توش رو کـه من on Instagram

Unique profiles

73

Most used tags

Total likes

0

Top locations

Tehran, Iran, Paris, France, Chaharmahal and Bakhtiari Province

Average media age

213.1 days

to ratio

10.1

Media Removed

#یـادداشت_هایی_که_هیچ_وقت_منتشر_نشدند #شماره_22 الان دقیقا دو ماهه کـه عقربه‌های ساعت زل زدن بـه منو از جاشون تکنون نمـیخورن. دانلود آهنگ مخصوص رقص انارکی الی آخ مخ همـه مـیگن چرا درستش نمـیکنی؟ مـیگم مگه فرقی هم مـیکنـه؟ وقتی باهام هست یعنی مـهم نیست و وقتی باهام نیست یعنی بازم مـهم نیست. دانلود آهنگ مخصوص رقص انارکی الی آخ مخ همـه مـیگن چرا کتابت رو به منظور مجوز نمـیفرستی ارشاد. ... #یـادداشت_هایی_که_هیچ_وقت_منتشر_نشدند
#شماره_22
الان دقیقا دو ماهه کـه عقربه‌های ساعت زل زدن بـه منو از جاشون تکنون نمـیخورن. همـه مـیگن چرا درستش نمـیکنی؟ مـیگم مگه فرقی هم مـیکنـه؟ وقتی باهام هست یعنی مـهم نیست و وقتی باهام نیست یعنی بازم مـهم نیست. همـه مـیگن چرا کتابت رو به منظور مجوز نمـیفرستی ارشاد. مـیگم بـه مجوز مشکوکم؛ هنر مجوز نمـیخواد، دانلود آهنگ مخصوص رقص انارکی الی آخ مخ مجوز یعنی تو موفق شدی اون چیزی کـه ازت خواستن رو انجام بدی و این با ذات هنر درون تضاده. درست مثل روزی کـه من بـه تو مجوز دادم وارد زندگیم بشی. تقصیر نداری. چه مـیدونستی سراب چیـه. آنقدر هول شده بودی کـه هیچ چیز جلودارت نبود. حالا رفته رفته داری مـیفهمـی اینجایی کـه پا گذاشتی هیچ شباهتی بـه قصر رویـاهات نداره. اینجا ته تهش یـه خرابس با یـه پیت حلبی وسطش کـه نمـیدونـه بسوزه یـا بسازه. اما بـه جون خودت، اینجا این شکلی نبود.قصر کـه اغراقه اما یـه جای گرم و نرم بود کـه هریمـیومد دلش نمـیخواست پاش رو بذاره بیرون اما محبت زیـادی آدما رو کور مـیکنـه. فکر مـی‌کنن یـه جای کارت مـیلنگه. بعد یـه پتک برمـیدارن و انقدر اعصابت رو نشونـه مـیگیرن کـه یکهو یـه دیوار مـی‌ریزه پایین. بابام مـی‌گفت بهی اعتماد نکن و خوشبختانـه از روز اولم چوب اعتمادم رو نخوردم؛ فقط تیکه تیکش کردم و ریختم تو این پیت حلبی که تا شاید اینجا یکم گرم بشـه؛ ولی مگه خونـه بی دروپیکر رو مـیشـه گرمش کرد. من کـه تقصیری نداشتم. بد کردم رات دادم که تا توهم بشینی پای همـین آتیشی کـه هیزمش تو بودی و لحظه لحظه اعتمادم. گرمت شد؟ دستات جون گرفت. بلند شو برو عزیزم. نگرانی؟ نگران چی؟ من کوه نبودم کـه بهم تکیـه کنی. من ته تهش یک درخت بی برگم تو سکوت دریـا. سکوت گاهی بغض خطرناکه یـه غواص درون عمق 200 متریـه اقیـانوسه کـه فقط حتما قورتش داد؛ چراکه قرار نیست این فریـاد گوشی رو کر کنـه. من حتما بگردم دنبال یک کاغذ سفید، حرفام روبری، بعد همون عطری کـه تو دوست داری رو ب بهش و بزارمش داخل پاک نامـه؛ آخرشم بدم بـه یـه بچه کوچولو و بگم برو اینو بده بـه اون خانمـی کـه روی صندلی تنـها نشسته و به ساعتش زل زده. اصلا به منظور چی وقتی قراره منو ببینی ساعت دستت مـیکنی. اصلا مگه مـهمـه کـه زمان چطوری مـی‌خواد از ما انتقام بگیره. اصلا مگه مـهمـه کـه من فقط یک وسیلم به منظور پر لحظه‌های تنـهاییت. شاید هیچ وقت نباید بـه عقربه‌های #ساعت زل مـی‌زدم. شاید یکی نباید این وسط کوتاه بیـاد. شاید من حتما برم. شاید اون حتما بیـاد. شاید شما حتما شما بشید. شاید من حتما من بشم. اصلا چه معنی داره تو و اون ما بشید. اصلا چه معنی داره من بشم اون، اون بشـه من. #مـیفهمـی کـه چی مـیگم؟
#شـهاب_دارابیـان

Read more

Media Removed

✍️ سلام
یـارو دکتر خوشتیپه گفته بـه هر کی مـیرسم نگم سلام...ولی من مـیگم بـه شما..شما کـه هر کی نیستی...سلام!
جات خالی..پریشب باد زد برگ درخت پیر رو ریخت تو حیـاط آسایشگاه
یـهو دیدم همـه جا شد برگای چروک زرد و نارنجی..
خسته ی خسته
فهمـیدم پاییز شده..پاییز یـهو مـیاد
مـیدونی که؟
وقتی مـیاد کـه بدونی بهارت ... ✍️
سلام
یـارو دکتر خوشتیپه گفته بـه هر کی مـیرسم نگم سلام...ولی من مـیگم بـه شما..شما کـه هر کی نیستی...سلام!
جات خالی..پریشب باد زد برگ درخت پیر رو ریخت تو حیـاط آسایشگاه
یـهو دیدم همـه جا شد برگای چروک زرد و نارنجی..
خسته ی خسته
فهمـیدم پاییز شده..پاییز یـهو مـیاد
مـیدونی که؟
وقتی مـیاد کـه بدونی بهارت رفته واسه همـیشـه
گفته بودم برات..این روزا خوبم..
یعنی از وقتی فراموشت کردم خوبم
صبح که تا شب بـه دیوار نگاه مـیکنم بـه همـه چی فکر مـیکنم غیر تو..
شبام قرص آبی مو مـیخورم..خوابم نمـیبره که
راه مـیرم تو حیـاط..با دو که تا مورچه رفیق شدیم
تا صبح با هم مـیگردیم دور حوض خالی ساکت ساکت..
حوض خالیـه عینـه قبره
آدم دوس داره بره بخوابه توش
ولی یـادمون مـیاد هیشکی نیس بالا قبرمون گل بذاره
مـیگی ولش کن نصفه شبی...چهار شب پیشا رفتیم با پرستار قشنگه حرف زدیم نمره خونـه شما رو دادیم گرفت
 یـه دله سیر صداتو گوش کردیم...صدات رو پیغام گیر عینـه قدیما مـهربونـه..همونجوری کـه مـیگفتی انقدر منو نخندون دیوونـه..
یـادته؟
یـادت رفته از بس نبودی..
عکساتو دیدم دلبر 
با یـارو جدیده
 تو سیفید پوشیده بودی اون سیـاه..
چه بـه هم مـیاین..
چقدرم قشنگ خندیده بودی براش
یـه جوری نگاش کرده بودی کـه انگار اون تو باشـه و تو من..
همون شکلی کـه دوست داشتی همـیشـه..
قشنگه دوستش دارم
یعنی هر کی رو کـه تو دوست داری منم دوست دارم
این نامـه آخرمـه واسه تو
باس جمع کنیم بریم از این آسایشگاه..
دکتر گفته روزا مـیتونی بری کار کنی شبا بیـای همـینجا بخوابی..
خیلی بهترم
توام دیگه نترس
من نمـیام داد ب سرت
نمـیامم دورت بگردم
نمـیام اونقدر بخندونمت کـه ضعف کنی
نمـیام بشینم بغل دستت تو ماشین سر هر پیچ ماکنم
نمـیام برات شعر بخونم شبا
نمـیام اونقدر بگم مـیشـه دلبرونـه بنگری کـه کلافه شی
نمـیام بمونم کنارت و شب که تا صبح نگات کنم، بس کـه ماهی وقتی کـه خوابی
نـه..مـیرم گم و گور مـیشم ته نیمـه های شب
جدیده از من بهتره..مـیدونم ..دیدم تو عکسا
ببخش اگه نبودم اونی کـه مـیخواستی
دوست داشتم باشم بلد نبودم.
تو ام دیگه فکر من نباش غصه نخور
نیـا مـیله های آسایشگاه یواشکی نیگام کن
خوبم..خیـال کن یـه دیوونـه شب خوابید تو حوض خالی مورچه ها خاک ریختن روش
کلاغ واسش مرثیـه مـیخوند
برف اومد...همـه یـادشون رفته منو..تو ام بخند و بگذر و فراموش کن کـه دنیـا محله گذره..
حالا کـه تموم شده بذار این خطه آخر نامـه بگم برات...مـی ارزید..اون روزا بـه این شبا مـی ارزید...گفتم کـه بدونی پشیمون نیستم...فقط دیگه نیستم..
خستم..
مـیخوام چهار که تا پائيز بخوابم.
همـه مـیگن آبروم رفته
منم مـیخندم و مـیگم همـین آبرو..
خداحافظ.
#راديو_چهرازى

Read more

Advertisement

خوشتون اومد عدد ۱ رو کامنت کنید باقلوا_ترکی بچه ها نکات کپشن رو بخونین حتماااا مواد لازم : دانلود آهنگ مخصوص رقص انارکی الی آخ مخ مغز گردو مغز آجیل(شامل پسته،بادوم و ...) پودر پسته پودر هل آب یک لیوان شکر یک لیوان(این مقدار شکر بسته بـه ذائقه شما مـیتونـه کم و زیـاد بشـه اما به منظور شـهد غلیظ تر ۲ لیوان شکر بهتره) گلاب نصف لیوان پودر ... خوشتون اومد عدد ۱ رو کامنت کنید 😘
باقلوا_ترکی
بچه ها نکات کپشن رو بخونین حتماااا
مواد لازم :
مغز گردو
مغز آجیل(شامل پسته،بادوم و ...)
پودر پسته
پودر هل
آب یک لیوان
شکر یک لیوان(این مقدار شکر بسته بـه ذائقه شما مـیتونـه کم و زیـاد بشـه اما به منظور شـهد غلیظ تر ۲ لیوان شکر بهتره)
گلاب نصف لیوان
پودر قند نصف لیوان(در صورت تمایل)
زعفران آب زده غلیظ
۱۰۰ گرم کره
یک قاشق غذا خوری عسل
خمـیر یوفکا مخصوص باقلوا(دقت کنین حتما حتما مخصوص باقلوا باشـه)
طرز تهیـه :
اول از همـه مغز گردو ها و مغز آجیل رو نیم کوب مـیکنیم با گوشت کوب،بعد با هم مخلوط مـیکنیم و پودر پسته و پودر هل و پودر دارچین رو هم بهش اضافه مـیکنیم و باز مخلوط مـیکنیم و کاسه رو مـیزاریم کنار،
مـیریم سراغ شـهد ، آب و گلاب و شکر و پودر قند و زعفران رو داخل قابلمـه ترکیب مـیکنیم و مـیزاریم رو شعله که تا یکم جوش ریز برنـه بعد از روی گاز وردارین که تا حسابی خنک بشـه(نکته کـه شـهد حتما حتما خنک باشـه)
حالا کره رو نیمـه ذوب مـیکنیم.
با فرچه مـیزنین توی کره و کف و دیواره ی قالبی رو کهباقلوا مـیخواین بپزین رو حسابی چرب مـیکنین و ۷ الی ۸ لایـه از خمـیر یوفکا رو مـیزارین و دوباره روشو کره مـیمالین و بازم دوباره خمـیر و بعد از ۲ طبقه مواد مغزی رو پهن مـیکنیم و دوباره لایـه ی خمـیر و کره مالی که تا بالا (هرچقد لایـه دوس دارین بزارین ، من توی ۲ طبقه مواد مغزی ریختم ، شما مـیتونین فقط درون طبقه وسط بریزین، درون کل من ۵ طبقه خمـیر گذاشتم)
حالا با چاقو بـه سایز دلخواه برش بزنین
فر رو از قبل ۱۰ دقیقه گرم کنین و به مدت ۱۵ دقیقه با درجه دمای ۱۸۰ بزارین بپزه(من توی این فاصله کـه گذاشتم روش طلایی شد)برای شما اگه طلایی نشد مـیتونین گریل هم کنین کمـی.
وقتی پخت ، شـهدمون هم سرد شده حسابی کـه از شـهد روی مواد مـیریزیم و‌چند دقیقه مـیمونیم که تا شـهد بـه همـه جای مواد برسه.
❌موقعه ی استفاده از خمـیر ها روشو پارچه بکشین کـه توی فضای آزاد زود خشک مـیشـه.
Masi_lifestyl

Read more

#باقلوا_ترکی بچه ها نکات کپشن رو بخونین حتماااا مواد لازم : مغز گردو مغز آجیل(شامل پسته،بادوم و ...) پودر پسته پودر هل آب یک لیوان شکر یک لیوان(این مقدار شکر بسته بـه ذائقه شما مـیتونـه کم و زیـاد بشـه اما به منظور شـهد غلیظ تر ۲ لیوان شکر بهتره) گلاب نصف لیوان پودر قند نصف لیوان(در صورت تمایل) زعفران ... #باقلوا_ترکی
بچه ها نکات کپشن رو بخونین حتماااا
مواد لازم :
مغز گردو
مغز آجیل(شامل پسته،بادوم و ...)
پودر پسته
پودر هل
آب یک لیوان
شکر یک لیوان(این مقدار شکر بسته بـه ذائقه شما مـیتونـه کم و زیـاد بشـه اما به منظور شـهد غلیظ تر ۲ لیوان شکر بهتره)
گلاب نصف لیوان
پودر قند نصف لیوان(در صورت تمایل)
زعفران آب زده غلیظ
۱۰۰ گرم کره
یک قاشق غذا خوری عسل
خمـیر یوفکا مخصوص باقلوا(دقت کنین حتما حتما مخصوص باقلوا باشـه)
طرز تهیـه :
اول از همـه مغز گردو ها و مغز آجیل رو نیم کوب مـیکنیم با گوشت کوب،بعد با هم مخلوط مـیکنیم و پودر پسته و پودر هل و پودر دارچین رو هم بهش اضافه مـیکنیم و باز مخلوط مـیکنیم و کاسه رو مـیزاریم کنار،
مـیریم سراغ شـهد ، آب و گلاب و شکر و پودر قند و زعفران رو داخل قابلمـه ترکیب مـیکنیم و مـیزاریم رو شعله که تا یکم جوش ریز برنـه بعد از روی گاز وردارین که تا حسابی خنک بشـه(نکته کـه شـهد حتما حتما خنک باشـه)
حالا کره رو نیمـه ذوب مـیکنیم.
با فرچه مـیزنین توی کره و کف و دیواره ی قالبی رو کهباقلوا مـیخواین بپزین رو حسابی چرب مـیکنین و ۷ الی ۸ لایـه از خمـیر یوفکا رو مـیزارین و دوباره روشو کره مـیمالین و بازم دوباره خمـیر و بعد از ۲ طبقه مواد مغزی رو پهن مـیکنیم و دوباره لایـه ی خمـیر و کره مالی که تا بالا (هرچقد لایـه دوس دارین بزارین ، من توی ۲ طبقه مواد مغزی ریختم ، شما مـیتونین فقط درون طبقه وسط بریزین، درون کل من ۵ طبقه خمـیر گذاشتم)
حالا با چاقو بـه سایز دلخواه برش بزنین
فر رو از قبل ۱۰ دقیقه گرم کنین و به مدت ۱۵ دقیقه با درجه دمای ۱۸۰ بزارین بپزه(من توی این فاصله کـه گذاشتم روش طلایی شد)برای شما اگه طلایی نشد مـیتونین گریل هم کنین کمـی.
وقتی پخت ، شـهدمون هم سرد شده حسابی کـه از شـهد روی مواد مـیریزیم و‌چند دقیقه مـیمونیم که تا شـهد بـه همـه جای مواد برسه.
❌موقعه ی استفاده از خمـیر ها روشو پارچه بکشین کـه توی فضای آزاد زود خشک مـیشـه.
از گالری دوست عزیزمون
@masi_lifestyle

Read more

Media Removed

از هرچه بگذریم سخن سفر یزد خوش تر هست از کجااا شروع کنیم؟🤔 فکنم بهتره به منظور طولانی نشدن عریضه پست جاهای دیدنی رو از پست جاهای خی جدا کنیم این پست به منظور جاهای دیدنیـه اول بگم کـه من دومـین بار بود کـه مـی رفتم یزد یـه سری جاهارو این بار فرصت نشد بریم ولی من اونارم مـیگم براتون جونم بگه کـه لطفا قبل از ... از هرچه بگذریم سخن سفر یزد خوش تر هست 😜
از کجااا شروع کنیم؟🤔
فکنم بهتره به منظور طولانی نشدن عریضه پست جاهای دیدنی رو از پست جاهای خی جدا کنیم 😆
این پست به منظور جاهای دیدنیـه 😁
اول بگم کـه من دومـین بار بود کـه مـی رفتم یزد یـه سری جاهارو این بار فرصت نشد بریم ولی من اونارم مـیگم براتون 😁
جونم بگه کـه لطفا قبل از سفر هتل یـا اقامتگاه خود را رزرو کنید ویـا مطمئن بشید از جایی کـه مـیخواید برید و بمونید که تا مثل ما نمونید رو هوا😆 بلخره همـه مثل ما خوش شانس نیستن کـه دوست یزدی داشته باشن😎 این از این 😁
بعدم کـه حواستون باشـه راحت ترین کتونی خود را بـه پا کنید چون قراره کلی راه برید 👟 تو دل بافت تاریخی شـهر 😍 کلی از جاهای دیدنی همون جاس مثل زندان اسکندر ، خانـه ی لاری ها ، کافی شاپای بامزه و ....😍
دوتا دیگه هاز جاهایی کـه حتما حتما برید مسجد جامع یزده کـه همـین جاییـه کـه این عکسرو گرفتیم و اون کاشی آبی خوشگلا کـه تو عکسای قبل دیدید و سوال کرده بودید کـه کجاس و مـیدان مـیر چخماق کـه اونم خیلی خوشگله و این دوتا تقریبا نزدیک همن و اگر کتونی خوبتون پاتونـه مـیتونید پیـاده برید 😁 فقط بـه نظرم مـیر چقماقو اگر شب برید جالب تره چون چراغاشو روشن مـی کنن توی شب و نمای جالبی داره اون موقه 😍 (در اعماق پیج عاز شبشو گذاشته بودم)
دیگههه آها دخمـه ی زرتشتیـان هم برید و حتما سرچ کنید تو گوگل و بخونید دربارش خیلی عجیب و جالبه👌
جای دیگه ای کـه حتما حتما حتما برید باغ دولت آباده کـه وسطش یـه عمارت خوشگل داره با شیشـه های رنگی و تراسای بامزه کـه مـیتونید کلییییعکسای خوب بگیرید 😍
درباره ی رستوران ها بگم براتون کـه ما بـه پیشنـهاد دوستای یزدی رفتیم ناهار رستوران کهن کاشانـه کـه تو همون بافت قدیمـی بود .محیطش خیلییی خیلییی دنج و خوشگل بود ولی غذاش متوسط و خیلی معمولی بود و کلا من اون چایی بعد ناهارشو کـه مـیتونستی روی تختای کنار حوض بشینی و نوش جان کنی ،به کل ناهار و غذاهاش ترجیح مـیدادم 😊
من سری قبل رستوران مشیرالممالک رفته بودم کـه عالی بود ولی این بار کـه رفتیم گفتن رزروی هست و جا نداشتن 😐 آها مشیر الممالک همـینطوری هم مـیتونید برید به منظور بازدید کـه اونم خیلییی خوشگله برید برید حتما
ای بابا چه طولانی شد 🙄
حالا همـینارو داشته باشید که تا بعدااا بگم بقیـه چیزارم 😁
آقا الان متوجه شدم اگه قرار باشـه همـه ی اون رستوران ها و جاهای دیدنی کـه بچه ها معرفی رو بنویسم یـه ۱۰ که تا پست مـیشـه🤔مـیخواین یـه دستی بگیرین خودتون این زیر دوباره بنویسید که تا هر مـیخواد استفاده کنـه بـه کامنتا مراجعه کنـه؟🤔ببخشیدااا ولی دیگه همتون مـیدونید من خستم🙄

Read more

Media Removed

. اکبر اکبر اکبر این چه داغی بود روی دل ما گذاشتی؟ کلی برنامـه داشتیم، کلی کار داشتیم، قرار بود تو رکابت خیلی کارای رو زمـین مونده رو تموم کنیم قرار بود بجنگیم توام فرماندمون باشی دیشب خواستم برات بنویسم، نتونستم الانم نمـیدونم حتما چی بگم از کجا بگم از این بگم کـه تو ما رو بزرگ کردی و وقتی هنوز ریش ... .
اکبر اکبر اکبر
این چه داغی بود روی دل ما گذاشتی؟
کلی برنامـه داشتیم، کلی کار داشتیم، قرار بود تو رکابت خیلی کارای رو زمـین مونده رو تموم کنیم
قرار بود بجنگیم توام فرماندمون باشی
دیشب خواستم برات بنویسم، نتونستم
الانم نمـیدونم حتما چی بگم از کجا بگم
از این بگم کـه تو ما رو بزرگ کردی و وقتی هنوز ریش تو صورتمون درنیومده بود بهمون مـیدون دادی؟
از گروه 5 نفره ده سال پیشمون بگم کـه تو دوران فرماندهیت، همـیشـه باهات بودیم و توام همـه چیو بـه ما مـیسپردی یـا از گروه تلگرامـی خصوصی تری بگم کـه بعد از پایـان مسئولیتت درست کردیم با همون بچه ها و گفتیم هنوزم تو بزرگ مایی
از تواضعت بگم کـه بزرگ و کوچیک بهت مـیگفتن اکبر یـا از چهره غلط انداز و موی بور و سفیدت کـه خیلیـا فکر مـی و مـیکنن سن و سالت بالاست و از بچه های جبهه و جنگی
از وقتی بگم کـه من 17 -18 ساله رو عضو شورا کردی و تو جلساتی کـه اون همـه بزرگتربودن بهم مـیگفتی تو حتما تحلیل سیـاسی بگی و بهم جسارت دادی یـا از نشریـه هایی کـه با حمایتت چاپ مـیکردم و کلی هم برات دردسر مـیشد
از وقتایی کـه باهات بحثمون مـیشد و با قهر مـی رفتیم بگم یـا از اینکه اونی کـه آخرش کوتاه مـیومد و ودل ما رو بـه دست مـی آورد خودت بودی
از اولین باری کـه تو ما رو زیـارت کهف الشـهدا بردی بگم یـا از روایتگری هات تو مناطق عملیـاتی کـه همـه فکر مـی هم رزم شـهدا بودی و بهت مـیگفتن سردار
از دل و جراتت بگم کـه نارنجک چارشنبه سوری رو بخاطر اینکه تو صورت یـه بنده خدایی نخوره با دستت گرفتی و سه که تا انگشتتو از دست دادی یـا از جانبازی هات بخاطر امر بـه معروف و نـهی از منکر
از عاشورای 88 بگم کـه ترک موتورت تو خیـابون نواب بودیم و یـه عده سنگ بـه دست مـیومدن سمت ما و من هرچی مـیگفتم برو، تو با اون سر نترست نرفتی و سنگ بارون شدیم
از قدیما بگم کـه هر چند وقت یـه بار یـه شـهید از معراج مـیاوردی مسجد و تا صبح برنامـه مـیگرفتیم یـا از حسینیـه ای کـه تو خونت ساختی و اسمشو گذاشتی "منتظران شـهادت" و انتظارت بـه سر رسید
از سفره افطاری سالانـه ات تو معراج شـهدا بگم کـه امسال آخریش بود یـا دوندگی ها و سازندگی هات تو مناطق عملیـاتی جنوب و غرب کـه تو این چندین ساله یـه نوروز هم خونتون نبودی
از بودجه های مـیلیـاردی کـه زیر دستت بود بگم یـا از پژوی چهارصد و پنج قدیمـیت کـه آخرشم قتلگاهت شد
از مراسم خیمـه سوزی ظهر عاشورای مسجد بگم کـه 20 سال پیش خودت راهش انداختی و تو این سال های اخیر هم با همـه مشغله هات و دور شدنت از محل نمـیذاشتی تعطیل شـه یـا از حرص و جوش خوردنت به منظور اینکه نذاری دهه محرم چراغ مسجد خاموش بشـه
بقيش تو كامنت اول...

Read more

Advertisement

Media Removed

#ezsuggestion . دلم تنگ شده راستش خیلی خیلی به منظور عکاسی، سفر، دوستای جدید، و اتفاقای هیجان انگیز، واسه رنگا، واسه آبی و زرد و نارنجی و سفید، واسه چیزایی کـه قبلا مثل آب خوردن بود الان بـه همون راحتی نیست، یوقتایی، یـه بهونـه هایی لازمـه که تا بشـه یـه گریزی زد، بـه اون روزا، حتی مرور خاطراتشونم غنیمته تو این ... #ezsuggestion
.
دلم تنگ شده راستش خیلی خیلی به منظور عکاسی، سفر، دوستای جدید، و اتفاقای هیجان انگیز، واسه رنگا، واسه آبی و زرد و نارنجی و سفید، واسه چیزایی کـه قبلا مثل آب خوردن بود الان بـه همون راحتی نیست، یوقتایی، یـه بهونـه هایی لازمـه که تا بشـه یـه گریزی زد، بـه اون روزا، حتی مرور خاطراتشونم غنیمته تو این روزای خاکستری!
مرسی از بامـیلو کـه عکاسی براش بهونـه ای شد به منظور مرور این خاطرات!
.
دوستان بامـیلو یکی از خفن ترین مسابقه هایی کـه تا الان دیدیمو برگزار کرده، ( #جدی ) کـه من خودمم مشتاق شدم کهشرکت کنم:
"یک سال زندکی رایگان!" 1 که تا 20 شـهریور
- اپلیکیشن بامـیلو رو دانلود کن
- هر چیزی نیـاز داری رو پیدا کن و به راحتی خرید کن
- با هر خرید امتیـاز بگیر و یک سال زندگی رایگان برنده شو

با شرکت تو این جشنواره 20 نفر شانس برنده شدن جوایز زیر بـه مدت یک سال خواهند داشت:
- رفت و آمد رایگان: 2.4 مـیلیون تومان شارژ هدیـه از طرف اسنپ به منظور یک سال
- غذای رایگان: 3.6 مـیلیون تومان شارژ هدیـه از طرف اسنپ فود به منظور یک سال
- سفر رایگان: 2 مـیلیون تومان هدیـه به منظور تدارک یک سفر جذاب از طرف اسنپ تریپ
- مکالمـه و اینترنت رایگان: پکیج یک سال مکالمـه و اینترنت رایگان از طرف ایرانسل
- خرید رایگان: 6 مـیلیون تومان کد هدیـه بامـیلو به منظور یک سال
- خدمات رایگان: 1.8 مـیلیون تومان شارژ هدیـه به منظور یک سال خدمات آنلاین از طرق کبال • جوایز و شارژهای هدیـه بـه صورت ماهیـانـه به منظور برنده های خوش شانس ارسال مـی شود.
نحوهب امتیـاز:
دانلود اپلیکیشن بامـیلو : 1 امتیـاز
هر 50 هزار تومان خرید از اپلیکیشن بامـیلو : 5 امتیـاز
#یک_سال_زندگی_رایگان
#بامـیلو
@bamilocom

Read more

Media Removed

... هیچ وقت زود قضاوت نکنین، و اینکه هیچ وقت زود نا امـید نشین..لابد الان مـی گین چه ربطی داره بـه عکس؟ اما خیلی ربط داره و اینکه یـه خاطره خیلی قشنگ کـه واسه من همـیشـه مـی مونـه... هفته پیش کـه با دوستم رفتیم رشت روز اول کـه داشتیم بر مـی گشتیم خونـه از عکاسی خیلی اتفاقی تو ماشین بودم پنجره یـه کافه خیلی قشنگ تو طبقه ... ...
هیچ وقت زود قضاوت نکنین، و اینکه هیچ وقت زود نا امـید نشین..لابد الان مـی گین چه ربطی داره بـه عکس؟ اما خیلی ربط داره و اینکه یـه خاطره خیلی قشنگ کـه واسه من همـیشـه مـی مونـه... هفته پیش کـه با دوستم رفتیم رشت روز اول کـه داشتیم بر مـی گشتیم خونـه از عکاسی خیلی اتفاقی تو ماشین بودم پنجره یـه کافه خیلی قشنگ تو طبقه اول یـه ساختمون قدیمـی دیدم کـه به نظر خیلیقشنگ بود، معلوم بود کافه اش کلی داستان واسه خودش داره بـه دوستم آنیـا گفتم یـادت باشـه فردا حتما بریم...
خلاصه اینکه این یـادت باشـه فردا بریم هی مـی افتاد واسه فرداش...چون هر روز خیلی خسته مـی شدیم که تا شد روز اخر از خستگی داشتیم مـیمردیم اما گفتیم امروز دیگه حتما حتما بریم...
وقتی وارد ساختون شدیم و پله ها رو مـیرفتیم بالا کلی ذوق داشتیم منم مثل همـیشـه گفتم حتما عبگیرم، دو سه که تا عگرفته بودم کـه یـه اقایی اومد گفت خانوم اینجا عکاسی ممنوعه...منم گفتم چندتا همش کـه گفتن نمـی شـه...اصن وا رفتیم، حالمون انقدر گرفته شده بود کـه اصن نمـی خواستیم بریم بالا تو کافه مونده بودیم چی کار کنیم، گفتم ما کـه اومدیم بیـا بریم، من باهاشون حرف مـی ازشون اجازه مـی گیرم...
وقتی رفتیم تو، توی کافه اقدر قشنگ بود کـه با خودم گفتم اگه نذارن عبگیرم کـه من دق مـی کنم از غصه
با یـه حس بد نشسته بودیم کـه منو رو اوردن، ما انتخاب کردیم بعدش کـه خواستیم سفارش بدم گفتم مـی شـه من با اون اقا کـه صاحب اینجاس دوباره صحبت کنم مـی شـه بگین بیـان لطفا چون من مـی خوام از اینجا عکاسی کنم
اون اقایی کـه داشتن سفارش مـی گرفتن گفت خودم مـی پرسم ازشون، گفتم نـه اگه بشـه مـی خوام خودم حتما باهاشون صحبت کنم...
اون اقا اومد قبل از اینکه من بخوام چیزی بگم خودشون گفتن ببخشید من امروز روز خیلی بدی داشتم و برام تعریف چی شده و معذرت خواهی منم معذرت خواهی کردم گفتم ببخشید کـه اگه منم بدون اجازه مـی خواستم عکاسی کنم، منم نمـی دونستم نمـی شـه عکاسی کرد...
بیشتر از این کش نمـی دم اما اون اقا خیلی مـهربون بود و اجازه داد من از همـه جای کافه عکاسی کنم...انقدر عگرفتم کـه نگم براتون
اون کافه بـه شدت زیبا بود و معلوم بود هر ظرف و چیزی کـه توی اون کافه هست یـه داستان طولانی واسه خودش داره ، و سفارش ما خیلی خوشمزه بود واقعا و اون اقا بـه شدت مـهربون بود...
مطمئنم هر دفعه برم رشت مـیرم اون کافه
اگه اون روز منم دوستم ناامـید مـی شدیم و بالا نم رفتیم یـا اون اقا رو قضاوت مـی کردیم نـه با اون اقا اشنا مـی شدیم نا اون کافه خیلی خیل قشنگ و مـیدیدم
به شدت پیشنـهاد مـی کنم اگه رشت هستین یـا مـیخواین برین حتما بـه این کافه برین

Read more

Advertisement

Media Removed

سلام عزیزای دل تعطیلات خیلی خوبی رو پشت سر گذاشتیم هم عید فطر و هم پیروزی تیم فوتبال و هم والیبال و ... الهی مردم ما همـیشـه شاد باشن. . . که تا حالا شده از صبح که تا هفت شب بیرون باشید و شام هم مـهمون داشته باشید و وقتی خونـه برسید تمام کارا انجام شده باشـه؟ حتی دسر و سالاد و ... واقعا اگه بدونین چقدر خودم ... سلام عزیزای دل ❤
تعطیلات خیلی خوبی رو پشت سر گذاشتیم هم عید فطر و هم پیروزی تیم فوتبال و هم والیبال و ... الهی مردم ما همـیشـه شاد باشن. ❤
.
.
تا حالا شده از صبح که تا هفت شب بیرون باشید و شام هم مـهمون داشته باشید و وقتی خونـه برسید تمام کارا انجام شده باشـه؟ 😍😏
حتی دسر و سالاد و ...😳
واقعا اگه بدونین چقدر خودم خوشحال شدم و به خودم افتخار کردم.
یعنی عشق تمام وجود❤. عاشق این درکشم 😍
غذایی هم تدارک دیده بود کـه من تاحالا درست نکرده بودم.😂بقدری خوشمزه بود کـه نگو و نپرس.
اینقدر خودم و مـهمونام راضی بودیم گفتم باهاتون بـه اشتراک بزارم.😍
مرغ پروانـه ای و زرشک پلو و مـیرزا قاسمـی و دسر قهوه 😍
.
دستورش رو هم ازش خواستم بنویسه که تا باهاتون بـه اشتراک بذارم 👇
.
.
سلام وقتتون بخیر 💜
برای درست چیکن باترفلای و یـا همون مرغ پروانـه ای نیـاز داریم بـه مرغ درسته با پوست ، حالا یـا جوجه باشـه یـا مرغ فرقی نمـیکنـه اما جوجه خوشمزه تره .
قسمت پشت مرغ کـه ستون فقراتش هست و به گردنش متصل هست رو با چاقو و یـا قیچی جدا مـیکنیم ( البته به منظور من چون اولین بار بود کـه با مرغِ درسته مواجه شدم یکم سخت بود ولی شماها حتما راحت انجامش مـیدید . اگه توضیحات واضح نبود توی یوتیوب طریقه ی بُرش رو با سرچ : butterfly chicken مـیتونید پیدا کنید 🙈 ) بعد از این کـه اون قسمت جدا شد با فشار بـه جناغ مرغ ش رو مـیشم که تا پهن بشـه و رون هاشم مـیاریم بـه قسمت جلویی .
یک ترکیبی از این مواد درست مـیکنیم : زعفران دم شده ، آب لیمو ترش ، رنده پوست لیمو ترش ، سیر رنده شده ،پاپریکا ، آویشن ، پودر پیـاز ، پودر تخم گشنیز ، پودر فلفل قرمز ، مقدار کمـی نعناع خشک و کمـی هم زنجبیل ، نمک و فلفل سیـاه و .....
هم روی پوست مرغ از این ترکیب مـیمالیم و هم زیر پوستش . بـه راحتی پوستش رو مـیتونید با انگشت بزنید بالا و مواد رو بمالید بـه زیر پوست مرغ . مـیتونید شکاف هایی روی مرغ ایجاد کنید و سیر و رزماری و ...‌فرو کنید . دو سه که تا پیـاز و یک فلفل دلمـه هم خرد کردم و مرغ ادویـه ای رو تاز و فلفل دلمـه ای خوابوندم و شش هفت ساعت گذاشتم توی یخچال .
من توی تابه سرخشون کردم . اول اون طرفی کـه پوست داشت ( قسمت ) رو توی تابه گذاشتم و زیرشم روغن ریختم. تمام مواد پیـاز و فلفل دلمـه رو هم ریختم توی تابه . بعد از گذشت چند دقیقه آب مـیندازه و مرغ توی آب و روغن هم مـیپزه و هم سرخ مـیشـه . به منظور برگردوندنشم از دو که تا کفگیر کمک مـیگیریم و به راحتی برمـیگردونیم که تا طرف دیگه ش هم سرخ بشـه .
از مراحلش چند که تا عموجوده کـه مـیدم توی استوری براتون بذاره ❤

Read more

Media Removed

. @bread.page . از پیج @golemaryamit . . .Shami Ghilani: Le polpette preparate secondo la ricetta Ghilanese(zona di mar caspio) carne trittata, cipolla, prezzemolo in un sugo goloso di pomodori e melograno شامـی گیلانی: شاید بدون اغراق گیلانی ها و ایتالیـایی ها نقاط مشترک زیـادی ... .
@bread.page
.
از پیج
@golemaryamit
.
.
.Shami Ghilani: Le polpette preparate secondo la ricetta Ghilanese(zona di mar caspio) carne trittata, cipolla, prezzemolo in un sugo goloso di pomodori e melograno😉
شامـی گیلانی:
شاید بدون اغراق گیلانی ها و ایتالیـایی ها نقاط مشترک زیـادی درون طرز تهیـه غذاها دارن!
در گیلان اصولا مردم از غذای خشک فراری اند درون ایتالیـا هم بـه همچنین!
بانوی گیلانی وقتی کتلت درست مـیکنـه ظرف کتلت رو نمـیذاره کنار همون تو رب انار و گوجه و سرخ مـی کنـه و با کمـی آب یـه سس ملس خوشمزه از آب درون مـیاره و دوباره کتلت ها روشناور مـی کنـه کـه همراه برنج کته ای نرم یـه ترکیب عالی و بی نظیره!
یـه وقتایی غذای روز ماهی یـا کولی هست اینجور غذاها خچون با حرارت کم و روغن زیـاد کاملا برشته و ترد مـیشن! درون اینجور موارد زیتون پرورده، سیرترشی، خیـار محلی و ترب سفید چاره کار مـیشن!
خوشمزه های گیلانی رو کمابیش همگی مـی شناسید از مـیرزا قاسمـی و باقالی خورش که تا واویشکا و فسنجون و مرغ ترش و... اگه دقت کنید کمتر غذای گیلانی هست کـه خشک باشـه یـا مخلفات نداشته باشـه!
شامـی گیلانی ورژن های مختلف داره اما چیزی کـه من درون فامـیل و خانواده دیدم این شکلی بوده کـه تقریبا پایـه اصلی همون کوفته ریزه هست در قدیم گوشت رو توی خونـه ساتوری مـی د امروزه گوشت چرخ کرده آماده همـه جا هست! بعد گوشت با جعفری تازه و پیـاز آب گرفته مزه دار مـیشـه اینو بگم کـه آرد نداره! بـه جاش بعضیـا یکی دو دونـه تخم مرغ به منظور چسبناک شدنش اضافه مـی کنن به منظور ادویـه نمک و فلفل قرمز و سیـاه و سماق هست ! درون نوع اصیل شامـی ها درون روغن زیتون بکر تفت داده مـیشن و بعد با پامودور یـا همون‌گوجه و رب انار یـه سس درست مـی کنند و شامـی ها رومـیپزن 😋
این شامـی درون ماه رمضان مـهمان سفره های سحر و افطار اغلب گیلانی هاست.

پ.ن. مـی دونستید کـه سماق نقش اسید رو داره و به آزاد ‌ عطر جعفری و مزه دار شدن گوشت کمک مـی کنـه!؟
پ.ن.۲. به منظور ما دور از وطن ها هیچ نوستالژی شیرین تر از پیچیدن‌عطر خوش غذاهای خودی توی خونـه نیست😉 . .
#شامـی_آشپزی_شما
#شامـی_گیلانی_آشپزی_شما . .
.لینک کانال تلگرام👇👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAAEDStHv6b1WSuJs0ow
.
👇👇👇👇
@bread.page
@ashpazi_shoma

Tag photo: #ashpazi_shoma

#insiran #persianfood #persiandessert #persian_foods #persianshot #persianstyle #persiancuisine #persiagram #instapic #insta_persia #insiranian

Read more

Media Removed

قرار گذاشتیم راجع بـه سه گانـه ی بیفور صحبت کنیم. اگر هنوز ندیدید، این پست رو نخونید یـه وقت چیزی اسپویل نشـه این وسط. از اونجایی کـه من معتقدم Spoilers go to hell اگه بشـه کـه من رو بـه جهنم نفرستید 🤭 . ️ . خب این سه گانـه درون مورد رابطه است. رابطه بین دو نفر کـه به عشق و باقی ماجراها منتهی مـیشـه. هر قسمت با فاصله ... قرار گذاشتیم راجع بـه سه گانـه ی بیفور صحبت کنیم. اگر هنوز ندیدید، این پست رو نخونید یـه وقت چیزی اسپویل نشـه این وسط. از اونجایی کـه من معتقدم
Spoilers go to hell
اگه بشـه کـه من رو بـه جهنم نفرستید 🤭
.
⚠️
.

خب این سه گانـه درون مورد رابطه است. رابطه بین دو نفر کـه به عشق و باقی ماجراها منتهی مـیشـه. هر قسمت با فاصله ی نـه ساله با قسمت قبلی ساخته شده و از اونجاییکه دو که تا بازیگر اصلی درون روند نوشتن فیلمنامـه با کارگردان همکاری د، بلوغ و رشد شخصیتی شون درون نوشتار فیلم تاثیر گذاشته. قرار نیست نقد فیلم کنیم. قراره از رابطه حرف بزنیم. بـه نظر من یکی از مـهم ترین فیلم هاییـه کـه در این مورد دیدم و هربار مـی بینم باز نکته ای برام داره. توی اولی، ریسکی کـه برای شروع یـه رابطه مـی پذیریم( ریسک راه یـه ادم جدید بـه دنیـای خودمون) درون تقاضای جسی و پذیرفتن سلین نـهفته. تمرکز فیلم بر دیـالوگ محور بودن رابطه مثل یـه کلاس درسه. سلین و جسی هر دو شنونده های خوبی هم هستند و برای همـین دیـالوگ ها خیلی تاثیرگذار پیش مـیره. راه رفتن شخصیت ها درون شـهر هم خودش نمادی از کشف و سیر درون رابطه است. ( ایجاد خاطره و ارتباط با شـهر درون هر سه فیلم هست و به نظر من یکی از ارکان اصلی یـه رابطه همـین کشف و شـهودهای مشترکه)
توی دومـی، شخصیت ها منطقی تر شدند. فیلم ساخته نشده کـه یک روال هپی اندینگ امریکایی بهمون بده. بالا و پایین یـه رابطهقشنگ بـه نمایش گذاشته شده. شکست ها، انتخاب های اشتباه، عصبانیت ها، دعواها، مـین ها و درمان از طریق حرف زدن .
من این فیلم ها رو چند بار دیدم و هنوز خواهم دید. بیشتر از همـه دومـی رو. شاید بـه دلیل اینکه درون پاریس همراه شخصیت ها راه مـیری و این کشف شـهر به منظور من یک عشق محسوب مـیشـه. خیلی حرف دارم راجع بـه فیلم بـه نظرم هر از گاهی ازش درون پست ها بگم بهتره. چون دیگه اینجا جا نمـیشـه
.
🌳
.

از اونجایی کـه مسج های فوق العاده ای درون مورد فیلم برام زده بودید، صحنـه رو مـی سپرم بـه شماها. از دریـافت هاتون بگید.

Read more

Media Removed

. دیروز یک پسربچه‌ای رفته بود پشت پیـانو روی سن نشسته و آماده بود به منظور اینکه جلوی جمع بگه بعد از یک ترم آموزش چی یـاد گرفته و چه کرده. نوجوونی خجالتی و تودار کـه هیچ آشنایی با موسیقی نداشت حالا بعد از سه ماه تونست برامون قطعه ساده‌ای بزنـه و نت‌ها رو از رو بخونـه و همچنین وزن و مـیزان قطعه رو بدونـه. شاید حدس ... .
دیروز یک پسربچه‌ای رفته بود پشت پیـانو روی سن نشسته و آماده بود به منظور اینکه جلوی جمع بگه بعد از یک ترم آموزش چی یـاد گرفته و چه کرده. نوجوونی خجالتی و تودار کـه هیچ آشنایی با موسیقی نداشت حالا بعد از سه ماه تونست برامون قطعه ساده‌ای بزنـه و نت‌ها رو از رو بخونـه و همچنین وزن و مـیزان قطعه رو بدونـه.
شاید حدس زده باشین ، ما بـه ترم دوم کارمون رسیدیم و به همـین زودی سه ماه گذشت. آرین هم اولین هنرجوی ما بود کـه حالا داشت بـه ترم دوم مـی‌رسید.
پس عجیب نبود کـه من این حال عجیب رو داشتم. درون پس گوش بـه آرین ، محو درون این احساس شده بودم کـه اولین قدم از رسالتی رو برداشتم کـه با ایمان پا درون راهش گذاشتم. با این امـید کـه بتونم خانواده‌ای از موسیقی به منظور خودم درست کنم، خانواده‌ای کـه سال‌ها بعدپر باشـه از نوجوون‌ها و جوون‌هایی کـه با هم بزرگ شدیم و باهم باهنر زندگی کردیم و دلیل زندگی هیچ نبود جز موسیقی!
این خیلی آرومم مـیکنـه و
دلم قرص مـیشـه مخصوصا وقتی مـی‌دونم این خونواده مادری مثل شبنم خواهد داشت. نزدیکی ما بـه حدی رسیده کـه بدون اینکه من حرفی ب داشت همون چیزی رو حس‌ مـی‌کرد کـه من درگیرش بودم و غرق درون همون دریـایی بود کـه من گرفتارش بودم.

Read more

Advertisement

Media Removed

. بخش اول از اونجایی کـه خیلی بیشتر از سه روز طول کشیده (بابت این تاخیر پیش اومده پوزش مـی طلبم:) حتما تا الان یـه لیست از چیزهایی کـه خوردید آماده کرده باشید. خوب نگاهش کنید،ببینید موارد زیربه چشم مـی خوره؟ . -مقدار "کم آب" نوشیده شده،که احتمالا "وسط غذا" بوده و برای فرو بردن لقمـه ای کـه "کامل ... .
بخش اول

از اونجایی کـه خیلی بیشتر از سه روز طول کشیده (بابت این تاخیر پیش اومده پوزش مـی طلبم:) حتما تا الان یـه لیست از چیزهایی کـه خوردید آماده کرده باشید.
خوب نگاهش کنید،ببینید موارد زیربه چشم مـی خوره؟
.
-مقدار "کم آب" نوشیده شده،که احتمالا "وسط غذا" بوده و برای فرو بردن لقمـه ای کـه "کامل جویده نشده" و "با عجله" مـی خواید فرو بدیدش.
-مقدار قابل چشم پوشیِ "مـیوه"،"سبزیجات" و "صیفیجات".سالای کـه احتمالا "آخر" غذا خورده شـه.
-تعداد "کم" وعده های غذایی و "سنگین" بودنشون.
-"دیر خوردن" آخرین وعده ی غذایی.
-"فاصله ی زیـاد" بین وعده ها.
-مقدار کم "لبنیـات"،"گوشت،مرغ،ماهی"،"حبوبات"،"تخم مرغ" و امثالهم.
.
هر چی اضافه وزنتون بیشتر باشـه این موارد توی یـادداشت هاتون پررنگ تر خواهد بود.
.
ازتون مـی خوام بـه مدت یک هفته این موارد رو رعایت کنید:
♣️اگه بـه طور عادی روزی مثلا دو لیوان آب مـی نوشید.برسونیدش بـه چهار یـا پنج لیوان و سعی کنید یک لیوانش قبل وعده های غذایی تون باشـه و یـه لیوان قبل از خواب.
♥️سرعت غذا خوردنتون رو کم تر کنید.بدن یک ربع که تا بیست دقیق بعد از اولین لقمـه تازه مـیاد ببینـه سیرید یـا نـه.یعنی چه یک بشقاب چه ده بشقاب غذا اگه قبل از این مدت زمان خورده بشـه احساس سیری نخواهید کرد(قطعا پر مـیشید ولی سیر نـه!).کلک هایی کـه من استفاده مـیکردم کـه وقت تلف کنم:
-با چنگال غذا خوردن،حتی ماست!
-با قاشق چای خوری غذا خوردن.
-با چاپ استیک(همـین چوب غذا خوری های کشورهای آسیـای شرقی) غذا خوردن.
هیچوقت هم قشق رو اماده نگه ندارید.به محض اینکه قاشق اول وارد دهانتون شد قاشق دوم رو آماده نکنید.صبر کنید لقمـه رو قورت بدید بعد.
خوشگل غذا و تقسیم بندیشم مـیتونـه کمک کننده باشـه.
خوب جویدنم کـه دیگه لازم بـه ذکر نیست دیگه.تا مـی تونید لقمـه رو تجزیـه کنید و ازش مزه استخراج کنید.
غدایی کـه چند ساعت به منظور پختش زحمت کشیده شده حداقل یک ربع به منظور خوردمش وقت بذارید دیگه!
♦️سعی کنید سالاد رو بـه وعده های غذاییتون اضافه کنید.اگه بدون سس از گلوتون پایین نمـیره مـی تونید سس رو با ماست ترکیب کنید یـا از حداقل مقدار ممکن استفاده کنید.سالاد با ابلیمو هم مـیتونـه خوش مزه باشـه؛یـا با سرکه و یـه قاشق روغن زیتون.به هر حال بـه نطر من بودنش خیلی بهتر از نبودنشـه و نکته ی مـهم اینکه بـه هیچ وجه سالادو نذارید آخر غذا.سالاد دسر نباشـه براتون.پیش غذا باشـه.اینطوری یـه حجم قابل توجهی از معدتون رو یـه غذای کم کالری اشغال مـی کنـه و فضای کم تری به منظور غذا های پر کالری تر مـیمونـه.

Read more

Media Removed

. اوووف چه پیـاز داغیعاشقشمورق بزنید ویدیوش بعدشـه #پیـاز_داغ عزیزان این دستور پیـاز داغ بیشتر به منظور تزیین غذاها مورد استفاده مـیباشد پست رو کـه مـیزارم خیلیـا مـیان مـیگن این جوری خاصیتش نمـیره عزیزم همـه روزه کـه پرخاصیتشو مـیخوری این روز رو هم کم خاصیتشو بخور اینـهمـه خاصیتو مـیخوای چکار پیـاز ... .
اوووف چه پیـاز داغی😍😍عاشقشم😍😍ورق بزنید ویدیوش بعدشـه😍
#پیـاز_داغ
عزیزان این دستور پیـاز داغ بیشتر به منظور تزیین غذاها مورد استفاده مـیباشد پست رو کـه مـیزارم خیلیـا مـیان مـیگن این جوری خاصیتش نمـیره عزیزم همـه روزه کـه پرخاصیتشو مـیخوری این روز رو هم کم خاصیتشو بخور😊 اینـهمـه خاصیتو مـیخوای چکار😆

پیـاز رو پوست ید وخلالی برش بزنید که تا پیـاز رو برش مـیزنید مقداری آب بزارید که تا بجوشـه وقتی کـه پیـاز جوشید پیـاز خلال شده روبریزید توجه کنید چند جوش بزنـه کافیـه (حدود سه دقیقه) وابکش کنید آب سرد روش نریزید زیـاد بجوشـه پیـاز له مـیشـه پیـاز رو بزارید آبش کاملا بره رو پارچه تمـیز پهن کنید بهتره. وقتی آبش کاملا رفت مقداری روغن تو ماهیتابه بریزید رو شعله گاز بزارید که تا داغ شـه پیـاز روبریزید(روغن حتما داغ باشـه)اواسط پخت کمـی نمک بزنید وقتی داره سرخ مـیشـه کمـی زردچوبه بزنید(اواخر سرخ شدن بزنید)بعد از اینکه سرخ شد از صافی رد کنید بعد از اینکه سرد شد چیپسی وترد مـیشـه😉
عزیزان کـه مـیخوان پیـاز داغ فریزیر کنند این روش عالیـه اینو بگم من موافقم فریزیر پیـاز داغ واستفاده از پیـاز داغ آماده نیستم وهیچ وقت فریزیر نمـیکنم واز پیـاز داغ آماده هم استفاده نکردم بهترین روش استفاده همون موقع سرخ کنید واستفاده کنید مـهمون داشتید یک روز قبل سرخ کنید وبزارید ظرف دربسته وبزارید یخچال اشکالی نداره 🙂

اگر مـیخواید پیـاز داغتون درشت باشـه از طول برش بزنید اگه ریز مـیخواید از عرض برش بزنید
یک نکته پیـاز داغ بعد از سرخ حتما از صافی رد کنید نزارید تو روغن بمونـه پیـاز داغ های کـه بعد از سرخ شدن نرم مـیشن با حرارت بالا وتو روغن کم سرخ شدن بـه اصطلاح فقط روشون طلای شده مغزش خام مـی باشـه
___________

هنر بانو جان
@ashrafsoltani1348

کپی بدونـه ذکر منبع🚫

Read more

Media Removed

کم اضافات درون مـی‌کنم از خودم جدید‌ها ، نـه اینکه حرفی‌ به منظور زدن نداشته باشم یـا گهی به منظور خوردن ، صرفا اینکه مـی‌خواهم کم باشم ، همـین ، یک مقداری کم ، احساس خوب و درستی‌ بـه روز‌های اخیر ندارم . شده‌ام مثل هوا ، تکلیفش با خودش معلوم نیس ، یک ساعت از آن روز هاست کـه تابستان کوتاه هست و بیـا لنگ یم درون استخر ، یک ساعت ... کم اضافات درون مـی‌کنم از خودم جدید‌ها ، نـه اینکه حرفی‌ به منظور زدن نداشته باشم یـا گهی به منظور خوردن ، صرفا اینکه مـی‌خواهم کم باشم ، همـین ، یک مقداری کم ، احساس خوب و درستی‌ بـه روز‌های اخیر ندارم . شده‌ام مثل هوا ، تکلیفش با خودش معلوم نیس ، یک ساعت از آن روز هاست کـه تابستان کوتاه هست و بیـا لنگ یم درون استخر ، یک ساعت جوریست کـه فقط حتما یک لیوان قهوه درون دست بگیریم بنشینیم بـه دیدن این همـه خجسته و بلبلی کـه در مملکت اتفاق مـیافتد و هیچ پاسخ گو نیست ، راستی‌ گفتم قهوه ، خوب هستند انشا‌الله دیگر ؟
صبح یک نظرسنجی اینستگرامـی از طرف یک دوست برام اومد کـه آیـا ! اگه بدونین پارتنرتون قابل شما بای‌ بوده ، ول مـی‌کنین مـیرین یـا مـیمونین ؟ بماند کـه حالا همـه از خدا شون هم هست کـه طرف این داستان رو قبلان داشته و الان چه حالی‌ بده و اینا ، سوالِ من اینـه ؟ آقا امروز چه روزیـه ؟ نـه نخندین جدی مـیگم ، چه روزی ؟ چون من فکر مـی‌کردم اردیبهشت سالِ نود و هفته ، نگو هنوز دوران داری و اینا تموم نشده کـه ما حتما سر یـا داستان بـه هر ی یم کـه طرف و یـا بـه عبارتی نوکر و کنیزمون چی‌ کار کرده یـا نکرده ! 
به ما چه آخه ؟ بـه من چه کـه یـارو قبلِ من با کی‌ بوده یـا نبوده ؟ یـا حتا بـه اون چه کـه من چی‌ کار کردم یـا نکردم ؟ مگه "مال" یـا "برده" منـه آخه ؟ خود این سوال رو پرسیدن اشتباهه ، مثل این مـیمونـه بپرسیم آیـا جمـهوری کنگو درون سال هشتاد و هشتِ مـیلادی ، معترض‌ها بـه انتخابات رو سرکوب کرد یـا نـه ؟ این دیگه سوال داره ؟ وقتی‌ اینو مـی‌پرسی‌ یعنی‌ خودت هم دنبالِ داستان مـیگردی وگرنـه چیزی کـه مشخص کـه سوال نداره ، فرهنگ سازی اینجوری نیست کـه عزیزم انگشت بـه هر ی خوب هست آیـا یـا بد ؟فرهنگ سازی اینکه دوست من ، عزیز من ، قشنگِ من ، پفیوز انگشت بـه هر ی نکن ! .
.
.
.
.
پ . ن : عو کپشن بیربط . 
پ . ن ۲ : من اعصاب دارم ، لحنِ نوشته هجوه ، لحن تمامِ نوشته‌های من هجوه ،یـه سری کلمات هست کـه شاید شما موقع عصبانیت بـه کار مـیبرین ، اما من نـه ، روزمره هست ، همـه استفاده مـی‌کنن و ادا درون نمـیارن کـه ما چه باریکیم . یک روز انشا‌الله بحث مـی‌کنیم کـه چه موردی دارند و چه موردی ندارند .
پ.ن۳ : من با ایشون و پیجش هیچ مشکلی ندارم کـه اتفاقا کار خوبی هم هست به منظور ملتکشاد کـه عادت بـه تحقیق راجع بـه هیچ چیزی ندارن ، دمش هم گرم اما اساسا با سوال راجع بـه بدیـهیجات و یـه درصد حق اونم بهی کـه هیچ حقی نداره مخالفم . نظر منم شخصیـه ، ایـه قران هم نیست ، غلط هم مـیتونـه باشـه وسلام .

Read more

Advertisement

Media Removed

با صدای بلند خندیدم و دکتر فریـاد زد : سربازا .. حالش خراب شده بیـاین کمک ! سربازا درون رو باز و با عجله و هراسان اومدن سمت صندلیم ، یکی از اون ها بازوی چپمو گرفت و اون یکی بازوی راستمو ، انگار چشم هام داشتن از حدقه درون مـیومدن ، فشار رگ های گردنم رو از زیر پوست حس مـی کردم و دندونامو بهم فشار مـیدادم و مـیلرزیدم ... با صدای بلند خندیدم و دکتر فریـاد زد : سربازا .. حالش خراب شده بیـاین کمک !
سربازا درون رو باز و با عجله و هراسان اومدن سمت صندلیم ، یکی از اون ها بازوی چپمو گرفت و اون یکی بازوی راستمو ، انگار چشم هام داشتن از حدقه درون مـیومدن ، فشار رگ های گردنم رو از زیر پوست حس مـی کردم و دندونامو بهم فشار مـیدادم و مـیلرزیدم !
چشم چپم تندتند باز و بسته مـیشد و سرعت پلک زدنم زیـاد شده بود ،دکتر با چهره ایی نگران داشت بهم نگاه مـیکرد و
گفت : ببریدش بـه سمت دیوار ، سربازا هم منو از روی صندلی بلند و بردن بـه سمت دیوار عقبی نزدیک درون و نشوندنم روی زمـین ..دکتر مـیترسید نزدیک شـه ،با این حال چند قدمـی جلوتر اومد و داد زد : پرستار مورفین ...
بعد رو بـه من کرد و با لحن نامـیدکننده ایی گفت : فکر مـی کردم درمانت کامل شده ، اما انگار هنوز هم بیماری .
این جملش منو عصبی تر کرد و دستمو از دست سرباز ها کشیدم بیرون و اومدم بـه سمتش ،گردنشو گرفتم و چسبوندمش بـه دیوار ، مـیخواستم خفش کنم کـه دوباره سربازا منو گرفتن و درحالی کـه تلاشمو ادامـه مـیدادم که تا از دستشون خلاص شم داد زدم : جلو چشم هام ، مادرمو شکنجه مـیکرد ، از خماری، اونی کـه شما بهش مـیگید پدر به منظور من یک جلاد بود ، فقط چهار سالم بود ..
بغضم ترکید و اشک توی چشم هام نمـی زاشت چهره ی دکتر رو دقیق ببینم ، ولی با صدای گریـان ادامـه دادم : هر روز چهره ی اون جلوی چشم هامـه ، هنوز صدای فریـاد های مادرم توی سرمـه بعد آدم احمقی مثل تو بـه من مـیگه مریض
اون خونـه ایی کـه منبزرگ شدم از هر بچه ایی یک دیوانـه مـیساخت . من اونجا یـاد گرفتم دیوانـه باشم ....یـاد گرفتم ...مـیفهمـی ؟ دوباره با صدای بلند خندیدم ...سرباز ها هولم بـه سمت دیوار و صورتمو چسبوندن بـه دیوار ،همون طور کـه داشتم بـه دکتر کـه چند متری باهام فاصله داشت پوزخند مـیزدم ، پرستار با عجله وارد اتاق شد و مورفین رو بهم تزریق کرد ...عرق سرد رو یک لحظه روی تنم حس کردم ، پوزخندم کم رنگ تر و کم رنگ تر مـیشد و نفس هام اروم و اروم تر .ترس رو توی چهره ی دکتر مـیدیدم ، اگه سرباز ها نبودن احتمالا که تا الان خفش کرده بودم ، بعد چند لحظه عضلاتم شل شدن ، افتادم رو زانوهام و دستم دیگه توان نداشت..تکیـه دادم بـه دیوار..
#محمدرضا_حسین_پور
#قسمت_دوازهم
#_باران (بخش اول)
@M_H_H_P

Read more

Media Removed

. #مقاله - قسمت اول . اگر مـیخواین مقاله بنویسین و نمـیدونین از کجا شروع کنین هیچ اشکالی نداره. همـه آدم ها اولش نمـیدونن از کجا شروع کنن و چیکار کنن یـا اصلا چه موضوعی خوبه. من نمـیخوام متود مقاله نویسی یـاد بدم. بیشتر قصدم اینـه کـه یـه جهتی رو نشون بدم و بگم بـه چه سمتی حتما حرکت کرد به منظور اینکه «تحقیق» کنیم. ... .
#مقاله - قسمت اول .

اگر مـیخواین مقاله بنویسین و نمـیدونین از کجا شروع کنین هیچ اشکالی نداره. همـه آدم ها اولش نمـیدونن از کجا شروع کنن و چیکار کنن یـا اصلا چه موضوعی خوبه. من نمـیخوام متود مقاله نویسی یـاد بدم. بیشتر قصدم اینـه کـه یـه جهتی رو نشون بدم و بگم بـه چه سمتی حتما حرکت کرد به منظور اینکه «تحقیق» کنیم. ترم سوم ارشد موقعیت خوبیـه به منظور شروع بـه مقاله نویسی کـه هم آماده بشین به منظور مقاله پایـان نامـه و هم اینکه خب دیگه وارد دنیـای تحقیق شدین. نکته ای کـه خیلی مـهمـه اینـه کـه نوشتن آرتیکل راهی نیست کـه بشـه بـه سرعت رفت و باید خیلی صبور بود ولی وقتی کار پایـان نامـه یـا موضوع مقاله بـه سرانجام مـیرسه مـیشـه خیلی راحت چیزی کـه دیگه توی ذهنتون شکل گرفته رو روی کاغذ بیـارین
.

به هر موضوعی کـه علاقه دارین چه توی ارشد و چه دکترا درون موردش سرچ کنین ولی نـه خیلی زیـاد و نـه خیلی کم. یـه مقاله از جای درست بگیرین کـه هم اعتبار داشته باشـه و هم دیدگاه بهتون بده. سایت های دانلود مقاله رو که تا حالا چندبار گفتم ولی بهترینش به منظور رشته من الزویور و ساینس دیرکت هست. اگر نمـیدونین یـا پیدا نمـیکنین استادها خیلی خوب مـیتونن بهتون ایده بدن کـه چه سایتی خوبه. اول کار مقاله نباید جدید باشـه اتفاقا خیلی وقتها مقاله های قدیمـی هستن کـه منبع و پایـه کار هستن بعد دنبال تایتل‌های پایـه و ساده باشین . ما اینجای کار مـیخوایم با مفاهیم آشنا بشیم و شروع کنیم بـه خوندن. ۸۰ درصدش رو متوجه نمـیشین !‌ اصلا ایرادی نداره . مـهم اینـه کـه چکیده رو بخونین و بعد هم ببینین درون مقدمـه یـا اینتروداکشن چی گفته
.
خب ما که تا خودمون ندونیم موضوع چیـه کـه نمـیتونیم مقاله بنویسیم. مثلا این تابستون وقت خوبیـه به منظور یـادگیری پایـه ی کار. بعد مقاله ساده رو‌که گفتم پیدا کنین، از چکیده یـه ایده پیدا مـیکنین کـه اصلا نویسنده چی مـیخواسته و به چی رسیده. قسمت اینتروداکشن بـه شما خیلی دیدگاه و جهت مـیده به منظور اینکه اصلا با موضوع آشنا بشین. کلمـه هایی رو کـه متوجه نمـیشین توی یـه دفترچه یـا کاغذ بنویسین شروع کنین بـه مدت یک هفته دو هفته یک ماه درون موردش سرچ کنین و بخونین. کتاب یـا مقاله یـا اصلا توضیحاتی کـه روی گوگل پیدا مـیکنین
.

بعد از یک ماه شما حتما یـه فایل ورد یـا اکسل یـا اصلا مثل من دفترچه داشته باشین کهمعنی مفاهیم جدید هست و وقتی اصطلاحات رو مـی بینین باهاش آشنا هستین. نکته،مباحث مرتبط رو کنار هم بنویسین که تا واژه‌های مرتبط نزدیک بهم باشن و ذهن عادت کنـه این مفاهیم بـه هم ربط دارن
.

نکته مـهم اینکه اصلا عجله ای درون کار نیست. مقاله فقط و فقط پشتکار و صبر مـیخواد. هر سوالی دارین کامنت بذارین

Read more

Media Removed

One more from last weeks’s shoot. #model @lizzieguns #mua: @ming.mua #sutrobaths #sfphotographer #moodboard #fashion #fashionphotography As promised I ‘ve attached some images to show the steps I took to plan this shoot. From concept development to putting a team together to planning ... One more from last weeks’s shoot. #model @lizzieguns #mua: @ming.mua
#sutrobaths #sfphotographer #moodboard #fashion #fashionphotography
As promised I ‘ve attached some images to show the steps I took to plan this shoot.
From concept development to putting a team together to planning the shoot and communicating the concept to team members.
My previous post was the final image for that concept. But this one is one of my favorites as well:) خب من اصلا نمـیدونم کـه شما علاقه ای دارید کـه راجع بـه این مدل عکاسی چیزی یـاد بگیرید یـا نـه، ولی چون قول داده بودم مـیذارم این پست رو کـه فقط یـه اشاره کلیـه، ولی اگه دوست داشتین بیشتر یـاد بگیرین بهم بگین. سعی مـیکنم سؤالاتون رو جواب بدم.
۱.توسعه و پرورش مفهوم. اینکه بنشینید فکر کنید کـه عکستون قراره چیو چطوری نشون بده، چه تاثیری روی بیننده قراره داشته باشـه، چیکار مـیتونید کنید کـه اون تاثیر بیشتر بشـه و به قول معروف عبه یـاد بیننده بمونـه. جواب این سوالا معمولا یـه تصویر توی ذهنتون درست مـیکنـه کـه اون مـیشـه هدفتون. به منظور رسیدن بـه اون تصویر (هدف) مثل هر کار دیگه ای هر چی بیشتر برنامـه‌ریزی کنید بـه اینکه بهش نزدیک تر خواهید شد.
چون درون نـهایت واقعیت اینـه کـه شما دارید اون تصویر رو خلق مـیکنید. و فقط یـه عاز یـه چیزی کـه جلوتون ظاهر شده نمـیگیرید. بعد تا مـیتونید ایده رو توسعه بدید و حسابی برنامـه ریزی کنید.
۲. اعضای تیم رو‌انتخاب کنید. من معمولا توی گروه مد اینجا یـه پست مـیذارم کـه مـیگم دنبال چی و کی هستم. چند که تا عهم از اون چیزی کـه تو ذهنمـه پست مـیکنم. بعد از بین اونایی کـه علاقمند بودن، تیمم رو انتخاب مـیکنم معمولا بر اساس تجربه و اینکه چقدر مـیتونن تاثیر مثبت داشته باشن بـه کامل اون تصویر. (عکس۲)
۳. مودبُرد درست مـیکنم. مجموعه ای از تصاویری کـه مـیتونـه بـه اعضای تیمم نشون بده بـه چی مـیخوام برسم. و هر چقدر کـه لازم باشـه اطلاعاتمـیذارم. اعضای تیم رو بـه هم‌معرفی مـیکنم. از حسی کـه مـیخوام حرف مـی، عمـیذارم، ویدیو مـیذارم، چه آرایشی، چه مدل مویی، چه لباسی، کجا قراره عکاسی کنم... اینم بگم کـه این عکسها لازم نیست مال خودم باشـه، از جاهای مختلف ممکنـه سیوشون کرده باشم. درون نـهایت عکسی کـه من مـیگیرم استایل و دید خودمو نشون مـیده. مثل همـین عکه قرار بود کنار آب باشـه ولی درون نـهایت با اینکه کنار آب هم عکاسی کردم، عکسی رو انتخاب کردم کـه توی تپه شنا بود با علفهای بلند. (ادامـه درون کامنت) #pr0ject_soul # @instagram #photochallengewithafra #week1calm_afra

Read more

Advertisement

Media Removed

#stepbystep #banoffee #trifle #ترایفل #بنافی این مـیزانی کـه من بهتون دادم به منظور دو که تا ترایفل مناسب هست. مـیتونید از لیوان های کوچکتر استفاده کرده و چهار که تا ترایفل درست کنید. بستگی بـه این داره کـه خورندگانش چقدر "دسر دوست" باشند. یک بسته بیسکویت دیجستیو رو باز کرده و چند که تا دونـه اش رو برمـیداریم. بیسکویت ... #stepbystep #banoffee #trifle
#ترایفل #بنافی

این مـیزانی کـه من بهتون دادم به منظور دو که تا ترایفل مناسب هست.
مـیتونید از لیوان های کوچکتر استفاده کرده و چهار که تا ترایفل درست کنید.
بستگی بـه این داره کـه خورندگانش چقدر "دسر دوست" باشند.
یک بسته بیسکویت دیجستیو رو باز کرده و چند که تا دونـه اش رو برمـیداریم.
بیسکویت دیجستیو رو توی کیسه یـا زیپ لاک ریخته با گوشتکوب یـا یـه چیز سنگین روش مـیکوبیم که تا تقریبا پودر بشن.بعد بین دو یـا سه یـا چهار لیوان تقسیمش مـیکنیم.
من درون اینجا درون هر لیوان 3 قاشق پودر بیسکویت ریختم ولی شما مـیتونید بیشتر یـا کمتر بریزید.

موزها رو بـه سایز و شکل دلخواه برش مـیزنیم و توی لیوان ها مـیریزیم.
ما علاقه زیـادی بـه طعم موز داریم؛ ممکنـه شما که تا این حد موز دوست نداشته باشید. بعد مـیتونید مـیزانش رو کمتر کنید.

حالا از دولسه د لچه ای کـه از دسر قبلی مون باقی مونده بود؛ روی موزها مـیریزیم. اگر هم هیچی باقی نمونده بوده کـه ناچاریم از نو درست کنیم. چاره چیـه؟!مـیتونید کمـی گرمش کنید کـه راحت تر توی لیوان جاری بشـه.و از همـه مـهمتر... شاید شما عشقتون بکشـه کـه بیشتر از یک قاشق غذاخوری دولسه د لچه توی لیوان ترایفل تون بریزید! آدمـیه دیگه! عشقش مـیکشـه!

به هر شیوه ای کـه تمایل دارید دولسه د لچه درست کنید:
دولسه د لچه بـه شیوه قوطی کنسرو (http://www.cheftayebeh.ir/2015/11/blog-post_10.html)دولسه د لچه بـه شیوه فر (http://www.cheftayebeh.ir/2015/11/blog-post_14.html)دولسه د لچه بـه شیوه دیگ زودپز (http://www.cheftayebeh.ir/2015/11/blog-post_17.html)دولسه د لچه بـه شیوه فر ماکروویو (http://www.cheftayebeh.ir/2015/11/blog-post_21.html)
تهیـه دولسه د لچه از شیر (http://www.cheftayebeh.ir/2015/12/blog-post_26.html)

مطابق دستور (http://www.cheftayebeh.ir/2014/01/blog-post_30.html) بـه هر کدام از این شیوه هایی کـه آموزش دادم، خامـه فرم گرفته درست کنید.
و یـا هر شیوه دیگه ای کـه خودتون راحتید.
همـینطور کـه قبلا اشاره کردم، کار با "ماسوره رافل" ساده تر از هر ماسوره دیگه ایـه و کافیـه فشارش بدی که تا به همـین خوشگلی خامـه رو شکل بده.
مخصوص آدمـی کـه خیلی عجله داره و پسرش هم بغل دستش ایستاده و یـه بند مـیگه: "بده من تزئین کنم. بده من تزئین کنم. بده من تزئین کنم." تعریف ترایفل همـینـه: یعنی لایـه لایـه چیدن مواد توی ظرف شیشـه ای کـه منظری زیبا پیدا کنـه.
پس ترایفل ها تون رو بـه شیوه ای زیبا با سلیقه خودتون تزئین کنید.

شیوه خوردنش هم اینجوریـه:
قاشق رو برمـیداریم. و ...
... شیرجه مـیزنیم توش!

Read more

Media Removed

. یکی از بزرگ‌ترین مسائلی کـه هنوز کـه هنوزه به منظور من حل نشده اینـه کـه راز کپشن‌های مردم کـه توی صفحه اینستاگرام‌شون مـیذارن رو بفهمم. یعنی شاید یـه روز متوجه بشم کـه چرا پنگوئنا با اینکه پرواز نمـی‌کنن، جز پرنده‌ها حساب مـیشن، شاید بفهمم چرا ارمـیا اول شد، شاید بفهمم چرا حمـید استیلی پول چهاربرگی رو کـه با ش ... .
یکی از بزرگ‌ترین مسائلی کـه هنوز کـه هنوزه به منظور من حل نشده اینـه کـه راز کپشن‌های مردم کـه توی صفحه اینستاگرام‌شون مـیذارن رو بفهمم. یعنی شاید یـه روز متوجه بشم کـه چرا پنگوئنا با اینکه پرواز نمـی‌کنن، جز پرنده‌ها حساب مـیشن، شاید بفهمم چرا ارمـیا اول شد، شاید بفهمم چرا حمـید استیلی پول چهاربرگی رو کـه با ش شرط بست رو نداد. اما این کپشنا رو نمـی‌فهمم.

مثلا طرف رفته باشگاه، سیپکش رو داره بـه رخ جهانیـان مـی‌کشـه، همزمان بازوش رو هم نشون مـیده کـه ببینین چقدر گنده است، بعد یـه لبخند ریزی هم‌ زده. اون‌وقت مـیاد تو کپشن مـی‌نویسه: هر چه قدر هم کـه هیکل زیبایی داشته باشی، اما مـهم فکر و عقل و شعور است، بعد به جای باشگاه، کتاب بخوان!!!! «پائولو مالدینی»
.
خب چند که تا نکته داره همـین عو کپشن. اولا شما حتما علامت تعجب خیلی زیـاد بذاری. چون هر چی بیشتر بذاری یعنی جمله عمـیق‌تره. دوما اون لبخندی کـه زده همـین‌طوری الکی نیست. اون لبخند رو مـی‌زنـه کـه تو بـه پیروزیت شک کنی. بعد دست کم نگیر.

حالا یـه کم بالا پایین مـی‌کنیم اینستا رو و به یـه عدیگه مـی‌رسیم.

یـه خانمـی عگذاشته و زیرش نوشته: کاش کمـی با یکدیگر مـهربان باشیم.

حالا همـین خانم همون‌ روز وقتی سوار مترو بشـه بهی رحم نمـی‌کنـه کـه روی صندلی بشینـه و احساس مـی‌کنـه حقی رو کـه سال‌هاست جامعه پایمالش کرده حتما یـه جا از بقيه مسافرها بگیره.

از بحثمون دور نشیم. توی اینستا بودیم. حداقل خوبی اینستا اینـه کـه مثل مترو بو نمـیاد توش.

عبعدی از یـه مسئول محترمـه کـه توی استوریش نوشته: مردم من مـی‌دونم کـه الان مشکلاتی وجود داره ولی حل مـیشـه یـه کم صبر کنین. بعد تو استوری بعدیش عاز املت مـیذاره کـه بعد از تله کابین توی توچال خورده.

فضامون یـه کم سیـاسی شد. درون یک حرکت اعتراضانـه رو روشن کنیم و بریم تلگرام دو سه که تا ایده از کانال خانم‌های قری بگیریم‌ و بعد بریم‌ اینستا.

بله عبعدی‌ای کـه مـی‌بینیم، عدو که تا زوج عاشقه کـه دستاشون تو دست همـه و آقایی‌شون تو کپشن نوشته: عشق اول و آخر من فراموشت نمـی‌کنم!

حالا با این کاری نداریم کـه طرف از اول و آخر و عشق و کلا زندگی، یـه چیزی شنیده فقط ولی حداقل عکسای قبلی رو پاک مـی‌کردی.

قسمت قشنگ‌تر ماجرا کامنت‌های زیر همـین عکسه.

همـه‌ی داداشی‌های دوستمون زیر عمـی‌نویسن «paydar» بعد یـه قلب بنفش هم مـی‌ذارن، انگار ما نمـی‌دونیم معنیش چی مـیشـه. یـا کامنت مـیذارن: dadawsh. حتما هم با w حتما تلفظ بشـه.
.
بقیـه درون کامنت اول 👇👇👇👇

Read more

Media Removed

. تو رنگــی ترین اتفاقِ منی تو این آدمای سیـاه و سفید... . #نیلوفر_حسینی_خواه ️ . . درون راستای استوری دیشب گفتم یـه پست مـیذارم🙃 . اینستاگرام و فضاهای مشابه مجازی به منظور هری یـه کاربردی دارن. از اونجایی کـه من چندین سال بطور مداوم وبلاگ نویسی مـیکردم و وبلاگم پر بود از شعرهام، روزمرگی هام و ... .
تو رنگــی ترین اتفاقِ منی
تو این آدمای سیـاه و سفید...
.
#نیلوفر_حسینی_خواه 🌈❤️
.
.
در راستای استوری دیشب گفتم یـه پست مـیذارم🙃
.
اینستاگرام و فضاهای مشابه مجازی به منظور هری یـه کاربردی دارن. از اونجایی کـه من چندین سال بطور مداوم وبلاگ نویسی مـیکردم و وبلاگم پر بود از شعرهام، روزمرگی هام و حرفام، این فضا بیشتر ادامـه ی همون دوران شد و این صفحه هم خود بـه خود بـه این سمت رفت. بارها قصد کردم کـه فقط کارهامو بذارم و اینجا فقط تریبونی به منظور فعالیت های شعر و ترانـه م باشـه، هرچند کم. اما اصلا حس خوبی بهم نداد. انگار تصنعی بود. انگار بخش اصلی خودم رو حذف مـی کردم. شاید خیلی از همکارانم این رویـه رو ترجیح بدن و تو صفحه شون فقط مطالب مربوط بـه فعالیتشون رو بـه اشتراک بذارن. اما درست یـا غلط، به منظور من اینطور پیش نرفت. درسته کـه از شعر و نوشته های خودم خیلی درون کپشن ها مـیذارم ولی مسلما مطالب غیرمرتبط هم زیـاد دارم. یـادمـه بهم گفته بودن کـه مثلا عکافه گذاشتن اشتباهه چونی کـه مـیاد توی صفحه ت حتما با کارهات آشنا شـه نـه اینکه این چیزارو ببینـه. اما من اشکالی درون به اشتراک گذاشتن همـین #روزمرگی های ساده و گاها حس پشتشون نمـیبینم. مگه این اپلیکیشن رو به منظور همـین نساختن اصلا؟ من مـی نویسم. نـه فقط ترانـه و شعر. بلکه بیشتر #دلنوشته و روزمرگی! واسهی کـه از بچگی کلی دفتر خاطرات پُر کرده و بعد هم #بلاگر بوده و سالها نوشته و نوشته و نوشته، سخته اونجوری خشک و تک بعدی بودن. اینجا فرقش برام با وبلاگهام اینـه کـه بیشتر حرفارو مـیشـه با عزد. خاطره ها و حس های خوب رو مـیشـه تصویری ثبت کرد. و همـین باعث مـیشـه کـه نیـازی بـه زیـاده نویسی نباشـه. یـه وقتایی چیزی تو یـه منظره مـی بینم کـه با گرفتن عکسش انگار شعر نوشتم.
.
قطعا هر مطلبی بـه اشتراک مـی ذارم با علم بـه عمومـی بودن این صفحه ست و این مستلزم رعایت خیلی نکاته.مـی تونستم این صفحه رو خصوصی کنم اما ترجیح دادم صفحه ی خصوصی جداگانـه بسازم کـه مسلمابه مراتب راحت ترم و اینجا همون وبلاگ کوچیکِ عمومـی من باشـه. جایی کـه آدم رشد خودش و تغییرات زندگیشو بـه وضوح مـی بینـه. حتی لا بهپستهایی کـه دلایل کافی به منظور حذف شون داشته. گاهی حال و هوای پست هامون عوض مـیشـه چون تصمـیم مـی گیریم نسخه ی بهتری از خودمون باشیم. گاهی پستهایی رو حذف مـی کنیم چون بزرگ مـیشیم. چون مـی فهمـیم کـه پخش حس منفی غلطه. چون تو همـین "وبلاگ تصویری" مـی‌فهمـیم کـه گاهی سکوت انتخاب درست تریـه. کـه انتشار زیبایی ها و احساس خوب رایگانـه اما یک دنیـا ارزش داره. 🍃✨🌹
.
این بود انشای من :))
.
#الحمدلله_علی_کل_حال
.
📸:@zaliart_ 😍
.

Read more

Media Removed

. من استاد فراموش عگرفتن درون زمان‌های مـهم هستم. با بچه‌ها رفته بودیم رستوران به منظور نـهار آخر سال، غذا رو کـه آوردن از شدت گشنـه‌گی شروع کردیم بـه خوردن. بعد از اینکه یـه تعداد استخون روی مـیز موند گفتم اِاِ قرار‌ بود عبگیریم! اینجوری شد کـه عکسمون وسط پیـاده‌روی #ولیعصر افتاد. یکسال زمان کمـیه کـه ... .
من استاد فراموش عگرفتن درون زمان‌های مـهم هستم. با بچه‌ها رفته بودیم رستوران به منظور نـهار آخر سال، غذا رو کـه آوردن از شدت گشنـه‌گی شروع کردیم بـه خوردن. بعد از اینکه یـه تعداد استخون روی مـیز موند گفتم اِاِ قرار‌ بود عبگیریم! اینجوری شد کـه عکسمون وسط پیـاده‌روی #ولیعصر افتاد. یکسال زمان کمـیه کـه تا چشم بهم بزنی مـی‌گذره و در عین حال اینقدر طولانیـه کـه ورق‌های زیـادی مـی‌تونـهبرگرده.
نود و شش بالا پایین زیـاد داشت. شاید مثل هر سال دیگه‌ای. اما تهش خوب تموم شد.
امسال با فواد و نغمـه درون قالب گروه #گفتگو ، درون زمـینـه‌ی ایجاد ساختارهای تعاملی درون سازمان‌ها و #تغییر #فرهنگ کار کردیم کـه نتایج خوبی داشت. پروژه‌های خوبی انجام دادیم و مـهم‌تر از همـه تلاش کردیم کـه هرچیزی رو کـه به سازمان‌ها ارائه مـی‌دیم درون تیم خودمون هم رعایت کنیم.
تلاش کردیم همدلی کنیم، خودمون رو مرور کنیم و از تجربیـاتمون یـاد بگیریم. به منظور من کـه همـیشـه تنـها کار کردم، این دغدغه درون شروع وجود داشت کـه چطور سبک‌کاریم رو تغییر بدم و چقدر تیم شدن تفاوت ایجاد مـی‌کنـه. الان موضوع عوض شده و کارهایی کـه انجام شده بدون حضور نغمـه و فواد ممکن نبود.
مریم هم نـه به‌عنوان همسر کـه فراتر و به‌عنوان رفیق همـیشـه بوده و هست. خیلی وقت‌ها از صبوریش بابت بداخلاقی‌هام، نبودن‌هام و خسته بودن‌هام شرمنده مـی‌شم و مریم کماکان همـیشـه لبخند روی صورتش داره.

این #عآخرین تصویر سال نود و شش بود و قصد ندارم دکمـه دوربین موبایلم رو به منظور ثبت تصویر جدیدی که تا تحویل سال نود و هفت فشار بدم.
آخرین خیلی چیزها مـهمـه و خیلی از آخرین‌ها رو مـی‌شـه ثبت کرد. حالا با دوربین هم ثبت نشد، نشد. مـهم خاطره‌هاییـه کـه مـی‌سازیم.

Read more

Media Removed

نمـی دونم چرا از همـه آدم های ریز و درشتی کـه اینجا رد مـی شن یـا فیسبوک و یـا حتی توی این گروههای تلگرامـی بچه های مدرسه و ورودیـهای دانشکده و هزار که تا جای دیگه این دهکده مک لوهانی یکی نمـیاد یک روز ردی از سودابه بیـاتی بهم بده. از خودش کـه البته انتظاری ندارم! هر چی کـه نباشـه این آدم تاثیر فلسفی عمـیقی روی جهان بینی من ... نمـی دونم چرا از همـه آدم های ریز و درشتی کـه اینجا رد مـی شن یـا فیسبوک و یـا حتی توی این گروههای تلگرامـی بچه های مدرسه و ورودیـهای دانشکده و هزار که تا جای دیگه این دهکده مک لوهانی یکی نمـیاد یک روز ردی از سودابه بیـاتی بهم بده. از خودش کـه البته انتظاری ندارم! هر چی کـه نباشـه این آدم تاثیر فلسفی عمـیقی روی جهان بینی من درون کودکی داشت. اصلا مرز مـیان عالم خیـال و واقع و حتی مثل افلاطونی رو اون بـه صورت عملی بهم شیرفهم کرد. درست سی و چند سال پیش توی صف صبحگاه مدرسه شـهید کریم ولی زاده بهم گفت: کامران دفتر علومت رو بده ببرم خونـه که تا از روش بنویسم. دفتر علومم شاه دفترهام بود چون با مداد تیز تیز قشنگ نوشته بودمش و کنارش نقاشی های خودم بود. نمـیدونم چی توی صورت اش دیده بودم کـه گفتم: عوضش چی بهم مـیدی؟
مـیدونست کـه مرده کارتون مسافر کوچولو هستم یعنی همـه مـیدونستن. نـه بـه خاطر موهای طلایی مسافر کوچولو کـه توی باد تکون مـیخورد و نـه بـه خاطر اون شالگردنش کـه تهش یـه ستاره چسبیده بود. نـههه من عاشق اون گل سرخ نکبت و اعصاب نداری بودم کـه ازیـه قشنگ با برق شبیـه بـه طلا و لبی شبیـه بـه غنچه بیرون مـیاومد. خونـه ما اگه نگم هزار جور گل سرخ, دستکم چند مدل رز داشت. از اون مخملیـها گرفته که تا رنگهای زرد و صورتی و سفید و ترکیبی. گل رز نبود کـه بیشتر درخت بود کـه برای چیدنشون حتما نردبون مـیذاشتیم. یـه هفته هر روز مـیرفتم بالای نردبون که تا برای بیـاتی گل ببرم مدرسه. گفته بود اگه یـه هفته براش گل ببرم یـه روز اون گل سرخ مسافر کوچولو رو کـه توی باغچه خونشون دارن مـیاره که تا من از نزدیک ببینم. که تا آخر سال من هی بهش التماس مـیکردم کـه گل رو بیـاره و کی مـیاره؟ و نکنـه یـه روزی بیـاره کـه من نرفته باشم مدرسه و...
بیـاتی گل رو نیـاورد کـه هیچ, بلکه دفترم رو هم بالا کشید.
راستش که تا سالهای سال از اینکه بهم کلک زد ناراحت نبودم, اینکه اینقدر خنگ بودم هم دردم نمـی گرفت اما از اینکه چنین گلی هیج جای دنیـا حتی خونـه بیـاتی اینا هم نیست غصه مـیخوردم. دروغ چرا هنوز هم ته دلم بـه اینکه یـه روزی بیـاتی پیدا بشـه و اون گل رو برام توی یـه شیشـه خالی مربا بیـاره امـیدوارم.🌹 حالا اگهی اینجاها دیدتش خبرم کنـه.

Read more

Media Removed

. (ادامـه ی پست قبل) علی من یـادمـه یـادمـه چطور بزرگترهامون، همونـهایی کـه همـه زندگیشون بودیم پا روی قلب هردومون گذاشتن، یـادمـه روزی کـه بابات از خونـه پرتت کرد بیرون کـه اگه دوستش داری تنـها برو سراغش یـادمـه روزی کـه بابام خوابوند زیر گوشت کـه دیگه حق نداری اسمشو بیـاری یـادته اون روز چقدر گریـه کردم، ... .
(ادامـه ی پست قبل)

علی من یـادمـه
یـادمـه چطور بزرگترهامون، همونـهایی کـه همـه زندگیشون بودیم
پا روی قلب هردومون گذاشتن، یـادمـه روزی کـه بابات از خونـه پرتت کرد
بیرون کـه اگه دوستش داری تنـها برو سراغش
یـادمـه روزی کـه بابام خوابوند زیر گوشت
که دیگه حق نداری اسمشو بیـاری
یـادته اون روز چقدر گریـه کردم، تو اشکامو پاک کردی
و گفتی گریـه مـیکنی چشمات قشنگتر مـیشـه!
مـیگفتی کـه من بخندم. علی حالا بیـا ببین چشمام
به اندازه کافی قشنگ شده یـا بازم گریـه کنم
هنوز یـادمـه روزی کـه بابات فرستادت شـهر غریب
که چشمات تو چشمای من نیُفته ولی نمـی دونست عشق تو
تو قلب منـه نـه تو چشمام. روزی کـه بابام ما رو از شـهر و دیـار آواره کرد
چون من دل بـه عشقی داده بودم کـه دستاش خالی بود
که واسه آینده ام پول نداشت ولی نمـی دونست آرزوهای من
تو نگاه تو بود نـه تو دستات‌.. دارم بـه قولم عمل مـیکنم
هنوزم رو حرفم هستم یـا تو یـا مرگ
پامو از این اتاق بزارم بیرون دیگه مال تو نیستم دیگه تو رو ندارم
نمـیتونم ببینم بجای دستای گرم تو
دستای یخ زده ی غریبه ایی تو دستام باشـه
همـین جا تمومش مـیکنم. واسه مردن دیگه از بابام اجازه نمـیخوام
وای علی کاش بودی مـیدیدی رنگ قرمز خون
با رنگ سفید لباس عروس چقدر بهم مـیان!
عزیزم دیگه نای نوشتن ندارم. دلم برات خیلی تنگ شده
مـیخوام ببینمت. دستم مـیلرزه. طرح چشمات پیشـه رومـه
دستمو بگیر. منم باهات مـیام….
پدر مریم نامـه تو دستشـه، کمرش شکست
بالای سر جنازه ی قشنگش ایستاده و گریـه مـیکنـه
سرشو بر گردوند کـه به جمعیت بهت زده و داغدار پشت سرش
بگه چه خاکی تو سرش شده کـه توی چهارچوب درون یـه قامت آشنا مـیبینـه آره پدر علی بود، اونم یـه نامـه تو دستشـه، چشماش قرمزه
صورتش با اشک یکی شده بود. نگاه دو که تا پدر تو هم گره خورد
نگاهی کـه خیلی حرفهابود. هر دو سکوت د
و بهم نگاه د سکوتی کـه فریـاد دردهاشون بود
پدر علی هم اومده بود نامـه ی پسرشو برسونـه بدست مریم
اومده بود کـه بگه پسرش بـه قولش عمل کرده ولی دیر رسیده بود
حالا همـه چیز تمام شده بود و کتاب عشق علی و مریم بسته شده
حالا دیگه دو که تا قلب نادم و پشیمون دو پدر مونده و اشکای سرد
دو مادر و یـه دل داغ دیده از یـه داماد نگون بخت!
مابقی هر چی مونده گذر زمانـه و آینده و باز هم اشتباهاتی
که فرصتی واسه جبران پیدا نمـی کنند…
.
.
Tag Ur Friends

Read more

Media Removed

. خواستم بنویسم روز جهانی عشق مبارک دیدم لوسه، اما #عشق بنظر من مصلحتی ترین دروغ دنیـاست. #تئاتری بودن کار سختیـه اما من اینو بـه جون خ، به منظور من #تئاتر یعنی خودم یعنی جوهرم یعنی بایدم یعنی هستنم یعنی حقیقتم. اینا دری وری محضه که تا وقتی کـه یـه چیزو ندونیم اونم اینـه کـه من شمایلی از خودم بودم همراه با مقدار ... .
خواستم بنویسم روز جهانی عشق مبارک دیدم لوسه، اما #عشق بنظر من مصلحتی ترین دروغ دنیـاست. #تئاتری بودن کار سختیـه اما من اینو بـه جون خ، به منظور من #تئاتر یعنی خودم یعنی جوهرم یعنی بایدم یعنی هستنم یعنی حقیقتم. اینا دری وری محضه که تا وقتی کـه یـه چیزو ندونیم اونم اینـه کـه من شمایلی از خودم بودم همراه با مقدار کثیری دروغ، ریـا، آرزو، امـید، حسرت، ترس، حقارت و هرچند کـه به برچسب لجن مالِ خوب بودن متبرک بود اما حتی اگه هیچ هم نمـیدونست این کـه خودم مـیدونم توخالی، زشت، مشکوک، و نون بـه نرخ روز خوره کافی بود. تئاتر لعنتی دوست داشتنی با همـه نامـهربونی هاش با تمرینای بدنی و روحی سختش و با هزینـه های زیـادش من رو رو از نقابم و از اجتماع مال که تا حد زیـادی نجات داد. هرچند هنوز کیلومتر ها فاصله دارم از خودم اما این زندگی دیوانـه وار تر هزار بار ترجیح دادنیـه بـه موقعیت اسف بار 5، 6 سال قبل. کـه خیلی از آدمـهاگیر و جرات تغییرش رو ندارن. هنوز تنـهایی ها، تهمت خوردنـها، بی پولی کشیدنـها، فشارهای اطرافیـان، از زندگی معمول عقب موندنا، اشکا، تمرینای طولانی بی نتیجه، جواب نـه شنیدنا، نامردی دیدنا، و حتی کاری های خود اهالی تئاتر رو بـه زندگی عادی تو جامعه ی عفونت زده ترجیح مـیدم و مطمئنم بعد از چند سال بدبیـاری ها و مشکلات روی خوشش رو بهم نشون خواهد داد. درواقع من از جامعه بـه تئاتر پناه آوردم و این روزا از تئاتر بـه این مرد بزرگ : @morteza_esmaeilkashi
.
#روز_جهانی_تئاتر #تیـاتر #روز_جهانی_تئاتر_مبارک #مرتضی_اسماعیل_کاشی #97

Read more

Media Removed

. هییی وااااای من ، رنگو غذاهاروووو دیزاین و دیگه چییی بگم. . #کشک_بادمجان #سالاد_الویـه #اسپرینگ_رول_گوشت #تهچین_مرغ #کرم_زعفرانی #ژله_ویترینی #سالاد_فصل #ترشی بخشی از تدارکات من به منظور مـهمونی شب آدینـه بود (البته عقبل از ورود مـهمونا گرفته شده) غذای اصلی هم زرشک پلو با مرغ شکم ... .
هییی وااااای من ، رنگو غذاهاروووو دیزاین و دیگه چییی بگم😍😍😍😍.
.
#کشک_بادمجان #سالاد_الویـه #اسپرینگ_رول_گوشت #تهچین_مرغ #کرم_زعفرانی #ژله_ویترینی #سالاد_فصل #ترشی
بخشی از تدارکات من به منظور مـهمونی شب آدینـه بود (البته عقبل از ورود مـهمونا گرفته شده)
غذای اصلی هم زرشک پلو با مرغ شکم پر و لوبیـا چشم بلبلی پلو با ماهیچه بود کـه من بـه رسم ادب درون حضور مـهمان عنگرفتم
برای کرم زعفرانی👈چهار لیوان شیر و یک پاکت خامـه صبحانـه و یک لیوان شکر رو روی حرارت قرار مـیدیم و هم مـیزنیم وقتی اطراف ظرف شروع بـه حباب زدن کرد دو سه ق زعفران غلیظ اضافه مـیکنیم و از روی حرارت برداشته که تا کمـی از داغی بیفته سپس دو ق غ سر پر پودر ژلاتین رو روی نصف لیوان گلاب مـیپاشیم و روی حرارت غیرمستقیم یـا درون ماکروفر بن ماری مـیکنیم و وقتی شیر کمـی از داغی افتاد بـه شیر اضافه کرده و در قالب ریخته و به مدت پنج ساعت درون یخچال قرار مـیدیم

برای الویـه من رینگ قالب کمربندی رو جدا کرده و تو بشقاب گذاشتم و الویـه روریختم و با پشت قاشق فشرده و صاف کردم سپس بـه آرومـی رینگ رو بالا آوردم و با کاردک مخصوص خامـه کشی سطح و دور که تا دور اولویـه رو با سس مایونز کاور کردم.
هنر گل بانو جان
@foruzan_azizi

Read more

Media Removed

سلام مـهربونا بعدازظهرتون بخیر ⁦️⁩ دستورش رو کـه پایین مـیزارم براتون مراحلش و فنجون هایی کـه استفاده کردممشخصه هر فنجون یـا لیوان نشکنی رو مـیتونید استفاده کنید فقط با روغن مایع چرب کنید حتی مـیتونید همـین مواد رو تو قالب کیک درست کنید بـه همـین شیوه یـا تو فر هر طوری کـه دوست دارید من بـه یـاده قدیما درست ... سلام مـهربونا بعدازظهرتون بخیر ⁦❤️⁩
دستورش رو کـه پایین مـیزارم براتون مراحلش و فنجون هایی کـه استفاده کردممشخصه هر فنجون یـا لیوان نشکنی رو مـیتونید استفاده کنید فقط با روغن مایع چرب کنید
حتی مـیتونید همـین مواد رو تو قالب کیک درست کنید بـه همـین شیوه یـا تو فر هر طوری کـه دوست دارید من بـه یـاده قدیما درست کردم 😅
از همون ابتدا فنجون ها رو بچینید توی ظرفتون و تا نیمـه آب کنید و بعد بیـارید بیرون و بزارید جوش بیـاد با شعله ملایم و تو همـین حین مواد رو درست کنید ⁦❤️⁩
مـیتونید با چنگال با همزن دستی بزنید اصلا هم بد نمـیشـه من انجام مـیدم ولی اگر دستتون جون نداره یکی دو دقیقه با همزن برقی بزنید 😉
من به منظور این حجم و تعداد فنجون مواد رو دو برابر کردم
کیک_فنجونی
مواد لازم:
آرد 4 قاشق غذاخوری
شکر 4 قاشق غذاخوری
پودر کاکائو 2 قاشق غذاخوری
تخم مرغ یک عدد
شیر 5 قاشق غذاخوری
روغن مایع 3 قاشق غذاخوری
بیکینگ پودر 1 قاشق چایخوری

طرز تهيه:
1. آرد،شكر، بيكينگ پودر و پودر كاكائو را با هم مخلوط كنيد.
2. تخم مرغ را بـه مواد اضافه كرده با چ‌نگال هم بزنيد.
3. شير و روغن را بـه مواد اضافه كرده هم بزنيد که تا زمانيكه مواد خوب با هم مخلوط شود.
4. فنجان ها را درون یک قابلمـه بچینید و در داخل قابلمـه آب بریزید که تا حدی کـه ارتفاع آب که تا نصف بلندی فنجانـها باشد.
4- قابلمـه را روی شعله اجاق گاز با حرارت ملایم قرار دهید که تا آب داخل قابلمـه بـه نقطه جوش برسد( بدون درون ) . بعد از اینکه بـه جوش آمد ، دور درون قابلمـه را با یک دستمال ( دمکنی ) بپوشانید. شعله اجاق را کم کنید و 15 دقیقه زمان به منظور پخت زمان دهید.
و سپس از روی حرارت بردارید ، بدون اینکه درون قابلمـه را بلند کنید، 10 دقیقه بـه همـین حالت کیکها را استراحت دهید.
بعد از 10 دقیقه استراحت مـیتوانید درون قابلمـه را برداشته ، و کیکها را از داخل فنجانـها درون آورید و یـا همانطور با فنجان سرو کنید.
@ashpazi.sahar

Read more

Media Removed

من تو زندگیم هدف ندارم ( سعی مـیکنم کـه نداشته باشم ) . بـه نظرم هدف داشتن با ذات زندگی توفیر داره . ولی رویـا دارم . که تا دلتون بخواد مسیرایی دارم کـه مـیخوام توشون قدم ب . از نوجوونی بزرگترین آرزوم اینـه کـه یـه شغلی داشته باشم کـه هیچوقت دلم نخواد ازش مرخصی بگیرم . دلم مـیخواد هر روز با شوق اینکه قراره برم سر کاری ... من تو زندگیم هدف ندارم ( سعی مـیکنم کـه نداشته باشم ) . بـه نظرم هدف داشتن با ذات زندگی توفیر داره . ولی رویـا دارم . که تا دلتون بخواد مسیرایی دارم کـه مـیخوام توشون قدم ب . از نوجوونی بزرگترین آرزوم اینـه کـه یـه شغلی داشته باشم کـه هیچوقت دلم نخواد ازش مرخصی بگیرم . دلم مـیخواد هر روز با شوق اینکه قراره برم سر کاری کـه عاشقشم وخلاقیت دارم از خواب پاشم .
یک سال پیش بعد از چنتا شکست پشت سر هم پا تو یـه مسیر جدید گذاشتم و زمان و پول و شانسمو تو سفالگری سرمایـه گذاری کردم . این کار از این نظر کـه اشتیـاقمو تحریک کنـه و باعث بشـه قلبم برا کار ضعف بره که تا الان برام بی نظیر بوده . نشستن پای چرخ سفال احساس آرامش و لذتی رو بـه زندگیم اضافه کرده کـه نظیر نداشته برام . اما حالا وقتشـه کـه من و گل رس با هم بیوفتیم تو جاده زندگی وهمدیگرو هل بدیم و از هم به منظور زنده موندن کمک بگیریم .
استودیو صلصال کم‌کم درون حال جوونـه زدنـه و قراره بـه امـید خدا بی هیچ عجله ای تو‌مسیر خودش رشد کنـه و بزرگ بشـه . لذت من همـین مسیره .
#از‌این‌یدونس
#صلصال
پ.ن: -پیج @salsulstudio رو به منظور نمایش کارام و فروششون راه انداختم. دنبالش کنین و محکم بشینین . -معنی صلصال مـیشـه گِل باهوش
و درون قران بـه عنوان عنصر تشکیل دهنده انسان نام شده .
صلصال بـه زبون امروزی و علمـی شاید معادل همون “گرد و غبار ستاره ای“ یـا “ stardust “ باشـه کـه بعد از بیگ بنگ جهان ما و در نـهایت خود ما رو تشکیل داده .

Read more

Media Removed

سلام دوستای خوبم اینار مـیخوام یـه #ضدآفتاب_آقایـان بـه آقایون گروه معرفی کنم. ‍⚕️ حالا فرق ضتاب اقایـان با بقیـه ضتابها چیـه؟؟؟ معمولا ضدآفتاب های آقایون بدون رنگ هستن و از خودشون ردی روی صورت برجا نمـیذارن. از اونجاییکه آقایون بیشتر عرق مـیکنن، معمولا ضدتعریق هستن. #ضدآفتاب_آقایـان_ژوت ... سلام دوستای خوبم
اینار مـیخوام یـه #ضدآفتاب_آقایـان بـه آقایون گروه معرفی کنم. 👨‍⚕️👦
حالا فرق ضتاب اقایـان با بقیـه ضتابها چیـه؟؟؟
معمولا ضدآفتاب های آقایون بدون رنگ هستن و از خودشون ردی روی صورت برجا نمـیذارن.
از اونجاییکه آقایون بیشتر عرق مـیکنن، معمولا ضدتعریق هستن.
#ضدآفتاب_آقایـان_ژوت علاوه بر این دو خصوصیت فوق،ترکیبات آنتی اکسیدان داره. ضمنا عصاره آلوروا و بابونـه و ویتامـین ایی داره 👌👌👌
ضدآفتاب آقایـان ژوت یـه اسانس بسیـار ملایم مردونـه داره کـه مطبوعه.
حجمش ۵۰ مـیل هست و قیمتش ۳۰ هزار تومان.
این #ضدآفتاب رو به منظور نوید گرفتم ولی بیشتر از اون خودم استفاده کردم😉😉😉 راستش من معمولا ضدآفتاب بدون رنگ مـی و چون ضدآفتاب آقایون معمولا تمام خصوصیـاتی کـه من مـیخوام رو دارن، خیلی وقتها شده کـه از ضدآفتاب آقایون استفاده کنم🙊🙊🙊
اگه بخواین محصولات ژوت رو بخرین مـی تونین اینترنتی سفارش بدین. اولا حتما بـه پیج #ژوت بـه آدرس
@JUTE_COSMETICS
سر بزنین و با محصولاتش آشنا بشین. اونجا توضیح داده کـه چجوری مـی تونین خرید اینترنتی کنین. منم این توضیحات رو از پیجشون برداشتم. بـه شماره 09393668137 توی تلگرام پیغام بدین و محصول سفارش بدین براتون ارسال مـیکنن. بعضی از داروخانـه ها هم دارن.
خب حالا بگین آقایون مـهم زندگیتون ضتاب استفاده مـیکنن؟؟؟
نوید کـه فقط توی طبیعت گردی و مسافرت مـیزنـه. تازه اونم بـه اصرار من!!🤔🤔
#ضدآفتاب_پوست_چرب #ژوت #ضدآفتاب_ژوت
#jute

Read more

Media Removed

#سفرنامـه_تاجیکستان_مونا ... اصولن تو تاجیکستان منو غذا ندارند اگر هم داشته باشند بـه تاجیکی با الفبای روسی هست از این رو ما همـیشـه توسط گارسن چایخانـه (تاجیک ها بـه انواع غذاخوری مـیگن چایخانـه اگر خیلی دیگه خفن باشـه و موزیک داشته باشـه مـیشـه طَرَب خانـه) توجیـه مـیشیم. درون اولین رستورانی کـه در پنجکنت غذا ... #سفرنامـه_تاجیکستان_مونا ...
اصولن تو تاجیکستان منو غذا ندارند اگر هم داشته باشند بـه تاجیکی با الفبای روسی هست از این رو ما همـیشـه توسط گارسن چایخانـه (تاجیک ها بـه انواع غذاخوری مـیگن چایخانـه اگر خیلی دیگه خفن باشـه و موزیک داشته باشـه مـیشـه طَرَب خانـه) توجیـه مـیشیم. درون اولین رستورانی کـه در پنجکنت غذا خوردیم خانمـه یـه غذایی گفتماکارون (همون ماکارانی) و پوره داشت من گفتم اهان همـین همـین، غذا کتلت بود البته #کتلت های تاجیکی مثل روسیـه هست و اصلن شباهتی بـه کتلت های ما نداره بیشتر عین کباب تابه ای هست که بیضی درون آوردن، خلاصه ماکارونی بود با پوره سیب زمـینی و بلغور پخته و سبزی با آب گوشت و کتلت کـه من دورچین و #شوهرجانم گوشت ها را نوش جان کرد.
شروین خودش شیشلیک سفارش داد کـه بسیـار لذیذ بود یـه سیخ شد سه هزار و پانصد😩
فردا ظهر قبل از اینکه بـه سمت #دوشنبه راه بیـافتیم ناهار خوردیم کـه من شبیـه غذای دیروز را سفارش دادم کـه اصلن بـه خوشمزگی چایخانـه پیشین نبود کتلت اش هم خیلی بزرگ بود، شوهر جان #کوردوک سفارش داد کـه پیش تر درون بارش توضیح دادم.
عاول هم سینی پیش خوراک هاست کـه مـییـارن و ما بینش انتخاب مـیکنیم و اون دوغ کهسبزی و گوجه و پیـازچه هست واقعن گرما و خستگی از آدم بدور مـیکنـه😊حتمن تو خونمون درست مـیکنم.
#tajikestan #panjakent #mona #tajikfood #shervin #march2018 #silkroad
#تاجیکستان #پنجکنت #مونا #شروین #آسیـای_مـیانـه #بهار۹۷ #جاده_ابریشم #خاطرات_سفرهای_موناشروین #غذای_تاجیکی

Read more

Media Removed

. این اوّلین‌کارِ حجمم هست کـه در کنارِ علی‌رضایِ‌اوجیِ‌مـهربان شروعش کردم. آبان‌ماهِ‌۹۶ بود کـه به عنوانِ مـهمان درون یکی از جلساتِ کلاس‌هاشون حضور پیدا کردم و ایشون سخاوت‌مندانـه کارِ حجم رو بـه من یـاد دادند و باصبر و حوصله،تمااام سؤال‌هایِ من رو پاسخ دادند.تا هستم و کار مـیکنم ممنونِ این انسانِ ... .
این اوّلین‌کارِ حجمم هست کـه در کنارِ علی‌رضایِ‌اوجیِ‌مـهربان شروعش کردم.
آبان‌ماهِ‌۹۶ بود کـه به عنوانِ مـهمان درون یکی از جلساتِ کلاس‌هاشون حضور پیدا کردم و ایشون سخاوت‌مندانـه کارِ حجم رو بـه من یـاد دادند و باصبر و حوصله،تمااام سؤال‌هایِ من رو پاسخ دادند.تا هستم و کار مـیکنم ممنونِ این انسانِ بی‌نظیرم کـه من رو با دنیـایِ حجم آشنا کرد.دنیـایی کهمـیشـه تماامِ تصوّراتِ ذهنیت رو با دستایِ خودت بسازی و لمسشون کنی و لذّتش رو ببری...
@alireza.owji

Read more

Media Removed

You only live once! So live your life the way you want and never stop perusing your dreams. ‌ ‌‌ مگه ما چند بار قراره زندگی کنیم؟ ‌‌ یـادمـه اون موقع ها کـه دانشگاه دندونپزشکی بودم یـه دوستی داشتم کـه با دوربین حرفه ای عکاسی مـی‌کرد و من همـیشـه حسرتش رو مـیخوردم. سالها دلم غش و ضعف مـیرفت کـه روزی بتونم عکاسی ... You only live once! So live your life the way you want and never stop perusing your dreams. ‌
‌‌
مگه ما چند بار قراره زندگی کنیم؟
‌‌
یـادمـه اون موقع ها کـه دانشگاه دندونپزشکی بودم یـه دوستی داشتم کـه با دوربین حرفه ای عکاسی مـی‌کرد و من همـیشـه حسرتش رو مـیخوردم. سالها دلم غش و ضعف مـیرفت کـه روزی بتونم عکاسی کنم ولی فکر مـیکردم راهی رو کههستم کـه نمـیتونم کنار بزارم.
وقتی درسم تموم شد بـه فکر این بودم کـه دنیـا رو ببینم ولی بازم با حرفه ای کـه بلد بودم نمـیدونستم چطور مـیتونم. حتی فکرم سمت دندانپزشکان بدون مرز رفت اما شدنی نبود.
خلاصه کـه زمان گذشت و گذشت که تا اینکه یـه روز یکی نشست جلوم و گفت مگه چند بار قراره زنده باشی کـه اونجوری کـه مـیخوای زندگی نکنی؟!
انگار بعد از سالها تلنگری بهم زده شد. بعد اون بود کـه همـه چی رو گذاشتم کنار و نشستم رو بـه روی دلم و گذاشتم هرچی دلش مـیخواد بگه و به حرفاش گوش کردم. خیلی جاها تو زندگی حرف دلمون رو بـه حساب عقل کنار مـیزاریم بـه هوای اینکه عقلمون بهتر مـیدونـه چی واسمون خوبه و چی بد. فکر مـی‌کنیم حرف دلمون واسمون دردسر ساز مـیشـه غافل از اینکه اگه بـه حرف دلمون گوش کنیم روح سرزنده و شادتری خواهیم داشت.
مـیگن زندگی رو آسون بگیر که تا برات آسون بگیره. امروز یکم بیشتر پای حرف دلت بشین. 🌸

Read more

Media Removed

ازی متنفر نباشید.. یـاد بگیرید از دایره ی توجهتون خارجش کنید..... . . . .photo by:@masihsohrabi . . . . کیک خرمالو: مواد لازم :۴ عدد خرمالو،آرد دو پیمانـه،روغن اپیمانـه،شکر ۱پیمانـه و نیم،تخم مرغ ۴ عدد،بیکینگ پودر ۲قاشق چایی خوری،جوش شیرین یـا نمک یک هشتم قاشق چایی خوری،گردو یـا بادام ... ازی متنفر نباشید..
یـاد بگیرید
از دایره ی توجهتون خارجش کنید.....
.
.
.
.photo by:@masihsohrabi .
.
.
.

کیک خرمالو: مواد لازم :۴ عدد خرمالو،آرد دو پیمانـه،روغن اپیمانـه،شکر ۱پیمانـه و نیم،تخم مرغ ۴ عدد،بیکینگ پودر ۲قاشق چایی خوری،جوش شیرین یـا نمک یک هشتم قاشق چایی خوری،گردو یـا بادام بـه مـیزان دلخواه....اولین کار اینـه کـه فر رو روشن کنیم تو دمای ۱۸۰ درجه که تا گرم بشـه...خرمالو رو شسته و پوستشو مـیکَنیم،و له مـیکنیم،تا کاملا شبیـه پوره بشـه،زرده و سفیده تخم مرغ رو جدا کرده .زرده رو با روغن مایع و شکر مخلوط کرده هم مـیزنیم که تا حدی کـه کاملا کرم رنگ و تا حدی کش دار بشـه،و پوره خرمالو هم اضافه کرده..در ظرف دیگر ارد رو کـه چند بار الک کرده بودیم رو با بیکینگ پودر و نمک یـا جوش شیرین مخلوط کرده ،و این مواد خشک رو بـه ظرفی کـه زرده تخم مرغ رو زده بودیم اضافه کرده و بصورت دورانی هم مـیزنیم،سفیده رو هم جداگانـه هم زده که تا حسابی پُف کنـه و سفیده را بـه مواد دیگه اضافه کرده وبصورت دورانی هم مـیزنیم، درون صورت تمایل داخل مواد گردو یـا بادام خرد شده هم مـیریزیم ..ظرف یـا قالب رو چرب کرده یـا کاغذ روغنیمـیندازیم،مواد رو ریخته و داخل فر مـیزاریم.یـادتون باشـه حین پخت کیک اصلا درون فر باز نشـه مخصوصا ۳۰ دقیقه اول پخت کیک ،زمان پخت هم نزدیک بـه ۴۰ که تا ۴۵ دقیقه هستش ، به منظور اینکه مطمئن بشید کـه کیک پخته دقیقه ۳۵ که تا ۴۰ یـه خلال دندون بزنید داخل کیک اگه بهش نچسبید کیک درست شده.سعی کنید قالب کیک بزرگ و ارتفاعش بلند نباشـه.. دوست داشتید روی کیک رو با پودر قند تزیین کنید😋حیف کـه نمـیشـه این کیک رو تو همـه فصلی درستش کرد،چون بـه نظر من جز خوشمزه ترین کیک هایی کـه خوردم👌😊

Read more

Media Removed

. . #بسم_رب_الشـهدا_و_الصدیقین . . به منظور سركشی بـه بچه‌ها آمد توی سنگر. مـی‌دانستم چند روز هست چیزی نخورده. آن‌قدر ضعیف شده بود كه وقتی كنار سنگر مـی‌ایستاد،‌ پاهاش مـی‌لرزید. وقتی داشت مـی‌رفت، گفتم «حاجی جون! بیـا یـه چیزی بخور.» بی‌اعتنا نگاهم كرد و گفت «خدا رزق دنیـا رو روی من بسته. من دیگه از دنیـا ... .
.
#بسم_رب_الشـهدا_و_الصدیقین .
.
برای سركشی بـه بچه‌ها آمد توی سنگر. مـی‌دانستم چند روز هست چیزی نخورده. آن‌قدر ضعیف شده بود كه وقتی كنار سنگر مـی‌ایستاد،‌ پاهاش مـی‌لرزید. وقتی داشت مـی‌رفت، گفتم «حاجی جون! بیـا یـه چیزی بخور.» بی‌اعتنا نگاهم كرد و گفت «خدا رزق دنیـا رو روی من بسته. من دیگه از دنیـا سهم غذا ندارم.» و از سنگر رفت بیرون
#شـهید_محمد_ابراهیم_همت #شـهید_ابراهیم_همت #شـهید_همت #سلام_بر_ابراهیم .
.
.
نشسته بودم روی خاک ریز . با دوربین آن طرف را مـی پاییدم . بی سیم مدام صدا مـی کرد. حرصم درون آمده بود. – آدم حسابی . بذار نفس تازه کنم . گلوم خشک شد آخه . گلویم ، دهانم ،هام خشک شده بود . آفتاب مستقیم مـی تابید توی سرم. یک تویوتا پشت خاکریز ترمز کرد. جایی کـه من بودم، جای پرتی بود.خیلیرفت و آمد نمـی شد. گفتم« کیـه یعنی؟» یکی از ماشین پرید پایین . دور بود درست نمـی دیدم. یک چیز هایی را تویوتا گذاشت زمـین . بـه نظرم گالن های آب بود. بقیـه اش هم جیره ی غذایی بود لابد. گفتم «هر کی هستی خدا خیرت بده مردیم تو این گرما.» برایم دست تکان داد و سوار شد. یک دست نداشت. آستینش از شیشـه ی ماشین آمده بود بیرون، توی باد تکان مـی خورد.
.
"آن آستین خالی کـه با باد این سوی و آن سوی مـیشود نشانـه ی #مردانگی است... واینکه تو با عهدی کـه با ابوالفضل(ع) بسته ای... وفاداری...
چیست آن عهد؟
مبادا #امام را تنـها بگذارید...!" #سید_شـهیدان_اهل_قلم
#شـهید #سید_مرتضی_آوینی
.
. #حاج_حسین_خرازی .
جای کابل ها روی پشتم مـی سوخت. داشتم فکر مـی کردم « عیب نداره. بالاخره بر مـی گردی. مـیری اصفهان . مـیری حاج حسین رو مـی بینی. سرت رو مـی گیرهدستش. توی چشم هات نگاه مـی کنـه مـی خنده، همـه ی این غصه ها یـادت مـی ره ...» درون را باز د، هلش دادند تو . خورد زمـین ؛ زود بلند شد. حتی برنگشت عراقی ها را نگاه کند . صاف آمد پیش من نشست . زانوهایش را گرفت توی بغلش. زد زیر گریـه. گفتم« مگه دفعه اولته کـه کتک مـی خوری؟ » نگاهم کرد. گفت « بزن و بگوشونو کـه دیدم.» گفتم «خب ؟»گفت « #حاج_حسین شـهید شده.»
سالروز ولادت #اسطوره_مردانگی #شـهيد_حاج_حسين_خرازي
#دوست_شـهید_من #عطر_شـهيد #جز_لبخند_چیزی_نگفت

Read more

Media Removed

کمپوت گیلاس مـیوه های تابستونی جون مـیدن به منظور کمپوت درست ... صد البته لواشک و ترشی شون هم معرکه ست. این روش آسون و تضمـینی رو به منظور بقیـه مـیوه ها هم مـی تونین استفاده كنين. مواد لازم: مـیوه های سالم و سفت شکر شیشـه های تمـیز با درون محکم و سالم آب طرز پخت: به منظور کمپوت از مـیوه های سفت استفاده کنین...نرم ... کمپوت گیلاس🍒
مـیوه های تابستونی جون مـیدن به منظور کمپوت درست ...
صد البته لواشک و ترشی شون هم معرکه ست.
این روش آسون و تضمـینی رو به منظور بقیـه مـیوه ها هم مـی تونین استفاده كنين.

مواد لازم:
مـیوه های سالم و سفت
شکر
شیشـه های تمـیز با درون محکم و سالم
آب
طرز پخت:
برای کمپوت از مـیوه های سفت استفاده کنین...نرم باشـه له و لورده مـیشـه و ناجور. گیلاس ها رو شستم و گذاشتم آبش بره ...شیشـه های تمـیزی کـه درشون خووووووب بسته بشـه انتخاب کنین. اگه شیشـه نو دارین کـه چه بهتر، اگه نـه شیشـه های سس، خیـارشور و ... کـه درشون سالمـه و کج و معوج نیست انتخاب کنین. اگه فلزی باشـه درشون بهتر

گیلاس ها رو توی شیشـه ریختم که تا پر بشـه. توی هر شیشـه، بـه اندازه یـه پیمونـه پلوپز (یـه فنجون معمولی) شکر ریختم...بعدشم شیشـه ها رو با آب پر کزدم و با قاشق یـه هم زدم هر شیشـه رو...درشون رو خوووووووب و سفت مـی بندیم..اگه شیشـه ها تازه و کارنکرده باشـه کـه خوب چفت مـیشـه...اما شیشـه های کارکرده ممکنـه خوب چفت نشـه و در نتیجه هوا بکشـه...اگه شیشـه ها درشون خوب بسته بشـه این کمپوت ها رو مـیشـه ماه ها توی بیرون یخچال نگه داشت اما اگه درشون معمولی بشته بشـه (مثه شیشـه های خودم) توی یخچال حتما بمونـه

حالا یـه دیگ رو کـه گنجایش شیشـه ها رو داشته باشـه انتخاب مـی کنیم و شیشـه ها رومـیذاریم و آب ولرم مـی ریزیم جوری کـه کااااااااملا شیشـه ها توی آب باشـه...این مجموعه رو روی حرارت متوسط مـیذاریم که تا زمانی کـه آب بـه جوش بیـاد. از لحظه جوش اومدن، نیم ساعت که تا 40 دقیقه بمونـه کمپوت ها آماده ست.

شیشـه ها رو با احتیـاط از آب خارج مـی کنیم و اگه درشون خووووووب محکم بود برعمـی کنیم شیشـه ها رو و مـیذاریم روی یـه حوله ای چیزی که تا خنک بشـه...اما من همـینجوری گذاشتم خنک شـه
به همـین آسونی کمپوت های خوشگل و خوشمزه مون آماده ست
این روش رو به منظور هلو یـا شلیل اگه خواستین استفاده کنین، اول پوستش رو بگیرین.
نوش جان😋
#كمپوت #گيلاس #كمپوت_گيلاس #بفرما #بزن #بپسند #خوشمزه #نوش_جان #آشپزخانـه_مجازي #آشپزي_ايراني #آشپزخانـه
#sofrekhone #mustseeiranfood #yummy #chef #ashpazkhane_majazi #ashpazkhane #cook #foodcity

Read more

Media Removed

معلم عصبی دفتر را روی مـیز کوبید و داد زد سارا ... ک خودش را جمع و جور کرد،سرش را پایین انداخت و خودش را که تا جلوی مـیز معلم کشید و با صدای لرزان گفت بله خانوم؟ معلم کـه از عصبانیت شقیقه هاش مـیزد،توی چشمان سیـاه و مظلوم ک خیره شد و داد زد:چند بار بگم مشقاتو تمـیز بنویس، دفترتو سیـاه و پاره نکن؟ ها!؟ فردا ... معلم عصبی دفتر را روی مـیز کوبید و داد زد سارا ... ک خودش را جمع و جور کرد،سرش را پایین انداخت و خودش را که تا جلوی مـیز معلم کشید و با صدای لرزان گفت بله خانوم؟ معلم کـه از عصبانیت شقیقه هاش مـیزد،توی چشمان سیـاه و مظلوم ک خیره شد و داد زد:چند بار بگم مشقاتو تمـیز بنویس، دفترتو سیـاه و پاره نکن؟ ها!؟ فردا مادرت رو مـیاری مدرسه مـیخام درون مورد بچه بی انضباطش باهاش صحبت کنم. ک جونـه لرزونش رو جمع کرد... بغضش رو بـه زحمت قورت داد و آروم گفت:خانوم... مادرم مریضه اما...بابام گفته آخر ماه بهش حقوق مـیدن... اونوقت مـیشـه م رو بستری کنیم کـه از گلوش خون نیـاد...اونوقت مـیشـه واسه م شیر خشک بخریم کـه شب که تا صبح گریـه نکنـه...اونوقت قول داده اگه پولی موند به منظور من هم یک دفتر بخره کـه من دفترای دادشم رو پاک نکنم وبنویسم... اونوقت قول مـیدم مشقامو... معلم صندلیش رو بـه سمت تخته چرخاند و گفت بنشین سارا... کاسه اشک چشم معلم کـه روی گونـه اش خالی شد... روی تخته سیـاه نوشت: زود قضاوت نکنید,,
(تا کفشی رو نپوشیدی,الکی راه رفتنشو مسخره نکن)

Read more
سلام عزیزای مـهربون خوشگلا دوبار بزنن رو ویدیو پیداشون کنم عزیزانی کـه هنوز فالو ن فالو کنن که تا ویدیو های عالی ما رو کـه جدید ججپدید هم هست از دست ندند اینم تگ پیج @bastaniiii . خب بریم سراغ توضیحات: این روشی کـه مـی خوام بگم خیلی راحته و ماندگاری بالا داره و تازه هر نوع مـیوه ای رو بخواین کمپوت ... سلام عزیزای مـهربون ❤
خوشگلا دوبار بزنن رو ویدیو پیداشون کنم😉😍
عزیزانی کـه هنوز فالو ن فالو کنن که تا ویدیو های عالی ما رو کـه جدید ججپدید هم هست از دست ندند اینم تگ پیج👈 @bastaniiii .
خب بریم سراغ توضیحات:
این روشی کـه مـی خوام بگم خیلی راحته و ماندگاری بالا داره و تازه هر نوع مـیوه ای رو بخواین کمپوت درست کنین با این روش مـیشـه . یـادتون بیـاد کمپوت گیلاس هم درست کرده بودم بـه این روش . بعد هر نوع مـیوه ای کـه بخواین بـه این روش مـیشـه 😊😘
.

توی خونـه ما مـیوه زیـاد خورده نمـیشـه متاسفانـه . اونی کـه علاقه داره من هستم . فسقلی هم بـه هلو حساسیت داره . رفتم سراغ یخچال دیدم چند که تا هلو هستش همـین شد کـه تصمـیم گرفتم کمپوتش کنم .
.
نیم کیلو هلو کمـی بیشتر بود حدود ۵ که تا ۶ عدد . 
پوستشون رو گرفتم و خرد کردم . حالا خواستین مـی تونین فقط از وسط بـه دو نیم کنین هلوهای موجود بزرگ بودن ترجیحا دادم کمـی بیشتر خرد کنم .
از قبلش حدودا دو که تا لیوان آب رو با نصف لیوان شکر (شکر کاملا بسته بـه ذایقه خودتون داره کـه چه قدر بریزین) رو روی حرارت قرار دادم که تا شکر حل بشـه و بجوشـه بعد از حرارت برداشتم و گذاشتم توی محیط خنک بشـه .
توی یـه ظرف شیشـه ای تمـیز و خشک هلوها روریختم و بعد آب و شکری کـه خنک شده بود ریختم و در ظرف رو خوب و محکم بستم .
توی یـه قابلمـه بزرگ شیشـه رو قرار دادم و آب ریختم طوری کـه تا زیر درب شبشـه آب پر بشـه بعد حرارت رو روشن کردم که تا بجوشـه . از وقتی کـه شروع بـه جوشیدن کرد آب تایم مـی گیریم حدود نیم ساعت زمان مـی خواد .بعد از نیم سافت حرارت رو خاموش کردم و گذاشتم خنک بشـه وقتی کمـی از حرارت افتاد از آب بیرون آوردم و گذاشتم توی محیط خنک بشـه و بعد هم بزارین یخچال . 
ماندگاری با این روش درست حتی بیش از یک سال هست و شما اگه خیلی زیـاد مـیوه دارین مـی تونین بـه همـین روش درون تعداد بالا شیشـه درست کنین .
پ.ن :تاکید سوم 🙈🙈با این روش شما هر مـیوه ای سیب ،گلابی ،گیلاس،آناناس،گلابی و .... مـی تونین کمپوت درست کنین . 
پ.ن ۲ : دوستان اگه مـی خواین بخورین همون لحظه اگه بخواین خنک باشـه کمـی بزارین یخچال و مـیل کنین نـه اگه مـی خواین مدت طولانی نگه داری کنین بزارین یخچال . نـه اگه مـی خواین زود مصرف کنین نـه مـی تونین نزارین یخچال . غرض جای خنکه مثل ترشی جای گرم نباشـه . حالا خونتون انباری دارین جایی دارین کـه خنکه مـیشـه بزارین .
پ.ن ۳: شیشـه هم نمـی ترکه نمـی شکنـه حرارتتون زیـاد نباشـه 😊.
اینستاگرام @masoumehrasouli
.
شب را بدون افسوس امروز رفته
بدون آهِ گذشته تمام کن
و بـه فردا...
به فردا فکر کن کـه روزِ دیگریست
شبتون بخیر 🌙

Read more

Media Removed

بچه هاااا نوبت قسمت خوب تجربیـات و راهنمایی های شما درمورد خرید ترمـه و ایناس کـه بگم آقا اول یـه نکته ای رو اینجا از تجربه ی جهاز خ خودم براتون بگم کـه حتما حتما آویزه ی گوشتون کنید و بهش عمل کنید اونم اینـه کـه تون هرچی خواست بهتون بده با آغوش باز و لبخند ملیح ازش بگیرید 🙄 اصلا هم نگید کـه من از ... بچه هاااا 😁
نوبت قسمت خوب تجربیـات و راهنمایی های شما درمورد خرید ترمـه و ایناس کـه بگم 😍
آقا اول یـه نکته ای رو اینجا از تجربه ی جهاز خ خودم براتون بگم کـه حتما حتما آویزه ی گوشتون کنید و بهش عمل کنید 😆
اونم اینـه کـه تون هرچی خواست بهتون بده با آغوش باز و لبخند ملیح ازش بگیرید 🙄 اصلا هم نگید کـه من از این چیزا دوس ندارم ! یـا اینا چیـه بـه خونـه ی من نمـیاد ....😳😑 مثل چی؟ مثل کریستال مثل ترمـه😆😍
ممکنـه الان خیلی دوس نداشته باشیدشون ولی بهتون قول مـیدم خیلی هاتون وقتی بـه سلامتی رفتید خونـه ی بخت نـه تنـها متوجه مـیشید کـه چقدرررر لازمـه! بلکه بهشون علاقه مند مـیشید 😁 مـیدونید چرا؟ چون وقتی‌مثلا مـهمون رسمـی تر مـیخواد بیـاد خونتون توی این ظرفای خرس و خرگوش و مرغ و اینا یـه جوریـه شاید مـیوه و شیرینی چیدن 😆 حالا این نظر منـه ها ممکنـه از نظر بعضیـا خیلی هم خوب باشـه😁 خلاصههههه این از این 😁
پیشنـهاد بچه های یزدی به منظور خرید ترمـه ، فروشگاه های رضایی ، هاشمـی و حسینی بود 😊
من خودم بیشتر از همـه رضایی رو دوست داشتم و ازش خرید کردم چون ترکیب رنگهای کاراشون فوق العاده بود ومـیتونستید رنگای ملیح و یواش هم پیدا کنید 😍 ولی حسینی هم کاراش قشنگ بود 😊 ترمـه رضایی کـه تقریبا همـه جا شعبه داشت هم تو خود بافت قدیمـی هم تو مـیدون مـیر چخماق توی چهار راه کـه اسمشو یـادم نیست راحت مـیتونید پیداش کنید 😊 تمام این ترمـه ای ها کـه گفتم همون اطراف شعبه دارن و دستتون بازه کـه همونجا همرو ببینید و در نـهایت انتخاب کنید 😉
یـه نکته ی دیگه ک ب نظرم رسید بگم اینـه کـه فروشنده ها بهتون مـیگن ترمرو با خونتون ست نکنید ، ولی من حرفشونو گوش نکردم و راضی بودم از تصمـیمم😆😅 دیگهههه آها من هرجا برم حتمااا مگنت مربوط ب اون شـهر یـا کشورو مـیخرم شمام حتما این کارو ید اگر دوست داشتید 😊 مگنتهارو هم تو مغازه های سنتی وسط بافت قدیمـی مـیتونید پیدا کنید 😊دیگههه دیگهههه آها مـیتونید پارچه ی ترمـه هم بخرید به منظور خرج کار مانتو 😍 خیلییی خوشگلن ب نظرم 👌
آقاا یزد رفتید فالوده(آخرم نفهمـیدم پالوده؟)
شیر حسین رو از دست ندید هاا یـه تجربه ی خوشمزه و جدیده براتون😋
همـین دیگهههه چیز دیگه ای یـادم نمـیاد فعلا🙄🤔😁 امـید وااارم استفاده کرده باشید 😁
خظ

Read more

Media Removed

. اول . دیدم راننده ی تاکسی پرچم ایران زده توی ماشینش. بهش مـیگم آماده ی بازی امشبید آره؟ مـی خنده مـیگه اره حسابی . دارم لپتاپم رو باز مـی کنم کـه چهل دقیقه ی مسیر رو کار کنم. راننده مـیگه مـیدونید خانم ما پسرها برد واسمون مـهم نیست. بازی خوب واسمون مـهمـه. مـی خوام بگم چرا شما پسرها حالا؟ مـی خوام بگم مگه فوتبال ... .
اول
.

دیدم راننده ی تاکسی پرچم ایران زده توی ماشینش. بهش مـیگم آماده ی بازی امشبید آره؟ مـی خنده مـیگه اره حسابی . دارم لپتاپم رو باز مـی کنم کـه چهل دقیقه ی مسیر رو کار کنم. راننده مـیگه مـیدونید خانم ما پسرها برد واسمون مـهم نیست. بازی خوب واسمون مـهمـه. مـی خوام بگم چرا شما پسرها حالا؟ مـی خوام بگم مگه فوتبال مال یـه ته. اما نمـی گم. خسته ام و کار دارم. سکوت مـی کنم مـیرم توی لپتاپم. یـه دقیقه مـی گذره. اقای راننده مـیگه خانم نمـی دونم چرا گفتم پسرها. بهتره بگم فوتبال دوست ها، هان؟ خستگیم کمرنگ مـیشـه. بهش مـیگم اره خیلی بهتر شد. مـیگه تو مخ مون این چیزهای مسخره رو. مـیگم اره . ولی داریم کم کم مخ هامون رو تمـیز مـی کنیم .

دوم
.

قراره رفقا بیـان خونـه ی ما با هم بازی رو ببینیم. من هیچ وقت فوتبالی نبودم. هنوز هم نیستم. اما شادی همگانی‌قلبم رو مچاله مـی کنـه. دوست دارم ایران ببره چون دوست دارم صدای بوق و شادی بشنوم. ساعت هشت و چهل و پنج شب کارم تموم‌مـیشـه. مـی‌ بیرون کـه برم سمت خونـه. وحید انلاین رو چک مـی‌کنم. مـی‌بینم نوشته باز درهای استادیوم رو بستن و راه ندادن. مـی دونم امـیر و نسترن قرار بود برن. یـه غمِ آشنای کهنـه مـی شینـه تو قلبم. وقتی مـی رسم خونـه خبرها اینـه کـه دوباره باز شده درها
.
سوم
.
اون لحظه ی جادویی کـه خیلی ها ازش گفتن، اون لحظه کـه از دل و جون با هم اونطوری دفاع جلوی دروازه. وقتی با چنگ و دندون افتاده بودن روی زمـین و نمـی ذاشتن گل بشـه. اون لحظه بغض اشنای کهنـه مـی شینـه تو‌ چشم هام . بغضی کـه سال هاست درون سرزمـینی غارت شده زیسته و امـید و تلاش رو هر روز دیده کـه جوونـه زده. توی دلم مـیگم اخه مگه ما چقدر جون داریم کـه اینقدر امـید توی دل هامونـه. مگه خاک دل مون چقدر باروره کـه امـید اینطوری هر روزجوونـه مـی زنـه .

چهارم .

امروز ظهر، توی رستوران دارم واسه مجتبا تعریف مـی‌کنم کـه دیشب وقتی درهای استادیوم رو بستن و اول راه ندادن، نسترن زده زیر گریـه و ... بعد یکهو سکوت مـی کنم. بغضم داره مـی شکنـه. مجتبا هم سکوت مـی کنـه دستم رو مـی‌گیره. بغضم رو‌ قورت مـیدم و به باغچه ی دلم فکر مـی کنم. بـه جوونـه هایی کـه هر روز مـی زنـه بیرون و توان دوباره ایستادن رو مـیده
.

.
حالِ تون رو دوسْت دارَم این روزها. حواسِ مون بـه آلودِگی هامون هَستْ وَ این یِک شروعِ خوبه .

این کلمـه ها با بُغض نوشته شدند..

Read more

و سرانجام درون انتهای شب، اونجا کـه دیگه شب هم بی رمق مـیشـه ....... دیگه راستکیش نایی نمونده بودو همـینجوری اطرافو با یـه دقت وحس قرینـه سازی برانداز مـیکردم کـه کاری رو زمـین نمونده باشـه، آخه دور از جونتون من مرض قرینـه سازی دارم مثلا ردیف بودن پایـه های مبل، جای صندلی ها، جفت بودن دمپایی حتی تابلوهای روی ... و سرانجام درون انتهای شب، اونجا کـه دیگه شب هم بی رمق مـیشـه ....... دیگه راستکیش نایی نمونده بودو همـینجوری اطرافو با یـه دقت وحس قرینـه سازی برانداز مـیکردم کـه کاری رو زمـین نمونده باشـه، آخه دور از جونتون من مرض قرینـه سازی دارم😜😜 مثلا ردیف بودن پایـه های مبل، جای صندلی ها، جفت بودن دمپایی😁 حتی تابلوهای روی دیوار هم از دست من درون امان نیستن 😭شبها که تا همـه چی ردیف نشـه خوابم نمـیبره.. خلاصه کـه فکر مـیکردم کاش زندگی یـه جایی توی این لحظه متوقف مـیشد
بعد مـیتونستی بـه دور از همـه ی این جنجال و هیـاهوها همون قسمتی از وجودت رو کـه هربار بیرحمانـه یـه جایی جا مـیزاری.. بَرش داری و با خودت دومرتبه همراهش کنی... بعد اونو گره بزنی بـه کوچیکترین روزنـه ی امـیدی کـه تو دلته... و به راهت ادامـه بدی... قبل از اینکه خودخواهانـه فقط بـه خودت فکر کنی نگاهت مـیوفته بـه ماهیـهای قشنگ توی آکواریوم.. بـه خودت مـیگی، با اینکه دنیـاشون کوچیکه اما چه شادن و همش درحال تَقلان... بعد احساس آرامش و امنیت مـیکنی و
مـیون این همـه بلاتکلیفی انگار یـه عالمـه خون تازه پمپاژ مـیکنن تو رگهات، قلبت تالاب تالاب مـیزنـه... احساس مـیکنی یـه عالمـه عشق و جوونی از یـه جایی دایورت شد تو وجودت... یـه هو سطح انرژیت قد مـیکشـه مـیره بالا.... سرش مـیخوره بـه یـه جایی تو مغزت
بعد شیشـه ی افکارت رو مـیشکونـه... یـه هو یـه عالمـه حرفهای قشنگ مـیریزه بیرون و ردیف مـیشن روی برگه ی سفید و ماندگار مـیشن، بعد دلت مـیخوای بیـای همـین نوشته رو دوستای مـهربونت هم بخونن، و اینجوری مـیشـه کـه دستت مـیره روی کپی و سند مـیشـه اینجا... .... بماند بـه یـادگار، #روزنگار بـه وقت 23 خرداد .
لحظه هاتون پر از آرامش خوشکلای من 🤗😃
نمایی از آکواریوم خونـه مون، همونی کـه از انداختن ماهیـهالایو گذاشتم، یـادتونـه گفتم گیـاهاش همـه طبیعیـه و رشد مـیکنـه... اون سنگ بزرگ هم یـه نوع سنگ معدنیـه اسمش دراگونـه،، اینم واسه اطلاعات عمومـی کـه تو لایو خیلی پرسیده بودید، سفید ریز مـیزه ها هم سنگ مرجانی هستن، موزیک هم مال مازیـار فلاحیشونـه 😂، تقدیم بـه نگاه مـهربونتون 😄👍 عزیزان دلنوشته های منو مـیتونید توی این هشتگ بخونید...👇👇👇
. #دلنوشته_آبانماهی_کپی_ممنوع
#مرضیـه_صف_پهلوان
#به_وقت_سحر28_رمضان

Read more

Media Removed

• مـیگن خدای رو کـه خیلی دوسِش داره هم هنر مـیده بهش و هم همت و پشتکار استفاده از اون هنر رو. دقیقاً چند مدت پیش تر بود کـه توی ذهن خودم به منظور این کار برنامـه ریزی مـیکردم ولی حقیقت امر اینـه کـه از فکر و حرف که تا اجرا و عمل فرسنگ ها فاصله هست و یـه همت خیلی بلند مـیطلبه کـه من فعلاً ندارم. داشتم خودم رو با آقای فراهانی ...
مـیگن خدای رو کـه خیلی دوسِش داره هم هنر مـیده بهش و هم همت و پشتکار استفاده از اون هنر رو. دقیقاً چند مدت پیش تر بود کـه توی ذهن خودم به منظور این کار برنامـه ریزی مـیکردم ولی حقیقت امر اینـه کـه از فکر و حرف که تا اجرا و عمل فرسنگ ها فاصله هست و یـه همت خیلی بلند مـیطلبه کـه من فعلاً ندارم.
داشتم خودم رو با آقای فراهانی مقایسه مـیکردم کـه چند نفر از دوستان چندین ماه پیش سفارش نوشتن اسمشون رو بهم و هنوز اسامـی شون رو نفرستادم!!!
.

بهتون توصیـه مـیکنم حتماً درون حرکت بسیـار زیبایی کـه علی آقای فراهانی شروع کرده شرکت کنید. قضیـه از این قراره کـه شما اسمتون رو، دقت کنید فقط اسم خودتون رو نـه اسامـی اقوام و آشنایـان و دوستان و خانواده ی آقای رجبی😊، درون پیجی کـه آدرسش رو اعلام خواهم کرد کامنت مـیذارید و آقای فراهانی بعد از مدتی اسمتون رو با خط خودکاری زیباشون خواهند نوشت و در پیج قرار خواهند داد؛ منتها شما حتما در قبالش سه که تا کار انجام بدید:
اول: هر مبلغی کـه دوست داشتین بـه حساب محک واریز کنید.
دوم: اسمـی رو کـه آقای فراهانی نوشتن حداقل یک هفته بـه عنوان عپروفایلتون استفاده کنید.
سوم: سه نفر از دوستاتون رو منشن کنید و از این امر خیر باخبرشون کنید.
همـین دیگه ☺
و اما آدرس پیجی کـه مـیتونید اسمتون رو جهت تحریرکامنت بذارید:
@esm.famil.mahak
@esm.famil.mahak
@esm.famil.mahak
@esm.famil.mahak
@esm.famil.mahak
@esm.famil.mahak
■

Read more

Media Removed

84: کل راه و طول خرید ساکت بودم. اصن رو مودش نبودم و فقط مـیخواستم زودتر تموم شـه برم و بخوابم. پشت سر ا راه مـیرفتم کـه همشون یـهو رفتن تو مغازه ی شنل! مارک مورد علاقم؛ ولی اصن حوصله امتحان لباسا یـا هر چیز دیگه ای رو نداشتم. قدم زدم سمت جلو که تا رسیدم بـه یـه مغازه لباس بچه. همـینطوری مشغول تماشای ... 84:
کل راه و طول خرید ساکت بودم. اصن رو مودش نبودم و فقط مـیخواستم زودتر تموم شـه برم و بخوابم.
پشت سر ا راه مـیرفتم کـه همشون یـهو رفتن تو مغازه ی شنل!
مارک مورد علاقم؛ ولی اصن حوصله امتحان لباسا یـا هر چیز دیگه ای رو نداشتم.
قدم زدم سمت جلو که تا رسیدم بـه یـه مغازه لباس بچه.
همـینطوری مشغول تماشای ویترین بودم کـه چشمم بـه یـه جفت کفش بچگونـه ی گوگولی افتاد.
خیلی کوچیک بود ینیدوتا انگشت دستم مـیرفت فقط! ونـه هم بود روش گل های خیلی ریز صورتی روشن و تیره داشت. اینقد بامزه و خوشگل بود مـیخواستم بخورمش :|
کم مونده بود برم توی شیشـه کـه با شنیدن صدای آشنایی آهی کشیدم و برگشتم طرفش.
نایل با خنده گفت: اندازت نمـیشـه ها!
برگشتم طرف ویترین و چیزی نگفتم. درواقع حرفی نداشتم.
باز ذل زدم بـه کفشا که تا اینکه یـهو از دهنم پرید: مـیخوامش!
کاملا مثل بچه ها کوچولوها کف دوتا دستامو چسبونده بودم و به شیشـه ی ویتریون و دلم اونو مـیخواست! اصلنم نمـیدونستم واسه چی! نـه بچه دارم نـه بچه ای اصن تو یـه دوستا و فامـیلا هست فقط مـیخواستمش!
دیدم صداش درون نمـیاد برگشتم سمتش.
با تعجب بهم خیره شده بود.
-ها چیـه؟ خب مـیخوامش دیگه و مـیخرمش!
خواستم برم تو کـه هری اومد و زد بـه پشت نایل و گفت: بیـا بریم این مغازه کـه پیدا کردیم مـیخوایم لباس های ست بگیریم به منظور مراسم بعدی حالا هر چی بود. هی رکسی تو هم بیـا نظر بده!
سرمو تکون دادم و هری رفت یکم اونور تو یـه مغازه لباس مردونـه و پشت سرشم لویی رفت تو.
نایل کـه عین برج زهرمار وایساده بود اونجا خودم رفتم تو. یـه جفت کفش کوچیکه دیگه مـیذارمش تو قفسه ای چیزی! (زده بـه سرش:|)
رفتم تو و سلام دادم ولی هیشکی جواب نداد! ای بابا!
یـهو صدای باز شدن درون اومد کـه برگشتم دیدم نایله.
برگشتم طرف پیشخوان و نگاهی بـه اون پشت انداختم و داد زدم: سلام!!
بعد از چند ثانیـه صدای پیرزنی از اتاقک بالا اومد: الان مـیام! یکم صبر کن جون!
خیلی آروم از پله ها پایین اومد همونطور کـه غر غر مـیکرد رفت طرف پیشخوان و عینکشو از زیر مـیز درون اورد و زد بـه چشماش و رو بـه من گفت: چیزی مـیخوای؟
لبخندی زدم و گفتم: بله! اون جفت کفش عروسکی رو مـیخوام کـه توی ویترین دارین.
پشتش رو کرد بـه طرفم و تو یـه قفسه پر از جعبه دنبال چیزی گشت.
با غر گفت: من خیلی بـه جای وسایل عادت نکردم، راستش مغازه مال مـه امروز نتونست بیـاد منو فرستاد.
بعد از چند ثانیـه گشتن برگشت و گفت: نمـیدونم کجاست!
کامنت:

Read more

Media Removed

انقدر حجم اعتراض و استوری بیـاین برین فش بدین و اینـها زیـاد بود کـه رفتم ببینم سامسونگ چی‌ کار کرده کـه لایق اینـه کـه سر مدیر عاملشو ببریم ، تمام کارمند هاشو بیرون کنیم و اینفلونسر هاش رو هم کتک بزنیم ، گفتن وا مصیبت‌ها کـه یـه تبلیغ یستی  داده بیرون کـه گند زده بـه شخصیت زن، دفعه اولی‌ کـه دیدم گفتم آره یستیـه ... انقدر حجم اعتراض و استوری بیـاین برین فش بدین و اینـها زیـاد بود کـه رفتم ببینم سامسونگ چی‌ کار کرده کـه لایق اینـه کـه سر مدیر عاملشو ببریم ، تمام کارمند هاشو بیرون کنیم و اینفلونسر هاش رو هم کتک بزنیم ، گفتن وا مصیبت‌ها کـه یـه تبلیغ یستی  داده بیرون کـه گند زده بـه شخصیت زن، دفعه اولی‌ کـه دیدم گفتم آره یستیـه و فلان که تا همون جا‌یی کـه خانم داشت بچه رو تکون مـیداد نگاه کردم، گفتم بالاخره خانواده ایرانی‌ اینجوری جا افتاده ، بعد چشمم افتاد بـه تاریخش ! 
بیست و یک روز پیش ! یـه مقدار برام جای سوال داشت کـه این بیست روز اخیر کلیپ خودشو قائم مـیکرده از دست دوستان ؟ وقتی‌ روش مـیزدن یـه چیز دیگه نشون مـیداده بعد یـهو کـه طرف روش رو اونور مـیکرده کلاه مخوف یسم رو مـیزشته رو سرش و به همـهٔ بانوان ارییـایی فحش مـیداده ؟ دیدم کـه خیر ، اصلا اینجوری نیست ، یـه کلیپ ساده تبلیغاتیـه کـه دستمایـه  کمپین راه انداختنِ دوستانِ بدون سهم از تبلیغات سامسونگ شده ! که تا اونجا کـه من مـیدونم سامسونگ هیچ وقت نگاه یستی بـه این داستان‌ها نداشته ، و اینم مـیدونم کـه سر رونمایی از اس ناین از پنج نفر سخنرانش ، سه تاشون خانم بودن . 
اعتراض بـه هر گونـه پایمالی حق و حقوق مردم کار بسیـار درستیـه ، منتها برام سوال پیش مـیاد باز ، دوستانِ مع حقوق زنان ، اون موقع کـه از پائین تر سطح که تا بالاترین سطح فدراسیون‌های ورزشی حق زنان رو مـیخورن کجأین ؟ اون موقع کـه آتنا و گلرخ تو زندان اعتصاب غذا مـی‌کنن کجأین ؟ اون موقع کـه قهرمان پرتاب وزنـه ما اجازهٔ شوهر رو به منظور شرکت درون مسابقات اسیأیی نداره کجأین ؟ سر فاطمـه افتخاری کجا بودین ؟ یـه موج را بیفته و سوار شین روش دیگه ؟ سوار شدن رو خیلی‌ چیزا خوبه اما نـه اون هایی کـه بابت راه انداختنش پول گرفتن ! 
نوننیس نـه ؟ یـا فلان کانون تبلیغاتی کـه دفترش تو جردنـه بهتون پول نداده کـه کمپین راه بندازین ؟ 
ای بابا ، دنیـا کوچیکه ، شما از یکی‌ پول مـیگیری کـه یکی‌ دیگه رو خراب کنی‌ ، از بخت بد روزگار چهار که تا دهان بی‌ موقع باز مـی‌شـه و لو مـیده کـه شما پول مـیگیری کـه کمپین تخریبی‌ بزنی‌ ، چهار که تا آدم هم پیدا مـیشن کـه منبع درون آمدشون بیرون دنیـای مجازیـه و این بازی‌ها براشون فرقِ بین بی‌ شرفیو با شرفیـه ، یـهو مـیان کاسه کوزه تو مـیریزن بـه هم .
پ . نون : عو کپشن بیربط 
پ. نون ۲ : بستنی قهوه کاله رو دیدین ؟ روش عیـه بچهٔ سیـاه پوسته ! دقت کنین : قهوه ، سیـاه ! سیـاه ، قهوه ! فاشیسمِ مطلق ! ولی‌ خوب چشم دوستان بـه روی این چیزا باز نیست ، چون چی‌ توشـه ؟؟ اگه گفتین !

Read more

Media Removed

. جمعه ات بـه خیر هر کجا هستی بـه یـاد من باش من با تو چای نوشیده ام سفرها کرده ام از جنگل... از دریـا.. از آغوش تو شعرها نوشته ام رو بـه آسمان آبی پرخاطره از تو گفته ام تو را خواسته ام.. آه ای رویـای گمشده هر کجا هستی جمعه ات بـه خیر... . بفرمایین سبزی پلو ماهی ناهار جمعه ای یواش یواش داریم ... 🌼
.

جمعه ات بـه خیر
هر کجا هستی بـه یـاد من باش
من با تو چای نوشیده ام
سفرها کرده ام
از جنگل...
از دریـا..
از آغوش تو شعرها نوشته ام
رو بـه آسمان آبی پرخاطره
از تو گفته ام
تو را خواسته ام.. آه ای رویـای گمشده
هر کجا هستی
جمعه ات بـه خیر... 🌼
.
بفرمایین سبزی پلو ماهی ناهار جمعه ای😍
یواش یواش داریم بـه مناسبتهای سبزی پلو ماهی و کوکوسبزی دار نزدیک مـیشیم ، چقدر زود!
راستی من کـه از دیروز رفتم پیشواز خونـه ت، تقریبا" تموم شد😁💃💃💃💃👻👻👻
والا آخر سال هم کار اداره هست هم جذابیت خرید👓👕👗💄👠، .
هم کلی کار دیگه 💆💇💃💅 نمـیشـه همش نگران خونـه باشی کـه (الکی مثلا" من آدم نگرانیم😀😉) امـیدوارم جمعه ی خوبی رو کنار عزیزانتون بگذرونین👌💝
.
.
.
سبزی پلو ماهی رو کـه همـه مـیدونم کاملا مسلط هستین، فقط اینکه ماهی من سالمون اقیـانوسی بود اگه ماهی جنوب هم بود اینطوری درست مـیکنم. یکی دو ساعت با فلفل سیـاه و نمک و ادویـه ماهی مزه دارش مـیکنم بعد هم دوتا قاشق آرد رو با کمـی نمک و فلفل و زردچوبه مخلوط مـیکنم و ماهی رومـیغلطونم و بعد سرخ مـیکنم هم خوشمزه و ترد مـیشـه هم با حرارت مستقیم بـه گوشت ماهی خواصش از بین نمـیره.
.
سبزی پلو هم شامل تره ، جعفری ، گشنیز ، شوید و برگ سیر 😍
.

پ.ن. اون دورچین ها هم یـه کلم خوشگل بـه اسم #رومانسکو هستن کـه بعدا مفصل راجع بهش توضیح مـیدم، مزه شون عالیـه👌
.
.
.
.
#سبزی_پلو_ماهی #خونـه_ت #کوکو_سبزی #ماهی_سالمون #سبزی_پلو_با_ماهی #ناهار_یک_روز_تعطیل

Read more
شاید این جمله رو زیـاد شنیدید کـه فلانی با اینکه زیـاد مـیخوره اصلا چاق نمـیشـه ولی من با اینکه چیزی هم نمـیخورم یـا و استپ مـیکنـه یـا چاق ترم مـیشم . جوابش اینکه متابولیسم یـا سوخت و ساز شما پایینـه و اما راه حلش به منظور اولین بار تو ایران گروه آرین فیت تحت نظر استاد با تجربه و دوره دیده درون دوسلدورف آلمان متدهای ... شاید این جمله رو زیـاد شنیدید کـه فلانی با اینکه زیـاد مـیخوره اصلا چاق نمـیشـه ولی من با اینکه چیزی هم نمـیخورم یـا و استپ مـیکنـه یـا چاق ترم مـیشم .
جوابش اینکه متابولیسم یـا سوخت و ساز شما پایینـه
و اما راه حلش
برای اولین بار تو ایران گروه آرین فیت تحت نظر استاد با تجربه و دوره دیده درون دوسلدورف آلمان متدهای متابولیک تغذیـه رو تو ایران اوردن ،
بدون هیچ دارو و مکمل و فقط با تغذیـه علمـی سوخت و سازتون رو بالا ببرید .
تنـها پیج تناسب اندام درون ایران با صدها شاگرد واقعی کـه برای شفافیت کارش آیدی هر شاگرد زیر عخودش مـیذاره .
جالبه کـه کاهش وزن و سایز خیلی خوب بدون ریزش مو خرابی پوست هست چون از تمام دسته های غذاییـاستفاده مـیشـه .
چه ضمانتی بالاتر از صدها شاگرد واقعی کـه مـیتونید حتی از خودشون بپرسید صحت کار این گروه رو.
و درون اخر شما قرار نیست همـیشـه تو رژیم های سخت باشید و بعد از رسیدن بـه وزن ایده آل با گرفتن متد تثبیت حتی مـیتونید از غذاهای خوشمزه ای کـه من مـیخورم هم مـیل کنید و وزنتون ثابت بمونـه چون با متد ایشون سوخت و ساز بدنتون همـیشـه بالا مـیمونـه 🙏

@aryanfitclub
@aryanfitclub
@aryanfitclub
@aryanfitclub

Read more

Media Removed

بیست‌و‌هشت از چهل • | #ادبیـات ، #تبلیغ ، #آبمـیوه و #تجسم | * حتما دیدین این تبلیغ‌هایی رو کـه یـه نفر وسط کار روزمره‌ش تو یـه اداره‌ی زشت و طوسی، یـهو یـه آبمـیوه از تو کیف سامسونتش برمـی‌داره، نی رو از آنجا فرو مـی‌کنـه و به محض اینکه اولین جرعه رو مـی‌نوشته، یکهو اداره غیب مـیشـه و اون آدمِ مستهلکِ فرسوده وسط ... بیست‌و‌هشت از چهل

| #ادبیـات ، #تبلیغ ، #آبمـیوه و #تجسم |
*
حتما دیدین این تبلیغ‌هایی رو کـه یـه نفر وسط کار روزمره‌ش تو یـه اداره‌ی زشت و طوسی، یـهو یـه آبمـیوه از تو کیف سامسونتش برمـی‌داره، نی رو از آنجا فرو مـی‌کنـه و به محض اینکه اولین جرعه رو مـی‌نوشته، یکهو اداره غیب مـیشـه و اون آدمِ مستهلکِ فرسوده وسط هاوایی ظاهر مـیشـه در‌حالیکه یـه لباس بامشادی، شلوارک گُلدار و یـه کلاه حصیری تنشـه.
اگه این جور تبلیغ رو ندیدین حتما تبلیغ تلویزیون‌هایی رو دیدین کهیـه نفر ملول و زار، داره راز بقا تماشا مـی‌کنـه کـه به ناگاه از شدت کیفیتِ LED صفحه‌ی تلویزیون مـی‌شکافه و یـه ببر بنگال یـا یـه زرافه‌ی کُرکُری مـیاد روی مبل بغل دست اون یـارو، کـه دیگه اصلا ملول نیست بلکه سر ازپا نمـی‌شناسه، مـیشینـه و باهم بـه تماشای ادامـه‌ی راز بقا مـی‌پردازن.
این اتفاق به منظور من مدام تکرار مـیشـه، هرجا باشم، هرحالی باشم، وقتی #کلیدر رو باز مـی‌کنم، همـه چی غیب مـیشـه. مـی‌‌افتم وسط چادر کلمـیشی‌ها، نون ساج مـی‌خورم و منتظر برگشتنِ گل‌محمد مـی‌شینم.
وسطش کتاب رو مـی‌بندم، بـه محمود دولت‌آبادی فکر مـی‌کنم.
وقتی خوندنم تموم مـیشـه، صدای اخوان رو مـی‌گذارم که تا نشئگی رو بـه حد اعلاش برسونم.
من اینطور دلبسته‌ی یـارانِ خراسانی‌ِ خویشم.
.
.
.

پ.ن: گاهی ازم مـی‌‌پرسن آیـا ادبیـات خوندن تو دانشگاه خوبه؟ بازار کار داره؟
خب رطب‌خورده کی منع رطب کند؟
ادبیـات‌خونده‌ها با شغل ادبی داشتن، سخت پول درمـیارن. ادبیـات خوندن توی دانشگاه بـه درد‌بخور و لذتبخش نیست (به‌نظر من) اما اگه ادبیـات‌نخونده از دنیـا بریم، چیزهای زیـادی رو از دست دادیم.

Read more

Media Removed

#fillo #rolls #فیلو #رول #مرغ پخته ریش ریش شده 1 لیوان پودر سیر ربع ق چ #پنیر خامـه ای 100 گرم پیـازچه 1 شاخه فلفل دلمـه ای رنگی نیمـی سس فلفل (اختیـاری) فر رو روشن کرده و روی 190 درجه سانتیگراد قرار مـیدیم. فلفل دلمـه ای و پیـازچه رو ریز خورد مـیکنیم. این مـیزانی کـه من دادم اندازه ای هست کـه با ذائقه ... #fillo #rolls
#فیلو #رول
#مرغ پخته ریش ریش شده 1 لیوان

پودر سیر ربع ق چ

#پنیر خامـه ای 100 گرم

پیـازچه 1 شاخه

فلفل دلمـه ای رنگی نیمـی سس فلفل (اختیـاری)
فر رو روشن کرده و روی 190 درجه سانتیگراد قرار مـیدیم.
فلفل دلمـه ای و پیـازچه رو ریز خورد مـیکنیم.
این مـیزانی کـه من دادم اندازه ای هست کـه با ذائقه بچه هام تنظیم کردم یعنی اونا یک فلفل دلمـه ای کامل رو توی این مـیزان از غذا نمـیپسندن. ولی شما کـه آدم بالغ هستید مـیتونید همـه فلفله رو ریز خورد کنید. پیـازچه هم همـینطور. من خودم باشم چند شاخه پیـازچهمـیریزم. ولی بچه ها همـین مـیزان واسه شون عالیـه و با ذائقه شون همخونی داره.
همـه مواد رو توی کاسه ای مـیریزیم.

و با قاشق بـه خوبی مخلوط مـیکنیم.
مدل های مختلفی از پنیر خامـه ای درون بازار هست. هر کدوم رو بیشتر باهاش حال مـیکنید، استفاده کنید.
من دیگه نمک اضافه نمـیکنم چون پنیره خودش شوره. مرغه رو هم قبلا با مـیزان کمـی نمک و ادویـه پختیم بعد کلا نیـازی بـه نمک نیست.
هرچی کمتر نمک بخوریم، بهتره!
فلفل یـا سس فلفل هم اختیـاریـه. من توی خود سیگار ها (بخوانید: فیلو رول ها) واسه بچه ها فلفل نمـیریزم. اما توی سس ماستی کـه واسه شون درست مـیکنم کمـی سس فلفل مـیریزم. آخه برام مـهمـه از بچگی ذائقه شون تربیت بشـه.

Read more

Media Removed

. این نامـه رو به منظور تو مـینویسم ای موزاییک کار یعنی الان دوهفته شد کـه من و صاحب اون خونـه ای کـه داریکار مـیکنی مـیخوایم بریم سفرررر و تمام برنامـه ریزیـه ما بستگی داره بـه شما جناب کـه کارتون تموم بشـه ما بتونیم بریم... (چون لوله های آب ترکیده و الان بـه مرحله آخر رسیده تازه اونم اگه از بغلش کار درنیـاد🤨) . اصلا ... .
این نامـه رو به منظور تو مـینویسم ای موزاییک کار😁
یعنی الان دوهفته شد کـه من و صاحب اون خونـه ای کـه داریکار مـیکنی مـیخوایم بریم سفرررر و تمام برنامـه ریزیـه ما بستگی داره بـه شما جناب کـه کارتون تموم بشـه ما بتونیم بریم...
(چون لوله های آب ترکیده و الان بـه مرحله آخر رسیده تازه اونم اگه از بغلش کار درنیـاد🤨)
.
اصلا روحیـاتم ریخته بهم قشنگااا😁
هر روز بیدار مـیشم بـه امـید اینکه امروز دیگه کارا تموم مـیشـه😐
مـیخوام ازت خواهش کنم کـه سریع تر کار کنی که تا اون روی قشنگ مرجان بالا نیـاد😁
از دوستانم مـیخوام این نامـه رو انقدر دست بـه دست کنن بین موزاییک کارا که تا به دستت برسه😂😂😂
#تمومش_کن_تورو_به_دینت😂😁 #اوس_رحیم💚😁

Read more

Media Removed

#D_515 ..هیچنمـیتونـه بگه کـه شمارو خوب مـیشناسه ، هیچقادر نیست کـه بگه با شما خیلی نزدیکه و همـه چیو بهتون مـیگه ، تنـهایی یـه نفر، عصبانیتش ، ناراحتیش ... هیچ راه واقعی ای به منظور بیـانش وجود نداره ( منظورش اینـه کـه سخته بشـه دردیو حس کرد نـه اینکهی بهش نزدیک نیست! ) اگه آخرین تصمـیم گرفته شده باشـه ، چیزی ... #D_515
..هیچنمـیتونـه بگه کـه شمارو خوب مـیشناسه ، هیچقادر نیست کـه بگه با شما خیلی نزدیکه و همـه چیو بهتون مـیگه ، تنـهایی یـه نفر، عصبانیتش ، ناراحتیش ... هیچ راه واقعی ای به منظور بیـانش وجود نداره ( منظورش اینـه کـه سخته بشـه دردیو حس کرد نـه اینکهی بهش نزدیک نیست! ) اگه آخرین تصمـیم گرفته شده باشـه ، چیزی کـه بهانی کـه باقی موندن گفته مـیشـه ، فکر مـیکنم درون این زمان (زمان حال) حتما خیلی بهش فکر کنم . قلب من خیلی احساس درد و تاسف مـیکنـه کـه نتونست دستی رو کـه برای کمک دراز کرده بودی محکم تر بگیره . خیلی سنگینـه کـه بگی این تحمل پذیر بوده چون تو یـه سلبریتی هستی . به منظور رها یـه چیز و تسلیم شدن براش حتما راه زیـادی رو طی کرد،اگه نتونی اونو انجام بدی بعد قلبت بیشتر درد مـیکشـه . روز قبل از اینکه بدرقه ات کنم ، بـه خوابم اومدی و گفتی هیونگ تو حتما خوشحال تر باشی ، هنوزم تصویر صورتت کـه با شادی مـیخندید و ما رو ترک مـیکرد جلوی چشمام زنده هست . هری ممکنـه درون طول زندگیش مورد امتحان قرار بگیره و بعد بازخواست بشـه ، ممکنـه با درد و رنج رو بـه رو بشـه ، ولی فشاری کـه هر متحمل مـیشـه غیر قابل اندازه گیریـه و احساساتی کـه هر شخص حس مـیکنـه بسته بـه اون شرایطی کهقرار داره ممکنـه سخت ترین و دردناک ترین حالت ممکن به منظور تحمل باشـه . منم یـه مدت درگیر افسردگی شدید بودم و فکر مـیکردم فقط بهتره کـه بمـیرم که تا اینکه زندگی کنم و نفس بکشم ، تک تک روزا برام سخت بود . توی ارتش مردم بـه من جوری نگاه مـی کـه انگار فقط دارم براشون نمایش اجرا مـیکنم ، اون نگاها بیشتر به منظور من درناک تر بود . من نزدیک یک سال تو شرایط روحی سختی بودم . از اونجایی کـه منم همچین چیزی رو تجربه کردم ، مـیدونم همـه چی خیلی خوب مـیشـه اگه بتونی یـه راه کوچیک به منظور فرار از این اوضاع پیدا کنی ... شاید چون الان کریسمسه من الان عمـیقتر معنی کلمـه ی معجزه ی کریسمس رو حس مـیکنم ، مـیتونم حس کنم کـه از الان شاد زندگی به منظور خیلی از ماها مـهم تر شده . من دعا مـیکنم کـه تک تک ادما همـیشـه همـه ی روزاشون براشون خاص و شاد باشـه ، مثل روز کریسمس !
.
.
.
پی اس: یـه شادیـه غم انگیز..
#leeteuk
#MerryChristmas

Read more

Media Removed

. هییی وااااای من ، رنگو غذاهاروووو دیزاین و دیگه چییی بگم. . #کشک_بادمجان #سالاد_الویـه #اسپرینگ_رول_گوشت #تهچین_مرغ #کرم_زعفرانی #ژله_ویترینی #سالاد_فصل #ترشی بخشی از تدارکات من به منظور مـهمونی شب آدینـه بود (البته عقبل از ورود مـهمونا گرفته شده) غذای اصلی هم زرشک پلو با مرغ شکم ... .
هییی وااااای من ، رنگو غذاهاروووو دیزاین و دیگه چییی بگم😍😍😍😍.
.
#کشک_بادمجان #سالاد_الویـه #اسپرینگ_رول_گوشت #تهچین_مرغ #کرم_زعفرانی #ژله_ویترینی #سالاد_فصل #ترشی
بخشی از تدارکات من به منظور مـهمونی شب آدینـه بود (البته عقبل از ورود مـهمونا گرفته شده)
غذای اصلی هم زرشک پلو با مرغ شکم پر و لوبیـا چشم بلبلی پلو با ماهیچه بود کـه من بـه رسم ادب درون حضور مـهمان عنگرفتم
برای کرم زعفرانی👈چهار لیوان شیر و یک پاکت خامـه صبحانـه و یک لیوان شکر رو روی حرارت قرار مـیدیم و هم مـیزنیم وقتی اطراف ظرف شروع بـه حباب زدن کرد دو سه ق زعفران غلیظ اضافه مـیکنیم و از روی حرارت برداشته که تا کمـی از داغی بیفته سپس دو ق غ سر پر پودر ژلاتین رو روی نصف لیوان گلاب مـیپاشیم و روی حرارت غیرمستقیم یـا درون ماکروفر بن ماری مـیکنیم و وقتی شیر کمـی از داغی افتاد بـه شیر اضافه کرده و در قالب ریخته و به مدت پنج ساعت درون یخچال قرار مـیدیم

برای الویـه من رینگ قالب کمربندی رو جدا کرده و تو بشقاب گذاشتم و الویـه روریختم و با پشت قاشق فشرده و صاف کردم سپس بـه آرومـی رینگ رو بالا آوردم و با کاردک مخصوص خامـه کشی سطح و دور که تا دور اولویـه رو با سس مایونز کاور کردم.
هنر گل بانو جان
@foruzan_azizi

Read more

Media Removed

‌ پس… اگرچه مسافرت افق‌های دید ما درون مورد دنیـا رو وسیع‌تر مـی‌کنـه، ولی دوای دردِ یک ذهن بی‌قرار نیست. به منظور اینکه سلامت ذهن رو بعد بگیریم، جایی کـه باید این کار رو یم همـین‌جایی‌ـه کـه الان هستیم. ‌ به منظور من، جایی کـه الان هستم، ایسه، بهترین جای دنیـاست به منظور اینکه سلامت ذهنم رو بـه دست بیـارم، با ...
پس… اگرچه مسافرت افق‌های دید ما درون مورد دنیـا رو وسیع‌تر مـی‌کنـه، ولی دوای دردِ یک ذهن بی‌قرار نیست. به منظور اینکه سلامت ذهن رو بعد بگیریم، جایی کـه باید این کار رو یم همـین‌جایی‌ـه کـه الان هستیم.

برای من، جایی کـه الان هستم، ایسه، بهترین جای دنیـاست به منظور اینکه سلامت ذهنم رو بـه دست بیـارم، با بی‌قراری‌هام کنار بیـام، و حالِ خوب رو لمس کنم.

فکر کنم درون حال حاضر درون دنیـا هیچ جایی وجود نداره کـه مثل #ایسه، چیزهایی کـه من مـی‌خوام رو داشته باشـه. چیزِ زیـادی هم نمـی‌خوام. چهار که تا چیز داشته باشم آدم خوشبختی هستم درون زندگانی:

رفقا: دوست‌هایی بهتر از آب روان کـه من رو همـین‌جوری کـه هستم بپذیرن.

آزادی: جایی کـه بتونمراحت باشم. آزاد باشم.ی بهم نگه چیکار کن و چی بپوش و چی بخور

تفکر: جایی کهاندیشـه رشد کنـه، و بنیـان‌های فکریم رو زیر سوال ببره.

کارگاه: جایی کـه بتونمکار کنم. خلق کنم. با خیـال راحت و در خلوت خودم.

خب، واقعن توی ایسه همـه‌ی این‌ها رو دارم. و خیلی حتما **خل باشم اگر قدردانِ این وضعیت کـه برای خودم ساختم نباشم. و **خل‌ترم اگر قدردانِ خودم نباشم. از اینجا بهتر، کجای دنیـا مـی‌تونم باشم این روزها؟

این جایی کـه هستم پر از شگفتیـه و واقعن چشم‌ها را حتما شست.

حدود ۲۳۰ سال قبل یک آدم خوشفکر درون اتاق خودش به یک جور روشنگری درون مورد سفر رسید کـه بی‌سابقه بود. درون بهار سال ۱۷۹۰، فرانسوی بیست‌وهفت ساله‌ای با نامِ «گزاویـه دومِتر»، پیژامـه‌ی صورتیش رو پوشید و سفری بـه گرد اتاق‌خوابش کرد و از این سفرنامـه یک کتاب درآورد تحت عنوان «سفری درون اطراف اتاق‌خوابم». «دومتر» درون سال ۱۷۹۸، سرخوش از تجربه‌اش، سفرِ دیگری رو شروع کرد. این‌بار، همون سفر رو درون شب انجام داد و سفرنامـه‌ش رو «گشت‌وگذارِ شبانـه درون اطراف اتاق‌خوابم» نامـید.

«گزاویـه» درون شروع این سفر مـی‌ره بـه سمت بزرگترین مبل اتاق، با دیدی تازه بهش نگاه مـی‌کنـه و بعضی از کیفیت‌هاش رو کشف مـی‌کنـه. برازندگی پایـه‌هاش رو تحسین مـی‌کنـه. یـاد خاطره‌ها و لحظه‌های خوشی مـی‌افته کـه روی این مبل سپری کرده. لحظه‌هایی کـه در مورد عشق و پیشرفت رویـاپردازی مـی‌کرده. از اونجا بـه تخت‌خوابش نگاه دقیقی مـی‌ندازه و از دید یک مسافر این وسیله رو تحسین مـی‌کنـه...

فکر کنم گزاویـه داره مـی‌گه «لذتی‌ از سفرهامون مـی‌بریم بیشتر بستگی بـه قصد ذهنی‌مون از سفر داره که تا مقصدی کـه بهش سفر مـی‌کنیم. اگر قصد سفر رو بـه محوطه اطرافمون معطوف کنیم، چه‌بسا کشف کنیم کـه این مکان‌ها هیچ دست‌کمـی از کوه‌های سرفراز و جنگل‌های پر از پروانـه‌ی آمریکای جنوبی ندارن.» [پایـان]

Read more

Media Removed

. زمان هایی کـه به بهترین نتیجه ای کـه دوست داشتیم دست پیدا کردیم (منظورم درون کارهایی کـه آکادمـیکه) وقتهایی بوده کـه یـه مدت طولانی زمان گذاشتیم و یـه چیزی رو خوندیم و یـاد گرفتیم و بعد روزهای متمادی با تمرکز روش کار کردیم. دیدین یـه کتاب داستانی رو کـه چند روزه مـیخونیم با کتابی کـه یـه شب مـیخونیم سه شب نمـیخونیم ... .
زمان هایی کـه به بهترین نتیجه ای کـه دوست داشتیم دست پیدا کردیم (منظورم درون کارهایی کـه آکادمـیکه) وقتهایی بوده کـه یـه مدت طولانی زمان گذاشتیم و یـه چیزی رو خوندیم و یـاد گرفتیم و بعد روزهای متمادی با تمرکز روش کار کردیم. دیدین یـه کتاب داستانی رو کـه چند روزه مـیخونیم با کتابی کـه یـه شب مـیخونیم سه شب نمـیخونیم چقدر فرق داره. اونی کـه چند روز مداوم مـیخونیم حتی با اینکه با خودش گردن درد مـیاره و زندگی رو کنسل مـیکنـه ولی مارو درگیر خودش مـیکنـه و کلا درون کشوری زندگی مـیکنیم کـه نویسنده درون حال توصیف وقایع درون کتابش هست و وقتی تموم مـیشـه که تا چند روز فکر مـیکنیم الان کجا هستم
.
حالا درس خوندن و تولید محتوای آکادمـیک هم همـینطوره. نیـازمند اینـه کـه چندین ماه یـه موضوعی رو یـاد بگیریم و مطالب مرتبط رو جمع آوری کنیم و به قول معروف «برین استورمـینگ» داشته باشیم. بعد بدون وقفه اون چیزهایی رو کـه خوندیم جمع بندی کنیم حالا با روشی کـه خودمون راحت هستیم. یکی توی دفتر خلاصه مـی نویسه یکی تایپ مـیکنـه یکی مثل من اکسل مـیسازهکی وردهای مرتبط درون هر مقاله رو مـی نویسه و بقیـه رو دست نویس گوشـه کنار کاغذها وارد مـیکنـه. هر طوری کـه خودتون راحت هستین
.
مرحله بعد از جمع آوری و جمع بندی مطالبی کـه داریم تفکر درون مورد اینـه کـه خب خوندم حالا ذهن خلاق من حتما روش پراسس انجام بده و بگه چه نتیجه ای مـیخوای بگیری. این اون مرحله ایـه کـه نیـاز بـه تفکر ممتد درون روزهای پشت هم داره که تا ذهن هی بیشتر و بیشتر عمـیق بشـه. چون مغز ما یـه جذابیتی کـه داره اینـه کـه وقتی روی موضوع علمـی عمـیق مـیشـه شروع مـیکنـه بـه خلق مطالب جدید یعنی چیزی کـه ما ازش انتظار نداشتیم. به منظور همـین بهترین ایده ها همـیشـه وقتی پیش مـیاد کـه داریم تز مـی نویسیم نـه اون موقع کـه داشتیم پروپوزال موضوع رو مـی نوشتیم و ذهن بـه اندازه کافی فکر نکرده بوده. وقتی کـه چند روز پشت هم ذهن تجزیـه تحلیل مـیکنـه حتما شروع کنـه بـه نوشتن دِرفت کلی. این درفت هرچیزی هست کـه یـاد گرفتیم و تشخیص دادیم موضوع ما نیـازه داره کـه این مطالب مکتوب بشـه و این بین تفکرات اصلی خودمون هم حتما واردش بشـه. وقتی این نسخه اوليه نوشته شد حالا وقت اینـه کـه دوباره بـه این ذهن زیبا بگیم شروع کن بـه از اول خوندن و یـه کار خیلی خوب رو درون بیـار. کاری کـه روش وقت گذاشتیم و مـیخوایم نـهاییش کنیم
.
تمام این مراحل وقتی جواب مـیده کـه ذهن هر روز و هر لحظه درگیرش باشـه. اگر وسطش فاصله بیفته فقط زحمت کشیدیم و انرژی مصرف کردیم اما هفته بعد انگار کـه از صفر شروع کردیم و دوباره حتما فکر کنیم. بـه قول کتاب دیپ ورک کار درجه یک برابره با درجه تمرکزما با وقت صرف‌‌شده

Read more

Media Removed

همـیشـه دلم‌ مـیخواست کـه یـه مغازه کوچیک توی بازار داشته باشم کـه غذای خونگی بپزم و بوی خونـه بده، دلم مـیخواست کـه خودم غذا بپزم و حواسم بـه مشتریـا باشـه، سلام و علیک گرم با کاسبا داشته باشم و بوی برنج ایرانیبپیچه، غروب بـه غروب دخل جمع کنم و بگم خدا بده برکت و برگردم‌ خونـه و از خستگی بیـهوش شم! این چند سالی‌که ... همـیشـه دلم‌ مـیخواست کـه یـه مغازه کوچیک توی بازار داشته باشم کـه غذای خونگی بپزم و بوی خونـه بده، دلم مـیخواست کـه خودم غذا بپزم و حواسم بـه مشتریـا باشـه، سلام و علیک گرم با کاسبا داشته باشم و بوی برنج ایرانیبپیچه، غروب بـه غروب دخل جمع کنم و بگم خدا بده برکت و برگردم‌ خونـه و از خستگی بیـهوش شم!
این چند سالی‌که اینستاگرام دارم و عشیر مـیکنم خدا بهم دوستای زیـادی داده کـه گاهی فکر مـیکنم دنیـا چقدر مـیتونـه کوچولو و شیرین بشـه، ادمایی کـه هیچی ازشون نمـیدونی جز یـه آیدی و چند که تا عکس، همون بخش از زندگیشون کـه انتخاب تو ببینی. بـه واسطه همـین اینستاگرام نقلی و کوچکم با یـه خانواده دوست شدم کـه یـه مغازه نقلی توی بازار دارن کـه و بابا ‌ کوچکشون کنار هم غذاهای لذیذ پز درست مـیکنن، از کوفته ( کـه من بـه عنوان یـه ترک بچه عاشقشم) دلمـه، کشک بادمجون،مـیرزا قاسمـی،استانبولی، قرمـه سبزی و ... که تا صبونـه های خوشمزه مثل خرما تخم مرغ و عدسی و...
امروز یـه تجربه جدید و هیجان انگیز بود‌ واسم کـه تا علاقه من رو دیدن دعوتم کنارشون باشم از صبح که تا غروب! برنج ابکش ، غذا پختن، با مشتریـا حرف زدن، حتی مـیز پاک ! همـه و همـه واسم شیرین و جذاب بود!
اگر بخوام‌ یـه چیزی کـه خیلی واسم قشنگ بود رو بگم اینـه کـه خیلی بیشتر از ادمای بد توی دنیـا ادمای مـهربون هستن کـه دنیـا رو جای زندگی‌ مـیکنن، پدر و مادری کـه حواسشون‌ به‌ نمک و روغن غذای مشتریـا هست،اگه بچه ای بیـاد کـه حس کنن شاید توی جیبش پول کافی نیست مـهمونش مـیکنن ، غذاهای اضافی رو‌ واسه کارتون خوابای اطراف مـیبرن، حاضرن زحمتشون زیـاد شـه اما ظرف یکبار مصرف استفاده نکنن و ظرفای چینی بیـارن واسه دونـه دونـه مشتریـا، کنارشون مـیشـه درس زندگی گرفت.
پ ن: اگه گذرتون افتاد بازار حتما برید و‌ سر بزنید خیـابان ناصر خسر‌و کوچه امام جمعه تهیـه غذای یوسف
پ ن: مزه غذاها طوری کاملا❤️ پ ن: تجربه های زندگی قشنگ کن پ ن: کار مورد علاقمو پیدا کردم شاگرد حاج یوسف

Read more

Media Removed

. چند روز پیش تو استوری خواستم راه هایی کـه برای صرفه جویی درون مصرف آب استفاده مـیکنید رو بنویسید. نظرات و راه های مختلفی دوستان لطف و دایرکت زدن. تجمـیعشون کردم و تو دو پست منتشرشون مـیکنم. بـه نظرم همـه ما بعنوان یک شـهروند وظیفه داریم بـه اندازه خودمون، درون مصرف آب صرفه جویی کنیم. . #صرفه_جویی_در_مصرف_آب ... .
چند روز پیش تو استوری خواستم راه هایی کـه برای صرفه جویی درون مصرف آب استفاده مـیکنید رو بنویسید. نظرات و راه های مختلفی دوستان لطف و دایرکت زدن. تجمـیعشون کردم و تو دو پست منتشرشون مـیکنم.
به نظرم همـه ما بعنوان یک شـهروند وظیفه داریم بـه اندازه خودمون، درون مصرف آب صرفه جویی کنیم.
.
#صرفه_جویی_در_مصرف_آب 1
.
🌸ذهنیت تمـیز شدن فقط با شستشو رو عوض کردم و بعضی کارهای نظافتی رو با دستمال کشیدن راه مـیندازم؛ اوایل به منظور اینکه باورم بشـه چقدر آب مصرف مـیکنم بـه جای باز شیر، آب رو توی پارچ یـا مثلا سطل مـیریختم و اینطوری بود کـه فهمـیدم به منظور شستن مثلا سرویس بهداشتی چند لیتر آب رو دارم حروم مـیکنم.
.
🌸 آب گرم دوش حموم رو کـه باز مـی کنیم چند ثانیـه طول مـی کشـه که تا آب گرم بشـه. اون آب رو توی ظرف جمع مـی کنیم و برای شستن مـیوه و سبزی استفاده مـی کنیم
.
🌸 حجم فلاش تانکها رو کم کرده ام که تا با زدن سیفون، آب کمتری مصرف بشـه. اینطور کـه بطری آب معدنی رو پر کردم و گذاشتم توی تانک
.
🌸موقع و مسواک و وضو خیلی دقت مـیکنم. با لیوان، وضو مـیگیرم؛ نصف لیوان آب مصرف مـیشـه، وقتی شیر باز مـی‌کنیم خیلی بیشتر از این مقدار، مصرف مـیشـه
.
🌸 اینجا آب بارونو مستقیم از بوم خونـه هدایت مـی کنن بـه یـه آب انبار چند متری زیر زمـین توی حیـاط خونـه و تا مدتها با پمپ ازش استفاده‌ مـیشـه کرد به منظور مصارف مختلف
.
🌸بچه من، آب بازی رو خیلی دوست داره. اگه بازی با اسپری آب پاش یـا لگن آرومش نکنـه و حتما بخواد شلنگ آب دم دستش باشـه، از شیر فلکه اصلی آب رو مـیبندم اونقدر کـه فقط یک آب باریکه ازش بیـاد
.
🌸موقع شستن برنج و مـیوه و سبزی، یـه ظرف مـیذارم زیر دستم و بعد تو باغچه مـیریزیم.
.
🌸برای سیفون دستشویی، از آبی کـه توی تشت حموم مـیمونـه استفاده مـیکنیم.
.
🌸یـه سطل آب کنار ظرفشویی گذاشتیم کـه آبهای اضافه ولی نسبتاً تمـیز کـه مواد شوینده نداره، رومـیریزیم به منظور گلدون و باغچه یـا خیسوندن ظرفای کثیف. آبِ ظرف‌شستن کـه مواد شوینده داره هم سطل سطل جمع مـی‌کنیم به منظور شستن حیـاط.
.
🌸موقع ظرف شستن، وقتی ظرفی رو كه شستم ميخوام بزارم تو جا ظرفی، آب رو ميبندم.
.
🌸با ته مونده لیوان و قمقمـه بچه هام، گلدونامو آب مـیدم.
.
🌸ماشین ظرفشویی به منظور ما ایرانیـا یـه کالای لوکسه، اما درون کشورهایی کـه بحران آب دارن، سال‌هاست بـه عنوان وسیله‌ای کـه در مصرف آب صرفه‌جویی مـی‌کنـه استفاده مـیشـه. مثل ترکیـه. استفاده از ماشین ظرف شویی، درون بیشترین حجم 6 لیتر مصرف مـیکنـه
.
🌸پایین چادرم رو کوتاه کردم کـه کمتر خاکی بشـه و کمتر احتیـاج بـه شستن پیدا کنـه.
.
عاز @sara.m95

Read more

Media Removed

۱۲ فروردین ۱۳۹۲ ۵ سال و نیم پیش کـه مـیخواستم توی حیطه ی مد یـه کارایی کنم اما مـیدونستم کـه دوخت و دوز کار من نیست چون کلاس رفته بودم و دیدم کـه هیچ استعدادی ندارم توش. کارهای مـهاجرتمون شده بود و تحقیقاتم به منظور اینکه ببینم چه رشته ای بـه دردم مـیخوره شروع شد. گشتم و دیدم فشن کامـیونیکیشن (ارتباطات مد) راست کار ... ۱۲ فروردین ۱۳۹۲
۵ سال و نیم پیش کـه مـیخواستم توی حیطه ی مد یـه کارایی کنم اما مـیدونستم کـه دوخت و دوز کار من نیست چون کلاس رفته بودم و دیدم کـه هیچ استعدادی ندارم توش. کارهای مـهاجرتمون شده بود و تحقیقاتم به منظور اینکه ببینم چه رشته ای بـه دردم مـیخوره شروع شد. گشتم و دیدم فشن کامـیونیکیشن (ارتباطات مد) راست کار منـه. توی این رشته بـه گرایش های مختلفی مثل تبلیغات مد، عکاسی، استایلینگ، آرت دایرکشن و گرافیک و تایپوگرافی مرتبط با مد مـیپردازن. واحد های مارکتینگ و تصویر سازی جزو واحدامونـه. و دیدم کـه دقیقا چیزیـه کـه من مـیخوام. من دوست داشتم توی مجله ی مد کار کنم اونموقع ها و یـه روزی مجله ی خودمو داشته باشم. به منظور همـین این رشته رو انتخاب کردم.
گرایش های دیگه هم داره اما من همـه ی این ها رو از سرچ توی گوگل و پیدا سایت های مختلف دانشگاه ها یـاد گرفتم. سرچ بهترین روشـه کـه اطلاعات اولیـه رو راجع بـه چیزی کـه واقعا دوست داریم بـه دست بیـاریم.
اگه از اینترنت استفاده مـیکنیم درست و هدفمند بهره ببریم ازش و وقت و مغزمون رو پای چند که تا چیز بـه درد بخور صرف کنیم.
@photobyamiralii

Read more

Media Removed

. . #بولت_ژورنال آکادمـیک من . بـه دو علت من بولت ژورنال درست مـیکنم. یکی اینکه بـه خاطر مشغله کاری خیلی وقتها یـادم مـیره کـه اصلا حتما سرچ کنم، یکی هم اینکه کلا درست همچین چیزی هم حس خوبی بهم مـیده و هم باعث مـیشـه تولید محتوا و عملکردم رو بـه چشمم ببینم و مرتب منظم باشم . قبلا هم توضیح دادم ولی یـه بار ... .
.
#بولت_ژورنال آکادمـیک من
.
به دو علت من بولت ژورنال درست مـیکنم. یکی اینکه بـه خاطر مشغله کاری خیلی وقتها یـادم مـیره کـه اصلا حتما سرچ کنم، یکی هم اینکه کلا درست همچین چیزی هم حس خوبی بهم مـیده و هم باعث مـیشـه تولید محتوا و عملکردم رو بـه چشمم ببینم و مرتب منظم باشم
.
قبلا هم توضیح دادم ولی یـه بار دیگه مـیگم براتون. من یـه کلاسور برداشتم، از این نرم ها کـه سبک هم هستن و راحت هرجا مـیخوام مـی برمش. دو سه که تا ماژیک رنگی خ و دو که تا خودکار مشکی کـه نوکش پهن تر از خودکار عادی باشـه و چندتا استیکر رنگی. ولی اینا قانون نیست. شما یـه تقویم کهنـه بردارین با یـه خودکار آبی همون نتیجه رو مـیده
.
ژورنالم رو بـه سه قسمت تقسیم کردم. یکی مقدمـه و تحقیق هایی کـه مـی نویسم. دوم مقاله های مـهم، سوم هم نوشته هایی کـه شاید ربط مستقیم نداشته باشـه ولی ذهن من رو درگیر کرده (عدوم)
.
یـه صفحه اولش گذاشتم کـه هدفم رونوشتم با جزییـات شخصی همون هدف، با جملاتی کـه مـیدونم بهم اعتماد بـه نفس و انگیزه مـیده، پایینش هم سی و یک روز ماه رو مـی نویسم و هر روزی کـه این درس مـیخونم یـا تحقیق مـیکنم توی مربع رو رنگ مـیکنم
.
دو که تا صفحه جدا گذاشتم،جدول کشیدم و مقاله یـا کتابی رو کـه مـیخونممـی نویسم و یـه کد(به سلیقه شخصی) جلوش مـی نویسم کـه توی متنم هم هر وقت از ایده یـا جمله ای استفاده مـیکنم کـه مـیدونم بـه اون کتاب ربط داره یـا جای کار به منظور خوندن بیشتر داره کد رو جلوش مـی نویسم یعنی حتما برگردم بـه همـین منبع
.
یـه صفحه هم بـه اسم ایده ها گذاشتم کـه ایده هایی کـه به ذهنم مـیرسه درون همون حالی کـه دارم متنی رو مـیخونم بنویسم. چون اگه بگم باشـه بعد مـیدونم یـادم مـیره .
تو قسمت مقاله ها، مقاله های مـهمـی رو کـه همش حتما بهشون برگردم پرینیت مـیگیرم و مـیذارم. من مقاله رو اکتیو لرنینگ مـیخونم کـه بعدا براتون توضیح مـیدم. یعنی روی مقاله مـی نویسم، مـیشـه مثل همون تصویر اول کـه با رنگ و دایره مشخص مـیکنم همـه چی رو
.
در راستای همون اکتیو لرنینگ روی دیوار کمدم کاغذهای سفید چسبوندم و روش موضوعات رو مـی نویسم و بهم ربط مـیدم. باورتون نمـیشـه خلاصه مقاله رو کـه روی دیوار مـیارم حتی وقتی کاری ندارم چشمم بهش مـیخوره و یدفعه یـادم مـیاد مثلا دیشب چی خوندم. حتی نکته های ویدیوهای یوتیوب رو هم کـه مـی بینم همزمان مـیارم روی کاغذهای روی دیوار و جلوش مـی نویسم فلانی هم راجع بـه این موضوع اینو گفته تو کلاسش
.
یـه دفتر ضمـیمـه هم دارم از این کوچیکا کـه دورش کش مـی افته و اون تو هم خلاصه متن، ایده هایی کـه مثلا توی مترو یدفعه یـادم مـی افته یـا حتی نت برداری های ویدیوهای یوتیوب رو مـی نویسم

Read more

Media Removed

یک ماه از زندگی مشترک ما گذشت! امـیرحسین از اون پسرهای شـه بود ( هست هنوزم) کـه موقع شلوار عوض جوری از تن درش مـیورد کـه دوباره شب پاهاشوبذاره، جوراباشو گوله مـیکرد و باهاش فوتبال بازی مـیکرد،هرگز ظرف نشسته و غذا هم یعنی پلو‌و‌ چلو‌ و اینا! یک‌ ماهه کـه هرروز کـه مـیاد خونـه من پلاسیده نشستم یـه ... یک ماه از زندگی مشترک ما گذشت!
امـیرحسین از اون پسرهای شـه بود ( هست هنوزم😌) کـه موقع شلوار عوض جوری از تن درش مـیورد کـه دوباره شب پاهاشوبذاره، جوراباشو گوله مـیکرد و باهاش فوتبال بازی مـیکرد،هرگز ظرف نشسته و غذا هم یعنی پلو‌و‌ چلو‌ و اینا!
یک‌ ماهه کـه هرروز کـه مـیاد خونـه من پلاسیده نشستم یـه گوشـه و دلم تنگ خانواده شده و باید منو‌ ببره بستنی خوری و صد البته کـه با این حال نمـیتونم شام‌و ناهار درست کنم😶 ظرف مـیشوره و دیگه شلوار رو بـه اون حالت نمـیذاره،پنج باری کـه اشپزی کردم برنجام یـا شفته بود یـا زنده کـه مدام تعریف کرد بادمجون رو چون من دوست دارم مـیخوره و با اب فرو‌ مـیبره😖 من عادت بـه هماهنگ نداشتم و یـهو تصمـیم بـه خرید رفتن و اینـها مـیگیرم و چندباری اومده و پشت درون بسته مونده تا‌ من برسم😶واسه پیدا هوسانـه های عجیب من که تا اون سر شـهر مـیره و هر روز شیر کاکائو پاک بـه دست مـیاد خونـه کـه این خود جای تقدیر داره😍صبح بـه صبح بدون سر و صدا با یک عدد ساقه طلایی تغذیـه مـیکنـه و مـیره سر کار و من هر روز درون تصمـیم صبحانـه دونفره خوردن ناکام مـیمونم😌 شبها باهام درس کار مـیکنـه و خلاصه که تا اینجا کـه روم سیـاه بوده🙈خواستم بگم هزار بار ممنونم کـه با کادوهای کوچیک و بزرگ،گردش ،صبوری و مـهربونی سعی مـیکنی یک عدد بچه ننـه رو دلگرم خونـه و زندگی کنی‌ 👰🏼🤵🏻
پ ن: من خیلی زن خوبیم مـیدونم🙄
پ ن: همـه عیدیـاشم مـیذاره تو کیفم بدون درد و خون ریزی😍
پ ن: عاشقانـه های یک کودک❤️ پ ن: نظرتون راجع بـه من عوض نشـه ها من خیلی خوبم🙈

Read more

Media Removed

. یکی از چیزهایی کـه هیچ وقت توی دانشگاه بهمون یـاد نیعنی حداقل تو رشته ی ما کـه همش بر منبای سرچ و یـادگیری خودمون بود این بود کـه نمـی‌گفتن وقتی از همون جلسه اول توی مـهر کـه استاد شروع مـیکنـه بـه حرف زدن موضوع مورد علاقه مون رو از حرفهاش پیدا کنیم و خودمون بریم درون موردش سرچ کنیم. این موضوع خیلی ساده رو هیشکی ... .
یکی از چیزهایی کـه هیچ وقت توی دانشگاه بهمون یـاد نیعنی حداقل تو رشته ی ما کـه همش بر منبای سرچ و یـادگیری خودمون بود این بود کـه نمـی‌گفتن وقتی از همون جلسه اول توی مـهر کـه استاد شروع مـیکنـه بـه حرف زدن موضوع مورد علاقه مون رو از حرفهاش پیدا کنیم و خودمون بریم درون موردش سرچ کنیم. این موضوع خیلی ساده رو هیشکی بهمون نگفت. همـیشـه دنبال یـه چیز خاص بودیم کـه بهمون یـاد بدن
.
همـیشـه استادها و بچه‌ها توی دانشگاه از این مـی گفتن کـه فلانی چه مباحث سختی رو یـاد گرفته و ازش مقاله نوشته و چه کارهایی کـه باهاش نکرده. این شد کـه در نظر ما موضوع خوب و به درد بخور موضوع سخت بود. موضوعی کـه هیشکی ازش هیچی سر درون نیـاره و اصلا مقاله هاشو کـه نگاه مـی کنیم هیچی نفهمـیم. یـا اینکه فلانی چون اون دانشگاه خاص درون تهران هست تونسته بنویسه! ولی هیشکی نگفت اون موضوع سخت چه ماه هایی از مبانی پایـه داشت که تا به اونجا رسید. همـیشـه نتیجه رو گفتن و این مقایسه باعث شد چه روزهایی از دست ما درون بره
.

حرفم اینـه کـه از همـین اول مـهر کـه وارد دانشگاه مـیشین ببینین استاد سر کلاس چی یـاد مـیده. مخصوصا استادی کـه قبولش دارین کـه علمش بـه روز هست. و بعد از حرف هاش علاوه بر جزوه‌ای کـه مـی نویسین نکته بردارین. «نکته یعنی چیزهایی کـه فکر مـیکنین علاقه دارین و دوست دارین درون موردش سرچ کنین». مثلا رساله دکترای من جلسه دوم یکی از کلاس های ترم یک جرقه خورد. استاد یـه موضوعی رو گفت و شبش اومدم سرچ کردم و این سرچ ها درون نـهایت شد پروپوزالی کـه من ارایـه کردم. از مباحث و کلماتی کـه استادها درس مـیدن ساده رد نشین و برای موضوع خاص دنبال یـه حرف عجیب و نو نباشین. از توی همـین حرفهای ساده هست کـه دنیـای علم جا بـه جا مـیشـه
.

به خاطر یـه موضوعی توی شرکت چهار روز هست کـه دارم روی سایت سازمان ملل قسمت محیط زیست سرچ مـیکنم و انقدر این مباحث ساده رو خوب استفاده کـه باز برگشتم بـه این حرف کـه چرا تمام دانشگاه بـه ما یـاد به منظور قوی بودن حتما عجیب غریب باشین و موضوعاتی رو بلد باشین کـه خیلی سخت باشـه
.
پس جمع بندی اینکه یـه موضوع کلی خیلی ساده رو انتخاب کنین و در موردش سرچ کنین . اونم نـه خیلی زیـاد کـه گیج بشین. حتی مقاله های سال های اخیر هم نـه. مقاله های قدیمـی تر کـه پایـه ای تر توضیح داده باشـه و بعد شروع کنین بـه یـادگیری. حتی قدم اول کتاب و مقالات فارسی و بعد سِكِند لنگوئج ! ذهن خلاق شما سه ماه کـه هر روز بـه اون مبحث فکر کرد و یـاد گرفت یـه ایده جدیدمـیاره کـه مـیتونـه شکل بگیره و بشـه تز و پایـان نامـه و هرچیزی کـه شما مـیخواین. ایده ای کـه مال شماست و هیشکی ایندفعه بهش فکر‌ نکرده !

Read more

. رولت گوشت و بادمجون دیگه فکر کنم بهترین اسمـی بود کـه برای این ترکیب جذاب مـیشد انتخاب کرد. هرچند کـه سی درصد دوستان هم مخالف بودن و استقبال مـیکنم از اینکه اگه اسم برازنده دیگه ای هست کـه به نظرتون مـیشـه روش گذاشت. مواد و اندازه ها تقریبا واضح و مشخصه؛ ولی یکبار دیگه مـینویسم و فقط یـه نکته بـه فیلم اضافه ... .
رولت گوشت و بادمجون دیگه فکر کنم بهترین اسمـی بود کـه برای این ترکیب جذاب مـیشد انتخاب کرد.
هرچند کـه سی درصد دوستان هم مخالف بودن و استقبال مـیکنم از اینکه اگه اسم برازنده دیگه ای هست کـه به نظرتون مـیشـه روش گذاشت. 😆
مواد و اندازه ها تقریبا واضح و مشخصه؛ ولی یکبار دیگه مـینویسم و فقط یـه نکته بـه فیلم اضافه مـیکنم.
گوشت چرخکرده به منظور هر بادمجون بـه اندازه یک نارنگی. یعنی بسته بـه سایز بادمجون مـیزان گوشت هم فرق مـیکنـه. بادمجون کبابی و نمک و فلفل و زردچوبه و دارچین و پودر سوخاری و پیـاز رنده شده، پنیر ( من از یـه نوع پنیر محلی استفاده کردم) و جعفری خرد شده.
من این غذا رو از روی دستور دوستی درست کردم بـه همـین ترتیبی کـه مـیبینید.
اما اول از همـه پیشنـهاد مـیکنم بادمجون های کوچیک و قلمـی انتخاب کنید.
و دوم اینکه من طبق دستور سس رو ریختم روی رولت ها، اما بعد از چشیدن احساس کردم بادمجون ها خیلی جا نیفتادن و کلا طا ب خورد هم نرفتن. بنابراین یـه پیـاز داغ کوچیک درست کردم بهش رب و ادویـه زدم و کمـی آب اضافه کردم. رولت ها رو چیدمو گذاشتم که تا ریز ریز بجوشـه و حدود نیم ساعت جا بیفته ( کـه دیگه فیلم اون بخش رو ندارم) 🍆🍆🍆
امـیدوارم درست کنید و خوشتون بیـاد.
من قبلا این غذا رو با فلفل سبز شیرین درست کرده بودم و اون هم عالی شده بود.
عش رو مـیذارم استوری که تا راحت ببینیدش.
درباره بادمجون ها هم کـه من کبابی نکردم و کار مـه 😁 شعله یکنواخت به منظور کباب خیلی مـهمـه و البته حوصله درون چرخوندن بادمجونـها. یعنی همـه جاش یـه اندازه کباب بشـه. پوست بادمجون رو هم زیر آب گرفتن.
@food.art.studio

Read more

Media Removed

‌ نمـی‌خوام از پدر و مادر یک هیولا بسازم. همـه مـی‌دونید کـه من عاشق و بابام هستم. خیلی زیـااااد. ولی… ‌ اگر بر اساس خواسته‌های پدر و مادر زندگی کنی، ممکنـه هیچ وقت نتونی بـه طور مستقل وارد جامعه بشی، ممکنـه هیچ وقت خونـه‌ی خودت رو پیدا نکنی یـا نتونی بسازیش، ممکنـه نتونی اون جوری کـه مـی‌خوای زندگی ...
نمـی‌خوام از پدر و مادر یک هیولا بسازم. همـه مـی‌دونید کـه من عاشق و بابام هستم. خیلی زیـااااد. ولی…

اگر بر اساس خواسته‌های پدر و مادر زندگی کنی، ممکنـه هیچ وقت نتونی بـه طور مستقل وارد جامعه بشی، ممکنـه هیچ وقت خونـه‌ی خودت رو پیدا نکنی یـا نتونی بسازیش، ممکنـه نتونی اون جوری کـه مـی‌خوای زندگی کنی.

اینجوری مـیشـه کـه یـهو سی سالت مـی‌شـه و مـی‌بینی هنوز پیش خانواده زندگی مـی‌کنی، رویـاهات پژمرده شدن و حتی اگر هم بخوای مستقل بشی و دنیـا رو بـه تنـهایی تجربه کنی، نمـی‌تونی! چون چیزی بلد نیستی کـه ازشب درآمد کنی. چون همـیشـه از حمایت مالی خانواده برخوردار بودی و نیـازی نبود کـه تخصص یـا مـهارتی رو یـاد بگیری و ازش پول دربیـاری و یک زندگی به منظور خودت بسازی و بچرخونیش. چون بلد نیستی و کلی ترس داری از اینکه مستقل زندگی کنی. درون نتیجه همـیشـه حس سرخوردگی و استیصال داری.

چهل سالت کـه مـیشـه بـه خودت مـیای و مـی‌بینی کـه زندگیت اصلن اونی نبود کـه خودت مـی‌خواستی. اونجاست کـه مـی‌ری سراغ و بابات و همـه‌ش انگشت اتهامت بـه سمت اون‌هاست. اون‌ها رو مقصر مـی‌دونی کـه نذاشتن اون جوری کـه خودت مـی‌خواستی زندگی کنی.

همـه خودخواهیم. همـه ناقصیم و استدلال‌های همـه‌ی ما از ملاک‌ها و هایی رد مـی‌شـه کـه از دوران بچگی و در طول عمر درون ما شکل گرفته. به منظور همـینـه کـه و باباها ما رو درک نمـی‌کنن. اون‌ها مـی‌ترسن چون گذشته‌ای کـه طی با گذشته‌ای کـه ما داشتیم زمـین که تا آسمون فرق داره. ترس‌های درونی اون‌ها ناشی از عرف‌ها، ارزش‌ها و هنجارهایی‌ـه کـه اگرچه شاید زمانی وجودشون و رعایت‌شون لازم بوده، ولی الان دیگه نیـازی بـه وجودشون نیست.

چیزی کـه برای اون‌ها زمانی جواب مـی‌داده ممکنـه الان دیگه به منظور شما جواب نده. یعنی نمـی‌دونم. اگه جواب مـی‌ده و در مورد مسیری کههستی خوش‌حال هستی و اون‌ها هم خوشحال هستن و همـه‌تون راضی، **ن لق ناراضی. من این حرف‌ها رو برایی مـی‌ که حس مـی‌کنـه مسیری کـه پدر و مادر از قبل براش مشخص اصلن بـه اون سمتی نیست کـه رویـاهاش هستن. درنتیجه از یـه چیزی خوشحال نیست، بی‌قراره و مـی‌خواد تغییرش بده. (شاید حتما این حرف رو همون اوایل مطلب مـی‌گفتم کـه وقتت رو تلف نکنی و پایین‌تر نیـای. ولی خب مطمئنم خودت اونقدر باهوش هستی کـه اگه این نوشته دغدغه‌ت نباشـه خیلی وقت پیش این پست رو بـه کتف چپت دایورت مـی‌کردی، وقتت رو با خوندن این حرف‌ها تلف نمـی‌کردی و مـی‌رفتی یک جای دیگه تلفش کنی... ولی چون این قضیـه رو مُخِته، منتظر قسمت سومش هم مـی‌مونی. یـا اینکه مـی‌ری و از وب‌سایتم ادامـه‌ش رو مـی‌خونی... [ادامـه داره]

Read more

Media Removed

. سلام بـه همـه فیلمبازها نمـیدونم کـه چند وقته با پیج ما آشنا شدید ولی گروه فیلمبازان از سال 89 توی فیسبوک شروع بـه فعالیت کرد و در حال حاضر حدود 4 5 سال هست کـه در اینستاگرام بـه کار خودمون ادامـه مـیدیم. اگر مدت زیـادی هست کـه ما رو دنبال مـی کنید قطعا مـیدونید کـه همـیشـه دنبال خلاقیت و کارهای نو و جدید هستیم و تا ... .
سلام بـه همـه فیلمبازها
نمـیدونم کـه چند وقته با پیج ما آشنا شدید ولی گروه فیلمبازان از سال 89 توی فیسبوک شروع بـه فعالیت کرد و در حال حاضر حدود 4 5 سال هست کـه در اینستاگرام بـه کار خودمون ادامـه مـیدیم.
اگر مدت زیـادی هست کـه ما رو دنبال مـی کنید قطعا مـیدونید کـه همـیشـه دنبال خلاقیت و کارهای نو و جدید هستیم و تا جایی کـه توانش رو داشته باشیم انجامش مـیدیم. ما هر وقت ایده ای رو شروع کردیم برامون مـهم بود کـه کار بـه بهترین نحو انجام بشـه و خدایی نکرده اطلاعات غلط بـه مخاطب ندیم. وسواسی کـه ما درون این باره داریم توی تعداد کم پست هامون مشخص هست.
یکی از ایده هایی کـه چند وقته شروع کردیم همـین لیست ها هست. به منظور این لیست ها وقت زیـادی گذاشته مـیشـه ولی متاسفانـه بعضا تو کامنت ها دیدم کـه خیلی ها فک مـی کنن این انتخاب ها نظر شخصی ادمـین هاست.
قطعا این طور نیست. این لیست ها ترکیبی از نظرات منتقدان معتبر سایت هایی از قبیل ایندی وایر، هالیوود ریپورتر، ولچر، کولایدر، راتن تومـیتوز، آی ام دی بی، رولینگ استون، آی جی ان و ...... هست و قطعا درون نـهایت ادمـین های ما هستند کـه از بین این گزینـه های بسیـار زیـاد بررسی مـی کنند و لیست رو نـهایی مـی کنند.
اگر شما یک فیلمـی رو دوست ندارید یـا باب مـیل تون نبوده دلیل محکمـی بر چرت بودن اون فیلم نیست! خیلی محترمانـه مـی تونید بنویسید کـه فیلم رو دوست نداشتید. بـه همـین راحتی. و کلا این لیست ها فرصت خوبی به منظور تبادل نظرات و ایده هاست. نیـازی بـه این حجم از عصبانیت و بی ادبی نیست. فیلم و هنر درون نـهایت یـه چیز سلیقه ای هست و قطعا نمـیشـه همـه رو راضی کرد. ما هم سعی مـی کنیم تو لیست هامون انواع مختلف سلیقه ها رو پوشش بدیم. مثلا همـین لیست فیلم های ترسناکچند که تا فیلم هست کـه من خودم اصلا خوشم نیومد ولی دلیل نمـیشـه کـه فیلم های بدی باشن و تو کامنت ها دیدم کـه خیلی از شماها همون فیلمـی کـه من خوشم نمـیاد رو دوست داشتید.
هدف درون نـهایت معرفی این فیلم هاست. شما خودتون هم بهتره اگر مـیخواید فیلمـی کـه ما معرفی کردیم رو ببینید حتما یـه تحقیق کوچولو دربارش ید. مثلا یـه تریلر ببینید یـا خلاصه داستان بخونید.
و درون نـهایت حتما بگم کـه همـه خدا رو شکر سواد خوندن داریم بعد لطف کنید قبل از گذاشتن کامنت حتما کپشن پست ها رو بخونید! 😂😂😂
برای دسترسی بـه پست های لیست گونـه ما مـی تونید رو هشتگ زیر کلیک کنید :
#فیلمـهایی_که_حتما_باید_دید
دم شما گرم
.
#فیلمبازان #فیلم #سینما #هالیوود

Read more

Media Removed

‌ ‌چهل سالت کـه مـیشـه بـه خودت مـیای و مـی‌بینی کـه زندگیت اصلن اونی نبود کـه خودت مـی‌خواستی. اونجاست کـه مـی‌ری سراغ و بابات و همـه‌ش انگشت اتهامت بـه سمت اون‌هاست. اون‌ها رو مقصر مـی‌دونی کـه نذاشتن اون جوری کـه خودت مـی‌خواستی زندگی کنی. ‌ نذار این اتفاق بیفته. بـه خاطر خودت و به خاطر عشقی کـه بین خودت و ...
‌چهل سالت کـه مـیشـه بـه خودت مـیای و مـی‌بینی کـه زندگیت اصلن اونی نبود کـه خودت مـی‌خواستی. اونجاست کـه مـی‌ری سراغ و بابات و همـه‌ش انگشت اتهامت بـه سمت اون‌هاست. اون‌ها رو مقصر مـی‌دونی کـه نذاشتن اون جوری کـه خودت مـی‌خواستی زندگی کنی.

نذار این اتفاق بیفته. بـه خاطر خودت و به خاطر عشقی کـه بین خودت و والدینت هست. اجازه نده کـه بیست سال دیگه هر وقت بـه و بابات نگاه مـی‌کنی یـاد ناکامـی‌هات بیفتی. و اجازه نده کـه هر وقت اون‌ها بهت نگاه مـی‌کنن یـاد اشتباهاتی بیفتن کـه در جوانی درون حق تو مرتکب شدن.

اگه مـی‌خوای یـه چیزی رو تغییر بدی ولی نمـی‌تونی، بهت اجازه‌ش رو نمـی‌دن یـا هرچی… حتما یک مبارزه رو شروع کنی. حتما انتخاب‌های سختی انجام بدی و پاشون وایسی.

برای تغییر حتما از همـین الان شروع کنی. از همـین روزهایی کـه داری باهاشون زندگی مـی‌کنی. بهشون نشون بده کـه دنیـای جدیدی اون بیرون هست کـه مـی‌خوای بـه طور مستقل تجربه‌ش کنی، و بهشون نشون بده که مـی‌تونی بـه طور مستقل تجربه‌ش کنی. از همـین الان مستقل بودن رو درون کنارشون شروع کن. کار کن. پول دربیـار. برو سفر. به منظور زندگیت و محیطی کههستی تصمـیم بگیر و اگر اشتباه کردی مسئولیتش رو بپذیر.

اجازه رو نمـی‌گیرن. مـی‌سازن.

پس مبارزه کن. به منظور چیزی کـه یقین داری درسته. به منظور هدف و آرزویی کـه در سر داری. بجنگ به منظور همـین یک بار فرصت کوتاهی کـه در اختیـارت هست و بهش مـی‌گن زندگی. اشتباه کن، و مسئولیتش رو بپذیر. دهنت قراره سرویس بشـه. زندگی سخت‌تر از اونیـه کـه فکر مـی‌کردی. ولی فکر کنم مـی‌ارزه.

من دیدم، و باهاشون زندگی کردم،انی کـه با خانواده زندگی مـی‌ چون مجبور بودن، ولی مبارزه ، رفتن دنبال رویـاهاشون و به خانواده نشون کـه از بعد خودشون و از بعد یک زندگی مستقل بر مـیان. دیدمانی رو کـه به خانواده نشون کـه دنیـا عوض شده و چیزهایی کـه آدم‌ها مـی‌خوان با چیزهایی کـه چهل سال پیش ارزش بود فرق کرده. آدم‌هایی رو دیدم کـه گریـان از خونـه‌ی و باباشون زدن بیرون و چند هفته بعد با لبخند توی خونـه‌ی خودشون سفره‌ی شام رو مـی‌چیدن کـه مـیزبان و باباشون باشن.

یـه چیزی همـین الان بـه ذهنم رسید. مشاور. یک مشاور یـا روانکاو خوب خیلی مـی‌تونـه این روند رو تسریع کنـه. پیداش کن. برو باهاش حرف بزن. اگه درکت کرد و رابطه‌ی خوبی با بی‌قراری‌هات و دغدغه‌هات برقرار کرد، جلسه‌های بعد مـی‌تونی با پدر و مادر بری پیشِش. خیلی وقت‌ها یک آدم کاربلد و به‌روز که از بالا داره اوضاع رو مـی‌بینـه، بهتر مـی‌تونـه شرایط رو بـه پدر و مادرت توضیح بده.

خب دیگه من از نوشتن خسته شدم. [پایـان]

Read more

Media Removed

. اعتراف مـیکنم تو پست گذاشتن تنبل و بی حوصله شدم! ولی دوست داشتم عکسهای سفر #چهارمحال_و_بختیـاری_97 مون رو بذارم که تا هم کمک کنم بـه معرفی این استان، هم یـادگاری به منظور خودم بمونـه. تو پست قبل از آبشار شیخ علیخان نوشتم. بعد از آبشار، جاده خاکی مـیشـه. مسافرا یـا با وسیله نقلیـه خودشون راه رو ادامـه مـیدن، یـا ... .
اعتراف مـیکنم تو پست گذاشتن تنبل و بی حوصله شدم! ولی دوست داشتم عکسهای سفر #چهارمحال_و_بختیـاری_97 مون رو بذارم که تا هم کمک کنم بـه معرفی این استان، هم یـادگاری به منظور خودم بمونـه.
تو پست قبل از آبشار شیخ علیخان نوشتم. بعد از آبشار، جاده خاکی مـیشـه. مسافرا یـا با وسیله نقلیـه خودشون راه رو ادامـه مـیدن، یـا ماشینشون رو پارک مـیکنن و سوار وانت مـیشن و حدود بیست دقیقه وانت سواری درون هوای آزاد و جاده خاکی رو تجربه مـیکنن که تا به ابتدای محوطه غار یخی برسن! تو این بیست دقیقه مسیر، اگه فصل ییلاق باشـه، احتمال زیـاد عشایر و چادرهاشون تو دشت های اطراف دیده مـیشن؛ بـه همراه گله های زیـاد و طبیعت بکر و زیبا (سه عآخر کـه در حال حرکت وانت! گرفتم)
برای رسیدن بـه #غار_یخی ماشین رو حتما پارک کنید و نزدیک دره بشید!(عسوم) و وارد رودخونـه ای کـه بین دو کوه جاری هست بشید! (عدوم؛ البته اینجا جایی بود کـه تونستم بیـاستم و عبگیرم و خودم و دوربین رو آب نبره!) دقیقا شبیـه #تنگه_واشی فیروزکوه ولی با آب سردتر!
حدود بیست دقیقه، نیم ساعت درون حالیکه که تا بالای کمر خیس شدید حتما تو رودخونـه حرکت کنید و مواظب باشید پاتون لیز نخوره، سرعت آب نبرتون! سنگایی کـه از حرکت بزهای کوهی، پایین مـی افتن تو سرتون نخوره! دوربین و موبایل تون خیس نشـه و ... بعد تمام این ماجراجویی های هیجان انگیز آخرین پیچ رو کـه رد مـیکنید، یکدفعه باد خیلی سردی بـه صورتتون مـیخوره؛ مثل وقتی درون یخچال رو باز مـیکنید و یـه کوه سیـاه جلوتون نمایـان مـیشـه! (عاول)
جلو کـه مـیرید متوجه مـیشید این کوه سیـاه برفه! بله یک کوه کاملا برفی از برفایی کـه زمستون اومده و آروم آروم درون حال آب شدن ه. تازه مـیفهمـید آب یخی کـه بیست دقیقهحرکت کردید از کجا مـیاد!
زیر کوه کـه یخها آب مـیشـه، یک غار تشکیل مـیشـه و بخاطر همـین بـه #غار_یخی_چما معروفه. اگه روی تگ بزنید عکسهای سالهای قبل کـه غار ارتفاع بیشتری داشته و مـیشده واردش بشن رو مـیبینید.
.
پیشنـهاد مـیکنم حتما حتما اگه بـه این استان سفر کردید، غار یخی رو برید؛ یک تجربه بینـهایت هیجان انگیز و زیبا
فقط پتو و وسایل گرمایی و لباس اضافی تو ماشین داشته باشید کـه موقع برگشت حتی اگه وسط تابستون باشـه، بهشون احتیـاج پیدا مـیکنید :)
پ ن: من با چادر عربی رفتم.
.
#سفرراحیل
#ایران_رو_بشناسیم
#ایران_را_باید_دید
#mustseeiran

Read more

Media Removed

اصلا دنبال تو مـیگردم کجایِ این شـهر ایستاده ای؟! . . . درود و صبح دیرتون بخیرباشـه. *دوستان گلم تسلیت این ایـام و التماس دعا دارم* این #کیک یـهویی و دیر وقت دیشب دیروقت بعد کلی کار و #سفارش بنظرم رسید کـه مـیتونـه یک #صبحانـه عالی با چای دبش و تازه دم باشـه. بله بنده اول درون خدمت خانواده ام البته اینو ... اصلا
دنبال تو مـیگردم
کجایِ این شـهر

ایستاده ای؟!
.
.
.
درود و صبح دیرتون بخیرباشـه. *دوستان گلم تسلیت این ایـام و التماس دعا دارم*
این #کیک یـهویی و دیر وقت دیشب دیروقت بعد کلی کار و #سفارش بنظرم رسید کـه مـیتونـه یک #صبحانـه عالی با چای دبش و تازه دم باشـه.
بله بنده اول درون خدمت خانواده ام
البته اینو گفتم قابل توجه دوستان خیلی خیلی عزیزی کـه نگران اینن کـه من از خانواده کم مـیذارم یـا از توجه بـه فرزندانم بخاطر کارم غافل شدم درحالیکه خانواده به منظور من درون اولویته و دلیل انتخاب کار خانگی به منظور رسیدگی بیشتر بـه خانـه و عزیزانمـه بعد قبل از اینکه درون زندگی دیگران سرک بکشیم و قضاوتشون کنیم بهتره کنارشون باشیم قوت قلبشون باشیم نـه اینکه با تیری زهرآگین دلشون بشکنیم. 👈👈👈👈بیـایم زود قضاوت نکنیم👉👉👉
#کیک_کدوحلوایی
مواد لازم:
آرد: 2 پیمانـه
پودر دارچین: 2 ق چایخوری
بیکینگ پودر: 3 ق چایخوری
تخم مرغ: 3 تا
پوره کدو حلوایی : 1 پیمانـه
گردوی خرد شده: 50 گرم
شکر: 200 گرم
ماست: 3 ق سوپخوری
روغن مایع: 1 پیمانـه
نمک: یک هشتم ق چایخوری
طرز پخت:
خب مواد رو بیرون یخچال گذاشتم...فر رو روی 180 روشن مـی کنیم..قالب رو چرب و آرد پاشی مـی کنیم یـا از روغن جدا کننده استفاده مـی کنیم..آرد و بیکینگ پودر و نمک رو با هم مخلوط و 3 بار الک مـی کنیم..من یکم جوز هندی همرنده کردم
تخم مرغها و شکر و دارچین رو با همزن زدم
حالا ماست و روغن مایع رو اضافه مـی کنید
پوره کدو حلوایی رو هم مخلوط مـی کنیم با مواد (200 گرم کدوی خام رو اگه اینجوری بپزین 1 پیمانـه پوره کدو بهتون مـیده
 آرد رو کم کم روی مواد الک مـی کنیم و هم مـی زنیم با لیسک و آرام
در انتها گردوی خرد شده رو اضافه مـی کنی
...مایـه کیک رو توی قالب مـی ریزیم و به مدت 40 دقیقه یـا که تا زمانی کـه تستر تمـیز از داخل کیک بیرون بیـاد توی فر مـی ذاریم
بعد از اینکه کیک خنک شد از قالب خارج کنین..من دوو نیم شب این کیک از فر درآوردم
خوش عطر و خوشرنگ
اینم از بافتش مشخصه تو عکس
خلاصه کـه کیک خوشمزه ایـه کـه هم مـیشـه ساده و با پودر قندی کـه روش الک کنین سرو بشـه...هم با خامـه قنادی زده شده
نوش جان
با دستور هانی شف عزیز
@hani_hskh .
.
.
دوستان گلم انواع #کیک های خوشمزه و خاص درون هشتم
#کیک_خونگی_بهار
انواع غذا و شیرینی ها درون هشتم های مربوطه با پسوند بهار یـا بهاربانو سرچ کنید.

Read more

Media Removed

. امروز مـیخوام یـه کرم خاص بهتون معرفی کنم کـه دستتون بهش نمـی رسه یـا دیر مـیرسه!! (مردم آزاری) . کرم #سبیوم_گلوبال_کاور بایودرما رو درون سفر دفعه پیش از اروپا خ. (دو ماه پیش کـه رفته بودم نـه. دفعه قبل) اینو گفتم کـه بگم قیمتی کـه روی جلدش هست و توی عمعلومـه مربوط بـه پارسال هست و نمـی دونم الان قیمتش ... .
امروز مـیخوام یـه کرم خاص بهتون معرفی کنم کـه دستتون بهش نمـی رسه یـا دیر مـیرسه!! (مردم آزاری)😁😁😁
. 🔴 کرم #سبیوم_گلوبال_کاور بایودرما رو درون سفر دفعه پیش از اروپا خ. (دو ماه پیش کـه رفته بودم نـه. دفعه قبل) اینو گفتم کـه بگم قیمتی کـه روی جلدش هست و توی عمعلومـه مربوط بـه پارسال هست و نمـی دونم الان قیمتش چقدره. هرچند بعید مـی دونم اونا زیـاد افزایش قیمت داشته باشن. . .
🔵 این کرم یـه مرطوب کننده رنگی به منظور پوست چرب هست کـه قسمت بالای درش یـه بخش جامد داره. عکسها رو ورق بزنین تصویرش رو مـیبینین. قسمت جامدش بـه رنگ سبز هست و مخصوص پوشاندن جوش هست. افرادی کـه جوش دارن اول حتما این قسمت جامد بالای کرم رو دقیقا روی جوششون بزنن و جوش رو کاملا مـیپوشونـه. بعد کرم مرطوب کننده رنگی رو از تیوپش مـیزنن بـه صورتشون. .
. ❎ این کرم توی ایران نیست. لااقل من نتونستم پیدا کنم. اگه شماها جایی رو کـه این کرم رو داره سراغ دارین بگین که تا همـه بدونن. چون خیلی به منظور اونایی کـه جوش دارن و مـیخوان جوشـهای صورتشون رو قایم کنن مناسبه.
مشابه این کرم یعنی سبیوم گلوبال (بدون رنگ) توی ایران هست اما رنگیش با بخش جامد بالاییش رو من توی ایران جایی ندیدم متاسفانـه.
. ✔ بافت کرمش خیلی سبکه و یـه پوشانندگی متوسطی داره. بدرد مصرف روزانـه مـیخوره و بدرد مـهمونی رفتن کـه کاور بالا لازم داره نمـی خوره. هرچند من همـیشـه کاور ملایم پوشانندگی رو دوست دارم اما مـی دونم اکثر مردم کاور بالا دوست دارن.
#سبیوم_گلوبال_کاور_بایودرما موادیداره کـه ترشح چربی پوست رو کنترل مـیکنـه و ضد جوش هست. ضدجوش بـه معنی درمان کننده جوش منظورم نیست. بـه معنی اینکه باعث ایجاد جوش نمـیشـه. .
. 🔷️ اگه جوش روی صورتتون دارین، پیشنـهاد مـیکنم بـه افرادی کـه اونور آب دارین بگین این کرم رو براتون تهیـه کنن. یـا خودتون رفتین حتما بخرینش. هر چند با این قیمت دلار و یورو دیگه کی مـیتونـه بره؟؟؟!!!

Read more

Media Removed

. اتفاق خیلی خوبی برایم افتاده بود. هدفی کـه چند سال با رویـایش زندگی کرده بودم، درون مشتم بود. بـه سمت خانـه دویدم. حتما همسرم را درون این شادی سهیم مـی‌کردم. درون باز شد. روی مبل نشسته بود. فریـاد زدم: «یـه خبر عالی برات دارم. یـه خبر خیلی عالی». گفت: «واااای. رنگ موهام خوب شده؟» ۳۰ ثانیـه فقط نگاهش کردم. گفت: «بد ... .
اتفاق خیلی خوبی برایم افتاده بود. هدفی کـه چند سال با رویـایش زندگی کرده بودم، درون مشتم بود. بـه سمت خانـه دویدم. حتما همسرم را درون این شادی سهیم مـی‌کردم. درون باز شد. روی مبل نشسته بود. فریـاد زدم: «یـه خبر عالی برات دارم. یـه خبر خیلی عالی». گفت: «واااای. رنگ موهام خوب شده؟» ۳۰ ثانیـه فقط نگاهش کردم. گفت: «بد شده؟» گفتم: «یـه چیز دیگه مـی‌خواستم بگم». گفت: «چی؟» هر چه فکر کردم یـادم نیـامد. از شما چه پنـهان حتی نمـی‌دانستم آن زن کیست. که تا آنجا کـه یـادم مـی‌آمد هنوز ازدواج نکرده بودم. زن جیغ مـی‌زد: «نکبتِ بی‌لیـاقت! رنگ بـه این خوبی کجاش بده؟» بـه هر صورت آن شب دعوای سختی کردم. با زنی کـه نمـی‌دانستم کیست و بر سر موضوعی کـه نمـی‌دانستم چیست. احساس مـی‌کردم دارد زلزله مـی‌آید.
.
ساعتی بعد درون خیـابان پیپ مـی‌کشیدم و بی‌هدف قدم مـی‌زدم. مردی کـه بارانی بلندی پوشیده بود، با قدم‌های تند خودش را بـه من رساند و گفت: «برنامـه امشب اینـه کـه اول یـه کم قدم ب، بعد برم سینما یـه فیلم خوب ببینم، بعد یـه نفر رو بکشم و آخر شب هم یـه فلافل دو نون ب، برم خونـه بخوابم». آب دهانم را قورت دادم. کمـی سرم را برگرداندم و نگاهش کردم. گفت: «پیپت رو بده یـه پک بزنیم». بهش دادم، زد. گفت: «مـی‌خوای من رو لو بدی؟» گفتم: «نـه بـه جان مادرم». داد زد: «مطمئنم کـه من رو لو مـیدی». پیپ را بردم نزدیک دهانش، گفتم: «بزن آروم شی». گفت: «بده جد و آبادت بزنـه. چرا مـی‌خوای منو لو بدی؟» با ترس گفتم: «کی خواست لوت بده؟!» گفت: «از چشم‌هات معلومـه مـی‌خوای لو بدی». گفتم: «اصلا غلط کردی بـه من گفتی روانی!». دستش را داخل جیب بارانی‌اش برد و چاقوی تیزی بیرون کشید. مثل سگ فرار کردم. مثل سگ دنبالم مـی‌دوید. احساس کردم دارد زلزله مـی‌آید.به کوچه بن‌بستی رسیدم. همـه جا تاریک بود. از دیوار بالا رفتم. دیوار عجیبی بود این طرف حدود دومتر با زمـین فاصله داشت، آن طرف ته نداشت. از آن طرف کـه ته نداشت آویزان شده بودم. درون فاصله یک متری‌ام مردی از همان دیوار آویزان بود. گفتم: «تو رو خدا نمـی‌دونی چه جوری مـیشـه رفت پایین؟» گفت: «این وضعیتی کههستیم من رو یـاد یـه داستان مـیندازه کـه شخصیت‌های داستان دقیقا تو همـین وضعیت بودن». امـیدوارم شدم. گفتم: «خب؟ آخرش چی شد؟ چه کار ؟ نجات پیدا ؟». گفت: «نـه. همـه‌شون مردن بدبخت‌ها». احساس کردم دارد زلزله مـی‌آید.مرد بارانی‌پوش از آن طرف دیوار بالا آمد. روی دیوار ایستاد و زل زد بـه تخم چشم‌هایم. گفتم: «بدم بزنی آروم شی؟»
.
بقیـه درون کامنت اول 👇👇👇

Read more

Media Removed

#stepbystep #greeksalad #سالاد_یونانی گوجه فرنگی رو خورد مـیکنیم. مـهم نیست از چه گوجه ای استفاده مـیکنیم. خیـار رو هم خورد مـیکنیم. مـی تونید مثل من خیـار رو از طول برش زده و با قاشق دانـه هاش رو خارج کرده و بعد برش بزنید. حالا زیتون ها رو توی ظرف مـیریزیم. ممکنـه فکر کنید این مـیزان زیتون به منظور سالاد ... #stepbystep #greeksalad
#سالاد_یونانی

گوجه فرنگی رو خورد مـیکنیم. مـهم نیست از چه گوجه ای استفاده مـیکنیم.
خیـار رو هم خورد مـیکنیم. مـی تونید مثل من خیـار رو از طول برش زده و با قاشق دانـه هاش رو خارج کرده و بعد برش بزنید.

حالا زیتون ها رو توی ظرف مـیریزیم. ممکنـه فکر کنید این مـیزان زیتون به منظور سالاد زیـاده. ولی خب مشخصه اصلی سالاد یونانی زیتونـه و از اون مـهم تر بچه های من عادت زشتشون اینـه کـه زیتون ها رو با انگشت از توی سالادها جمع کنند. بعد من زیتون ها رو درسته و به مـیزان زیـاد توی سالادها مـیریزم.
زیتون کالاماتا زیتونی نیست کـه به راحتی درون ایران درون دسترس باشـه. البته اینجا کـه من زندگی مـیکنم کنسروش هست ولی گرونـه. بعد از هر نوع زیتونی کـه دوست دارید استفاده کنید.

پنیر فتا رو با چاقو یـا با دست بـه قطعات کوچک تقسیم کرده و روی سالاد بریزید.
پنیر فتا درون ایران بـه وفور یـافت مـیشـه. ولی اگر نمـیدونید چیـه مـیتونید از همـین پنیرهای سفید محلی استفاده کنید.
باز ممکنـه فکر کنید این مـیزان پنیر به منظور سالاد زیـاده. ولی مجددا حتما همون دلیل قبلی رو تکرار کنم. متاسفانـه این عادت ناشایست درون مورد سالاد واسه اینا شکل گرفته و شون هم بهشون هیچی نمـیگه! حتی یکبار! عجب هایی پیدا مـیشن ها! والا!
مورد بعدی فلفل سیـاه و اُرگانو هست. امروزه دیگه اُرگانو رو هم مـیتونید بـه صورت بسته بندی شده درون سوپر مارکت ها پیدا کنید. ولی اگر درون دسترس نبود از مقدار کمـی آویشن استفاده کنید یـا کلا حذفش کنید.

یونانی ها خودشون تاکید زیـادی روی مصرف روغن زیتون خالص با کیفیت بالا دارند. بعد از بهترین روغن زیتونی کـه در دسترس دارید به منظور سالاد یونانی تون استفاده کنید.
دیگه تمامـه و آماده خوردن. مننمک نمـیریزم چون پنیر و زیتون بـه اندازه کافی شور هستند. پیـاز و فلفل دلمـه ای رو هم هر از گاهی به منظور تنوع بـه سالاد اضافه مـیکنم کـه در اینجا شاهدش نیستید. و همچنین کیپر یـا لگجی یـا گلک. کـه باز با وجود اینکه همـیشـه توی یخچال ما وجود داره، از اضافه ش بـه سالاد اجتناب کردم. ولی همـینطور کـه عنوان کردم یکی از مواد این سالاد درون برخی از ورژن هاش هست بعد مـیتونید اضافه کنید.
به همـین سادگی و باب طبع بچه هایی کـه سالاد دوست دارند.
و داشت یـادم مـیرفت ... همـینطور بزرگترهاشون!
براي استفاده بهتر از كارگاه آشپزسازي لطفا مبحث سوالات متداول (http://www.cheftayebeh.ir/2013/06/blog-post.html) را بـه صورت كامل مطالعه بفرماييد

Read more

Media Removed

قبل از هر سخنی یک سوال ساده از تمامانی کـه این مطلب رو مـیخونند دارم!؟! از دوستانی کالا یـا محصولی رو سراغ داره کـه تو این وضع اشفته و بی درو پیکر اقتصادی کشور از دوازده سیزده سال پیش که تا حالا نـه تنـها هیچ تکانی نخورده باشـه ! بلکه حتی پایین تر هم اومده باشـه؟؟؟ جوابش رو اخر این پست بـه شما مـیدم!!! توضیحی بهتر ... قبل از هر سخنی یک سوال ساده از تمامانی کـه این مطلب رو مـیخونند دارم!؟! از دوستانی کالا یـا محصولی رو سراغ داره کـه تو این وضع اشفته و بی درو پیکر اقتصادی کشور از دوازده سیزده سال پیش که تا حالا نـه تنـها هیچ تکانی نخورده باشـه ! بلکه حتی پایین تر هم اومده باشـه؟؟؟
جوابش رو اخر این پست بـه شما مـیدم!!! توضیحی بهتر و واضح تر از تصویر اولی درون این پست بـه ذهنم نمـیرسید کـه بخام برایی از صنعت و شغل سخت و پر دردسر #گاوداری بهی بدم!
از دیروز خبر افزایش سی درصدی #محصولات #لبنی باز هم صدای خیلی ها رو دراورده،
و درون ذهن خیلی از مردم کشور یقینا این فکر نقش مـیبنده کـه خوش بحالدار کـه با افزایش قیمت محصولات تولیدیش کلی کیف مـیکنـه و سودها و پولها بـه جیبش مـیزنـه و در دنباله اون طبق معمول افرادی کوتاه فکر با افکاری مریض فحش و ناسزا و لعن و نفرین بر دامدار بدبخت و خانوادش روانـه مـیکنن و دست اخر تمام کاسه کوزها مثل همـیشـه درون این صنعت بر سر دامدار خرد مـیشـه!!؟!
من یک دامدار مثل هزاران دامدار بیچاره ی این کشور هستم، تای وارد این شغل سخت نشده باشـه و فقط به منظور حتی یک روز این کار رو انجام نداده باشـه متوجه حرفهای بنده و سختی و مشقت این شغل نمـیشـه، فقط همـین بس کـه از حدود صدرصد دامداری صنعتی کـه فقط تو همـین شـهر ما که تا چند سال پیش وجود داشت بیشتر از نود درصدش ورشکست و بیچاره وهای فوقلاده پر شیرشون رو بـه دست قصاب الان دامداریـهاشون متروکه و خراب شده،
من بدبخت دامدار حتما شب که تا صبح جون م و سگ دو ب اما سودش رو فقط چندتا از اون گردن کلفت های کله گنده کـه صاحبین کارخانجات بزرگ تو این کشور هستن و من نمـیتونم اسم اونـها رو ببرم چون برام خیلی خیلی دردسر مـیشـه،
فقط همـین بس کـه در جواب سوال اولم کـه از شما پرسیدم محصولی فوقلاده با ارزش ولی اما درون کشور ما فوقلاده بی ارزش بنام شیره #شیر
که دوازده سیزده ساله از من بدبخت دامدار لیتری هزار یـا بعضی وقتها نـهصد کارخانـه مـیخره و تمام چیزهایرو مـیکشـه و اخرش اب زیپوی خالی رو بـه عنوان شیر مـیده بـه خورد ملت و خدا تومن سود مـیکنـه،
حدود پانزده سال پیش ما صد و بیست راس داشتیم اما امروز بخاطر کلی ضرر و بدهی بـه این کارخانـه جات تعدادشون بـه کمتر از بیست راس رسیده،
و روز بـه روز داریم فقیرتر و بدبخت تر از روز گذشته مـیشیم.
شرمنده کـه زیـاده گویی کردم، درد دلی بود از یک دامدار(گاودار).

Read more

Media Removed

من و بدشانسی همـیشـه تو پاریس با هم قرار مـیزاریم، اولین باری کـه رفتم پاریس یک ساعت بعد از وردمون بـه پاریس تو برج ایفل  همـه چیزهای تو کیف دوستم رو دزدیدن! دفعه های بعد هم‌فقط سرما بوده و کار . و اما ایندفعه واسه عروسی بود، آماده شدن با موهای وز شروع شد همـه مـیدونن موهایی کـه تو هتل شسته و خشک بشـه وزترین حالت دنیـا ... من و بدشانسی همـیشـه تو پاریس با هم قرار مـیزاریم، اولین باری کـه رفتم پاریس یک ساعت بعد از وردمون بـه پاریس تو برج ایفل  همـه چیزهای تو کیف دوستم رو دزدیدن! دفعه های بعد هم‌فقط سرما بوده و کار . و اما ایندفعه واسه عروسی بود، آماده شدن با موهای وز شروع شد همـه مـیدونن موهایی کـه تو هتل شسته و خشک بشـه وزترین حالت دنیـا رو بـه خودش مـیگیره واسه همـین صاف کن جدید گرفتم کهحرف نباشـه اولین تکه مو رو کـه صاف کردم دیگه کار نکرد گفتم آزی عیب نداره موهاتو ببند و برو لباستو اتو کن، که تا اتو رو گذاشتم رو لباسم  گفت ویززززززززز ویززززززززز جمع شد و سوخت درون مرحله اشک ریختن بودم حالم گرفته شده بود دلم مـیخواست پونزده سالم بود که تا این اجازه رو داشته باشم کـه چشم سفید بازی درون بیـارم روز همـه رو خراب کنم و بگم من نمـیام ولی تو این سن همـه از آدم انتظار دارن کـه عاقل باشی لباست یـه جوری بپوشی کـه سوختگیش  معلوم نباشـه و با موهای غیر قابل مـهار پاشی بری  عروسی! رسیدیم  بـه عروسی حالم خوب شد  انقدر فرانسوی ها آدم‌های ریلکسی هستن کـه خدا مـیدونـه بسیـار بسیـار ساده و در اوج سادگی زیبا. لباس ساده، آرایش ساده، مـهمانی ساده اصلا حالت خوب مـیشـه همـه اومده بودن کـه بهشون خوش بگذره و خاطره خوب بسازن واسهایی کـه دوستشون  دارن . دیگه واستون نگم  کـه من انقدر حالم از دیدن این همـه زیبایی و سادگی خوب شد کـه وقتی کفشم کـه دومـین بار بود مـیپوشیدمش جلوی همـه مـهمان ها  پاره شد و از پام درون اومد غش کردم از خنده، دوستم گفت خدا رو شکر سومـی هم بـه خیر گذشت فکر کنم مـیترسید با من و بدشانسی کـه گریبان گیرم شده بود سوار یـه ماشین بشـه برگرده
#عروسی #wedding #badluck #بدشانسی #به_خیر_گذشت
خلاصه منو تو پاریس دیدین روتونو انوری کنید برید!

Read more

Media Removed

‌ ما آدم‌ها تمایل داریم لذتی کـه تجربه‌های جدید بهمون مـی‌دن رو بیشتر از اونچه کـه باید ارزش‌گذاری کنیم، و یـافتن معنا (و جذابیت) درون تجربه‌های کنونی رو کمتر از اونچه کـه باید. پس… اگرچه سفر خیلی خفنـه و دریچه‌ای‌ـه بـه فرهنگ‌های متفاوت و مدرسه‌ای به منظور زندگی، ولی درون نـهایت نمـی‌تونـه بـه عنوان نوشدارویی ...
ما آدم‌ها تمایل داریم لذتی کـه تجربه‌های جدید بهمون مـی‌دن رو بیشتر از اونچه کـه باید ارزش‌گذاری کنیم، و یـافتن معنا (و جذابیت) درون تجربه‌های کنونی رو کمتر از اونچه کـه باید. پس… اگرچه سفر خیلی خفنـه و دریچه‌ای‌ـه بـه فرهنگ‌های متفاوت و مدرسه‌ای به منظور زندگی، ولی درون نـهایت نمـی‌تونـه بـه عنوان نوشدارویی به منظور یک ذهن بی‌قرار و ناراضی عمل کنـه.

برای همـین این روزها یـه جوری شدم کـه هنگامِ حضور درون بزرگترین معبد تبت ممکنـه همونقدر شگفت‌زده بشم و بگم «واووو» کـه در آپارتمانی درون تهران یـا روستایی درون گیلان. و احتمال اینکه درون یکی از این تجربه‌ها بگم «پفففف… خب کـه چی» بیشتر از اون‌یکی نیست.

اینکه من درون یک رویداد یـا یک تجربه کی هستم خیلی مـهتره از اینکه خودِ اون رویداد و اون تجربه چی هست. بعد به جای اینکه درون جغرافیـاهای دوردست بـه دنبال معنا بگردم حتما برگردم همـین جایی کـه هستم و ببینیم چه چیزهای خفنی دارم کـه مـی‌تونم درون موردش قدردان باشم و باهاش حال کنم.

قدردانی باعث مـیشـه درون مورد چیزهای دمِ دستی و روزمره همونقدر بگیم «واووو» کـه هنگام قدم زدن درون خیـابون‌های یک شـهر دوردست.

قدردانی همون چیزیـه کـه چشم‌هامون رو بـه روی این حقیقت باز مـی‌کنـه کـه ما مجموعه‌ای از مـیلیـاردها مـیلیـارد اتم هستیم کـه دور هم جمع شدن که تا این ترکیب فوق‌العاده از سلول‌ها، نرون‌ها، و اندام‌ها رو درست کنن که تا ما بتونیم چیزها رو لمس کنیم، غذاهای خوشمزه رو مزه کنیم، بریم کوه، بـه جوکِ مسخره‌ی گلابی‌ها گلابی‌ها بخندیم، و شب‌ها بـه ستاره‌ها خیره بشیم.

قدردانی چیزیـه کـه چشم‌هات رو بـه روی این حقیقت باز مـی‌کنـه کـه همـه‌ی آبا و اجدادت بـه اندازه‌ی کافی سالم (و جذاب) بودن کـه تولید مثل کنن. و ما درون زمانی بـه دنیـا اومدیم کـه کره‌ی زمـین خفنـه و علم و تکنولوژی خیلی باحال داره پیش مـی‌ره. ما با یک دستگاه کـه تو جیب جا مـی‌شـه با ‌مون تو آلمان حرف مـی‌زنیم، با هواپیما درون کمتر از ۳ ساعت مـی‌ریم یک کشور و سرزمـینِ دیگه، و با چرخوندن یک پیچ آتیش داریم و با چرخوندن یک پیچِ دیگه آب گرم. خب این‌ها خیلی عجیب و غریبن واقعن.

قدردانی یـادمون مـی‌ندازه کـه زندگی و زنده‌بودن خیلی خفنـه. مخصوصن اگر بدن سالمـی داشته باشیم و بتونیم بدون دردکاوش کنیم.

من مات و مبهوم آدم‌هایی مثل سعید (@saeedzaroori) هستم کـه با وجود ناتوانی یـا کم‌توانی جسمـی اینقدر تشنـه‌ی زندگی‌ هستن، درون حالی کـه برای کاوش درون قشنگی‌های زندگی حتما خیلی بیشتر از منِ نوعی زحمت بکشن و نسبت بـه منِ همـه‌عضو‌دار موانع بیشتری رو از سر راه بردارن... [ادامـه داره]

Read more

Media Removed

من ارشا هستم یـه ایرانی نمـیدونم که تا کی زورم مـیرسه ایرانی بمونم ایرانی بودن بـه اسم نیست حتما از خونت بجوشـه من به منظور اسمـی کـه روم گذاشتن دارم تلاش مـیکنم بخاطر این اسم خیلی جا ها تو فشاری بودم کـه انسان های دیگه این فشار رو نداشتن و ندارن. که تا الان کم نیـاوردم و نمـیارم. تو حرفه ما خیلی موقع ها تو فقط یک شانس ... من ارشا هستم یـه ایرانی
نمـیدونم که تا کی زورم مـیرسه ایرانی بمونم
ایرانی بودن بـه اسم نیست
باید از خونت بجوشـه
من به منظور اسمـی کـه روم گذاشتن دارم تلاش مـیکنم
بخاطر این اسم خیلی جا ها تو فشاری بودم کـه انسان های دیگه این فشار رو نداشتن و ندارن.
تا الان کم نیـاوردم و نمـیارم.
تو حرفه ما خیلی موقع ها تو فقط یک شانس داری یک شانس و فقط یک تیر کـه باید بـه هدف بشینـه....
در مقابلت کلی آدم کـه از تو توقع دارن و خودشون بـه خیلی از ساده ترین وظیفه هاشون حتی عمل نمـیکنن چه برسه کـه خوب باشن.
و ما عادت کردیم کـه بگیم ایرانـه دیگه... حتی تیکه کلام داریم ایرانی بازی.... آخه چرا؟
من بـه خاطر عهدی کـه به استادم ( پیمان ابدی)دادم فقط یکبار اونم چشم تو چشم حتی جایی ثبت نشد، پای این رشته تو این سینمای نامرد وایسادم.
سینمایی کـه جامعش هم نامرد خیلی موقع ها....
قد خودم بـه هرکی تو این حرفه تونستم کمک کردم و نارو خوردم،
هنوز هم بدلکارای کشور من تو این جامع حقی ندارن ،هیچی...
رشته ما فرهنگی ورزشی ولی هردو سازمان هیچ حمایتی از این بچه ها نمـیکنن.
جشن و جشنواره هی پشت بـه پشت برگزار مـیشـه و ادم گنده هاگنده تر مـیشن.
مراسم تکراری کـه یک نمایش حتی خروجی این جشن ها با این هزینـه معلوم نیست چیـه؟
حتی بازیگرا با اسودگی‌ نمـیتونن رو‌ فرش قرمز ها راه برن یـا حتی خبرنگار ها با ارامش بتونن پوشش مناسب بدن؟ چرا چون ایرانـه؟
خوب کی مسؤله؟
دیگه این کـه ریس جمـهور و دلار نیست که؟
این همـین ادم هایی هستند کـه ژست هنرمندی دارن؟ و خوب یـادمـه روزی رو کـه برگشتن بـه من گفتن بدلکاری هنر نیست به منظور همـین تو جشنواره جایی نداره!
خلاصه روی منو کـه نمـیتونید کم کنید چون من با انگیزه دیگه ای اینجام
فرقش به منظور منو شما تو اینـه من کلی انتخاب خوب جلومـه ولی شما راهی ندارین.
اما فعلا زمـین رو ساز شما مـیه اما من رو زمـین شما مـیتازم و کمون دست منـه....
فعلا کـه شما تو مـیدون خودتون هستید اما این منم کـه هرجایی کـه شایسته هست اسم ایران رو بـه بهترین شکل مـیارم.
نـه مثل خیلی از شما کـه زود لهجه تون برمـیگرده تو جشنواره های خارجی و ناراحتین کـه چرا ایرانی هستید.
فرقش اینـه کـه من کاری مـیکنم کـه بیـان با پرچم کشورم عبگیرن.

چون یـه ایرانی واقعیم .
ببخشید غرغر کردم.

#حمایت_از_بدلکاران #just_out_festival #ارشا_اقدسی #ارشااقدسی #بدلکاران۱۳ #بدلکار #شوالیـه #شوالیـه_ایرانی #شوالیـه_ایران #arsha #arshaaghdasi #arsha_aghdasi #stunt13 #iranianstunt #iranianstuntcoordinator #persianstunt #arsha13

Read more

Media Removed

کرم طالبی یـه دسر خنک ارسالي از دوست هنرمند @marjanbehbahani . مواد لازم : پوره طالبی: 3 لیوان شکر: 1 پیمانـه (بستگی بـه مزه طالبی داره. اگر شیرین هستش نصف لیوان بریزید..شما حتما قبلش بچشین) خامـه صبحانـه: 1 پاکت کوچک (اگر رژیم هستید نصف پاکت ) پودر ژلاتین: سه و نیم قاشق سوپخوری آب سرد: نصف ... کرم طالبی یـه دسر خنک
ارسالي از دوست هنرمند
@marjanbehbahani
.

مواد لازم
: پوره طالبی: 3 لیوان
شکر: 1 پیمانـه (بستگی بـه مزه طالبی داره. اگر شیرین هستش نصف لیوان بریزید..شما حتما قبلش بچشین) خامـه صبحانـه: 1 پاکت کوچک (اگر رژیم هستید نصف پاکت )

پودر ژلاتین: سه و نیم قاشق سوپخوری آب سرد: نصف لیوان
وانیل: یک چهارم ق چ
در صورت تمایل رنگ خوراکی سبز (مـیبینید کـه طالبی من رنگ و روح نداره رنگش 😂)
.
طرز تهیـه:
. نصف پیمونـه آب سرد توی یـه کاسه ریختم و پودر ژلاتین رو روش پاشید و کنار گذاشتم. بعد پنج دقیقه روی کتری روشن بذارید که تا با بخار ، آب بشـه (من یک دقیقه توی ماکروفر گذاشتم) ...گذاشتم کنار که تا خنک بشـه طالبی خوشگلمون رو خرد کردم و ریختم توی مخلوط کن و پوره ش کردم. بعد شکر روریختم و روی حرارت گذاشتم که تا شکر حل بشـه... توی یـه کاسه خامـه رو خالی کردم. پوره طالبی کـه خنک شده رو بـه اندازه یـه لیوان توی خامـه ریختم و هم زدم (اگه یـهو همـه رو قاطی کنین ممکنـه یکدست نشـه) بعد هم بقیـه پوره رو کم کم ریختم و هم زدم که تا مایـه صافی داشته باشم پودر ژلاتین حل شده رو کـه اونم خوب خوب خنک شده بود، وانیل ریختمو بعد از هم زدن ریختم توی خامـه و طالبی... همـین دیگه...منتقل کردم بـه قالب و گذاشتم یخچال بمونـه بـه مدت 6 که تا 7 ساعت به منظور درآوردن از قالب .ظرف سرو رو با آب سرد خیس کردم (واسه اینکه اگه دسرتون وسط ظرف نیفتاد راحت بتونین تکونش بدین!!) و یـه تجربه من از این دسر: من شکر و طالبی را با هم ریختم داخل مخلوط کن. اینجوری دیگه لازم نشد بزارم رو حرارت که تا شکر بـه خوردش بره.
نسبت بـه رنگ طالبی رنگ دسر هم متغییره #کرم_طالبی

Read more

Media Removed

. ‎قسمت یـازدهم خاطرات کودکی ‎سر خیـابونی کهزندگی مـیکردیم یـه کوه قشنگی بود کـه هروقت مـیرفتم تو حیـاط یـا پشت پنجره، مـیدیدمش ‎یـه روز جمعه بـه بابا گفتم کـه بریم بالای این کوهه امروز ‎اونم قبول کرد و راه افتادیم ‎اون سالا من خیلی تپل و به قول خودمون خمپلی بودم ‎منم اولین بارم بود مـیرفتم کوه ‎با یـه ... .
‎قسمت یـازدهم خاطرات کودکی
‎سر خیـابونی کهزندگی مـیکردیم یـه کوه قشنگی بود کـه هروقت مـیرفتم تو حیـاط یـا پشت پنجره، مـیدیدمش
‎یـه روز جمعه بـه بابا گفتم کـه بریم بالای این کوهه امروز
‎اونم قبول کرد و راه افتادیم
‎اون سالا من خیلی تپل و به قول خودمون خمپلی بودم
‎منم اولین بارم بود مـیرفتم کوه
‎با یـه فلاکتی رفتیم بالا
‎از اون بالا خونمونو مـیدیدم کـه اندازه یـه نقطه شده بود
‎تو راه برگشت داشتم از کنار دیوار سنگی آروم آروم مـیومدم پایین و دستمو گرفته بودم بهش
‎بابامم جلوتر از من بود
‎مـیخواستم برم برسم بهش و با اون بیـام پایین کـه کنترلمو از دست دادم یـا بـه قول معروف ترمز ب
‎حالا ندو و کی بدو
‎همچنان خوش خوشان درون حال داد کشیدن داشتم مـیدویدم تو حالتی کـه هیچ کنترلی رو قدم هام نداشتم کـه دیدم یـه تخته سنگ بـه چه عظمت جلوم سبز شد ‎منم با اقتدار کامل با کله رفتم توش
‎خونین و مالین بودم کـه بابام رسید بهم ‎همـه ترسم این بود کـه دندونا جلوم خورد شده باشـه
‎دندونام چیزی نشده بود، امابالام کامل پاره شده بود از داخل و دماغمم شکسته بود
‎بگذریم از این کـه وقتی رسیدم خونـه م چه حالی شده بود
‎رفتیم بیمارستان و لبم رو کـه پاره شده بود بخیـه زدن، سه شنبه هم نوبت عمل داشتم واسه بینیم
‎دکتر شیرانی عملم کرد و بعدشم گچ گرفتن
‎دو سه روز بعد کـه رفتم مدرسه همـه بچه ها مـیترسیدن ازم
‎تا اومدن عادت کنن بـه چهره جدیدم، گچش رو باز کردیم ‎ماجرای کلاس پنجمم یـه خورده طولانی شد
‎یـه قسمت دیگه هم مونده کـه انشالله تو اولین فرصت مـیذارمش
‎لازم بـه ذکره کـه من هیچ شناختی از نویسندگی و این چیزا ندارم و صرفا واسه دل خودم و بعضی از دوستان مـینویسم
‎من هرچی کـه تو ذهنم مـیگذره رو مـینویسم
‎با همون جمله بندی و کلماتی کـه تو ذهنم مـیرسه
‎باید ببخشید اگه مشکلی چیزی دارن ❤
‎ #خاطرات_كودكي_سهراب

Read more

Media Removed

توی ماشین دارم مـی پرسم ازشون چی مـیشـه آدم ها انگیزه هاشون از دست مـیره . بعد سوالم رو اصلاح مـی کنم. بـه عنوان یـه معلم چکار مـی تونم م کـه انگیزه ی شاگردهام نـه تنـها درون طول ترمـی کـه با من هستند بلکه درون درازمدت از دست نره و نگهداری بشـه؟ یـادتونـه یـه بار بهتون گفتم عشق مراقبت مـی خواد؟ حقیقت اینـه کـه انگیزه واسه تلاش ... توی ماشین دارم مـی پرسم ازشون چی مـیشـه آدم ها انگیزه هاشون از دست مـیره . بعد سوالم رو اصلاح مـی کنم. بـه عنوان یـه معلم چکار مـی تونم م کـه انگیزه ی شاگردهام نـه تنـها درون طول ترمـی کـه با من هستند بلکه درون درازمدت از دست نره و نگهداری بشـه؟ یـادتونـه یـه بار بهتون گفتم عشق مراقبت مـی خواد؟ حقیقت اینـه کـه انگیزه واسه تلاش هم مراقبت بیست و چهار ساعته مـی خواد. انگیزه یـه وجه بیرونی داره کـه من بـه عنوان معلم مـی تونم نقشش رو ایفا کنم. مـی تونم بـه اندازه ی یـه ترم پشتیبان باشم. اما نباید بـه وجه بیرونی اونقدرها اهمـیت داد چون ممکنـه یـه روز باشـه یـه روز نباشـه. حتما برگردیم سر مسئولیت خودمون نسبت بـه خودمون. این چیزیـه کـه باید جدی بگیریمش
.
یـه هایلایت استوری توی وای انگلیش تیوب گذاشتم( روی کله ام توی عتگش مـی کنم) درون مورد راهکارهای آدمـها به منظور نگهداری از انگیزه توی مسیر آموختن
.
خودم هم یـه چیزهایی بر اساس تجربه ی خودم نت برداری کردم امروز یـه لایو مـی ذارم ازش حرف بزنیم. لایو رو بعدا صوتی مـی کنم مـی ذارم کانال .
یـه چیز اجتماعی درون مورد انگیزه هست کـه همـه مون رو مسئول مـی کنـه درون موردش تلاش کنیم. اون هم اینـه کـه اگه تو با انگیزه باشی احتمال اینکه من با انگیزه بشم خیلی بالاست. مـی خوام بهتون بگم انگیزه داشتن مسریـه و محیطی کـه همـهبی انگیزه باشن یـه محیط سمـیِ سمـیه
.
#یلدانوشت

Read more

Media Removed

. از عذاب آور ترین کارهای دنیـا به منظور من کارهای اداری و بانکی هستش و‌ که تا جایی کـه بتونم سعی مـی کنم مسیرم بهشون نخوره و از دور با اپلیکیشن ها یـا سایت ها انجام بدم. بـه پدر مادر هم آموزش کامل دادم کـه وقت رو هدر ندن دیگه فکر کنم همـه با روزایی کـه مـیرفتیم سرکوچه شارژ مـی خریدیم، یـا به منظور قبض ها مـیرفتیم بانک خداحافظی ... .
از عذاب آور ترین کارهای دنیـا به منظور من کارهای اداری و بانکی هستش و‌ که تا جایی کـه بتونم سعی مـی کنم مسیرم بهشون نخوره و از دور با اپلیکیشن ها یـا سایت ها انجام بدم. بـه پدر مادر هم آموزش کامل دادم کـه وقت رو هدر ندن 😁 دیگه فکر کنم همـه با روزایی کـه مـیرفتیم سرکوچه شارژ مـی خریدیم، یـا به منظور قبض ها مـیرفتیم بانک خداحافظی کردیم . اپلیکیشن سکه تو فاصله بین دو عید قربان و غدیر، جشنواره ای داره بـه اسم #عیدتو_سکه_کن، این اپ رو کـه دانلود یـا بروزرسانی مـی کنید، یـه گردونـه شانسفعال مـیشـه کـه به ازای هر تراکنش کوچولویی هم کهانجام مـیدین، مـیتونین یدور گردونـه رو بچرخونید و ۱۰۰‎٪ برنده یـه جایزه بشین (مثل سفر رایگان اسنپ، شارژ کیف پول، کنسول بازی ps4، کارت تخفیف فروشگاه ها مثل دیجیکالا، اسنپ فود، علی بابا، تخفیفان، فیلیمو و ...) و خوبیش اینـه کـه پوچ نداره.
اگه بین دو که تا عید هم ۱۱۰ امتیـاز از تراکنش هاتونب کنید تو قرعه کشی ۳ دستگاه ۲۰۶ و ۱۰ سفر بـه جام ملت های آسیـا شرکت داده مـیشید. .
#سکه #اپلیکیشن_سکه #به_پرداخت
#جایزه #تراکنش #برنده
#عیدتاعید #کمپین #قرعه_کشی
@behpardakht

Read more

Media Removed

ـ مـی‌دونم امروز انقدر عها رو لایک کردین انگشت‌تون صورتی شده. من یـه عغیرصورتی براتون گذاشتم کـه خوشحال بشید. ـ هم‌اکنون، پسرها رفتن فوتسال، پدر خانواده توی دفترشون مـهمون داشتن و ظهر نمـیان خونـه، #فاطمـهحورا خوابه و من دارم خورش بادمجون دیروز رو کهنون تلیت/ترید/تیلید/تیرید/تیلیت ... ـ
مـی‌دونم امروز انقدر عها رو لایک کردین انگشت‌تون صورتی شده. من یـه عغیرصورتی براتون گذاشتم کـه خوشحال بشید. 👀😜
ـ
هم‌اکنون، پسرها رفتن فوتسال، پدر خانواده توی دفترشون مـهمون داشتن و ظهر نمـیان خونـه، #فاطمـهحورا خوابه و من دارم خورش بادمجون دیروز رو کهنون تلیت/ترید/تیلید/تیرید/تیلیت کردم، مـی‌خورم. هیچ جشن و کیک و مـهمونی و اینایی هم که تا این لحظه درون کار نیست. .
و اما کفش‌هایی کـه در تصویر مشاهده مـی‌کنید؛
#کادوروزم هستند😍
.
هدیـه‌ی پارسالش هم دقیقا همـین قیمت بود، فقط یـه صفر بیشتر داشت. D:
.
با رشدی کـه تورم داره دو سال دیگه، فقط مـی‌تونیم یـه 😘 بهش هدیـه بدیم. .
#عیدتون_مبارک
#مـیلاد_حضرت_معصومـه_سلام_الله_علیـها_مبارک
‌ـ
#فاطمـهحوراگرافی
#دسکوچولوپاکوچولو

Read more

Media Removed

. ‎قسمت چهاردهم خاطرات ‎پیـاده و یواش یواش رفتم سمت خونـه جدید م ‎تو راه همش ذهنم درگیر بود کـه آخرش چی مـیشـه ‎رسیدم خونـه و دیدم همـه وسایل وسط خونس ‎آروم آروم جمع و جورش کردیم ‎از یـه خونـه حیـاط دار، رفته بودیم تو یـه مجتمع ۹۶ واحدی ‎که فقط ۱۲، ۱۳ که تا خانواده اومده بودن‎گاز کشی نشده بود هنوز ... .
‎قسمت چهاردهم خاطرات
‎پیـاده و یواش یواش رفتم سمت خونـه جدید م
‎تو راه همش ذهنم درگیر بود کـه آخرش چی مـیشـه
‎رسیدم خونـه و دیدم همـه وسایل وسط خونس
‎آروم آروم جمع و جورش کردیم
‎از یـه خونـه حیـاط دار، رفته بودیم تو یـه مجتمع ۹۶ واحدی
‎که فقط ۱۲، ۱۳ که تا خانواده اومده بودن توش
‎گاز کشی نشده بود هنوز و قول داده بودن که تا چند روز بعد گاز بدن بـه اونجا
‎برقش هم مستقیم از تیر چراغ برق مـیومد تو خونـه ها
‎کنتر برق نداشتیم
‎عصر رفتم ببینم فضای محوطه مجتمع چطوریـاس
‎که دیدم قو پر نمـیزنـه تو فضا بـه این بزرگی
‎یـه سری باغچه خشک و خالی پائین هر بلوک بود
‎خلاصه همـه چیز خیلی نو و دست نخورده بود
‎روزا مـیومد و مـیرفت، هر روزم حس بد من نسبت بـه مدرسه بیشتر مـیشد
‎با یکی دوتا از بچه ها دوس شده بودم، با دو سه که تا هم چپ افتاده بودم
‎بیشتر سعی مـیکردم رابطمو با معلم ها خوب کنم
‎یـه معلم داشتیم واسه درس علوم
‎آقای بحرانی
‎خیلی شخصیت جالب و مـهربونی داشت، اما وقتی هم اعصابش خورد مـیشد دیگه حسابی مـیترکوند، کـه کلا تو اون دو سه سال یکی دو بار اعصاب خوردیشو دیدیم
‎یـه معلم ریـاضی داشتیم بـه اسم آقای انارکی
‎واقعا جدی و محترم، با ۲۸،۲۹ سال سابقه
‎صدای بلند این مرد رو تو اون دو سال نشنیدم من
‎تو درس خیلی جدی بود. دقیقا همون چیزی رو کـه مـیگفت، مـیخواست ازمون
‎معلم هنرمون آقای بهرامـیان بودن کـه واقعا شخضیت دوست داشتنی ای بود و هست یـادش بخیر
‎معلم زبانمون آقای مولایی بود
‎یـه مرد شوخ و باحال و پایـه
‎اما وای بـه اون روزی کـه تکلیفاشو انجام نمـیدادیم و درسم بلد نبودیم
‎مـیترکوندمون
‎معلم فارسیمونم آقای فاتحی
‎مدیرمون آقای مـیرزایی
‎و ناظمامونم آقای نوری کـه همـیشـه خندان و خیلی با دیسیپلین بود و وقتی هم عصبانی مـیشد هیشکی نمـیشد بگیرتش
‎آقای همتی کـه دقیقا مثه آقای نوری بودن، اما کمتر عصبانی مـیشد
‎ #خاطرات_كودكي_سهراب_ادهمي

Read more

Media Removed

#اتاق_من اینجا اتاق منـه ! جایی کـه وقتی واروش مـیشید حضور آدمای دیگه روبیشتر از من احساس مـیکنید. اینجا دیوار منـه! جایی کـه هر روز صدای عزیزترین آدمای زندگیم رو بـه گوشم مـیرسونـه و یـادم مـیندازه کـه تنـها نیستم ! این رویـائه ! ی کـه با همون دستای ظریفی کـه به عروسکا جوون مـیده داره برام مـینویسه : تانگردی ... #اتاق_من
اینجا اتاق منـه ! جایی کـه وقتی واروش مـیشید حضور آدمای دیگه روبیشتر از من احساس مـیکنید.
اینجا دیوار منـه! جایی کـه هر روز صدای عزیزترین آدمای زندگیم رو بـه گوشم مـیرسونـه و یـادم مـیندازه کـه تنـها نیستم !
این رویـائه ! ی کـه با همون دستای ظریفی کـه به عروسکا جوون مـیده داره برام مـینویسه : تانگردی پاکدل چون جبرئیل ، گرچه گنجی درون نگنجی درون جهان ... @roya.almasimehr
هر روز صبح چشمم با جمله ی تو باز مـیشـه ❤

Read more

Media Removed

. سورنا درون آهنگ تولد نگار را همانند باد دانست ولی خود نگار از "آتش" وجودش سخن مـیگوید. اینجاست کـه نگار کم کم پا مـیگیرد و از شکل اولیـه خودش دور مـی شود. کشیدی کشیدن دادی یـادم حالا خودم مـی کشم تو نمـی تونی کشیدی چشمو من مژمو روش لبو کشیدی من روژمو روش فردا رو مـی کشم خودموتو نقاش .. نمـی مونی من یـه ... .
سورنا درون آهنگ تولد نگار را همانند باد دانست ولی خود نگار از "آتش" وجودش سخن مـیگوید. اینجاست کـه نگار کم کم پا مـیگیرد و از شکل اولیـه خودش دور مـی شود.

کشیدی کشیدن دادی یـادم
حالا خودم مـی کشم تو نمـی تونی
کشیدی چشمو من مژمو روش
لبو کشیدی من روژمو روش
فردا رو مـی کشم خودمو توش
تو نقاش .. نمـی مونی
من یـه جنگل از درخت
اره ها رو توم نمـی رونی
حالا قلمتو بردار تو بنویس یـا من کدوم ؟؟
بگو مـی نویسم برو
یـا کـه من مـی نویسم تو رو…
من تخم جنگم رنگ خنده هامو نمـی دونی
من استاد م مـی خوای چین دامنمو بپوشونی
وقتی مـی چرخم زمـین مـی زنـه تگری ماه
.مـیزنـه از الکل من مست مـی شـه مـی شـه سیـاه
.
سورنا درون قطعه ی "تولد" نگار را درون بند قلم خود مـی دانست و طوری کـه مـیخواست او را نقاشی مـی کرد و مـی نوشت ولی نگار خالق خودش را درون کنترلش عاجز مـی داند.حال این خود نگار هست که بزرگ شده و آینده اش درون دستان خودش مـی باشد.نگار از این بـه بعد نیـازی بـه سورنا ندارد و مـی تواند خود بـه راهش ادامـه بدهد.  حالا سوال ای هست که سورنا نگار را بـه تصویر مـی کشد یـا نگاری کـه از بند قلم آزاد شده بـه سورنا جهت مـی دهد؟
.
از این بـه بعد سورنا نمـی تواند نگار درونش را پنـهان کند و به "زنجیر" بکشد و حالا نگار هست که فرمان مـی دهد بدون اینکه فرمان بگیرد . *شاید این تصورات نگار، دلیل نگرانی های سورنا درون قطعه ی "کشتی" مـی باشد.

از این بـه بعد ایستادنم تو منو نمـی شونی
پیچوندم یـه دنیـا رو تو نمـی تونی منو بپیچونی
وسط گورستون مـی کوبم پا جای پاشنـه هام

مـی مونـه روی قبرا مـی م با مرده ها

و درون آخر اتمام حجت نگار با سورنا و اعلام آزاد بودنش .نگار برخلاف سورنا(در آهنگ نگار) خودش را علت پیچیدگی های ذاتیش مـی داند.او دیگر نیـازی بـه سکوت وآهسته راه رفتن مـیان "مژده گونی بگیرهای خفته" ندارد.او فریـاد مـی زند و پای مـی کوبد که تا همـین خفته ها را بیدار کند.
.
مروری اجمالی بر ترک " #کشتی" و " #جاری"
.
بعد از گذشت از چهار ترک از نگار بـه این نتیجه خواهیم رسید کـه با دو شخصیت کاملا متفاوت رو بـه رو هستی یکی نگارِ مخلوق و تازه متولد شده و دومـی سورنای خالق کـه مردی تنـهاست و آواری از کلمات را ساخت او هفت خطی پیر هست که روزگار او را ناچار بـه ساختن نگاری مـیکند کـه جوان هست و جویـای نام! انسجام چهار ترک اول بقدری شدید هست که ما را با روایتی پیچیده با کارکترهای متضاد رو بـه رو مـیکند . درون کشتی علی سورنای هفت خط صحبت مـیکند ، او کـه #پیر و هدایت گر کشتیی کـه اکنون سوار هست و (ادامـه درون کامنت 👇)

Read more

Media Removed

دیـالوگ عجیب آفتاب و مـهتاب . آفتاب: مـهتاب خانوم بپوشون خودت رو. خوبیت نداره. مـهتاب: چی‌یـه باز؟ چی رو بپوشونم؟ خودت نگاه نکن. آفتاب: من به منظور خودت مـی‌گم. مـهتاب: وااای... چه گیری کردیم از دست توها. آفتاب: من عاشق اون وقتی هستم کـه صورتت رو مـی‌پوشونی و یـه هلال فقط ازت معلومـه. مـهتاب: عزیزم. ... دیـالوگ عجیب آفتاب و مـهتاب
.
آفتاب: مـهتاب خانوم بپوشون خودت رو. خوبیت نداره.

مـهتاب: چی‌یـه باز؟ چی رو بپوشونم؟ خودت نگاه نکن.

آفتاب: من به منظور خودت مـی‌گم.

مـهتاب: وااای... چه گیری کردیم از دست توها.

آفتاب: من عاشق اون وقتی هستم کـه صورتت رو مـی‌پوشونی و یـه هلال فقط ازت معلومـه.

مـهتاب: عزیزم. من اصلا مردم. اون ریش‌هامـه کـه کوتاه نمـی‌کنم که تا مـی‌رسه پای چشم‌هام و پیوند مـی‌خوره بـه مژه‌م. عادت دارم ماهی یک‌بار ریشم رو ب. حالا چی مـی‌گی؟

آفتاب: ای وای. شما مردی؟ بعد چرا زیرابروهات رو برداشتی؟

مـهتاب: تو خیر سرت آفتابی. حتما گرمابخش همـه باشی. نـه اینکه سرت تو کار همـه باشـه. چی کار بـه زیرابروی کواکب داری؟

آفتاب: بعد برم بـه زحل گیر بدم.

مـهتاب: چی کار بـه زحل داری؟
آفتاب: ندیدی چطوری اکستنشن کرده موهاش رو؟ بعد هم کـه هفت قلم آرایش کرده و اومده تو مدار. اون چی‌یـه انداخته دورشکمش؟ پیرسینگ انداخته دور نافش؟ برم یـه گیری بهش بدم. وقتی زحل با آن وضع زننده مـی‌آید درون مدار، باقی ستارگان و سیـارات از مدار خارج مـی‌شوند.

مـهتاب: ای بابا. اون کـه سرش رو انداخته پایین داره توی مدار خودش مـی‌چرخه. مدام هم کـه بدتر از ما، داره دور تو مـی‌گرده. دلش خوشـه بـه همـین حلقه‌هه.
آفتاب: بـه نظر من همـه‌تون حتما از اورانوس یـاد بگیرید. نـه سرسبزه، نـه رنگ و لعاب داره، نـه گرمـه، نـه طبیعت داره، نـه حیـات توشـه و نـه مثل این زمـین نامرد پر از آدمـیزاده.
مـهتاب: آفتاب عزیز، شما خودت این‌قدر داغی، چرا دوست داری باقی سیـارات و ستاره‌ها سرد و یخ‌زده و بی‌روح باشند؟

آفتاب: من واسه خودتون مـی‌گم. دوست دارید مثل من داغ باشید مدام تاول بزنید؟ ندیدید آدم‌ها همـه چیز رو مـی‌ذارن توی یخچال کـه سالم بمونـه؟ به منظور همـین من مـی‌گم همـه سیـارات و ستارگان، حتما سوت‌و‌کور و مرده باشند... واقعا بـه نفع خودشونـه. تو هم خیلی حرف زدی این دفعه. که تا حواست باشـه نافرمانی نکنی. من هنوز یـادم نرفته کـه هر چند وقت یـه بار جلوی زمـین رو مـی‌گیری کـه من نبینم داره چه غلطی مـی‌کنـه. یـه بار دیگهوف – مسوف کنی یـا خسوف‌بازی دربیـاری، گرما و نورم رو ازت دریغ مـی‌کنم، محو شی.

جمع‌بندی
سوفیـا... سوفیـا... دیشب خواب پریشانی دیدم کهآفتاب و ماه با هم حرف مـی‌‌زدند و آخرش هم دعواشان شد و ماه با سیـاره‌ها و ستارگان لابی کرد و آنان جای اینکه دور آفتاب بچرخند، شروع د بـه چرخیدن دور ماه! بـه نظرت تعبیر این خواب چیست؟
عاشق خوابنمای تو؛ مـیدون دوم.

روزنامـه شرق

Read more

Media Removed

بیست و هفت - نمـی‌خوای دست از سر این عادتت برداری؟ -کدوم عادت؟ - همـینکه آخر اسفندی مـیای اینجا بست مـی‌شینی - اشکالش کجاست؟ - آخر سالی بدبختی کم داریم، تو هم کارا رو هی ول کن بیـا بشین اینجا، موبایل هم جواب نده، من بدبختم هی تو این ترافیک حتما بیـام دنبالت که تا کاغذ امضا کنی و صورت‌وضعیت تأیید کنی، این رسمش نیست ... بیست و هفت - نمـی‌خوای دست از سر این عادتت برداری؟ -کدوم عادت؟ - همـینکه آخر اسفندی مـیای اینجا بست مـی‌شینی - اشکالش کجاست؟ - آخر سالی بدبختی کم داریم، تو هم کارا رو هی ول کن بیـا بشین اینجا، موبایل هم جواب نده، من بدبختم هی تو این ترافیک حتما بیـام دنبالت که تا کاغذ امضا کنی و صورت‌وضعیت تأیید کنی، این رسمش نیست بخدا - قدیمـی‌ترین بویی کـه یـادته چیـه؟ - یـا خدا، باز شروع شد - نـه، جدی، جواب من رو بده، قدیمـی‌ترین بویی رو کـه به یـاد مـیاری کدومـه؟ - چه مـی‌دونم، تو این هاگیرواگیر باز خل بازیت گرفت؟ - من خیلی بوها یـادمـه، قدیمـی‌ترینش شاید بوی آرد جعبه‌های گز عید باشـه، وقتی کمـین مـیشستم که تا گزایخورده شن و جعبش رو ببرم گوشـه حیـاط با آب قاطی کنم و با خمـیرش مجسمـه بسازم، همـیشـه هم بابا مچم رو مـی‌گرفت، آخرش جای دعوا مـی‌شست کنارم و مجسمـه رو تکمـیل مـی‌کرد، بوی بعدی کـه یـادمـه بوی کپک همون مجسمـه‌هاست کـه همـیشـه خشک نشده مـی‌چپوندمشون ته کمد قرمزِ و وقتی کـه سیزده‌بدر بر‌مـی‌گشتیم همشون کپک زده بودن. - بیـا اینم بوی جوهر خودنویسه،ببین چقدر عالیـه، امضا کن حتما برم - بوی بعدی کـه یـادمـه بوی اون قوطی‌های آیس‌تی با طعم هلوه کـه توی دستگاه پایین مجتمع ‌اینا بود، اون تابستون کـه رفتیم پیشش تمام پول‌خوردهای کل سفر رو ریختم تو اون دستگاه که تا فقط اون آیس‌‌تی رو بگیرم، هنوز مدرسه نمـی‌رفتم، نتونستم روی قوطی‌ها رو بخونم کـه مارکش چیـه، هیچ‌وقتم اون بو رو دوباره پیدا نکردم، ولی هرزگاهی توی عصرای داغ تابستون دوباره همون بو دماغم رو پر مـی‌کنـه - بجنب پسر، بانک داره مـی‌بنده - توی همون سفر بود، زیر اون دروازه‌ی بزرگ، کنار قبر سرباز گمنام وایساده بودیم، باد گرفت، با اینکه تابستون بود سردم شد، تمام بدنم لرزید، بغلم کرد، محکم، دستاش رو حلقه کرد دورم، با اولین نفسم بوی عطرش که تا نسوج استخونم نفوذ کرد، انگار گذاشته باشنم تو کوره، داغ شدم، گر گرفتم، یخم آب شد، سرما یـادم رفت، هر وقت سردم مـیشـه اون بو مـی‌آد سراغم، نفهمـیدم چی شد کـه یـه روز عطرش رو عوض کرد - بعدیشم بگو کـه خیـالت راحت شـه - ولی یکیش هست کـه فقط عید بـه عید اینجا پیداش مـی‌شـه، دیر بجنبی با باد رفته و تا سال بعد هم نمـی‌آد - کدوم؟ - کمد بابا همـیشـه یـه بوی تند خوب مـی‌داد، که تا سال‌ها نمـی‌دونستم چیـه، شده بود یـه قسمت از شخصیتش، تمام وسایلش، کاغذاش، کتاباش،... هر چی کـه توی اون کمد بود اون بو رو مـی‌داد، وقتی کـه بعد از رفتنش تصمـیم گرفتیم خونـه رو بکوبیم، اون کمدا رو من خالی کردم، و تازه اون موقع بود کـه فهمـیدم اون بو بوی شیشـه عطری‌ه کـه یـه تَرَک کوچیک داشت و اون ته کمد ...

Read more

Media Removed

#کپشن_مطالعه_شود_لطفا . . . #عزیزم بعدا کـه خواستیم خونـه انتخاب کنیم تو هر چقدرم اصرار کنی بـه داشتن خونـه یِ بزرگ من راضی نمـیشم و یـه خونـه ی یـه خوابه ی کوچیک انتخاب مـیکنم... خونـه کوچیک کـه باشـه تو حتی وقتی تو آشپزخونـه ام کـه باشی و با اخم برنجو دم بزنی من باز مـیبینمت، یـا وقتی نشستی ... 📷 #کپشن_مطالعه_شود_لطفا✋🌸👇👇👇
.
.
.
#عزیزم❤🌹😊😍💓
بعدا کـه خواستیم خونـه انتخاب کنیم
تو هر چقدرم اصرار کنی بـه داشتن خونـه یِ بزرگ
من راضی نمـیشم و یـه خونـه ی یـه خوابه ی کوچیک انتخاب مـیکنم...
خونـه کوچیک کـه باشـه تو حتی وقتی تو آشپزخونـه ام کـه باشی و با اخم برنجو دم بزنی من باز مـیبینمت،
یـا وقتی نشستی تلوزیون مـیبینی و غرقی تو سکانسای فیلم
من از گوشـه ی پذیرایی وقتی روزنامـه دستمـه مـیتونم خوبه خوب غرق نگاه ت بشم
حتی غرق تر از تو...
خونمون کـه کوچیک باشـه،
وقتی بحث کردیم؛
وقتی دنبال فرار از بودن کنارمـی
حتی اگه بخوایم نمـیتونی باز جایی جز کنارم بخوابی،
نـهایتش روتو اونور مـیکنی و مـیخوابی
نـه اینکه وسایلتو برداری و بری تو اون یکی اتاق بخوابی...
خونمون کـه کوچیک باشـه،
عصرا کـه خسته کلیدو تو قفل مـیچرخونم
لازم نیست هی دنبالت بگردم و صدات ب که تا بیـام تو حصارِ شونـه هات خستگی درون کنم،
از همون دم درون مـیبینم کجایی
یـا نـه
خونـه کـه کوچیک باشـه
کل چهاردیواری بوی تنِ یـارُ مـیگیره
بوی موهاتو
اونوقت مـیفهمم کجایی و یـه راست مـیام پیشت...
بعدا کـه خواستیم خونـه انتخاب کنیم
یـه خونـه کوچیک انتخاب مـیکنم،
که حتی دورترین نقطه ی خونـه کـه تونشستی هم اونقدر دور نباشـه کـه من زیرِ یـه سقف مشترکم دلتنگت بشم
.
. 💓 #مـیکائیل💕
.
. 📱@mikilove351📷
.
.
✅ #دوستای_خوبتون_رو_تگ_کنین🌹 😊🙏

Read more

Media Removed

از همراهیـه صمـیمانتون خیلی ممنونم ژله لیوانی مورب مواد لازم: ژله بلوبری دو بسته ژله آلوورا یک بسته شیر پرچرب یک لیوان طرز تهیـه: هر کدوم از ژله ها رو جداگونـه درون یک لیوان ش حل کردم و روی سماور درون حال جوش گذاشتم بـه یکی از ژله های حل شده بلوبری یک لیوان آب سرد اضافه کردم و یکی دو قطره رنگ آبی هم بهش ... از همراهیـه صمـیمانتون خیلی ممنونم🙏
ژله لیوانی مورب
مواد لازم:
ژله بلوبری دو بسته
ژله آلوورا یک بسته
شیر پرچرب یک لیوان
طرز تهیـه:
هر کدوم از ژله ها رو جداگونـه درون یک لیوان ش حل کردم و روی سماور درون حال جوش گذاشتم بـه یکی از ژله های حل شده بلوبری یک لیوان آب سرد اضافه کردم و یکی دو قطره رنگ آبی هم بهش زدم که تا خوشرنگتر بشـه و برای قسمت شفاف استفاده کردم و ژله بلوبری بعدی رو کـه در ش حل کرده بودم گذاشتم خنک شد بعد بهش نصف لیوان شیری کـه به دمای محیط رسیده اضافه کردم و برای قسمت آبی کمرنگ استفاده کردم و به ژله آلوورایی کـه خنک شده هم نصف لیوان شیری کـه به دمای محیط رسیده اضافه کردم و برای قسمت سفید استفاده کردم. دو لیوان هم اندازه انتخاب کردم و اول ژله شفاف آبیریختم و توی قالب مافین بصورت کج یـا مورب گذاشتم توی یخچال که تا خودشو گرفت بعد ژله ی سفید رو درون طرف مقابل ژله آبی ریختم و دوباره کج توی یخچال گذاشتم که تا خودشو گرفت بعد دوباره درون طرف مقابل ژله سفید ژله آبی کمرنگ ریختم و کج توی یخچال گذاشتم و به همـین صورت ادامـه دادم که تا لیوانـها پر شد،ورق بزنید عمراحلشم براتون گذاشتم که تا بهتر متوجه بشین.
من مقداری از ژله هام اضافی اومد قالب ژله تخم مرغی رو از وسط جدا کردم و چرب کردم و در یک طرفش اول کمـی ژله سفید ریختم اون کـه نیم بند شد کمـی ژله آبی کمرنگ ریختم و اون کـه نیم بند شد ژله آبی شفاف ریختم و گذاشتم که تا خودشو کامل گرفت بعد با چاقو دور که تا دورشو آزاد کردم و با کمک دست خارج کردم
@ashpazi.shayli

Read more

Media Removed

بچه کـه بودم وقتی مداد قرمزم موقع نوشتن حروف جدید تو مشقام كم رنگ بود مـیکشیدمش بـه زبونم که تا پررنگ بنویسه! بزرگتر کـه شدم با خودکار قرمز دیگه این مشکل وجود نداشت. مشکل این بود کـه چیزی رو کـه اشتباه مـینوشتم دیگه نمـیتونستم پاکش کنم !مجبور بودم خط خطیش کنم یـا صفحه دفتر رو م! بزرگتر کـه شدم لاک غلط گیر این ... بچه کـه بودم وقتی مداد قرمزم موقع نوشتن حروف جدید تو مشقام كم رنگ بود مـیکشیدمش بـه زبونم که تا پررنگ بنویسه!
بزرگتر کـه شدم با خودکار قرمز دیگه این مشکل وجود نداشت. مشکل این بود کـه چیزی رو کـه اشتباه مـینوشتم دیگه نمـیتونستم پاکش کنم !مجبور بودم خط خطیش کنم یـا صفحه دفتر رو م!

بزرگتر کـه شدم لاک غلط گیر این مشکل رو هم حل کرد!

حالا کـه دیگه بچه نیستم ولی مشکلات من به منظور خیلیـا مشکلات دوران بچه گیـه کـه بزرگتر کـه بشم حل مـیشـه... با خودم فکر مـیکنم آیـا بزرگیی وجود داره کـه مشکلنباشـه!؟ نـه... .
.
#امتحان
#مراقب
#مدرسه
photo: @mahmoud_nazemi

Read more

Media Removed

. از پیج مونا جان @mona_kh61 . . . . . #حلوا_سه_اردمجلسی_مونا( دستور داخل هشتگ) خوب دو سه که تا نکته رو مـیخواستم بگم اول اینکه بنظر من خوشمزه ترین حلوا همـین حلوای سه آرد هست نـه اینکه بقیـه خوشمزه نباشن از لحاظ درجه بندی گفتم و اینکه بـه ذائقه من شک نکنید ، من یک نمونـه ی نادر درون شکمویی هستم و خیلی ... . از پیج مونا جان
@mona_kh61
.
.
.
.
.

#حلوا_سه_اردمجلسی_مونا( دستور داخل هشتگ)
خوب دو سه که تا نکته رو مـیخواستم بگم
اول اینکه بنظر من خوشمزه ترین حلوا همـین حلوای سه آرد هست نـه اینکه بقیـه خوشمزه نباشن از لحاظ درجه بندی گفتم 😋
و اینکه بـه ذائقه من شک نکنید ، من یک نمونـه ی نادر درون شکمویی هستم و خیلی سخت پسند درون انتخاب طا
گاهی تعجب مـیکنم کـه مردم چجوری مـیتونن غذاهای بی کیفیت رو بخورن😶
مخصوصا از وقتی هر چیزی رو خودم درست مـیکنم فوق العاده بـه طعم و مزه غذاها و شیرینی ها حساس شدم
قشنگ متوجه مـیشم چجور موادیبکار شده
.
.
خوب یـه نکته مـیخواستم بگم درون مورد آرد سفید
بنظر من بهترین نوع آرد اردهای بسته بندی هستن
و تو اونایی کـه امتحان کردم مارک تک ماکارون و رشد عالی هستند ( لطفا آرد فله نخرید)
.
.
در مورد زعفرون و نحوه دم ش
البته این نظر تجربی و شخصی منـه و ممکنـه شما نظرات دیگه ای داشته باشید کـه من فضولی نمـیکنم 😉
زعفرون رو توی هاون سنگی اسیـاب کنید اینکه یک قند هم باهاش اسیـاب کنید یـا نـه خیلی فرقی نداره
بعد چند تیکه یخبندازید و بعد از اینکه یخ ها باز شدن کمـی ش بهش اضافه کنید یـه جورایی بهش شوک مـیده .
و اینکه درون ریختن زعفران تو حلوا با سخاوت باشید😅
رنگ حلوا بستگی بـه مـیزان تفت اردتون داره
این حلوا کـه مـیبینید اردش رو بیشتر تفت دادم و تیره تر شده فقط حتما حرارت کم باشـه کـه آرد نسوزه و حلواتون بد طعم نشـه.

#حلوا_سه_آرد_مجلسی_آشپزی_شما
#حلوا_آشپزی_شما
#دسر_رمضان_آشپزی_شما
.
.
لینک کانال تلگرام👇👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAAEDStHv6b1WSuJs0ow
.
👇👇👇👇
@bread.page
@ashpazi_shoma

Tag photo: #ashpazi_shoma

#insiran #persianfood #persiandessert #persian_foods #persianshot #persianstyle #persiancuisine #persiagram #instapic #insta_persia #insiranian

Read more

Media Removed

سلام بـه همگی عشقای من چه طورین؟ وایی من کـه دارم مـیمـیرم از خنده چون پاول نمـی دونـه وان دایرکشن چی هست خخخخ اما نگران نباشـه من بهش مـی گم. قسمت ۵۲: بـه بدن بدون جون شارلوت نگاه کردم کابوسم جلوی چشم راه مـی رفت اما من چه طور این کار رو کردم شاید یکی دیگه بوده و فقط اون کابوس بود من نمـی دونم "چه طور این اتفاق افتاد؟" ... سلام بـه همگی عشقای من چه طورین؟
وایی من کـه دارم مـیمـیرم از خنده چون پاول نمـی دونـه وان دایرکشن چی هست خخخخ اما نگران نباشـه من بهش مـی گم.
قسمت ۵۲:
به بدن بدون جون شارلوت نگاه کردم کابوسم جلوی چشم راه مـی رفت اما من چه طور این کار رو کردم شاید یکی دیگه بوده و فقط اون کابوس بود من نمـی دونم "چه طور این اتفاق افتاد؟" با صدای پر خشم گفتم. "دیشب ما گرگ شدیم یعنی ماه کامل بود و ما تبدیل بـه گرگ شدیم یعنی اگر جو نبود شاید منم بهی آسیب مـی رسوندم" پاول گفت. اما ادامـه داد "و یک گرگینـه بـه شارلوت حمله کرده" اون بـه زور حرف مـیزد "و اون من بودم" صدام کاملا مـی لرزید اگه من باشم نـه شارلوت دیگه نیست و من نمـی تونم خودم رو هیچوقت بـه خاطرش ببخشم"ما هنوز مطمئنن نیستیم کـه تو بودی شاید یک گرگ دیگه بوده" هری گفت. نایل گفت"درسته…پس لیـام کجاست؟" ولی من مـی دونم این من بودم رفتم روی زمـین کنار شارلوت نشستم صورتش مثل گچ سفید شده بود و هیچ حسینبود دستاش رو تو دستم گرفتم نبضش نمـی زد و دستاش خیلی سرد بود من نمـی تونم این رو تحمل کنم نمـی تونم اول کندیس بعد آدام و الان هم شارلوت این خارج از توانمـه درون باز شد (و گل اومد شوهر من خوش اومد خخخخ) لیـام با سرعت اومد سمتمون و یک کتاب دستش بود من این کتاب رو قبلا تو زیرزمـین دیده بودم "ما مـی تونیم شارلوت رو برگردونیم من فقط بـه کمکتون نیـاز دارم" ،"چی چطوری" باربارا داد زد معلومـه خیلی سورپرایز شده "کتاب رو گذاشت رو مـیز و ورق زد که تا به یک جادو رسید "با این جادو ما مـی تونیم بریم تو برزخ و روح شارلوت رو برگردونیم بـه بدنش کـه باعث مـیشـه تمام زخماش خوب بشـه و اون دوباره بتونـه زندگی کنـه" اون اینا رو تند گفت "من فقط بـه یک نفر نیـاز دارم که تا این رو باهام انجام بده خواهش مـی کنم" اما نگاهی بـه اون نوشته های قدیمـی انداخت و گفت "اما این جا نوشته کـه ممکنـه نتونی از برزخ برگردی ما نمـی تونیم همچین ریسکی کنیم" ،"اما این امکانش خیلی کمـه" من مـی خواستم برم جلو و بگم کـه من هستم اما پاول دستم رو گفت البته مـه اون ذهنم رو خوند و لیـام وقتی دیدی چیزی نگفت با عصبانیت رفت طبقه پایین .(خونش سه طبقست!!) منم رفتم طبقه بالا تو اتاق پاول و پاول هم اومد تو "چرا نمـی ذاری اون جادو رو انجام بدم" پاول اومد نزدیکم "مـی دونم شارلوت دوست هممونـه اما تو دیدی اگه نتونی برگردی چی هان اگه نتونی" ،"حداقل اون وقت دیگه این حس افتضاح رو ندارم کـه حس کنم شارلوت رو من کشتم" سرم رو انداختم پایین /ادامـه کامنت اول/

Read more
. و تمام برنامـه #زابی_واکا بالاخره بـه پایـان رسید خوشحالم کـه این برنامـه ماموریتش رو بـه بهترین شکل ممکن انجام داد و با تمام #فشارهای_مدیریت_شده ای کـه به این برنامـه اومد، تونستیم مقاومت کنیم که تا از بحران های هر روزه ای کـه ایجاد مـیشد، بـه سلامت عبور کنیم. ممنونم و تشکر مـیکنم از همـه ی رفقایی کـه من ... .
و تمام

برنامـه #زابی_واکا بالاخره بـه پایـان رسید
خوشحالم کـه این برنامـه ماموریتش رو بـه بهترین شکل ممکن انجام داد و با تمام
#فشارهای_مدیریت_شده ای کـه به این برنامـه اومد، تونستیم مقاومت کنیم که تا از بحران های هر روزه ای کـه ایجاد مـیشد، بـه سلامت عبور کنیم.

ممنونم و تشکر مـیکنم از همـه ی رفقایی کـه من رو تو ساخت این برنامـه کمک .

روزی خواهد رسید کـه همـه ی آنچه کـه برما رفت رو خواهم گفت
نـه بـه خاطر خودم و فشارهایی کـه بهم اومد، کـه به خاطر چشمـهای نگران ده ها و صدها نفر رفیق و یـار و همکاری کـه این ایـام غصه خوردن و نگران شدن.
به خاطر دل نگران مادران و همسران بسیـاری از عوامل کـه یـا مستقیم یـا غیرمستقیم دلشون به منظور پروژه ای کـه عزیزشونکار مـیکرد، مـیتپید.
به خاطر تمام لحظه هایی کـه مـیتونست به منظور همـه شیرین باشـه و نشد.
به خاطر نامردی و ناجوانمردی
به خاطر اشکهایی کـه پنـهان و آشکار ریخته شد
به خاطر لحظه هایی کـه عده ای، استرس و فشار بر سرشان هوار شد
به خاطر بی شرمـی و بی مرامـی و بی دردی و بی فکری و بی سوادی و بی معرفتی و بی تجربگی و بی لیـاقتی و بی لیـاقتی و بی لیـاقتی و بی کفایتی...
به خاطر همـین سطور کـه مـیتوانست تلخ نباشد...
به خاطر همـه ی اینـها روزی زبان باز مـیکنم و همـه را مـیگویم

تا سیـه روی شود هر کـه در او غش باشد... #مدد_زغیر_تو_ننگ_است_یـاعلی_مددی

@smehdisaeedi

Read more

Media Removed

ژله عمودی ابتدا دو بسته ژله آلوئورا رو با دو لیوان ش حل مـیکنیم و مـیذاریم از حرارت بیفته بعد بهش دو لیوان شیر و یک لیوان بستنی کـه حتما کاملا آب شده و با دمای محیط یکی شده رو بـه ژله حل شده کـه حتما اون هم سرد شده اضافه مـیکنیم حتما حتما هم بستنی از سرما بیفته و کاملا آب شـه و هم ژله آلوئورای مخلوط شده توی ش ... ژله عمودی

ابتدا دو بسته ژله آلوئورا رو با دو لیوان ش حل مـیکنیم و مـیذاریم از حرارت بیفته بعد بهش دو لیوان شیر و یک لیوان بستنی کـه حتما کاملا آب شده و با دمای محیط یکی شده
رو بـه ژله حل شده کـه حتما اون هم سرد شده اضافه مـیکنیم حتما حتما هم بستنی از سرما بیفته و کاملا آب شـه و هم ژله آلوئورای مخلوط شده توی ش حتما از داغی بیفته اگه ژله داغ و بستنی سرد رو با هم بلافاصله مخلوط کنیم ژله کاملا بریده بریده مـیشـه و مخلوط ژله و شیر و بستنی رو توی قالب فلزی کـه یـه ساعت قبل توی فریزر گذاشتیم که تا کاملا یخ بزنـه قالب چون بعدا ژله ازراحت درآد بعد قالب فلزی رو چرب مـیکنیم و مخلوط رومـیریزیم حالا قالب محتوی ژله آلویورا و بستنی و شیر رو بعد از اینکه یک شب توی یخچال گذاشتیم درآورده و یک درون مـیان با چاقویی کـه هی بـه ش مـیزنیم مـیبریم برشـها رو یک درون مـیون درمـیاریم توی جاهای خالی ژله آلوئورا مـیریزیم انواع مـیوه ها رو خرد مـیکنیم کـه من از سیب قالب زده و کیوی قالب زده و توت فرنگی و پرتغال استفاده کردم ولی توی شکل از توت فرنگی و پرتغال و موز استفاده شده انواع مـیوه ها رو خرد مـیکنیم کـه من از سیب قالب زده و کیوی قالب زده استفاده کردم این نکته اگه خواستید از کیوی توی این دسر یـا هر ژله دیگه استفاده کنید چون کیوی حاوی آنزیمـیه کـه نمـیذاره ژله ببنده بعد کیویـه قالب زده رو 10 دقیقه با آب و شکر حتما بجوشونید و کیوی رو از شـهدش جدا کنید و بذارید سرد شـه و بعد درون ژله بریزید وقتی مـیوه ها را داخل ژله ریختید قالب رو دوباره داخل یخچال مـیذاریم و دوباره یک شب دیگه داخل یخچال مـیذاریم که تا کاملا ژله ببنده و روز بعد ژله رو داخل ظرف مورد نظر برمـیگردونیم

Read more

Media Removed

چهارشنبه هفت جووناین صفحه اول تمامـی روزنامـه های امروز انگلیس و لندن بود..عسه که تا الاغی کـه شنبه روی لندن بریج، پل لندن با ماشین رفتن روی مردم و بعد هم با چاقو بـه عابرها حمله و هفت نفر رو کشتن و خودشون هم با گلوله های پلیس کشته شدن..امروز هم کـه تهران همچین حکایتی بود و دوازده که تا بیگناه کشته شدن و ... چهارشنبه هفت جوون🍒این صفحه اول تمامـی روزنامـه های امروز انگلیس و لندن بود..عسه که تا الاغی کـه شنبه روی لندن بریج، پل لندن با ماشین رفتن روی مردم و بعد هم با چاقو بـه عابرها حمله و هفت نفر رو کشتن و خودشون هم با گلوله های پلیس کشته شدن..امروز هم کـه تهران همچین حکایتی بود و دوازده که تا بیگناه کشته شدن و خود تروریستها هم بقول تیتر بزرگ همـین روزنامـه کـه مـی بینید «رفتن بـه جهنم کـه تا ابد اونجا بسوزن»..حالا همـه حاشیـه ها و مسایل مربوطه رو کـه جاهای دیگه خوندین، بـه کنار... چیزی کـه من مـیخوام بگم مربوط بـه اون تیتر کوچیک بالای عهست کـه در ادامـه توضیح اون پایین زیر عکه «امام های مساجد لندن هم از پذیرش جنازه های اینـها به منظور تدفین اسلامـی خودداری »، اون جمله طعنـه آمـیز بالا رو تیتر زده کـه به زبون خودمونی گفته: « شرمنده برادر، خبری از زنـهای باکره به منظور شما نیست!!!»..که اشاره بـه شستشوی مغزی ای هست کـه به این الاغها مـیدن و بهشون مـیگن اگه توی این عملیـات و کشتن آدمـهای بیگناه و درراه خدا کشته بشین تو اون دنیـا بـه هرکدومتون هفتاد و دوتا ویرجین، زن باکره مـیدن بعنوان جایزه...!!!! ضمن اینکه من واقعا غمگین و حتی عصبانی هستم از این شرایط و جانـهایی کـه چه توی لندن و چه امروز توی تهران از دست رفت، مـیخواستم این پیـام رو اگری بـه اینـها دسترسی داره بهشون برسونـه کـه حالا من تهران رو زیـاد خبر ندارم، ولی لندن رو کـه الان هفده ساله دارمزندگی مـیکنم، اگر از من مـیشنوید حتی یـه دونـه باکره همنیست... چه برسه بـه هفتاد و دوتا...ما کـه ندیدیم!!!! اگر دنبال باکره ماکره هستین برین جای دیگه... اینجا همـه از دم اوپنن!!!(این همکارم کـه اینجا نشسته پرسید چی داری مـی نویسی، بهش گفتم، مـیگه بگو اسکاتلند همـه اوپنن!!!)😂 خلاصه حکایتی داریم با این احمق های بیشعور..اینا چی بجای مغز تو کله شون هست کـه به این ک*شعرها باور دارن کـه هیچ، جونشون هم براش مـیدن!!!🤢 راستی سلام هم یـادم رفت بعد از یکماه کـه نبودم.. امـیدوارم همـه خوب باشید، بالای دویست که تا پیـام خصوصی هم دارم کـه ممنون از محبتتون و همـه رو یواش یواش جواب مـیدم انشالا اگه زنده موندیم از دست این جونورها قسر درون رفتیم!!!...ولی من هنوز دارم بـه این احمق ها فکر مـیکنم کـه چه علاقه ای هم بـه باکره دارن کـه جونشون رو هم براش مـیدن... آخه باکره هم کـه دردسر خالی هست کـه آخه که😎خودشون رو هم مسخره عالم و همـینجور کـه توی این روزنامـه مـی بینید دائم هم مـیگن و بهشون مـیخندن... واقعا که
#LondonAttack #TehranAttack #حمله_تهران #72virgins

Read more

. فسنجان با مرغ . جاتون خالی البته اگه مـیدونستم شما تیره تر دوست دارید، تیره تر درست مـیکردیم خوب !!! واللا ! نگفتید کـه !! 😎 ما فکر کردیم فقط خودمون مـیخوریم واسه همـین فقط بـه سلیقه خودمون آشپزی مـیکنیم ! شما رنگشو بـه سلیقه خودت تیره و روشن کن عزیزم . دوشواری نداره کـه !! . مـیزان تحمل افراد ... .
فسنجان با مرغ .
جاتون خالی 😍 البته اگه مـیدونستم شما تیره تر دوست دارید، تیره تر درست مـیکردیم خوب !!! 😂😂 واللا ! 😆 نگفتید کـه !! 😆😎🙊🙈 ما فکر کردیم فقط خودمون مـیخوریم واسه همـین فقط بـه سلیقه خودمون آشپزی مـیکنیم ! 😆☝شما رنگشو بـه سلیقه خودت تیره و روشن کن عزیزم . دوشواری نداره کـه !! 😉👍
.
مـیزان تحمل افراد رو از عالعملشون بـه غذا مـیشـه تخمـین زد !! 😆 خواستگار رو با خورش فسنجون تست کنید !! 😂😂 فسنجون از اون خورش های خطیره !! 😆 احتمال بهم خوردن خواستگاری هست !! گفته باشم ! 😆 اصن بزن بزن مـیشـه !😂 دیدم کـه مـیگما ! 😂
.
.
این فسنجان با مرغ و کنسانتره انار هست .پس زمـینـه ی پست هم ابراهیم هم داره مـیخونـه !!😁🎼🎤🎸🎹
.
این کنستانتره از ترکیـه خریداری شده داخل قوطی های آب مـیوه موجودند . قدیما رب انار کنسروی نبود و رب حتما خوب مـیجوشید که تا غلیظ بشـه که تا بتونند به منظور مدتهای طولانی بدون یخچال نگهداری کنند . رنگش درون اثر جوشیدن تیره و خورش فسنجان هم بـه تبع اون تیره مـیشد .امروز ما بـه جای رب انار از کنستانتره انار استفاده کردیم . آب انار غلیظ شده ای کـه بسیـار خوشرنگ و سرخ بود . .
در نتیجه خورش فسنجان ما تیره نشد البته من بـه عادت همـیشگی یـه نوک ق رب گوجه مـی کـه خورش قهوه ای تیره نشـه . کلا ما طایفه ای تیره درست نمـیکنیم اما اینبار فسنجان مون طلایی و بسیـار هم خوشرنگ شد . وقتی از روی حرارت برداشتیم و کمـی خنک شد هرچند از اونی کـه دیده مـیشـه تیره تر شد ولی واقعا رنگ قشنگی داشت . آلو هم نریختم فقط با مرغ و گردو سابیده و کمـی هم شکر . کنستانتره انار بـه ترشی مـیزد و شکر لازم داشت . با این کنستانتره مـیشـه شربت انار هم درست کرد .👍نمـیدونم ایران هم هست یـا نـه .
.
.
بعضی ها رب گوجه نمـیریزند و شکلات تیره مـی ریزند و رب انار تیره مصرف مـیکنند یـا ابزار آهنی !مـیذارند کـه خورش تیره بشـه . .
.
شما چطور درست مـیکنید ؟ خورش رو تیره مـی پسندید ؟ رب مـیزنید یـا نـه ؟ با مرغ یـا با گوشت قلقلی ؟ یـا ..... آلو هم مـیریزید ؟ بعضیـا کدو حلوایی مـیریزند . البته آلو و کدو حلوایی طبیعت بسیـار گرم گردو رو ملایم مـیکنـه . طبع رب انار هم خنکه .
.
خورش فسنجان ؛ خورش مجلسیـه کـه مواد زیـاد متنوعی ندارد و ساده و برای مـهمونی راحته .البته نور پنجره واقعا زیـاده و خورش خیلی روشن تر افتاده وگرنـه اینقدر هم مثل آبگوشت ! 😉 سرخ نیستا 😆 ولی خیلی خوشرنگه 👍👍اصلا هم ناراحت نمـیشیما 😂👍کلی هم خوشحال مـیشیم کـه سوژه دستمون مـیفته کـه طنازی کنیم و باهم بخندیم !! 😂😂😂
.
.
.
#خورش_های_سفره_خونـه
#خورش_فسنجان_سفره_خونـه #فسنجان_سفره_خونـه

Read more

. شـهر ووپرتال درون غرب آلمان . ووپرتال یکی از شـهرهای ایـالت نوردراین-وستفالن درون غرب آلمان و بر کرانـهٔ رود ووپر درون جنوب منطقهٔ رور و شرق شـهر دوسلدورف هست و طبق آمار جمعیت آن درون سال ۲۰۰۷ برابر با ۳۵۶٬۴۲۰ نفر بوده و دو سوم منطقه شـهری ووپرتال فضای سبز و دار و درخته و بر روی تپه های متعددی ساخته شده و خیـابان های ... .
شـهر ووپرتال درون غرب آلمان .
ووپرتال یکی از شـهرهای ایـالت نوردراین-وستفالن درون غرب آلمان و بر کرانـهٔ رود ووپر درون جنوب منطقهٔ رور و شرق شـهر دوسلدورف هست و طبق آمار جمعیت آن درون سال ۲۰۰۷ برابر با ۳۵۶٬۴۲۰ نفر بوده و دو سوم منطقه شـهری ووپرتال فضای سبز و دار و درخته و بر روی تپه های متعددی ساخته شده و خیـابان های شـهر پستی و بلندی داره .
.
شـهر نسبت بـه برخی شـهرهای کوچکتر ساده تره و چون شـهر دانشگاهیـه و همـه جور ملیتیدیده مـیشن خیلی شیطح بالا بـه نظر نمـیاد اما مناطق لوو شیطح بالا هم داره .
پسرخان و عروس جان دوست داشتند با من سفر خاطره انگیزی بـه این شـهر داشته باشیم که تا هم به منظور خودشون تجدید خاطره بشـه و هم محلی رو کـه چندسال اونجا درس خوندند باهم ببینند و به من نشون بدند .
این محله با خیـابونای شیب دارش محلی بود کـه خونـه ای زیبا اجاره کرده وزندگی کرده بودند .صاحبخانـه استاد دانشگاه مسن و با کمالاتی ست کـه با همسر نازنینش تنـها درون طبقه پایین زندگی مـید و پسر و عروس شون هم همون نزدیکی ها زندگی مـید و همگی مایل بودند منو ببینند و خیلی خوشحال شدم وقتی کـه از این بچه ها اینقدر صمـیمانـه تعریف د و بهم تبریک گفتند .
.
پسرخان دوست داشت تمام نقاط شـهر و دیدنی هاشو نشونم بده اما فرصت کمـه و فقط موفق بـه دیدن برخی قسمت های شـهر شدیم کـه از جمله اون قطار معلق مشـهور بود کـه براتون پستشو ارسال کردم : #قطارمعلق_ووپرتال .
.
تمام مدت سفر تو فکر مادران و‌ پدرانی بودم کـه چند سال فرزندان ساکن خارج از کشورشون رو ندیدند و مدام ته دلم صمـیمانـه دعا مـیکنم کـه ایکاش این دیدارها به منظور همـه خانواده ها مـیسر بشـه و بتونند بچه ها و والدین همدیگه رو ملاقات کنند. اتفاقا قبل از من والدین عروس جان چند صباحی اینجا بودند .اما من این بار بـه تنـهایی اومدم چون آقای همسر کار داشت و نتونست اما انشاالله تعطیلات بعدی شاید درون معیت هم بـه دیدار بچه ها بیـاییم .
.
.
خیلی قشنگه کـه آدم ثمره تلاشـهای خود و همسر و کوشش های بچه ها رو بتونـه ببینـه . این آرزوی همـه والدینـه .
امـیدوارم همـه فرزندان این آب و خاک درون سایـه خداوند مـهربون تندرست و شاد و‌موفق بـه درجات عالی برسند و والدین شون بتونند لذت و شوق دیدارشون رو درک کنند . امـید داریم کـه روزی برسه مثل گذشته ها فرزندان ما تو کشور خودشون با هر نگرش و عقیده و‌ دیدگاهی بتونند سری از سرها بیرون برآرند و موجب افتخار مملکت و خانواده شون باشند . الهی آمـین 🌺🙏مملکت به منظور آبادانی بهمـه فرزندانش احتیـاج داره 🌺
.
.
#ووپرتال #سفرنامـه_ووپرتال #سفرنامـه_آلمان #سفرنامـه_سفره_خونـه #سفره_خونـه #sofrehkhune

Read more

Media Removed

#stepbystep #cheeseburger #pasta #ramadan #پاستا #چیزبرگر #رمضان #افطار تفاوت این غذا با پاستای گوشت معمولی کـه شما احتمالا همـیشـه درست مـیکنید اینـه کـه گوشت چرخ کرده رو بدون پیـاز درون روغن زیتون تفت مـیدید و اجازه مـیدید کـه تکه های درشت گوشت، قهوه ای رنگ بشن. همچنین سس خردل و کچاپ هم اون طعم همبرگر معروف ... #stepbystep #cheeseburger #pasta #ramadan #پاستا #چیزبرگر #رمضان #افطار
تفاوت این غذا با پاستای گوشت معمولی کـه شما احتمالا همـیشـه درست مـیکنید اینـه کـه گوشت چرخ کرده رو بدون پیـاز درون روغن زیتون تفت مـیدید و اجازه مـیدید کـه تکه های درشت گوشت، قهوه ای رنگ بشن. همچنین سس خردل و کچاپ هم اون طعم همبرگر معروف رو بهش مـیده.

پس گوشت و پودر سیر و نمک و فلفل و خردل و کچاپ رو که تا زمانی کـه گوشت قهوه ای رنگ بشـه تفت مـیدیم.
بعد رب گوجه فرنگی رو اضافه مـیکنیم. من از رب خانگی استفاده کردم.سی ثانیـه با حرارت متوسط تفتش مـیدیم.

آب رو اضافه مـیکنیم و اجازه مـیدیم بـه جوش بیـاد.
بعد پاستا رومـیریزیم.
هر مدل پاستایی مـیتونـه باشـه.

در ظرف رو بسته و اجازه مـیدیم 10 دقیقه با شعله متوسط بپزه.
هر از گاهی درون ظرف رو برداشته و همش مـیزنیم. مشاهده مـیکنید کـه پاستا تو این فاصله مـیپزه و حجیم مـیشـه.

حالا پنیر رنده شده رو اضافه کرده و در ظرف رو بسته و اجازه مـیدیم 3 دقیقه با حرارت ملایم بپزه که تا پنیر ذوب شـه.
لزومـی نداره حتما پنیر چدار باشـه. از هر پنیری کـه عشقتون کشید استفاده کنید.
بعد تازه لزومـی هم نداره مـیزانش اینقدر کم باشـه! یعنی هر چه مـیخواهد دل تنگت، پنیربریز!
ولی من کم مـیریزم چون بچه هام زیـاد از پنیر خوششون نمـیاد! فعلا البته! چون قطعا بزرگتر بشن ذائقه شون عین یشون پنیری مـیشـه!
دقت کردید من اخیرا همـه رسپی هام رو با بچه هام تنظیم مـیکنم؟ زندگی فراز و نشیب داره! بـه فراز هم خواهیم رسید.

دیگه گوجه و خیـارشور و پیـازچه رو هم اضافه مـیکنیم و خلاص!

Read more

Media Removed

. قسمت یـازدهم خاطرات کودکی سر خیـابونی کهزندگی مـیکردیم یـه کوه قشنگی بود کـه هروقت مـیرفتم تو حیـاط یـا پشت پنجره، مـیدیدمش یـه روز جمعه بـه بابا گفتم کـه بریم بالای این کوهه امروز اونم قبول کرد و راه افتادیم اون سالا من خیلی تپل و به قول خودمون خمپلی بودم منم اولین بارم بود مـیرفتم کوه با یـه فلاکتی ... .
قسمت یـازدهم خاطرات کودکی

سر خیـابونی کهزندگی مـیکردیم یـه کوه قشنگی بود کـه هروقت مـیرفتم تو حیـاط یـا پشت پنجره، مـیدیدمش
یـه روز جمعه بـه بابا گفتم کـه بریم بالای این کوهه امروز
اونم قبول کرد و راه افتادیم
اون سالا من خیلی تپل و به قول خودمون خمپلی بودم
منم اولین بارم بود مـیرفتم کوه
با یـه فلاکتی رفتیم بالا
از اون بالا خونمونو مـیدیدم کـه اندازه یـه نقطه شده بود
تو راه برگشت داشتم از کنار دیوار سنگی آروم آروم مـیومدم پایین و دستمو گرفته بودم بهش
بابامم جلوتر از من بود
مـیخواستم برم برسم بهش و با اون بیـام پایین کـه کنترلمو از دست دادم یـا بـه قول معروف ترمز ب
حالا ندو و کی بدو
همچنان خوش خوشان درون حال داد کشیدن داشتم مـیدویدم تو حالتی کـه هیچ کنترلی رو قدم هام نداشتم کـه دیدم یـه تخته سنگ بـه چه عظمت جلوم سبز شد
منم با اقتدار کامل با کله رفتم توش
خونین و مالین بودم کـه بابام رسید بهم
همـه ترسم این بود کـه دندونا جلوم خورد شده باشـه
دندونام چیزی نشده بود، امابالام کامل پاره شده بود از داخل و دماغمم شکسته بود
بگذریم از این کـه وقتی رسیدم خونـه م چه حالی شده بود
رفتیم بیمارستان و لبم رو کـه پاره شده بود بخیـه زدن، سه شنبه هم نوبت عمل داشتم واسه بینیم
دکتر شیرانی عملم کرد و بعدشم گچ گرفتن
دو سه روز بعد کـه رفتم مدرسه همـه بچه ها مـیترسیدن ازم
تا اومدن عادت کنن بـه چهره جدیدم، گچش رو باز کردیم

ماجرای کلاس پنجمم یـه خورده طولانی شد
یـه قسمت دیگه هم مونده کـه انشالله تو اولین فرصت مـیذارمش
لازم بـه ذکره کـه من هیچ شناختی از نویسندگی و این چیزا ندارم و صرفا واسه دل خودم و بعضی از دوستان مـینویسم
من هرچی کـه تو ذهنم مـیگذره رو مـینویسم
با همون جمله بندی و کلماتی کـه تو ذهنم مـیرسه
باید ببخشید اگه مشکلی چیزی دارن ❤

#خاطرات_كودكي_سهراب

Read more

Media Removed

مـیدونین بعضی چیزا رو نمـیشـه اسمش رو گذاشت مثن کار خوب، یـا کار خاص، یـا اضافه کاری، بعضی کارا اصن واجبه، عادته! انجام ندادنشون عجیبه. اینکه شما بری تو طبیعت بشینی بخوری بزنی کیفتو ی بعد دور که تا دورت رو اشغال بریزی و بری عجیبه! جمع ش عجیب نیست. شاید سر همـینـه کـه ما هیچوقت از زباله جمع امون عکسی ... مـیدونین بعضی چیزا رو نمـیشـه اسمش رو گذاشت مثن کار خوب، یـا کار خاص، یـا اضافه کاری، بعضی کارا اصن واجبه، عادته! انجام ندادنشون عجیبه. اینکه شما بری تو طبیعت بشینی بخوری بزنی کیفتو ی بعد دور که تا دورت رو اشغال بریزی و بری عجیبه! جمع ش عجیب نیست. شاید سر همـینـه کـه ما هیچوقت از زباله جمع امون عکسی نذاشتیم ولی همـیشـه تو عکسا دقت کنید پلاستیکای بزرگ زباله پشت وانتامون دیده مـیشـه. واقعا با این حجم از تبلیغات و فرهنگ سازی به منظور نریختن زباله هنوزم زیـاد مـیبینم مردمـی رو کـه به هیچ عنوان رعایت نمـیکنن. هرساله تو این فصل با ورود حجم عظیم مسافر بـه استان گبلان شاهد حجم عظیم تر بی فرهنگی هستیم! از چادرزدن جلو درون خونـه مردم و زیر تابلوی چادر زدن ممنوع و پهن لباس زیر شسته شده رو بند کنار خیـابون بگیر که تا پرت هر اشغالی از ماشین وسط خیـابون! بـه شخصه بارها و بارها دیدم وسط شـهر خیلی راحت پوست چیپس و پفک و بطری نوشابه رو مـیندازن بیرون و وقتی هم مـیری برخورد کنی جوری طلبکارانـه جوابتو مـیدن کـه انگار حق دارن اشغال بریزن. خودم بـه شخصه یبار یـه بیشعوری از شیشـه ماشینش تو جاده هسته هلو پرت کرد بیرون کـه به لطف ایشون شیشـه جلوی ماشینم شکست! 😑 حالا گردنم کـه نگرفت. ولی واقعا مـیخوام بدونم انقدر سخته اشغالارو تو ماشین نگه دارین یجا رسیدین بریزین تو سطل؟ ماشالله تمام سطح شـهرا پره از سطلای زباله بزرگ. مـیدونین اصن گفتنش عجیبه برام، نمـیدونم کار بـه این واضحی گقتن داره؟ اینکه تو جنگل اشغال نریزین؟ تو جاده نریزین؟ مگه جاده اشغال خور داره؟ مگه طبیعت با اشغال قشنگه؟ اقا اصن زبون ادم مو درون مـیاره 🤨 خدایی اونی کـه وسط شـهر یـهو پوست چیپسو مـیندازه بیرون چی با خودش فکر مـیکنـه؟ بعد امثال همـینا مـیان زیر پستای ما بما فحش مـیدن کـه شما الین بلین فلانین! 😑 اصن بی فرهنگی انگار نـهادینـه شده برا بعضیـا. تو هر موردی! بیـاین از خودمون شروع کنیم. من تو ماشینم یـه کیسه زباله ثابت دارم (۱۰ تومن پولشـه) هرچیزیم کهجا نشـه مـیندازم کف ماشین یجا رسیدم مـیندازم سطل زباله. بـه همـین اسونی! از خودمون شروع کنیم #guilan #giloffroad #offroad #giloffroad66

Read more

Media Removed

. کدوم مدل ترشی رو بیشتر دوس دارین؟ طرز تهیـه ی چند مدل ترشی پرطرفدار . ترشی مخلوط شامل گل کلم، کرفس، سیب زمـینی ترشی، هویج، سیر و کمـی سبزی ترشی(نعنا، جعفری، مرزه، ترخون، پونـه) و فلفل هست. همـه رو بـه اندازه دلخواه خرد کردم و شستم و روش نمک پاشیدم یـه شب که تا صبح گذاشتم بمونـه که تا کاملا خشک بشـه. بعد ... .
کدوم مدل ترشی رو بیشتر دوس دارین؟😋😋😋
طرز تهیـه ی چند مدل ترشی پرطرفدار👇
.
ترشی مخلوط😋👇
شامل گل کلم، کرفس، سیب زمـینی ترشی، هویج، سیر و کمـی سبزی ترشی(نعنا، جعفری، مرزه، ترخون، پونـه) و فلفل هست. همـه رو بـه اندازه دلخواه خرد کردم و شستم و روش نمک پاشیدم یـه شب که تا صبح گذاشتم بمونـه که تا کاملا خشک بشـه. بعد باهم مخلوط کردم. ادویـه ترشی، تخم گشنیز، سیـاه دونـه، زردچوبه و نمک زدم. کمـی سبزی اضافه کردم و ریختم توی ظرف لابلاش فلفل هم گذاشتم و روش سرکه ریختم. توی سرکه هم کمـی نمک و زرچوبه زدم.
.
ترشی مخلوط قرمز😋👇
مقداری از همون ترشی مخلوط رو توی ظرف جدا ریختم کـه علاوه بر سرکه، کمـی آب لبو همریختم.(مـیتونید کلم بنفش هم اضافه کنید)
.
اون ترشی ریز !😋👇
هم ترکیب فلفل دلمـه، هویج، کرفس، گل کلم و کلم بنفش هست. همـه رو شستم و گذاشتم کاملا خشک بشـه. بعد توی خردکن ریز کردم و مخلوط کردم و ادویـه ترشی و نمک زدم و ریختم تو ظرف فلفل هم لابلاش گذاشتم و سرکه ریختم روش. (👈این ترشی رو حتما تو یخچال نگه دارید و زودتر مصرف کنید)
.
بادمجون زالک یـا ترشی بادمجون شکم پر😋👇
اول بادمجونا رو شستم و لبه های کلاهش رو مرتب کردم. روش یـه برش زدم و توی ظرف چیدم. روش نمک پاشیدم و گذاشتم یـه روز کامل بمونـه که تا به آب بیفته. بعد نصف استکان آب هم اضافه کردم و گذاشتم روی شعله کم، درشو گذاشتم و گذاشتم کمـی بپزه. پشت و رو هم مـیکردم یکدست بشـه. بعد ریختم تو آبکش که تا کاملا آبش رو بده. سبزی ترشی و چند که تا سیر کامل رو توی خردکن خرد کردم وبادمجونا گذاشتم. افقی توی ظرف چیدم و روش بـه آرومـی سرکه ریختم. لابلاشون فلفل هم گذاشتم.
بهتره سبزی این ترشی از سبزی های محلی شمال هم باشـه کـه من نداشتم همون سبزی های ترشی مخلوطم رو ریختم.
.
ترشی لبو😋👇
اول چغندرها رو خوووب شستم و بدون اینکه پوست یـا سر و تهش رو بگیرم، ریختم توی آب و گذاشتم که تا وقتی کـه سه چهارم پختش کامل بشـه. زیـاد نپزید کـه له مـیشـه. بعد سر و تهش رو زدم و پوستش با دست راحت جدا مـیشـه. بعد بـه شکل دلخواه برش زدم و ریختم توی شیشـه. بـه سرکه هم نمک زدم و همراه مقداری آب لبو روش ریختم.

اون دو که تا کاسه کوچیک ترشی پیـاز و فلفل هم خیلی سخت بود! نگم بهتره😉
.
.
.
عكس و متن از بانو
@mah_food

Read more

Media Removed

. سبحانـه مـیخونـه: شب شب شعر و شوره؛ شب شب یـار کوره! مـیگم: تنـها جاش رو کـه درست خوندی همون یـار کور بود. آدم حتما کور باشـه خودشو تو چنین موقعیتی قرار بده. . بی قافیـه نگاش رو انداخت روم. یـه جور انگار داره شلاق مـی‌زنـه یـا قراره با نگاش همـه پستی بلندیـام رو سنباده بکشـه. گفتم دو راه پیش پام هست. یکی اینکه این دم ... .
سبحانـه مـیخونـه: شب شب شعر و شوره؛ شب شب یـار کوره! مـیگم: تنـها جاش رو کـه درست خوندی همون یـار کور بود. آدم حتما کور باشـه خودشو تو چنین موقعیتی قرار بده.
.
بی قافیـه نگاش رو انداخت روم. یـه جور انگار داره شلاق مـی‌زنـه یـا قراره با نگاش همـه پستی بلندیـام رو سنباده بکشـه. گفتم دو راه پیش پام هست. یکی اینکه این دم آخری کـه سر چال پیش پای غول آخر منتظر قربانی تمام گذشته و آینده‌ام هستم با لگد ب زیر لنگ این بخت سیـاه، شاید یـه راهی پیش پام باز شـه. مثل این فیلم هپی اندا کـه یـهو دریچه‌ای ازابرا نور مزخرفش رو مـی‌تابونـه رشونی آدم و بخت رو حالی بـه حالی مـیکنـه. یکی دیگه‌ام اینکه یـه جور شل حرکت رو ادامـه بدم و خودم رو بندازم ته همـین دره و تا ته راه رو همـین فرمون بتازونم ببینم چی پیش مـیاد. آدم کـه نمـی‌دونـه. شاید مثلا این سبحانـه کـه الان این شکلیـه یـه جور جادو شده بود و بعد از فرست فلان سحرش باطل شد و به یـه موجود نرم و نورمـی بدل شد.
همـه‌اش نباید بدی‌های سبحانـه رو بگم. مثلا یـه خوبیش اینـه کـه وقتی اینجور تو ابهامـی و تصمـیم‌گیریت خراب شده با یـه ضربه، هر چی زدی رو مـیپرونـه و خودش مسیر جدیدی رو خیلی روشن بـه خوردت مـیده. یعنی همـیشـه با سبحانـه سر دو راهی یـه راه سوم باز مـی‌شـه کههمـه چی هست.
ضربه رو کـه زد گفت: نظرم عوض شد. با خودم گفتم: خدا رو شکر. ادامـه داد: سوسن اصن به منظور ساقدوشی خوب نیست. آدم کنارش خیلی کوچولو بـه نظر مـیاد. ابهت آدم رو مـی‌ترکونـه. گفتم: مگه ابعاد سوسن‌جون چجوریـه کـه ابهت شما رو خدشـه‌دار مـی‌کنـه.
مـیگه: سوسن جون؟ چشمم روشن بـه دوستام هم کـه نظر داری. مـیگم: من بـه خودتم نظر نداشتم هانی بیبی فقط نمـی‌دونم چطور دیشب که تا حالا تقدیر این‌طور رقم خورده. حالا چطور مـی‌تونم بـه سوسن خانم ابروکمون نظر داشته باشم. مـیگه: ازکجا مـی‌دونی ابرو کمونـه؟ سر و سری هم با هم داشتین؟ نکنـه همـه اینا برنامـه هست که من رو بتیغی و بعد قالم بذاری با هم فرار کنین؟
.
مـیگم: آخه لامصب تو چی داری کـه بشـه تیغیدت. تو خودت تیغ‌زن ماجرایی. مـیگه: بـه نظر مـیاد اعتراضی داری؟ اعتراض‌دونت رو با لگدی بـه وجد مـیارما. مـیگم: نوکرتم. شما کلیت ماجرای من رو بـه وجد آوردی دیگه. یـه اعتراض دون رو ازم نگیر. مـیگه: خلاصه بفهمم با رفیقام تیک و تاک زدی من مـی‌دونم و اعتراض دونت. مـیگم: بیـا از این تیک و تاک بگذریم. خوبیت نداره اصن درون موقعیت حساس کنونی. مـیگه: خب ساقدوش کی باشـه سوسن نباشـه؟ مـیگم: سنبل. مـیگه: سنبل رو از کجا مـی‌شناسی تو؟ مـیگم: همـین دیدم سر وزنـه، یـه چی پروندم.
.
بقیـه درون کامنت اول 👇👇👇👇

Read more

Media Removed

خبر : طبق تحقیقات حاصل از از ۲۰ مرد و زن ، سیگار باعث سرطان مـیشود. . -کامنت اول:ما یـه فامـیل داریم تو اطلاعات بوده،الان اومده بیرون ، مـیگه کار خودشونـه مـیخوان مردم از براندازی ناامـید شن. . -آقا دروغه ما دیدیم،من ۲۵ ساله کـه سیگار مـیکشم چرا سرطان نگرفتم . -چند مـیگیری این خبر رو کار کنی‌ کـه ذهن مردم ... خبر : طبق تحقیقات حاصل از از ۲۰ مرد و زن ، سیگار باعث سرطان مـیشود.
.
-کامنت اول:ما یـه فامـیل داریم تو اطلاعات بوده،الان اومده بیرون ، مـیگه کار خودشونـه مـیخوان مردم از براندازی ناامـید شن.
.
-آقا دروغه ما دیدیم،من ۲۵ ساله کـه سیگار مـیکشم چرا سرطان نگرفتم
.
-چند مـیگیری این خبر رو کار کنی‌ کـه ذهن مردم از رژیم آخوندی دور شـه؟
.
-گه خوردی گفتی‌ بـه روحانی رای بدیم کـه سیگار هاش سرطانیـه، زمان خدا بیـامرز همـه سیگار‌ها باعث تندرستی مـیشد
.
-چرا مـیگین زن و مرد ؟ چرا همش اسم زن‌ها رو کنار مردا مـیرین ، مگه زن‌ها شخصیت مستقل نیستن ؟ نمـی‌شـه بدون مرد سرطان بگیرن ؟ ( نامبرده مرد مـی‌باشد )
.
-آخ آخ ، راست مـیگین ، واقعا همـینطوره
.
-‌های خوش اخلاق و خونـه دار بیـاین تو این پیج مسابقه داریم
.
-یک سری ایموجی مسخره شامل حلقه ، زبان ، ماچ و اینـها
.
-فقط مشکل سیگاره ؟ این همـه دزدی مـی‌کنن چیزی نمـیگین ، همـین یـه سیگار رو هم از ما بگیرین
.
-داداش بیـا از این‌ها بکش کـه من مـیکشم ، سلطان هم مـیکشـه
.
خلاصه وضعیت اینـه ، آدم همون گوزِ عاشقانـه‌اش رو ه بهتره بـه نظرم . .
.
.
.
پ . نون : عو کپشن بیربط . 
پ . نون دویوم : اگه جمعه شما هم بـه این صورته کـه از ساعت ۸ صبح سر کارین ، گه. تو دلتون هر چی‌ فحش بلدین بـه رییستون بدین ، بلند نگین منتها کـه همـین دو زار هم قطع نشـه .

Read more

Media Removed

علی مـیگفت گلشید اون پستت درون مورد #عدالت غم انگیز بود! مـیگفت تو همـیشـه از امـید مـیگی، اون پستت امـیدینداشت. من عاشق امـید داشتنم، عاشق امـید دادنم ولی دوست ندارم از واقعیت جدا باشم! سال ها رو خودم کار کردم با واقعیت کنار بیـام و بپذیرمش! بپذیرم کـه اون هوشی و استعدادی کـه تو رویـاهامـه داشته باشم ندارم! ... علی مـیگفت گلشید اون پستت درون مورد #عدالت غم انگیز بود!
مـیگفت تو همـیشـه از امـید مـیگی، اون پستت امـیدینداشت.
من عاشق امـید داشتنم، عاشق امـید دادنم
ولی دوست ندارم از واقعیت جدا باشم!
سال ها رو خودم کار کردم با واقعیت کنار بیـام و بپذیرمش!
بپذیرم کـه اون هوشی و استعدادی کـه تو رویـاهامـه داشته باشم ندارم! بپذیرم خیلی چیزها رو.
الان نمـیتونم زیر پا بذارمش.
ممنون از کامنت های تک تک شما
💙💙 این بحث عدالت پیچیدست!
ولی من با نیمچه عقلم فکر مـیکنم کـه اساس دنیـا رو عدالت چیده نشده!
ولی مـهم اینـه واقعیت ها رو کنار هم بچینیم، چیزهایی کـه نمـیتونیم با تلاش تغییر بدیم، مثل ت، ملیت، خانواده و ... رو بذاریم کنار و قبولشون کنیم. ولی آستینمون رو بزنیم بالا به منظور چیزهایی کـه با تلاش و صبر و پشتکار مـیشـه تغییرشون داد.
حتما تو مسیر تلاشمون با شانس و اقبال رو بـه رو مـیشیم.
این نظر منـه! و فکر مـیکنم ته تهش یـه امـیدی بـه تغییر رو بـه خوبهست!
😊😊
تو لایو با سحر گفتم! ما اینستاگرامرها هممون آدم معمولی هایی هستیم کـه یـه نیـازی بـه دیده شدن و یـه وقت اضافه ای تو زندگیمون داریم.
و من شخصا چیز خاصی جز تلاش هر روزه ام به منظور رو بـه بهتر شدن، هر چند مورچه وار و وجود این پسری کـه کنارمـه هیچ هیییییچ موردی به منظور نازیدن بهش ندارم.
به حضور علی تو زندگیم مـینازم چون مـیفهمـه من رو!
چون من مـیفهممش!
چون کنارمـه تو همـه تصمـیم هام، دوستی هام، قدم هام! و بهم اطمـینان داره.
چون کنارشم تو همـه تصمـیم هاش، دوستی هاش، قدم هاش! و بهش اطمـینان دارم.
همـین و بس!
البته یـه چیز دیگه هم هست! همـین و بس خالی هم نیست😬
خیلی هم خوشتیپه😆
دوستتون دارم مـهربون ها😘
مرسی همراه من هستید

Read more

Media Removed

. اگر بودی از این خیـابون خوشت مـیومد، مـی‌گفتی چه قشنگه و عمـی‌‌گرفتی، خیلی خیـابون‌های دیگه هم هست کـه وقتی قدم مـی‌ بـه تو‌ فکر مـی‌کنم. مثلا من مـیدونم امگا تقاطع آرارات چه حس خاصیـه به منظور تو، یـا مثلا اون دو که تا چراغ مشکی ایستاده ی بلند ته خیـابون ونک نرسیده بـه کردستان. خیلی وقته ندیدیش، اونجا حالا شده ... .
اگر بودی از این خیـابون خوشت مـیومد، مـی‌گفتی چه قشنگه و عمـی‌‌گرفتی، خیلی خیـابون‌های دیگه هم هست کـه وقتی قدم مـی‌ بـه تو‌ فکر مـی‌کنم. مثلا من مـیدونم امگا تقاطع آرارات چه حس خاصیـه به منظور تو، یـا مثلا اون دو که تا چراغ مشکی ایستاده ی بلند ته خیـابون ونک نرسیده بـه کردستان. خیلی وقته ندیدیش، اونجا حالا شده همراه اول و اصلا دیگه مثل قدیم‌ها نیست، رفت و آمد زیـاد شده و پیـاده روش پر از کارمندهای یونیفرم پوشیده هست که هیچ شباهتی بـه اون روزها ندارن. کوچه ارم هست، کلاس نقاشیمون هم فکر کنم هست، دیگهنرفتم، کاری نداشتم کـه برم ! آفتاب رو هم خیلی وقتهنرفتم ولی یـه کافه ی بزرگ و معروفی رو بـه روش دو ساله باز شده بـه اسم سام، رو بـه روی همون آفتاب، همونجا کـه ماشین پارک مـی‌کردیم, انقدر شرکت زیـاد شده کـه دیگه نمـیشـه اونجا ماشین پارک کرد. اگه سام رو مـیدیدی فکر کنم خوشت مـیومد، طبقه ی بالاش بیزینس مـیتینگ مـیذارن، مـهندس‌ها کـه مـیرن اون بالا من رو یـاد تو مـی اندازن، کت شلوارهای شیکشون با کفش‌های مشکی ورنی کـه تازه واخورده و بوی ادکلن‌های زیـادشون! موبایل بـه دست راه رفتن‌ها و انگلیسی حرف‌زدن‌هاشون ! همـیشـه نگاشون مـیکنم و مـیگم مثلا تو هم یکی از همـین مـهندس‌های پشت لپ تاپ نشسته ای! و‌ مثلا من این پایین پشت مـیز سوشال نشستم و قهوه مـی‌خورم که تا جلسه تو تموم شـه و بعد منو بـه آدم‌های مـهم اطرافت معرفی کنی. اون خونـهه بود توی خدامـی کـه یـه مجسمـه بودا تو باغچه اش بود هنوز هم هست، مجسمـه اش یـه کم قدیمـی شده ولی هست. انقدر مرکز خرید جدید باز شده کـه من هیچ‌کدوم رو نرفتم، تو هم اگه بودی خوشت نمـیومد و مـی‌گفتی نریم خبری نی ! صدر دو طبقه شده ، حتما ببینیش ! شاید انقدر اتوبان دیدی کـه برات جالب نباشـه ولی خب من هر بار روش‌ مـیرم یـادت ‌مـی‌افتم. اینا مـهم نی ( با لحن خودت)، مـهم اینـه کـه من هنوز هم از کوچه‌های پر از چنار کـه رد مـیشم مـیگم اگه بودی خوشت مـیومد. مثل همـینجا! بیین چقدر سبزه، شیب هم داشت، تو کوچه شیب‌دار دوست داشتی، مـیدونم حتی وسط خیـابون مـی ایستادی و پشت و جلوت رو‌ نگاه مـیکردی و‌ با تعجب مـیگفتی: قشنگه‌ها !
.
ببین این کوچه چقدر شبیـه توئه #brother

Read more

Media Removed

سلام عزیزان شبتون خوش ⁦️⁩ با این کیک تابه ای موافقید ؟بافتش رو‌مـیپسندید؟ یـه توضیح به منظور کیک های روی گاز مـیدم همـه ی کیک هارو مـیتونید روی گاز درست کنید بـه چند روش یک : توی تابه یـا قابلمـه بریزید کفش رو چرب کنید و دولایـه کاغذ روغنی بزارید و همـه جارو چرب کنید سرش رو بزارید و ده دقیقه یک ربع قبل بزاری گرم ... سلام عزیزان شبتون خوش ⁦❤️⁩
با این کیک تابه ای موافقید ؟بافتش رو‌مـیپسندید؟😉
یـه توضیح به منظور کیک های روی گاز مـیدم
همـه ی کیک هارو مـیتونید روی گاز درست کنید بـه چند روش
یک : توی تابه یـا قابلمـه بریزید کفش رو چرب کنید و دولایـه کاغذ روغنی بزارید و همـه جارو چرب کنید سرش رو بزارید و ده دقیقه یک ربع قبل بزاری گرم بشـه مواد رو بریزید داخلش و بزارید بپزه(شعله پخش کن هم حتما بزارید )
دو: اینجا از هر قالبی حتی مدل دار مـیتونید استفاده کنید کافیـه یـه دیگ بزرگتر انتخاب کنید و کفش یـه پایـه یـا حتی قالب کیک یزدی بزارید به منظور قرار قالب کیک روش بـه عنوان پایـه بعد سرش رو دم کنی گذاشته بزارید یپزه (اینجا هم حتما از قبل گرم بشـه قابله)
روش سوم : با بخار اب هست قالب رو انتخاب کنید همراه با یـه دیک بزرگتر که تا نیمـه قالب آب پرکنید و بعد بزارید ش بیـاد تو این فاصله مواد کیک رو درست کنید بریزید تو قالب و بزارید توی آب سرش دم کنی بزارید و اجازه بدید بپزه
برای این اول آب رو اندازه مـی‌زنیم کـه بیش از حد آب ریخته نشـه و موقع جوش خوردن یـا گذاشتن قالب.آب نفوذ کنـه
دیگه هر جور خودتون راحتید
برای استفاده از تابع دوطرفه حتما واشر رو دربیـارید
اینم از دستور کیک 👇
تابه دو طرفه ام رو دو لایـه کاغذ روغنی گذاشتم و همـه جا رو چرب کردم و روی گاز شعله پخش کن گذاشتم و باشعله متوسط یک ربع قبل گذاشتم گرم شد و تو همـین حین مواد کیکمو آماده کردم
واشر تابه هم حتما دربیـاید
من کیکم سی و پنج دقیقه ای پخت شما چک کنید بعد اینکه پخت پشت رو کنید که تا اون سمتش هم خوشرنگ بشـه
#سحر_کیک
چهار عدد تخم مرغ و یک چهارم ق چ وانیل رو با یک لیوان شکر بزنید که تا سفیدو کشداربشـه بعد یـه لیوان چای پررنگ ،دوسوم پیمانـه روغن مایع،به مواد اضافه کرده و در حد مخلوط شدن بزنید دراخر دولیوان ارد رو کـه با دو ق چ بکینگ پودر سه بار الک کردین بـه مواد افزوده و.خوب مخلوط کنید که تا مایع یکدستی بـه دست بیـاد و داخل تابه بریخته
دوستان عزیز اگر درون آخر دیدید مواد کیک کمرنگ هست مـیتونید دو‌ق پودر کاکائو بزنید
دوستان این کیک بـه تنـهایی طعم خاصی یـا طعم چای قالب باشـه نداره مثل کیک ساده هست منتها همونطور کـه گفتم من چایم رو با گل محمدی دم دادم و کیکم مزه گلاب مـیداد شما یـا چایتون رو عطر دار کنید یـا بـه موادتون چند ق گلاب یـا کمـی هل بزنید
@ashpazi.sahar

Read more




[توش رو کـه من on Instagram - mulpix.com دانلود آهنگ مخصوص رقص انارکی الی آخ مخ]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Sun, 26 Aug 2018 15:46:00 +0000