مادر من شـهید on Instagram

Unique profiles

79

Most used tags

Total likes

0

Top locations

Najaf, Iraq, Aghajari, Shiraz, Iran

Average media age

469.4 days

to ratio

6.1

Media Removed

. پیامک خداحافظی حلالیت برای رفتن به سوریه بعنوان مع حرم بازنشر 24 پایـان هفتمـین قاب از ماه عسل 97.. پیامک خداحافظی حلالیت برای رفتن به سوریه بعنوان مع حرم بازنشر 24 . لطفا ورق بزنید.. . دربخش دوم برنامـه آقای شریفی و پسر آقای بوعذار(مـهمان بخش قبلی) بـه جمع مـهمانان ماه عسل اضافه شدند اقای بوعذار:در نـهایت با وجود خطرات زیـاد بـه اصرار پدرم خلبان مـهمان ما بود و تحویلش ندادیم ارتش بعثی متوجه شد که تا اینکه یک روز زهر خودش رو ریخت.. ... .
پایـان هفتمـین قاب از ماه عسل 97..
.
لطفا ورق بزنید..
.
دربخش دوم برنامـه آقای شریفی و پسر آقای بوعذار(مـهمان بخش قبلی) بـه جمع مـهمانان ماه عسل اضافه شدند
اقای بوعذار:در نـهایت با وجود خطرات زیـاد بـه اصرار پدرم خلبان مـهمان ما بود و تحویلش ندادیم
ارتش بعثی متوجه شد که تا اینکه یک روز زهر خودش رو ریخت.. "روز عروسی آقای بوعذار و همسرش"
همسر آقای روعذار:
شب عروسی من و همسرم ارتش بعثی بـه ما حمله د و کل روستا رو بـه آتیش کشیدند.. همسرم بـه شـهادت رسید،من از ترس عراقی ها با لباس عروسی سمت حور فرار کردم حدود ۴ ۵ کیلومتر از خاک عراق فاصله داشت
عروسی ما بـه عزا تبدیل شد..
آقای بوعذار:برادر و پدر و پسرعمو های من (حدودا ۲۸ از خانواده و فامـیل) رو بـه اسیری بردند و بعد از سال ها برگشتند..
در این بمباران برادر و پدر و مادر من شـهید شدند.. آقای شریفی از روزهای جنگ بین ایران و عراق درون هویزه و سوسنگرد صحبت کرد.. آیتم مربوط بـه مستند و فیلمِ آقای زرگران کـه قرار هست در سینماهای کشور اکران عمومـی بشـه پخش مـی شود.
.
"خوزستان"

آقای شریفی از گلایـه ش گفت: پیامک خداحافظی حلالیت برای رفتن به سوریه بعنوان مع حرم بازنشر 24 این اتفاقاتی کـه برای هویزه و سوسنگرد و..افتاده امای تاالان خبر نداشته متاسفانـه!
ما کـه در جنگ بودیم مقصر هستیم..
من خواهش مـی کنم از همـه هنرمندان کـه بیـان و از این روستاها دیدن کنن و قصه ها و غصه های مردمش رو بشنون و بازگو کنن.
ممنونم از شما و پشت صحنـه محترم ماه عسل گه بـه این داستان پرداختید
علیخانی:قطعا وظیفه ی ما هست کـه قصه هارو بازگو کنیم و قدر بدونیم و خودمون رو مدیون شـهدا بدانیم.
ما حتما آیینی برگزار کنیم به منظور تقدیر از روستای شما و امثال روستاهای شما کـه اتفاقاتشون بازگو نشده و فراموش کردیم
از مردم خوزستان کـه پرچمشون همـیشـه بالاست عذرخواهی مـی کنیم..هیج فراموش نمـی کنـه غیرت و فداکاری و مردونگی شما رو
به احترام مردم خوزستان حتما بایستیم
علیخانی جملات پایـانی برنامـه رو ایستاده گفت .. ماهتون عسل
تیتراژ پایـانی پخش مـی شود.

گزارش نوشتاری آنلاین: شیدا
.
#احسان_علیخانی
#ماه_عسل
#ماهعسل
#ماه_رمضان
#رمضان97
#شبکه3
#افطار
#سحر
#ماه
#عسل
#احسان
#علیخانی
#تیتراژ
#تيتراژ_ماه_عسل
#بهنام_بانی
#مسیح
#ارش
#آرش
#مسیح_آرش
#مسیح_ارش
#روزبه_بمانی
.
#ehsanalikhani
#ehsan_alikhani
#asal
#mah_asal
#ramazan
#ehsan
#alikhani
#maheasal
#mahasal

Read more

Advertisement

Media Removed

به #سید_علی لقب #شیر_مازندران داده بودند! مـی گفت عراقی ها من را نمـی بینند! بی واهمـه از دیده شدن! مـی‌رفت وسط عراقی‌ها و کار شناسایی کـه تمام مـی‌شد برمـی‌گشت مجروح هم مـی‌شد. مـی‌گفتم: «علی جان! مراقب باش» مـی‌گفت:« مادر نزاییدهی را کـه بخواهد من را #شـهید کند مگر #کالیبر60 آخر هم کالیبر 60 خورد ... به #سید_علی لقب #شیر_مازندران داده بودند!
مـی گفت عراقی ها من را نمـی بینند!
بی واهمـه از دیده شدن! مـی‌رفت وسط عراقی‌ها و کار شناسایی کـه تمام مـی‌شد برمـی‌گشت مجروح هم مـی‌شد.
مـی‌گفتم: «علی جان! مراقب باش»
مـی‌گفت:« مادر نزاییدهی را کـه بخواهد من را #شـهید کند مگر #کالیبر60 آخر هم کالیبر 60 خورد بـه قلبش
.
.
18 اردیبهشت سالروز #شمسی آسمانی شدن شـهید #حاج_سید_علی_دوامـی گرامـی باد
#روحمان_شاد_با_یـادش

Read more

Media Removed

دستِ ما گیر كه درون ورطه‌ی غم مـی‌اُفتیم یـادِ ما باش كه ما یـادِ تو كم مـی‌اُفتیم حتما این‌جا بنشینیم كه ما را بخرند گریـه كن، پیامک خداحافظی حلالیت برای رفتن به سوریه بعنوان مع حرم بازنشر 24 گریـه وگرنـه ز قلم مـی‌اُفتیم لطفِ چشمانِ ترِ مادرمان بود اگر كه درِ خانـه‌ی اربابِ كَرَم مـی‌اُفتیم ریشـه‌ی ما همـه درون خاک حسینیـه‌ی توست دستِ ما نیست كه درون پایِ عَلَم مـی‌اُفتیم مـی‌زنیم ... دستِ ما گیر كه درون ورطه‌ی غم مـی‌اُفتیم
یـادِ ما باش كه ما یـادِ تو كم مـی‌اُفتیم
باید این‌جا بنشینیم كه ما را بخرند
گریـه كن، گریـه وگرنـه ز قلم مـی‌اُفتیم
لطفِ چشمانِ ترِ مادرمان بود اگر
كه درِ خانـه‌ی اربابِ كَرَم مـی‌اُفتیم
ریشـه‌ی ما همـه درون خاک حسینیـه‌ی توست
دستِ ما نیست كه درون پایِ عَلَم مـی‌اُفتیم
مـی‌زنیم آنقدر از عشق بر این كه باز
مثلِ گیسویِ تو بر شانـه‌ی هم مـی‌اُفتیم
تا نفس هست حسین است، حسین است، حسین
حق بده پیشِ تو هر نیم‌ قدم مـی‌اُفتیم
مادر افتاد زمـین که تا كه نیوفتیم از پا
تا بگوئیم فقط بینِ حرم مـی‌اُفتیم
تا شنیدیم كه بر رویِ كمر دست گذاشت
در ورودیِ حـرم با قدِ خم مـی‌اُفتیم
نــوكـــر نـوشـــت:
#حـسـیـن_جــان
برپا شدہ هست در دل من خیمـه ی غمـی
جانم چه نوحـه و چه عـزا و چه ماتمـی
عمریست دلخوشم بـه هـمـین غم ڪه درون جهـان
غیر از غـمـت نداشته ام یـار و هـمـدمـی
صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين
سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... دوشنبتون امام حسنی (ع)
#بیـاد_شـهید_مع_حرم_جهاد_مغنیـه
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#اللهم_الرزقنا_حـرم
#امام_حسنی_ام #مدینـه #بقیع
#یـارقیـه #یـا_حسین #لبیک_یـا_حسین
#امام_حسین #بین_الحرمـین
#شکر_خدا_که_در_پناه_حسینیم
#شـهادت_مادرم_افسانـه_نیست
#اسلام #شیعه #محرم #اربعین #صور #سوریـه
#روضه #فاطمـیه #کربلا #نجف
#عطش

Read more

Media Removed

. 282 روز از حادثه تلخ تروریستی مـیرجاوه گذشت؛ حادثه‌ای کـه به شـهادت و مجروحیت یـازده نفر از مرزبانان غیور هنگ مرزی مـیرجاوه منتهی شد؛ حادثه‌ای کـه یک مفقود داشت، «سعید براتی» همان کـه وضعیتش درون هاله‌ای از ابهام مانده است. تعداد روزها شاید به منظور من و شما یک عدد باشد اما قطعاً‌ به منظور پدر و مادر سعید براتی ... .
282 روز از حادثه تلخ تروریستی مـیرجاوه گذشت؛ حادثه‌ای کـه به شـهادت و مجروحیت یـازده نفر از مرزبانان غیور هنگ مرزی مـیرجاوه منتهی شد؛ حادثه‌ای کـه یک مفقود داشت، «سعید براتی» همان کـه وضعیتش درون هاله‌ای از ابهام مانده است.
تعداد روزها شاید به منظور من و شما یک عدد باشد اما قطعاً‌ به منظور پدر و مادر سعید براتی لحظات و روزهای زجرآوری بوده و خواهد بود.
خانواده این سرباز چشم به‌راه هستند؛ همراه با دوستان سعید و دیگر مرزبانان هنگ مرزی مـیرجاوه؛ درست هست که تلاش دستگاه انتظامـی و دیپلماسی ادامـه دارد، اما سؤال این هست که این سرباز کجاست و آخرین وضعیتش چیست؛ امـیدواریم کـه در سلامت باشد و به آغوش خانواده بازگردد؛ چراکه چشم به‌راهی قطعا سخت و جانفرساست.
#alikhani
#ehsanalikhani
#maheasaliha #maheasal95 #ehsan_alikhani #mehdi_yarahi #iran #actor #آهنگ #هنرمند
#علیخانی #احسان_علیخانی #خدا #سه_ستاره #3setaretv #دربی #پرسپولیس #ماه_عسل #maheasaltv #maheasal #شـهید #دربی #استقلال #هزینـه #مـیرجاوه #سرباز #سپاه

Read more

Media Removed

. ادمـین شبنم و پدر جان و عزیزای دل ؛ پارمـیس و پارسانا ️️️ . شکر خداوند رو بجا مـیارم کـه تو زندگی بهترین هاشو نصیبم کرده . از پدر و مادر ( روحش شاد )، همسر و فرزندان که تا عروس و داماد و خانواده ی عروس و داماد ، و برادر و خانوم برادر و دوتا برادرزاده ی عشق و همکاران و دوستان و همسایگان عزیزی کـه ... .
ادمـین شبنم و پدر جان و عزیزای دل ؛ پارمـیس و پارسانا ❤️❤️❤️
.
شکر خداوند رو بجا مـیارم کـه تو زندگی بهترین هاشو نصیبم کرده🙏 . از پدر و مادر ( روحش شاد )، همسر و فرزندان که تا عروس و داماد و خانواده ی عروس و داماد ، و برادر و خانوم برادر و دوتا برادرزاده ی عشق 🙏🙏 و همکاران و دوستان و همسایگان عزیزی کـه قدرشون رو بخوبی مـیدونم و حمـیرای عزیز ❤️ و الهام و مریم جان و فلاورهای عزیزی کـه به مـهر و محبت شون ؛ تجربه های زندگیمو بـه رسم یـادبود و زکات دانسته ها و آگاهی ها بهشون تقدیم مـیکنم .
.
دوست تون دارم و براتون بهترین های خداوند رو آرزو مـیکنم. 🙏🌺💋❤️💋🌺🌺💕😍
.
.
من همـیشـه آستینام بالاست و آماده ی فعالیت هستم !! 😂😂😂 .
.
جهت توضیح : حمـیراجون دوست عزیزم هستند کـه حدود چهار سال قبل وقتی پیج حدود 92K فلاور داشت باهم آشنا شدیم و با پیشنـهاد ایشون با هم همکاری رو آغاز کردیم . حمـیرا جون و من نیمـه گمشده ی هم هستیم 😁😍. من اسم مستعارم شبنم هست . چون قصد کار با پیج و فعالیتش رو نداشتم که تا حالا نیـازی بـه معرفی اسم حقیقی خود ندیدم . حمـیرا مشتاق اسم حقیقی ایشونـه و ادمـینی هستند کـه در امریکا درون ایـالت کالیفرنیـا زندگی مـیکنند . خیلی ساده بـه ایشون پسوورد دادم که تا با همکاری دوستان عزیزشون الهه و الهام و مریم بتونیم کاری مشترک آغاز کنیم . برنامـه های جالب کارآفرینی درون سراهای محله و دانشگاه شـهید بهشتی درون این زمـینـه انجام دادیم اما با رفتن ایشون بـه امریکا کار حقیقی مون محدود شد . من هم کـه ایـامـی از سال درون ترکیـه و سفر هستم بهمـین دلیل فعالیت ها درون پیج متمرکز شد اما بـه امـید خدا دوباره از سر خواهیم گرفت .🙏🌺
.
. .
.
#خانواده_سفره_خونـه

Read more

Media Removed

#اللهم_عجل_لولیک_الفرج #ششم_ذیقعده_بزرگداشت_ولادت_حضرت_شاهچراغ علیـه السلام . #حضرت_شاهچراغ_علیـه_السلام درون ششم ذیقعده سال ۱۵۰قمری مصادف با ۱۴آذر سال ۱۴۶هجری شمسی بنابه مشـهور بدنیـا آمدند. کـه البته تاریخ قمری بزرگداشت ایشان درتقویم ملی ثبت گشته است. #حضرت_احمد_بن_موسی علیـهماالسلام ... #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#ششم_ذیقعده_بزرگداشت_ولادت_حضرت_شاهچراغ علیـه السلام
.
#حضرت_شاهچراغ_علیـه_السلام درون ششم ذیقعده سال ۱۵۰قمری مصادف با ۱۴آذر سال ۱۴۶هجری شمسی بنابه مشـهور بدنیـا آمدند. کـه البته تاریخ قمری بزرگداشت ایشان درتقویم ملی ثبت گشته است.
#حضرت_احمد_بن_موسی علیـهماالسلام ملقب بـه شاهچراغ و #سیدالسادات است.

ايشان فرزند ارشد و بزرگتر خاندان نبوده و همچنین با امام رضا علیـه السلام نيز از یک مادر نیستند.
بلکه امام رضا علیـه السلام #اولین فرزند از اولاد #موسی_بن_جعفر علیـهماالسلام هستند.
و فقط #حضرت_معصومـه و #امام_رضا علیـهماالسلام و برادر أبوینی هستند وبقیـه أولاد فقط ازطریق پدر با امام رضا علیـه السلام برادر یـا هستند.

مادر وی، مشـهور بـه #ام_احمد هست که چند أولاد داشت من جمله حضرت #سید_علاءالدین_حسین وحضرت #سید_محمد_عابد کـه حرم این بزرگواران نیز درون شیراز درون نزدیکی #حرم_شاهچراغ است.
حضرت ام احمد یکی از پرهیزکارترین همسران امام کاظم علیـهماالسلام بودند و حضرت #أسرار خود را بـه او گفته و امانتشان را نزد وی بـه ودیعه مـیگذاشتند.

حضرت احمد بن موسی علیـهماالسلام درون سال ۱۹۸قمری با برادران خویش وجمع زیـادی از برادرزادگان ومحبان اهلبیت علیـهم السلام، بقصد زیـارت #حضرت_رضا علیـه السلام ازمدینـه حرکت د تااز طریق #شیراز بـه طوس عزیمت کنند.
اما این خبر حرکت، مأمون ملعون را بـه وحشت انداخت. لذا بـه تمام حکام بلاد دستور داد کـه قافله #بنی_هاشم هرکجا هستند، مانع ازحرکت شوند وآنـها را بـه شـهادت برسانند.

حاکم شیراز مردی بنام #قتلغ_خان بود. وی با ۴۰هزار لشکر جرّار، درون شیراز بااین کاروان جنگید ولی دربرابر قدرت بنی هاشم عاجز ماند وشکست خورد. اما بدنبال تجدید قوا رفت وبه دروغ اعلام کرد کـه خبر رسیده امام رضا علیـه السلام درون #طوس ازدنیـا رفته است.
بدین جهت تمام کاروان #متفرق شدند تابیش ازقبل، بنی هاشم شـهید نشوند و دسترسی بـه آنان سخت تر گردد.

حضرت شاهچراغ نیزمورد تعقیب دشمن قرار گرفت و قتلغ خان ملعون باشمار زیـادی از سپاهیـان خود بـه او و دو برادر دیگرش هجوم برد.
حضرت شاهچراغ بـه تنـهایی با لشکر #انبوهی بـه نبرد پرداخت. دشمن چون دیداز عهده او برنمـی آید، فرصتی رابرای استراحت امان داد. اما شکافی درجایگاه استراحت وی ایجاد کرد و ازپشت بر سر مبارک شمشیر زد؛ سپس درحالی کـه #زنده بود خانـه را بر روی سرش خراب کرد، وبدن مبارکش زیر توده های خاک درمحل حرم فعلی مدفون گشت و او هم یکی دیگر از آل ابیطالب علیـهم السلام هست که زنده زنده #دفن گردیده است.
و لعنة الله علي القوم الظالمين
.
#دهه_کرامت
#پست_مشترک

Read more

Advertisement

Media Removed

. ام البنین شدم کـه شوم یـاور حسین تاگل بیـاورم بشود پرپر حسین قصدم نبود اینکه شوم مادر حسین هستند ان علی درون بر حسین هستند مثل مادرشان مضطر حسین شد شاملم دعای سحرهای فاطمـه روشن شدم بـه نور قمرهای فاطمـه تاج سر منند گهرهای فاطمـه اولاد من کجا و پسر های فاطمـه هستند هر چهار پسر نوکر حسین شرمنده ... .
ام البنین شدم کـه شوم یـاور حسین
تاگل بیـاورم بشود پرپر حسین
قصدم نبود اینکه شوم مادر حسین
هستند ان علی درون بر حسین
هستند مثل مادرشان مضطر حسین

شد شاملم دعای سحرهای فاطمـه
روشن شدم بـه نور قمرهای فاطمـه
تاج سر منند گهرهای فاطمـه
اولاد من کجا و پسر های فاطمـه
هستند هر چهار پسر نوکر حسین

شرمنده ام نشد سپر مجتبی شوند
قسمت نبود زودتر از این فدا شوند
حالا بناست راهی دشت بلا شوند
حتی اگر کـه تک تک شان سرجدا شوند
جای گلایـه نیست، فدای سر حسین

جریـان گرفته اند کنار ابوتراب
از آل هاشم اند نـه قوم بنی کلاب
اصلا نیـاز نیست بـه ترس و به اضطراب
عباس من شده بـه علمداری انتصاب
او هست یک تنـه همـه ی لشکر حسین

عهدی هست بین ام بنین و خدای خود
غیر از رضای دوست نخواهم به منظور خود
من دل نبسته ام بـه دل بچه های خود
اصلا حسین و زینب و کلثوم جای خود
عباس من فدای علی اصغر حسین
.
.
**ا**
.
.
هرچند او دگر پسر خویش را ندید
اما غمـین نبود کـه عباس شد شـهید
دق کرد بعد از آنکه بـه او این خبر رسید:
بودند دیو و دد همـه سیراب و مـی مکید
خاتم ز قحط آب،انور حسین

کارش دگر نشستن درون آفتاب شد
آب زلال درون نظر او مذاب شد
شرمنده ی نگاه غریب رباب شد
از اینکه هم قبیله ی شمراست، آب شد
رو مـیگرفت نزد دو که تا حسین
#علی_ذوالقدر
.
.
#لا_تدعونی_ویک_ام_البنین
#تذکرینی_بلیوث_العرین
.

Read more

Media Removed

همسر عزیزم مایـه افتخار و مباهات پدر و مادر و کل خانواده سنگ صبورمان شدی بـه جای اینکه ما آرومت کنیم تویی کـه همـه را تسلا بخشیدی #متن همسرم،پسر شـهیده درون تسلابخشی بـه همـه آشنایـان درون شـهادت مادر: الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِیبَةٌ قَالُواْ إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّـا إِلَیْهِ رَاجِعونَ سلام ... همسر عزیزم مایـه افتخار و مباهات پدر و مادر و کل خانواده سنگ صبورمان شدی بـه جای اینکه ما آرومت کنیم تویی کـه همـه را تسلا بخشیدی

#متن همسرم،پسر شـهیده درون تسلابخشی بـه همـه آشنایـان درون شـهادت مادر:

الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِیبَةٌ قَالُواْ إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّـا إِلَیْهِ رَاجِعونَ
سلام عزیزان دلم
این عده بین این همـه زائر ،سوا شدند
ویژه ز سوی حضرت زهرا دعا شدند

در کربلا شـهادت خود را کـه خواستند
نزدیک حله بود کـه حاجت روا شدند
زائر_شـهیده_اربعین

نبینم ناراحت باشید
خدا بهمون منت گذاشته
الحمدالله
عزت بهمون داد
افتخارمون شد این شـهیده
حضرت زینب خودش دستشو گرفته و گفته قبول باشـه زیـارتت
خودش ب ارباب معرفیش کرده گفته کنیز ماست
این افتخارمون شده درون دو دنیـا
ما هم شفیعه داریم دیگه
خوشحال باشید
استاتوس واتس اپش مدت هاس این جمله هست ک #شـهید نشویم مـیمـیریم #
روز اخر ب خودم گفت .من بکش امام بکش مـیگه نمـیزارم بری.
حضرت زینب قبولش کرده
ممنون از همـه تون
ان شاءالله ک خون این شـهیده و سایر شـهدای این فاجعه پای نـهال نوپای پیـاده روی اربعین و این اجتماع عظیم ریخته شده و باعث قوت و عظم بیشتر و عنایت ارباب درون آتی باشـه
امام زمان عج از ما بپذیره این کمترین رو

Read more

Advertisement

Media Removed

سننگ ایران آنا یوردوم / تویی ایران زادگاه من بهشت باغی سنـه یُوردوم / تو مانند بهشتی برایم آنا کیمـین لالا دئدینگ / چونان مادر لالایی گفتی اوزن شامـی باشا ووردوم / که تا شام را بـه صبح برسانم ایران ایران ایرانوم / ایران ایران ایران من داغ و داشونگ مکانوم / کوه و سنگت سرای من سَنی وئرمَم عالمـه ... سننگ ایران آنا یوردوم / تویی ایران زادگاه من

بهشت باغی سنـه یُوردوم / تو مانند بهشتی برایم

آنا کیمـین لالا دئدینگ / چونان مادر لالایی گفتی

اوزن شامـی باشا ووردوم / که تا شام را بـه صبح برسانم

ایران ایران ایرانوم / ایران ایران ایران من

داغ و داشونگ مکانوم / کوه و سنگت سرای من

سَنی وئرمَم عالمـه / تورا با دنیـا معاوضه نمـی کنم

سنـه واردور ایمانوم / بـه تو ایمان دارم

یـاخچی-یـامان گوموشنگ سن / خوب و بد بسیـار دیده ای

نـه دورانلار سورموشنگ سن / چه دورانـهایی گذرانده ای

دوشنلرینگ قَرشیسینده / درون مقابل دشمنانت

داغدان اوجه دورموشانگ سن / از کوه مستحکم تر بوده ای

ایران ایران ایرانوم / ایران ایران ایران من

چای- چمنینگ مکانوم / دریـا و سبزه ات سرای من

سندن مـهریم آز اولماز / مـهرم بـه تو کم نمـی شود

سننگ منیم جانانوم / تویی تویی جانان من

مخمل کیمـین گلستانینگ / چونان مخمل گلستان تو

گوزل یئردیر لرستانینگ / سرزمـین زیبا لرستان تو

دوزگون اولسون که تا دونیـا دار / جاودانـه بمانند که تا دنیـا دنیـاست

خراسانینگ، خوزستانینگ / خراسان و خوزستان تو

ایران ایران ایرانوم / ایران ایران ایران من

یـاشول، گولگز مکانونم / سبز و سرخت سرای من

غربت یئرده اوتانمام / درون غربت شرمگین نخواهم بود

تاوار سندن نشانوم / که تا از تو نشانی دارم

بختیـاری لاله زاری / لاله زارهای بختیـاری

شـهید لرینگ یـادگاری / یـاآور شـهیدان توست

انقلابونگ بیر سوتونو / یکی از ستونـهای انقلابت

بویراحمدینگ خلقی واری / مردم غیور بویراحمد است

ایران ایران ایرانوم / ایران ایران ایران من

داغ و داشونگ مکانوم / سنگ و کوهت سرای من

سَنی وئرمَم عالَمـه / تو را با دنیـا معاوضه نمـی کنم

سنـه واردور ایمانوم / بـه تو ایمان دارم

ایران تورکی هر استاندا / ترک های تو درون هر استان

قهرمان دور بو داستاندا / قهرمان داستانـهای تو اند

کرد و عرب دایـاق سنـه / کرد و عرب همانند بلوچ

کیمـین اُو سیستاندا / بلوچ ها درون سیستان و بلوچستان ستون خیمـه تواند

ایران ایران ایرانوم / ایران ایران ایران من

هر یئرینگ دیر مکانوم / همـه جای تو سرای من است

سَنی وئرمَم عالَمـه / تو را بـه عالم نمـی دهم

سنـه واردور ایمانوم / بـه تو ایمان دارم

ترجمـه: سیروس بهی

Read more

Media Removed

... گفتم چگونـه از همـه برتر بخوانمت آمد ندا حبیبه داور بخوانمت دیدم رسول اُمّ أبیـهات خوانده هست گفتم کم هست دخت پیمبر بخوانمت دیدم تویی هر آینـه، آیینـه علی گفتم عجب بـه جاست کـه حیدر بخوانمت دیدم قیـامت هست درِ خانـه شما گفتم رواست بانوی محشر بخوانمت گفتم مفصل هست سخن، مجملش کنم جبریل گفت ... ...
گفتم چگونـه از همـه برتر بخوانمت
آمد ندا حبیبه داور بخوانمت

دیدم رسول اُمّ أبیـهات خوانده است
گفتم کم هست دخت پیمبر بخوانمت

دیدم تویی هر آینـه، آیینـه علی
گفتم عجب بـه جاست کـه حیدر بخوانمت

دیدم قیـامت هست درِ خانـه شما
گفتم رواست بانوی محشر بخوانمت

گفتم مفصل هست سخن، مجملش کنم
جبریل گفت سوره کوثر بخوانمت

ای مادر حسین و حسن! مام زینبین!
من هم اجازه هست کـه مادر بخوانمت؟

#تولد_حضرت_زهرا س
#روزمادر
#مبارك
#مادر
#تولد
#روز
#شیعه
#شـهید
#شـهدا_شرمنده_ایم
#جواد_هاشمـی
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیـها
#الهم_عجل_لولیک_الفرج

Read more

Media Removed

. مختصری از زندگانی امام جواد علیـه السلام . حضرت امام محمد تقى دهم ماه رجب سال ۱۹۵ هجری قمری درون مدینـه منوره چشم بـه جهان گشود. . پدر بزرگوارش حضرت رضا(ع) و مادر ارجمندش بانویى مصرى تبار بـه نام سبیکه بود. ریحانـه و خیزران از دیگر نامـهاى مادر امام جواد است. . حضرت رضا درون مورد منزلت فرزندش امام ... .
💠🔶مختصری از زندگانی امام جواد علیـه السلام
.
حضرت امام محمد تقى دهم ماه رجب سال ۱۹۵ هجری قمری درون مدینـه منوره چشم بـه جهان گشود.
.
پدر بزرگوارش حضرت رضا(ع) و مادر ارجمندش بانویى مصرى تبار بـه نام سبیکه بود. ریحانـه و خیزران از دیگر نامـهاى مادر امام جواد است.
.
حضرت رضا درون مورد منزلت فرزندش امام جواد و مادر مکرمـه آن حضرت، بـه یـارانش فرمود: من داراى پسرى شده‏ام کـه همچون موسى شکافنده دریـاهاى علم هست و مانند عیسى مادرى پاک دارد.
.
پیشواى نـهم درون سن ۷ سالگى بـه امامت رسید و هفده سال رهبرى شیعیـان را بـه عهده داشت. دوران امامت ‏آن حضرت با دو نفر از خلفاى ستم پیشـه عباسى مأمون و معتصم مقارن بود.
.
💠علم امام
حضرت جواد (ع ) با عمر کوتاه خود کـه همچون نوگل بهاران زودگذر بود ، و در دوره ای کـه فرقه های مختلف اسلامـی و غير اسلامـی درون ميدان رشد و نمو يافته بودند و دانشمندان بزرگی درون اين دوران ، زندگی مي د و علوم و فنون ساير ملتها پيشرفت نموده و کتابهای زيادی بـه زبان عربی ترجمـه و در دسترس قرار گرفته بود ، با کمـی سن وارد بحثهای علمـی گرديد و با سرمايه خدايی امامت کـه از سرچشمـه ولايت مطلقه و الهام ربانی مايه گرفته بود ، احکام اسلامـی را مانند پدران و اجداد بزرگوارش گسترش داد و به تعليم و ارشاد پرداخت و به مسائل بسياری پاسخ گفت .
.
💠زدودن یک تردید
امام جواد علیـه السلام نخستین امامـی بود کـه در کودکی بـه منصب امامت رسید.
در تاریخ بشر نیز همواره انسان هایی بوده اند کـه در پرتو لطف و عنایت خاصی کـه از سوی خالق جهان بـه آنان شده، درون کودکی بـه مقام پیشوایی و رهبری امتی نائل شده اند.
در قرآن کریم داستان اعطای رسالت بـه حضرت یحیی علیـه السلام درون کودکی و سخن گفتن حضرت عیسی درون گاهواره شاهدی بر این معناست.
.
💠القاب
پارسایى، علم و دانش و بخشندگى‏اش موجب شده بود با القاب جواد، تقى، مرتضى و منتجب شناخته شود. اما درون این مـیان لقب "ابن الرضا" بـه خاطر شکوه و جلال امام رضا (ع) درون مـیان مردم شـهرت بیشترى داشت.
.
💠شـهادت
معتصم خلیفه عباسی با دستیـاری جعفر (پسرمأمون) و فریب ام الفضل ( مأمون) همسر امام، مقصود پلید خویش را عملی ساخت. او با مسموم غذا یـا آب آشامـیدنیِ حضرت، آن مولای بزرگوار را شـهید کرد و جهانی را از فیض وجود آن خورشید عالم تاب محروم ساخت. این واقعه شوم، درون آخر ماه ذیقعده ۲۲۰ هجری اتفاق افتاد. امام جواد درون هنگام شـهادت بیش از ۲۵ سال و چند ماه نداشت.

#نزدیک_خدا
دریـافت سخنرانی ها و مداحی از کانال تلگرام نزدیک خدا
لینک درون بیو پیج

Read more
#مدح_مـیلاد_حضرت_عبدلعظیم ع #جمعه_۱_دی_۹۶ #با_نوای_حاج_حسین_سازور #بیت_الشـهدا به منظور دسترسی بـه کلیپ بـه کانال آل یـاسین مراجعه کنید شُکرِ لِلَّه، شـهرِ ما را آبرویی دیگر هست قبلهٔ تهران، نمادِ کربلای دلبر هست حضرت عبدالعظیم از دودمان مجتباست طاهرِ زین العِباد از خاندان حیدر هست ... #مدح_مـیلاد_حضرت_عبدلعظیم ع

#جمعه_۱_دی_۹۶
#با_نوای_حاج_حسین_سازور
#بیت_الشـهدا
برای دسترسی بـه کلیپ بـه کانال آل یـاسین مراجعه کنید

شُکرِ لِلَّه، شـهرِ ما را آبرویی دیگر است
قبلهٔ تهران، نمادِ کربلای دلبر است
حضرت عبدالعظیم از دودمان مجتباست
طاهرِ زین العِباد از خاندان حیدر است
وادیِ طور هست اینجا، بوی موسیٰ مـیدهد
حمزةِ بنِ موسیِ جعفر، ز نسل جعفر است
چارده معصوم را اینجا زیـارت مـیکنیم
گوشـه گوشـه مُلک ری، یک بضعه از پیغمبر است

آری از قم که تا خراسان هست یکسر مُلک ری
از فدک دارد نشان، این خاک خاک کوثر است
نـهضت موسی بن جعفر این فدک را بعد گرفت
زین سبب ایران اسلامـی، ولایت گستر است
مُلک ری ایران اسلامـیست، سلطانش رضاست
بیمـهٔ سلطان علی موسی الرضا این کشور است
طوس، قم، ری، شاچراغ، اینجاست سرتاسر حرم
گلشنِ این خِطّه را صدها شـهیدِ بی سر است

در دفاعِ از حریمِ اهلبیت مصطفی
هر زمان آمادهٔ اعزام، چندین لشگر است

ما به منظور فتح قدس از کربلا صف مـیکشیم
جملگی آماده ایم و امر، امر رهبر است
عالمـی درون آتش، اینجا درون امان فاطمـه ست
این دیـار اصلاً بـه یُمنِ روضه هایش برتر است
با گناه ماست درهای بلا وا مـیشود
ورنـه درون این مملکت، پرچم سرِ هر سردر است
خیمـهٔ اربابِ بی سر، هر طرف باشد بپا
روضهٔ گودال درون این خیمـه ها سرتاسر است

اشکها درون این ولایت، کار باران مـیکنند
اشک ما هر روز و شب، همراه اشک مادر است
هر شب جمعه ندا آید حسین من چه شد
جای مادر هر شب جمعه کنار پیکر است

از پریشانیِ زینب، ذکرِ این یک جمله بس
بر گلوی پاره پاره بوسه های است

لحظهٔ سختِ اسیری رفتنِ زینب رسید
دست بر سر، بر لبش أمَّن یُجیبُ المُضطَر است

Read more

Advertisement

#غریبه #چهارم #چیستایثربی #قصه #داستان درون اتاق فرمانده راباز کردم،پنج مردو دو زن، جلویم راگرفتند.گفتند:بگو بابات بیـاد!فرمانده با زن،حرف نمـیزنـه. ریزه بودم.سیزده ساله...مثل ماهی از زیر دستشان لیز خوردم.گفتم: یعنی بانصف این مملکت،حرف نمـیزنـه؟ فرمانده این کشورو ببین!وارد اتاقش شدم،پشتش ... #غریبه #چهارم #چیستایثربی #قصه #داستان
در اتاق فرمانده راباز کردم،پنج مردو دو زن، جلویم راگرفتند.گفتند:بگو بابات بیـاد!فرمانده با زن،حرف نمـیزنـه.
ریزه بودم.سیزده ساله...مثل ماهی از زیر دستشان لیز خوردم.گفتم: یعنی بانصف این مملکت،حرف نمـیزنـه؟
فرمانده این کشورو ببین!وارد اتاقش شدم،پشتش بـه من بود.از پنجره کوچه را نگاه مـیکرد
اول فقط یک طره موی مشکی وبعد نیمرخی کـه به سمت من چرخید،همان لحظه شناختمش!مردی کـه گلوله راازتن دوستش درون آورده بود!اما او مرا نشناخت!بزرگ شده بودم!در نگاهش گویـا،سوالی بود کـه انگار تلاش مـیکرد جوابش رابیـابد:گفتم: برادرگرامـی،قرار بود یـه روز معنی حق رو ازت بپرسم ،گویـا خودتون،زودترجواب دادین!حق یعنی ناحقی!درسته؟اگه حق اینـه کـه یـه آدم مظلوم رو،ممنوع الکار مـیکنن،بعد وقتی بهش فشار مـیاد وتعادل روحیشو از دست مـیده،راحت بفرستنش زندان!اگه این حقه،نباید اون روز درو، روتون باز مـیکردم!چون مطمـینم حق هر چی باشـه،جواب خوبی،بدی نیست!یکی از ای گشت،گفت:ببخشیدحاجی،بزور آمدتو!الان مـیبرمش!مردگفت:اشکال نداره،برید بیرون!یکی از برادرای مسلح گفت:اما فرمانده!مرد داد زد:فقط یـه بچه ست،برید بیرون!گفتم:کاش همون بچه مـیموندم وهیچوقت این روز رو نمـیدیدم.از گردنم فشنگ را بازکردم و روی مـیزش گذاشتم.گفت:فکر نمـیکردم هنوز داشته باشیش،خانم دانش!روز بدی بودبرام...یـادم آوردی!
گفتم:من تک تک کلماتتونو هم،توذهنم دارم،اماشما چی بـه یـاد دارین؟
مجرم بودن مادر بدبخت من،که بـه دوست شما کمک کرد؟گفت:نمـیدونستم مادرشماست!چراگذاشتین حالش انقدر بدشـه؟مـیدونین چه پرونده ای به منظور خودش درست کرده؟گفتم:
ماحالشو بدکردیم یـاشما؟!
چراوقتی بامن حرف مـیزنین،زمـینو نگاه مـیکنین آقا؟
من انسانم!سه سال پیش،توچشمم نگاه مـیکردین!اینم تعریف حقه؟
گفت:خیلی چیزاعوض شده.گفتم:خدا بنده هاشو از یـادنمـیبره،ولی شما خیلیـا رواز یـاد بردید!گفت:زود شروع کردی نقد !گفتم:اماشما یـه کم عقبی!
چراجبهه نیستین؟جوونا،همـه جبهه ان!حتی همکلاسیـای من!شمادیر شروع کردیدظاهرا!
گفت:ببین،من نمـیتونم ضدقانون عمل کنم،مادرت،اهانت کرده!گفتم:من ضدقانون،شمارو راه دادم توخونـه!باشـه،
خوب شدحقو از شمایکی،یـاد نگرفتم!
گفت:هرانقلابی،قوانین خودشو داره!
گفتم:انقلاب به منظور آدمـهاست،
هرآدمـی هم،دردهای خودشو داره!
ول کنیداین زنو!مادره...آزاری نداره!
داغون شده دیگه،بسشـه!
گفت:فشنگو بردار!
دفعه بعد،درباره حق حرف مـیزنیم،
سحر،مادرم باوثیقه آزاد شد.
شش ماه بعد،نقاشی صورت مرد،درمـیدان شـهر بود.کنارتصویر دو شـهیددیگر!
سه شـهید.
فردای شب دستگیری مادرم،بی خبر بهی،رفته بودجبهه! #پایـان .

Read more

Media Removed

. بـه نقل از مادر شـهید: یکبار کـه محمدابراهیم آمده بود بـه او گفتم:مادر بیـا اینجا یک خانـه برایت بخرم و همـین جا زندگی ات را سروسامان بده.محمدابراهیم گفت:ننـه جان غصه من رو نخور خونـه من عقب ماشینم هست.اگر باور نداری بیـا و ببین.همراهش رفتم.درب صندوق عقب ماشینش را باز کرد.وسایل مختصری را توی صندوق عقب ... .
به نقل از مادر شـهید:
یکبار کـه محمدابراهیم آمده بود بـه او گفتم:مادر بیـا اینجا یک خانـه برایت بخرم و همـین جا زندگی ات را سروسامان بده.محمدابراهیم گفت:ننـه جان غصه من رو نخور خونـه من عقب ماشینم هست.اگر باور نداری بیـا و ببین.همراهش رفتم.درب صندوق عقب ماشینش را باز کرد.وسایل مختصری را توی صندوق عقب ماشین چیده بود،سه که تا کاسه،سه که تا قاشق،سه که تا بشقاب،یک سفره پلاستیکی کوچک،دو قوطی شیرخشک به منظور بچه و یک سری خرده ریز دیگه.گفت:این هم خانـه،مـی بینی کـه خیلی هم راحته.گفتم:آخه اینطوری کـه نمـیشـه.گفت:دنیـا را گذاشته ام به منظور دنیـادارها،خانـه هم باشد به منظور خانـه دارها...

Read more

Media Removed

بوسیدن چادر مادر شـهید... که تا حالا فکر کردیم شـهدا شرمنده ایم یعنی چی؟؟؟؟ من کـه نکردم.... شما چی؟؟؟؟ بـه مادر تک پسری کـه پسرش هنوز بعد از 34 سال برنگشته چی مـیخوایم بگیم...؟؟؟ من کـه نمـیدونم... لطفا روی تگ های زیر کلیک کنید(: #Religious #Islam #prayer @TagsUpLikes #مسلمان #مومن #اسلام #شیعه ... بوسیدن چادر مادر شـهید...
تا حالا فکر کردیم شـهدا شرمنده ایم یعنی چی؟؟؟؟
من کـه نکردم....
شما چی؟؟؟؟
به مادر تک پسری کـه پسرش هنوز بعد از 34 سال برنگشته چی مـیخوایم بگیم...؟؟؟
من کـه نمـیدونم... لطفا روی تگ های زیر کلیک کنید(:
#Religious #Islam #prayer @TagsUpLikes #مسلمان #مومن #اسلام #شیعه #سنی #دین #مذهب #رکوع #سجده #الله #قیـام #مذهبی #اذان #اقامـه #احکام #ذکر #تسبیح #صلاة #حجاب #نماز #روزه #حج #جهاد #خمس #انفاق #اکرام #تقوا

Read more

Advertisement

Media Removed

* بـه هوای نگاه مادر بودم خم بـه ابرو اگر نیـاوردم اشکها گرچه قیمتی اما قیمت خنده‌های من چند است؟! . #دلم_نوشت حادثه‌ای دردناک درون دل یک جامعه تصورش هم سخته یک همسر، یک پدر درمقابل چشمان عزیزترینشان پر پر بشـه.... یکم مرداد ماه سال ۱۳۹۰ روزی بود کـه شـهید رضایی‌نژاد درون مقابل چشمان همسر و ش ... *
به هوای نگاه مادر بودم
خم بـه ابرو اگر نیـاوردم

اشکها گرچه قیمتی اما
قیمت خنده‌های من چند است؟!
.
#دلم_نوشت

حادثه‌ای دردناک درون دل یک جامعه
تصورش هم سخته یک همسر، یک پدر درمقابل چشمان عزیزترینشان پر پر بشـه....
یکم مرداد ماه سال ۱۳۹۰
روزی بود کـه شـهید رضایی‌نژاد درون مقابل چشمان
همسر و ش بـه شـهادت رسید...
پنج‌ساله‌ای درون عقب ماشین با شنیدن صدایی سرش را بلند مـی‌کند درون همـین لحظه پدر سرش را بالا مـی‌آورد که تا مبادا یکی از گلوله ها بـه کش اصابت کند و گلوله بـه گردن پدر اصابت مـی‌کند
آن پنج‌ساله با خیـال بچه‌گانـه خود مـی‌گوید: کی داره طرقه بازی مـی‌کنـه؟
اما طرقه‌ای کـه او خیـال مـی‌کرد یک جنگ بوده کـه پدر را از او و شوهر را از همسرش مـی‌گیرد...
.
اکنون هفت سال از رفتن پدر مـی‌گذرد
هفت‌سال از حادثه‌ی تلخ اول مرداد مـی‌گذرد...
شـهادتت مبارک شـهید هسته‌ای...
.
#شـهید_داریوش_رضایی_نژاد
#امضاء_یـازهرا

Read more

Media Removed

. #شـهیدخبر #شـهیدنیوز #شـهید_خبر #شـهید_نیوز . ‍ #شـهید_عمار_مـیر_انصاری #شـهدای_منا دلنوشته سردار محسن انصاري پدر شـهيد عمار بـه مناسبت هزارمين روز فاجعه منا . " هزار روز درون فراق تو سوختم" . هزارجهد بکردم کـه سِرّ تو بپوشم نبودبرسرآتش ميسرم كه نجوشم . هزار روز از فاجعه منا گذشت و من هنوز ... .
#شـهیدخبر
#شـهیدنیوز
#شـهید_خبر
#شـهید_نیوز
.
‍ #شـهید_عمار_مـیر_انصاری
#شـهدای_منا
دلنوشته سردار محسن انصاري پدر شـهيد عمار بـه مناسبت هزارمين روز فاجعه منا
. " هزار روز درون فراق تو سوختم" .
هزارجهد بکردم کـه سِرّ تو بپوشم
نبودبرسرآتش ميسرم كه نجوشم .
🔺هزار روز از فاجعه منا گذشت و من هنوز سرگشته وحيرانم.
.
🔺هزار روز از آن توطئه شوم دربه مسلخ فرستادن دلدادگان قربان گذشت.
.
🔺هزار روز هست كه اشکهای گذر204 منا بلاانقطاع مـی بارد.
.
🔺هزار روز از عيدی کـه بر عزای ضیوف الرحمان خون گریست گذشت.
.
🔺هزار روز ازبی آبي،تشنگي ،تنـهايي ومظلوميت گذشت.
. 🔷عمار عزیز!
🔺هزار روز هست كه کوچه های عاشقی و تشنگی راز سر بـه مـهر پرکشیدنت را تنـها درون گوش فرشتگان زمزمـه مـی کنند.
.
🔺هزار روز هست كه درون بزم شـهادت، باده درون دست لبهای تشنـه ات رابه خنکای زمزم تَر مـی کنی .
🔺هزار روز هست كه درون مقبره الشـهدای مکه، شمع جمع گلستانیـان منا شده ای.
.
🔺هزار روز هست كه با چهل شـهيد احرام پوش فرياد گر مظلوميت شـهداي منا درون منا هستي.
. 🔷حاج عمار عزيز، اي شـهيد شاهد
🔺هزار روز هست كه درون مقبره الشـهدا ميهماني و اولين زائر قبرت مادر داغدارت بود
.
🔺هزار روز از اسماعيل شدنت گذشت،اي بسيجي مخلص،اي عمار شـهداي منا
.
🔺هزار روز هست كه منتظرت هستيم بابا،اي مظهر اخلاص وصميميت وصداقت
.
🔺 هزار روز هست درفراق تو ميسوزم ودم بستم وخواهم بست، اي تجلي دهنده مظلوميت شـهداي منا
.
🔺هزار روز هست كه محمدحسن و زهرا وفاطمـه مـهربانیـهایت را تنـها درون قاب عمـیخ شده بـه دیوار جستجو مـی کنند.
.
🔺هزار روز نـه، هزاران سال هست که دلتنگی ات روزی لحظه های بی فرجاممان شده است،
. 🔷منتظرت هستیم بابا
@shahidnews

Read more

Media Removed

. متن خاکریز خاطرات ۷۳ ✍ اتفاقی کـه سبب عصبانیت شـهید شد #متن_خاطره هرگز تندخویی ازش ندیدم. اما یـه روز دیدم با عصبانیت اومد خونـه. با تعجب دست از لباس شستن‌ کشیدم و به اتاق رفتم. دیدم مشغولِ خوندنِ قرآن شده. پرسیدم: طوری شده مادر؟ بدون اینکه نگاهش رو از قرآن برداره ، گفت: چیزی نیست! اجازه بدین ... .
📝 متن خاکریز خاطرات ۷۳ ✍ اتفاقی کـه سبب عصبانیت شـهید شد

#متن_خاطره
هرگز تندخویی ازش ندیدم. اما یـه روز دیدم با عصبانیت اومد خونـه. با تعجب دست از لباس شستن‌ کشیدم و به اتاق رفتم. دیدم مشغولِ خوندنِ قرآن شده. پرسیدم: طوری شده مادر؟
بدون اینکه نگاهش رو از قرآن برداره ، گفت: چیزی نیست! اجازه بدین کمـی قرآن بخونم ، مـی ترسم الان حرفی ب و به گناه ختم بشـه. من هم از کنجکاوی دست کشیدم.بعد از مدتی خودش اومد و‌گفت: امروز چند که تا معلمِ زن‌‌که بی‌حجاب بودند ، اومدند مدرسه ؛ بـه محض ورود با مردها دست دادند ، من هم از اینکه حریم خدا شکسته شد خیلی ناراحت شدم... 📌خاطره ای از زندگی سردار شـهید رجبعلی آهنی
📚منبع: کتاب افلاکیـان ، صفحه 319

#کظم_غیظ #کنترل_خشم #انس_با_قرآن #حجاب #کنترل_زبان #محرم_و_نامحرم #رجبعلی_آهنی 🇮🇷کانال خاطرات کوتاه شـهدا:
@khakriz1

Read more

Advertisement

Media Removed

. . . 🖌داغ عزیز سخت هست و داغ #فرزند عزیزکرده سخت‌تر ... داغ شـهید سخت هست و داغ #شـهید بی‌سر سخت‌تر ... گرمای مرداد نبود کـه سوزاندم، سرِ بریده یِ روی ‌ات دلم داغ و داغ دلم را تازه کرد. خبر #شـهادتت پیرم کرد، جسد بی‌سرت؛ قول داده بودی برگردی، نگفته بودی بی‌سر. سرت رفت ولی قولت نـه بدنت رفت اما ... .
.
. 🖌داغ عزیز سخت هست و داغ #فرزند عزیزکرده سخت‌تر ...
داغ شـهید سخت هست و داغ #شـهید بی‌سر سخت‌تر ... 🔺گرمای مرداد نبود کـه سوزاندم، سرِ بریده یِ روی ‌ات دلم داغ و داغ دلم را تازه کرد.

خبر #شـهادتت پیرم کرد، جسد بی‌سرت؛
قول داده بودی برگردی، نگفته بودی بی‌سر.

سرت رفت ولی قولت نـه بدنت رفت اما غیرتت نـه جانت رفت اما وجبی از خاک حرم بی‌بی نـه ...
#از_من_اما_هرچه_که_بود_رفت؛ جوانیم، لبخندم، فرزندم، محسنم ... 🔻فرزندت #بیتاب است، همسرت بیشتر؛

فرزندت #گریـان است، همسرت گریـان‌تر؛

فرزندت #دل‌تنگ است، همسرت دل‌تنگ‌تر؛

من اما بیتاب‌تر و گریـان‌تر و دل‌تنگ‌ترم؛
عاشق‌ترم، خسته‌ترم، شکسته‌ترم ... 🔸جوانیم، لبخندم، جوانم و سرت نیستند، یـادت اما هست؛ وصیتت ... عکست درون قاب روی طاقچه مـی‌خندد. مـی‌خندم.

فرزندِ خوش‌قول با غیرتِ بی‌سرم! این روزها مفتخرترم؛

شـهادت از به منظور دفاع حرم بانو زینب (س) افتخار است، تربیت #فرزند_صالح افتخار است.

افتخارِ #مادر، بی‌سر سربلندم کردی ... نفسم آسوده‌تر شده است؛ خدا امانتش را بعد گرفته هست ...
.
#مطهره_قربانعلی

Read more

Media Removed

. متن خاکریز خاطرات ۸۴ ✍رفتار عجیب و زیبای شـهید درون بازارچه #متن_خاطره اوایل ازدواجمون بود.برای خرید با سید مجتبی رفتیم بازارچه. درون بین راه با پدر و مادرِ آقا سید برخورد کردیم. سید مجتبی بـه محض اینکه پدر و مادرش رو دید ، درون نـهایت تواضع و فروتنی خم شد، روی زمـین زانو زد و پاهای والدینش رو بوسید. این ... .
📝 متن خاکریز خاطرات ۸۴ ✍رفتار عجیب و زیبای شـهید درون بازارچه

#متن_خاطره
اوایل ازدواجمون بود.برای خرید با سید مجتبی رفتیم بازارچه. درون بین راه با پدر و مادرِ آقا سید برخورد کردیم. سید مجتبی بـه محض اینکه پدر و مادرش رو دید ، درون نـهایت تواضع و فروتنی خم شد، روی زمـین زانو زد و پاهای والدینش رو بوسید. این صحنـه به منظور من بسیـار دیدنی بود. آقا سید با اون هیکلِ تنومند و قامت رشید درون مقابل پدرو مادرش اینطور فروتن بود و احترام آنـها را که تا حد بالایی نگه مـی‌داشت... 📌خاطره ای از زندگی سردار شـهید سید مجتبی هاشمـی
📚منبع: سالنامـه یـاران ناب1393 بـه نقل از همسر شـهید

#احترام_به_والدین #تواضع #شـهیدهاشمـی 🇮🇷کانال خاطرات کوتاه شـهدا:
@khakriz1

Read more

دیگر رها ز غصه و مِحنَت شدم حسین از خاطرات خویش چه راحت شدم حسین با نگفته ام ز چهل سال پیش من از کوچه ی مدینـه کـه غارت شدم حسین از کوچه ی مدینـه کـه مادر بـه خاک خورد از کوچه ای کـه غرق خجالت شدم حسین قَـدَّم نمـی رسید کـه او را کمک دهم خیلی درون آن مـیانـه اذیت شدم حسین خیلـی عـزیز بودم و در بین طائفه محکوم بـه ... دیگر رها ز غصه و مِحنَت شدم حسین
از خاطرات خویش چه راحت شدم حسین
با نگفته ام ز چهل سال پیش من
از کوچه ی مدینـه کـه غارت شدم حسین
از کوچه ی مدینـه کـه مادر بـه خاک خورد
از کوچه ای کـه غرق خجالت شدم حسین
قَـدَّم نمـی رسید کـه او را کمک دهم
خیلی درون آن مـیانـه اذیت شدم حسین
خیلـی عـزیز بودم و در بین طائفه
محکوم بـه شنیدن تهمت شدم حسین
دیدی برادرم جگـرم تکه پاره شد
کشته مـیان خانـه بـه غربت شدم حسین
گفتی کـه دیگر عطر بـه مویت نمـی زنی
گفتی: ” حسن ز داغ تو غارت شدم” حسین
اما بدان چو روز تو روزی حسین نیست
من گریـه کن به منظور گلویت شدم حسین
نــوكـــر نـوشـــت:
#امـام‌_حـسـن
آخـر نتیجه داد مسیر گـدایی ام
این هم دلیل این کـه چرا کربلایی ام
یک عده زینبی شده اند و حسینی اند
این لطف مادر هست که من مجتبایی ام
صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين
سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... دوشنبتون امام حسنی (ع)
#بیـاد_شـهید_مع_حرم_علیرضا_توسلی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#اللهم_الرزقنا_حـرم
#امام_حسنی_ام #مدینـه #بقیع
#یـارقیـه #یـا_حسین #لبیک_یـا_حسین
#امام_حسین #بین_الحرمـین
#شکر_خدا_که_در_پناه_حسینیم
#همـه_نوکر_حسینیم
#شـهادت_مادرم_افسانـه_نیست
#اسلام #شیعه #محرم #اربعین #صور #سوریـه
#روضه #فاطمـیه #کربلا #نجف
#بیچاره_اون_که_حرم_رو_ندیده
#بیچاره_تر_اون_که_دید_کربلاتو
#عطش

Read more

Media Removed

. #بانو_بیـا_به_کافه_مسیحا_غزل_بنوش #بهتر_همان_كه_شاعر_تو_كافه_چى_شود #شرمنده_ایم_حاجیـه_خانم_جوان_تو #سر_داده_است_و_بر_تن_ما_سر_هنوز_هست . شب زیـارتی اباعبدالله... . این روزا بیشتر از اونی کـه به شـهید حججی و بزرگیـهاش فکر کنم بـه مادرش فکر مـی کنم... . بـه صبری کـه حضرت ... .
#بانو_بیـا_به_کافه_مسیحا_غزل_بنوش
#بهتر_همان_كه_شاعر_تو_كافه_چى_شود
#شرمنده_ایم_حاجیـه_خانم_جوان_تو
#سر_داده_است_و_بر_تن_ما_سر_هنوز_هست
.
شب زیـارتی اباعبدالله...
.
این روزا بیشتر از اونی کـه به شـهید حججی و بزرگیـهاش فکر کنم بـه مادرش فکر مـی کنم...
.
به صبری کـه حضرت زینب گوشـه دلش ریخته...
.
اینقدر مقاوم شده کـه اسارت و تشنگی و سر ب جوونش رو مـی بینـه و خم بـه ابرو نمـیاره...
.
با همـه وجودم این دوبیتی رو بـه این مادر صبور تقدیم مـی کنم...
.
دنیـا قفس شده است، کبوتر اضافی است
وقتش رسیده پر بکشد، پر اضافی است
وقتی بـه حال مادر تو فکر مـی کنم
حس مـی کنم کـه بر تن من سر اضافی است
.
#کافه_مسیحا
#لا_لا_محسن_لا_لا_دردت_به_جونم
#منو_پیر_کرده_داغ_تو_جوونم
#ایشالله_تشنـه_جون_دادی_عزیزم
#پیش_زهرا_نشم_شرمنده_مادر
#لا_لا_لا_لا_گلم_از_دست_زینب
#_سیراب_کامت_رو_عزیزم
#به_مادر_قول_داده_حاج_قاسم
#مـی_گیره_انتقامت_رو_عزیزم
#یـا_علی

Read more

Media Removed

مراسم بزرگداشت حاجیـه رشیدی زاده مادر بزرگوار شـهیدان مُهری . از مرحومـه شناخت زیـادی ندارم ولی پسر ایشان سید مرتضی را بـه واسطه ی قرابت خانوادگی هم من هم انم عمو سید مرتضی صدا مـیزنیم و همـیشـه درون خانـه از ایشان با عناوین نیک یـاد مـیشود یکی از نکات شخصیتی ایشون تعصب و علاقه و احترام خاص و ویژه به منظور ... مراسم بزرگداشت حاجیـه رشیدی زاده مادر بزرگوار شـهیدان مُهری . از مرحومـه شناخت زیـادی ندارم ولی پسر ایشان سید مرتضی را بـه واسطه ی قرابت خانوادگی هم من هم انم عمو سید مرتضی صدا مـیزنیم و همـیشـه درون خانـه از ایشان با عناوین نیک یـاد مـیشود یکی از نکات شخصیتی ایشون تعصب و علاقه و احترام خاص و ویژه به منظور مـهمان هست قصدم از گفتن این حرف ها معرفی ایشون یـا مرحومـه نبود و صرفا به منظور عرض ارادت خواستم یـادی کرده باشم . درون طی مراسم بـه این فکر بودم کـه چرا از واژه ی شـهید درون کشور ما بـه عنوان شعار و ابزار سیـاسی استفاده شده هست به طوری کـه به هر گوشـه ای توجه مـیکنیم مـیبینیم مـیگوییند با فلان رفتار و فلان تفکر خون شـهدا را پایمال نکنید درون نگاه من شـهدا درون مرحله ی اول به منظور دفاع از خاک و وطن رفتند و جنگیدند و شـهید شدند ، درون نگاه من شـهدا قبل از این کـه بخواهند با نبودنشان تفکر خاصی را نمایندگی کنند قهرمانان ملی اند و هزاران حیف کـه امروز از شـهدا نیز به منظور به کرسی نشاندن عقاید استفاده مـیشود . شـهدا قهرمانان تمام مردمند ، تمام مردم ایران شیعه ، سنی ، مذهبی ، لامذهب ، باحجاب بی حجاب و ... #شـهدا

Read more

Media Removed

. بـه نام او . نخستین جشنواره رویش درون دانشگاهی . رای گیری برترین کانون یک سال اخیر دانشگاه علامـه طباطبایی از نگاه دانشجویـان . اگر سی طرح اجرا شده کانون درون یک سال اخیر مورد رضایت شما بوده و کانون فرهنگی خیریـه را برترین کانون دانشگاهی مـیدانید بـه لینک ذیل مراجعه و به کانون فرهنگی خیریـه رای ... .
به نام او
.
🔊نخستین جشنواره رویش درون دانشگاهی
.
🔊رای گیری برترین کانون یک سال اخیر دانشگاه علامـه طباطبایی از نگاه دانشجویـان .
🔊اگر سی طرح اجرا شده کانون درون یک سال اخیر مورد رضایت شما بوده و کانون فرهنگی خیریـه را برترین کانون دانشگاهی مـیدانید بـه لینک ذیل مراجعه و به کانون فرهنگی خیریـه رای بدهید.
.
http://farhangi.farhangi.atu.ac.ir/fa/formHtml/fillForm/fill/124/%D8%AA%DA%A9%D9%85%DB%8C%D9%84.%D9%81%D8%B1%D9%85.html
.
پ.ن: جایزه ۳۵۰ هزار تومانی کانون برتر از نگاه دانشجویـان درون صورت تعلق بـه کانون بـه تجهیز مدارس دشتیـاری سیستان و بلوچستان اختصاص خواهد یـافت.
.
پ.ن۲: عناوین فعالیت های دو ترم اخیر بـه شرح زیر است:
.
۲۰. سهم من از ماه خدا(توزیع ۴۵ سبد کالا ۱۵۰ هزار تومانی ماه رمضان)، تیر ۹۴
۲۱. مـیزبانی نان اورانی کوچک (یک وعده افطاری بـه ۵۰۰ کودک کار) تیر ۹۴
۲۲. اردو جهادی علمـی فرهنگی "فصلی نو۱"، شـهریور ۹۴
۲۳. تهیـه جهیزیـه ، شـهریور ۹۴
۲۴. غرفه کانون درون جشن نوورودی های ۱۳۹۴، مـهر ۹۴
۲۴. سهم من از تحصیل تو ۲، مـهر ۹۴
۲۵. جشن "سهم من،سهم ما"، مـهر۹۴
۲۶.مـیزبانی نان اورانی کوچک ۲(یک وعده نذری بـه ۵۰۰ کودک کار درون ماه محرم)، مـهر ۹۴
۲۷. سهم من از زمـین پاک( پاکسازی طبیعت)آبان ۹۴
۲۸. با یک درون بطری هم مـیتوان سهم داشت، آبان ۹۴
۲۹. بازدید از موزه دفاع مقدس، خانـه شـهید و مزار شـهدا بهشت زهرا ، آبان ۹۴
۳۰. سهم من از لبخند تو ۳، آذر ۹۴
۳۱. بازدید از آسایشگاه معولان بچه های اسمان بـه مناسبت روز معلولان، اذر۹۴
۳۲. سهم از گرمـی زمستان تو (جمع اوری لباس زمستانی بـه نفع نیـازمندان)، اذر۹۴
۳۳. سهم من از یک نفس (ثبت مشخصات جهت کارت اهدا عضو بهنگام مرگ مغزی)، آذر ۹۴
۳۴. برپایی غرفه " حمایت از کودکان بی سرپرست و بد پرست" آذر ۹۴
۳۵. بازارچه خیریـه فصلی نو ۲ ، بهمن ۹۴
۳۶. بازدید از آسایشگاه جانبازان ثارالله ، بهمن ۹۴
۳۷. بازدید از موزه دفاع مقدس و مزار شـهدای انقلاب بهشت زهرا، بهمن ۹۴
۳۸. برگزاری کارگاه اموزشی نرم افزار پرزی بـه نفع خیریـه ، سری اول، بهمن ۹۴
۳۹. برگزاری کارگاه اموزشی نرم افزار پرزی بـه نفع خیریـه ، سری دوم، اسفند۹۴
۴۰. طرح حمایت از کودکان بی سرپرست و بدسرپرست، اسفند ۹۴
۴۱. اردو جهادی علمـی فرهنگی فصلی نو ۲، اسفند ۹۴
۴۲. جشن سین هشتم، سهم من از عیدی تو(اهدا پک های عیدی و جشن نوروز ویژه کودکان کار)، اسفند ۹۴
۴۳. بازدید از سرای سالمندان مـهر گل، اسفند ۹۴
۴۴. بازدید از سرای سالمندان ابن سینا بـه مناسبت روز مادر،فروردین ۹۵
۴۵. سهم من از لبخند تو ۴، فروردین ۹۵
ادامـه درون کامنت اول....

Read more

Media Removed

٢٠٥ . مگه من مادرِ چندتا پسرم کـه کشتنت؟ قربون دندونای شیریت برم کـه کشتنت هنوزم بعضی شبا خواب مـی‌بینم شیر مـی‌خوری هنوزم نمـی‌شینـه تو باورم کـه کشتنت هی مـی‌گفتم بـه خودم، عصای دستم اصغره پیر شدم، منو سر مزار جدّش مـی‌بره کاش مـی‌شد یـه‌بار دیگه موی تو رو شونـه کنم مـی‌مـیرم اگه یـه شب گونـه‌هاتو بو نکنم ... ٢٠٥
.
مگه من مادرِ چندتا پسرم کـه کشتنت؟
قربون دندونای شیریت برم کـه کشتنت
هنوزم بعضی شبا خواب مـی‌بینم شیر مـی‌خوری
هنوزم نمـی‌شینـه تو باورم کـه کشتنت
هی مـی‌گفتم بـه خودم، عصای دستم اصغره
پیر شدم، منو سر مزار جدّش مـی‌بره
کاش مـی‌شد یـه‌بار دیگه موی تو رو شونـه کنم
مـی‌مـیرم اگه یـه شب گونـه‌هاتو بو نکنم
مثل یـه قرآنِ جیبی بودی تو دست بابات
رفتی من فقط مـی‌گفتم کـه خدا پُشت‌وپَنات
یـه دلم مـی‌گفت اینا بـه پستی عادت دارن
یـه دلم مـی‌گفت یـه‌ذرّه کـه مروّت دارن
مگه این بچه کـه رو دست باباش تاب مـی‌خوره
بیشتر از یـه قاشق چای‌خوری آب مـی‌خوره؟
لبای کوچیکتو به‌هم نزن، کشتی منو
آخرین سرباز این خانواده، تو هم برو
الهی هیشکی تو آغوش باباش شـهید نشـه
الهی هیچ مادری تو دنیـا ناامـید نشـه
شما کـه به برق سکه‌های کوفه دل‌خوشین
خودتون بچه ندارین مگه؟ بچه مـی‌کشین؟
هی مـی‌گن گریـه نکن، داره مـی‌سوزه جیگرم
هیشکی حالمو نمـی‌فهمـه، بابا یـه مادرم
هرکی خواست بخونـه از من توی روضه یـا کتاب
اولش آه بکشـه، بعد بگه بیچاره رُباب
حرمله، غذای من یـه عمره خون جیگره
من نمـی‌گذرم ازت، خدا هم از تو نگذره
.
#شاعر
#حامد_عسکری
.
#شـهادت
#حضرت_رباب
#سلام_الله_عليها
#ام_الاصغر
#رب_آب
#بابي_انت_و_امي_و_اهلي_و_مالي_و_اسرتي_يارباب
#٢١_رجب
#ربم_رباب
#هر_چه_ميخواهي_بگو_طعنـه_شود_نقش_بر_آب
#من_سگي_ام_كه_بود_صاحب_من_بي_بي_رباب
#آجرك_الله_يا_صاحب_الزمان
#اللهم_عجل_لوليك_الفرج
#امام_زمان_مظلوم_است

Read more

. . روایت #ازدواج #عاشقانـه #شـهید_چمران : غاده یـه خانوادهٔ مرفه بود و پدرش بین آفریقا و ژاپن مروارید تجارت مـی‌کرد تقریبا همـه مخالفِ ازدواجش با مصطفی بودند و مـی‌گفتند:دیوونـه شدی غاده؟ این مرد (چمران) بیست سال از تو بزرگتره... همـه اش توی جنگه . پول نداره. همرنگ ما نیست.حتی شناسنامـه نداره... روزی ... .
.
روایت #ازدواج #عاشقانـه #شـهید_چمران :
غاده یـه خانوادهٔ مرفه بود و پدرش بین آفریقا و ژاپن مروارید تجارت مـی‌کرد
تقریبا همـه مخالفِ ازدواجش با مصطفی بودند و مـی‌گفتند:دیوونـه شدی غاده؟ این مرد (چمران) بیست سال از تو بزرگتره... همـه اش توی جنگه . پول نداره. همرنگ ما نیست.حتی شناسنامـه نداره...
روزی کـه مصطفی رفت خواستگاری ، مادر غاده بهش گفت: شما مـی دونی این ی کـه مـی خوای باهاش ازدواج کنی ، چطور ی است؟ این صبح کـه از خواب بیدار مـیشـه ، وقتی مـیره مسواک بزنـه ، که تا برگرده عده ای تختش رو مرتب کرده اند، لیوان شیرش رو جلوی درون اتاقش آورده و قهوه اش رو آماده کرده اند. شما نمـی تونی با این زندگی کنی. شما نمـی تونی براش مستخدم بیـاری.. مصطفی خیلی آرام این حرفها رو گوش داد و گفت: من نمـی تونم براش مستخدم بگیرم، اما قول مـیدم که تا زنده ام وقتی بیدار شد تختش رو مرتب کنم و لیوان شیر و قهوه اش رو روی سینی بیـارم دم تختش... غاده مـیگه: مصطفی که تا وقتی شـهید شد اینطوری بود. وقتی هم بهش مـی گفتم چرا اینکارو مـی کنی؟ مـی گفت: بـه مادرتون قول دادم که تا زنده ام اینکار رو کنم
.
مـهریـه ام یک جلد کلام الله مجید بود و تعهد داماد بـه اینکه مرا درون راه تکامل و اهل بیت و اسلام هدایت کند. اولین ی بودم کـه در صور چنین مـهریـه ای داشت. به منظور مردم و خانواده ام عجیب بود
.
دو ماه بعد از ازدواج دوستش گفت: غاده! تو از خواستگارهات خیلی ایراد مـی گرفتی. این بلنده ، این کوتاه است؛ بعد چطور زن دکتر شدی کـه سرش مو نداره...
غاده گفت: مصطفی کچل نیست، اشتباه مـیکنی...
دوستش فکر مـی کرد غاده دیوونـه شده کـه بعد از این همـه مدت نفهمـیده چمران مو نداره.... غاده اون روز اومد خونـه. درون رو باز کرد و تا چشمش افتاد بـه مصطفی ، شروع کرد بـه خندیدن. مصطفی گفت: چرا مـی خندی؟ غاده گفت: مصطفی! تو کچلی؟ نمـی دونستم ... وقتی امام موسی صدر قضیـه رو فهمـید گفت: مصطفی!تو چیکار کردی کـه غاده تو رو ندید...
غاده مـیگه این همـه مدت محو زیبایی باطنی مصطفی شده بودم و ظاهرش رو نمـیدیدم...
.
غاده مـیگه آخرین بار کـه مصطفی مـی‌خواست بره منطقه، اسلحه‌ اش رو آماده کردم و با آب سرد دادم دستش. مصطفی گرفت و گفت: «تو ِ خیلی خوبی هستی...» صبح زود بود و هوا هنوز روشن نشده بود. کلید برق رو زدم ، چراغ اتاق روشن و یـهو خاموش شد‌‌‌... انگار یقین کردم مصطفی بره شـهید مـیشـه... دویدم و کلت کمری‌ام رو برداشتم ... نیتم این بود تیر ب بـه پاهای مصطفی که تا نره و برام بمونـه اما که تا برگشتم، مصطفی رفته بود رفت و شـهید شد...
.
.
.
.
#عشق قطعا ساختنیـه با اخلاق
و حتمنی کشتنیـه با بی اخلاقی

Read more

Media Removed

خدا را داد من بستان از او ای شحنـه مجلس..............که مـی با دیگران خوردست و با من سر گران دارد اگه مـیشناسید لایک کنید #خدا #عشق #زیبا #خوشگل #بازیگر #مادر # # # #پرسپولیس #شـهید #بسیج #175 #طنز #فوتبال #موسیقی #شـهرام ناظری #شجریـان خدا را داد من بستان از او ای شحنـه مجلس..............که مـی با دیگران خوردست و با من سر گران دارد

اگه مـیشناسید لایک کنید🌹🌹🌹🌹🌹🌹 #خدا #عشق #زیبا #خوشگل #بازیگر #مادر # # # #پرسپولیس #شـهید #بسیج #175 #طنز #فوتبال #موسیقی #شـهرام ناظری #شجریـان

Media Removed

عرض تسلیت خدمت قطب عالم وجود، حضرت مـهدی (عج) و همـه دوستداران آن حضرت. نقل شده از امام زمان (عج) کـه مـیفرمایند: «فی إبنَةِ رسُولِ اللهِ (ص) لِی أسوَهٌ حَسَنَهٌ». درون رسول خدا(ص) به منظور من الگوی نیکویی است. (بحار الانوار، ج53، ص178، باب31) بعد #حضرت_زهرا_(س) حتی الگوی یک #معصوم ، #امام_عصر ... عرض تسلیت خدمت قطب عالم وجود، حضرت مـهدی (عج) و همـه دوستداران آن حضرت.

نقل شده از امام زمان (عج) کـه مـیفرمایند: «فی إبنَةِ رسُولِ اللهِ (ص) لِی أسوَهٌ حَسَنَهٌ». درون رسول خدا(ص) به منظور من الگوی نیکویی است.
(بحار الانوار، ج53، ص178، باب31)

پس #حضرت_زهرا_(س) حتی الگوی یک #معصوم ، #امام_عصر ما، مـی باشد.

#امام_زمان_(عج) راه را به منظور ما نشان مـی دهند،که:

در کارزار کوچه و درخانـه ی #علی (ع)
آیین #فاطمـه (س) است، #شـهیدانـه زیستن.

پ.ن: وقتی الگوی #شیعه حضرت فاطمـه (س) باشد، شب و روز هم کـه شده بـه پای امام زمانش،مـی گرید؛ درون حقیقت پای حق مـی ایستد،حتی با #گریـه_ای_سیـاسی کـه عالم را متوجه #ظلم مـی کند؛ نـه فقط گریـه، بلکه جان، مال، آبرو، وقت، خانواده و هرچه کـه دارد.

به امـید روزی کـه #روشنفکری های ما، حضرت مادر را درنظر ما، از سطح بهترین الگو بـه سطح یک اسطوره تاریخی مذهبی، تنزل ندهد.

خدایـا بـه حق حضرت زهرا(س) ظهور فرزندش را نزدیک بگردان و زمـینـه آن را بـه دست ما فراهم فرما.

#سلام_بر_تو_ای_بانوی_شـهید
#السلام_علیک_ایتها_الصدیقه_الشـهیده
#السلام_علیک_ایتها_الحوراء_الانسیـه
#السلام_علیک_ایتها_المظلومـه_المغصوبه
#السلام_علیک_یـا_بقیـه_الله_فی_ارضه_و_حجته_علی_عباده
#آجرک_الله_یـا_صاحب_الزمان_فی_مصیبت_امک
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج

Read more

Media Removed

. شـهید مطهری: چرا حضرت زهرا (س) دستور داد شبانـه دفنش کنند؟ چرا فرمود نمـی‏ خواهمـی ازانی کـه به من ظلم کرده‏ اند درون تشییع جنازه‏ ام شرکت کنند؟ به منظور این کـه مـی‏ خواست این ظلم درون جهان لوث نشود، زیرا لوث شدن ظلم گناه است. مـی‏ خواست که تا بعد از چهارده قرن هم بیـایند و بگویند: فَلِأَی الْامورِ تُدْفَنُ ... .
شـهید مطهری:
چرا حضرت زهرا (س) دستور داد شبانـه دفنش کنند؟ چرا فرمود نمـی‏ خواهمـی ازانی کـه به من ظلم کرده‏ اند درون تشییع جنازه‏ ام شرکت کنند؟ به منظور این کـه مـی‏ خواست این ظلم درون جهان لوث نشود، زیرا لوث شدن ظلم گناه است. مـی‏ خواست که تا بعد از چهارده قرن هم بیـایند و بگویند:

فَلِأَی الْامورِ تُدْفَنُ لَیلا
بَضْعَةُ الْمُصْطَفی‏ وَ تُعْفی‏ ثَریـها
.
🔸چرا پاره جگر پیغمبر شبانـه حتما دفن شود؟ چرا حتما محل قبرش مخفی بماند؟ مـی‏ خواستند این علامت سؤال همـیشـه باقی بماند، مـی‏ خواستند این ظلم و این مظلومـیت فراموش نشود...
.
🔹علی (ع) وقتی کـه جنازه زهرا (س) را درون اتاق برد، خودش بـه تنـهایی زهرا را کفن کرد. بعد از کفن، فریـاد علی بلند شد، اطفال کوچک زهرا از هشت ساله که تا سه چهار ساله و فضّه را صدا زد: یـا حسن! یـا حسین! یـا زینب! یـا امّ کلثوم! یـافضّه! هَلُمّوا تَزَوَّدوا مِنْ امِّکمْ.‏ بیـایید با مادر خودتان وداع کنید.
.
📘 استاد مطهری، آینده انقلاب اسلامـی ایران، ص200-199
#
تنـها درون شـهر هدایت را گشودی
در جاهلیت هادی این قوم بودی

اسلام مـی سازد ابوسفیـان بعد از تو
تنـها شوند این عترت و قرآن بعد از تو

هرتو را با نام تو دلگیر مـی کرد
شیخ یـهودی آیـه ای تفسیر مـی کرد

هرکه آمد از زبانت حرف مـی زد
با خیزرانی با لبانت حرف مـی زد

بعد از تو سلمان و ابوذر ماند تنـها
یک امت تنـها و حیدر ماند تنـها

رفتی و زهرا ماند و غوغای مدینـه
آغاز شد امروز غم های مدینـه

از خانـه زهرا پر هست از رد پایت
دارد درون و دیوار مـیگرید برایت

#

صوت اذان که تا از زبان کوچه مـی رفت
با چادر خاکی مـیان کوچه مـی رفت

از خانـه که تا مسجد پر از گل بود دیوار
مسجد پر از بوی محمد مـی شد انگار

مسجد سراپا گریـه بود از خطبه او
مـی دید زینب خطبه خواندن های بانو

مـی رفت بالا که تا صدای تازیـانـه
آغاز مـی شد گریـه های تازیـانـه

با یـا علی هایش جسارت بیشتر بود
حالا دعاهای شـهادت بیشتر بود

در نیمـه های شب علی تابوت مـی ساخت
با گریـه ی زینب علی تابوت مـی ساخت

دیوار های خانـه زهرا سیـاهست
انگار دیگر ناله ها همراز چاهست

#

مـی آورند از راه یـاران حرم را
هر روز تابوت #شـهیدان_حرم را

هر جای دنیـا حرف از #پیر_خمـین است
فرزند زهرا وارث راه #حسین ست

عباس نعمتی

#یـا_زهرا

Read more
#الله 🇮🇷‌ . . @banifatemeh #غدیر #یـاعلی #یـا_رفیق_من_لا_رفیق_له #شـهید_محسن_حججی #ان_مع_العسر_يسرا #سید_مجید_بنی_فاطمـه #قاسم_سلیمانی #روز_مادر #الله 🇮🇷‌ .
.
@banifatemeh

#غدیر #یـاعلی
#یـا_رفیق_من_لا_رفیق_له
#شـهید_محسن_حججی
#ان_مع_العسر_يسرا
#سید_مجید_بنی_فاطمـه
#قاسم_سلیمانی
#روز_مادر

Media Removed

دلریزه های من... امسال هم اومد و رفت خیلی ها سال پیش بودن اما امسال تو مـیون ما نیستن بـه یـاد محمد حسین محمدخانی شـهید مع حرم باشیم یـادمون باشـه خیلیـا تو این سالها خواستن اکیپ مارو بـه هم بریزن ولی نتونستن بعد مراقب باشیم رابطمون رو خودمون خراب نکنیم و دشمن شاد کن نباشیم خیلیـا تو این سال اومدن و از زندگیمون ... دلریزه های من... امسال هم اومد و رفت
خیلی ها سال پیش بودن اما امسال تو مـیون ما نیستن
به یـاد محمد حسین محمدخانی شـهید مع حرم باشیم
یـادمون باشـه خیلیـا تو این سالها خواستن اکیپ مارو بـه هم بریزن ولی نتونستن بعد مراقب باشیم رابطمون رو خودمون خراب نکنیم و دشمن شاد کن نباشیم
خیلیـا تو این سال اومدن و از زندگیمون رفتن اما همـیشـه خاطره هاشون هستن
خیلیـا دل ما رو سوزوندن اما اشکال نداره ما هم خدایی داریم
خیلیـا بدی اما بازم ما بخشیدیم
امسال با خوبی ها و بدی هاش گذشت
اینده رو دریـابیم کـه از دستمون نره
یـاد اربعین کربلا بخیر، اقا جان بطلب دوباره امسال بیـایم پابوست
امسال خدا یـه عنایتی کرد بـه بنده و انشالله قراره یک ماه دیگه یـه کوچولو بـه زندگیم اضافه بشـه
اخر سالی هم بهم یـه هدیـه داد کـه ازش ممنونم کـه اونو بهم برگردوند
خدایـا شکرت بـه خاطر تمام داده ها و نداده هات
این روز عزیز رو هم بـه مادران ایران عزیزم و مادران شـهدا و مادر نازنین خودم تبریک مـیگم.
عاشق داداشای گلم(حسین احرامـیان، سید علیرضا، سید هادی،شیخ حسین)هم هستم
انشالله سال پر خیر و برکتی داشته باشید هم خودتون هم خانوادتون
انشالله فردا سال تحویل درون حرم حضرت معصومـه دعاگوتون هستم.
یـا حق

Read more

Media Removed

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم فرزند عزیزمان؛ علی جان، اکنون کـه با خون شاهرگ تو، رایحه دفاع از حریم نوامـیس جامعه اسلامـی‌مان، بار دیگر جان گرفته هست و بـه کوری چشم معاندان داخلی و خارجی فرهنگ غنی اسلامـی‌ و فریضه امر بـه معروف و نـهی از منکر، تو بـه نمادی به منظور احیـای این واجب از یـاد رفته بدل شده‌ای، دیگر چه جای ... بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم

فرزند عزیزمان؛ علی جان، اکنون کـه با خون شاهرگ تو، رایحه دفاع از حریم نوامـیس جامعه اسلامـی‌مان، بار دیگر جان گرفته هست و بـه کوری چشم معاندان داخلی و خارجی فرهنگ غنی اسلامـی‌ و فریضه امر بـه معروف و نـهی از منکر، تو بـه نمادی به منظور احیـای این واجب از یـاد رفته بدل شده‌ای، دیگر چه جای تأثر و ناراحتی از فراق تو ای جوان خنده‌روی ما؛‌ دیگر چه جای غم و اندوه از ندیدن سیمای نورانی تویی کـه بذل خون خود را  با ایثار و گذشت از خطای نابخشودنی خاطی‌ای کـه جانت را هدف گرفته بود بـه سرحد کمال رساندی.

شاید بهار کوتاه عمر تو با زنده ماندن معجزه‌آسای تو بعد از جراحتت، چندان افزوده نشد، اما ماندی کـه پیـام‌رسان این اعتقاد راسخ قلبی‌ات باشی کـه اگر هر ملامت‌کننده ناآگاه یـا مغرضی از تو مـی‌پرسید کـه چرا اینگونـه جان برکف، به منظور رهایی ان دینی‌ات از چنگال افرادی غافل عمل نمودی، فریـاد مـی‌زدی کـه « به منظور یک لبخند آقا و رهبرت، سیدعلی عزیز» کـه جانمان بـه فدایش باد چنین کردی.

بگذار که تا رسانـه‌‌های استکباری غرب و نـهادهای ضداسلامـی بین‌المللی حق ما را درون قصاص خطاکاری کـه گل وجود تو را پرپر کرد و در اعمال آن نمایندگان یک خواست عمومـی جامعه اسلامـی ایران هستیم، درون حالی کـه نـه خود و نـه خانواده‌اش هیچ‌گاه متنبه نشدند و بارها درون اظهاراتی نسنجیده دل ما را شکسته‌اند، بـه رسمـیت نشاسد؛ و صد البته خداوند متعال این حق را بر هر ولی مظلومـی کـه به ناروا کشته شود ارزانی کرده و فرموده هست که « فی‌القصاص حیـاة یـا اولی‌الابصار». فرزند شـهیدمان؛ علی‌رغم همـه قصورها، کوتاهی‌ها و گاه دلشکستگی‌هایی کـه طی این 4 سال درون حق ما روا شد، ما نیز بـه تو اقتدا کرده و با استعانت از الطاف خفیـه الهی و با توسل بـه قلب عالم امکان، حضرت بقیة‌الله‌الاعظم ارواحنا‌ له‌الفدا، بـه امـید یک لبخند آقا و رهبرمان حضرت آیت‌الله سیدعلی خامنـه‌ای،‌ بدون ذره‌ای چشم‌داشت مراتب گذشت قاطع و منجز خویش را از حق قصاص خود بـه اطلاع عموم مردم حزب‌الله ایران مـی‌رسانیم.

والسلام علی من اتبع الهدی

پرویز خلیلی_ اعظم مشتاق‌فرد، پدر و مادر شـهید علی خلیلی .
.
منبع: خبرگذاری تسنیم... .
#اینقدر_حرف_توسینم_دارم_که_نمـیدونم_ازکدومش_شروع_کنم_حرف_حرف_
خانواده_ی_علی_هستش_ماچیکاره_باشیم_قربون_کرمت_علی_جان

Read more

Media Removed

قسمتی از وصیتنامـه شـهید ... بـه یگان خودمان هم یک کتانی سالامون، دو پتو و ... بدهکارم بگویید حلال کنند. یک سطل زباله جلوی گردان بود کـه یک روز درون آن یک کاغذ درون حال سوختن انداختم کـه قسمتی از سطل آشغال سوخت و من مسبب آن بودم. این مورد را هم خواهشا درست کنید. درون مجموع از مادر، پدر، برادر و خوبم مـی خواهم ... قسمتی از وصیتنامـه شـهید ... بـه یگان خودمان هم یک کتانی سالامون، دو پتو و ... بدهکارم بگویید حلال کنند.
یک سطل زباله جلوی گردان بود کـه یک روز درون آن یک کاغذ درون حال سوختن انداختم کـه قسمتی از سطل آشغال سوخت و من مسبب آن بودم. این مورد را هم خواهشا درست کنید.
در مجموع از مادر، پدر، برادر و خوبم مـی خواهم کـه مرا کاملا حلال کنید و برایم دعا کنید کـه پاک، سفید و کاملا بنده‌وار درون پیشگاه خدا حاضر باشم و برای مخصوصا حق الناس و تمام حقوقی کـه به گردنم هست دعا کنید کـه از شما انتظار دعای جدی دارم.
راه حق، یعنی راه خدا را درون پیش گیرید و ثابت قدم باشید که تا به خدا برسید.
#شـهيد_يوسف_فدايي_نژاد
#تكاور
#تك_تير_انداز
#يگان_صابرين
#شـهادت

Read more

Media Removed

از غربتمـی بخدا با خبر نشد با خبر ز سوز دلم جز جگر نشد آتش گرفت خانـه ام امّا نـه همچو دل خانـه درون آن زمان؛ چو دلم پر شرر نشد وقتی کـه سوخت در، زنِ آبستنی نبود اینجا زنی ز ضرب لگد بی پسر نشد شد ظلم هرچه بر من و بر خانواده ام امّا زظلم کـرب و بلا بیشتر نشد هر سو دوید من بین شعله ها امّای بـه جانب او ... از غربتمـی بخدا با خبر نشد
با خبر ز سوز دلم جز جگر نشد
آتش گرفت خانـه ام امّا نـه همچو دل
خانـه درون آن زمان؛ چو دلم پر شرر نشد
وقتی کـه سوخت در، زنِ آبستنی نبود
اینجا زنی ز ضرب لگد بی پسر نشد
شد ظلم هرچه بر من و بر خانواده ام
امّا زظلم کـرب و بلا بیشتر نشد
هر سو دوید من بین شعله ها
امّای بـه جانب او حمله ور نشد
پای پیـاده درون پی مرکب دویده ام
با اینـهمـه بریده زتن دست و سر نشد
نــوكـــر نـوشـــت:
دوّمـین بار هست در شـهر نبی، درون سوخته
خانـه ی اَمنی بـه دست یک ستمگر سوخته
ارثِ زهـراییِ این آقـاست کـه کاشانـه اش
بین شـهر مادری چون بیت مادر سوخته
صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين
سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير.. شـهادت بنیـانگذار و رئیس مذهب تشیع، شیخ الائمـه، امام جعفر صادق (ع) بر شیعیـان تسلیت باد....
#بیـاد_شـهید_مع_حرم_عارف_رضوان
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#اللهم_الرزقنا_حـرم
#امام_حسنی_ام #مدینـه #بقیع
#یـارقیـه #یـا_حسین #لبیک_یـا_حسین
#امام_حسین #بین_الحرمـین
#شکر_خدا_که_در_پناه_حسینیم
#همـه_نوکر_حسینیم
#شـهادت_مادرم_افسانـه_نیست
#اسلام #شیعه #محرم #اربعین #صور #سوریـه
#روضه #فاطمـیه #کربلا #نجف
#بیچاره_اون_که_حرم_رو_ندیده
#بیچاره_تر_اون_که_دید_کربلاتو
#عطش

Read more

Media Removed

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❖﷽‌❖ ‌ اَلسَّلامُ عَلَيْكِ اَيَّتُهَا الصِّدّيقَةُ الشَّهيدَةِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ اَيَّتُهَا الرَّضِيَّةُ الْمَرْضـِيَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ اَيَّــتُهَا التَّــقيّةُ النَّــقيـَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ اَيــَّتُهَا الزَّكِيَّةُ الــْفاضِلَةُ، اَلسَّلامُ ... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❖﷽‌❖

اَلسَّلامُ عَلَيْكِ اَيَّتُهَا الصِّدّيقَةُ الشَّهيدَةِ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكِ اَيَّتُهَا الرَّضِيَّةُ الْمَرْضـِيَّةُ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكِ اَيَّــتُهَا التَّــقيّةُ النَّــقيـَّةُ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكِ اَيــَّتُهَا الزَّكِيَّةُ الــْفاضِلَةُ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكِ اَيَّتُهَا الْمَظْلُومَةُ الْبَــهِيَّةُ،
صَلَّى اللهُ عَلَيْكِ وَعَلى رُوحِكِ وَبَدَنِكِ.
‌‌‌‌‌‌
‌‌‌‌

‌‌‌‌‌‌🍃❖شــهــادت جانــســوز و مــظلومانـه حـضـرت
فـاطـمـه زهــرا سلام الله عـلـیـها  را بــه ســــاحــت
مقدس حضرت بقـية الله الأ عظم مــهدی مــوعود
( عجَّل الله تعالى فرجه الشريف ) روحى و ارواح
العالمين لتراب مقدمـه الفداء و شيـعيان حـضرتش
تسـلـیت عرض مينمايیم ❖🍃
‌‌‌
‌‌
‌🍃❖ #حدیث ⤵⤵
‌‌
🍃❖ #کلامکم_نور ⤵⤵
‌‌

قالَت مولاتنا فاطمـه الزهرا ْ علیـها السلام :

إلَیْكُمْ عَنّى ، فَلا عُذْرَ بَعْدَ غَدیرِكُمْ، وَالاَْمْرُ بعد تقْصیركُمْ، هَلْ تَرَكَ ابى یَوْمَ غَدیرِ خُمّ لاِ حَدٍ عُذْوٌ. خطاب بـه مـهاجرین و انصار كرد و فرمود: از من دور شوید و مرا بـه حال خود رها كنید، با آن همـه بى تفاوتى و سهل انگارى هایتان ، عذرى براى شما باقى نمانده هست . آیـا پدرم درون روز غدیر خم براى كسى جاى عذرى باقى گذاشت ؟

خصال : ج 1، ص 173، احتجاج : ج 1، ص 146. : ‌‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌◾ ‌‌❖🍃🌷🍃❖◾


الســّـلامُ عَـلـیـکَ یـا #اُم_ابـیـها؛
یـا #فـاطـمـة_الزهـراء
‌‌
یـاس ما را تبر آزرده خدایـا چه کنم
بین معبر شده پژمرده خدایـا چه کنم

دست خود را روی ریحانـه ی ما کرد بلند
آن حرامـی سِیَه چهره خدایـا چه کنم

تا بـه امروزی مادر ما را اصلاً
آه کوچک شده نشمرده خدایـا چه کنم

مادرم اُم أبیـها جلوی چشمانم
وسط کوچه زمـین خورده خدایـا چه کنم

نظرم بر رُخش افتاد دلم ریخت بـه هم
با رُخی کـه شده خون مُرده خدایـا چه کنم

حس بینایی چشمان خدابینش را
دست سنگینی خدایـا چه کنم

علتش اشک من هست این همـه تکثیر شده
یـا نـه آیینـه ترک خورده خدایـا چه کنم

‌‌
#فاطمـیه_را_عاشورایی_برگزار_کنیم

#شـهید_ولایت_قبرت_کجاست ..

#ای_وای_مادرم


‌‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌◾ ‌‌❖🍃🌷🍃❖◾

‌‌‌‌
🍃✔ طرح #پست_مشترک ‌‌‌
🔹هـمـه ی بزرگواران مـیتوانند درون ایـن طـرح بزرگ
سهیم باشند. به منظور دریـافت مطالب و تصاویر جهت
شرکت درون طرح بـه کانال تلگرام مراجعه بفرمـایید .
(لینک کانال درون قسمت بیوگرافی موجود است)
‌‌‌‌‌‌‌

🍃📱Telegram.me/behesht_razavi 🍃📱 Telegram.me/mazlom_12
‌‌

Read more

Media Removed

دنیـای این روزای من هم قد تن پوشم شده. انقدر دورم از تو کـه دنیـا فراموشم شده دنیـای این روزای من درگیر تنـهاییم شده تنـها مدارا مـی کنیم دنیـا عجب جایی شده #خدا #عشق #زیبا #خوشگل #بازیگر #مادر # # # #پرسپولیس #شـهید #بسیج #175 #طنز #فوتبال #موسیقی #شـهرام ناظری #شجریـان ghalandar ... دنیـای این روزای من هم قد تن پوشم شده.
انقدر دورم از تو کـه دنیـا فراموشم شده

دنیـای این روزای من درگیر تنـهاییم شده

تنـها مدارا مـی کنیم دنیـا عجب جایی شده

#خدا #عشق #زیبا #خوشگل #بازیگر #مادر # # # #پرسپولیس #شـهید #بسیج #175 #طنز #فوتبال #موسیقی #شـهرام ناظری #شجریـان
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
💐💐💐💐💐💐💐💐💐ghalandar yaser

Read more

Media Removed

یک شب سر نماز ، سجده اش خیلی طولانی شد.. مادر بلندش کردو گفت « # تو را بـه خدا این همـه گریـه نکن! آخر تو چه ناراحتی داری؟» و زینب با چشمان سرخش پاسخ داد : «، به منظور #امام_خمـینی گریـه مـی‌کنم، امام تنـهاست! بـه امام خیلی فشار مـی‌آید... بـه خاطر جنگ، مملکت خیلی مشکل دارد. امام بیشتر از همـه غصه مـی‌خورد!...» ... 🌷یک شب سر نماز ، سجده اش خیلی طولانی شد..
مادر بلندش کردو گفت « # تو را بـه خدا این همـه گریـه نکن! آخر تو چه ناراحتی داری؟»
و زینب با چشمان سرخش پاسخ داد : «، به منظور #امام_خمـینی گریـه مـی‌کنم، امام تنـهاست! بـه امام خیلی فشار مـی‌آید... بـه خاطر جنگ، مملکت خیلی مشکل دارد. امام بیشتر از همـه غصه مـی‌خورد!...» .
🌷همـیشـه مـی‌گفت:
« #شـهادت فقط درون جبهه‌های جنگ نیست؛ اگر انسان به منظور خدا کار کند و به یـاد او باشد و بمـیرد، #شـهید است!»
.
🔸 اول فروردین ۱۳۶۱ بود..
پس از اقامـه نماز مغرب ، هنگام بازگشت از #مسجد ، بـه جرم #حجاب توسط #منافقین ربوده شد! بعد از سه روز جستجو نیروهای امنیتی پیکر مطهر او را درون شاهین شـهر کشف د... زینب را با #چادر ش خفه کرده و به شـهادت رسانده بودند...
.
۱۵سال بیشتر نداشت
ولی...
.
#_خیـابان_انقلاب 🌷شـهیده حجاب #زینب_کمایی
.
.
#مرگ_بر_منافق
#زندگی_به_سبک_شـهدا
#دهه_فجر #من_انقلابی_ام
#من_حجاب_را_دوست_دارم
#زندگی_اسلامـی_ایرانی
#_ایرانی
.
.

Read more
این آهنگ #فریدون_فروغی مرا بـه سالهای دور برد... . . . . .روزی کـه از ماموریت برگشته بودی ، همـه را بغل کردی . پیشانی پسرها را بوسیدی. . .مرا نـه! مرا کـه باچشمان اشک آلود ، لحظه بـه لحظه نبودنت را شمرده بودم و دعا خوانده بودم . . . از کنار من گذشتی ، انگار کـه نیستم من ... . شاید براستی ، نبودم ... این آهنگ #فریدون_فروغی مرا بـه سالهای دور برد... . .
.
. .روزی کـه از ماموریت برگشته بودی ،
همـه را بغل کردی .
پیشانی پسرها را بوسیدی.
.
.مرا نـه!
مرا کـه باچشمان اشک آلود ،
لحظه بـه لحظه نبودنت را شمرده بودم و
دعا خوانده بودم .
.
.
از کنار من گذشتی ،
انگار کـه نیستم من ...
.

شاید براستی ، نبودم !
در لغت نامـه ی فرمانده ، #عاشق وجود نداشت ...
.
.
.
.
.
پیـام دادم :
من هم منتظرت بودم ،
مرا هم درون آغوش بگیر ، مثل آنـها ... .

نوشتی :
انشالله!

انشالله یعنی چه؟! ..
.
.برای یک زن عاشق و " انشاءالله " .... ؟!
.
.

سالهاست کـه ما ،
پای انشاالله شما ، .
نشستیم ،
شکستیم ،
و از نو ، برخاستیم ...
.
.

گفتی نگو !
.نگفتیم ...
.
.
.
.
رسم سربازی ،
سکوت هست !
.
. .
. . اما ، چه خوب بلد بودی ،
عاشقان را سرباز کنی !

#شـهید شان ، بمـیرانی ... .
و لبخند بزنی ... .
.

باشد ،
پیروز این مـیدان ، باز هم تو باش ! .
. .
.
.
.
.

من سلحشورانـه ، عاشق مـیمانم !
.

با لباس رزم ، تو را روزی ،
. آنسوی واژه های جنگ و صلح ،
در آغوش مـیکشم ... .
.

و نسلهای بعد ،
خصمانـه ، عشق مـیورزند ...
.
.

چون من ،
چونان یک زن ، مادر ، .
.دلشکسته ،
یک سرباز ...
.
.
.

زنی منتظر ، مـیان دشتها ...
ایستاده با سلاح !
.
همـه مـیدانند کـه از تو ، همـیشـه ، قوی ترم !
چهی از زنی عاشق ، قویتر هست ؟
.
. .
. .
.
. .
و کی کـه در وجودم ، شادمانـه ، نگاهت مـیکرد ! .
هنوز برایت ، دست تکان مـیدهد ،
و هورا مـیکشد .. .
.
. .
.

در لغت نامـه ی تو ،
شادمانی هم ، وجود نداشت ، مرد هیچ! . . .
.

کمـی شاد باش #فرمانده !
.کمـی شاد

#یـا_علی
.
.
.
. . .
#انشالله
بزودی
دیدار .
.
. .
.
.

شاید شما دوستان هم از این آهنگ ، خاطره ای داشته باشید !

#چیستایثربی
#چیستا_یثربی
#چیستا
#ترانـه
#فروغی
#عاشق
بهتر استی نداند فرمانده کیست! جمله ی #تو
#جنگ #سربازی #سرباز #سردار/ایستاده با #سلاح
#یـار_دبستانی_من
#پستچی #رمان
#نشر_قطره
#کتاب #داستان
آنلاین.پستی.حضوری. کتابفروشیـهای مطرح ، الکترونیک
88973351 قطره/ #ناشران
پیج رسمـی
.

#chista_yasrebi
#Novelist
#Poet
#Cinema #poetry #chistayasrebi

@chista_yasrebi.2پیج دوم من

Read more

اول ماه سپردم گره ها را بـه حسین نفس زن کرب و بلا را بـه حسین دستم از گریـه ی ماه رمضان کوتاه هست برسانید منِ بی سر و پا را بـه حسین جور عشاق کشیدن هنر معشوق هست درد بـه ماها، دوا را بـه حسین پنج تن موقع حاجات دو عالم فورا مـی کشانند سرانجام دعا را بـه حسین آدم از خیر بهشتی کـه در آن بود گذشت خوش بـه حالش ... اول ماه سپردم گره ها را بـه حسین
نفس زن کرب و بلا را بـه حسین
دستم از گریـه ی ماه رمضان کوتاه است
برسانید منِ بی سر و پا را بـه حسین
جور عشاق کشیدن هنر معشوق است
درد بـه ماها، دوا را بـه حسین
پنج تن موقع حاجات دو عالم فورا
مـی کشانند سرانجام دعا را بـه حسین
آدم از خیر بهشتی کـه در آن بود گذشت
خوش بـه حالش کـه قسم داده خدا را بـه حسین
من گدای سگ کهفش شدم و مـیدانم
مـی رساند سگ خانـه گدا را بـه حسین
حقم هست از همـه جا رانده شوم غیر حرم
قسم من فقط این هست شما را بـه حسین
ای نسیم سحری وقت گذر حوصله کن
برسان حاجت زوار رضا را بـه حسین
سفره را فاطمـه انداخته و مطمعناً
مـی سپارد محرم دل ما را بـه حسین
مادر آب بخوان نوحه کمـی پیش فرات
تا بمـیـرن همـه پای قتیل الـعـبـرات
نــوكـــر نـوشـــت:
#حـسیـن_جان
شش گوشـه اوج لذت یڪ خواب نوڪرست
وقتی ڪسی شبیـه تو ارباب نوڪرست
صبح علی الطلوع سلام علی الحسین
تسبیح صـبـحـگاهــیِ آداب نوڪرست
صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين
سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام اباعبدالله
#بیـاد_شـهید_مع_حرم_اسماعیل_زاهد_پور
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#یـارقیـه
#یـاحسین
#لبیک_یـا_حسین
#امام_حسین
#قم #کربلا #بین_الحرمـین #نجف
#بیچاره_اون_که_حرم_رو_ندیده
#بیچاره_تر_اون_که_دید_کربلاتو
#عطش
#حب_الحسین_اجننی

Read more

Media Removed

.عزيزان حتما بخونند وصیت نامـه شـهید احمدی روشن: بسم الله الرحمن الرحیم الهی انت کما احب واجعلنی کما تحب الهی هب لی کمال انقطاع الیک سلام و درود خداوند بر ارواح پاک محمد و آل محمد و درود و سلام ما و خدا بـه مولا و آقای عالم حضرت بقیـه‌الله(عج)؛ شـهادت مـی‌دهم کـه خداوند یگانـه هست و محمد خاتم رسولان ... .عزيزان حتما بخونند

وصیت نامـه شـهید احمدی روشن:

بسم الله الرحمن الرحیم

الهی انت کما احب واجعلنی کما تحب

الهی هب لی کمال انقطاع الیک

سلام و درود خداوند بر ارواح پاک محمد و آل محمد و درود و سلام ما و خدا بـه مولا و آقای عالم حضرت بقیـه‌الله(عج)؛ شـهادت مـی‌دهم کـه خداوند یگانـه هست و محمد خاتم رسولان و برترین بنده خداست و علی مرتضی برادر و وصی او بود و فرزندان معصوم مولا، ا بعد از او هستند و تا قیـامت امامت درون خاندان پاک محمد قرار دارد و لاغیر "و رضیت بذلک". درب شـهادت بسته شد. خداوندا دو چیز را لااقل از اختیـار انسان خارج کردی و آن اولی مرگ و دومـی تولد هست که انسان بـه اندازه ذره‌ای درون آن دخالت ندارد. ابتدا خدا را شاکرم کـه به من نعمت وجود را عطا کرد و پس بر آن شاکرم کـه در موجودات از جمله موجوداتی هستم کـه حرکت مـی‌کنند. درون مـیان این موجودات مرا انسان خلق کردی و در مـیان انسان‌ها مرا عاقل خلق کردی و در مـیان عاقل‌ها مرا یکتاپرست خلق کردی، درون مـیان یکتاپرستان مرا مسلمان آفریدی و در مـیان مسلمانان شیعه و در مـیان شیعیـان شیعه‌ی اثنی عشری آفریدی، واى مـیان این شیعه‌ها مرا از ذریـه‌ی زهرا خلق مـی‌کردی و در مـیان آن‌ها از جملهانی بودم کـه مادر و پدرم هر دو سید مـی‌بودند. خداوندا باز هم بگویم بـه من چه دادی؟ چرا؟! مگر من با آن بچه مسیحی و بچه یـهودی و آن کافر چه فرقی داشتم...، خدایـا چه دادی کـه شکرش را به‌جا آوردم؟

Read more

Media Removed

صدام حسین به منظور تحقیر خلبانان ایرانی درون تلوزیون عراق گفت: بـه هر خلبان ایرانی کـه به 50 مایلی نیروگاه بصره نزدیک شود- حقوق یک سال نیروی هوایی عراق را جایزه خواهم داد و 150 دقیقه بعد از مصاحبه صدام- عباس دوران و حیدریـان و علیرضا یـاسینی- نیروگاه بصره را بمباران د. با این عملیـات جواب ... صدام حسین به منظور تحقیر خلبانان
ایرانی درون تلوزیون عراق گفت:
به هر خلبان ایرانی کـه به 50 مایلی نیروگاه بصره نزدیک شود- حقوق یک سال نیروی هوایی عراق را جایزه خواهم داد
و 150 دقیقه
بعد از مصاحبه صدام-
عباس دوران و حیدریـان و علیرضا یـاسینی-
نیروگاه بصره را بمباران د.
با این عملیـات جواب گستاخی صدام داده شد و در حقیقت خود
صدام تحقیر شد .
غروب همان روز خبرنگار رادیو بی بی سی اعلام کرد:

من امروز با آقای صدام حسین رئیس جمـهور عراق، مصاحبه داشتم و ایشان با اطمـینان خاطر
از دفاع قدرتمند هوایی خود درون راه محافظت از نیروگاه ها، تاسیسات و دیگر منابع اقتصادی عراق درون برابر حملات و تهاجم خلبانان ایرانی سخن مـی گفت. ولی من هنوز  مصاحبه او را تنظیم نکرده بودم کـه نیروی هوایی ایران نیروگاه بصره را منـهدم کرد.
اینک جنوب عراق درون خاموشی فرو رفته و چراغ قوه درون بازارهای عراق بسیـارنایـاب و گران شده هست چون با توجه بـه خسارات وارد بـه نیروگاه، که تا چند روز آینده برق وصل نخواهد
شد.
سپس این خبرنگار با لبخندی تمسخر آمـیز گفت:
- البته هنوز فرصتیپیش نیـامده کـه من از صدام حسین سوال کنم چگونـه جایزه خلبانان ایرانی را تحویلخواهندداد.
عباس فرزند محمد ابراهیم، در30/7/1329درشیراز بـه دنیـا آمد.، مادر با شوق فراوان به تربیت او همت گماشت و عباس درون شـهر زیبای شیراز دوران شیرین کودکی را پشت سر نـهاد.
پس از طی دوران طفولیت بـه مدرسه رفت وپس از اخذ دیپلم متوسطه درآزمون ورودی دانشكده خلبانی شركت نمودوپس ازقبولی درون رشته خلبانی بـه تحصیل  اشتغال یـافت.
سال 1351 بعد از اتمام تحصیلات بـه دانشگاه خلبانی نیروی هوایی ارتش رفت، با اتمام دوره مقدماتی جهت ادامـه تحصیل بـه امریکا اعزام شد و با اخذ نشان وگواهی‌نامـه خلبانی بـه ایران بازگشت.
تا از خاک پاک کشور خود محافظت نماید.با آغاز جنگ تحـمـیلی خدمت خود را درون پست افسر خلبـان شـکـاری و معاونت عملیـات فرماندهی پایگاه سوم شکاری نفتی شـهید نوژه ادامـه داد ودر طول سالهای دفاع مقدس بیش از یک
صدسورتی پرواز جنگ انجام داد.
دوران درون تاریخ 7/9/1359 اسكله «الامـیه» و«البکر» را غرق کرد و در عملیـات فتح‌المبین حماسه آفرید.در تاریخ 21/4/1361 عاشقانـه برای انجام مأموریت حاضر شد هدف موردنظر او بغداد بود .او قصد داشت، با ناامن  شـهر از انجام کنفرانس سران کشورهای غیرمتعهد درون این شـهر جلوگیری نماید و مـانع رسیدن صدام بـه اهـ شومـش شود .به همـین علت صاعقه‌وار از سد دفاع هوایی پایتخت عراق گذشت و شـهر را بمباران نمود. 
اما اصابت موشک عراقی باعـث شد، هواپیما آتش بگیرد
#شـهدای_قهرمان
🔴کانال تلگرامـی مارو دنبال کنید

Read more

***اولش فکر کردم چشمای مظلوم #محسن_حججی بعد اون چهره پر صلابت و استوار فقط توی دل من اون آشوبو بـه پا کرده و توی هفته ای کـه مادر بزرگمو از دست دادم کاری کنـه کـه غمـهای خودمو فراموش کنمو شب و روز تصویرش جلوی چشمم باشـه اما بعدش کـه بازخورد مردم رو دیدم فهمـیدم کـه با دل هر انسانی(توجه داشته باشید انسان!!!) همان ... ***اولش فکر کردم چشمای مظلوم #محسن_حججی بعد اون چهره پر صلابت و استوار فقط توی دل من اون آشوبو بـه پا کرده و توی هفته ای کـه مادر بزرگمو از دست دادم کاری کنـه کـه غمـهای خودمو فراموش کنمو شب و روز تصویرش جلوی چشمم باشـه اما بعدش کـه بازخورد مردم رو دیدم فهمـیدم کـه با دل هر انسانی(توجه داشته باشید انسان!!!) همان کرده کـه با دل منـه بی نوا کرده ....
خدایـا... اخه چه چیزی باعث مـیشـه توی قرن حاضر یـه جوان دهه هفتادی بـه همچین درجه و مرتبه و مقامـی برسه کـه شـهادتش به منظور همـه تداعی کننده صحنـه عاشورا باشـه و یـا هنگامـی کـه اسیر #حرامـیان_شامـی مـیشـه و مـیدونـه داره بـه آغوش مرگ مـیره چنان آرامشی توی چهرشـه کـه #اهلا_من_العسل را بـه عینـه تفسیر کنـه ... به منظور اونـها کـه عاشورا رو متعلق بـه ۱۳۰۰ سال پیش مـیدونن و یـا بعضا دعوا بین دو گروه مسلمان به منظور رسیدن بـه حکومت.
و یـا اینکه اثبات کنـه #همت و #باکری #خرازی و #بروجردی و #باقری و .... محدود بـه دهه شصت نبودن و هنوز تموم نشدن
جالبترین جای داستان اینجاست کـه #محسن_حججی توی وصیت نامش نوشته آرزو دارم دوبار شـهید بشم یکبار قبل ظهور آقا و یکبار درون رکاب امام زمان(عج)
یعنی واقعا چی مـیشـه کـه انسان خاکی بـه این درجه مـیرسه #اشرف_مخلوقات

Read more

Media Removed

. روز مادر را بـه مادرانی تبریک مـی گویم کـه چشم بـه در دوخته اند که تا فرزند رشیدشان داخل شود و بگوید سلام مادرم؛ روزت مبارک؛ . #مادر #شـهید_گمنام . پ.ن: مادرم روزت مبارک و هزار سپاس بابت تمامـی زحمت های کـه برای من کشیدی‌. . پ‌.ن: ولادت حضرت فاطمـه زهرا س و روز زن مبارک. . ۱۷ اسفند ۹۶ .
روز مادر را بـه مادرانی تبریک مـی گویم کـه چشم بـه در دوخته اند که تا فرزند رشیدشان داخل شود و بگوید سلام مادرم؛ روزت مبارک؛
.
#مادر
#شـهید_گمنام
.
پ.ن: مادرم روزت مبارک و هزار سپاس بابت تمامـی زحمت های کـه برای من کشیدی‌.
.
پ‌.ن: ولادت حضرت فاطمـه زهرا س و روز زن مبارک.
.
۱۷ اسفند ۹۶

Media Removed

مادر شـهید... . چقد خیـابونا شلوغه! طلافروشیـا لباس فروشیـا و ...همـه دارن سعی مـیکنن بهترین هدیـه رو به منظور مادراشون بخرن و به پابوس برن... اما مادرایی هستن کـه یـه روز و روزگاری کـه حتی من و تو بـه دنیـا هم نیومده بودیم ٬ فرزنداشون رو٬ جیگرگوشـه هاشون رو به منظور آرامش و امنیت ما هدیـه و الان تو بهشت سر سفره مادرسادات ... مادر شـهید...
.
چقد خیـابونا شلوغه! طلافروشیـا لباس فروشیـا و ...همـه دارن سعی مـیکنن بهترین هدیـه رو به منظور مادراشون بخرن و به پابوس برن...
اما مادرایی هستن کـه یـه روز و روزگاری کـه حتی من و تو بـه دنیـا هم نیومده بودیم ٬ فرزنداشون رو٬ جیگرگوشـه هاشون رو به منظور آرامش و امنیت ما هدیـه و الان تو بهشت سر سفره مادرسادات نشستن...
.
بیـایید امشب بـه حکم وفا و عهد مادرفرزندی یـه هدیـه هرچند کوچیک تقدیم روح بلند و عشق بی ریـاشون یم...
.
هرکسی هرچی خودشو مدیون مـیدونـه صلوات...
.

پ.ن: لطفا که تا مـیتونید پخش کنید. اجرتون با مادر....

Read more

Media Removed

به هوای روی ماهت، شده این دلم هوایی ز گناه خسته گشتم، بـه تـو دارم التجـایی تو نیـامدی و من هم، شب و روز گریـه کردم بهی نگفتم اما، چه کشیدم از جدایی سر راه تو نشستم، نظری، اگر چه پستم سر راه با تو جانا، چه خوش هست آشنایی همـه شب نـهاده‎ام سر، چو سگان بر آستانت بپذیر نوکرت را کـه خوشم بـه این گدایی ز بکاء ... به هوای روی ماهت، شده این دلم هوایی
ز گناه خسته گشتم، بـه تـو دارم التجـایی
تو نیـامدی و من هم، شب و روز گریـه کردم
بهی نگفتم اما، چه کشیدم از جدایی
سر راه تو نشستم، نظری، اگر چه پستم
سر راه با تو جانا، چه خوش هست آشنایی
همـه شب نـهاده‎ام سر، چو سگان بر آستانت
بپذیر نوکرت را کـه خوشم بـه این گدایی
ز بکاء صبح و شامت، برسان بـه چشمـهامان
برسان تو قلب ما را بـه شـهید کربلایی
تن شاه بین گودال، شده غارت اراذل
روی نیزه‌‎ای عمامـه، روی نیزه‎ای عبایی
نــوكـــر نـوشـــت:
#آقـا_جـان
کاش مـیشد کـه شبی درون حرمت سر مـی شد
شب جمعه اگرم بود چه بهتر مـی شد
وهمان شب دل ما درون حرم کرب و بلا
فرش راه قدم حضرت مادر مـی شد
صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين
سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... آدینتون معطر بنام منتقم خون اباعبدالله
#بیـاد_شـهید_مع_حرم_ایمان_خزاعی_نژاد
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#اللهم_الرزقنا_حـرم
#امام_حسنی_ام #مدینـه #بقیع
#یـارقیـه #یـا_حسین #لبیک_یـا_حسین
#امام_حسین #بین_الحرمـین
#شکر_خدا_که_در_پناه_حسینیم
#همـه_نوکر_حسینیم
#شـهادت_مادرم_افسانـه_نیست
#اسلام #شیعه #محرم #اربعین #صور #سوریـه
#روضه #فاطمـیه #کربلا #نجف
#بیچاره_اون_که_حرم_رو_ندیده
#بیچاره_تر_اون_که_دید_کربلاتو
#عطش

Read more

Media Removed

. . بارزترین خصوصیت محمود اخلاص بود ، او با جان و دل کار مـی کرد. اگر مادرشان نیمـه های شب تماس مـی گرفتند سر سفره غذا هم بودند،  غذا را رها مـی کرد و با گرسنگی مـی رفت. بـه والدین خود احترام خاصی مـی گذاشت ، من همـیشـه  دعا مـی کنم فرزندانم هم مثل پدرشان شوند. اگری از دوستان مشکلی داشتند با محمود درون مـیان مـی ... .
.
🔸بارزترین خصوصیت محمود اخلاص بود ، او با جان و دل کار مـی کرد. اگر مادرشان نیمـه های شب تماس مـی گرفتند سر سفره غذا هم بودند،  غذا را رها مـی کرد و با گرسنگی مـی رفت. بـه والدین خود احترام خاصی مـی گذاشت ، من همـیشـه  دعا مـی کنم فرزندانم هم مثل پدرشان شوند.
🔸اگری از دوستان مشکلی داشتند با محمود درون مـیان مـی گذاشتند و او از هیچ کمکی دریغ نمـی کرد.
🔸او درون کار بنایی استاد کار بود.
وقت تعطیلات و فراغت از کار اصلی اش، به منظور مردمـی کـه بضاعت مالی اندکی داشتند بنایی مـی کرد.
منزل شان را تعمـیر مـی کرد و اجرتی به منظور کارش طلب نمـی کرد.
.
لینک کانال درون بیو؛
به کانال تلگرامـی شـهدای صابرین بپیوندید.

#شـهید_محمود_رادمـهر
#شـهید #شـهدا #شـهادت #سپاه
#مادر #کارگر #عشق #خانواده #فرزند #همسر
#تکاور #صابرین #مع_حرم #کربلا #خانطومان #حلب

Read more

سخنان تکان دهنده مادر شـهید حدادیـان خطاب بـه مسئولین ‌ پسر من تو سوریـه نشد،تو قلب تهران شد! اگر بـه ما زنـها مـیدانند جمعشان مـیکردیم،شما از زنـها کمترید! ‌ ‌ ‌ #شـهید #شـهدا #ریشوهای_با_ریشـه 🎥🚨سخنان تکان دهنده مادر شـهید حدادیـان خطاب بـه مسئولین

🔴پسر من تو سوریـه نشد،تو قلب تهران شد!
اگر بـه ما زنـها مـیدانند جمعشان مـیکردیم،شما از زنـها کمترید!

‌ ‌
#شـهید #شـهدا
#ریشوهای_با_ریشـه

Media Removed

شـهید مجید شـهریـاری . تاریخ تولد: 1345 . محل تولد: زنجان . تاریخ شـهادت: 8 آذر 1389 . علت شـهادت: ترور . برگرفته از: شـهید علم، ص10 . دانشجو بودیم و مخارج تحصیل و امرار معاش، اقتضا مـی کرد کـه هم زمان با تحصیل،ب درآمد هم داشته باشیم. مجید تدریس خصوصی به منظور دانش آموزان دبیرستانی رو انتخاب ...
شـهید مجید شـهریـاری
.
⬅تاریخ تولد: 1345
.
⬅محل تولد: زنجان
.
⬅تاریخ شـهادت: 8 آذر 1389
.
⬅علت شـهادت: ترور
.
⬅برگرفته از: شـهید علم، ص10
.
دانشجو بودیم و مخارج تحصیل و امرار معاش، اقتضا مـی کرد کـه هم زمان با تحصیل،ب درآمد هم داشته باشیم. مجید تدریس خصوصی به منظور دانش آموزان دبیرستانی رو انتخاب کرده بود.
اما تدریسش خیلی دوام نیـاورد و بعد از یـه مدت رهاش کرد.
گفتم: "چرا دیگه تدریس نمـی کنی؟"
گفت: "بعضی از خانواده ها آداب شرعی رو رعایت نمـی کنن." بعد ادامـه داد: "آخرین روزی کـه برای تدریس رفتم، مادر یکی از دانش آموزهایی کـه بهش درس مـی دادم، بد حجاب بود. چند لحظه پشت درون ایستادم که تا خودشو بپوشونـه، اما دیدم خیلی بی تفاوته. خیلی ناراحت شدم و گفتم: لااقل یـه چادر بیـارید من خودمو بپوشونم! اینو گفتم و از همون جا برگشتم."
.
{سلامتی و تعجیل درون فرج حضرت مـهدی(عج) و شادی روح امام و شـهدا صلواتی عنایت بفرمایید.}
.
هشتک اختصاصی: #مـیخواهم_مثل_تو_باشم
.

Read more

Media Removed

مسابقات قهرمانی باشگاه ها درون سال ۱۳۵۵ بود. مقام اول مسابقات، هم جایزه نقدی مـیگرفت، هم بـه تیم ملی دعوت مـیشد. #شـهید_ابراهیم_هادی درون اوج آمادگی بود و با یک حریف ضعیف بـه فینال رسید. مربیـان مـیدانستند کـه #ابراهیم_هادی قهرمان مـیشود. روی تشک رفتند، هنوز داور نیـامده بود، ابراهیم جلو رفت و با لبخند ... 😍
مسابقات قهرمانی باشگاه ها درون سال ۱۳۵۵ بود. مقام اول مسابقات، هم جایزه نقدی مـیگرفت، هم بـه تیم ملی دعوت مـیشد. #شـهید_ابراهیم_هادی درون اوج آمادگی بود و با یک حریف ضعیف بـه فینال رسید.
مربیـان مـیدانستند کـه #ابراهیم_هادی قهرمان مـیشود.
روی تشک رفتند، هنوز داور نیـامده بود، ابراهیم جلو رفت و با لبخند بـه حریفش سلام کرد و دست داد.
حریف او چیزی گفت کـه متوجه نشدم، اما #ابراهیم سرش را بـه علامت تایید تکان داد.
نفهمـیدم چه شد اما ابراهیم کشتی را خیلی بد شروع کرد!
همش با خونسردی دفاع مـیکرد و حریفش کـه در ابتدا ترسیده بود، جرأت پیدا کرد و مرتب حمله مـیکرد که تا اینکه ابراهیم با سه اخطار، بازنده مسابقه اعلام شد!
حریفش از خوشحالی گریـه مـیکرد. آنقدر از دست ابراهیم عصبانی بودم کـه به درون و دیوار مشت مـیزدم و دعوایش مـیکردم!
او خیلی آرام و با لبخند همـیشگی گفت: اینقد حرص نخور!
بعد سریع رفت.
دیدم حریفش بـه سمتم آمد و گفت:
آقا عجیب رفیق بامرامـی دارید! من قبل مسابقه بـه آقا #ابرام گفتم هوای ما رو داشته باش، مادر پیرم تسبیح بـه دست و برادرام بالای سالن نشستند! کاری کن کـه خیلی ضایع نبازم!
رفیقتون سنگ تموم گذاشت!
با گریـه ادامـه داد: من تازه ازدواج کردم، بـه جایزه نقدی مسابقه هم خیلی احتیـاج داشتم.

#یـار_امام_زمان_اینجوریـه ❤

خدایـا کمک کن #مثل_ابراهیم_باشیم 💚
#اللهم_عجل_لوليك_الفرج 💞

👉 @Ahaadis | احادیث 💯

Read more

Media Removed

🖐مسابقات قهرمانی باشگاه ها درون سال ۱۳۵۵ بود. مقام اول مسابقات، هم جایزه نقدی مـیگرفت، هم بـه تیم ملی دعوت مـیشد. #شـهید_ابراهیم_هادی درون اوج آمادگی بود و با یک حریف ضعیف بـه فینال رسید. مربیـان مـیدانستند کـه #ابراهیم_هادی قهرمان مـیشود. روی تشک رفتند، هنوز داور نیـامده بود، ابراهیم جلو رفت و با لبخند ... 🔴🖐مسابقات قهرمانی باشگاه ها درون سال ۱۳۵۵ بود. مقام اول مسابقات، هم جایزه نقدی مـیگرفت، هم بـه تیم ملی دعوت مـیشد. #شـهید_ابراهیم_هادی درون اوج آمادگی بود و با یک حریف ضعیف بـه فینال رسید.
مربیـان مـیدانستند کـه #ابراهیم_هادی قهرمان مـیشود.
روی تشک رفتند، هنوز داور نیـامده بود، ابراهیم جلو رفت و با لبخند بـه حریفش سلام کرد و دست داد.
حریف او چیزی گفت کـه متوجه نشدم، اما #ابراهیم سرش را بـه علامت تایید تکان داد.
نفهمـیدم چه شد اما ابراهیم کشتی را خیلی بد شروع کرد!
همش با خونسردی دفاع مـیکرد و حریفش کـه در ابتدا ترسیده بود، جرأت پیدا کرد و مرتب حمله مـیکرد که تا اینکه ابراهیم با سه اخطار، بازنده مسابقه اعلام شد!
حریفش از خوشحالی گریـه مـیکرد. آنقدر از دست ابراهیم عصبانی بودم کـه به درون و دیوار مشت مـیزدم و دعوایش مـیکردم!
او خیلی آرام و با لبخند همـیشگی گفت: اینقد حرص نخور!
بعد سریع رفت.
دیدم حریفش بـه سمتم آمد و گفت:
آقا عجیب رفیق بامرامـی دارید! من قبل مسابقه بـه آقا #ابرام گفتم هوای ما رو داشته باش، مادر پیرم تسبیح بـه دست و برادرام بالای سالن نشستند! کاری کن کـه خیلی ضایع نبازم!
رفیقتون سنگ تموم گذاشت!
با گریـه ادامـه داد: من تازه ازدواج کردم، بـه جایزه نقدی مسابقه هم خیلی احتیـاج داشتم.
‌.
#یـار_امام_زمان_اینجوریـه ❤
‌.
خدایـا کمک کن #مثل_ابراهیم_باشیم 💚
#اللهم_عجل_لوليك_الفرج 💞 .

Read more

Media Removed

وقتي بـه خانـه مـی‌آمد ، من ديگر حق نداشتم كار كنم بچه را عوض مـی‌كرد ، شير برايش درست مـی‌كرد سفره را مي‌نداخت و جمع مي كرد و لباس ها را مـی‌شست آن قدر محبت بـه پاي زندگي مـی‌ريخت كه هميشـه بـه او مـی‌گفتم: درسته كه كم مـی‌آيی خانـه ؛ ولي من که تا محبت هاي تو را جمع كنم ، براي يك ماه ديگر وقت دارم. یک بار گفت: من زودتر ... 🚨
وقتي بـه خانـه مـی‌آمد ، من ديگر حق نداشتم كار كنم
بچه را عوض مـی‌كرد ، شير برايش درست مـی‌كرد
سفره را مي‌نداخت و جمع مي كرد و لباس ها را مـی‌شست
آن قدر محبت بـه پاي زندگي مـی‌ريخت كه هميشـه بـه او مـی‌گفتم: درسته كه كم مـی‌آيی خانـه ؛ ولي من که تا محبت هاي تو را جمع كنم ، براي يك ماه ديگر وقت دارم.
یک بار گفت: من زودتر از جنگ تمام مي شوم وگرنـه،
بعد از جنگ بـه تو نشان مي دادم
تمام اين روزها را چه طور جبران مي كردم . .
‌ ‌
🗣 بـه نقل از همسر شـهید محمدابراهیم همت

‌ 🗓 ۱۷ اسفندماه، سالروز شـهادت شـهید #همت
🌸 #ولادت حضرت زهرا سلام‌الله‌علیـها و روز #مادر مبارک


#شـهید #شـهدا
#ریشوهای_با_ریشـه

Read more

Media Removed

از دعـاگـویی اصحاب سحـر زنده‎ دلـم این چه فیضی هست که صاحب نفسانند مرا مستم از ذکر تو و نوکری‎ات شأن من هست باورم نیست کـه از یـار ندانند مـرا این همـه حُسن ندارم کـه تو نشرش دادی کَرَم توست کـه اینگونـه بخوانند مـرا با همـه آبرویم پیش «رئوس الاشـهاد» نکند روز قیـامت بکشانند مـرا من سر زلف، درِ خانـه‎ی ... از دعـاگـویی اصحاب سحـر زنده‎ دلـم
این چه فیضی هست که صاحب نفسانند مرا
مستم از ذکر تو و نوکری‎ات شأن من است
باورم نیست کـه از یـار ندانند مـرا
این همـه حُسن ندارم کـه تو نشرش دادی
کَرَم توست کـه اینگونـه بخوانند مـرا
با همـه آبرویم پیش «رئوس الاشـهاد»
نکند روز قیـامت بکشانند مـرا
من سر زلف، درِ خانـه‎ی زهرا بستم
نگذارید گنـهکار بدانند مـرا
همـه دانند کـه من حیدری و مادری‎ام
مادر من نگذارد کـه برانند مرا
هرچه از دست رود باز فرستد ارباب
که دوباره سر جایم بنشانند مرا
استخوان هم ندهی، کلب حرم مـی‎مانم
به وفاداری تو نیست همانند مرا
ای خوش آن روز کـه در راه دفاع از حرمت
پیش این قافله‎ها خون بفشانند مرا
نکند باز هم از کرب و بلا جا مانم
جز بـه روضه بـه تو آقا نرسانند مرا
نــوكـــر نـوشـــت:
#یـا_ابا_عبدالله_ع
حالـم بـه جز نگـاهِ تـو بهتر نمـی شود
يڪ روز بدون ذڪرِ حسين سر نمـی شود
مـی گریَم از به منظور حرم رفتنم حُسين
نابرده رنج گنـج مُيسـَر نمـی شود
صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين
سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام ارباب بی کفن
#بیـاد_شـهید_مع_حرم_سید_اسدالله_حسینی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#اللهم_الرزقنا_حـرم
#امام_حسنی_ام #مدینـه #بقیع
#یـارقیـه #یـا_حسین #لبیک_یـا_حسین
#امام_حسین #بین_الحرمـین
#شکر_خدا_که_در_پناه_حسینیم
#همـه_نوکر_حسینیم
#شـهادت_مادرم_افسانـه_نیست
#اسلام #شیعه #محرم #اربعین #صور #سوریـه
#روضه #فاطمـیه #کربلا #نجف
#بیچاره_اون_که_حرم_رو_ندیده
#بیچاره_تر_اون_که_دید_کربلاتو
#عطش

Read more

Media Removed

... درون اوایل جنگ وضعیت اعزام نیرو سازوکار درستی نداشت. #شـهید دکتر #چمران خودش شـهر بـه شـهر به منظور جذب نیرو مـی‌رود. وقتی بـه تبریز مـی‌رسد قبل از شـهید آیت‌الله #مدنی درون نمازجمعه سخنرانی مـی‌کند. حسن از جمله آن‌هایی هست که دل مـی‌بازد.... ۵ آبان ماه بود؛ نمـی‌دانم سال ۸۸ یـا ۸۹ مـهمان خانـه‌شان شدیم. مادر فارسی ... ...
در اوایل جنگ وضعیت اعزام نیرو سازوکار درستی نداشت. #شـهید دکتر #چمران خودش شـهر بـه شـهر به منظور جذب نیرو مـی‌رود. وقتی بـه تبریز مـی‌رسد قبل از شـهید آیت‌الله #مدنی درون نمازجمعه سخنرانی مـی‌کند. حسن از جمله آن‌هایی هست که دل مـی‌بازد.... ۵ آبان ماه بود؛ نمـی‌دانم سال ۸۸ یـا ۸۹ مـهمان خانـه‌شان شدیم. مادر فارسی نمـی‌دانست و پسر ارشد زحمت ترجمـه را مـی‌کشید. از سیزده نفری کـه از محله‌شان بـه جبهه رفتند تنـها یک نفر زنده ماند. از دوازده بدن هم هیچ کدام نیـامد(تا همان سال بـه نظرم)
مادرش مـی‌گفت: حسن اصلا خسته نمـی‌شد. از توزیع اعلامـیه درون زمان انقلاب گرفته که تا روزهایی کـه قبل از اعزام بـه جبهه درون کار مـی‌کند. زمانی کـه #امام اعلام جهاد مـی‌کنند، به منظور من گفت من اجازه دادم و گفتم حتما پدرت هم راضی باشد. خودش از پدرش اجازه گرفت، بعداز اجازه پدرش خودم مسجد بردم و ثبت نام‌اش کردم....
بعد از پیروزی عملیـات‌ها حتما بـه من زنگ مـی‌زده و... [مادر بـه گریـه مـی‌افتد...] تاکیدهای مادرش جالب بود: هنوز هم ایستاده‌ایم و امام و رهبر را تنـها نمـی‌گذاریم نـه من نـه دیگر فرزندانم... پ.ن: شرح تصاویر ۱. مادر شـهید
۲. قسمتی از وصیت نامـه کـه در مورد بازگشت پیکرش بود
۳. صفحه انتهایی وصیت‌نامـه
۴. برادرِ شـهید
۵. عکسی کـه از شـهید بـه دیوار خانـه نصب شده بود
#جنگجو #حسن #حسن_جنگجو

Read more

Media Removed

دلم گرفته،بازم چشام بارونیـه،وای،وای،وای خبر آوردن بازم تو شـهر مـهمونیـه،وای،وای؛وای شـهید گمنام سلام،خوش اومدی،مسافر من،خسته نباشی پهلون شـهید گمنام سلام،پرستوی مـهاجر من،صفا دادی بـه شـهرمون وقتی رسیدی همـه جا بوی خوش خدا پیچید،تو مگه کجا بودی؟ وقتی رسیدی کوچه ها نسیم کربلا رسید،تو ... دلم گرفته،بازم چشام بارونیـه،وای،وای،وای

خبر آوردن بازم تو شـهر مـهمونیـه،وای،وای؛وای

شـهید گمنام سلام،خوش اومدی،مسافر من،خسته نباشی پهلون

شـهید گمنام سلام،پرستوی مـهاجر من،صفا دادی بـه شـهرمون

وقتی رسیدی همـه جا بوی خوش خدا پیچید،تو مگه کجا بودی؟

وقتی رسیدی کوچه ها نسیم کربلا رسید،تو مگه کجا بودی؟
وقتی رسیدی همـه جا عطر گل نرگس اومد،مگه با آقا بودی؟

وقتی رسیدی همـه اشکا مثل زهرا(س)مـی چکید،تو مگه کجا بودی؟

شـهید گمنام،دوباره زائرت شدم،وای،وای،وای

شـهید گمنام،بازم کبوترت شدم،وای،وای،وای

شـهید گمنام بگو،بگو بـه من حرف دلت رو،تا کی مـی خوای سکوت کنی!

شـهید گمنام بگو،پس کی مـی خوای فکری به منظور بغض توی گلوت کنی؟

راستی هنوز مادر پیرت تو خونـه منتظره،چرا اینجا خوابیدی؟

راستی مادر نصفه شبا با گریـه از خواب مـی پره،چرا اینجا خوابیدی؟

راستی بابات چند ساله دق مرگ شد و عمرش سر اومد،خدا رحمتش کنـه!

راستیی نیست مادر و حتی یـه دکتر ببره،چرا اینجا خوابیدی؟

خودم مـی دونم،شرمنده پلاکتم،وای،وای

مدیون اشکِ فرزند بی پناهتم،وای،وای

حق داری هر چی بگی،تازه دارم کنار قبرت فکر دقایق مـی کنم!

حق داری هر چی بگی،به روم نیـار گلایـه هاتو خودم دارم دق مـی کنم!

باشـه دیگه کل وصیت هاتو اجرا مـی کنم،تو فقط غصه نخور!

باشـه دیگه دعا برا یوسف زهرا مـی کنم،تو فقط غصه نخور!

باشـه دیگه کاری برا غوغای محشر مـی کنم،تو فقط غصه نخور!

باشـه دیگه فکری برا اشکای رهبر مـیکنم،تو فقط غصه نخور!

Read more

Media Removed

. "مادر" اگر کاری کند .. اهل خانـه هم یـاد مـیگیرند .. ! مثلا اگر "شـهید" شود .. !!! . ما بچه های مادر پهلو شکسته ایم .. ! بی مادریم .. حوصله ی شرح قضیـه نیست .. !!! . آی اهل عالم : .. مادر ما را شـهید د .. !!!!!!!!!!!! . وا اُمّاه . حتما عزای مادرمان محترم شود .. !!! حتما بساط داغ و عزایش علم ... .
"مادر" اگر کاری کند ..
اهل خانـه هم یـاد مـیگیرند .. !
مثلا اگر "شـهید" شود .. !!!
.
ما بچه های مادر پهلو شکسته ایم .. !
بی مادریم ..
حوصله ی شرح قضیـه نیست .. !!!
.
آی اهل عالم : ..
مادر ما را شـهید د .. !!!!!!!!!!!!
.
وا اُمّاه 😭😭😭
.
باید عزای مادرمان محترم شود .. !!!
باید بساط داغ و عزایش علم شود .. !!!
.
ایـام فاطمـیه و شـهادت حضرت فاطمةالزهراء (س) تسلیت باد 💔
.
یـا صاحب الزمان آجرک الله فی مصیبت جدک 💔
.
بچه سیدا سرتون سلامت 💔
.
دوستانتون رو ب جمع ما دعوت کنین 👌🌹
.
•○● دل نوشته های من : س.ف.م.شراره(spark) ●○•
.
#وا_اماه
#ای_وای_مادرم
#ما_بچه_های_مادر_پهلو_شکسته_ایم
#باید_عزای_مادرمان_محترم_شود
#دلشوره_های_زینب_كبری_شروع_شد
#یـا_صاحب_الزمان_آجرک_الله_فی_مصیبت_جدک
#یـا_صاحب_الزمان_آجرک_الله
#آجرک_الله_یـا_صاحب_الزمان
#شـهیده
#فاطمـه
#فاطمـیه
#فاطمـیه_تسلیت
#شـهادت
#شـهادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیـها
#شـهادت_حضرت_فاطمـه_سلام_الله_علیـها
#شـهادت_حضرت_فاطمـه_زهرا
#تسلیت
#سادات
#دل_نوشته
#س_ف_م
#شراره
#spark
#fatemeh
#zahra
#hazratfatemeh
#hazratzahra
#tagyourfriends
.

Read more

Media Removed

به یـاد دو آقازاده شـهید بـه یـاد دو طلبه مجاهد بسیجیـان عارف و دلسوخته "شـهید علی پورمحمدی" "شـهید محمد سعید کشمـیری" . بخشی از وصیتنامـه شـهید کشمـیری : . « ای پدر مـهربانم، خوشا بـه سعادت شما کـه نام فرزندتان را سعید گذاشتید و دعا کنید کـه واقعا سعید بشوم و در مرگ من صبر داشته باشید چون کـه {ان الله ... به یـاد دو آقازاده شـهید
به یـاد دو طلبه مجاهد
بسیجیـان عارف و دلسوخته
"شـهید علی پورمحمدی"
"شـهید محمد سعید کشمـیری"
.
بخشی از وصیتنامـه
شـهید کشمـیری :
.
« ای پدر مـهربانم، خوشا بـه سعادت شما
که نام فرزندتان را سعید گذاشتید
و دعا کنید کـه واقعا سعید بشوم
و درون مرگ من صبر داشته باشید
چون کـه {ان الله مع الصابرین}
و همچنین {والله یحب الصابرین}
.
برای من گریـه نکنید
بلکه بـه خاطر مظلومـیت
حضرت اباعبدالله الحسین {علیـه السلام}
که باتشنـه، وضوی خون مـی‌گیرد
و بـه دیدار معشوق مـی‌شتابد، گریـه کنید
.
اما مادر ندارم کـه برایم گریـه کند
چقدر او دلسوز و مـهربان و پرمحبّت بود
که نام فرزندش را کـه امانتی الهی بود، سعید گذاشت
و حتما او مـی‌دانست کـه باید سعید بشود
و ان‌شاء‌الله بـه سعادتش کـه شـهادت است، خواهد رسید
.
خدایـا؛ گنـه‌کارم و در برابر تو بسیـار ضعیفم
ای خدا؛ تو ما را یـاری کن که تا با مرگ سرخ بـه سوی تو برگردیم »
.
.
هدیـه بـه ارواح مطهر و ملکوتی
شـهید محمدسعید کشمـیری و شـهید علی پورمحمدی
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم أجْمَعِین
.
.
.

Read more

Media Removed

. . . چهارمـین شـهید مع حرم آمل #شـهید_حسین_دارابی امروز درون در زادگاه خود بـه خاک سپرده شد . #کلنا_عباسک_یـا_زینب . #_شـهید . شـهادت زیبا ترین رکن اسلام هست هم هدف والایی کـه در بعد پرده اش نـهاده و هم این کـه چه منفعت هایی کـه برای شخص ندارد درون سرای باقی اما #پدر جان من هنوز کوچک بودم پدر چهره ... .
. .
چهارمـین شـهید مع حرم آمل #شـهید_حسین_دارابی امروز درون در زادگاه خود بـه خاک سپرده شد
.
#کلنا_عباسک_یـا_زینب
.
#_شـهید
.
شـهادت زیبا ترین رکن اسلام است
هم هدف والایی کـه در بعد پرده اش نـهاده و هم این کـه چه منفعت هایی کـه برای شخص ندارد درون سرای باقی
اما
#پدر جان من هنوز کوچک بودم
پدر چهره ام را بنگر
شادابیش را بین
پدر دل تنگ توام
شب ها کـه مادر بر بالینم مـینشیدن
تا من را خواب ناز ببرد
من بـه رویش نمـیاورم اما داستان قصه هایش همـیشـه از مردی آشناست کـه انقدر پاک بود
که خداوند اورا برد پیش خودش
#پدر جان
به از اینجا بـه بعد داستان کـه مـیرسد
من خودم را مـی بـه خواب
چون نمـیخواهم مادر ادامـه اش را تعریف کند
و چشمانش پر از حسرت و اشک شود
من هر شب مـیشنوم کـه بر روی سجاده مـینشیند و با تو صحبت مـیکند
پدر مادر مطمن هست تو پیشش هستی
همـین جا..
در خانـه ..
کنار ما ..
اما دیگر فقط قصه نمـیگویی به منظور کوچکت فقط همـین.. تو با مایی
مادر مـیگوید:
#سنا جان خدا گفته شـهدا عند ربهم یرزقون اند بعد پدرت پیش ماست م
او که تا همـیشـه تکیـه گاه گرم خانواده است
تا همـیشـه..
.
.
.
#فدک_آمل
#شـهدا_شرمنده_ایم
#کلنا_عباسک_یـا_زینب
#شـهید_مع_حرم
#اللهم_عجل_لوليك_الفرج

Read more

Media Removed

#روایتگری_شـهدا سلام درون سالروز وفات حضرت ام البنین سلام الله علیـها مـی خوام از #ام_البنین_های_ایران براتون بگم: . *مادرِ #شـهیدحسن_صفرزاده حسن دانشجوی پزشکی بود و تک پسر خانواده رفت جبهه و شد چون توی معرکه ی جنگ شـهید شده بود ، نیـازی بـه غسل و کفن نداشت و با همون لباس خونی دفنش د وقتی شـهید ... #روایتگری_شـهدا
سلام
در سالروز وفات حضرت ام البنین سلام الله علیـها مـی خوام از #ام_البنین_های_ایران براتون بگم:
.
*مادرِ #شـهیدحسن_صفرزاده
حسن دانشجوی پزشکی بود و تک پسر خانواده رفت جبهه و شد
چون توی معرکه ی جنگ شـهید شده بود ، نیـازی بـه غسل و کفن نداشت و با همون لباس خونی دفنش د
وقتی شـهید رو گذاشتند توی قبر ، مادرش گفت : خودم مـی خوام برم توی قبر و برای بچه ام تلقین بخونم
مادر وارد قبر شد. که تا دستاش رو گذاشت روی ی پسرش ، دید اش پر از خون ه شده است
مادر مـیگه: اون لحظه جگرم آتش گرفت. سرم رو آوردم بالا که تا به خاطر این درد داد ب
اما یـهو چشمم خورد بـه پدر و مادرها ، و جوونایی کـه بالای قبر ایستاده بودند...
با خودم گفتم: اگه من الان از غصه داد ب، دلِ پدر و مادرها خالی بشـه و بچه هاشون رو نفرستن جبهه ، یـا اگه داد ب و این جوونا بترسن و دیگه نرن جبهه از اسلام دفاع کنن ، فردای قیـامت جواب این گناه رو چی بدم...
بغضم رو فرو خوردم . سرم رو بردم کنار گوش پسرِ شـهیدم و آروم گفتم: عزیزم برو! فقط سلام منو بـه حضرت زینب(س) برسون ... زینب(س) خودش مادر شـهیده ، مـی دونـه من چی کشیدم...
.
*مادرِ #شـهیدغلامحسین_توسلی
شب بود کـه غلامحسین اومد خونـه . بهم گفت: مادر برا خداحافظی اومدم ... اون شب برا پسرم ماهی پلو درست کرده بودم. غلامحسین اومد سر سفره نشست و شروع کرد بـه خوردن. اما دیدم توی فکره ... علت رو کـه پرسیدم گفت: مادر! امشب من پیش شما ماهی مـی خورم ، فردا ماهی ها منو مـی خورن ...
پسرم رفت و فردا توی خلیج فارس بـه دست آمریکایی ها شـهید شد ... و هنوز جنازه اش برنگشته ...
.
+ پی نوشت:
دیگه هیچی نمـیگم رفقا
فقط برا ام البنین های کشورمون دعا کنین...
.
راوی: #سید_محمد_علی__زاده
آدرس پیج: @musavi.zade
.

#راوی #طلبه #ام_البنین #مادرشـهید #شـهید

Read more

Media Removed

. دلنوشته #شـهید_مرتضی_عطایی ( #ابوعلی ) به منظور رفیق شـهیدش #شـهید_مصطفی_صدرزاده ( #سید_ابراهیم ) . « امشب اول سلام مـی‌کنم سمت بقیع، بـه چهار مزار بی‌نشانـهء بی‌زائر. بـه جای بقیع، آمده‌ام سر بر خاک تو بسایم، و بلند بلند بر غربت بقیع گریـه کنم. آنگاه بر تو سلام کنم از زبان خودت کـه چون تویی را فقط خودت لایق ... .
دلنوشته #شـهید_مرتضی_عطایی ( #ابوعلی ) به منظور رفیق شـهیدش #شـهید_مصطفی_صدرزاده ( #سید_ابراهیم )
. « امشب اول سلام مـی‌کنم سمت بقیع، بـه چهار مزار بی‌نشانـهء بی‌زائر. بـه جای بقیع، آمده‌ام سر بر خاک تو بسایم، و بلند بلند بر غربت بقیع گریـه کنم. آنگاه بر تو سلام کنم از زبان خودت کـه چون تویی را فقط خودت لایق سلام دادنی: «سلام عیلک یوم ولدتُ»؛ سلام مجاهد، سلام عباس حریم زینب، سلام بسیجی، سلام شـهید، سلام سیدابراهیم.

به جای هدیـه برایت شمع آورده‌‌ام، بسپارم بـه دستانت که تا بقیع روشن نگاهشان داری. آمده‌ام زیـارت مادر بخوانی من گوش کنم، گریـه کنم، استخوان سبک کنم دوری بقیع را. سلام سیدابراهیم، دمت گرم.

دمت گرم بسیجی! بـه راستی کـه تو را، آرزوهایت، راه و مرام و مسلکت را نشناخته‌ایم، شب مـیلادت هم مراسم روضه بـه پا کرده‌ای! تو مـیان خیمـهء اربابی و دوستانت ـ بـه نام تو و به اذن تو ـ درون خانـه‌ات. مـی‌بینی محمدعلی را، مـیان‌داری‌اش را؛ حتماً غرق کیف شده‌ای. چه تناقض قشنگی هست شب مـیلاد و مراسم روضه. سلام سیدابراهیم، شیر مادر حلالت.

شیر مادر حلالت دلاور؛ امسال دلمان به منظور بقیع تنگ شده بود؛ حرامـی‌ها، آشکارا راه حرم را بسته‌اند. دوستانت بـه بوی یـاس بقیع، دور مزارت جمع شده‌اند. آن روزها کـه فکر روز و شبت شده بود بنای هیئت، لابد این روزهای تنـهایی و بی‌پناهی رفقایت را دیده بودی. سلام سیدابراهیم؛ نگاهی، دعایی دلاور.

دلاور! نگاهی، دعایی؛ دلمان پوسید درون دنیـای بدون شما؛ الهی مادرت زنده باشد ـ یـادت هست گفتی دعا کند شـهید شوی؛ گفتی مفیدتری، بامرام چشممان بـه در خشک شد؛ مـیهمان داری، شب مـیلادت، همـه روضه خوانده‌اند، زده‌اند، نایی برایشان نمانده. کجایی؟ دمـی، دقیقه‌ای از مجلس اربابی قدم رنجه کن! بیـا حداقل مـهمان‌هایت را بدرقه کن. سلام سیدابراهیم، کجایی صدرزادهء صدرنشین خیمـهء اربابی.

صدرزادهء صدرنشین خیمـهء اربابی! آقای صدرزاده! کجایی بسیجی؟ انگار از همان لحظهء تولدت انتخاب شده بودی؛ مصطفی شده بودی؛ صدرزاده بودی کـه به صدر نشستی؛ شدی صدرنشین مجلس عشق‌بازان. ما کـه دستمان از ذیل مجلس هم کوتاه است، اصلا ما را چه بـه مجلس عشق‌بازی! بیـا و معرفت نثارمان کن؛ دعایی کن شاید بـه روضه‌های باقر آل عبا، سبک شدیم، اهل پرواز شدیم، پرنده شدیم. دمت گرم، هر وقت از جام سقا مست فیض شدی، نام ما را هم ببر، یـادتت کـه نرفته؟ قول داده بودی. ما را یـاد کن شاید بـه دعای ندبهء فردا صبحی، دست با کرامتی زیر برات شـهادت ما را هم امضا کرد. سلام سیدابراهیم؛ الوعده وفا» .
.
#شـهید_عطایی درون #روز_عرفه ۱۳۹۵ بـه شـهادت رسید.
.
.
#معان_حرم
#فاطمـیون

Read more

Media Removed

بسم الله الرحمن الرحیم . ذلیل بودن بـه از وقیح بودن! کمـی قبل هوای یکی از #رفقای_شـهیدم را کرده بودم. هر چه بـه عهایشُ عهایمان نگاه کردم دلم آرام نشد. خاطراتمان را مرور کردمُ قرآنی خواندم. نـه، افاقه ای نکرد! دنبال چاره ای بودم به منظور این #پریشان_حالی. بـه #مادر_شـهید زنگ زدم. گفتم شاید شنیدن ... بسم الله الرحمن الرحیم
.
🔸 ذلیل بودن بـه از وقیح بودن!

کمـی قبل هوای یکی از #رفقای_شـهیدم را کرده بودم. هر چه بـه عهایشُ عهایمان نگاه کردم دلم آرام نشد. خاطراتمان را مرور کردمُ قرآنی خواندم. نـه، افاقه ای نکرد! دنبال چاره ای بودم به منظور این #پریشان_حالی.
به #مادر_شـهید زنگ زدم. گفتم شاید شنیدن صدای #ام_شـهید و دعای ایشان، #دل_مضطرم را #آرام کند. گوشی را کـه جواب داد کلی چاق سلامتی کردیم. #مادر_شـهید گلایـه ای هم داشت کـه از وقتی پسرم شـهید شده خیلی کم زنگ مـیزنیُ اصلا سری بـه ما نمـی‌زنی. انتظار شنیدن این کلام سنگین را نداشتم. گفتم حاج خانم اجازه بدین حضوری خدمت برسمُ بگم غلط کردم.
مادر شـهید کـه از این حرف من خنده اش گرفته بود، به منظور من خوشحال کننده بود.
دم غروب چند شاخه #گل_نرگس خُ راهی منزل شـهید شدم.
نمـی دانم با دیدن من یـاد شـهیدشان افتاده بودند یـا اینکه خوشحالیشان از حضور مـیهمان و پیچیدن #بوی_نرگس درون حوالی خانـه شان بود.
نشستیم، کلی گفت و گو کردیم. آلبوم کودکی شـهید را آوردن. با ذوق زیـاد ورق مـی زدمُ نگاهشان مـی‌کردم.
از سر شب گذشته بود. داشتم آماده مـی‌شدم که تا رفع زحمت کنم. وقتی داشتم خداحافظی مـی‌کردم مادر شـهید پرسید؛ آقا رامـین، پسرم گفته بود #نرگس دوست دارم؟ حس عجیبی داشتم. با کمـی بعض گفتم نـه مادر جان دیدم فصل فصلِ نرگسِ و چون متهم بودم بـه #بی_معرفتی گفتم چندشاخه گل بچینم براتون.
سید خانم باز خندیدنُ گفتن چقدر جای فلانی خالیـه!
کاش بودُ باز برایم گل مـی‌خرید.
کاش بودُ #کنایـه ها و #طعنـه ها را درون کنار این گل خ ها مـی‌دید.
متحیر بودم!
همـه اش مـی‌گفتم کاش گل نمـی‌خ.
کاش نمـی‌آمدم.
جسارت کردم و سوال کردم منظورتان از طعنـه و کنایـه چیـه مادرجان؟
اشتباهی از من سر زده؟
ایشان #اشک مـی‌ریخت
انگار تمام وجودم را آتش زده بودند. همـینطور کـه با پشت دست و گوشـه #چادر شان اشک هایش را پاک مـی‌کرد گفت: دلم از بعضی ها 《پُرِ》 .
گفتم چرا حاج خانم. چیزی شده مگه؟
فرمودن هنوزم کـه هنوزه بـه گوشمان مـیرسه کـه فلانی با وقاحت تمام مـیگه اینا #معان_اسد هستنُ کلی بـه دلار بهشون #پول که تا برن بجنگن.!!
یکی نیست بهشون بگه آخه #بی_انصافا این لحظه ای کـه پسرم نیست که تا برام #گل بخره رو با چند دلار مـیتونم عوضش کنم.

یـادم نیست چی شد!
اما بی اختیـار درون رو بستمُ رفتم.
آخه طاقت دیدنِ #دل_شکسته_مادر_شـهید رو نداشتم.

#شـهادتم_آرزوست
#شـهدا
#معان_حرم
#گل_نرگس
#رامـین_فرهادی
.

Read more

Media Removed

هنوز بـه یـاد دارم آن روزی را کـه پیراهنت را بـه مادر جوانترین شـهید سبز هدیـه کردی ....هنوز بـه یـاد دارم آن روزهایی کـه دستبند سبز جرمش بـه تنـهایی اعدام بود و زندان تو چطور با صلابت همدلی با مردم و شجاعتت را فریـاد زدی...تو بزدل نیستی بز دل آنکسانند کـه سالهاست نقاب بر چهره دارند که تا مبادا ملت چهره کریـه شان ... هنوز بـه یـاد دارم آن روزی را کـه پیراهنت را بـه مادر جوانترین شـهید سبز هدیـه کردی ....هنوز بـه یـاد دارم آن روزهایی کـه دستبند سبز جرمش بـه تنـهایی اعدام بود و زندان تو چطور با صلابت همدلی با مردم و شجاعتت را فریـاد زدی...تو بزدل نیستی بز دل آنکسانند کـه سالهاست نقاب بر چهره دارند که تا مبادا ملت چهره کریـه شان را بی نقاب ببینند .‌بزدل آن مربیست کـه که از ترس حکومت حکم بـه عدم دعوت مسعود شجاعی داد ....تو به منظور من و مردم سرزمـینم همـیشـه اسطوره شـهامت و همدلی بوده و هستی و مام وطن را سپاسگزارم کـه همچین فرزند رشیدی را بـه دامن دارد ...همـیشـه سرت سلامت اسطوره شـهامت مردم این سرزمـین علی کریمـی ...
@aliiiiiiiikarimi8
#نود
#علی کریمـی

Read more

Media Removed

‏آمد ستاد پشتیباتی ۳ که تا از النگوهای خود را نذر کمک بـه جبهه‌ها کرد و رفت؛ صدایش کردم ، مادر رسید النگو ها را بگیر ، نگاهی کرد: من به منظور ۳ شـهیدم رسید نگرفتم اینـها کـه چیزی نیست مادر سه #شـهید شـهیدان ملا شریفی ‎ #راوی ‎ #سید_ابوالفضل_کاظمـی ‏آمد ستاد پشتیباتی ۳ که تا از النگوهای خود را نذر کمک بـه جبهه‌ها کرد و رفت؛ صدایش کردم ، مادر رسید النگو ها را بگیر ، نگاهی کرد: من به منظور ۳ شـهیدم رسید نگرفتم اینـها کـه چیزی نیست
مادر سه #شـهید شـهیدان ملا شریفی
‎ #راوی ‎ #سید_ابوالفضل_کاظمـی

Media Removed

#فقط_جهت_یـاد_آوری_مسولین سلام بر آنـهایی کـه رفتند که تا بمانند و نماندند که تا بمـیرند ! و تا ابد بـه آنانکه پلاکشان را از گردن خویش درآوردند که تا بی مزار بمانند مدیونیم …. بـه مادر قول داده بود بر مـی گردد … چشم مادر کـه به استخوان های بی جمجمـه افتاد لبخند تلخی زد و گفت : بچه م سرش مـی رفت ولی قولش نمـی رفت …. . گفتند ... #فقط_جهت_یـاد_آوری_مسولین
سلام بر آنـهایی کـه رفتند که تا بمانند و نماندند که تا بمـیرند !
و که تا ابد بـه آنانکه پلاکشان را از گردن خویش درآوردند که تا بی مزار بمانند مدیونیم ….
به مادر قول داده بود بر مـی گردد …
چشم مادر کـه به استخوان های بی جمجمـه افتاد لبخند تلخی زد و گفت :
بچه م سرش مـی رفت ولی قولش نمـی رفت ….
.
گفتند شـهید گمنامـه ، پلاک هم نداشت ، اصلا هیچ نشونـه ای نداشت ؛ امـیدوار بودم روی زیرپیرهنیش اسمش رو نوشته باشـه …
نوشته بود : “اگر به منظور خداست ، بگذار گمنام بمانم”
.
هم قد گلوله توپ بود
گفتن : چه جوری اومدی اینجا ؟
گفت : با التماس !
گفتن : چه جوری گلوله رو بلند مـیکنی مـیاری ؟
گفت : با التماس !
به شوخی گفتن مـیدونی آدم چه جوری شـهید مـیشـه ؟
لبخندی زد و گفت : با التماس !
وقتی تکه های بدنشو جمع مـی ، فهمـیدم چقدر التماس کرده !!! .
.
گردان پشت مـیدون مـین زمـین گیر شد ، چند نفر رفتن معبر باز کنن …
۱۵ساله بود ، چند قدم کـه رفت برگشت ، گفتن حتما ترسیده …
پوتین هاشو داد بـه یکی از بچه ها و گفت : تازه از گردان گرفتم ، حیفه ، بیت الماله و پا رفت !
.
.
مکه به منظور شما ، فکه به منظور من !
بالی نمـی خواهم ، این پوتین های کهنـه هم مـی توانند مرا بـه آسمان ببرند ….
.
کوچه هایمان را بـه نامشان کردیم کـه هرگاه آدرس منزلمان را مـی دهیم بدانیم از گذرگاه خون کدام شـهید هست که با آرامش بـه خانـه مـی رسیم !

زیبایی رمز ماندگاریست و سادگی رمز زیبایی …
شـهدا چه ساده و زیبا بودند !

انتظار را حتما از مادر شـهید گمنام پرسید
ما چه مـیدانیم دلتنگی غروب جمعه را ؟

مادر پول و طلاهاشو داد و از درون ستاد پشتیبانی جنگ خارج شد مسوول مربوطه فریـاد زد : مادر رسیدتون !!!
مادر خندید و گفت : من به منظور دوتا پسرم هم رسید نگرفتم ….

Read more

Media Removed

﷽ . [خستـه از دوران پنـــــاه آورده ام......] . . ایـن دل مــرده ی مـن را تـو بیـا احیـا کـن زِ سَـرِ لطـف نگاهـی بـه مَـنِ رســــــوا کـن.... . . . . #بـه_کسم_مکن_حواله... #کـه_بجـز_تـو_کـس_نـدارم... #هنوز_باورم_نمـیشـه............... #حــرم_ابالحســن_حضرت_حیـــدر_علیـه_السلام... #باباجانمــــــــــــــــــون.... #مادرم_فاطمـه_باشد_پدرم_شاه_نجف #هر_دو_عالم_به_‌فدای_پدر_و_مادر_من... #امضای_برات_از_طرف_شـهــــــدا... #شـهید_رسول_‌خلیلی... #شـهید_نوید_صفری..... #شـهید_مسعود_عسگری....... #نائب_الزیـاره_خاص_خودشون_و_خانوادشون...️ #و_شمـــا... #یـاعلــــــــــــــــــــــــــــــی
.
[خستـه از دوران پنـــــاه آورده ام......]
.
.
ایـن دل مــرده ی مـن را تـو بیـا احیـا کـن
زِ سَـرِ لطـف نگاهـی بـه مَـنِ رســــــوا کـن....
.
.
.
.
#بـه_کسم_مکن_حواله...
#کـه_بجـز_تـو_کـس_نـدارم...
#هنوز_باورم_نمـیشـه...............
#حــرم_ابالحســن_حضرت_حیـــدر_علیـه_السلام...
#باباجانمــــــــــــــــــون....💖
#مادرم_فاطمـه_باشد_پدرم_شاه_نجف
#هر_دو_عالم_به_‌فدای_پدر_و_مادر_من...
#امضای_برات_از_طرف_شـهــــــدا...
#شـهید_رسول_‌خلیلی...
#شـهید_نوید_صفری.....
#شـهید_مسعود_عسگری.......
#نائب_الزیـاره_خاص_خودشون_و_خانوادشون...❤️
#و_شمـــا...😊
#یـاعلــــــــــــــــــــــــــــــی

Media Removed

. شعری بسیـار زیبا بـه اسم ((انار)) بخونید و لذت ببرید. . عاشق شده هست دانـه بـه دانـه هزار بار دل خون و چاک و برافروخته انار فریـاد بی صداست ترک های پیکرش از بس کـه خورده خونِ دل از دست روزگار پاشیده رنگ سرخ بـه پیراهنِ خزان بسته حنا بـه پینـهء دستان شاخسار درون سرزمـین گرم،انار آتشین شود یـاقوت ... .
شعری بسیـار زیبا بـه اسم ((انار)) بخونید و لذت ببرید.
.
عاشق شده هست دانـه بـه دانـه هزار بار
دل خون و چاک و برافروخته انار

فریـاد بی صداست ترک های پیکرش
از بس کـه خورده خونِ دل از دست روزگار

پاشیده رنگ سرخ بـه پیراهنِ خزان
بسته حنا بـه پینـهء دستان شاخسار

در سرزمـین گرم،انار آتشین شود
یـاقوت را مـی آورد آتشفشان بـه بار

با دست خود بـه حوصله پنـهان نموده است
یک دانـه از بهشت درون او آفریدگار

آن مـیوه ای کـه ساخته تسبیحی از خودش
شُکر هست بر زبانش، فی الیل و النـهار
آن مـیوه ای کـه فاطمـه آن را طلب نمود
چون باب مـیل اوست شد این مـیوه تاجدار

آن بانویی کـه نام خودش شعر مطلق است
در وصفش استعاره نیـاید بـه هیچ کار

نامـی کـه داده هست به زن قیمتی دگر
نامـی کـه داده هست به مردان هم اعتبار

آن نام را مـی آورم ،اما نـه بی وضو
دل را بـه آب مـی ،اما نـه بی گدار

جبر آن زمان کـه پشت درون خانـه اش نشست
برخاست آن قیـامت عظمـی بـه اختیـار

رفت آنچنان کـه از نفس افتاد جبرئیل
گویی محمد هست به معراج رهسپار

شد عرصه گاه تنگ ،ولی ماند پشت در
چون ماندن علی بـه اُحد ماند، استوار

برگشت زخم خورده ،ولی فاتح نبرد
چون بازگشت حمزه از آشوب کارزار

در خون خضاب شد تن یـاران بعد از او
آنـها کـه نام "فاطمـه" را مـیزنند جار

من از کدام یک بنویسم کـه بوده اند
حجاج ها بـه ورطه ء تاریخ بی شمار

آنـها کـه با غرور نوشتند ساختیم
دریـاچه های احمری از خونِ این تبار

از کربلا بـه واقعه فَخ رسیده ایم
از عمق ناگوار ترین ها بـه ناگوار

محمود غزنوی بـه عداوت مگر نساخت
از استخوان فاطمـیان چوبه های دار

بوسهل زوزنی بـه شرارت هنوز هم
محکوم مـی کند حسنک را بـه سنگسار

در لمعه الدمشقیـه جاریست همچنان
خون شـهید اول و ثانی چون آبشار

اما هنوز هم بـه تأسی ز فاطمـه
نام علیست روی لبِ شیعه آشکار

بیت از هلالی جُغتایی نشسته است
از آن شـهید شیعه بـه ذهنم بـه یـادگار.
.
"جان خواهم از خدا نـه یکی،بلکه صد هزار
تا صد هزار بار بمـیرم به منظور یـار"

فرق هست ،فرق فاحشی از حرف که تا عمل
راه هست ،راه بی حدی از شعر که تا شعار

اینک معان حرم شعله پرورند
تا درون بیـاورند از آن دودمان دمار

با تیغ آبدیده ای از نوع اعتقاد
با اعتقاد محکمـی از جنس ذوالفقار

زهراست مادر من و من بی قرار او
آن نام را مـی آورم آری بـه افتخار

آن بانویی کـه وقت تشرف بـه رستخیز
پیغمبران پیـاده مـی آیند و او سوار

فریـاد مـی زنند کـه سر خم کنید ،هان
تا از صراط بگذرد آیـات سجده دار

هرجا نگاه مـیکنم آنجا مزار اوست
پنـهان و آشکار چنان ذات کردگار‌

اینـها کـه گفته ایم یکی بود از هزار
اما هنوز شیعه مصمم،امـیدوار....
.
#سید_حمـیدرضا_برقعی

Read more

Media Removed

. . بسم ربِ الشـهید ؛ اولِ کار یک روایت بگویم از شخصی قالَ رزمنده ای کـه جامانده : هرکسی لایق #شـهادت نیست بچه بازی کـه نیست دادنِ جان جگری همچو شیر مـیخواهد منِ بی عرضه ادعا دارم هرکسی لایق #شـهادت نیست نیمـه شب/ #مستند/ #روایتِ_فتح آلیـاژِ صدای #آوینی با همان لحن خاص مـیفرمود : هرکسی لایق ... .
.
بسم ربِ الشـهید ؛ اولِ کار
یک روایت بگویم از شخصی
قالَ رزمنده ای کـه جامانده :
هرکسی لایق #شـهادت نیست

بچه بازی کـه نیست دادنِ جان
جگری همچو شیر مـیخواهد
منِ بی عرضه ادعا دارم
هرکسی لایق #شـهادت نیست

نیمـه شب/ #مستند/ #روایتِ_فتح
آلیـاژِ صدای #آوینی
با همان لحن خاص مـیفرمود :
هرکسی لایق #شـهادت نیست

به #دوکوهه رسیدم و گشتم
روی دیوار یـادگاری بود
خیره شد چشم من بـه این جمله :
هرکسی لایق #شـهادت نیست

حرف من را #مجیدِ_پازوکی
در #تفحص نشاند و بر کرسی
روی مـین پیکرش تلاوت کرد :
هرکسی لایق #شـهادت نیست

سابقه جای خود ! #خمـینی (ره) گفت :
که ملاک حال فعلیِ فرد است
#طیب و #شاهرخ نمونـه ی آن ؛
هرکسی لایق #شـهادت نیست

بین فرزندهای یک خانـه
هر گلی دارد عطری و اما !
#مادرِ یک #شـهید مـیداند
هرکسی لایق #شـهادت نیست

چشم فرزند یک #شـهید افتاد
جلوی مدرسه بـه باباها !
بهر تسکین درد خود مـیگفت :
هرکسی لایق #شـهادت نیست

به اسیری کـه آمده گفتند :
ای مـهاجر بگو ز احوالت
با دلی خون و چشم گریـان گفت :
هرکسی لایق #شـهادت نیست

شـهرک غرب/ #فتنـه_گر/خودرو
یک #بسیجی کف زمـین له شد
سال هشتاد و هشت فهمـیدیم
هرکسی لایق #شـهادت نیست

روح پاک #علی_خلیلی شاد
خون ز رگهای غیرتش پاشید
غرق خون مثل #مرد ثابت کرد
هرکسی لایق #شـهادت نیست

کاروان #معان_حرم ؛
چشم امـیدِ من بسوی شماست
آه ؛ یـادم نبود این نکته :
هرکسی لایق #شـهادت نیست...
.
.

Read more

Media Removed

حسین قدیـانی فعال رسانـه ای طی یـاداشتی درون کانال تلگرام خود نوشت: . جناب آقای کیـانیـان! ما حتی روز شـهادت پدرمان هم، نـه تنـها آب خوش از گلوی‌مان پایین رفت، بل‌که جز زیبایی هیچ ندیدیم! . . اولا لطف کنید و کم‌کاری این دولت و آن دولت را پای نظام ۴۰ ساله ننویسید! . . ثانیـا لطف کنید و کمـی هم گوش هم‌کاران‌تان ... حسین قدیـانی فعال رسانـه ای طی یـاداشتی درون کانال تلگرام خود نوشت:
.
جناب آقای کیـانیـان! ما حتی روز شـهادت پدرمان هم، نـه تنـها آب خوش از گلوی‌مان پایین رفت، بل‌که جز زیبایی هیچ ندیدیم!
.
.
اولا لطف کنید و کم‌کاری این دولت و آن دولت را پای نظام ۴۰ ساله ننویسید!
.
.
ثانیـا لطف کنید و کمـی هم گوش هم‌کاران‌تان را بگیرید که تا دیگر با سوءاستفاده از محبوبیت خود، رأی و شکم مردم را یک‌جا ندزدند!
.
.
ثالثا لطف کنید و خستگی خود را پای همـه‌ی مردم ننویسید! رابعا لطف کنید و شعار بی‌خود ندهید!
.
.
خیلی از اوضاع شاکی هستید، بیـایید از یک‌جا شروع کنیم ناظر بر اصلاح امور و تحقق بیشتر عدل!
.
.
در آخرین انتخابات ریـاست جمـهوری، آقای قالیباف، آقای روحانی را معطوف بـه خانـه‌ی رئیس قوه‌ی مجریـه، متهم بـه رانت و ویژه‌خواری کرد! بیـایید با بهره از نفوذی کـه دارید، از قوه‌ی قضائیـه بخواهید ضمن رسیدگی بـه کم و کیف این موضوع، یـا قالیباف را بـه علت اهانت بـه روحانی، محکوم کنند یـا خانـه‌ی شیخ‌حسن را از وی بگیرند!
.
.
ما پرویز پرستویی نیستیم و اساسا بازیگر مقابل شما درون هیچ فیلمـی نیستیم! والله بخشی از گرفتاری‌های جامعه، سر همـین هست که امثال حضرت‌عالی، با ما مردم هم بازی مـی‌کنید! من حالا بنا ندارم درون این مختصر، اشاره بـه مصداق کنم کـه چگونـه هم از توبره مـی‌خورید و هم از آخور اما گیرم لازم باشد علیـه همـه‌ی این ۴۰ سال، رسما انقلاب کرد!
.
.
قبول کنید شما، نـه مردش هستید و نـه اهلش! من اما بی‌هیچ هراسی و خیلی هم منطقی، از قاضی‌القضات مملکت خواهانم یـا قالیباف را بیندازد زندان بـه علت توهین وقیحانـه بـه رئیس‌جمـهور و یـا رئیس‌جمـهور را بـه علت ویژه‌خواری درون تهیـه‌ی مسکن! و شما جناب کیـانیـان! همان بـه فیلم بازی کنی و جامعه را فیلم خودت نکنی! آخرش هم شما و حاج‌کاظم و عباس، صحیح و سالم ماندید اما هنوز هم جانباز شیمـیایی دارد درد مـی‌کشد! حضرت شاسی‌بلند! جوری از این ۴۰ سال ننال کـه کأنـه ۳۰ سالش را با گاز خردل درون سپری کرده‌ای!
.
.
ادای قهرمان را درآوردی و پولت را گرفته‌ای و پزت را داده‌ای و کلی هم خاطره تعریف کرده‌ای از رفاقتت با رهبر مشـهدی ۳۰ سال از همـین ۴۰ سال! و مادر من درون همـه‌ی این مدت، همسر شـهید بود و برنج هم مـی‌خریدیم، بودند همسایگانی کـه زخم‌زبان سهمـیه بزنند بـه ما! شگفتا!
.
.
گریـه‌ی ما را هم تو مـی‌کنی! و داد ما را هم تو مـی‌زنی! سخنانت فیلم خوبی بود! پفک خوردیم و کلی خندیدیم! حالا این‌ها را ول کن! خیلی اگر ذله شدی از این ۴۰ سال، بیـا و عوض حرف کیلویی، متین و مستند، خواهان محاکمـه‌ی یکی از این ۲ گردن‌کلفت شو! روحانی یـا قالیباف! مردش هستی؟!

Read more

Media Removed

شرر زهـر جفا سوخته پا که تا سر من آب گردید چو شمعی همـه ی پیکر من این نـه اشک هست که بسته ره دیدار بـه من دل من سوخته ریزد ز دو چشم تر من شیون ناله بلند هست به غم خانـه ی ما یـا حسن گوید و بر سر بزند من یک طرف قاسم و عباس بـه خود مـی پیچند یک طرف نیز حسین اشک فشان درون بر من جگرم درون دل تشت هست و همـه مـی بینند کـه چه آورده ... شرر زهـر جفا سوخته پا که تا سر من
آب گردید چو شمعی همـه ی پیکر من
این نـه اشک هست که بسته ره دیدار بـه من
دل من سوخته ریزد ز دو چشم تر من
شیون ناله بلند هست به غم خانـه ی ما
یـا حسن گوید و بر سر بزند من
یک طرف قاسم و عباس بـه خود مـی پیچند
یک طرف نیز حسین اشک فشان درون بر من
جگرم درون دل تشت هست و همـه مـی بینند
که چه آورده غم کوچه و سیلی سر من
کی رود یـاد من آن روز کـه آن شوم پلید
بست درون کوچه ی غم راه من و مادر من
مادر از ضربت سیلی چو گل افتاد بـه خاک
از همان لحظه شکسته همـه بال و پر من
نــوكـــر نـوشـــت:
#حـسن_جــان
مثل حسین، شاعر و نقاش و روضه خوان نداشت
مثل حسین، فرشچیـان و محتشم نداشت
از کل خانواده ی خـود مـادری تر است
تاریخ گفته مـادر او هم حـرم نداشت
صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين
سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... دوشنبتون امام حسنی (ع)
#بیـاد_شـهید_مع_حرم_علی_پرورش
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#اللهم_الرزقنا_حـرم
#امام_حسنی_ام #مدینـه #بقیع
#یـارقیـه #یـا_حسین #لبیک_یـا_حسین
#امام_حسین #بین_الحرمـین
#شکر_خدا_که_در_پناه_حسینیم
#همـه_نوکر_حسینیم
#شـهادت_مادرم_افسانـه_نیست
#اسلام #شیعه #محرم #اربعین #صور #سوریـه
#روضه #فاطمـیه #کربلا #نجف
#بیچاره_اون_که_حرم_رو_ندیده
#بیچاره_تر_اون_که_دید_کربلاتو

Read more

Media Removed

. بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیم . نقش تربیتی مادر درون زندگی اهل بیت علیـهم السّلام . یکی حتما باشـه کـه ! . این خانم پر عظمت قبل از اینکه مادر چهار شـهید کربلاء حضرت عباس ، حضرت عبداللّه ، حضرت جعفر و حضرت عثمان علیـهم السّلام باشد ، مادر حسنین و زینبین علیـهم السّلام بوده که تا یکی باشـه جای مادرمون ... .
بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیم
.
نقش تربیتی مادر درون زندگی اهل بیت علیـهم السّلام
.

یکی حتما باشـه کـه !
.
این خانم پر عظمت قبل از اینکه مادر چهار شـهید کربلاء حضرت عباس ، حضرت عبداللّه ، حضرت جعفر و حضرت عثمان علیـهم السّلام باشد ، مادر حسنین و زینبین علیـهم السّلام بوده
تا یکی باشـه جای مادرمون حضرت زهرا سلام اللّه علیـها رو پر کنـه.
.
.
.
نقش تربیتی مادر درون تشیع.
.
مادرای عزیز!
بچه شیعه ی همـیشگی و مادر امروز!
.
مقدس اردبیلیو علمای دیگه ، نونواهای شـهر رو افرادی مـیذاشتن کـه زیـارت عاشورا و حدیثاء بلد باشن کـه نون دست مردم مـیدن ..... .
.
شما بعنوان مربی خانواده مـیخواین چیکار کنید ؟ من نمـیدونم.
شماها کـه بهشت زیر پاتونـه.
.
اوضاع جامعه خیلی خیلی بی ریخته
.
.
.
.
از بین فرزندان شـهیدشون ، یک فرزندی دارند بنام ابالفضل العباس سلام اللّه علیـه کـه حجت خدا و امام و ارباب ما حضرت اباعبداللّه الحُسَین سلام اللّه علیـه فرمودند :
ای عباس! جان من فدای تو ای برادرم.
.
.
.
و چند سندی هست کـه مـیگن این خانم باعظمت و عالی مقام ، بخاطر رسوایی بنی امـیّه ، توسط این قوم جهنمـی مسموم و به شـهادت رسیدند.
.
.
.
حضرت مادر! شفیع ما مـیشین؟ ما نوکر پسرتونیم.
.
.
.
.
.

Read more

Media Removed

_ _ _ بسم رب الشـهداء و الصدیقین سکانس شماره پنج: وقتی حتما از درس گرفتنـها درس بگیریم. تصویر یک سکانس الهی کـه تمام ملکوت اعلی بـه تماشایش ایستاده است. حتما نگاه کنی و یـاد بگیری چگونـه مـی توان زینبی (س) بودن را تمرین کرد. چگونـه مـیتوان از نسل فاطمـه بود و فاطمـی بود... منبع: @mehrbanooo57 . . .فاطمـه( ... _ _ _
بسم رب الشـهداء و الصدیقین

سکانس شماره پنج:
وقتی حتما از درس گرفتنـها درس بگیریم.

تصویر یک سکانس الهی کـه تمام ملکوت اعلی بـه تماشایش ایستاده است.

باید نگاه کنی و یـاد بگیری چگونـه مـی توان زینبی (س) بودن را تمرین کرد.

چگونـه مـیتوان از نسل فاطمـه بود و فاطمـی بود... منبع: @mehrbanooo57
.
.
.فاطمـه( شـهید عماد مغنیـه) مـی گوید: مادر من یک زن فوق العاده است. خبر شـهادت بابا کـه رسید رفت و دو رکعت نماز خواند. همـه ما را آرام کرد. بدون اینکه حرفی مستقیم بـه ما بزند وقتی دید درون مواجه با پیکر بابا بی تاب شده ایم خطاب بـه بابا گفت الحمدالله کـه وقتی شـهید شدیی خانواده ات را بـه اسارت نگرفت و به ما جسارت نمـی کند. همـین یک جمله ما را آنقدر خجالت داد کـه آرام شدیم. بعد خودش رفت و وقتی مراسم تشییع برگزار مـی شد یک ساعت درون قبری کـه برای بابا آماده کرده بودند ماند و قرآن و زیـارت عاشورا خواند.

خبر شـهادت جهاد را هم کـه شنید همـین طور. دلم سوخت وقتی دیدمش. مثل بابا شده بود. خون ها را شسته بودند ولی جای زخم ها و پارگی ها بود. جای کبودی و خون مردگی ها. تصاویر شـهادت و بابا و جهاد با هم یکی شده بودند و یک لحظه بـه نظرم رسید من دیگر نمـی توانم تحمل کنم. باز مادر غیر مستقیم آرام کرد من و مصطفی را وقتی صورت جهاد را بوسید و گفت : (ببین دشمن چه بلایی سر جهادم آورده. البته هنوز بـه ارباً اربا نرسیده.) باز خجالت آراممان کرد.

منبع:http://hajimad.mihanblog.com/post/46

هشتگ:
#شـهید #عماد ...
#زینب_(س)
#بانوی_انقلابی

Read more

Media Removed

. درون گلستان شـهدای اصفهان درون قطعه شـهدای کربلای پنج مزار شـهیدیست کـه مادرش هر روز آن را با اشک دیده شست و شو مـی‌داد . هوا سرد یـا گرم، بارانی  یـا آفتابی برایش فرقی نمـی‌کرد .  از بعد شـهادت پسرش پایش را از اصفهان بیرون نگذاشته بود ، روز‌ها با لباس مشکی اش بـه دیدن تک پسرش مـی‌رفت. تک پسری بـه نام مسعود دانشجوی ... .
در گلستان شـهدای اصفهان درون قطعه شـهدای کربلای پنج مزار شـهیدیست کـه مادرش هر روز آن را با اشک دیده شست و شو مـی‌داد . هوا سرد یـا گرم، بارانی  یـا آفتابی برایش فرقی نمـی‌کرد .  از بعد شـهادت پسرش پایش را از اصفهان بیرون نگذاشته بود ، روز‌ها با لباس مشکی اش بـه دیدن تک پسرش مـی‌رفت.

تک پسری بـه نام مسعود دانشجوی رشته مکانیک دانشگاه صنعتی اصفهان

سنگ مزار مسعود را همـیشـه با پارافین تمـیز مـی‌کرد، رنگ و روی این سنگ با دیگر سنگ‌های این قطعه شاهد این ماجرا هست همـیشـه علاوه بر سنگ مزار مسعود چند مزار اطراف را هم تمـیز مـی‌کرد و مـی‌گفت : “اینا همسایـه‌های مسعود من هستن …” #نشر_شـهید_کاظمـی‌ درون سال ۱۳۹۱ با رونمایی از کتاب #تک_پسر بـه نویسندگی سرکار خانم نسیبه استکی مخاطبان بسیـاری را پای صحبت‌ها و خاطرات این مادر شـهید آورد.

و امروز مادر این شـهید بعد از ۳۲ سال بـه فرزند شـهیدش پیوست.

مسعود فرمانده گردان نبود ، ولی تدبیر و تیزهوشی اش بـه اندازه ی یک فرمانده ی لشگر بود. خودش دوست داشت کارهایش را درون گمنامـی‌انجام بدهد. مثل آچار فرانسه بود. همـه کار مـی‌کرد ولی اسم و نامش درون هیچ جایی بنود.
بعد از شـهادتش ، حاج صادقی فرمانده ی گردان درون موردش گفت: ‹‹مسعود فرمانده ی گردان گمنام بود. من او را خیلی دیر شناختم. لیـاقت او بیشتر از این حرف‌ها بود.›› به منظور همـین هم روی مزارش نوشته اند فرمانده گردان یـازهرا(س). منبع : کتاب تک پسر ، خاطرات #شـهید_مسعود_آخوندی
#شـهید_آخوندی

Read more

‍ . این اواخر درون #فضای_مجازی از نظر #فرهنگی بسیـار فعال بود، مـی‌گفت #مقام_معظم_رهبری وقتی کـه فرموده‌اند : «جواب #کار_فرهنگی_باطل ، #کار_فرهنگی_حق است.» تکلیف ما را درون انجام #کار_فرهنگی روشن کرده‌اند و ما نباید این #عرصه_فرهنگی را خالی بگذاریم و واقعا #دغدغه اش #کار_فرهنگی بود. . . . #شـهید ... ‍ .
این اواخر درون #فضای_مجازی از نظر #فرهنگی بسیـار فعال بود، مـی‌گفت
#مقام_معظم_رهبری وقتی کـه فرموده‌اند :
«جواب #کار_فرهنگی_باطل ، #کار_فرهنگی_حق است.»
تکلیف ما را درون انجام #کار_فرهنگی روشن کرده‌اند و ما نباید این #عرصه_فرهنگی را خالی بگذاریم و واقعا #دغدغه اش #کار_فرهنگی بود.
.
.
.
#شـهید #مع_حرم #محسن_حججی
متولد #بیست_و_یک_تیر 1370 #نجف_آباد #اصفهان
شـهادت #هجده_مرداد 1396 #سوریـه
یـادگار شـهید
#علی اقا #هجده_ماهه ( متولد 24 فروردین 1395 )
.
.
همسر #شـهید_محسن_حججی
.
مرتب سر #نماز #دعا مـی‌کردم و از خداوند مـی‌خواستمـی را درون زندگی من قرار بدهد کـه #حضرت_زهرا (س) تاییدش کرده باشد.
.
.
.
همـیشـه دست پـدر و مـادرش را مـی بوسید.
من درون این مدت چهار پنج سالی کـه با ایشان زندگی کردم، یک بار کوچک ترین بی‌احترامـی را از طرف آقا محسن نسبت بـه #پدر_و_مادر ش ندیدم.
نـه فقط پدر و مادر خودش کـه حتی نسبت بـه پدر و مادر من نیز این بزرگ‌ و #احترام را داشت.
.
.
https://telegram.me/shohada_sharmandeh_im
.
.
#اللهم_صل_على_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
#شـهدا_شرمنده_ایم_مع_حرم
#شـهدا_شرمنده_ایم_محسن_حججی
.

Read more

Media Removed

‍ #نقل_خاطره_از_شـهید_مسعود_عسگری #دلتنگی_مادر خاطره ای کـه مـیخواستم با حالت طنز و خنده بنویسم بـه گریـه و دلتنگی تبدیل شد ... از مادر گرامـی #شـهید_مسعود_عسگری هم معذرت مـیخام کـه با خوندن این خاطره دلتنگی مسعود چند برابر شد چون خاطرات اون موقع رو تداعی کرد... قرار نبود اینگونـه باشد ولی چه کنم ... ‍ #نقل_خاطره_از_شـهید_مسعود_عسگری
#دلتنگی_مادر

خاطره ای کـه مـیخواستم با حالت طنز و خنده بنویسم بـه گریـه و دلتنگی تبدیل شد ...
از مادر گرامـی #شـهید_مسعود_عسگری هم معذرت مـیخام کـه با خوندن این خاطره دلتنگی مسعود چند برابر شد چون خاطرات اون موقع رو تداعی کرد...
قرار نبود اینگونـه باشد ولی چه کنم کـه شروعش با من هست پایـان با اوست... جلسه قبلی کـه کنسل شد بـه مسعود گفتم بریم به منظور ادامـه کار؟ گفت بریم. رسیدیم خدمت فرمانده محترم استاد خلبان فتحی نژاد
سلام و علیک و... ایشون گفتن خسته نباشید خب چه کردید...؟ شروع کردیم توضیح و مسعود رفت پای تخته وایت برد کارها رو بنویسه📝 ؛ تلفن من زنگ زد گوشی رو برداشتم گفتم بفرمایید... یـه خانم بود سلام و احوالپرسی کرد و گفت کجایی...؟
گفتم شما...؟ با عصبانیت گفت بیشعووووور حالا مادرتم نمـیشناسی...😡؟
گفتم ببخشید اشتباه گرفتید قطع کردم. اومدم گوشی رو بزارم رو مـیز خشکم زد😳😵 گوشی رو اشتباه جواب داده بودم آخه گوشی من و #مسعود کاملا شبیـه هم بود🙈 ، نوکیـا آبی دو سیم کارت.
گفتم واویلااااا😱😵 مسعود گفت چی شده!!؟ گفتم مسعود سوتی دادم شدید🙈🙈🙈 گفت چرا...؟ گفتم گوشی تو رو اشتباهی جواب دادم آبروم رفت مادرت بود🙈🙈🙈 چقدرم شاکی بود.
یـه مکثی کرد و گفت عیب نداره😉.
جلسه تموم شد سوار ماشین شدیم بـه #مسعود گفتم:
آقای برادر!! چرا خونـه اطلاع نمـیدی نگران مـیشن بـه بنده خداها یـه اطلاعی بده کجایی... گفت: باشـه، فهمـیدم نمـی خواد درون موردش صحبت کنیم...
چند وقت بعد #مسعود با بچه ها با ماشین رفته بودن قشم به منظور غواصی و روزی کـه قرار بود برگردن دیر کرده بودن #مادر_مسعود هم نگران بود مـی بینـه خیلی زمان گذشته زنگ مـیزنـه بـه فرمانده. حاجی ام مـیگه دارن مـیان که تا عصر مـیرسن. مسعود مـی رسه تهران و مـیره خونـه و متوجه مـیشـه کـه مادرش بـه فرمانده زنگ زده 😳 ناراحت مـیشـه😔 و از خونـه مـیزنـه بیرون... برگشت گردان منم خبر نداشتم چی شده. مادرشم مـی بینـه گوشی رو جواب نمـیده مـیره از وسایلای مسعود شماره منو پیدا مـیکنـه و زنگ مـیزنـه بـه من، منم گوشی همراهم نبود، گوشی رو برداشتم دیدم چندتا تماس بی پاسخ دارم. بـه #مسعود گفتم این شماره ها رو مـی شناسی چند بار زنگ زدن بهم.
گفت: شماره خونـه ما و برادرم محسنِ بیخیـال...
منم از ترسم جرات نمـی کردم زنگ ب خونشون. سوار موتور شد گفت یـه کاری دارم برمـیگردم.
بعد از حدود یـه ساعت یـه پیـامک برام اومد کـه نوشته بود:
سلام من #مادر_مسعود هستم چند بار زنگ زدم جواب ندادید لطفا جواب بدید...
نگرانی و ناراحتی😔 کاملا از پیـام مشخص بود و خیلی حالم گرفته
ادامـه درون کامنت...
#بدرالدین

Read more

Media Removed

﷽ . (حتمااااااااااااا مطالعه شود...) . . #نقل_یک_خواب (رؤیـای صادقه...) . #تذکر #شـهید_مسعود_عسگری بـه دوستش درون مورد #فضای_مجازی . یکی از دوستان #شـهید_مسعود_عسگری درون زمـینـه کار فرهنگی درون فضای مجازی بسیـار فعال هستن و بخاطر انجام امور فرهنگی با سایر ادمـین کانال ها و سایت ها و ... کـه بعضا ...
.
(حتمااااااااااااا مطالعه شود...)
.
.
#نقل_یک_خواب (رؤیـای صادقه...)
.
#تذکر #شـهید_مسعود_عسگری بـه دوستش درون مورد #فضای_مجازی
.
یکی از دوستان #شـهید_مسعود_عسگری درون زمـینـه کار فرهنگی درون فضای مجازی بسیـار فعال هستن و بخاطر انجام امور فرهنگی با سایر ادمـین کانال ها و سایت ها و ... کـه بعضا خانوم هستن ارتباط دارن. ایشون خوابی از این شـهید بزرگوار مـی بینن و برای مادر شـهید نقل مـی کنن کـه به درخواست #مادر_شـهید و با توجه بـه اینکه این پیـام و این موضوع #مبتلا_به جامعه امروز ما مـی باشد ؛ بدون درج نام شخص؛ درون کانال شـهید منتشر مـی شود...
.
.

نقل خواب از زبان دوست شـهید:
در یک مکان ورزشی درون حال ورزش بودیم کـه به #مسعود گفتم ورزش کـه تموم شد صبر کن کارت دارم.
ورزش کـه تموم شد، دیدم #مسعود با #ناراحتی_زیـاد و به نحوی کـه روشو از من برگردونده و خیلی #ناراحته و تو خودشـه داره مـیره که تا منو نبینـه .
از این کارش ناراحت شدم و رفتم جلوشو گرفتم و با ناراحتی(حاصل از دلتنگی) بهش گفتم: خب نمـی خواهی منو ببینی بگو ؛ چرا اینجوری روتو بر مـی گردونی؟
با #تندی و #ناراحتیِ عجیبی کـه من تاحالا ازش ندیده بودم و بدون هیچ مقدمـه ای گفت:
چرا تو #فضای_مجازی با #نامحرم #مـی کنی؟
چرا با فلانی و فلانی مـی کنی؟ (دقیقا اسم پیج دونفرو نام برد)
مـی دونی اینا کی هستن؟
فلان پیج، فلانیـه و فلان پیج فلانیـه
.
.
منکه بـه شدت شوکه شده بودم گفتم:
خب تو کـه مـی دونی چرا مـی کنم و چرا اونا بـه من پیـام مـی دن. (منظورم کار فرهنگی درون فضای مجازی بود و کمک زیـادی کـه این افراد بـه بنده مـی )
بلافاصله بعد از این صحبت من مسعود گفت:
تو اینجوری #فکر مـی کنی ؛اونا اینجوری فکر نمـی کنن ؛ (تو) رو #قلب و #دلشون #تاثیر مـیذاره....
منکه ازین موضوع خیلی ناراحت و شوکه شده بودم و مـی خواستم بـه مسعود بگم کـه دیگه مراقبت مـی کنم ، اولین چیزی کـه به ذهنم رسید و بهش گفتم این بود کـه :
من همـهایی کـه #نامحرم هستنو آنفالو مـی کنم .
بعد ازین گفتگو کمـی از اون #ناراحتی_شدید مسعود کم شد و مثل دونفری کـه خیلی دلتنگ هم هستن همدیگرو بغل کردیم... #نقل_از_دوست_شـهید
.
.
.
#........................................................
#نقطه_چین_بس_است...
#یـاعلــــــــــــــــــــــــــــــــــــی

Read more

Media Removed

. #منصور نظری، شاعر متعهد کشورمان، عیدانـه ای را تقدیم بـه خانواده های داغدار # شـهدای مع حرم کرده است. م من با دلی لبریز عشق – گشته بابایم شـهیدِ درون # دمشق  دل‌شکسته بی‌کَس و تنـها و تک - قد هلالی همچو بانوی فدک که تا سحر شب همدمِ من #اشک و آه - بهر # بابا دیده مـی‌دوزم بـه راه  مادر و من که تا #سحر لبریز ... .

#منصور نظری، شاعر متعهد کشورمان، عیدانـه ای را تقدیم بـه خانواده های داغدار # شـهدای مع حرم کرده است.

م من با دلی لبریز عشق – گشته بابایم شـهیدِ درون # دمشق 
دل‌شکسته بی‌کَس و تنـها و تک - قد هلالی همچو بانوی فدک
تا سحر شب همدمِ من #اشک و آه - بهر # بابا دیده مـی‌دوزم بـه راه 
مادر و من که تا #سحر لبریز درد -  مـی‌کِشیم از پُرغم آه سرد

شد سحر بابا نیـامد باز کـه - بعد کِشد دردانـه # ناز، که؟
هشت شد ساعت و #سالِ نورسید -  نیست بابا درون کنارم #روز عید

در کنارِ ع# بابای شـهید -  سال شد تحویل و آمد روز عید
مادر و من لحظۀِ تحویل سال –  رفته درون # آغوش بابا هم خیـال  مثل هر روزِ تمام هفته‌ام - قاب عکسش را بغل بگرفته‌ام
یـاد او درون نوبهاران مـی‌کنم -  عاو را #بوسه‌باران مـی‌کنم
سال نو بابا # مبارک بر تو باد –  ت را‌ای‌ بابا زِ یـاد 
در مـیانِ سفرۀِ دل‌تنگی‌ام - رنگِ مشکی #تخم‌مرغ رنگی‌ام  بی تو بابا ت دل‌سوخته - آتشی درون ‌اش افروخته 
بس کشیدم از غم و داغ تو آه - سبزۀِ عیدم شده بابا سیـاه
هفت‌سین درد و رنج آه و اشک -  بر زمـین افتاده بیرق، پاره مشک
عاشقِ عباسیِ زینب، سلام -  کرده از داغت دل من تب، سلام  ای # شـهید کُشتۀِ دور از وطن - ای کفن‌پوشیدۀِ صدپاره تن
 ای قرارت بوده با من آمدن - سال نو شد #پس کجایی #عشق من؟

های‌ بابا، قول برگشتن چه شد -  وعده‌ات با من دم رفتن چه شد
غرقه درون خون قامتت معنایِ مرد - ت قلبش شکسته بازگرد
عید شد #عباسِ #زینب کیش ما - جای تو خالی هست بابا پیشِ ما 
بی تو بابا اولین تحویلِ سال -  خنده برتا ابد بر من محال بس کـه با من غصه‌ات را خورده‌اند -  بی تو شب‌بوها همـه پژمرده‌اند
بی تو ساعت‌ها همـه مـی‌ایستند -  پسته‌های عید خندان نیستند
یـادم آید عید سال قبل‌تر -  نازهای من بـه آغوش پدر
لحظۀِ تحویل سال او را بغل – ازاو بوسه‌های چون عسل
او کـه بر من عاشقی را یـاد داد - یـاد بادان روزگاران یـاد باد
تا همـیشـه چشم من از اشک تر - یـاد باد آن عیدهای با پدر

به امـید ظهور حضرت یـار
فروردین 1395
#شـهید_محمود رضا_بیضایی

Read more

Media Removed

#برای_صادق_آل_محمد . . آمد محضر امام صادق آقا بـه او فرمودند چندروز بر سر درس نیـامدی..غیبت داشتی..مشکلی پیش آمده نـه یـابن رسول الله خدا بـه من فرزندی عطا کرده قدری سرم شلوغ شده بود آقا فرمودند هست یـاپسر؟ هست نامش را چه گذاشتی؟ مرد با افتخار و غرور گفت چه نامـی بهتر از نام مادر شما نامش ... #برای_صادق_آل_محمد
.
.

آمد محضر امام صادق
آقا بـه او فرمودند چندروز بر سر درس نیـامدی..غیبت داشتی..مشکلی پیش آمده
نـه یـابن رسول الله خدا بـه من فرزندی عطا کرده قدری سرم شلوغ شده بود
آقا فرمودند
است یـاپسر؟
است
نامش را چه گذاشتی؟
مرد با افتخار و غرور گفت چه نامـی بهتر از نام مادر شما
نامش رافاطمـه گذاشته ام
امام صادق که تا نام مادرراشنیدند گریـه د
مردمتعجب شد...حرف بدی زدم آقا؟
امام صادق بـه اوفرمود
مواظب باش بـه او بی احترامـی نکنی
نکند اورا بزنی
نکند برسر او فریـاد بزنی
سپس حضرت صادق فرمودند خدارحمت کندی را کـه برای مادر مابلندبلند گریـه کند
.
.
.
نیمـه های شب درب خانـه را آتش زدند
قریب بـه اکثرروایـات سن آقارا هفتاد سال گفته اند
شیخ الائمـه را نیمـه های شب بدون عبا و عمامـه بـه مجلس آن بی حیـا بردند
دوباره دست های بسته و کوچه های مدینـه
چه روضه ها به منظور ا مرور شده...روضه ی کوچه..روضه ی غربت علی...روضه سوختن خیمـه های کربلا...روضه ی آوارگی بچه های ابی عبدلله...روضه ی بزم .
.
فردای آن شب بـه خانـه امام آمدند
دیدند امام صادق دارد گریـه مـی کند
تعجب د
مگرمـی شود امام شیعیـان بخاطر مصائب و سختی ها گریـه کند
به آقا گفتند چرا گریـه مـی کنید
امام صادق فرمودند
از رفت آمد اهل خانـه درون آتش و ترس و فریـاد کودکان یـاد عاشورای جدغریبم حسین افتادم
گریـه ام به منظور جدغریبم حسین است
.
.
حرف آخرم
در خانـه اگر هست یک حرف بس است
منصور لعنـه الله علیـه سه بار برروی آقا شمشیر کشید
هرسه بار شمشیر را انداخت
ازاوپرسیدند چراشمشیر برزمـین نـهادی
گفت هرسه بار رسول الله را دیدم کـه غضب د و فرمودند شمشیرت رابینداز

لا یوم کیومک یـااباعبدلله
طبق مستندات مقاتل شیعه
یـازده نفر قبل از شمر ملعون وارد قتله گاه شدند و هر یـازده نفر بـه نور چهره ابی عبدلله عاقبت بخیر شدند و شـهید راه حسین شدند
به محض دیدن سیمای ابی عبدلله و نورچهره ی مولا شمشیر برمـیداشتند و به سمت لشکر عمربن سعد حمله مـی دو شـهید مـیشدند
.
.
اما....
.
کوتاه کن کلام بماند بقیـه اش .

مادری درون دل گودال تمنا مـی کرد
زینب این بارنمان دل استثنائا

#دلنوشته
#روضه_ی_امام_صادق
#دومـین_بار_است_در_شـهر_نبی_در_سوخته
#امام_حسنی_ها

فردا سالروز شـهادت حضرت امام جعفر صادق علیـه السلام تسلیت باد.

Read more

Media Removed

. الان شش و ۴۰ دقیقه بعد از ظهر چهارشنبه شب عید غدیر نجف آباد مزار مطهر شـهید محسن حججی از طرف همـه مشتاقان زیـارت کردم! اللهم الحقنا باالشـهدا #شـهید_حججی پ.ن شادی روح امام و همـه شـهدا هم گذشتگان پدر و مادر خودتان و پدر من حقیر فاتحه مع الصلوات .
الان شش و ۴۰ دقیقه بعد از ظهر چهارشنبه شب عید غدیر نجف آباد مزار مطهر شـهید محسن حججی
از طرف همـه مشتاقان زیـارت کردم!
اللهم الحقنا باالشـهدا
#شـهید_حججی
پ.ن شادی روح امام و همـه شـهدا
هم گذشتگان پدر و مادر خودتان و پدر من حقیر فاتحه مع الصلوات

Media Removed

في البداية، أبارک عید النوروز لکل العوائل الإیرانیة و لجمـیع الإیرانیین أین ما کانوا من العالم. عیدکم مبارک یـا أبناء الوطن الأعزاء. و خصوصاً عوائل الشـهداء العالم الإسلامي. السنة التی بدأت سنة 1397 ش و نبدأ هذا العام بهذا النص الأدبي بشأن الشـهداء و ذاك الإرسال من مجلة الزملاء فارسي: دست ... في البداية، أبارک🙏🌷 عید النوروز لکل العوائل الإیرانیة و لجمـیع الإیرانیین أین ما کانوا من العالم. عیدکم مبارک یـا أبناء الوطن الأعزاء. و خصوصاً عوائل الشـهداء العالم الإسلامي. السنة التی بدأت سنة 1397 ش
🌷و نبدأ هذا العام بهذا النص الأدبي بشأن الشـهداء و ذاك الإرسال من مجلة الزملاء🌷

فارسي: دست و قلم و خط
در حقیقت داستان از اینجا شروع شد
شب طولانی بود..
کلمات درون قلب را کوبید
در را گشودم..
بعد از چند دقیقه رگبار کلمات
بر قلبم زمزمـه کرد آنچه را کـه برای شـهید گفته بود:
جنگ مـیان نور و تاریکی بود
اما آنـها جسم و روح داشتند
گویی درون کالبد انسان بودند..
وقتی به منظور جزئیـات نیست
و آنچه را کـه دیدم مـیگویم..
برف و برف و برف
برفی کـه از آسمان بارید..
سرما و سرما و سرما
سرمایی کـه از جانب شرق و غرب است..
بر طبل جنگ کوبیده شد
جنگ و جنگ
مـیان خیر و شر،
گلوله، ترکش و انفجار
و خون داغ..
عشق و عشق و عشق
عشق بـه جنگ
با روح و دستان به منظور دفاع از سرزمـین و آبرو
اما دشمن شجاع نیست
حمله د
و بـه بمباران و پایکوبی پرداختند..
زخم و زخم و جراحت
گل سرخ(شـهید) بر زمـین افتاد..
صورت و بدن غرق درون خون
خون داغ، تیره، خاک و گِل..
پدر و مادر درون انتظار
انتظار طولانی شد...
تمام حکایت، همـین بود
همـه آن، حرف نبود
بلکه عشق و شناخت و وعده
و وفای بـه عهد بود.. ‏‎ #webeight8 ‎ #كربلاء
‎ #رسانـه_وب_هشت ‎ #حزب_الله ‎ #سال1397 ‎ #ايران
‎ #وفاء_وإباء ‎ #إعلام_الشبکة_الثامنة ‎ #هشت_سال_دفاع_مقدس
‎ #إعلام_الشبکة_الثامنة_وشـهداء_العالم_الإسلامي
‎ #شـهداؤنا ‎ #وب_هشت ‎ #شـهداء_جهان_اسلام ‎ #webeight ‎ #شـهدا ‎ #شـهید ‎ #شـهداء ‎ #عید_نوروز_مبارک ‎ #عید_نوروز ‎ #webeight_ir
#عيد #عوائل_الشـهداء #شعر #نص_ادبي #عیدتان_مبارک #كل_عام_وأنتم_بخير #كلمات_في_الظلام #عيد_النوروز

Read more

Media Removed

سوال شـهید مع حرم #محمدرضا_دهقان از مادرش مادر اين شـهيد بزرگوار با اشاره بـه سوالی کـه پسر شـهیدش یک سال قبل از اعزام از او پرسیده بود گفت: محمدرضا بـه راحتی رضایت پدرش را جلب کرد اما جلب رضایت من برایش خیلی سخت بود روزی از من سوالی پرسید کـه دو هفته با روح و روان من بازی کرد و مدام به منظور پاسخ بـه آن با ... سوال شـهید مع حرم #محمدرضا_دهقان از مادرش

مادر اين شـهيد بزرگوار با اشاره بـه سوالی کـه پسر شـهیدش یک سال قبل از اعزام از او پرسیده بود گفت:
محمدرضا بـه راحتی رضایت پدرش را جلب کرد اما جلب رضایت من برایش خیلی سخت بود روزی از من سوالی پرسید کـه دو هفته با روح و روان من بازی کرد و مدام به منظور پاسخ بـه آن با خود کلنجار مـی رفتم
او از من پرسید مادر اگر روزی حضرت #زینب (س) از شما بپرسد تو جوانی داشتی کـه همـه دوره های آموزش جنگی را دیده بود و نگذاشتی زمانی کـه #حرم من نا امن هست و حریم شیعه و بچه شیعه ها بـه ناحق کشته مـی شوند به منظور دفاع از آن بیـاید چه جوابی داری بـه ایشان بگویی؟؟ 🌹 #معان_حرم 🌹

Read more

Media Removed

. #شـهیدخبر #شـهیدنیوز #شـهید_خبر #شـهید_نیوز . اوایل سال ۷۲ بود و گرمای فکه … درون منطقه ی عملیـاتی والفجر مقدماتی ، بین کانال اول و دوم مشغول کار بودیم . چند روزی مـی شد کـه شـهید پیدا نکرده بودیم .هر روز صبح زیـارت عاشورا مـی خواندیم و کار راشروع مـی کردیم .  گره مشکل را ، درون کار خود مـی جستیم . مطمئن ... .
#شـهیدخبر
#شـهیدنیوز
#شـهید_خبر
#شـهید_نیوز .

اوایل سال ۷۲ بود و گرمای فکه …

در منطقه ی عملیـاتی والفجر مقدماتی ، بین کانال اول و دوم مشغول کار بودیم .

چند روزی مـی شد کـه شـهید پیدا نکرده بودیم .هر روز صبح زیـارت عاشورا مـی خواندیم و کار راشروع مـی کردیم . 
گره مشکل را ، درون کار خود مـی جستیم .

مطمئن بودیم کـه در توسل هایمان اشکالی وجود دارد…. آن روز صبح ،کسی کـه زیـارت عاشورا مـی خواند توسلی پیدا کرده بود بـه امام رضا “علیـه السلام”. شروع کرد بـه ذکر مصائب امام هشتم و کرامات او . مـی خواند و همـه زار زار گریـه مـی کردیم .

در این مـیان مداحی ،از امام رضا طلب کرد کـه دست ما را خالی برنگرداند …. ما کـه در این دنیـا همـه ی خواسته و خواهشمان؛فقط بازگرداندن این شـهدا بـه آغوش خانواده هایشان هست و….. هنگام غروب بود و دم تعطیل کار و برگشتن بـه مقر . دیگر داشتیم ناامـید مـی شدیم . خورشید مـی رفت که تا پنـهان شود.

آخرین بیل ها کـه در زمـین فرو رفت ، تکه ای لباس توجهمان را جلب کرد.

همـه سراسیمـه خود را بـه آنجا رساندند،  با احترام و قداست شـهید را از خاک درون آوردیم . 
روزی ای بود کـه نصیبمان شده بود. شـهیدی؛ آرام خفته بـه خاک .

یکی از جیب های پیراهن نظامـی اش را کـه باز کردیم که تا کارت شناسائی و مدارکش را خارج کنیم، 
در کمال حیرت و ناباوری دیدیم کـه یک آئینـه ی کوچک،که پشت آن تصویری نقاشی از تمثال امام رضا”علیـه السلام” نقش بسته ،به چشم مـی خورد. از آن آئینـه هائی کـه در مشـهد،اطراف ضریح مطهر مـی فروشند.

گریـه مان درون آمد.همـه اشک  مـی ریختند.

جالب تر و سوزناک تر از همـه ،زمانی بود کـه از روی کارت شناسائی اش فهمـیدیم نامش “سید رضا ” هست .شور و حال عجیبی بر بچه ها حکمفرما شد. 
ذکر صلوات و جاری شدن اشک ؛ کمترین چیز بود…. شـهید را کـه به شـهرستان ورامـین بردند،بچه ها رفتند پهلوی مادرش که تا سرّ ِ این مسئله را دریـابند . مادر بدون اینکه اطلاعی از این امر داشته باشد ،گفت : ” پسر من علاقه و ارادت خاصی بـه حضرت امام رضا(ع)داشت….

Read more

Media Removed

. متن خاکریز خاطرات ۵۱ ✍ نامـه‌ی سراسر عشقِ شـهید ، بـه بچه هایش #متن_خاطره سلام دوستان! داشتم خاطرات شـهدا رو مـی خواندم کـه چشم خورد بـه نامـه ی یک شـهید... ظاهرا این شـهیدِ عزیز نامـه رو خطاب بـه فاطمـه کوچولوی نازنینش نوشته ؛ و از حرفاش معلومـه کـه زهراش هم هنوز بـه دنیـا نیومده یـا شاید خیلی کوچولو بوده بهتره ... .
متن خاکریز خاطرات ۵۱ ✍ نامـه‌ی سراسر عشقِ شـهید ، بـه بچه هایش

#متن_خاطره
سلام دوستان! داشتم خاطرات شـهدا رو مـی خواندم کـه چشم خورد بـه نامـه ی یک شـهید... ظاهرا این شـهیدِ عزیز نامـه رو خطاب بـه فاطمـه کوچولوی نازنینش نوشته ؛ و از حرفاش معلومـه کـه زهراش هم هنوز بـه دنیـا نیومده یـا شاید خیلی کوچولو بوده
بهتره بـه جای توضیح ، خودتون حرفای شـهید کـه چند جمله بیشتر نیست، رو بخونین:
« م! فاطمـه جان!من صدای بابا بابا گفتن تو روشنیدم. آرزو داشتم صدای بابا بابا گفتن زهرا رو هم مـی شنیدم، اما نشد. وعده ی دیدار مادر بهشت. ان شاءالله اینجا شمارو مـی بینم و صدای گرمتون رومـی شنوم...» 📌خاطره ای از زندگی سردار شـهید حسین چیتگر
📚منبع: سالنامـه فانوس ۱۳۹۰
#شـهیدچیتگر #خانواده #تربیت_فرزند #عشق #تکلیف_گرایی 📌کانال تلگرام خاطرات ناب شـهدا:
@khakriz1

Read more

Media Removed

امروز توی شـهر ما یـادواره شـهدا هشت سال جنگ برگزار شد. بماند از هزینـه ها بابت برگزاری، مشکلی نیست، من معتقدم همـیشـه شـهیدان هشت سال جنگ، ستودنید ارزشمند، حتی همسر،فرزند و پدر مادر شـهید قابل احترام و باید از حق حقوق ویژه برخوردار باشند. اما این همایش مـهمان ویژه ایی داشت کـه از یک هفته قبل فضای شـهر و ... امروز توی شـهر ما یـادواره شـهدا هشت سال جنگ برگزار شد.

بماند از هزینـه ها بابت برگزاری، مشکلی نیست، من معتقدم همـیشـه شـهیدان هشت سال جنگ، ستودنید ارزشمند، حتی همسر،فرزند و پدر مادر شـهید قابل احترام و باید از حق حقوق ویژه برخوردار باشند.

اما این همایش مـهمان ویژه ایی داشت کـه از یک هفته قبل فضای شـهر و محیط برگزاری کامل پوشیده از برادران امنیتی بود. بله (سردار سلیمانی). ایشون بعد از سخرانی چند فرزند شـهید جنگ سوریـهبه سخن گشودند و پس از تشکر از مسببین این همایش و بزرگان شـهر، خانوادهای شـهدا، از آغازین صحبتها ایشان حرف از شـهادت، چگونگی شـهادت، و فواید شـهادت زین بعد و مـهمتر، شـهید شدن درون سوریـه دفاع از حرم کـه چه ها مـیشود، بعد از شـهادت بـه چه درجاتی مـیرسیم درون بهشت کَس ندیده، کلا موعظه ها مـید تشویق جهت شـهید شدن درون راه اسلام و سوریـه،لبنان، فلسطین و غیره،
مـیخوام بگم سردار، یـه جان ناقابل اینقدر بی مقدار و بی ارزشـه کـه شما اینچنین مشوق بـه نائل آمدن شـهادت مـیکنید؟؟؟؟؟؟ شما کـه خودتان لالایی بلدین، چرا از لحظه ورود بـه همایش که تا سخرانی و رفتنتان، محافظان و بادیگاردهایتان، جهت امنیت بدن و سلامتی شما، از پشـه، مگس، حشرات موذی، درون هوا چشم بر نمـیداشتن کـه مبادا خطری احساس کنید، برادر سردار، کـه از شـهادت سخن مـیگویید، اگر شـهید شدن یک جوان ایرانی، کـه با هزاران امـید و آرزو نرسیده، از زن، فرزند عزیزش جدا مـیشود، چطور نمـیتواند مانند شما درون امان باشد؟؟؟؟ وقتی شما با ماشین ضد بمب و آنچنانی و با پوشش ده ها نفر تردد مـیکنید، بله،گفتن و سخن برآوردن چنین مسائلی بسیـار سهل هست گوارا، نباید هم هیچگونـه سختی را پذیرا باشید، همانطور کـه در دوران جنگ شما و امثال هُم کیلومترها پشت خط ماندید الان بـه درجات کیلویی نائل آمدید، وگرنـه کـه از صد نفر کـه خط مقدم بودند، پنجاه نفر شـهید، بیست نفر زخمـی، مابقی بـه اسارت مـیرفتن.

بردار سرداری کـه در آینده نـه چندان دور، شاید بـه فرماندهی کل قوا مملکت هم برسید، این رجز خوانی ها را تمام کنید و اینقدر جوانان مملکت را بخاطر اه جاه طلبانـه خودتان و برای حمایت از کشور مملکت بیگانـه سوق ندهید.

Read more

Media Removed

. . خانم صديقه سالاريان كه از همـه اسم ها بيشتر #مادر_مصطفي بـه او ميآيدميگفت: #مصطفي دي ماه پنجاه و هشت بـه دنيا اومد،سر اذان ظهر، پنجشنبه بيستم صفر، #حاج_رحيم چهار ماه شناسنامـه اش رو زودتر گرفت كه متولد نيمـه اول باشـه و يك سال زودتر بره مدرسه، مصطفي شد متولد هفده شـهريور پنجاه و هشت... #تولد و #شـهادت ... .
.
خانم صديقه سالاريان كه از همـه اسم ها بيشتر #مادر_مصطفي بـه او ميآيدميگفت: #مصطفي دي ماه پنجاه و هشت بـه دنيا اومد،سر اذان ظهر، پنجشنبه بيستم صفر، #حاج_رحيم چهار ماه شناسنامـه اش رو زودتر گرفت كه متولد نيمـه اول باشـه و يك سال زودتر بره مدرسه، مصطفي شد متولد هفده شـهريور پنجاه و هشت... #تولد و #شـهادت مصطفي هردو درون يك روز بود...!
.
.از همان كودكي چشم هاي نافذي داشت...
#سی_و_هشتمـین_زادروزت_مبارک_بابای_مـهربون_علیرضا🎈
.
.
#بسم_رب_الشـهدا_و_الصدیقین
در رو باز كرد و اومد توي جلسه نشست پشت صندلي، خنديد و گفت: بچه ها گفتن ديشب بي بي سي اسم مارو توي برنامش آروده، جزو آدمايي كه تحريم شدن! يكي از بچه ها پرسيد: خب اسم ماهم بوده يانـه؟ #مصطفي خنديد و گفت: نميدونم! ولي اسم من رو كه گفته بودن انگار!
تهديد بس كه جدي بود، براي بچه ها شده بود مايه ي شوخي! بـه روز نكشيد اين خنده ها...!
.
.
.
توي جنگ كه باشـه همـه كنار هم با دشمن ميجنگند و به هم روحيه ميدهند، يكي اگه آرپي جي بزنـه، بقيه تكبير ميگويند و تشويقش ميكنند، ولي #مصطفي كاري ميكرد كه بغل دستيش نميفهميد! اگه ميگفت كه چه طور فلان كالا رو تأمين كرده يا چه طور فلان مشكل فني رو حل كرده، همـه چيز لو ميرفت! فقط خودش ميدونست و خداي خودش...! هميشـه چراغ خاموش كارهايش رو انجام ميداد...
.
.
.
چند ميليون چك كشيده بود، داد دستم، گفت: يه مجموعه زير نظر رهبري هست كه ميرن مناطق محروم، بـه مردم كمك ميكنن، اين پول رو بريز بـه حسابشون. گفتم: خب چرا بـه اسم خودت نميدي؟! خنديد و گفت: بدبخت! ميخوام براي خدا كمك كنم...! گفتم: خب براي خدا كمك كن، ولي بـه اسم خودت بده يه منافعي هم برات داره!! زد بـه خنده و شوخي و گفت: تو آدم بشو نيستي! ميگم ميخوام براي خدا كمك كنم...!
اون شب چه قدر خنديديم... دو شب قبل از شـهادتش بود...!
كانال رسمي #شـهید_مصطفی_احمدی_روشن
https://t.me/mostafaahmadiroshan
#شـهید_هسته_ای #شـهید_احمدی_روشن #مصطفی_احمدی_روشن #احمدی_روشن #علیرضا_احمدی_روشن #ما_همـه_مصطفاییم #دوست_شـهید_من #دانشمند_هسته_ای #عطر_شـهيد

Read more

Media Removed

. . خاطره ای زیبا .... . مصطفی اومده بود خواستگاریم مادرم بهش گفت: این صبح ها کـه از خواب بلند مـیشـه درون فاصله ای کـه دستش را شسته و مسواک مـی زنـه یـه نفر تختش رو مرتب مـی کنـه لیوان شیر رو جلوی درون اتاقش مـیاره و براش قهوه آماده مـی کنـه شما مـی تونید چنین کاری ید؟ مصطفی کـه خیلی آروم نشسته بود و به ... .
.
خاطره ای زیبا .... .
مصطفی اومده بود خواستگاریم
مادرم بهش گفت:
این صبح ها کـه از خواب بلند مـیشـه
در فاصله ای کـه دستش را شسته و مسواک مـی زنـه
یـه نفر تختش رو مرتب مـی کنـه
لیوان شیر رو جلوی درون اتاقش مـیاره
و براش قهوه آماده مـی کنـه
شما مـی تونید چنین کاری ید؟

مصطفی کـه خیلی آروم نشسته بود و به حرفای مادرم گوش مـی داد ، گفت:
من نمـی توانم به منظور تان مستخدم بگیرم
ولی قول مـی دهم که تا زنده ام ، وقتی بیدار شد
تختش را مرتب کنم
و لیوان شیر و قهوه را برایش آماده کنم...
تا وقتی شـهید شد این کار رو مـی کرد 
خودش قهوه نمـی خورد
اما چون مـی دانست ما لبنانی ها بـه قهوه خوردن عادت داریم ، درست مـی کرد

وقتی هم منعش مـی کردم ، مـی گفت:
" من بـه مادرتان قول دادم که تا زنده ام این کار رو به منظور شما انجام بدهم "
. • همسر شـهید مصطفی چمران .
.
.
//سالروز شـهادت مصطفی چمران
…………………………………
.
#شـهیدچمران
#شـهید_چمران
#شـهید
#زندگی
#خانواده
#همسر
#حامـیان_حجاب_اسلامـی
#وفا_به_عهد
#مصطفی_چمران
#لبنان
#سالروزشـهادت_مصطفی_چمران
#چریک
#قهوه
#مادر
#خانوم
#آقا
#عشق
#زندگی_به_سبک_اسلام
#محبت
#خدا
#اخلاق_حسنـه 

Read more
. سلام... نمـیدونم چی بنویسم از چی بنویسم ،،، فرزندت کجاس آقاااااااااااا...... تو کدوم کشور با کدوم پول ،،با کدوم مدرک ،،،، تویی کـه وقتی احساس ترس مـیکنی به منظور از دست صندلیت و شغلت ،اسم شـهید و جانباز و مـیاری ،،فرزندت کجاس... جواب منو و امثال منو نده مـهم نیست ،،جواب این مادر و مادرها و پدرهای اونایی ... .
سلام... نمـیدونم چی بنویسم از چی بنویسم ،،، فرزندت کجاس آقاااااااااااا...... تو کدوم کشور با کدوم پول ،،با کدوم مدرک ،،،، تویی کـه وقتی احساس ترس مـیکنی به منظور از دست صندلیت و شغلت ،اسم شـهید و جانباز و مـیاری ،،فرزندت کجاس... جواب منو و امثال منو نده مـهم نیست ،،جواب این مادر و مادرها و پدرهای اونایی کـه جوان رعناشونو که تا تو بچه ات و بفرستی اونور کـه دکتر بشـه و هیچ پخی هم نمـیشـه دست از پا درازتر بر مـیگرده رو شاید بتونی بدی نـه تو این دنیـا ،،اگه اعتقاد داری بـه اون دنیـا ،اون دنیـا بده حتما ،،اگه جهنمـی باشـه مال تو آقاااااا... فداتشم کـه بچه ۱۸ ساله دادی و ۲۳ سال منتظر موندی هر روز و هر روز که تا پسرت بیـاد ،،حلال نکن مادر همـه این آدمـهاروووو... قربونت برم کـه اشک ریختنت قلب سنگ و مـیسوزونـه ولی قلب سنگی اینارو نـه... یـا علی ۳۳،۲۴

با هر عقیده ای و سلیقه ای وچه مخالف و چه موافق حتما برای شما کلاه از سر برداشت و تعظیم کرد کـه بخاطر ناموس و خاک و ایران سپر کردید ... حالا خاک و آب و برق و دریـا بدید بـه کشورهای دوست و همسایـه 😡😡😡😡😡😡 @aliansarian
زنده باد ایران .. چو ایران نباشد تن من مباد🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷

Read more

Media Removed

#بسم_الله_الرحمن_الرحيم . سلام مادر، از سازمان آمار مزاحم مـیشم. شما چند نفرید ؟ مادر سرشو پایین مـیندازه و سکوت مـیکنـه،بعد مـیگه: مـیشـه خونـه ما بمونـه به منظور فردا ؟ چرا مادر ؟ آخه شاید فردا از پسرم خبری برسه . . . #الحمدلله_رب_العالمين #معراج_شـهدا #وداع_با_پیکر_شـهید #سوریـه #معان_حرم #شـهید #یـازهرا_س #gettysport ... #بسم_الله_الرحمن_الرحيم .
سلام مادر، از سازمان آمار مزاحم مـیشم.
شما چند نفرید ؟
مادر سرشو پایین مـیندازه و سکوت مـیکنـه،بعد مـیگه:
مـیشـه خونـه ما بمونـه به منظور فردا ؟
چرا مادر ؟
آخه شاید فردا از پسرم خبری برسه . . .

#الحمدلله_رب_العالمين
#معراج_شـهدا
#وداع_با_پیکر_شـهید
#سوریـه
#معان_حرم
#شـهید
#یـازهرا_س
#gettysport #gettyimages #gettyreportage #instagram #goproselfy #nationalgeographic. #yourshotphotographer #myfeatureshoot #aksiine #tehranselfie #goprooftheday #akas_khoone  #aksdastan  #insta_Iran #akasimagazine #mustseeiran #ir_photographers_club #1415iran #ir_photogerapher #ir_photographers_club  #aksiine #iran60min
#الهی_و_ربی_من_لی_غیرک

Read more

Media Removed

. ‍بسم الله الرحمن الرحیم . #این_الفاطمـیون سال‌های گذشته، وقتی کـه سن و سالم پائین تر بود بیشتر از این حرف‌ها #غصه_شـهدا را مـی‌خوردمُ #مظلومـیت_شـهدا را کـه مـی‌دیدم نگران مـی‌شدم . اینکه چرا و به چه دلیل، عرض مـی‌کنم. مثلا هر زمان گذرمان بـه #گلزار_شـهدا مـی‌افتاد، همزمان با تناول خوراکی‌ها و نذری‌های ... .
‍بسم الله الرحمن الرحیم
.
#این_الفاطمـیون
سال‌های گذشته، وقتی کـه سن و سالم پائین تر بود بیشتر از این حرف‌ها #غصه_شـهدا را مـی‌خوردمُ #مظلومـیت_شـهدا را کـه مـی‌دیدم نگران مـی‌شدم .
اینکه چرا و به چه دلیل، عرض مـی‌کنم.
مثلا هر زمان گذرمان بـه #گلزار_شـهدا مـی‌افتاد، همزمان با تناول خوراکی‌ها و نذری‌های خوشمزه کمـی هم غصه مـی‌خوردیم.

برای نمونـه وسط خوردن یک مشت گوجه سبز نمک زده نذری، کمـی هم بـه خودمان مـی‌آمدیمُ مـی‌گفتیم: اِ فلانی ببین #بهشت_زهرا سلام الله علیـها چه #خلوت شده. ببین چه سوتُ کور.

رفیقی داشتیم کـه هربار این حرف تکراری مرا مـی‌شنید مـی‌گفت: خب خداروشکر کـه خلوت شده . اینطوری آشُ با جاش مـی‌خوریم.
یـهو همـه زیر خنده مـی‌زدیمُ بحث عوض مـی‌شد.

گذشتیمُ گذشتیم!
سال های اخیر یـا بهتر هست بگویم ماه های اخیر کـه مشرف مـی شدم به منظور زیـارت، نـه دیگر آن شورُ صفای قدیمـی بود و نـه جمعیت بی شمار!
اصلا بهتر هست بگویم مزار شـهیدی کـه دیگر مادرش درون قید حیـات نیست که تا بیـایدُ آبُ جارو کند، مگر مـی‌شود صفای قبل را داشته باشد؟

قطعه های زیـادی سر مـی‌زدم که تا سر خودم را کلاه بگذارمُ بگویم نـه اینطور نیست!
#مادران_شـهدا هستندُ کلی هم شلوغ هست.
اما نـه!
حقیقت همـیشـه تلخ بوده و هست.
مادران عزیز شـهدا یـا درون قید حیـات نبوده و یـا آنقدر پیر شده بودند کـه توان آمدن بـه بالین فرزند شـهیدشان را نداشتند!
القصه!
به نظرم هیچ اتفاقی نمـی‌توانست خون تازه ای درون خیـابانُ گذرگاه های بهشت زهرا سلام الله علیـها جاری کند.
مگر شـهادت #علی_اکبر های #آسید_علی_خامنـه_ای .

خب گلزار شـهدا دوباره جان تازه‌ای گرفته بود و مادران و ان تازه داغدیده بر سر نعش شـهیدان جلوه مـی‌د و چه بسیـار عاشقانی کـه #کافه ها و #قهوه_خانـه هارا بـه مقصد بهشت زهرا سلام الله علیـها ترک مـی‌د.

باب شـهادت باز شده بود و خیـابان های شـهر، رنگ و بوی سال ۶۲ را بـه خود گرفته بود.

الحمدلله ..
اما ..
روزی از روزها کـه مسیرم بـه #قطعه_۵۰ افتاد، خانمـی رو دیدم کـه نشسته بود کنار مزار شـهیدی از لشکریـان شجاع #فاطمـیون.
این دلُ آن دل کردم کـه برومُ احوالی بپرسم از #ام_شـهید .
تا سلام دادم سرشان را بالا گرفتندُ با خوشحالی تمام علیکم گفتند.
سوال کردم شما مادر #شـهید_افغان هستید.
گفت نـه من اش هستم.
شـهید مادر ندارد و شروع کرد بـه توضیح دادن. انگار دلش #درد_و_دل مـیخواستُ منتظر یک هم کلام بود.
شروع کرد بـه گفتن کـه وقتی دوسالش بود مادرش را از دست داد و یتیم شد.

ادامـه درون کامنت
ادامـه درون کامنت
ادامـه درون کامنت

#شـهادتم_آرزوست
#معان_حرم
#فاطمـیون
#رامـین_فرهادی

Read more

Media Removed

روایت تکان دهنده از ظلم بـه فرزند و همسر شـهید مع حرم نامش هامان است، دو ساله است، شش ماه بعد از شـهادت بابا جانش منوچهر سعیدی، بـه دنیـا آمده . بابایش مع حرمـی هست اهل قروه کـه خرداد ۹۴ درون الرمادی عراق بـه شـهادت رسید و پیکر سوخته اش بـه مـیهن بازگشت. . درون حاشیـه مراسمـی کـه صبح امروز درون این شـهر مـیهمان و سخنران ... روایت تکان دهنده از ظلم بـه فرزند و همسر شـهید مع حرم
نامش هامان است، دو ساله است، شش ماه بعد از شـهادت بابا جانش منوچهر سعیدی، بـه دنیـا آمده . بابایش مع حرمـی هست اهل قروه کـه خرداد ۹۴ درون الرمادی عراق بـه شـهادت رسید و پیکر سوخته اش بـه مـیهن بازگشت.
.
در حاشیـه مراسمـی کـه صبح امروز درون این شـهر مـیهمان و سخنران بودم، با او آشنا شدم . دقایقی با مادر محترمش هم کلام شدم که تا عرض ادبی کنم. همسر شـهید از وضعیت روحی پسر بزرگش رادمـهر گفت ؛ و گفت : رادمـهر کلاس دوم هست و جثه ای نحیف دارد. یکی از همکلاسی هایش کـه هیکلی بزرگ تر از او دارد مدام اذیتش مـی کند... که تا اینجای قضیـه همـه چیز عادی هست و به منظور همـه بچه ها بوده و هست و خواهد بود، اما چیز دیگری گفت کـه قلبم بـه درد آمد.
همسر شـهید گفت: آن دانش آموز، پدرش قاضی هست و هر بار کـه پسرم را اذیت مـی کند مـی گوید: بابام قاضیـه و اگه چیزی بهی بگی پدرتو درون مـیاره! بچه ام هربار خونـه مـیاد؛ بغض داره و بهونـه باباشو مـی گیره و مـی گه ببرم سر خاک بابام ؛ مـیگه من بابا ندارم کـه ازم حمایت کنـه... همسر شـهید گفت چند بار این مساله تکرار شد، بـه مسئولان مدرسه گفتم گفتند ما کاری نمـی تونیم یم؛ واسه همـین خودم رفتم دم درِ خونـه قاضی و ازشون خواهش کردم کـه به پسرشون بگه کـه درست حرف بزنـه و مراقب رفتارش باشـه اما فردای اون روز از دادگستری قروه منو احضار د و گفتند بـه چه حقی رفتی درِ خونـه جناب قاضی ! کی بـه تو اجازه داده کـه بری درِ خونـه ایشون رو بزنی و ..
.
همسرِ شـهید مـی گفت و من بیشتر خجالت مـی کشیدم و سرم پایین تر مـی افتاد...
خطاب نوشت : جناب قاضی محترم !
پدر این بچه و امثال اون خون دادند که تا شما راحت و بی دردسر و در امنیت قاضی بشین و #قضاوت بفرمایید! کاش بدانید و قدردان باشید... #حسن_شمشادى

Read more

Media Removed

‍ #هوالعشق #پسر_است_دیگر... . . 🇮🇷دیروز ۲۰ فروردین بود*، روز ملی فناوری هسته ای؛ پسری آمده بود بـه پدرش سر بزند. دست درون دست مادربزرگش آمده بود اتاق پدرش ظاهرا خالی بود مادر بزرگش بـه علی گفت:«بیـا، منی را کـه از بابامصطفی خبر داشته باشد مـی شناسم» سر مزار شـهیدگمنام رسیدند، علی بر سنگ دستی ... ‍ #هوالعشق
#پسر_است_دیگر...
.
.
🌺🇮🇷دیروز ۲۰ فروردین بود*، روز ملی فناوری هسته ای؛
پسری آمده بود بـه پدرش سر بزند.
دست درون دست مادربزرگش آمده بود
اتاق پدرش ظاهرا خالی بود
مادر بزرگش بـه علی گفت:«بیـا، منی را کـه از بابامصطفی خبر داشته باشد مـی شناسم»

سر مزار شـهیدگمنام رسیدند، علی بر سنگ دستی کشید، و پلاکی کـه هدیـه گرفته بود را بالا گرفت، نگاه غمگینش کـه تمام شد با لبخندی آمـیخته با بغض رو بـه من کرد و گفت:« با دوست بابام از من عبگیر»
.
.
🌺🇮🇷دیروز ۲۰ فروردین بود، روز ملی فناوری هسته ای؛
پسری آمده بود بـه پدرش سر بزند
و خستگی اش را با یک ماچ درون د
دست درون دست مادرش آمده بود
اتاق پدرش ظاهرا خالی بود
رفت و یک راست نشست روی صندلی بابا، چرخی زد و کمـی منتظر ماند
گفت نقاشی بکشم به منظور بابا، که تا وقتی آمد ببیند؟
و کشید داستانی از پلیسهایی درون تعقیب دزدان و فرار دزدان ترسو
تمام کـه شد با لبخندی از سر شادی رو بـه من کرد و گفت:« با نقاشی ام از من عبگیر» .
.
🌺🇮🇷دیروز ۲۰ فروردین بود، روز ملی فناوری هسته ای؛
پسری آمده بود بـه پدرش سر بزند
اتاق پدرش ظاهرا خالی بود
پس قرار شد برود جایی کـه بابا ممکن بود آنجا باشد
دستش درون دست من بود وقتی کـه دربین سانتریفیوژها مـی دویدیم
یکی از دوستان پدرش گفت:« راستی علیرضا مـیدونی خیلی از این ها رو بابات به منظور ما خریده
و خیلی هم به منظور خریدشون زحمت کشیده؟!»
صحبتش کـه تمام شد با لبخندی از سر شادی رو بـه من کرد و گفت:« با این ها از من عبگیر» .
.
🌺🇮🇷دیروز ۲۰ فروردین بود، روز ملی فناوری هسته ای؛
پسری آمده بود بـه پدرش سر بزند
و پدرش قدم بـه قدم با پسرش همسفر بود .
.
.🌺🇮🇷دیروز ۲۰ فروردین بود، روز ملی فناوری هسته ای؛
اما نـه سانتریفوژی باقی مانده هست و نـه راکتوری
نـه صندلی پدر و نـه نقاشی ای
نـه دوستان پدر و نـه ... هرچه کـه بود سیمان بود و غربت...
.
.
#سيمان_در_قلب_رآكتورهايمان_با_بوي_نان
.
. *پ.ن:بازدید خانواده شـهید مصطفی احمدی روشن از تأسیسات هسته ای نطنز، سایت شـهید احمدی روشن، ۲۱ فروردین ۱۳۹۲ 🌹🍃🌹🍃🌹🍃 .
كانال رسمي #شـهید_مصطفی_احمدی_روشن
https://t.me/mostafaahmadiroshan
#شـهید_هسته_ای #شـهید_احمدی_روشن #مصطفی_احمدی_روشن #احمدی_روشن #علیرضا_احمدی_روشن #ما_همـه_مصطفاییم #دوست_شـهید_من #دانشمند_هسته_ای #عطر_شـهيد

Read more

Media Removed

بسم رب ام العباس، ام البنین . ■خبر شـهادت ۴ پسرش کـه آوردند؛ ■باز هم اول حال اباعبدالله را پرسید! ■بعد با گریـه شروع کرد نوحه ی عباس خواندن: ■اى زنان مدينـه! ديگر مرا ام البنين نخوانيد و مادر شيران شكارى ندانيد! مرا فرزندانى بود كه بـه سبب آنـها ام البنينم مى گفتند! ولى اكنون ديگر براى من فرزندى نمانده؛ ... بسم رب ام العباس، ام البنین
.
■خبر شـهادت ۴ پسرش کـه آوردند؛
■باز هم اول حال اباعبدالله را پرسید!
■بعد با گریـه شروع کرد نوحه ی عباس خواندن:
■اى زنان مدينـه! ديگر مرا ام البنين نخوانيد و مادر شيران شكارى ندانيد! مرا فرزندانى بود كه بـه سبب آنـها ام البنينم مى گفتند! ولى اكنون ديگر براى من فرزندى نمانده؛ همـه را از دست داده ام! من چهار باز شكارى داشتم كه آنـها را هدف تير قرار دادند و رگ گردن آنـها را قطع نمودند و دشمنان با نيزه هایش بدن های پاکشان را از هم متلاشى كردند و در حالى كه روز را بـه پايان بردند كه همـه آنـها با جسد چاك چاك بر روى زمين افتاده بودند. 👈اى كاش مى دانستم آيا اين خبر درست هست كه دستهاى #فرزندم_عباس را از تن جدا كردند...؟😭
.
■قالت ام العباس:
😔لا تدعونى و يك ام البنين
😔تذكرنى بليوث العرين
😔كانت بنون لى ادعى بهم
😔و اليوم اصبحت و لا من بنين
😔اربعه مثل نسور الربى
😔قد واصلوا الموت بقطع الوتين
😔تنازع الخرصان اشلائهم
😔فكلهم امسوا صريعا طعين
😔يا ليت شعرى اكما اخبروا
😔بان عباسا مقطوع اليدين
.
.
.
😭بی بی خبر قلم شدن دست عباس را باور نمـی کرد!
😭او پسر حیدر است! مگر مـی شود عمود...
😭اهل حرم برایش گفتند کـه پسر رشیدش دست نداشت وگرنـه....
😭من بمـیرم واست بی بی جانم من بـه فدای خودت و پسرت...
.
💔داغ جوان سخت است!
💔به خصوص اگر آن جوان پهلوان باشد!
💔به خصوص اگر زیبارو باشد...
💔به خصوص اگر شبیـه شوهرت حیدر باشد...
💔مادر شـهید شدن هم خوب است...
💔آن هم چه شـهیدی!
💔 #مادر_شـهید_عباس_بن_علی 💔
.
.
❤صلی الله علیک یـا #ام_القمر
❤صلی الله علیک یـا #ام_العباس
❤صلی الله علیک یـا #ام_البنین
❤صلی الله علیک یـا #فاطمـه_بنت_حزام
.

#Mohammad_javaz ادمـین

@MOHAMMAD_JAVAZI

Read more

. ایشون همون مادر مـهربونی هستن ک به منظور من #عیدی فرستادن! ببینید چطور دلشون رو سوزوندن! ببینین چطور ب خانواده های شـهدا #زخم_زبون مـیزنن ک مجبور مـیشن اینطوری بگن! مـیدونم ک از عمق دلشون نمـیگن از بس مـهربونن اما واقعا دلشون سوخته! ایشون تنـها مورد نیستن، این #داغ روی دل همشون هست! این حرفها رو از تک تک ... .
ایشون همون مادر مـهربونی هستن ک به منظور من #عیدی فرستادن!
ببینید چطور دلشون رو سوزوندن! ببینین چطور ب خانواده های شـهدا #زخم_زبون مـیزنن ک مجبور مـیشن اینطوری بگن! مـیدونم ک از عمق دلشون نمـیگن از بس مـهربونن اما واقعا دلشون سوخته!
ایشون تنـها مورد نیستن، این #داغ روی دل همشون هست! این حرفها رو از تک تک همسران و #مادران_شـهدا شنیدم!
خیلی شرمنده شونیم ... خیلی بهشون مدیونیم ...
نمـیدونم چطور اون دنیـا تو روی خودشون و شـهیدشون نگاه مـیکنیم و جواب مـیدیم؟!
پ ن:
قسمت هفتم مجموعه #مستند #ملازمان_حرم / فصل مادران «شـهید علی اکبر شیرعلی»
🕗 پنجشنبه 23 فروردین ساعت ۲۰ از شبكه افق
@nasrtv
@ofogh_tv
@meysamhasani61
@tahersoleyman
@shohreh.pirani
@ravimobarez
@r.mahboobeh1371
#شـهید_شیرعلی #شـهید_علی_اکبر_شیرعلی #معان_حرم #سوریـه #شـهدا_شرمنده_ایم #وای_مادرم #مادر #مادر_است_دیگر

Read more

Media Removed

‍ . بـه گوش من رسونده بودن کـه سجاد#تشنـه شـهید شده موقعی کـه مجروح شده بود،داشت ازش خون مـیرفت، درخواست #آب کرد ولی همرزمانش مانع شدن و بهش گفتن کـه اگه بهت آب بدیم،تو سریع جون مـیدی و #فعلا آب واسه جسمت خوب نیست... لذا بهش نو #سجاد لحظات بعد بـه #شـهادت رسید وقتی این موضوع رو شنیدم خیلی #غمگین ... ‍ .
به گوش من رسونده بودن کـه سجاد#تشنـه شـهید شده👇

موقعی کـه مجروح شده بود،داشت ازش خون مـیرفت،
درخواست #آب کرد ولی همرزمانش مانع شدن و بهش گفتن کـه اگه بهت آب بدیم،تو سریع جون مـیدی و #فعلا آب واسه جسمت خوب نیست...
لذا بهش نو #سجاد لحظات بعد بـه #شـهادت رسید

وقتی این موضوع رو شنیدم خیلی #غمگین شدم،همش بـه خودم مـیگفتم کـه پسرم #لب_تشنـه شـهید شده و کاش بهش آب مـیدادن...😔 لذا چند وقت پیش این #خواب رو دیدم:
خواب دیدم کـه تو یک مکان #بزرگی هستم و یک کوه درون مقابل منـه،سجاد من بالای کوه #افتاده بود و منم داشتم مـیرفتم #سمتش کـه بهش آب بدم...😭
تا یکم رفتم جلو دیدم کـه یک #خانم چادری باعصا داره مـیره #سمتش...یـا زهرا(س)
#ایستادم و نگاه کردم دیدم سر #سجاد رو گذاشت رو دستانش و داره بـه سجاد #آب مـیده... من خواستم برم پیشش ازش #تشکر کنم کـه یـه وقت دیدم واسم دست تکون داد کـه #برگردم
( #منظورش این بود کـه بچه ات رو #سیراب کردم و نگران نباش و برگرد)

از #وقتیکه این خواب رو دیدم،خیـالم راحت شده کـه سجاد من #سیراب شده

#به_نقل_از_مادر_شـهید
#شـهید_مع_حرم_سجاد_طاهرنیـا
#شـهیدی_از_یگان_ویژه_صابرین_سپاه_تهران .
🌹هنیئا له الشـهادت
🌹شـهداء رحمت الله علیـهم
.
#معان_حرم
#فدایی_حضرت_زینب_سلام_الله_علیـها
#شـهید_سجاد_طاهر_نیـا
#شـهدا_گاهی_نگاهی
#نیم_نگاهی
#حال_دلمان_خوب_نیست

Read more

Media Removed

دل من پشت سرت کاسه ی آبی شد و ریخت . . ‌ ‌مادرها همـیشـه دسته گل بـه آب مـی دهند... یکابد بـه نیل ام البنین بـه علقمـه ۱۷۵ مادر بـه اروند ‌ ‌ ‌ جای ماهی کجاست؟ درون دریـا بعد چرا زیر خاک‌ها بودند؟ ماهی و خاک!؟ قصۀ تلخی هست کاش درون آب‌ها رها بودند دست بسته بـه شـهر آوردند صد و هفتاد و پنج ماهی را ماهی ... دل من پشت سرت کاسه ی آبی شد و ریخت .
.

‌مادرها همـیشـه دسته گل بـه آب مـی دهند...
یکابد بـه نیل
ام البنین بـه علقمـه
۱۷۵ مادر بـه اروند


‌ 🐠جای ماهی کجاست؟ درون دریـا

پس چرا زیر خاک‌ها بودند؟

ماهی و خاک!؟ قصۀ تلخی است

کاش درون آب‌ها رها بودند

دست بسته بـه شـهر آوردند

صد و هفتاد و پنج ماهی را

ماهی و دست بسته زیر خاک؟

من نمـی‌فهمم این سیـاهی را

این سیـاهی کـه یک نفر با خاک

بکشد ساکنان دریـا را

ماهی و دست بسته زیر خاک؟

حل کند یک نفر معما را

بیست و نـه سال منتظر بودیم

پیرمان کرد داغ ماهی‌ها

خانـه روشن شد از رسیدنشان

تا کـه طی شد فراق ماهی‌ها

شاعر: عباسعلی سپاهی یونسی

‌‌


🌷 ۴۴ درصد شـهدا سن آنـها از 16 که تا 20 سال
۳۰ درصد از 21 که تا 26 سال

۸ درصد 26 که تا 30 سال
۱۸ درصد بالای 30 سال بوده اند .. روحشون شاد..

‌‌
‌ ‌
#۱۷۵ #غواص #۱۷۵_غواص_شـهید #شـهدای_غواص #دفاع_مقدس #ایران #عباسعلی_سپاهی_یونسی #شـهید #شـهدا #مادر_شـهید_ #شرمنده ایم #

Read more

Media Removed

. #شـهیدنیوز #شـهیدخبر . هفت سال پیش چنین روزی ،روز تشییع پیکر #پسرم_کمـیل ،برادرم بهم گفت :من مـیخوام کمـیلو تو قبر بزارم تو هم مـیای که تا باهم بخاک بسپاریمش؟ دلم لرزید اما گفتم اره من مـیخوام با دستای خودم بخاک بسپارمش ......پیش خودم گفتم خدایـا بهم توانشو بده که تا پسرمو با دستای خودم بـه خاک بسپارم ... ... .
#شـهیدنیوز
#شـهیدخبر
.
هفت سال پیش چنین روزی ،روز تشییع پیکر #پسرم_کمـیل ،برادرم بهم گفت :من مـیخوام کمـیلو تو قبر بزارم تو هم مـیای که تا باهم بخاک بسپاریمش؟ دلم لرزید اما گفتم اره من مـیخوام با دستای خودم بخاک بسپارمش ......پیش خودم گفتم خدایـا بهم توانشو بده که تا پسرمو با دستای خودم بـه خاک بسپارم ... اگه مـیخواد حالم بد شـه یـا دستم بلرزه ،همون لحظه جونمو بگیر که تا مردم نبینن وآبروی پسرم نره
رفتم داخل #قبر خاکو بوسه زدم گفتم منزل نو مبارک....
#کمـیلو از تابوت بیرون آوردن بهم گفتن مادر کاورو بردار منم کاورو برداشتم و داخل قبر گذاشتم پاهاشو بوسه زدم گفتم پسرم اول بـه خدا بعد بـه #حضرت_زهرا سپردمت ...ان شاالله حضرت زهرا مادرت باشـه بـه منم سر بزن بـه خوابمم بیـا
.
بعدها کـه عکسشو دیدم فهمـیدم بدن پسرم پاره پاره بود به منظور همـین گفتن کاور را بردارم ...پاهاش از بدن جدا شده بود دستای پاره پاره و بدن پر از ترکش 😔
.
#شـهیدکمـیل_صفری_تبار
#شـهدای_امنیت_وافتدار
#درگیری_باپژاک
#شمالغرب_کردستان_سردشت_تپه_جاسوسان
#شـهادتم_آرزوست
#مادر_شـهید_کمـیل
#سیزده_شـهریور_سال_نود
#شـهدای_وطن
#تیپ_ویژه_صابرین
#روز_بخاک_سپاری
.
@shahidnews

Read more
صحبت های مادر شـهید علی اکبر شیر علی رو درون این قسمت از برنامـه ملازمان حرم بشنوید. شرمنده ام مادرهای شـهدا ، شرمنده ام از مردمـی کـه زخم زبون بـه شما مـیزنن، آخه چقدر بی معرفتین شما، پسر ایشون به منظور ناموس شما جنگیده ،برای وطنش جنگیده که تا کی ؟ چرا انقدر عناد داری و خودتونو بـه نفهمـی زدین؟؟ بسه دیگه. چرا زخم زبون ... صحبت های مادر شـهید علی اکبر شیر علی رو درون این قسمت از برنامـه ملازمان حرم بشنوید.

شرمنده ام مادرهای شـهدا ، شرمنده ام از مردمـی کـه زخم زبون بـه شما مـیزنن، آخه چقدر بی معرفتین شما، پسر ایشون به منظور ناموس شما جنگیده ،برای وطنش جنگیده
تا کی ؟ چرا انقدر عناد داری و خودتونو بـه نفهمـی زدین؟؟ بسه دیگه. چرا زخم زبون مـیزنید. ننگ بر شما
احساس شرم دارم مادر.
مادر شرمنده اشک هایت هستم ،جگرم کباب شد. اجرت با حضرت زینب سلام الله. فرزندت را فرستادی تابانوان و ان سرزمـینم من آسوده باشد.. شرمنده همـه خانواده شـهدا هستیم.
ملازمان حرم
پنج شنبه ها ساعت 20
@ofogh_tv
@fshosseini
@shohreh.pirani
#ملازمان_حرم #شبکه_افق #شـهید_مع_حرم #شـهید_شیرعلی #شـهید_علی_اکبر_شیرعلی #معان_وطن #معان_اسلام

Read more

Media Removed

. این خبر بین بچه ها پیچید ای رفیقان غلامعلی هم رفت . #رفیقم #محبوبم #عشقم . #شـهید_غلامعلی_رجبی️ #عملیـات_مرصاد #قربون_کبوترای_حرمت_امام_رضا . بخش‌هایی از وصیت‌نامـه شـهید رجبی جندقی بـه شرح ذیل است: یک قطره اشک به منظور ارباب را بـه من هدیـه کنید آن را بـه تمام بهشت نمـی‌فروشم «به خون خویش ... .
این خبر بین بچه ها پیچید
ای رفیقان غلامعلی هم رفت
.
#رفیقم #محبوبم #عشقم
.
#شـهید_غلامعلی_رجبی♥️
#عملیـات_مرصاد
#قربون_کبوترای_حرمت_امام_رضا
.
بخش‌هایی از وصیت‌نامـه شـهید رجبی جندقی بـه شرح ذیل است:

یک قطره اشک به منظور ارباب را بـه من هدیـه کنید آن را بـه تمام بهشت نمـی‌فروشم «به خون خویش نویسم بـه روی سنگ مزارم کـه من بـه جرم محبت قتیل خنجر یـارم» اینجانب غلامعلی جندقی وصیت مـی‌کنم کـه همـه آشنایـان، دوستان، پدر،مادر، برادرانم و انم همگی را شفاعت خواهم کرد. مرا درون هیأتها فراموش نکنید! درون مجلس ختم و غیره فقط و فقط روضه حضرت ابا عبدالله(ع) خوانده شود و شما را هم سفارش مـی‌کنم بـه عزاداری‌ها کـه بلا را دفع مـی‌کند و اشک بر حسین(ع) کلید پیروزی است. بهترین هدیـه به منظور من اشک چشم به منظور حسین(ع) است، اگر گاهی درون هیأت ها یک قطره از اشک به منظور ارباب را بـه من هدیـه کنید از همـه چیز برایم بالاتر است، آنقدر کـه این یک قطره را بـه تمام بهشت نمـی‌فروشم.

اگر اجازه رجوع بـه دنیـا بـه من داده شود؛ دوست دارم فقط درون روضه‌ها شرکت کنم

وصیت مـی‌کنم کـه همـه آشنایـان، دوستان، پدر و مادر، برادرانم و انم همگی را شفاعت خواهم کرد. مرا درون هیئت فراموش نکنید. درون مجلس ختم و غیره، فقط و فقط روضه حضرت اباعبدالله (ع) خوانده شود. روضه به منظور امام حسین (ع) عمری هست مورد علاقه و عشق من بوده و من با روضه و محبت اهل بیت و مجالس و هیئت‌ها مأنوس بوده‌ام و اگر بـه من اجازه داده شود بـه دنیـا رجوع کنم و با روحم بـه شما سر ب فقط دوست دارم درون هیأت‌ها و روضه‌ها شرکت کنم.

مرا فراموش نکنید مخصوصاً محرم، شب‌ها و صبح‌ها  از اربابم مـی‌خواهم اجازه دهد من بـه هیأت بیـایم و شما را هم سفارش مـی‌کنم  بـه عزاداری‌ها کـه بلا را دفع مـی‌کند و اشک بر حسین (ع) کلید پیروزی است.

در هیئت یـاد من باشید؛ قول شفاعت مـی‌دهم

دفاتر شعرم و کتاب‌های روضه و شعرم مال غلامرضا برادرم کـه در هیأت بخواند. التماس دعا دارم. براداران عزیزم مخصوصاً غلامرضا، شما را بـه خدا درون هیئت یـاد من باشید و من قول شفاعت بـه شما مـی‌دهم و در خاتمـه از دوستان و آشنایـان همگی خداحافظی نموده و حلالیت مـی‌طلبم و بهترین هدیـه به منظور من اشک چشم به منظور حسین‌(ع) است، اگر گاهی درون هیئت‌ها یک قطره از اشک به منظور اربابم را بـه من هدیـه کنید از همـه چیز برایم بالاتر است، آنقدر کـه این یک قطره را  بـه تمام بهشت نمـی‌فروشم.

به امـید دیدار درون قیـامت

غلامعلی جندقی (رجبی) – اندیمشک

67/5/4

Read more

Media Removed

#عمارنامـه از #بیمارستان کـه مرخص شد، هنوز بـه ماه نرسیده، رفت #جبهه! حسابی #عصبانی شدم. بهش گفتم: محسن! تو با این وضعیت چه جوری مـیخوای بجنگی؟ تو کـه دست راستت کار نمـیکنـه! عضله بازوی دست راستش کاملا از بین رفته بود و فقط انگشت سبابه اش حرکت مـیکرد! بـه همان #انگشت سبابه اش اشاره کرد و گفت: ببین! #خدا ... #عمارنامـه
از #بیمارستان کـه مرخص شد، هنوز بـه ماه نرسیده، رفت #جبهه!

حسابی #عصبانی شدم.
بهش گفتم:
محسن!
تو با این وضعیت چه جوری مـیخوای بجنگی؟
تو کـه دست راستت کار نمـیکنـه!

عضله بازوی دست راستش کاملا از بین رفته بود و فقط انگشت سبابه اش حرکت مـیکرد!

به همان #انگشت سبابه اش اشاره کرد و گفت:
ببین!
#خدا این انگشت را به منظور من #سالم نگه داشته!
برای چکاندن ماشـه #تفنگ!
همـین یـه انگشت کافیـه!

و درون حالی کـه سعی مـیکرد #اشک هایش را از من پنـهان کند، گفت:
#مادر!
دلم بدجوری هوای #کربلا رو کرده!

به او گفتم:
من چشام آب نمـیخوره تو بری کربلا رو ببینی!
کربلا رو نمـی بینی کـه هیچ، ما رو هم بـه #فراق خودت مـی نشونی!

کمـی تامل کرد و گفت:
مادر جان!
من کربلا رو به منظور خودم نمـیخوام!
برای نسل های بعدی مـیخوام!
برای 7-8 سال آینده!

#سردار #سرلشکر #پاسدار #شـهید #محسن_وزوایی
.
.

خادمـین اصلی اربعین شـهدا هستند!
آنـها با خون خود جاده ی کربلا را آب و جارو کرده اند...
.
.

Read more

Media Removed

#همسر شـهید : . ️ دان دو کاراته ، ودارای دو مدرک کارشناسی و #دانشجو ی نمره الف #دانشگاه بود. همـیشـه که تا ساعتی بعد از پایـان ساعت کار، درون محل کارش مـی‌ماند که تا تمام حقوقی کـه دریـافت مـی‌کند #حلال باشد. وقتیی مبلغی قرض مـی‌خواست، حتی اگر خودش آن مبلغ را درون اختیـار نداشت، از شخص دیگری قرض مـی‌گرفت و به او ... 🌹 #همسر شـهید :
.
❤️ دان دو کاراته ، ودارای دو مدرک کارشناسی و #دانشجو ی نمره الف #دانشگاه بود.
همـیشـه که تا ساعتی بعد از پایـان ساعت کار، درون محل کارش مـی‌ماند که تا تمام حقوقی کـه دریـافت مـی‌کند #حلال باشد.
وقتیی مبلغی قرض مـی‌خواست، حتی اگر خودش آن مبلغ را درون اختیـار نداشت، از شخص دیگری قرض مـی‌گرفت و به او مـی‌داد که تا آن فرد مجبور بـه تقاضا از افراد دیگری نباشد.
بسیـار دستگیر فقرا بود و همـیشـه بـه شخص فقیری کـه ابتدای کوچه مان بود کمک مـی‌کرد. بـه خاطر دارم کـه شبی بـه بیرون از منزل رفت و بازگشت او طولانی شد! وقتی علت را پرسیدم متوجه شدم پولی به منظور کمک بـه آن فقیر نداشته و برای اینکه شرمنده او نشود، چند کوچه را دور زده و از مسیر دورتری بـه خانـه آمده!...
.
❤️بسیـار #مـهربان بود و خیلی بـه من احترام مـیگذاشت ؛
. اگر جایی مـیرفت خوراکی اش را نمـی خورد و حتما مـی آورد خانـه که تا باهم بخوریم(مـیگفت دلم نمـیاد تنـها بخورم!!!)...
یـا اینکه بلند پیش دوستانش مـی گفت یکی هم برمـیدارم به منظور خانومم!!
مـیگفتم «حمـید جان اینکارو نکن درست نیست من خودم خجالت مـی کشم مؤذبم چون همدیگرو مـی بینیم تو‌مـهمونی جایی...» ایشون مـی گفت «اتفاقا من مخصوصا اینکارو مـی کنم که تا بقیـه هم یـاد بگیرن کـه به همسرشون احترام بگذارن و به همسرشون #محبت کنن!....»
.
❤️این ویژگی‌ها عین #حقیقت هست و اغراق و کلیشـه نیست!
.
شکم، چشم و زبان را همـیشـه و به‌ویژه درون مـهمانی ‌ها حفظ مـی‌کرد
همسرم هرگز #نماز اول وقت و نمازشبش ترک نمـیشد؛
از غیبت بیزار بود؛
اینکه مـی‌گویند،ی پای خود را مقابل #پدر و #مادر دراز نمـی‌کند، درون مورد #همسرم صدق مـی‌کرد؛

خواندن دعای عهد کار همـیشگی او بود،
وهرروز صبح پیش از رفتن بـه محل کار حتما قرآن تلاوت مـی‌کرد...
.
❤️ #عشق واقعی آن هست چیزی را بپسندی کـه محبوبت را راضی مـی‌کند؛ من هم از علاقه و شوقش به منظور رفتن بـه سوریـه و شـهادت آگاه بودم و به همـین دلیل به منظور رفتنش رضایت قلبی داشتم...
.
🌷مع حرم #شـهید_حمـید_سیـاهکالی_مرادی :
«مـینویسم که تا همـه بدانند!
شرمنده ام کـه یک جان بیشتر ندارم تادر راه #امام_زمان و نائب برحقش #امام_خامنـه_ای فداکنم...»
.
پ.ن :
🔴 #یـادت_باشد راه ، راه آسمان است!...
.
#قهرمان_من
#کتاب_خوب
#مذهبی_ها_عاشقترند
#زندگی_به_سبک_شـهدا
#همسر_یعنی_همسفر_تا_بهشت
#عروسی #رویش_های_انقلاب .
.

Read more

#سور_خدا نشسته‌‌ام بالاسر امام.مشـهد.درست توی کنج دنجی کـه جلوی پاهای مضطربم سبز شد و مرا کشید درون آغوش خودش.جمعیت موج مـی‌زند مثل همـیشـه.کتاب دعا مقابلم باز مانده و من،یـارای پیش رفتن ندارم.جایی وسط‌های جامعه کبیره مانده‌ام. .. آن‌ها را نمـی‌شناسم؛ولی دوستشان دارم.عباس و علی‌اکبر و زهیر را ... #سور_خدا
نشسته‌‌ام بالاسر امام.مشـهد.درست توی کنج دنجی کـه جلوی پاهای مضطربم سبز شد و مرا کشید درون آغوش خودش.جمعیت موج مـی‌زند مثل همـیشـه.کتاب دعا مقابلم باز مانده و من،یـارای پیش رفتن ندارم.جایی وسط‌های جامعه کبیره مانده‌ام.
..
آن‌ها را نمـی‌شناسم؛ولی دوستشان دارم.عباس و علی‌اکبر و زهیر را مـی‌گویم و باقی رفقایشان را.همـهٔ بچه‌های پرورشگاه را.به‌قول مردم،بچه‌سرِ راهی‌ها.
همان‌ها کـه تصویر چهره‌هاشان را اولین‌بار روی نقاشی‌دیواری خیـابان ولی‌عصر تهران دیدم.حوالی شیرخوارگاه آمنـه یـا دارالایتام بهزیستی.ردیف عکس‌هاشان را کشیده بودند.شـهید..شـهید..شـهید..مطمئنم جز من هرآن‌روزها توی آن اتوبوس‌های خط راه‌آهن-تجریش خوب دور و برش را نگاه مـی‌کرد هم مـی‌دیدشان.
هر سه‌تایشان جوان بودند.خیلی خیلی جوان کـه انقلاب شد و پشت‌بندش جنگ.آن‌سال‌‌ها پسرها پیش از نوجوانی،جوان مـی‌شدند و پیش از جوانی مَرد.کسی فرصت نداشت با سن‌وسال سجلش بزرگ شود؛.برای مرد شدن صف مـی‌کشیدند.
و‌ آن‌ها رفتند خط،قاطی بقیـه مردها.و توی یکی از آن‌شب‌های سنگر نشسته بودند بـه ندبه،دعا.عباس کـه صدایش بهتر از همـه بود روبه‌قبله،روبه‌کربلای حسین داشت جامعه کبیره مـی‌خواند که تا رسید بـه آن‌جا کـه باید مـی‌گفتند:
-«بِأَبِي أَنْتُمْ وَ أُمِّي وَ أَهْلِي وَ مَالِي وَ أُسْرَتِي أُشْهِدُ اللَّهَ وَ أُشْهِدُكُمْ أَنِّي مُؤْمِنٌ بِكُمْ وَ بِمَا آمَنْتُمْ پدر و مادرم و اهل و مال و طايفه‌ام فدای شما! خدا و شما را گواه مـی‌گيرم،كه من بـه شما و به آنچه شما ايمان آورديد باور دارم».
به امام کـه نمـی‌شود دروغ گفت؟مـی‌شود؟نـه!
حتمـی علی‌اکبر بـه عباس گفته ما کـه نـه پدر داریم نـه مادر نـه خانواده نـه مال و‌ طایفه‌ای،چه چیز را مـی‌خواهیم فدای امام کنیم؟و بعد حتمـی‌ هر سه سر گذاشته بودند روی شانـه هم بـه گریستن.یتیمان خمـینی چیزی نداشتند به منظور هدیـه جز جانشان.
*
امشب پای خاکریز دم‌زدن از فدا همـه داشته‌ها به منظور امام،یـاد علی اکبر و عباس و زهیر افتادم و به آن‌ها دخیل بستم.به شـهدای بهزیستی،همان‌ها کـه در دنیـا نـه پدری بود زیر تابوتشان را بگیرد نـه ی برایشان گریـه کند،نـه مادری کـه برایشان مویـه کند.دلشکسته زندگی د،غریبانـه درون بیـابان‌های خوزستان به‌خاک افتادند و یتیمانـه دفن شدند.سربه‌راه رفتند.مزارشان زائر ندارد و تمام داروندارشان،جانشان را‌ فدای امامشان د؛چه خوشبخت بود خمـینی کـه سربازانی چون شما داشت.
*
کاش از تاریکی‌ها ردمان کنند؛کاش.

Read more

Media Removed

. #بازنشر شـهید مطهری: چرا حضرت زهرا (س) دستور داد شبانـه دفنش کنند؟ چرا فرمود نمـی‏ خواهمـی ازانی کـه به من ظلم کرده‏ اند درون تشییع جنازه‏ ام شرکت کنند؟ به منظور این کـه مـی‏ خواست این ظلم درون جهان لوث نشود، زیرا لوث شدن ظلم گناه است. مـی‏ خواست که تا بعد از چهارده قرن هم بیـایند و بگویند: فَلِأَی الْامورِ ... .
#بازنشر
شـهید مطهری:
چرا حضرت زهرا (س) دستور داد شبانـه دفنش کنند؟ چرا فرمود نمـی‏ خواهمـی ازانی کـه به من ظلم کرده‏ اند درون تشییع جنازه‏ ام شرکت کنند؟ به منظور این کـه مـی‏ خواست این ظلم درون جهان لوث نشود، زیرا لوث شدن ظلم گناه است. مـی‏ خواست که تا بعد از چهارده قرن هم بیـایند و بگویند:

فَلِأَی الْامورِ تُدْفَنُ لَیلا
بَضْعَةُ الْمُصْطَفی‏ وَ تُعْفی‏ ثَریـها
.
🔸چرا پاره جگر پیغمبر شبانـه حتما دفن شود؟ چرا حتما محل قبرش مخفی بماند؟ مـی‏ خواستند این علامت سؤال همـیشـه باقی بماند، مـی‏ خواستند این ظلم و این مظلومـیت فراموش نشود...
.
🔹علی (ع) وقتی کـه جنازه زهرا (س) را درون اتاق برد، خودش بـه تنـهایی زهرا را کفن کرد. بعد از کفن، فریـاد علی بلند شد، اطفال کوچک زهرا از هشت ساله که تا سه چهار ساله و فضّه را صدا زد: یـا حسن! یـا حسین! یـا زینب! یـا امّ کلثوم! یـافضّه! هَلُمّوا تَزَوَّدوا مِنْ امِّکمْ.‏ بیـایید با مادر خودتان وداع کنید.
.
📘 استاد مطهری، آینده انقلاب اسلامـی ایران، ص200-199
#
تنـها درون شـهر هدایت را گشودی
در جاهلیت هادی این قوم بودی

اسلام مـی سازد ابوسفیـان بعد از تو
تنـها شوند این عترت و قرآن بعد از تو

هرتو را با نام تو دلگیر مـی کرد
شیخ یـهودی آیـه ای تفسیر مـی کرد

هرکه آمد از زبانت حرف مـی زد
با خیزرانی با لبانت حرف مـی زد

بعد از تو سلمان و ابوذر ماند تنـها
یک امت تنـها و حیدر ماند تنـها

رفتی و زهرا ماند و غوغای مدینـه
آغاز شد امروز غم های مدینـه

از خانـه زهرا پر هست از رد پایت
دارد درون و دیوار مـیگرید برایت

#

صوت اذان که تا از زبان کوچه مـی رفت
با چادر خاکی مـیان کوچه مـی رفت

از خانـه که تا مسجد پر از گل بود دیوار
مسجد پر از بوی محمد مـی شد انگار

مسجد سراپا گریـه بود از خطبه او
مـی دید زینب خطبه خواندن های بانو

مـی رفت بالا که تا صدای تازیـانـه
آغاز مـی شد گریـه های تازیـانـه

با یـا علی هایش جسارت بیشتر بود
حالا دعاهای شـهادت بیشتر بود

در نیمـه های شب علی تابوت مـی ساخت
با گریـه ی زینب علی تابوت مـی ساخت

دیوار های خانـه زهرا سیـاهست
انگار دیگر ناله ها همراز چاهست

#

مـی آورند از راه یـاران حرم را
هر روز تابوت #شـهیدان_حرم را

هر جای دنیـا حرف از #پیر_خمـین است
فرزند زهرا وارث راه #حسین ست

عباس نعمتی
التماس دعا

#یـا_زهرا (س)

Read more




[مادر من شـهید on Instagram - mulpix.com پیامک خداحافظی حلالیت برای رفتن به سوریه بعنوان مع حرم بازنشر 24]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Sat, 03 Nov 2018 16:26:00 +0000