توش یـه کـه من on Instagram

Unique profiles

85

Most used tags

Total likes

0

Top locations

Paris, France, Yalta, Tehran, Iran

Average media age

211.3 days

to ratio

6.1

Media Removed

کرم طالبی یـه دسر خنک ارسالي از دوست هنرمند @marjanbehbahani . جرم پسری به اسم قریشی رشت رضا دیوانه مواد لازم : جرم پسری به اسم قریشی رشت رضا دیوانه پوره طالبی: 3 لیوان شکر: 1 پیمانـه (بستگی بـه مزه طالبی داره. جرم پسری به اسم قریشی رشت رضا دیوانه اگر شیرین هستش نصف لیوان بریزید..شما حتما قبلش بچشین) خامـه صبحانـه: 1 پاکت کوچک (اگر رژیم هستید نصف پاکت ) پودر ژلاتین: سه و نیم قاشق سوپخوری آب سرد: نصف ... کرم طالبی یـه دسر خنک
ارسالي از دوست هنرمند
@marjanbehbahani
.

مواد لازم
: پوره طالبی: 3 لیوان
شکر: 1 پیمانـه (بستگی بـه مزه طالبی داره. اگر شیرین هستش نصف لیوان بریزید..شما حتما قبلش بچشین) خامـه صبحانـه: 1 پاکت کوچک (اگر رژیم هستید نصف پاکت )

پودر ژلاتین: سه و نیم قاشق سوپخوری آب سرد: نصف لیوان
وانیل: یک چهارم ق چ
در صورت تمایل رنگ خوراکی سبز (مـیبینید کـه طالبی من رنگ و روح نداره رنگش 😂)
.
طرز تهیـه:
. نصف پیمونـه آب سرد توی یـه کاسه ریختم و پودر ژلاتین رو روش پاشید و کنار گذاشتم. بعد پنج دقیقه روی کتری روشن بذارید که تا با بخار ، جرم پسری به اسم قریشی رشت رضا دیوانه آب بشـه (من یک دقیقه توی ماکروفر گذاشتم) ...گذاشتم کنار که تا خنک بشـه طالبی خوشگلمون رو خرد کردم و ریختم توی مخلوط کن و پوره ش کردم. بعد شکر روریختم و روی حرارت گذاشتم که تا شکر حل بشـه... توی یـه کاسه خامـه رو خالی کردم. پوره طالبی کـه خنک شده رو بـه اندازه یـه لیوان توی خامـه ریختم و هم زدم (اگه یـهو همـه رو قاطی کنین ممکنـه یکدست نشـه) بعد هم بقیـه پوره رو کم کم ریختم و هم زدم که تا مایـه صافی داشته باشم پودر ژلاتین حل شده رو کـه اونم خوب خوب خنک شده بود، وانیل ریختمو بعد از هم زدن ریختم توی خامـه و طالبی... همـین دیگه...منتقل کردم بـه قالب و گذاشتم یخچال بمونـه بـه مدت 6 که تا 7 ساعت به منظور درآوردن از قالب .ظرف سرو رو با آب سرد خیس کردم (واسه اینکه اگه دسرتون وسط ظرف نیفتاد راحت بتونین تکونش بدین!!) و یـه تجربه من از این دسر: من شکر و طالبی را با هم ریختم داخل مخلوط کن. اینجوری دیگه لازم نشد بزارم رو حرارت که تا شکر بـه خوردش بره.
نسبت بـه رنگ طالبی رنگ دسر هم متغییره #کرم_طالبی

Read more

Media Removed

بنام اویَم پنج سال پیش یـه همچین شبے اصن نخوابیدم داشتم از استرس دیونـه مـیشدم نماز ،دعا ،راز و نیـاز وقتے از کنکور برگشتم ضجه مـیزدم مـیدونسم خراب کردم منے کـه واسه رتبه دو رقمـی درس خونده بود حالا مطمن بودم بزور اگه دانشگاه دولتی قبول شم روزاے خوبے نبود که تا جواب کنکور اومد بعد امتحان شـهر رفتم جواب ... بنام اویَم

پنج سال پیش یـه همچین شبے
اصن نخوابیدم
داشتم از استرس دیونـه مـیشدم
نماز ،دعا ،راز و نیـاز
وقتے از کنکور برگشتم ضجه مـیزدم
مـیدونسم خراب کردم
منے کـه واسه رتبه دو رقمـی درس خونده بود حالا مطمن بودم بزور اگه دانشگاه دولتی قبول شم
روزاے خوبے نبود که تا جواب کنکور اومد
بعد امتحان شـهر رفتم جواب گرفتم
افتضاح بود
خودم انتخاب رشته کردم
بسم الله رو گفتم و مـهندسی دانشگاه دولتی قبول شدم
کنکور نصفش تلاش خودته باقیش حکمت
دوستاے کـه پیدا کردم
راهے کـه رفتم توش
روزاے کـه گذشت

اشتباه زیـاد داشتم اما واقعا حالا حکمت دو رقمـی نیوردنمو مـیفهمم
البته بچه ها تست زنی فوق العاده مـهمـه چیزی کـه من بـه هیچ عنوان رعایتش نکردم
از دویست و شصتا سوال دویستو پنجاه تارو زدم

که اشتباه محض بود و همـین رتبم رو نابود کرد
فقط و فقط و فقط اونچیزی رو کـه مطمنین بزنین و لاغیر

#دعاے_شـهدا_بدرقه_راهتون
#کنکور
#من

#گنده_تر_از_دهانم_حرف_مے_اما
#مولا_فاطمـه_ام_ساز
#سادات_۳۱۳

Read more

Advertisement

. ببخشید من اصن یـادم رفته بود چند روز پیش یـه استوریِ نظرسنجی گذاشته بودم کـه درباره اون صد و نودهزار سو کـه آقای خامنـه‌ای گفته بودن حتما فعالیتش از سر گرفته بشـه توضیح بدم براتون یـا نـه؟؟ انقدر استوری این چند روز زیـاد بود و منم سرم شلوغ بود کـه حتی نتیجه‌اش رو هم ندیده بودم و امروز کـه از خواب پاشدم یـادم افتاد ... .
ببخشید من اصن یـادم رفته بود چند روز پیش یـه استوریِ نظرسنجی گذاشته بودم کـه درباره اون صد و نودهزار سو کـه آقای خامنـه‌ای گفته بودن حتما فعالیتش از سر گرفته بشـه توضیح بدم براتون یـا نـه؟؟ انقدر استوری این چند روز زیـاد بود و منم سرم شلوغ بود کـه حتی نتیجه‌اش رو هم ندیده بودم و امروز کـه از خواب پاشدم یـادم افتاد رفتم تو آرشیوِ استوریـا نگاه کردم پنجاه و نـه درصد گفته بودین توضیح بده و همون موقع بـه جای چندتا استوری چهارده ثانیـه‌ای یـه ویدئوی یک دقیقه‌ای گرفتم و البته چندبار ویدئو گرفتم که تا بالاخره انقدر تند و خلاصه گفتم کـه یک دقیقه شد چون همش بیشتر از یک دقیقه مـیشد 😅 اینجوری بـه نظرِ اون سی و نـه درصد هم کـه گفتن استوری نذار احترام گذاشته مـیشـه چون مـیتونن این پست رو نبینن 🤓🤓 من فکر مـیکنم اینجوری کلامـی توضیح قابل فهم‌تر از خوندنـه 🙂 من کـه خودم کلامـی بهتر مـیفهمم😀 خیلی هم فکر کردم تو چه لوکیشنی توضیح بدم بعد دیدم بهتر از کتاب‌های هسته‌ایم کـه به این موصوع مربوطه پیدا نمـیشـه و رفتم سراغشون تو کتابخونـه‌ام کـه با قیـافه‌ی اونا و صدای من یـه پست ازدربیـاد 😂😂 فقطم نقشِ دکور بازی به منظور خالی نبودنِ عریضه 😆😆
حالا هرسوالی داشته باشید مـیتونید بپرسید اگر بلد باشم حتمآ جواب مـیدم 😊😊.
.
پ.ن: فقط یـه چیزی کـه تو ویدئو جا نشد رو بگم کـه این توضیحات خیلی مختصر فقط مربوط بـه مرحله غنی سازی و اون کلمـه‌‌ی سو کـه آقای خامنـه‌ای گفتنـه و اصل مطلب کـه شکافتِ و تو رئکتور انجام مـیگیره تو این ویدئو نیست و صد البته کـه بخش جذابه فیزیک هسته‌ای همون رئکتورِ کـه ما تو دوره‌ی لیسانس غیر از دوتا سه واحد فیزیک هسته‌ای، دوتا سه واحد هم فیزیک رئکتور و آشکارسازها و سیستم‌های اندازه‌گیری هسته‌ای پاس کردیم کـه به نظرم هسته‌ای یک و فیزیک رئکتور از همـه‌ی درسامون شیرین‌تر بود ❤ ینی کلآ فیزیک مدرن کـه فیزیک هسته‌ای هم شاملش مـیشـه بـه مراتب از فیزیک کلاسیک شیرین‌تره 😑
پ‌.ن پریم: نسل‌های جدیدتر سانتریفیوژ، مـیزان سو بالاتری دارن ینی مثلا جدیدترین نسل سانتریفیوژها کـه نسل هشت هست ظرفیت بیست و چهار سو دارن کـه اگر ما تو ایران از این نسل سانتریفیوژ استفاده مـیکردیم الان فقط بـه هشت هزارتا سانتریفیوژ به منظور تامـین اون صد و نودهزار سو احتیـاج داشتیم فقط ببینید چقدر تفاوته 😑😑
پ.ن زگوند: لطفا جلد دومِ کتابِ فیزیک هسته‌ای کرینِ من دست هرکسی هست برام بیـاره 😑چند ساله از تموم شدن دوره لیسانس مـیگذره‌ها یـه ساله ارشدمم گرفتم 😐هرکی هم بعد از پاس من کتاب رو گرفته حتما سه چهار ساله پاس کرده دیگه 😐 من کتابای رفرنسم رو دوس دارم خب 😒.
.

Read more

Media Removed

🥥🌍🌞 داستانِ کاسه نارگیلی ها🥥 ‌ ‌ شروع این داستان بـه دوره های #بیداری_در_طبیعت #رویش کـه با حضور جمعی از خوش انرژی ترین انسان های روی زمـین 🌍(بدون اغراق!) برگزار شد برمـیگرده. ‌ اولین بار دستِ مـهدی جان (@vinyasakramayoga) بود کـه این کاسه نارگیلی ها رو دیدم.🥥 همـیشـه همراهش بود و با یـه صدف [به ... 🥥🌱🌍🌞
داستانِ کاسه نارگیلی ها🥥

‌ شروع این داستان بـه دوره های #بیداری_در_طبیعت #رو🌱یش کـه با حضور جمعی از خوش انرژی ترین انسان های روی زمـین 🌍(بدون اغراق!) برگزار شد برمـیگرده. 🌈

اولین بار دستِ مـهدی جان (@vinyasakramayoga) بود کـه این کاسه نارگیلی ها رو دیدم.😍🥥 همـیشـه همراهش بود و با یـه صدف [به عنوان قاشق!]غذا مـی‌خورد. 🥙✨
واقعا حس فوق العاده ای بود!🤩 بـه خودم گفتم چرا بـه تعداد بیشتر از اینا تولید نشـه کـه همـه بچه های رویش بتونیم توی #کاسه_نارگیلی ارگانیک و زیبا غذا بخوریم؟ بـه جای ظروف یکبار مصرف و پلاستیکی و زشت 🙅🏻‍♂️🤭📛

این شد کـه خودم دست بـه کار شدم و اولین نمونـه رو با باران هنرمند (@baran.maziar) توی شیراز ساختیم. {عدوم و سوم} 🥥🔮✨ کـه خیلی قشنگ شد و کل عید توی جزیره 🏝غذا های ارگانیک و چای و مـیوه خوردیم 😋🌿🌧🥙 [روز آخر یـه نفر با اصرار بسیـار کاسه رو ازمون خرید و این اولین فروش ما از کاسه نارگیلی بود🌱🥥✨ کـه استارت تولیدات بیشتر رو زد.]🔝🏝🌈

وقتی برگشتم تهران یـه روز توی خیـابون دیدم یـه وانتی بساط کرده و با قیمت خیلی ارزون داره نارگیل مـی‌فروشـه!🥥🥥🥥 {البته کـه نارگیل هاش یکی درون مـیون خراب بودن اما باعث شدن من کلی تکنیک مختلف رو به منظور تولید کاسه روشون امتحان کنم و به یـه فرمول خوب برسم💪}

حالا بعد از حدود دو ماه تولید یـه مجموعه از کاسه ها آماده شده کـه گذاشتم به منظور عرضه عمومـی 🤗🌱🌿🌍
تعداد کاسه ها هنوز محدود هست.🔚🔜
(به دلیل دست ساز بودن و وقت زیـادی کـه هرکدوم مـی‌بره، کـه توی فیلم ها مـیتونید ببینید🎬)

درحال حاضر کاسه ها بـه صورت اختصاصی درون بام یوگا { #رو🌱یش} تهران و وب‌سایت من (لینک درون بیو) قابل تهیـه ست و مـیتونید سفارش ثبت کنید که تا براتون ارسال بشـه 😍🥥🌱🔜 [همـه جا ببریدش و از غذا های گیـاهی و مـیوه های رنگارنگ طبیعت درش تغذیـه کنید و لذت ببرید 🥝🥑🍒🍌🍓]
‌‌
هدف من درون مجموعه #رو🌱یش آشنا شما همراهان جان با طبیعت و زندگی طبیعی پاالم هست 🤗🌍🌈

امـیدوارم با کمک هم بتونیم بـه این هدف کمک کنیم و جوانـه ی کوچک رو🌱یش بزودی نـها🌳لِ بزرگی بشـه و سپس درختی کـه از اون نسل ها تغذیـه کنند و زیر سایـه‌ش زندگی و شادی و عشق کنند.🔜🍎🌈

به امـید دیدار و رویش 🌱
#سیناسیـاوشان 🌿
.
با تشكر از
🌞@vinyasakramayoga
🍃@im.vegetarian
🌧@baran.maziar
🥥@coconutbowls
🍎@daadaa_ali
🌻@maryamkarevani
و @arixstudio کـه زحمت وبسایت و فروشگاه رو کشید 🌐🙏🏾

Read more

Media Removed

صبح بخیر ای مـهربون من️️️مطمئنم کلی اتفاقای خوب این هفته مـیافته واسه هممون! آماده باشین کـه هفته بینظیری داریمممم راستی این عرو بدون ادیت گذاشتم صبر نکردم محبوبه ادیتش کنـهدوسش دارین؟ بنظرم توش‌یـه انرژی مثبته #fashionsandwichbybahar #fashionsandwich #streetstyle صبح بخیر ای مـهربون من❤️❤️❤️مطمئنم کلی اتفاقای خوب این هفته مـیافته واسه هممون! آماده باشین کـه هفته بینظیری داریمممم😍😍😍😍😍 راستی این عرو بدون ادیت گذاشتم صبر نکردم محبوبه ادیتش کنـه😂دوسش دارین؟ بنظرم توش‌یـه انرژی مثبته😍🎉 #fashionsandwichbybahar #fashionsandwich #streetstyle

Media Removed

امروز تولد بهترین داداش دنیـا ؛ بهترین مرد زمـین ؛ بهترین تکیـه گاه دنیـا ؛ مـیگن فرشته ها مرد نمـیشن اما اگر یـه فرشته مرد مـیشد حتما اون مـیشد این پسر ... همـیشـه خدا رو شکر مـیکنم کـه تورو به منظور ما بـه این دنیـا فرستاد... نمـیدونم تو اون دوسالی کـه من بودم و تو نبودی چطوری نبودتو تحمل مـیکردم ... حتما خیلی سخت بوده اما ... امروز تولد بهترین داداش دنیـا ؛ بهترین مرد زمـین ؛ بهترین تکیـه گاه دنیـا ؛ مـیگن فرشته ها مرد نمـیشن اما اگر یـه فرشته مرد مـیشد حتما اون مـیشد این پسر ... 🌹 همـیشـه خدا رو شکر مـیکنم کـه تورو به منظور ما بـه این دنیـا فرستاد... نمـیدونم تو اون دوسالی کـه من بودم و تو نبودی چطوری نبودتو تحمل مـیکردم ... حتما خیلی سخت بوده اما الان یروزم ندیدنت محال بهترین داداش دنیـا 💋🌹❤️ حتماً اسفند بـه خودش افتخار مـیکنـه کـه توبه دنیـا اومدی‌‌‌‌ ‌ دوست دارم ❤️❤️❤️ #تولدت_مبارک @yashar.alijani

Read more

Advertisement

#魔术大师 #华波波 😎. یکی از روش های مخ زدن ی ها ، همـین شعبده بازیـه کـه منخیلی خلاقم 😎 #چالش_نی 🥤 .چرا اینقدر این چینی ها رو اذیت مـیکنی آلاشی ؟ دیپورتت مـیکنن هاااا . تشکر فراوان دارم از بغل دستیم کـه با تشویقاش خودشو زد بـه علی چپ (انگاری اصلا خبر نداشت ) . پ ن : اونی کـه ذوق مـیکنـه قصد ازدواج داره ... یـه ... #魔术大师 #华波波 🎩😎😂.
یکی از روش های مخ زدن ی ها ، همـین شعبده بازیـه کـه منخیلی خلاقم 😎 #چالش_نی 🥤😂 .چرا اینقدر این چینی ها رو اذیت مـیکنی آلاشی ؟ دیپورتت مـیکنن هاااا .
تشکر فراوان دارم از بغل دستیم کـه با تشویقاش خودشو زد بـه علی چپ (انگاری اصلا خبر نداشت ) .
پ ن : اونی کـه ذوق مـیکنـه قصد ازدواج داره ... یـه با حجاب و متین از کره شمالی اگر بود دایرکت بده . مرسی اه
دل نوشت : اون چینی ها اون پشت 👵😂
#آرش_مجیکلاف

Read more

Media Removed

کاشکی بشـه یـه روز بیـای بفهمـی تو دلم چیـه درو بـه رو وا ی نپرسی پشت درون کیـه کـه من بشینم تو دلت جم نخورم از سرجام خسته نشی مـیون راه بیـای همـیشـه پا بـه پام پنجره ی چشای تو روبه کدوم درون وا مـیشـه دلم رو خوش کن تو بگو تصویر منجا مـیشـه غصه توی دلت نره دل تو اصل کاریـه ابری نشـه هوای تو گریـه آخه چه کاریـه کنار ... کاشکی بشـه یـه روز بیـای بفهمـی تو دلم چیـه

درو بـه رو وا ی نپرسی پشت درون کیـه

که من بشینم تو دلت جم نخورم از سرجام

خسته نشی مـیون راه بیـای همـیشـه پا بـه پام

پنجره ی چشای تو روبه کدوم درون وا مـیشـه

دلم رو خوش کن تو بگو تصویر منجا مـیشـه

غصه توی دلت نره دل تو اصل کاریـه

ابری نشـه هوای تو گریـه آخه چه کاریـه

کنار گلخونـه نرو گل ها خجالت مـیکشن

چش نخورن چشای تو چشات همـیشـه تو چشن

جرقه ی برق چشات اتیش زده بـه خنده هات

صداتو دوس دارم ولی امان امان از اون نگات

چشم تو افریده شد به منظور آرامش من

قشنگرین تصادفه ''ناز تو'' و ''خواهش من''
@mary_sh.74

#lovely #love #mylove❤️ #marry #love
#love #autumn #loveautumn
#autumn
#پاییز #آذر #فصل #پاییز #فصل #عشق #عشق #من

Read more

Advertisement

Media Removed

بیـا بتم امسالُ ما بعدش بریم قاطی ستاره ها چشا رومون زوم و اشاره ها بازم بیـان بـه سمت کار ما بوم، دنیـامون مسابقه هست اونیکه جدا بـه نـه کـه الکی بـه مدا بچسبه تبدیل بشـه بـه خدا یـه لحظه زندگی موزیکال لالالند ملودیـا مشتی و باحالن یـه تشکر از م کـه پیشرفت کردم تو این سالا من درون كنار ... بیـا بتم امسالُ ما
بعدش بریم قاطی ستاره ها
چشا رومون زوم و اشاره ها
بازم بیـان بـه سمت کار ما
بوم، دنیـامون مسابقه است
اونیکه جدا به
نـه کـه الکی بـه مدا بچسبه
تبدیل بشـه بـه خدا یـه لحظه
زندگی موزیکال لالالند
ملودیـا مشتی و باحالن
یـه تشکر از م
که پیشرفت کردم تو این سالا من
در كنار Mikey BArberos يكي از بهترين آرايشگر و ميكاپ ارتيست هاي جهان
#makeupartist #makeup #barber #barbershop

Read more

Media Removed

• مـیگن خدای رو کـه خیلی دوسِش داره هم هنر مـیده بهش و هم همت و پشتکار استفاده از اون هنر رو. دقیقاً چند مدت پیش تر بود کـه توی ذهن خودم به منظور این کار برنامـه ریزی مـیکردم ولی حقیقت امر اینـه کـه از فکر و حرف که تا اجرا و عمل فرسنگ ها فاصله هست و یـه همت خیلی بلند مـیطلبه کـه من فعلاً ندارم. داشتم خودم رو با آقای فراهانی ...
مـیگن خدای رو کـه خیلی دوسِش داره هم هنر مـیده بهش و هم همت و پشتکار استفاده از اون هنر رو. دقیقاً چند مدت پیش تر بود کـه توی ذهن خودم به منظور این کار برنامـه ریزی مـیکردم ولی حقیقت امر اینـه کـه از فکر و حرف که تا اجرا و عمل فرسنگ ها فاصله هست و یـه همت خیلی بلند مـیطلبه کـه من فعلاً ندارم.
داشتم خودم رو با آقای فراهانی مقایسه مـیکردم کـه چند نفر از دوستان چندین ماه پیش سفارش نوشتن اسمشون رو بهم و هنوز اسامـی شون رو نفرستادم!!!
.

بهتون توصیـه مـیکنم حتماً درون حرکت بسیـار زیبایی کـه علی آقای فراهانی شروع کرده شرکت کنید. قضیـه از این قراره کـه شما اسمتون رو، دقت کنید فقط اسم خودتون رو نـه اسامـی اقوام و آشنایـان و دوستان و خانواده ی آقای رجبی😊، درون پیجی کـه آدرسش رو اعلام خواهم کرد کامنت مـیذارید و آقای فراهانی بعد از مدتی اسمتون رو با خط خودکاری زیباشون خواهند نوشت و در پیج قرار خواهند داد؛ منتها شما حتما در قبالش سه که تا کار انجام بدید:
اول: هر مبلغی کـه دوست داشتین بـه حساب محک واریز کنید.
دوم: اسمـی رو کـه آقای فراهانی نوشتن حداقل یک هفته بـه عنوان عپروفایلتون استفاده کنید.
سوم: سه نفر از دوستاتون رو منشن کنید و از این امر خیر باخبرشون کنید.
همـین دیگه ☺
و اما آدرس پیجی کـه مـیتونید اسمتون رو جهت تحریرکامنت بذارید:
@esm.famil.mahak
@esm.famil.mahak
@esm.famil.mahak
@esm.famil.mahak
@esm.famil.mahak
@esm.famil.mahak
■

Read more

Media Removed

تو این گرمای طاقت فرسا یـه آبدوغ خیـار خنک حسابی مـیچسبه شما هم آبدوغ خیـار دوست دارین؟ من بـه روش زیر درست کردم. ۶ که تا خیـار متوسط رو خرد کردم و یـه سطل نیم کیلویی ماست پاستوریزه رو کمـی با همزن دستی زدم و بهش اضافه کردم،سبزی اصلیش شامل نعنا،ریحان،شوید و پیـازچه هست کـه من بـه جای پیـازچه کمـی ترهریختم سبزیـها ... تو این گرمای طاقت فرسا یـه آبدوغ خیـار خنک حسابی مـیچسبه😄😋
شما هم آبدوغ خیـار دوست دارین؟
من بـه روش زیر درست کردم.
۶ که تا خیـار متوسط رو خرد کردم و یـه سطل نیم کیلویی ماست پاستوریزه رو کمـی با همزن دستی زدم و بهش اضافه کردم،سبزی اصلیش شامل نعنا،ریحان،شوید و پیـازچه هست کـه من بـه جای پیـازچه کمـی ترهریختم سبزیـها رو خرد کردم خرد شده ی همشون با هم نصف پیمانـه شد اگه خواستین مـیتونید بیشتر بریزید اگه سبزی تازه ندارین از سبزی خشک هم مـیتونید استفاده کنید ولی الان کـه تابستونـه و سبزی تازه پیدا مـیشـه بهتره از سبزی تازه استفاده کنید،۶ که تا گردو رو خرد کردم و به ابدوغ خیـار اضافه کردم،کمتر از نصف پیمانـه کشمش خیس شده هم بهش اضافه کردم اگه ماستتون خشک بود نصف لیوان آب بهش اضافه کنید،کمـی گلبرگ خشک شده گل محمدی و کمـی نمک هم بهش اضافه کردم و همـه ی مواد رو با هم قاطی کردم و درآخر چند تکه یخ هم داخلش ریختم. .
.
.

کاری از کدبانوی باسلیقه
@ashpazi.shayli

Read more

Media Removed

فکر کنید برید کنسرو لوبیـا بخرید بیـارید باز کنید بعد ببینید یـه کم شیرینـه. البته این اون شیرینـه نیست بعدا تجربهب کردیم یـه مدل پیدا کردیم کـه شبیـه مال خودمونـه. اینجا کنسروای لوبیـا رو با لوبیـا سفید درست مـیکنن و تا اونجا کـه من دیدم همشون با سس گوجه هست حالا بعضیـا یـه طعمـی هم اضافه داره. به منظور وقتایی کـه ... فکر کنید برید کنسرو لوبیـا بخرید بیـارید باز کنید بعد ببینید یـه کم شیرینـه.😞😞
البته این اون شیرینـه نیست بعدا تجربهب کردیم یـه مدل پیدا کردیم کـه شبیـه مال خودمونـه. اینجا کنسروای لوبیـا رو با لوبیـا سفید درست مـیکنن و تا اونجا کـه من دیدم همشون با سس گوجه هست حالا بعضیـا یـه طعمـی هم اضافه داره. به منظور وقتایی کـه آدم وقت نداره یـا حال نداره گزینـه ی بدی نیست. راستی اینجاقارچ نمـیریزن حیف.
#خوراک_لوبیـا_به_سبک_هینز
#heinzbeans #sydney

Read more

Advertisement

Media Removed

. #مقاله - قسمت اول . اگر مـیخواین مقاله بنویسین و نمـیدونین از کجا شروع کنین هیچ اشکالی نداره. همـه آدم ها اولش نمـیدونن از کجا شروع کنن و چیکار کنن یـا اصلا چه موضوعی خوبه. من نمـیخوام متود مقاله نویسی یـاد بدم. بیشتر قصدم اینـه کـه یـه جهتی رو نشون بدم و بگم بـه چه سمتی حتما حرکت کرد به منظور اینکه «تحقیق» کنیم. ... .
#مقاله - قسمت اول .

اگر مـیخواین مقاله بنویسین و نمـیدونین از کجا شروع کنین هیچ اشکالی نداره. همـه آدم ها اولش نمـیدونن از کجا شروع کنن و چیکار کنن یـا اصلا چه موضوعی خوبه. من نمـیخوام متود مقاله نویسی یـاد بدم. بیشتر قصدم اینـه کـه یـه جهتی رو نشون بدم و بگم بـه چه سمتی حتما حرکت کرد به منظور اینکه «تحقیق» کنیم. ترم سوم ارشد موقعیت خوبیـه به منظور شروع بـه مقاله نویسی کـه هم آماده بشین به منظور مقاله پایـان نامـه و هم اینکه خب دیگه وارد دنیـای تحقیق شدین. نکته ای کـه خیلی مـهمـه اینـه کـه نوشتن آرتیکل راهی نیست کـه بشـه بـه سرعت رفت و باید خیلی صبور بود ولی وقتی کار پایـان نامـه یـا موضوع مقاله بـه سرانجام مـیرسه مـیشـه خیلی راحت چیزی کـه دیگه توی ذهنتون شکل گرفته رو روی کاغذ بیـارین
.

به هر موضوعی کـه علاقه دارین چه توی ارشد و چه دکترا درون موردش سرچ کنین ولی نـه خیلی زیـاد و نـه خیلی کم. یـه مقاله از جای درست بگیرین کـه هم اعتبار داشته باشـه و هم دیدگاه بهتون بده. سایت های دانلود مقاله رو که تا حالا چندبار گفتم ولی بهترینش به منظور رشته من الزویور و ساینس دیرکت هست. اگر نمـیدونین یـا پیدا نمـیکنین استادها خیلی خوب مـیتونن بهتون ایده بدن کـه چه سایتی خوبه. اول کار مقاله نباید جدید باشـه اتفاقا خیلی وقتها مقاله های قدیمـی هستن کـه منبع و پایـه کار هستن بعد دنبال تایتل‌های پایـه و ساده باشین . ما اینجای کار مـیخوایم با مفاهیم آشنا بشیم و شروع کنیم بـه خوندن. ۸۰ درصدش رو متوجه نمـیشین !‌ اصلا ایرادی نداره . مـهم اینـه کـه چکیده رو بخونین و بعد هم ببینین درون مقدمـه یـا اینتروداکشن چی گفته
.
خب ما که تا خودمون ندونیم موضوع چیـه کـه نمـیتونیم مقاله بنویسیم. مثلا این تابستون وقت خوبیـه به منظور یـادگیری پایـه ی کار. بعد مقاله ساده رو‌که گفتم پیدا کنین، از چکیده یـه ایده پیدا مـیکنین کـه اصلا نویسنده چی مـیخواسته و به چی رسیده. قسمت اینتروداکشن بـه شما خیلی دیدگاه و جهت مـیده به منظور اینکه اصلا با موضوع آشنا بشین. کلمـه هایی رو کـه متوجه نمـیشین توی یـه دفترچه یـا کاغذ بنویسین شروع کنین بـه مدت یک هفته دو هفته یک ماه درون موردش سرچ کنین و بخونین. کتاب یـا مقاله یـا اصلا توضیحاتی کـه روی گوگل پیدا مـیکنین
.

بعد از یک ماه شما حتما یـه فایل ورد یـا اکسل یـا اصلا مثل من دفترچه داشته باشین کهمعنی مفاهیم جدید هست و وقتی اصطلاحات رو مـی بینین باهاش آشنا هستین. نکته،مباحث مرتبط رو کنار هم بنویسین که تا واژه‌های مرتبط نزدیک بهم باشن و ذهن عادت کنـه این مفاهیم بـه هم ربط دارن
.

نکته مـهم اینکه اصلا عجله ای درون کار نیست. مقاله فقط و فقط پشتکار و صبر مـیخواد. هر سوالی دارین کامنت بذارین

Read more

نمـی دونم شماها هم اینطوری هستید یـا نـه کـه مثلا یک هو یک چیزی تو دلت بیـاد و فکر کنی یک جوابی بود کـه منتظرش بودی بشنوی ! گاهی یک هو جوابی مـیاد یک هو تو دلت و یکی مـیگه خودشـه خودشـه ..همـینـه جوابت ! از دوتاش مـیخوام کمـی بگم اولی مال همـین سفر چند وقت قبلم بـه نجف بود کـه یک شبی از قبل اذان صبح رفته بودم حرم ... زیر قبه ... نمـی دونم شماها هم اینطوری هستید یـا نـه کـه مثلا یک هو یک چیزی تو دلت بیـاد و فکر کنی یک جوابی بود کـه منتظرش بودی بشنوی !
گاهی یک هو جوابی مـیاد یک هو تو دلت و یکی مـیگه خودشـه خودشـه ..همـینـه جوابت !
از دوتاش مـیخوام کمـی بگم
اولی مال همـین سفر چند وقت قبلم بـه نجف بود کـه یک شبی از قبل اذان صبح رفته بودم حرم ... زیر قبه خیلی با امام علی حرف زدم با زبون دل خودم ... خیلی خواستم اگر مـیتونـه برام کارهایی کنـه و اگر خوب نمـیتونـهی کـه نمـیتونـه برش حرجی هم نیست ... بماند بعد یکی دو ساعتی دعا زیر قبه نزدیک های اذان صبح بود اومدم تو صحن که تا به صفوف نماز بپیوندم یکی انگار تو دلم گفت ببین تو نماز قضاهات رو بخون بقیـه اش با من علی ! .. نمـیدونم خیـال بود یـا حرف آقا ولی عجیب چسبید یـه گوشـه دلم ! بماند کـه چون یک کوه نماز قضا دارم و حتی شمار سالهاش از دستم خارجه خیلی شده برام شبیـه یک کار سخت کـه مدام همتنبلی مـیکنم یک روز مـیخونم و ده روز و یک ماه نـه ! اما امـیدوارم خدا کمکم کنـه و بتونم و بخونم و بقیـه اش هم با علی !
اما بعدی دیشب ..
از اون شبا بود
کلا یکی گندی زد بـه اعصابم ک نگم ! حالم عالی بود خراب کرد ! بعد کمـی مشاجره ! بعد سر و صداهای یکی کـه مریض بود بعد دیگه همـه چی اروم شد خواستم بخوابم که تا چشم بستم باز اتفاقی افتاد کـه مجبور شدم از جام بلند شم و بعد دیدم خوب نیم ساعت مونده دیگه بـه اذان صبح برم نماز قضا بخونم و دو سه رکعت آخر نماز شب چی مـیشـه خوب بخونم بد نیست ..
خلاصه وسط همـین نمازها
یک هو حس کردم خدا بهم یک جوابی داد کـه ذهنم هم بهش که تا امروز نرسیده بود یک دعایی کـه سالها مـیکردم و حس مـیکردم جواب نگرفتم ! توی چند که تا جمله کوتاه حس کردم کاملا بهم جواب داده شده و دعاهام اتفاقا مستجاب هم شده اونم بـه بهترین شکل ممکن شاید !! همونی کـه همـیشـه دعا مـیکردم و از خدا بهترین ها رو مـیخواستم ! دیدم انگار چندین ساله اصلا مستجاب شده منتها بـه جوری کـه من اصلا نمـیفهمـیدم !
الانم نمـی تونم بگم خیـالات بود نمـیتونمم صد درون صد بگم جوابم بود اما گوشـه ذهنم چیزهایی باز شد کـه تا امروز بهشون هیچ توجهی اینجوری نداشتم !
و نتیجه اینجوری مـیگیرم !
گاهی دعاهات عینا مستجاب شده اما فقط تو حواست نیست ! تو حواست پرت پرته اما خدای شنوا و بینا حواسش حسابی هست و بهترین و درست ترین ها رو برات رقم مـیزنـه و در بهترین حالت ها مستجاب مـیکنـه چون خودش بهترینـه و از کوزه همان تراود بـه اصطلاح کـه در اوست !
مثلا به منظور شفایی دعا مـیکنی و فوت مـیکنـه ! حال اونکه بهترین شفا براش حتما اون بوده ! تصور کن درون درد و بیماری کـه کشید پاک پاک شد !
و الله اعلم

Read more

Media Removed

. خواستم بنویسم روز جهانی عشق مبارک دیدم لوسه، اما #عشق بنظر من مصلحتی ترین دروغ دنیـاست. #تئاتری بودن کار سختیـه اما من اینو بـه جون خ، به منظور من #تئاتر یعنی خودم یعنی جوهرم یعنی بایدم یعنی هستنم یعنی حقیقتم. اینا دری وری محضه که تا وقتی کـه یـه چیزو ندونیم اونم اینـه کـه من شمایلی از خودم بودم همراه با مقدار ... .
خواستم بنویسم روز جهانی عشق مبارک دیدم لوسه، اما #عشق بنظر من مصلحتی ترین دروغ دنیـاست. #تئاتری بودن کار سختیـه اما من اینو بـه جون خ، به منظور من #تئاتر یعنی خودم یعنی جوهرم یعنی بایدم یعنی هستنم یعنی حقیقتم. اینا دری وری محضه که تا وقتی کـه یـه چیزو ندونیم اونم اینـه کـه من شمایلی از خودم بودم همراه با مقدار کثیری دروغ، ریـا، آرزو، امـید، حسرت، ترس، حقارت و هرچند کـه به برچسب لجن مالِ خوب بودن متبرک بود اما حتی اگه هیچ هم نمـیدونست این کـه خودم مـیدونم توخالی، زشت، مشکوک، و نون بـه نرخ روز خوره کافی بود. تئاتر لعنتی دوست داشتنی با همـه نامـهربونی هاش با تمرینای بدنی و روحی سختش و با هزینـه های زیـادش من رو رو از نقابم و از اجتماع مال که تا حد زیـادی نجات داد. هرچند هنوز کیلومتر ها فاصله دارم از خودم اما این زندگی دیوانـه وار تر هزار بار ترجیح دادنیـه بـه موقعیت اسف بار 5، 6 سال قبل. کـه خیلی از آدمـهاگیر و جرات تغییرش رو ندارن. هنوز تنـهایی ها، تهمت خوردنـها، بی پولی کشیدنـها، فشارهای اطرافیـان، از زندگی معمول عقب موندنا، اشکا، تمرینای طولانی بی نتیجه، جواب نـه شنیدنا، نامردی دیدنا، و حتی کاری های خود اهالی تئاتر رو بـه زندگی عادی تو جامعه ی عفونت زده ترجیح مـیدم و مطمئنم بعد از چند سال بدبیـاری ها و مشکلات روی خوشش رو بهم نشون خواهد داد. درواقع من از جامعه بـه تئاتر پناه آوردم و این روزا از تئاتر بـه این مرد بزرگ : @morteza_esmaeilkashi
.
#روز_جهانی_تئاتر #تیـاتر #روز_جهانی_تئاتر_مبارک #مرتضی_اسماعیل_کاشی #97

Read more

Advertisement

Media Removed

... واقعا حتما تاسف خورد بـه حال اون صداوسیمایی کهیـه #به_ظاهر_خانم_منتقد درون برنامـه دولتی #هفت بیـاد و بگه دوره از #غیرت گفتن گذشته و این حرفا #تروریستیـه.و یـه بازیگر درون این برنامـه بیـاد و بگه #لاتاری کـه از #غیرت_ایرانی و نام خلیج فارس دفاع کرده،ترویج #خشونت کرده. مگه این #صداوسیما جزو ساختار ... ...
واقعا حتما تاسف خورد بـه حال اون صداوسیمایی کهیـه #به_ظاهر_خانم_منتقد درون برنامـه دولتی #هفت بیـاد و بگه دوره از #غیرت گفتن گذشته و این حرفا #تروریستیـه.و یـه بازیگر درون این برنامـه بیـاد و بگه #لاتاری کـه از #غیرت_ایرانی و نام خلیج فارس دفاع کرده،ترویج #خشونت کرده.
مگه این #صداوسیما جزو ساختار #جمـهوری_اسلامـی نیست؟!پس چرا حرف #آمریکا و #اسرائیل از اون پخش مـیشـه؟!
...
هرچقدر یـه عده تلاش کنن که تا عالیجناب #ابراهیم_حاتمـی_کیـا رو ندید بگیرن نمـیتونن،چون حاتمـی کیـا با فاصله بهترین کارگردان سینمای ایرانـه و جای بسی خوشحالی داره کـه انقلابی ها درون هنر بـه حدی از عملکرد حرفه‌ای و پاسخگویی بـه ذائقه مردم رسیدن کـه برای خرید نوشته جدید #رضا_امـیرخانی صف‌های طولانی تشکیل مـیشـه و نمـیشـه فیلم هایی مثل #به_وقت_شام و #تنگه_ابوقریب و #دارکوب رو ندیده گرفت.
درواقع معتقدم امثال #حاتمـی_کیـا و #مـهدویـان و #شعیبی و #سیدمحمود_رضوی،جریـان انقلابی رو درون سینما قوام بخشیدن.
وجا داره تاسفم رو از عملکرد حزبی و سیـاسی و غیرحرفه‌ای #رشیدپور اعلام کنم.من که تا پیش از این بـه برنامـه‌های رشیدپور علاقمند بودم اما از این پس،تحریم مـیکنم برنامـه‌هاش رو
...
#امضا_علی_عبدی
#ابراهیم_سینمای_ایران
#عالیجناب_حاتمـی_کیـا
#به_وقت_شام
#مـهدویـان
#لاتاری
#بهروز_شعیبی
#سید_محمود_رضوی
#تنگه_ابوقریب
#تاسف_به_حال_رشیدپور
#جشنواره_فجر
#برنامـه_هفت

Read more

Media Removed

. . . سلااام بچه ها! ببخشید بابت تاخیر و ممنون از اونـهایی کـه پیگیر بودن . دومـین فیلمـی کـه انتخاب کردم #سالی هست. اولین چیزی کـه من رو جذب این فیلم کرد واقعی بودن داستانش بود. و بعد #تام_هن. این فیلم امتیـاز IMDb ۷.۵ دارد و ۹۰% از کاربران گوگل از دیدنش اظهار رضایت و در سال ۲۰۱۶ توسط کلینت ... .
.
.
سلااام بچه ها!
ببخشید بابت تاخیر و ممنون از اونـهایی کـه پیگیر بودن❤
.
دومـین فیلمـی کـه انتخاب کردم #سالی هست. اولین چیزی کـه من رو جذب این فیلم کرد واقعی بودن داستانش بود.
و بعد #تام_هن😅
.
این فیلم امتیـاز IMDb ۷.۵ دارد و ۹۰% از کاربران گوگل از دیدنش اظهار رضایت و در سال ۲۰۱۶ توسط کلینت ایست وود درباره ماجرایی واقعی درون سال ۲۰۰۹ ساخته شده
لهجه فیلم هم همون طور کـه قبل پیش بینیـه آمریکاییـه
.
از دیدن این فیلم (در تمامـی دفعات 😂) وااااقعا لذت بردم. هر چند وقتی فک کنی مرگ چه قدر بهت نزدیک مـیتونـه باشـه یـه جوری مـیشی ...
و تمام مدت فکر کردم آیـا واقعا کاری هست کـه من اون قدرمـهارت داشته باشم کـه بتونم بـه خودم اعتماد کنم و تو لحظه های خطیر بگم من از پسش برمـیام؟؟؟ و فکر کردم آیـا کاری هست کـه داستان زندگی منو بـه سمت یک داستان #مفید پیش ببره؟ افتخار آمـیز بشـه؟
و خوب نگم براتون کـه بعد از جواب منفی ام بـه همـه این سوالا چه حال خرابی دارم 😅😭
.
امـیدوارم از دیدنش لذت ببرین 🌹
.
.
.

Read more

Media Removed

. . #بسم_رب_الشـهدا_و_الصدیقین . . به منظور سركشی بـه بچه‌ها آمد توی سنگر. مـی‌دانستم چند روز هست چیزی نخورده. آن‌قدر ضعیف شده بود كه وقتی كنار سنگر مـی‌ایستاد،‌ پاهاش مـی‌لرزید. وقتی داشت مـی‌رفت، گفتم «حاجی جون! بیـا یـه چیزی بخور.» بی‌اعتنا نگاهم كرد و گفت «خدا رزق دنیـا رو روی من بسته. من دیگه از دنیـا ... .
.
#بسم_رب_الشـهدا_و_الصدیقین .
.
برای سركشی بـه بچه‌ها آمد توی سنگر. مـی‌دانستم چند روز هست چیزی نخورده. آن‌قدر ضعیف شده بود كه وقتی كنار سنگر مـی‌ایستاد،‌ پاهاش مـی‌لرزید. وقتی داشت مـی‌رفت، گفتم «حاجی جون! بیـا یـه چیزی بخور.» بی‌اعتنا نگاهم كرد و گفت «خدا رزق دنیـا رو روی من بسته. من دیگه از دنیـا سهم غذا ندارم.» و از سنگر رفت بیرون
#شـهید_محمد_ابراهیم_همت #شـهید_ابراهیم_همت #شـهید_همت #سلام_بر_ابراهیم .
.
.
نشسته بودم روی خاک ریز . با دوربین آن طرف را مـی پاییدم . بی سیم مدام صدا مـی کرد. حرصم درون آمده بود. – آدم حسابی . بذار نفس تازه کنم . گلوم خشک شد آخه . گلویم ، دهانم ،هام خشک شده بود . آفتاب مستقیم مـی تابید توی سرم. یک تویوتا پشت خاکریز ترمز کرد. جایی کـه من بودم، جای پرتی بود.خیلیرفت و آمد نمـی شد. گفتم« کیـه یعنی؟» یکی از ماشین پرید پایین . دور بود درست نمـی دیدم. یک چیز هایی را تویوتا گذاشت زمـین . بـه نظرم گالن های آب بود. بقیـه اش هم جیره ی غذایی بود لابد. گفتم «هر کی هستی خدا خیرت بده مردیم تو این گرما.» برایم دست تکان داد و سوار شد. یک دست نداشت. آستینش از شیشـه ی ماشین آمده بود بیرون، توی باد تکان مـی خورد.
.
"آن آستین خالی کـه با باد این سوی و آن سوی مـیشود نشانـه ی #مردانگی است... واینکه تو با عهدی کـه با ابوالفضل(ع) بسته ای... وفاداری...
چیست آن عهد؟
مبادا #امام را تنـها بگذارید...!" #سید_شـهیدان_اهل_قلم
#شـهید #سید_مرتضی_آوینی
.
. #حاج_حسین_خرازی .
جای کابل ها روی پشتم مـی سوخت. داشتم فکر مـی کردم « عیب نداره. بالاخره بر مـی گردی. مـیری اصفهان . مـیری حاج حسین رو مـی بینی. سرت رو مـی گیرهدستش. توی چشم هات نگاه مـی کنـه مـی خنده، همـه ی این غصه ها یـادت مـی ره ...» درون را باز د، هلش دادند تو . خورد زمـین ؛ زود بلند شد. حتی برنگشت عراقی ها را نگاه کند . صاف آمد پیش من نشست . زانوهایش را گرفت توی بغلش. زد زیر گریـه. گفتم« مگه دفعه اولته کـه کتک مـی خوری؟ » نگاهم کرد. گفت « بزن و بگوشونو کـه دیدم.» گفتم «خب ؟»گفت « #حاج_حسین شـهید شده.»
سالروز ولادت #اسطوره_مردانگی #شـهيد_حاج_حسين_خرازي
#دوست_شـهید_من #عطر_شـهيد #جز_لبخند_چیزی_نگفت

Read more

Advertisement

Media Removed

سلام سلام. من اومدم با یـه غذای گیلانی ما خانوما بیشتر وقتا بـه عشق عزیزامون غذا مـیپزیم بیشتر وقتام کلا خودمو فراموش مـیکنیم. 🙄خودتونو دوست داشته باشینبه عشق خودتونم اشپزی کنین این غذا هم فقط بـه عشق خودم درست کردم️🤩چشم همسر جانو دور دیدم #سفیرمزه #ترشـه_تره_گیلانی شرمنده مقدار موادو ... سلام سلام. من اومدم با یـه غذای گیلانی
ما خانوما بیشتر وقتا بـه عشق عزیزامون غذا مـیپزیم بیشتر وقتام کلا خودمو فراموش مـیکنیم. 🙄خودتونو دوست داشته باشین😍به عشق خودتونم اشپزی کنین
این غذا هم فقط بـه عشق خودم درست کردم☺️🤩😏چشم همسر جانو دور دیدم😉
#سفیرمزه
#ترشـه_تره_گیلانی
شرمنده مقدار موادو نمـیدونم خواستین مـیگردم پیدا مـیکنم مـینویسم براتون
مواد لازم
سبزی(تره،جعفری،گشنیز،اسفناج و کمـی نعنا و چوچاق) ۵۰۰ گرم
چوچاق و تره مـهمـه
تخم مرغ بـه مـیزارن لازم
آبغوره یـا آب نارنج یـا اب انار بـه مقزان لازم
برنج مقداری تقریبا یک چهارم پیمانـه
سیر چند حبه
نمک و فلفل و زرچوبه بـه مـیزان لازم
اول سبزی رو خوب شسته و خورد مـیکنیم داخل قابلمـه ریخته و برنج هممـیریزیم و آب مـیریزیم مـیزاریم سبزی خوب بپزه.
وقتی سبزیمون خوب پخت با گوشت کوب سبزی رو مـیکوبیم
خوب که تا اینجا دیگه مـیتونین بسته کنین بزارین تو فریزر هر دفعه خواستین درست کنین بیـارین بیرون و مراحل بعدی رو انجام بدین. .داخل تابه روغن مـیریزیم. سیر رنده شده یـا له شده اضافه مـیکنیم با زرد چوبه ولی تفت دادین مواد ترشـه تره رو اضافه کنین بعد خوب تفت بدین. خوب کـه تفت خوردن باهم حالا مـیتونین اب نارنج بزنین کـه من فقط اب انار دوست دارم. اب انار ترشـه تره رو سیـاه رنگ مـیکنـه ولی خیلی خوشمزه مـیشـه اب نارنج بریزین سبز مـیمونـه. بزارین رو حرارت ملایم بمونـه هر وقت همش بزنین سر اخرم تخم مرغ بزنین. حالا هم مـیتونین بریزین داخلش هم بزنین مثل من یـا یـه تخم مرغ کامل بزنین روش درشو بزارین خودشو بگیره
این غذا اصیل خوشمزه شمال حتما حتما با ماهی شور خورده بشـه😅😁😍ماهی شورش الزامـیه😉با باقالی سر محلی ام کـه چه شود
#گیلان #خوشمزه #ترشـه_تره #گیلانی

Read more

Media Removed

You only live once! So live your life the way you want and never stop perusing your dreams. ‌ ‌‌ مگه ما چند بار قراره زندگی کنیم؟ ‌‌ یـادمـه اون موقع ها کـه دانشگاه دندونپزشکی بودم یـه دوستی داشتم کـه با دوربین حرفه ای عکاسی مـی‌کرد و من همـیشـه حسرتش رو مـیخوردم. سالها دلم غش و ضعف مـیرفت کـه روزی بتونم عکاسی ... You only live once! So live your life the way you want and never stop perusing your dreams. ‌
‌‌
مگه ما چند بار قراره زندگی کنیم؟
‌‌
یـادمـه اون موقع ها کـه دانشگاه دندونپزشکی بودم یـه دوستی داشتم کـه با دوربین حرفه ای عکاسی مـی‌کرد و من همـیشـه حسرتش رو مـیخوردم. سالها دلم غش و ضعف مـیرفت کـه روزی بتونم عکاسی کنم ولی فکر مـیکردم راهی رو کههستم کـه نمـیتونم کنار بزارم.
وقتی درسم تموم شد بـه فکر این بودم کـه دنیـا رو ببینم ولی بازم با حرفه ای کـه بلد بودم نمـیدونستم چطور مـیتونم. حتی فکرم سمت دندانپزشکان بدون مرز رفت اما شدنی نبود.
خلاصه کـه زمان گذشت و گذشت که تا اینکه یـه روز یکی نشست جلوم و گفت مگه چند بار قراره زنده باشی کـه اونجوری کـه مـیخوای زندگی نکنی؟!
انگار بعد از سالها تلنگری بهم زده شد. بعد اون بود کـه همـه چی رو گذاشتم کنار و نشستم رو بـه روی دلم و گذاشتم هرچی دلش مـیخواد بگه و به حرفاش گوش کردم. خیلی جاها تو زندگی حرف دلمون رو بـه حساب عقل کنار مـیزاریم بـه هوای اینکه عقلمون بهتر مـیدونـه چی واسمون خوبه و چی بد. فکر مـی‌کنیم حرف دلمون واسمون دردسر ساز مـیشـه غافل از اینکه اگه بـه حرف دلمون گوش کنیم روح سرزنده و شادتری خواهیم داشت.
مـیگن زندگی رو آسون بگیر که تا برات آسون بگیره. امروز یکم بیشتر پای حرف دلت بشین. 🌸

Read more

‌ یکی از پروژه‌های مشترک ما با ژاکوب درون کار داوطلبانـه این بود کـه پوست این کنده‌ها رو بِکنیم و یـه گوشـه بچینیم. ماکسیم مـی‌خواد با این الوار، کنار زمـین والیبال یـه خونـه بسازه و در قالب یک اقامتگاه ازشب درآمد کنـه. ‌ برگردیم بـه قصه‌ی ژاکوب. ‌ بعد از تموم دبیرستان نرفت سراغ دانشگاه و‌ بـه جاش رفت ...
یکی از پروژه‌های مشترک ما با ژاکوب درون کار داوطلبانـه این بود کـه پوست این کنده‌ها رو بِکنیم و یـه گوشـه بچینیم. ماکسیم مـی‌خواد با این الوار، کنار زمـین والیبال یـه خونـه بسازه و در قالب یک اقامتگاه ازشب درآمد کنـه.

برگردیم بـه قصه‌ی ژاکوب.

بعد از تموم دبیرستان نرفت سراغ دانشگاه و‌ بـه جاش رفت سفر. ولی برنامـه‌ش اینـه بعد از این سفرِ طولانی بره دانشگاه. چه رشته‌ای؟ مطالعات اجتماعی (Social Studies). پرسیدم «یعنی چی مـی‌خونید اونجا؟» گفت: «کار با آدم‌ها، بچه‌ها، سالمندان، پناهنده‌ها... و هر پروژه‌ی اجتماعی کـه ممکنـه بـه ذهنت برسه!» بهش گفتم «مطالعات اجتماعی توی کشور ما خیلی با مال شما فرق داره پس.»

پرسیدم: «هیچ وقت دوست داری توی همچین خونـه‌ای زندگی کنی؟» گفت: «کم‌وبیش. ولی کمـی متفاوت از اینجا. دوست دارم توی خونـه‌ام یک جامعه‌ی کوچیک باشیم وکارهای اجتماعی باحال یم. رویدادهای کوچیک و‌ بزرگ داشته باشیم. آدم‌ها بیـان و‌ برن. یـاد بدیم و‌ یـاد بگیریم. یـه همچین چیزی.» خونـه‌ی ایده‌آلش با چیزی کـه من مـی‌خوام خیلی شبیـهه.

بهش گفتم «هر وقت اومدی پسِ ذهنت داشته باش کـه شمال ایران وسط جنگل یـه خونـه داری. اسمش هست #ایسه.»


‌‌ ‌

🎵 Viktor Tsoi - Zvezda


‌ ‌‌ #جام_جهانی_سیزدهم ‌

‌ #جام_جهانی #روسیـه۲۰۱۸ #سفر #سفرنامـه #سفرنویس #بلاگر #سفرزندگی #روسیـه
#کارداوطلبانـه #کاردرسفر

Read more

Media Removed

شیکاگو از نظر من بین شـهرهایی کـه دیدم،قشنگ ترین شـهر امریکاست. معماریش ترکیب معماری بوستون و نیویورکه. وسط شـهر دریـاچه بزرگ داره. بـه اندازه خوبی ساختمون های بلند داره کـه بهت حس شـهر واقعی بده، نـه بـه اندازه نیویورک کـه شـهر خفه بشـه و جز ساختمون چیزی نبینی. از فرهنگ آدم هاش خیلی نمـیدونم. مثل همـه جا خوب ... شیکاگو از نظر من بین شـهرهایی کـه دیدم،قشنگ ترین شـهر امریکاست.
معماریش ترکیب معماری بوستون و نیویورکه. وسط شـهر دریـاچه بزرگ داره. بـه اندازه خوبی ساختمون های بلند داره کـه بهت حس شـهر واقعی بده، نـه بـه اندازه نیویورک کـه شـهر خفه بشـه و جز ساختمون چیزی نبینی.
از فرهنگ آدم هاش خیلی نمـیدونم. مثل همـه جا خوب و بد داره. ولی جنوب شیکاگو از خطرناک ترین محله های امریکاست، کـه مثل نقل و نبات آدم کشیـاتفاق مـیفته.
شیکاگو رو اگه بخوام با سیـاتل مقایسه کنم، سیـاهپوست و مکزیکی زیـاد داره، سیـاتل هندی و آسیـایی. کـه در کل من، خیلی گوناگونی درون شـهر دوست دارم. جایی هم کـه ایرونی زیـاد داره همـه مـیدونیم دیگه، تو امریکا لس آنجلسه.
حالا دلیلی کـه من از شیکاگو فرار کردم هواشـه!!
شیکاگو دو فصل تابستون و زمستون داره و با بهار و پاییز قهره.
یعنی اینجوری کـه امروز برف مـیاد، دو روز بهاره، سه سوت تابستون مـیشـه و از تابستون هم دوباره مـیپری تو زمستون.
زمستون های پر باد و برف که تا زانو. هفت هشت ماهی هم طول مـیکشـه. تابستون هاش هم گرم و مرطوب.
هوای سیـاتل هم تعریفی نیست. بارونی و ابریـه.، ولی رطوبت نداره.
سیـاتل پشـه و مگس هم نداره، این درون حالیـه مـه بدنمون این چند روز تیکه پاره شد از دست پشـه های شیکاگو.
سیـاتل هم دو فصل پاییز و بهار داره فقط. هیچوقت با خیـال راحت تابستون نداری. همـیشـه یـه کت حتما داشته باشی. زمستونش هم معمولا برف نداره و هوا بـه ندرت زیر صفر درجه مـیره. ولی خب به منظور من کـه با بارون سیـاتل مشکل ندارم، سیـاتل شـهر ایده آلیـه.
ولی درون کل سیـاتل درون مقابل شیکاگو و مخصوصا نیویورک مثل دهات مـیمونـه.
من کـه عاشق دهاتمونم و فکر کنم سیـاتلی شدم رفت. 😅

Read more
گاهی ممکنـه بخوایم از صفحه موبایلمون فیلم بگیریم که تا شاید استفاده رسانـه‌ای مثل اینستاگرام یـا تلگرام ازش یم. یـا بهی چیزی یـاد بدیم. (مثل کاری کـه من تو این ویدیو کردم.) چطور این کار مـهیج رو انجام بدیم: از آدرس زیر برید Setting —> Control Center —> Custom Control و Screen Recording رو پیدا ... گاهی ممکنـه بخوایم از صفحه موبایلمون فیلم بگیریم که تا شاید استفاده رسانـه‌ای مثل اینستاگرام یـا تلگرام ازش یم. یـا بهی چیزی یـاد بدیم. (مثل کاری کـه من تو این ویدیو کردم.) چطور این کار مـهیج رو انجام بدیم:

از آدرس زیر برید
Setting —> Control Center —> Custom Control

و Screen Recording
رو پیدا کنید و اون دکمـه سبز کنارش کـه روش بعلاوه داره رو بزنین.
کار شما تموم شده برگردین بـه صفحه اصلی.

حالا این دکمـه کجا رفته؟ توی کنترل سنتر.

کنترل سنتر چیـه و کجاست: کنترل سنتر مرکز کنترل دستگاهتونـه و همـه اون چیزایی کـه ممکنـه با یـه کلیک سریع بخواین بهش برسینـهست، و دقیقا همون صفحه ایـه کـه وقتی انگشتتون رو از پایین بـه بالا روی صفحه مـی‌کشین بهتون نشون داده مـی‌شـه.

دکمـه رو کـه مـی‌زنین یـه شمارش معاز ۳ شروع مـی‌شـه و بعد رکورد آغاز مـی‌شـه. درون این حین یـه نوار قرمز بالای صفحه مـیاد کـه وقتی خواستیم رکوردتون رو تموم کنید روش بزنید و دکمـه استاپ رو تاچ کنید.

#اپل #اپل‌طرفند #اپل_طرفند #طرفند #اپل_ترفند #ترفند #ایفون #ضبط_اسکرین #apple #screenrecording #iphone #mac #appletarfand #apple_tarfand #tipsandtricks

Read more

. هرجا کـه مـیرم مقصدی با من بـه دنیـا اومدی این عشقِ وقتی بهت فکر مـیکنم حس مـیکنم عطر تورو مـیگیرم حتی من از تصورِ این کـه به من فکر مـیکنی مـیمـیرم . . پ.ن: من عاشقِ این آهنگِ فوق‌العاده‌ی مسیح و آرش شدم اصن انگار از زبونِ من گفته شده دیروز همـین یـه تیکه‌ی آخرُ تو تیتراژ ماه عسل شنیدم با اینکه نزدیک اذان ... .
هرجا کـه مـیرم مقصدی با من بـه دنیـا اومدی این عشقِ ❤
وقتی بهت فکر مـیکنم حس مـیکنم عطر تورو مـیگیرم
حتی من از تصورِ این کـه به من فکر مـیکنی مـیمـیرم ❤.
.
پ.ن: من عاشقِ این آهنگِ فوق‌العاده‌ی مسیح و آرش شدم اصن انگار از زبونِ من گفته شده ❤ دیروز همـین یـه تیکه‌ی آخرُ تو تیتراژ ماه عسل شنیدم با اینکه نزدیک اذان بود و باید آماده مـیشدم به منظور نماز و بعدش افطار ولی مـیخکوب نشسته بودم این یـه تیکه رو با خودم تکرار مـیکردم 👌❤ البته کـه مخاطبش خداست ❤🌹 امروزم بعد از بارونِ فوق‌العاده و نم‌نمِ بعدش دلم نیمد با این آهنگ فیلم نگیرم ❤
پ‌.ن پریم: یـه موضوعِ دیگه‌ای کـه از دیروز تاحالا تو فضای مجازی و کامنت‌ها و پست‌ها و استوری‌ها زیـاد دیدم اونم بـه خاطر اینکه اولین قسمت #ماه_عسل کـه امسال دیدم دیروز بود و مـیخواستم واکنش افراد رو بـه این برنامـه‌ای کـه دیروز با دقیقه دقیقه‌اش همراه با اون اشک ریختم ببینم و متاسفانـه فضای مجازی پر شده بود از حرفایی مثل اینکه خاک تو سر صدا و سیما کـه همچین برنامـه‌های غمگینی مـیذاره و برنامـه‌ی مزخرفیـه و... 😑😑 واقعآ تعجب مـیکنم مردم مارا چه شده هست که حتی حاضر نیستن یک ساعت رنج و درد مردم رو تو قابِ تلوزیون تحمل کنن!! منم مثل خیلی از شما اون دردی کـه دیروز فاطمـه‌ی داستان از اعتیـادِ پدرش و زجرهایی کـه کشیده بود رو نکشیدم و درک نکردم ولی خودمو گذاشتم جاش و باهاش اشک ریختم و آخر برنامـه با خنده‌ای کـه رو لبش نشسته بود بـه خاطر آشتی پدر و مادرش خندیدم و به نظرم ناراحتیِ همـه‌ی ما از دیدنِ اون برنامـه بـه خندیدنِ لحظه‌ی آخر فاطمـه مـی‌ارزید 👌🙂 ضمن اینکه این برنامـه مردم رو نسبت بـه عواقبِ معضلی بـه نام اعتیـاد آشنا مـیکنـه کـه اگر یـه جوون یـه زمانی خواست حتی بـه صورت تفننی با دوستاش مواد مخدر رو تجربه کنـه شاید همچین برنامـه‌ای و سرنوشتی کهتعریف شد بازدارنده باشـه براش 👌👌
البته کـه این فقط نظرِ منـه نظر شما چیـه؟؟🤔🤔.
.

Read more

Media Removed

. ‎قسمت چهاردهم خاطرات ‎پیـاده و یواش یواش رفتم سمت خونـه جدید م ‎تو راه همش ذهنم درگیر بود کـه آخرش چی مـیشـه ‎رسیدم خونـه و دیدم همـه وسایل وسط خونس ‎آروم آروم جمع و جورش کردیم ‎از یـه خونـه حیـاط دار، رفته بودیم تو یـه مجتمع ۹۶ واحدی ‎که فقط ۱۲، ۱۳ که تا خانواده اومده بودن‎گاز کشی نشده بود هنوز ... .
‎قسمت چهاردهم خاطرات
‎پیـاده و یواش یواش رفتم سمت خونـه جدید م
‎تو راه همش ذهنم درگیر بود کـه آخرش چی مـیشـه
‎رسیدم خونـه و دیدم همـه وسایل وسط خونس
‎آروم آروم جمع و جورش کردیم
‎از یـه خونـه حیـاط دار، رفته بودیم تو یـه مجتمع ۹۶ واحدی
‎که فقط ۱۲، ۱۳ که تا خانواده اومده بودن توش
‎گاز کشی نشده بود هنوز و قول داده بودن که تا چند روز بعد گاز بدن بـه اونجا
‎برقش هم مستقیم از تیر چراغ برق مـیومد تو خونـه ها
‎کنتر برق نداشتیم
‎عصر رفتم ببینم فضای محوطه مجتمع چطوریـاس
‎که دیدم قو پر نمـیزنـه تو فضا بـه این بزرگی
‎یـه سری باغچه خشک و خالی پائین هر بلوک بود
‎خلاصه همـه چیز خیلی نو و دست نخورده بود
‎روزا مـیومد و مـیرفت، هر روزم حس بد من نسبت بـه مدرسه بیشتر مـیشد
‎با یکی دوتا از بچه ها دوس شده بودم، با دو سه که تا هم چپ افتاده بودم
‎بیشتر سعی مـیکردم رابطمو با معلم ها خوب کنم
‎یـه معلم داشتیم واسه درس علوم
‎آقای بحرانی
‎خیلی شخصیت جالب و مـهربونی داشت، اما وقتی هم اعصابش خورد مـیشد دیگه حسابی مـیترکوند، کـه کلا تو اون دو سه سال یکی دو بار اعصاب خوردیشو دیدیم
‎یـه معلم ریـاضی داشتیم بـه اسم آقای انارکی
‎واقعا جدی و محترم، با ۲۸،۲۹ سال سابقه
‎صدای بلند این مرد رو تو اون دو سال نشنیدم من
‎تو درس خیلی جدی بود. دقیقا همون چیزی رو کـه مـیگفت، مـیخواست ازمون
‎معلم هنرمون آقای بهرامـیان بودن کـه واقعا شخضیت دوست داشتنی ای بود و هست یـادش بخیر
‎معلم زبانمون آقای مولایی بود
‎یـه مرد شوخ و باحال و پایـه
‎اما وای بـه اون روزی کـه تکلیفاشو انجام نمـیدادیم و درسم بلد نبودیم
‎مـیترکوندمون
‎معلم فارسیمونم آقای فاتحی
‎مدیرمون آقای مـیرزایی
‎و ناظمامونم آقای نوری کـه همـیشـه خندان و خیلی با دیسیپلین بود و وقتی هم عصبانی مـیشد هیشکی نمـیشد بگیرتش
‎آقای همتی کـه دقیقا مثه آقای نوری بودن، اما کمتر عصبانی مـیشد
‎ #خاطرات_كودكي_سهراب_ادهمي

Read more

Media Removed

طراحی کـه تمرین مـیکنم اکثرا دلم مـیخواد یـه تصویری کـه تو ذهنم دوست دارم از خودم داشته باشم رو بکشم. اگه یـه شکل دیگه بودم تو یـه دوره ی دیگه زندگی مـیکردم دوست داشتم چه شکلی باشم؟ و یـا اینکه چه تیپی داشته باشم؟ این یکی از طراحیـای مورد علاقه ی منـه کـه دارم فکر مـیکنم اگه توی یـه دنیـای خیـالی بودم کـه تیپ افراد مایـه ... طراحی کـه تمرین مـیکنم اکثرا دلم مـیخواد یـه تصویری کـه تو ذهنم دوست دارم از خودم داشته باشم رو بکشم. اگه یـه شکل دیگه بودم تو یـه دوره ی دیگه زندگی مـیکردم دوست داشتم چه شکلی باشم؟ و یـا اینکه چه تیپی داشته باشم؟
این یکی از طراحیـای مورد علاقه ی منـه کـه دارم فکر مـیکنم اگه توی یـه دنیـای خیـالی بودم کـه تیپ افراد مایـه ی دهه ی پنجاه و شصت آمریکا رو داره، اما بقیـه ی جنبه های دنیـای امروزیحکم فرماس، من زن قدرتمند و با اعتماد بـه نفسی باشم کـه هیچی جلو دارش نیست و توی کارش بسیـار موفقه.
The Confident Woman.
When I think about illustrating, I always try to depict my ideal self. What would I look like if I lived in a different era? how would I style my outfits?
There’s an imaginary era that I always daydream about living in.
The aesthetics and style of the 50’s and 60’s are present without the dominant patriarchy in society .In that world, I am a strong independent woman, nothing can stop me, and I know how to have fun. .
.
.
.
.
.
.
#illustrate #illustration #drawing #painting #draw #drawings #drawingoftheday #drawsomething #artjournal #creativeprocess #sketchbook #sketch #doodle #digitalillustration #artistsoninstagram #instaart #instaartist #illustratorsoninstagram #wip #illustrationoftheday #creatives #doodles  #art #graphicdesign

Read more

Media Removed

. شب بخیر 🌜 . روز پدر فتفا اومد از طرف پدر کـه بریم لنگرود یـهو چرا چون مقاله ای توی مجله ای درباره ی #شمس_لنگرودی و پدرش خونده بود دقایقی پیش . ماهم مدت های مدیدی بود کـه لنگرود نرفته سرتاپا لبیک گفتیم و راهی شدیم. گزارش مختصری دادم توی استوری ها از لنگرود گردی کـه داشتیم . ________________________ . ... .
شب بخیر 🌜
.
روز پدر فتفا اومد از طرف پدر کـه بریم لنگرود یـهو چرا چون مقاله ای توی مجله ای درباره ی
#شمس_لنگرودی و پدرش خونده بود دقایقی پیش .
ماهم مدت های مدیدی بود کـه لنگرود نرفته سرتاپا لبیک گفتیم و راهی شدیم.
گزارش مختصری دادم توی استوری ها از لنگرود گردی کـه داشتیم .
________________________
. عکسی کـه مـیبینید سوغاتِ لنگروده بهش مـیگن
مِن پُر (یعنی مـیان پر)رو با پودر نارگیل و یـه سری چیز دیگه پر مـیکنن .
سوغات دیگر لنگرود گفتن نخودی و یک کلوچه ی محلیـه کـه صبح ها پخت مـیشـه گویـا .
( لنگرودیـا تقلب برسونید اگر اشتباه مـیگم )
البته من نقل مـیکنم از محلی هایی کـه امروز پرسیدم .

#لنگرود بـه چی معروفه ؟
چیـه لنگرود معروفه؟
.
پینوشت : این آرم لنگر نشان بـه لنگرود ربطی داره ؟😅
پینوشت دوم : تصوری کـه امروز کـه چشم بسته از قایق های توی رودخونـه زیر پل خشتی داشتم
داستان کوتاهی شد توی استوری ها حیف و صد حیف کـه فقط #تصویرسازی و #تخیل بود.
.
#گیلان #شیرینی [ #بزن ] [ #بفرما ] [ #خوشمزه ] [ #خوراكي ] [ #رشت ] [ #گيلان ] [ #شمال ] [ #غذاباز ][ #چاي ]
[ #food ] [ #yummy ] [ #rasht ] [ #gilan ] [ #guilan ] [ #restaurant] [ #coffee ] [ #tea ]

Read more

Media Removed

همـیشـه یـه جورِ عجیبی شاملو مـی‌خوند. با یـه حس خاصی عاشقانـه‌های فروغ رو مـی‌خوند. یـه روز بهش گفتم: _ مگه مـیشـه این‌همـه احساسی کـه توی دکلمـه‌های توست، بدون مخاطب باشـه! عین همـه‌ی اونایی کـه یـه روزی سخت دل‌دادن، چشماشو تنگ کرد و زل زد بـه یـه راه دور کـه انگار مـی‌رسید بـه یـه جایی از گذشته‌شو گفت: _ گاهی عشق اونقدر ... همـیشـه یـه جورِ عجیبی شاملو مـی‌خوند. با یـه حس خاصی عاشقانـه‌های فروغ رو مـی‌خوند. یـه روز بهش گفتم:
_ مگه مـیشـه این‌همـه احساسی کـه توی دکلمـه‌های توست، بدون مخاطب باشـه!
عین همـه‌ی اونایی کـه یـه روزی سخت دل‌دادن، چشماشو تنگ کرد و زل زد بـه یـه راه دور کـه انگار مـی‌رسید بـه یـه جایی از گذشته‌شو گفت:
_ گاهی عشق اونقدر بزرگ مـیشـه کـه سوژه‌ی عاشقیت،گمـه. فقط مـی‌دونی کـه عاشقی.
و این حس بزرگیـه.
برات آرزو مـی‌کنم اگه یـه روزی قرار بـه دل‌دادنت شد، اینجوری عاشق بشی.

#شیما_سبحانی
📚بخشی از رمان: من

Read more

Media Removed

16/100 #100daysofproductivity بخش اول: این روزا ذهن یـه عده رو یـه سوال مشغول کرده بود کـه چون بیشتر از یکی دو نفر پرسیدن گفتم کـه دربارش یـه پست بذارم و سوال اینـه "چگونـه کتابخوان شویم؟" من کتابخون حرفه ای نیستم. ماهی یکی دوتا کتابم شاید بیشتر نخونم ولی خب همـیشـه یـه کتاب واسه خوندن دستمـه بعد به نظرم ... 16/100
#100daysofproductivity
بخش اول:
این روزا ذهن یـه عده رو یـه سوال مشغول کرده بود کـه چون بیشتر از یکی دو نفر پرسیدن گفتم کـه دربارش یـه پست بذارم و سوال اینـه
"چگونـه کتابخوان شویم؟"
من کتابخون حرفه ای نیستم. ماهی یکی دوتا کتابم شاید بیشتر نخونم ولی خب همـیشـه یـه کتاب واسه خوندن دستمـه بعد به نظرم مـیتونم که تا حدودی جواب این سوالو بـه شکل خودم بدم!
من کتاب خوندنو از وقتی خوندن و نوشتن بلد نبودم شروع کردم روزا بزرگم برام قصه مـی گفت و دایی کوچیکم(که خدا بیـامرزتش)قشنگ ترین خاطره ای کـه واسه من یـادگار گذاشت این بود کـه همـیشـه کلی واسم کتاب مـی خریدویـه کشوی اختصاصی خونـه بزرگم واسم گذاشته بود کـه کتاباموبذارم هر موقع اونجا مـیرم!
تو خونـه هم همـیشـه دست و بابام کتاب دیدم .
نقطه اوج کتاب خوندنم وقتی بود کـه معلم کلاس چهارمم یـه روز مو خواست و بهش گفت تون حتما بیشتر از کتاب درسی بدونـه بعد ۳۰ جلد کتاب معرفی کرد کـه واسم بخرن 😍(به من بگو چرا؟و یـه سری کتاب بود پر آزمایش از رشته های مختلف کـه تو خونـه مـی شد انجام داد کـه اسمشونو الان یـادم نیست)و تو مدرسه درون حالی کـه همـه واسه شاگرد اول شدن پتو و سکه نازک پارسیـان(😁) جایزه مـی گرفتن من بابت کتابخون ترین دانش اموز مدرسه یـا نفر اول مسابقات کتابخوانی یـا نشریـه هایی کـه مطالعه لازم داشت با بیست که تا کتاب جایزه بر مـیگشتم خونـه(البته درسمم خوب بودا فکر نکنید تنبل بودم فقط اول که تا سوم کلاس نمـیشدم🙄)
تو دبیرستان کتابدارمون یـه سری کتاب توی کمدای قفل دار داشت کـه مال معلما بود،نـه دانش آموزا و خب جالب این کـه به من اجازه مـیداد اونا رو قرض بگیرم چون کل کتابای تو قفسه های کتابخونـه رو خونده بودم😁
ته تهش اینکه من واسه کتاب خون شدن کار خاصی انجام ندادم!
یـادمـه مدتها دلم مـیخواست نویسنده بشم و هنوز گاهی آرزوشو مـیکنم!
همـه مدل کتابی رو هم امتحان کردم رمان عاشقانـه!ادبیـات!شعر!کتاب دینی!تاریخی!فلسفی!عرفانی!از این کتابای زرد موفقیت و روانشناسی و کلی چیزای دیگه حتی بـه طالع بینی و فنگ‌شویی و آشپزیم رحم نکردم.😁 که تا این کـه بالاخره سبک مورد علاقمو پیدا کردم ولی خب خیلیـا اینقد وقت و حوصله ندارن....
اما آخر سر یـه وقفه چند ساله این بین بـه وجود اومد کـه کلا هیچ کتابی نخوندم و فکر کنم تجربه شروع دوباره این کار باشـه کـه به درد شما هم بخوره.
راستش قرار بود این پست توصیـه باشـه😑 ولی بدجور یـاد خاطرات قدیم افتادم ونفهمـیدم چطور این همـه نوشتم بعدم دلم نیومد متنو پاک کنم😋
الانم دیگه جا نیست بقیشو بنویسم.😨 شما هم بیـاین از خاطرات کتابیتون بگین که تا پست اصلی رو اماده کنم

Read more

Media Removed

#bighanoon #mahdisasafarikhah من آدم وفاداری بودم؛ از این‌ها کـه تا آخرش توی گروه‌های تلگرامـی مـیموندن که تا ببینن آخروعاقبتش چی مـیشـه. هیچ‌وقت نفهمـیدم کانال حتما بدانیم که... چرا حتما یك‌دفعه بزنـه تو کار واردات شامپو خشک و موز که تا اینکه از نزدیک با لیست وارد‌کننده‌های پوشاک آشنا شدم، همون‌هایی ... #bighanoon #mahdisasafarikhah
من آدم وفاداری بودم؛ از این‌ها کـه تا آخرش توی گروه‌های تلگرامـی مـیموندن که تا ببینن آخروعاقبتش چی مـیشـه. هیچ‌وقت نفهمـیدم کانال حتما بدانیم که... چرا حتما یك‌دفعه بزنـه تو کار واردات شامپو خشک و موز که تا اینکه از نزدیک با لیست وارد‌کننده‌های پوشاک آشنا شدم، همون‌هایی كه ارز دولتی مـیگرفتن به منظور واردات دارو و موز وارد مـی. آخه موز؟ یعنی لعنتی تو حتي بـه پرستیژت هم فکر نکردی؟ مگه دهه شصته؟! از اتاق فرمان اشاره مـیکنن ظاهرش رو نبین کـه دهه نوده، باطنش همون دهه 60 خودمونـه. چند وقت پیش وقتی همـه یـه گروه رو ترک و من مصرانـهمونده ‌بودم ادمـین گروه اومد تو خصوصی و بهم گفت: م، مـی‌خوایم اینجا رو بکوبیم یـه دو واحد کلینیک پوست بزنیم، فقط کف رو مـیخوایم پارکت کنیم شما برو بیرون آماده شد خودم مـیگم بچه‌ها ادتون کنن. بعدش دیگه اون آدم سابق نشدم و شدم اونی کـه تا یکی پست مـیذاره از گروه لفت مـیده البته بیشتر به منظور افه‌اش. همونی کـه انگار واسه مدیتیشن ادش تو گروه. این‌ها رو گفتم کـه بگم یکی از دغدغه‌های من و همسرم هم اینـه کـه چجوری یـه ‌شبه پولدار بشیم اما هیچ‌وقت با هم بـه توافق نرسیدیم، یعنی بـه ذهنمون هم نمـی‌رسید کـه کل زندگیمون رو بفروشیم و موز وارد کنیم یـا چای خشک. من همـیشـه مـی‌گفتم به‌جای دو شیفت سه شیفت کار کنیم و اون مـی‌گفت آخر هفته‌ها رو هم نوبتی بریم سرکار. این روزها شدیم مثل اون معتادی کـه به وسایل خونـه‌اش بـه چشم پتانسیل تبدیل شدن بـه مواد نگاه مـیکنـه. یکی از سرگرمـی‌هامون اینـه کـه هرروز قیمت یکیش رو چک مـی‌کنیم بعد تو کشوی گارانتی‌ها دنبال فاکتور فروشش مـی‌گردیم و وقتی مـی‌بینم چند بوده چند شده یـه لبخند کشیده از سر وای چه خوشبختم من مـی‌زنیم اما دو سه ثانیـه طول نمـیکشـه کـه یـادمون مـیاد اگه یـه روزی خراب بشـه و مجبور بشیم دوباره بخریمش چی‌کار حتما یم؟ کاش من اونی بودم کـه تو اینستاگرام مـی‌گفتم جی جی جیینگ آنباکسینگ دارم چه آنباکسینگی. بعد از یخچال و فریزر که تا ماست لاکتیکی و پنیرم رو برام مـیفرستادن و مـهم‌ترین دغدغه‌ام این بود کـه چجوری این‌ها رو با یـه سناریوی حساب شده بریزم تو پست‌ها کهی شک نکنـه تبلیغه. هیچ‌وقت هم نفهمـیدم اگه مخاطب بفهمـه کـه تبلیغه مگه چی مـیشـه. بعد هم زیر پست‌هام گیس و گیس‌کشی باشـه. مـهم‌ترین سوالشون این باشـه کـه درآمدم چقدره و بعد هم هر از گاهی بیـام و یکیشون رو ضایع کنم و بقیـه پشتم درآن کـه چقدر باحالی، ایول خوب ضایعش کردی، بعد هم مادرانـه یـه دستی بکشم رو سر بچه طرفدارهام و تا یـه آنباکسینگ دیگه همـه‌شون رو بـه ‌خدا بسپارم.
.
بقیـه درون کامنت اول👇👇

Read more

🎞ویدئو و‌ متن جالبی کـه چند روز پیش درون ‌صفحه یکی از هنر جویـان قدیمـی‌ ام‌ دیدم و‌ هم بهم خیلی چسبید و‌ هم خیلی فکرم و درگیر کرد ... دوست داشتم‌شما هم ببینین اش ... 🏻🏻 ................................................... زاویـه ی دیدِ هر روز من, يه چراغ قرمزه تو يه چهارراه نسبتا شلوغ, كه درست ... 🔴🎞ویدئو و‌ متن جالبی کـه چند روز پیش درون ‌صفحه یکی از هنر جویـان قدیمـی‌ ام‌ دیدم و‌ هم بهم خیلی چسبید و‌ هم خیلی فکرم و درگیر کرد ... دوست داشتم‌شما هم ببینین اش ... 👌🏻👌🏻
...................................................
زاویـه ی دیدِ هر روز من, يه چراغ قرمزه تو يه چهارراه نسبتا شلوغ, كه درست روبروي ميزِ كار جديدِ من قرار داره و بي شباهت بـه جريان زندگي نيست....اينكه كه گاهيبه هم گره ميخوريم و گاهي باسرعت و بدون توجه , از هم عبور ميكنيم... عبور،عبور و عبور...
چراغ قــــــــــــــــــــرمز هاي طولاني و سبزهاي كوتاه!🚦
شايد هم ميخواد بهم گوش زد كنـه زمان زيادي ندارم براي دست یـافتن بـه مَحال هاي زندگيم ،برای رسیدن بـه آرزوهام ،براي ساختن و برای فهميدن....
يا اينكه ميخواد زل ب بهش و ناملايمتي ها رو فراموش كنم ,مثل بازي رنگها... هر بار سرمو ميچرخونم سمت خيابون, یـه چراغ قرمز مـیبینم پر از حرف... گذر زمان,انتظار ,صبر, تفاوت ها و......
تغيير هميشـه یـه جورایی خوب بوده; و اين بار براي من ...

Read more

Media Removed

#bighanoon #alibaybordi نشد من یـه بار همراه با خانواده فیلم و سریـال تاریخی ببینم و موقع دیدن فیلم هی نگن: «این جا رو نگاه کن! سوتی داده، اون موقع اصلا از این چیزا نبود!». . مثلا همـین سریـال شـهرزاد رو همراه باهاشون مـی‌دیدم. قسمت اول گفتن کـه اون موقع اصلا روزنامـه نبوده کـه فرهاد بخوادکار کنـه. ... #bighanoon #alibaybordi
نشد من یـه بار همراه با خانواده فیلم و سریـال تاریخی ببینم و موقع دیدن فیلم هی نگن: «این جا رو نگاه کن! سوتی داده، اون موقع اصلا از این چیزا نبود!».
.
مثلا همـین سریـال شـهرزاد رو همراه باهاشون مـی‌دیدم. قسمت اول گفتن کـه اون موقع اصلا روزنامـه نبوده کـه فرهاد بخوادکار کنـه. قسمت دوم گفتن اون موقع اصلا زندانی بـه این شکل وجود نداشته کـه فرهاد بیفته توش. قسمت سوم گفتن اون موقع‌های خونـه دو طبقه کـه ایوون داشته باشـه، نداشته اصلا. بعد اگه یـه ماشیننشون مـیداد سریع مـی‌گفتن کـه اون موقع اصلا ماشین نبوده، اولین ماشین ۱۰۰ سال بعد وارد ایران شده یعنی سال ۱۴۲۸. بعد حتی اگه بهشون فیلم زمان‌های قدیم رو نشون بدی کـه بابا اون موقع بوده این چیزا، باز هم مـیگفتن کـه نـه پسر تو چقدر ساده‌ای، اینا همـه‌اش فوتوشاپه.

بعد مـیگفتن کـه اون موقع اصلا رستوران نبوده، مردم جمع مـیشدن دور هم غذا مـیحوردن، لذت ميبردن از کانون گرم خانواده. اصلا مردم اون موقع اسم بچه‌هاشون رو شـهرزاد و فرهاد نمـیذاشتن که. بعد این حسن فتحی چی خونده از تاریخ کـه اسم شخصیت‌هاش‌رو این‌طوری مـیذاره؟ اصلا اون موقع مردم بچه‌دار نمـیشدن که. نسل مردم منقرض شد. ما هم کـه مـی‌بینی اینجاییم، فرازمـینی هستیم. اون موقع اصلا مگه آدم بوده؟ واقعا فکر مـی‌کنی بوده؟ پسر چققققدر ساده‌ای تو. اون موقع اسلحه بوده؟ اون موقع با چوب و چماق دعوا مـی‌.

بعد سریـال کـه یـه کم جلو رفت، گفتن اون موقع اصلا خونـه‌ای وجود نداشته، مردم کف خیـابون زندگی مـی، آهان اصلا خیـابونی نبوده کـه بخوان مردمزندگی کنن. راستی! اصلا مردمـی نبودن اون موقع کـه بخوان زندگی کنن. اصلا زندگی‌ای وجود نداشته اون موقع، فقط تک سلولی‌ها بودن. حتی تک سلولی‌ها هم نبودن. اصلا اون موقع فقط انرژی وجود داشته کـه منجر بـه بیگ بنگ شده.

Read more

Media Removed

اون اصلا شبی من نبود ! نـه شبا موهاتو ناز مـیکرد ! نـه واسه تو دری باز مـیکرد ! اون فقط نقشِ منو استایلِ منو بازی کرد ! اون اصن شبی من نبود ! هم بیخودی سرت داد مـیزد ! هم پشتت مـیگفت تو فامـیل بد ! هم تیک با همـه رفیقات مـیزد !! اون اصلا شبيه من نبود ! فقط مـیزدو الفرار !! مـیچید واسه ت ميزو مـیرفت قرار !! منو یکی ... اون اصلا شبی من نبود !
نـه شبا موهاتو ناز مـیکرد !
نـه واسه تو دری باز مـیکرد !
اون فقط نقشِ منو استایلِ منو بازی کرد !
اون اصن شبی من نبود ! هم بیخودی سرت داد مـیزد ! هم
پشتت مـیگفت تو فامـیل بد !
هم تیک با همـه رفیقات مـیزد !!
اون اصلا شبيه من نبود ! فقط مـیزدو الفرار !!
مـیچید واسه ت ميزو مـیرفت قرار !!
منو یکی نکن اصلا با اون هیچی ندار !! گفتی مـیرم و یـه دوری مـیو بر مـیگردم ! هع !!
مـیگی من بی جنبم کـه تورو ول کردم پشیمونم !! هع !!
گفتی حتما منم دستمـه قلبمو بهت برمـیگردم !! هع !!
مـیگی بچگی کردم ! مـیدونم قدرتو ولی اونم !! هع ! ٢

آااااااا اون اصن شبی من نبود بـه فکرِ همـه چیت! فقط یـه ژستِ درون پیت و !
یـه حس کمِ فیت !!
اون اصن شبی من نبود ! بـه فکرِ همـه جات !!
فقط یـه جنتلمنِ لات نما بود و یـه فیکِ سَرِ پا !! بـه چی رفتی ؟! بـه یـه شلوارِ گشاد !!
موی دِرِد یـا یـه جواهرو شام !!
بگو با چی شده شبای تو شاد ؟!
که تموم شده یـهو تو قهراى تو باهام !!
به چی رفتی پكِ بیسِ یـا خام !!
عادتت چیـه بگو هیضِ یـا کام !!
به چی فک مـیکنی ؟؟ الکل و اتان؟!
بگو الان از اون بَد خُل و چِتام !!
رفتی با یـه اسکلِ ج*ى ولی خوب مـیدونی کـه اسکل منی !!
هنوزم ميكنى غسل و بِكَنى !! ولی تبدیل شدی بـه یـه بوکسر قوی!!
مـیزنی مـیری یـه آبم روش !! یـه جوری کـه مـیمونـه آدم!! اما یـه روز جلو آینـه وایمـیستی داد مـیزنی کـه بالم کوش ؟! گفتی مـیرمو یـه دوری مـیو بر مـیگردم ! هع !!
مـیگی من بی جنبم کـه تورو ول کردم پشیمونم !! هع !!
گفتی حتما منم دستمـه قلبمو بهت برمـیگردم !! هع !!
مـیگی بچگی کردم ! مـیدونم قدرتو ولی اونم !! هع !! من اگه حرفی زدم بهت از سر دلسوزی بود !!
اگه هروقت مـیکردم لهت !! اگه هروقت مـیکردم ولت !! مـیساختمت از نو !! نمـیذاشتم زیـاد خون بمونـه اون چشمای تقریبا خوشگلت !!
هع ! من اگه عربده مـیزدم سرت !!
نگرانت بودم !! نگران گذرانو گرمـیه خونـه م !! نگران صدتا چیز کـه تو فک مـیکردی نفهممو نمـیدونم !! گفتی مـیرمو یـه دوری مـیو بر مـیگردم ! هع !!
مـیگی من بی جنبم کـه تورو ول کردم پشیمونم !! هع !!
گفتی حتما منم دستمـه قلبمو بهت برمـیگردم !! هع !!
مـیگی بچگی کردم ! مـیدونم قدرتو ولی اونم !! هع !!
هع ٧٨
#قفل
#اميرتتلو #امير_تتلو #امير #تتلو #تتل #هنرمند #هنرمند_واقعي #هنرمند_قرن_ما #نابغه #نابغه_ي_موسيقي #آهنگ_جديد #آهنگ #موزيك #جديد #بهترين
#amirtatalooi #amirtataloo #amir_tataloo #amir #tataloo #tatal 💫🌟💎🗝💟🕉☯️🦁🏆👑

Read more
متـــن مــــــوزیڪ #آروان #لاکچری شدم آدمـی ک با خودم غریبم مثل بیمار روانی شدم دقیقا نـه مـیتونم باشم نـه مـیشـه ک برم همـه رفیقامن ک شدن رقیبم ✝ یـه آدمـی شدم ک تنـهام همـیشـه مـیخوام بسازم با بقیـه اما نمـیشـه مثل درختی ک خشکه از ریشـه هنوز امـیدش اینـه هوا ابری شـه ــــــــــــــــ⚛⚛ نمـیفهمم چجوری ... متـــن مــــــوزیڪ #آروان #لاکچری

شدم آدمـی ک با خودم غریبم
مثل بیمار روانی شدم دقیقا
نـه مـیتونم باشم نـه مـیشـه ک برم
همـه رفیقامن ک شدن رقیبم

یـه آدمـی شدم ک تنـهام همـیشـه
مـیخوام بسازم با بقیـه اما نمـیشـه
مثل درختی ک خشکه از ریشـه
هنوز امـیدش اینـه هوا ابری شـه

ــــــــــــــــ⚛⚛
نمـیفهمم چجوری صبحا رو شب
چجوری شبارو صبح مـیکنم
ساعتا خیره مـیشم یـه گوشـه قفل مـیکنم
یـه روز مرد دینم یـه روز کفر مـیکنم

تغییر کردم خودمو با خیلی چیزا درگیر کردم یـه آدمـه جدید شدم
تاخیر کردم شب دیر کردم
موهام سفید شد خودمو بد پیر کرد

زخمـی شدم کـه ردی شدم
مـیگی بد مـیکنم هه بد مـیکنن
تو این شـهر لعنتی ک مـهم نیستی
اگه بمـیری تازه واست تب مـیکنن

یـه عمر دروغ گفتی بهم بهت وفادارم
من احمق چقدر بهت بها دادم
توی قلب بزرگت ک همـهبودن
باید مـیشدم مثل اونا ک تورو شبا دارن
ــــــــــــــــ☸
هرچی مـیکشم از صادق بودنـه
یـا شایدم از ساده بودنـه
من اونی ام کـه همـه رو مـیخندوند
ولی الان ساکت تو جمعه

شدم یـه عصبیـه استرسی
که ندارم اصلا حسی بهی
شدمـی کـه انقدر تنـهام
که نمـیاد حتی یـه اس ام اسی

درگیر مجازی شدم اینستا مـیرم
تورو با اون تو پستات بیست بار دیدم
منم خیلی تغییر کردم
جای بوی عطر دیگه بوی سیگار مـیدم
شدم ی شبگرد همـه رو درک کرد
کلی تو یـادت بود نگفت برگرد
اوج جوونیشو تنـها سرکرد
کردش حرکت نرسید ب برکت
ـــــــــــــــــــ⚛⚛
یـه نور قرمز توی دستمـه
که آرومم مـیکنـه همـین بسمـه
تو این دنیـا هرکی قسمتی داره
خب از دنیـا منم این سه

همـیشـه کـه همـه خوشبخت نمـیشن
یـه عده ام حتما پشت سر بشینن
و همـین خوشبختی امـیدشون باشـه
باید کلی سختی بکشی که تا بشی من

تو با اون سلفی بگیر بزار اینستا
من مـیکشم سیگار هرشب بیست تا
یـه روزی چشام فقط تو رو مـیدید
توی قلب من دیگه واست نیست جا

منو فروختی چون نیستم مثل اون لاکچری
با اون خونـه دوبلبا من حتما پارک بری
خیلی فرق داریم من و اون باهم
اون مـیگه تشکر من مـیگم چاکریم

ـــــــ✡
شدمـی کـه تو جمع گوشـه گیره
هرشب تنـها تو کوچه مـیره
شدمـی کـه فرقی نداره باشـه
لباس تنش باشـه روشن یـا تیره
شدم یـه روانی بی مخ یـه فراری
بی ذوق کـه شبا مـیشـه بیخود از خودش شبا مـیشـه بی خود از خودش
#arvanmusic

Read more

Media Removed

علی مـیگفت گلشید اون پستت درون مورد #عدالت غم انگیز بود! مـیگفت تو همـیشـه از امـید مـیگی، اون پستت امـیدینداشت. من عاشق امـید داشتنم، عاشق امـید دادنم ولی دوست ندارم از واقعیت جدا باشم! سال ها رو خودم کار کردم با واقعیت کنار بیـام و بپذیرمش! بپذیرم کـه اون هوشی و استعدادی کـه تو رویـاهامـه داشته باشم ندارم! ... علی مـیگفت گلشید اون پستت درون مورد #عدالت غم انگیز بود!
مـیگفت تو همـیشـه از امـید مـیگی، اون پستت امـیدینداشت.
من عاشق امـید داشتنم، عاشق امـید دادنم
ولی دوست ندارم از واقعیت جدا باشم!
سال ها رو خودم کار کردم با واقعیت کنار بیـام و بپذیرمش!
بپذیرم کـه اون هوشی و استعدادی کـه تو رویـاهامـه داشته باشم ندارم! بپذیرم خیلی چیزها رو.
الان نمـیتونم زیر پا بذارمش.
ممنون از کامنت های تک تک شما
💙💙 این بحث عدالت پیچیدست!
ولی من با نیمچه عقلم فکر مـیکنم کـه اساس دنیـا رو عدالت چیده نشده!
ولی مـهم اینـه واقعیت ها رو کنار هم بچینیم، چیزهایی کـه نمـیتونیم با تلاش تغییر بدیم، مثل ت، ملیت، خانواده و ... رو بذاریم کنار و قبولشون کنیم. ولی آستینمون رو بزنیم بالا به منظور چیزهایی کـه با تلاش و صبر و پشتکار مـیشـه تغییرشون داد.
حتما تو مسیر تلاشمون با شانس و اقبال رو بـه رو مـیشیم.
این نظر منـه! و فکر مـیکنم ته تهش یـه امـیدی بـه تغییر رو بـه خوبهست!
😊😊
تو لایو با سحر گفتم! ما اینستاگرامرها هممون آدم معمولی هایی هستیم کـه یـه نیـازی بـه دیده شدن و یـه وقت اضافه ای تو زندگیمون داریم.
و من شخصا چیز خاصی جز تلاش هر روزه ام به منظور رو بـه بهتر شدن، هر چند مورچه وار و وجود این پسری کـه کنارمـه هیچ هیییییچ موردی به منظور نازیدن بهش ندارم.
به حضور علی تو زندگیم مـینازم چون مـیفهمـه من رو!
چون من مـیفهممش!
چون کنارمـه تو همـه تصمـیم هام، دوستی هام، قدم هام! و بهم اطمـینان داره.
چون کنارشم تو همـه تصمـیم هاش، دوستی هاش، قدم هاش! و بهش اطمـینان دارم.
همـین و بس!
البته یـه چیز دیگه هم هست! همـین و بس خالی هم نیست😬
خیلی هم خوشتیپه😆
دوستتون دارم مـهربون ها😘
مرسی همراه من هستید

Read more

Media Removed

از متن کتاب* من دلیلی به منظور رفتن ندارم. چرا دارم! دلیل مـهمـی هم دارم. اما نمـی‌تونم بگم. مـه‌سا مـی‌پرسه من دلایل‌ام به منظور رفتن کافیـه و من مـی‌دونم کـه کافیـه. از همون زمان کـه تصمـیم گرفتم دیگه پونزده نگیرم، این لحظه‌ای کـه الانـهستم شکل گرفته. از اول دبستان که تا پونزده‌ساله‌گی یک‌ریز پونزده! کارنامـه، ... از متن کتاب*
من دلیلی به منظور رفتن ندارم. چرا دارم! دلیل مـهمـی هم دارم. اما نمـی‌تونم بگم. مـه‌سا مـی‌پرسه من دلایل‌ام به منظور رفتن کافیـه و من مـی‌دونم کـه کافیـه. از همون زمان کـه تصمـیم گرفتم دیگه پونزده نگیرم، این لحظه‌ای کـه الانـهستم شکل گرفته. از اول دبستان که تا پونزده‌ساله‌گی یک‌ریز پونزده! کارنامـه، پونزده؛ تو صف نفر پونزدهم؛ تاریخ تولد، پونزده یـه ماهی. یکهو تو پونزده‌ساله‌گی بی‌زار شدم از پونزده. از این همـه معمولی بودن. از متوسط بودن. بعد کردم. خوندم، خوندم، خوندم، اون‌قدر خوندم کـه از یـه پونزده‌بگیر شدم نفر چاهارده کنکور! اما یـه اتفاق عجیبی افتاده بود. دیگهی من رو نمـی‌خواست. که تا وقتی پونزده‌بگیر حرفه‌ای بودم، همـه دوست‌ام داشتن. بـه نظرشون بی‌دردسر و بی‌خطر مـی‌اومدم، اما بعدش یـه جوری همـه شروع بـه نادیده گرفتن‌ام. شدم یـه غریبه وسط همـه‌ی پونزده‌بگیرا.ی نمـی‌خواست باهام حرف بزنـه. یـا مسخره‌م مـی‌، یـا تهدید. داشتم دیوانـه مـی‌شدم. یـهو دیدم چه‌قدر تنـهام و چه‌قدر پونزده‌بگیرا زیـادن و چه اتحاد غریبی بین‌شونـه. یـه جور فراماسونری آشکار کـه غریبه،محکوم بـه مرگه یـا فراموشی!

نام کتاب: خانـه
نویسنده: نغمـه ثمـینی
ناشر: نی
پ‌ن: کامنت نخست
پ‌ن‌۲: چاهارمـین اثری‌ست کـه از این نویسنده درون صفحه معرفی مـی‌شود

#کتاب #نمایشنامـه #نغمـه_ثمـینی
#_با_نغمـه_ثمـینی

Read more

Media Removed

¤دلم یـه بغل مـیخواد¤ یـه بغلی کـه برمحالا حالاها بمونم و نترسم کـه الان تموم مـیشـه.. یـه بغل کـه دستاش سفت بپیچه دورم.. یـه بغلی کـه بتونمتا مـیتونم گریـه کنم..هق هق جایـه تمام گریـه هایی کـه تو دلم موند و من دلم نیومد تنـهایی صاحبشون شم..جای همـه ی وقتایی کـه تا اومدم استارت یـه گریـه اساسی ب یـادم اومد ... ¤دلم یـه بغل مـیخواد¤
یـه بغلی کـه برمحالا حالاها بمونم و نترسم کـه الان تموم مـیشـه..
یـه بغل کـه دستاش سفت بپیچه دورم..
یـه بغلی کـه بتونمتا مـیتونم گریـه کنم..هق هق
جایـه تمام گریـه هایی کـه تو دلم موند و من دلم نیومد تنـهایی صاحبشون شم..جای همـه ی وقتایی کـه تا اومدم استارت یـه گریـه اساسی ب یـادم اومد دستایی کم دارم به منظور پاک شون...
دلم یـه بغل مـهربون مـیخواد کهآروم شم..بعد یـه جایی بین دستای مـهربونش و گرمش آروم بگیرم و با لالایی قلبش خوابم ببره..
دلم ……دلم بغل تو رو مـیخواد،اونم به منظور همـیشـه!
دلم مـیخواد الان مست یـه آغوش مرهم باشم،نـه مست تنـهایی و خاطرات روزایی کـه بودی..
->Kash b0di eshgham<-

Read more
While you were sleeping 😴💭 🔈REQUESTED Just girls can understand the depth of this scene Plot The drama is about a woman, Name Hong Joo (Bae Suzy), who can see unfortunate events in her dreams, and a prosecutor, Jung Jae chan (Lee Jong Suk) who does everything he can to prevent the woman’s ... While you were sleeping 😴💭 🔈REQUESTED

Just girls can understand the depth of this scene😂 Plot
The drama is about a woman, Name Hong Joo (Bae Suzy), who can see unfortunate events in her dreams, and a prosecutor, Jung Jae chan (Lee Jong Suk) who does everything he can to prevent the woman’s dreams from coming true.
____________

سریـال وقتی تو خواب بودی😴💭 🔈پست درخواستی

فقط یـه این سکانسُ درک مـی کنـه😂👩
هر تنـها درون خانـه =یـه همچین دیوونـه بازیـایی درون 🛁
و من عاشق این تیکه ش شدم کـه هونگ جو داد زد من دیروز پشمای پامُ زدم ولی بازم امروز دراومده!(از دردهای هر ایرانی)!
ولی دلم واقعا براش کباب شد کـه ندونسته جلوی عشقش چنین اعتراف زشتی کرد😂

خلاصه:داستان درباره ی یـه بـه اسم هونگ جو(سوزی) کـه خوابای بدی مـی بینـه کـه اتفاق مـی افتن و دادستانی بـه اسم جه چان (لی جونگ سوک) کـه تمام تلاششُ مـی کنـه اون خوابا بـه واقعیت تبدیل نشن . 🗯نظر من:اولای سریـال واقعا گیج کننده و هیجان انگیز بود و واقعا پرکشش بود اما هر چی گذشت دیگه خیلی تکراری و لوس شد هی خواب مـی دیدن,هی خوابه داش اتفاق مـی افتاد و هی بـه خوبی و خوشی جلوش گرفته مـیشد😐لذا با وجود علاقه ی بی اندازه م بـه لی جونگ سوک اصن دیگه حوصله م نکشید که تا آخر ببینم!خیلیـا مـی گفتن زوجشون یخه و اصن عاشقانـه ش درنیومده ولی بـه نظرم به منظور یـه سریـال حقوقی کافی بود!و من سالها بود از تبلیغی کـه باهم بازی کرده بودن شیپشون مـی کردم!خلاصه اینکه اگه سریـال حقوقی دوس دارین از دیدنش پشیمون نمـی شید ضمن اینکه سکانسای طنز قشنگیگنجونده شده👍

#WhileYouWereSleeping #SBS #LeeJongSuk #Jongsuk #baesuzy #Suzy #LeeSangYeob #ParkJinJoo #JungHaeIn #KimMinJae #pinocchio #yg #ygmodel #ygactor # #doctorstranger #GoSungHee #ShinJaeHa #MinSungWook #LeeSungKyung #YoonKyunSang #LeeJiGwang #KimSoHyun #Sohyun #missa #missasuzy #actorleejongsuk #

Read more

Media Removed

سلام یـه دسر خوشمزه و راحت داریم بـه نام #شارلوت_بستنی تنـها مواد لازم به منظور تهیـه این دسر ، بستنی با طعم دلخواه و کیک رولی آماده هستش کـه تمام سوپرمارکتها موجود دارن. درست ش هم خیلی سادست ، فقط کافیـه کیک های رولی رو برش های یک سانتی یک اندازه بزنید ، داخل یک کاسه ی گرد یـا ظرف مربع یـا مستطیل شکل رو ... 🌸
سلام
یـه دسر خوشمزه و راحت داریم بـه نام 👈 #شارلوت_بستنی 😋
تنـها مواد لازم به منظور تهیـه این دسر ، بستنی با طعم دلخواه و کیک رولی آماده هستش کـه تمام سوپرمارکتها موجود دارن.
درست ش هم خیلی سادست ، فقط کافیـه کیک های رولی رو برش های یک سانتی یک اندازه بزنید ، داخل یک کاسه ی گرد یـا ظرف مربع یـا مستطیل شکل رو کیسه فریزر یـا سلفون بکشید، رولت ها رو ، کف و دیواره های ظرف بچینید، بستنی رو از نیم ساعت قبل بیرون گذاشته که تا نرم بشـه بعد داخل ظرف روی کیک ها ریخته که تا ظرف پر بشـه، سپس یک ردیف رولت رو روی بستنی ها بچینید و روشون رو با کیسه فریزر کامل بپوشونید که تا کیک ها خشک نشن.
ظرف رو حدود چهار ساعت داخل فریزر قرار داده و بعد داخل ظرف مورد نظر برگردونده و کیسه فریزر رو از روی دسر بردارید(عکسهاشو استوری مـیزارم و هایلایت مـیکنم).
.
*برای شارلوت بستنی ، مـیتونید خودتون رولت خامـه ای درست کنید و برش بزنید، ولی خب من ساده ترین راه رو براتون گفتم که تا به راحتی بتونید یـه دسر شیک به منظور مـهمانیـهاتون داشته باشید(که البته با این کیک رولی ها هم فوق العاده خوشمزه مـیشـه.)
.
*خوبیـه دسر شارلوت اینـه کـه مـیتونید بـه سلیقه خودتون خیلی تغییراتبدید ، به منظور مواد مـیانیش مـیتونید از انواع موس، کرمـها ، کرم پنیری، خامـه فرم گرفته و انواع دسرهای ژلاتینـه استفاده کنید.
#دسرهای_سمانـه
#دسر #شارلوت

Read more

جنگ با هیچکی شوخی نداره و مدیریت و برنامـه ریزی مـیخواد. مدیریتش هم سخته چون مدیریت درون زمان بهران علاوه بر تخصص و تجربه، آمادگی روحی بالایی هم مـیخواد. اینجا اتاق کنفرانس جنگیـه. ببینید مـیتونیددووم بیـارید! . این تصاویر بخشی از قسمت ششم سریـال "عود و خنجر" هست کـه مـیتونید برید تو وبسایت من و ... ⛺⛺⛺
جنگ با هیچکی شوخی نداره و مدیریت و برنامـه ریزی مـیخواد. مدیریتش هم سخته چون مدیریت درون زمان بهران علاوه بر تخصص و تجربه، آمادگی روحی بالایی هم مـیخواد.
اینجا اتاق کنفرانس جنگیـه. ببینید مـیتونیددووم بیـارید! .
این تصاویر بخشی از قسمت ششم سریـال "عود و خنجر" هست کـه مـیتونید برید تو وبسایت من و رایگان تماشا کنید🙏💐
سفر با صندلی چرخ دار بـه عمان! یـه حرکت بی نظیر!
.
این سریـال با حمایت و اسپانسری کمپانی شین تور تهیـه شده @shin.tours
و توسط مـهدی کاوندی کـه جهانگرد و مستند سازه، تولید شده @mehdi_kavandi
ما تمام تلاشمون رو کردیم کـه بهترین ها رو به منظور تماشای شما فراهم کنیم و حالا دیگه نوبت شماست کـه مـهربونیتون و حمایتتون رو نسبت بـه این پروژه بی نظیر نشون بدین و تا مـیتونین دوستاتون رو بـه تماشای این سریـال دعوت کنین و ما و اسپانسرمون رو دنبال کنید که تا همـه ببینن کـه ما تنـها نیستیم.
قربون همتون 💋😎🙏💐
.
#سفر_برای_همـه
.
.
راستی بـه لینک های این زیر هم توجه کنید👇
.
وب سایت رسمـی من
www.mehdikavandi.com
اینستاگرام انگلیسی
@mate_kava
لینک آپارات
www.aparat.ir/mehdi.kavandi
کانال تلگرام
http://t.me/mehdi_kavandi
.
.
#سفر #سفرنامـه #جهانگردی #جهانگرد #بکپکر #مستندساز #مستند #کمدی #گردش #گردشگری #منوتو #منوتوپلاس #کوله_گردی #ایرانگردی #مسافرت #مسافر #تور #مرز #پاسپورت #جهان #جاذبه_گردشگری #ماجراجویی #گردشگر #تفریح #کلیپ #طنز #خنده_دار #هتل #بلیط

Read more

اینجا یکی از اون جاهای خوشگله کـه بزهای زیـادی داره و همچنین پنیرهای معروفی داره. چند نوع از پنیرهاش با شیر بز درست مـیشـه و وقتی پنیر رو مـیخوری، کاملا احساس مـیکنی بز درسته رو داری با پشم مـیخوری بزهای اینجا یکی از خوشبخت ترین بزها هستن چون خونـه های بزرگ خیلی قشنگی دارن، حیـاط بزرگی دارن کـه یـه عالمـه اسباب ... اینجا یکی از اون جاهای خوشگله کـه بزهای زیـادی داره و همچنین پنیرهای معروفی داره. چند نوع از پنیرهاش با شیر بز درست مـیشـه و وقتی پنیر رو مـیخوری، کاملا احساس مـیکنی بز درسته رو داری با پشم مـیخوری 😄
بزهای اینجا یکی از خوشبخت ترین بزها هستن چون خونـه های بزرگ خیلی قشنگی دارن، حیـاط بزرگی دارن کـه یـه عالمـه اسباب بازی مثل الاکلنگوجود داره و چند که تا نردبون دارن کـه ازش مـیرن بالا یـا مـیپرن رو درخت ها، یـه برج دیدبانی خوشگلم دارن کـه همشبالا و پایین مـیکنن، و غذا هم کـه همـیشـه تو ظرفهاشون وجود داره و همش درون حال خوردن هستن و شکم هاشون قلمبه قلمبه اس
هفته پیش بعد از بازدید از اون باغ قشنگ، تصمـیم گرفتیم بریم اینجا و چند نوع پنیر رو تست کنیم و یـه مقدار خرید کنیم
موقع تست پنیر، اکثر افراد پنیرشون رو با های معروف افریقای جنوبی امتحان مـیکنن اما از اونجایی کـه به خاطر مـیگرن و سر دردم، الکل اصلا بـه من نمـیسازه، از شانس خوب من چند نوع آبمـیوه طبیعی مثل آب کیوی و انار و سیب و انگور داشتن کـه مـیتونستم پنیرها رو با اونا امتحان کنم
تو سینی پنیر هم یـه چیزی مثل شیره غلیظ انگور بود کـه پنیر رو مـیزدیو یـه طعم جدیدی داشت و به نظرم بد نباشـه شما هم امتحان کنین
.
Here is one of those beautiful places in South Africa that is famous for its cheeses. They have different types of cheese and one is with a goat's milk that has a strange taste
Goats here are one of the happiest goats because they have beautiful big houses, a large courtyard with a swing and have a beautiful viewing tower.
Last week, after visiting that gorgeous garden, we decided to go here and try some cheeses.

Read more

Media Removed

- PERS ️ POLIS - تبریک ‏تیم اول رفتیم بالا... آقای برانکو بالا نگهداشتن تیم تو این روزای پر بهونـه به منظور تشویش! فقط از شما برمـیود.! کاش بمونی برامون.! کاش قدرتو مـیدونستیم..!!!!! کاش...............! واقعا خاطرات قدیم مثل یـه دریچه بـه گذشتس وقتی اولی‌شو نگاه مـیکنی از دریچه عبور مـیکنی؛ ساعت‌ها ... - PERS ⭐️ POLIS -
تبریک✊
‏تیم اول رفتیم بالا...
آقای برانکو بالا نگهداشتن تیم تو این روزای پر بهونـه به منظور تشویش!
فقط از شما برمـیود.!
کاش بمونی برامون.!
کاش قدرتو مـیدونستیم..!!!!!
کاش...............!
واقعا خاطرات قدیم مثل یـه دریچه بـه گذشتس وقتی اولی‌شو نگاه مـیکنی از دریچه عبور مـیکنی؛
ساعت‌ها طول مـیکشـه که تا ازش بیـای بیرون و چه خاطراتی کـه برات زنده مـیشـه؛
هم حس خوبیـه، هم حس خوبی نیست!
بگذریم!
‏ما همـیشـه عادت داریم؛
عادت داریم کـه بی‌معرفت باشیم.!
چى شد كه بـه اينجا رسيدیم..!
آقای پر ادعا نـه بهتره بگم پرگو!؟
امروز جای تو روی این سکوها بود نـه پشت تلفن کـه هی نطق باز کنی.!!
آخه 40 هزارتا.!!!!!!!!!!!!!!!
این بود قرارمون؟!
بله بله بردیم ولی ما #باختیم...
ما #باختیم...
همگی رو یکجا امروز از دست دادیم...
#پرسپولیسم تو فوتبالى كهبی عدالتی، ناجوانمردی، حق خوری و...
موج مـیزنـه!!!
بی معرفتی من هوادارم (بهتره بگم تماشاگر) رو هم بهش اضافه کن!!!
از تمام دنيا فقط خود تو به منظور خودت باقى موندی...
بس خودت ادامـه دهنده‌ این راه سخت باش...
برای شکوه نامت بـه تنـهایی بجنگ 👊
منم ثابت کردم کـه مثل همـه فقط اهل شعار دادنم...
#تبریک_به_من_تماشاگر
پ‌ن؛ اگه تو این مدت حرفی، حرکتی انجام دادم کـه موجب ناراحتی‌تون شد بـه قلب سرخ‌تون حلال کنید به منظور پیج ادمـین مـیزارم شاید برگشتم شایدم...!!!
خداحافظ همـه دوستان🖑❤ #پرسپولیسیم✌
#perspolis

Read more

Media Removed

کیف ۵۰۰ هزار تومنی نخر کههیچی نزاری یـه کیف ۵۰ هزاری بخری که۴۵۰ هزار بزاری! خودتو ورشکست نکن کـه پولدار بنظر برسی گُلِ من کیف ۵۰۰ هزار تومنی نخر کههیچی نزاری
یـه کیف ۵۰ هزاری بخری که۴۵۰ هزار بزاری!
خودتو ورشکست نکن کـه پولدار بنظر برسی گُلِ من

Media Removed

سلام بچه ها . ببینم کیـا مثل اهل خونـه ی ما طرفدارِ فلافل هستن؟؟؟ . فلافل تپل مپل ، پوک و ترد خیلی وقت بود کـه امـیر هوس فلافل کرده بود تو فریزر نخود بسته بندی نداشتم تنبلیم مـیومد بس کـه هوا گرمـه آخه .برای راحتی کار مقدار بیشتر نخود دو روز خیس مـیکنم و چندین بار بـه دفعات آبش رو عوض مـیکنم و بعد آبکش مـیکنم ... سلام بچه ها .
ببینم کیـا مثل اهل خونـه ی ما طرفدارِ فلافل هستن؟؟؟
.
فلافل تپل مپل ، پوک و ترد 😋
خیلی وقت بود کـه امـیر هوس فلافل کرده بود تو فریزر نخود بسته بندی نداشتم تنبلیم مـیومد بس کـه هوا گرمـه آخه 😩
.برای راحتی کار مقدار بیشتر نخود دو روز خیس مـیکنم و چندین بار بـه دفعات آبش رو عوض مـیکنم و بعد آبکش مـیکنم با غذاساز یـا چرخ گوشت خرد کرده و بازم مـیزارم آبش بره و بسته بندی و فریز مـیکنم هر وقت خواستم درمـیارم و بقیـه مواد رو بهش اضافه مـیکنم .
.
#فلافل با #ترشی_انبه عالیـه کـه ما فقط #ترشی مکزیکی داشتیم
بچه ها یـه پودر سیر درست کردم اعلا شده با هزینـه خیلی کمتر از بسته بندی اماده و بدون افزودنی پست بزارم یـا استوری؟؟ .. #فینگر_فود_عاطفه
#فلافل_عاطفه .
.
نخود دو لیوان .... .. سیب زمـینی پخته یک عدد متوسط ( متوسط کوچیک ) ......پیـاز متوسط کوچیک یک عدد _دو قاشق فلفل دلمـه خیلی ریز و نگینی .....سیر چهار حبه رنده شده..... آبلیمو یـا اب سه ق غ ( به منظور پوک شدن) ..... این بار بـه پیشنـهاد دوستان جنوبی نصف ق غ رب ( یـا سس )گوجه هم اضافه کردم خوب شده بود.
.
 ادویـه ها : نمک .. فلفل سیـاه و قرمز ... پاپریکا ...پودر انبه .... پودر زیره سبز و پودر تخم گشنیز
.... نخود ها رو  یک شبانـه روز  خیس کنید و هر چند ساعت ابش رو عوض کنید بعد ابکش کنید و چرخ کنید ( حتما درشت تر از دونـه های شکر باشـه ) و کاملا اب نخود رو بگیرید نباید اب داشته باشـه وگرنـه وا مـیره .
. سیب زمـینی پخته و خنک کـه شد اون  رو هم رنده  کنید و بعد همـی مواد رو با مخلوط کنید و خوب ورز بدین و در روغن داغ سرخ کنید و بعد روی یـه دستمال گذاشته که تا روغنش کشیده بشـه .
نکته : ادویـه ها رو حذف نکنید  چون طعم مطبوعی بـه غذاتون مـیدن و خوشمزش مـیکنـه ...
. .. . خیلی از رسپی ها فلافل سیب زمـینی نداره شما مـیتونید حذف کنید اما من خوشم اومده و همـیشـه مـیریزم .
یک ق چ بکینگ پودر هم بزنید پفش بیشتر مـیشـه . .
سه ق جعفری خرد شده داخلش خوبه . گاهی هم کنجد روی فلافل ها. عالیـههه چناچه دو که تا دونـه ی اول فلافل ها رو سرخ کردین دیدین داره وا مـیره یکی دو قاشق بهش آرد اضافه کنید ولی بهتره نریزین چون از تردیش کم مـیکنـه موادتون آب نداشته باشـه و خیلی خوب ورز بدین وا نمـیره .. البته ارد نخودچی هم خوبه بریزین
پ.ن: بچه ها همـین سس گوجه روی ساندویچ مـیریزیم بـه به و چه چه مـیگیم حالا اگربریزیم خوشرنگش مـیکنـه چرا بعضی ها بـه نظرشون عجیب مـیاد نمـیدونم واقعا
آشپزی رو بـه پیشرفت و تغییره بعد نباید همـیشـه همونی باشـه کـه از قبل مـیدونستیم یـا اینکه جعفری بوی نخود رو مـیگیره عطر خوبی بهش مـیده .
ا

Read more

Media Removed

. حتما یـه تغییری ایجاد مـی‌شد، اینجوری نمـیشد ادامـه داد ولی نمـیدونستیم کی؟ چطوری؟ ساعت ۳ نصف شب بود، اومد داخل اتاق و گفت: عاطفه نظرت چیـه کلا جمع کنیم از این شـهر بریم چند ثانیـه نگاهش کردم که تا حرفش رو هضم کنم گفتم حمـید: ۳ نصف شبه، الان موقع این حرفاست، همش ۶ روز وقت داریم که تا آخر ماه همـه چی خیلی سریع اتفاق ... .
باید یـه تغییری ایجاد مـی‌شد، اینجوری نمـیشد ادامـه داد ولی نمـیدونستیم کی؟ چطوری؟
ساعت ۳ نصف شب بود، اومد داخل اتاق و گفت: عاطفه نظرت چیـه کلا جمع کنیم از این شـهر بریم
چند ثانیـه نگاهش کردم که تا حرفش رو هضم کنم
گفتم حمـید: ۳ نصف شبه، الان موقع این حرفاست، همش ۶ روز وقت داریم که تا آخر ماه
همـه چی خیلی سریع اتفاق افتاد، چون بعضی چیزا اصلا دست ما نیست
اونقدر سریع بود کـه فرصت نشد بهش فکر کنم کـه دارم چیکار مـیکنم، مـیدونستم یـه روزی حتما از این خونـه برم ولی فکرش رو نمـیکردم اینقدر غیر منتظره
من عاشق این خونـه بودم، اولین سقف مشترکمون
اون یک سال و چند ماه پر از اتفاقای خوب و بد بود، ولی هر دوتامون خیـالمون راحت بود یـه خونـه ای داریم کهآروم بگیریم و از تمام شـهر و هیـاهو و آدماش دور باشیم
دلمون برا دورهمـی های ۸ نفره مون، جمعای متاهلیمون، فیلم دیدن با سعید و مرضیـه، پنجره رو بـه خیـابونمون، گلدونای قشنگمون تنگ مـیشـه
بعضی چیزا هیچوقت تکرار نمـیشن
عکسا، آخرین چیزی بود کـه از خونـه بردیم
خاطرات، خوب و بدش، بی رحمن

Read more

Media Removed

. . #بولت_ژورنال آکادمـیک من . بـه دو علت من بولت ژورنال درست مـیکنم. یکی اینکه بـه خاطر مشغله کاری خیلی وقتها یـادم مـیره کـه اصلا حتما سرچ کنم، یکی هم اینکه کلا درست همچین چیزی هم حس خوبی بهم مـیده و هم باعث مـیشـه تولید محتوا و عملکردم رو بـه چشمم ببینم و مرتب منظم باشم . قبلا هم توضیح دادم ولی یـه بار ... .
.
#بولت_ژورنال آکادمـیک من
.
به دو علت من بولت ژورنال درست مـیکنم. یکی اینکه بـه خاطر مشغله کاری خیلی وقتها یـادم مـیره کـه اصلا حتما سرچ کنم، یکی هم اینکه کلا درست همچین چیزی هم حس خوبی بهم مـیده و هم باعث مـیشـه تولید محتوا و عملکردم رو بـه چشمم ببینم و مرتب منظم باشم
.
قبلا هم توضیح دادم ولی یـه بار دیگه مـیگم براتون. من یـه کلاسور برداشتم، از این نرم ها کـه سبک هم هستن و راحت هرجا مـیخوام مـی برمش. دو سه که تا ماژیک رنگی خ و دو که تا خودکار مشکی کـه نوکش پهن تر از خودکار عادی باشـه و چندتا استیکر رنگی. ولی اینا قانون نیست. شما یـه تقویم کهنـه بردارین با یـه خودکار آبی همون نتیجه رو مـیده
.
ژورنالم رو بـه سه قسمت تقسیم کردم. یکی مقدمـه و تحقیق هایی کـه مـی نویسم. دوم مقاله های مـهم، سوم هم نوشته هایی کـه شاید ربط مستقیم نداشته باشـه ولی ذهن من رو درگیر کرده (عدوم)
.
یـه صفحه اولش گذاشتم کـه هدفم رونوشتم با جزییـات شخصی همون هدف، با جملاتی کـه مـیدونم بهم اعتماد بـه نفس و انگیزه مـیده، پایینش هم سی و یک روز ماه رو مـی نویسم و هر روزی کـه این درس مـیخونم یـا تحقیق مـیکنم توی مربع رو رنگ مـیکنم
.
دو که تا صفحه جدا گذاشتم،جدول کشیدم و مقاله یـا کتابی رو کـه مـیخونممـی نویسم و یـه کد(به سلیقه شخصی) جلوش مـی نویسم کـه توی متنم هم هر وقت از ایده یـا جمله ای استفاده مـیکنم کـه مـیدونم بـه اون کتاب ربط داره یـا جای کار به منظور خوندن بیشتر داره کد رو جلوش مـی نویسم یعنی حتما برگردم بـه همـین منبع
.
یـه صفحه هم بـه اسم ایده ها گذاشتم کـه ایده هایی کـه به ذهنم مـیرسه درون همون حالی کـه دارم متنی رو مـیخونم بنویسم. چون اگه بگم باشـه بعد مـیدونم یـادم مـیره .
تو قسمت مقاله ها، مقاله های مـهمـی رو کـه همش حتما بهشون برگردم پرینیت مـیگیرم و مـیذارم. من مقاله رو اکتیو لرنینگ مـیخونم کـه بعدا براتون توضیح مـیدم. یعنی روی مقاله مـی نویسم، مـیشـه مثل همون تصویر اول کـه با رنگ و دایره مشخص مـیکنم همـه چی رو
.
در راستای همون اکتیو لرنینگ روی دیوار کمدم کاغذهای سفید چسبوندم و روش موضوعات رو مـی نویسم و بهم ربط مـیدم. باورتون نمـیشـه خلاصه مقاله رو کـه روی دیوار مـیارم حتی وقتی کاری ندارم چشمم بهش مـیخوره و یدفعه یـادم مـیاد مثلا دیشب چی خوندم. حتی نکته های ویدیوهای یوتیوب رو هم کـه مـی بینم همزمان مـیارم روی کاغذهای روی دیوار و جلوش مـی نویسم فلانی هم راجع بـه این موضوع اینو گفته تو کلاسش
.
یـه دفتر ضمـیمـه هم دارم از این کوچیکا کـه دورش کش مـی افته و اون تو هم خلاصه متن، ایده هایی کـه مثلا توی مترو یدفعه یـادم مـی افته یـا حتی نت برداری های ویدیوهای یوتیوب رو مـی نویسم

Read more

Media Removed

.ir آخرین پست امروز بـه قلم افسانـه خانوم کدبانو و خوش سلیقه @foodaneh سلام خسته نباشید.خیلی از دوستان طرز تهیـه "مرغ ترش" رو خواسته بودن.منم وقت رو غنیمت شمردم واز موقعیت استفاده کردم چون م از درختمون برام نارنج تازه فرستاده بود گفتم با این نارنج بسیـار خوشمزه یـه "مرغ ترش عالی گیلانی" بپزم. . . سبزی ... .ir
آخرین پست امروز بـه قلم افسانـه خانوم کدبانو و خوش سلیقه
@foodaneh

سلام خسته نباشید.خیلی از دوستان طرز تهیـه "مرغ ترش" رو خواسته بودن.منم وقت رو غنیمت شمردم واز موقعیت استفاده کردم چون م از درختمون برام نارنج تازه فرستاده بود گفتم با این نارنج بسیـار خوشمزه یـه "مرغ ترش عالی گیلانی" بپزم.
.
.

سبزی شامل: اسفناج .گشنیز.جعفری.برگ سیر تازه یـا حبه سیرپیـاز ،خالواش یـا کوت کوتو ، اگر دردسترس نبود کمـی نعناع یـا نعناع خشک .شوید وتره مقدار خیلی کم.چچاق وکمـی وارنبو هم خوشمزش مـیکنـه.اگر بعضی از این سبزی ها رو ندارید مـیتونید از سبزی آش ومقداری نعناع کمـی وشوید استفاده کنید.چون سبزی های شمال کمـیابه ودر دسترس همـه نیست.بنابراین مجموع سبزی پاک شده نیم کیلو که تا 600 گرم ریز خرد شده وسرخ شده.
پیـاز یک عدد
لپه نصف فنجان
مرغ نیم کیلو اگر بـه اندازه جوجه هست یک عدد
دو قاشق غذا خوری خرده برنج.برا لعاب خورشت
تخم مرغ دو عدد اگر بـه تخم مرغ حساس هستید مـیتونید نزنید.
آب نارنج مقداری .نمک وفلفل وزردچوبه کمـی
آب سه لیوان
ابتدا پیـاز وسیر رو توی کمـی روغن با مقداری زردچوبه تفت مـیدیم .مرغ روریخته کمـی تفت مـیدیم بعد لپه رو مـی ریزیم کمـی کـه تفت خورد دو لیوان آب اضافه مـیکنیم که تا مرغ ولپه بپزه.سبزی رو سرخ کرده البته زیـاد روغن نریزید .به مرغ اضافه کنید دوقاشق برنج خیس شده رو بریزید که تا بپزه ولعاب بده.وقتی پخت آب نارنج تازه بزنید ودر صورت تمایل دوعدد تخم مرغ رو درستهبشکنید .خیلی ها هم مـیزنن ولی من درسته مـیشکنم.شایدی دوست نداشته باشـه.بهر حال حتما توی آشپزی هم جوانب رو درون نظر بگیریم.بعضی ها اگه یـه قلم از چیزی کم بشـه یـا زیـاد بشـه انگار آسمون بـه زمـین اومده بعد توی آشپزی هر جور کـه راحتید با آرامش آشپزی کنید.این مرغ ترش گیلانـه .مرغ ترش مازنداران هم زیـاد فرقی با این نداره فقط شاید سبزی ها فرق کنـه.نوش جان همـه اونایی کـه واقعا دوست دارن.البته درکنارش ماهی شور یـا دودی باشـه خیلی بهتره.هر سوالی داشتید درخدمت همتون هستم.
.
. ........................................
برترین عهای هشتگ شده با
Khoshpazi
........................................
.
#خوشپزی #آشپز #آشپزی #غذا #دسر #کیک #مسابقه #شیرینی #ژله #فست_فود #غذای_سنتی #غذای_مدرن #غذای_محلی #نوشیدنی #ساندویچ #فینگرفود #غذای_خونگی #شام #نـهار #صبحانـه #عصرونـه #چی_بپزم #کدو #بستنی #غذای_سالم #غذای_کودک #تغذیـه #تندرستی #کمپین_آشپزای_خونگی #نکات_تندرستی

Read more

Media Removed

آخ غزاله ، آخ دانش کجایین؟ یـادمـه حول و حوش سال دوم دانشگاه بودیم یـه خورده عمـیق رفته بودیم سراغ تیپای جینگیل مـینگیلی کـه بر حسب اتفاق مغازه ای تو بابل باز شد کـه تا مدت ها منو غزاله فقط از بیرون بـه ویترین نگاه مـیکردیم ، راستش حکم بچه ای رو داشتیم کـه دلش به منظور عروسکای تو ویترین لک مـیزد بعد از چند وقت راضی شدیم ... آخ غزاله ، آخ دانش
کجایین؟
یـادمـه حول و حوش سال دوم دانشگاه بودیم یـه خورده عمـیق رفته بودیم سراغ تیپای جینگیل مـینگیلی کـه بر حسب اتفاق مغازه ای تو بابل باز شد کـه تا مدت ها منو غزاله فقط از بیرون بـه ویترین نگاه مـیکردیم ، راستش حکم بچه ای رو داشتیم کـه دلش به منظور عروسکای تو ویترین لک مـیزد
بعد از چند وقت راضی شدیم بریم داخل ، اونجا به منظور من بعد از یـه هفته کار و دانشگاه مـیشد معدن ارامش تنـها تفریح اون موقع ها .
حتی روزایی کـه پول نداشتمم مـیشستم اونجاو با وسیله هاش عشق مـیکردم
یـادمـه هر دفعه کـه خرید مـیکردیم پولمون قَد نمـیداد واسه خرید ِ این گردنبند فقط ام تونستم انگشترشو بخرم،
یـادته؟@ghazaleh_nouri
همش یکی از فانتزایمام شده بود، بـه خودم مـیگفتم اگه بخرم چی بزارم، نامـه؟ عطر ؟
الان مدت ها از اون موقع ها مـیگذره شاید ۴ سال یـا بیشتر ، من الان از دانش حدود یـه کیلومتر فاصله دارم از تو هم مدت ها
کجای این جهان غرق شدی کـه دیگه هوس اون روزا بـه سرت نمـیزنـه؟ @ghazaleh_nouri
شاید اگه الان بود مـیتونستیم ده که تا از اینارو بخریم .
امشب یکی از اقوام انگشترو تو دستم دید و بعد از چند دقیقه با این گردنبند اومد پیشم
گفت من که تا حالا ازش استفاده نکردم مالِ تو
از اون موقع که تا الان تو یـه خلسه ی عجیبی فرو رفتم کـه چقد رویـاهام کوچیک بودن
چقدر رویـاهامون بهمون نزدیکن .

حالا شما بگید داخلش چی بزارم ؟

Read more

. روز خیلی بدی بود؛ تقریبا خیلی خیلی بد؛ از اونا کـه نشسته بودم بـه ریز ریز اشک پاک و گفتنِ عبارتِ تکراری و دردآورِ "لعنت بـه اون جبر جغرافیـایی کـه من حتما یـه جنس دوم باشم توش..". نیما هم اومد کـه منو بـه ساده ترین روش‌ها بخندونـه :)) کافه هم خلوت نبود، مـیزای بغلی پر بودن؛ احتمالا حتما خیلی مراعات مـی‌کردیم ... .
روز خیلی بدی بود؛ تقریبا خیلی خیلی بد؛ از اونا کـه نشسته بودم بـه ریز ریز اشک پاک و گفتنِ عبارتِ تکراری و دردآورِ "لعنت بـه اون جبر جغرافیـایی کـه من حتما یـه جنس دوم باشم توش..". نیما هم اومد کـه منو بـه ساده ترین روش‌ها بخندونـه :)) کافه هم خلوت نبود، مـیزای بغلی پر بودن؛ احتمالا حتما خیلی مراعات مـی‌کردیم چون کاستومر ایز گاد :))) ولی از همـه مـیزها صدای خنده مـیومد کـه خودش بـه خودیِ خود حال خوب کن بود و اینکهههه‌.. خب نیما منو خندوند و حالم بهتر شد حتی به منظور چند ساعت؛ #واقعی!
.
مرسی پارسا کـه این ویدیو رو یواشکی گرفتی که تا من بدونم یـه قابلیت دارم کـه تا حالآ ازش بی‌خبر بودم و اونم بیـان ِ حرفها و احساساتم با سر و صداس، مث دلفین! :))))) [و همچنین با این ویدیو ۴ کیلو لاغر شدنم رو هم تو پاهام و هم تو از بین رفتنِ کاملِ غبغم فهمـیدم! بـه غایت #ذوق_اسبی..]
.
@the_nimazzz ♡
📷: @_parsayosefi_
.
[ساعت ۳ بعدازظهر بـه وقتِ ما.]

Read more

Media Removed

و بلاخره بعد از سالها یـه جارو پیدا کردم کـه من و به رنگ موی دلخواهم برسونن. اینو واقعا مـیگم کـه تاحالا نشده بود کـه برم آرایشگاه و رنگی کـه نشون مـیدم نزدیک همون رنگ درون بیـاد. یکی از بزرگترین مشکلاتی کـه همـیشـه با موهام داشتم این بود کـه همـیشـه کلی زردی و نارنجی داشتو هیچ وقت خلاص نمـیشدم ازشون ولی بلاخره ... 🌻
و بلاخره بعد از سالها یـه جارو پیدا کردم کـه من و به رنگ موی دلخواهم برسونن.
اینو واقعا مـیگم کـه تاحالا نشده بود کـه برم آرایشگاه و رنگی کـه نشون مـیدم نزدیک همون رنگ درون بیـاد.
یکی از بزرگترین مشکلاتی کـه همـیشـه با موهام داشتم این بود کـه همـیشـه کلی زردی و نارنجی داشتو هیچ وقت خلاص نمـیشدم ازشون ولی بلاخره رفتن پی زندگیشون 😅😊
از این مـهم تر یـه دوست خیلی خوب پیدا کردم کـه انقدر دیروز بـه من انرژی مثبت داد کـه روزم و حسابی ساخت💛
@sabaahmadibeautysalon
راستی چرا انقدر مخالفت کردین با روشنتر موهام؟😬 .
#ad

Read more

Media Removed

بارها گفتم.اما شاید اینبار متفاوت باشـه.از دو سالگی کـه با بهنامِ بچه ی آبودان دوست شدیم ریتم بندری و ضرب تیمپو و نی انبون تزریق شد تو خونم.البته کـه ضرب تیمپوی ما قابلمـه و حلبی بود و نی انبونم با دهن مـی زدیم.دو که تا پسر بچه ی کچل کـه توی ایستگاه چهار ، کاشی زنیِ شیراز صبح که تا شب اینور و اونور مـی رفتن و بندری مـی ... بارها گفتم.اما شاید اینبار متفاوت باشـه.از دو سالگی کـه با بهنامِ بچه ی آبودان دوست شدیم ریتم بندری و ضرب تیمپو و نی انبون تزریق شد تو خونم.البته کـه ضرب تیمپوی ما قابلمـه و حلبی بود و نی انبونم با دهن مـی زدیم.دو که تا پسر بچه ی کچل کـه توی ایستگاه چهار ، کاشی زنیِ شیراز صبح که تا شب اینور و اونور مـی رفتن و بندری مـی خوندن و دس مـی زدن.همـین اوضاع بود که تا دبیرستان.برای همـه ی اعضای محل رو ملودیـهای محمودجهان خدا بیـامرز و سندی و اینا شعر مـی ساختیم و مـی خوندیم.با پویـان و وحید فقها زاده و محمود نسیمـی و احمد صفاری و بقیـه..با همون حال و هوا اومدم دانشگاه.دانشکده ی هنرهای زیبا.کنار یـه عالمـه آدم خفنِ تئاتر کارکرده و من ِ آماتور کـه فقط بندری زده بودم و اصلا نمـی دونستم تئاتر چی هست.روزای اول کـه داغون شدم.گفتم من کجا اینا کجا.اما یواش یواش حال و هوای جنوب و قدرت فرهنگش بـه کمکم اومد.همون بندریـای محله رو اینبار تو دانشکده و تو اردوها مـی خوندم و بقیـه دیدن کـه نـه...جنوب یـه ایطور چیزایی تو خودش داره بِرِی خودش.بقیـه هم جذب شدن.سلطون و شاپیری و نائل و چراغی و البته فرید نیکجو کـه خودش از قلب جنوب اومده بود...خلاصه کـه همون شَپَکای بندری نجاتم داد.یـه شب حوالی سال هشتاد ، هشتاد و یک رفتم تالار وحدت.یـه فستیوال موسیقی محلی بود.شبِ بوشـهر.به زور بالکن سه جا پیدا کردم.عشششق کردم از اجراشون.یـه گروه بی نظیر کـه الان مـی دونم اسمش لیـان بوده.به هر چه مـی پرستید قسم همون شب تو دلم گفتم یـه روزی من روی این سن با اینا بندری مـی و مـی خونم..و حالا بعد از پونزده سال ممد بحرانی قراره با گروه لیـان بزنـه و بخونـه.اونم کجا ...لندن...وِی ی ی.نمـی دونم جهان چطور چرخید و چطور قراره بچرخه.اما درون حیرتم حسابی.و البته پر از اضطراب و استرس کـه چطوری قراره کنار محسن شریفیـان و همایون نصیری و این غولا برم رو سن...یـا خدااا..خلاصه کـه محتاجیم بـه دعا..اگه اونورا زندگی مـی کنین و حال و حوصله اش رو داشتین.قدمتون رو چشم ما...
.
ورق بزنید عکسها رو.
من و بهنام...اون سالها و الان...حیـاط خونـه ی اون سالهامون کـه الان دیگه دارن خرابش مـی کنن وآپارتمان مـی سازن و همـین دو سه که تا درختِ توی حیـاطش مونده💚🙏

Read more

Media Removed

. (ادامـه ی پست قبل) علی من یـادمـه یـادمـه چطور بزرگترهامون، همونـهایی کـه همـه زندگیشون بودیم پا روی قلب هردومون گذاشتن، یـادمـه روزی کـه بابات از خونـه پرتت کرد بیرون کـه اگه دوستش داری تنـها برو سراغش یـادمـه روزی کـه بابام خوابوند زیر گوشت کـه دیگه حق نداری اسمشو بیـاری یـادته اون روز چقدر گریـه کردم، ... .
(ادامـه ی پست قبل)

علی من یـادمـه
یـادمـه چطور بزرگترهامون، همونـهایی کـه همـه زندگیشون بودیم
پا روی قلب هردومون گذاشتن، یـادمـه روزی کـه بابات از خونـه پرتت کرد
بیرون کـه اگه دوستش داری تنـها برو سراغش
یـادمـه روزی کـه بابام خوابوند زیر گوشت
که دیگه حق نداری اسمشو بیـاری
یـادته اون روز چقدر گریـه کردم، تو اشکامو پاک کردی
و گفتی گریـه مـیکنی چشمات قشنگتر مـیشـه!
مـیگفتی کـه من بخندم. علی حالا بیـا ببین چشمام
به اندازه کافی قشنگ شده یـا بازم گریـه کنم
هنوز یـادمـه روزی کـه بابات فرستادت شـهر غریب
که چشمات تو چشمای من نیُفته ولی نمـی دونست عشق تو
تو قلب منـه نـه تو چشمام. روزی کـه بابام ما رو از شـهر و دیـار آواره کرد
چون من دل بـه عشقی داده بودم کـه دستاش خالی بود
که واسه آینده ام پول نداشت ولی نمـی دونست آرزوهای من
تو نگاه تو بود نـه تو دستات‌.. دارم بـه قولم عمل مـیکنم
هنوزم رو حرفم هستم یـا تو یـا مرگ
پامو از این اتاق بزارم بیرون دیگه مال تو نیستم دیگه تو رو ندارم
نمـیتونم ببینم بجای دستای گرم تو
دستای یخ زده ی غریبه ایی تو دستام باشـه
همـین جا تمومش مـیکنم. واسه مردن دیگه از بابام اجازه نمـیخوام
وای علی کاش بودی مـیدیدی رنگ قرمز خون
با رنگ سفید لباس عروس چقدر بهم مـیان!
عزیزم دیگه نای نوشتن ندارم. دلم برات خیلی تنگ شده
مـیخوام ببینمت. دستم مـیلرزه. طرح چشمات پیشـه رومـه
دستمو بگیر. منم باهات مـیام….
پدر مریم نامـه تو دستشـه، کمرش شکست
بالای سر جنازه ی قشنگش ایستاده و گریـه مـیکنـه
سرشو بر گردوند کـه به جمعیت بهت زده و داغدار پشت سرش
بگه چه خاکی تو سرش شده کـه توی چهارچوب درون یـه قامت آشنا مـیبینـه آره پدر علی بود، اونم یـه نامـه تو دستشـه، چشماش قرمزه
صورتش با اشک یکی شده بود. نگاه دو که تا پدر تو هم گره خورد
نگاهی کـه خیلی حرفهابود. هر دو سکوت د
و بهم نگاه د سکوتی کـه فریـاد دردهاشون بود
پدر علی هم اومده بود نامـه ی پسرشو برسونـه بدست مریم
اومده بود کـه بگه پسرش بـه قولش عمل کرده ولی دیر رسیده بود
حالا همـه چیز تمام شده بود و کتاب عشق علی و مریم بسته شده
حالا دیگه دو که تا قلب نادم و پشیمون دو پدر مونده و اشکای سرد
دو مادر و یـه دل داغ دیده از یـه داماد نگون بخت!
مابقی هر چی مونده گذر زمانـه و آینده و باز هم اشتباهاتی
که فرصتی واسه جبران پیدا نمـی کنند…
.
.
Tag Ur Friends

Read more

Media Removed

. از پیج مونا جان @mona_kh61 . . . . . #حلوا_سه_اردمجلسی_مونا( دستور داخل هشتگ) خوب دو سه که تا نکته رو مـیخواستم بگم اول اینکه بنظر من خوشمزه ترین حلوا همـین حلوای سه آرد هست نـه اینکه بقیـه خوشمزه نباشن از لحاظ درجه بندی گفتم و اینکه بـه ذائقه من شک نکنید ، من یک نمونـه ی نادر درون شکمویی هستم و خیلی ... . از پیج مونا جان
@mona_kh61
.
.
.
.
.

#حلوا_سه_اردمجلسی_مونا( دستور داخل هشتگ)
خوب دو سه که تا نکته رو مـیخواستم بگم
اول اینکه بنظر من خوشمزه ترین حلوا همـین حلوای سه آرد هست نـه اینکه بقیـه خوشمزه نباشن از لحاظ درجه بندی گفتم 😋
و اینکه بـه ذائقه من شک نکنید ، من یک نمونـه ی نادر درون شکمویی هستم و خیلی سخت پسند درون انتخاب طا
گاهی تعجب مـیکنم کـه مردم چجوری مـیتونن غذاهای بی کیفیت رو بخورن😶
مخصوصا از وقتی هر چیزی رو خودم درست مـیکنم فوق العاده بـه طعم و مزه غذاها و شیرینی ها حساس شدم
قشنگ متوجه مـیشم چجور موادیبکار شده
.
.
خوب یـه نکته مـیخواستم بگم درون مورد آرد سفید
بنظر من بهترین نوع آرد اردهای بسته بندی هستن
و تو اونایی کـه امتحان کردم مارک تک ماکارون و رشد عالی هستند ( لطفا آرد فله نخرید)
.
.
در مورد زعفرون و نحوه دم ش
البته این نظر تجربی و شخصی منـه و ممکنـه شما نظرات دیگه ای داشته باشید کـه من فضولی نمـیکنم 😉
زعفرون رو توی هاون سنگی اسیـاب کنید اینکه یک قند هم باهاش اسیـاب کنید یـا نـه خیلی فرقی نداره
بعد چند تیکه یخبندازید و بعد از اینکه یخ ها باز شدن کمـی ش بهش اضافه کنید یـه جورایی بهش شوک مـیده .
و اینکه درون ریختن زعفران تو حلوا با سخاوت باشید😅
رنگ حلوا بستگی بـه مـیزان تفت اردتون داره
این حلوا کـه مـیبینید اردش رو بیشتر تفت دادم و تیره تر شده فقط حتما حرارت کم باشـه کـه آرد نسوزه و حلواتون بد طعم نشـه.

#حلوا_سه_آرد_مجلسی_آشپزی_شما
#حلوا_آشپزی_شما
#دسر_رمضان_آشپزی_شما
.
.
لینک کانال تلگرام👇👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAAEDStHv6b1WSuJs0ow
.
👇👇👇👇
@bread.page
@ashpazi_shoma

Tag photo: #ashpazi_shoma

#insiran #persianfood #persiandessert #persian_foods #persianshot #persianstyle #persiancuisine #persiagram #instapic #insta_persia #insiranian

Read more

Media Removed

بچه هاااا نوبت قسمت خوب تجربیـات و راهنمایی های شما درمورد خرید ترمـه و ایناس کـه بگم آقا اول یـه نکته ای رو اینجا از تجربه ی جهاز خ خودم براتون بگم کـه حتما حتما آویزه ی گوشتون کنید و بهش عمل کنید اونم اینـه کـه تون هرچی خواست بهتون بده با آغوش باز و لبخند ملیح ازش بگیرید 🙄 اصلا هم نگید کـه من از ... بچه هاااا 😁
نوبت قسمت خوب تجربیـات و راهنمایی های شما درمورد خرید ترمـه و ایناس کـه بگم 😍
آقا اول یـه نکته ای رو اینجا از تجربه ی جهاز خ خودم براتون بگم کـه حتما حتما آویزه ی گوشتون کنید و بهش عمل کنید 😆
اونم اینـه کـه تون هرچی خواست بهتون بده با آغوش باز و لبخند ملیح ازش بگیرید 🙄 اصلا هم نگید کـه من از این چیزا دوس ندارم ! یـا اینا چیـه بـه خونـه ی من نمـیاد ....😳😑 مثل چی؟ مثل کریستال مثل ترمـه😆😍
ممکنـه الان خیلی دوس نداشته باشیدشون ولی بهتون قول مـیدم خیلی هاتون وقتی بـه سلامتی رفتید خونـه ی بخت نـه تنـها متوجه مـیشید کـه چقدرررر لازمـه! بلکه بهشون علاقه مند مـیشید 😁 مـیدونید چرا؟ چون وقتی‌مثلا مـهمون رسمـی تر مـیخواد بیـاد خونتون توی این ظرفای خرس و خرگوش و مرغ و اینا یـه جوریـه شاید مـیوه و شیرینی چیدن 😆 حالا این نظر منـه ها ممکنـه از نظر بعضیـا خیلی هم خوب باشـه😁 خلاصههههه این از این 😁
پیشنـهاد بچه های یزدی به منظور خرید ترمـه ، فروشگاه های رضایی ، هاشمـی و حسینی بود 😊
من خودم بیشتر از همـه رضایی رو دوست داشتم و ازش خرید کردم چون ترکیب رنگهای کاراشون فوق العاده بود ومـیتونستید رنگای ملیح و یواش هم پیدا کنید 😍 ولی حسینی هم کاراش قشنگ بود 😊 ترمـه رضایی کـه تقریبا همـه جا شعبه داشت هم تو خود بافت قدیمـی هم تو مـیدون مـیر چخماق توی چهار راه کـه اسمشو یـادم نیست راحت مـیتونید پیداش کنید 😊 تمام این ترمـه ای ها کـه گفتم همون اطراف شعبه دارن و دستتون بازه کـه همونجا همرو ببینید و در نـهایت انتخاب کنید 😉
یـه نکته ی دیگه ک ب نظرم رسید بگم اینـه کـه فروشنده ها بهتون مـیگن ترمرو با خونتون ست نکنید ، ولی من حرفشونو گوش نکردم و راضی بودم از تصمـیمم😆😅 دیگهههه آها من هرجا برم حتمااا مگنت مربوط ب اون شـهر یـا کشورو مـیخرم شمام حتما این کارو ید اگر دوست داشتید 😊 مگنتهارو هم تو مغازه های سنتی وسط بافت قدیمـی مـیتونید پیدا کنید 😊دیگههه دیگهههه آها مـیتونید پارچه ی ترمـه هم بخرید به منظور خرج کار مانتو 😍 خیلییی خوشگلن ب نظرم 👌
آقاا یزد رفتید فالوده(آخرم نفهمـیدم پالوده؟)
شیر حسین رو از دست ندید هاا یـه تجربه ی خوشمزه و جدیده براتون😋
همـین دیگهههه چیز دیگه ای یـادم نمـیاد فعلا🙄🤔😁 امـید وااارم استفاده کرده باشید 😁
خظ

Read more

Media Removed

#سفرنامـه_تاجیکستان_مونا ... اصولن تو تاجیکستان منو غذا ندارند اگر هم داشته باشند بـه تاجیکی با الفبای روسی هست از این رو ما همـیشـه توسط گارسن چایخانـه (تاجیک ها بـه انواع غذاخوری مـیگن چایخانـه اگر خیلی دیگه خفن باشـه و موزیک داشته باشـه مـیشـه طَرَب خانـه) توجیـه مـیشیم. درون اولین رستورانی کـه در پنجکنت غذا ... #سفرنامـه_تاجیکستان_مونا ...
اصولن تو تاجیکستان منو غذا ندارند اگر هم داشته باشند بـه تاجیکی با الفبای روسی هست از این رو ما همـیشـه توسط گارسن چایخانـه (تاجیک ها بـه انواع غذاخوری مـیگن چایخانـه اگر خیلی دیگه خفن باشـه و موزیک داشته باشـه مـیشـه طَرَب خانـه) توجیـه مـیشیم. درون اولین رستورانی کـه در پنجکنت غذا خوردیم خانمـه یـه غذایی گفتماکارون (همون ماکارانی) و پوره داشت من گفتم اهان همـین همـین، غذا کتلت بود البته #کتلت های تاجیکی مثل روسیـه هست و اصلن شباهتی بـه کتلت های ما نداره بیشتر عین کباب تابه ای هست که بیضی درون آوردن، خلاصه ماکارونی بود با پوره سیب زمـینی و بلغور پخته و سبزی با آب گوشت و کتلت کـه من دورچین و #شوهرجانم گوشت ها را نوش جان کرد.
شروین خودش شیشلیک سفارش داد کـه بسیـار لذیذ بود یـه سیخ شد سه هزار و پانصد😩
فردا ظهر قبل از اینکه بـه سمت #دوشنبه راه بیـافتیم ناهار خوردیم کـه من شبیـه غذای دیروز را سفارش دادم کـه اصلن بـه خوشمزگی چایخانـه پیشین نبود کتلت اش هم خیلی بزرگ بود، شوهر جان #کوردوک سفارش داد کـه پیش تر درون بارش توضیح دادم.
عاول هم سینی پیش خوراک هاست کـه مـییـارن و ما بینش انتخاب مـیکنیم و اون دوغ کهسبزی و گوجه و پیـازچه هست واقعن گرما و خستگی از آدم بدور مـیکنـه😊حتمن تو خونمون درست مـیکنم.
#tajikestan #panjakent #mona #tajikfood #shervin #march2018 #silkroad
#تاجیکستان #پنجکنت #مونا #شروین #آسیـای_مـیانـه #بهار۹۷ #جاده_ابریشم #خاطرات_سفرهای_موناشروین #غذای_تاجیکی

Read more

Media Removed

به محض اینکه بسته پلاستیک پیچ شده رو از دست گرفتم ، کوچیک و کوچیکتر شدم ، ی شش سالِ با موهای فرفری کـه چتری های کچ و کوله ش رو ش کوتاه کرده، جلوی درون سبز چوبی بزرگی وایساده، درون بزرگی کـه وقتی بهش دقت مـیکردی یـه درون سبز کوچولوپیدا مـیکردی، فقط لازم بود با یـه دست هولش بدی، نـه زنگی درون کار بود نـه کلیدی! ... به محض اینکه بسته پلاستیک پیچ شده رو از دست گرفتم ، کوچیک و کوچیکتر شدم ، ی شش سالِ با موهای فرفری کـه چتری های کچ و کوله ش رو ش کوتاه کرده، جلوی درون سبز چوبی بزرگی وایساده، درون بزرگی کـه وقتی بهش دقت مـیکردی یـه درون سبز کوچولوپیدا مـیکردی، فقط لازم بود با یـه دست هولش بدی، نـه زنگی درون کار بود نـه کلیدی! هولش مـیدادی و باز مـیشد بـه بهشت ، بـه هشت بچه ی قد و نیم قد دیگه، بـه حوض آبی وسط خونـه، بـه درخت های سر بـه فلک کشیده ش ، بـه تاب ته حیـاط، بـه بالا بلندو، بـه گرگم بـه هوا، بـه دایی شـهریـار کـه ما رو روی پاش مـینشوند و نقش اسباب بازی های شـهربازی رو بازی مـیکرد  و ما از خنده ریسه مـی رفتیم. که تا یـه کولی راه ورود بـه خونـه رو پیدا کرد و امد تو خونـه دور زد و بالا پایین پریید و هممون رو زهره ترک کرد. بزرگ ترها تصمـیم گرفتن درون چوبی رو با یـه درون آهنی کلید دار عوض کنن، تنـها یـه نفر قدر این درون و خاطراتش رو فهمـید و اجازه نداد دور بندازنش ، نگهش داشت ته حیـاط.
وقتی زنگ زد گفت چی از ایران لازم داری گفتم فقط یکی از کارهای خودت، تابلو خاطره رو واسم فرستاد غش کردم از خوشی! تکه های کوچیک درون قدیمـی تو یک‌ قاب چوبی
ورق بزنید ؛) مرسی دایی شـهریـار یکی یـه دونـه من
@shahriarraf

Read more

Media Removed

One more from last weeks’s shoot. #model @lizzieguns #mua: @ming.mua #sutrobaths #sfphotographer #moodboard #fashion #fashionphotography As promised I ‘ve attached some images to show the steps I took to plan this shoot. From concept development to putting a team together to planning ... One more from last weeks’s shoot. #model @lizzieguns #mua: @ming.mua
#sutrobaths #sfphotographer #moodboard #fashion #fashionphotography
As promised I ‘ve attached some images to show the steps I took to plan this shoot.
From concept development to putting a team together to planning the shoot and communicating the concept to team members.
My previous post was the final image for that concept. But this one is one of my favorites as well:) خب من اصلا نمـیدونم کـه شما علاقه ای دارید کـه راجع بـه این مدل عکاسی چیزی یـاد بگیرید یـا نـه، ولی چون قول داده بودم مـیذارم این پست رو کـه فقط یـه اشاره کلیـه، ولی اگه دوست داشتین بیشتر یـاد بگیرین بهم بگین. سعی مـیکنم سؤالاتون رو جواب بدم.
۱.توسعه و پرورش مفهوم. اینکه بنشینید فکر کنید کـه عکستون قراره چیو چطوری نشون بده، چه تاثیری روی بیننده قراره داشته باشـه، چیکار مـیتونید کنید کـه اون تاثیر بیشتر بشـه و به قول معروف عبه یـاد بیننده بمونـه. جواب این سوالا معمولا یـه تصویر توی ذهنتون درست مـیکنـه کـه اون مـیشـه هدفتون. به منظور رسیدن بـه اون تصویر (هدف) مثل هر کار دیگه ای هر چی بیشتر برنامـه‌ریزی کنید بـه اینکه بهش نزدیک تر خواهید شد.
چون درون نـهایت واقعیت اینـه کـه شما دارید اون تصویر رو خلق مـیکنید. و فقط یـه عاز یـه چیزی کـه جلوتون ظاهر شده نمـیگیرید. بعد تا مـیتونید ایده رو توسعه بدید و حسابی برنامـه ریزی کنید.
۲. اعضای تیم رو‌انتخاب کنید. من معمولا توی گروه مد اینجا یـه پست مـیذارم کـه مـیگم دنبال چی و کی هستم. چند که تا عهم از اون چیزی کـه تو ذهنمـه پست مـیکنم. بعد از بین اونایی کـه علاقمند بودن، تیمم رو انتخاب مـیکنم معمولا بر اساس تجربه و اینکه چقدر مـیتونن تاثیر مثبت داشته باشن بـه کامل اون تصویر. (عکس۲)
۳. مودبُرد درست مـیکنم. مجموعه ای از تصاویری کـه مـیتونـه بـه اعضای تیمم نشون بده بـه چی مـیخوام برسم. و هر چقدر کـه لازم باشـه اطلاعاتمـیذارم. اعضای تیم رو بـه هم‌معرفی مـیکنم. از حسی کـه مـیخوام حرف مـی، عمـیذارم، ویدیو مـیذارم، چه آرایشی، چه مدل مویی، چه لباسی، کجا قراره عکاسی کنم... اینم بگم کـه این عکسها لازم نیست مال خودم باشـه، از جاهای مختلف ممکنـه سیوشون کرده باشم. درون نـهایت عکسی کـه من مـیگیرم استایل و دید خودمو نشون مـیده. مثل همـین عکه قرار بود کنار آب باشـه ولی درون نـهایت با اینکه کنار آب هم عکاسی کردم، عکسی رو انتخاب کردم کـه توی تپه شنا بود با علفهای بلند. (ادامـه درون کامنت) #pr0ject_soul # @instagram #photochallengewithafra #week1calm_afra

Read more

Media Removed

سلام چینگو های عزیز این یـه مصاحبه ی جدید از لی مـین هو هستش اون مصاحبه ی قبلی هم هر کی خواست بره پیداش کنـه تو پستام لی مـین هو:سلام لی مـین هو هستم از دیدارتون خوشبختم این پنجمـین باری هست که بـه تایوان مـیاین چه احساسی نسبت بـه تایوان دارید؟من هر بار کـه به تایوان مـیام طرفدار با شورو ذوق ازم استقبال مـی ... سلام چینگو های عزیز این یـه مصاحبه ی جدید از لی مـین هو هستش اون مصاحبه ی قبلی هم هر کی خواست بره پیداش کنـه تو پستام💕💕💕💕
لی مـین هو:سلام لی مـین هو هستم از دیدارتون خوشبختم

این پنجمـین باری هست که بـه تایوان مـیاین چه احساسی نسبت بـه تایوان دارید؟من هر بار کـه به تایوان مـیام طرفدار با شورو ذوق ازم استقبال مـی کنن. مخصوصا وقتی کره هستم خیلی بهم پیـام مـیدن و تشوقیم مـی کنن من خیلی مچکرم و واقعا خوشحالم کـه ملاقاتشون مـی کنم

ایـا پیـامـی هس کـه خیلی خاص و تاثیر گذار باشـه براتون کـه از طریق تویتر از طرفدارا دریـافت کردید؟من که تا حالا کنسرتی درون تایوان برگزار نکردم این اولین باره خیلی از طرفدارا بهم پیـام کـه تو تاوانم کنسرت برگزار کنم من همشو خوندم و خیلی خوشحالم

خوانندگی و بازیگری کدومش برات جالب تره و بیشتر دوستداری؟خب من اول بازیگر بودم و فکر نمـی کنم خوانندگی چیزی باشـه کـه منخیلی خوب باشم و هنوز خیلی راه هس به منظور پشرفتم فکر مـی کنم بازیگری چیزیـه کـه باهاش راحت تر و بهترم__________ (لی مـین هو البوم همـه چیزه من رو منتشر کرده کـه طرف دیگه خودشو نشون مـیده قسمتی از خوانندگی و استعداد یدنشو )چه چیزی به منظور شما از همـه سخت تر بود؟برای من بین خوانندگی و یدن...خواندگی برام راحت تره وقتی مـیم خجالت مـی کشم و مظطربم بعد خیلی راحت ترم وقتی مـیخونم(عشقم از یدن خجالت مـیکشـه)____________ 👈 لی مـین هو جانگ ایل وو باهم دوستای صمـیمـی هستن و فوتبال بازی مـی کنن ایـا بـه تارگی همو ملاقت کردید؟بتازگی خیلی سرم شلوغ شده و نمـیتونیم همو ملاقات کنیم اما اخرین بار من و جانگ ایل وو و کیم بوم باهم فوتبال بازی کردیم 👉______________ بـه غیر از فوتبال ورزشی هس کـه دوست داشته باشین؟بتازگی به منظور سریـال جدید من تمرینات ورزشی زیـاد انجام مـیدم و هم موج سواری مـیکنم.

سوال و جواب سریع:

بهترین کلمـه ی چینی کـه دوستداری و مـیگی؟دا جای هو(سلام بـه همگی)

اگه قراره کـه به یکی حیوان تبدیل بشی دوستداری بـه کدوم حیوان تبدیل بشی؟به یـه شیر کوچولو چون خیلی خوشگله

اگه قرار باشـه کـه به یک جزیره دور افتاده برید و فقط مـیتونید یـه چیزیو بـه همراه خودتون ببرید اون چیـه؟فندک!چون مـیتونم باهاش اتیش روشن کنم بعد اگه انرژیمو هدر بدم که تا چوب تهییـه کنم که تا اتیش روشن کنم دیگه انرژی ندارم که تا بدنباله غذا برم بعد به فندک نیـاز دارم که تا اتیش روشن کنم اون واقعا باهوشـه! ____________
چه چیزیو بیشتر دوست دارین کـه به طرفداراتون بگین؟وو ای نی( دوستتون دارم)وای الان دیگه حتما قلب طرفدارا از هیجان ذوب شده باشـه.....

Read more

Media Removed

از هرچه بگذریم سخن سفر یزد خوش تر هست از کجااا شروع کنیم؟🤔 فکنم بهتره به منظور طولانی نشدن عریضه پست جاهای دیدنی رو از پست جاهای خی جدا کنیم این پست به منظور جاهای دیدنیـه اول بگم کـه من دومـین بار بود کـه مـی رفتم یزد یـه سری جاهارو این بار فرصت نشد بریم ولی من اونارم مـیگم براتون جونم بگه کـه لطفا قبل از ... از هرچه بگذریم سخن سفر یزد خوش تر هست 😜
از کجااا شروع کنیم؟🤔
فکنم بهتره به منظور طولانی نشدن عریضه پست جاهای دیدنی رو از پست جاهای خی جدا کنیم 😆
این پست به منظور جاهای دیدنیـه 😁
اول بگم کـه من دومـین بار بود کـه مـی رفتم یزد یـه سری جاهارو این بار فرصت نشد بریم ولی من اونارم مـیگم براتون 😁
جونم بگه کـه لطفا قبل از سفر هتل یـا اقامتگاه خود را رزرو کنید ویـا مطمئن بشید از جایی کـه مـیخواید برید و بمونید که تا مثل ما نمونید رو هوا😆 بلخره همـه مثل ما خوش شانس نیستن کـه دوست یزدی داشته باشن😎 این از این 😁
بعدم کـه حواستون باشـه راحت ترین کتونی خود را بـه پا کنید چون قراره کلی راه برید 👟 تو دل بافت تاریخی شـهر 😍 کلی از جاهای دیدنی همون جاس مثل زندان اسکندر ، خانـه ی لاری ها ، کافی شاپای بامزه و ....😍
دوتا دیگه هاز جاهایی کـه حتما حتما برید مسجد جامع یزده کـه همـین جاییـه کـه این عکسرو گرفتیم و اون کاشی آبی خوشگلا کـه تو عکسای قبل دیدید و سوال کرده بودید کـه کجاس و مـیدان مـیر چخماق کـه اونم خیلی خوشگله و این دوتا تقریبا نزدیک همن و اگر کتونی خوبتون پاتونـه مـیتونید پیـاده برید 😁 فقط بـه نظرم مـیر چقماقو اگر شب برید جالب تره چون چراغاشو روشن مـی کنن توی شب و نمای جالبی داره اون موقه 😍 (در اعماق پیج عاز شبشو گذاشته بودم)
دیگههه آها دخمـه ی زرتشتیـان هم برید و حتما سرچ کنید تو گوگل و بخونید دربارش خیلی عجیب و جالبه👌
جای دیگه ای کـه حتما حتما حتما برید باغ دولت آباده کـه وسطش یـه عمارت خوشگل داره با شیشـه های رنگی و تراسای بامزه کـه مـیتونید کلییییعکسای خوب بگیرید 😍
درباره ی رستوران ها بگم براتون کـه ما بـه پیشنـهاد دوستای یزدی رفتیم ناهار رستوران کهن کاشانـه کـه تو همون بافت قدیمـی بود .محیطش خیلییی خیلییی دنج و خوشگل بود ولی غذاش متوسط و خیلی معمولی بود و کلا من اون چایی بعد ناهارشو کـه مـیتونستی روی تختای کنار حوض بشینی و نوش جان کنی ،به کل ناهار و غذاهاش ترجیح مـیدادم 😊
من سری قبل رستوران مشیرالممالک رفته بودم کـه عالی بود ولی این بار کـه رفتیم گفتن رزروی هست و جا نداشتن 😐 آها مشیر الممالک همـینطوری هم مـیتونید برید به منظور بازدید کـه اونم خیلییی خوشگله برید برید حتما
ای بابا چه طولانی شد 🙄
حالا همـینارو داشته باشید که تا بعدااا بگم بقیـه چیزارم 😁
آقا الان متوجه شدم اگه قرار باشـه همـه ی اون رستوران ها و جاهای دیدنی کـه بچه ها معرفی رو بنویسم یـه ۱۰ که تا پست مـیشـه🤔مـیخواین یـه دستی بگیرین خودتون این زیر دوباره بنویسید که تا هر مـیخواد استفاده کنـه بـه کامنتا مراجعه کنـه؟🤔ببخشیدااا ولی دیگه همتون مـیدونید من خستم🙄

Read more

Media Removed

. تو رنگــی ترین اتفاقِ منی تو این آدمای سیـاه و سفید... . #نیلوفر_حسینی_خواه ️ . . درون راستای استوری دیشب گفتم یـه پست مـیذارم🙃 . اینستاگرام و فضاهای مشابه مجازی به منظور هری یـه کاربردی دارن. از اونجایی کـه من چندین سال بطور مداوم وبلاگ نویسی مـیکردم و وبلاگم پر بود از شعرهام، روزمرگی هام و ... .
تو رنگــی ترین اتفاقِ منی
تو این آدمای سیـاه و سفید...
.
#نیلوفر_حسینی_خواه 🌈❤️
.
.
در راستای استوری دیشب گفتم یـه پست مـیذارم🙃
.
اینستاگرام و فضاهای مشابه مجازی به منظور هری یـه کاربردی دارن. از اونجایی کـه من چندین سال بطور مداوم وبلاگ نویسی مـیکردم و وبلاگم پر بود از شعرهام، روزمرگی هام و حرفام، این فضا بیشتر ادامـه ی همون دوران شد و این صفحه هم خود بـه خود بـه این سمت رفت. بارها قصد کردم کـه فقط کارهامو بذارم و اینجا فقط تریبونی به منظور فعالیت های شعر و ترانـه م باشـه، هرچند کم. اما اصلا حس خوبی بهم نداد. انگار تصنعی بود. انگار بخش اصلی خودم رو حذف مـی کردم. شاید خیلی از همکارانم این رویـه رو ترجیح بدن و تو صفحه شون فقط مطالب مربوط بـه فعالیتشون رو بـه اشتراک بذارن. اما درست یـا غلط، به منظور من اینطور پیش نرفت. درسته کـه از شعر و نوشته های خودم خیلی درون کپشن ها مـیذارم ولی مسلما مطالب غیرمرتبط هم زیـاد دارم. یـادمـه بهم گفته بودن کـه مثلا عکافه گذاشتن اشتباهه چونی کـه مـیاد توی صفحه ت حتما با کارهات آشنا شـه نـه اینکه این چیزارو ببینـه. اما من اشکالی درون به اشتراک گذاشتن همـین #روزمرگی های ساده و گاها حس پشتشون نمـیبینم. مگه این اپلیکیشن رو به منظور همـین نساختن اصلا؟ من مـی نویسم. نـه فقط ترانـه و شعر. بلکه بیشتر #دلنوشته و روزمرگی! واسهی کـه از بچگی کلی دفتر خاطرات پُر کرده و بعد هم #بلاگر بوده و سالها نوشته و نوشته و نوشته، سخته اونجوری خشک و تک بعدی بودن. اینجا فرقش برام با وبلاگهام اینـه کـه بیشتر حرفارو مـیشـه با عزد. خاطره ها و حس های خوب رو مـیشـه تصویری ثبت کرد. و همـین باعث مـیشـه کـه نیـازی بـه زیـاده نویسی نباشـه. یـه وقتایی چیزی تو یـه منظره مـی بینم کـه با گرفتن عکسش انگار شعر نوشتم.
.
قطعا هر مطلبی بـه اشتراک مـی ذارم با علم بـه عمومـی بودن این صفحه ست و این مستلزم رعایت خیلی نکاته.مـی تونستم این صفحه رو خصوصی کنم اما ترجیح دادم صفحه ی خصوصی جداگانـه بسازم کـه مسلمابه مراتب راحت ترم و اینجا همون وبلاگ کوچیکِ عمومـی من باشـه. جایی کـه آدم رشد خودش و تغییرات زندگیشو بـه وضوح مـی بینـه. حتی لا بهپستهایی کـه دلایل کافی به منظور حذف شون داشته. گاهی حال و هوای پست هامون عوض مـیشـه چون تصمـیم مـی گیریم نسخه ی بهتری از خودمون باشیم. گاهی پستهایی رو حذف مـی کنیم چون بزرگ مـیشیم. چون مـی فهمـیم کـه پخش حس منفی غلطه. چون تو همـین "وبلاگ تصویری" مـی‌فهمـیم کـه گاهی سکوت انتخاب درست تریـه. کـه انتشار زیبایی ها و احساس خوب رایگانـه اما یک دنیـا ارزش داره. 🍃✨🌹
.
این بود انشای من :))
.
#الحمدلله_علی_کل_حال
.
📸:@zaliart_ 😍
.

Read more

Media Removed

ذُل مـیزد توش،یـه سطح صیقل شده مسئله گُنگه،چشاشو مـیمالاید آیینـه منو ببر آیینـه منو ببر،با خودت آیینـه منو ببر آیینـه منو ببر،با خودت روبه رومـه،شاد و خندون نـه اخمـی هست نـه خم تو ابروم از اول که تا الآن با من موند نمـیگم چقد شبیـه من بود گفتم همـه لحظه ها رو مـیبینمش رشد مـیکنـه،بار مـیده،مـیچینمش مـیشـه ... ذُل مـیزد توش،یـه سطح صیقل شده
مسئله گُنگه،چشاشو مـیمالاید
آیینـه منو ببر
آیینـه منو ببر،با خودت
آیینـه منو ببر
آیینـه منو ببر،با خودت
روبه رومـه،شاد و خندون
نـه اخمـی هست نـه خم تو ابروم
از اول که تا الآن با من موند
نمـیگم چقد شبیـه من بود
گفتم همـه لحظه ها رو مـیبینمش
رشد مـیکنـه،بار مـیده،مـیچینمش
مـیشـه دونـه واسه نسلای بعد
رو سطح جیوه ای صاف مـیبینمش
من همونم اون مـیشـه پیر
هی بـه سر و وضعش مـیدی گیر
من توشُ مـیبینم،یـه شیرِ تو قفس
یـه لیوان توی دست،تو لیوان پُرِ شیر
مـیریم پایین با هم،رو این شیب
من مثِ اشک،اون مثِ یـه قطره مـیچکیم
گفتم بخار بشم،که دیگه نبینمش
دیدم اون دستی کـه ما رو مـیکشید
مسئله همچنان گُنگه،اما حکایت باقیست
#rez

Read more

Media Removed

قرار گذاشتیم راجع بـه سه گانـه ی بیفور صحبت کنیم. اگر هنوز ندیدید، این پست رو نخونید یـه وقت چیزی اسپویل نشـه این وسط. از اونجایی کـه من معتقدم Spoilers go to hell اگه بشـه کـه من رو بـه جهنم نفرستید 🤭 . ️ . خب این سه گانـه درون مورد رابطه است. رابطه بین دو نفر کـه به عشق و باقی ماجراها منتهی مـیشـه. هر قسمت با فاصله ... قرار گذاشتیم راجع بـه سه گانـه ی بیفور صحبت کنیم. اگر هنوز ندیدید، این پست رو نخونید یـه وقت چیزی اسپویل نشـه این وسط. از اونجایی کـه من معتقدم
Spoilers go to hell
اگه بشـه کـه من رو بـه جهنم نفرستید 🤭
.
⚠️
.

خب این سه گانـه درون مورد رابطه است. رابطه بین دو نفر کـه به عشق و باقی ماجراها منتهی مـیشـه. هر قسمت با فاصله ی نـه ساله با قسمت قبلی ساخته شده و از اونجاییکه دو که تا بازیگر اصلی درون روند نوشتن فیلمنامـه با کارگردان همکاری د، بلوغ و رشد شخصیتی شون درون نوشتار فیلم تاثیر گذاشته. قرار نیست نقد فیلم کنیم. قراره از رابطه حرف بزنیم. بـه نظر من یکی از مـهم ترین فیلم هاییـه کـه در این مورد دیدم و هربار مـی بینم باز نکته ای برام داره. توی اولی، ریسکی کـه برای شروع یـه رابطه مـی پذیریم( ریسک راه یـه ادم جدید بـه دنیـای خودمون) درون تقاضای جسی و پذیرفتن سلین نـهفته. تمرکز فیلم بر دیـالوگ محور بودن رابطه مثل یـه کلاس درسه. سلین و جسی هر دو شنونده های خوبی هم هستند و برای همـین دیـالوگ ها خیلی تاثیرگذار پیش مـیره. راه رفتن شخصیت ها درون شـهر هم خودش نمادی از کشف و سیر درون رابطه است. ( ایجاد خاطره و ارتباط با شـهر درون هر سه فیلم هست و به نظر من یکی از ارکان اصلی یـه رابطه همـین کشف و شـهودهای مشترکه)
توی دومـی، شخصیت ها منطقی تر شدند. فیلم ساخته نشده کـه یک روال هپی اندینگ امریکایی بهمون بده. بالا و پایین یـه رابطهقشنگ بـه نمایش گذاشته شده. شکست ها، انتخاب های اشتباه، عصبانیت ها، دعواها، مـین ها و درمان از طریق حرف زدن .
من این فیلم ها رو چند بار دیدم و هنوز خواهم دید. بیشتر از همـه دومـی رو. شاید بـه دلیل اینکه درون پاریس همراه شخصیت ها راه مـیری و این کشف شـهر به منظور من یک عشق محسوب مـیشـه. خیلی حرف دارم راجع بـه فیلم بـه نظرم هر از گاهی ازش درون پست ها بگم بهتره. چون دیگه اینجا جا نمـیشـه
.
🌳
.

از اونجایی کـه مسج های فوق العاده ای درون مورد فیلم برام زده بودید، صحنـه رو مـی سپرم بـه شماها. از دریـافت هاتون بگید.

Read more

Media Removed

دیروز با سوفیـا دعوای‌مان شد. سوفیـا رفته سر گوشی من و دیده اوه وه... ۵۰۰۰ هزار اسم بیگانـه توی گوشی من ثبت شده و حالا دارد زار زار گریـه مـی‌کند و مـی‌گوید: تو بـه من خیـانت کردی... آخه لامصب ۵۰۰۰ تا؟ مـی‌گویم: سوفیـا جان... گول این ۵۰۰۰ که تا شماره تلفن را نخور... این جنگ روانی است... سوفیـا مـی‌گوید: کجاش جنگ ... دیروز با سوفیـا دعوای‌مان شد. سوفیـا رفته سر گوشی من و دیده اوه وه... ۵۰۰۰ هزار اسم بیگانـه توی گوشی من ثبت شده و حالا دارد زار زار گریـه مـی‌کند و مـی‌گوید: تو بـه من خیـانت کردی... آخه لامصب ۵۰۰۰ تا؟
مـی‌گویم: سوفیـا جان... گول این ۵۰۰۰ که تا شماره تلفن را نخور... این جنگ روانی است... سوفیـا مـی‌گوید: کجاش جنگ روانی است؟ ۵۰۰۰ که تا شماره تلفن، همـه هم عدارند... اوووووه... همـه هم قرتی و لوو لاکژری.
مـی‌گویم: سوفیـا جان... این چیزها تقصیر رسانـه‌هاست... کجا ۵۰۰۰ که تا شماره تلفن توی گوشی من است؟ آن هم ۵۰۰۰ که تا قرتی؟
سوفیـا مـی‌گوید: جنگ رسانـه‌ها؟ رسانـه‌ها از خودشان درون مـی‌آورند، قبول. من کـه از فون‌بوک گوشی تو این ۵۰۰۰ که تا شماره را درآوردم.
مـی‌گویم: سوفیـا... بـه قول سخنگوی دولت حالا چهارتا اکانت فیک گفتند مـی‌خواهند رای‌شان را از من بعد بگیرند، کی بـه من رای دادند کـه پس بگیرند؟
سوفیـا مـی‌گوید: کجاش فیک است؟ موضوع گرانی کـه نیست... موضوع ۵۰۰۰ که تا شماره تلفن هست که من دارم با چشم‌هام مـی‌بینم.
مـی‌گویم: سوفیـا... عشقم... تو حرف رییس‌جمـهور را کـه این چیزها جنگ روانی هست قبول نداری، حرف سخنگو را کـه برایـانی کـه ناراضی هستند قبول نداری، حرف رییس سازمان بازرسی کشور را کـه قبول داری؟
سوفیـا مـی‌گوید: چی گفته؟
مـی‌گویم: رییس سازمان بازرسی کل کشور گفته «متاسفانـه سایت وزارت صنعت، معدن و تجارت هک شد و حدود ۵ هزار خودرو مدل بالا و گران قیمت وارد کشور شد!»
سوفیـا مـی‌گوید: ربطش چی‌یـه؟
مـی‌گویم: بابا جان... آن کـه وزارت صنعت مملکت هست سایتش را هک د و ۵۰۰۰ که تا خودروی لوو لاکژری و قرتی و مـیلیـاردیثبت نام د و آب از آب تکان نخورده. حالا من مـی‌گویم موبایل زپرتی من را هک د و ۵۰۰۰ که تا شماره تلفن قرتیگذاشتند، تو باورت نمـی‌شود؟ هک موبایل من کـه از سایت وزارتخانـه ممکلت سخت‌تر نیست.
سوفیـا مـی‌گوید: اوه... مـیدون... مـیدون دوم... چرا من وارد بازی جنگ رسانـه‌ای شدم؟ چرا من بـه شرایط موجود اعتراض کردم؟ چرا من این قدر، قدرنشناس هستم؟ مـیدون دوم... عزیزم... عشقم... فقط سوال من این هست که تو موبایلت هک شده، این موی بلوند روی شانـه‌ات چیست؟ این رژ سرخ مالیده بـه پیراهنت چیست؟ جنگ روانی رسانـه‌ها را قبول کنم یـا دم خروس قرمزت را؟
🐝
نظر شما چیست؟
☠️
روزنامـه شرق

Read more

Media Removed

. #AD ۸ سال پیش، تو سیزن سوم سریـال بیگ بنگ تئوری، شلدن یـه مـهمون خانوم داشت کـه براش یـه کیف مناسب مـهمان درست کرده بود ولیدی پد و کرم و فلان گذاشته بود، بـه اضافه‌ی یـه ماست کـه به سیستم گوارش خانوما کمک مـی‌کنـه. بعد من اینجوری بودم که؛ یعنی این خارجیـا انقدر بـه خانوما اهمـیت مـی‌دن کـه حتی سیستم گوارششون ... .
#AD
۸ سال پیش، تو سیزن سوم سریـال بیگ بنگ تئوری، شلدن یـه مـهمون خانوم داشت کـه براش یـه کیف مناسب مـهمان درست کرده بود ولیدی پد و کرم و فلان گذاشته بود، بـه اضافه‌ی یـه ماست کـه به سیستم گوارش خانوما کمک مـی‌کنـه.
بعد من اینجوری بودم که؛ یعنی این خارجیـا انقدر بـه خانوما اهمـیت مـی‌دن کـه حتی سیستم گوارششون هم آره!
وقتی بعد سااااالها همچین چیزی بـه ایران رسید، من گفتم باز خوبه. انگار مثلای مـی‌دونـه داستان چیـه و حالا یـه اقداماتی هم مـی‌شـه :))
من آدم ماست خوری نبودم کـه بگم ماست عضو جدا ناپذیرِ سفره‌هام بوده و اینا، ولی تجربه‌ی جالبی بود این چالش کـه من خودمو رو مجبور کردم کـه ماست بخورم حالآ یـه روز با مـیوه یـه روز با سبزیجات، فلان..
البته گوارش من مشکلی خاصی هم نداشت، از شما چه پنـهون :)) ولی خب همـیشـه تو همـه‌چیز جای بهتر شدن هست.
.
تو پست اول کـه توضیحات کافی داده بودم، اینم ادامـه‌ش!
اینجا هم کـه همـه اطلاعات و آره:
#چالش_لاکتیویـا
اینم کـه بات تلگرامـی و فلان:
lactivia_challenge_bot
.
یـه هفته دیگه مونده از دو هفته ماست‌خوریم :))))

Read more

Media Removed

دیـالوگ عجیب آفتاب و مـهتاب . آفتاب: مـهتاب خانوم بپوشون خودت رو. خوبیت نداره. مـهتاب: چی‌یـه باز؟ چی رو بپوشونم؟ خودت نگاه نکن. آفتاب: من به منظور خودت مـی‌گم. مـهتاب: وااای... چه گیری کردیم از دست توها. آفتاب: من عاشق اون وقتی هستم کـه صورتت رو مـی‌پوشونی و یـه هلال فقط ازت معلومـه. مـهتاب: عزیزم. ... دیـالوگ عجیب آفتاب و مـهتاب
.
آفتاب: مـهتاب خانوم بپوشون خودت رو. خوبیت نداره.

مـهتاب: چی‌یـه باز؟ چی رو بپوشونم؟ خودت نگاه نکن.

آفتاب: من به منظور خودت مـی‌گم.

مـهتاب: وااای... چه گیری کردیم از دست توها.

آفتاب: من عاشق اون وقتی هستم کـه صورتت رو مـی‌پوشونی و یـه هلال فقط ازت معلومـه.

مـهتاب: عزیزم. من اصلا مردم. اون ریش‌هامـه کـه کوتاه نمـی‌کنم که تا مـی‌رسه پای چشم‌هام و پیوند مـی‌خوره بـه مژه‌م. عادت دارم ماهی یک‌بار ریشم رو ب. حالا چی مـی‌گی؟

آفتاب: ای وای. شما مردی؟ بعد چرا زیرابروهات رو برداشتی؟

مـهتاب: تو خیر سرت آفتابی. حتما گرمابخش همـه باشی. نـه اینکه سرت تو کار همـه باشـه. چی کار بـه زیرابروی کواکب داری؟

آفتاب: بعد برم بـه زحل گیر بدم.

مـهتاب: چی کار بـه زحل داری؟
آفتاب: ندیدی چطوری اکستنشن کرده موهاش رو؟ بعد هم کـه هفت قلم آرایش کرده و اومده تو مدار. اون چی‌یـه انداخته دورشکمش؟ پیرسینگ انداخته دور نافش؟ برم یـه گیری بهش بدم. وقتی زحل با آن وضع زننده مـی‌آید درون مدار، باقی ستارگان و سیـارات از مدار خارج مـی‌شوند.

مـهتاب: ای بابا. اون کـه سرش رو انداخته پایین داره توی مدار خودش مـی‌چرخه. مدام هم کـه بدتر از ما، داره دور تو مـی‌گرده. دلش خوشـه بـه همـین حلقه‌هه.
آفتاب: بـه نظر من همـه‌تون حتما از اورانوس یـاد بگیرید. نـه سرسبزه، نـه رنگ و لعاب داره، نـه گرمـه، نـه طبیعت داره، نـه حیـات توشـه و نـه مثل این زمـین نامرد پر از آدمـیزاده.
مـهتاب: آفتاب عزیز، شما خودت این‌قدر داغی، چرا دوست داری باقی سیـارات و ستاره‌ها سرد و یخ‌زده و بی‌روح باشند؟

آفتاب: من واسه خودتون مـی‌گم. دوست دارید مثل من داغ باشید مدام تاول بزنید؟ ندیدید آدم‌ها همـه چیز رو مـی‌ذارن توی یخچال کـه سالم بمونـه؟ به منظور همـین من مـی‌گم همـه سیـارات و ستارگان، حتما سوت‌و‌کور و مرده باشند... واقعا بـه نفع خودشونـه. تو هم خیلی حرف زدی این دفعه. که تا حواست باشـه نافرمانی نکنی. من هنوز یـادم نرفته کـه هر چند وقت یـه بار جلوی زمـین رو مـی‌گیری کـه من نبینم داره چه غلطی مـی‌کنـه. یـه بار دیگهوف – مسوف کنی یـا خسوف‌بازی دربیـاری، گرما و نورم رو ازت دریغ مـی‌کنم، محو شی.

جمع‌بندی
سوفیـا... سوفیـا... دیشب خواب پریشانی دیدم کهآفتاب و ماه با هم حرف مـی‌‌زدند و آخرش هم دعواشان شد و ماه با سیـاره‌ها و ستارگان لابی کرد و آنان جای اینکه دور آفتاب بچرخند، شروع د بـه چرخیدن دور ماه! بـه نظرت تعبیر این خواب چیست؟
عاشق خوابنمای تو؛ مـیدون دوم.

روزنامـه شرق

Read more

Media Removed

... هیچ وقت زود قضاوت نکنین، و اینکه هیچ وقت زود نا امـید نشین..لابد الان مـی گین چه ربطی داره بـه عکس؟ اما خیلی ربط داره و اینکه یـه خاطره خیلی قشنگ کـه واسه من همـیشـه مـی مونـه... هفته پیش کـه با دوستم رفتیم رشت روز اول کـه داشتیم بر مـی گشتیم خونـه از عکاسی خیلی اتفاقی تو ماشین بودم پنجره یـه کافه خیلی قشنگ تو طبقه ... ...
هیچ وقت زود قضاوت نکنین، و اینکه هیچ وقت زود نا امـید نشین..لابد الان مـی گین چه ربطی داره بـه عکس؟ اما خیلی ربط داره و اینکه یـه خاطره خیلی قشنگ کـه واسه من همـیشـه مـی مونـه... هفته پیش کـه با دوستم رفتیم رشت روز اول کـه داشتیم بر مـی گشتیم خونـه از عکاسی خیلی اتفاقی تو ماشین بودم پنجره یـه کافه خیلی قشنگ تو طبقه اول یـه ساختمون قدیمـی دیدم کـه به نظر خیلیقشنگ بود، معلوم بود کافه اش کلی داستان واسه خودش داره بـه دوستم آنیـا گفتم یـادت باشـه فردا حتما بریم...
خلاصه اینکه این یـادت باشـه فردا بریم هی مـی افتاد واسه فرداش...چون هر روز خیلی خسته مـی شدیم که تا شد روز اخر از خستگی داشتیم مـیمردیم اما گفتیم امروز دیگه حتما حتما بریم...
وقتی وارد ساختون شدیم و پله ها رو مـیرفتیم بالا کلی ذوق داشتیم منم مثل همـیشـه گفتم حتما عبگیرم، دو سه که تا عگرفته بودم کـه یـه اقایی اومد گفت خانوم اینجا عکاسی ممنوعه...منم گفتم چندتا همش کـه گفتن نمـی شـه...اصن وا رفتیم، حالمون انقدر گرفته شده بود کـه اصن نمـی خواستیم بریم بالا تو کافه مونده بودیم چی کار کنیم، گفتم ما کـه اومدیم بیـا بریم، من باهاشون حرف مـی ازشون اجازه مـی گیرم...
وقتی رفتیم تو، توی کافه اقدر قشنگ بود کـه با خودم گفتم اگه نذارن عبگیرم کـه من دق مـی کنم از غصه
با یـه حس بد نشسته بودیم کـه منو رو اوردن، ما انتخاب کردیم بعدش کـه خواستیم سفارش بدم گفتم مـی شـه من با اون اقا کـه صاحب اینجاس دوباره صحبت کنم مـی شـه بگین بیـان لطفا چون من مـی خوام از اینجا عکاسی کنم
اون اقایی کـه داشتن سفارش مـی گرفتن گفت خودم مـی پرسم ازشون، گفتم نـه اگه بشـه مـی خوام خودم حتما باهاشون صحبت کنم...
اون اقا اومد قبل از اینکه من بخوام چیزی بگم خودشون گفتن ببخشید من امروز روز خیلی بدی داشتم و برام تعریف چی شده و معذرت خواهی منم معذرت خواهی کردم گفتم ببخشید کـه اگه منم بدون اجازه مـی خواستم عکاسی کنم، منم نمـی دونستم نمـی شـه عکاسی کرد...
بیشتر از این کش نمـی دم اما اون اقا خیلی مـهربون بود و اجازه داد من از همـه جای کافه عکاسی کنم...انقدر عگرفتم کـه نگم براتون
اون کافه بـه شدت زیبا بود و معلوم بود هر ظرف و چیزی کـه توی اون کافه هست یـه داستان طولانی واسه خودش داره ، و سفارش ما خیلی خوشمزه بود واقعا و اون اقا بـه شدت مـهربون بود...
مطمئنم هر دفعه برم رشت مـیرم اون کافه
اگه اون روز منم دوستم ناامـید مـی شدیم و بالا نم رفتیم یـا اون اقا رو قضاوت مـی کردیم نـه با اون اقا اشنا مـی شدیم نا اون کافه خیلی خیل قشنگ و مـیدیدم
به شدت پیشنـهاد مـی کنم اگه رشت هستین یـا مـیخواین برین حتما بـه این کافه برین

Read more

Media Removed

نمـی دونم چرا از همـه آدم های ریز و درشتی کـه اینجا رد مـی شن یـا فیسبوک و یـا حتی توی این گروههای تلگرامـی بچه های مدرسه و ورودیـهای دانشکده و هزار که تا جای دیگه این دهکده مک لوهانی یکی نمـیاد یک روز ردی از سودابه بیـاتی بهم بده. از خودش کـه البته انتظاری ندارم! هر چی کـه نباشـه این آدم تاثیر فلسفی عمـیقی روی جهان بینی من ... نمـی دونم چرا از همـه آدم های ریز و درشتی کـه اینجا رد مـی شن یـا فیسبوک و یـا حتی توی این گروههای تلگرامـی بچه های مدرسه و ورودیـهای دانشکده و هزار که تا جای دیگه این دهکده مک لوهانی یکی نمـیاد یک روز ردی از سودابه بیـاتی بهم بده. از خودش کـه البته انتظاری ندارم! هر چی کـه نباشـه این آدم تاثیر فلسفی عمـیقی روی جهان بینی من درون کودکی داشت. اصلا مرز مـیان عالم خیـال و واقع و حتی مثل افلاطونی رو اون بـه صورت عملی بهم شیرفهم کرد. درست سی و چند سال پیش توی صف صبحگاه مدرسه شـهید کریم ولی زاده بهم گفت: کامران دفتر علومت رو بده ببرم خونـه که تا از روش بنویسم. دفتر علومم شاه دفترهام بود چون با مداد تیز تیز قشنگ نوشته بودمش و کنارش نقاشی های خودم بود. نمـیدونم چی توی صورت اش دیده بودم کـه گفتم: عوضش چی بهم مـیدی؟
مـیدونست کـه مرده کارتون مسافر کوچولو هستم یعنی همـه مـیدونستن. نـه بـه خاطر موهای طلایی مسافر کوچولو کـه توی باد تکون مـیخورد و نـه بـه خاطر اون شالگردنش کـه تهش یـه ستاره چسبیده بود. نـههه من عاشق اون گل سرخ نکبت و اعصاب نداری بودم کـه ازیـه قشنگ با برق شبیـه بـه طلا و لبی شبیـه بـه غنچه بیرون مـیاومد. خونـه ما اگه نگم هزار جور گل سرخ, دستکم چند مدل رز داشت. از اون مخملیـها گرفته که تا رنگهای زرد و صورتی و سفید و ترکیبی. گل رز نبود کـه بیشتر درخت بود کـه برای چیدنشون حتما نردبون مـیذاشتیم. یـه هفته هر روز مـیرفتم بالای نردبون که تا برای بیـاتی گل ببرم مدرسه. گفته بود اگه یـه هفته براش گل ببرم یـه روز اون گل سرخ مسافر کوچولو رو کـه توی باغچه خونشون دارن مـیاره که تا من از نزدیک ببینم. که تا آخر سال من هی بهش التماس مـیکردم کـه گل رو بیـاره و کی مـیاره؟ و نکنـه یـه روزی بیـاره کـه من نرفته باشم مدرسه و...
بیـاتی گل رو نیـاورد کـه هیچ, بلکه دفترم رو هم بالا کشید.
راستش که تا سالهای سال از اینکه بهم کلک زد ناراحت نبودم, اینکه اینقدر خنگ بودم هم دردم نمـی گرفت اما از اینکه چنین گلی هیج جای دنیـا حتی خونـه بیـاتی اینا هم نیست غصه مـیخوردم. دروغ چرا هنوز هم ته دلم بـه اینکه یـه روزی بیـاتی پیدا بشـه و اون گل رو برام توی یـه شیشـه خالی مربا بیـاره امـیدوارم.🌹 حالا اگهی اینجاها دیدتش خبرم کنـه.

Read more

Media Removed

یـه چند وقتیـه کـه دوره من خلوته حالا داشت موند با همـین یـه ورقه کـه قلم مـیرقسه روش عین اون جمـیله همـه نمک نشناسین عیبتون همـینـه اشتب از منـه کـه دستو که تا ارنج عسل کردم حار شدین اره؟ قیدشو زدم بیخیـال رفیق دوست مـیشـه بات یـه زیقی جای شیر بگزریم دلما پر تر از ایناست یـه الافیم تو شـهر که تا شب دودو سیگار اصن نمـی دونیم ... 💗یـه چند وقتیـه کـه دوره من خلوته
حالا داشت موند با همـین یـه ورقه
که قلم مـیرقسه روش عین اون جمـیله
همـه نمک نشناسین عیبتون همـینـه
اشتب از منـه کـه دستو که تا ارنج عسل کردم
حار شدین اره؟ قیدشو زدم بیخیـال رفیق
دوست مـیشـه بات یـه زیقی جای شیر
بگزریم دلما پر تر از ایناست یـه الافیم تو شـهر که تا شب دودو سیگار
اصن نمـی دونیم ایجا چیکاره حسنیم
سیر دود عالمـیمو بازم همـیشـه  نسخیم
ای خاک تو سرم یـه عمره خوابیدم
مـیگم با تجربم هه چاییدم
یـه پیرمرد تو جلد جون ٢٠ ساله
یـه سگ ولگرد یـه لاشخور بی صاحب
ببین بابا ددیو نگفتم کـه خیـابونو مـیگم حاجی
اگه قسمت شـه مـیری توامـیه قدمـی بزنی
بین گرگا نمـه نفسی بتنی
عمو اینجااش خیلی زیـادن
مایـه دارای مغزی کـه هنوزم پیـادن
این ما ایم کـه مـیبینی یـه رفیق داریم
سیگارو گاری روش تو وقت بیکاری خداییش بیماریم
این چرخو فلک کـه ما درون اون مـیلانیم
فانوس خیـال ازون مثالی داریم
خورشید چرا دور عالم فانوس
ما چون سوریم کـه اندرو گردانیم

پنجره بازه یـه سوزه سرد مـیاد
جا سیگاری جلوت شده یـه تپه ته سیگار
ادمای تکراری عقاید کهنـه
بو تعفنشون بلند شد از سر سفره
کچلو ی من زندگی ٣ کام حبسه
شنگول مـیشی اگه این ٣ کام حبسشـه
نزار چپ شـه دنیـا باهات
دس بـه یقه شو یجوری با کل خوابات
ببین اینجا همـه چی یـه جور دیگه مـیره
هر چی گره باز کنی باز جایـه دیگه گیره
به خودت بیـا نشـه روزی بگی دیره
که دله ترین دله دنیـاشم سیره
عقربه کـه مـیگزشت عمر بود مـیرفت
تازه فهمـیدم بابا کم گفت بیربط
که پسرم همـیشـه حواست باشـه
تا خلاصه یـه دری رو بـه زندگیت وا شـه
ولی گوش نکردم خر بودم یـه کم
جونا جاهلن بار کمبودم پدر
خلاصه کلوم ما دنیـا دیده ایم
این من من نبوده ام دنیـا رید بـه این💖
#sadegh

Read more

Media Removed

. اگر بودی از این خیـابون خوشت مـیومد، مـی‌گفتی چه قشنگه و عمـی‌‌گرفتی، خیلی خیـابون‌های دیگه هم هست کـه وقتی قدم مـی‌ بـه تو‌ فکر مـی‌کنم. مثلا من مـیدونم امگا تقاطع آرارات چه حس خاصیـه به منظور تو، یـا مثلا اون دو که تا چراغ مشکی ایستاده ی بلند ته خیـابون ونک نرسیده بـه کردستان. خیلی وقته ندیدیش، اونجا حالا شده ... .
اگر بودی از این خیـابون خوشت مـیومد، مـی‌گفتی چه قشنگه و عمـی‌‌گرفتی، خیلی خیـابون‌های دیگه هم هست کـه وقتی قدم مـی‌ بـه تو‌ فکر مـی‌کنم. مثلا من مـیدونم امگا تقاطع آرارات چه حس خاصیـه به منظور تو، یـا مثلا اون دو که تا چراغ مشکی ایستاده ی بلند ته خیـابون ونک نرسیده بـه کردستان. خیلی وقته ندیدیش، اونجا حالا شده همراه اول و اصلا دیگه مثل قدیم‌ها نیست، رفت و آمد زیـاد شده و پیـاده روش پر از کارمندهای یونیفرم پوشیده هست که هیچ شباهتی بـه اون روزها ندارن. کوچه ارم هست، کلاس نقاشیمون هم فکر کنم هست، دیگهنرفتم، کاری نداشتم کـه برم ! آفتاب رو هم خیلی وقتهنرفتم ولی یـه کافه ی بزرگ و معروفی رو بـه روش دو ساله باز شده بـه اسم سام، رو بـه روی همون آفتاب، همونجا کـه ماشین پارک مـی‌کردیم, انقدر شرکت زیـاد شده کـه دیگه نمـیشـه اونجا ماشین پارک کرد. اگه سام رو مـیدیدی فکر کنم خوشت مـیومد، طبقه ی بالاش بیزینس مـیتینگ مـیذارن، مـهندس‌ها کـه مـیرن اون بالا من رو یـاد تو مـی اندازن، کت شلوارهای شیکشون با کفش‌های مشکی ورنی کـه تازه واخورده و بوی ادکلن‌های زیـادشون! موبایل بـه دست راه رفتن‌ها و انگلیسی حرف‌زدن‌هاشون ! همـیشـه نگاشون مـیکنم و مـیگم مثلا تو هم یکی از همـین مـهندس‌های پشت لپ تاپ نشسته ای! و‌ مثلا من این پایین پشت مـیز سوشال نشستم و قهوه مـی‌خورم که تا جلسه تو تموم شـه و بعد منو بـه آدم‌های مـهم اطرافت معرفی کنی. اون خونـهه بود توی خدامـی کـه یـه مجسمـه بودا تو باغچه اش بود هنوز هم هست، مجسمـه اش یـه کم قدیمـی شده ولی هست. انقدر مرکز خرید جدید باز شده کـه من هیچ‌کدوم رو نرفتم، تو هم اگه بودی خوشت نمـیومد و مـی‌گفتی نریم خبری نی ! صدر دو طبقه شده ، حتما ببینیش ! شاید انقدر اتوبان دیدی کـه برات جالب نباشـه ولی خب من هر بار روش‌ مـیرم یـادت ‌مـی‌افتم. اینا مـهم نی ( با لحن خودت)، مـهم اینـه کـه من هنوز هم از کوچه‌های پر از چنار کـه رد مـیشم مـیگم اگه بودی خوشت مـیومد. مثل همـینجا! بیین چقدر سبزه، شیب هم داشت، تو کوچه شیب‌دار دوست داشتی، مـیدونم حتی وسط خیـابون مـی ایستادی و پشت و جلوت رو‌ نگاه مـیکردی و‌ با تعجب مـیگفتی: قشنگه‌ها !
.
ببین این کوچه چقدر شبیـه توئه #brother

Read more

Media Removed

. ‎قسمت یـازدهم خاطرات کودکی ‎سر خیـابونی کهزندگی مـیکردیم یـه کوه قشنگی بود کـه هروقت مـیرفتم تو حیـاط یـا پشت پنجره، مـیدیدمش ‎یـه روز جمعه بـه بابا گفتم کـه بریم بالای این کوهه امروز ‎اونم قبول کرد و راه افتادیم ‎اون سالا من خیلی تپل و به قول خودمون خمپلی بودم ‎منم اولین بارم بود مـیرفتم کوه ‎با یـه ... .
‎قسمت یـازدهم خاطرات کودکی
‎سر خیـابونی کهزندگی مـیکردیم یـه کوه قشنگی بود کـه هروقت مـیرفتم تو حیـاط یـا پشت پنجره، مـیدیدمش
‎یـه روز جمعه بـه بابا گفتم کـه بریم بالای این کوهه امروز
‎اونم قبول کرد و راه افتادیم
‎اون سالا من خیلی تپل و به قول خودمون خمپلی بودم
‎منم اولین بارم بود مـیرفتم کوه
‎با یـه فلاکتی رفتیم بالا
‎از اون بالا خونمونو مـیدیدم کـه اندازه یـه نقطه شده بود
‎تو راه برگشت داشتم از کنار دیوار سنگی آروم آروم مـیومدم پایین و دستمو گرفته بودم بهش
‎بابامم جلوتر از من بود
‎مـیخواستم برم برسم بهش و با اون بیـام پایین کـه کنترلمو از دست دادم یـا بـه قول معروف ترمز ب
‎حالا ندو و کی بدو
‎همچنان خوش خوشان درون حال داد کشیدن داشتم مـیدویدم تو حالتی کـه هیچ کنترلی رو قدم هام نداشتم کـه دیدم یـه تخته سنگ بـه چه عظمت جلوم سبز شد ‎منم با اقتدار کامل با کله رفتم توش
‎خونین و مالین بودم کـه بابام رسید بهم ‎همـه ترسم این بود کـه دندونا جلوم خورد شده باشـه
‎دندونام چیزی نشده بود، امابالام کامل پاره شده بود از داخل و دماغمم شکسته بود
‎بگذریم از این کـه وقتی رسیدم خونـه م چه حالی شده بود
‎رفتیم بیمارستان و لبم رو کـه پاره شده بود بخیـه زدن، سه شنبه هم نوبت عمل داشتم واسه بینیم
‎دکتر شیرانی عملم کرد و بعدشم گچ گرفتن
‎دو سه روز بعد کـه رفتم مدرسه همـه بچه ها مـیترسیدن ازم
‎تا اومدن عادت کنن بـه چهره جدیدم، گچش رو باز کردیم ‎ماجرای کلاس پنجمم یـه خورده طولانی شد
‎یـه قسمت دیگه هم مونده کـه انشالله تو اولین فرصت مـیذارمش
‎لازم بـه ذکره کـه من هیچ شناختی از نویسندگی و این چیزا ندارم و صرفا واسه دل خودم و بعضی از دوستان مـینویسم
‎من هرچی کـه تو ذهنم مـیگذره رو مـینویسم
‎با همون جمله بندی و کلماتی کـه تو ذهنم مـیرسه
‎باید ببخشید اگه مشکلی چیزی دارن ❤
‎ #خاطرات_كودكي_سهراب

Read more

Media Removed

. قسمت یـازدهم خاطرات کودکی سر خیـابونی کهزندگی مـیکردیم یـه کوه قشنگی بود کـه هروقت مـیرفتم تو حیـاط یـا پشت پنجره، مـیدیدمش یـه روز جمعه بـه بابا گفتم کـه بریم بالای این کوهه امروز اونم قبول کرد و راه افتادیم اون سالا من خیلی تپل و به قول خودمون خمپلی بودم منم اولین بارم بود مـیرفتم کوه با یـه فلاکتی ... .
قسمت یـازدهم خاطرات کودکی

سر خیـابونی کهزندگی مـیکردیم یـه کوه قشنگی بود کـه هروقت مـیرفتم تو حیـاط یـا پشت پنجره، مـیدیدمش
یـه روز جمعه بـه بابا گفتم کـه بریم بالای این کوهه امروز
اونم قبول کرد و راه افتادیم
اون سالا من خیلی تپل و به قول خودمون خمپلی بودم
منم اولین بارم بود مـیرفتم کوه
با یـه فلاکتی رفتیم بالا
از اون بالا خونمونو مـیدیدم کـه اندازه یـه نقطه شده بود
تو راه برگشت داشتم از کنار دیوار سنگی آروم آروم مـیومدم پایین و دستمو گرفته بودم بهش
بابامم جلوتر از من بود
مـیخواستم برم برسم بهش و با اون بیـام پایین کـه کنترلمو از دست دادم یـا بـه قول معروف ترمز ب
حالا ندو و کی بدو
همچنان خوش خوشان درون حال داد کشیدن داشتم مـیدویدم تو حالتی کـه هیچ کنترلی رو قدم هام نداشتم کـه دیدم یـه تخته سنگ بـه چه عظمت جلوم سبز شد
منم با اقتدار کامل با کله رفتم توش
خونین و مالین بودم کـه بابام رسید بهم
همـه ترسم این بود کـه دندونا جلوم خورد شده باشـه
دندونام چیزی نشده بود، امابالام کامل پاره شده بود از داخل و دماغمم شکسته بود
بگذریم از این کـه وقتی رسیدم خونـه م چه حالی شده بود
رفتیم بیمارستان و لبم رو کـه پاره شده بود بخیـه زدن، سه شنبه هم نوبت عمل داشتم واسه بینیم
دکتر شیرانی عملم کرد و بعدشم گچ گرفتن
دو سه روز بعد کـه رفتم مدرسه همـه بچه ها مـیترسیدن ازم
تا اومدن عادت کنن بـه چهره جدیدم، گچش رو باز کردیم

ماجرای کلاس پنجمم یـه خورده طولانی شد
یـه قسمت دیگه هم مونده کـه انشالله تو اولین فرصت مـیذارمش
لازم بـه ذکره کـه من هیچ شناختی از نویسندگی و این چیزا ندارم و صرفا واسه دل خودم و بعضی از دوستان مـینویسم
من هرچی کـه تو ذهنم مـیگذره رو مـینویسم
با همون جمله بندی و کلماتی کـه تو ذهنم مـیرسه
باید ببخشید اگه مشکلی چیزی دارن ❤

#خاطرات_كودكي_سهراب

Read more

‌ که تا حالا کارائوکه رفتین؟ من نرفته بودم. ولی یـه شب تو یـالتا دوتا دوست پیدا کردیم و ما رو بردن کارائوکه /karaoke/ و دیدم کـه عجب چیز باحالیـه و چقد خوش مـی‌گذره. ‌ یـه کافه بود کـه روی هر مـیزش یک تبلت بود. ازآهنگی کـه مـی‌خوای رو سرچ مـی‌کنی، و هروقت نوبتت شد پیش‌خدمت برات یک مـیکروفون مـیاره، آهنگت بدون ...
تا حالا کارائوکه رفتین؟ من نرفته بودم. ولی یـه شب تو یـالتا دوتا دوست پیدا کردیم و ما رو بردن کارائوکه /karaoke/ و دیدم کـه عجب چیز باحالیـه و چقد خوش مـی‌گذره.

یـه کافه بود کـه روی هر مـیزش یک تبلت بود. ازآهنگی کـه مـی‌خوای رو سرچ مـی‌کنی، و هروقت نوبتت شد پیش‌خدمت برات یک مـیکروفون مـیاره، آهنگت بدون صدای خواننده‌ش پخش مـیشـه و تو حتما خواننده‌ش بشی. متن آهنگ روی یک مانیتور جلوی چشمات رژه مـیره و تو مـی‌خونی و حس مـی‌کنی یـه راک‌استار خفنی.

در مورد ما این حس توهمـی بیش نبود ولی این واقعن یک سوپراستار بود. یک استعدادِ کشف‌نشده کـه وقتی رو صحنـه مـی‌رفت همـه‌‌ی کافه‌نشین‌ها هیچ، همـه‌ی کافه‌نشین‌ها نگاه.






‌ ‌‌ #جام_جهانی_سیزدهم ‌

‌ #جام_جهانی #روسیـه۲۰۱۸ #سفر #سفرنامـه #سفرنویس #بلاگر #سفرزندگی #روسیـه #کریمـه #یـالتا
#yaltasummerjam #yalta #crimea

Read more

Media Removed

من و بدشانسی همـیشـه تو پاریس با هم قرار مـیزاریم، اولین باری کـه رفتم پاریس یک ساعت بعد از وردمون بـه پاریس تو برج ایفل  همـه چیزهای تو کیف دوستم رو دزدیدن! دفعه های بعد هم‌فقط سرما بوده و کار . و اما ایندفعه واسه عروسی بود، آماده شدن با موهای وز شروع شد همـه مـیدونن موهایی کـه تو هتل شسته و خشک بشـه وزترین حالت دنیـا ... من و بدشانسی همـیشـه تو پاریس با هم قرار مـیزاریم، اولین باری کـه رفتم پاریس یک ساعت بعد از وردمون بـه پاریس تو برج ایفل  همـه چیزهای تو کیف دوستم رو دزدیدن! دفعه های بعد هم‌فقط سرما بوده و کار . و اما ایندفعه واسه عروسی بود، آماده شدن با موهای وز شروع شد همـه مـیدونن موهایی کـه تو هتل شسته و خشک بشـه وزترین حالت دنیـا رو بـه خودش مـیگیره واسه همـین صاف کن جدید گرفتم کهحرف نباشـه اولین تکه مو رو کـه صاف کردم دیگه کار نکرد گفتم آزی عیب نداره موهاتو ببند و برو لباستو اتو کن، که تا اتو رو گذاشتم رو لباسم  گفت ویززززززززز ویززززززززز جمع شد و سوخت درون مرحله اشک ریختن بودم حالم گرفته شده بود دلم مـیخواست پونزده سالم بود که تا این اجازه رو داشته باشم کـه چشم سفید بازی درون بیـارم روز همـه رو خراب کنم و بگم من نمـیام ولی تو این سن همـه از آدم انتظار دارن کـه عاقل باشی لباست یـه جوری بپوشی کـه سوختگیش  معلوم نباشـه و با موهای غیر قابل مـهار پاشی بری  عروسی! رسیدیم  بـه عروسی حالم خوب شد  انقدر فرانسوی ها آدم‌های ریلکسی هستن کـه خدا مـیدونـه بسیـار بسیـار ساده و در اوج سادگی زیبا. لباس ساده، آرایش ساده، مـهمانی ساده اصلا حالت خوب مـیشـه همـه اومده بودن کـه بهشون خوش بگذره و خاطره خوب بسازن واسهایی کـه دوستشون  دارن . دیگه واستون نگم  کـه من انقدر حالم از دیدن این همـه زیبایی و سادگی خوب شد کـه وقتی کفشم کـه دومـین بار بود مـیپوشیدمش جلوی همـه مـهمان ها  پاره شد و از پام درون اومد غش کردم از خنده، دوستم گفت خدا رو شکر سومـی هم بـه خیر گذشت فکر کنم مـیترسید با من و بدشانسی کـه گریبان گیرم شده بود سوار یـه ماشین بشـه برگرده
#عروسی #wedding #badluck #بدشانسی #به_خیر_گذشت
خلاصه منو تو پاریس دیدین روتونو انوری کنید برید!

Read more

Media Removed

●★═════★●๑۩@aharjok۩๑●★═════★● نصف ملت فقط با این جمله کـه مـیگه: آنـهایی کـه شب‌ها دیرتر بـه خواب مـی‌روند چیزهای بیشتری از زندگی مـی‌خواهند! علاف بودن خودشونو توجیـه مـیکن ●★═════★●๑۩@aharjok۩๑●★═════★● دبیر ادبیـاتمونو پای بساط خوری گرفتن، مامورا رو قانع کرد درون اونجا منظور از ... ●★═════★●๑۩@aharjok۩๑●★═════★●
نصف ملت فقط با این جمله کـه مـیگه:
آنـهایی کـه شب‌ها دیرتر بـه خواب مـی‌روند
چیزهای بیشتری از زندگی مـی‌خواهند!

علاف بودن خودشونو توجیـه مـیکن ●★═════★●๑۩@aharjok۩๑●★═════★●
دبیر ادبیـاتمونو پای بساط خوری گرفتن، مامورا رو قانع کرد درون اونجا منظور از اون ، عرفانی بوده😌
ولش 😂😜
●★═════★●๑۩@aharjok۩๑●★═════★●
+عاغایی من برم جیش کنم بیـام
-برو قربون جیش خانومم بشم

رابطه ها- 12 الی 34 دقیقه قبل از خواب
●★═════★●๑۩@aharjok۩๑●★═════★●
بچه ها اگه من مُردم زیر تختم یـه بسته سوهان هست کهیـه پارچس کـه توی پارچه چندتا دی وی دی هس روش نوشته فرهنگ غرب از دیدگاه استاد رحیم پور ... بیزحمت اونارو آتیش بزنین 😅😂😂
●★═════★●๑۩@aharjok۩๑●★═════★●
جهت پیوستن بـه کانال کافیست روی لینک کـه داخل بیو (تو صفحه اصلی }کلیک کرده و گزینـه تلگرام را انتخاب کنید 🤗🌹
●★═════★●๑۩@aharjok۩๑●★═════★●
Admin:@vahid137171

#اهر #ahar
#aharjok #jok اهرجک اهر جوک aharjok
#اهر ارسباران
#جوک #لبخند #جک #جوک _جدید #جک جدید #لطیفه
#اهر
اهر
●★═════★●๑۩@aharjok۩๑●★═════★●

Read more

Media Removed

#همـینجوری من تماشای تو مـی کردم و غافل بودم کز تماشای تو خلقی بـه تماشای منند #هوشنگ_ابتهاج مو نوشت: دی خیـال تو بیـامد بـه در خانـه ی دل زنگ زد درون رفت دیدید مـی خواهید یـه کاری یدی نفهمـه یـا یـه حرفی رو بهی بزنید دیگه ای نشنوه،بدتر همـه مـی شنون و مـی فهمن حالا شما یـه حرفی رو بخوای همـه بشنون، یکی ... #همـینجوری
من تماشای تو مـی کردم و غافل بودم
کز تماشای تو خلقی بـه تماشای منند
#هوشنگ_ابتهاج

مو نوشت:
دی خیـال تو بیـامد بـه در خانـه ی دل
زنگ زد درون رفت
دیدید مـی خواهید یـه کاری یدی نفهمـه یـا یـه حرفی رو بهی بزنید دیگه ای نشنوه،بدتر همـه مـی شنون و مـی فهمن
حالا شما یـه حرفی رو بخوای همـه بشنون، یکی حرف مـیزنـه، یکی بازی مـیکنـه،یکی با گوشی ور مـیره،یکی فرار مـی کنـه،یکی دعوا مـی کنـه،یکی قیـام مـیکنـه، یکی مـیخوابه،یکی دستشوییش مـیگیره،داستانیـه

چونـه نوشت:
آیـا شما مـیدونستید کـه برای اینکه آب اکسیژنـه بخورید،حتما لازم نیست آب اکسیژنـه بخورید؟
چطوور؟
قدیما معجونی ها کـه الان بهشون مـیگیم ویتامـینـه کنار این تنگ طورهای بزرگ خاکشیر و شربت آبلیمو کهیـه جسم فلزی درون حال چرخشـه یـه تنگ هم به منظور شیرموز بود کـه بعدا جمعش ،آقا ما هرموقع اینارو مـیدیدم دلم مـی خواست، بـه م مـی گفتم شیرموز مـی خوام، مم مـی گفت دیروز موز خوردی،الانم رفتیم خونـه تو یخچال شیر هست، بردار بخور تو دلت شیرموز درست مـیشـه، لذا شما آب کـه مـی خوری نفستم قورت بده، تو دلت آب اکسیژنـه مـی شـه

لپ نوشت:
جان من برا بچه هاتون اسم درست حسابی انتخاب کنید،شما نگاه کن اصلا این آدم حسابیـا وقتی بچه بودن از اسمشون معلوم بوده یـه چیزی مـی شن،برای مثال توماس ادیسون،این اصلا معلومـه بزرگ شـه برقو اختراع مـیکنـه،جلال الدین محمد بلخی،خب این اصلا تابلوئه یـه شاعر قدر مـیشـه،ولی فرضا شمابگو از آماندا چیزی درون مـیاد؟از ژوبین آدم حسابی درست مـیشـه؟ایناییم کـه مـیگن ما اسم ایرانی مـی ذاریم این همـه اسم ایرانی مشتی داریم، خیلی ادعات مـیشـه اسم پسر داریوش رو بذار رو پسرت؟جرأت داری بذاری؟تو یـه کتاب خوندم.مـیدونی چی بوده؟بگم؟آماده ای؟
گوزهر.
من دیگه حرفی ندارم

پلک نوشت:
#آب_ها_همگی_اکسیژنـه_اند
#برای_فرزندان_ خود_اسم_درست_حسابی_انتخاب_کنید_لطفا
#گوزهر_بابا_بپر_دوتا_نون_بگیر_بیـار
#به_فرزندان_خود_کما_فی_السابق_مبارزه_با_آمریکا_بیـاموزید

Read more

Media Removed

سلام دوستای خوبم اینار مـیخوام یـه #ضدآفتاب_آقایـان بـه آقایون گروه معرفی کنم. ‍⚕️ حالا فرق ضتاب اقایـان با بقیـه ضتابها چیـه؟؟؟ معمولا ضدآفتاب های آقایون بدون رنگ هستن و از خودشون ردی روی صورت برجا نمـیذارن. از اونجاییکه آقایون بیشتر عرق مـیکنن، معمولا ضدتعریق هستن. #ضدآفتاب_آقایـان_ژوت ... سلام دوستای خوبم
اینار مـیخوام یـه #ضدآفتاب_آقایـان بـه آقایون گروه معرفی کنم. 👨‍⚕️👦
حالا فرق ضتاب اقایـان با بقیـه ضتابها چیـه؟؟؟
معمولا ضدآفتاب های آقایون بدون رنگ هستن و از خودشون ردی روی صورت برجا نمـیذارن.
از اونجاییکه آقایون بیشتر عرق مـیکنن، معمولا ضدتعریق هستن.
#ضدآفتاب_آقایـان_ژوت علاوه بر این دو خصوصیت فوق،ترکیبات آنتی اکسیدان داره. ضمنا عصاره آلوروا و بابونـه و ویتامـین ایی داره 👌👌👌
ضدآفتاب آقایـان ژوت یـه اسانس بسیـار ملایم مردونـه داره کـه مطبوعه.
حجمش ۵۰ مـیل هست و قیمتش ۳۰ هزار تومان.
این #ضدآفتاب رو به منظور نوید گرفتم ولی بیشتر از اون خودم استفاده کردم😉😉😉 راستش من معمولا ضدآفتاب بدون رنگ مـی و چون ضدآفتاب آقایون معمولا تمام خصوصیـاتی کـه من مـیخوام رو دارن، خیلی وقتها شده کـه از ضدآفتاب آقایون استفاده کنم🙊🙊🙊
اگه بخواین محصولات ژوت رو بخرین مـی تونین اینترنتی سفارش بدین. اولا حتما بـه پیج #ژوت بـه آدرس
@JUTE_COSMETICS
سر بزنین و با محصولاتش آشنا بشین. اونجا توضیح داده کـه چجوری مـی تونین خرید اینترنتی کنین. منم این توضیحات رو از پیجشون برداشتم. بـه شماره 09393668137 توی تلگرام پیغام بدین و محصول سفارش بدین براتون ارسال مـیکنن. بعضی از داروخانـه ها هم دارن.
خب حالا بگین آقایون مـهم زندگیتون ضتاب استفاده مـیکنن؟؟؟
نوید کـه فقط توی طبیعت گردی و مسافرت مـیزنـه. تازه اونم بـه اصرار من!!🤔🤔
#ضدآفتاب_پوست_چرب #ژوت #ضدآفتاب_ژوت
#jute

Read more

Media Removed

وقتی باکتری ها روح تورو کشتن/ زالوهای آشنایی کـه خون تورو خوردن/روشن فکرای پرست/ های روشن فکر پندار/داخل زندان/من مـی شناسم یکیو، نام نسیم فامـیلی باد قد راست صاف سرش یـه رول پلاک/رفیق بعضی چیزا نیستن واسه درون اوردن مثه ادا/هدفی هست حتما جربزشم باشـه چون توو راهش شاید دار و ندارتم بشـه فدا/دهنـهای ... وقتی باکتری ها روح تورو کشتن/ زالوهای آشنایی کـه خون تورو خوردن/روشن فکرای پرست/ های روشن فکر پندار/داخل زندان/من مـی شناسم یکیو، نام نسیم فامـیلی باد قد راست صاف سرش یـه رول پلاک/رفیق بعضی چیزا نیستن واسه درون اوردن مثه ادا/هدفی هست حتما جربزشم باشـه چون توو راهش شاید دار و ندارتم بشـه فدا/دهنـهای کوچیک واسه زدن حرفای گنده نیست، بعد تو بپا یـه وقت پاره نشـه دهنت/تو زیـادی ولو شدی توو شبای نقره ایت/یـه روز بـه خودت مـی آی کـه باز درون عقبت/به چه دردی مـی خوره مبارز فراری/از آزادی گفتن جلو قفس یـه قناری/اشکای من بازی تو/حلوای من شادی تو/قرمز من آبی تو/بلیطهای گرون من ،سانس های مجانی تو/کارای پنـهانی تو، گوشـهای واقعی من/حرفای قلابی تو/دیدم همـه ی رنگهارو چشم منو زدن/من این نقاشی رنگین کمونی نمـی خوامش ،واسه همـین خیلی وقته طوسی مطلقم/نمـی پیچم حتی اگه زوری دور زدن/برام زندگی تو شـهر یـه جوک مسخرست/چونکه آدماییـه خورده احمقن/هرکی ساکت تر بود شد یـه گل سرسبد/شروع حرف زدن/شروع سر زدن/ آسفالتهای زبرش برا من/بالشتهای پُرِ پَرِ غوش واسه تو/زیرزمـین پُرِ موش بره من/خونـه ها و تله موش واسه تو/دادِش بره من، درِ گوش واسه تو/واژگونن همـه ی های شـهر بـه خاطر همـین بی معنیـه دیگه همـه جمله ها/گنده بر مـی دارن همـه لغمـه ها/حرف زدن مـی شـه همـه جرم ما...

Read more

Media Removed

سلااااام. دوستای گلم عکسها رو ورق بزنین. امروز مـیخوام یـه محصول تووووووپ بهتون معرفی کنم. اونایی کـه چروک بین پیشونی دارن، چروک دورچشم دارن، خط خنده دارن یـا چروک دورلب دارن این پست رو با دقت بخونن #قلم_پرکننده_چروک دکتر پیرریکاد محصولیـه کـه باید موضعی روی چروک زده بشـه. این محصول بـه شکل یـه قلم ... سلااااام. دوستای گلم
عکسها رو ورق بزنین.
امروز مـیخوام یـه محصول تووووووپ بهتون معرفی کنم.
اونایی کـه چروک بین پیشونی دارن، چروک دورچشم دارن، خط خنده دارن یـا چروک دورلب دارن این پست رو با دقت بخونن
#قلم_پرکننده_چروک دکتر پیرریکاد محصولیـه کـه باید موضعی روی چروک زده بشـه. این محصول بـه شکل یـه قلم با نوک ژله ای هست کـه با پیچوندن پایین قلم درون جهت فلش، کرم با بافت شفاف و وازلینی ازش بیرون مـیاد. کرم رو حتما با همون نوک ژله ای روی چروک صورتتون بمالید. نیـازی نیست روی کل صورت بزنین.
این محصول سه نوع #هیـالورونیک_اسیدداره کـه به باز شدن چروک پوست کمک زیـادی مـیکنـه.
من خودم بـه خاطر اینکه چشمم ضعیفه، وقتی مـیخوام روی چیزی تمرکز کنم، مثلا مـیخوام چیزی بخونم یـا حتی توی آینـه با دقت بـه پوستم نگاه کنم،ناخودآگاه اخم مـیکنم! واسه همـین دوتا چروک ناخوشایند بین ابروهام افتاده!!!! یـه هفته اس کـه شروع کردم این قلم رو بین دوتا ابروهام روی چروکها مـی.
قیمت قلم پرکننده چروک #دکترپیرریکاد ۱۱۸ هزار تومان هست. توی بعضی از داروخانـه ها دارن. از وب سایت فروشگاه اینترنتی #داروکده هم کـه لینکش رو توی استوری گذاشتم مـیتونین بخرین.
این محصول رو حتما روزی دوبار روی چروک هاتون بزنین. این کار رو دوماه ادامـه بدین که تا اثرش رو ببینین
#دکترپیرریکاد یـه برند فرانسویـه کـه محصولات فوق العاده ای داره و به تازگی وارد بازار ایران شده.
#drpierrericaud #

Read more

Media Removed

کی گفته من زرنگی‌ام؟ گاهی اگه حال و حوصله نداشته باشم یـهو مـی‌بینم ساعت پنج شده و هیچی نخوردم جز یـه فنجون قهوه... مخصوصا این روزا کـه حواسم هزار جا هست جز بـه خودم 😐 بله شاید باورتون نشـه اما من تو همچین روزایی حتی صبحانـه رو هم آنلاین سفارش مـیدم... اپلیکیشن ریحون هزار و یک مدل صبحانـه فروشی داره کـه مـی‌تونین ... کی گفته من زرنگی‌ام؟ گاهی اگه حال و حوصله نداشته باشم یـهو مـی‌بینم ساعت پنج شده و هیچی نخوردم جز یـه فنجون قهوه... مخصوصا این روزا کـه حواسم هزار جا هست جز بـه خودم 😐
بله شاید باورتون نشـه اما من تو همچین روزایی حتی صبحانـه رو هم آنلاین سفارش مـیدم... اپلیکیشن ریحون هزار و یک مدل صبحانـه فروشی داره کـه مـی‌تونین راحت سفارشتون روثبت کنین... من امروز واسه صبح یـه لقمـه خامـه عسل و یـه لقمـه پنیرخامـه‌ای و آب‌هویج و مـیوه سفارش دادم کـه جمعش شد سیزده تومن... بیست دقیقه بعد صبحانـه‌م رو مـیز بود، بهترین گزینـه واسه تنبلا😅
@reyhoonia
#ad

Read more

Media Removed

همـه چیز بستگی بـه بویی کـه توی راه پله پیچیده بود داشت، ماکارانی،قرمـه سبزی، کلم پلو،کوکو سبزی ،.... وای از روزایی کـه به مـیلم نبود این بو. چرت سر ظهرام واسه گرفتن خستگی، عصرونـه هایی کـه حتما بایدیـه چیز شیرین بود، صبح ها خواب که تا وقتی سیر شم و خامـه پاک با مربای بـه که منتظرم مـیموندن که تا بیدار شم، شب ها بیدار ... همـه چیز بستگی بـه بویی کـه توی راه پله پیچیده بود داشت، ماکارانی،قرمـه سبزی، کلم پلو،کوکو سبزی ،....
وای از روزایی کـه به مـیلم نبود این بو.
چرت سر ظهرام واسه گرفتن خستگی، عصرونـه هایی کـه حتما بایدیـه چیز شیرین بود، صبح ها خواب که تا وقتی سیر شم و خامـه پاک با مربای بـه که منتظرم مـیموندن که تا بیدار شم، شب ها بیدار که تا هر زمان کـه خمـیازه بیـاد.
حالا ۱۲ روزه کـه من زن خونـه ام!
صبح کـه بیدار مـیشم از بوی چای و نون تازه خبری نیست و یـه قابلمـه خورشت روی گاز قل قل نمـیجوشـه، خودم حتما تیکه های پنیر لیقوان اب بکشم، تخت دیگه خودش مرتب نمـیشـه، لباسا بی بی دی بابی دی بو شسته و اتو کشیده نمـیشن حالا منم کـه منتظر مـیمونم که تا در باز شـه، حالا مـیفهمم چرا همـیشـه چشماش بـه در بود!
پ ن: لوبیـا پلو شیدا پز، واقعا واسه اولین بار خوشمزه بود😑 مـیدونم مشک ان هست که خود بیوید نـه انکه عطار بگوید ولی خب جوونم و جویـای نام🙄
پ ن: شاید باور نکنید اما من کلا اولین بارهای زندگیمـه کـه غذا مـیپزم،ماشین لباسشویی رو حتی روشن مـیکنم و به نظرم از همـه کارهای خونـه چندش ناک تر لباس پهن و گردگیریـه!😷
پ ن: یکم اینجا داماد نصیحت کنید کـه با گوله جوراب فوتبال بازی نکنـه🤔
پ ن: روز مادرا مبارک❤️ عزیزترین نسرین جهان کـه حالا دیگه ازش نمـیپرسم مگه چیکار کردی کـه خسته ای؟😞 پ ن: خیلی دلم مـیخواد چندتا پست بذارم راجع بـه احساسات عروس طورانـه اما هی این پا و اون پا مـیکنم، اما مـیذارم‌زودی🌷 پ ن: مـیدونم خیلی بچه چندشی بودم واسه م🙄😷

Read more

Media Removed

ژله عمودی ابتدا دو بسته ژله آلوئورا رو با دو لیوان ش حل مـیکنیم و مـیذاریم از حرارت بیفته بعد بهش دو لیوان شیر و یک لیوان بستنی کـه حتما کاملا آب شده و با دمای محیط یکی شده رو بـه ژله حل شده کـه حتما اون هم سرد شده اضافه مـیکنیم حتما حتما هم بستنی از سرما بیفته و کاملا آب شـه و هم ژله آلوئورای مخلوط شده توی ش ... ژله عمودی

ابتدا دو بسته ژله آلوئورا رو با دو لیوان ش حل مـیکنیم و مـیذاریم از حرارت بیفته بعد بهش دو لیوان شیر و یک لیوان بستنی کـه حتما کاملا آب شده و با دمای محیط یکی شده
رو بـه ژله حل شده کـه حتما اون هم سرد شده اضافه مـیکنیم حتما حتما هم بستنی از سرما بیفته و کاملا آب شـه و هم ژله آلوئورای مخلوط شده توی ش حتما از داغی بیفته اگه ژله داغ و بستنی سرد رو با هم بلافاصله مخلوط کنیم ژله کاملا بریده بریده مـیشـه و مخلوط ژله و شیر و بستنی رو توی قالب فلزی کـه یـه ساعت قبل توی فریزر گذاشتیم که تا کاملا یخ بزنـه قالب چون بعدا ژله ازراحت درآد بعد قالب فلزی رو چرب مـیکنیم و مخلوط رومـیریزیم حالا قالب محتوی ژله آلویورا و بستنی و شیر رو بعد از اینکه یک شب توی یخچال گذاشتیم درآورده و یک درون مـیان با چاقویی کـه هی بـه ش مـیزنیم مـیبریم برشـها رو یک درون مـیون درمـیاریم توی جاهای خالی ژله آلوئورا مـیریزیم انواع مـیوه ها رو خرد مـیکنیم کـه من از سیب قالب زده و کیوی قالب زده و توت فرنگی و پرتغال استفاده کردم ولی توی شکل از توت فرنگی و پرتغال و موز استفاده شده انواع مـیوه ها رو خرد مـیکنیم کـه من از سیب قالب زده و کیوی قالب زده استفاده کردم این نکته اگه خواستید از کیوی توی این دسر یـا هر ژله دیگه استفاده کنید چون کیوی حاوی آنزیمـیه کـه نمـیذاره ژله ببنده بعد کیویـه قالب زده رو 10 دقیقه با آب و شکر حتما بجوشونید و کیوی رو از شـهدش جدا کنید و بذارید سرد شـه و بعد درون ژله بریزید وقتی مـیوه ها را داخل ژله ریختید قالب رو دوباره داخل یخچال مـیذاریم و دوباره یک شب دیگه داخل یخچال مـیذاریم که تا کاملا ژله ببنده و روز بعد ژله رو داخل ظرف مورد نظر برمـیگردونیم

Read more

Media Removed

#friends #breakfast #shotonnote8 #cdmx🇲🇽 تفاوت سفر مکزیک با تمام این هفت ماه سفر تنـها این بود کـه سه نفر آدم متفاوت بودیم و یک اتاق ثابت و یک شـهر غریبه. سه آدمـی کـه بی‌نـهایت با هم تفاوت داشتن و بی‌نـهایت با هم حرف. سه آدمـی کـه از سه شکل مختلف زندگی مـی‌اومدن و به سه شکل مختلف احساساتشون رو نشون مـیدادن. ندا ... #friends #breakfast #shotonnote8 #cdmx🇲🇽
تفاوت سفر مکزیک با تمام این هفت ماه سفر تنـها این بود کـه سه نفر آدم متفاوت بودیم و یک اتاق ثابت و یک شـهر غریبه. سه آدمـی کـه بی‌نـهایت با هم تفاوت داشتن و بی‌نـهایت با هم حرف. سه آدمـی کـه از سه شکل مختلف زندگی مـی‌اومدن و به سه شکل مختلف احساساتشون رو نشون مـیدادن.
ندا مـیگفت: یـه چاهی هست ته مغز آدما کـه گاهی کـه تنـها مـیشـه و وارد روزمره مـیشـه پات لیز مـیخوره مـیفتی ته چاه. چاه تاریک و بدبو کـه افتادنیـه ثانیـه طول مـیکشـه و بیرون اومدن ازش زمان و انرژی مـیگیره. و وقتی سفری و دور از خونـه و روزمره این چاه تنـها چیزیـه کـه امکان داره باهات نیـاد سفر!
آیلین از صبح‌های بیداری با شوق و ذوق زندگی مـیگه. از صبح‌های بی‌تپش قلب و صبح‌هایی کـه هوای پشت پنجره خیلی اهمـیت نداره. بارون و آفتاب و برفش بخاطر حضورت تو یک نقطه جدید کم‌اهمـیت‌تر مـیشـه و روزهات پرانرژی‌تر.
من فکر مـیکنم آیـا سفر یک نوع فراره از این چاه؟ از صبح‌های بی‌انرژی غمگین روزمره؟ اما راستش تو این هفت‌ماه دوریراز خونـه من‌هم ته چاه افتادم و بزور خودم رو بیرون کشیدم. من هم صبح‌هایی داشتم کـه با وجود صدای پرنده‌های صبح پشت پنجره تپش قلب داشتم و فقط دلم مـیخواسته فرار کنم. آدم از فرار کـه فرار نمـیکنـه؟!

Read more

Media Removed

من تو زندگیم هدف ندارم ( سعی مـیکنم کـه نداشته باشم ) . بـه نظرم هدف داشتن با ذات زندگی توفیر داره . ولی رویـا دارم . که تا دلتون بخواد مسیرایی دارم کـه مـیخوام توشون قدم ب . از نوجوونی بزرگترین آرزوم اینـه کـه یـه شغلی داشته باشم کـه هیچوقت دلم نخواد ازش مرخصی بگیرم . دلم مـیخواد هر روز با شوق اینکه قراره برم سر کاری ... من تو زندگیم هدف ندارم ( سعی مـیکنم کـه نداشته باشم ) . بـه نظرم هدف داشتن با ذات زندگی توفیر داره . ولی رویـا دارم . که تا دلتون بخواد مسیرایی دارم کـه مـیخوام توشون قدم ب . از نوجوونی بزرگترین آرزوم اینـه کـه یـه شغلی داشته باشم کـه هیچوقت دلم نخواد ازش مرخصی بگیرم . دلم مـیخواد هر روز با شوق اینکه قراره برم سر کاری کـه عاشقشم وخلاقیت دارم از خواب پاشم .
یک سال پیش بعد از چنتا شکست پشت سر هم پا تو یـه مسیر جدید گذاشتم و زمان و پول و شانسمو تو سفالگری سرمایـه گذاری کردم . این کار از این نظر کـه اشتیـاقمو تحریک کنـه و باعث بشـه قلبم برا کار ضعف بره که تا الان برام بی نظیر بوده . نشستن پای چرخ سفال احساس آرامش و لذتی رو بـه زندگیم اضافه کرده کـه نظیر نداشته برام . اما حالا وقتشـه کـه من و گل رس با هم بیوفتیم تو جاده زندگی وهمدیگرو هل بدیم و از هم به منظور زنده موندن کمک بگیریم .
استودیو صلصال کم‌کم درون حال جوونـه زدنـه و قراره بـه امـید خدا بی هیچ عجله ای تو‌مسیر خودش رشد کنـه و بزرگ بشـه . لذت من همـین مسیره .
#از‌این‌یدونس
#صلصال
پ.ن: -پیج @salsulstudio رو به منظور نمایش کارام و فروششون راه انداختم. دنبالش کنین و محکم بشینین . -معنی صلصال مـیشـه گِل باهوش
و درون قران بـه عنوان عنصر تشکیل دهنده انسان نام شده .
صلصال بـه زبون امروزی و علمـی شاید معادل همون “گرد و غبار ستاره ای“ یـا “ stardust “ باشـه کـه بعد از بیگ بنگ جهان ما و در نـهایت خود ما رو تشکیل داده .

Read more

Media Removed

///////////////////// دوختن،نخ و سوزن،چرخ خیـاطی کلا مفاهیمـی بودند کـه فکر مـیکردم برا بزرگاس! یـه سری کارای بی فایده کـه وقت آدمو هدر مـیده و توی عصر فناوری اطلاعات انجام همچین کارایی ضایس! ولی...ولی وقتی کنار خونتون فقططط یـه کلاس باشـه اونم #نمددوزی دیگه چاره ای نیست حتما بری و با این مفاهیم ... /////////////////////
دوختن،نخ و سوزن،چرخ خیـاطی کلا مفاهیمـی بودند کـه فکر مـیکردم برا بزرگاس!
یـه سری کارای بی فایده کـه وقت آدمو هدر مـیده و توی عصر فناوری اطلاعات انجام همچین کارایی ضایس!
ولی...ولی وقتی کنار خونتون فقططط یـه کلاس باشـه اونم #نمددوزی دیگه چاره ای نیست حتما بری و با این مفاهیم آشنا بشی😐
بالاخره هر چقد کتاب بخونی و کلاس بری،بازم دلت یـه چیز دیگه مـیخواد.آره دیگه فکر نکنیدی مجبورم کرده برمااا😛;-)
خلاصه این شد کـه من رفتم و گفتن که تا الان کجا بودی!
اینم شانس منـه از هر چی خوشم نمـیاداستعداد دارم!مگه داریم آخه؟!
اینام ↑↑↑گینگیلی های من...یـه جورایی دوسشون دارم خنگولارو!....................................................😐 پ.ن:از کشفیـات جدیدم اینـه کـه دوخت و دوز بـه آدم آرامش مـیده و آدم باحوصله مـیکنـه...*امتحان کنید- #نمدوزی #خیـاطی #چیز #خوبیست #الکی #مثلا!
#حالم #خوب #شد #

Read more

Media Removed

. . هر روز صبح کـه بیدار مـیشم یـه اتفاق جدیدی افتاده خورشید چند ساله کـه موقع طلوع چشام و نمـیزنـه و باهام مـهربون شده، م مـیگه حتما حامـی حیوانات باشیم و تو قرمـه سبزی گوشت نمـیریزه و به جاش برامون آب بار مـیزاره و برای احترام بـه برکت خدا نون خشکایسفره و خورد مـیکنیمو مـیخوریم، بابام مـهربون شده و برای ... .
.
هر روز صبح کـه بیدار مـیشم یـه اتفاق جدیدی افتاده خورشید چند ساله کـه موقع طلوع چشام و نمـیزنـه و باهام مـهربون شده، م مـیگه حتما حامـی حیوانات باشیم و تو قرمـه سبزی گوشت نمـیریزه و به جاش برامون آب بار مـیزاره و برای احترام بـه برکت خدا نون خشکایسفره و خورد مـیکنیمو مـیخوریم، بابام مـهربون شده و برای اینکهی کشته نشـه کمربند چرم نمـیخره و شلوارشو با طناب مـیبنده و به حمایت از کارگران لباسای پاره مـیپوشـه، البته اینم بگم بابام از وقتی کـه کمربند نخریده دیگه از خونمون صدای گریـه مادرم نمـیاد و بدنش سیـاه نیست، هیچ وقت فکر نمـیکردم کمربند انقدر نامرد باشـه کـه زندگی بابام و بهم بریزه، داداشمم دیگه باهامون کاری نداره و همش تو خودشـه آخه چندوقت پیش دوستش کـه تو بانک بود چند مـیلیون از داداشم گرفت و رفت الانم داداشم همـیشـه تو خونـه یـا خوابه یـا داره از بین پاهاش زمـین و نگاه مـیکنـه فکر کنم یـه چیزایی رو زمـین هست کـه من نمـیبینمشون، خودمم دیگه مدرسه نمـیرم بابام بهم گفته درس خوندن خوب نیست آخرش مـیشی یـه آدمـی کـه هیچی نمـیدونـه و رفیقت کـه درس نخونده مـیشـه پرفسور. خلاصه کـه زندگیمون خوبه البته زندگی ما نـه بلکه زندگی دوستامم خوبه چون اونا هم مثل ما زندگی مـیکنن.
فقط نمـیدونم چرا با اینـهمـه دلخوشی و خوبی بابام و باباهای دوستام وقتی همو مـیبینن مـیگن کاش سال 57 مرده بودیم.
راستی تو محل ما یـه نفر تازه اومده و ساکن شده بابامم هرروز مـیگه فلانی کشید بالا! فکر کنم بنده خدا سرما خورده و هر روز دماغشو مـیکشـه بالا بابامم بـه خاطرش ناراحت مـیشـه آخه با یـه غمـی این حرف و مـیزنـه... .
#شایـان_رسول_زاده
مجموعه داستان کوتاه #غصه_های_مجید
..
.
عاز @arman_mehrban

Read more

Media Removed

. . . از درون پاساژ تندیس آمدم بیرون یـه سوز سردی خورد تو صورتم.ماشین رو تو پارکینگ گذاشتم کـه برم سمت تجریش،سرم پایین بود ازش گذشتم یـهو انگار یکی گفت برگرد،برگشتم ؛دندونای جلوش افتاده بود.بهم خندید.گفتم مـیشـه بشینم کنارت؟گفت :لباست کثیف مـیشـه .گفتم بعد تو چطوری نشستی ؟!گفت من کارتون مـیزارم زیر پام ... .
.
.
از درون پاساژ تندیس آمدم بیرون یـه سوز سردی خورد تو صورتم.ماشین رو تو پارکینگ گذاشتم کـه برم سمت تجریش،سرم پایین بود ازش گذشتم یـهو انگار یکی گفت برگرد،برگشتم ؛دندونای جلوش افتاده بود.بهم خندید.گفتم مـیشـه بشینم کنارت؟گفت :لباست کثیف مـیشـه .گفتم بعد تو چطوری نشستی ؟!گفت من کارتون مـیزارم زیر پام گفتم خب یـه تیکه از اون کارتونت بـه منم بده.
نشستم کنارش ،گفتم مگه تو مدرسه نمـیری ؟گفت چرا مـیرم کلاس اولم پنجشنبه جمعه ها جای مادرم مـیام.دفترشو دراورد و گفت ببین چه خوش خط نوشتم تازه یـه نقاشی خوشگلم کشیدم وایسا ببین؛دفتر نقاشیشو دراورد و با هیجان گفت:ببین فقط م روش خط کشیده...گفتم وای تو یـه هنرمند بی دندونی😊💕نگاهم بـه دفترش بود کـه گفت چقدر چشات خوشگله یـهو سرم رو اوردم بالا و نگاهم بـه نگاهش برخورد کرد ؛ولی حیف چشات ستاره نداره...
ستاره؟؟مگه چشمم ستاره داره؟گفت :اره چشم ادمای خوشحالیـه ستاره داره کـه برق مـیزنـه ببین من تو نقاشیم کشیدم .دفترشو گرفت جلوم ،راست مـیگفت...چشماشون ستاره داشت همـینجوری کـه چشمم بـه دفترش بود اروم گفتم مـیدونی ادم کنارمـیاد کنارمـیاد کنار مـیاد،بعد یـه روز دیگه نمـیتونـه کنار بیـاد از همون کنار مـیره... سرمو بلند کردم و یبار دیگه با دقت نگاش کردم چشمای خودشم ستاره داشت...
یکم کنارش موندم و باهم حرف زدیم.بهش قول دادم هفته ی دیگه هم برم بـه دیدنش اونم قول داد خوب درس بخونـه.
از صورت مثل ماهش عنگرفتم،شاید یـه روزی واسه خودشی شد.شاید نقاش شد..شاید دری بـه تخته خورد وو دنیـای کوچولوش پر ارامش شد ...لطفا ازین بچه ها نگذرید .نمـیدونید یـه نگاهتون چه تاثیری تو زندگی این بچه ها مـیتونـه بزاره.
.

پ.ن
لطفا شما با نگاه ستاره دار بـه دیدنشون برید.
.
همـین.

Read more

Media Removed

انقدر حجم اعتراض و استوری بیـاین برین فش بدین و اینـها زیـاد بود کـه رفتم ببینم سامسونگ چی‌ کار کرده کـه لایق اینـه کـه سر مدیر عاملشو ببریم ، تمام کارمند هاشو بیرون کنیم و اینفلونسر هاش رو هم کتک بزنیم ، گفتن وا مصیبت‌ها کـه یـه تبلیغ یستی  داده بیرون کـه گند زده بـه شخصیت زن، دفعه اولی‌ کـه دیدم گفتم آره یستیـه ... انقدر حجم اعتراض و استوری بیـاین برین فش بدین و اینـها زیـاد بود کـه رفتم ببینم سامسونگ چی‌ کار کرده کـه لایق اینـه کـه سر مدیر عاملشو ببریم ، تمام کارمند هاشو بیرون کنیم و اینفلونسر هاش رو هم کتک بزنیم ، گفتن وا مصیبت‌ها کـه یـه تبلیغ یستی  داده بیرون کـه گند زده بـه شخصیت زن، دفعه اولی‌ کـه دیدم گفتم آره یستیـه و فلان که تا همون جا‌یی کـه خانم داشت بچه رو تکون مـیداد نگاه کردم، گفتم بالاخره خانواده ایرانی‌ اینجوری جا افتاده ، بعد چشمم افتاد بـه تاریخش ! 
بیست و یک روز پیش ! یـه مقدار برام جای سوال داشت کـه این بیست روز اخیر کلیپ خودشو قائم مـیکرده از دست دوستان ؟ وقتی‌ روش مـیزدن یـه چیز دیگه نشون مـیداده بعد یـهو کـه طرف روش رو اونور مـیکرده کلاه مخوف یسم رو مـیزشته رو سرش و به همـهٔ بانوان ارییـایی فحش مـیداده ؟ دیدم کـه خیر ، اصلا اینجوری نیست ، یـه کلیپ ساده تبلیغاتیـه کـه دستمایـه  کمپین راه انداختنِ دوستانِ بدون سهم از تبلیغات سامسونگ شده ! که تا اونجا کـه من مـیدونم سامسونگ هیچ وقت نگاه یستی بـه این داستان‌ها نداشته ، و اینم مـیدونم کـه سر رونمایی از اس ناین از پنج نفر سخنرانش ، سه تاشون خانم بودن . 
اعتراض بـه هر گونـه پایمالی حق و حقوق مردم کار بسیـار درستیـه ، منتها برام سوال پیش مـیاد باز ، دوستانِ مع حقوق زنان ، اون موقع کـه از پائین تر سطح که تا بالاترین سطح فدراسیون‌های ورزشی حق زنان رو مـیخورن کجأین ؟ اون موقع کـه آتنا و گلرخ تو زندان اعتصاب غذا مـی‌کنن کجأین ؟ اون موقع کـه قهرمان پرتاب وزنـه ما اجازهٔ شوهر رو به منظور شرکت درون مسابقات اسیأیی نداره کجأین ؟ سر فاطمـه افتخاری کجا بودین ؟ یـه موج را بیفته و سوار شین روش دیگه ؟ سوار شدن رو خیلی‌ چیزا خوبه اما نـه اون هایی کـه بابت راه انداختنش پول گرفتن ! 
نوننیس نـه ؟ یـا فلان کانون تبلیغاتی کـه دفترش تو جردنـه بهتون پول نداده کـه کمپین راه بندازین ؟ 
ای بابا ، دنیـا کوچیکه ، شما از یکی‌ پول مـیگیری کـه یکی‌ دیگه رو خراب کنی‌ ، از بخت بد روزگار چهار که تا دهان بی‌ موقع باز مـی‌شـه و لو مـیده کـه شما پول مـیگیری کـه کمپین تخریبی‌ بزنی‌ ، چهار که تا آدم هم پیدا مـیشن کـه منبع درون آمدشون بیرون دنیـای مجازیـه و این بازی‌ها براشون فرقِ بین بی‌ شرفیو با شرفیـه ، یـهو مـیان کاسه کوزه تو مـیریزن بـه هم .
پ . نون : عو کپشن بیربط 
پ. نون ۲ : بستنی قهوه کاله رو دیدین ؟ روش عیـه بچهٔ سیـاه پوسته ! دقت کنین : قهوه ، سیـاه ! سیـاه ، قهوه ! فاشیسمِ مطلق ! ولی‌ خوب چشم دوستان بـه روی این چیزا باز نیست ، چون چی‌ توشـه ؟؟ اگه گفتین !

Read more

Media Removed

. بخش اول از اونجایی کـه خیلی بیشتر از سه روز طول کشیده (بابت این تاخیر پیش اومده پوزش مـی طلبم:) حتما تا الان یـه لیست از چیزهایی کـه خوردید آماده کرده باشید. خوب نگاهش کنید،ببینید موارد زیربه چشم مـی خوره؟ . -مقدار "کم آب" نوشیده شده،که احتمالا "وسط غذا" بوده و برای فرو بردن لقمـه ای کـه "کامل ... .
بخش اول

از اونجایی کـه خیلی بیشتر از سه روز طول کشیده (بابت این تاخیر پیش اومده پوزش مـی طلبم:) حتما تا الان یـه لیست از چیزهایی کـه خوردید آماده کرده باشید.
خوب نگاهش کنید،ببینید موارد زیربه چشم مـی خوره؟
.
-مقدار "کم آب" نوشیده شده،که احتمالا "وسط غذا" بوده و برای فرو بردن لقمـه ای کـه "کامل جویده نشده" و "با عجله" مـی خواید فرو بدیدش.
-مقدار قابل چشم پوشیِ "مـیوه"،"سبزیجات" و "صیفیجات".سالای کـه احتمالا "آخر" غذا خورده شـه.
-تعداد "کم" وعده های غذایی و "سنگین" بودنشون.
-"دیر خوردن" آخرین وعده ی غذایی.
-"فاصله ی زیـاد" بین وعده ها.
-مقدار کم "لبنیـات"،"گوشت،مرغ،ماهی"،"حبوبات"،"تخم مرغ" و امثالهم.
.
هر چی اضافه وزنتون بیشتر باشـه این موارد توی یـادداشت هاتون پررنگ تر خواهد بود.
.
ازتون مـی خوام بـه مدت یک هفته این موارد رو رعایت کنید:
♣️اگه بـه طور عادی روزی مثلا دو لیوان آب مـی نوشید.برسونیدش بـه چهار یـا پنج لیوان و سعی کنید یک لیوانش قبل وعده های غذایی تون باشـه و یـه لیوان قبل از خواب.
♥️سرعت غذا خوردنتون رو کم تر کنید.بدن یک ربع که تا بیست دقیق بعد از اولین لقمـه تازه مـیاد ببینـه سیرید یـا نـه.یعنی چه یک بشقاب چه ده بشقاب غذا اگه قبل از این مدت زمان خورده بشـه احساس سیری نخواهید کرد(قطعا پر مـیشید ولی سیر نـه!).کلک هایی کـه من استفاده مـیکردم کـه وقت تلف کنم:
-با چنگال غذا خوردن،حتی ماست!
-با قاشق چای خوری غذا خوردن.
-با چاپ استیک(همـین چوب غذا خوری های کشورهای آسیـای شرقی) غذا خوردن.
هیچوقت هم قشق رو اماده نگه ندارید.به محض اینکه قاشق اول وارد دهانتون شد قاشق دوم رو آماده نکنید.صبر کنید لقمـه رو قورت بدید بعد.
خوشگل غذا و تقسیم بندیشم مـیتونـه کمک کننده باشـه.
خوب جویدنم کـه دیگه لازم بـه ذکر نیست دیگه.تا مـی تونید لقمـه رو تجزیـه کنید و ازش مزه استخراج کنید.
غدایی کـه چند ساعت به منظور پختش زحمت کشیده شده حداقل یک ربع به منظور خوردمش وقت بذارید دیگه!
♦️سعی کنید سالاد رو بـه وعده های غذاییتون اضافه کنید.اگه بدون سس از گلوتون پایین نمـیره مـی تونید سس رو با ماست ترکیب کنید یـا از حداقل مقدار ممکن استفاده کنید.سالاد با ابلیمو هم مـیتونـه خوش مزه باشـه؛یـا با سرکه و یـه قاشق روغن زیتون.به هر حال بـه نطر من بودنش خیلی بهتر از نبودنشـه و نکته ی مـهم اینکه بـه هیچ وجه سالادو نذارید آخر غذا.سالاد دسر نباشـه براتون.پیش غذا باشـه.اینطوری یـه حجم قابل توجهی از معدتون رو یـه غذای کم کالری اشغال مـی کنـه و فضای کم تری به منظور غذا های پر کالری تر مـیمونـه.

Read more

Media Removed

همـیشـه دلم‌ مـیخواست کـه یـه مغازه کوچیک توی بازار داشته باشم کـه غذای خونگی بپزم و بوی خونـه بده، دلم مـیخواست کـه خودم غذا بپزم و حواسم بـه مشتریـا باشـه، سلام و علیک گرم با کاسبا داشته باشم و بوی برنج ایرانیبپیچه، غروب بـه غروب دخل جمع کنم و بگم خدا بده برکت و برگردم‌ خونـه و از خستگی بیـهوش شم! این چند سالی‌که ... همـیشـه دلم‌ مـیخواست کـه یـه مغازه کوچیک توی بازار داشته باشم کـه غذای خونگی بپزم و بوی خونـه بده، دلم مـیخواست کـه خودم غذا بپزم و حواسم بـه مشتریـا باشـه، سلام و علیک گرم با کاسبا داشته باشم و بوی برنج ایرانیبپیچه، غروب بـه غروب دخل جمع کنم و بگم خدا بده برکت و برگردم‌ خونـه و از خستگی بیـهوش شم!
این چند سالی‌که اینستاگرام دارم و عشیر مـیکنم خدا بهم دوستای زیـادی داده کـه گاهی فکر مـیکنم دنیـا چقدر مـیتونـه کوچولو و شیرین بشـه، ادمایی کـه هیچی ازشون نمـیدونی جز یـه آیدی و چند که تا عکس، همون بخش از زندگیشون کـه انتخاب تو ببینی. بـه واسطه همـین اینستاگرام نقلی و کوچکم با یـه خانواده دوست شدم کـه یـه مغازه نقلی توی بازار دارن کـه و بابا ‌ کوچکشون کنار هم غذاهای لذیذ پز درست مـیکنن، از کوفته ( کـه من بـه عنوان یـه ترک بچه عاشقشم) دلمـه، کشک بادمجون،مـیرزا قاسمـی،استانبولی، قرمـه سبزی و ... که تا صبونـه های خوشمزه مثل خرما تخم مرغ و عدسی و...
امروز یـه تجربه جدید و هیجان انگیز بود‌ واسم کـه تا علاقه من رو دیدن دعوتم کنارشون باشم از صبح که تا غروب! برنج ابکش ، غذا پختن، با مشتریـا حرف زدن، حتی مـیز پاک ! همـه و همـه واسم شیرین و جذاب بود!
اگر بخوام‌ یـه چیزی کـه خیلی واسم قشنگ بود رو بگم اینـه کـه خیلی بیشتر از ادمای بد توی دنیـا ادمای مـهربون هستن کـه دنیـا رو جای زندگی‌ مـیکنن، پدر و مادری کـه حواسشون‌ به‌ نمک و روغن غذای مشتریـا هست،اگه بچه ای بیـاد کـه حس کنن شاید توی جیبش پول کافی نیست مـهمونش مـیکنن ، غذاهای اضافی رو‌ واسه کارتون خوابای اطراف مـیبرن، حاضرن زحمتشون زیـاد شـه اما ظرف یکبار مصرف استفاده نکنن و ظرفای چینی بیـارن واسه دونـه دونـه مشتریـا، کنارشون مـیشـه درس زندگی گرفت.
پ ن: اگه گذرتون افتاد بازار حتما برید و‌ سر بزنید خیـابان ناصر خسر‌و کوچه امام جمعه تهیـه غذای یوسف
پ ن: مزه غذاها طوری کاملا❤️ پ ن: تجربه های زندگی قشنگ کن پ ن: کار مورد علاقمو پیدا کردم شاگرد حاج یوسف

Read more

Media Removed

بیست‌و‌هشت از چهل • | #ادبیـات ، #تبلیغ ، #آبمـیوه و #تجسم | * حتما دیدین این تبلیغ‌هایی رو کـه یـه نفر وسط کار روزمره‌ش تو یـه اداره‌ی زشت و طوسی، یـهو یـه آبمـیوه از تو کیف سامسونتش برمـی‌داره، نی رو از آنجا فرو مـی‌کنـه و به محض اینکه اولین جرعه رو مـی‌نوشته، یکهو اداره غیب مـیشـه و اون آدمِ مستهلکِ فرسوده وسط ... بیست‌و‌هشت از چهل

| #ادبیـات ، #تبلیغ ، #آبمـیوه و #تجسم |
*
حتما دیدین این تبلیغ‌هایی رو کـه یـه نفر وسط کار روزمره‌ش تو یـه اداره‌ی زشت و طوسی، یـهو یـه آبمـیوه از تو کیف سامسونتش برمـی‌داره، نی رو از آنجا فرو مـی‌کنـه و به محض اینکه اولین جرعه رو مـی‌نوشته، یکهو اداره غیب مـیشـه و اون آدمِ مستهلکِ فرسوده وسط هاوایی ظاهر مـیشـه در‌حالیکه یـه لباس بامشادی، شلوارک گُلدار و یـه کلاه حصیری تنشـه.
اگه این جور تبلیغ رو ندیدین حتما تبلیغ تلویزیون‌هایی رو دیدین کهیـه نفر ملول و زار، داره راز بقا تماشا مـی‌کنـه کـه به ناگاه از شدت کیفیتِ LED صفحه‌ی تلویزیون مـی‌شکافه و یـه ببر بنگال یـا یـه زرافه‌ی کُرکُری مـیاد روی مبل بغل دست اون یـارو، کـه دیگه اصلا ملول نیست بلکه سر ازپا نمـی‌شناسه، مـیشینـه و باهم بـه تماشای ادامـه‌ی راز بقا مـی‌پردازن.
این اتفاق به منظور من مدام تکرار مـیشـه، هرجا باشم، هرحالی باشم، وقتی #کلیدر رو باز مـی‌کنم، همـه چی غیب مـیشـه. مـی‌‌افتم وسط چادر کلمـیشی‌ها، نون ساج مـی‌خورم و منتظر برگشتنِ گل‌محمد مـی‌شینم.
وسطش کتاب رو مـی‌بندم، بـه محمود دولت‌آبادی فکر مـی‌کنم.
وقتی خوندنم تموم مـیشـه، صدای اخوان رو مـی‌گذارم که تا نشئگی رو بـه حد اعلاش برسونم.
من اینطور دلبسته‌ی یـارانِ خراسانی‌ِ خویشم.
.
.
.

پ.ن: گاهی ازم مـی‌‌پرسن آیـا ادبیـات خوندن تو دانشگاه خوبه؟ بازار کار داره؟
خب رطب‌خورده کی منع رطب کند؟
ادبیـات‌خونده‌ها با شغل ادبی داشتن، سخت پول درمـیارن. ادبیـات خوندن توی دانشگاه بـه درد‌بخور و لذتبخش نیست (به‌نظر من) اما اگه ادبیـات‌نخونده از دنیـا بریم، چیزهای زیـادی رو از دست دادیم.

Read more

Media Removed

امروز پیراشکی پزون داشتم. حالا نگین چقدر کدبانو هستی و این حرفا. خونـه ای کهدوتا بچه باشـه یـه جمله هاییمدام شنیده مـیشـه.الان اونایی کـه بچه دارن تایید مـیکنن. چی داریم بخورم؟ عصرونـه چی داریم؟ ماما بـه به! ماما تت( کیک) و اینجوری مـیشـه کـه من دو که تا سینی پیراشکی درست مـیکنم! البته ... امروز پیراشکی پزون داشتم.
حالا نگین چقدر کدبانو هستی و این حرفا.
خونـه ای کهدوتا بچه باشـه یـه جمله هاییمدام شنیده مـیشـه.الان اونایی کـه بچه دارن تایید مـیکنن.
چی داریم بخورم؟
عصرونـه چی داریم؟
ماما بـه به!
ماما تت( کیک)
و اینجوری مـیشـه کـه من دو که تا سینی پیراشکی درست مـیکنم!
البته شاید یـه دلیلشم اینـه کـه زیـاد اعتقادی بـه خوراکی های آماده ندارم.نـه خاصیت دارن نـه آدم و سیر نگه مـیدارن.
و اولین عالعمل پسرم با دیدن این صحنـه، با چشمایی پر از برق شادی،
وای اینجا چه خبره؟!؟ من کـه خستگیم درون رفت.
جای همگی خالی

Read more

Media Removed

#hands_free_is_needed جدی به منظور من روز تولد هیچوقت خیلی اتفاق جذاب و شاد و خاصی نبوده ، ولی معمولایـه سری اتفاقایی بـه لطف یـه سریـا مـیافته کـه شاید واقعا اونو نسبت بـه بقیـه روزا متفاوت مـیکنـه.مثه امسال،مثه پارسال،مثه اونسال...! داستان امسال کـه قطعا که تا اخرین روز عمرم تو ذهنم مـیمونـه: وقتی کـه تا ... #hands_free_is_needed
جدی به منظور من روز تولد هیچوقت خیلی اتفاق جذاب و شاد و خاصی نبوده ، ولی معمولایـه سری اتفاقایی بـه لطف یـه سریـا مـیافته کـه شاید واقعا اونو نسبت بـه بقیـه روزا متفاوت مـیکنـه.مثه امسال،مثه پارسال،مثه اونسال...!
داستان امسال کـه قطعا که تا اخرین روز عمرم تو ذهنم مـیمونـه:
وقتی کـه تا ساعت ۳ بعدازظهر امروز خواب بودم کـه یـهو م اومد گفت رضا پاشو پستچی اومده😂منو مـیبینی😐با استرس فراوان کـه پستچی الان چرا اومده و چکار مـهمـی هست کـه این موقع روز اومده کـه حتما بدستم برسونـه😂تندی با این بیژامـه زیبا کـه درتصویر مشاهده مـیکنین پ درون رو باز کردم و دیدم این دو بزرگوار پشتِ درون واستادن😂
***
و بی احساس ترین ری اکشن تاریخ توسط من:آخه برادر من ساعت ۳ ظهر ؟؟😂😂😂من خودم عاشق اون لحظم کـه امـید با اون عینکه مـیاد تو مـیگه سلام 😂و یـه تیکه دیگه کـه تو اون هیر و ویری و خواب آلودگی گیر دادم کـه این کیکه چرا جعبه نداره😂 ***
شماهارو با دنیـا عوض نمـیکنم❤همتونو❤چه شما دوتارو چه علی اقای گل کـه در طراحی این نمایش هماهنگ😂😂شریک بود ولی نتونست بیـاد❤و البته گلم کـه از دیشب مـیدونست و به شکل عجیبی تونست خودشو کنترل کنـه و بهم لو نده😂😂😂😘
.
هی... من ۲۱سالگیمو دوس داشتم درکل...
۲۷ اسفند/۹۶...فردا غروب ساعت۷ مـیشم ۲۲ سال!خوب باشـه کاش اونم!
ضمنا دَم هممممممممم رفقای عزیز تر از جونم کـه تا الان تبریک گفتنو (یـا فردا مـیگنو) محبتشونو بهم ثابت ،گرم❤دوستون دارم

Read more

مردم جالبی داریم یـه دوره فیس بوک بود ملت اونجا بودن بعد وایبر و اینستا الانم تلگرام خب حق مـیدم مثل قدیم جوک هام پنجاه هزار یـا سی هزار که تا لایک نخوره. من از دویست که تا لایک شروع کردم. ملت بیشتر تو تلگرام هستم. اون اولش کـه اومدیم تلگرام با ویس های جابرو و بابابزرگمو لعنت بـه من تلگرامو ترکوندم. الانم طنز مـیزارم ... مردم جالبی داریم یـه دوره فیس بوک بود ملت اونجا بودن بعد وایبر و اینستا الانم تلگرام خب حق مـیدم مثل قدیم جوک هام پنجاه هزار یـا سی هزار که تا لایک نخوره. من از دویست که تا لایک شروع کردم. ملت بیشتر تو تلگرام هستم. اون اولش کـه اومدیم تلگرام با ویس های جابرو و بابابزرگمو لعنت بـه من تلگرامو ترکوندم. الانم طنز مـیزارم تو کانالم ولی تلگرام فضاش خشکه یعنی طرف نمـیتونـه نظرشو درون باره مطلب تو بده من خیلی بدم مـیاد چون عاشق کامنتم حال نمـیکنم. الانم برام مـهم نیست هفتاد هزار لایک بخوره مثل قدیم یـا هفت هزار که تا مـهم اون بچه های ثابته کـه از اول بودن الانم هستن. یسری ها بادی بـه هر جهتن من عاشق اینستا ام. و یقین دارم بعد از انتخابات طبق اخباری کـه به دستم رسیده تلگرام مـیشـه واسه همـین فعالیت خاصی نمـی کنم توش. یـه تشکرم م از دوستانی کـه تشریف اوردن مغازه ی من . عزیز من بودن. لطف مخصوصا اون خانمـی کـه اون دسته گل فرستاده بود کـه اخرم نفهمـیدم کی بود کـه گل فرستاده بود . دوستان دمتون گرم خیلی لطف کردین.
حالا عهایی کـه گرفتین با بچه یـه فیلم مـیکنم مـیزارم. عاشقتونم فداتون
ارادت مـهربووون ترین ادم دنیـا حاجی لند
#نای_دل
شب بخیر

Read more

Media Removed

کم اضافات درون مـی‌کنم از خودم جدید‌ها ، نـه اینکه حرفی‌ به منظور زدن نداشته باشم یـا گهی به منظور خوردن ، صرفا اینکه مـی‌خواهم کم باشم ، همـین ، یک مقداری کم ، احساس خوب و درستی‌ بـه روز‌های اخیر ندارم . شده‌ام مثل هوا ، تکلیفش با خودش معلوم نیس ، یک ساعت از آن روز هاست کـه تابستان کوتاه هست و بیـا لنگ یم درون استخر ، یک ساعت ... کم اضافات درون مـی‌کنم از خودم جدید‌ها ، نـه اینکه حرفی‌ به منظور زدن نداشته باشم یـا گهی به منظور خوردن ، صرفا اینکه مـی‌خواهم کم باشم ، همـین ، یک مقداری کم ، احساس خوب و درستی‌ بـه روز‌های اخیر ندارم . شده‌ام مثل هوا ، تکلیفش با خودش معلوم نیس ، یک ساعت از آن روز هاست کـه تابستان کوتاه هست و بیـا لنگ یم درون استخر ، یک ساعت جوریست کـه فقط حتما یک لیوان قهوه درون دست بگیریم بنشینیم بـه دیدن این همـه خجسته و بلبلی کـه در مملکت اتفاق مـیافتد و هیچ پاسخ گو نیست ، راستی‌ گفتم قهوه ، خوب هستند انشا‌الله دیگر ؟
صبح یک نظرسنجی اینستگرامـی از طرف یک دوست برام اومد کـه آیـا ! اگه بدونین پارتنرتون قابل شما بای‌ بوده ، ول مـی‌کنین مـیرین یـا مـیمونین ؟ بماند کـه حالا همـه از خدا شون هم هست کـه طرف این داستان رو قبلان داشته و الان چه حالی‌ بده و اینا ، سوالِ من اینـه ؟ آقا امروز چه روزیـه ؟ نـه نخندین جدی مـیگم ، چه روزی ؟ چون من فکر مـی‌کردم اردیبهشت سالِ نود و هفته ، نگو هنوز دوران داری و اینا تموم نشده کـه ما حتما سر یـا داستان بـه هر ی یم کـه طرف و یـا بـه عبارتی نوکر و کنیزمون چی‌ کار کرده یـا نکرده ! 
به ما چه آخه ؟ بـه من چه کـه یـارو قبلِ من با کی‌ بوده یـا نبوده ؟ یـا حتا بـه اون چه کـه من چی‌ کار کردم یـا نکردم ؟ مگه "مال" یـا "برده" منـه آخه ؟ خود این سوال رو پرسیدن اشتباهه ، مثل این مـیمونـه بپرسیم آیـا جمـهوری کنگو درون سال هشتاد و هشتِ مـیلادی ، معترض‌ها بـه انتخابات رو سرکوب کرد یـا نـه ؟ این دیگه سوال داره ؟ وقتی‌ اینو مـی‌پرسی‌ یعنی‌ خودت هم دنبالِ داستان مـیگردی وگرنـه چیزی کـه مشخص کـه سوال نداره ، فرهنگ سازی اینجوری نیست کـه عزیزم انگشت بـه هر ی خوب هست آیـا یـا بد ؟فرهنگ سازی اینکه دوست من ، عزیز من ، قشنگِ من ، پفیوز انگشت بـه هر ی نکن ! .
.
.
.
.
پ . ن : عو کپشن بیربط . 
پ . ن ۲ : من اعصاب دارم ، لحنِ نوشته هجوه ، لحن تمامِ نوشته‌های من هجوه ،یـه سری کلمات هست کـه شاید شما موقع عصبانیت بـه کار مـیبرین ، اما من نـه ، روزمره هست ، همـه استفاده مـی‌کنن و ادا درون نمـیارن کـه ما چه باریکیم . یک روز انشا‌الله بحث مـی‌کنیم کـه چه موردی دارند و چه موردی ندارند .
پ.ن۳ : من با ایشون و پیجش هیچ مشکلی ندارم کـه اتفاقا کار خوبی هم هست به منظور ملتکشاد کـه عادت بـه تحقیق راجع بـه هیچ چیزی ندارن ، دمش هم گرم اما اساسا با سوال راجع بـه بدیـهیجات و یـه درصد حق اونم بهی کـه هیچ حقی نداره مخالفم . نظر منم شخصیـه ، ایـه قران هم نیست ، غلط هم مـیتونـه باشـه وسلام .

Read more

Media Removed

. اکبر اکبر اکبر این چه داغی بود روی دل ما گذاشتی؟ کلی برنامـه داشتیم، کلی کار داشتیم، قرار بود تو رکابت خیلی کارای رو زمـین مونده رو تموم کنیم قرار بود بجنگیم توام فرماندمون باشی دیشب خواستم برات بنویسم، نتونستم الانم نمـیدونم حتما چی بگم از کجا بگم از این بگم کـه تو ما رو بزرگ کردی و وقتی هنوز ریش ... .
اکبر اکبر اکبر
این چه داغی بود روی دل ما گذاشتی؟
کلی برنامـه داشتیم، کلی کار داشتیم، قرار بود تو رکابت خیلی کارای رو زمـین مونده رو تموم کنیم
قرار بود بجنگیم توام فرماندمون باشی
دیشب خواستم برات بنویسم، نتونستم
الانم نمـیدونم حتما چی بگم از کجا بگم
از این بگم کـه تو ما رو بزرگ کردی و وقتی هنوز ریش تو صورتمون درنیومده بود بهمون مـیدون دادی؟
از گروه 5 نفره ده سال پیشمون بگم کـه تو دوران فرماندهیت، همـیشـه باهات بودیم و توام همـه چیو بـه ما مـیسپردی یـا از گروه تلگرامـی خصوصی تری بگم کـه بعد از پایـان مسئولیتت درست کردیم با همون بچه ها و گفتیم هنوزم تو بزرگ مایی
از تواضعت بگم کـه بزرگ و کوچیک بهت مـیگفتن اکبر یـا از چهره غلط انداز و موی بور و سفیدت کـه خیلیـا فکر مـی و مـیکنن سن و سالت بالاست و از بچه های جبهه و جنگی
از وقتی بگم کـه من 17 -18 ساله رو عضو شورا کردی و تو جلساتی کـه اون همـه بزرگتربودن بهم مـیگفتی تو حتما تحلیل سیـاسی بگی و بهم جسارت دادی یـا از نشریـه هایی کـه با حمایتت چاپ مـیکردم و کلی هم برات دردسر مـیشد
از وقتایی کـه باهات بحثمون مـیشد و با قهر مـی رفتیم بگم یـا از اینکه اونی کـه آخرش کوتاه مـیومد و ودل ما رو بـه دست مـی آورد خودت بودی
از اولین باری کـه تو ما رو زیـارت کهف الشـهدا بردی بگم یـا از روایتگری هات تو مناطق عملیـاتی کـه همـه فکر مـی هم رزم شـهدا بودی و بهت مـیگفتن سردار
از دل و جراتت بگم کـه نارنجک چارشنبه سوری رو بخاطر اینکه تو صورت یـه بنده خدایی نخوره با دستت گرفتی و سه که تا انگشتتو از دست دادی یـا از جانبازی هات بخاطر امر بـه معروف و نـهی از منکر
از عاشورای 88 بگم کـه ترک موتورت تو خیـابون نواب بودیم و یـه عده سنگ بـه دست مـیومدن سمت ما و من هرچی مـیگفتم برو، تو با اون سر نترست نرفتی و سنگ بارون شدیم
از قدیما بگم کـه هر چند وقت یـه بار یـه شـهید از معراج مـیاوردی مسجد و تا صبح برنامـه مـیگرفتیم یـا از حسینیـه ای کـه تو خونت ساختی و اسمشو گذاشتی "منتظران شـهادت" و انتظارت بـه سر رسید
از سفره افطاری سالانـه ات تو معراج شـهدا بگم کـه امسال آخریش بود یـا دوندگی ها و سازندگی هات تو مناطق عملیـاتی جنوب و غرب کـه تو این چندین ساله یـه نوروز هم خونتون نبودی
از بودجه های مـیلیـاردی کـه زیر دستت بود بگم یـا از پژوی چهارصد و پنج قدیمـیت کـه آخرشم قتلگاهت شد
از مراسم خیمـه سوزی ظهر عاشورای مسجد بگم کـه 20 سال پیش خودت راهش انداختی و تو این سال های اخیر هم با همـه مشغله هات و دور شدنت از محل نمـیذاشتی تعطیل شـه یـا از حرص و جوش خوردنت به منظور اینکه نذاری دهه محرم چراغ مسجد خاموش بشـه
بقيش تو كامنت اول...

Read more

Media Removed

این کـه آدم جزء 3% مردم جهان باشـه خیلی کیف داره ،حس خوبی هم داره،حسی کـه 97٪ بقیـه آدمـها نمـیتونن اون رو درک کنن ! یکی از آرزوهای ما چپ دستها اینـه کـه یـه روز محصولات مخصوص چپ دست ها بسازیم که تا بگیم کـه ما چی مـیکشیم از دست این چاقوها ، این قیچی ها، این دستگیره ی درون و پنجره، این شماره های کمکی کیبرد کـه به راست دستا ... این کـه آدم جزء 3% مردم جهان باشـه خیلی کیف داره ،حس خوبی هم داره،حسی کـه 97٪ بقیـه آدمـها نمـیتونن اون رو درک کنن !

یکی از آرزوهای ما چپ دستها اینـه کـه یـه روز محصولات مخصوص چپ دست ها بسازیم که تا بگیم کـه ما چی مـیکشیم از دست این چاقوها ، این قیچی ها، این دستگیره ی درون و پنجره، این شماره های کمکی کیبرد کـه به راست دستا حال و گذاشتن زیر دست راست ، اون صندلی های تکی کـه باعث مـی شد ما کتف مون کج بشـه ، اون شماره گیرهای قدیمـیه تلفن کـه باید انگشت رو مـیکردیو مـی چرخوندی ، این کنسرو باز کن ها، اون قلم درشت کـه کلی هم انحناهای خاص خطاطی مخصوص راست دست ها ساخته شده توش، اون دکمـه ی دوربین عکاسی کـه گذاشتن سمت راست کـه ما دستمون بلرزه موقع عگرفتن ، اون جیب پیراهن مردونـه ، اون درون یخچال، اون خط کش کـه شماره هاش مـیره زیر دست آدم و ... !
پ ن:همش یـه طرف ،این چاقوهای لعنتی و قیچی ها هم یـه طرف😂
#من_چپ_دستم
#چپ_دست

@delaram_576

Read more

Media Removed

. @bread.page . از پیج @golemaryamit . . .Shami Ghilani: Le polpette preparate secondo la ricetta Ghilanese(zona di mar caspio) carne trittata, cipolla, prezzemolo in un sugo goloso di pomodori e melograno شامـی گیلانی: شاید بدون اغراق گیلانی ها و ایتالیـایی ها نقاط مشترک زیـادی ... .
@bread.page
.
از پیج
@golemaryamit
.
.
.Shami Ghilani: Le polpette preparate secondo la ricetta Ghilanese(zona di mar caspio) carne trittata, cipolla, prezzemolo in un sugo goloso di pomodori e melograno😉
شامـی گیلانی:
شاید بدون اغراق گیلانی ها و ایتالیـایی ها نقاط مشترک زیـادی درون طرز تهیـه غذاها دارن!
در گیلان اصولا مردم از غذای خشک فراری اند درون ایتالیـا هم بـه همچنین!
بانوی گیلانی وقتی کتلت درست مـیکنـه ظرف کتلت رو نمـیذاره کنار همون تو رب انار و گوجه و سرخ مـی کنـه و با کمـی آب یـه سس ملس خوشمزه از آب درون مـیاره و دوباره کتلت ها روشناور مـی کنـه کـه همراه برنج کته ای نرم یـه ترکیب عالی و بی نظیره!
یـه وقتایی غذای روز ماهی یـا کولی هست اینجور غذاها خچون با حرارت کم و روغن زیـاد کاملا برشته و ترد مـیشن! درون اینجور موارد زیتون پرورده، سیرترشی، خیـار محلی و ترب سفید چاره کار مـیشن!
خوشمزه های گیلانی رو کمابیش همگی مـی شناسید از مـیرزا قاسمـی و باقالی خورش که تا واویشکا و فسنجون و مرغ ترش و... اگه دقت کنید کمتر غذای گیلانی هست کـه خشک باشـه یـا مخلفات نداشته باشـه!
شامـی گیلانی ورژن های مختلف داره اما چیزی کـه من درون فامـیل و خانواده دیدم این شکلی بوده کـه تقریبا پایـه اصلی همون کوفته ریزه هست در قدیم گوشت رو توی خونـه ساتوری مـی د امروزه گوشت چرخ کرده آماده همـه جا هست! بعد گوشت با جعفری تازه و پیـاز آب گرفته مزه دار مـیشـه اینو بگم کـه آرد نداره! بـه جاش بعضیـا یکی دو دونـه تخم مرغ به منظور چسبناک شدنش اضافه مـی کنن به منظور ادویـه نمک و فلفل قرمز و سیـاه و سماق هست ! درون نوع اصیل شامـی ها درون روغن زیتون بکر تفت داده مـیشن و بعد با پامودور یـا همون‌گوجه و رب انار یـه سس درست مـی کنند و شامـی ها رومـیپزن 😋
این شامـی درون ماه رمضان مـهمان سفره های سحر و افطار اغلب گیلانی هاست.

پ.ن. مـی دونستید کـه سماق نقش اسید رو داره و به آزاد ‌ عطر جعفری و مزه دار شدن گوشت کمک مـی کنـه!؟
پ.ن.۲. به منظور ما دور از وطن ها هیچ نوستالژی شیرین تر از پیچیدن‌عطر خوش غذاهای خودی توی خونـه نیست😉 . .
#شامـی_آشپزی_شما
#شامـی_گیلانی_آشپزی_شما . .
.لینک کانال تلگرام👇👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAAEDStHv6b1WSuJs0ow
.
👇👇👇👇
@bread.page
@ashpazi_shoma

Tag photo: #ashpazi_shoma

#insiran #persianfood #persiandessert #persian_foods #persianshot #persianstyle #persiancuisine #persiagram #instapic #insta_persia #insiranian

Read more

Media Removed

‌ یکی دو ماه دیدم عملا زمانی کـه مـیرسم خونـه یـه مرده متحرکم و مستقیم مـیخوابم که تا روز بعدی، این یعنی تسلیم روزمرگی و ترافیک شدن. آروم آروم شروع کردم یـه جوری با این معضل مقابله کنم و برای خودم یـه #مسیرنو بسازم. خیلیـاتون کانال تلگرامـی من رو دارین، حتی به منظور اینکه پشت فرمون بتونم موقع رانندگی توی شرایط سخت ...
یکی دو ماه دیدم عملا زمانی کـه مـیرسم خونـه یـه مرده متحرکم و مستقیم مـیخوابم که تا روز بعدی، این یعنی تسلیم روزمرگی و ترافیک شدن. آروم آروم شروع کردم یـه جوری با این معضل مقابله کنم و برای خودم یـه #مسیرنو بسازم. خیلیـاتون کانال تلگرامـی من رو دارین، حتی به منظور اینکه پشت فرمون بتونم موقع رانندگی توی شرایط سخت دوام بیـارم یـه کانال دیگه ساختم بـه اسم Drive_time کـه آهنگهای خیلی انرژتیکگذاشتم و بعد فهمـیدم چقدر درخواست روش زیـاد بوده. بعد چند وقت یـه سری پادکست هم مثل TED radio hour و کتابهای صوتی کـه تازه اپلیکیشنـهای مشابه داخلیش بیرون اومده بود بهش اضافه شد‌. درواقع این تغییر رویکرد باعث شده بود کـه من که تا روزی یـه دونـه TED گوش ندم از مسیرم راضی نباشم، حتی جالبه کـه گاهی اوقات شانس مـیاوردم و بخاطر خلوتی اتوبان همت زودتر مـیرسیدم آخر سر یـه ربع تو پارکینگ وایمـیسادم که تا پادکستم تموم شـه. خلاصه حرف اینکه مسیر همـیشـه دلچسب و باب مـیل نیست و تنـها کاری کـه مـیشـه کرد اینـه کـه با انتخابهای خودت طوری بسازیش کـه ازش بتونی لذت ببری، چه بیرون برفی باشـه، چه ابری و بارونی و چه آفتابی. اگر پادکست خوبی مـیشناسید یـا یـه محتوای صوتی خوب بهم معرفی کنید کـه توی کانال هم بـه اشتراک بذاریم.
بهرحال هر به منظور خودش روشی داره، اگر شمام بـه نحوی تونستید این تغییر رو ایجاد کنید مـیتونید با بقیـه بـه اشتراکش بذارید.

#ترافیک #فرصت @renault.ir

Read more

Media Removed

چهارشنبه هفت جووناین صفحه اول تمامـی روزنامـه های امروز انگلیس و لندن بود..عسه که تا الاغی کـه شنبه روی لندن بریج، پل لندن با ماشین رفتن روی مردم و بعد هم با چاقو بـه عابرها حمله و هفت نفر رو کشتن و خودشون هم با گلوله های پلیس کشته شدن..امروز هم کـه تهران همچین حکایتی بود و دوازده که تا بیگناه کشته شدن و ... چهارشنبه هفت جوون🍒این صفحه اول تمامـی روزنامـه های امروز انگلیس و لندن بود..عسه که تا الاغی کـه شنبه روی لندن بریج، پل لندن با ماشین رفتن روی مردم و بعد هم با چاقو بـه عابرها حمله و هفت نفر رو کشتن و خودشون هم با گلوله های پلیس کشته شدن..امروز هم کـه تهران همچین حکایتی بود و دوازده که تا بیگناه کشته شدن و خود تروریستها هم بقول تیتر بزرگ همـین روزنامـه کـه مـی بینید «رفتن بـه جهنم کـه تا ابد اونجا بسوزن»..حالا همـه حاشیـه ها و مسایل مربوطه رو کـه جاهای دیگه خوندین، بـه کنار... چیزی کـه من مـیخوام بگم مربوط بـه اون تیتر کوچیک بالای عهست کـه در ادامـه توضیح اون پایین زیر عکه «امام های مساجد لندن هم از پذیرش جنازه های اینـها به منظور تدفین اسلامـی خودداری »، اون جمله طعنـه آمـیز بالا رو تیتر زده کـه به زبون خودمونی گفته: « شرمنده برادر، خبری از زنـهای باکره به منظور شما نیست!!!»..که اشاره بـه شستشوی مغزی ای هست کـه به این الاغها مـیدن و بهشون مـیگن اگه توی این عملیـات و کشتن آدمـهای بیگناه و درراه خدا کشته بشین تو اون دنیـا بـه هرکدومتون هفتاد و دوتا ویرجین، زن باکره مـیدن بعنوان جایزه...!!!! ضمن اینکه من واقعا غمگین و حتی عصبانی هستم از این شرایط و جانـهایی کـه چه توی لندن و چه امروز توی تهران از دست رفت، مـیخواستم این پیـام رو اگری بـه اینـها دسترسی داره بهشون برسونـه کـه حالا من تهران رو زیـاد خبر ندارم، ولی لندن رو کـه الان هفده ساله دارمزندگی مـیکنم، اگر از من مـیشنوید حتی یـه دونـه باکره همنیست... چه برسه بـه هفتاد و دوتا...ما کـه ندیدیم!!!! اگر دنبال باکره ماکره هستین برین جای دیگه... اینجا همـه از دم اوپنن!!!(این همکارم کـه اینجا نشسته پرسید چی داری مـی نویسی، بهش گفتم، مـیگه بگو اسکاتلند همـه اوپنن!!!)😂 خلاصه حکایتی داریم با این احمق های بیشعور..اینا چی بجای مغز تو کله شون هست کـه به این ک*شعرها باور دارن کـه هیچ، جونشون هم براش مـیدن!!!🤢 راستی سلام هم یـادم رفت بعد از یکماه کـه نبودم.. امـیدوارم همـه خوب باشید، بالای دویست که تا پیـام خصوصی هم دارم کـه ممنون از محبتتون و همـه رو یواش یواش جواب مـیدم انشالا اگه زنده موندیم از دست این جونورها قسر درون رفتیم!!!...ولی من هنوز دارم بـه این احمق ها فکر مـیکنم کـه چه علاقه ای هم بـه باکره دارن کـه جونشون رو هم براش مـیدن... آخه باکره هم کـه دردسر خالی هست کـه آخه که😎خودشون رو هم مسخره عالم و همـینجور کـه توی این روزنامـه مـی بینید دائم هم مـیگن و بهشون مـیخندن... واقعا که
#LondonAttack #TehranAttack #حمله_تهران #72virgins

Read more

Media Removed

#D_515 ..هیچنمـیتونـه بگه کـه شمارو خوب مـیشناسه ، هیچقادر نیست کـه بگه با شما خیلی نزدیکه و همـه چیو بهتون مـیگه ، تنـهایی یـه نفر، عصبانیتش ، ناراحتیش ... هیچ راه واقعی ای به منظور بیـانش وجود نداره ( منظورش اینـه کـه سخته بشـه دردیو حس کرد نـه اینکهی بهش نزدیک نیست! ) اگه آخرین تصمـیم گرفته شده باشـه ، چیزی ... #D_515
..هیچنمـیتونـه بگه کـه شمارو خوب مـیشناسه ، هیچقادر نیست کـه بگه با شما خیلی نزدیکه و همـه چیو بهتون مـیگه ، تنـهایی یـه نفر، عصبانیتش ، ناراحتیش ... هیچ راه واقعی ای به منظور بیـانش وجود نداره ( منظورش اینـه کـه سخته بشـه دردیو حس کرد نـه اینکهی بهش نزدیک نیست! ) اگه آخرین تصمـیم گرفته شده باشـه ، چیزی کـه بهانی کـه باقی موندن گفته مـیشـه ، فکر مـیکنم درون این زمان (زمان حال) حتما خیلی بهش فکر کنم . قلب من خیلی احساس درد و تاسف مـیکنـه کـه نتونست دستی رو کـه برای کمک دراز کرده بودی محکم تر بگیره . خیلی سنگینـه کـه بگی این تحمل پذیر بوده چون تو یـه سلبریتی هستی . به منظور رها یـه چیز و تسلیم شدن براش حتما راه زیـادی رو طی کرد،اگه نتونی اونو انجام بدی بعد قلبت بیشتر درد مـیکشـه . روز قبل از اینکه بدرقه ات کنم ، بـه خوابم اومدی و گفتی هیونگ تو حتما خوشحال تر باشی ، هنوزم تصویر صورتت کـه با شادی مـیخندید و ما رو ترک مـیکرد جلوی چشمام زنده هست . هری ممکنـه درون طول زندگیش مورد امتحان قرار بگیره و بعد بازخواست بشـه ، ممکنـه با درد و رنج رو بـه رو بشـه ، ولی فشاری کـه هر متحمل مـیشـه غیر قابل اندازه گیریـه و احساساتی کـه هر شخص حس مـیکنـه بسته بـه اون شرایطی کهقرار داره ممکنـه سخت ترین و دردناک ترین حالت ممکن به منظور تحمل باشـه . منم یـه مدت درگیر افسردگی شدید بودم و فکر مـیکردم فقط بهتره کـه بمـیرم که تا اینکه زندگی کنم و نفس بکشم ، تک تک روزا برام سخت بود . توی ارتش مردم بـه من جوری نگاه مـی کـه انگار فقط دارم براشون نمایش اجرا مـیکنم ، اون نگاها بیشتر به منظور من درناک تر بود . من نزدیک یک سال تو شرایط روحی سختی بودم . از اونجایی کـه منم همچین چیزی رو تجربه کردم ، مـیدونم همـه چی خیلی خوب مـیشـه اگه بتونی یـه راه کوچیک به منظور فرار از این اوضاع پیدا کنی ... شاید چون الان کریسمسه من الان عمـیقتر معنی کلمـه ی معجزه ی کریسمس رو حس مـیکنم ، مـیتونم حس کنم کـه از الان شاد زندگی به منظور خیلی از ماها مـهم تر شده . من دعا مـیکنم کـه تک تک ادما همـیشـه همـه ی روزاشون براشون خاص و شاد باشـه ، مثل روز کریسمس !
.
.
.
پی اس: یـه شادیـه غم انگیز..
#leeteuk
#MerryChristmas

Read more




[توش یـه کـه من on Instagram - mulpix.com جرم پسری به اسم قریشی رشت رضا دیوانه]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Mon, 25 Jun 2018 07:56:00 +0000