک قضاوت اشتباه، دچار رفتار نادرستی هم شویم. لازم هست ابتدا احساسات خود را بشناسیم و بدانیم این احساسات چگونـه درون ما بـه وجود آمده‌اند

احساسات ما مـی‌توانند درون اثر برداشتها و تفکراتی کـه داریم تولید یـا تشدید شوند. مثلا اگر من احساس بی‌ارزشی داشته باشم ممکن هست نسبت بـه هر برخورد دیگران، حس بدی پیدا کنم و همچنین بـه دنبال آن، احساس خشم درون من بـه وجود بیـاید و از دست دیگران ناراحت و غمگین شوم و به دنبال رفتار بدی مثل عصبانیت یـا پرخاشگری کـه خواهم داشت؛ ممکن هست احساس گناه داشته و خود را سرزنش کنم. اما اگر قبل از تمام این سلسله احساسات و رفتارهای بد، اعتقاد و باور بی‌ارزشی نسبت بـه خود نمـی‌داشتم دچار احساسات بی‌ارزشی، حقارت، خشم، غم، گناه و.. نمـی‌شدم!

احساسات بد ما هر چقدر درست باشند قرار نیست بعد از آن هر رفتاری از ما سر بزند و مسئولیتش را گردن دیگران بیندازیم. اگر ما حتی از رفتار بد دیگران ناراحت شده باشیم اگر احساس بی‌ارزشی کنیم بـه این خاطر نیست کـه دقیقا دیگران ما را بی‌ارزش کرده‌اند؛ بلکه دیگران دست روی حس بی‌ارزشی درون ما گذاشته‌اند! همـه نمـی‌توانند یـا ممکن هست نخواهند حساسیتهای شما را درک کنند اما قرار هست شما مسئولانـه افکار بد و منفی خود را بپذیرید و مثبت کنید که تا کمتر با هر رفتاری از دیگران دچار احساسات بد شوید. آدمـهای حساس مـی‌ترسند وقتی دچار احساسات بد و منفی شوند نتوانند خود را کنترل کنند بخاطر همـین همـیشـه پیش‌بینی مـی‌کنند کـه ممکن هست ناراحت شوند بعد از اختلاف و چالش با دیگران گریزان هستند

اگر همـیشـه دنیـا را از دریچه حس و احساس خود نگاه کنید بـه جای استدلال منطقی، استدلال حسی مـی‌کنید و متوجه برداشت غیرواقع بینانـه خود نیستید! لازم هست ابتدا احساسات خود را بشناسید و بتوانید دقیقا آنـها را شرح دهید. مثلا اینکه من حس مـی‌کنم دنیـا بـه آخر رسیده یـا دنیـا پیش چشمانم تیره و تار شده یـا احساس نابودی مـی‌کنم یـا حس مـی‌کنمـی من را دوست ندارد احساسات و حس‌های دقیقی نیستند! این تعاریف شما از احساسات همراه با استعارات و تشبیـهات منفی و اغراق آمـیز هست و اوضاع را بدتر از آنچه هست نشان مـی‌دهد و جلوی منطق شما را مـی‌گیرد... این مطلب ادامـه دارد
.

Read more

Media Removed

. پای بند قفسم باز و پر بازم نیست سر گل دارم و پروانـه ی پروازم نیست گل بـه لبخند و مرا گریـه گرفته ست گلو چون دلم تنگ نباشد کـه پر بازم نیست گاهم از نای دل خویش نوایی برسان کـه جزین ناله ی دلسوز تو دمسازم نیست درون گلو مـی شکند ناله ام از رقت دل قصه ها هست ولی طاقت ابرازم نیست ساز هم با نفس گرم تو آوازی داشت بی ... .
پای بند قفسم باز و پر بازم نیست
سر گل دارم و پروانـه ی پروازم نیست

گل بـه لبخند و مرا گریـه گرفته ست گلو
چون دلم تنگ نباشد کـه پر بازم نیست

گاهم از نای دل خویش نوایی برسان
که جزین ناله ی دلسوز تو دمسازم نیست

در گلو مـی شکند ناله ام از رقت دل
قصه ها هست ولی طاقت ابرازم نیست

ساز هم با نفس گرم تو آوازی داشت
بی تو دیگر سر ساز و دل آوازم نیست

آه اگر اشک منت باز نگوید غم دل
که درین پرده جزین همدم و همرازم نیست

دلم از مـهر تو درون تاب شد ای ماه ولی
چه کنم شیوه ی آیینـه ی غمازم نیست

به گره بندی آن ابروی باریک اندیش
که بـه جز روی تو درون چشم نظر بازم نیست

سایـه چون باد صبا خسته ی سرگردانم
تا بـه سر سایـه ی آن سرو سرافرازم نیست
.
#هوشنگ_ابتهاج

Read more

Media Removed

# #بسم_الله_الرحمن_الرحیم #شیعه_واقعی بـه حزن ائمـه محزون و به سرور آنـها خوشحال هست چرا کـه امـیرالمومنین علی (علیـه السلام) مـی‌فرماید : إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی اطَّلَعَ إِلَی الْأَرْضِ فَاخْتَارَنَا وَ اخْتَارَ لَنَا شِیعَهً یَنْصُرُونَنَا وَ یَفْرَحُونَ لِفَرَحِنَا ... #
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم

#شیعه_واقعی بـه حزن ائمـه محزون و به سرور آنـها خوشحال هست چرا کـه امـیرالمومنین علی (علیـه السلام) مـی‌فرماید :

إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی اطَّلَعَ إِلَی الْأَرْضِ فَاخْتَارَنَا وَ اخْتَارَ لَنَا شِیعَهً یَنْصُرُونَنَا وَ یَفْرَحُونَ لِفَرَحِنَا وَ یَحْزَنُونَ لِحُزْنِنَا وَ یَبْذُلُونَ أَمْوَالَهُمْ وَ أَنْفُسَهُمْ فِینَا أُولَئِکَ مِنَّا وَ إِلَیْنَا

خداوند تبارک و تعالی بـه زمـین نظر کرد و ما را برگزید و شیعیـان ما را به منظور ما برگزید کـه ما را کمک کرده بـه سرور ما مسرور و به غم ما محزون هستند و اموال و جانشان را درون راه ما نثار مـی‌کنند آنان از ما بوده و به سوی ما خواهند آمد

بحار الانوار / جلد 44 / ص 278

خواستم بگویم فاطمـه خدیجهٔ بزرگ است، دیدم فاطمـه نیست.
خواستم بگویم کـه فاطمـه محمد است، دیدم کـه فاطمـه نیست.
خواستم بگویم کـه فاطمـه همسر علی است، دیدم کـه فاطمـه نیست.
خواستم بگویم کـه فاطمـه مادر حسنین است، دیدم کـه فاطمـه نیست.
خواستم بگویم کـه فاطمـه مادر زینب است، باز دیدم کـه فاطمـه نیست.
نـه، این‌ها همـه هست و این‌همـه فاطمـه نیست. فاطمـه فاطمـه است

برگرفته از کتاب #فاطمـه_فاطمـه_است
#دکتر_شریعتی

مـی گفت : "هروقت دل شـهید مـی گرفت عادت داشت روضه #مادر (س) مـیخواند ... درون بین آن دیوار و در / زهرا صدا مـی زد پدر ... "

#شـهادت_حضرت_فاطمـه (س) #تسلیت باد
#السلام_علیک_یـا_فاطمة_الزهرا (س)
#일러스트 #그림 #일상 #데일리룩 #첫줄 #오오티디 #소통 #엑소 #방탄소년단 #셀스타그램 #picoftheday #photooftheday #instagood #love #москва #일상 #셀스타그램 #셀카 #맞팔

Read more

Media Removed

رخ داد . . . بهار ۹۷ #خانـه_هنرمندان_ایران #خانـه_هنرمندان #abstract #figurative #modern #Tehran #acrylic #contemporaryart #contemporaryartist #نويدفرد #iraniancontemporaryart #navidfard #Instagram #art #arte #artist #Iranian #Iran #Canadian #Canada #Toronto #iraniancontemporaryartists ... رخ داد . . . بهار ۹۷
#خانـه_هنرمندان_ایران #خانـه_هنرمندان #abstract #figurative #modern #Tehran #acrylic #contemporaryart #contemporaryartist #نويدفرد #iraniancontemporaryart #navidfard #Instagram #art #arte #artist #Iranian #Iran #Canadian #Canada #Toronto #iraniancontemporaryartists #بهار #۱۳۹۷

گفت و گو از پااپاک است
وز کم وبیش زلال آب و آیینـه
وز سبوی گرم و پر خونی کـه هر ناپاک یـا هر پاک
دارد اندر پستوی
هری پیمانـه‌ای دارد کـه پرسد چند و چون از وی
گوید این ناپاک و آن پاک است
این بسان شبنم خورشید
وان بسان لیسکی لولنده درون خاک است
نیز من پیمانـه‌ای دارم
با سبوی خویش، کز آن مـی‌تراود زهر
گفت و گو از دردناک افسانـه‌ای دارم
ما اگر چون شبنم از پاکان
یـا اگر چون لیسکان ناپاک
گر نگین تاج خورشیدیم
ورنگون ژرفنای خاک
هرچه این، آلوده‌ایم، آلوده‌ایم، ای مرد
آه، مـی‌فهمـی چه مـی‌گویم؟
ما بـه هست آلوده‌ایم، آری
همچنان هستان هست و بودگان بوده‌ایم، ای مرد
نـه چو آن هستان اینک جاودانی نیست
افسری زروش هلال آسا، بـه سرهامان
ز افتخار مرگ پاکی، درون طریق پوک
در جوار رحمت ناراستین آسمان بـه غنوده ایم، ای مرد
که دگر یـادی از آنان نیست
ور بود، جز درون فریب شوم دیگر پاکجانان نیست
گفت و گو از پااپاک است
ما بـه هست آلوده‌ایم، ای پاک! و ای ناپاک
پست و ناپاکیم ما هستان
گر همـه غمگین، اگر بی غم پاک مـی‌دانی کیـان بودند؟
آن کبوترها کـه زد درون خونشان پرپر
سربی سرد سپیده دم
سبز خطانی کـه الواح سحر را سرخ رو د
بی جدال و جنگ
ای بـه خون خویشتن آغشت‌گان کوچیده زین تنگ آشیـان ننگ
ای کبوترها
کاشکی پر مـی‌زد آنجا مرغ دردم، ای کبوترها
که من ار مستم، اگر هوشیـار
گر چه مـی‌دانم بـه هست آلوده مردم، ای کبوترها
در سکوت برج بی مانده‌تان هموار
نیز درون برج سکوت و عصمت غمگینتان جاوید
های پاکان! های پاکان! گوی
مـی‌خروشم زار

مـهدی اخوان ثالث

Read more

Media Removed

رقیب بوده هست یـار بی من اگر دوش با رقیب یـا من بـه قتل مـی‌رسم امروز یـا رقیب شکر خدا کـه مرد بـه ناکامـی و ندید مرگ مرا کـه مـی‌طلبد از خدا رقیب با یـار شرح درد جدائی چسان دهم چون یک نفس نمـی‌شود از وی جدا رقیب هم آشناست با تو و هم محرم ای دریغ ظلم هست با سگ تو بود آشنا رقیب درون عاشقی هزار غم و درد هست و نیست دردی ... رقیب

بوده هست یـار بی من اگر دوش با رقیب
یـا من بـه قتل مـی‌رسم امروز یـا رقیب

شکر خدا کـه مرد بـه ناکامـی و ندید
مرگ مرا کـه مـی‌طلبد از خدا رقیب

با یـار شرح درد جدائی چسان دهم
چون یک نفس نمـی‌شود از وی جدا رقیب

هم آشناست با تو و هم محرم ای دریغ
ظلم هست با سگ تو بود آشنا رقیب

در عاشقی هزار غم و درد هست و نیست
دردی از این بتر کـه بود یـار با رقیب

با هاتف آنچه کرده کـه او داند و خدا
بیند جزای جمله بـه روز جزا رقیب

هاتف اصفهانی

Read more

Media Removed

چه حقیرند مردمـی کـه نـه جرأت دوست داشتن دارند و نـه اراده‌ی دوست نداشتن و نـه لیـاقت دوست داشته شدن و نـه متانت دوست داشته نشدن. و مدام شعر عاشقانـه مـی‌خوانند! و تراژدی غم‌انگیز انسان این هست که آنچه هست، نباید باشد و آنچه حتما باشد، نیست و همـه حرف‌ها همـین هست وهمـه‌ی دردها همـین جا است. درد روح این هست ... چه حقیرند مردمـی کـه نـه جرأت دوست داشتن دارند و نـه اراده‌ی دوست نداشتن
و نـه لیـاقت دوست داشته شدن و نـه متانت دوست داشته نشدن.
و مدام شعر عاشقانـه مـی‌خوانند!
و تراژدی غم‌انگیز انسان این هست که آنچه هست، نباید باشد
و آنچه حتما باشد، نیست و همـه حرف‌ها همـین هست وهمـه‌ی دردها همـین جا است.
درد روح این هست و این هست که: «انسان شقایقی هست که با داغ زنده است.»  .{tak.par}.

Read more

Media Removed

. ️بیست و هشتمـین پست بعد از " #لایکـــ"ـش...️ . ️ @seyedmohamadmousavi ️ @seyedmohamadmousavi ️ @seyedmohamadmousavi ️ . #جان_جانان_من...! من مـیتونم بهت این اطمـینان رو بدم کـه تا وقتی زنده ام تو مـیتونی مطمئن باشی کـه یکی هست کـه اندازه ی تمام آدمای این کره ی خاکی توی دلش دوست ... .
❤️بیست و هشتمـین پست بعد از " #لایکـــ"ـش...❤️
.
❤️ @seyedmohamadmousavi ☔️
💟 @seyedmohamadmousavi ☁️
💙 @seyedmohamadmousavi ❄️
.
💟 #جان_جانان_من...!
من مـیتونم بهت این اطمـینان رو بدم کـه تا وقتی زنده ام تو مـیتونی مطمئن باشی کـه یکی هست کـه اندازه ی تمام آدمای این کره ی خاکی توی دلش دوست داشته مـیشی و اون یک نفر این تقدس رو توی دنیـا با هیچ چیز عوض نمـیکنـه... :)✋
.
❤️ @seyedmohamadmousavi ☔️
💙 @seyedmohamadmousavi ❄️
.
💕 #غزل...
باید کـه خیره خیره بـه چشمت نظر کنم...
تا سحر چشم های تو را بی اثر کنم💫
.
بی تو چگونـه روشنی روز های من!
شب های بی ستاره ی خود را سحر کنم؟🌌
.
این قسمت من هست که این چند روز عمر
از خاطرات خوب تو حتی حذر کنم...😞
.
آنجا کـه قصه ام بـه سر انجام مـیرسد
از مردنم چطور تو را با خبر کنم؟... :)💔
#سجاد_نوابی
.
❤️ @seyedmohamadmousavi ☔️
💟 @seyedmohamadmousavi ☁️
.
+ پی نوشت:
من از این جمع دلگیرم...
تو درون آن جمع تنـهایی...💔
چه دنیـایی برایم ساختی،
ای غم! چه دنیـایی!...😏
چه رنجی مـی کشم که تا صبح وقتی چشم مـی بندم
چه رنجی مـی کشی وقتی کـه بر شب چشم بگشایی...😔
#مـهدی_مظاهری
.
+ پی تر نوشت:
این حرف ها معمولی نیستند!
عزیزِ جان!
جدی بگیرشان... :)
.
+ پی ترین نوشت یک:
یـارایِ بی‌ تو زیستنم نیست بیش از این...
#حسین_منزوی
.
+ پی ترین نوشت دو:
به رحمتِ سرِ زلفِ تو واثقم...❤️
.
❤️ @seyedmohamadmousavi ☔️
💟 @seyedmohamadmousavi ☁️
💙 @seyedmohamadmousavi ❄️
.
❎هرگونـه کپی #ممنوع است❎
#با_شعور باشید و کپی نکنید😏
❌کپی⬅️بلاک و ریپورت💣
✖️کپی پیگرد #الهی دارد☝️
.
❤️مـیشـه تگش کنین؟🙏
مچکرم ازتون💐

Read more

Media Removed

بدنیـا آمدم که تا یـادبگیرم چگونـه بمـیرم،تا متولد شوم( #مـهدی_باقریـان ، پائیز ۱۳۸۲) ___________________________ مرگ رو عاشقانـه دوست دارم ، از سرِ افسردگی و ناکامـی و غمگین بودن و اینطور موضوعات نمـیگم کـه خدا رو شکر از همـه چیز زندگیم از خانواده و دوست و فامـیل و همکار و ...راضیم و عاشقشونم و امـیدوارم ... بدنیـا آمدم که تا یـادبگیرم چگونـه بمـیرم،تا متولد شوم( #مـهدی_باقریـان ، پائیز ۱۳۸۲)

___________________________
مرگ رو عاشقانـه دوست دارم ، از سرِ افسردگی و ناکامـی و غمگین بودن و اینطور موضوعات نمـیگم کـه خدا رو شکر از همـه چیز زندگیم از خانواده و دوست و فامـیل و همکار و ...راضیم و عاشقشونم 💙 و امـیدوارم کـه اونا هم راضی باشن ، اتفاقا پرم از رویـاهای عجیب و غریب و قریب 😉 ، ولی نمـیدونم شما هم اینطور هستین یـا نـه ؟ چی؟ اینکه حتی درون بهترین و خوشترین لحظات زندگی ( مثه فردا کـه تولدمـه😊) یـه حسی یـه چیزی از جنس غم انگار باهامون هست ، یـه حسی مثه بعدازظهرهای جمعه یـا بی حوصلگیـهای بی دلیل یـا یـه چیزی شبیـه درد دوری و غربت ، خلاصه نمـیدونم یـه همچین حس و حالایی رو منظورمـه ... از سال ۸۲ واسه من شروع شد و اینقدر ادامـه داره و اینقدر قویـه این حس مبهم کـه از یـه جایی بـه بعد ایدهء خواندن بدون زبان بـه ذهنم رسید از سال ۲۰۰۸ که تا ۲۰۱۱ با گروه "پرانا سون" تجربه ش کردم و این اواخر هم کـه در آلبوم #زمـین_مدرسهء_رنج و تک آهنگ #دیفن و آهنگهای بعدی بـه همـین منوال ... ما آدما خیلی راحت حرف مـیزنیم و مـی نویسیمو و مـیخونیم ولی حرفها و احساسات زیـادی داریم کـه تو هیچ کلمـه و جمله و شعری پبداشون نمـیکنیم فقط حس مـیکنیم کـه کلی حرف ناگفته داریم،... من تمام احساسات و حرفای نگفته م رو مـیخونم اونطور کـه دلم مـیخواد و خودم عمـیقا حسش مـیکنم ، مـیخوام بـه ترانـهء انتزاعی برسم و بگم : مـهم نیست من چی مـیگم !، مـهم اینـه کـه تو چی فکر مـیکنی... روزی انسان تک تک واژه ها رو ساخت و قرارداد کرد و زبانـهای مختلف بسته بـه جغرافیـا و فرهنگ هر قومـی شکل گرفت ولی مطمئنا همـه روزی تموم مـیشن همانطور کـه الان خیلی از واژه ها دیگه منسوخ شدند ولی آیـا ذهن بشر و اندیشـه و حسش تموم مـیشـه؟ بـه تدریج معمای حرفای منم کشف خواهد شد...مرگ رو دوست دارم چون روزی همـه ما و همـه واژه ها خواهند مرد همانطور کـه تا الان انسانـهای زیـادی مردند و زبانـها و واژه های زیـادی منسوخ شدند ، فقط اندیشـه و حس که تا ابد با ماست، مرگ عادلانـه ترین فرایندی هست برای همـه چیز تقسیم شده است...به مرور بیشتر ذهن و کالبد موسیقیم رو براتون جراحی خواهم کرد.... عمرتون مستدام و با عزت ... شب خوش
پ.ن : این کپشن مربوط بـه حدود ۸۰ هفتهء پیشـه ولی تو این مدت هیشکی نپرسیده تو چی مـیگی؟!! دقیقا شما چی مـیفهمـین از آهنگای من آخه؟! اگه مـیفهمـین خب بگید منم بدونم اگه نمـیفهمـیدش بگید من بفهمم! 😁 فعلا کـه ۴ ماهه تو اخذ مجوزش موندم چون نمـیفهمن منو 😔 دعا کنین حل شـه

Read more

Media Removed

۰ با تو از جمود حرف مـی. از کلید چراغی کـه پایین نیـامد زیرا کـه انگشت تو با اطمـینان یـا حتی مشکوک بـه آن نخورد دیگر. از مضرابی کـه جا خوش کرد روی بقول خودم شکمِ بزرگ تار. از دمپایی‌ چرمت کـه هنوز به منظور پایم سنگین هست و گاهگاهی پای مـهمان مـیرودو من دیگر اخم نمـیکنم کـه وسایل تو مال تو حتما باشد فقط. کُنار را کـه ... ۰
با تو از جمود حرف مـی. از کلید چراغی کـه پایین نیـامد زیرا کـه انگشت تو با اطمـینان یـا حتی مشکوک بـه آن نخورد دیگر. از مضرابی کـه جا خوش کرد روی بقول خودم شکمِ بزرگ تار. از دمپایی‌ چرمت کـه هنوز به منظور پایم سنگین هست و گاهگاهی پای مـهمان مـیرودو من دیگر اخم نمـیکنم کـه وسایل تو مال تو حتما باشد فقط. کُنار را کـه یـادت هست؟ هنوز وقتی زمزمـه‌های فروش خانـه جدی مـیشود، دلم بـه اندازه‌ی آن شب مـیگیرد کـه تا صبح پایش گریـه کردم و عذر خواستم. هنوز هیچ مسئله‌ای غم انگیزتر از مرگ کُنار نیست به منظور کی کـه از منِ آن روزها مانده. با همـه‌اش کِنار آمد‌ه‌ام. حتی با جمود نعشی‌ات کـه وقتی تغییرات بعد از مرگ را سر کلاس پاتولوژی مـیخواندم مدام تو را تصویر مـیکردم کـه کِی چطور بودی. با فروش خانـه هم چاره‌ای ندارم کنار بیـایم. بگو با کُنار چه کنم؟
۰
جمود نعشی کـه سراغش نمـیرود. حتما تصور کنم اول سرش را زدند بعد دست‌های کشیده‌اش را یـا با هرچه کـه هست کنار بیـایم؟

Read more

Media Removed

‎خب... حتما اعتراف کنیم کـه در برابر این حجم از حماقت و جهالت کم آورده ایم... از یک سو دشمنانی بی دین داریم کـه تیغ آخته را بـه درون آورده اند که تا ریشـه مان را بزنند و از دیگر دوستانی نادان کـه حجم سفاهت هایشان غیر قابل توجیـه و شمارش شده است... . کی غافل کـه احتمالا تابحال دین و شریعت را درست فهم نکرده و ... ‎خب... حتما اعتراف کنیم کـه در برابر این حجم از حماقت و جهالت کم آورده ایم... از یک سو دشمنانی بی دین داریم کـه تیغ آخته را بـه درون آورده اند که تا ریشـه مان را بزنند و از دیگر دوستانی نادان کـه حجم سفاهت هایشان غیر قابل توجیـه و شمارش شده است...
.
کی غافل کـه احتمالا تابحال دین و شریعت را درست فهم نکرده وی نبوده کـه زیبایی های زیست دینی را بر او مکشوف کند خبطی کرده و آن خبط را عمومـی عرضه کرده... حدود شریعت نبوی و طریقت علوی درون این باب روشن است... اینکه او را بـه جای انذار از فعلش و تبشیر و هدایت بـه شریعت خدا شـهره شـهر کنی و در سیما از اشک های حسرتش رونمایی، هرچه هست دین خدا و حدود شریعت درون آن نیست... .
این اموی مسلکی و سلفی هست نـه
شریعت محمد و علی .... باز هم جهل و حماقت ابوموسی اشعری درون لباس تزویر رخ عیـان کرد که تا سبزنشینان اموی بی دغدغه چپاول کنند... درون هنگامـه ای کـه کرور کرور طلا و دلار بـه یغما مـی برند گزمـه ها و داروغه های ما درون پی کان غافل و خبط های آنان هستند . این عجیب نیست؟ عجیب نیست کـه گوشـه ای از کشور آب ندارد و جایی دیگر غم نان دارد و در پایتختش دلار بدل بـه تاس بخت مکاران چپاولگر شده، ولی داروغه درون پی موهومات است?
اینچنین هست که حتما گفت ما کم آورده ایم... از یک سو مکر معاویـه بـه مصاف مـی آید و از سویی جهل حمقا و سفهاست کـه تیغی بران شده بر گلوی عدل علی...
کعب الحبار ها مفتی شده اند و ابوذرها دردسر ساز... پیران خرفتی کـه به حکم مصلحت و شرع من درآوردی خودشان مشغول بـه دنیـا هستند مـی خواهند صلاح آخرت ما را تعیین کنند،انی کـه عرضه مـهار فرزندان خود را ندارند ، متر برداشته اند و دیـانت مردم را اندازه
مـی گیرند... شاید لازم باشد دسته گل های نوگلانشان را عیـان کنیم که تا برملا شود درون خانـه وضع اینـها چگونـه است...
.
خدایـا! این انقلاب حاصل خون هزاران جوان مجاهد و نفس قدسی خمـینی و هدایت حکیمانـه است... این انقلاب را از دست کعب الاحبارها و ابوموسی ها و اباهریره ها نجات بده...
. @sajjadnoroozi .
#مائده_هژبری

Read more

Media Removed

من پیر شدم ،دیر رسیدی،خبری نیست مانند من آسیــمـه سر و دربـدری نیست بسیـار به منظور تـو نـوشتم غم خود را بسیـار مرا نامـه ،ولی نامـه بری نیست یک عمر قفس بست مسیر نفسم را حالا کـه دری هست مرا بال و پری نیست حالا کـه مقدر شده آرام بگیرم سیلاب مرا بـرده و از مـن اثری نیست بگذار کـه درها همگی بسته بـمانـنـد وقتی ... من پیر شدم ،دیر رسیدی،خبری نیست
مانند من آسیــمـه سر و دربـدری نیست
بسیـار به منظور تـو نـوشتم غم خود را
بسیـار مرا نامـه ،ولی نامـه بری نیست
یک عمر قفس بست مسیر نفسم را
حالا کـه دری هست مرا بال و پری نیست
حالا کـه مقدر شده آرام بگیرم
سیلاب مرا بـرده و از مـن اثری نیست
بگذار کـه درها همگی بسته بـمانـنـد
وقتی کـه نگاهی نگران پشت دری نیست
بگذار تبر بـر کمر شاخه بکوبد
وقتی کـه بهار آمد و او را ثمری نیست
تلخ هست مرا بودن و تلـخ هست مرا عمر
در شـهر بـه جز مرگ متـاع دگری نیست...

Read more

Media Removed

#هیچی،،، توی زندان پارسایی، جان بـه جان آفرینش تسلیم هست توی گودال انزوایی، غم نوستالژی سنگین هست درد آنچه برفت، رنگین هست منو بنداز برو بابا ول کن، از خودت حرف داری دل دل کن آنقدر دانمم کـه هیچ نیستم عمرا عشقی اونم نمـی دانی (2) توی زندان پارسایی، جان بـه جان آفرینش تسلیم هست توی گودال انزوایی، ... #هیچی،،،
توی زندان پارسایی، جان بـه جان آفرینش تسلیم است
توی گودال انزوایی، غم نوستالژی سنگین است
درد آنچه برفت، رنگین است

منو بنداز برو بابا ول کن، از خودت حرف داری دل دل کن
آنقدر دانمم کـه هیچ نیستم
عمرا عشقی اونم نمـی دانی (2)

توی زندان پارسایی، جان بـه جان آفرینش تسلیم است
توی گودال انزوایی، غم نوستالژی سنگین است
درد آنچه برفت، رنگین هست (2)

غم چو اهریمنی-ست جان فرسا، توی واکسیل و نقش دژبانی (2)
بر اضافه حقوق شادی کن، آنقدر آنقدر کـه بتوانی
که یکی هست و هیچ نیست جز او، چون اونم نیست بعد کلا هیچی (4)
پس کلا هیچی 
#محسن_نامجو

Read more

Media Removed

. بیداری یـا خواب هست رویـایی کـه مـی بینم هست آسمان یـا کـه زمـین جایی کـه مـی بینم بوی کرم مـی آورد دوش نسیم امشب حل مـی شود اکنون معمایی کـه مـی بینم با کاسه های خالی خود سائلان جمع اند دور و بر سکوی زیبایی کـه مـی بینم کیسه بـه دوشی از مسیری آشنا آمد گویی غریبه نیست آقایی کـه مـی بینم قد حسودان هست کوتاه و نمـی ... .
بیداری یـا خواب هست رویـایی کـه مـی بینم
هست آسمان یـا کـه زمـین جایی کـه مـی بینم

بوی کرم مـی آورد دوش نسیم امشب
حل مـی شود اکنون معمایی کـه مـی بینم

با کاسه های خالی خود سائلان جمع اند
دور و بر سکوی زیبایی کـه مـی بینم

کیسه بـه دوشی از مسیری آشنا آمد
گویی غریبه نیست آقایی کـه مـی بینم

قد حسودان هست کوتاه و نمـی بینند
در ازدحام این قد و بالایی کـه مـی بینم

از دست عیسی نیز هرگز بر نمـی آید
اعجازهای این مسیحایی کـه مـی بینم

آنـها کـه امروزند بند قرص نان که تا شب
هرگز نمـی بینند فردایی کـه مـی بینم

تا کـه گدایی هست شبگرد کریمـی هست
ما را چه غم که تا سفره ی مرد کریمـی هست

این سفره از روی زمـین که تا آسمان پهن است
از آسمان هم که تا به بالاتر از آن پهن است

بالاتر از آن هم خبر آورده جبرائیل
نزد ملائک سفره ی این خاندان پهن است

رضا رسول زاده

___________________________

خجسته مـیلاد با سعادت کریم بن کریم،حضرت امام حسن مجتبی علیـه السلام رو محضر مبارک مولانا صاحب الزمان و شما بزرگواران تبریک و تهنیت عرض مـیکنم.

_ 🎉🎊🎉عیدتون مبارک🎊🎉🎊 _

#امام_حسنی_ام
#من_گدای_حسنم_غیر_حسن_هیچ_مگو
#من_غلام_حسنم_غیر_حسن_هیچ_مگو
#یـاحسن_مجتبی
#یـاکریم_آل_محمد
#کریم_بن_کریم
#یـاحسن #یـا_حسن
#ولادت #عید #تبریک
#ماه_رمضان #روزه
#یـا_حسن_بن_علی
#امام_حسن_مجتبی
#عیدتون_مبارک

Read more

Media Removed

. خدا از روح خودش درون ما دمـید... روح چیـه؟ زندگی... شعور... تعقل... خلاقیت... معرفت... عشق...؟! تمام این ها و بیشتر، شاید اما بارزترین خصوصیت روح خدا تنـهاییـه... همون چیزی کـه در ما هم دمـیده... توجیـه دیگه ای نمـی تونـه داشته باشـه این حجم عظیم دلتنگی و تنـهایی کـه از همـیشـه که تا ابد بر روح بشر مستولی ... .
خدا از روح خودش درون ما دمـید...
روح چیـه؟
زندگی... شعور... تعقل... خلاقیت... معرفت... عشق...؟!
تمام این ها و بیشتر،
شاید اما بارزترین خصوصیت روح خدا تنـهاییـه...
همون چیزی کـه در ما هم دمـیده...
توجیـه دیگه ای نمـی تونـه داشته باشـه این حجم عظیم دلتنگی و تنـهایی کـه از همـیشـه که تا ابد بر روح بشر مستولی بوده، هست و خواهد بود...
.
حرف از اصالت تنـهایی گذشته کـه مـی دونیم، اصلا انگار گاهی اوقات اونقدر کـه تنـهایی هست و موجودیت داره، خودِ ما نیستیم...
.
منظورم اون حس سنگین لحظات خلوت فیزیکی نیست! حسی کـه از عدم حضور مـیاد. نـه. چیزی کـه بین عزیزترین هات، تو مـهمونی، درون شلوغ ترین و پر ازدحام ترین مکان ها ناگهان ته دلت رو خالی مـی کنـه؛
فراتر از تمام مرزهای ادراک وجودی کـه فکر مـی کردیم ماییم، گاهی حس مـی کنی تنـهایی ات حتی جاهایی هست کـه خودت نیستی...
.
نمـی دونم این از انبساط احساسات غم انگیز ما آدم هاست کـه فکر مـی کنیم کل دنیـا رو مـی گیره یـا همـیشـه اونجا هست؟
.
شاید گاهی ما خودفریبی های موفقی داریم کـه نشئگی اش غافل مون مـی کنـه، مثل تاثیر مخدر بر نادیده گرفتن درد،
و فقط یک لحظه بعد از تموم شدن یک مـهمونی، خداحافظی انتهای یک گپ دوستانـه، یـا یـه شب بخیر ساده ست کـه دوباره با تمام وزن هستی خودش رو مـیندازه روی گلوت...
.
شاید بـه همـین دلیل، موقع دلتنگی و غصه، همـیشـه ناخودآگاه نگاهمون رو بـه بالا بوده... انگار ناگهان خودمون رو ته یک چاه عمـیق مـی بینیم... چاهی کـه دور ما حلول مـی کنـه،... چاهی کـه همـیشـه دورمون بوده...؟! ما درونش بودیم...؟
.
و یکی از عمـیق ترین حسرت های مشترک ما فرزندان آدم و حوا، کـه از جای خالی دو بال روی شونـه هامون جوونـه مـی زنـه...
اوج گرفتن،
دور شدن از این پهنـه ی فریبنده ی تنـهایی... گریختن از خود؟ یـا یگانگی با...؟؟؟
.
#ستاره_ملک
۲۰ فروردین ۹۷
.
.
Photo By: @audundahl

Read more

Media Removed

حالم امشب غریب هست دلم نیز غریب هست نوری نیست همـه جا تاریکی‌ست نمـیخواهم دگر این دل را بـه چه کار آید دلِ پر غم نمـیخواهم دگر هیچ ز تو جز جز همان دلِ سابق را گرم باز شاد مـیشود آیـا یـا کـه پاسخ سکوت هست همچنان نـه دگر تاب این سکوتم نیست دگر تاب این حالم نیست تو بیـا یـا نـه من را تو بخوان نزدت کـه نیست ... حالم امشب غریب است
دلم نیز غریب است
نوری نیست
همـه جا تاریکی‌ست
نمـیخواهم دگر این دل را
به چه کار آید دلِ پر غم
نمـیخواهم دگر هیچ ز تو جز
جز همان دلِ سابق را
گرم
باز
شاد
مـیشود آیـا
یـا کـه پاسخ سکوت هست همچنان
نـه
دگر تاب این سکوتم نیست
دگر تاب این حالم نیست
تو بیـا
یـا نـه
من را تو بخوان نزدت
که نیست مرا جز امـید بـه تو
آیـا نبود این هدفت؟
یـا کـه باز هم هست درسی؟
درسِ استمرار؟
درسِ تکرار؟
درسِ صبر؟
نـه، دگر نیست تاب مرا
آری مـیدانم
گفتی کـه بمان من هستم
اما چه کنم ندارم توان
تو مرا اوردی
تو نیز مرا برگردان
شاید کـه تجدیدم کنی قوایی
شاید کـه نـه، حتما
اما این بار
راهی مرا راهی دیگر
که این راه
حقیقتا سخت است
به تو سوگند کـه سخت است
ادعایی داشتم مگر کـه این شد قرارت؟
بیـا و این بار هم
مپسند دشواری را
و گر این بار هم مصلحت مـیدانی
به هر ذره کـه افریدی قسم
تغییر ده قضا را

م.تزکیـه
۹۶/۱۲/۶

Read more

Media Removed

#تسلیت نـه نوحی هست که تا از موج و طوفان بَر کشد مارا... نـه موسایی کـه بشکافد عصایش آبِ دریـا را... نـه ابراهیم که تا ناگه گلستان سازد از آتش... من حقیقتا نمـی دانم مـی شد این کشتی را خاموش کرد یـا نـه؟ نمـی دانم مـی شدی زنده بمونـه یـا نـه؟ متخصصش نیستم، نمـی‌دونم چین کوتاهی کرد، کشورهای دیگه کوتاهی ، کمکها ... #تسلیت

نـه نوحی هست که تا از موج و طوفان بَر کشد مارا... نـه موسایی کـه بشکافد عصایش آبِ دریـا را... نـه ابراهیم که تا ناگه گلستان سازد از آتش... من حقیقتا نمـی دانم مـی شد این کشتی را خاموش کرد یـا نـه؟
نمـی دانم مـی شدی زنده بمونـه یـا نـه؟
متخصصش نیستم، نمـی‌دونم چین کوتاهی کرد، کشورهای دیگه کوتاهی ، کمکها دیر رسید یـا هر چی، خدا بیـامرزد دریـانوردان را.

چیزی کـه غم انگیزه این هست کـه این حادثه برایمان آشناست.

عین سانچی کـه ایستادیم و نگاه کردیم که تا بسوزد و تمام شود خیلی جاهای دیگه هم ایستادیم و نظاره کردیم که تا سوخت و تمام شد.

سانچی نماد خیلی چیزها به منظور ماست.
نماد دریـاچه ارومـیه هست که نظاره کردیم که تا خشک شد.
نماد آب هست کـه ایستادیم که تا تمام شد.
نماد جنگل هاست کـه نگاه کردیم که تا نابود شد.
نماد محیط زیست کـه نابودش کردیم.
نماد اقتصاد، نماد بانک، نماد سیـاست، نماد اخلاق، نماد خیلی چیزها... تنـها سانچی نیست کـه غرق شده این سالها، سانچی نسل من و بعد از من بود کـه ایستادیم و ایستادند که تا بسوزه خاکستر شـه و غرق شـه.

سانچی نماد اخلاق ما بود کـه غرق شد و نظاره کردیم و هورا کشیدیم.
سانچی آیینـه همـه بی تدبیری های ماست کـه باعث شد خیلی چیزها درون خیلی جاها بسوزه و فرو بریزه.

سانچی و پلاسکو اگر داغ دل تازه مـی کنند به منظور این هست کـه زندگی مان درون این سالها رو تداعی مـی کنند برایمان، جاهایی کـه نگاه کردیم و د که تا بسوزیم و خاکستر شویم.

#تسلیت_ایران
#تسلیت_ملوان
#نفتکش
#سانچی

Read more

Media Removed

#شاعر #ناصر_حامدی من پیر شدم، دیر رسیدی خبری نیست مانند من آسیمـه سر و دربدری نیست بسیـار به منظور تو نوشتم، غم خود را بسیـار مرا نامـه، ولی نامـه بری نیست یک عمر قفس بست مسیر نفسم را حالا کـه دری هست مرا بال و پری نیست حالا کـه مقدر شده آرام بگیرم سیلاب مرا و از من اثری نیست بگذار کـه درها همگی بسته بمانند وقتی ... #شاعر #ناصر_حامدی
من پیر شدم، دیر رسیدی خبری نیست
مانند من آسیمـه سر و دربدری نیست
بسیـار به منظور تو نوشتم، غم خود را
بسیـار مرا نامـه، ولی نامـه بری نیست
یک عمر قفس بست مسیر نفسم را
حالا کـه دری هست مرا بال و پری نیست
حالا کـه مقدر شده آرام بگیرم
سیلاب مرا و از من اثری نیست
بگذار کـه درها همگی بسته بمانند
وقتی کـه نگاهی نگران، پشت دری نیست
بگذار کـه تبر بر کمر ِ شاخه بکوبد
وقتی کـه بهار آمد و او را ثمری نیست
تلخ هست مرا بودن و تلخ هست مرا عمر
در شـهر بـه جز مرگ؛ مَتاع ِ دگری نیست
#شعر
#غزل
#ترانـه
#ناب
#شاعر
#ناصر_حامدی

Read more

Media Removed

. ميلادبا سعادت #مولي_الموحدين، #حضرت_اميرالمؤالمومنين #علي عليه السلام بر شما مبارك باد . شعر زيباي #شايان_مصلح بازيكن با اخلاق ولي تنـها اشتباه عمرش رفته توي تيم متاسفانـه #پ_ر_س_پ_ل_ي_س. هست قسم بـه نامـی کز عدم خدایی کرد همان قدیم کـه قدمت بـه این جهان دارد حدوث عالم از آن دست اتفاقات ... .
ميلادبا سعادت #مولي_الموحدين، #حضرت_اميرالمؤالمومنين #علي عليه السلام بر شما مبارك باد .
شعر زيباي #شايان_مصلح بازيكن با اخلاق ولي تنـها اشتباه عمرش رفته توي تيم متاسفانـه #پ_ر_س_پ_ل_ي_س. هست
قسم بـه نامـی کز عدم خدایی کرد
همان قدیم کـه قدمت بـه این جهان دارد
حدوث عالم از آن دست اتفاقات است
که بعد خلق علی ارزش بیـان دارد
علی همان کـه خدا هست و نیست مثل خدا
علی همان کـه بشر هست و نیست مثل بشر
علی همان کـه اگر یک خودی نشان بدهد
ز بندگی خدا مـی کنیم صرف نظر
علی همان کـه اَجَلّ هست شٲنَش از توصیف
علی همان کـه خدا توی خلقتش مانده
علی همان کـه پس از مرگ کافران گفتند:
مگر خلیفه ی چارم نماز مـی خوانده؟
به سجده ای دل محراب را گلستان کرد
به جای خون سرش داشت لاله مـی رویید
اگر نماز همان هست که شما خواندید
علی نماز نمـی خواند،راست مـی گویید!
دلیل مرگ علی تیغ ابن ملجم نیست
بلای جان علی داغ بودن مـیخ است
اگر حسن پسرش را کنار بگذاریم
علی غریب ترین مرد طول تاریخ است
چگونـه خانـه نشین شد بـه جرم سن کمش؟
کسی کـه از همـه حیث از تمام خلق سر است
دلیل مـی آوردم اگر کـه کفر نبود
خدا فقط دو سه سال از علی بزرگ تر است!
اگر عبادت شرط است،پینـه ی زانوش
اگر عدالت شرط است،ماجرای عقیل
اگر ملاک بـه بازوست،قلعه ی خیبر
اگر نسب همـه چیز است، خانواده اصیل!
اگرچه بغض خودش را غلاف کرد و نشست
اگرچه دست بـه شمشیر قتل عام نکرد
سکوت حیدر دروغ تاریخ است
به احترام محمد فقط قیـام نکرد
مگر بـه زور هم از خلق مـی شود دل برد؟
کدام ترس؟ کـه ما جذب یک نگاه شدیم
عَجَم مسلمان مـی شد مگر بـه دستی؟
علی اشاره بـه ما کرد سر بـه راه شدیم
بیـا مخاطب این شعر باش و با من باش
بخند که تا که ببینم تو را ثواب کنم
تو را کـه کیسه بـه دوش شب یتیمانی
اجازه مـی دهی آیـا پدر خطاب کنم؟
بریده بودم و راه نجات گم شده بود
که روزگار، حدیثِ تو درون مـیان انداخت
پدر،حیـا کردم جای دیگری بروم
که غیرِ تو بهی رو نمـی‌توان انداخت!
هر آن کـه طاقت دوریت درون توان دارد
غم فراق تو را درون دلش نـهان دارد
مگری کـه تو را دیده عاشقت نشده
وجود خارجی اصلا درون این جهان دارد؟
اگر ز حسرت دیدار رغمبر
شکست دندانش را صحابه ی قَرَنی
به شوق دیدن روی تو کردم
مگر خود تو نگفتی فمن یَمُت یَرَنی؟
فراتر از همـه ی مرزها و مذهب ها
بشر بـه انسانیت همـیشـه مشتاق است
صدای عدل تو باب نجات خیلی هاست
یکی ز مُستَمِعان تو جُرج جُرداق است
به مجلسی سر شب یک دو جرعه مِی دادی
دم سحر نشده غرق درون بِحارت شد
به من بگو کـه چه کردی صَدوق عاشق شد؟
به من بگو کـه امـینی کجا دچارت شد؟
#شايان_مصلح

Read more

Media Removed

آسمان را بنگر: کـه هنوز بعد صدها شب و روز مثل آن روز نخست گرم و آبی و پر از مـهر بـه ما مـیخندد یـا زمـینی را کـه دلش از سردی شبهای خزان نـه شکست و نـه گرفت: بلکه از عاطفه لبریز شد و نفسی از سر امـید کشید، و در آغاز بهار دشتی از یـاس سپید زیر پاهامان ریخت که تا بگوید کـه هنوز پر امنیت احساس خداست! ماه من غصه چرا؟؟ ... آسمان را بنگر:
که هنوز
بعد صدها شب و روز
مثل آن روز نخست
گرم و آبی و پر از مـهر بـه ما مـیخندد
یـا زمـینی را کـه دلش از سردی شبهای خزان
نـه شکست و نـه گرفت:
بلکه از عاطفه لبریز شد و نفسی از سر امـید کشید،
و درون آغاز بهار
دشتی از یـاس سپید زیر پاهامان ریخت
تا بگوید کـه هنوز
پر امنیت احساس خداست!
ماه من غصه چرا؟؟ تو خدا داری و هر شب و روز،
آرزویش همـه آرامش توست!
دل بـه غم و از یـاس سخنـها گفتن
کار آنـهایی نیست کـه خدا را دارند!
غم اندوه اگر هم روزی، مثل باران بارید.
یـا دل شیشـه ای ات، ازپنجره عشق زمـین خورد و شکست، با نگاهت بـه خدا:چتر شادی وا کن
و بگو با دل خود
که خدا هست و خدا هست هنوز!
او همانیست کـه در تارترین لحظه شب
راه نورانی امـید نشانم مـی داد،
او همانیست کـه هر لحظه دلش مـی خواهد،
همـه زندگی ام غرق شادی باشد!
غصه اگر هست بگو که تا باشد،
معنی خوشبختی، بودن اندوه است!
این همـه غصه و غم
این همـه شادی و شور
چه بخواهی و چه نـه مـیوه یک باغ ند
همـه را با هم و با عشق بچین، ولی از یـاد مبر
پشت هر کوه بلند
سبزه زاری هست پر از یـاد خدا و در آن بازی مـیخواند
که خدا هست
خدا هست
خدا هست! هنوز...

Read more

Media Removed

خبرت هست کـه از خویش خبر نیست مرا گذری کن کـه ز غم راهگذر نیست مرا گر سرم درون سر سودات رود نیست عجب سر سودای تو دارم غم سر نیست مرا ز آب دیده کـه به صد خون دلش پروردم هیچ حاصل بـه جز از خون جگر نیست مرا بی رخت اشک همـی بارم و گل مـی کارم غیر از این کار کنون کار دگر نیست مرا محنت زلف تو که تا یـافت ظفر بر دل من بر مراد دل ... خبرت هست کـه از خویش خبر نیست مرا
گذری کن کـه ز غم راهگذر نیست مرا
گر سرم درون سر سودات رود نیست عجب
سر سودای تو دارم غم سر نیست مرا
ز آب دیده کـه به صد خون دلش پروردم
هیچ حاصل بـه جز از خون جگر نیست مرا
بی رخت اشک همـی بارم و گل مـی کارم
غیر از این کار کنون کار دگر نیست مرا
محنت زلف تو که تا یـافت ظفر بر دل من
بر مراد دل خود هیچ ظفر نیست مرا
بر سر زلف تو زانروی ظفر ممکن نیست
که تواناییی چون باد سحر نیست مرا
دل پروانـه صفت گر چه پر و بال بسوخت
همچنان ز آتش عشق تو اثر نیست مرا
غم آن شمع کـه در سوز چنان بی خبرم
که گرم سر ببرند هیچ خبر نیست مرا
تا کـه آمد رخ زیبات بـه چشم خسرو
بر گل و لاله کنون مـیل نظر نیست مرا

Read more

Media Removed

😎 اَمـه جانِ بابل 🏻 • 🌞یـه روزی بـه چشم هات نگاه مـیکنی و مـیگی:برای بزرگ شدن طی روزها و شب های پر از تکرار کافی نیست.روبرو شدن با یـه رنج و پنـهان صدای ناله های پر از خواهش هم کافی نیست.وقتی بزرگ شدی کـه بتونی خودتو پیدا کنی،که بخوای و یـادبگیری با یـه غم بزرگ و سخت کنار بیـای.وقتی بزرگ شدی کـه ... 😎😍 اَمـه جانِ بابل 🙏🏻🌸🍃

🌞💙💛🌵🌵یـه روزی بـه چشم هات نگاه مـیکنی و مـیگی:برای بزرگ شدن طی روزها و شب های پر از تکرار کافی نیست.روبرو شدن با یـه رنج و پنـهان صدای ناله های پر از خواهش هم کافی نیست.وقتی بزرگ شدی کـه بتونی خودتو پیدا کنی،که بخوای و یـادبگیری با یـه غم بزرگ و سخت کنار بیـای.وقتی بزرگ شدی کـه بشینی پای دلت و ببخشیدن رو تمرین کنی،که تصمـیم بگیریی باشی کـه تا حالا نبودی،یـه روزی بـه چشم هات نگاه مـیکنی و مـیگی به منظور بزرگ شدن نـه بـه جایگاه و مقام خیلی بزرگ نیـازی هست نـه بـه سن و سال رفته و نرفته ات.وقتی بزرگ شدی کـه بتونی درک کنی احساس و عواطف آدم های دنیـاتو،بی قضاوت بـه همون شکل و قشنگی ای کـه دلت مـیخواد نگات کنن. . .
____
🎥📷 @miladkardgar ✒️ #حاتمـه_ابراهیم_زاده
@hatameh_ebrahimzadeh
____
🆔 @Babolcityvachon
____
#babol #babolcity #Babolcityvachon #بابل_سیتی_وچون #بابل_سیتی #بابلی  #baboli #baboliha #بابلی #شـهربهارنارنج #vsco #vscocam #youmustsee #mustseemazandaran #mustseebabol

Read more

Media Removed

همـیشـه تو تصوراتم مردِ با غیرت مردی بود کـه اگه یـه نفر چپ بهم نگاه مـیکرد، عربده مـیزد و حکم مرگِ طرفو صادر مـیکرد اگه یـه تارِ موهامو مردی جز خودش مـیدید سرم داد مـیزد: " بپوشون اون لامصبارو ..." اگه مانتوم یـه ذره کوتاه بود دعوام مـیکرد و مثه پسر بچه ها باهام قهر مـیکرد ... و خیلی چیزای دیگه... اینا غیرت هست، ... همـیشـه تو تصوراتم مردِ با غیرت مردی بود کـه اگه یـه نفر چپ بهم نگاه مـیکرد، عربده مـیزد و حکم مرگِ طرفو صادر مـیکرد
اگه یـه تارِ موهامو مردی جز خودش مـیدید سرم داد مـیزد: " بپوشون اون لامصبارو ..."
اگه مانتوم یـه ذره کوتاه بود دعوام مـیکرد و مثه پسر بچه ها باهام قهر مـیکرد ...
و خیلی چیزای دیگه...
اینا غیرت هست، دلگرمـی مـیده ، ذوق مـیدوء زیرِ پوست آدم، اما تو دراز مدت خسته ت مـیکنـه ...
غیرت رو بد برامون تعریف ...
غیرت فقط صدا کلفت و عربده کشیدن نیست
غیرت فقط " موهاتو بپوشون"، " بلند نخند "، " با فلانی حرف نزن " نیست ...
غیرت، یعنی نذاری، سفیدیِ چشماش، رگه ی قرمز بیفته توشون ...
یعنی نذاری صداش از بغض و شونـه هاش از غم بلرزه ...
غیرت یعنی، مراقب دلش باشی ...
مراقب روحش باشی ...
غیرت یعنی، فقط تو بتونی خنده بیـاری رو لباش، حتی تو بدترین شرایط ...
غیرت یعنی، خنده‌ها و گریـه‌ها و غرغر ا و ناز اش فقط واسه تو باشـه ...
غیرت یعنی، بمونی بـه پاش و با موندنت ثابت کنی مـیخوای فقط مالِ تو باشـه، نـه با داد و دعوا ...
غیرت یعنی، زل بزنی تو چشماش و بگی : " غیرِ تو، هیچنمـیتونـه دلمو بلرزونـه ..."
غیرت فقط تو وجودِ مردایی کـه یـه عالمـه ریش و سیبیل دارن نیست ...
من غیرت رو تو وجودِ پسر بچه ای دیدم کـه سعی داشت گریـه ی کوچولوی همسایـه رو تبدیل بـه خنده کنـه ‌...

Read more

مژده ای دل کـه مسیحا نفسی مـی‌آید کـه ز انفاس خوشش بویی مـی‌آید از غم هجر مکن ناله و فریـاد کـه دوش زده‌ام فالی و فریـاد رسی مـی‌آید ز آتش وادی ایمن نـه منم خرم و بس موسی آنجا بـه امـید قبسی مـی‌آید هیچ نیست کـه در کوی تواش کاری نیست هر آنجا بـه طریق هوسی مـی‌آید ندانست کـه منزلگه معشوق کجاست این قدر هست ... مژده ای دل کـه مسیحا نفسی مـی‌آید
که ز انفاس خوشش بویی مـی‌آید
از غم هجر مکن ناله و فریـاد کـه دوش
زده‌ام فالی و فریـاد رسی مـی‌آید
ز آتش وادی ایمن نـه منم خرم و بس
موسی آنجا بـه امـید قبسی مـی‌آید
هیچ نیست کـه در کوی تواش کاری نیست
هر آنجا بـه طریق هوسی مـی‌آید
ندانست کـه منزلگه معشوق کجاست
این قدر هست کـه بانگ ی مـی‌آید
جرعه‌ای ده کـه به مـیخانـهٔ ارباب کرم
هر حریفی ز پی ملتمسی مـی‌آید
دوست را گر سر پرسیدن بیمار غم است
گو بران خوش کـه هنوزش نفسی مـی‌آید
خبر بلبل این باغ بپرسید کـه من
ناله‌ای مـی‌شنوم کز قفسی مـی‌آید
یـار دارد سر صید دل حافظ یـاران
شاهبازی بـه شکار مگسی مـی‌آید
#بزرگداشت_حافظ

Read more

سلام و عرض ادب دوستان دو روز از حادثه غم انگیزی کـه برای هموطنان عزیزمون درون برخورد تانکر با اتوبوس رخ‌ داد مـیگذره دوستان دیگه زحمت کشیدن و حادثه رو پوشش از چند جهت هم دوربین مدار بسته های اون منطقه فیلم های رو ذخیره کـه یکیشون رو یکی از دوستان بـه دست من رسوند جا داره بنده هم از طرف تیم تصادف ... سلام و عرض ادب
دوستان دو روز از حادثه غم انگیزی کـه برای هموطنان عزیزمون درون برخورد تانکر با اتوبوس رخ‌ داد مـیگذره
دوستان دیگه زحمت کشیدن و حادثه رو پوشش دادن
از چند جهت هم دوربین مدار بسته های اون منطقه فیلم های رو ذخیره کـه یکیشون رو یکی از دوستان بـه دست من رسوند
جا داره بنده هم از طرف تیم تصادف ناجور تسلیت بگم
واقعا نمـیشـه با جملات و حرف زدن دل این مردم داغ دیده رو آروم کرد
دوستان اما جا داره بگم همچین برخوردی چون یکجا هست بـه چشم مـیاد روز هست کـه سه برابر انسان بیگناه توی تصادفات کشته مـیشن
و همـه هم داریم مـیبینیم و شاهد هستیم اشتباهات انسانی و تخلفات هست کـه این همـه مشکل آفرین هست(درصد خیلی بالا)
دوستان واقعا بـه هموطنان کرد(کورد) ظلم مـیشـه
چرا کـه گزارش هایی بـه دست من رسیده کـه به زودی درون صورتی کـه تایید بشـه براتون بـه اشتراک مـیزارم
از اینکه توی تاریکی هوا تردد کامـیون های حامل سوخت ممنوعه اما مـیبینیم کـه تخلف صورت مـیگیره و برخورد جدی نمـیشـه و نتیجه مـیشـه این ..
ببخشید کپشن طولانی شد ..
اما هم نیـاز بود توضیح بدیم هم مجدد تسلیت بگیم بـه مردم کشور عزیزمون😞🌹
دوستان این حکایت همچنان باقی است
تروخدا سعی کنیم حتی شده هر‌ کدوممون یک نفر رو قانع کنیم و از خطرات پیش رو آگاهش کنیم قدم بزرگی درون راستای فرهنگ سازی برداشتیم
خواهش مـیکنم بـه فکر هم باشیم
ما کـه هیچی بـه فکرمون نیست.. کاش فقط بـه فکرمون نبودن حتی حاضرن دور از جون سر بـه تنی نباشـه... بعد بهتره خودمون بـه فکر خودمون باشیم
به خدا رانندگی با سرعت بالا
لایی کشیدن تخلف سپر بـه سپر رفتن راهنما نزدن و الی ماشالله ... هنر نیست.. کلاس نداره... هیچ وقت ماشین جلویی و پشتی نمـیگن اوه اوه چه آدم خفنی!!! بـه این‌ موضوع فکر کنیم
برای همـه آرزوی موفقیت دارم
و حتما بگم اندکی صبر.. سحر نزدیک است👍😞🌹❤️
درود فراوان بـه هموطنان عزیزم
ارادتمند همـه شما عزیزان
روزبه رضایی
#روزبه_رضایی #تصادف_ناجور #کرد #اتوبوس #آتشسوزی #هموطن_تسلیت #خسته #شدیم #از #تسلیت_های_بی_پایـان

Read more

Media Removed

واقعاً این روزها آدم با دیدن آقای روحانی یـاد مظلومـیت امام حسن علیـه سلام مـی افتم کـه وقتی با معاویـه صلح کرد او را ترسو خطاب ویـاد حضرت علی کـه به خاطر تنـهایی غم و غصه های خود را بـه چاه مـی گفت وامام حسین کـه با صدای بلند گفت اگر دین ندارید آزاده باشید اما این زمان دیگر زمان امام حسن وحضرت علی وامام حسین (ع) ... واقعاً این روزها آدم با دیدن آقای روحانی یـاد مظلومـیت امام حسن علیـه سلام مـی افتم کـه وقتی با معاویـه صلح کرد او را ترسو خطاب ویـاد حضرت علی کـه به خاطر تنـهایی غم و غصه های خود را بـه چاه مـی گفت وامام حسین کـه با صدای بلند گفت اگر دین ندارید آزاده باشید اما این زمان دیگر زمان امام حسن وحضرت علی وامام حسین (ع) نیست واین مردم دیگر مردم کوفه نیستن این مردم همان مردمـی هستن کـه که درون زنان کوروش کبیر از یـهودیـان دفاع ودر زمان اسلام مسلمان تر از مسلمانان عرب بودن واینـها همان مردمـی بودن کـه در زمان سردار جنگل از مـیزاکوچک خان دفاع درون زمان مشروطه از مشروطه خواهان ودر زمان ملی شدن نفت از مصدق ، کاشانی ودر زمان انقلاب از امام ویـارانش ودر جنگ از کشورودر زمان اصلاحات از رهبر آن ودر 88 از و وزهرا رهنوردو
در92 از یـار اصلاحات وهاشمـی و در سال96 لبیک گفتن بـه رهبر اصلاحات ومرحوم هاشمـی بعد دکتر روحانی عزیز مطمئن باشید این ملت همان ملتی هست کـه پای عهدش باشما ویـاران امام هستن که تا پای جان وخونشان وبراین عهد خواهند ماند
این بهترین غزل شاه نعمت الله ولی هست به منظور عهد پیمان مردم ایران عزیز با دکتر حسن روحانی عزیز
عهد با زلف تو بستیم خدا مـی داند
سر موئی نشکستیم خدا مـی داند
با خیـال تو نشستیم بـه هر حال کـه بود
نزد غیری ننشستیم خدا مـی داند
هر خیـالی کـه گشادیم بـه رویش دیده
در زمان نقش نو بستیم خدا مـی داند
سر ما از نظر اهل نظر پنـهان نیست
در همـه حال کـه هستیم خدا مـی داند
در دل ما نتوان یـافت هوای دگری
جز خدا را نپرستیم خدا مـی داند
گر همـه خلق جهان مستی ما دانستند
گو بدانند کـه مستیم خدا مـی داند
درخرابات مغان سید سرمستانیم
تو چه دانی ز چه دستیم خدا مـی داند

Read more

Media Removed

اینکه غم دنیـا بـه دلم هست مـهم نیست دنیـا شده یک کوچه بن بست مـهم نیست که تا اینکه مرا خورد کند سنگ زمانـه با بخت بد من شده هم دست مـهم نیست درون جام من آن جرعه کمـیاب نباشد که تا دل شود از مزه ی آن مست مـهم نیست قلبی کـه به صدوصله زدن مـی طپد اکنون از شدت این فاصله بشکست مـهم نیست ازچشم حسودان وبخیلان بگریزم یـا ط ... اینکه غم دنیـا بـه دلم هست مـهم نیست
دنیـا شده یک کوچه بن بست مـهم نیست

تا اینکه مرا خورد کند سنگ زمانـه
با بخت بد من شده هم دست مـهم نیست

در جام من آن جرعه کمـیاب نباشد
تا دل شود از مزه ی آن مست مـهم نیست

قلبی کـه به صدوصله زدن مـی طپد اکنون
از شدت این فاصله بشکست مـهم نیست

ازچشم حسودان وبخیلان بگریزم
یـا ط این طایفه پست مـهم نیست

تنـهاتو مـهمـی کـه فقط با تو بمانم
غیر از تو اگر فاصله ای هست مـهم نیست.

Read more

‎از گروه ما یک نفرکم شده است. بیست و یک و دایی و کـه چند سال هست خیلی چیزها را با هم درون مـیان مـی گذاریم. از خاطرات بچگی و عهاى جوانی پدر و مادر هامان بگیرید که تا معرفی کتاب و بحث های روانشناسی و تربیتی، دستور قلیـه ماهی و دسر ژله ای که تا حرفهای روزمره کـه ما را از حال و روز هم با خبر مـی کند. بیست ... ‎از گروه ما یک نفرکم شده است. بیست و یک و دایی و کـه چند سال هست خیلی چیزها را با هم درون مـیان مـی گذاریم. از خاطرات بچگی و عهاى جوانی پدر و مادر هامان بگیرید که تا معرفی کتاب و بحث های روانشناسی و تربیتی، دستور قلیـه ماهی و دسر ژله ای که تا حرفهای روزمره کـه ما را از حال و روز هم با خبر مـی کند. بیست و یک نفر بی هیچ شباهتی بـه هم ،در هفت هشت گوشـه دنیـا، سالهاست بـه هم نزدیک تر و نزدیک تر شده اند. حالا یکی از آن بیست و یک نفر، رفته است.
‎چند روز پیش حال آن یک نفر را پرسیدم. خوب بود. خیلی خوب. یک الهی شکر قشنگ اول جمله اش بود. روز درون مـیان مـی رود کلاس. وقتش را با سرگرمـی های جدیدی پر کرده. مـی رود پیـاده روی و همانطور کـه سوخت و ساز بدنش را بالا مـی برد، با گوش بـه کتاب صوتی روحش را نوازش مـی دهد. آخر پیـامش نوشته؛ فکرم هم خیلی رها شده، خیلی بهترم، شکر! شکر! .
.
. ‎عادت چیز خوبی نیست.آدم را تنبل مـی کند و زاویـه دید را محدود. کاری مـی کند کـه به تازه ها مشکوک باشی و از هر چیزی خارج از چارچوب عادتت بترسی. کاری مـی کند کـه به اسم اُنس و عادت آدمـهایی را تحمل کنی و حرفهایی را بشنوی کـه آزارت مـی دهد. کاری مـی کند کـه این امر بر تو مشتبه شود کـه اول و آخر داستان تو همـین هست که هست؛ یک رنجنامـه ی غم انگیز پر از سکوت، پر از گذشت ، پر از حرفهای نزده و بغض های نشکسته.
‎همـه ما، نیـاز بـه یک نفر بیست و یکمـی داریم کـه برود. کـه با رفتنش نشان بدهد دنیـا به منظور هیچتمام نمـی شود. کـه گاهی درون رفتن گشایش و سبکبالی هست کـه در ماندن نیست. کـه آدم حتما جسارت قدم گذاشتن بـه آنطرف مرزهای عادات و سنت ها را داشته باشد. یک نفر بیست و یکمـی کـه بی صدا فریـاد مـی زند فرق نمـی کند روی تخته سیـاهِ جامعه، اسممان زیر خوب ها نوشته شود یـا بدها، حتما رفت دنبال آرزو ها، دنبال رهایی، دنبال آن لحظه کـه بتوانی با فراغت بگویی؛ خوبم، خیلی خوب، شکر! شکر! ‎
.
نیکی فیروزکوهی .
📚مجموعه ساعت هشت و چهل و پنج دقيقه صبح

Read more

Media Removed

#bighanoon #safoorabayani چند روز پیش درون یکی از برنامـه‌های شبکه سه با تعریف جدیدی از گردشگری مواجه شدیم. کارشناس محترم برنامـه معتقد بودند به منظور گردشگری حتما لازم نیست از جای‌مان تکان بخوریم، همـین کـه زیرسیگاری را روی مـیز جابه‌جا کنیم، این یعنی گردشگری! . قسمت بعدی این برنامـه راجع بـه ازدواج ... #bighanoon #safoorabayani
چند روز پیش درون یکی از برنامـه‌های شبکه سه با تعریف جدیدی از گردشگری مواجه شدیم. کارشناس محترم برنامـه معتقد بودند به منظور گردشگری حتما لازم نیست از جای‌مان تکان بخوریم، همـین کـه زیرسیگاری را روی مـیز جابه‌جا کنیم، این یعنی گردشگری!
.
قسمت بعدی این برنامـه راجع بـه ازدواج است. با ما همراه باشید.

مجری: خب آقای کارشناس، خیلی ممنون کـه باز هم بـه برنامـه ما تشریف آوردین. نظرتون راجع بـه ازدواج جوانان چیـه؟

کارشناس: خب ببینید به منظور ازدواج حتما لازم نیست مراسمـی گرفته بشـه... مجری: بله بله... واقعا اون همـه هزینـه‌های گزاف اول زندگی...
.
کارشناس: و اینکه حتما لازم نیست پسر خونـه و ماشین یـا جهیزیـه کامل داشته باشن.

مجری: بله بله... واقعا حتما خانواده‌ها و زوجین توقعشون رو کم کنن و با یـه زندگی ساده‌تر شروع کنن، مثلا خونـه اجاره کنن و وسایل کمتر و ساده‌تر بخرن.

کارشناس: اصلا لازم نیست وسیله‌ای بخرن یـا خونـه اجاره کنن

مجری: بله واقعا تو همون خونـه پدری یـه اتاق بهشون بدن کـه برن زیر یـه سقف کافیـه.

کارشناس: نـه ببینید حتی لازم نیست عروس و دوماد با هم زیر یـه سقف برن...
.
مجری: بله اصلا همـین‌که عروس خونـه پدرش باشـه، داماد هم خونـه پدر خودش و هفته ای یـه بار همدیگه رو ببینن کافیـه.

کارشناس: نـه اصلا حتی لازم نیست همون هفته‌ای یـه بار هم همدیگه رو ببینن.

مجری: بله واقعا چه نیـازی هست از قدیم گفتن شیرینی عشق بـه غم فراقه، همـین‌که یـه نشون بذارن و برن پی کارشون کافیـه...
.
کارشناس: شاید باورتون نشـه اما حتی لازم نیست عروس و دومادی وجود داشته باشـه.

مجری: بله واقعا همـین که... جانم؟!
.
کارشناس: ببینید به منظور ازدواج همـین‌که جوان‌ها تو درایو دی کامپیوترشون فولدر «مباحث آموزشی و روان‌شناسی زوجین» داشته باشن و با دقت ببیننش و بعدش عمـیقا بـه فکر فرو برن کافیـه.

Read more

Media Removed

هویت ما درون روزهای اول با شنیدن اسم "من" شکل گرفته و بعد از مدتی این هویت با داشته های من نقش من و فکرها و احساسات من آمـیخته شده. این همان شروع هبوط و نزول بزرگیست کـه انسان را بـه دام محدودیت انداخته. ایگو یـا من توهمـی یـا منشا تمام دردهای انسان ,هم هویت شدن با حرکت فکر و تصویر ذهنی از خودمان هست کـه ما متقاعد ... هویت ما درون روزهای اول با شنیدن اسم "من" شکل گرفته و بعد از مدتی این هویت با داشته های من نقش من و فکرها و احساسات من آمـیخته شده. این همان شروع هبوط و نزول بزرگیست کـه انسان را بـه دام محدودیت انداخته.
ایگو یـا من توهمـی یـا منشا تمام دردهای انسان ,هم هویت شدن با حرکت فکر و تصویر ذهنی از خودمان هست کـه ما متقاعد شدیم کـه این هستیم. ترکیبی از داستان زندگیمان کـه معمولا غم انگیز مـیدانیم, انتظارات از آینده, احساسات و واکنش های ما خوش آمدن و بد آمدن های ما. تصویری کـه تمام رفتارهای ما حسادت ها بدگویی ها به منظور کنترل و حفظ اون هست. مانند یک دیـالوگ یـا یک تصویر درون ذهن. با فکری, احساس بزرگی مـی کند و با فکری دیگر کوچکی. تایید دیگران و جمع بسیـار برایش مـهم هست. من ذهنی همـیشـه آینده را نقطه ی بهتری مـیداند و آرزومند هست و هیچ وقت بی نـهایت این لحظه را درک نمـیکند. تصویری از خدا بر پایـه ی جدایی و همـینطور دین مـی سازد یـا بـه باور جمع مـی پیوندد که تا احساس امنیت کند و هویتی پیدا کند.. همـیشـه تصویری از یک عشق دارد و عشق بی قید و شرط بـه همـه چیز را نمـی فهمد. احساس مـیرایی و فنا مـیکند. هیچ وقت بـه شادمانی "بودن" و شادمانی بی سبب این لحظه زنده نیست. این همان کُفر واقعیست , پوشیدن این لحظه با عینک جسم. خسران انسان درون هر لحظه هست که بی نـهایت این لحظه را درک نمـی کند.
ولی تمام منظور و طرح زندگی و هدف از همـه ی اتفاقات ریختن این هویت جعلیست. هرچند بـه قول مولانا اصرار داریم آب و روغن کنیم ولی با چیزها نمـی آمـیزیم چون از جنس چیزها نیستیم. هیچ وقت خلاء درون با چیزها فکرها زمانـها مکانـها آدمـها و باورها پر نمـیشود و همـیشـه بعد از مدتی دوباره دنبال یک گم گشته هستیم ولی دفعه ی بعد با جسمـی ضعیفتر و بیمارتر. این بازگشت دوباره از محدودیت بـه بینـهایت خدا یـا همان زندگی و زنده شدن بـه او تنـها راه به منظور بقای انسان و صلح و آرامش هست کـه هر چه زودتر درون هر حتما پدیدار شود. این مشکل ذهن درون سطح ذهن حل نمـی شود چون هویتی ست کـه فکر مـیکند اگر نباشد دیگر ما نیستیم ولی هوشیـاری ناظری بر او هست کـه اصل ماست. تنـها با تسلیم درون هر لحظه به منظور عبور خرد کُل و شناسایی هم هویت شدگیـهایمان و اینکه بدانیم کـه ما تصویرهای ذهنمان نیستیم و اینکه چقدر  بدون همـه ی داشته هایمان و گذشته و آینده یمان درون این لحظه شاد و آرام و از جنس او هستیم مـیسر هست.❤❤❤
#rumi #ganjehozour #parvizshahbazi #treasureofpresence #eckharttolle #powerofnow #anewearth #گنجحضور #purposeoflife #consiousness

Read more

Media Removed

با کـه گویم غم دل، جز تو کـه غمخوار منی همـه عالم اَگرَم پُشت کند، یـار منی دل نبندم بهی، روی نیـارم بـه دری که تا تو رؤیـای منی، که تا تو مددکار منی راهی کوی توأم، غافله سالاری نیست غم نباشد، کـه تو خود غافله سالار منی دردمندم، نـه طبیبی، نـه پرستاری هست دلخوشم، چون تو طبیب و تو پرستار منی عاشقم، سوخته ام، ... با کـه گویم غم دل، جز تو کـه غمخوار منی
همـه عالم اَگرَم پُشت کند، یـار منی
دل نبندم بهی، روی نیـارم بـه دری
تا تو رؤیـای منی، که تا تو مددکار منی
راهی کوی توأم، غافله سالاری نیست
غم نباشد، کـه تو خود غافله سالار منی
دردمندم، نـه طبیبی، نـه پرستاری هست
دلخوشم، چون تو طبیب و تو پرستار منی
عاشقم، سوخته ام، هیچ مددکاری نیست
تو مددکار من عاشق و دلدار منی
" مَحرَمـی نیست کـه مَرحم بِنَهَد بردل من"
" جز تو ای دوست، کـه خود محرم اسرار منی...

Read more

Media Removed

همـیشـه بـه اینجا احساس دین مـیکردم و خودمو درون قبالش و در قبالایی کـه باهام بـه اینجا مـیومدن مسئول مـیدونستم. سعی کردمـی کـه مناسب آمدن بـه اینجا نیست رو با خودم همراه نکنم و از رفتن بـه اینجا منع و منصرفش کنم.اگرم شخصی بود کـه بهش مطمئن نبودم، با کمک تیم و تمـهیدات قبلی، سبک سنگین مـیکردم کـه مـیشـه همـه چی رو هندل ... همـیشـه بـه اینجا احساس دین مـیکردم و خودمو درون قبالش و در قبالایی کـه باهام بـه اینجا مـیومدن مسئول مـیدونستم. سعی کردمـی کـه مناسب آمدن بـه اینجا نیست رو با خودم همراه نکنم و از رفتن بـه اینجا منع و منصرفش کنم.اگرم شخصی بود کـه بهش مطمئن نبودم، با کمک تیم و تمـهیدات قبلی، سبک سنگین مـیکردم کـه مـیشـه همـه چی رو هندل کرد یـا نـه... هر وقت بـه اینجا فکر مـیکنم با تمام وجودم بـه وجد مـیام و برام رویـایی ترین جای دنیـاست. اما اون روی سکه، کوچکترین اشتباه برابر مرگ هست. خیلی ها از دستم دلخور بودن کـه چرا منو با خودت نمـیبری! اما ترجیح مـیدادم دلخور بشن که تا اتفاقی بیوفته. بهم مـیگفتن اینجا تور برگزار کن توکه اینجا رو بهتر از همـه مـیشناسی! گفتم نـه ریسکش با بهترین شرایط بازم پنجاه پنجاه هست کـه اتفاقی نیوفته... و بلاخره افتاد اتفاقی کـه نباید مـی افتاد!! به منظور شخصی کـه مزه پول و تورلیدری رفته بود زیر زبونش و من بارها باهاش برخورد جدی کرده بودم، صحبت کردم و منعش مـیکردم کـه با جون بقیـه بازی نکن. اطرافیـانم مـیگفتن تو چیکارش داری و چرا حرص رو مـیخوری؟ اما من متاسفانـه همچین روزی رو مـیدیدم!... اتفاق غم انگیز و دردناکی کـه منجر بـه فوت پنج نفر شد!!!! و خودش هم توی این حادثه جانش رو از دست داد،البته مطمئنا مـیتونست خودش رو نجات بده اما خودش رو فدای بقیـه کرد! هرچقدرم کـه قوی باشی درون برابر قدرت آب ناتوانی. اگر از تجهیزات مناسب استفاده نکنی و یـا حتی قبل انجام برنامـه دور اندیشی نکرده باشی کوچکترین اشتباه یـا حادثه ای غیرقابل کنترله! ... اتفاقی افتاد کـه هم قابل پیشگیری بود و هم قابل پیش بینی!! باور کنید هرچیزی علم و دانش خودش رو مـیخواد. تجهیزات خودش رو مـیخواد، یـه دانش و شناختی حتما باشـه که تا از حادثه دور بشی ...
وقتی مـیخواستیم طناب ثابت بکشیم به منظور اون گرداب مرگ آور کـه بارها براش من و دوستانم اطلاع رسانی کرده بودیم ، یکی مـیگفت تو دیوانـه ای، یکی مـیگفت حالا کی بهت هزینـه وسایلاتو مـیده، یکی مـیگفت اصن کـه به چه درد مـیخوره ووو... اما من فقط بـه همـه این حرفا یـه جواب مـیدادم: به منظور دل خودم اینکارو مـیکنم کـه اگه حتی یک نفرم مثل خودم تو این مـهلکه افتاد جز خدا چیز دیگه ای باشـه کـه بشـه ازش کمک بگیره.
قسمت نشد امسال این طناب ها کامل بشن و فقط نصفش طناب ثابت دار شد و ای کاش قبل از این حادثه غم انگیز، اون طناب ها کامل مـیشد. مـیدونم همـین تیکه ناقص بـه اون تیم، که تا حد زیـادی کمک کرده.اگر کوله م پاره نمـیشد و تجهیزاتم ته آب نمـیرفت، همون موقع اونجارو تکمـیل مـیکردم و شاید الان اونـها زنده بودن 😞😞 پ ن: بـه یک دریل چکشی شارژی به منظور تکمـیل طناب نیـازدارم.

Read more

Media Removed

. آدم حتما همـیشـه آدم از نو شروع باشـه آدمِ از نو ساختن آدمِ از نو جوانـه زدن آدمِ از نو بالیدن و شکوفا شدن زندگی بـه درد آدم های یـه بار باخته و تا آخر عمر زانو غم بغل کرده نیست زندگی بار ها و بارها دوس داشته هات رو مورد علاقه هات رو چیزیی رو کـه سخت بهشون چسبیدی رو ازت مـیگیره درون زندگی بار ها و بارها ... .
آدم حتما همـیشـه آدم از نو شروع باشـه
آدمِ از نو ساختن
آدمِ از نو جوانـه زدن
آدمِ از نو بالیدن و شکوفا شدن
زندگی بـه درد آدم های یـه بار باخته و تا آخر عمر زانو غم بغل کرده نیست
زندگی
بار ها و بارها
دوس داشته هات رو
مورد علاقه هات رو
چیزیی رو کـه سخت بهشون چسبیدی رو ازت مـیگیره درون زندگی
بار ها و بارها
زمـین مـی خوری
بارها بارها
دونـه بـه دونـه بارون از چشات مـی باره
آدم حتما همـیشـه آدم از نو شروع و از نو ساختن باشـه
و از صفر دوباره و دوباره زندگیش رو بسازه
این جور آدم
هیچ وقت عقب نمـیشینـه
هیچ وقت گله و شکایت نمـیکنـه
هیچ وقت نا امـید نمـیشـه
هیچ وقت کوتاه نمـیاد
چون آدم از نو شروع ه
این آدم بـه مرور زمان بـه هیچ چیز وابسته نمـیشـه
فقط و فقط از زندگی با تموم اتفاقات و حادثه هاش لذت مـیبره
چون رسم زندگی رو بلده
قرار نیست فقط بدست بیـاریم
گاهی حتما از دست داد
و اصلا زندگی خودش ازت مـیگیره اما با هر از دست دادنی کلی چیز بدست مـیاری
کافیـه کمـی تامل کنی
درس های زیـادی به منظور یـادگیری هست
آره آدم حتما آدم از نو شروع باشـه
تو هر شرایطی تو هر موقعیتی و تو هر زمانی

زندگی رو درون همـه حال زندگی کن
خود زندگی بالا ترین دستاورد و پاداش هست
زندگی هدیـه ای هست کـه به ما داده شده
و بزرگ ترین هدیـه ای هست کـه داریم
باقی چیز هایی کـه بدست مـیاریم درون مقابل زندگی خیلی خیلی کوچیـاچیزه
زندگی رو درون همـه حال زندگی کن
آدم حتما آدم از نو شروع باشـه
شروع جدید زندگیت مبارک
تولد دوبارت تو هر لحظه رو جشن بگیر
زندگی همـیشـه ادامـه داره ...... که تا آخرش زندگی رو زندگی کن
برای هرچیز بی اهمـیتی توقف نکن...

Read more

Media Removed

#Amin ای کـه گفتی هیچ مشکل چون فراق یـار نیست گر امـید وصل باشد همچنان دشوار نیست خلق را بیدار حتما بود از آب چشم من وین عجب کان وقت مـی​گریم کـه بیدار نیست نوک مژگانم بـه سرخی بر بیـاض روی زرد قصه دل مـی​نویسد حاجت گفتار نیست بی​دلان را عیب کردم لاجرم بی​دل شدم آن گنـه را این عقوبت همچنان بسیـار ... #Amin

ای کـه گفتی هیچ مشکل چون فراق یـار نیست
گر امـید وصل باشد همچنان دشوار نیست

خلق را بیدار حتما بود از آب چشم من وین عجب کان وقت مـی​گریم کـه بیدار نیست

نوک مژگانم بـه سرخی بر بیـاض روی زرد
قصه دل مـی​نویسد حاجت گفتار نیست

بی​دلان را عیب کردم لاجرم بی​دل شدم
آن گنـه را این عقوبت همچنان بسیـار نیست

ای نسیم صبح اگر باز اتفاقی افتدت
آفرین گویی بر آن حضرت کـه ما را بار نیست

بارها روی از پریشانی بـه دیوار آورم
ور غم دل بای گویم بـه از دیوار نیست

ما زبان اندرکشیدیم از حدیث خلق و روی
گر حدیثی هست با یـارست و با اغیـار نیست

قادری بر هر چه مـی​خواهی مگر آزار من
زان کـه گر شمشیر بر فرقم نـهی آزار نیست

احتمال نیش واجبست از بهر نوش
حمل کوه بیستون بر یـاد شیرین بار نیست

سرو را مانی ولیکن سرو را رفتار نـه
ماه را مانی ولیکن ماه را گفتار نیست

گر دلم درون عشق تو دیوانـه شد عیبش مکن
بدر بی نقصان و زر بی عیب و گل بی خار نیست

لوحش الله از قد و بالای آن سرو سهی
زان کـه همتایش بـه زیر گنبد دوار نیست

دوستان گویند سعدی خیمـه بر گلزار زن
من گلی را دوست مـی​دارم کـه در گلزار نیست

سعدی

Read more

. پیدا نشود جان تو دیوانـه تر از ما ای آنکه دراورد فراغت پدر از ما هر چیز بـه کار آمده درون وقت نیـازش تشریف ز تو زیر قدوم تو سر از ما هرچند کـه در نیمـه ی هر ماه تمام هست کامل شده درون سوم شعبان قمر از ما ای آنکه پر و بال عطا کرده بـه فطرس حتما کـه کنی دفع هزاران خطر از ما ما نیز خرابیم بـه امـید نگاهت آباد تو هستیم ... .
پیدا نشود جان تو دیوانـه تر از ما
ای آنکه دراورد فراغت پدر از ما
هر چیز بـه کار آمده درون وقت نیـازش
تشریف ز تو زیر قدوم تو سر از ما
هرچند کـه در نیمـه ی هر ماه تمام است
کامل شده درون سوم شعبان قمر از ما
ای آنکه پر و بال عطا کرده بـه فطرس
حتما کـه کنی دفع هزاران خطر از ما
ما نیز خرابیم بـه امـید نگاهت
آباد تو هستیم نگیری نظر از ما
لیلا شدن و عشوه و ناز و نظر از تو
مجنون شدن از ما خطر از ما جگر از ما
مشغول ند همـه عالم بالا
آمد پسر با نمک حضرت زهرا ** ای آنکه بـه آمده امشب غزل از تو
عالم شده فرمانبر روز ازل از تو
یکبار فقط نام حسین آمده بر لب
کندویمن شده غرق عسل از تو
ارکان نمازم همگی مست تو هستند
ای حی علی خیر تمام عمل از تو
در شعر تو صنعت چه بیـارم بخدا هست
تشبیـه و مراعات نظیر و مثل از تو
ای آمدن و رفتن تو دست خداوند
کی روح طلب مـیکند آخر اجل از تو
آغوش پر از مـهر تو را دید و طلب کرد
طفلک دل گریـان من امشب بغل از تو .
نیست ز اسرار دل نوکرت آگاه
در پرده بگوییم  توکلت علی الله ** اوقات شریفیست نباید تلف امشب
هستند گدایـان مدینـه بـه صف امشب
لایعقل و دیوانـه مخوانید مرا هست
از خوردن انگور هزارن هدف امشب
این مژده چه ها کرد کـه در بزم مجانین
خون مـیچکد از حلقه ی اطراف دف امشب
فرمان بده ارباب کـه تا ذبح بسازیم
در پای تو یک چند غلام خلف امشب
قنداقه ی تو دست بـه دست حسن افتاد
ایکاش بچرخد نظرت این طرف امشب
ماندم چه بخواهم ز تو از فرط خجالت
یک تذکره ی کرببلا یـا نجف امشب
با اینـهمـه چندیست پریشان دمشقم
شاها نظری بی سر و سامان دمشقم ** مظلوم شده غم پرورت ازبس
دیوانـه شده از غم تو نوکرت ازبس
حتی شب مـیلاد قرار از دل ما رفت
زد بوسه پیمبر بـه روی حنجرت از بس
بر ما حرجی نیست اگر چهره کبودیم
در کرببلا لطمـه زده مادرت ازبس
بوسیدنتان روی دل تان ماند
بوسید چو شمشیر و سنان پیکرت از بس
دست و سر و  پایش بخدا خرد شد ازدرد
افتاد زناقه بخدا ت از بس
بدجور بـه هم ریخت گلوی تو سر نی
هر سنگ کـه آمد بـه زمـین زد سرت از بس
ای خورده گره زندگیم با غمت ارباب
بالاست همـیشـه بخدا پرچمت ارباب
.
سید حجت بحرالعلومـی
سال 93
.
کلیپ مربوط بـه سال گذشته
.
#اشعار_آئینی
#سيد_حجت_بحرالعلومي_طباطبايي
#هيئت_علمدار
#مشـهد_مقدس
#حاج_مـهدي_اكبري
#عليرضا_قانع
#سرود
#سيد_حجت_بحرالعلومي
#اعياد_شعبانيه_مبارك
@mahdi.akbari133
@aghigh.ir
@vareth.ir
@majmashaeran

Read more

Media Removed

. آه جز آینـه‌ای کهنـه مرا همدم نیست پیش چشمان خودت اشک بریزی کم نیست یک خود آزاری زیباست کـه من تنـهایم لذتی هست درون این زخم کـه در مرهم نیست اشتیـاقی بـه گشوده شدن این گره نیست ورنـه تنـهایی من کـه گره‌اش محکم نیست من از این فاصله‌ها هیچ ندارم گله‌ای هر چه تقدیر نوشتست بیفتد غم نیست لذتی نیست اگر درد نباشد ... .
آه جز آینـه‌ای کهنـه مرا همدم نیست
پیش چشمان خودت اشک بریزی کم نیست
یک خود آزاری زیباست کـه من تنـهایم
لذتی هست درون این زخم کـه در مرهم نیست
اشتیـاقی بـه گشوده شدن این گره نیست
ورنـه تنـهایی من کـه گره‌اش محکم نیست
من از این فاصله‌ها هیچ ندارم گله‌ای
هر چه تقدیر نوشتست بیفتد غم نیست
لذتی نیست اگر درد نباشد جانم
هیچ شوری بـه از این شور بعد از ماتم نیست
بی‌سبب درد کـه هم قافیـه با مرد نشد
آدم بی‌غم و بی‌درد بدان آدم نیست
تو نبین ساکت و آرام نشستم کنجی
درد ناگفته زیـاد هست ولی محرم نیست..
.
.
#سيد_تقى_سيدى

Read more

Media Removed

زان خوشدلم کـه هر چه ملال است، بگذرد روز مصیبت ار همـه سال است، بگذرد . چون هست امـید وصل، غم از بیم هجر نیست دور فراق -گرچه محال است- بگذرد... . نقشم مقیم نیست، کـه آیینـه طینتم از دیده ام هر آنچه خیـال هست بگذرد . دل بر طرب مبند، کـه دورِ بساطِ عیش وحشی تر از رمنده غزال است، بگذرد . #طالب، ز آشیـانـه ... 💠
زان خوشدلم کـه هر چه ملال است، بگذرد
روز مصیبت ار همـه سال است، بگذرد
.
چون هست امـید وصل، غم از بیم هجر نیست
دور فراق -گرچه محال است- بگذرد...
.
نقشم مقیم نیست، کـه آیینـه طینتم
از دیده ام هر آنچه خیـال هست بگذرد
.
دل بر طرب مبند، کـه دورِ بساطِ عیش
وحشی تر از رمنده غزال است، بگذرد
.
#طالب، ز آشیـانـه ی دلگیر روزگار
هر چند مرغ بی پر و بال است، بگذرد
.
#طالب_آملی
.
______💠______
#غزل #ناب #عاشقانـه #عشق #فارسی #غزل_فارسی #پارسی #شعر #شعر_فارسی ‏ #sher #Qazal #Farsi #Iran #Persian #poem #poetry #Love
.

Read more

Media Removed

. از حال من جویـا شدی دیدی غمـی نیست درون خاطرم احساس درد مبهمـی نیست . دردی کـه درمانش نباشد ماندنی نیست دارو نیـازی نیست،من را مرهمـی نیست . ای کاش راهی داشتم از غم بپرسم شخصی بـه غیر از من برایت همدمـی نیست؟! …………… شاید نگاهت بود من را ریشـه کن کرد حالا نظر کن،جز #نگاهت محرمـی نیست #طاها_قلیچ_خانی ------------------------------------- همـه ... .
از حال من جویـا شدی دیدی غمـی نیست
در خاطرم احساس درد مبهمـی نیست
.
دردی کـه درمانش نباشد ماندنی نیست
دارو نیـازی نیست،من را مرهمـی نیست
.
ای کاش راهی داشتم از غم بپرسم
شخصی بـه غیر از من برایت همدمـی نیست؟!
……………
شاید نگاهت بود من را ریشـه کن کرد
حالا نظر کن،جز #نگاهت محرمـی نیست
#طاها_قلیچ_خانی
-------------------------------------
همـه ی ما آدما تو این دنیـا یـه هدفی رو دنبال مـیکنیم، نمـیشـه گفت بی هدف زندمانی مـیکنیم فقط ، ولی خب ارزش آدما بـه هدفی هست کـه همـه روزه براش تلاش مـیکنن ، و حرکت درون مسیر رسیدن بـه اون هدف ، رابطه ی مستقیمـی با احساس #آرامش و #خوشبختی کـه در وجود خودمون حسش مـیکنیم داره ، اصن بـه نظر من یکی از جاهایی کـه بین #عقل و #دل نزاع و جنگ پیش مـیاد دقیقا همـین جاست ، عقل سعی داره منطقی ترین راه رو درون رسیدن بـه هدف پیدا کنـه ولی دل اصلا منطق نمـیشناسه ، شاید سعی مـیکنـه آدم رو قانع کنـه کـه بهترین راه ، نزدیکترین راهه یـا اونکه فقط خواهان رسیدن بـه هدفه شاید بـه هر وسیله ای...
.
عقل همـیشـه منفوره چون دل رو مـیسوزونـه
.
#بین_الطلوعین #مَحرم #نگاه #دل #دوری #هجران #عقل #حس #خوشبختی #آرامش #هدف #زندگی #غم

Read more

Media Removed

. زندگی فقط درون شادی هایش نیست کـه زیباست ، زندگی با غمـهایش هم زیباست ، با نبودن گاه بـه گاه دوست داشتن ها. زندگی چون هست ، زیباست ... زندگی بـه بودن عادتهایش هست ، بـه بودن همـین دلخوری ها و گاه غصه خوردن هایش زیر لحاف شب . زندگی بـه همـین تکرار هر شب تنـهایی بـه همـین خواندن چند خطی غم نوشیدن دوخط چای بی وفایی ... .
زندگی فقط درون شادی هایش نیست کـه زیباست ،
زندگی با غمـهایش هم زیباست ،
با نبودن گاه بـه گاه دوست داشتن ها.
زندگی چون هست ، زیباست ... زندگی بـه بودن عادتهایش هست ،
به بودن همـین دلخوری ها و گاه غصه خوردن هایش زیر لحاف شب .
زندگی بـه همـین تکرار هر شب تنـهایی
به همـین خواندن چند خطی غم
نوشیدن دوخط چای بی وفایی ، زندگی بـه همـین بودن هست که زیباست.
نیـاز نیست نفست از جای گرم بلند شود
در سرمای روزگار هم
امـیدی هست کـه بگوید : اندکی صبر سحر نزدیک است.
زندگی بـه امـید هست که زیباست
به بودن نفس های عادت
پشت گردن احساس
زندگی درون غمـهایش هم زیباست
نـه فقط درون روی شادش.
____________________________
#amirhosseinsaeedi #شادی #غم #زیبایی #امـید #زندگی #خنده #خدا #خدا_هست #از_مـیان_همـینطوری_های_روزانـه #دلی #

Read more

Media Removed

حق با بهار بود... دیشب آمریکا از برجام خارج شد. اوباما نامـه بلندبالایی نوشت و توضیح داد کـه چرا این توافق بـه نفع آمریکا بوده. ایران اعلام کرد از اول برجام براش علی‌السویـه بوده. یک ربع بعد قرارداد فروش هواپیماهای بوئینگ و غیره بـه ایران دوباره ممنوع اعلام شد. تحریم‌های پزشکی و علمـی و پشتیبانی از سمت ... حق با بهار بود... دیشب آمریکا از برجام خارج شد. اوباما نامـه بلندبالایی نوشت و توضیح داد کـه چرا این توافق بـه نفع آمریکا بوده. ایران اعلام کرد از اول برجام براش علی‌السویـه بوده. یک ربع بعد قرارداد فروش هواپیماهای بوئینگ و غیره بـه ایران دوباره ممنوع اعلام شد. تحریم‌های پزشکی و علمـی و پشتیبانی از سمت آمریکا از سر گرفته شد. اما کماکان آمریکا درون منطقه روی وضعیت استراتژیک ایران درون آب و خشکی حساب خواهد کرد. مردمـی کـه مـی‌خواستند سوار هواپیما بشوند سکته د. مردمـی کـه گیر پزشکی بودند سکته د. مردمـی کـه به تلویزیون چشم دوخته بودند سکته د. مردم با خودشان مـی‌گفتند اصلا چرا حتما یک‌طوری مـی‌شد کـه کار بـه برجام بکشد؟ اما عیبی نداشت. مردم ما ضدضربه، ضدزنگ و ضدسرقت شده‌اند. برجام اینـها کـه چیزی نیست براشان. مگر که تا الان هزار مدل تحریم بودیم مردیم؟ اصلا همان‌طور کـه فلاسفه از قدیم گفتند کـه مرد واقعی حتما بدهی داشته باشد، ایرانی واقعی هم حتما تحریم باشد.
اما درون همـین وضیعت نا امـیدی کـه تلویزیون شبیـه مراسم ختم شده بود و اشک از چشم آدم درمـی‌آورد، آن کانال اتفاق باحالی داشت مـی‌افتاد. (دروغ گفتم تلویزیون ایران عین خیـالش هم نبود. منتها همـه رسانـه‌های جهان این رویداد را پوشش دادند جز تلویزیون ما!) اصغر فرهادی کـه تا همـین ده سال پیش توی همـین تلویزیون سریـال مـی‌ساخت فیلمـی با ستارگان سینمای جهان ساخته بود و جشنواره (بی‌اهمـیت کن، البته درون برابر جشنواره فجر عرض مـی‌کنیم) بـه افتخار فرهادی و فیلمش ایستاد و کف زد.
این دو حالت دیشب بود. دو روی سکه. غم و شادی. سرخوردگی و سرافرازی. بی‌هنری و هنر. تفاوت مونوگ و دیـالوگ.
به قول هوشنگ گلشیری: «حق با بهار بود، با همان ساقه‌های . بر این پهنـه‌ی خاک چیزی هست کـه به رغم ما ادامـه مـی‌دهد. خوب هست که جلوه‌های بودن را بـه غم و شادی ما نبسته‌اند.»
در همـین ساعات بود کـه یک کودک درون خانواده رفقای ما، علی و سنا، بـه دنیـا آمد. عصر او سخت‌تر از دهه شصت کـه ما بـه دنیـا آمدیم نیست. لااقل الان بیشتر جاها لوله‌کشی گاز هست! تحریم دوباره ایران از سمت آمریکا نـه عامل حتمـی بدبختی این کودک خواهد بود، نـه درخشش هنر سینمای ایران درون جهان باعث خوشبختی او خواهد شد. همـه‌چیز بسته بـه جایی دارد کـه او خواهد ایستاد و جهان را خواهد دید. شاید ما هم حتما جای آن کـه به سیـاستمداران دل خوش کنیم، بـه تولید فرهنگ و هنر بپردازیم. شاید حتما جای مونولوگ دیـالوگ را شروع کنیم. شاید حتما هر کدام ما آن آدم هنرمند و باوجدان وجودمان را پیدا کنیم، بخوانیم و بنویسیم و بسازیم
🌻🌻🐝
ادامـه درون کامنت اول

Read more

سلام بغض‏های ریشـه‏دار درون بقیع روح انسان خیمـه زده است. دقایق غم را اشک‏های ما قطره قطره دنبال مـی‏کند.  چه فصل متروکی هست پاییز اندوه؛ اما که تا روزگار دنیـا هست، گریزی از مرور سطور این فصل نیست. امروز، کتاب دانش، مرثیـه‏هایی درون دل دارد کـه هر کدام جگرسوز هست و پر خراش. خاک بقیع، بوی آسمانی دانش را مـی‏پراکند.  نام ... سلام
بغض‏های ریشـه‏دار درون بقیع روح انسان خیمـه زده است.
دقایق غم را اشک‏های ما قطره قطره دنبال مـی‏کند. 
چه فصل متروکی هست پاییز اندوه؛ اما که تا روزگار دنیـا هست، گریزی از مرور سطور این فصل نیست.
امروز، کتاب دانش، مرثیـه‏هایی درون دل دارد کـه هر کدام جگرسوز هست و پر خراش. خاک بقیع، بوی آسمانی دانش را مـی‏پراکند. 
نام بقیع کـه مـی‏آید، یـادی کبود درون آغوش غزل‏های ما مـی‏ماند. 
نام بقیع کـه مـی‏آید، چشمـه‏های بی‏اختیـار اشک، از صفحات تاریخ جاری مـی‏شود.
امروز، گاه سفر بـه مکتب احادیث «صدق» با چشمان اشکبار فراق است.
قطعه‏های غمزده
امروز، اشک‏های قلم، نماینده قطعه‏های غمزدگی است. 
در وادی پر از اشتیـاق دانایی، ضجه و شیون منتشر است.
موج موج شانـه‏ها مـی‏آیند، روبه روی دریـا تباری کـه نامش «صادق» هست تا ترجیع‏بندهای تلاطم را بسرایند. امروز دوبیتی‏های «وا اماما»، زمزمـه بقیعستان دل است.
#شـهادت
#امام_صادق
#عشق #شـهادت
#بنی_فاطمـه
#سید_مجید_بنی_فاطمـه

Read more

Media Removed

من بـه آمار زمـین مشکوکم تو چطــــــــــور ؟ اگر این سطح پر از آدمـهاســـــــــــــــــــــت بعد چرا این همـه دلها تنـهاســـــــــــــــت ؟ . بیخودی مـی گویند هیچ تنـها نیست چهی تنـهانیست ؟ همـه از هم دورند همـه درون جمع ولی تنـهاینـــــــــــــــــــــــــــــد . من کـه در تردیدم تو چطور ... من بـه آمار زمـین مشکوکم تو چطــــــــــور ؟
اگر این سطح پر از آدمـهاســـــــــــــــــــــت
پس چرا این همـه دلها تنـهاســـــــــــــــت ؟
.
بیخودی مـی گویند هیچ تنـها نیست
چهی تنـهانیست ؟ همـه از هم دورند
همـه درون جمع ولی تنـهاینـــــــــــــــــــــــــــــد
.
من کـه در تردیدم تو چطور ؟
نکند هیچکسی اینجا نیســـــــــــــــــــــــــت
.
گفته بود آن شاعر :
هر کـه خود تربیت خود نکند حیوان هست .
.

آدم آنست کـه او را پدر ومادر نیســـــــــت
من بـه آمار ، بـه این جمــــــــــــــــــــــــــــع
و بـه این سطح کـه گویند پر از آدمـهاست
مشکوکم
.
نکند هیچکسی اینجا نیســــــــــــــــــــت
من بـه آمار زمـین مشکوکــــــــــــــــــــم
چهی گفته کـه این سطح پر از آدمـهاست ؟
.
من کـه مـی گویم نیست
گر کـه هست دلش از کثرت غم فرســـــــوده ست
یـا کـه رنجور و غریــــــــــــــــب
خسته ومانده ودر مانده براه
پای درون بند و اســـــــــــــــــــیر
سرنگون مانده بـه چــــــــــاه
خسته وچشــــــــــــم بـه راه
تا کـه یک آدم از آنچا برسد
همـه آن جا هستــــــــــند
هیچآن جا نیست
وای از تنـــــــــــــــــــــــــها یی
همـه آن جا هستـــــــــــــــند
هیج آنجا نیســـــــت
هیچبا او نیســـــــــت
هیچهیچکـــــــــــــس
.
من بـه آمار زمـین مشکوکم
من بـه آمار زمـین مشکوکم
.
چه عجب چیزی گفت
چه شکر حرفی زد
گفت : من تنـهایم
هیچاینجا نیست
گفت : اگر اشک بـه دادم نرسد مـی شکنم
اگر از یـاد تو یـادی نکنم مـی شکنم
برکلبه ی محصور وجود
من درون این خلوت خاموش سکوت
اگر از یـاد تو یـادی نکنم مـی شکنم
اگر از هجر تو آهی نکشم
اندر این تنـهایی
به خدا مـی شکنم بـه خدا مـی شکنم
.
من بـه آمار زمـین شک دارم
چهی گفته کـه این سطح پر از آدمـهاست ؟ "سهراب سپهرى"

Read more

Media Removed

. گیرم کـه کرد خواب رفیقان مرال گیرم کـه گشت باده ز خشکی ما خجل گیرم کـه رفت پای طرب که تا کمر بـه گل ناخن بـه زلف یـار رسانم بـه فتح دل مطرب اگر کلافه نوازد سه تار را حتما که تر شود زمن خشک حتما رسد بـه شبنم من آفتاب خشک دل رنجه شد ز زهد دوات و کتاب خشک از عاشقان سلام تر از تو جواب خشک از ما مکن دریغ ... .
گیرم کـه کرد خواب رفیقان مرال
گیرم کـه گشت باده ز خشکی ما خجل
گیرم کـه رفت پای طرب که تا کمر بـه گل
ناخن بـه زلف یـار رسانم بـه فتح دل

مطرب اگر کلافه نوازد سه تار را

باید کـه تر شود زمن خشک
باید رسد بـه شبنم من آفتاب خشک
دل رنجه شد ز زهد دوات و کتاب خشک
از عاشقان سلام تر از تو جواب خشک

از ما مکن دریغآبدار را

شد پایمال خال و خطت آبروی چشم
از باده شد تهی و پر از خون سبوی چشم
شد صرف نحوه نگهت گفت‌وگوی چشم
گفتی بسوز درون غم من، ای بـه روی چشم

تا مـی‌درم لباس بپا کن شرار را

با خود مگو کـه گیسوی مستانـه ریخته
بخت سیـاه ماست بر آن شانـه ریخته
خون دل هست آنچه بـه پیمانـه ریخته
از بس کـه در طواف تو پروانـه ریخته

یـاران گذاشتند، همـهب و کار را

ما سائل توایم و اگر مست کرده‌ایم
انگشتر عقیق تو را دست کرده‌ایم
ما عیش خود چنان چه شد و هست کرده‌ایم
بیت تو را اجاره دربست کرده‌ایم

ساکن شدیم این دِلَکِ بی قرار را

این دست‌پاچگی ز سر اتفاق نیست
هول وصال کم ز نـهیب فراق نیست
شرح بسیط وصل بـه بسط و رواق نیست
اصلاً مزار انور تو درون عراق نیست

معنی کجا بـه کار ببندد مزار را

با قل هو اللَهَ هست برابر علی مدد
یـا مرتضاست شانـه بـه شانـه بـه یـا صمد
هستند مرتضی و خدا هر دو معتمد
جوشانده‌ای ز نسخه عیساست این سند

گر دم کنند خون دم ذوالفقار را

ای آفتاب روز غدیرت ‌ساز
ای ذرّه های خاک درت آفتاب‌ساز
ای دست‌های عبد تو عالیجناب ساز
شد خارهای خشک بیـابان گلاب ساز

کردی ز بس جلیس گُل روت خار را

ظهر هست بر جهاز شتر آفتاب کن
خود را ببین بـه صفحه آب و ثواب کن
این برکه را بـه عکسی از آن رخ کن
از بین جمع یک دو ذبیح انتخاب کن

پر لاله کن بـه خون شـهیدان بهار را

غم شد بدل بـه یمن جمال تو بر نشاط
پرداخت قبض برق تو یک دوره انبساط
افتاد تشت ما ز سر بام بر حیـاط
من غیر دل نمانده برایم درون این بساط

آسی بکش کـه باز ببازم قمار را

در معرکه چو تیغ کجت گشت سر فروش
تیغ تو خورد خون و خداوند گفت نوش
مرد قتال هستی و در زهد سخت‌کوش
تیر از نماز نافله‌ات مـی‌رود ز هوش

ناز طبیب مـی‌کشد این تیر زار را

تیغت بـه آبروی خودش آب دیده شد
زلفت بـه پیچ و تاب خودش تاب دیده شد
رویت هزار مرتبه درون خواب دیده شد
هر دفعه لیک چهره اصحاب دیده شد

کو دیده‌ای کـه حمل کند آن وقار را

نیست این چنین اسد بی‌بدل کـه تو
نیست این چنین همـه علم و عمل کـه تو
نیست این چنین همـه زهر و عسل کـه تو
احمد نرفت بر سر دوش تو بلکه تو

رفتی بـه شانـه احمد مَکّی تبار را

#ادامـه_در_کامنت_اول
#محمد_سهرابی #مـیلاد #تولد #رجب #کربلا #نجف #حضرت_عشق #حیدر #حرم #عاشقی

Read more

Media Removed

#شب_آرزوها (بخونید حتماً)🤗 خیلی از ما حتى بلد نیستیم آرزو کنیم و گاهی آرزوهایمان را هم از روی دست بقیـه تقلب مـی‌کنیم نگاه مـی‌کنیم ببینیم مردم دوست دارند کجا زندگی کنند؟ مردم دوست دارند با چجور آدمـی ازدواج کنند؟ مردم عاشق کدام ماشین هستند؟ کدام مارک کیف و کفش و لباس هست کـه اگر بپوشی همـه دهانشان ... 🍃
#شب_آرزوها (بخونید حتماً)🤗 خیلی از ما
حتى بلد نیستیم آرزو کنیم
و گاهی آرزوهایمان را هم از روی دست بقیـه تقلب مـی‌کنیم
نگاه مـی‌کنیم ببینیم مردم دوست دارند کجا زندگی کنند؟ مردم دوست دارند با چجور آدمـی ازدواج کنند؟ مردم عاشق کدام ماشین هستند؟ کدام مارک کیف و کفش و لباس هست کـه اگر بپوشی همـه دهانشان باز مـی‌ماند؟
خلاصه مـی‌نشینیم آرزوهای مردم را درمـیاوریم و مـیفهمـیم مردم چی دوست دارند بعد همان‌‌ چیزها را مـی‌گذاریم درون لیست آرزوهایمان
آنوقت هدفمان از خ هرچیزی فقط دراوردنِ چشم بقیـه است
هدفمان از شغلی کـه مـی‌خواهیم بدست بیـاوریم کور ِ چشم حسودان است
و هدفمان از ازدواجمان این هست هرزندگی‌مان را دید دلش بخواهد جای ما باشد!
ولی راستش ما با آرزوهایی کـه مال خودمان نیست هیچوقت رنگ خوشبختی را نخواهیم دید
شاید درون مقابل این همـه جانی کـه داریم مـی‌کَنیم موفق شویم حسرتِ دیگران را بخریم اما زندگی‌ای کـه چشم مردم دنبالش باشد بـه دهان آدم مزه نمـی‌کند که!
من فکر مـی‌کنم کاش هرکدام آرزوهای خودمان را داشتیم و پیِ دلِ خودمان مـی‌رفتیم
وقتی آرزوهای یکدیگر را مـی‌دزدیم، خوشحالیِ رسیدن بـه آرزوهایمان بارِ دلِ آنـهایی مـی‌شود کـه آن آرزو را دارند و بهش نرسیده‌اند
این یعنی شادی‌ای کـه یک وَرَش غم است
من دوست دارم دنبالِ دلِ خودم بروم و برای آرزوهای خودم زندگی‌ام را خرج کنم
من دلم شادی‌ای مـی‌خواهد کـه همـه‌وَرَش شادی ست
با آرزوهایی کـه مالِ خودِ خودِ خودم است!

یـادتون نره بزرگ ترین خواسته ها و‌ آرزوهاتونو از خود خدا بخواید♥️
بخشنده هست همـیشـه
توی شب آرزو ها بخشنده تر 🙏🏻🍃

Read more

Media Removed

“وطن”. نمادین‌ترین صحنـه‌ی امروز رد پای بازیکن مراکش بود روی تن امـید ابراهیمـی...زخمـی کـه انگار روی تن تمام‌مان هست‌. افسانـه‌ها همـین‌طور ساخته مـی‌شوند.روزهای سخت ایران، سیـاست‌مداران پرماجرا، تنـهایی درون جهان. تیمـی کـه کمپانی نایک کفش‌های‌اش را از آن دریغ کرد. روح خسته از این روزگار و انگار ما ... “وطن”.
نمادین‌ترین صحنـه‌ی امروز رد پای بازیکن مراکش بود روی تن امـید ابراهیمـی...زخمـی کـه انگار روی تن تمام‌مان هست‌. افسانـه‌ها همـین‌طور ساخته مـی‌شوند.روزهای سخت ایران، سیـاست‌مداران پرماجرا، تنـهایی درون جهان. تیمـی کـه کمپانی نایک کفش‌های‌اش را از آن دریغ کرد. روح خسته از این روزگار و انگار ما بـه این جنگ‌جوها نیـاز داشتیم. بـه وحید امـیری و نفس تمام‌نشدنی‌اش، بـه بیراوند و شیرجه‌های ناب‌اش، بـه پورعلی گنجی و اقتدارش، بـه روزبه چشمـی کـه توپ از او رد نشد، بـه جهان بخش کـه یک‌تنـه بـه قلب تیم حریف مـی‌زد و...انگار غم وطن، غم روزگار را با جنگ‌جوهایی کـه بسیـاری امـید چندانی بـه آن‌ها نداشتیم به منظور لحظاتی فراموش کنیم...ما بـه قصه‌ها نیـاز داریم، ما بـه جان نیـاز داریم، بـه خنده و حرکت...ما تنـها نیستیم. با اشک‌های‌مان هم را درون آغوش مـی‌گیریم. ایران تنـها نیست...فوتبال یک ورزش نیست، یک محاسبه و حسابگری ریـاضی نیست، فوتبال مـی‌تواند زخم‌ها را آشکار کند...همان کـه بورخش را بعد نابیناشدن‌اش باز مفتون مـی‌کرد، همان کـه پاموک را وامـی‌دارد اذعان کند شکست‌های تیم ترکیـه چه‌طور جهان را به منظور اش رقم مـی‌زند...امروز درون شرایطی تیم ایران یک مسابقه‌ی فوتبال بسیـار مـهم را برد کـه انگار ارواحی درون زمـین حضور داشتند...ارواح مردان و زنانی کـه نگران این کشور هستند، نگران مردمـی کـه غم‌ کم‌ندارند...من چهره‌های تمام این پسران را به‌خاطر خواهم سپرد. چهره‌هایی کـه واقعن جنگیدند...جنگیدن همـه چیز هست در زمـین فوتبال و آن‌ها به منظور جنگیدن شأن پاداش گرفتند. پاداش دادند...برای هزارمـین بار جمله‌ی بیل شنکلی کبیر را بخوانید« فوتبال مساله‌ی بین مرگ و زنده‌گی نیست، امری‌ست فراتر از آن» حالا کـه این شور درون این شب تعطیل آرام شود و دوباره بـه یـاد آوریم لحظات‌اش را حس مـی‌کنیم همـه‌ی ما درون عین تفرد بـه هم پیوند خورده ایم. پیوندی کـه هیچ بیلبورد احمقانـه، سرود فرمایشی یـا اراجیفِ تبلیغاتی تلویزیون نمـی‌تواند رگ و پی‌اش را نابود کند وی یـا تکه‌ای از ما را حذف کند. تیم فوتبال ایران نفس ما را چاق کرد. چهی مـی‌تواند منکر این باشد کـه چه قدر ما قصه‌های باشکوه کم داشته‌ایم درون این سال‌ها و مدام درون حالِ مرور ناکامـی‌هامان بوده‌ایم...این برد مال تمام زخم‌خورده‌گان است، نـه هیچ مدیر موج‌سواری، نـه هیچ کت و شلوار پوش کم‌دانشی، نـه هیچ یقه‌در خیـابان‌گردی...ما قصه‌ای را تماشا کردیم کـه کمـی نور تاباند بر جان‌مان، بر روح‌مان. ما تنـها نیستیم حالا...زخم پهلوی امـید ابراهیمـی خلاصه‌ی ماجراست.ما همـیشـه بـه جهان بازمـی‌گردیم...
👆 😢 😢 😢 👍👍
@dr.asal.asadi

Read more

Media Removed

صفای زندگی درون خانـه‌های گلی و زگالی "کشایـه" اشکورات+تصاویر روستای کشایـه درون اشکورات رحیم آباد رودسر واقع شده و تمام خانـه‌های آن گلی و زگالی است. آرامش و صفای زندگی درون خانـه‌های آن موج مـی‌زند و هنوز ساخت‌ و سازهای بی‌هویت بر آن‌ سایـه نیفکنده است. . انسان هارا نـه مجنون وار دوست بدارید و نـه فرهاد ... 😍
صفای زندگی درون خانـه‌های گلی و زگالی "کشایـه" اشکورات+تصاویر

روستای کشایـه درون اشکورات رحیم آباد رودسر واقع شده و تمام خانـه‌های آن گلی و زگالی است.

آرامش و صفای زندگی درون خانـه‌های آن موج مـی‌زند و هنوز ساخت‌ و سازهای بی‌هویت بر آن‌ سایـه نیفکنده است. .
انسان هارا نـه مجنون وار دوست بدارید و نـه فرهاد وار!
به هیچ افسانـه ای درون مورد عشق و صمـیمـیت اعتقاد نداشته باشید
به "تلاش " ایمان بیـارید!
به اینکه اگر انسان ها تلاش کنند، قدرت را حس مـیکنند و شرایط را تغییر مـی‌دهند.
اگر تلاش کنند، معنای خودشان را به منظور کلمـه ی عشق و دوست داشتن پیدا مـیکنند. عشق هایی کـه در فیلم ها و آهنگ های پر سوز و گداز بـه تصویر کشیده مـیشوند، "بزرگترین سوبرداشت " از معنای عشق است.
رابطه های سالم و عاشقانـه، هیچگاه بـه غم و اندوه چنیدن ساله ی یکی از دو نفر ختم نمـیشود! هیچگاه بـه بند کشیدن های کورکورانـه ندارد.
خوش گذرانی های تک نفره ؛
فحش، غرور؛ لج؛ خود بزرگ بینی
تحقیر، کتک و گاهگاهی خیـانت های رنگارنگ ندارد. اینـها و خیلی از نشانـه های دیگر "عشق" نیست! درون دوست داشتن های عمـیق قرار نیست یک نفر سالها بسوزد و در خفا گریـه کند و تر و خشک کند و یک نفر رشد کند! درون رابطه های سالم فرمانروا و وجود ندارد.
در رابطه های سالم، دل آدم خوش است. خوش. خوش بـه اینکهی درون کنارش هست کـه "تلاش " مـیکند.
#landscaping #instatravel #ig_naturepictures #iran🇮🇷 #ig_naturelovers #ig_naturesbest #wonderfull #wonderfulplaces #gilan_varena #gilantoor #gilan_rasht #irantravel #travelphoto #springday #musteseeiran
#shomaliha #naturephotography
#travelworld #طبیعت #beautifull #mustseeguilan
#کشایـه #eshkevar #کلاچای #rasht_official #naturephotography #gilanjan #colors_of_day #tree_brilliance #phototraveling

Read more

Media Removed

"یکی بود، یکی نبود،زیر این طاق کبود، غیر از خدا ی مـهربون هیچ نبود" . تنم و مـیلرزونـه بس کـه دنیـا الکی عه! دنیـا بازیچه س،بس کـه محل گذره! دنیـا ینی همـینکه ازهمـه غم وشادی ها، همـهمـه ی عروسی بچه ها ونوه ها، ولیمـه ی سفر های مکه و کربلا، از غم ها و شادی ها ی اهالی این خونـه، همـین یـه درون مونده و اونم تازه زنجیر ... 👓
"یکی بود، یکی نبود،زیر این طاق کبود، غیر از خدا ی مـهربون هیچ نبود"
.
تنم و مـیلرزونـه بس کـه دنیـا الکی عه!
دنیـا بازیچه س،بس کـه محل گذره!
دنیـا ینی همـینکه ازهمـه غم وشادی ها،
همـهمـه ی عروسی بچه ها ونوه ها،
ولیمـه ی سفر های مکه و کربلا،
از غم ها و شادی ها ی اهالی این خونـه،
همـین یـه درون مونده و اونم تازه
زنجیر قفلش وانداختن،
غا فل از اینکه اون پشت هیچ چی نیست
جز یـه خرابه!
دیدی بازیچه س این دنیـا؟!
چیزی کـه مونده از این خونـه
همـین یـه درعه وتازه همـین م نیست،
بس کـه پشتش هیچ چی نیست جز خرابه!
قفلی کـه روش خورده واسه ردگم کنی عه.
ایناروگفتم کـه گفته باشم لا مروتی قصه دنیـارو!
گفتم کـه بازی عه قفلِ خورده روی درِ دنیـا رو،نخوری!
که از دنیـا همـین یـه طاق عه و اسم خود خدای مـهربونش!
دنیـا بازیچه س، بس کـه محل گذرعه!
دنیـا همـین عه وتازه همـینم نیست!
که از اول بنابود هرچه هست ونیست فقط خودِ خدای مـهربونش باشـه زیر این طاق کبود!
گفتم کـه بازی این دنیـای لاکردار وبی مروت نخوری!
للحق!
#آهو_نوشت
#بازیـه_دنیـا
👓
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
چی بود اسم امروز؟!هان ولن تاین یـا شایدم تایم!خوب حالا چی هست اینی کـه مـیگید شما؟!یـه جور خوراکی عه یـا چی!!
#تامام

Read more

Media Removed

بازی روزگار را نمـی فهمم! من تو را دوست مـی دارم... تو دیگری را... دیگری مرا... و همـه ما تنـهاییم داستان غم انگیز زندگی این نیست کـه انسانـها فنا مـی شوند ، این هست که آنان از دوست داشتن باز مـی مانند. همـیشـه هر چیزی را کـه دوست داریم بـه دست نمـی آوریم بعد بیـاییم آنچه را کـه به دست مـی آوریم دوست بداریم. انسان عاشق ... 💔💔💔بازی روزگار را نمـی فهمم! من تو را دوست مـی دارم... تو دیگری را... دیگری مرا... و همـه ما تنـهاییم داستان غم انگیز زندگی این نیست کـه انسانـها فنا مـی شوند ، این هست که آنان از دوست داشتن باز مـی مانند. همـیشـه هر چیزی را کـه دوست داریم بـه دست نمـی آوریم بعد بیـاییم آنچه را کـه به دست مـی آوریم دوست بداریم. انسان عاشق زیبایی نمـی شود. بلكه آنچه عاشقش مـی شود درون نظرش زیباست! انسان های بزرگ دو دل دارند: دلی کـه درد مـی کشد و پنـهان هست ، دلی کـه مـیخندد و آشکار است. همـه دوست دارند کـه به بهشت بروند، ولیی دوست ندارد کـه بمـیرد . عشق مانند نواختن پیـانو است. ابتدا حتما نواختن را بر اساس قواعد یـاد بگیری، سپس قواعد را فراموش کنی و با قلبت بنوازی. دنیـا آنقدر وسیع هست کـه برای همـه مخلوقات جایی باشد بعد به جای آنکه جایی را بگیریم تلاش کنیم جای واقعی خود را بیـابیم. اگر انسانـها بدانند فرصت باهم بودنشان چقدر محدود هست محبتشان نسبت بـه یکدیگر نامحدود مـی شود. عشق درون لحظه پدید مـی آید. دوست داشتن درون امتداد زمان. و این اساسی ترین تفاوت مـیان عشق و دوست داشتن است. راه دوست داشتن هر چیز درک این واقعیت هست که امکان دارد از دست برود.
اانسان چیست ؟ شنبه: بـه دنیـا مـی آید. یكشنبه: راه مـی رود. دوشنبه: عاشق مـی شود. سه شنبه: شكست مـی خورد. چهارشنبه: ازدواج مـی كند. پنج شنبه: بـه بستر بیماری مـی افتد. جمعه: مـی مـیرد.

Read more




[غم کـه نیست هست on Instagram - mulpix.com دانلود ترانه دلبرم میرود و زخم زبان میشنود]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Thu, 05 Jul 2018 09:38:00 +0000