نـه کـه م ته on Instagram
Unique profiles
Most used tags
Total likes
0Top locations
Orzdi, Dohuk Governorate, RanyaAverage media age
338.9 daysto ratio
7.3Media Removed
دهمێکه شاری پڕ شۆری محببهت مات و خامۆشـه به قانوونی تهجهنوون شۆڕشێ ئینشا نـهکهم چ بکهم!؟ مـهحوی دهمێکه شاری پڕ شۆری محببهت مات و خامۆشـه
به قانوونی تهجهنوون شۆڕشێ ئینشا نـهکهم چ بکهم!؟ مـهحوی
Advertisement
#هِی تو کـه #ادِعات مـیشد
بیـا توو حال خرابم یـه #انقلابی کن
مثِ همـیشـه مالِ تو نصفه آبِجوم
#من_یـه_عمره_شبا_خوابیدم_به_قصه_هایتو
الان کـه مـیرم زیره هر تومنی
کجایی کـه دارم خودمو مـیکشم رو زمـین
چی توو گوشِت خوندن کـه چشت منو ندید
که قیدِ منو زدی دِ آخه لامصب تو رفیقِ منی
ادا مـیای قیـافه مـیگیری برا من هم
الآن کـه پاچیدم و مـیبینی سرو تَهم
الان کـه دیگه هیشکی نی که تا أ حال نَرَم
باید ببینی آشنا ها چه ویترینی برام زدن
هروز زورِ دنیـا رو جف کولامـه
نیستی و دیگه این محل فقط یـه پررو داره
کوش اون کـه مـیخورد توو حالم مـیخورد توو حالش؟
اوضاع کـه بیریخت بود مـیگفت توو راهه
نمـیرزید بـه این همـه پایین و بالا بـه این کـه ببازم این بازیو باهات
قدمات دیگه نیست سایزِ پاهام ، جدید ترین جا استکانی وجا لیوانی برای عروس حیف عوض شدی و نیست آینـه باهات
هرجا هستی خوش باشی داداش ، هر کی تو رگیته جفت باشی باهاش
ما کـه همـیشـه دُعامون خیره ، یـه معرفت داریم کـه نی تُف مالی بالاش
بیـا مثله دوتا مرد بزنیم همو
با اینکه مـیدونم باز مـیزارم بزنی منو
ولی این دفعه مثِ سری پیش یـه وَری نبُر
نکش بـه رُخم این جوجه های قد و نیم قدو
چه گُلی سرت ؟ چی خرجت کـه دو روزه اینجوری راضی ت
همش أ گند زدنـه خودمـه راست مـیگن همـه
هرچند اون منّ قبلیو دیگه بـه گاری بستمش رفت
بریدی پاتو از خونـه ب از خونـه
تا کمر توو گِل بودی بود که تا کلِ هیکلم توو گِل
بابا مـیگفت بیـا خونـه ت جیگرش خونـه
هنو برا کش رفتنات توو جیب پیرهنم پوله
هر گ*هی خوردی باز کنارت راه اومدم
رسوندیمون جایی کـه جایی رامون ندن
تهِ دلم خالی بود تهِ دلت صابون زدم
رو فرم کـه اومدی کشیدی آروم آروم عقب ؟
#غریبه کردی خودتو هفت که تا رنگ شدی
#سیگار دیدم دستت سیگار کشیدم کـه ترک کنی
گفتم رفیقمـی واست ترمزم برید
خودمو زده بودم بـه خواب مشکل از تو نیست
نـه تو هم یکی مثله همـه
که أ این رو اون رو مـیشـه پلک کـه مـیزنـه
اصلا نفهمـیدم رفت جلد کی تنت
انقد ب ازت کـه دیگه کش نمـیدمش
نمـیرزید بـه این همـه پایین و بالا بـه این کـه ببازم این بازیو باهات
Media Removed
#عروسها_در_صور_مـیمـیرند راهمان را کشیدیم و خودمان را رساندیم بـه پارکینگ،جایی کـه چهار ماشین شاسی بلند آمریکایی GMC با شیشـههای تمامدودی از هفت صبح انتظارمان را مـیکشیدند؛همگی پلاک لبنان. جدید ترین جا استکانی وجا لیوانی برای عروس رانندهها،باچهرههایی مصمم،تهریش مرتب کـه زیرگردن و روی گونـه خطدار شده بود،با کلاههای مشکی ... #عروسها_در_صور_مـیمـیرند
راهمان را کشیدیم و خودمان را رساندیم بـه پارکینگ،جایی کـه چهار ماشین شاسی بلند آمریکایی GMC با شیشـههای تمامدودی از هفت صبح انتظارمان را مـیکشیدند؛همگی پلاک لبنان.
رانندهها،باچهرههایی مصمم،تهریش مرتب کـه زیرگردن و روی گونـه خطدار شده بود،با کلاههای مشکی لبهدار بر سر،شلوارهای لی تیره و کفشهای اسپورت،دست درون جیب،کنار درهای باز ماشینها منتظرمان بودند.
فضا سنگین بود و هیجانی ملموس داشت؛جابهجایی سریع آدمها بین ماشینها،سلاحهای داخل هر ماشین،خشخش صدای بیسیمها،نگاههای ریز و جدی رانندهها و چراغهای روشن ماشینها درون فضای نیمـهروشن پارکینگ گواهی مـیداد ما عازم دیـار زینبیم.
*
جایی درون فیلم Sicario،دوربینِ اززمـیناوجگرفته،ماشینهای مشکی شیشـهدودیای را نشان مـیدهد کـه ردیفپشتسرهم،راهشان را گرفتهاند و از سمت چپ بزرگراه و از کنار همـه ماشینمعمولیها مـیتازند و پیش مـیروند و هیچرا یـارا و جسارت سد راهشان شدن نیست.چونان گریختن موران از برابر سیلاب،ماشینها از برابر ما،اراده معطوف بـه رفتن و رسیدنمان،کنار مـیکشیدند.
من،از روی صندلی مسافر،از فضای ایجادشده بین راننده و محافظ،از پنجره جلوی ماشین همـهٔ اینها مـیدیدم.اگر مـیخواستند اراده را،قدرت را،سلطه را نمایش دهند چه چیزی بهتر از این تاختنِ بیتردید ماشینهایی چنین کـه مرزها را،قواعد و قوانین را مُسخر خود کرده بودند و تو گویی این ماشینها نـه با فشردن ترمز کـه با برداشتن پا از روی پدال گاز از سرعتشان کاسته مـیشد.حس مـیکردیم داریم نقطهویرگولهای سطور تاریخی مکتوب را مـیگذاریم کـه بعدها اَزَش چنین خواهند خواند:
«و از مردان و زنان شیعه بودندانی کـه بر عهد خویش پابرجا ماندند و هنگامـی کـه ندا آمد آیـا زائری هست،چونان صخرههای از جای کَنده شده بـه سوی زینب شتافتند بیهیچ تردیدی،هراسی و پرسشی»
جاده کِش مـیآمد انگاری.ما آدمها را مـیدیدیم ولی آنها ما را نـه.
مرکب رهوارمان،تو گویی جاده را مـیبلعید و رانندهها حواسشان بود بین ماشینها فاصله بعید نشود.
از بیروت که تا مرز،هوا بارانی بود،بعد ابری شد و دست آخر این آفتاب شام بود کـه بر ما تابید.آبیترین آسمانی کـه مـیدیدیم و ابرها سفیدِ پررنگ.تو گویی مـیکلآنژ بر فرش زمـین خوابیده باشد و آسمان را چونان سقف نمازخانـه سَنسیستئین نقاشی کرده باشد،ولی این بار جای ابراهیم و یونس و مسیح،حسین و زینب و عباس و علی اکبر و حر و حبیب را کشیده باشد.
چشم مـیچرخاندم که تا نشانی بیـابم.از چه؟نمـیدانم.شاید چیزی کـه بشود برایش روضه نوشت.
آخر ما داشتیم بـه سوی زینب مـیگریختیم.
Media Removed
﷽ . [یٰـا حبیــــب البـاکیـــن... منـم گـریـه کنـت... یٰـا عـزیـــزالـزهــــــــرا... منـم سیــنـه زنـت...] . من کـه بی دعوت و سر خود، نرسیدم بـه حضور من سفارش شده ی #حضرت_مادر باشـــــــــم . . تـو کـودکی چه شبا کـه ضبط روشن مـیکردمو با روضه ها از فراق کربلا گریـه مـیکردم... مـیگفتم فقط ... ﷽
.
[یٰـا حبیــــب البـاکیـــن... منـم گـریـه کنـت...
یٰـا عـزیـــزالـزهــــــــرا... منـم سیــنـه زنـت...]
.
من کـه بی دعوت و سر خود، نرسیدم بـه حضور
من سفارش شده ی #حضرت_مادر باشـــــــــم
.
.
تـو کـودکی چه شبا کـه ضبط روشن مـیکردمو با روضه ها از فراق کربلا گریـه مـیکردم...😅
مـیگفتم فقط #یـههههههههه بار برم کربلا دیگه آرزویی ندارم...
خیلی کامل نمـیدونستم چیـه... چه جایگاهی داره... چه برکاتی داره اما از ته دل آخر آرزوهام ختم مـیشد بـه کربلا...
م اکثر شبا از صدای ولو آرومم بیدار مـیشد مـیگف چیـه مـیگفتم ینی زنده ام یـه بار برم کربلا؟!
تا این حد..😂
اما توفیق حاصل نمـیشد...
.
از بچگی آرزو و بیقراری بوووود که تا سال ۹۱ کـه برای اولین بار حضرت اربــــاب ذره پروری طلبیدن...
.
ما اونجا بودیم ضریح جدید افتتاح شد...😍❤️
.
هرکی از آشناها و اقوام مـیدید مـیگفتن روزی هرسالتون باشـه...
تو دلم غوغایی مـیشد واقعااا مـییییشـه هرسال برم زیـارت ارباب؟! مگه مـیشـه... مگه قابلم؟!
.
به نظرم یـه آروزی فوق محال بود احساس مـیکردم همـین یـه بار بوده کـه طعم بهشتو چشیدم...
اما بـه دعاشون آمـین مـیگفتم...😞
.
تا نرفته بودم بیتابیـه یـه جور بود...
وقتی کـه دیگه رفته بودم..............
بیقراریـه بیشتر شد😂
اون موقه ندیده بودم... اما وقتی دیدم... دیدم واقعا نمـیشد بـه اون یک سال اکتفا کرد... مگه نمـیگن پدر عالمن؟!
مـیشـه آدم باباشو یـه بار ببینـه؟
.
به قول امام صادقی کـه حتتتتی خیلیییییی زیر خط فقره سالی یـه بارو حتما قرض کنـه بره... دیگه چه برسه اونی کـه شرایط مالیش تقریبا جفت و جوره...
.
ولی بـه حمدالله مـهربون اربابم اون سفر اولو سفره آخر قرار نداد...
فرای تصورم شرمنده ام ...✋
.
.
این زیـارت هم الحمدلله با کرامتای بی حدش گذشت...
خیلیـاتون تو دایرکت یـا تو لایو درد دلتونو گفتین...
منم بـه شرط لیـاقت بـه ارباب انتقال دادم...
الهی آبرومو بخرن و حاجت رواتون کنن...
.
.
.
#کربلا_هرکس_نرفته_از_حسن_خواهش_کند...💚
#خـدا_هرآنچه_کند_از_توام_جدا_نکند...💔
#دارد_همـه_چیز_آنکه_تو_را_داشته_باشد...😔💖
#غیر_از_تو_نداره_دلم_مـیلی...
#به_زودی_قسمت_تک_تکتون...🙋♀
#ببخشید_خیلی_استوری_گذاشتما...🙊
#مـیخواسم_روح_شمام_مـهمان_بشـه...
#یـاعلـــــــــــــــــــــــــــــــــــی
Media Removed
النور: لحظه ای به منظور جاودانـه رویـا یـا واقعیت؟
زمان بـه سرعت درون گذر است، زنگ های برج ساعت درون طول کوچه های تاریک طنین افکن مـی شوند.
چمدان هایش بسته شده اند، موتور یک هواپیما مـی غرد، درون انتظار اوست که تا از شـهر عزیمت کند.
ناگهان او مـی ایستد. یک لحظه کافیست که تا زمان را متوقف کند و به یکباره دیگر هیچ چیز معنی نمـی دهد، نـه خطر، نـه ناقوس برج ساعت ... او ته مانده حس خوب ادویـه ای و شیرینی را حس مـی کند، اثری از وانیل.
عطری کـه او درون صبحی کـه برای اولین بار ملاقاتش نمود استشمام کرد، درون آن شیرینی دلپسند، تنـها چند قدم دورتر از محلی کـه پنـهان شده است. و فقط یک چیز قطعی است: ریسمانی نامرئی آنـها را پیوند خواهد داد، مـهم نیست فاصله چقدر است. ریسمانی هست ساخته شده از بوها: وانیل، ادویـه ها و راز، رهنمود شکل گیری عشق آن دو.
روزها مـی گذرند، مـی خواهد کـه فراموش کن، چهی مـی داند؟ شیرینی ها بـه نظر مـی رسد منتظرند، شاید عشق از دست رفته اش دوباره روزی با او ملاقات کند...
“النور” از برند فرانسوی “رنسه ۱۷۹۵”
روایح ابتدایی: لیموی سیسیلی، هدیون (یـاس)، هلو، مُر
روایح مـیانی: وانیل تاهیتی، زعفران
روایح پایـه: نعناع هندی، چوب صندل، بخور، کهربا، دانـه تونکا، مُشک
#rance1795 #perfume #fragrance #ARENAGALLERY
Media Removed
این یـادداشت شامل چهار قسمت هست که بـه ترتیب با عکسها مرتبط هستند.
اما درون چهارمـین عنقاشی ای از خوان مـیرو نقاش مدرن اهل بارسلونا وجود دارد کـه امـید هست با نگاه ش دوباره تخیلمان را بازیـابیم.
۱) وقتی کـه من بچه بودم فکر مـی کردم یک پسر بچه ی خوشتیپ موهایش را فرق وسط شانـه مـی کند.
بزرگتر کـه شدم از یک جایی اگری موهایش را اینطور شانـه مـی کرد مسخره مـی شد. اما خب... من ته دلم هیچوقت با این تغییر کنار نیـامدم.
یـا آن پالتوی کنفی پدر بزرگ کـه توی کمد ماند و یـادمان رفت کـه روزگاری چقدر زیبا بود! کینـه بـه دل گرفته بودم از آدمـهایی کـه جایی درون مـیان ابرها، آن دورها نشسته اند و تصمـیم مـی گیرند کـه امسال چه رنگی و چه مدلی مُد بشود. دلم مـیخواست یقه شان را بگیرم و داد ب کـه این پالتوی پدربزرگ هنوز زیباست! .
۲) سالهای ابتدایی دانشجویی کـه تشنـه ی آزادی بودم و نبود وقتی با ایده ی "جهانی شدن" مواجه شدم حیرت کردم! دریچه ای بود از سلسله اتفاقاتی کـه هیچ دیکتاتوری نمـی توانست درون مقابلش تاب بیـاورد. هر کتاب و مقاله و یـادداشتی کـه در این باب مـی یـافتم مـی بلعیدم و در خلوت با کتابهایم قهقهه مـی زدم بـه مغز پوسیده ی آدمـهایی کـه مـی گفتند جهانی شدن غالب فرهنگی بـه جهان هست که از نظر نظامـی و رسانـه ای قدرت بیشتری دارد. .
۳) وقتی کـه صدای حمـید هیراد یـا علی زند وکیلی را جایی از شـهر مـی شنوم و چهره ی خیل آدمـها را مـی بینم کـه از شنیدنشان چه کیفی مـی کنند ترس برم مـی دارد. آتش بـه جانم مـی گیرد کـه این توده ی موجودات هوشمند چرا یکسان فکر مـی کنند و یکسان مـی پسندند و در حقیقت نـه فکر مـی کنند و نـه مـی پسندند. خیلِ آدم آهنی هایی را مـی بینم کـه دست بـه کارهای قابل پیشینی مـی زنند. .
۴) من از اینـهمـه یکسانی دلزده ام. دوست دارم پالتوی قدیمـی و زیبای پدربزرگ را از کمد درون بیـاورم و بپوشم. دوست دارم شمشیر دسته یـاقوت تشریفاتی اش را از گنجه بیرون بکشم و جلوی چشم بزرگترها با دیوها بجنگم.
من از خیلِ آدم آهنی هایی کـه همگی فکر مـی کنند دیوها وجود ندارند و دیری ست تخیلشان را از دست داده اند مأیوسم.
مثل روشنفکری بعد از کودتای ۳۲؛ مثل خودمان بعد از حصر.
مثل جلادی کـه اقتصاددانان مملکتش را طبق دستور، بـه دست خودش اعدام مـی کند و روز بـه روز فقیر تر مـی شود، مأیوسم.
من از کلمـه ی "بازتولید" مـی ترسم.
Advertisement
Media Removed
همـیشـه بـه اینجا احساس دین مـیکردم و خودمو درون قبالش و در قبالایی کـه باهام بـه اینجا مـیومدن مسئول مـیدونستم. سعی کردمـی کـه مناسب آمدن بـه اینجا نیست رو با خودم همراه نکنم و از رفتن بـه اینجا منع و منصرفش کنم.اگرم شخصی بود کـه بهش مطمئن نبودم، با کمک تیم و تمـهیدات قبلی، سبک سنگین مـیکردم کـه مـیشـه همـه چی رو هندل ... همـیشـه بـه اینجا احساس دین مـیکردم و خودمو درون قبالش و در قبالایی کـه باهام بـه اینجا مـیومدن مسئول مـیدونستم. سعی کردمـی کـه مناسب آمدن بـه اینجا نیست رو با خودم همراه نکنم و از رفتن بـه اینجا منع و منصرفش کنم.اگرم شخصی بود کـه بهش مطمئن نبودم، با کمک تیم و تمـهیدات قبلی، سبک سنگین مـیکردم کـه مـیشـه همـه چی رو هندل کرد یـا نـه... هر وقت بـه اینجا فکر مـیکنم با تمام وجودم بـه وجد مـیام و برام رویـایی ترین جای دنیـاست. اما اون روی سکه، کوچکترین اشتباه برابر مرگ هست. خیلی ها از دستم دلخور بودن کـه چرا منو با خودت نمـیبری! اما ترجیح مـیدادم دلخور بشن که تا اتفاقی بیوفته. بهم مـیگفتن اینجا تور برگزار کن توکه اینجا رو بهتر از همـه مـیشناسی! گفتم نـه ریسکش با بهترین شرایط بازم پنجاه پنجاه هست کـه اتفاقی نیوفته... و بلاخره افتاد اتفاقی کـه نباید مـی افتاد!! به منظور شخصی کـه مزه پول و تورلیدری رفته بود زیر زبونش و من بارها باهاش برخورد جدی کرده بودم، صحبت کردم و منعش مـیکردم کـه با جون بقیـه بازی نکن. اطرافیـانم مـیگفتن تو چیکارش داری و چرا حرص رو مـیخوری؟ اما من متاسفانـه همچین روزی رو مـیدیدم!... اتفاق غم انگیز و دردناکی کـه منجر بـه فوت پنج نفر شد!!!! و خودش هم توی این حادثه جانش رو از دست داد،البته مطمئنا مـیتونست خودش رو نجات بده اما خودش رو فدای بقیـه کرد! هرچقدرم کـه قوی باشی درون برابر قدرت آب ناتوانی. اگر از تجهیزات مناسب استفاده نکنی و یـا حتی قبل انجام برنامـه دور اندیشی نکرده باشی کوچکترین اشتباه یـا حادثه ای غیرقابل کنترله! ... اتفاقی افتاد کـه هم قابل پیشگیری بود و هم قابل پیش بینی!! باور کنید هرچیزی علم و دانش خودش رو مـیخواد. تجهیزات خودش رو مـیخواد، یـه دانش و شناختی حتما باشـه که تا از حادثه دور بشی ...
وقتی مـیخواستیم طناب ثابت بکشیم به منظور اون گرداب مرگ آور کـه بارها براش من و دوستانم اطلاع رسانی کرده بودیم ، یکی مـیگفت تو دیوانـه ای، یکی مـیگفت حالا کی بهت هزینـه وسایلاتو مـیده، یکی مـیگفت اصن کـه به چه درد مـیخوره ووو... اما من فقط بـه همـه این حرفا یـه جواب مـیدادم: به منظور دل خودم اینکارو مـیکنم کـه اگه حتی یک نفرم مثل خودم تو این مـهلکه افتاد جز خدا چیز دیگه ای باشـه کـه بشـه ازش کمک بگیره.
قسمت نشد امسال این طناب ها کامل بشن و فقط نصفش طناب ثابت دار شد و ای کاش قبل از این حادثه غم انگیز، اون طناب ها کامل مـیشد. مـیدونم همـین تیکه ناقص بـه اون تیم، که تا حد زیـادی کمک کرده.اگر کوله م پاره نمـیشد و تجهیزاتم ته آب نمـیرفت، همون موقع اونجارو تکمـیل مـیکردم و شاید الان اونـها زنده بودن 😞😞 پ ن: بـه یک دریل چکشی شارژی به منظور تکمـیل طناب نیـازدارم.
Media Removed
#مــہــدےنـــیکـۍ 1396/07/03 آدم ها فکر مـی کنند بعد از رفتنشان حتما مانند صندوق پستی زنگ زده و باران خورده درست درون نقطه ای کـه رهایت کرده اند که تا ابدیت منتظر پیغامشان بمانی اما نـه .. همـیشـه این طور نیست آدم ها دل دارند پا دارند بند دلشان کـه پاره شود بند ... 🔽🔽🔽🔽🔽🔽🔽🔽🔽🔽🔽🔽🔽
📝 #مــہــدےنـــیکـۍ ✒😔 ✏ 1396/07/03 ✉ 🔽🔽🔽🔽🔽🔽🔽🔽🔽🔽🔽🔽🔽
آدم ها فکر مـی کنند بعد از رفتنشان
باید مانند صندوق پستی زنگ زده
و باران خورده درست
در نقطه ای کـه رهایت کرده اند
تا ابدیت منتظر پیغامشان بمانی
اما نـه ..
همـیشـه این طور نیست
آدم ها دل دارند
پا دارند
بند دلشان کـه پاره شود
بند کفش هایشان را محکم مـی کنند و
مـی روند
دوست داشتن فصل دارد
دوست داشتن زمان دارد
کدام باغی را دیده ای زمستان کـه مـی شود لباسی از شکوفه بپوشد ؟
کدام مسافر ی را دیده ا ی که چمدان بـه دست سالها درون ایستگاهی متروکه چشم بـه ریل ها بدوزد؟
تو دیر بـه سراغم آمدی
تو دیر برآورده شدی آرزوی کوچک من
مثل بر آورده شدن آرزو ی کودکی ام درون بزرگسالی ؛
دوست داشتنت دیگر بـه کارم نمـی آید ؛دیگر اندازه ام نمـی شود ...گفته بودم نـه؟
دوست داشتن فصل دارد
دوست داشتن زمان دارد..
🔼🔼🔼🔼🔼🔼🔼🔼🔼🔼🔼🔼🔼
@mehdyniki ✌ 📖بــرگــرفـته از کـتاب هـاے نَـنٍـوشتـهء و
حـــرفــای نـگـفته مــہــدے 😩
😉
🔼🔼🔼🔼🔼🔼🔼🔼🔼🔼🔼🔼🔼
Advertisement
Media Removed
_____. شـهرمـهزارییـه بۆ ههر پیـاوێك کهلهگهڵ خێزانـهکهی دهژیت کهچی خێزانـهکهی ههست دهکات بهبێ پیـاوه شـهرمـهزارییـه بۆ ههرپیـاوێك که خێزانـهکهی تامـهزرۆی ووشـهی خۆشـهویستی بێت لهدهرهوه شـهرمـهزارییـه بۆ ههرپیـاوێك کهواههڵسوکهوت لهگهڵ خێزانـهکهی ... _____.
شـهرمـهزارییـه بۆ ههر پیـاوێك کهلهگهڵ خێزانـهکهی دهژیت کهچی خێزانـهکهی ههست دهکات بهبێ پیـاوه
شـهرمـهزارییـه بۆ ههرپیـاوێك که خێزانـهکهی تامـهزرۆی ووشـهی خۆشـهویستی بێت لهدهرهوه
شـهرمـهزارییـه بۆ ههرپیـاوێك کهواههڵسوکهوت لهگهڵ خێزانـهکهی بکات که کڕییویـهتی و گاڵته بهههستهکانی بکات
شـهرمـهزارییـه بۆ ههرپیـاوێك کهوابزانێ تورهیی و قسهرهقی و خۆسهپاندن پیـاوهتییـه
شـهرمـهزارییـه بۆ ههرپیـاوێك که بخهوێت و خێزانـهکهی دهگرێیت و غهمباره
شـهرمـهزارییـه بۆ ههرپیـاوێك که داواله خێزانـهکهی بکات گوێرایـهڵ بێت کهچی خۆشی کهلـله رهقه
شـهرمـهزارییـه بۆ ههرپیـاوێك وهك چێشت لێنـهرێك و خزمـهتکارێك وووو..... سهیری خێزانـهکهی بکات
شـهرمـهزارییـه بۆ ههرپیـاوێك که سهرکهوتن و خۆش بهختی خێزان به شانی خێزانـهکهی ههڵواسێت
شـهرمـهزارییـه بۆ ههرپیـاوێك کهوابزانێ مافی خێزان تهنیـا خواردن وخواردنـهوهیـه
شـهرمـهزارییـه بۆ ههرپیـاوێك کهبێ دهنگ بێت لهوکاتهی کهخوا نتی گفتوگۆو ههستی پێ بهخشیوه
شـهرمـهزارییـه بۆ ههرپیـاوێك که پێبکهنێت و قسهی خۆش لهگهڵ نـهناسراو بکات و خێزانـهکهشی لهیـاد بکات
ببه بههاوسهرێکی بهزهیی ... نـهرم ونیـان ... راستگۆ ... لهسهرخۆ ... دهم بهپێکهنین ... ههستدار
Media Removed
بِسْم الله
.
🍃
- پول خوبی مـیدن کـه مـیرن!
-اینا به منظور چی مـیرن از حکومت اسد دفاع کنن؟
- جنگیدن راه حل ماجرا نیست!
- ما از دیکتاتور حمایت کنیم یعنی؟!
.
.
این حرف ها را حتما تو هم شنیده بودی. خبر داشتی از آنـها، مـی دانستی و وسائلت را جمع و جور کردی، مـی دانستی و دلبند کوچکت را بوسیدی و سعی مـیکردی کـه وقت خداحافظی با همسرت اشک نریزی، مبادا دلش بلرزد... یـادت هست؟ قدم بـه خیـابان گذاشتی و دکه ى روزنامـه فروشی محل، غوغای تیترهای درشت و مقاله های تند و تیز علیـه قدم های تو بود اما تو وسط صدای بازی و خنده کودکان درون پارک، زمزمـه مـی کردی: مبادا دلشان بلرزد. .
شاید ته دلت بـه آنـها حق مـیدادی، روزگار فرق کرده بود، دیگر نـه موشکی خواب مردم را بـه هم مـیریخت و نـه هرروز جوان رشیدی روی دوش مردم شـهر تشییع مـی شد.
تو مـی رفتی و همسرت نمـیدانست اگر روی خاک بیـافتی، اصلا پیکرت باز خواهد گشت؟ و اگر بازگردی سر درون بدن داری یـا نـه.
تو اما قدم هایت را محکم تر برمـیداشتی سمت جایی کـه خطرناک ترین و درنده ترین جانداران تاریخ مشغول سخت ترین جنایت ها بودند.
.
تو به منظور این خاک، قدم درون سرزمـینی گذاشتی کـه نامش ایران نبود، آن هم درون روزگار زخم زبان ها. .
رفتی و نگذاشتی صدای ماشین کشتار بدترین موجودات تاریخ بشریت، بـه گوش ما برسد.
مبادا دلی بلرزد...
.
ديشب #پايتخت روضه بود
با ديدن سكانس هايش حس بهت و ترس و افتخار توأمان باهم بـه سراغم آمد .
الحمدلله كه اين صحنـه ها را درون فيلم ديديم نـه واقعيت...
.
.
.
.
دست مريزاد بـه عوامل سريال پايتخت
اجرشون با شـهدا🍃
.
.
@mahboube_b1987
.
Media Removed
... عینک آفتابی ای کـه تو بهم داده بودی، آخرین یـادگاری ت بود کـه گم شد، الان انگار سبکم.... انگار هیچ چیزی نیست کـه دیگه هی منو یـاد تو بندازه... وقتی کتابی رو کـه بهم هدیـه داده بودی، هدیـه کـه نـه، چون یـادمـه دادی بخونم و بعدش گفتی مال خودت، چون یـه تازه ش رو به منظور خودت خریده بودی، مـهم نیست ، بـه هر حال من یـه کتابی ... ... عینک آفتابی ای کـه تو بهم داده بودی، آخرین یـادگاری ت بود کـه گم شد، الان انگار سبکم....
انگار هیچ چیزی نیست کـه دیگه هی منو یـاد تو بندازه...
وقتی کتابی رو کـه بهم هدیـه داده بودی، هدیـه کـه نـه، چون یـادمـه دادی بخونم و بعدش گفتی مال خودت، چون یـه تازه ش رو به منظور خودت خریده بودی، مـهم نیست ، بـه هر حال من یـه کتابی داشتم کـه از طرف تو بهم رسیده بود و مجبور شدم بر خلاف مـیل باطنی م ، بـه خاطر اصرار باور نی یـه دوست به منظور خوندنش، بدم بهش ، بعد از مدتها اون دوست از اینجا رفت و چون احمق نبود کتاب رو هم با خودش برد، یـه چیزی ته وجودم گفت یـه دلیلی داره و من اون موقع دلم خواست فکر کنم اونقدر یواشکی گفته شده کـه نشنیدم...
وقتی ساعتی کـه هدیـه ی تو بود ، یـه جایی توو این شـهر بزرگ، کـه اصلا نمـی دونم کجا، بدون اینکه بندش پاره باشـه یـا چفتش خراب، از دستم افتاد و من نفهمـیدم، باز همون چیز ته وجودم گفت حتما یـه دلیلی داره و من باز خواستم فکر کنم اونقدر یواشکی گفته شده کـه نباید بشنوم...
و سر رسیدی کـه چون خیلی سال ازش گذشته بودکاغذ باطله هام خودش رو جا کرد و رفت توو سطل آشغال، بدون اینکه من خواسته باشم کـه بندازمش دور و باز اصرار من به منظور نشنیدنِ "حتما یـه دلیلی داره"...
آدمس هایی کـه تاریخ مصرفشون گذشت و بو گرفتن....
شالی کهدر مترو گیر کرد و به طرز باور نی ای غیرقابل استفاده شد...
کفشی کـه کهنـه شد و از مد افتاد....
و حالا عینک...
عینک آفتابی ای کـه گم شد...
من آدم گم و جا گذاشتن و خراب نیستم، حتما یـه دلیلی داره، چرا فقط هر چیزی کـه به تو ربط پیدا مـی کنـه یـهو غیب مـی شـه؟
مثل خودِ دوست داشتنت کـه سالهاست دارم مـی گردم توو تک تک سلولهام و پیداش نمـی کنـه، اصلا نمـی دونم کجا گذاشتمش و یـا بـه کی دادمش ...
به هر حال هیچ چیزی از تو دیگه توو من نیست و این حتما یـه دلیلی داره...
پس، خدا حافظ.
#سین_شین #سمـیراشکوری #سمـیرا_شکوری
#samirashakouri
Media Removed
. سلاو له ههمو هاورییـان هیوادارم ئهو کهسانـهی ئهم نامـهیـه دهخویننـهوه بـه باشی بیر له ژیـان و داهاتوی خویـان بکه نـه وه.من زور له مـیژه نامـهکانی ایوه دهخوینمـهوه و زور روداوی ناخوشتان بـه سه ر هاتوه.هاوری خوشـه ویسته کانم ئهوه ژیـانـه و ههمو کات شته کان بـه دلی ئیمـه نابن بویـه دهبی خومان ... .
سلاو له ههمو هاورییـان هیوادارم ئهو کهسانـهی ئهم نامـهیـه دهخویننـهوه بـه باشی بیر له ژیـان و داهاتوی خویـان بکه نـه وه.من زور له مـیژه نامـهکانی ایوه دهخوینمـهوه و زور روداوی ناخوشتان بـه سه ر هاتوه.هاوری خوشـه ویسته کانم ئهوه ژیـانـه و ههمو کات شته کان بـه دلی ئیمـه نابن بویـه دهبی خومان بو ههر روداویکی نـهخوازراو ئاماده بکهین.خوشـهویستی و عاشق بون شتیکه کـه ههمو کهسیک تاقی دهکاته وه زور کـه س تیـایدا سهرکهوتو نابی بـه س ژیـان ههر بهردهوامـه و ده بی تهحهمول بکهین. بـه رای من ههر خوشـهویستیـهک ئهنجامـهکهی هاوسهرگیری نـهبیت ئهوا ئهو خوشـهویستیـه ههر له سهرهتاوه ههله بوه.دهبی پیش اوهی عاشقی کهسهکه بی بیر له داهاتو بکهیتهوه بیر له ژیـانی خوت ئهو کهسه بکهیته وه بزانی که تا چهند پیکهوه دهگونجین.بهس کیشـهی ئیمـهی مروڤ ئهوهیـه بی بیرهوه به دوای ههستهکانمان دهکهوین.لهگهل ریزم بو ههمو لایـهک
.
.
.
.
👉🏻 #labert_nakam
Advertisement
Media Removed
. چند روزه کـه یـه گلو درد و گوش درد عجیبی دارم و کلاس پنجشنبهم رو با بیحالی و بیحوصلی سر کردم و وقتی اصلن نتونستم کلاس جمعه رو برم، زنگ خطر نرسیدن بـه برنامـههام توی مغزم دیلینگ دیلینگ کرد و در راستای احترام بـه جسم و جان و سریعتر خوب شدن و این داستانا تصمـیم گرفتم برم درمانگاه. یـه درمانگاه خالی، یـه ... .
چند روزه کـه یـه گلو درد و گوش درد عجیبی دارم و کلاس پنجشنبهم رو با بیحالی و بیحوصلی سر کردم و وقتی اصلن نتونستم کلاس جمعه رو برم، زنگ خطر نرسیدن بـه برنامـههام توی مغزم دیلینگ دیلینگ کرد و در راستای احترام بـه جسم و جان و سریعتر خوب شدن و این داستانا تصمـیم گرفتم برم درمانگاه. یـه درمانگاه خالی، یـه دکتر بیکار کـه مگس مـیپروند و من کـه رفتم نشستم روی صندلی و داشتم توضیح مـیدادم کـه یـهو دکتر یـه نگاهی بـه عمق گلوم کرد و گفت
-لوزهته (و شروع کرد بـه نوشتن)
-آقای دکتر اگه مـیخواید آمپول بنویسید ننویسیدها، من نمـی. -خُب. بـه داروی خاصی حساسیت داری؟
-نـه فقط داروی قوی برام ننویسید بدنم خیلی ضعیفه.
-سرفه هم مـیکنی؟
-نـه. دکتر خوب چمـه؟ چی نوشتید واسم؟
همونا کـه دوس داری. بـه سلامت.
داروهامو کـه از داروخانـه گرفتم دیدم یـه #آزیترومایسین نوشته کـه فیلو از پا مـیندازه. با یـه شربت ضد سرفه!
دو روزه بـه خاطر خوردن دو که تا از این کپسولهای کوفتی کلا جای من توی دستشوییه. یـه بلایی سرم آورده کـه درد گلو یـادم رفت.
آقای دکتر نمـیمردی اگه یـه توضیحی بدی
نمـیمردی اگه وقتی من مـیگم گوشم درد مـیکنـه با اون وسیلهی کوفتی یـه نگاهی بـه گوشم بندازی
به خدا ماها دکتر نیستیم ولی تحصیل کردهایم، چهارتا دارو مـیشناسیم، یـه چیزایی سرمون مـیشـه بهمون بگید، واسمون توضیح بدید، وقت بذارید.
#سرماخوردگی
Media Removed
دالان بازار بزرگ بم را کـه تمام مـیکردی یک دکان مانده بـه دبستان ابوذر مغازه اش بود . تاریک ترین مغازه جهان شاید . مغازهاش دیوار بـه دیوار مدرسه. هیچوقت حداقل من یکی نفهمـیدم ته مغازه اش چه انبار کرده . اسمش اکبر بود. بهش همـه مـی گفتند حاج اکبر . یک پیرهن خاکستری همـیشـه تنش بود . هرچه محکم فکر مـی کنم یـادم نمـی آید ترهن دیگری دیده باشمش ... تکه های روزنامـه را قیف کرده بود و تخمـه تویشان ریخته بود و مـیفروخت . قیفی پنج تومن . یک نخ هم مثل بند رخت بین دو دیوار مغازه کشیده بود و ورقه های ترسناک آبی رنگ امتحانی آويزان كرده بود کـه خشان همـیشـه یعنی شکنجه . کلاس پنجم بودم . معلم هنرمان گفت قلم ني دزفولی بخرید مـیخواهیم خطاطی کنیم . رفتم پیش حاج اکبر گفتم قلم مـیخواهم . از یک جایی از انتهای همان مغازه تاریک رفت و بعد هویدا شد . دسته قلم نتراشیده کـه با یک کش پول دورشان پیچیده بود بـه دستش بود . با دقت گشت و از تویشان یک دانـه انتخاب کرد و داد بـه من . بیست و پنج تومان ... بعد گفت بلدی بتراشیش؟ گفتم نـه دست داراز کرد کـه بده بتراشمش . چاقویی از جیبش درون آورد وپایینش را لقمـه کرد بین دندانـها و با دقت تراشید . بعد کشوی مـیز رنگ و رو رفته ی مـیزش را کشید و یک قوطی چرک مرد کـه گویـا قبلا جای چیزی مثل دارو بوده را وا کرد . قلم را توی قوطي زد و روی یک تکه کاغذ باسیگار نوشت : ب ... یک ب قشنگ و دار ... بعد نوشت: مَرد . یک مرد زیبا از همان مردها كه ميمشان فروتن است. بعد نوک قلم را با لنگی چرک پاک کرد و گفت بیـا هادِرِش باش قلم خوبیـه ... قلم توی دستم مـیلرزید یک قلم جادویی بود یک قلم کـه مـیشد با آن آنگونـه زيبا نوشت . قلم را بردم توی کلاس هنر . معلم هنرمان دید گفت کی تراشیده انگار یک راز بود بین من و حاج اکبر گفتم تراشیده خ . بابایم از کرمان خریده . گفت عالی تراشیده. بعد باهاش نوشت : ب . ج . ق ... گفت خوش دست هم هست ... گفتم ها ... گفت بهترین مشوق به منظور خطاط شدن قلم خوب هست . قلم خوبی داری تمرین کن ... تمرین مـی کردم ... دیگر روی حاج اکبر زوم کرده بودم . گاه گاه دیده بودم وقتی مشتری ندارد یک جایی همان ته مغازه تاریک کاغذ روی زانویش گذاشته بود و صدای جیغ قلم نیاش فضای مغازه را پرکرده. حاج اکبر شاید مـیرعمادی بود گمنام و غریب کـه روزگار مجبورش کرده بود ته بازار قدیمـی بم کاغذهای ترسناک امتحان و تخمـه و ادامس بفروشد و سیـاه مشق هایش را باد با خود ببرد. راستی این را هم بگویم من هنوز وقتی قلم یـا روان نویس نویی مـی خرم اولين كلمـه اي كه مي نويسم اين است: مرد...
Media Removed
. . تو جبهه همدیگر رو مـیدیدیمـ. وقتی برمـی گشتیمـ شـهر، کم تر. همون جا هم دو سه روز یک بار را حتما مـیرفتمـ مـی دیدمش . نمـی دیدمش ، روزمـ شب نمـی شد. مجروح شده بود.نگرانش بودمـ . همـ نگران همـ دلتنگ. نرفتـمـ که تا خودش پیغامـ داد؛ بگید بیـاد ببینمش .دلمـ تنگ شده.خودمـ همـ مجروح بودمـ. با عصا رفتـمـ ... .
.
تو جبهه همدیگر رو مـیدیدیمـ.
وقتی برمـی گشتیمـ شـهر، کم تر.
همون جا هم دو سه روز یک بار
را حتما مـیرفتمـ مـی دیدمش .
نمـی دیدمش ، روزمـ شب نمـی شد.
مجروح شده بود.نگرانش بودمـ .
همـ نگران همـ دلتنگ.
نرفتـمـ که تا خودش پیغامـ داد؛ بگید بیـاد ببینمش .دلمـ تنگ شده.خودمـ همـ مجروح بودمـ.
با عصا رفتـمـ بیمارستان.
روی تخت دراز کشیده بود.
آستین خالیش را نگاه مـی کردمـ.
او حرف مـی زد، من توی این فکر بودمـ ؛ فرمانده لشکر ؟ بی دست؟
یک نگاه مـی کرد بـه من، یک نگاه بـه دستش، .
#_مـیخندید...
.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
حرف دل ؛
.
#_حاج_حسین فقط مـیخندید.
از تهِ تِه #_دلش...
جایی کـه فقط #_خدایش بود و بس...
.
انگار خدا #_نگاهش مـیکرد و حاجی مـیخندید
.
خدا رو، درون خنده اش مـیشود پیدا کرد.
نگاهش کن...
نـه... اینجوری نـه
با دقت نگاهش کن.
.
خدا درون خنده هایش موج مـیزند!!!
.
.
#_رفقا خندیدنامون از ته دلامون هست!؟
اصلا تو دلمون فقط خدا هست کـه از تهش بخندیمـ؟!
.
خدا با دیدنمون مـیخنده؟!!
.
.
شادی روح رفیق و همراه شـهیدمون
صلوات + وعجل فرجهمـ
Advertisement
Media Removed
از نظر من هر رابطه ای، هر آدمـی، هر ملیتی و اساسا هر پدیدهای معایب و محاسن خودش رو داره، ولي حالا من چرا فقط از محاسن و مزایـای زندگی درون انگلستان و همسر غیرایرانی مـیگم؟ چون زندگی مشترکم تنـها جایی هست کـه عرصه ی انتقاد و گله نیست، چون مـیدونم همسر من مثل من و همـه ی آدمـهای دنیـا خاکستریـه ولی من مـیتونم ... از نظر من هر رابطه ای، هر آدمـی، هر ملیتی و اساسا هر پدیدهای معایب و محاسن خودش رو داره، ولي حالا من چرا فقط از محاسن و مزایـای زندگی درون انگلستان و همسر غیرایرانی مـیگم؟ چون زندگی مشترکم تنـها جایی هست کـه عرصه ی انتقاد و گله نیست، چون مـیدونم همسر من مثل من و همـه ی آدمـهای دنیـا خاکستریـه ولی من مـیتونم سفیدیـهاش رو بیشتر ببینم و بیشتر لذت ببرم. ولی درون واقعیت صد درون صد زندگی با همسرغیر ایرانی معایبی هم داره. یکیش همـین کـه در تمام طول مدت بارداری من، تماااام نـه ماه، نـه ماه ازگار، یک بار، حتی یک بار محض رضای خدا نشد کـه مادر گابریل بیـاد بهم بگه عروس گلم، عروس قشنگم، عروس نازنینم ویـار چی کردی برات درست کنم. نـه آشی، نـه دلمـه ای، نـه باقالیپلو با ماهیچهای، شما بگو این خانم یـه دلمـه کف دست من گذاشت؟ نذاشت که. هی ما رفتیم دیدنش، هی ایشون اومد دیدن ما،هیچی بـه هیچی، حالا دلمـه نذاشت کف دست ما بـه جهنم، هی چپ مـیرفت، راست مـیرفت مـیگفت گابریل مـیگه پلوهای سمانـه حرف نداره، برنج ترد سمانـه(منظورش تهدیگ بود) فوقالعادهست. خب منظورت چیـه مادرشوهر جان؟ یـه دلمـه کـه کف دست ما نذاشتی انتظار داشتی من پاشم با اون بارِ شیشـهم برات پلو درست کنم؟ تهدیگ گنجدی بیـارم؟ حالا اینا بـه کنار، من کاسپین رو بـه دنیـا آوردم این خانم نکرد بیـاد بـه من بگه عروس گلم، عروس قشنگم، عروس نازنینم دلت کاچی مـیخواد؟ اصلا تو بگو دلت چی مـیخواد من برات درست کنم جون بگیری. هی راست مـیرفت چپ مـیرفت يه ليوان آب ميداد دست من ميگفت بايد آب زیـاد بخوري😂
اي ، اي برادر همينو ميخواستيد؟ ميخواستيد من ياد معايب زندگي كردن با همسرغيرايراني بيفتم؟ ميخواستيد داغ دلمو تازه كنيد؟ دلتون خنك شد؟ خوشحال شديد كه من هنوزم دلم دلمـه ميخواد؟ خدا ازتون نگذره كه منو ياد بدبختيام انداختيد. #مـهاجرت #مـهاجران #مزاياي_همسرغيرايراني #معايب_همسرغیرایرانی #ویـاربارداری #غربت #ماردشوهر #دلمـه #اش #باقالیپلو #کاچی #بارشیشـه #تهدیگ #تجربه_مـهاجرت_سمانـه #هنوزهمدلمـه #بازمدلمـه #ایخداااادلمـه
Media Removed
آلبالو پلو، یکی از غذاهای بسیـارمحبوب بنده است. یعنی واقعا اگر خوب درست شود از پول یـارانـه هم شیرینتر است. به منظور تهیـه این غذای گوگولی، چهار لیوان برنج، 200گرم شکر و نیم کیلو آلبالو نیـاز دارید. البته قیمت آلبالو کمـی بالاست، اگر حقوقتان کفاف نمـیدهد، آلبالویش را کم کنید و «آلبالو مِلو!» بخورید.
لاکردار وضعیت اقتصادی یک جوری هست که فقط اشکنـه و املت درون دسترس است. مثلا به منظور همـین آلبالو پلو شما بـه زعفران و بدتر از همـه گوشت کـه یک کالای لواست احتیـاج دارید، حالا کره را یک جوری مـیتوان تهیـه کرد، اما ما سالهاست ارتباطمان با زعفران، بـه بستنی زعفرانی محدود شده است.
حالا یک قابلمـه بردارید، برنجها را داخل آن ریخته و با روغن و نمک روی حرارت ملایم قرار دهید و بعد هم برنج را آبکشی کنید. این آب کشیدن برنج خیلی چیز مـهمـی است، بـه گفته کارشناسان مسائل غذایی، برنج را کـه خیس مـیکنید و آب کشی مـیکنید، تمـیز شده و نیترات آن از بین مـیرود و دیگرخوردنش مشکلی ندارد.
البته برنج ایرانی خیلی گران است، برنج تایلندی هم کـه بدآموزی دارد اما برنج هندی خوب است، ما کـه انقدر برنج هندی خوردیم الان موشک را توی هوا با دست مـیگیریم و روی خرده شیشـه مـییم و اینها از مزیتهای برنج هندی است.
بعد از برنج نوبت بـه آلبالوها مـیرسد؛ آلبالوی تازه را شسته و دُم و هسته آن را بگیرید، آلبالوها را داخل قابلمـه بریزید و شکر را روی آلبالوها بپاشید و چند دقیقه روی حرارت ملایم قرار دهید که تا آلبالوها نرم شوند. بعد از اینکه آلبالوها نرم شدند از روی حرارت بردارید و آبکشی کنید. دقت کنید کـه آلبالوها اضافی نمانند چون حتی اگر آنها را درون فریزر بگذارید دلاورانی آلبالویـاب آن را پیدا کرده و یخ زدهاش را هم مـیخورند.
اگر بچه مایـهدار هستید،مـیتوانید با آلبالو پلو مرغ یـا گوشت بخورید، گوشت یواشکی (سویـا!) هم بد نیست، چون بعد از خوردن آن بـه همـه مـیگوییم گوشت خوردهایم شما هم بگویید گوشت خوردهاند!
.
همـه اینها را گفتم که تا به بخش پایـانی برسید، کف قابلمـه را چرب کنید، چند عدد سیب زمـینی ورقه شده کف آن بگذارید و بعد آلبالوها و برنج را بـه آن اضافه کنید. کارشناسان مسائل کره زمـین بر این باورند کـه جنگ جهانی بعدي سر آب نیست، سر شارژر و ته دیگ سیبزمـینی هست و اصلا فلسفه پختن برخی غذاها درست ته دیگه سیبزمـینی است، اگر نـه درست شان کـه اصلا موضوعیتی ندارد!
Dway 3 sal ble lasar raqam pew rabwerm دهگهڕییت ؟ بهێڵه با من بیـانووت پێ بدهم بــڕۆ و ههرکهسێك پرسیـاری لێ کردیت بڵێ : زۆر عیناد و اینکار بوو ههمـیشـه به قوڵی عاشقم بوو ... ... بڵێ هاواری ئهکرد به سهرمدا له ههموو شوێنێك هاواری دهکرد که تهنـها منی دهوێت ... بڵێ درۆی ... Dway 3 sal ble lasar raqam pew rabwerm دهگهڕییت ؟
بهێڵه با من بیـانووت پێ بدهم
بــڕۆ و ههرکهسێك پرسیـاری لێ کردیت بڵێ :
زۆر عیناد و اینکار بوو
ههمـیشـه به قوڵی عاشقم بوو ...
... بڵێ هاواری ئهکرد به سهرمدا
له ههموو شوێنێك هاواری دهکرد که تهنـها منی دهوێت ...
بڵێ درۆی لهگهڵ دهکردم
دهی ووت ههرگیز دڵتهنگت نـهکردووم
دهی ووت بهلامـهو گرنگ نیـه له ههر کوێ بیت و چی دهکهیت ....
ههمـیشـه گیرۆدهی نیگا ئهفسوناویـه کانم بوو
بڵێ :
ئهو نـهی دهویست
نـهی دهویست کهسێکیتر بیجگه له من له ناو دڵیدا ههبێت
ئهمانـه ههمووی بیـانوو بوون ئێستا ئهگهر دهتهوێ
بڕۆ و خوات لهگهڵ ...!❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ #3aba_tenti
Advertisement
Media Removed
من درون کنار یک زن زندگی مـیکنم ،
زنی کـه اسمش تو شناسنامم ثبت شده و همسر من محسوب مـیشـه،
زنی کـه شاید من مرد رویـاهاش باشم اما ،
اون هیچ وقت زن رویـاهای من نمـیشـه چون ،
رویـایی ترینی کـه مـیخواستم تو بودی ...
جسمم کنار اون مـیخوابه اما ،
افکارم درون کنار تو .
ســـالهـــا بعــد
بی هوا وقتی یـادت مـیوفتم ،
... فقط بـه این فکر مـیکنم کـه خوشبختی یـا نـه!؟ ....
شاید اسم تورو گذاشتم روی م،
سالها بعد ،
من مَردیم کـه از عذاب وجدان داره مـیمـیره ،
مردی کـه به تو فکر مـیکنـه اما ، کنار یک زن دیگست ،
مردی کـه به دوست داشتن های زن دیگه پاسخ مـیده اما ،
نـه از ته دل ... ســالـــهــا بـــعــد
وقتی همـه خوابن ،
مـیرم تو آشپزخونـه و یـه سیگار روشن مـیکنم ،
تو اون نور کم سوی چراغ خواب بـه تو فکر مـیکنم ...
از سیگارم کام های عمـیق مـیگیرم ،
و بـه این فکر مـیکنم کـه زندگیم چجوری مـیشد اگه تو همسرم بودی ؟
در حالی کـه دارم تو فکرت غرق مـیشم ، سیگارم رو بـه اتمامـه ،
و من ،
با عذاب و با دلی پر از غم ،
باید برم کنار زنی بخوابم کـه همـیشـه ارزو مـیکنم تو جای اون بودی ...
سالها بعد این موقع ،
تو کناری هستی کـه دوستش داری اما ،
من کنار كسیم کـه ،
فقط باهاش هم خونم ... ســالــهــا بعــد
مَردیم با موهای سفید و چهره ای خسته ...
مردی کـه خیلی ها مـیشناسنش اما
اون با هیچجز یـاد تو آشنا نیست...
Media Removed
ئهنفال
ڕابوو ژ ئالیێ باشوور ڕهشـهبایێ مرنێ
ل گهل خۆ پێچا و ئینا پهیـاما قڕکرنێ
شوورێ ژهنگی دهرانی، وان ئهنفال دووباره کر
جیـهانا بێ سۆز و بهخت کوردستان هێلا ب تنێ
پێخاس و گورێن چۆلێ بهربوون باژار و گوندان
بههشتا دو ڕووباران دیسا کر کاڤل و وێران
زهری و نازدارێن کوردا کرنـه جاری و سهبایـا
زکێ ئهردێ کهلاشتن بنئاخ کرن ب ههزاران
ههی چاڤێن وه کۆره بن نـهیـارێن ڤێ ژیـانێ
کیمـیا و ئاگر وه ڕهشاند ل زارۆکێن کوردستانێ
دیرۆکا ڕهش و پڕخوین یـا وه و باب و باپیران
کهته بن پیـا و نـهما ل ڕۆژا سهرهلدانێ
بۆ ڕزگاری و سهرخوهبوون ئهم ژی ههر کاروانی نـه
بێ دهولهت و بێ ئاڵا ڕوونشتنا مـه نینـه
فهرمان و ئهنفال بهسن بلا خوینا مـه نـهڕژه
ژینا بن دهستێ دوژمن ژ بۆ مـه ئهو نـه ژینـه
ئهڤ خاکا ژیـانێ یـه وهلاتێ مـهم و زینا
گول و هیڤی مـه چاندن ل شوونا وان برینا
دیلان و گۆڤهند بهستن کهچ و کوڕێن دلگهرم
پاشـهڕۆژا ئاڤزه ژ هیڤی و مزگینا
Enfal
Rabû ji aliyê başûr reşebayê mirinê
Li gel xo pêça û îna peyama qirrinê
Şûrê jengî deranî û Enfal dûbare
Cîhana bê soz û bext Kurdistan hêla bi tinê
Pêxwas û gurên çolê berbûn bajar û gundan
Biheşta Du Rûbaran dîsa kavil û wêran
Zerî û nazdarên kurda ine Carî û Sebaya
Zikê erdê kelaştin binax in bi hezaran
Hey çavên we kore bin neyarên vê jiyanê
Kîmya û agir we reşand li zarokên Kurdistanê
Dîroka reş û pirrxwîn, ya we û bab û bapîran
Kete bin piya û nema li roja serhildanê
Bo rizgarî û serxwebûn em jî her karwanî ne
Bê dewlet û bê ala rûniştina me nîne
Ferman û Enfal besin bila xwîna me nerje
Jîna bin destê dujmin ji bo me ew ne jîne
Ev xaka jiyanê ye welatê Mem û Zîna
Gul û hîvî me çandin li şûna wan birîna
Dîlan û govend bestin keç û kurên dilgerim
Paşeroja avze ji hîvî û mizgîna
Rizgar Kêsteyî
Media Removed
ئێمە زۆربەمان نوێژ دەکەین سوپاس بۆ خودا، بەڵام لەگەڵ ئەوەشدا نازانین مانای ئەو زیکرو ئایەتانەی کە لەنوێژەکەماندا دەیخوێنین چییە! ئەمەش دەبێتە هۆی ئەوەی خەیـاڵت بڕوات ، کاتێک بە ئاگا یەیتەوە سەلام ئەیەیتەوە و ناشزانیت چۆن نوێژەکەت تەواو کردوەو خەیـاڵتنەبووە بەمەش نوێژەکەت باطل دەبێت ... ئێمە زۆربەمان نوێژ دەکەین سوپاس بۆ خودا، بەڵام لەگەڵ ئەوەشدا نازانین مانای ئەو زیکرو ئایەتانەی کە لەنوێژەکەماندا دەیخوێنین چییە! ئەمەش دەبێتە هۆی ئەوەی خەیـاڵت بڕوات ، کاتێک بە ئاگا یەیتەوە سەلام ئەیەیتەوە و ناشزانیت چۆن نوێژەکەت تەواو کردوەو خەیـاڵتنەبووە بەمەش نوێژەکەت باطل دەبێت و دروست نییە...
پێویستە هەموو موسوڵمانێک لەمانای نوێژ تێبگات تۆ لەبەردەم الله دا ڕاوەستاویت قسەی لەگەڵ ئەکەیت ناشزانیت مانای قسەکانت!! زۆرناخۆشە وایە؟
ئێ بێگومان وایە کەواتە دەست دەکەین بە فێر بوونی ماناکەیـــــــــــ💚ــــــ ئەمـەش مانای ئایەت و تەکبیرەکانی ناو {نــــوێــــژ}ە⬇
تەکبیرەی دەست پێی نوێژ
اللهُ ٲَکْبَر
خودا لە هەموو شتێک گەورە ترە لە زات و ناو و سیفاتە جوان و بەرزــــ💚 مـانای سـورەتـی الـفاتـیـحـە💚
❶ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
❶ بهناوی خوای بهخشندهی مـیهرهبان
❷ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ
❷ ههموو سوپاس و ستایش بۆخوای پهروهردگاری جیـهانیـان
❸ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
❸ بهخشندهی مـیهرهبان
❹ مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ
❹ خاوهنی ڕۆژی سزاو پاداشت دانـهوه
❺ إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ
❺ خوایـه تهنـها تۆ دهپهرستین وه تهنـها له تۆ داوای یـارمـهتی دهکهین
❻ اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ
❻ ڕێنموونیمان بکه بۆ ڕێگای ڕاست
❼ صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلَا الضَّالِّينَ
❼ ڕێگای ئەوانـهی که چاکهت لهگهڵ کردوون و ناز و نیعمەت و بەخششی خۆتت بە سەردا ڕشتوون نـهک ڕێی ئهوانـهی خهشم و قینی تۆیـان بەسەردا ڕژا ، وە نەک ڕێی ئەوانەی کە گومڕا و سەر لێ شێواو بوون .
آمـین
خوایە دوعاکانمان قبوڵ بکە و وەڵامما ن بدەوە ــــــــــــــــــــــــــ
💚مانای زیکری چەمـینەوەروکوع💚
سُبْحَانَ رَبيَ الْعَظِیم
پاکی و بێ گەردی بۆ پەروەردگاری گەورە و مە
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مانای ڕاستبوونەوە وهەستانەوە لە ڕوکوع
سَمِعَ اللهُ لِمَنْ حَمِدَە / رَبَّنا وَ لَكَ الْحَمْدُ
خودا نزا و ستایشی ئەو کەسەی بیست و وەری گرت کە سوپاس و ستایشی کرد / پەروەردگارمان هەموو سوپاس و ستایش هەر بۆ تۆیە
ـــــــــــــــــ 💚مانای زیکری سوجدە بردن 💚
سُبْحَانَ رَبّيََ الاعْلَی
پاکی و بێ گەردی بۆ پەروەردگاری بەرز و بڵند
لێرەدا من زۆر سەرسامم بەم زیکرە😔کاتێک تۆ لە نزمترین شوێنیت و سوجدە ت بردوە بۆ الله و دوپاتی ئەکەیتەوەو دەڵێیت خوابەرزترەو بڵندترە بێدەسەڵاتی و بێفیز
Media Removed
.................. چه خطرناکی تو ،جداً ها !!! خندید باز ... 'دوری' تو چه خوبی. کمکی من را ، باش گه گاه، باش. باز کـه خندیدی ، خطرناک . من ندانستم سرآخر، کـه چطور ؟ نـه با کلام . نـه با ادا. نـه با مدد، از دیدار ،دیدار، به منظور اولین بار ، ای وای . تو ، شعبده باز بر هر چه منم. پوست ، جان ،روح، روانم اینچنین ... ..................
چه خطرناکی تو ،جداً ها !!! خندید باز ...
'دوری' تو چه خوبی.
کمکی من را ، باش گه گاه، باش.
باز کـه خندیدی ،
خطرناک .
من ندانستم سرآخر، کـه چطور ؟
نـه با کلام .
نـه با ادا.
نـه با مدد، از دیدار ،دیدار، به منظور اولین بار ،
ای وای .
تو ، شعبده باز
بر هر چه منم. پوست ، جان ،روح، روانم
اینچنین سایـه ی بی ته را ، گستراندی و منم ،
نـه دگر آبیِ ماهی دیدم ، نـه دگر سرخی خورشیدی را ، روزمرگی ام مُرد انگار .
گم شدم من زیر این چتر ،
جز تو من را نیست ،چشم انداز .
چای سرد،
نوشابه ی داغ
شوکران نامش دهم این یـا کـه نـه ، سکنجبین؟
لذتی با دلهره
طعم گس کن کام ، اما خوش مزه
دوستی ،راهزن
ای دای این غریبی ترس دارد ، بعد به تو مـیگویم هر بار ای خطرناک
خنده دارد این حرف ها ولله؟
عیبی نیست بر تو بخند .
راستی ای سردار ، داد از آن وقت قرار ، درون اولین دیدار.
خون بـه دستِ دست هم دادن
یـا کـه نجوایی بـه دست گوش هم دادن
، یـا کـه شعری با نگاه درون دست ِ چشم یکدگر دادن
یـا کـه اصلا
غول آخر
داغی لبهایمان بر دستها دادن
جداً ها !! بعد چرا ماتی بخند ؟ ترس سراغ ات امد؟
من نمـیدانم ، تورا
اما خودم اینگونـه هست احوالم
دست، بالا ،
بر غرورم ،پا
مـی فریـاد را داد ،
نـه ولی با حلق، دندان و دهان، اینبار
در نگاهی مات ،
این را " کـه تو،
ای تردست
ای شعبدا باز
ای خطرناک ، خطرناکان عالم
گرچه ترسیدم
ولی هستم باز ، مـی مانم .
تا کـه روزی تو چو من ، دل ات بریزد از ترس "
هان ! نمـی خندی چرا !
دستهایت چرا مـی لرزد ؟ آرام باش.
هردو باهم ، من ، تو ، ما
دلهامان
گر بلرزد باهم !!! ترس و آشوب و خطر معنای خود مـیبازد . نابود است
عشق درون مـیگشاید اینبار ... عشق رازش این است
و تو اما 'دوری ' چه بدی ، بیکاری ... بـه سلامت ، دور شو . پیش ما دیگر نیـا
حتی گه یـا گاهی
😊 .. Avid
Media Removed
ELEONORE
EAU de PERFUME
النور: لحظه ای به منظور جاودانـه
رویـا یـا واقعیت؟
زمان بـه سرعت درون گذر است، زنگ های برج ساعت درون طول کوچه های تاریک طنین افکن مـی شوند.
چمدان هایش بسته شده اند، موتور یک هواپیما مـی غرد، درون انتظار اوست که تا از شـهر عزیمت کند.
ناگهان او مـی ایستد. یک لحظه کافیست که تا زمان را متوقف کند، که تا سراسر آن را متوقف کند.
و بـه یکباره دیگر هیچ چیز معنی نمـی دهد، نـه خطر، نـه ناقوس برج ساعت ... او ته مانده حس خوب ادویـه ای و شیرینی را حس مـی کند، اثری از وانیل.
عطری کـه او درون صبحی کـه برای اولین بار ملاقاتش نمود استشمام کرد، درون آن شیرینی دلپسند، تنـها چند قدم دورتر از محلی کـه پنـهان شده. مزه شیرینی ها، با اشاره ای از لیکور، بـه اغواگری لمس لبان او. لبهایی کـه چند ساعت قبل ترکشان کرد.
در همـین لحظه، درون جایی دیگر، صدای هواپیمایی درون دوردست: ممکن هست پرواز او باشد، یـا هر دیگری، کـه به هر جای دیگری از جهان مـی رود. آیـا دیگر با معشوقش نخواهد بود؟
اما یک چیز قطعی است: ریسمانی نامرئی آنـها را پیوند خواهد داد، مـهم نیست فاصله چقدر است. ریسمانی هست ساخته شده از بوها: وانیل، ادویـه ها و راز، رهنمود شکل گیری عشق آن دو.
روزها مـی گذرند، مـی خواهد کـه فراموش کن، چهی مـی داند؟ شیرینی ها بـه نظر مـی رسد منتظرند، شاید عشق از دست رفته اش دوباره روزی با او ملاقات کند... روایح ابتدایی: لیموی سیسیلی، هدیون (یـاس)، هلو، مُر
روایح مـیانی: وانیل تاهیتی، زعفران
روایح پایـه: نعناع هندی، چوب صندل، بخور، کهربا، دانـه تونکا، مُشک
گورماند (خوشمزه)
100Ml,50Ml EDP
Media Removed
🎞به نظر شما کدوم از دیـالوگ ها قشنگ تره؟ . 1-پیش خدا هم کـه باشی،وقتی مادرت بهت زنگ مـیزنـه باس جوابشو بدی.. حشمت فردوس-ستایش۲ . 2-هاردی:فردا دم آفتاب اعداممون مـی کنن. لورل:کاش فردا هوا ابری باشـه… . 3-تن تن:یـه خبر خوب دارم یـه خبر بد. هادوک: خبر بد چیـه؟ تن تن: همش یـه گلوله داریم. هادوک: ... 🎞به نظر شما کدوم از دیـالوگ ها قشنگ تره؟
.
▶1-پیش خدا هم کـه باشی،وقتی مادرت بهت زنگ مـیزنـه باس جوابشو بدی..
حشمت فردوس-ستایش۲
.
▶2-هاردی:فردا دم آفتاب اعداممون مـی کنن.
لورل:کاش فردا هوا ابری باشـه…
.
▶3-تن تن:یـه خبر خوب دارم یـه خبر بد.
هادوک: خبر بد چیـه؟
تن تن: همش یـه گلوله داریم.
هادوک: و خبر خوب؟
تن تن: هنوز یـه گلوله داریم!
.
▶4-چه زیبا مـیگه شـهاب حسینى:داشتم بـه صدات گوش مـیدادم؛حواسم بـه حرفات نبود!
.
▶5-گفت:خیلی مـیترسم!
گفتم: چرا ؟
گفت: چون از ته دل خوشحالم…این جور خوشحالی ترسناک است…
پرسیدم: آخر چرا؟
و او جواب داد: وقتی آدم این جور خوشحال باشد سرنوشت آماده هست چیزی را از آدم بگیرد!
بادبادک باز خالد حسینی
.
▶6-یـه مورچه صدبارم ک دونـه اش بیفته صددفعه ورش مـیداره…
واس چی؟!!!
واس اینک امـید داره…(پسر)
.
▶7-ژان رنو:تا حالای و کشتی؟
دنیرو:نـه،فقط یـه بار با احساساته یـه زن بازی کردم.
.
▶8-خسروشکیبایی مـی گفت:
بعضی وقت ها یکی طوری تورو مـیسوزونـه
که هزار نفر نمـیتونن خاموشت کنن،
بعضی وقت ها یکی طوری خاموشت مـیکنـه
که هزارنفرنمـیتونن روشنت کنن ...
.
▶9-هاردی: مـیخوام ازدواج كنم
لورل: با كی؟
هاردی: معلومـه دیگه، با یـه زن. مگه تو كسیو دیدی كه با یـه مرد ازدواج كنـه؟
لورل: آره
هاردی: كی؟
لورل:م!
.
▶10-خسرو شکیبایی:
ماهیمون هی مـیخواست یـه چیزی بهم بگه، که تا دهنشو باز مـیکرد آب مـیرفت تو دهنش و نمـیتونست بگه ...!
دست کردم تو آکواریوم درش آوردم !
شروع کرد از خوشحالی بالا پایین پ !
دلم نیومد دوباره بندازمش اون تو !
اینقدر بالا پایین پرید، خسته شد خوابید !!!
دیدم بهترین موقعه که تا خوابه دوباره بندازمش تو آب !
ولی الان چند ساعته بیدار نشده...!
یعنی فکر کنم بیدار شده، دیده انداختمش اون تو، قهر کرده خودشو زده بـه خواب...!
.
🎞این داستان رفتار ما با بعضی آدمای اطرافمونـه.دوسشون داریم و دوستمون دارند، ولی اونارو نمـیفهمـیم.
فقط تو دنیـای خودمون داریم بهترین رفتار رو با اونا مـیکنیم ...
ولی اونا دارن دق مـیکنن ...🎞
.
🌹 #دل_حریم_کبریـاست...
🌹 #براظهورصلوات...
{الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد و َآلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم}
Media Removed
من انسان خوشبختی هستم، با امتیـازاتی کـه تلاش مـیکنم دائم بـه خودم یـادآوریشون کنم. وقتی بچه بودم عاشق شمردن ستارهها و دیدن صور فلکی بودم. باور داشتم من از یـه سیـاره دیگه اومدم روی زمـین. راستش الان هم تهموندههای اون باور توی ذهن و احساسم هست. همـین کـه کل این زندگی رو یـه سفر مـیبینم و به هیچ گوشـه این ... من انسان خوشبختی هستم، با امتیـازاتی کـه تلاش مـیکنم دائم بـه خودم یـادآوریشون کنم.
وقتی بچه بودم عاشق شمردن ستارهها و دیدن صور فلکی بودم. باور داشتم من از یـه سیـاره دیگه اومدم روی زمـین. راستش الان هم تهموندههای اون باور توی ذهن و احساسم هست. همـین کـه کل این زندگی رو یـه سفر مـیبینم و به هیچ گوشـه این سیـاره زیبا دل نمـیبندم، شاید نشونـهاش باشـه. مـیدونم خندهداره، ولی درون حد بهانـه یـه لبخند کـه خوبه، نـه؟
توی هواپیما بیشتر از هرجای دیگه تمرکز دارم. اگه بخوام مـیخوابم، بخوام کتاب مـیخونم. بهترین ترجمـهها و برنامـهریزیهای زندگیم رو توی سفرهای هوایی و یـا قطار انجام دادم.
من خوشبختم کـه هرجای دنیـا مـیتونـه خونـهم باشـه. امروز بالای آسمون اسلو، بـه این فکر کردمکه چه خوبه کـه من غربت رو نمـیشناسم، هرجای دنیـا مـیتونم از بودن با آدمها لذت ببرم و تقریبا توی هر شـهر و کشوری یـه همفکر پیدا کنم کـه با هم درباره کاپیتالیسم و یسم و زنوفوبیـا و دیگرهراسی و کوییرفوبیـا و امثالش شاکی بشیم و بگیم کلافهایم. خوشبختم کـه هنوز یـه مقداری از کلهشقی توی وجودم هست کـه بتونم یـهو قصد سفر کنم، با کمترین هزینـهها برم دیدن دوستانم. خوشبختم کـه زندگی اینقدر بهم امنیت داده کـه حتی توی سربالاییها هم ناامـید نشم. خوشبختم کـه بدنم که تا حدی سالمـه کـه بتونم ببینم، بخونم، بشنوم، بچشم و حرکت کنم. خوشبختم کـه تونستم یـاد بگیرم وقتی اشتباه مـیکنم ببینمش و معذرت بخوام. خوشبختم کـه شماها کنارم هستین و از تکتکتون یـاد مـیگیرم، بدون تعارف.
همـیشـه شاد و تندرست باشین و پر از صلح درونی
Media Removed
.
شما شبیـه
کسانی خواهید شد که
بیشترین رابطه را با آن ها دارید،
پس با افرادی
معاشرت کنید که
ذهنی
ثروتمند , زیبا, روحیـه بخش
و مثبت دارند.
.
.
سلام نازنینان شبتون زیبا وپر از آرامش 😍
الهی حال دلتون همـیشـه خوش باشـه و آخر هفته خوب و خوشی درون کنار عزیزانتون داشته باشین 😍 .
.
این مـیز عصرونـه رو هفته پیش کـه چیز کیک درست کرده بودم به منظور عزیزای دلم آماده کرده بودم، شیر موز و پفیلای خونگی و باقلوای مخصوص ممد ترکان 😋😋😋
.
.
اینم یـه مدل شیک به منظور سرو هندوانـه 😊🍉🍉🍉
.
.
ممنون از همـه دوستان گلم کـه بهم انرژی مـیدن ❤ ❤ ❤ .
.
#چیز_کیک_شلیل
اول یـه کیک ساده با دو تخم مرغ و نصف لیوان شکر و یک لیوان آرد و نصف لیوان آب و یک چهارم لیوان روغن مایع و یک ق م بکینگ پودر و کمـی وانیل ونصف پیمانـه گردوی خرد شده و یک ق چ پودر کاکائو آماده کردم،به این ترتیب کـه اول فر را با 180 درجه روشن کردم وبعد زرده و سفیده راجداکرده،اول سفیده رو با همزن زدم ونصف شکر رو با سفیده ها زدم وقتی کـه سفت شد گذاشتم کنار، بعد زرده ها رو با وانیل وشکر وآب و روغن وکاکائو زدم که تا کشدار بشـه و بعد آرد الک شده با بکینگ پودر را با گردو مخلوط کرده و کم کم اضافه کردم ویـه بار با همزن قاطی کردم وبعد سفیده رو با لیسک بـه صورت دورانی با مایـه کیک مخلوط کردم وکف قالب رو چرب کرده وکاغذ روغنی انداخته و مواد رو ریختم ودر طبقه وسط فر بـه مدت نیم ساعت قرار دادم بعد از اینکه خنک شد بـه اندازه ته قالب کمربندی برش دادم.
برای مواد رویـه چیز کیک اول یـه بسته ژله آلوئوورا رو با یک لیوان ش حل کردم وگذاشتم کنار که تا سرد بشـه بعد 200 گرم پنیر ماسکارپونـه رو توی ظرف با قاشق هم زدم کمـی باز بشـه و دو بسته خامـه صبحانـه(400 گرم) و 5 ق غ پودر شکر رو با مواد مخلوط کردم و چند دور با همزن زدم و ژله خنک شده رو اضافه کردم و باز با همزن زدم ،بعد کیک خنک شده رو اگه قالب کمربندی داشتین توی اون قرار مـیدین اگر نـه توی همون قالب کـه کیک رو پختین پلاستیک بزرگ مـیندازین و کیک رو مـیذارین ومواد خامـه ای رو مـیریزید ومـیذارین یخچال که تا خوب خودشو بگیره دراین فاصله یک بسته ژله شاه توت رو با یک لیوان ش حل کرده وقتی شفاف شد نصف لیوان آب سرد اضافه کرده گذاشتم خنک بشـه،و چند عدد شلیل رو از وسط نصف کرده و خیلی نازک برش دادم و روی مواد پنیری چیدم بعد با قاشق یـه لایـه از ژله روی لایـه پنیری ریختم و گذاشتم یخچال که تا شلیل ها سرجاشون فیبشن و تکون نخورن بعد بقیـه ژله رو ریختم ودو سه ساعت گذاشتم یخچال که تا خودشو بگیره و بعد هم بـه زور دو سه که تا عگرفتم ،چون واقعا خیلی خوشمزه هست
Media Removed
رُخش سبزه ست و مویش مشکی و لب:قرمز اُخرا
کأنّ المصطفی قد عادَ یـولَد مرّةً أخری
یـقـین روح مـحمـد رفـته درون جسم علی اکبر
اگـر مـا مـی پذیرفـتیم مفهوم تناسخ را
هزاران خسرو و فرهاد و یوسف، مـی شود مجنون
همـینکه زادۀ لیلا هویدا مـی کند رخ را
سپاه شـمرِکافرکیش، مات جلوه ی حُسنش
سوار اسب خود، وقتی نمـایـان مـی کند رخ را
به جُرم چهره اش شد کشته یـا اسمش؟ نمـی دانم
نمـی فهمـیم علت را ... نمـی یـابیم پاسخ را
عطش، آتش شد اما بابابا گلستان شد
چنانـکه آتش نمرود، ابراهیم تارخ را 🔸دکتر محسن رضوانی
#عشق
#یعنی جوونی
#نـه هرزگی
#یعنی معرفت #نـه نامردی
خواننده: مـهدی باقریـان
آهنگساز و تنظیم کننده: کارن همایونفر
مـیو مستر: مـیلاد فرهودی
ترانـه سرا: یغما گلرویی
(بر مبنای ملودی)
خوابِ یک شـهر زیرِ بارونم
شبِ تاریکِ یـه خیـابونم
شکلِ تصویرِ ماه تو چاهم
قدِ عمر «فروغ» کوتاهم
آمبولانسِ توی ترافیکم
مثلِ یـه اتفاق نزدیکم
یـه پیـانرِ ناکوکم
به زمـین و زمانـه مشکوکم
حرفِ از یـاد رفتهام بیتو
تهِ «بربادرفته»ام بیتو
بیتو زندهم ولی یـه زنده بـه گور،
تو رو احساس مـیکنم از دور
توی مردابِ لحظههام هستی
شکلِ یـه قوی عاشق و مغرور.
ذوب مـیشم مثِ یـه کوهِ یخی،
با یـه آتشفشان توی
بغض مـیشم تو چشمای یـه گوزن
که بهم زل زده رو شومـینـه
وقتی دور از منی هوا ابره
خاطراتت بـه شیشـه مـیکوبن
زندگی بوی مرگ مـیگیره
دنیـا آوار مـیشـه رو سرِ من
اما وقتی کنار من باشی
رنگ مـیشم تو حوض نقاشی
سبز مـیشم شبیـه سیسنگان
وقتشـه، وقتشـه کـه پیداشی
با همون عطرِ نابِ پاریسی
با چشای درشتِ ایرانی
نیمـهی خالی با تو پر نمـیشـه
نیمـه نـه... تو تمام لیوانی.
حال خیلی عجیب یعنی تو
شوقِ یـه باغِ سیب یعنی تو
با یـه لبخندِ ساده کاری کن،
دوباره هفتسالهشم از نو
منو سنجاق کن بـه رویـاهات
نگهم دار پشتِ لبخندت
دوست دارم تمام عمرم رو
باتو باشم مثِ گلوبندت.
نسخه کامل این آهنگ را مـی توانید درون کانال رسمـی یغما گلرویی درون تلگرام بشنوید. به منظور پیوستن بـه این کانال کافیست روی لینک زیر کـه در بخش توضیحات پروفایل هم قرار گرفته استفاده کنید:
https://telegram.me/yaghmagolrouee
@karenhomayounfar
@mehdimirzabagherian
@miladfarhoodi
Media Removed
❤️
تو حق نداری عاشقی بمانی کـه سالهاست رفته.
تو مالی نیستی کـه نیست
تو حق نداری اسم دردهای مُزمِنَت را عشق بگذاری.
مـیتوانی مدیون زخمهایت باشی اما
محتاج آنکه زخمـیَت کرده نـه !
دست بردار از این افسانـههای بی سر و ته کـه به نام عشق !
فرصت عشق را از تو مـیگیرد.
آنکه تو را زخمـی خود مـی خواهد
آدمِ تو نیست
آدم نیست و تو سال هاست
حوای بی آدمـی ...
حواست نیست !
#افشين_يداللهی #روحش_شاد #شعر #ترانـه_سرا #عشق #لبخند #مـهربان_باشیم #محبت_بهترین_هدیـه_است #محبت #❤️ #زندگی #خدای_من #خدایـاشکرت #نفیسه_روشن #nafisehroshan #nafiseh_roshan #love #dreams #lifestyle #actress #art #iran #god
طراح لباس:
@iranzaminmezon 💋
Photo by:
@samira_bakhtiary ❤️
و اقای کرد محله عزیز و اقای حسین زاده عزیز
بابت محبت هاشون🙏🏻
Media Removed
️بسم الله الرحمن الرحیم️ . 🌳ماه شعبان بـه انتهایش نزدیک مـیشود و ۲ روز بـه پایـان این ماه عزیز باقیمانده است...ان شاءالله قدر این فرصت اندک را بدانیم چون معلوم نیست کـه تا سال آینده، آیـا عمرمان بـه دنیـا هست یـا نـه... . . . #امام_صادق علیـه السلام: . . .🌳مَنِ انتَظَرَ بمُعاجَلَةِ الفُرصَةِ ... ❤️بسم الله الرحمن الرحیم❤️
.
🌳🌸ماه شعبان بـه انتهایش نزدیک مـیشود و ۲ روز بـه پایـان این ماه عزیز باقیمانده است...ان شاءالله قدر این فرصت اندک را بدانیم چون معلوم نیست کـه تا سال آینده، آیـا عمرمان بـه دنیـا هست یـا نـه...
.
.
.🌷🌸 #امام_صادق علیـه السلام:
.
.
.🌳🌷مَنِ انتَظَرَ بمُعاجَلَةِ الفُرصَةِ مُؤاجَلةَ الاستِقصاءِ سَلَبَتهُ الأيّامُ فُرصَتَهُ ؛ لأنّ مِن شَأنِ الأيّامِ السَّلبَ ، وسَبيلُ الزَّمَنِ الفَوتُ...
.
.
.🌸🌳به هر كس فرصتى دست دهد و اوبه انتظار دست فرصت كامل، آن را تأخير اندازد، روزگار همان فرصت را نيز از او بربايد؛ زيرا كار ايّام، ربودن هست و شيوه زمان، از دست رفتن...
.
.
.📚 #بحارالانوار
.
.
.
.
💠لطفا به منظور همدیگه دعا کنیم❤️
#التماس_دعا
#یـا_علی_مددی .
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
Media Removed
گهر بمزانیـایـه ئهمـه دواین جاره به نوستوی ئهت بینم به توندی له باوهشم ئهگرتی و له خودا ئهپاڕامـهوه بمکا به پاسهوانی ڕۆحت. گهر بمزانیـایـه ئهمـه دواین ساتهکانـه که تیـایـا ئهتبینم خۆم ههڵهو نا ئاگا ئهکرد که تۆ ههموو شتێک ئهزانی، له بهرامبهرتا ڕا ئهوهستام و به ... گهر بمزانیـایـه ئهمـه دواین جاره به نوستوی ئهت بینم به توندی له باوهشم ئهگرتی و له خودا ئهپاڕامـهوه بمکا به پاسهوانی ڕۆحت. گهر بمزانیـایـه ئهمـه دواین ساتهکانـه که تیـایـا ئهتبینم خۆم ههڵهو نا ئاگا ئهکرد که تۆ ههموو شتێک ئهزانی، له بهرامبهرتا ڕا ئهوهستام و به شـهرم و ترسهوه پێم ئهوتی "خۆشمدهوێی" . هەمـیشە سبەینێ یەك هەیە، ژیـان دەرفەتمان ئەداتی که تا باشتر بژین ، بەڵام ئەگەر هەڵە نەبم ئەمە دواین رۆژی ژیـانی منە خۆشم لەوە دێت پێت بڵێم " چەند خۆشمەوێی "، "هەرگیز لەبیرت ناكەم"، چون سبەینی نادیـارەو نازامنە چ بۆ گەنج و چ بۆ پیر رەنگە ئەمە دواین جار بێت ئەو كەسانە ئەبینمەوە كە خۆشمەوێن لەوە زیـاتر چاوەڕێ مەبە که تا درەنگی نەكردووە، هەر ئەمڕۆ بكەوە خۆت، رەنگە سبەینێ نەیەت ئەوكات لەسەر ئەمڕۆ پەشیمان ئەبیتەوە كە كاتێ نەبوو بۆ پێكەنینێك، لە باوەش گرتنێك، ماچێك یـان سەرقاڵ بووی که تا دوا تەمەنای خۆت بدركێنی ههمـیشـه نزیکبه له خۆشـهویستانت بچرپێنـه به گوێیـاندا که تۆ پێویستت پێیـانـه خۆشت بوێن و گرنگیـان پێ بده له کاتی خۆت بگره پێیـان بڵێی "لێت تێ ئهگهم ،،بمبوره،،به ئهرک نـهبێ،،سوپاس" ههموو پهیڤهکانی خۆشـهویستی له ئاستیـانا به دڵ دهر ببڕه له بیری ئهوهیـابن داوا له خودا بکهن که تا هێزوو حیکمـهتتان پێ ببهخشی تهنـها بتوانن گوزارشت له خۆشـهویستیتان بکهن...
وەسێتە بەناوبانگەکەی
"گابریێل گارسیـا مارکێز
Media Removed
ضمـیمـه ی طنز بی قانون. سوم تیر هزار و سیصد و نود و هفت _____ «هموطن ایرونی چقده چیـا مـی دونی» ما یک آدم هایی هستیم کـه دل مان مـی خواهد درباره همـه چی همـه چی بنویسم. اصلا هم فرق نمـی کند درون مورد موضوع مورد بحث اطلاعاتی داشته باشیم یـا نـه. مثلا پسردایی خود بنده مـهندس آبیـاری هست و علاقه ی شخصی اش هم ساخت کش به منظور ... ضمـیمـه ی طنز بی قانون. سوم تیر هزار و سیصد و نود و هفت
_____
«هموطن ایرونی چقده چیـا مـی دونی»
ما یک آدم هایی هستیم کـه دل مان مـی خواهد درباره همـه چی همـه چی بنویسم. اصلا هم فرق نمـی کند درون مورد موضوع مورد بحث اطلاعاتی داشته باشیم یـا نـه. مثلا پسردایی خود بنده مـهندس آبیـاری هست و علاقه ی شخصی اش هم ساخت کش به منظور تیرکمون های دستی است. ولی هر بار بعد از بالا رفتن نرخ دلار توی مـهمانی ها مـی نشیند بالای مجلس، گریبان چاک کرده اندازه ی هفده که تا جان مـیناردکینز نظریـه از خود بیرون مـی دهد. یـا مثلا همـین دومـی ام. ته هنرش این هست که سرخاب ماتیکش را بیـاورد جلوی دوربین موبایلش بگذارد و هی بـه اعضا و جوارحش بمالاند و ما را مسحور جیجیجینگ های خودش کند. ولی درعین حال استوری های مبسوطی درون باب فمنیسم هم مـیگذارد و قصارات شنبه یکشنبه ای هم درون دفاع از حقوق پنگوئن های قطب شمال دارد. حالا چرا جای دور برویم. همـین خود خودم. درون اوج شکوفایی روحی مـی توانم دویست پنجاه کلمـه لم داده بنویسم و یـا دیگر خیلی هنر کنم بزبزقندی را با ورژن دوهزار و هجده بـه عنوان متل تازه بـه خورد شما بدهم. ولی خب این دلیل نمـی شود حالا کـه جام جهانی شده کرم درونم حرکت نکند و طبق مد روز مطلبی ننویسم. تحقیق جامعی هم کرده ام مـیگن الان این متون حمایت از سردار آزمون مده.
فقط یک مطلب باقی مـی ماند این وسط روشن بشود من مـی روم. این برادر بزرگوار کـه فرمودید همـین الان هم درون تیم ملی حضور دارند یـا جزء پیشوتان سال های دور محسوب مـی شوند. البته بگم هم اینا به منظور تکمـیل اطلاعات شخصی م پرسیدم وگرنـه کـه بنده همـیشـه درون مورد همـه چی همـه چی مـی دانم.
Media Removed
تو هویت منی، نعره مـیکشی بـه جام. درخت جنگی رو خاک سرخ انتقام،مـیوه ی تو شعرمـه، آب تو تن صدام. بلندی،به قد نبضی از دوباره ام. تو کشور شعورمـی نـه شـهری از شعار. هیچوقت نگفتم کـه سهمـی از تو دارم،همـه افتخارم این بود کـه بخشی از تو باشم. رو کاغذ بی سر و ته قدغن ضرب،چرخیدم بـه دستت امضا شدم. خالقم شدی که تا تو رو ... تو هویت منی، نعره مـیکشی بـه جام.
درخت جنگی رو خاک سرخ انتقام،مـیوه ی تو شعرمـه، آب تو تن صدام.
بلندی،به قد نبضی از دوباره ام.
تو کشور شعورمـی نـه شـهری از شعار.
هیچوقت نگفتم کـه سهمـی از تو دارم،همـه افتخارم این بود کـه بخشی از تو باشم.
رو کاغذ بی سر و ته قدغن ضرب،چرخیدم بـه دستت امضا شدم.
خالقم شدی که تا تو رو ابداع کنم،با تو جریـان گرفتم از تو اجرا شدم.
رو کشتیِ جیگر بدون بادبانات یـه سربازه بی احترام سر بـه ساز ماناست کـه روی اسلحه اش یـه طرح مُرده از گله...و شلیکی از درخت بـه مردمـه.
تو فصل یخ شکستی، سرما ارغوان شدی.
از کوچه رسیدی تو دست من جهان شدی.
تو بی همـه تری از بییِ من...یـه بی زمان کـه با من همزمان شدی.
❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌
سگاتون صدامو از پاچه مـید.
شعر من استخون و نون واستون نبود!
من تو خونم همـینـه...تا نمـیشم،اینم.
بی کله سر نمـیده باج نمـیدم،این تنـهایی جیگر مـیخواد با زانو های خاکی.
جایی کـه منم بمـیره «ما» نمـیپذریم.
مـیزنـه سوزشاخه های مرده ات
وقتی مـیوه ی مصلحتسازه های سلطه است.
این درخت وحشی ریشـه اش تو کویره،تن نمـیده بـه تزئین باغچه های قدرت.
این تموم معنیـه زنده بودن منـه...بذار مانع ها روی رشدم بشینن!
تموم مـیوه هامو کُشتن بـه چیدن.
نمـیدونی تو این راه پشتم چه بیوه است.
Media Removed
روزنامـه ی طنز بی قانون پنج شنبه - بیست و پنج مرداد نود و هفت ________ «من و و غذاهای درخواستی» آدم ها وقتی بـه شـهر و دیـارشان سفر مـی کنند مورد استقبال قرار مـی گیرند و همـه دل شان مـی خواهند یک پذیرایی خوبی از شخص مـهمان داشته باشند. خب بنده هم هیچ گاه از این قاعده مستثنی نبوده و نیستم . مثلا روز اول سفر ... روزنامـه ی طنز بی قانون
پنج شنبه - بیست و پنج مرداد نود و هفت
________
«من و و غذاهای درخواستی»
آدم ها وقتی بـه شـهر و دیـارشان سفر مـی کنند مورد استقبال قرار مـی گیرند و همـه دل شان مـی خواهند یک پذیرایی خوبی از شخص مـهمان داشته باشند. خب بنده هم هیچ گاه از این قاعده مستثنی نبوده و نیستم . مثلا روز اول سفر م آمد پیشم و ازم پرسید م بـه مبارکی حضورت مـی خواهیم برات مرغ بریـان و گوسپند گردان و شیشلیک های از سیخ آویزان تدارک ببینیم. گفتم آخه چه کاریـه! حالا دور هم یـه چی مـی خوریم معده مون شاد شـه. گفت بعد خودت بگو دلت مـی خواهد چه غذایی برایت درست کنم. گفتم قرمـه سبزی. درون جا جواب داد: بـه جان خودت همـین دیروز سبزی ش رو تموم کردیم . گفتم اصلا عیب نداره که. قیمـه هم گزینـه ی مناسبیـه.رفت و یـه سری تو کابینت ها کشید و اومد گفت شرمنده تم کـه قوطی لپه مون همـین امروز خالی شده.. دیگه خواستم دلش نشکنـه گفتم غمت نباشـه . ماکارونی بپز برام با ته دیگ سیب زمـینی کـه اسیرشم. اما که تا اومدم از جا پاشم یکی زد شونـه م گفت: قربونت، نـه اینکه فکر کنی قصد و غرض شخصی درون کار باشـه ها! ولی الان نگاه کردم دیدم دو که تا سیب زمـینی مونده داریم تو سبد. یکی ش جوونـه زده، اون یکی کپک. دیگه صرفا بـه دلیل حفظ احترام بین مادر و فرزند خشمم رو فرو خوردم و گفتم: حله مادر. یـه املت گوجه ای درست کن با سنگک و پیـاز بزنیم دور هم، کـه بابام از اون ور خونـه داد زد: شرمنده هاا! ولی این سنگکی سر کوچه مون همـین پریروزا جمع کرده رفته بـه جاش ابزار یراقی زدن. خلاصه شب اول کـه ما نون فریزری و پنیر خوردیم با پیـاز واسه مزه. ولی که تا آخر شب همچنان تاکید داشت کـه م، باز هم اگه فردا چیز خاصی مـیل داری تعارف نکنی ها ، بگو که تا خودم برات مـی پزم.
Media Removed
خواب آلودگی مزمن هم حتما به عنوان یک بیماری بـه رسمـیت بشناسن...
.
وقتی آنفولانزا گرفتی مـیتونی هر قراری رو کنسل کنی و جواب هرکسی کـه خواستی ندی ...
.
اما متأسفانـه این نگاه نسبت بـه بیحوصلگی و خواب آلودگی و خستگی مـــزمن وجــــود نـــــداره😆
.
.
والا 😴
______________________
.
افسردگی آرام آرام درون شما رِخنـه مـیکند،
از کنار تغییرتان خُلقی و رفتاری تان بی تفاوت عبور نکنید ، .
این طبیعی هست که گاهی احساس کنید غمگین و بی انرژی هستید گاهی بی حوصله بودن ،بی انگیزه بودن طبیعی هست اما اگر هر روز ساعات زیـادی غمگین باشید و نتوانید نگرانیـها و اضطراب هایتان را مدیریت کنید و مرتب درون انتظار اتفاقی ناخوشایند باشید،
.
.
اگر حوصله و مـیل آراستن خودتان را نداشته باشید یـا انجام هر کاری برایتان سخت و بی معنی باشد و احساس کنید هیچ کاری را از ته دل دوست ندارید کـه انجام دهید و لذتِ لذت بردن را فراموش کرده اید،
👈یعنی افسردگی روی شانـه هایتان نشسته وسنگینی بار افسردگی هست که این همـه از شما انرژی مـیگیرد و هر کاری را برایتان سخت مـیکند چون حالا مجبورید علاوه بر خودتان سنگینی بار افسردگی را نیز بکشید و به همـین دلیل زود خسته و بی انرژی مـیشوید.
اینـها یعنی کمک لازم دارید.
توجه کنید این بزرگ ترین اشتباه هست که مـی گوییم همانطور کـه آمده ، همانطور هم مـیرود،افسردگی بی کمک حرفه ای نـه تنـها نمـی رود بلکه هر روز درون شما بزرگ و بزرگ تر مـیشود و تمام زندگی تان را مـی بلعد.
.
کمک بگیرید.
.
.
Media Removed
. خاطراتی کـه باز زنده شدن دارم فشار مـیارم یکم بـه فکر خودم چه دورهمـیایی داشتیم ولی نـه پارتی پاتوقمون تو پارک بود بازیِ کارتی یـه روز شاد بودیم یـه روز دپرس اون قلیون چه حالی مـیدادش پر از استرس کـه نکنـه یـه آشنایی مارو ببینـه بیـاد پیشمون بشینـه فاز نصیحت بگیره هر کدوممون یـه اخلاقی داشتیم ولی بـه همـین ... .
خاطراتی کـه باز زنده شدن
دارم فشار مـیارم یکم بـه فکر خودم
چه دورهمـیایی داشتیم ولی نـه پارتی
پاتوقمون تو پارک بود بازیِ کارتی
یـه روز شاد بودیم یـه روز دپرس
اون قلیون چه حالی مـیدادش پر از استرس
که نکنـه یـه آشنایی مارو ببینـه
بیـاد پیشمون بشینـه فاز نصیحت بگیره
هر کدوممون یـه اخلاقی داشتیم
ولی بـه همـین برکت هیچی نبود لاشی
همدیگه رو از ته دل دوست داشتیم
به هم قول دادیم که تا آخر با هم دوست باشیم
ولی این سرنوشت بـه کی کرد رحم
که ما دومـیش باشیم رفیق اکیپم رفت
یکی یکی رفتن پی زندگیشون
مگه من الان کجام؟
حق مـیدم بهشون..
پیشتون نیستم اما كمک بخواین همون موقع هَندلم
پایـه نیستم اما هنوز مُتعهدم
پایـه نیستم اما دلتنگ تفریحا و قَهقهم
پایـه نیستم ننداز همـه تقصیرا رو گردنم
پایـه نیستم اما دلم واسه قدیما رُک لَک زده
پایـه نیستم اما...
.
درسته خیلی وقته ندیدمتون
ولی هیچوقت از یـادم نرفتین و نمـیرین❤️
Media Removed
مامـه گیـان خوا عفوت کا جیگاو بـه هشت بی ئنشلا بـه داخه وا کـه نـه م بینی ته وا بو داوا جار مامـه گیـان خوا عفوت کا جیگاو بـه هشت بی ئنشلا بـه داخه وا کـه نـه م بینی ته وا بو داوا جار😭😢
Media Removed
مادرم مرا بوسید و گفت : نمـی توانی عزیزم!! گفتم مـی توانم، من تو را از پدرم و و برادرم بیشتر دوست دارم.
مادر گفت یکی مـی آید کـه نمـی توانی مرا بیشتر از او دوست داشته باشی ... نوجوان کـه شدم دوستی عزیز داشتم، ولی خوب کـه فکر مـی کردم مادرم را بیشتر دوست داشتم.
معلمـی داشتم کـه شیفته اش بودم ولی نـه بـه اندازه مادرم ... بزرگتر کـه شدم عاشق شدم ... خیـال کردم نمـی توانم بـه قول کودکی ام عمل کنم ... ولی وقتی پیش خودم گفتم کدامـیک را بیشتر دوست داری باز درون ته قلبم این مادر بود کـه انتخاب شد ... سالها گذشت
سالها گذشت و یکی آمد ...
یکی کـه تمام جان من بود، همـه ي عمر من بود ... همانروز مادرم با شادمانی خندید و گفت دیدی نتوانستی ... من هرچه فکر کردم، او را از مادرم و از تمام دنیـا بیشتر مـی خواستم.
او با آمدنش سلطان قلب من شده بود.
من ديگر نمـی توانستم بـه قول دوران کودکیم عمل کنم ... آخــــر مــــن خــودم مـــــــــــادر شـده بـودم ...
هوایی نبودیم قبل از #چشمانت زمـینی سِیر مـیکردیم زندگی را ... گفتنی نبود اگرنـه مـیگفتیم .... که تا که #خیرگی انداختیم رویت پَر کشیدی ، هوایی شدیم بـه هوایت ، خب گفتنی نبود ندیدی مگر بال بال زدن کنارت ... هِی #اتفاق را هُل مـیدادیم سمتت کـه بیوفتد لاکردار قرص مـی ایستاد ، گفتنی نبود کـه ... به منظور ناگفتنی هایمان ...
هوایی نبودیم قبل از #چشمانت زمـینی سِیر مـیکردیم زندگی را ... گفتنی نبود اگرنـه مـیگفتیم .... که تا که #خیرگی انداختیم رویت پَر کشیدی ، هوایی شدیم بـه هوایت ، خب گفتنی نبود ندیدی مگر بال بال زدن کنارت ... هِی #اتفاق را هُل مـیدادیم سمتت کـه بیوفتد لاکردار قرص مـی ایستاد ، گفتنی نبود کـه ... به منظور ناگفتنی هایمان #هِی مـیکشم از ته دل نـه #آه
اصلا #کلمـه ها غلط مـیکنند به منظور تو صف بکشند ( هِ ) با آن دوچشم هیز و هوس بازش نشسته گوشـه ای چشمچرانی مـیکند که تا به کارش گیرم مـیان کلمـه ای به منظور تو .... همـین ( تو ) دو نقطه اش را چشم مـیکند و ( واوش ) را مـیچرخاند زیر نقطه ها و مـیخندد بر من هر بار ... #تو_هواییشان_کردی ....
.
.
دیدی آخر هم (ه) را بـه کار بردم و هم (تو) را ....
.
.
.
#آوا ها همـیشـه دقیق تر وصفت مـیکند #جانا ، کلمـه ها هنوز کَمَند درون عالم #ابرو_کمند #ماه_روی...
.
.
.
این روزها قفل حروف وکلماتم و بازی ها دارم برایشان ... یک پای کار #گرافیست و #انیمـیت کار مـیخواهم کـه کمـی هم #دیوانگی چاشنی خلقش باشد که تا جرقه نزنیم .
پیدا شدی بهم بگو
#باغمون_آباده_باهم
وای از این ویدیو کـه دایی م امروز صبح واسم فرستاده ، ساعت پنج صبح ، شیراز خونـه بزرگ ! دلم غش رفت واسه بچگی هام، صبحونـه خونـه صفیـه، بغل ش، صدای نوک زدن دارکوب روی درخت، بوی حیـاط شون ،آلونک ته باغ شون ، درخت انار، انگور، توت و نارنج شون ، واسه همبازی بچگی هام و سه که تا لاک پشتی کـه بیرون امدن شون و یـه دفعه ... وای از این ویدیو کـه دایی م امروز صبح واسم فرستاده ، ساعت پنج صبح ، شیراز خونـه بزرگ ! دلم غش رفت واسه بچگی هام، صبحونـه خونـه صفیـه، بغل ش، صدای نوک زدن دارکوب روی درخت، بوی حیـاط شون ،آلونک ته باغ شون ، درخت انار، انگور، توت و نارنج شون ، واسه همبازی بچگی هام و سه که تا لاک پشتی کـه بیرون امدن شون و یـه دفعه پیدا شدن شون یعنی داره بهار مـیشـه ... من معتقدم کـه بعد از دیدن صبح زود شـهرها مـیشـه تصمـیم گرفت کـه مـیشـه عاشقش شد یـا نـه ! شیراز خونـه بزرگ خود عشق
@shahriarraf
Media Removed
من بـه خودم افتــــــــخارمـیکنم کـه دست هرکــــــــسیو نگرفتم✘ ⇜که هرهفتــــــــه با یکی نیستم✘ ⇜که گوشیم پر از مـیــــس ☏کال و مسیج نیست✘ ⇜من با⚂خیــــــــــلیـا⚂فرق دارم ⇜حریم مــــــــــن ... من بـه خودم افتــــــــخارمـیکنم کـه دست هرکــــــــسیو نگرفتم✘
⇜که هرهفتــــــــه با یکی نیستم✘
⇜که گوشیم پر از مـیــــس ☏کال و مسیج نیست✘
⇜من با⚂خیــــــــــلیـا⚂فرق دارم
⇜حریم مــــ♥ــــــن ↞حرمـــــت↠ داره
⇜باید لیـاقت داشــــــــته باشی که تا واردش بشی
نـه اینکه هر روز جای یکی باشـه
مـن ☜به خودم افتخار مـیکنم☞ ⇄من نمـیـــــ♥ـــــگم بیخیـال بعضیـا پیش بـه سوی بعدیـا⇄ ☜مـیگم بیخــــــــــیـال بعدیـا بخاطره بعضیـا☞
Media Removed
اگه حس مـیکنی یـه غم عمـیق ته دلتهاگه حس مـیکنی دعاهات بی اجابت موندن اگه فکر مـیکنی خسته ای و حتی توان زندگی نداریـاگه همـه ی تلاشـهات بی جواب مونداگه..... چند لحظه همـه چی رو فراموش کن فقط رو کن بـه خدا و بگو: "خداجونم تو خالق منی ،تو از تمام چیزهایی کـه حتی لحظه ای از ذهن و دلم عبور مـیکنـه آگاهی،تو ... اگه حس مـیکنی یـه غم عمـیق ته دلته😢💔اگه حس مـیکنی دعاهات بی اجابت موندن اگه فکر مـیکنی خسته ای و حتی توان زندگی نداری😔اگه همـه ی تلاشـهات بی جواب موند😔🌸اگه.....
چند لحظه همـه چی رو فراموش کن
فقط رو کن بـه خدا و بگو:
"🌼خداجونم تو خالق منی ،تو از تمام چیزهایی کـه حتی لحظه ای از ذهن و دلم عبور مـیکنـه آگاهی،تو شنوایی بینایی ،تو شنیدی تمام دردُدلهآیی کـه این مدت باهات کردم تمومِ بغضهام گریـه هام😢 صدا هام.😔
تو از همـه مـهربون تر بودی مـیدونم این مدت خیلی حرفهــا بهم گفتی ولی من چشمامُ بستمُ گوشامو گرفتم....خسته شدم نق زدم قهر کردم دعوا کردم 😔💔
ولی ببین الان برگشتم،برگشتم کـه بگم مـیدونی چرا الان حالم بده؟چون تازه دارم مـیفهمم درست نشناختمت نفهمـیدم کـه بودنِ تو کافــــیـه نفهمـیدم کـه داشتن تو منُ از همـه بی نیـاز مـیکــنـه نفهمـیــدم کـه آرامش یعنی تو فقط تــــو🌙🙇
اومدم کـه بگم تاالآن خیلی کارا کردم کـه به چیزی کـه دنبالشم برســم ولی دیگه امروز دیگه همـین جا مـیسپارم بـه خودت،مـیخوام رهــا کنم تموم رها یــها رو و سبُک بال بیـام سمتت بیـام کـه عاشقت بشم بیـام کـه دوباره پیدات کنم ❤️🌷😔
امروز همـه چیزُ سپردم بـه خودت
من فقط یـه بنده ام و خدا تویی،مـیخوام بگم دیگه بسّه خواستن من
دیگه مـیخوام بـه خودت بسپارمُ بگم هرطور مصلحته هر طور تو راضی هستی،هر طور کـه خودت مـیخوای👌😇🙇
باید اوج بگیری بعد دستتُ بذار تو دست خدا و بهش اعتماد کن 🌹🙏🌼
اگه ناآرومـی،بدون یـه جایی از زندگیت خدای خودت رو فراموش کردی😔
Media Removed
Its called passion. ——————- مـیبینی کدوم دستمرو بالا گرفتم دستی کـه پرچم روشـه و همـیشـه وقتی قراره کار مـهمـی انجام بدم با منـه، من برا اومدن اینجا و بالا نگهداشتن پرچم کشورم و حفظ نام بدلکاری کشورم نـه تنـها ازی پولی نمـیگیرم بلکه از جونم مایـه مـیگذارم ، مـیدونی چرا؟ چون تو این راه وقتی با #پیمان_ابدی ... Its called passion.
——————-
مـیبینی کدوم دستمرو بالا گرفتم دستی کـه پرچم روشـه و همـیشـه وقتی قراره کار مـهمـی انجام بدم با منـه،
من برا اومدن اینجا و بالا نگهداشتن پرچم کشورم و حفظ نام بدلکاری کشورم نـه تنـها ازی پولی نمـیگیرم بلکه از جونم مایـه مـیگذارم ، مـیدونی چرا؟
چون تو این راه وقتی با #پیمان_ابدی عهد کردم گفتم که تا تهش هستم. وسط راه ول نمـیکنم برم خارج از ایران و زندگی خودم رو تکی بسازم.
تو دلم گفتم بعد وایسادم.
وایسادم پا همـه نامردی ها....
همـه اونا کـه اومدن تو تیم من و به من بدترین نامردی ها رو ، کـه کم هم نیستن،
اما چهخوب چون هرچی بـه من بیشتر نامردی و مـیکنن من قوی تر مـیشم.
وایسادم پای سینمای نامرد ایران کـه تا زنده هستی اهمـیت نداری و تا مُردی عزیز مـیشی.
پای سینمای ایرانی وایسادم کـه هم حق مالیت رو مـیخوره هم معنوی، خنده داره ما هنوز سر اینکه اسممون تو تیتراژ باشـه داستان داریم😄.
هنوز عزیز کرده های سینما و به گفته خودشون کله گنده ها پول ما رو مـیخورن.
اما آخرش باز من خوشحالم، حرفنیست ادعا نیست ببین.
لبخند از ته دل من رو ببین اینجا کـه پولی نبود.
تمام وجودم پر از خوشحالی بود این دل نوشته شکایت نیست چون اونا کـه به من نامردی مـیکنن هیچ وقت اینقدر عمـیقخوشحال نبودن و نیستن.
من حال خوش اون لحظه خودم رو حاضرم ۱۰۰ ملیـارد دلار بخرم.
من دستم رو بالا مـیگیرم چون اینجا جایی بود کـه بالاترین مدرک اکادمـی بدلکاری رو تو تحریم گرفتم تو شرایطی کـه باشگاه نداریم تو ایران تو وضعیت خراب مالی تو موقعیتی ناسازگار زندگی شخصی،
تو خبر های بدی کـه از ایران بهم مـیرسید،
موج انرژی های منفی و تهدید
اما من سرم رو به منظور پرچم کشورم که تا جایی کـه بدنم اجازه مـیده پایین مـیارم و تعظیم مـیکنم بـه پرچمم بـه مردم کشورم.
به تماشا چی هایی کـه با خوشحالی من بـه وجد اومدن و فریـاد مـیزدن ایران. 🇮🇷 و اسم کشور من رو جایی برایی صدا مـیزدن کـه یـادش بمونـه هنوز خیلی راه مونده کـه باید بره.
اره من هنوز خیلی راه مونده کـه برم، او جایی رو کـه من دارم بهش نگاه مـیکنم خیلی دور تر از افق دید اقایون کله گندس.
من تو این ۱۳ سال با #نیکلاس_کیج #جکی_چان #دنیل_کریگ و خیلی های دیگه کار کردم...
تو رشته خودم بالاترین سطح مدرک روب کردم کـه ایران بمونم. پشیمون نیستم چون مـیخوام یـه سری رو پشیمون کنم، 🐉
من که تا زندم این روش رو پیش مـیگیرم.
و من خوشحال مـیشم پشیمون شدن اون ها رو ببینم و ببخشم هرچی با من .
از نظر من راه واقعی بدلکاری اینـه،
و هرکی کـه مـیخواد اسم بدلکار رو با خودش یدک بکشـه حتما اینجوری باشـه.
من #ارشا_اقدسی هستم #بدلکار
Media Removed
كاتێك ئێمـه دهروانینـه ئاسمان لهشـهودا درهوشاوهی ئهستێرهكان دهبینین،
بهڵام فریشتهكانی ئاسمان فریشتهكانی خودای گهوره كاتێك سهیری زهوی دهكهن ئهو نورهی خودای گهوره دهبینن لهو مالهی كهشـهونویژی تیدا دهكرێ.
ئهی مرۆڤی موسلمان ئایـا تۆ حهزناكهیت فریشتهكانی ئاسمان ههموو رۆژێ بڕواننـه نووری درهوشاوهی ماڵهكهی تۆ ؟ 😕
ئهگهر بێت و رۆژێك شـهو نوێژ نـهكرێت لهو ماڵهدا فریشتهكان لهیـهكتر دهپرسن ئهوماڵه بۆ ئهمرۆ تاریكهو نوری لێ بهدی ناكرێت كاتێك ههواڵیـان پێ دهگات كهئهمرۆ نـهخۆشـه یـان بێ تاقهته تێكرا فریشتهكان لهخودای گهوره دهپاڕێنـهوه دوعات بۆ دهكهن كهخوای گهوره شیفات بدات دوعات بۆدهكهن بهگوێرهی پێویستیـهكانت تاوهكو بهزووترین كات نوری ماڵهكهی ببیننـهوه كهبههۆی شـهونوێژهوه
دروست دهبێت.
#شـهونوێژ (ابو درداء) دهفهرمووێت: دورکعاتی شـهونوێژ لهتاریکی شـهودا ئهنجام بدهن
بۆ ئهوهی له سزای گۆردا فریـاتان بکهوهن (ثابت البنانی) دهفهرمووێت: هیچ شتێک لهناو دڵما شک نابهم له شـهونوێژ بهتامتر و بهچێژتربێ لهلام *ئایـا لهم ههفتهیـه شـهونوێژت کردووه ؟؟؟؟
ئةگةر #شةونوێژت نەكردوه ئەمشەو ئامێري ئاگاداركردنەوە دابنێ ⏰⏰ چونكة خواي گةورە لە #سێیەکی كۆتايی هەموو شەوێك دادەبەزێتە ئاسماني دونيا دەفەرمووێ (من يدعوني فأستجب لة من يسألني فاعطية من يستغفرني فأغفرلة) رواة البخاري.
#واتا كێ لێم دەپارێتەوە که تا وەلامي بدەمەوە كێ داوام لێ دەكات که تا پێیببەخشم كێ داواي لێ خۆشبونم لێدەكات که تا لێی خۆش بـم 😀
خوشك و براکانم ئایە حەز بەخێری نەبراوە دەکەی
ئەو بابەتە بۆ هاورێکانت بنێرە و لەخۆت بۆستی بکە چونکە دەبێتە خێری نەبراوە بۆت
پێغەمبەرمان محمد ﷺ ده فه رمووێت
((هەر كەسێك شتێک خێربەکەسێك بگه ینێ گەر کەسه کە ئه م کاره خێره ئەنجام بدات ئەو کەسەی شته کەی پێگەیـاندوە خێری وەکو ئەو کەسە وایـه کە کاره کـه ئەنجام دەدات }} ئەو خێرە گەورە یـه لەدەست خۆتان مەدن
بۆهاورێکانتان بنێرن و پۆستی بکەن
خوایە گیـان لە ئاگری دۆزەخ بمان باریزیت و لیمان حەرام بکەی
#
Media Removed
.
دوم شخص: بازم مظلوم نمایی؟؟؟؟؟
.
سوم شخص: بازم ریـا؟؟؟؟؟
.
چهارم شخص: چاه کن، همـیشـه ته چاهه.😁.
.
پنجم شخص: بجای اینکارا برید درستون رو بخونید بی سواد نمونید.
.
ششم شخص: چرا تو کاری کـه تخصص ندارید دخالت مـی کنید فقط بلدید خرابکاری کنید. ااَااَااااه...
.
هفتم شخص: همـه جا هم عکاس دارند.....!!!!!
.
هشتم شخص: اینـهمـه مفت خوردید، یـه خورده هم کار کنید.
.
نـهم شخص: #آتش_به_اختیـار
.
دهم شخص: با این چیزا کشور درست نمـیشـه.
.
یـازدهم شخص: یـادش بخیر اردو جهادی.
.
دوازدهم شخص: همـیشـه پستهای سیـاسی مـیذاری .ای بابااااااااا......
.
سیزدهم شخص: دوست گرامـیِ دوازدهم شخص! آیـا مـیدانستید اینکه خطاب مـی کنید سیـاسی نباشید خود یک سیـاست و سیـاسی بازی است
.
چهاردهم شخص: لطفا بقیـه شخص ها را درون کامنت ها بخوانید.
.
پانزدهم شخص: برادر چهاردهم شخص بجای کامنت، معادل فارسی آنـها را استفاده کنید.
.
شانزدهم شخص: #آخوند خوب آخوند مرده است
.
هفدهم شخص: عالییییی بود
.
هجدهم شخص: کُونُوا دُعَاةً لِلنَّاسِ بِغَیْرِ أَلْسِنَتِکُمْ
گاهی وقت ها کار یدی از کار های لسانی موثر تر است.
.
نوزدهم شخص: گِل بازی مـیکنن خخخخخ
.
بیستم شخص: من یـه آخوندی سراغ دارم چه کارا کـه نمـیکنـه!!!!!!
.
بیست و یکم شخص: همـه آخوندا بد نیستند تو هر قشری خوب و بد هست.
.
۲۲ـــــــ
ـ۲۳ـــــــ
ــ۲۴ـــــــ
.
ـ ....... هزارمـین شخص: مرده شورِ هر چی.....!!!!!!!!!
.
تصاویر از گروه تبلیغی، جهادی عباد کـه در #خراسان جنوبی سالهاست فعالیت دارند. .
ده سالی مـیشـه کـه با چندنفر از #طلاب_حوزه_علمـیه_قم هم عهد شدن.
و با وجدان و دلشون! اینجور قرار گذاشتن؛
برای خدا و به عشق خدمت بـه بهترین ها،
بهترین هایی کـه داراییشون پاکی و صفا هست!
نـه مال و سرمایـه و مقام و زیبایی...
حرکت مـیکنن..
قرارشونن این شد: کـه تلاشمون و جهادمون ...
"فقط" به منظور #ظهور آقا باشـه.
مـیگن که:
💖دعا کنید حواسم باشـه این کار رو پله قرار ندیم💖
.
تا الان بیش از شصت #اردوی_جهادی با حضور طلاب برگزار شده.
ساخت خانـه ایتام، سرویس بهداشتی، ، #مسجد، آبرسانی و...
و پنج هزار مبلغ جهادی بـه منطق محروم خراسان جنوبی و لرستان اعزام شدن.
.
بدون حمایت...!!!!!!!!!!
. #تعصب
#مـهربان_باشیم #روشنفکر_داخلی_باشیم #طلبه_جهادی #اردو_جهادی #گروه_جهادی_عباد
.
@mojahedeh
Media Removed
بــرمستـی مــن حـــدســـزاوار زدنـد تاشـک و یقیــن تهـــمت بسیــارزدنـد حـلاج شــدم ولــی بــہ کــفرم سـوگنـد، دلــتنگ بــودم کــہ مــرا دار زدنـــد آنان کـه به مستی ما طعنـه زنانند بگذار بمانند بـه خماری کـه زما هیچ ندانند!!!!!!!!!!! رفاقت با ما دل شير ميخواد... نـه يال شير... شير صفت ... بــرمستـی مــن حـــدســـزاوار زدنـد
تاشـک و یقیــن تهـــمت بسیــارزدنـد
حـلاج شــدم ولــی بــہ کــفرم سـوگنـد، دلــتنگ بــودم کــہ مــرا دار زدنـــد
آنان کـه به مستی ما طعنـه زنانند
بگذار بمانند بـه خماری کـه زما هیچ ندانند!!!!!!!!!!!
رفاقت با ما دل شير ميخواد... نـه يال شير...
شير صفت باش نـه شير چهره... #به_رسم_رفاقت_برای_هم_دعا_کنیم #یـاعلی_مدد✋
Media Removed
دیونـه جان، درسته هوا پسِ اما ما بدجوری گیر تو افتادیما... یکمـی حرص این اوضاع رو مـیخوریم نگران حالِ این مردیم بفکر پول ته جیب و نون شبشونیم اما تو رو خیلی مـیخوایما... اصلا نمـیشـه یـه لحظه فکرت تو این سَر نباشـه... پر از سِر این دل... تو راز شدی رفتی ته این دل... دلیل شدی واسه،این مجنون... ... دیونـه جان،
درسته هوا پسِ
اما ما بدجوری گیر تو افتادیما...
یکمـی حرص این اوضاع رو مـیخوریم
نگران حالِ این مردیم
بفکر پول ته جیب و نون شبشونیم
اما
تو رو خیلی مـیخوایما...
اصلا نمـیشـه
یـه لحظه فکرت تو این سَر نباشـه...
پر از سِر این دل...
تو راز شدی رفتی ته این دل...
دلیل شدی واسه،این مجنون... دیونـه جان،
مـیگن قیمت هیچی درست نیست
اما
ارزش شما،هر لحظه داره مـیره بالاتر
و منو ترسونده...
نکنـه یکی بیـاد روت دست بذاره
برداره ببردت،یـه جای دور
دیگه اون چشماتو نبینم.... هوا،خیلی پَسِ!
اما خوشم بـه بودنت...
حتی اگه سرد باشی و کم رنگ
حتی اگه کم حرف باشی و دور...
کم نشـه سایـه ات از زندگیم
حتی روزای بارونی...
یجور بمونی برام،
که هیچی بـه چشمت نیـاد...
روزِ بد اصلا نیـاد... دیونـه جان،
پات موندم تو هر شرایطی،
به دلت غم راه نده...
درست مـیشـه همـه چیز،
نشدم
تموم کـه مـیشـه...
باز تو
یکی داری کـه شبا
تا صبح برات دعا مـیکنـه و خوشبختیتو مـیخواد،
ما کـه تنـها موندیم و لکنت گرفته زبونمون از
تکرار این اسمِ قشنگت...
کاش بشـه،
فدات شد،بعدم مُرد...
اصلا حتما تو اوج دوست داشتنت،رفت
زنده بمونم،الکیـه دیگه
مگه نـه؟!
.
. 👑 #مـیکائیل💕
.
.
. 📱@mikilove351 📷
.
.
📬 #نظرات_خودرودرموردپست_هابامادرمـیان_بذاریدبرای_بهترشدن_پیجمان_دایرکت_لطفا🙏😊
•
وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ ۙ وَلَا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَسَارًا ﴿٨٢﴾
•
ئێمـه له قورئان ئایـهت و سوورهتانێك دادهبهزێنین، کـه ببێته هۆی شیفاو چارهسهر بۆ نـهخۆشیـه دهروونی و جهستهییـهکان ههروهها ڕهحمـهت و مـیهرهبانیش، بۆ ئیمانداران، بۆ ستهمکارو خوانـهناسانیش تهنـها زیـادی زهرهرو زیـان نـهبێت هیچی تر نی یـه، هیچ بههرهو سوودێکی لێ نابهن.
___•
•
Read more
Media Removed
تهرکیز لهسهر قسهکانم بکهن.....
.
.
ئهگهر سۆزانیت ئهوێ ...
بڕۆ بۆ شوێنـه تایبهتهکان و بیدۆزهوه
کچێکی سادهو داماوت خۆش نـهوێت به ناوی خۆشـهویستیـهوه ههمو شتێکی لهگهل بکهیت و ببهیت
وه دواتر به جێی بهێلیت و بیکهیت به سۆزانی ئهو کاتهی به جێی دههێلی
بیرت بێ ڕۆژێک له ڕۆژان هاوسهرگیری دهکهیت
کچهکهشت دهبێ به سۆزانی
من زۆر سهرسامم به دادپهروهری ئاسمان
چیی بچێنی ئهوه دهدوریتهوه
ببورن بۆ ئهم قسانـه بهلام ئهوه ڕاستیـه
بۆ مرۆڤه عاقلهکان
ههوڵ بده تێبگهیت...
.
.
به کورتی : ئهو کچه بپارێزه که له دایکت نـهبوه
تا خوا ئهو کچه بپارێزێت که له دایکت بوه .
.
.
#خاتوونی_پایز
ئهتهوێت بڕۆیت ؟ به دوای بیـانوودا دهگهڕییت ؟ بهێڵه با من بیـانووت پێ بدهم بــڕۆ و ههرکهسێك پرسیـاری لێ کردیت بڵێ : زۆر عیناد و اینکار بوو ههمـیشـه به قوڵی عاشقم بوو ... ... بڵێ هاواری ئهکرد به سهرمدا له ههموو شوێنێك هاواری دهکرد که تهنـها منی دهوێت ... بڵێ درۆی ... ئهتهوێت بڕۆیت ؟ به دوای بیـانوودا دهگهڕییت ؟
بهێڵه با من بیـانووت پێ بدهم
بــڕۆ و ههرکهسێك پرسیـاری لێ کردیت بڵێ :
زۆر عیناد و اینکار بوو
ههمـیشـه به قوڵی عاشقم بوو ...
... بڵێ هاواری ئهکرد به سهرمدا
له ههموو شوێنێك هاواری دهکرد که تهنـها منی دهوێت ...
بڵێ درۆی لهگهڵ دهکردم
دهی ووت ههرگیز دڵتهنگت نـهکردووم
دهی ووت بهلامـهو گرنگ نیـه له ههر کوێ بیت و چی دهکهیت ....
ههمـیشـه گیرۆدهی نیگا ئهفسوناویـه کانم بوو
بڵێ :
ئهو نـهی دهویست
نـهی دهویست کهسێکیتر بیجگه له من له ناو دڵیدا ههبێت
ئهمانـه ههمووی بیـانوو بوون ئێستا ئهگهر دهتهوێ
بڕۆ و خوات لهگهڵ ...! #3aba_tenti
Read more
Media Removed
#شماره_23
مرگ یک نوع آفرینشـه. اسمش رو مـی شـه مرگآفرینی گذاشت. آدم وقتی مـیمـیره کـه عاشق بشـه. مادربزرگم پنجاه سالش بود کـه مُرد! پدربزرگم تو شصت سالگی تازه عاشق شد؛ اما من هزار بار عاشق شدم. هزار بار باختم و سه ماهی مـیشـه کـه خودم قبر خودم رو کندم. همش بهونـه مـیگیره و من فقط بهش مـیخندم. یـادم نیست تو کدوم فیلم بود اما خوب یـادمـه کـه شـهاب حسینی زل زد تو دوربین و گفت هر وقت حس کردی داری مـیبازی فقط لبخند بزن. بذار بـه بردش شک کنـه. درست مثل من کـه همـیشـه بـه همـه چیز مشکوک بودم. آنقدر زندگی ما رو بین دستش مچاله کرد کـه هر وقت اتفاق خوبی مـیافتاد مـیتونستم حدس بزن کـه بعدش چه بلایی سرم قراره بیـاد. من مُردم اما تو هنوز شک داری کـه قراره این راه رو با من بری یـا صبر کنی و ببینی اولین ماشینی کـه جلوت ترمز مـیزنـه، مـیتونـه تو رو صحیح و سالم بـه مقصد برسونـه یـا نـه. ثانیـهها یکی یکی دارن تیک مـیخورن و من دارم بهت نگاه مـیکنم که تا ببینم دستم رو مـیگری و بکشی با خودت ببری یـا هنوزم فکر مـیکنی کـه من منتطر اولین ماشین نشستم. مـیبینی اینجا همـه چیز عاون چیزیـه کـه تو توی مغزت فکر مـی کنی و این یعنی #کارما . شک بـه من شک بـه تو، شک بـه شک. اصلا شک بر پدرومادری کـه در این محل عشوه بریزه و بعد... سم خستس. تو خستهای اما ته دلت مـیگی شاید هنوز شانسی باشـه. اشکال نداره صبر کن. اگه تو هم مثل اون هزار نفر خوش شانس باشی، اتفاقات خوبی یـه لنگه پا وایستاده که تا تو برسی. من انقدر خسته شدم کـه نـه حوصله دارم که تا ته راهی کـه از اینجا هیچ چیزی مشخص نیست رو برم و نـه دیگه نای برگشت بـه اشتباهات گذشته رو. هرچی پام رو بـه زمـین مـیکوبم صدایی بلند نمـیشـه و انگار خبری از هیچ راه فرار نیست. مرگ از چهار طرف اصلی بـه سمتم مـیاد و من از چهار سمت فرعی پا بـه فرار مـیذارم که تا مرگ قدم بـه قدم خودش رو بـه من برسونـه. مـیدونی رفیق! آدم وقتی مـیمـیره کـه عاشق بشـه.
پ.ن: عکس: خونـه دکتر شمس.
#مرگ #عشق #فرعی #اصلی مرگ_آفرینی
#شـهاب_دارابیـان #دلنوشته #یـادداشت
Media Removed
ئهگهر کچێک خۆشی ویستیت که تا کۆتایی خۆشی ئهوێیت به ههموو خراپهکانتهوه پێت ڕازیـه، له دوای توڕهبوون ههزار جار ئاشتت ئهکاتهوه تهنـها بۆ ئهوهی له دهستت نـهدات، ههندێکجاریش ئهوهنده عاجزی ئهکهیت که وا ههست ئهکات دڵشکاوترین بونـهوهری سهر ئهم زهویـهیـه له ههمان ... ئهگهر کچێک خۆشی ویستیت که تا کۆتایی خۆشی ئهوێیت به ههموو خراپهکانتهوه پێت ڕازیـه، له دوای توڕهبوون ههزار جار ئاشتت ئهکاتهوه تهنـها بۆ ئهوهی له دهستت نـهدات، ههندێکجاریش ئهوهنده عاجزی ئهکهیت که وا ههست ئهکات دڵشکاوترین بونـهوهری سهر ئهم زهویـهیـه له ههمان کاتیشدا دوای ماوهیـهکی کهم به گریـانـهوه نامـهت بۆ ئهنێرێت و پێت ئهڵێ ''بێ تۆ ناژیم'' ، ئهوه ڕاسترین قسهیـهکه که ژنـهکان یـان کچهکان ئهیکهن، چوونکه بهڕاستی ئهو ژیـانـه ژیـان نیـه له دوای تۆ و له دوای دۆڕاندنی کهسی یـهکهمـی ژیـانیـان ئهیکهن،ههندێکجاریش بهس بۆ ئهوهی ئاشتت بکاتهوه ئامادهیـه که تهواوی بۆنی خۆی وه تهواوی بۆنی ژنێتی و دڵ و دهروونی خۆی بخاته ناو نامـهیـهک و بۆت بنێرێت، تۆیش بێ ڕهحمانـه چهند جارێک بهڕێی ئهکهیت خوا حافیزی لێ ئهکهیت و ئهو ههر دێتهوه، بهڵام ئیتر بۆ کۆتا جار که ئهڕوات تهواوی دوونیـا لهبهر پێیدا بکهون و لێی بپارێنـهوه ، ئهو زهویـهی ژێر پێی به شێعر و گوڵ بۆ بڕازێنیتهوه بۆنی له بهههشتهوه بۆ بهێنیت ئاماده نیـه جارێکی تر بهو ڕیگایـهدا بگهڕێتهوه که پێیدا ڕۆشتووه، ئهو ڕۆژه ئیتر رۆژێکه که تێیدا ناگری و بیر له جوانیـهکانت ناکاتهوه ڕۆژێکه که ههر چاو دابخات ئهو ئازارانـه ئهبینێت که تۆ کردووته به ههدیـه بۆ ئهو، ناتوانێت بیرت لێ بکاتهوه ئهترسێت له عشق له شیعر ههمـیشـه خۆی وون ئهکات پشت ئهکاته قسهی دڵ و وهکوو مرۆڤێکی بێ ههست دێت و دهڕوات...... sha
Read moreMedia Removed
مـیخوام یـه اعتراف م! من چند سال پیش دیوانـهوار عاشق شدم،وقتی کـه فقط ده سال داشتم،عاشق یـه لاغر و قدبلند شدم کـه عینک ته استکانی مـیزد و پونزده سال از خودم بزرگتر بود،اون هر روز بـه خونۀ پیرزن همسایـه مـیاومد که تا ازش پیـانو یـاد بگیره. ازقضا زنگ خونۀ پیرزن خراب بود و معشوقۀ دوران کودکی من،مجبور ... مـیخوام یـه اعتراف م!
من چند سال پیش دیوانـهوار عاشق شدم،وقتی کـه فقط ده سال داشتم،عاشق یـه لاغر و قدبلند شدم کـه عینک ته استکانی مـیزد و پونزده سال از خودم بزرگتر بود،اون هر روز بـه خونۀ پیرزن همسایـه مـیاومد که تا ازش پیـانو یـاد بگیره.
ازقضا زنگ خونۀ پیرزن خراب بود و معشوقۀ دوران کودکی من،مجبور بود زنگ خونۀ ما رو بزنـه، منم هر روز با یـه دست لباس اتو کشیده مـیرفتم پایین و در رو واسه ش باز مـیکردم، اونم مـی گفت: «ممنون عزیزم!» لعنتی چقدر تو دل برو مـیگفت عزیزم.
پیرزن همسایـه چند ماهی بود کـه داشت آهنگ «دریـاچه قو » چایکوفسکی رو بهش یـاد مـیداد و اون خوشبختانـه این قدر بیاستعداد بود کـه نتونـه آهنگ رو یـاد بگیره،به هر حال تمرین بـه بیاستعدادی چربید و اون کم کم داشت آهنگ رو یـاد مـیگرفت.
اما پشت دیوار،حال و روز من چندان تعریفی نداشت،چون مـیدونستم پیرزن همسایـه فقط بلده همـین آهنگ دریـاچه قو رو یـاد بده و بعد از اون دیگه خبری از عزیزم گفتنها و صدای زنگها نخواهد بود!
واسه همـین همۀ هوش و ذکاوتم رو بـه کار گرفتم و یـه روز با سادیسم تمام،یواشکی چند صفحه از نتهای آهنگ رو کش رفتم و تا جایی کـه مـیتونستم نت ها رو جابجا کردم و از نو نوشتم و گذاشتم شون سر جاش.
اون لحظه صدایی تو گوشم داشت فریـاد مـی کشید،فکر کنم روح چایکوفسکی بود.
روز بعد و روزهای بعدش ه دوباره اومد و شروع کرد بـه نواختن «دریـاچۀ قو».شک ندارم کل قوهای دریـاچه داشتن زار مـیزدن،پیرزنـه فقط جیغ مـیکشید،روح چایکوفسکی هم تو گور داشت مـیلرزید.
تنـهای کـه این وسط لذت مـی برد،من بودم،چون مـی دونستم پیرزنـه هوش و حواس درست و حسابی نداره کـه بفهمـه نتها دستکاری شدن.
همـهچی داشت خوب پیش مـیرفت،هر روز صدای زنگ،هر روز «ممنونم عزیزم» و هر روز صدای پیـانو بدتر از دیروز!
تا اینکه پیرزنـه مُرد،فکر کنم دق کرد!بعد از اون دیگه ه رو ندیدم،ولی بیست سال بعد فهمـیدم تو شـهرمون کنسرت تک نوازی پیـانو گذاشته.
یـه سبد گل گرفتم و رفتم کنسرتش،دیگه نـه لاغر بود و نـه عینکی، همۀ آهنگ ها رو هم با تسلط کامل زد که تا اینکه رسید بـه آهنگ آخر.یکهو دیدم همون نت های تقلبی من رو گذاشت رانو، این بار علاوه بر روح چایکوفسکی بـه انضمام روح پیرزنـه،تن خودمم داشت مـیلرزید؛دریـاچۀ قو رو بـه مضحکی هر چه تمومتر با نتهای قلابی من اجرا کرد،وقتی کـه تموم شد سالن رفت رو هوا!
کل جمعیت ده دقیقه سر پا داشتن تشویقش مـی ، از جاش بلند شد و تعظیم کرد و اسم آهنگ رو گفت،اما اسم اون آهنگ دریـاچه قو نبود!اسمش شده بود «وقتی کـه یک پسر بچه عاشق مـی شود.»
#قهوه_سرد_آقای_نویسنده
Media Removed
هه ر جه نده خرابی بومـه زفری بس ئارمانج مـه گه هشته وی جهی مـه دفیت گه هشته ده ف کاک وه زیری طبعن جهی دل خوشی یـه کو کابرایـه ک بیژیت برا اف تشته یی گه هشیته هه ولیری سه یدا بی عاجز بوی سه یدا دلی ته نـهمـینت بس خودی تو ژ قهرا بمریی او مشکیلا ته یـه جونکی کوردستان نـه ملکی بابی ته یـه حه که تا ۱۸ سالا قوتابی بخینن دوماهیک تعین ... هه ر جه نده خرابی بومـه زفری
بس ئارمانج مـه گه هشته وی جهی مـه دفیت گه هشته ده ف کاک وه زیری
طبعن جهی دل خوشی یـه کو کابرایـه ک
بیژیت برا اف تشته یی گه هشیته
هه ولیری سه یدا بی عاجز بوی
سه یدا دلی ته نـهمـینت بس خودی
تو ژ قهرا بمریی او مشکیلا ته یـه
جونکی کوردستان نـه ملکی بابی ته یـه
حه که تا ۱۸ سالا قوتابی بخینن دوماهیک
تعین نـه بن مال رینـه خاری
ج جارا ئه م بـه شیمام نین مـه اف تشتهکری
اس بشت راستم هه کـه خو نـهگه هشتبیته ته
یـا گه هشتیـه خولامـیت ته یی کوجکی ....فیجا
ژ فی نامـی بزانـه کو ئاستی خاندنی زبله
جونکی باشـه روژ دیـار نینـه 😉😏
@shosho_barwari
@fares.b.rasheed
Media Removed
( ئه من چاوم له ریگاته و به هیواتم بـه شـه وگاران )
چاوه روانی خه وم بینی له و خه وه ما هاتیته وه ناو گلینـه م
مالیکم بو دروس کردی بـه عشقی پاک و بی وینـه م
مالیک پر له خوشـه ویستی پر له بـه رامـی شیعری جوان
مالیک پرپر له گورانی بـه نوری عشق چراخان
خیر نـه ییته ری ئه و که سه ئه م سه فه ره ی بو ریک خستی
ده وه ره وه له و ی مالیک نییـه نابو خوشـه ویستی
خوزگا ئه مزانی تو له وی ئیستا بـه دوای چیـا ویلی
چون دلت هات بیره وه ری ئه و هه مو ساله بـه جی بیلی
ئیستاش هینده باست ئه کـه م خه لکی وه ئه زانی شیتم
بیته وه یـان نـه ییته وه هه که تا ئه مرم چاوه ریتم
به خوشـه ویستی تو وا ده مرم
ئه مشـه و یـادی تو یـه خه یـه ی پی گرتوم
بویـه چاوانم مـه یلی خه و ناکا
ئاسمان بی و شـه و بی ئه ستیره یـه
شـه ویکه گولم هه ر له شـه و ناکا
ئیستا تو شـه وی سور بـه ری کـه ی منیش شـه و ی پر حوزن و ته نیـایی
بوچی خه رمانی عه شق و ئه وینمت ئاگر تی بـه رداوه بـه خورایی
ئیستاش له و که سه خوشترم ئه وی
که بـه حوکمـی دین هاوسه ری ئه وی
سه یره ئه و هه مو زولمـه ت لی کردوم
که چی قه ت له بـه ر چاوم ناکه وی
Media Removed
. پیش دوستاتـی...👬👭 بآهـآشـون مـیـگــی٬مـیخَندی.. آهـنگ عوضــ مـیشـه مـیره بعدی.. بـه فکر مـیری...💭 لَبخند اَز رو لَبات مَحو مـیشـه و کَم کَم جآشو بـه بغض مـیده... آخه با این آهـنگ خیلی خاطره داری.. بآز یـآدش مـیوفتـی...فکر مـیکَردی فرآموشش کردی..اَمـآ بآ این آهنگــ..فهمـیدی کـه ... .
پیش دوستاتـی...👬👭
بآهـآشـون مـیـگــی٬مـیخَندی..
آهـنگ عوضــ مـیشـه مـیره بعدی..
به فکر مـیری...💭💬
لَبخند اَز رو لَبات مَحو مـیشـه و کَم کَم جآشو بـه بغض مـیده...
آخه با این آهـنگ خیلی خاطره داری..
بآز یـآدش مـیوفتـی...فکر مـیکَردی فرآموشش کردی..اَمـآ بآ این آهنگــ..فهمـیدی کـه فقط خودتو گولــ مـیَزدی...
خآطـرآتتونو مرور مـیکُنـی..💭
یآد قَشَنگـــ تَریـن لحظه هآتون مـیوفتی...
هَمون لَحظه هآیی کـه اَلآن بَرآت تَبدیل بـه خآطراتی شدَن کـه مرورشون گونـه هاتو خیس مـیکنـه...
اِنقَدر غرق تو اَفکارتی کـه نَفهمـیدی دوستآت دارَن صدآت مـیکُنن..💭😶
به خودِت مـیآی..مـیگَن چِته؟؟!!
تو دآغونـی اَمـآ بآ یـه لَبخَند مَصنوعی فَقَط مـیگی خوبَم...! :)))
بآ یـه بَهونـه از جَمع خـآرج مـیشی
گـوشیتو بَرمـیدآری..SMS آ PM آ و عَکسآشو نِگــ ـآه مـیکُنـی...
بُغض دآره خَفَت مـیکُنـه اَمـآ نِمـیخوآی اَشـک بریزی٬ پَس جلو اَشکـآتو مـیگیری..🙈
زول مـیزَنی بـه شمآرش..مـیخـوآی زَنگــ بِزَنی تآ فَقَطـ صِدآشو بِشنَوی..اَمـآ نمـیتونی..
تَنـهآ یـآدِگآری اَز صِدآش VoiCe اییـه کـه برات فرستاده بود..
پَس اونآرو گوشـ مـیدی...
مـیبینی دیگهـ نمـیتونی بغضتو نگه دآری ٬
اَز همـه خدآحآفظـی مـیکُنـی و تـآ خونـه هَمون آهنگو گوش مـیدی...
بآز هَم بـه اُتـآقِـت پَنـآه مـیبَری و روی تَختت مـیخـوابی..
کَم کَم بُغضِت مـیتِرِکه و بالشتِت خیس اَز اَشکـآت مـیشـه..😩😫
اون روز برات مِثل جهنم مـیگذره..
همـه فِکر مـیکَردَن خیلی شـ ـآدی..
وَلی هیچ کَس گِریـه های شبونَتو نمـیبینـه....Last seenشو چِک مـیکُنی ۱۰:۲۲
ساعت از ۲ مـیگذَره...گِریـه چشمآی تورو کور کَرد دَرحآلی کـه اون اَلان رآحَت خوآبه...😴
بازَم اون سوال مبهم مـیاد سرآغت..
سوالی کـه جوابش فقط یـه علآمت سوآل گوشـه ی ذهنته..💭
مآکه اِنقَدر بآهَم خـوب بودیم...
آخه چی شد کـه این شد؟!
Media Removed
_____. . دڵ تهنگم دڵ تهنگ، بۆچی هاتویت بۆمن؟ بۆچی هاتویت عهزیزم؟ بۆخۆم شـهڵاڵی برینم، زهمـهنێکه ئازار و نائومێدیم لێدهچۆڕێت، زهمـهنێکی درێژه باران بهر دڵی شـهقار شـهقارم نـهکهوتووه، تێبگه عهبدی خودا، عیشوهی ئاسمان، کاشمای زهمـین تێبگه، ئێمـه سهر به قهبیلهی ... _____.
.
دڵ تهنگم دڵ تهنگ، بۆچی هاتویت بۆمن؟ بۆچی هاتویت عهزیزم؟ بۆخۆم شـهڵاڵی برینم، زهمـهنێکه ئازار و نائومێدیم لێدهچۆڕێت، زهمـهنێکی درێژه باران بهر دڵی شـهقار شـهقارم نـهکهوتووه، تێبگه عهبدی خودا، عیشوهی ئاسمان، کاشمای زهمـین تێبگه، ئێمـه سهر به قهبیلهی غهمگینیین، ڕهگمان دهچێتهوه سهر خێڵی غهریبی، دهتهوێت من چیت بۆ بکهم؟ من بۆخۆم وێرانـهیـهکی گهوره بووم، ئێستاش ئهشکهوتێکی تاریک و ترسناکم لێدهرچووه، دهزانم دهبم به جهنگهڵێک پڕ له کوندهپهپووی کهڕ و کوێر، یـان دهبم به زیندانێکی تهسک و وشک و قوڵ، توڕهم توڕه، سنگم هاڕه ئهکات، سهرم هاشـهی دێت...
.
.
@shahezm .
==========+
Media Removed
______. . . بێدهنگ به مـهڵێ ئهوهی ڕۆی ناتوانیین بیگهڕێنینـهوه نا.... نا ئهزیزهکهم ئهوه زهمـهن نـهبوو ئێمـهی له یـهکتر جیـاکردهوه ئهوه تۆ بوویت ! تۆ ختامـی ئهم ئهشقهت کرد تۆ هیجرانی خهونـهکانمانت کرد ... ئهو رۆژهی که ڕۆشتیت جگه له خهم چیت بۆ جێهێشتم ... ______.
.
. بێدهنگ به مـهڵێ ئهوهی ڕۆی ناتوانیین بیگهڕێنینـهوه نا.... نا ئهزیزهکهم ئهوه زهمـهن نـهبوو
ئێمـهی له یـهکتر جیـاکردهوه ئهوه تۆ بوویت !
تۆ ختامـی ئهم ئهشقهت کرد
تۆ هیجرانی خهونـهکانمانت کرد ... ئهو رۆژهی که ڕۆشتیت جگه له خهم چیت بۆ جێهێشتم ؟
فرمێسک نـهما بۆت نـهڕێژم !
لهکوێ بوویت ؟ کاتێک ... له فرمێسکهکانی خۆما ئهخنکام ؟! لهکوێ بویت؟
کاتێک لهگهڵ پهیمانـه درۆکانت حهشر ئهکرام؟!! ئهی ئهو درۆیـهی که تیـاما ئهژیت بڕۆ ون به ئهی ئهو یـاریـهی خهریکه ئهمشکێنیت
لێم دوور به !
بێدهنگ به .. هیچ شتێکت پێنیـه
گوێی لێبگرم بڕۆ .. نا مـهوێت له سهرابی تۆیـا
بمرم !
چاوهڕێیت دوای ئهم ههموو دوورییـه
پێت بڵێم "بهخێربێیتهوه "؟ یـان ئهتهوێت وهکه جاران به دوو وشـهی ناسک باوهشت بۆ بکهمـهوه؟ ئاه .. خۆزگه ئهتزانی چی منی گۆڕیوه ؟
ئهی ڕابردوو له وڵاتی لهبیرهوه
بۆ گهڕایتهوه؟ بۆ گهڕایتهوه؟
.
@mn__bashm
@mn__bashm
Media Removed
ئهڵێن ژن به شـهرمـهوه جوانـه تۆ لهوه گهڕێ من ژنێکم بینی گهشتبووه ئهو دیوو سنوری جوانیـهوه کاتێک بۆ ئهو کهسهی که له دهستی دابوو بێ شـهرمانـه ئهگریـا . ژنێک به کۆڵانـهکهی ئێمـهدا تێپهڕی ، دارو بهرد ههموو شـهقامـهکه بۆنی گوڵی گرتبوو، پیـاوێکی به تهمـهن ووتی : ... ئهڵێن ژن به شـهرمـهوه جوانـه 😍
تۆ لهوه گهڕێ
من ژنێکم بینی گهشتبووه ئهو دیوو سنوری جوانیـهوه
کاتێک بۆ ئهو کهسهی که له دهستی دابوو
بێ شـهرمانـه ئهگریـا .
ژنێک به کۆڵانـهکهی ئێمـهدا تێپهڕی ، دارو بهرد ههموو شـهقامـهکه بۆنی گوڵی گرتبوو، پیـاوێکی به تهمـهن ووتی : وهکوو مانگی چوارده لێم ڕوونـه که عاشقه دواتر سهری داخست و به دهنگێکی نزمـهوه ووتی:
ژنـهکان که عاشق ئهبن
بۆ ههر شوێنێک که ئهڕۆن
شـهقام
ماڵ
کۆڵان
بۆنی گوڵ ئهگرێت🌹
بهڵام ژیـانی خۆی به بێ بۆن ئهمێنێتهوه😞 دواتر دهستێکی هێنا به ڕیشـه سپیـهکهیدا و ههناسهیـهکی ههڵکێشا و ووتی:
بڕوام پێ بکهن
ژن ئهوهندهیش ئاڵۆز نیـه
تۆ ئهمڕۆ
کهمێک دڵخۆشی بکه
لهگهڵی پێ بکهنـه
شـهو که خهوت سهیری بکه
ڕێک وهکوو مناڵێک وایـه
له کاتی خهویشدا زهدهخهنـهی لهسهر لێوه
.
دواتر چووه ناو خۆیـهوهو ووتی :
له دهروازهی ههموو شارێک
له پشتی ههموو دهرگای ماڵێک
له پشت ههموو پهنجهرهیـهکی کراوهوی ژوورێک
ژنێکی لێیـه
که له چاوهڕوانیدا پیر ئهبێت...
.
دواتر به دهسته له رزۆکهکانی فرمێسکه کانی خۆی سڕی و ووتی:
ئهگهر گهنج ببمـهوه،
ئهو ژنـهی که خۆشی ئهویستم
سهد بیـانووی ڕۆشتن ناگۆڕمـهوه به گوڵێکی کاڵهوه بووی سهر کراسهکهی
له تهنیشتی ئهمێنمـهوه و
لۆچهکانی نێو چاوانی ماچ ئهکهم و
قژه سپیـهکهی بۆ ئههۆنمـهوه و
دهسته لهرزۆکهکانی ئهگوشم و
ئهڵێم
پیری و ههزار عهیب نا
تۆو پیری و ههزار جوانی😌😌😌 .
.
.
#shahezm .
=========+
Media Removed
______. . . بێدهنگ به مـهڵێ ئهوهی ڕۆی ناتوانیین بیگهڕێنینـهوه نا.... نا ئهزیزهکهم ئهوه زهمـهن نـهبوو ئێمـهی له یـهکتر جیـاکردهوه ئهوه تۆ بوویت ! تۆ ختامـی ئهم ئهشقهت کرد تۆ هیجرانی خهونـهکانمانت کرد ... ئهو رۆژهی که ڕۆشتیت جگه له خهم چیت بۆ جێهێشتم ... ______.
.
. بێدهنگ به مـهڵێ ئهوهی ڕۆی ناتوانیین بیگهڕێنینـهوه نا.... نا ئهزیزهکهم ئهوه زهمـهن نـهبوو
ئێمـهی له یـهکتر جیـاکردهوه ئهوه تۆ بوویت !
تۆ ختامـی ئهم ئهشقهت کرد
تۆ هیجرانی خهونـهکانمانت کرد ... ئهو رۆژهی که ڕۆشتیت جگه له خهم چیت بۆ جێهێشتم ؟
فرمێسک نـهما بۆت نـهڕێژم !
لهکوێ بوویت ؟ کاتێک ... له فرمێسکهکانی خۆما ئهخنکام ؟! لهکوێ بویت؟
کاتێک لهگهڵ پهیمانـه درۆکانت حهشر ئهکرام؟!! ئهی ئهو درۆیـهی که تیـاما ئهژیت بڕۆ ون به ئهی ئهو یـاریـهی خهریکه ئهمشکێنیت
لێم دوور به !
بێدهنگ به .. هیچ شتێکت پێنیـه
گوێی لێبگرم بڕۆ .. نا مـهوێت له سهرابی تۆیـا
بمرم !
چاوهڕێیت دوای ئهم ههموو دوورییـه
پێت بڵێم "بهخێربێیتهوه "؟ یـان ئهتهوێت وهکه جاران به دوو وشـهی ناسک باوهشت بۆ بکهمـهوه؟ ئاه .. خۆزگه ئهتزانی چی منی گۆڕیوه ؟
ئهی ڕابردوو له وڵاتی لهبیرهوه
بۆ گهڕایتهوه؟ بۆ گهڕایتهوه؟
.
.
#shahezm .
========+
Media Removed
گاه درون ابتدای تمام ناکجا آباد زندگی ایستاده ام
گاه درون انتهای تمام بـن بسـت هـا ، نشسـته ام
با آنکه دوردست ترین باور احساس درون ذهن من است
و "رسیدن " بهترین رویـای زندگی من است
اما هن این روزهای من سر درگمـیست!
مـی بَردم که تا سَـرمنـزل سـکوت
مـی بَردم پُشت پلک های دلتنگی
به جهانی کـه واژه ها همـه غریبه اند
غریبه ها همـه دلتنگند
دلتنگ ها همـه شاعرند
شاعران همـه عاشق اند
و عاشقان دیوانـه پرواز.
پرواز بـه دلِ مادر ی کـه سُفره کودکانش
یک تکـه نـان دارد و یک سَـبد مـهـربانی!
پرواز بـه دلِ گل فروش
که زندگی بـه او گل شادی نمـی دهد!
پرواز بـه دلِ آهوی گمگشته بیقرار
که نـه پای رفتنی دارد نـه نای ماندی!
پرواز بـه دلِ روشندل نابینا
که هر صبح بـه احترام پنجره ها
دیدگانش را نوازش مـی کند.
دنیـای این روزهای من پُر شده از دلتنگی.
نـه کـم مـی شود ، نـه فراموش.
باز سَردَرگُم شده ام.
باید اعتراف کنم : گُم شده ام.
ضمـیر ناخودآگاه
در سایـه سار ابهام نشسته است
اما ادراک مرا مـی کشاند
به مکتب خانـه ای #life_is_street #25k_bnw #SPiCollective #ReutersPhotos #ReportageSpotlight #hikaricreative #hartcollective #burnmagazine #creativeimagemagazine #TurbanTimes #streetphotography #streetphoto #streetreportage #lensculturestreets #lensculture #lensonstreets #magnumphotos #viiphoto #daylilife #reportagephotography #timephoto #noorimages #magnumphotography #gettyimages #gettyimagesreportage #raghurai #wpagency #35mmstreetphotography #challengerstreets #theweekoninstagram
Media Removed
هـێمن
.
.
ســۆفیی گــۆشـهی خانـهقا بـووم ئێستا پیری مـهیکهدهم
زاهیدی خهڵوهتنشین بووم ئێستا مـهست و مـهیزهدهم
ســـهروی ئـازادیـش لـهبـار و دڵـکـهش و بـهرزه بـهڵام
گیـانـهکهم من شێت و شـهیدای لار و لهنجهی ئهم قهدهم
جیلوهیی جوانی له ههرچی دا ههبێ خۆشم دهوێ
ڕۆژێ کوشتهی مـینی ژۆپ و ڕۆژێ گیرۆدهی شـهدهم
ههر یـهکهی بۆ خۆی دهجووڵێنێتهوه ههستی دهروون
زهردهپـهڕ، کـاروانـکـوژه، تـاریـک و ڕوونـی سـوبحـدهم
ئـاسـمـانـی سـاف و دهریـای مـهنـد و تـارمایی چیـا
سێوی لاسوور و بههێی زهرد و ههناری گوڵبهدهم
کـێ وهکوو من سارد و گهرمـی ڕۆژگاری چێشتووه
گا له دهشتی گهرمـهسێر و گا له کوێستانی گهدهم
وهک شـهپـۆلـی زێـی خـوڕهم سـاتـێ هـهدادانـم نـیـیـه
گێژ دهخۆم، پێچی دهدهم، من ڕۆڵه کوردهی ئهم سهدهم
ڕێگه سهخت و پڕ له کهند و لهند و ههڵدێر و گهوه
ههر دهبێ ببزووم، دهبێ بکشێم، وچانی لێ نـهدهم
سێبهری مـهرگم له پێشدایـه و بهرهو مـهنزڵ دهڕۆم
ناخی گۆڕی تهنگه جێگام ههر تل ئاسا بێ قهدهم
مـن بـهرهو ئــاسـۆ بـهرهو ڕوونـاکـی بـاڵـم گـرتووه
چۆن بهرهو تاریکی دهخشێم پاڵ وه شـهیتانێ دهدهم
کـانیی ڕوونـم دی به لێشـاوی بههـار شلـوێ نـهبوو
بهفری گهورهم دی چیـای گرت و به تاوێ بۆه قهدهم
ژیــنـی کـورتـم دی پـڕاوپـڕ له شـانـازی و شـهرهف
عومری زۆرم دی که دوایی هات به ڕیسوایی و نـهدهم
ئاگری م بڵێسهی دێ و وڵات ڕۆشن دهکا
ئهو دهمـهی خۆم وهک دڵۆپێک دهچمـه نێو دهریـای عهدهم
Media Removed
.
.
.•
.
-لهسهر دیوارێک بۆت ئهنوسم'
تۆ" دڵت ههێندهی دیوارهکان ڕهقه و من به و دڵ ڕهقیـهتهوه خۆشم ئهوێیت،، بهسهر شـهقامـهکانا ئهگهڕێم و به شێتهکان ئهڵێم:
ڕهنگه ڕۆژێک "ئهو" توڕهبێ و بڕوا...گهر هاتم بم ناسنـهوه، دهبمـه موسافیری دونیـای ئێوه.
.
.
-دهمـهوێ بهدهم گریـانـهوه بڵێم:
من ئازارهکانتم خۆشـهوێ، ئازارم به، دوای
بهگوێ'تدا بچرپێنم و بڵێم
ئهوکاته زۆر جوانترین که سهرم لهسهر شانتهو، تۆش هێواش هێواش قسهم بۆ ئهکهیت
ئهو دهمـه بهدزیـهوه به هێواشی لێوهکانم "ماچ دهکهی
ئهو دهمـهی لێت نزیک ئهبمـهوه بۆنی لا ملت ئهکهم..ئێمـه وا جوانترین 'ئازیز..
وهره خۆت بڕیـار بده چۆن جوانین، لێومان لهسهر لێوی یـهک بێت یـا هاوار بهسهر یـهکدا بکهین به لێوهکانمان؟!!
.
کچهکانی خهیـاڵی تۆ له من ناچن...من شـهوانـه لهگهڵ ئهو ئازارانـه ئهنووم، بهڵام
هێشتا ناتوانم کۆتای به "تۆ بێنم، ناتوانم بیرت لێ نـهکهمـهوه..!
.
.
.
.
#shahezm .
========+
Media Removed
#مقداداسلامـی #آوید #فراموشی (no tashih) سر ریز مـی شوم هردم هم از شور ، هماز شعور لبریز باشی اگر تو همچنان چه از شعور و چه از شور. کممان هست دنیـا نـه ؟ تنگمان هست اینجا نـه ؟با این حال ؟ اما جز بـه این حال، اگر ما باشیم اگر ... باشی تو!! تکلیف را من، خوب مـیدانم، برمن که تا که من ، پیش من، دست کم، ... #مقداداسلامـی #آوید #فراموشی (no tashih)
سر ریز مـی شوم
هردم
هم از شور ، هماز شعور
لبریز باشی
اگر تو
همچنان
چه از شعور و چه از شور.
کممان هست دنیـا نـه ؟
تنگمان هست اینجا نـه ؟با این حال ؟
اما
جز بـه این حال، اگر ما باشیم اگر ...
باشی تو!!
تکلیف را من، خوب مـیدانم، برمن
تا کـه من ،
پیش من، دست کم، نخورد سر این سر ،
بر زیر ،
بر آن ته .دونِ دون
این مشق را ای یـار من ، تو ، ای تو ،
مـیگذاری روی دامانم .
مشق نا شوقی کـه مـی راند مرا ،
اِی کمکی، از رنج آن داغِ بزرگ .داغ ته .آخر
ای تو !
کَمَکی کم،
قطره ای،یـا حتی
ذره ای، اصلا ،
نازنین ام ،
مانده باشی که تا شوی لبریز .
منِ ناچار، مـی شوم ان یکه تاز دایما از خود گریز ...
بی قرار و
باقرار،
درجا؟
دوان،
صابر اما
کم جان.
نـه بـه هیئت عروسک آن من ، بغل این، بغل آن.
ناز و آنـهم درون کنار ، نزدیک کـه من آن مترسک ی خواهم بود ،رو شده دستش بـه زاغ، بی ترس بر شانـه ی آن لم داده و مـی کند داد را با قار .
ول درون باد، شل با اب، شل و ول، لرزان ،
این سر چوب سر خرمن ،
با لباسی نو ،نـه ، ژنده .
نـه کنارت تازه.
نزدیک ، نـه. آن دورها ، دورِ دور
شور او ،کو ؟ هست اما، ساکن
پس شعورش؟
پس شعورم !
پس شعورم؟؟؟!!! و شعوری،
که دگر ، سایـه ندارد کامل
نـه بـه سر، نـه بر بدن، نـه بـه جان و نـه بـه دل.
بار این مشقِ شب من
بر زمـین هست اکنون آماده و حاضر
مشقِ فارغ شده از این حمل نا حاصل
مشق مادر شده ی من
زایمانش نـه کـه ساده،کمکی کم درد تر
بی ریزش خون ، ساکت
نام این نوپا "فراموشی " هست ای تو !
فراموش آن توی نا لبریز،
توی ناهمدل . .. Avid
Media Removed
.
_____.
.
جوانی له هیچ شوێنێک نامێنێتهوه
دڵم دهنێرمـه شوێنێکی دوور
دهینێرمـه ئهمێلیـا
با ئهو ههموو جوانییـهی ئهوێ بیشکێنێت
لهسهر قهڵایـهکی بهرزی دوورهدهست بهجێی دههێڵم
با بکهوێته خوارێ،
دهینێرمـه دارستانێکی چۆڵ و شێدار با گورگ بیخوات
لای بارانـی هاوڕێم کۆڵێک زهمـی دهکهم
برینی کۆنی دهکولێنمـهوه
ئهوجا چاوهکانم دادهخهم و
به دهنگێکی کچانـهوه تێر بۆی دهگریم
لای جادووگهرێکی گهڕۆک دوعای ڕهشی لێ دهکهم
با کهروێشکهکانی لهبهر تهرزهدا بمرن
چۆلهکهکانی به ئاسمانـهوه بکوژرێن
ئینجانـهکانی لهبری گوڵ، تهنیـایی بگرن
بهڵام من بۆ دڵم نـهخهمـه ناو بیرێکی تاریکهوه
که فڕینی خاڵخاڵۆکهیـهک نـهیـهێنێته لهرزه
که ڕوانین له بهچکه مارمێلکهیـهک نـهیـهێنێته سهر ئهو بڕوایـهی ژیـان سهرهڕای ههموو شتێک جوانـه
که نـهزانێت مانگهشـهو بهسه بۆ ئهوهی به عاشقی بمێنینـهوه
.
.
#shahezm .
=========+
Media Removed
.
لهگهڵتا نایـهم بۆ ئاسمان .
تۆ ،
لهسهر کۆشی مانگ دادهنیشی .
قژی ئهستێرهکان پرچ دهکهی .
به پارچهیـهک تریفهوه ، دهچیتهخهیـاتهکان و
من له بیر دهکهی .
...
لهگهڵتا نایـهم بۆ دهریـا ...
تۆ ، بهسواری سووره ماسییـهک ،
بهدوای رهوهزه مـهرجانا ، وێڵ دهبیت .
ماڵت دهبهیته گهڕهکی شـهپۆلهکان و
من له بیر دهکهی .
لهگهڵتا نایـهم بۆ ناو باغ ...
تۆ ،
وهک ژنێکی سوحاقی ،
دهست لهمـهمکی گوڵهکان دهدهی .
لهگهڵ پهپوولهیـهکی تیـاترۆدا ، دهڕهقسێی .
لهسهر رانی دلۆپێک شـهونم دهخهویت و
من له بیر دهکهی .
لهگهڵتا نایـهم بۆ بهههشت ...
تۆ ،
بهروبارهکانی شـهراب و به مـیوه غهریبهکانـهوه گیر دهخۆی .
مـهست دهبیت، لهگهل فریشتهکانا.
لهتهک غیلمانـه مێبازهکاندا ، جووت دهبیت و
من لهبیر دهکهی .
لهگهڵتا نایـهم بۆ ژوورهکهت ...
تۆ ،
لهبهر ئاوێنـهدا ،
سهرسامـی
مـهمکه خڕهکانی خۆت دهبیت .
سهد جار
لیباس و ئاوهڵکراس و ستیـانـهکانت ،
تاقی دهکهیتهوه .
سهد جار قژت دهبهستیت و پهرێشانی دهکهی
بن باڵت به (موعهطهر) ، دهڕشینیت .
چاو دهرێژیت .
نینۆک رهنگ دهکهی .
خاڵه رهشـهکانی سهر شان و
پشت و بهرزاییـهکانی خوار کهمـهر ،
ئهژمار دهکهی .
به مووهکانی چهناگهت دڵ تهنگ دهبیت .
بیر له جوانکاری لووتت دهکهیتهوهو
من له بیر دهکهی .
لهگهڵتا دێم بۆ شـهوهزهنگ ...
تۆ لهترسا ،
باوهش به رووناکی منا دهکهی .
دهپاڕێیتهوه جێت نـههێڵم .
تهنیـا بۆنی من .
تهنیـا چپهی من دهبیستی
دهست دهخهیته کهمـهری من .
کهرویشکهکانی سهر سینگت بهرهڵڵا دهکهی .
تهنیـا سهرگهرمـی ،
ئهژماردنی ماچهکانی من دهبیت و
ئاسمان و
دهریـاو
باغ و
بهههشت و
ژوورهکهت لهبیر دهکهی.
.
.---------
.
Add: #shahezm
*****************
Media Removed
یـادمـه بچه بودیم سرِظهر کـه از مدرسه مـیومدیم ناهار مـیخوریم و تندتند مشقامونو مـینوشتیم کـه وقتِ کارتون بشینیم پای تلویزیون بعدازظهرم کـه برنامـه کودک شروع مـیشد بالشتا ردیف مـیشد جلوی تلویزیونِ چهارده اینچ گوشـه اتاق پارچه ی روش را بعد مـیزدیم و کارتون مـیدیدیم. زمان ما کارتونای آبکي الان نبود ما با حنا ... یـادمـه بچه بودیم سرِظهر کـه از مدرسه مـیومدیم ناهار مـیخوریم و تندتند مشقامونو مـینوشتیم کـه وقتِ کارتون بشینیم پای تلویزیون بعدازظهرم کـه برنامـه کودک شروع مـیشد بالشتا ردیف مـیشد جلوی تلویزیونِ چهارده اینچ گوشـه اتاق پارچه ی روش را بعد مـیزدیم و کارتون مـیدیدیم. زمان ما کارتونای آبکي الان نبود ما با حنا و بچه های کوه آلپ و دکتر ارنست، با النگ دولنگ و دون دون و کلاه قرمزی زندگي مـیکردیم سریـالِ شبکه خانگیمون پدرسالار بود و شبا مـیشستیم پای سختیـای زندگي اوشین. زمان ما اینـهمـه خوراکي رنگارنگ مختلف نبود یـه پفک نمکي بود کـه به عشقِ مک زدن انگشتامون بعد تموم شدنش مـیخوردیم. عصرا یـه طرف کوچه پسرا با توپ چندلایشون گل کوچیک بازی مـی و ا بساطِ بازی و لي ليِ شون بـه راه، اونایي ام ک مثل ما اجازه تو کوچه بازی نداشتن چادر گلدارای و برمـیداشتن و از این سر اتاق که تا اون سر اتاق مـیبستن و بازی مـی
بچگیـای ما با بلوز یقه اسکي و دامن پف پفي و شلوارای دوز گذشت نـه لباسای مارک و خدا تومنِ پشت ویترین فلان مغازه الان زمان ما باربي ایبانبود کـه هر روز هم یـه مدل بالاترش بیـاد، همـه عشقمون همون آتاری دستي بود کـه هواپیماشو بـه هوای رنگِ ماتیکي پیش زمـینش بازی مـیکردیم
زمان ما همـه چي ساده بود. آهنگ کـه نبود تهِ تهش گل مـیروید بـه باغ بود اگه اگهی ترانـه گوش مـیداد با کاست وسطِ"ای دل تو خریداری نداریِ" لیلا کاست گیر مـیکرد و باید خودکار بیکمونو، مـیاوردیم و نوار را از نو مـیچرخوندیم بلکه درست بشـه
بچه های الان نميتونن طعمِ ملس و دلچسب اون روزا رو بچشن! نمـیتونن لذت له قند با تهِ استکان توی نعلبکي و با انگشت خوردنِ خامـه روی شیر شیشـه ای های زمان مارو حس کنن اونا هیچوقت نمـیفهمن خوردن آلاسکا دوقلو و بستني توپي وسط ظهرِ داغ مرداد چه کیفي مـیده
نمـیدونن دیکته پاتخته ای با گچای رنگي یعني چي!
حتي شیریني سر چادر نمازِ و وایسادن پای سجاده و الکي خوندن رو درک نمـیکنن زمان ما بچه ها بچگي مـی نـه اینکه هنوز بدنیـا نیومده بـه صورت حرفه ای کار با گوشي و سلفي گرفتن رو بلد باشن همـه ی تکنولوژیمون همون تلفن نارنجيای سیم فرفری بود
خبری از موبایل و تلگرام نبود کـه همـه سرشون توی این کانال و اون سوپر گروه یـا ده نفر همزمان باشـه کـه حواسش نباشـه وقتي مادرش داره باهاش حرف مـیزنـه بـه جای زبون یـه مَني بیخودی کَله ده مني رو تکون نده! اون وقتا از دوساعت مونده بـه ظهر بوی خوشِ خورشتای جا افتاده کوچه رو بر مـیداشت مثل حالا نبود کـه ساعت سه بعدازظهرم اجاقِ خونـه خاموش باشـه و هیچ بویي از آشپزخونـه نیـاد
Media Removed
ژیـانم بێدهنگ و ماته. کار و پیـاسه نـهبێت، هیچ ناکهم. تاقهتی خهڵکم نییـه. ههست دهکهم به تهمای شتێکی نوێ و غەریبم، کهنـهسووتاوی دهروونم ههڵقرچێنێت. دهمـهوێت زۆرتر بنووسم؛ ناتوانم. کەمێک مات و خهمگینم؛ تهمێکی ڕهش دایگرتووم. هەموو ڕۆژ دوای زیندوو بوونەوەم، بێ ئەوەی ... ژیـانم بێدهنگ و ماته. کار و پیـاسه نـهبێت، هیچ ناکهم. تاقهتی خهڵکم نییـه. ههست دهکهم به تهمای شتێکی نوێ و غەریبم، کهنـهسووتاوی دهروونم ههڵقرچێنێت. دهمـهوێت زۆرتر بنووسم؛ ناتوانم. کەمێک مات و خهمگینم؛ تهمێکی ڕهش دایگرتووم. هەموو ڕۆژ دوای زیندوو بوونەوەم، بێ ئەوەی جوڵەم لێوە بێت بە چاوی زەقەوە تەماشای بنمـیچەکە ئەکەم. یـانیش ڕوانینم ئەبەخشم بە درزی دیوارەکان. من توانام نەماوە بە چاوی داخراوەوە بیر بکەمەوە ، هەردەم وا هەست ئەکەم لەو شوێنەوەی کە ئەیکەم بە ڕوانگەوە و ڕوانینەکەمـی تیـا ئەچێنم، هێزم بۆ بێت. بیر ەوە لە شتی مەحاڵ خۆی لە خۆیـا مەحاڵە، هەر بۆیە من ئەو مەحاڵەم بە سانا ئەزانی. ئەوەشم پێ سەیر نەبوو کە لە جێ ڕوانگەمەوە هێزێکی دوور لە هەقیقەتم بۆ بێت. هەرچەندە کە من لەگەڵ بیرەوەی ئەفسانییدا ژیـاوم وتەنانەت بە منداڵیش حەزم وردەکارییە نا ڕاستەکانی حیکایەتەکانم بوو، هەندێک وشـه ههن ههرگيز ناتوانرێت بكرێن به دهنگ، گهرووى ئينسان تواناى ئهوهى نييه ئهو وشانـه ههلبگرێت. گهر بشوترێت ئهوه ههرگيز ئهو واتايه نادات به دهستهوه كه دڵ مـهبهستيهتى. ههر بۆيه پێويسته له دێڕێكى درشتدا بيان نوسين، ئهگهريش بۆت كرا گوڵهباخێكيش بخه توێى نوسينـهكهتهوه. ئەوکاتانەی بیرت کرد چاو دابخە و ديسانـهوه هيچ مـهڵێ.
Read moreMedia Removed
ئهمڕۆ به شـهقامـی مـهولهویدا ئهڕۆشتم. دایکێێ کچ له پێشمـهوه دهڕۆشتن. له نزیکهوه دهمناسین.
کچهکان خوێندکاری ئامادهیی و زانکۆن. کچه گهورهکه لهسهرهتای خوێندنی زانکۆدایـه. کچه گهورهکه منداڵی ئهو ژنـه نییـه، واته ئهو ژنـه باوهژنیـهتی.
له نزیکهوه ئاگاداری ئهو ئازاره گهورهیـهم، ئهو کچه گهورهیـه له ژێر دهستی باوهژنیدا بینیویـهتی و دهیبینێت.
ئهم کچه له ههر شتێک زیـاتر، خراپی ئهم باوهژنـهیـهتی بێدایکی بیردهخاتهوه. ئاخر باوهژن پێگهی دایکی پێدهدرێت که کهس ناتوانێت پڕی بکاتهوه.
له پشتیـانـهوه دهڕۆشتم؛
کچه گهورهکه کهمێک له دواتر دهڕۆشت. کهمێک لێی نزیک بوومـهوه، بۆ ئهوهی رووخساری ببینم. ئهو فرمێسکانـهم بینی له چاویـهوه و به سهر کوڵمـه گهرمـهکانیدا دههاتنـه خوارهوه. دهمزانی ئاوێکه له دڵیـهوه سهری گرتووه و به چاوهکانیـا دێنـهوه خوارهوه.
هاتمـهوه دواوه بۆ ئهوهی نـهمبینێت.
دایکهکه ههر لهبهر خۆیـهوه قسهی دهکرد.
بۆ ئهوهی نـهمناسنـهوه، دهستم خسته سهر رووخسارم و پێشیـان کهوتم، به رادهیـهک گوێم لهو قسهیـه بێت ژنـهکه دهیکات.
باوهژنـهکه ئهم قسهیـهی دوو جاری تر دووباره کردهوه:
(ئاخر من ناڵێم برنجی سور له سهلاجهدا ههڵمـهگره، ئاوهتهماته مـهنجهڵئهکات)
ئاخر بێدایکیی نـهبێت، ئاوه تهماته مـهنجهڵئهکات؟
ئهوهی ئهم نیوهڕۆیـهبوو، دڵی ئهو کچه بوو...
(ئهو کچه دایکی ههبوایـه و ئاڵتونی دهستی فڕێبدایـه، دایکی قسهیـهکی نـهدهکرد).
شوێنی دایک پڕنابێتهوه، باوهژنی باش ئهتوانێ ژنێکی باش بێت نـهک دایک، خراپ بوو، ئهوه ههموو دهقهیـهک بێدایکیی بیر منداڵ دهخاتهوه.
که کهسێک ههر له منداڵییـهوه بێ دایک بوو، بێ ههموو شتێک ئهبێت.
که دایک نـهبوو، منداڵێک بهتایبهت کچ بوو، ئهبێت ههمـیشـه ئاگای له قسه و کردارهکانی بێت.
کچێک که دایکی نییـه، سهرکهوتنـهکانیشی وهک شکست دهبینرێت.
چۆن دایکێک خراپهکانی کچهکهی دهپۆشێت، باوهژنێکی خراپ، چاکهکانی کچێک که هی خۆی نییـه، وهک خراپه باس دهکات.
کچ بهو بێ ههموو شتێک به، بهڵام بێدایک مـهبه.
*بەڕاست برنجی سور مەنجەڵئەکات?!
Media Removed
دهبوایـه بمزانیبایـه، وهک بایـهک دێیت و دهڕۆی! لهگهڵ ههڵدانی پێکێک شـهراب ون دهبی لهگهڵ نـهفهسی جگهرهیـهکدا، دهبی به دووکهڵ و نامێنی.. وهک وردهواڵه فرۆشـهکانی سهر ڕێگا، جێگای خۆت زوو زوو دهگۆڕی! من وامدانابوو، وهک بهرد سهنگین دهبی نـهمزانی بهرد ... دهبوایـه بمزانیبایـه،
وهک بایـهک دێیت و دهڕۆی!
لهگهڵ ههڵدانی پێکێک شـهراب ون دهبی
لهگهڵ نـهفهسی جگهرهیـهکدا،
دهبی به دووکهڵ و نامێنی..
وهک وردهواڵه فرۆشـهکانی سهر ڕێگا،
جێگای خۆت زوو زوو دهگۆڕی!
من وامدانابوو،
وهک بهرد سهنگین دهبی
نـهمزانی بهرد له دڵتا سهنگینـه.
وهمزانی دهمکهیته گوڵی خۆت،
نـهمزانیتۆ
گوڵ ههر بۆ ههڵوهرینـه!
من زۆر شتم نـهدهزانی..
تهنانـهت ئهوهی پێم وابوو دهیزانم
ههمووی درۆبوو.
ئهوهی پێم وابوو،
تۆ مرۆڤێکی له قوڕی من
خوێنی من تێکهڵته درۆ بوو.
(نـهمدهزانی ئهوهی ڕۆحم بۆئهو
ههمـیشـه فیدا بوو
شایـهنی نیگایـهکیشم نـهبوو..)
دهکرێ وهڵامـی من بۆ خۆم
چی بێ؟
که لهسهر تۆ
چهندان وانـهم فئری خۆم کرد
چهندان ڕهنگ و یـاسام گۆڕی
چهندان حهز و خولیـام پێلێنا!
دهکرێ وا زوو
له تۆ ونبم و لهگهڵ خۆما ئاشتبمـهوه؟
شـهڕی ئهو بێباکی و بێ ههستیـهی تۆ
لهگهڵ من ههڵهیـه
منێک وهڵامـی هیچ یـهکێک له غهدری
دوژمنـهکانم نادهمـهوه
دڵ پاکی خۆم نـهفرهت لێناکهم
نابمـه گورگ و پێستی مـهڕ بۆخۆم دروست ناکهم
نابمـه ئادهمـییـهکی مۆدێرن
وهک ئێوهو مانان!
چۆن لهگهڵ تۆ بهشـهڕ بێم؟
دهزانی ئازیز
من ناتوانم لهمـهیدانی تۆدا
جارێکی تر دروشمـهکانی خۆم بڵێمـهوه؟!
کاتێک تۆ گاڵتهجاڕیت،
به ههست و سۆز و گریـانی من بێ
من با سوتانم ههر بۆخۆم بێ و
له دوورهوه بێ..
پێت بڵێم
من نـهمدهزانی هێنده بئویژدانی
وهک ئهوهی،
نـه بۆنی من کردبێ و
نـه جێی ماچی منت پێوه بێ
به بهردهما بێیت و بڕۆی!
ئاهێک ههناسهیـهکی سارد ههڵنةکێشی..
نیگایـهک بزهیـهک بهیـادی ڕۆژانی زوو
له ڕوخسارتا بهدی نةکهم
نـهمدهزانی هێنده نامرۆڤانـه
ڕابردوویـهک دروست دهکهی
نـهدهتوانم لهبیری بکهم نـه دهتوانم تیـایـا بژیم
نـهمدهزانی هێنده دڵشکان و گریـانی منت پێخۆشـه
چهن ساویلکهم ئێستاکهش
ههروا ههست دهکهم یـاریم لهگهڵ دهکهی
دهڵێم ڕهنگه چاوشارکێبێ
وهک مناڵی که تهواوبوو
بێتهوه بڵێی ئهمجارهیـان کێ چاوی دابخا؟
کامان بهدوای ئهویتردا ڕاکا..
ئهها بۆ ئهوهی ڕقم لێت نـهبێ
چهن جوان خۆم ههڵدهخهڵهتێنم
ئهمـهیـان دهزانم
بیرهوه لێت دهرده
خۆشویستنت غهدره و له خۆمـی دهکهم
کهچی هێشتا وهک پاساری
له هێلانـهی عهشقتدا
چاوهڕێی گهڕانـهوهی تۆم..
دهزانم نایـهیت
لئ نازانم بۆچی ..؟
بۆچی ناکرێ ڕۆژێک
ههموو شتێک باش بێ؟
تۆ بێیتهوهو ئهم قهسیدهو
نوسینانـهم بدڕێنیت و
بۆ ئهبهدی
له باوهشم بگریت و جێمنـههیلی
Media Removed
.• بڕیـار ئهدهی، ئهوهی بهسهرت هاتوه لهبیری بکهیت و پێبکهنی قاقا لێبهی، نـهفرهتی بۆ ئهنێری لێره وه تائهو کهسهی ئێستا لهباوهشی گرتووه.. بهدهست خۆت نییـه لهپڕا سهرت دهخهیته ههردوو دهست و هاوارهکان دهخۆیتهوهو فرمێسک به چاوتا یـهته خوارهوه، ... .•
بڕیـار ئهدهی، ئهوهی بهسهرت هاتوه لهبیری بکهیت و پێبکهنی قاقا لێبهی، نـهفرهتی بۆ ئهنێری لێره وه تائهو کهسهی ئێستا لهباوهشی گرتووه..
بهدهست خۆت نییـه لهپڕا سهرت دهخهیته ههردوو دهست و هاوارهکان دهخۆیتهوهو فرمێسک به چاوتا یـهته خوارهوه، ئازاری سهرت ههراسانت ئهکا،، حهزئهکهیت توند سهرت ببهستی و ئهر یـادگاریـانـه لهشـهرتا بوهستێنی....چهن گهمژهم ههندێ جار چاویشم ئهبهستم ئهڵێم بهشکم ئیتر نـهکهومـه خهیـاڵی بۆنی ئهو شـهوو ڕۆژانـهی نزیک تۆ..ههوڵ ئهدهی چاوت بسڕی و دواجاره نا ئیتر بۆت ناگریم و بیرت ناکهم... بهس! تۆ' وێنـهیـهک نیت بت دڕێنم جلێکیش نیت بت فهوتێنم گۆزهیـهک نیت بتشکێنمتۆ خۆشم نیت که تا دهست بخهمـه ملت و بتخنکێم! دهمـهوێ بهخهبهر بێمـهوه چهن بێمانایـه لهپڕا دهکهومـه یـادی تۆ! یـادی چی.. یـادی درۆکانت نا خیـانـهت نا بێوهفایکهو نا خۆشـهویستیـهکهت و خهم خۆریـهکت نا قسه ڕهق و نامـه ساردهکانت نا دیـاری و پیـاسهکانت بهتێکهڵی ههموو شتێک وهک فلیمێک دهبینم...جگه له هۆکاری لێکترازانی ئهو ئێوارهی پهنجهکانمان جگه لهکۆتا قسه و له کۆتا خواحافیزیمان جگه لهوهی نازانم بۆ نـهبووی بهکهسه پهمـهییـهکهی که ههر خۆت لهناو سهرما وهک تۆو ڕواندت؟!
هیچ چاوهڕێ نیم دیسان بێیتهوه بڵێی ببووره بڵێی بالێرهوه دهستپێبکهینـهوه، نا چاوهڕێی ئهوهش نیم بهلامدا بڕۆیز لهگهڵ کهسێکی تربی... ئهزانی خۆشم لهم کاتانـهیـا لهوهش تێناگهم
بۆهێشتالهناوما نـهڕۆشتووی.. چیت لێم ئهوێ خۆ من ئیتر خۆشـهویست و ڕۆحی تۆ نیم تۆ نـهک پهمـهیی نیت تهنانـهت ئێسقانـهکانیشت ڕهشـه، تۆ مووتوربهی تاریکی دۆستی ئازاری.. بهماوهیـه سهیری چۆن جێپهنجهی خۆتت بهجێهێشتووه ههرچهن لێت ڕا ئهکهم له پڕ دێیت و سهرم پێئهخهیته سهر ئهژنۆم، گوێ بهوه نادهی من پێئهکهنم و له شایم له ژوانم و دانیشتووم بهدیـار کتێبێکهوه چا دهخۆمـهوه،، تۆ گوێ بهوه نایـهیی تهنانـهت ڕهنگه لهکانی ئاههنگهکهم بێیتهوه بیرم، بم گریـهنی خهڵکیش وابزانن لهخۆشی ئه ڕۆژه جوانـهیـه... تۆ" خۆت نابینی چهن قێزهونی چۆن لهپڕ دێیت و قاقا ی پێکهنینم ئهوهستێنی........تکا ئهکهم!! وهره یـادگاری و بۆن و ڕۆح و ههرچیت جێهێشتووه لهگهڵ جهستهت بیبه.....
من نامـهوێت بیرت لێبکهمـهوه.!
.
-سوله جاف
.
.
.
.
"""""""""""
#shahezm .
========+
Media Removed
'' بهسێوێكی حهرام ژنێكی هێنا...!! '' '' زۆر سەرنجڕاکێشە، بیخوێنەرەوە '' ـ ـ ڕۆژێکیـان پیـاوێکـ به تهنیشت باخێکی سێو تێدهپهڕێت، سهیری کرد سێوێکـ له زهوی کهوتووه ئهویش ههڵیگرتهوهو دهستی کرد بهخواردنی و ههمووی خوارد. پاشان لهگهڵ نـهفسی خۆی کهوته قسه و لۆمـهی ... '' بهسێوێكی حهرام ژنێكی هێنا...!! ''
'' زۆر سەرنجڕاکێشە، بیخوێنەرەوە ''
ـ
ـ
ڕۆژێکیـان پیـاوێکـ به تهنیشت باخێکی سێو تێدهپهڕێت، سهیری کرد سێوێکـ له زهوی کهوتووه ئهویش ههڵیگرتهوهو دهستی کرد بهخواردنی و ههمووی خوارد.
پاشان لهگهڵ نـهفسی خۆی کهوته قسه و لۆمـهی خۆی کرد له خواردنی ئهم سێوه که ههقی ئهو نیـه، بڕیـاری دا که خاوهنـهکهی بدۆزێتهوه وه پێی بڵی یـان ئهوهته لێیی خۆشبێت و گهردهنی ئازاد بکا ،یـان ئهوهته ههقی چهنده پارهی بداتی.
ـ
پاشان چووهخاوهن باخه سێوهکه و ڕووداوهکهی بۆ گێراوه.....
خاوهن باخهکه زۆر سهری سورما له دهست پاکی ئهم مرۆڤه!
ـ پاشان پێی ووت ناوت چیـه؟
ـ ووتی ناوم ثابته
ـ پێی ووت لێت خۆش نابم تهنـها به مـهرجێکـ نـهبێت ئهویش ئهوهیـه که کچێکم ههیـه دهبێت بیخوازی...!!
وه بشزانـه که کچهکهم کوێره و کهڕهو شـهله!!
وه پێی ووت یـان کچهکهم دهخوازی یـانیش لێت خۆشنابم له خواردنی ئهم سێوه،،،،
ثابتیش زۆر بیری کردهوهو داما و له نێوان عهزابی دونیـاو عهزابی قیـامـهت وه لهترسی ئاگری دۆزهخ ڕازی بوو که کچهکهی بخوازێت که کۆر و کهڕو شـهله!!!
پاشان که کچهکه بووه خێزانی و هاتهسهری کرد لهجوانی و زانایی و به تهقوای ئهم کچه !!
وه زۆر سهیری پێهات لهگهڵ قسهکانی باوکی کچه یـهکی نـهدهگرتهوه، لێی پرسی بۆچی باوکت ووتی که تۆ کوێری و کهڕی و شـهلی؟؟
کچهکهش ووتی که من کووێرم بهرامبهر دیتنی شتی حهرام،،
وه کهڕیشم بهرامبهر گوی بیسی و ووتنی ئهو شتانـهی که خوای گهوره تووڕه دهکات..
وه شـهلیشم بۆ ڕۆیشتن بۆ شوێنی حهرام.
پاشان ثابت ئهم کچهی خواست و له بهرههمـی ئهم هاوسهرگیریـه زانایـهکی گهوره له دایک بوو ئهویش ئیمامـی ((ئهبو حهنیفهی نـهعمان ئیبن ثابت ))بوو .
🌻ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ🌻
بەڕێزان ببورن کەمێکـ ئەزێتان دەدەم ئەمڕۆ پەیچەکە پێویستی بە ئێوەیە تەنـها ⑤ کۆمێنت بنوسە و پۆستە لایکـ بکە .... زۆر سوپاس
.
. #robil_r @robil__r
Media Removed
#Important نازانم دوایین ئالبۆم و بهرههمم بێت یـان نـه!...تهنیـا دهزانم زۆر ماندووم. پاش ههشت ساڵ کاری بهردهوام، خۆشحاڵم کـه بهشێک له ئاواتەکانم هاتووهته دی. بهس ڕێگایێکی زۆرم ماوه کـه بیبڕم، یـان خۆم ئهو ڕێگا دهدهمـه بهر یـان یـارمـهتیی کهسانێک دهدهم کـه ڕێگای خهیـاڵ و ... ❌ #Important❌
نازانم دوایین ئالبۆم و بهرههمم بێت یـان نـه!...تهنیـا دهزانم زۆر ماندووم. پاش ههشت ساڵ کاری بهردهوام، خۆشحاڵم کـه بهشێک له ئاواتەکانم هاتووهته دی.
بهس ڕێگایێکی زۆرم ماوه کـه بیبڕم، یـان خۆم ئهو ڕێگا دهدهمـه بهر یـان یـارمـهتیی کهسانێک دهدهم کـه ڕێگای خهیـاڵ و خهونـهکانم بپێون. هونەرمەند بوون لە کوردستاندا سهخت و دژواره! زۆر جار ههست دهکهم زیـاتر لهوهی خهریکی هونـهر بم خهریکی شـهڕم، کـه دهبینی خەڵکانی وڵاتانی دیکه زهحمـهتهکانت بهنرخ دهزانن و ئاستی کارهکانت بهرز و پوڕفێشناڵ دهبینن، بهڵام له ههمان کاتدا خهڵکانێک کـه زەحمـهتیـان بۆ دەکێشی دهیـانـهوێ بهرههمـهکانت و خۆت ناشیرین بکهن و لە گۆرانیی بێژانێکی ئاستی سێ و چواری وڵاتانێکیتر ئاوڕ دەدەنەوە، زیز دەبیت. من منـهت ناکهم، ههر زهحمـهتێکم کێشابێت بـه ئهرکی سهرشانی خۆم زانیوه و بۆ خزمـهت بـه هونـهری وڵاتهکهم و بهردهنگهکانم بووه. هیوادارم ئهگهر ڕۆژێک ئارشیڤێکی دیکهم دروست نـهکرد لێم دڵگران نـهبن. نازانم دێمـهوه یـان نـه، بهس دهمـهوێ شتێک بزانن، بۆ گهیشتن به ئهمڕۆم چم بینیوه، چونکو تهنیـا سهرینـهکهم فرمێسکهکانمـی دیوه.
. بۆ ئەو کەسانەی خوێندەوارییـان هەیە و لە دنیـای پێش کەوتوو حاڵین دەتوانن سەردانی
iTunes & Spotify & Shazam
بکەن یـان کاتێک سناپی پێ دەکەن شازامـی سناپ یـان ئەپڵیکەیشێنـهکه بە کار بێنن ئاوا دڵنیـاتر دەبن کە کۆپی ڕایتی ههموو ئەو بەرهەمانەی منـه و شیرکهتی Famous Production NZ.
خۆشحاڵم بـه زمانی کوردی توانیم زۆرترین بینـهر له یوتیوب و زۆرترین فرۆش له ئالبۆم و پڕۆفشناڵترین کۆنسێرتهکان بکهم بـه شێوهیێک ببێته جێی سرنجی خهڵکی وڵاتانی دیکهش.
هیوادارم توانیبێتم گۆرانیی کوردیم بـه ستانداردهکانی دنیـا نزیک کردبێتهوه و گۆڕان کارییـهکانم ئهگهر ئهمڕۆ نـهبێ، سبەی ڕۆژ ههستی پێ بکرێت. من له مێژه بۆ ناوبانگ کار ناکهم و تهنیـا مـهبهستم دڵخۆش ی خهڵک و بهڕۆژ ی مۆسیقای کوردی و پێش گرتن بهگوێ گرتنی هۆگرانی مۆسیقا له گۆرانیی بـه زمانێکی بیـانیی بووه. ههلی زۆرم بۆ ڕهخساوه بـه زمانی دیکه گۆرانیی بڵێم بهڵام ههموو کات ویستوومـه ببمـه هۆی شانازی وڵاتهکهم بۆیـه وا ههست دهکهم ئهوهی دهبوو بیکهم، کردم و ڕێگایـهک کـه دهبوو بڕۆم، ڕۆیشتم. نازانم ئهو بڕیـارهی داومـه تاسهر دهبێ یـان ڕۆژێک ڕام دهگۆڕدرێ!
هیوادارم گۆرانیی و بهرههمـهکانم یـادگاریی جوانتان بۆ دروست بکات و جێگای ڕهزامـهندیتان بووبێت.
خۆشم دهوێن 🖤
Media Removed
سوز بیت موجه ی وه ئیکه م موجه بیت 2014 سوزبیت بشتی ئاسایش موجه ی وه ییت 2015 سوزبیت موجه وه بیکفه بهیت 2016 موجه نینـه عیراق نا فریکه ت 2017 موجه نینـه بو چه ژنی او مشکیلا وه یـه ... 2018 ته نگافیـا زه لام بخو کاربینن ژبو باراستنا سامانی وه تنی دی بیژم عیبه شـه رمـی ش سحیلا و بردی بکه ن... شـه رمـی ... سوز بیت موجه ی وه ئیکه م موجه بیت
2014
سوزبیت بشتی ئاسایش موجه ی وه ییت
2015
سوزبیت موجه وه بیکفه بهیت
2016
موجه نینـه عیراق نا فریکه ت
2017
موجه نینـه بو چه ژنی او مشکیلا وه یـه ...
2018
ته نگافیـا زه لام بخو کاربینن ژبو باراستنا سامانی وه
تنی دی بیژم عیبه شـه رمـی ش سحیلا و بردی بکه ن...
شـه رمـی ژ زمار و تلسقف و ربیعه و شنگال و سه دی موصل
شـه رمـی ژ شـه هیدا بکه ن ئه وین بوینـه قوربان
تنی دی بیژم عیبه مروف سوزا بده ت دیف اخفتنا خو نـه بیت عیبه مروف نینـه ری ملله ته کی بیت دروا بو بکه ت
عیبه مروف اخفتنا ملله ته کی ب ج حساب نـه کـه ت
Media Removed
. تازه از تیمارستان اومدم رفته بودم ملاقات جمشید جمشید دیگه همون کـه تولدش آبانـه بین خودمون بمونـه ها، رفته بودم دلبری! چارتا آمپول زدم که تا باور کنـه دیوونـه م! با درد همون چارتا آمپول، بازم لبخند مکش مرگ من تحویلش داده بودم کـه باورش شـه. دیوونـه نبودم بخاطرش تو صف وانمـیستادم قرصای صورتی و آبی ... .
تازه از تیمارستان اومدم
رفته بودم ملاقات جمشید
جمشید دیگه
همون کـه تولدش آبانـه
بین خودمون بمونـه ها، رفته بودم دلبری!
چارتا آمپول زدم که تا باور کنـه دیوونـه م!
با درد همون چارتا آمپول، بازم لبخند مکش مرگ من تحویلش داده بودم کـه باورش شـه.
دیوونـه نبودم بخاطرش تو صف وانمـیستادم قرصای صورتی و آبی و نارنجی بگیرم که!
گفتم نارنجی،
اتاق من نارنجیـه، قرمز نارنجی.
وقتی جمشید مـیاد، اتاقم مـیشـه پادشاه فصل ها!
از وقتی رفته من و آینـه بـه خاک سیـاه نشستیم، ولی مـیخندیم...
آخه خنده بر هر درد بی درمون دواست!
رفتم تیمارستان بلکه دوا درمون شم
جمشید رو دیدم دلم ریخت
بزرگ شده بود
مژه هاش قد کشیده بودن
وقتی سه رخ بود از گونـه هاش اون ورتر بودن مژه هاش!
اصلا نمـیشد دلبری نکرد
نـه کـه فقط دلبری کنما،
من مـیخواستم دلبرش بشم
ازین دلبر رنگ پریده ها کـه موهاشونو یـه وری مـیبافن وا مـیستن تو صف،
بعدم چارتا آمپول مـیگیرن و قرصای صورتی و آبی و نارنجی!
فهمـید دیوونـه م
اون همـه صندلی خالی
من هی مـیرفتم ته اون راهرو ببینمش.
اونم دیوونـه تر
مـیخواست ببینـه بلدم؟!
اسمم دلبر نبود
گفت شیوا گرجی تویی؟ گفتم اوهوم
گفت شماره یـازده ؟ گفتم اوهوم
گفت واسا صدات کنم
وایسادم نگاش کردم.
گفتم ماچ از لپت چند؟!
نگفتمااا... مـیخواستم بگم، روم نشد!
دستاشو نگا کردم
حلقه نداشته باشـه یـه وقت؟
دفعه قبلی هم همـین دوتا انگشتر رو داشت: یـه عقیق، یـه شمس.
نفس عمـیق کشیدم
بابام عقیق و شمس داره، شب کـه اومد مـیپرسم ازش! نکنـه براش خریده باشـه؟
طاقت ندارم براش عقیق و شمس گرفته باشن.
هرکی جز من نباید بره سمتش
جمشید مال من بود ولی گمش کردم
حالا هی خودمو مـی بـه مریضی مـیام اینجا دوا بگیرم.
تیمارستان پشت محلمونـه
ازین کوچه باغا داره
برگا کـه زرد شد دست جمشیدو مـیگیرم مـیریم نارنجیـارو قدم مـی زنیم
لپشو ماچ مـیکنم و قد همـه دلتنگیـام تو بغلم نگهش مـیدارم
اونم برام مـیخونـه:
چرا رفتی، چرا من بیقرارم...
.
#شیوائیسم
#جمشید
#چهرازی
Media Removed
مردها کـه خسته مـی شوند، مثلِ زن ها، نـه لاکِ ناخنشان رنگ پریده مـی شود، نـه رژِشان کمرنگ و بی روح، نـه لباس پوشیدنشان ساده وشـه، نـه حالِ پریشانشان را با ظرف شستن مـی شویند، نـه با آشپزی و پختنِ غذاهای جورواجور حَلّش مـی کنند، نـه با نقّاشی،رَسمش مـی کنند، نـه با حرف زدن با صمـیمـی ترین دوستشان سبک مـی شود، نـه ... مردها کـه خسته مـی شوند،
مثلِ زن ها،
نـه لاکِ ناخنشان رنگ پریده مـی شود،
نـه رژِشان کمرنگ و بی روح،
نـه لباس پوشیدنشان ساده وشـه،
نـه حالِ پریشانشان را با ظرف شستن مـی شویند،
نـه با آشپزی و پختنِ غذاهای جورواجور حَلّش مـی کنند،
نـه با نقّاشی،رَسمش مـی کنند،
نـه با حرف زدن با صمـیمـی ترین دوستشان سبک مـی شود،
نـه با تابیدنِ موهایشان دلتنگیشان را دَرهم گره مـیزنند و سَرش را کور مـی کنند،
نـه شب ها هندزفری مـیگذارند و با آهنگِ آشنایی ساعت ها گریـه مـی کنند،
مـیدانی؛
مردها خیلی مظلومند،
خسته کـه مـی شوند،
از همـه جا کـه مـیبُرند،
گریـه نمـیکنند،
داد نمـی زنند،
بغضی خُفته راهِ گلویشان را مـیبندد،
سکوت مـی شود تمامِ کلامشان،
تمام ِدردشان را تویِ دلشان چال مـیکنند،
گاهی هم رویِ کاغذ مـیاورند
و تنـهایِشان را با فنجانی قهوه یِ تلخ تقسیم مـی کنند،
دیگر نـه ته ریش مـی گذارند و نـه حوصله اصلاحِ صورتشان را دارند،
لبِ آستینشان را که تا نمـی زنند،
عطرِ تلخ و گرمِ همـیشگیِشان سرد مـی شود،
وسیله یِ حمل و نقلشان مـی شود پاهایشان،
نـه تاکسی،نـه اتوبوس،نـه مترو هیچکدام تسکین نمـی دهند کلافگیِشان را،
دستِشان را درون جیب مـیبَرند و
قدم پشتِ قدم،
تنـها و بی مقصد،
هِی راه مـیروند و سیگار دود مـی کنند،
پُک پشتِ پُک،
همدمِشان مـی شود همـین سیگاری کـه گاه و بی گاههایِشان را بوسه مـیزند،
ولی وای بـه حالشان اگر سیگاری هم نباشند...
کلافگی امانِشان را مـیبُرد...
عصبی مُدام دست لایِ موهایشان مـیبرند و پایِشان مثلِ پاندولِ ساعتِ دیواری تکان مـیخورد و زیرِپوفی مـی کنند... تمامِ دق و دلیِشان را سرِ بطریِ رویِ زمـین خالی مـیکنند
هِی شوتش مـیکنند و قدم برمـیدارند،
با دیدنِ عاشق ُمعشوق هایِ تویِ خیـابان کـه دست دَر دست هم قدم مـیزنند با شادی مـیخندد،تنـها آهِ عمـیقی مـیکشند و
گامشِان بلند تر مـی شود که تا زودتر صحنـه را ترک کنند،
گاهی حوصله یِ چک ِ گوشیشان را هم ندارند،
مـیدانی مردها خسته کـه بشوند،
حتی با عطرِ قرمـه سبزی هایِ مادر هم آرام نمـیگیرند.... #مردها_که_خسته_مـیشوند... ساعت دلتنگى عقربه اى ندارد
. این چندروز کـه بحثِ ماشین داشتن و نداشتن پیش اومد و من دلم به منظور کلوچهی کوچولو و قشنگ و مـهربون و البته قراضهام تنگ شد و تنـها فیلمـی کـه ازش تو گوشی داشتم همـین بود البته تو اوایلِ پیجم زیـاد ازش عو فیلم هست ولی خب از مـهرِ نود و چهار کـه از دانشگاه اومدم و سریع حاضر شدم که تا برم لواسون پیش دوستم کـه تنـها بود ... .
این چندروز کـه بحثِ ماشین داشتن و نداشتن پیش اومد و من دلم به منظور کلوچهی کوچولو و قشنگ و مـهربون و البته قراضهام تنگ شد و تنـها فیلمـی کـه ازش تو گوشی داشتم همـین بود 😍😍 البته تو اوایلِ پیجم زیـاد ازش عو فیلم هست ولی خب از مـهرِ نود و چهار کـه از دانشگاه اومدم و سریع حاضر شدم که تا برم لواسون پیش دوستم کـه تنـها بود و تو راه وسطِ پل پارکوی یـهو چراغِ باطریش روشن شد و سریع زنگ زدم بـه بابام کـه چراغ باطریش روشن شده من الان چیکار کنم؟؟😱😱 و بعد از کلی بدبختی و خاموش چراغ و ضبط ماشین و کلی استرس بالاخره برگشتم خونـه و از خیر لواسون رفتن گذشتم دیگه کلوچه برام ماشین نشد 😭😭😭😭 ینی از همون روز افتاده گوشـه کوچه و هرازگاهی فقط این پلیسهای گشت مـیان زنگ خونـه رو مـیزنن کـه این ماشین مال شماست؟؟ چون مشکوکه آخه پلاکاشم کندیم 😂😂😂 و اینکه هرکیام اومد دوربزنـه تو کوچه یـه نوازشش کرد دیگه 😣😣😣 بیعدبای بیتربیت 😑😑😑
خلاصه کـه من الان سه ساله ماشین ندارم 🙁🙁🙁 تازه چون همرنگ کلوچه بود و شکل کلوچه بود اسمشو کلوچه گذاشته بودم 😋 انقدر باهاش خاطرههای خوب و بد دارم کـه خدا مـیدونـه چهار پنج بار باهاش رفتم قائمشـهر و یکی دوبار رفتم قم 😍 دانشگاه هم کـه دیگه نگم براتون چقدر منو که تا کرج (دانشگاه خوارزمـی) همراهی کرد 😅😅 البته دوستام بیشتر از خودم باهاش خاطره دارن مخصوصاً وقتی مـیخواستیم بریم دانشگاه بچهها مـیومدن ایستگاه متروی شریف من مـیرفتم دنبالشون باهم مـیرفتیم دانشگاه از همون اولم مـیگفتن پرستوووو بذار 😂😂 البته اون موقع تتلو آدمتر از الان بود 😆😆 خلاصه کـه کلوچهی کیتیطوری پنجسال همـهجا با من بود ولی الان رفیق نیمـهراه شده بیعدب 😒😒
کلوچه اصن ازت توقع نداشتم 😑.
.
لوکیشن هم کـه #شمرون جانِ 😍
اصن نمـیدونم شاعر گفته یـا نـه ولی خب من مـیگم (کوچهپسکوچههای شمرون عست و خاطراتش 😍❤)
البته یـادمـه اینجا داشتم از خونـه جان (ی پدرجان جان) برمـیگشتم یـهو حس فیلم گرفتنم گل کرد و تهِ تهِ رَمِ گوشیم جا خوش کرده بود و مال سال نود و سهاس فک کنم 🤔😂
درباره آهنگم کـه از همون آهنگاس کـه تو سیدی پرستو بود و همـیشـه تو ماشین پِلی بود 😆
حالا با این اوصاف اگر صلاح مـیدونید یـه گلریزان ترتیب بدین واسه من ماشین بخرید که تا مجبور نباشم انقدر ماشینِ پدربزرگ بندهخدام رو دودَر کنم 🙈🙉🙊😅😅.
.
Read more
Media Removed
[email protected]__QUEEN__AB__ داره. - داره چی؟ چِته رضوانـه چِرا بُغض کَردی؟
+داره اِزدِواج مـیکُنـه..
.
- ای واای.. پَس تو چی؟
رضونـه ؟
+هیچی.. - ای بابا، خوشبَخت شـه ، شاد باشـه..
+عاره! خوشبَخت شـه!
.
- بیـا بِریم مُجَرَدیتو جَشن بِگیریم..
+قَسَمِش دادَم بـه این سالا کـه دوس بودیم، بـه عاشقتَمایی کـه مـیگُف، بـه احساسی کـه بینِمون بوده، کـه نَره..
.
- اینَم مـیگذَره:)
+نـه آبجی این یکی نِمـیگذَره زِندگیم داره زِندِگیـه یکی دیگه مـیشـه..
.
- چی گُف بِت دَقیق؟
+چَن ماه پیش گُف دوسِت دارَم، گُفتم مِثه قَبل؟ گُف یکی هَس کـه اینو نِمـیپُرسه، کـه اِعتِمادِ کامِل داره بِش و .. هَرچی سَعی کردم نَره نَشُد حالا..
.
- حالا چی؟ دو مـین گِریـه نَکُن ببینَم چی مـیگی!
+باوَر کُن نِمـیشـه این بُغض و خورد! حالا.. حالا.. کارتِ عَروسیشو داده با یـه عالَمـه کادویی کـه واسَش خَریده بودَم.. این زِندِگی نامَرده...😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢
.
.
.
.
#دلنوشته بهترینم دوستم [email protected]__QUEEN__AB__
[email protected]__QUEEN__AB__
Media Removed
﷽ اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ ۚ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ ۚ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ ۗ مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ ۚ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ ۖ وَلَا يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِنْ عِلْمِهِ ... ﷽
اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ ۚ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ ۚ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ ۗ مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ ۚ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ ۖ وَلَا يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ ۚ وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ ۖ وَلَا يَئُودُهُ حِفْظُهُمَا ۚ وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ
خوا زاتێکه جگه ئهو هیچ خوایـهکی ترنیـه کـه شایـهنی پهرستن بێت و ئهو ههمـیشـه زیندووه و ڕاگرو سهرپهرشتیـاری (ههموو دروست کراوهکانیـهتی)، نـه وهنـهوز دهیگرێت و نـه خهو (چونکه ڕاگرو سهرپهرشتیـاری بوونـهوهره)، ههرچی له ئاسمانـهکان و ههرچی له زهویدا ههیـه ههر ئهوزاته خاوهنیـانـه، کێ یـه ئهوهی (دهتوانێت) تکا بکات لهئهو، بهبێ مۆڵهتی خۆی، دهشزانێت چی له ئێستاو داهاتوو و ڕابووردودا ڕوویداوهو ڕوودهدات، هیچ کام له دروستکراوانی زانست و زانیـاری تهواویـان نیـه دهربارهی زانیـاری و زانستهکانی ئهو، مـهگهر بهوهی کـه خۆی بیـهوێت فێریـان بکات (ئهم پێشکهوتن و زانستهی سهردهم بهشێکی کهمن له بهخششـهکانی خوا)، فهرمانڕهوایی و دهسهڵات و زانینی ئهوزاته ههموو ئاسمانـهکان و زهوی گرتۆتهوه و پارێزگاریـان بهلای خواوه هیچ گران نیـه و ماندووی ناکات و ههر ئهو خوایـهکی بهرزو بڵند و گهورهیـه.
.
@mn__bashm
@mn__bashm
ترحمـی بنما، کن نظر بـه احوالم
نوشته روی جبینم فراق که تا به ابد
بنالم از غم دل یـا بدی اقبالم؟
من آن کبوتر بامم کـه هر کجا رفتم
به سنگ تهمت مردم شکسته شد بالم
فقط ضمانت تو گشته مُهر تائیدی
به توبه نامـهی بیاعتبار هر سالم
نـه پای رفتنی هست و نـه روی آمدنی
بگو چه چاره کنم من ز دست اعمالم
صدای پای محرم بـه گوش مـیآید
شبانـه روز بـه یـاد حسین مـینالم
قسم بـه موی پریشان جان شما
به گریـه دل نگران حسین و گودالم
صدا زد از ته گودال، م برگرد
مگر نگفتم عزیزم نیـا بـه دنبالم
برو بـه خیمـه نبینی ب سر را
وگرنـه پیر شوی پای جسم پامالم
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#اللهم_الرزقنا_حـرم
#امام_حسنی_ام #مدینـه #بقیع
#یـارقیـه #یـا_حسین #لبیک_یـا_حسین
#امام_حسین #بین_الحرمـین
#شکر_خدا_که_در_پناه_حسینیم
#همـه_نوکر_حسینیم
#شـهادت_مادرم_افسانـه_نیست
#اسلام #شیعه #محرم #اربعین #صور #سوریـه
#روضه #فاطمـیه #کربلا #نجف
#بیچاره_اون_که_حرم_رو_ندیده
#بیچاره_تر_اون_که_دید_کربلاتو
#عطش
Read more
Media Removed
نظر بـه روی تو شد قبلهگاه آمالم ترحمـی بنما، کن نظر بـه احوالم نوشته روی جبینم فراق که تا به ابد بنالم از غم دل یـا بدی اقبالم؟ من آن کبوتر بامم کـه هر کجا رفتم بـه سنگ تهمت مردم شکسته شد بالم فقط ضمانت تو گشته مُهر تائیدی بـه توبه نامـهی بیاعتبار هر سالم نـه پای رفتنی هست و نـه روی آمدنی بگو چه چاره کنم من ... نظر بـه روی تو شد قبلهگاه آمالم
ترحمـی بنما، کن نظر بـه احوالم
نوشته روی جبینم فراق که تا به ابد
بنالم از غم دل یـا بدی اقبالم؟
من آن کبوتر بامم کـه هر کجا رفتم
به سنگ تهمت مردم شکسته شد بالم
فقط ضمانت تو گشته مُهر تائیدی
به توبه نامـهی بیاعتبار هر سالم
نـه پای رفتنی هست و نـه روی آمدنی
بگو چه چاره کنم من ز دست اعمالم
صدای پای محرم بـه گوش مـیآید
شبانـه روز بـه یـاد حسین مـینالم
قسم بـه موی پریشان جان شما
به گریـه دل نگران حسین و گودالم
صدا زد از ته گودال، م برگرد
مگر نگفتم عزیزم نیـا بـه دنبالم
برو بـه خیمـه نبینی ب سر را
وگرنـه پیر شوی پای جسم پامالم
نــوكـــر نـوشـــت:
#حـسـین_جـان
امروز سلام من چه سلام مبارڪیست
جانم حسین، تڪه ڪلام مبارڪیست
اسمـی بـه نازنینیِ نامش ندیده ام
انصافا این حسین چه نام مبارڪیست
صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين
سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام ارباب بی کفن
#بیـاد_شـهید_مع_حرم_حسن_شاطری
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#اللهم_الرزقنا_حـرم
#امام_حسنی_ام #مدینـه #بقیع
#یـارقیـه #یـا_حسین #لبیک_یـا_حسین
#امام_حسین #بین_الحرمـین
#شکر_خدا_که_در_پناه_حسینیم
#همـه_نوکر_حسینیم
#شـهادت_مادرم_افسانـه_نیست
#اسلام #شیعه #محرم #اربعین #صور #سوریـه
#روضه #فاطمـیه #کربلا #نجف
#بیچاره_اون_که_حرم_رو_ندیده
#بیچاره_تر_اون_که_دید_کربلاتو
#عطش
Media Removed
عاشقت بودم و هستم! کـه نباشی پیشم
توی تکراری یک بچّه دبیرستانی
مـی نویسم بر شیشـه: بـه تو مـی اندیشم!!
عاشقم بودی؟ هستی؟ خواهی شد؟ شاید...
تیغ بر صورت من مـی رود و مـی آید
به خودم مـی گویم: تو مَردی! گریـه نکن!
مـی کشم سیگاری منتظر ِ یک تلفن
مـی کشم سیگاری که تا که بخوابد دردم
مـی کشم سیگاری که تا که بـه تو برگردم
مـی کنم گم وسط بغض کتابم خود را
چشم مـی بندم... شاید کـه بخوابم خود را
مـی شود پیدا آن راه فراری کـه تویی
مـی رسم با هیجان که تا به قراری کـه تویی
بعد ِ قرنی دوری، حسّ کمـی نزدیکی
سینما رفتن و دستت وسط تاریکی
فیلم بر پرده و آماده ی اکران شدنت
حسّ غمگین سرانگشتی بر بدنت
مضطرب، عاشق، غرق هیجان، بی هدفی
بوسه مـی گیری، از صندلی ِ آن طرفی!
- «دوستت دارم...»
این اوّل ِ خط خواهد شد
وارد زندگی مسخره ات خواهد شد!
مـی زنی درون تاریکی بـه غمم لبخندی
با طناب ِ نامرئیت مرا مـی بندی
خسته از چوبی ها، آدم ها!، سنگی ها
مـی زنی لبخندی... آخر ِ دلتنگی ها
مـی پرم از بغل خستگی ام درون خانـه
نـه تو هستی و نـه آماده شده صبحانـه
جلوی آینـه ام: خسته و ناآماده
شعر مـی گویم و گه روی ورق مـی آید
از همـه زندگی ام بوی عرق مـی آید
خواب خوش بودم و سردرد ِ بعد از بیداری ست
عاشقی چیز قشنگی ست... ولی تکراری ست
چشم بی حالم درون کاسه ی خون افتاده
رختخوابم جلوی تلویزیون افتاده
ریشـه ام سوخته و کهنـه شده ته ریشم
نیستی پیشم و بهتر کـه نباشی پیشم!!
زنگ من مـی زندت با هیجان درون گوشی
باز هم گم شده ای درون وسط ِ خاموشی
نیستی! بوی غم از لحظه ی شک مـی آید
از لباس ِ زیرم بوی کپک مـی آید
حلقه ای در، انگشتم... و یکی درون گوشم
کت و شلوارم را با نفرت مـی پوشم
مـی برم توی خیـابان غم سنگینم را
مـی کنم پارک ته ِ دنیـا ماشینم را
خسته ام مثل درون بغلی جا نشدن
خسته ام مثل هماغوشی و ارضا نشدن
خسته ام مثل دو که تا تخت جدا افتاده
قرمـه سبزی تو درون یک شب جا افتاده
بی تفاوت وسط ِ گریـه شدن یـا خنده
مـی کشد سیگاری یک شبح بازنده
بی هدف بودم درون مرثیـه ی رؤیـاهام
Media Removed
چراخ ماڵ تهنیـا بؤن چهوهیلد
چه گووشـهماسیی چهرمێ جهمـهو بؤد
چهنێ سووڵی له ئاو دهلیـا کهمـهو بؤد
مـهل دهلیـائییگ پهشتیـایوده مـهوجا
پراشـهێ مـهوجهگان سهر نایونـه ئهوجا
م بێکهستر له ت ئهو ساڵه کهس نـهیم
دڕا بؤدن دهسد ئهما م دهس نـهیم
ئهسیر بێدهنگ دهلیـایون چهوهیلد
ئهزیز م چهنی تهنیـایون چهوهیلد *
م زانم جوور ت تهنیـا مریمن
وه کام وشک له لؤ دهلیـا مریمن
له ﻗؤلاێ ئاو دهلیـاگان نیـهترسیم
له ماسی راز دهلیـاگان نیـهپرسیم
Media Removed
بعد از گذشت تقریبا یک ماه...
هنوزم روی تکرار پخش مـیشـه تو مغزم...
#شایع_از_اول
.
از اول ، از زیرِ صفر دوباره مـیریمش
نیستم اهلِ موندنی کـه بو خظی مـیده
تا یـه ت ندی دعا نمـیگیره
یـه نَمـه سنگین بریز دیگه دوتا ببینیمت
من زدم بیرون أ خونـه أ هر چی بود
اولش پاهام مـیرفتن اما دلم عقب مـیموند
دیوونـه خونـه یـه چی دیگست که تا نرفتی تووش
هر چی فوت کردیم خنک شـه باز دهن مـیسوخت
أ بوقِ سگ که تا سوت و کورِ شبو دیدم من
تنـهایی توو جمعِ دورِ همو دیدم من
دیدم سرِگذاب سر همو مـیزنن
گذاشتموشون یـه طرف و خودمو یـه طرف بعد
دیدم اینا کجان و ما کجا ، ما صافیم و اینا صاف نمـیشن با اتو بخار
پشت قدیمـی شده دیگه همـه توو روت دوتان
نفهمـی ضربه فنیت مـیکنن توو مشت و مال
اگه کَلَت تووش خرابه رَد کن یـه نفری
وایسا پا خودت که تا کَف بُر شـه بغلیت
حرفِ مُفتو بزار مردم بزنن
تو خودتو بِکِش جلو هرطور کـه بلدی
سینتو صاف کن سرتو بالا بگیر
نشون بده برا هر عملی آماده ای
فقط جای آدما آماده رو کاناپه نی
اگه مسیرت سمتِ رفتنِ بیـا با ما بریم
قبلِ اینکه بری ببین برا چی مـیری
به چی قراره برسی کـه پاش همـه چی مـیدی
نمـیخوام ببینم رفتی و تهش پیچیدی
یـه روز بالاخره اوضاعِ خوبو همـه مـیبینیمـــ
پا همش وایسادم برا داستان نویسا هم داستان دارم
توو راه همـه دسته گُلا رو آب دادم
حالا بگو تو هم هستی بام یـا نـه
خدا رو شکر هنو رویِ خاک ــَم نـه زیرش
هر روز کـه پا مـیشم مـیگم روزِ آخر همـینـه
کسی معنیِ زندگیو أ توو کتاب نفهمـیده
چِته شاید خبرِ خوب توو سکانس بعدیـه
تا حالا چند دفعه با سر رفتی توو دَر
چقد یـادت اونا کـه کمتر مـیدونن
ببین چیزایی کـه نداریم هم دستمونن
هستن کـه یـه دلیل برا رفتنمون شَن
حالا پایـه ای یـه بار دیگه بریم از اولش
حاضری دیگه نپُرسی کی بهتر أ مَنـه
بچه راه رفتنو نمـیفهمـه که تا بیست قدم نره
اون ترسِ لامصبو بگیر سر أ تنش تا
اونجا کـه قرار داریم راهی نی مَرد
اونکه فکرِ بُرد بود بُرد یـا اونکه بازی مـیکرد
بابا مُشتایِ تو خودشون شاه کلیدن
پایِ پیچ هم حتی بهتر از صد که تا واسطه مـیپیچن
هر کی هر چی گفت شب جاش دَمِ درِ
بزار فِک کنن کـه کم داشتی یـه نَمـه
اینو گیر باشی فرداش مـیرسن
اصلِ اینـه کـه همشو برداشتی یـه تَنـه
کامِ خوب بگیر بده توو
جوری کـه بعدش بگی آخ حاجی ترکوند
خودتو بزن بـه فازِ خودت گِره کور
أ پات بکَن بـه کوه برسون آآه
از اول
قبلِ اینکه بری ببین برا چی مـیری
به چی قراره برسی کـه پاش همـه چی مـیدی
نمـیخوام ببینم رفتی و تهش پیچیدی
یـه روز بالاخره اوضاعِ خوبو همـه مـیبینیمـــ
پا همش وایسادم برا داستان نویسا هم داستان دارم
#شایع
#از_اول
Media Removed
. تُو بَدجوری سَرگرمِ رَفتَنْ شُدی حَواسَم بِه سَرمایِ توو راهِته هَمـه فِکرِ تُو رَفتَنـه، مَنْ هَنوز توو فِکرَم کـه بارونی هَمراهِته؟ . بِشین آخرین خَنْده هامو بِبین وَلیْ قَبلِ بُغضِ دُوتامون بُرو بـه آرامِشِ آسِمونْ دِل نَبَند هَوا اَبْریـه! قَبلِ بارون بُرو… . #احمداميرخليلى . {داغ ... .
تُو بَدجوری سَرگرمِ رَفتَنْ شُدی
حَواسَم بِه سَرمایِ توو راهِته
هَمـه فِکرِ تُو رَفتَنـه، مَنْ هَنوز
توو فِکرَم کـه بارونی هَمراهِته؟
.
بِشین آخرین خَنْده هامو بِبین
وَلیْ قَبلِ بُغضِ دُوتامون بُرو
به آرامِشِ آسِمونْ دِل نَبَند
هَوا اَبْریـه! قَبلِ بارون بُرو…
.
#احمداميرخليلى
.
{داغ جان سوز من از خنده تلخم پیداست
ای بسا خنده کـه از گریـه غم انگیزتر است
-رهی معیری_}
Media Removed
ـ سلاو . من کچیکم لهگهل کوریکم زۆر یـهکمان خۆشـهوی ئهم کوره فیری زۆر شتی باشی کردم له ههله بـه دووری گرتم و زۆر نـهسیحهتم ئهکا و بهدایم له ههوڵی ئهوهیـه کـه من توشی خهلهت نـهبم فێری ریگهی راستی کردم هاته داوام باوکم رازی بوو دواتر مالی نـهنکم تهداخولیـان کرد و پهشیمانیـان کردهوه و ... ـ
سلاو . من کچیکم لهگهل کوریکم زۆر یـهکمان خۆشـهوی ئهم کوره فیری زۆر شتی باشی کردم له ههله بـه دووری گرتم و زۆر نـهسیحهتم ئهکا و بهدایم له ههوڵی ئهوهیـه کـه من توشی خهلهت نـهبم فێری ریگهی راستی کردم هاته داوام باوکم رازی بوو دواتر مالی نـهنکم تهداخولیـان کرد و پهشیمانیـان کردهوه و نـهیـان هیشت بۆ ئهو کوره ببم زوریـان لیکردم تاوهکو لیی جیـاببمـهوه ئههاتنمن ئهیـان وت ئهو کوره خرابه وئهویش بهپیچهوانـهوه ههر جیـانـهبوینـهوه باوکم چهن جاریک پیی وتم کـه رازی نییـه بهس ئیمـه جیـانـهبوینـهوه له ئاخیر جار وتی ئهگهر ههر بهو رازیت ئهوه ئهبیت حاشامان لیی بکهی ئهو کوره زور زور باشـه بوم و قهت درو شتم لهگهل ناکا بهلام مالهوهی من رازی نین بـه هیچ شیوهیـهک ئهلین شـههادهی نییـه و لهتو گهورهتره و پیم ئهلین ئهگهر شـههادهی نـهبی ئیمـه یـان خوت دوو روژی کـه له روت نایـه بلیی ئهوه مـیردی منـه بهس من وانیم من ئهوم زور خوش ئهوی تکایـه نازانم چیبکهم من ژیـانم زور زور ناخوشـه ههمـیشـه مالی نـهنکم تهداخولی ههموو شتیک ئهکهن من و ئهو کورهش نازانین چیبکهین ئهوهنـهی ئهو کوره پیم ئهلیت و فیری شتی راستم ئهکت مالهوهشم فیریـان نـهکردوم و نـهسیحهتیـان نـهکردوم وه ئهوکوره منال نییـه
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یـا ثارَ اللّهِ وَ ابْنَ ثارِه، وَ الْوِتْرَ الْمَوْتُورَ یـه حرف قشنگی هست مـیگه بمـیرید قبل از آنی کـه بمـیرانندت(که راه و روش شـهیدانـه) ، حالا من یـه مدل دیگشو مـیگم ، خود را بشکنید درون درگاه خدا قبل از آن بشکانندت خلق خدا با دست خودتون(که این مدل شکستن بد شکستنیس ، شکستن درون مقابل خدا ... اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یـا ثارَ اللّهِ وَ ابْنَ ثارِه، وَ الْوِتْرَ الْمَوْتُورَ
یـه حرف قشنگی هست مـیگه بمـیرید قبل از آنی کـه بمـیرانندت(که راه و روش شـهیدانـه) ، حالا من یـه مدل دیگشو مـیگم ، خود را بشکنید درون درگاه خدا قبل از آن بشکانندت خلق خدا با دست خودتون(که این مدل شکستن بد شکستنیس ، شکستن درون مقابل خدا آدمو مـیبره عرش اعلی ، شکستن جلوی خلق خدا با دست خودت ، آدمو مـیبره ته ته اسفل السافلین)...
؛
شنیدین مـیگن هیزم جهنم چوب نیست اعمال خودمونـه!!! ، یـه زمانی من با خودم مـیگفتم این حرف یعنی چی آخه؟!!! چه جوری ما درون اعمال خودمون مـیسوزیم؟!!! ، حالا کـه دورهای از عمرم گذشته کم کم مـیفهمم یعنی چی ، وقتی توو زندگی بـه نقطهای مـیرسی کـه دستت خالیـه(هم پیش خدا همم خلق خدا) ، بـه گذشتت فکر مـیکنی ، بـه کارایی کـه باید انجام مـیدادی و کارایی کـه نباید انجام مـیدادی ، بـه وقت و فرصتی کـه داشتیو از دستش دادی ، گناهایی کـه نباید مرتکبشون مـیشدیو شدیو و حالا شدن لکههای بزرگ سیـاهی روی قلبت کـه با هرچی کـه فکر مـیکنی نمـیتونی پاکش کنی مثل یـه جای داغزدن موندن رو قلبت ، هر وقت بـه یـادشون مـیفتی ، مـیسوزی از درون نـه از بیرون ، سوختنی تمام نشدنی سوختنی سرد نشدی ، مـیسوزی مـیسوزی که تا از رمق مـیفتی ، بعد کـه مـیخوای یکم فراموششون یو حالت بهتر بشـه ، باز یـادت مـیفتن باز از نو مـیسوزی مـیسوزی...، سوختنی از جنس آتش یونانی کـه هرچه قدرم کـه آب بریزی روش مشتعلتر مـیشـه...
؛
تنـها و تنـها و تنـها یـه امـید داری ، اونم امـید بـه این درگاهه ، درگاه اباعبدالله ، بلکه بـه امـید نظری...
؛
《وقتی یـه سائل مـیاد جلوت دست دراز مـیکنـه و تو رو بـه عزیزات قسم مـیده ، حتی اگه طرفو بشناسی و بدونی حقش نیست کمکش کنی ، ولی بـه احترام جوون عزیزات کـه قسمشون داده کمکش مـیکنی...》
Read more
سوێند بـه ههنجیرو زهیتوون (که دوو مـیوهی بهسوودو بهکهڵکن، سوێند خواردنی خوا بـه دروستکراوانی بۆ سهرنج ڕاکێشانمانـه، بهڵام سوێند خواردنی ئێمـه گهورهیی و گرنگی سوێند پێ خۆراوهکه دهگهیـهنێت). بهکێوی طوری سینا (که خوا گفتوگۆی لهگهڵ حهزرهتی موسا، لهوێدا کرد). سوێند بهم ... سوێند بـه ههنجیرو زهیتوون (که دوو مـیوهی بهسوودو بهکهڵکن، سوێند خواردنی خوا بـه دروستکراوانی بۆ سهرنج ڕاکێشانمانـه، بهڵام سوێند خواردنی ئێمـه گهورهیی و گرنگی سوێند پێ خۆراوهکه دهگهیـهنێت). بهکێوی طوری سینا (که خوا گفتوگۆی لهگهڵ حهزرهتی موسا، لهوێدا کرد).
سوێند بهم شاره ئهمـینـه، کـه (مـهککە یە
بهڕاستی ئێمـه ئینسانمان له جوانترین شێوه و ڕێکوپێکترین شێوازدا دروست کردووه له ههموو ڕوویـهکەوە
(ئهگهر ڕێبازی خواناسی نـهگرێت) سهرهنجام دهیخهینـه نزمترینی شوێنـه نزمـهکانـهوه (له دۆزهخدا).
جگه لهوانـهی کـه باوهڕیـان هێناوهو کارو کردهوه چاکهکانیـان ئهنجامداوه، پاداشتی ههمـیشـهو نـهبڕاوه بۆیـان ئامادهیـه.
جا ئیتر (ئهی ئینسانی سهر کهش) چی وای لێکردوویت باوهڕت بهڕۆژی قیـامـهت و لێپروه نـهبێت دوای ئهو ههموو نازو نیته؟
ئایـا خوا چاکترین فهرمانڕهوا نیـه؟ دادپهروهرترین فهرمانڕهوا نیـه؟ (کهچی تۆی سهر کهش پێی ڕازیی نیت!!).
Read more
Media Removed
مروف یی بویی جاره کی دی مریت لی مـیژوو هه ر یـا هه ی ج جارا نامریت له وا ج جارا مـیژوویـا خو بیس نـه کـه جونکی بشتی مرناته دی هه ر مـیژویـا ته مـینت ساخ هه رده م مروف یی بویی جاره کی دی مریت
لی مـیژوو هه ر یـا هه ی ج جارا نامریت
له وا ج جارا مـیژوویـا خو بیس نـه که
جونکی بشتی مرناته دی هه ر مـیژویـا ته مـینت ساخ هه رده م❤❤❤
. . بِسْمِ رَبِّ العِشق . نمـیخواستم این پُستو مجدد بزارم ولی دِلی گذاشتم کـه یکم باهاتون حرف ب . . . . من بـه شخصه همـیشـه یعنی اکثرا هرکی ازم پرسیده مـیلاد عاشقی ؟ گفتم نـه ، من ؟ چی مـیگی ؟ من دنبال آینده موزیکمم یـه جوری بحثو عوض کردم خلاصه . بچه ها عِشق فقط ۱ باره بقیش عِشق نیست عِشق ۱ بار فقط ... . .
🌹 بِسْمِ رَبِّ العِشق 🌹
.
نمـیخواستم این پُستو مجدد بزارم ولی دِلی گذاشتم کـه یکم باهاتون حرف ب . . . .
من بـه شخصه همـیشـه یعنی اکثرا هرکی ازم پرسیده مـیلاد عاشقی ؟ گفتم نـه ، من ؟ چی مـیگی ؟ من دنبال آینده موزیکمم
یـه جوری بحثو عوض کردم خلاصه
.
بچه ها عِشق فقط ۱ باره بقیش عِشق نیست
عِشق ۱ بار فقط مـیاد دم خونت درون مـیزنـه
بقیش کشکه
.
شاید واستون پیش اومده باشـه کـه مثلا یـه جایی یـه زمانی یـه لحظه تو یـه نگاه با یکی کـه اصلا که تا حالا ندیدینش یـه آن چِشم تو چِشم بشین و همون موقع دلتون بلرزه ، بلرزه هاااااااااا ، یـه جوری کـه زمان و مکانو گم کنی ، نـه از روی هوس نـه از روی ، دِلی دِلت بلرزه
واقعا دلت بلررزهاا اون لحظه ، خودتم ندونی چته فقط جوری مـیشی کـه نمـیخوای ازش چشم برداری حتی یـه لحظه ، حواست بـه هیچی دیگه ام نیست جز اون . . . .
حالا اون لحظه ممکنـه تو خیـابون باشی ببینیش پشت چراغ قرمز باشی تو یـه مـهمونی باشی تو دانشگا یـا هرچی هرچی هرچی اصلا هر کجا
ولی یـه لحظه قشنگ یـه آن کـه نگات کرد دلت بلرزه ، با همووون یـه نگاه دلت بلرزه یـه حس عجیبیـه قابل وصف نیست . . . .
یـه نصیحتی بهتون مـیکنم جای برادر کوچیک همتون گوش کنین لطفا
.
ی یـا پسر فرق نداره
اون لحظه رو از دستش نده
چون ممکنـه هیچوقت دیگه تکرار نشـه هیییییچوقت
هییییچوقت دیگه نبینیش هیچ جا
.
شاید حرفام یـه جاهایی عقلانی نباشـه
ولی ببین آقا پسر خانوم ، پسر و نداره ، از چیزی نترس از هیچ چیز و هیچ احدی ، همون لحظه برو جلو ، آره برو جلو و از ته قلبت صداش کن ، صداش کن بگو خانوم آقا نگهش دار و هرچی کـه از همون یـه نگاهی کـه دلتو لرزوند و بهش بگو
.
نترس هیچی نمـیشـه حرفتو بزن رودر رو چشم تو چشم از چیزی نترس
حس قلبتو همون موقع با تموم وجودت بهش بگو آره بگو نترس نـهایت مـیخواد ضایت کنـه دیگه ولی صداش کن نگهش دار حرفتو بزن ، لاقل نشدم رو دلت نمـیمونـه مـیگی حرفمو زدم دمم گرم
ولی مطمئن باش اگه قلبت پاک باشـه خالصانـه بری جلو جواب رد نمـیشنوی
.
من بـه عشق تو ی نگاه شدیدا اعتقاد دارم
همون نگاه اولی کـه بهت مـیکنـه دقیقا وسط قلبتو نشونـه مـیگیره دقیقا وسط قلبتوووو باور کن راست مـیگم
.
عِشق یـه بار درون خونتو مـیزنـه
از دستش نده
از هیچیم نترس
آقا پسر خانوم این حرف منو یـه جایی از مغزت سیو کن مطمئن باش یـه روزی بـه دردت مـیخوره . . .
.
بازم تکرار مـیکنم رفیق گوش کن
.
من خودم شخصا بـه عشق تو ی نگاه شدیدا اعتقاد دارم
همون نگاه اولی کـه بهت مـیکنـه دقیقا وسط قلبتو نشونـه مـیگیره باور کن راست مـیگم
.
عِشق یـه بار درون خونتو مـیزنـه
از دستش نده
.
دِل نوشته های #مـیلاد_مـیرشاهرضا
.
Read more
Media Removed
ساعت از دوازده گذشت کـه فهمـیدیم جوابها اومده...
از هیجان نمـیتونستم بخوابم!
زنگ زدم دوستم و گفتم بعد از اینکه جواب خودتو خوندی. به منظور من هم بزن. (اینترنت نداشتیم )
زنگ زد و با ذوق گفت: حاااانیـه!! چه رشته ای مـیخواستی؟!!! داد زدم: وااای روانشناسی ؟! گفت: مبارکه!
دو روز تموم هرکی زنگ زد و هرکی پرسید چی قبول شدی، مـیگفتیم: روانشناسی بالینی...
خوشحال و ذوق زده بودم...چون دقیقا " همون چیزی کـه مـیخواستم " اتفاق افتاده بود.
تا اینکه بعداز دوروز، فرصت کرد جواب کنکورم رو پرینت بگیره که تا داشته باشیم.
و همـین شد اول مصیبت و غم و غصه های من! :
" چی؟!! اینکه روانشناسی خالی نوشته! "
برای اطمـینان رفتم کدرشته رو چک کنم، و وقتی
کد رو دیدم دنیـا روی سرم آوار شد!!
من روانشناسی کودکان استثنائی قبول شده بودم!
در حالیکه بـه همـه دوستان و اقوام و آشناها گفته بودیم بالینی قبول شدم! و درحالیکه هیچ اطلاعی از این رشته نداشتم!
نشستم روی زمـین و های های گریـه کردم!
حالم انقد بد بود کـه هیچ صدایی نمـیشنیدم! و هیچی نمـی دیدم! کم اتفاقی نیفتاده بود! اون چیزی کـه من مـیخواستم نشده بود ،این کم چیزی نیست!!! بابا و چندساعت بعد هماهنگ و من رو بردن پیش آشنایی کـه روانشناس بود. و ایشون توضیح داد کـه چه رشته خوبی قبول شدم.اما ته دلم باز راضی نبود! .
حالا بعد از گذشت شش سال، با اطمـینان کامل مـیگم کـه اگر بـه عقب برگردم ، نـه یک بار، کـه هزاران هزار بار دیگه همـین رشته رو انتخاب خواهم کرد!!
و حالا بعد از گذشت شش سال ، خدا یک اصل بزرگ روتوی زندگی بهم یـاد داده، اون هم این که: . " عَسَىٰٓ أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَعَسَىٰٓ أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ " .
همـه ی چیزهایی کـه ما فکر مـیکنیم خوبن، شاید درواقعیت به منظور ما خوب نباشن! و همـه ی چیزهایی کـه فکرمـیکنیم بده و دوستشون نداریم، شاید به منظور ما بهترین باشن! .
سرنوشتمون رو بسپاریم بـه اونی کـه وجودمون رو ازش هدیـه گرفتیم...
.
کی بهتر از خدا مـیدونـه چی صلاح ماست و چی به منظور ما خوبه؟! ......
______________________
.
یکشنبه نـهم اردیبهشت ماه، سال هزار و سیصد و نود و هفت
@rezvan139631 یک دنیـا ممنونتم
@khanzadeh_mary دست بوسم
Media Removed
. . . پـاتو جمـع کـن جـناب... . . . آقای محتـرمـی کـه کـنار یـه خـانـم تـو تـاکسی نشستی بـاور کن خانـومـی کـه تـوی تاکسی کنار شما نشـسته . هـمون قـدری کـه شمـا کرایـه مـیـدی کـرایـه مـیـده هـمون قـدری کـه شمـا حـق داری راحت بشـینی . حـق داره راحـت بـشیـنـه چـرا بـاید انقـدر خـودشو مچالـه کنـه ... .
.
.
پـاتو جمـع کـن جـناب...
.
.
.
آقای محتـرمـی کـه کـنار یـه خـانـم تـو تـاکسی نشستی
بـاور کن خانـومـی کـه تـوی تاکسی کنار شما نشـسته
.
هـمون قـدری کـه شمـا کرایـه مـیـدی کـرایـه مـیـده
هـمون قـدری کـه شمـا حـق داری راحت بشـینی
.
حـق داره راحـت بـشیـنـه
چـرا بـاید انقـدر خـودشو مچالـه کنـه کـه وقتـی پیـاده شد
بـه فیزیـوتراپـی نیـاز داشـته بـاشـه
.
چـرا بـایـد انقـدر بـه سمـت مخالـف نگاه کنـه که گردنش خشک شـه
.
چـرا تـو تـاکسی یـادت مـیفته حتما جیـب هاتو وجـب بـه وجب بگردی
چـرا بـاید خـدا خـدا کنـه زودتـر پـیـاده بـشی
و نـفر بعـدی کـه مـیـاد یـه خـانوم باشـه
.
چـرا هرچی اون خـودش و جمع مـیـکنـه شما گشـاد تر مـیشینی
و وقـتی هـم کـه بهـت تـذکر مـیده عصـبانی مـیشی و انکار مـیکنی
.
اگـه بـه حساسیـت هاش اعتقاد نداری لااقل بـهش احترام بذار
.
.
یـه تشـکر هم ـیم از اون آقـایـانی کـه وقتی
یـه خانـم تو تاکسی کـنارشـون مـیشـینـه مـیـگه
خـدا خـیرش بـده یـه امروز و تا مقـصد راحت مـیشـینیم
.
یـه لحـظه فـکر کنـید ایـنی کـه کنارتونشسـته نـاموس خـودتونـه...
.
.
#تاکسی
#پاتو_جمع_کن
#تاکسی_حریم_شخصی_تو_نیست
#حریم_شخصی
#رعایت_کنید
Media Removed
بو باراستنا سناب جه ت خو بو هندی ج جارا هاک نـه بین تو ژی بشت راست بی وینـه فیدیون ته باراستی بن دفیت فان کارا بکه ی 1_ئیملی خو کارا بکه کو کود بو بجییت بو ایملی ته کـه واتا تو ره قه م سری خو بزانی داکو ئه و اشاره ت سور نـه منیت 2_اختیـارا login verification بکه ل ویری دی کوده ک بو ژمارا ته هیت ئه و کود بخو ئوتوماتیک ... بو باراستنا سناب جه ت خو
بو هندی ج جارا هاک نـه بین تو ژی بشت راست بی وینـه فیدیون ته باراستی بن دفیت فان کارا بکه ی
1_ئیملی خو کارا بکه کو کود بو بجییت بو ایملی ته کـه واتا تو ره قه م سری خو بزانی داکو
ئه و اشاره ت سور نـه منیت
2_اختیـارا login verification بکه
ل ویری دی کوده ک بو ژمارا ته هیت
ئه و کود بخو ئوتوماتیک داخل دبیت
که س نـه شیت تحکم ب سناب ته بکه ت
دی هه رده م یی باراستی بیت .
تشت گه له ک بشتا ته بی گه رم بیت بو باراستنا سناب جه تی ته
بلا ئیمل بیت باشتره ژ ره قه مـی موبایلی تنی وی شـه ره تی
تو هه رده م ئیملی کارا بکه یی
ئانکو توب ئاسایی فه کـه ی باشتره
هندی شته بهیت شی بلا ئیمل ته
یـاهو نـه بیت جونکی یـاهو
موده کی نـه فه کـه ی شـه ریکه قفل کـه ت .....سه رکه فتی بن
Media Removed
یـادت هست؟ همـیشـه مـیگفتی اخر یک روز یک عالمـه از این "خرمايي هایِ فـِــر خــورده" را از تهِ ته قیچـی مـیکنم و مـیچسبانمِشان تویِ دفترِ شعــرم"خانومِ شعــر"... و پشت بندش انگشت هایت را لابه لایِ موهایم مـی ـاندی و توی گوشم نجـوا مـیکـردی "عارفی بر سرِ یک پیچشِ مـو کافر شد منِ رندُ سه وجب زلفِ ... 🔹
یـادت هست؟
همـیشـه مـیگفتی
اخر یک روز یک عالمـه از این "خرمايي هایِ فـِــر خــورده" را از تهِ ته قیچـی مـیکنم و مـیچسبانمِشان تویِ دفترِ شعــرم"خانومِ شعــر"...
و پشت بندش انگشت هایت را لابه لایِ موهایم مـی ـاندی و توی گوشم نجـوا مـیکـردی
"عارفی بر سرِ یک پیچشِ مـو کافر شد
منِ رندُ سه وجب زلفِ پر از فــِر، چه شــود....؟"
ریسه مـیرفتم از خنده و غنج مـی رفت دلم از این همــه عشق...
خــودم هم مـیدانستم فرِ موهایم نـه دلبری بلدند نـه شباهتی دارند بـه شعــر...
اما
تــو دوستشان داشتی نـه...؟
حتی بیشتر از لپ هایِ بـه قولِ خودت"کشیدنی"ام و صدایِ جیغِ روی اعصابم...
خواستم بگــویم
یک مدت طولانی ست
فرخــورده هایم
دورِ انگشت هایِ هیچ "مردجـانِ شرور"ی نپیچیده اند...
و تار تارِ موهایم
درد مـی کنــد...
مـیدانی؟
معتادند...
به دستانت
و"بمِ صدایِ گرمت"
که مـی پیچید تویِ گوشِ چپم "مـیشـه لایِ موهایِ تو گُم شُد....
بس کـه موهات،پیچ و خَم داره...."
💙🍭
Media Removed
1ـ ههستكردن به ئامادهبونى پهروهردگار و بیركردنـهوه له ڕاوهستان بهرامبهر خودا پێش ئهوهى نوێژ ئهنجام بدهى، ئایـا بیرت كردۆتهوه پهروهردگارى ئاسمان و زهوى بانگت دهكات بۆ دیدارى خۆى ؟.
2ـ پێویسته نیـهت بهتهواوى ببهستى و مكوڕبیت لهسهر تهركیز له نوێژهكه دا وه خۆت به خوا ببارێزى له وهسوهسه و ڕاڕایى شـهیتان .
3ـ ئێمـه قسه… لهگهڵ پهروهردگار دهكهین ، ئایـا وهها تهماشاى نوێژ دهكهین كه بهسهر شانمان دادراوه و له كۆڵ خۆمان دهكهینـهوه ،بۆ وێنـه كاتێ سورهتى الفاتحه دهخوێنى وا ههست بكه له گفتوگۆیـهكى تایبهت دایى لهگهڵ پهروهردگارت .
4ـ بیركردنـهوه له ماناى ئهو وشانـهى دهریدهبڕى له نوێژدا به بهكارهێنانى دڵ و عهقڵ لهگهڵ زماندا که تا بتوانى (تدبر) له وشـهكان بكهیت و كاریگهریت لهسهر دابنێ كه ئهمـهش بریتیـه له خشوع وهكو خوداى گهوره دهفهرموێت: (الَّذِينَ هُمْ فِي صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ ).
5ـ سهر بهرز نـهكردنـهوه بۆ ئاسمان چونكه پێغهمبهر (صلی الله علیـه وسلم) ئهفهرموێ: (ما بال اقوام یرفعون ابصارهم الى السماء ).
6ـ ئاورنـهدانـهوه بهملاو بهملادا پێغهمبهر (صلی الله علیـه وسلم) دهفهرموێ: (إن الله أمركم بالصلاة فإذا صليتم فلا تلتفتوا ، فإن الله تعالى ينصب وجهه لوجه عبده في صلاته ما لم يلتفت).
7ـ باوێشك نـههاتن پێغهمبهر (صلی الله علیـه وسلم) ئهفهرموێ: ( التثاؤب من الشيطان).
8ـ بهدواى گومان دا نـهرۆیشتن ئهگهر ههر گومانێكت كرد له ژمارهى ركعهتهكان یـان تهواوى دهست نوێژهكهت ، ئهوا لهسهر یـهقین برۆ و گوێتى پێ مـهده .
9ـ نوێژهکهت نـه بهبێ دهنگى بخوێنـهو نـه به دهنگى بهرز،واته پێویسته گوێت له خۆت ببێتهوه .(وَلَا تَجْهَرْ بِصَلَاتِكَ وَلَا تُخَافِتْ بِهَا وَابْتَغِ بَيْنَ ذَٰلِكَ سَبِيلًا ).
10ـ لهسهر خۆبوون له جێ بهجێ كردنى روكنـهكان و ههریـهكهیـان حهقى خۆى پێبده واته پهله پهل مـهكه له تهواو بوونى نوێژهكه.
هاوڕێکانت تاگ بکە..
Media Removed
امروز مـی خواهم از زن هایی یـاد کنم کـه کار مـی کنند... نـه آن دسته کـه خودشان دوست دارند شاغل باشند... نـه آن دسته کـه یک شغل شیک و مجلسی با حقوق و مزایـای عالی دارند.... نـه آن دسته کـه کار برایشان فان هست و توی تایم کاری شان عشق و حال مـی کنند.... مـی خواهم از آن دسته زن های شاغلی بنویسم کـه اگر کار نکنند چرخ زندگی لنگ ... امروز مـی خواهم از زن هایی یـاد کنم کـه کار مـی کنند... نـه آن دسته کـه خودشان دوست دارند شاغل باشند... نـه آن دسته کـه یک شغل شیک و مجلسی با حقوق و مزایـای عالی دارند.... نـه آن دسته کـه کار برایشان فان هست و توی تایم کاری شان عشق و حال مـی کنند.... مـی خواهم از آن دسته زن های شاغلی بنویسم کـه اگر کار نکنند چرخ زندگی لنگ مـی زند .... همان ها کـه همـیشـه خسته اند.... مانتو های اداری و رسمـی با پارچه های ارزان قیمت... کفش های ساده و بدون پاشنـه... پوست های بی رنگ.... این ها خیلی بزرگند کـه آخر ماه کارت بانکی شان را مـی کشند بـه حساب صاحبخانـه... ته مانده حسابشان را کارت بـه کارت مـی کنند به منظور شـهریـه بچه..... ده هزار تومنی ته کیفشان را از سر کوچه سیب زمـینی مـی خرند به منظور شام... حاصل یک ماه سر کار رفتن و با هزار جورمـیش سر و کله زدن شاید پنج روزه تمام شود ..... و اینجای کار بیست و پنج روز هنوز که تا سر ماه مانده! ... بیست و پنج روز دیگر حتما از مـیله های اتوبوس آویزان شود و زیر چشمـی زل بزند بـه زن زیبای ویولون بـه دست، کـه سرحال و خندان روی صندلی لم داده .... و زیربگوید این ماه هم نشد ... ماه پیش هم نشده بود و ماه های پیش ترش.... خیلی وقت بود دلش مـی خواست از حقوقش یک ساز بخرد.... و شاید هیچ وقت هم نشود اصلا.... ماه ها کـه پشت سر هم مـی گذرند خرج هایش گنده تر و لیست آرزوهای شخصی اش کوتاه تر.... دستش بـه مـیله ی اتوبوس سست تر و مانتویش بی رنگ تر.... من از همـین جا بـه این زن سلام مـی کنم . سلام بانو... مـی دانم کـه روزهایت دیر مـی گذرند .... بچه ات را کم مـی بینی و جلوی درون مـهد وقتی مـی دهند بغلت محکم بویش مـی کنی ... آخر هفته ها یک دنیـا کار داری کـه باید انجام بدهی... از فکر کشوهای فریزر بگیر که تا شمردن جوراب های تمـیز مرد خانـه... مرد خانـه!!! ... یـادم رفت معرفی اش کنم .... مرد خانـه همان هست که همـیشـه زنش را با زن های دیگر مقایسه مـی کند، توقع شام و ناهار و تربیت صحیح فرزند دارد... همـیشـه غر مـی زند ، بـه همکارای مرد همسرش شک دارد، همان کـه برای زن خسته اش هیچ وقت ارزش قائل نبوده گوشی کوفتی اش هزار جور رمز دارد.... حتما یک سلام هم بـه مرد خانـه م... سلام "مــَــــــــــــــــــرد"(مــَـــــــــــــــــرد).......... #فاطمـه_شاهبگلو
#الی_رها
Sat Jan 28 21:58:19 GMT+03:30 2017
Media Removed
ته له فون نـه کـه یت هه موو ئه كورانـه هه ل ده ده م كه له گه ل تؤدا قسه ي كردوه جنئوي خؤم ئه ده م باسي خؤشـه ويستي ش نـه كه ي ئه ي بؤ باسي خيانـه ت ناكه ي ته له فون نـه کـه یت
هه موو ئه كورانـه هه ل ده ده م كه له گه ل تؤدا
قسه ي كردوه جنئوي خؤم ئه ده م
باسي خؤشـه ويستي ش نـه كه ي
ئه ي بؤ باسي خيانـه ت ناكه ي
Media Removed
هایـهر بروست بهکار بهێنـه چونکه ئێستا ههموو جیـهان بهکاری دههێنێت باشترینـه له کوالتی و بهسودیـا درێژی قژ ئهستوری تاڵی قژ نـههێشتنی سوتاوی قژ نـهرمـی قژ ئهسڵی ئهم بهرههم تهنـها له ئهفرۆدیت دهست دهکهوێت @beauty_center_aphrodite @beauty_aphrodit @afrodite_cosmetics هایـهر بروست بهکار بهێنـه چونکه ئێستا ههموو جیـهان بهکاری دههێنێت باشترینـه له کوالتی و بهسودیـا درێژی قژ ئهستوری تاڵی قژ نـههێشتنی سوتاوی قژ نـهرمـی قژ ئهسڵی ئهم بهرههم تهنـها له ئهفرۆدیت دهست دهکهوێت @beauty_center_aphrodite @beauty_aphrodit @afrodite_cosmetics
Media Removed
با مردونگیش غصه هاتو آب کنـه نـه کـه از غصه آبت کنـه!! ﻫﻤﻴﺸﻪ ﭘﺎﺳــــﺘﻴﻞ و پفــک ﺑﺨﺮﻩ!
وقتی دلت گرفته جوری آرومت کنـه کـه هزار نفــر نتونن!! عاشقانـه صدات کنـه، حتی وقتی واقعا خسته س!! ﻗﻴﺎﻓـــﺶ ﻣــــﺮﺩﻭﻧﻪ ﺑﺎﺷﻪ :)) ابروهاشــو برنــداره!!! پیراهن مــردونـه بپـوشـه آستیناشــو که تا آرنج بزنـه بالا!! بــــو ادکلــنش هــمـه جــا رو برداره!! وقتی مـیره که تا یـه ساعت دســتات بوی ادکلنشــو بده..!! اگه روزی دیرکرد عصبانی شدی و سرش داد زدی بزاره بـه حساب دلتنگی شدیدت!! همـیشـه حواسش بهت باشـه، حتی وقتی کنارت نیست... ﺟﺪی ﺑﺎﺷﻪ...! زیـاد اهل رفیــق بازی و این چیــزا نباشـه!! ﻓﻘـــــــﻂ ﻭﺍﺳﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺨﻨﺪﻩ!! ﺑﺎ ﻫﻤﻪ ﺟﺪی ﺑﺎﺷﻪ!! وقتی قربون صدقــه ات مـیره دلت ضعف بره...!!! بددهن نباشـه و وقتــی ازت حرف بد مـی شنوه بگه "خانوم بی ادبـــم چی گفت؟!" ﻓﻘﻂ ﻗﺮﺑﻮﻥ ﺻﺪﻗﻪ ی ﺗﻮوووووﻭﻭﻭ ﺑﺮﻩ!! ﺑﺰﺍﺭﻩ ﺑﺎﺯﻭﺷو ﮔﺎﺯ ﺑﮕﻴﺮی!! ﺑﺎﯾﺪ ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﺍﺑﻬﺖ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻪ ﮐﻪ وﻗﺘﯽ بهت زنگید بگی:ﺍﻭﻩ ﺍﻭﻩ ﺁﻗﺎﻣﻮﻥ ﺯﻧﮓ ﺯﺩ…! از ته دل حرف بزنـه و صادق باشـه!! بزاره موهاشــو تو درست کنی!! اگه جایی تشنت شد دستشو بگــیره جلو شیر آب بگه از دست من حتما بخــوری!! اگه روزی بهش گفتی مـیخوام برم بگــه کجا؟؟غلـــط مـیکنی مـیـــری،بخوای نخوای مال خودمـی!! توی جمع بیشـــتر هواتو داشته باشـه!! ﺗﻮ ﺑﺮﻑ ﺑﺒﺮﺗﺖ ﺑﺰﻭﺭ ﺑﻬﺖ بستنی ﺑﺪﻩ!! با پول باباش کاری نداشته باشـه هر چی هست از خود خودش باشـه!!مـهربون باشـه اما لوس و ننر نباشـه!
اگه باهاش قهر کردی نصف شب اس بده بگه اصن معلومـه این موقع شب بغل من چرا خالـــیـه؟؟ ﺑﮕﻪ ﻓﻘﻂ ﺗﻮ ﺑﺎﻳﺪ ﻟﺒﺎﺳــــﺎﻣﻮ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ کنی!! از همـه مـهــــمتر.... ﺑﺰﺍﺭﻩ ﻣﻮﻗﻊ PES ﺑﺎﺯی ﻛﺮﺩﻥ ﭼﺸﻤﺎﺷﻮ ﺑﮕﻴﺮی ﻛﻪ ﻧﺒﺮه!خخخخخ 😊
Media Removed
💭 کاش یـه مغازه بود آدم مـیرفت مـیگفت: بی زحمت یـه کم "خیـالِ خوش" مـیخوام ببخشید این "خنده های از ته دل" چندن؟ آقا این "آرامشا" لحظه ای چند؟ این "بی خیـالیـا کـه مـیپاشن رو زندگی" مُشتی چند؟ ازین روزایی کـه "بی بغضن" دارین؟ ازین سالای "بی رنج" اندازه دل ما دارین؟ این "شادیـا" دوام دارن؟ نـه... کاش یـه جایی ... 💭 کاش یـه مغازه بود آدم مـیرفت مـیگفت: بی زحمت یـه کم "خیـالِ خوش" مـیخوام
ببخشید این "خنده های از ته دل" چندن؟
آقا این "آرامشا" لحظه ای چند؟
این "بی خیـالیـا کـه مـیپاشن رو زندگی" مُشتی چند؟
ازین روزایی کـه "بی بغضن" دارین؟
ازین سالای "بی رنج" اندازه دل ما دارین؟
این "شادیـا" دوام دارن؟
نـه... کاش یـه جایی بود مـیشد رفت و بگی آقا یـه زندگی مـیخوام بی زحمت جنسِ خوبش
[نـه کـه م ته on Instagram - mulpix.com جدید ترین جا استکانی وجا لیوانی برای عروس]